2024 December 8 - يکشنبه 18 آذر 1403
توهين "سني نيوز" به شيعيان اهل بيت
کد مطلب: ٤٧٠٠ تاریخ انتشار: ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ تعداد بازدید: 186862
اخبار » عمومي
توهين "سني نيوز" به شيعيان اهل بيت

پايگاه اطلاع رساني "سني نيوز" كه گويا به اهل سنت ايران اختصاص دارد، طي گزارشي كه امروز (26 ارديبهشت) منتشر كرد، به طور مستقيم زيارت حرم مطهر ائمه(ع) را زير سوال برده و به شيعيان اهل بيت(ع) توهين كرده است.

در گزارش توهين آميز اين پايگاه اطلاع رساني آمده: امروز بسياري از قبرپرستان براي كساني كه نسبت به آنان گويا احترام قائل هستند، اوقات مشخص و «مناسبت هايي اختراع!» كرده اند كه در كنار قبرها يا مزارهاي آنان جمع مي شوند، و اعتكاف مي نشينند و عبادت مي كنند!!. كردار زشت اين بيچاره ها را همه مي دانند و مي بينند اينها واقعاً بدبخت و بيچاره هستند كه پرستش خداوندي كه آنها را آفريده و روزي ميدهد و مي ميراند و زنده ميكند، رها كرده و بندگاني را مي پرستند كه زير خاك دفن شده و قدرت و توانايي ندارند كه حتي منفعتي براي خود جلب كنند يا ضرري از خود دفع نمايند.

نام اين گزارش توهين آميز: "حل مشكل اختلاف بين علماء (وحدت عقيده)" است.

گفتني است متأسفانه اين پايگاه اطلاع رساني فعاليت خود را به طور رسمي در همان روزي آغاز كرد كه پايگاه خبري - تحليلي "شيعه نيوز" فيلتر شد.

منبع: شيعه آنلاين


Share
161 | momen abdullah | | ٢٣:٠٧ - ٢٦ مرداد ١٣٨٩ |
جناب کرج
با سلام
يک سئوال از شما دارم:
در سال 63 هجري خليفة رسول الله (صلي الله عليه و آله) که بود؟

يا علي
162 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٠:٥٤ - ٢٧ مرداد ١٣٨٩ |
جناب کرج

سلام عليکم
163 | مهم نيست | | ٠٦:١٢ - ٣٠ مرداد ١٣٨٩ |
اگر با تهمت و ناسزاگوئي به بهشت مي شود رفت ارزانيتان باشد ، نخواستيم
164 | momen abdullah | | ٠١:٥٥ - ٣١ مرداد ١٣٨٩ |
جناب مهم نيست
در اين ايام مبارک ماه رمضان از خواندن آيات نوراني قرآن کريم غافل نباش:
«عتل بعد ذلك زنيم»
«عتل بعد ذلك زنيم»
«عتل بعد ذلك زنيم»
راستي گستاخي هم از اين بالاتر است که شخص جاهلي که حتي حافظ قرآن نيست خود را جانشين مخزن علوم قرآني بداند؟؟

يا علي
165 | كرج | | ١٥:٣٦ - ٠٢ شهریور ١٣٨٩ |
مطالبي در مورد صحابه رسول خدا بر اساس قران وحديث:
نزد اهل سنت و جماعت تمام صحابه عادلند چرا که خداوند عزوجل در کتابش آنها را ستايش و مدح کرده و سنت نبوي نيز در مدح و ستايش آنها در تمامي اقوال و افعال سخن گفته و بخاطر اينکه آنها مال و روحشان را از صميم قلب تقديم رسول خدا صلى الله عليه وسلم کردند و در مقابل ثواب و جزاي غيبي خدا بخشيدند.

در قرآن آيات متعددي وجود دارد که در آن خداوند عزوجل صحابه رسول الله را مورد مدح و ستايش قرار داده و از آنها اعلام رضايت و خشنودي نموده است براي مثال آيات زير را مطالعه کنيد:

1- محمد رسول الله والذين معه أشداء على الكفار رحماء بينهم تراهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله ورضوانا سيماهم في وجوههم من أثر السجود ذلك مثلهم في التوراة ومثلهم في الإنجيل كزرع أخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوى على سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار {الفتح:29}.

2- والذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله والذين آووا ونصروا أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق كريم {الأنفال:74}.

3- لكن الرسول والذين آمنوا معه جاهدوا بأموالهم وأنفسهم وأولئك لهم الخيرات وأولئك هم المفلحون (88) أعد الله لهم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها ذلك الفوز العظيم {التوبة:88-89}.

4- والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار والذين اتبعوهم بإحسان رضي الله عنهم ورضوا عنه وأعد لهم جنات تجري تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا ذلك الفوز العظيم {التوبة:100}.

5- لقد تاب الله على النبي والمهاجرين والأنصار الذين اتبعوه في ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم ثم تاب عليهم إنه بهم رءوف رحيم {التوبة:117}.

6- لقد رضي الله عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة فعلم ما في قلوبهم فأنزل السكينة عليهم وأثابهم فتحا قريبا {الفتح:18}.

7- إذ جعل الذين كفروا في قلوبهم الحمية حمية الجاهلية فأنزل الله سكينته على رسوله وعلى المؤمنين وألزمهم كلمة التقوى وكانوا أحق بها وأهلها وكان الله بكل شيء عليما {الفتح:26}.

8- لا يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح وقاتل أولئك أعظم درجة من الذين أنفقوا من بعد وقاتلوا وكلا وعد الله الحسنى والله بما تعملون خبير {الحديد:10}.

9- للفقراء المهاجرين الذين أخرجوا من ديارهم وأموالهم يبتغون فضلا من الله ورضوانا وينصرون الله ورسوله أولئك هم الصادقون (8) والذين تبوءوا الدار والإيمان من قبلهم يحبون من هاجر إليهم ولا يجدون في صدورهم حاجة مما أوتوا ويؤثرون على أنفسهم ولو كان بهم خصاصة ومن يوق شح نفسه فأولئك هم المفلحون (9) والذين جاءوا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا ولإخواننا الذين سبقونا بالإيمان ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا إنك رءوف رحيم {الحشر:8-10}.

در تمام اين آيات خداوند عزوجل صحابه را مورد ستايش قرار مي دهد و صفاتي چون مفلح (رستگار) ، صادق (راستگو راست کردار) ، اهليت تقوا را داشتن ، مومنان حقيقي را به آنها داده و آنها را به بهشت برين خود بشارت داده است .

در سنت نبوي نيز به اين برتري و افضليت صحابه اشاره شده است:

1- عن أبي موسى الأشعري رضي الله عنه أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: "النجوم أمنة للسماء، فإذا ذهبت النجوم أتى السماءَ ما توعد، وأنا أمنة لأصحابي فإذا ذهَبْتُ أتى أصحابي ما يوعدون، وأصحابي أمنة لأمتي، فإذا ذهب أصحابي أتى أمتي ما يوعدون". أخرجه مسلم في صحيحه.

ابي موسي اشعري از رسول خدا روايت مي کند که ايشان فرمودند: ستارگان محافظان آسمان هستند پس هرگاه ستارگان از بين رفتند آنچه که به آسمان (از هلاکت و نابودي) وعده داده شده برسرش مي آيد و من امان دهنده و محافظ اصحابم هستم پس هرگاه من رفتم آنچه که به اصحابم وعده داده شده برسر آنها مي آيد و اصحابم امان دهنده و محافظ امتم هستند پس هرگاه اصحاب من رفتند هر آنچه که به امت من وعده داده شده بر سر آنها مي آيد.

2- عن ابن عباس رضي الله عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: "من سب أصحابي فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين". رواه الطبراني وحسنه الألباني، ورواه الخطيب البغدادي عن أنس رضي الله عنه.

از ابن عباس روايت است که رسول خدا فرمود: لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر هرکسي که اصحاب مرا دشنام دهد باد.

3- عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: "لا تسبوا أصحابي، فلو أن أحدكم أنفق مثل أُحُدٍ ذهبًا ما بلغ مُدَّ أحدِهم ولا نَصِيفَهُ". أخرجه البخاري ومسلم وأبو داود والترمذي والنسائي وابن ماجه.

از ابي سعيد خدري روايت است که رسول خدا فرمود: اصحاب مرا دشنام ندهيد چرا که اگر يکي از شما همانند کوه احد از طلا انفاق کند به اندازه يک مد (دو کف دست) وکمتر از يک مد انفاق يکي از آنها نمي شود.

4- عن عبد الله بن مسعود رضي الله عنه أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: "خير الناس قرني، ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم ثم يجيء قوم تسبق شهادَةُ أحدِهم يمينَهُ، ويمينُه شهادَتَه". اخرجه البخاري ومسلم

از ابن مسعود روايت است که رسول خدا فرمود: بهترين مردم کساني هستند که در قرن من هستند(صحابه) سپس کساني که بعد از ايشان مي آيند (تابعين) سپس کساني مي آيند که شهادت يکي از آنها بر قسمش و قسمش بر شهادتش سبقت مي گيرد.

5- عن عبد الله بن عمر رضي الله عنهما قال: "لا تسبوا أصحاب محمد صلى الله عليه وسلم فلمقام أحدهم ساعة خير من عمل أحدكم عُمُرَه". أخرجه ابن ماجه وحسنه الألباني.

ابن عمر مي گويد: اصحاب محمد را دشنام ندهيد چرا که جايگاه يکي از آنها در يک وقت کم بهتر از عمل تمام زندگي شماست.

پس بر ما لازم است که تمام آنچه که در کتاب خدا و سنت رسول الله آمده را بپذيريم و به آن ايمان داشته باشيم. ما مامور به طلب استغفار و دعا براي اصحاب رسول الله هستيم (والذين جاءوا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا ولإخواننا الذين سبقونا بالإيمان ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا إنك رءوف).

اعتقاد اهل سنت و جماعت بر اين است که ما در مورد مسائلي که بين خود صحابه اتفاق افتاده فرو نمي رويم و مورد سوال هم قرار نخواهيم گرفت چرا که ما به مقتضاي آيه ي (تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانوا يفعلون) ( اين امتي بوده که گذشته وبراي آنهاست هرآنچه که کسب کرده اند وبراي شماست هر آنچه که خود کسب کنيد ودر مورد کارهاي آنها مورد سوال قرار نمي گيريد) عمل مي کنيم .

ما اعتقاد داريم که بعضي از اصحاب رسول الله بهشتي هستند چرا که پيامبر به آنها وعده بهشت را داده مانند عشره مبشره ( ابوبکر، عمر ، عثمان ، علي، طلحه، زبير، سعد ، سعيد ، ..)

و ابوبکر در افضليت مقدم برتمام صحابه است و بعد از او به ترتيب عمر ، عثمان وعلي افضلند . ما تمام صحابه را بخاطر مجاهدات فراوانشان دوست مي داريم اما در مورد هيچکدام از آنها غلو و افراط نمي کنيم وجز آنها را به خيروخوبي ياد نمي کنيم.
166 | مجيد م علي | | ٢٢:٠٧ - ٠٢ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام
جناب كرج در جواب شما :
1 س ) آيا آيه 29 سوره فتح "مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ..." شامل همه صحابه مي‌شود ؟
1 ج http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=769
2 س ) بررسي آيه : « والذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا » و صحابه
2 ج) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121
3 س) - النبي صلى الله عليه و اله وسلم قال: "لا تسبوا أصحابي، فلو أن أحدكم أنفق مثل أُحُدٍ ذهبًا ما بلغ مُدَّ أحدِهم ولا نَصِيفَهُ". أخرجه البخاري ومسلم وأبو داود والترمذي والنسائي وابن ماجه....
3 ج ) بجاي جواب من بشما بگذار اين سوال حضرت رسول صلي عليه و اله و سلم به چه كسي گفت : لا تسبوآ اصحابي .
ايا از نظر علماي شما شخص مخاطب رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم در اين حديث هم از اصحاب بوده يا نـــه ؟؟؟
ظاهر امر بله . پس چرا نگفتند شما اصحاب به يك ديگر فحش ندهيد....... خواهش مندم جواب منو بدهيد ايا مخاطب حضرت رسول هم بقول معروف صحابي بوده يا نه ؟؟؟؟
س 4 ) خير الناس قرني، ,,,,
همانهائي كه قصد ترور حضرت را داشتند ؟؟؟
يا اونهائي كه نعوذ بالله بهش تهمت هجر زدند؟؟
شايد انهائي كه در غدير بيعت كردند و در سقيفه انرا شكستند ؟؟
شايد منظور ان كساني هست كه به خانه دختر رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم هجوم بردند و محسنش را سقط كردند و در نهايت دخترش را شهيد كردند .
يا شايد انكساني هستند كه بر عليه مولي المتقيان علي ابن ابي طالب جنگيدند بمثل اعضاي عشره مبشره طلحه و زبير يا ام المومنين عايشه . يا بقول شما خال المومنين معاويه كه مسئول شهات نوه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم حضرت امام حسن عليه السلام بود.
يا شايد خلافت فاسق و ملعوني سگباز و ميمون باز هرزه يزيد مقصودتان باشد كه در سه سال اول عظيمترين جنايت خلقت را كه همان شهادت اما حسين است انجام داد سال دوم واقعه حره كه چندصد از همين صحابي كه شما ميگوييد كه ما نقد نكنيم كشت و به شپاهيانش اجازه داد كه به زنها و دختران همين صحابه تجاوز كردند .
(مقاله : آيا يزيد شخصيت قابل دفاعي داشته است؟ )
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5044

دزر اخر فرموديد : ابوبکر در افضليت مقدم برتمام صحابه است و بعد از او به ترتيب عمر ، عثمان وعلي افضلند
كدام حديث را ميتوانيد بياوريد كه مقامشان را بهتر از حضرت علي عليه السلام بكند .
حديث منزله :
========
سَعْدٍ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِيمَ بْنَ سَعْدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِيٍّ أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى .

رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السّلام فرمود : آيا خرسند نيستى از اين كه منزلت تو در نزد من ، مساوى با منزلت هارون عليه السّلام در نزد موسى عليه السّلام باشد ؟ . صحيح البخاري ، ج 4 - ص 208 .
يا بهمين عنوان در كتابهاي بخاري و مسلم و باقي كتابهايتان :
1 ) صحيح البخاري ، ج 5 - ص 129 . 2 ) صحيح مسلم ، ج 7 - ص 120 . 3 ) صحيح مسلم ، ج 7 - ص 120 . 4 ) صحيح مسلم ، ج 7 - ص 121 .
بالاخره سرتو درد نيارم اين حديث پنج هزار سند دارد .
اين همان حديث منزلت است كه شيخ ما (استاد ما) ابوحازم حافظ (درباره اش) مى گفت : من آن را به پنج هزار سند استخراج كرده ام .

شواهد التنزيل - الحاكم الحسكاني - ج 1 - ص 195 – 196 .

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بهتره خودت تحقيق كني :
مقاله : چگونه مي توان با حديث منزلت امامت و خلافت حضرت علي عليه السلام را ثابت كرد ؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=835
============================================================================
اصلاً مگر نشنيدي كه ميگويند لا يقاس به ال محمد ( ص )
عبدالله فرزند احمد بن حنبل مي‌گويد : براي پدرم حديث « سفينه » را نقل كردم و از او سئوال كردم : نظرت راجع به فضيلت اضحاب بعد از پيامبر چيست ؟ او گفت : در رابطه با خلافت در مرحله اول ، فضيلت با ابوبكر و بعد از او با عمر و بعد با عثمان است ؛ گفتم : پس [حضرت ] علي [ عليه السلام ] چه مي‌شود ؟ گفت : [حضرت ] علي [ عليه السلام ] كه از اهل بيت محسوب شده و هيچ كس را تاب مقايسه با آنها (اهل بيت عليهم السلام) نيست .

مناقب الامام أحمد لابن الجوزي ص 163.
-----------------------------------------------------------------
اما خود ابوبكر چي ميگه :
ولّيتكم وَ لَستُ بخيركم .

رهبري شما را پذيرفتم در حالي كه بهترين شما نبودم .

طبقات ابن سعد ، ج 3 ، ص 182 و تأويل مختلف الحديث ، لابن قتيبة المتوفى 276 ، ص 109 ط. دار الجيل - بيروت بتحقيق محمد زهرى النجار و تاريخ مدينة دمشق ، ج30 ، ص 304 و تخريج الأحاديث والآثار للزيعلي المتوفى 762، ط. دار ابن خزيمة الرياض وغريب الحديث للخطابى ، المتوفى 388 ط. جامعة أم القرى بتحقيق عبد الكريم العزباوي ، تفسير القرطبي ، ج 3 ، ص 262 و غريب الحديث ، ج2 ، ص 35 و الإمامة والسياسة ، ص 22 و العقد الفريد ، ج 5 ص 13 و السقيفة وفدك ، للجوهري ، ص 52 و المعيار والموازنة ، لأجعفر الإسكافي ، ص 39 و شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج 1، ص 169 و ج 2 ، ص 56 و كنز العمال ، ج 5 ص 636 و البداية والنهاية ، ابن كثير، ج 5 ، ص 269.
-----------------------------------------------------------------------
يا ميگويد :

أقيلوني ولست بخيركم.

من را رها كنيد ( به سراغ شخص بهتر از من برويد ) كه من بهترين افراد ، بين شما نيستم .

مجمع الزوائد ، ج 5 ، ص183 و سيرة ابن هشام ، ج 2، ص 661 و تاريخ الخلفاء، ص 71 و شرح النهج للمعتزلي ، ج1 ص 169 و تفسير القرطبي ، ج 1 ص 272 و السير الكبير للشيباني ، ج 1 ص 36 و الإمامة والسياسة ، ج1 ص 31 و المعيار والموازنة للإسكافي ، ص 39 و المعجم الأوسط للطبراني ، ج7 ، ص 267 و كنز العمال ، ج 5 ، ص 631
===========================================================================
پس برادر عزيز تحقيق درست بكن اون حرفهاي بالا نوشتي با همديگر تناقض دارد .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يا علي



167 | فريد | | ١٨:٠٨ - ٠٧ شهریور ١٣٨٩ |
سلام
الحمدلله من که قرآن خوندم فهميدم شما شيعه ها يک دين واسه خودتون ساخته ايد من که دنبال مکتب قرآنم و به دروغگوهاي علماي مشرک شما گوش نمي کنم....تازه من قمي هستم!!!!!!!!!!!!!!!!!
168 | ساره | | ٢٣:٤٧ - ٠٧ شهریور ١٣٨٩ |
جناب فريد ما شيعه ها يک دين جديد ساخته ايم يا شما سني ها که رضاع کبير و ازدواج با محارم را مجاز مي دونين !!!! لطفا ديگه دم از اسلام آمريکايي - صهيونيستي خودتون نزنيد. مگه هر کي تو قم باشه دليل مي شه که شيعه باشه يا آدم باشه!!! علي عليه اسلام در همان دياري زندگي مي کرد که معاويه ملعون و عمر جونتون و امثال اين دو ؟؟؟ بودن! کي شود دريا به وجود سگ نجس !
169 | عبد الخالق | | ٠٧:٤٤ - ٠٨ شهریور ١٣٨٩ |
سلام عليکم.

جناب فريد:

الحمد لله که من قرآن را خواندم و دريافتم و درک کردم که شما اهل بدعت و مخصوصا مولوي هاي لواط کارتان يک دين من درآوردي براي منافع خودتان ساخته ايد.

من که به دنبال مکتب قرآنم و به اباطيل تاريخي و به اکاذيب کعب الاحباري و ابو هريره اي مولويان مشرک و دروغگوي شما هيچ گوش نميکنم.

تازه عزي.ز اين را بدان که من هم مدت زيادي در قلب اهل بدعت زندگي ميکردم.!!!!!!!!!!!!!!!!!! اين که دليل نشد. من هم در ميان امثال لعيني همچون تو بوده ام و از نزديک بوي تعفن ازدواج هايي مانند ميسار(همان زناء اهل بدعتي) را شنيده ام.

راستي.!!!
مواظب باش در قم (البته اگر کذب نگفته باشي که قمي باشي که من ميدانم نيستي) کلام شرک آلودي بر زبانت جاري نکني که بد ميخوري.
هنوز غيرت علوي مومنان شيعه هست و تا هست اجازه ي کوچکترين توهيني را به هييييييييييييييچ لعيني نداده و نميدهند.!!!!
زيرا قم دار المومنين است و جواب معاندان به اهل بيت (عليهم السلام جميعا) را به خوبي داده و ميدهند.

في امان الله....................

لبيک يا سيد علي.............
170 | كرج | | ٢٢:٤٤ - ١٠ شهریور ١٣٨٩ |
كارهاي حرامي كه در كنار قبرها انجام مي‌گيرد: انتظار نفع و ضرر: اعتقاد به اينكه شخص مرده نفع و ضرر مي‌رساند در حاليكه نفع رساننده فقط ذات قادر متعال است. (مشركان سواي خدا، معبودهايي را برگرفته اند و به پرستش اصنام و كواكب و اشخاصي پرداخته اند كه چيزي را نمي آفرينند و خودشان آفريده هاي بيش نيستند و مالك سود و زياني براي خود نبوده و برمرگ و زندگي و رستاخيز اختيار و تواني ندارند.) فرقان/3 (معبودهايي را كه آنها غير از خدا مي خوانند نه تنها چيزي را خلق نمي كنند بلكه خودشان مخلوقند. آنها مردگاني هستند كه هرگز استعداد حيات ندارند و اين بتها اصلا نمي دانند در چه زماني مبعوث خواهند شد.) نحل/20-21 (اي پيغمبر! به مشركان بگو: معبودهايي را كه غير از خدا شايسته ي پرستش مي پنداريد به هنگام بلا و كمك بخوانيد اما خواهيد ديد كه نه توانايي دفع زيان و رفع بلا را از شما دارند و نه مي توانند آن را دگرگون سازند و ناخوشيها را به خوشي ها تبديل كنند و يا اينكه از اندوه دردها بكاهند. آن كساني را كه به فرياد مي خوانند آنان را كه از همه مقربترند به درگاه خداوند همچون عيسي و عزير و فرشتگان براي تقرب به پروردگارشان به آنها توسل مي شوند كه طاعات و عبادات است و به رحمت خدا اميدوار و از عذاب او هراسناكند.)اسراء/56-57 و امير المومنين مي فرمايد:(پس ايشان همسايگاني بي زبان اند نه خواننده را پاسخ ميدهند نه ستمي را باز مي دارند و نه به نوحه گري توجه ميكنند.) نهج البلاغه 220/1 خطبه 111 و (نه بر كارهاي نيك در چيزي افزايند و نه عذري توانند خواست از كار زشت و ناخوشايند.) نهج البلاغه 15/2 خطبه 132 انتظار شفاعت و توسل : صاحبان قبر را شفيع و واسطه قرار مي دهند و گويا آنان او را به خداوند نزديك مي كنند در حاليكه خداوند متعال در قرآن كريم به نقل از مشركين اين عمل زشت را مذمت نموده است: (هان ! تنها طاعت و عبادت خالصانه براي خداست كساني كه جز خدا سرپرستان و ياوران ديگري را برمي گزينند و بدانان تقرب وتوسل مي جويند مي گويند: ما آنانرا پرستش نمي كنيم مگر بدان خاطر كه ما را به خداوند نزديك گردانند.)زمر/3 (و به جاي خداوند چيزي را مي پرستند كه به آنان زياني نمي رساند و سودي به آنان نمي بخشد و مي گويند: اينان نزد خداوند شفيعان ما هستند.)يونس/18 (و بدان! كسي كه گنجينه هاي آسمان و زمين در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذيرفتن دعايت را بر عهده گرفته است و به تو گفته است: كه از من بخواه تا به تو بدهم و از او بطلب تا تو را بيامرزد و ميان تو و خود كسي را نگمارده تا تو را از وي بازدارد و از كسي ناگزيرت نكرده كه نزد او برايت ميانجي گري آرد.)نهج البلاغه نامه/31 ترجمه دكتر جعفر شهيدي كمك خواستن از مرده خواندن صاحبان قبر و كمك خواستن از انان به نص قرآن كريم شرك است. (اگر آنها را براي حل مشكلات و رفع گرفتاريهاي خود به فرياد بخوانيد صداي شما را نمي شنوند و بفرض اگر هم بشنوند توانايي پاسخگويي به شما را ندارند و گذشته از اين در روز قيامت انبازگري و شرك ورزيدن شما را رد مي كنند و مي گويند: شما ما را پرستش نكرده ايد و بي خود مي گوييد و هيچ كسي همچون خداوند آگاه از احوال آخرت به گونه قطع و يقين تو را از چنين مطالبي با خبر نمي سازد.) فاطر/14 (چه كسي گمراه تر است از آنها كه موجوداتي غير از خدا را پرستش مي كنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخ شان نمي گويند؟ و از دعا و نداي آنها غافلند! و هنگامي كه مردم مشرك در قيامت محشور مي شوند معبودهاي آنها خواهند بود حتي عبادت آنها را انكار مي كنند.) احقاف /5-6 (مساجد از آن خداست پس هيچ كس را با خدا نخوانيد) جن/18 و اميرالمومنين مي فرمايد:(پس از خدا بخواهيد به وسيلت قرآن و بدان روي آريد به دوستي آن و به قرآن خيري مخواهيد از آفريدگان كه بندگان روي به خدا نكردند با وسيلتي مانند قرآن)نهج البلاغه خطبه 176 و همچنين در وصيتش به پسرش امام حسن(ع) مي فرمايند:(در همه كارها نفس خود را به پناه پروردگارت متوجه كن كه به پناهگاهي استوار و نگهباني پايدار روي آورده اي و آنچه مي خواهي تنها از پروردگارت بخواه كه به دست اوست بخشيدن و محروم نمودن) نهج البلاغه نامه 31 و از امام محمد باقر روايت است كه فرمودند:(خداوند به اين دليل ابراهيم را خليل خودش برگزيد كه او غير از خدا به كسي روي نياورده و غير از ذات مقدس او از هيچ كسي چيزي نخواست) علل الشرائع ص 34 عيون اخبار الرضا 75/2 ابراهيم بن محمد همداني مي گويد:(خدمت ابي الحسن علي بن موسي الرضا عرض كردم خداوند فرعون را چرا غرق كرد در حاليكه او ايمان آورد و توحيد را پذيرفت؟ فرمود: او هنگامي تظاهر به ايمان كرد كه ديگر از همه چيز نا اميد شده بود و چنين ايماني پذيرفته نمي شود سپس فرمود: علت مهم ديگري هم دارد و آن اينكه در آن شرايط دشوار كه در آستانه غرق شدن قرار داشت به جاي اينكه از خداوند كمك بخواهد از موسي كمك خواست و طبعا موسي نمي توانست به او كمك كند اينجا بود كه خداوند به موسي وحي فرمود: كه اي موسي! تو به اين دليل به فرعون كمك نكردي! كه او را تو نيافريده اي لذا چنين توانايي نداشتي اگر او از من كمك كي خواست حتما به او كمك مي كردم.)علل الشرائع ص 59 عيون اخبار ارضا 76/2 نذر كردن براي مرده : نذر كردن براي قبر و صاحبان قبر و ذبح كردن حيوان در كنار آن از اعمال ناشايست و محرماتي است كه به تعبير قرآن كريم اهل لغير الله محسوب مي شود. (خداوند تنها گوشت مردار خون گوشت خوك و گوشت هر حيواني را كه به هنگام ذبح نام غير خدا بر آن گفته شود تحريم كرده است ولي كسي كه مجبور شود براي نجات جان خويش از مرگ از آنها بخورد گناهي بر او نيست به شرط اينكه ستمگر و متجاوز نباشد خدا غفور و رحيم است.) بقره /173 (كفار مكه و ساير مشركان سهمي از زراعت و چهارپايان خود را براي خدا و سهمي نيز براي بتها قرار مي دادند و مي گفتند: اين قسمت مال خداست واين هم مال شركاي ما يعني بتهاست .سهمي را كه براي بتها قرار داد بودند هرگز به خدا نمي رسيد و امام سهمي را كه براي خدا قرار داده بودند به بتها مي رسيد چه بدحكم مي كنند.) الانعام/136 از محمدبن سنان روايت است كه امام رضا در پاسخ مسائلي كه از ايشان پرسيده بود نوشت:(آنچه نام غير خدا بر آن گفته شود حرام است زيرا خداوند بر بندگانش واجب گردانيده است كه به يگانگي او اقرار و اعتراف كنند و هرگاه مي خواهند حيوان حلال گوشتي را سرببرند فقط نام او را در هنگام ذبح ياد كنند تا اينكه بين آنچه براي خدا ذبح مي شود و آنچه براي پرستش بتها و شياطين تقديم مي گردد فرقي وجود داشته باشد زيرا ياد كردن نام الله عزوجل اقرار به توحيد و ربوبيت پروردگاراست و اما آنچه كه براي غير خدا تقديم ميگردد در حقيقت شرك است و گويا عامل آن مي خواهد بدينوسيله خودش را به آن مخلوق نزديك كند پس بردن نام الله در هنگام ذبح بدين جهت است تا بين آنچه كه خداوند حلال و آنچه را كه حرام كرده فرق وجود داشته باشد.) علل الشرائع ص 482-481 عيون اخبار الرضا 91/2 قسم خوردن به صاحب قبر: امام صادق از امام باقر و ايشان هم از اميرالمومنين روايت كرده اند كه رسول گرامي از غذا خوردن در هنگام تكيه دادن نهي فرموده اند. چند مورد ديگر از ممنوعات شرعي را بر شمردند كه بارتند از: قسم خوردن به غير الله منع كردند و فرمودند: كسي كه به غير الله قسم بخورد در نزد خداوند هيچ ارزشي ندارد.(مكارم الاخلاق ص 466) شيخ طائفه ابوجعفر طوسي مينويسد : قسم صحيح و معتبر در نزد آل محمد اين است كه انسان به ذات الله متعال يا به يكي از اسمهاي گرامي او قسم بخورد و هر قسمي كه به غير نام الله متعال يا اسمهاي گرامي او باشد هيچ اعتباري ندارد سپس فرمود: جايز نيست كه كسي به قرآن و به پدر و مادرش و به كعبه و به پيامبر و به هيچ يك از ائمه قسم بخورد اگر كسي به اين چيزها قسم بخورد خطا كار است و قسمش از نظر فقهي اعتبار ندارد.(النهاية ص 555) البته قول معتبر آن است كه قسم به قرآن كريم جايز است زيرا قرآن كلام خداوند است و كلام خداوند از صفات گرامي اوست. عماد الدين طوسي مي نويسد:(قسم خوردن به غير خدا جايز نيست)الوسيلة الي نيل الفضيلة ص 415 طواف به دور قبر : از امام صادق روايت است كه فرمود : ايستاده آب ننوش و به هيچ قبري طواف نكن و در آب پاك بول نكن اگر كسي چنين كرد ضرري به او رسيد از خودش بداند اگر كسي يك بار اين اعمال ناشايست را انجام دهد ديگر عادت ميكند و مگر اينكه خدا بخواهد كه توبه كند و برگردد(علل الشرائع ص 283 وسائل الشية 450/10) حر عاملي در كتابش وسائل الشيعة بابي آورده است با اين عنوان (باب مستحب بودن دعاي وارده در سنت پيامبر در هنگام زيارت قبر و عدم طواف بر قبر)وسائل الشيعة 882/2 و باب ديگري آورده با اين عنوان (بابي درباره ي جايز نبودن طواف بر قبرها) وسائل الشيعة 450/1 سوگواري و به سر و صورت و سينه زدن: از اما صادق روايت است:(رسول گرامي فرمودند: اينكه مسلمان در هنگام مصيبت و اندوه دستش را بر رانش بكوبد پاداشش ضايع ميشود) فروع الكافي 224/3 وسائل الشيعة 914/2 از طريق جابر بن عبدالله روايت است كه فرمود:(خدمت امام باقر عرض كردم : بي صبري چيست؟ فرمودند: بدترين بي صبري اين است كه سر و صدا كني فرياد بكشي ناله كني به صورتت بزني به سينه ات بكوبي مويت را بكشي كسي كه نوحه سرايي كند صبر را ترك كرده است و راه نادرستي را در پيش گرفته است و كسي كه صبر كند و انا لله و انا اليه راجعون بخواند و سپاس پروردگار را بجاي آورددرستي كه به تقدير خدا راضي شده و پاداش او در نزد خداوند محفوظ است و كسي كه چنين نكند باز هم آنچه قضا و قدر الهي باشد بوقوع مي پيوندد گرچه او ناراضي باشد در اين صورت خداوند اجر و پاداشش را ضايع مي كند.) فروع الكافي 222/3-223 و وسائل الشيعة 915/2 و از امام صادق روايت است كه فرمود:(سه چيز است كه نمي دانم كداميك به اعتبار جرم و گناه بزرگتر است: كسي كه هنگام مصيبت بر رانش بكوبد كه كنايه از بي صبري است اما با كمال تاسف امروز بعضي از مردم به سر و سينه مي زنند) وسائل الشيعة 678/2 مخلوط بودن زن و مرد در زيارتگاه ها : متاسفانه يكي از بزرگترين مفاسد اخلاقي در مزارها جمع شدن ارازل و اوباش اعم از زن و مرد است كه بسيار مشهور و طبيعي است در چنين جاهايي با استفاده از فرصت شيطان تلاش ميكند هرچه بيشتر فضا را آلوده كند و به اعتراف خود مسئولين امروز مزارها بيش از هر جاي ديگر محل قول و قرار ارزال و اوباش است بويژه اينكه كلاه شرعي هم به نام ازدواج موقت يا صيغه وجود داشته باشد و جالب اينكه در بعضي زيارتگاه ها همين مجاوران عابدنما نقش دلال را به عهده دارند و براي خودشان مشتري جلب مي كنند. سبحان الله

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
سر فصل‌هايي ارائه‌كرده ايد كه همگي بارها و بارها در سايت پاسخ داده شده است :
اعتقاد نفع و ضرر يك انسان ؛ شفاعت و توسل و كمك خواستن از مرده : در اين زمينه مي‌توانيد به سيره خليفه خود ابوبكر ، و يا صحابه ، در زمان رسول خدا (ص) با سند صحيح در نزد اهل سنت در آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
نذر كردن براي مرده :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=673
قسم خوردن به غير خدا مطلبي است كه جديدا حتي وهابيون از آن دست برداشته‌اند ، زيرا در روايات صحيحه اهل سنت و شيعه ، قسم خوردن به غير خدا در زبان رسول خدا (ص) آمده است !
و رواياتي كه در آنها نهي از قسم به غير خدا شده است ، در روايات ديگر تفسير به قسم به بت‌ها شده است !
طواف به دور قبور : همانطور كه خود متن روايت را آورده‌ايد ، نهي در اين روايت ، به قرينه ايستاده آب ننوشيدن ، و... براي كراهت است و نه حرمت !
البته جالب است كه شما طواف دور قبور را حرام ذكر كرده‌ايد ، و نه مانند وهابيون ، اصل زيارت قبور را !!!
سوگواري و به سر و سينه زدن : در اين زمينه بهتر است در ابتدا روايات اهل سنت در مورد به سر و سينه زدن عائشه را حل كنيد ، و بعد به شيعه اشكال بگيريد :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=4087
مخلوط بودن در زيارتگاه‌ها : اگرچه اين مطلب عمومي نيست ، و در همه زيارتگاه‌ها چنين نيست ، اين مساله در حج و در مسجد الحرام نيز موجود است ! آيا اشتباه و گناه برخي ، بايد دليل بر اشكال داشتن اصل مكان شود ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

171 | سيد حميد | | ٠٩:٢٥ - ١٤ شهریور ١٣٨٩ |
برادران عزيز و خواهران ايماني! از اين‌جور بحث‌هاي تفرقه‌انگيز دست برداريد. اين موضوع از 1400 سال پيش حل نشده بود و تا آن وقتي كه خدا خودش نخواهد حل نخواهد شد. اين بحث‌ها دشمن‌تراش است. متكي به اشتراكات شويد. براي نابودي ظالمين و دشمنان واحدمان، خصوصا اسراييل جنايتكار تلاش كنيد. فاتحدوا ............ يا ايها المسلمين
172 | momen abdullah | | ٢١:٤٦ - ١٤ شهریور ١٣٨٩ |
جناب سيد حميد
دفعه آخري که شيعيان گول سخنان شما را خوردند، در کويته بود که 73 شهيد هم نتيجه‌اش بود.

لطفا از کشيدن شيعيان به تله انفجاري عمري ها جدا خودداري بفرماييد!!!
هدف شما فقط يک چيز است و آن خلع سلاح شيعيان در برابر عمري ها است.

يا علي
173 | امير | | ١١:٢١ - ١٥ شهریور ١٣٨٩ |
توهين به صحابه گرام پيامبر چرا؟ مگر شماها وکيل و وصي امامان هستيد؟ بدبختها شما به اعمال خودتان گرفتاريد. شماها اصلا بجايي حساب نميآييد. منظورم به اين شيعه هاي افراطي هستند. آن بزرگوارها با هم کنار آمدند. باهم نماز ميخواندند. مگر حضرت علي (رض) آنقدر نعوذ بالله بيچاره بوده که شماها از ايشان دفاع کنيد. علي که فاتح خيبر بود علي که صاحب ذوالفقار است علي که شوهر فاطمه الزهرا ميباشد داماد پيامبر ميباشد, بدبختها فکري بحال خودتان بکنيد, در سفري که به مقصد تهران داشتيم اتوبوس جائي نگه داشت که نماز بخوانيم , يک شيخ شيعه از دستشوئي بيرون آمد و به اميرالمونين عمر (رض) توهين و ناسزا گفت , واقعاً دلم سوخت در بين راه ديديم جاده شلوغ است به ياري الله آن شيخ با ماشينش له شده بود. اين است سزاي کساني که به صحابه گرام توهين کنند.
174 | momen abdullah | | ٢٣:١٩ - ١٥ شهریور ١٣٨٩ |
جناب امير! آن شيخ مظلوم را کشتيد فقط به خاطر اينکه از عمر خوشش نمي‌آمد؟؟؟ عجب درندگاني هستيد شما!!! پس به اين ترتيب ما هم بايد به حجاز محتله و پاکستان رفته هرکسي از شما که به صحابه گرامي و يار و ياور حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) يعني حضرت ابوطالب (عليه السلام) توهين مي‌کرد و ايشان را کافر مي‌دانست ترور کنيم!!! چگونه است که شما حق داريد آن صحابه گرام،حضرت ابوطالب (عليه السلام)، را زشت ترين دشنام ها دهيد و کافر خوانيد (نعوذبالله) ولي ما حتي در کشوري که عمر مسلمين آن را موالي ناميد، حق نداشته باشيم از عمر برائت جوييم؟؟؟ چرا به جاي ترور آن شيخ شهيد و مظلوم مردانه از او نپرسيديد که چرا از عمر بدش مي‌آيد؟ آيا جز اين است که طاقت شنيدن حقيقت را نداريد؟؟ شايد در کتب پزشکي بزرگترين بيمارستان و دانشگاه طب جندي شاپور رازها و رمزهاي بسياري از طب گياهي و سنتي موجود بوده است؟ چرا عمر آن کتب را نابود کرد؟؟ مگر عمر چي چي بود؟؟ عمر کسي بود که تا آخر عمر معني يک کلمه از قرآن، «کلاله» را نفهميد!!! بعد 1400 سال است که شما ما را له مي‌کنيد که بايد به زور او را جانشين عقل کل بدانيم!!!! ************** و اما در زمينه شرکيات معمول شما: جناب امير مگر خداوند عظيم و متعال محتاج دفاع ما است؟؟ پس چرا مي‌فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا ان تنصروا الله ينصركم ويثبت اقدامكم» و يا «...وينصرون الله ورسوله اوليك هم الصادقون» نعوذ بالله مگر خداوند متعال، «بيچاره» است که نيازمند ياري ما باشد؟؟ ********* دفاع و ياري ما به مولاي‌مان آقا حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليهما السلام) نصرت به الله متعال و رسولش آقا محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) است. بيچاره آن کساني هستند که ولي خود را تنها گذاشتند و دست به دامان کمک کعب الاحبارهاي يهودي شدند!!! *********** «آن بزرگوارها با هم کنار آمدند. باهم نماز ميخواندند.» مگر نماز خواندن همراه کسي دليل دوستي با او است؟؟؟ عجيب است که شما از اعتقادات خود نيز خبر نداريد: http://quran.al-islam.com/Tafseer/DispTafsser.asp? l=arb&taf=KORTOBY&nType=1&nSora=4&nAya=59 (تفسير قرطبي) «وتولية الإمامة والحسبة ; وإقامة ذلك على وجه الشريعة . وإن صلوا بنا وكانوا فسقة من جهة المعاصي جازت الصلاة معهم , وإن كانوا مبتدعة لم تجز الصلاة معهم إلا أن يخافوا فيصلى معهم تقية وتعاد الصلاة » پس بنا بر عقيده شما مي‌توان پشت امام گناه کار و عاصي نماز خواند. حتي اگر بدعتي هم در نماز بياورد بنا بر عقيده شما از سر تقيه مي‌توان به او اقتدا کرد. ************ جناب امير مگر حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) مدتها در همان بيت الله که مشرکين طواف مي‌کردند طواف نمي‌کرد؟؟ مگر ايشان در همان مسجدي که ايشان بتها را عبادت مي‌کردند خداوند را عبادت نمي‌کردند؟؟ پس چرا از بودن حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) و عمر بن خطاب در يک مسجد متعجب مي‌شويد؟؟ همان‌گونه که حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) براي دفع مشرکين از مسجد الحرام صبر کردند تا زمانش رسيد، حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليهما السلام) نيز براي دفع منافقين از مسجد صبر کردند. يا علي
175 | احمد | | ٢٤:١٥ - ١٦ شهریور ١٣٨٩ |
جناب کافر من بعيد مي دانم که شما مسلمان باشيد زيرا فقط نام مسلماني را يدک مي ک شي بهتر است به جاي توهين به صحابه زندگاني و رفتار انها را از ديدگاهي ديگر بغير از ديدگاه اخوند هاي خودتون بررسي کنيد تا حقيقت روشن شود شما که در مورد بزرگي صحابه چيزي نمي داني سخن نگو زيرا هر چه بگويي از روي احساسات است لطفا مطالعه و تحقيق کن بعد سخني بگو .
يا علي بهتر است يا يا الله ؟
يا حسين بهتر است يا يا الله ؟
يا رضا بهتر است يا يا الله ؟
..........................................
176 | momen abdullah | | ٠٦:٥٣ - ١٧ شهریور ١٣٨٩ |
جناب احمد! -- «يا علي» گفتن، ميلياردها و ميلياردها مرتبه بهتر از گفتن يا «ا-ل-ل-ه»‌اي است که مکان دارد و نور از آن منعکس مي‌شود!!! http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=7#s14 « باب إثبات رؤية المؤمنين في الآخرة ربهم سبحانه و تعالى ‏‏» --- «يا حسين» گفتن، ميلياردها و ميلياردها مرتبه بهتر از گفتن يا«ا-ل-ل-ه»اي است که چونان يک شومن به ميان مردم مي‌آيد و صورت عوض مي‌کند!!! http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=7#s15 « باب معرفة طريق الرؤية» --- «يا رضا» گفتن، ميلياردها و ميلياردها مرتبه بهتر از گفتن يا«ا-ل-ل-ه»اي است که در جايي است و بدن آن با نور تعامل دارد!!! http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=7#s18 «...فإذا أنا رأيته ...» ************** اين‌هم گوشه‌اي از «زندگاني و رفتار صحابه گرام از ديدگاهي ديگر به غير از ديدگاه آخوند‌هاي خودمان»: http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=100#s11 "4882 ....‏.‏ فقلت له هذا ابن عمك معاوية يأمرنا أن نأكل أموالنا بيننا بالباطل و نقتل أنفسنا و الله يقول ‏{‏يا أيها الذين آمنوا لا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل إلا أن تكون تجارة عن تراض منكم و لا تقتلوا أنفسكم إن الله كان بكم رحيما‏}‏ قال فسكت ساعة ثم قال أطعه في طاعة الله و اعصه في معصية الله " عجب صحابه گرامي بوده است اين معاويه ... !!!! امر به خوردن حرام و ربا مي‌کرده است اين صحابه گرام!!! امر به قتل و کشتار مومنين مي‌کرده است اين صحابه گرام!!! امر به جنگ با خداوند متعال مي‌کرده است اين صحابه گرام!!! ************ جناب احمد! مايل هستيد باز هم از صحابه گرام از ديدگاهي غير از آخوندهاي خودمان براي شما بگويم؟؟ يا علي
177 | احمد | | ٠٨:٠٢ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
جناب مشرک! : اولا: اگر علي، رضا و حسين، بهتر از الله هستند، پس شما مشرک هستيد و هيچ شکي در آن نيست. زيرا بنده خدا را بر خود خدا برتري مي‌دهي. در حالي که خدا آنها را آفريده و از آنها هيچ کاري ساخته نيست. قصه شما مثل مشرکان مکه است که بتها را مي‌پرستيدند، در حالي‌که از آنها هيچ کاري ساخته نبود. واي بر تو که هنوز در جهل و ناداني هستي. دوما: اين چيزهاي که گفتي در مورد صحابه گرامي پيامبر، همش دروغ و از روي ناداني خودت مي‌باشد. از قديم گفته‌اند که سخن مشرک مشرکانه است و اين رو بدون که شرک گناهي است که خدا نمي‌بخشد. من يک سوال از شما داشتم که شرک رو برايم تعريف کني و توضيع دهي که آيا معني شرک رو بلد هستي يا نه؟ درود خدا بر ابوبکر، عمر، عثمان، علي، معاويه، طلحه، زبير، خالد بن وليد، حسن و حسين. يا الله
178 | احمد | | ١٤:٤٣ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
جناب مشرک لعين! شماها واقعا يک عقل سالم توي اون کله‌تون ندارين ........... لعنت خدا بر دشمنان خلفاي راشدين و لعنت خدا بر تو که دشمن خلفايي. درود خدا بر ابوبکر، عمر، عثمان، علي، معاويه، طلحه، زبير، خالد بن وليد، حسن و حسين و لعنت خدا بر دشمنان آنها. من افتخار مي‌کنم که ابوبکر، عمر، عثمان و علي، امامان من هستند و خوشحالم که در زمره گمراهان و مشرکان قرار نگرفته‌ام. به اين مطالب که از کتاب‌هاي خودتان هم هست با سند صحيح و معتبر پاسخ بده، اگه انساني و پاسخي داري: ........................................................................................................................................................................................ بزرگ‌ترين دليلي كه شيعه در مبحث امامت بدان استناد مي‌جويد، همان چيزي است كه حديث غدير مي‌نامند. از جمله اموري كه نشان از اهتمام شيعه به آن دارد، اين است كه يكي از بزرگان معاصر آنها، كتابي را در 16 مجلد تاليف كرده و در آن به اثبات صحت اين حديث مي‌پردازد و آن را به (الغدير در كتاب و السنة و الادب) نام‌گذاري كرده است. آنها روايت مي‌كنند كه رسول الله صلي الله عليه و سلم بعد از برگشتن از حجة الوداع هنگامي كه به غدير خم رسيد، براي مسلمانان بيان داشت كه علي بن ابي طالب _ رضي الله عنه _ بعد از او ، وصي و خليفه‌اش مي‌باشد، چنان‌كه خداوند عز و جل در كتابش نيز او را بدان امر فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[1] «اي رسول! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل گشته به مردم برسان كه در صورت عدم انجام آن رسالتت را به انجام نرسانيده‌ايد» مجلسي كه از بزرگان شيعه است در اين زمينه بيان مي‌دارد :''إنا و مخالفينا قد روينا عن النبي - صلى الله عليه و سلم - أنه قام يوم غدير خم و قد جمع المسلمون فقال: أيها الناس ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ فقالوا بلى، قال- صلى الله عليه و سلم -: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من وآلاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله''[2] [ما و مخالفان‌مان از رسول خدا صلي الله عليه و سلم روايت كرده‌ايم كه روز غدير خم در حالي‌كه مسلمانان اجتماع كرده بودند برخاست و فرمود: اي مردم! آيا من از مسلمانان به خودشان اولي‌تر نيستم؟ جواب دادند: بلي، فرمود: هركس من مولاي او هستم علي مولاي اوست. بار الها! دوست بدار آن‌كس كه او را دوست مي‌دارد و دشمن بدار كسي كه او را دشمن مي‌دارد، كمك كن كسي كه او را كمك مي‌كند و خوار گردان كسي كه او را خوار مي‌نمايد]. جواب اهل سنت را خلاصه‌وار در آنچه خواهد آمد بيان مي‌داريم: در اين حديث، جعل كنندگان بر آن افزوده‌اند؛ طائفه‌اي از اهل علم از آن جز ''من كنت مولاه فعلي مولاه " را به عنوان حديث صحيح قبول ندارند. حال كه مهم‌ترين ادله آنها را بيان كرديم، باقي دلايل‌شان را از كتاب‌هاي اهل سنت چون - منهاج السنة‌- كه شبهات روافض را دنبال كرده و قواعدي را بيان داشته است بايد پي گرفت. اعتقاد به وجود نص قرآني بر واجب بودن امامت علي با اصول اساسي مانند اصل شوري مخالف است، چون امور مسلمانان در بين خودشان بر اساس شوري صورت مي‌گيرد. چنان‌كه مي‌فرمايد:﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ﴾[3] «امورشان به صورت شوري مي‌باشد.» خلافت از جمله امور مسلمانان است كه در كتاب خدا و سنت رسولش صلي الله عليه و سلم نص صريحي در مورد تعيين آن بعد از او وجود ندارد مؤيد آن چيزي است كه در نهج البلاغه از علي _ رضي الله عنه _ نقل شده آنگاه كه به معاويه گويد: ''إنما الشورى للمهاجرين والأنصار ، فإذا اجتمعوا على رجل سموه ( إماما ) ذلك لله رضا''[4] [شوري تنها از آن مهاجرين و انصار است وقتي كه بر فردي اجتماع كردند و او را امام ناميدند مورد رضاي پروردگار نيز مي‌باشد، يعني خداوند راضي به آن چيزي است كه مهاجرين و انصار به آن راضي هستند.] علي بن ابي طالب با خلفاء بيعت كرد و اين چيزي است كه درمورد آن اتفاق وجود دارد اما شيعه روايت كرده‌اند كه در آغاز بدان اعتراض نموده سپس بر آن نماند و خود را تسليم كرد و بيعت نمود، كه اين بيعت اقرار به مشروع بودن خلافت كساني است كه بر او سبقت گرفته‌اند و اين اقرار بر كساني كه خود را به او منتسب مي‌نمايند حجت است. شارح نهج البلاغه از علي روايت كرده است كه به اولويت امامت ابوبكر بر ديگر افراد اعتقاد داشت چنان‌كه هنگام بيعت با او گفت: ''وإنا لنرى أبا بكر أحق الناس بها"[5] [من ابوبكر را شايسته‌ترين مردم به خلافت مي‌بينم.] مجلسي و كليني كسي را كه معتقد به خلافت ابوبكر و عمر باشد كافر و مشرك مي‌دانند با اين حال در مورد علي كه به سوي آنها دست دراز مي‌كند و با آنها بيعت مي‌نمايد كه از آنها حرف شنوي داشته باشد و از آنها اطاعت نمايد چه مي‌گويند در حاليكه در موردش معتقد به عصمت از خطا و بري از ترس و مسامحه هستند؟ بيعت كردن علي با شيخين بر شيعه حجت است به همين دليل بزرگان‌شان براي آن دلايلي دست و پا كرده‌اند: الف. بيعت علي به خاطر ترس از نابودي اسلام بوده است. براي ابطال اين دليل همين كافي است كه بدانيم اسلام در عصر عمر و عثمان در يك دوران طلائي قرار داشت طوري كه خلافت اسلامي از طرف شرق تا بخاري و از طرف غرب تا آفريقا امتداد يافت. ب. مي‌گويند: او با آنها به سبب تقيه بيعت كرد يعني در ظاهر با آنها اظهار موافقت نمود، ولي در دل راضي به خلافت و بيعت كردن با آنها نبود. اين دليل از دليل قبلي ناپسندتر و قبيح‌تر است. چون از شخصيت علي، شخصيتي دوگانه ساخته‌اند كه بيم‌ناك و ترسو و نگران است و بر خلاف باطن و درونش خود را ظاهر كرده است و اين چيزي است كه روايات‌شان بدان ناطق است. چنان‌كه وارد است:''أحضر علي من بيته ، وسيق إلى أبي بكر بحبل في رقبته ، وهناك وقف عمر وخالد بن الوليد وغيرهم ، والسيوف في أيديهم - معاذ الله - وهدده عمر أن يبايع أبا بكر وإلا فصل رأسه عن جسده ، وهكذا أجبر علي واضطر في النهاية إلى مبايعة أبي بكر"[6] [علي از خانه اش احضار گرديد و با ريسماني در گردن به سوي ابوبكر برده شد، در آنجا عمر، خالد بن وليد و ديگران شمشير در دست ايستاده بودند- پناه بر خدا- عمر او را تهديد مي‌كرد كه با ابوبكر بيعت نمايد كه در غير اين صورت سرش را از بدن جدا مي‌كند و همين‌طور بود كه علي مجبور شد و در نهايت ناچار به بيعت كردن با ابوبكر گرديد.] كسي كه شجاعت برتر علي، و قدرتش بر دفاع از حق،‌ و رواياتي را كه شجاعتش را بيان داشته‌اند، بداند اين امر برايش پذيرفتني نيست. در نهج البلاغه از علي روايت است كه فرمود:''وإني من قوم لا تأخذهم في الله لومة لائم"[7] [من از قومي هستم كه در راه خدا از سرزنش سرزنش كنندگان نمي‌هراسد.] اگر بگوئيم بيعتش با آنها به خاطر تقيه بوده است در مورد بقايش در همراهي و وزارتش با آنها در مدت بيست و پنج سال خلافت چه مي‌گوئيم؟ به درستي كه اعتقاد به تقيه براي توجيه همراهي علي با خلافت در اين مدت طولاني سخت و دشوار است!!! آيا نام‌گذاري فرزندانش به نام اسامي خلفاي سه‌گانه نيز مي‌تواند تقيه باشد؟!![8] اهل سنت معتقد هستند كه نسبت دادن تقيه به كسي كه از جمله شجاع‌ترين مردم روي زمين است طعنه زدن به اوست و سؤال مي‌كنند كه آيا شيعه به درستي علي بن ابي طالب را دوست دارند در حالي كه او را به اين امور نسبت مي‌دهند؟ ج. علي هنگامي كه خلافت را بر او عرضه داشتند آن را ترك كرد و گفت:''دعوني والتمسوا غيري فأن أكون لكم وزيرا خير لكم من أن أكون عليكم أميرا"[9][مرا رها و آن را از غير من بخواهيد و اينكه من برايتان وزير باشم بهتر از آنست كه امير باشم.] و بعد از قتل عثمان هنگام بيعت كردن با او فرمود:''والله ما كانت لي الخلافة رغبة ولا في الولاية أربة ، ولكنكم دعوتموني إليها ، وحملتموني عليها"[10] [سوگند به الله من به خلافت رغبتي ندارم و علاقه‌اي به حكومت ندارم اما شما مرا به آن دعوت كرديد و بر آن واداشتيد.] از خلال اين نصوص چيزي كه بيان‌گر اين نكته باشد كه علي اعتقادي به منصوص بودن امامت خود در قرآن دارد آشكار نمي‌شود چون در غير اين‌صورت نمي‌گفت:''والله ما كان لي في الخلافة رغبة '' و هرگز با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت نمي كرد، و كار او در صورت وجود نص مخالفت با دستور پروردگار بود و همچنين در صورت صحت حديث غدير خم مخالفت صريح با آن تلقي مي‌شد. در روايت متفق عليه آمده كه حسن بن علي به خاطر معاويه از خلافت دست بر داشت و رسول خداق به آن خبر داده است.مي فرمايد:٭٭إِنَّ ابْنِي هَذَا سَيِّدٌ وَلَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُصْلِحَ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ عَظِيمَتَيْنِ مِنْ الْمُسْلِمِينَ٭٭[11] (اين پسر من بزرگ و سيد است و خداوند به وسيله او بين دو گروه عظيم از مسلمانان صلح ايجاد مي‌كند.) سؤال اين است كه چرا حسن به خاطر معاويه از خلافت كردن دست بر داشت چيزي كه كتب شيعه به تفصيل آن را بيان داشته‌اند چنانكه از سليمان بن صرد كه از بزرگان شيعه روايت است كه به خاطر اين كار حسن را نكوهش مي‌كند آنجا كه خطاب به او مي‌گويد:''السلام عليك يا مذل المؤمنين'' اين كلمه را به جاي (أمير المؤمنين ) بكار مي‌برد[12] اعتراض كردن به حسن براي دست كشيدن از خلافت به خاطر معاويه متناقض با اعتقاد شيعه به عصمت او و باقي ائمه است، كسي كه شيعه معتقد است تمامي اقوال و اعمال‌شان حق يوده است. در حالي كه امارت منصوص، به رضايت آنها به ديگري واگذار گرديد پس چرا شيعه به چيزي تمسك مي‌جويد كه امامانش از آن دست بر داشته‌اند؟ و اين مورد و هم‌چنين براهين قطعي ديگر كه آشكار و بديهي هستند در اين زمينه بسيار است و براي كسي كه خود را از تعصب و هوي برحذر دارد و بخواهد حق را بشناسد، كافي است. اهل سنت به فضل و بزرگواري و صلاح اهل بيت اقرار مي‌كنند و معتقدند اين امر مانع از آن نخواهد شد كه آنها دچار خطا و لغزش‌هاي شوند كه طبيعت بشري موجب آن است چون هيچ‌كدام از افراد بشر نمي‌تواند از طبيعت بشري كه همه مخلوقات بدان متصفند خارج گردد چنان‌كه رسول گرامي مي‌فرمايد: ٭٭كُلُّ ابْنِ آدَمَ خَطَّاءٌ وَخَيْرُ الْخَطَّائِينَ التَّوَّابُونَ٭٭[13] (همه فرزندان آدم دچار خطا مي‌شوند و بهترين آنها كساني هستند كه توبه مي‌كنند.) در اين ميان تنها انبياء در تبليغي كه از جانب خدا و رسولش بدان مأمور هستند معصوم مي‌باشند، چه بسيار پيامبراني كه مورد سرزنش پروردگار قرار گرفته‌اند و گاهاً بعضي از موضع‌گيري‌هاي‌شان تصحيح شده است.

پاسخ:

179 | مجيد م علي | | ١٧:١٠ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام يواش‌تر جناب 178! افسار پاره كردي؟ مردك! در يك جمله چند تا تناقض داري! بگذار برايت شرح بدهم: درود خداوند فقط بر جزئي از آن اسم‌ها كه آوري وارد است و لعنت خداوندي بر باقي. تازه اين جماعتي را كه اسم بردي، با يكديگر اختلاف داشتند. حال يا تا آخر عمر يا در وسط راه تغيير رأي دادند. در گروه اول، خداوند متعال و حضرت علي عليه السلام، امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام مي‌باشند كه راي‌شان در مخالفت با ابوبكر عمر و عثمان اصلاً تغير ندادند. آنها را غاضب دروغ‌گو و خائن ناميدند. جماعت دوم اون غاصبين خائنين كذابين بودند كه قبل از رحلت حضرت رسول اكرم ظاهراً به خداوند و حضرت علي عليه السلام، امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام احترام مي‌گذاردند و ليكن بعد از رحلت حضرت محمد صلي الله با شيطان به همكاري كردند، نه اينكه ميثاق‌شان را فراموش كرده باشند، نه بلكه از اول در همين فكر بودند. گروه سوم اون طلحه و زبير بودند كه باطناً جزو مومنين بودند و ليكن بعدها به وسيله عثمان با بذل و بخشش‌هايش (نوعي رشوه از مال دزدي شده از بيت المال مسلمانان) اون‌ها را از راه بدر برد و در نهايت همين‌ها فكر كردند كه مي‌توانند بروند پنهان از مردم با حضرت علي عليه السلام بيعت كنند تا بتواند به كج‌روي‌هاي خود ادامه بدهند. اينجا بود كه امام فرمود ''دعوني و التمسوا غيري ,,,, تازه اين بيعت را در قبل از سفر به طرف عايشه تجديد كردند. در حالي كه خود هيچ اعتقادي بدان نداشتند (يعني منافق بودند) كه ديدي بعد از مدتي كوتاه به دنبال شتر عايشه (شايد شتر سامري) به دنبال هيچ و پوچ بودند. و اون آخري خالد فاجر زناكار، فكر مي‌كني اونو خوب مي‌شناسي؟ اين خالد به هيچ‌كدام از 3 گروه اول اعتقاد نداشت، فقط فكر جنايت و تجاوز بود. مدرك تمامي اين نظرم در همين سايت مي‌باشد. اون هم از علماي مغرور و مغروق عالم‌نما اهل سنت (يعني به حساب اهل سنت نبوي) هستند. در آخر وقت‌يكه مي‌خواهي مقاله‌اي را Cut & Past بكني، مواظب باش از سايت " اهل سنت چابهار نباشه كه كامبپوترتو ويروسي مي‌كنه. يا علي
180 | momen abdullah | | ٢٠:٥٦ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
جناب احمد! سلام عليکم به جاي کپي و پيست کردن ناقص، کمي انديشه کن برادر. 1)) از يک طرف مي‌گوييد که امر قرآن و سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) انتخاب ولي امر مسلمين توسط شوري است. 2)) از طرفي به معاويه‌اي که اين اصل و سنت ادعايي شما را زير پا له کرد و آن را نابود کرد و پسر فاسق و سگبازش را بر مسلمين مسلط کرد، درود مي‌فرستيد. جناب احمد! عداوت را بگذار کنار. شما فردي صاحب خرد و مستقل هستيد. بنابر عقل خودتان و همين مطالب خودتان نمي‌توان هم شوري را قبول داشت و هم بدعت شيطاني معاويه در جانشيني يزيد فاسق براي خودش. جناب احمد! چگونه است که قابيل به دليل تمام جنايات پس از او مجازات مي‌شود، ولي معاويه را به دليل نقض همين سنت مورد ادعاي‌تان نفي و سرزش نمي‌کنيد؟؟ آيا بنا بر گفته‌هاي خودتان، معاويه شريک جرم تمام جنايات سلاطين جور پس از خود نيست؟؟ جناب احمد! همين متني را که کپي پيست کرده‌اي، چند بار بخوان. بخوان بيانديش. آنها که با انديشيدن مخالفند ما نيستم. آنهايي هستند که بر «ضد منطق» کتاب مي‌نويسند: ar.wikipedia.org/wiki/ابن_تيمية «- نقض المنطق. - الرد على المنطقيين: كتاب لابن تيمية في الرد على علماء المنطق و الفلاسفة و بيان أنه لا توجد منفعة من علم المنطق» يا علي
181 | momen abdullah | | ٢٤:١٧ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
جناب احمد! سلام عليکم اول: مشرک، ذات و روح اصنامت عمر و ابوبکر است. دوم: هر چه قدر مايل هستي، از حقيقت دوري کن. تمام خوانندگان با مراجعه به کتب شما که بنده لينک‌هاي آن را گذاشته بودم، هم به خباثت معاويه پي برده‌اند و هم به به خوبي دانستند که منظور شما از «ا-ل-ل-ه» چيست!! الف-لام-لام-هاء براي ما مي‌نويسيد و از حلقوم خود خارج مي‌کنيد، ولي وهمي را که مکان دارد و از مکاني به مکاني ديگر منتقل مي‌شود را مي‌پرستيد. سوم: مطالبي را هم که بنده در مورد عزيز دلت معاويه نوشتم، باز هم از کتب خودتان بود. حال هم‌چنان مي‌تواني چون يک مشرک عمري از حقيقت گريزان باشي. ******* و اما جواب سوالت: شرک آن است که ابوبکر را به جاي خدا، تعيين کننده خليفة الله بداني. آن‌هم ابوبکري که از او حتي 20 صفحه مطلب علمي و عقلي نقل نشده است. يا علي
182 | كريم گوش | | ١٢:١٨ - ٢١ شهریور ١٣٨٩ |
درود خدا بر احمد جان شما اهل تشيع مشرك واقعي هستيد. هركس غير خدا را صدا بزند به خدا شريك گرفته است. مانند ابو جهل كه حضرت ابراهيم را صدا مي‌زد حضرت ابراهيم بتي نبود، فقط پيامبر و دوست خدا بود. شما الان از علي كمك مي‌خواهيد.
183 | momen abdullah | | ٠٥:٤٦ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
جناب کريم گوش! دقيقا شما از مشرک خواندن حضرت شعيب (عليه السلام) (نعوذبالله) چه هدفي را دنبال مي‌کنيد؟ «ان ابي يدعوك ليجزيك اجر ما سقيت لنا» مثلا احساس شادي و شعف مي‌کنيد، وقتي که پيامبر گرامي خداوند را چنين وقيحانه مشرک مي‌ناميد؟ مگر شما از چه مشکلي رنج مي‌بريد؟؟ حب عمر داريد مگر؟؟ يا علي
184 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٣:٤٩ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام جناب تشيع تسنن! از کدام توهين سخن مي‌گوئيد؟ اهل سنتي که شيعه را مي‌کشند و علماي آنان فتواي قتل شيعه را براي بهشت رفتن صادر مي‌کنند، چگونه دم از اسلام مي‌زنند؟! تاريخ نشان داده است که آنان هي‌چوقت صادق نبوده‌اند و هميشه به دروغ مدعي مودت و دوستي اهل بيت ع بودند. اين در حالي‌ست که تمامي اهل بيت ع توسط اهل سنت به شهادت رسيده‌اند. آيا به نظر شما مي‌شود به اين جماعت اعتماد کرد؟!!! جناب تشيع تسنن! کدام شيعه تا به حال يک سني را براي بهشت رفتن کشته است؟ کدام عالم شيعه چنين فتوائي صادر کرده است؟ لطفا کمي واقع‌بين باشيد. مطمئن باشيد شما حتي اگر به اهل سنت توهين هم نکنيد، آنها توهين خواهند کرد. البته کاش کار آنها تنها توهين بود، آنها در راستاي مذهب و عقيده خود شيعه را مي‌کشند. اين ديگر نامش توهين نيست، اين يک جنگ است! عالم سني، حکم قتل تو را صادر مي‌کند! فرد سني، تو را براي بهشت رفتن مي‌کشد! جناب تشيع تسنن! چشم ما توهين نکرده و نمي‌کنيم، اما به شرط اين‌که زنده بمانيم! آهاي اهل سنت! شما ما را نکشيد، ما هم توهين نکرده‌ايم و توهين هم نخواهيم کرد. آيا بيان مطالب از کتب اهل سنت توهين است؟! اگر اين‌گونه باشد که بايد بگوئيم مبناي مذهب اهل سنت که همان کتب صحيح خودشان است، بر پايه توهين بنا شده است! پس ديگر چه چيزي باقي مي‌ماند، جز حماقت و پيروي از توهين و در نهايت کفر. يا حق
185 | تشيع تسنن | | ٢٤:٣٣ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام اين حرف‌ها هيچ سودي ندارد، ضمن احترام اهل سنت به مقدسات اهل تشيع، انتظار مي‌رود که اهل تشيع نيز به مقدسات و شخصيت‌هاي اهل سنت احترام گذاشته و در کل احترام متقابلي بين آنها حاکم باشد. زيرا اگر فردي از اهل تشيع به اهل تسنن توهين کند، مسلما اهل تسنن به اهل تشيع توهين مي‌کند و بر عکس. پس از شما خواهش مي‌کنم که توهين و افترا را کنار گذاشته و اگر سوال يا سخني داريد با احترام به مذاهب يکديگر اين سخن‌ها را مطرح کنيد. زيرا توهين به هر يک از مذاهب، توهين به شخصيت‌هاي مورد احترام آنها مي‌باشد. مگر شما خوشحال مي‌شويد که به امامان يا خليفه شما توهين و افترا بزنند. مسلما نه. زيرا محبت و حب آنها را در دل داريد و به همان اندازه که تو امامت رو دوست داري، او هم امامش رو دوست دارد. به همان اندازه که تو از توهين به امامت ناراحت مي‌شي ،او هم از توهين به امامش ناراحت مي‌شه .......................................... منظور من احترام مساوي و يک اندازه اهل تسنن به اهل تشيع و اهل تشيع به اهل تسنن است. زيرا جواب احترام با احترام است و جواب توهين با توهين است. کدام يک بهتر است؟ مسلما اولي هم بهتر و هم اسلامي‌تر است. در پناه خدا پيروز. موفق و برادر باشيم

پاسخ:
186 | تشيع تسنن | | ٢٤:٠١ - ٢٤ شهریور ١٣٨٩ |
جناب سعيد! سلام. اولا منظور من مذاهب شيعه و سني داخل کشور است و با بيگانگان. عرب‌هاي تعصبي و وهابي‌ها هيچ ارتباطي ندارد. دوما جماعت وهابي‌ها با جماعت سني‌ها متفاوت است و اين دو دو گروه کاملا متضاد نسبت به يکديگر مي‌باشند. سوما کدام سني در داخل کشور چنين فتواي صادر کرده...... چهارما اين چنين فتواها در خارج کشور و توسط وهابي‌ها صورت مي‌گيرد و کشورهاي غربي نيز از آنها حمايت مي‌کنند. حتي سني‌هاي خارج کشور هم از اين گروه بيزارند...... پنجم اينکه همان‌طور که عرض کردم اگر شبه در مذاهب يکديگر ديديم ان را با احترام به مذاهب يکديگر و بدور از توهين به يکديگر آن را مطرح کنيم. در پناه خداوند پيروز. موفق و برادر باشيم.
187 | كريم گوش | | ٢٠:٥٥ - ٠٤ مهر ١٣٨٩ |
سلام شاه اسماعيل. برو به آخر سوره الواقعه مراجعه كن تا بفهمي كه واقعا گمراه هستي. خدا تو را در آخرين جهنم بياندازد.
188 | شهاب | | ٢٣:١٠ - ٠٤ مهر ١٣٨٩ |
توي بحار النوار و اصول کافي و خيلي ديگر از کتاب‌هاي اهل تشيع صراحتا ذکر شده که ريختن خون اهل سنت حلاله و اگر تونستين ديوار روشون خراب کنين و .... . ثانيا در اهل سنت مذهبي به اسم وهابيت وجود نداره و اين اسم ساخته و پرداخته ذهن روافض مي‌باشد که مي‌خواهند با سياه جلوه دادن اين اسم کاري کنند که هر کس که کفريات اونها رو قبول نکرد را با اين اسم معرفي کنند تا حرف حق‌شون، رو ديگران تاثير نذاره و بتونن با اين اسم سربه نيستش کنن. اما بذارين وهابي رو که شيعيان اين اندازه در موردش بد مي‌گن رو تعريف کنم: هر سني که بدونه چرا سنيه و براي مذهب خودش دليل داشته باشه و قبرپرست نباشه و به عبارتي سني اثني عشري نباشه، از ديدگاه روافض وهابيه و چون از قرآن هيچ دليلي براي رد عقايد اونها ندارن، مجبور شدند که کلمه وهابي رو به کمک کفار انگليسي از اسم محمد بن عبدالوهاب اختراع کنن و اين کلمه رو اين‌قدر در جلوي چشم طرفداراشون سياه کنن که هيچ‌وقت به سمت اونهام نرن چه برسه حرفاشونو گوش بدن که نکنه به راست هدايت بشن و ديگه خمس اموال‌شونو بهشون ندن.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- كسي كه به شما چنين مطلبي گفته است ، اگر بناي راستگويي داشت ، به شما آدرس نيز مي‌داد ، و بدون مدرك سخن نمي‌گفت !

2- اگر واقعا چيزي به اسم وهابيت وجود ندارد ، پس لابد مفتي عربستان كه از يزيد دفاع كرده و امام حسين عليه السلام را تخطئه مي‌نمايد ،‌سني است ؟!

3- در مورد آنچه شما قبر پرستي مي‌ناميد ، بهتر است نگاهي به سيره صحابه و خود رسول خدا (ص) در زيارت قبور داشته باشيد ! در كتب اهل سنت ، موارد بسيار زيادي از زيارت قبور و توسل به قبور اخيار ذكر شده است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

189 | شيخ الاسلام | | ١٣:٠٢ - ٢٣ آبان ١٣٨٩ |
بزرگواران عزيزان و برادران خودم شما به حکم قرآن برادر هستيد انما المومنين اخوه...پس اين چه رفتاريست که با هم داريد ايا اگر رسول خاتم که پدر و مادرم به فدايش باد اکنون حضور داشت اين گونه کلامتان را ميپسنديد؟ فراموش نکنيم که رسول خدا اسوه است بر مومنين آنهايي که کلمه توحيد و نبوت مصطفي را پذيرفتند،و الحمدلله همه ما اهل ايمانيم؛خداوند دل ما را به نور اسلام و ايمان منور نموده است. پس چرا بجاي ناسزا به هم شکر و حمد خداي رحمان را به جا نياوريم که اين سنت خدا سنت رسول و خلف صالح مسلمين است الحمد لله الذي هدانا لهذا و کنا لنهتدي لو لا ان هدانا الله...
190 | مجيد م علي | | ١٧:٢١ - ٢٣ آبان ١٣٨٩ |
با سلام
دوست عزيز جناب شيخ الاسلام , در اينجا كسي حكم قران را نعوذ بالله نهي نمي كند , بلكه غير مومن را با مومنين برادر و برابر نمي دانند.

لبيك يا علي
191 | عبدالله سربازي | | ٠٦:٣٧ - ٢٦ آبان ١٣٨٩ |
اولااهلبيت پيامبرشيعه نبودندقسم ميخورم به اون خدايي كه من وشماراافريده.چراخودتان راگول ميزنيد.دوماكجاي قران مجيد.الله جان فرموده دوستان مراواسطه قراربدين تا به خواسته تان اجابت ميكنم.معني اين ايه مباركه راچگونه ترجمه وتفسيرميكنيد.واذاسالك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوت الدعاع اذادعان.ودرايه ديگري ميفرمايند.ونحن اقرب اليه من حبل الوليد.سوما.امامان بزرگوارودوست داشتني كي گفتندماراواسطه قراربدهيد.
192 | عبدالله موحد | | ٠٦:٤٧ - ٢٦ آبان ١٣٨٩ |
اعوذباالله من الشيطان الرجيم.بسم الله الرحمن الرحيم.وان يمسسك الله بضرفلاكاشف له الا هو.عزيزم چراامامان بزرگوار را مارك شيعييت ميزنيد.برويد خودتان رااصلاح كنيد.برگرديدبه واقعيت اين قدراختلاف وتفرقه افكني نكنيد.زندگي كنيدوبگذاريد ديگران هم زندگي كنند.
193 | مجيد م علي | | ١٠:٢٦ - ٢٦ آبان ١٣٨٩ |
با سلام
جناب عبد الشيطان غير موحد .
گفتي چرا " چراامامان بزرگوار را مارك ......."
سنت اسلاميه .

1 )قال تعالى ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ). لما نزلت هذه الآية قال الرسول لعلي يا علي ( ع ) هم أنت و شيعتك .

سورة البينة ، آية 7 .

والصواعق المحرقة لابن حجر ص 96 ؛ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني ج 2 ، ص 356 - 66 ح 1125 - 1148؛كفاية الطالب للكنجي الشافعي ص 244 و 245 و 246 ؛ المناقب للخوارزمي ص 62 و 187؛ الفصول المهمة لابن الصباغ المالكي ص 107 ؛ ينابيع المودة ـ قندوزي الحنفي ـ ص 62؛ نور الأبصار ص 71 و 102 ؛ الدرالمنثورـ سيوطي ـ ج 6 ، ص 379؛ تفسير الطبري ج 3 ، ص 146؛ تذكرة الخواص لابن الجوزي ص 18؛ فتح القدير للشوكاني ج 5 ، ص 477؛ فرائد السمطين ج 1 ، ص 156 .
=========================================================================
2 ) «أنت يا علي و شيعتك تأتي أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيّين».
اللمعة البيضاء، ص413، حديث 1125 ; شواهد التنزيل، ج 2، ص459 ; الدر المنثور، ج 8 ، ص589 ; المناقب، ص265، حديث 247 ; شبهاى پيشاور، ص156
===============================================================================
بقول معروف عينكهاي دودي تقلبي را بايد برداشت بعد چشمها را بايد شست .
========================================================================

لبيك يا علي
194 | momen abdullah | | ١٤:٣٥ - ٢٦ آبان ١٣٨٩ |
عبد العمر زنديق
حرف دهانت را بفهم. دفعه آخرت باشد که به راه توحيد و شرافت مذهب شريفه تشيع توهين مي‌کني.
مردک مگر تو چشمانت از خواندن آيات قرآن کريم عاجز است؟
«وان من شيعته لابراهيم»

«شيعه» کلمه نوراني و نامي است که خداوند علي و اعلي برگزيده است.
بعد حقيري چون تو در پيروي از عمر پسر کافر به آن توهين مي‌کني؟

يا علي
195 | عقيل العزيز | | ١٨:٠٣ - ٢٦ آبان ١٣٨٩ |
برادر مومن عبد الله.! بگذاريد جواب اين ملحد را بنده بدهم.! الحمد لله که کلام حق خود به اذن الله سبحانه و تعالي از زبان خبيث ترين افراد جاري و ساري ميگردد.! دوستان به اين جمله ي اين ؟؟؟ خوب دقت کنيد>>>>> زندگي كنيدوبگذاريد ديگران هم زندگي كنند. <<<<< ديديد؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جناب.! از کي تا حالا بيان حقايق انقدر برايتان سخت و دردناک شده مانند کسيکه داخل گلويش آبله مرغان زده مانند مار غاشيه به خود ميپيچيد؟!؟!؟!؟ برادران موحد و يکتا پرستان واقعي(شيعيان).!!! دلگرمتر باشيد و محکمتر که کارتان چنان به دهان اين عمريان سخت است که به بيان خود اين ملاعين عمر پرست زندگي جهنمي و عمري را برايشان تنگ و سخت کرده. به والله اگر هيييييييييييييييييچ مزدي از الله جل جلاله نخواسته باشيد و همين يک کلمه ي اين ؟؟؟ براي سرد شدن و آرامش قلب شما کافيست.!!! جناب: عبد العمر زنديق.!! ما کمال تشکر و قدر داني را از محضر شما داريم که با اين طرز بيانتان ما را مسمم تر و با اراده اي مستحکم تر در اين راه تشويق نموديد.! از اينکه عزم مارا راسخ تر و قلب ما را بيش از پيش مملو از يقين به راهي که ميرويم ( صراط الحق)(سبيل الله) کرديد خيلي ممنونمي.!!! و نحن نقول الحمد لله رب العالمين
196 | موحد و يكتا پرست نه مرده پرست | | ١٥:١٦ - ٢٧ آبان ١٣٨٩ |
وهابيت چيه اين اراجيف چيه امام جمعه اهل سنت زاهدان شخصي بسيار زاهد است خداوند در قران ميفرمايد من ازکساني که در زير درخت با پيامبر بيعت کردم راضي هستم که اين افراد ابوبکر رضي الله عنهم وعمر فاروق رضي الله عنهم وعلي رضي الله عنهم و...........بودند چطور خدا از اينان راضي است ما ناراضي باشيم مگه ما کي هستيم در ضمن حاجت خواستن به غير از الله جل جلاله نيز شرک محسوب ميشودخدا که از شاهرگ گردن به من وتو نزديک تر است چرا از مرده ها کمک بخواهيم خدايا به همه ما هدايت نصيب بفرما امين
197 | عبدالله | | ٢١:٤١ - ٢٨ آبان ١٣٨٩ |
اگر برادران إنتحاري فرصت دهند -البته- ما مسلمين ميخواهيم زندگي كنيم،
اگر مشوّقين برادران إنتحاري فرصت دهند -البته- برادران إنتاري هم ميخواهند زندگي كنند!
198 | momen abdullah | | ١٣:٥٦ - ٢٩ آبان ١٣٨٩ |
جناب موحد چه کسي گفته ما از اينها ناراضي هستيم؟ از عمر و ابوبکر و ابولغادية چه کسي به اسلام خدمات بيشتري کرده است؟ اگر عمر و ابوبکر و ابولغادية نبودند اکنون ما چگونه از اعماق سياه چال عمريسم و ابوبکريسم خبردار بوديم؟ اگر عمر و ابوبکر و ابولغادية نبودند ما چگونه مطمئن مي‌شديم که هر عمري و ابولغادية اي که زير درخت به ظاهر بيعت کرد مشمول مومنين نمي‌شود و رضايت الله متعال شامل حال او نمي‌شود؟ اين عمر و ابوبکر و ابولغادية بودند که با جنايات خود چهره واقعي نفاق را به ما نماياندند و پست ترين مراتب وجودي مخلوقات را به نمايش گذاشتند. راستي در عمرآبادي که از آنجا هياهو مي‌کني به تو گفته اند که ابولغادية که بود؟ «الفصل في الملل والأهواء والنحل» الفصل في الملل والأهواء والنحل/الجزء الرابع «عمار رضي الله عنه قتله أبو العادية يسار ابن سبع السلمي شهد بيعة الرضوان فهو من شهداء الله له بأنه علم ما في قلبه وأنزل السكينة عليه ورضي عنه فأبو العادية رضي الله عنه متأول مجتهد مخطي فيه باغ عليه مأجور أجراً واحداً وليس هذا كقتلة عثمان رضي الله عنه لأنهم لا مجال للاجتهاد» ***** عمار رضي الله عنه توسط ابولغاديه يسار پسر سبع سلمي کشته شد. ابولغاديه در بيعت رضوان حاضر بود و از شهيدان الله است چرا که الله مي‌داندست در قلب او چيست و «سکينه» بر قلب او نازل کرد و از او راضي شد پس ابولغاديه رضي الله عنه «صاحب تاويل» و «مجتهدي» بود که خطايي در طغيان خود کرد!!!! پاداش گرفته از خداوند است به اندازه يک مربته و داستان او همانند قاتلين عثمان نيست ....» ********* اين است عقل مرده پرستان عمري که چنان در برابر اصنام خود عمر و ابوبکر و ابولغاديه سر به سجده آورده اند که حتي چنين جنايات و رذائلي نيز چشمان آنها را به حقيقت باز نمي‌کند!!! عقل خود را به عمر و ابوبکر و ابولغاديه فروخته اند!!!! يا علي
199 | موحد و يكتا پرست نه مرده پرست | | ١٩:٥٢ - ٢٩ آبان ١٣٨٩ |
جناب علي پرست چشماتو بازکن که با شرک از دنيا نري اين اراجيفاتيه که اخوندها تو کله شما ها تزريق کردند که تا حکومت کنند اگر عمر نبود ايران اسلامي نبود در ضمن قاتلين امام حسين (ع)که کوفيان عراق باشند براي اينکه عمل وقيهانه خود را که همان شهادت امام حسين (ع)بود با سر وسينه زدن خود در هر سال در روز شهادت امام ميخواستند خود را پشيمان از عمل خود نشان دهند که اين فرهنگ به ايران اورده شد در زمان صفويان...... خدا گفته که در پنج وقت نماز بخونيم چرا شما در سه وقت نماز ميخونيد و چرا جمعشون مي کنيد در زمان پيامبر مشرکين مکه نيز عمل حج را انجام ميدادند چون عمل حج از زمان ابراهيم (ع) بوده ولي چون به بتها توسل مي جستند وميگفتند که اينها واسطه هستند جهت نزديک کردن وشفاعت از خداوند اين عمل انها شرک محسوب ميشد و ميگفتند که اينها اگر به خدا نزديک نيستند پس چرا حاجت ما را بر اورده ميکنند که پيامبر فرمود خداوند حاجت چه کافر چه مشرک وچه مسلم را بر اورده ميکنه اين دليل بر نزديکي انان يعني بتها و مردگان صالح نمي باشد زيرا مردگان چه صالح و چه کافر همه محتاج خدا هستند و اگر شفاعتي هم صورت بگيرد انهم به اذن خدا و در روز قيامت ميباشد دوست عزيز فقط از خدا کمک بگير وکسي را شريک خدا قرار مده چون خدا بهشت را بر مشرکين حر ام کرده در ضمن روز قيامت ودر قبر کسي از من وتو نميپرسه که علي امام اول بوده يا ابوبکر ....هر کاري ميکني فقط شرک نيار فقط وفقط بگو يا الله.........يا الله .....ياالله............معني و تفسير سوره زمر ايه 3 را حتما بخون پشيمون نميشي.
200 | momen abdullah | | ١٤:٣٥ - ٣٠ آبان ١٣٨٩ |
جناب عبدالعمر به به!!! چه آيه زيبايي را اشاره فرموديد. بلاشک عمل به همين آيه موجب رستگاري همه ما خواهد شد: «الا لله الدين الخالص والذين اتخذوا من دونه اولياء ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي» آيا همين يک آيه نوراني براي ما کافي نيست که بدانيم نبايد اولياء غير از جانب او اتخاذ کنيم؟ آيا همين يک آيه نوارني اثبات نمي‌کند که اولياء الهي بايد از جانب خداوند باشند؟ پس علت ابراز چنين شرکياتي از سوي شما چيست: «اگر عمر نبود ايران اسلامي نبود» تا کي شرک و بت پرستي؟ تا کي شرک و عمر پرستي؟ مثلا به خيال خودت عمر را مي‌پرستي تا به معبودت نزديکي يابي؟ سخن شرک آميز شما کاملا در تضاد است با سخن الله متعال: «انك لا تهدي من احببت ولكن الله يهدي من يشاء وهو اعلم بالمهتدين» مگر عمر اتمي را خلق کرده است؟ مگر عمر يک باکتري را جان داده است؟ پس اين شرکيات چيست؟ «اگر عمر نبود ايران اسلامي نبود»!!!! تا کي عبادت عمر کني و چون مشرکان بگويي «اتخذوا من دونه اولياء ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي»؟؟؟ آيا عمر اولياء از جانب الله متعال است؟ اين عمر چي چي است؟ او اگر عرضه مسلمان کردن داشت دپسرانش را مسلمان مي‌کرد تا به کفر نمي‌رند!!! ********** مسلمان باش و اولياء الهي و از جانب خداوند را اتخاذ کن. مسلمان باش و به آيات قرآن کريم ايمان بياور و عمل کن. مسلمان باش و از اولياء من دون الله دوري کن. تا کي سرگردان بيابان شرک عمري باشي؟ ***** «انما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه ويوتون الزكاه وهم راكعون» ايمان بياور!!! به الله متعال و قرآن او ايمان بياور!!! «من دون الله» اولياء اتخاذ نکن!!! نگو که عمر باعث قرب تو به الله مي‌شود!!! نگو اين شرکيات را!!!! عمر مرد!!! ولي الله و اولياء الهي را به امر الله متعال اتخاذ کن!!! *********** جناب عبد العمر دهانت را آب بکش و از توهين به ساحت مقدس حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) دوري کن. به نص صريح قرآن مجيد ايشان زنده هستند و مرزوق رب العالمين: «ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» خجالت بکش!!! شرم کن!!! يهودي نباش!!! به قرآن مجيد ايمان بياور!!! مشرک نباش!!! حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و‌ آله) زنده هستند!!! مرده عمر است و ابوبکر!!! ************** در زمينه جمع کردن وقت نماز همين صفحه تو را بس است: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=697 ************* و اما در دفاعت از يزيد سگباز که او را اميرالمومنين مي‌داني بايد گفت که از مشرکين عمري جز اين هم انتظاري نيست. مشرک عمري حب يزيد دارد. مشرک عمر عشق يزيد سگباز دارد!!! روحش روح يزيد سگباز است و اسوه اش يزيد است و عمر و ابوبکر. عمري با ياد يزيد شاد شود و از يزيد درس گيرد. البته مشرکي که حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را مرده مي‌داند بايد از يزيد زاني هم دفاع کند. يا علي
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21] [22] [23] [24] [25]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها