08/05/1402
موضوع: نقش پر زنگ امام سجاد (سلام الله علیه) در صیانت از نهضت کربلا
ویژه برنامه مع امام منصور
فهرست مطالب این سخنرانی:
ذکر مصیبت جانسوز عصر عاشورا
پیام اساسی گریه های مستمر امام سجاد (سلام الله علیه) بعد از واقعه عاشورا
دو جمله بسیار قابل تأمل از سردمداران بنی امیه، بعد از فاجعه کربلا!
عنایت عجیب امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به یک فرد ناصبی!!
یک کار فرهنگی تمیز و بی نقص، از حضرت امام سجاد (سلام الله علیه)
شخصیت حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) در کلام علمای اهل سنت
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
ناله واعطشا بر جگرش میافتاد * آب میدید به یاد قمرش میافتاد
بی سبب نیست که از جمله بکائون است * دائماً اشک ز چشمان ترش میافتاد
روضه گم شدن و دفن رقیه میخواند * تا به صحرا و خرابه نظرش میافتاد
وای از آن لحظه که از لای حصیری کهنه * قطعههای پدرش دور و برش میافتاد
السلام علیک یا سید الساجدین السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا بقیة الله آجرک الله
سلام و درود و ارادت خدمت تک تک شما مردم عزیز، دوستان گرانقدر و همراهان عزیز و نازنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». آخرین شب ویژه برنامه «مع امام منصور» تقدیم حضور شما میشود.
خداوند عزیز را شاکریم که به ما عمر و توفیق داد در این دهه ماه محرم ماه عزای امام حسین (علیه السلام) حسینیهای برپا کردیم و خیمه عزایی به پا کردیم و برنامه «مع امام منصور» را هرشب تقدیم حضور شما کردیم.
امشب هم با افتخار زیر خیمه حسینی و به یاد چهارمین امام و چهارمین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت سید الساجدین امام زین العابدین (علیه السلام) در خدمت شما هستیم و در محضر سرور عزیز و گرانقدر حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم.
حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید. عرض تسلیت و تعزیت محضر شما؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ همچنین ما هم عرض تسلیت و تعزیت خدمت جنابعالی داریم.
خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم. ایام شهادت سرور آزادگان و یاران باوفایش به ویژه شهادت جانسوز و مظلومانه سید الساجدین امام زین العابدین را به پیشگاه مقدس مولا و ولی نعمتمان، آن نازنین وجودی که؛
«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»
زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر
و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض میکنیم. خدا را به آبروی حضرت سیدالشهدا و اهلبیتش به ویژه اهلبیت داغدیده و به زنجیر اسارت کشیده و به مجلس اشرار بردهاش سوگند میدهیم پاداش ما را فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد.
ذکر مصیبت جانسوز عصر عاشورا
تلاش ما بر این است که در هر جلسه اظهار ارادتی به پیشگاه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کنیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: شهادت امام حسین برای ما سخت است، اما آنچه تلختر از قضیه کربلاست هجوم به خانه مادرمان حضرت فاطمه زهرا در روز بیعت بوده است.
ندارد کودکی طاقت که نیلی * ز صورت سیلی مادر ببیند
هزاران بار اجل بر مرد خوشتر * که سیلی خوردن همسر ببیند
چه حالی میکند پیدا خدایا * اگر این صحنه را حیدر ببیند
مبادا خواهری غلتیده در خون * برادر را به پشت در ببیند
خدا را فضه زینب را صدا کن * مبادا پهلوی مادر ببیند
ندارد طاقت زهرای اطهر * که زینب را به چشم تر ببیند
زهرا جان! ای مادر پهلو شکسته در مصیبت پدر گرامیات خون جگر خوردی. در برابر مظلومیت امیرالمؤمنین خون جگر خوردی. حتی راضی نبودی فرزندان نازنینت نالههای شبانهات را بشنوند و برایت خیلی سخت بود.
روز عاشورا نبودی که ببینی امت پیغمبر اکرم با فرزندان امام حسین (علیه السلام) در کربلا چکار کردند. نمیدانم برای اهلبیت کدام صحنه خیلی دردآور بود. آیا لحظهای که به خیمهها هجوم آوردند و شروع به تازیانه زدن و سیلی زدن و معجر برداشتن از سر اهلبیت پیغمبر سختتر بود یا لحظهای که خیمهها را آتش زدند و آنها داشتند بال بال میزدند.
آتش به آشیانه مرغی نمیزند * گیرم که خیمه، خیمه آل عبا نبود
شب یازدهم محرم فرزندان و اهلبیت امام حسین با قلبهای لرزان گوشه بیابان نشسته بودند.
«مرحوم علامه مجلسی» نقل میکند که فرزندان امام حسین نمیدانستند دشمن با آنها چه میکند. آیا میکشد، یا اسیر میکند یا چه برخوردی میکند.
لحظهای که کنار بدن قطعه قطعه شده و بی سر امام حسین آمدند، جگرشان بیشتر کباب شد. لحظهای که از کربلا خداحافظی میکردند و میدیدند عمر بن سعد لعین تمام زنادقه و خوارج را دفن کرد، اما بدن مطهر حضرت سیدالشهدا و یارانش را با همان شکل روی خاک کربلا گذاشت.
برداشت من این است که برای حضرت زینب کبری خیلی دردآور و سخت بود زمانی که داشت از کربلا خداحافظی میکرد و میدید اشرار کشتههایشان را دفن کردند، اما جسد مطهر برادر و برادرزادهها و فرزندان و عزیزانش روی خاک کربلا مانده است.
ما تنها چیزهایی می گوییم و میشنویم، اما یک لحظه تصور این صحنهها انسان را دیوانه میکند. همچنین زمانی که وارد کوفه شدند مردم هلهله میکردند و کف میزدند و اظهار خوشحالی میکردند.
اهلبیت رسول الله در مجلس عبیدالله بن زیاد آن وضع فجیع و ذلت بار را تجربه کردند، به طوری که شماتت میشدند و عبارتهای زشت و وقیح از عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانه میشنیدند.
باید بگوییم: «یا حجة بن الحسن آجرک الله»! خدا به حق مادرت حضرت فاطمه زهرا بر قلبتان صبر بدهد که تمام این صحنهها هر لحظه از جلوی چشمتان میگذرد و قلب نازنینت آتش میگیرد و اشک از چشمانت سرازیر میشود.
خدا را به مادرت حضرت فاطمه زهرا و عمه جانت حضرت زینب کبری (سلام الله علیهما) سوگند میدهیم مقدمات ظهورت را سریعاً فراهم کند و با ظهورت قلب نازنینت مسرور شود و قلب ملائکه و اولیاء و انبیاء و بندگان و مظلومان مسرور شود.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. یکی از مصیبتهایی که این روزها وجود نازنین مولایمان حضرت صاحب الزمان در رثای آن اشک میریزند و گریه میکنند، مصیبت اسارت عمه جانشان حضرت زینب کبری است.
امروز در عالم هرکسی که ذرهای غیرت دارد، وقتی از چنین صحنههایی بشنود دلش آتش میگیرد. ان شاءالله خداوند متعال به همه ما توفیق بدهد جزء رهروان حقیقی و واقعی راه حضرت سیدالشهدا و اهلبیت عصمت و طهارت باشیم.
دوستان عزیزم با توجه به اینکه امشب شام شهادت امام سید الساجدین زین العابدین (علیه السلام) است، تصمیم داریم بیشتر در مورد شخصیت آن بزرگوار در برنامه امشب صحبت کنیم. ان شاءالله حضرت استاد برای ما بیشتر بفرمایند و بهره مند شویم.
حاج آقا یکی از بکائین و گریه کنندگان عالم که در کنار دیگر بکائین آورده شده است، حضرت امام سجاد است. شاید برای مخاطبین جای سؤال باشد که علت این همه گریه حضرت چه بوده است؟! اصلاً این گریه با چه هدف و نیتی بود و چه نقش و تأثیری در جامعه گذاشت؟!
پیام اساسی گریه های مستمر امام سجاد (سلام الله علیه) بعد از واقعه عاشورا
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
اگر ما بخواهیم فلسفه و انگیزه این گریه را خوب درک کنیم، میبینیم حضرت امام سجاد با گریه کردن مانع از هدف حکومت اموی بود که میخواستند واقعه کربلا به فراموشی سپرده شود.
یک مرتبه بعضی افراد به عنوان روضه میخوانند که حضرت زین العابدین قلبش کباب میشد، وقتی آب میدید گریه میکرد، وقتی حیوانی را ذبح میکردند گریه میکرد از این جهت بود که صحنههای واقعه کربلا جلوی چشم امام سجاد میآمد.
با توجه به اینکه بنده نود و پنج درصد عمرم را با همین روایات و این بحثها گذراندم، برداشتم این است که مسئله فراتر از این است. اگر ما قضایای بعد از عاشورا را ملاحظه کنیم، خواهیم دید که دودمان اموی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا نور پیغمبر اکرم را خاموش کنند.
امام حسین (علیه السلام) هم در یکی از خطبههایشان میفرماید:
«فَإِنَّکمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا قَوِی الظَّلَمَةُ عَلَیکمْ وَ عَمِلُوا فِی إِطْفَاءِ نُورِ نَبِیکمْ»
ای مردم! اگر ما را یاری نکنید و انصاف را در حق ما به خرج ندهید، ظالمین بر شما پیروز میشوند و برای خاموش کردن نور رسول الله تلاش میکنند.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 97، ص 80، ح 37
انعکاس این جنایت در شام و کوفه بود. صحبتهایی که حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام سجاد و حضرت أم کلثوم داشتند افشاگری بسیار اساسی بود و این کمر حکومت را شکست.
تمام تلاش این افراد این بود که این صحنه را خیلی عادی نشان بدهند. به عنوان مثال در بعضی از منابع آمده است کسی که در کربلا کشته شد امام حسین نبوده است. امام حسین همانند حضرت عیسی به آسمان رفت و کسی دیگر در کربلا کشته شد!!
«ابن عربی» این شخص ناصبی و خبیث میگوید: اگر امام حسین هم کشته شد، به دستور پیغمبر اکرم کشته شد.
«أن الحسین قتل بسیف جده صلی الله تعالی علیه وسلم»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 26، ص 73، باب محمد: (23) أولئک الذین لعنهم... ..
پیغمبر فرموده بود اگر کسی در برابر حاکم وقت قیام کرد، او را بکشید هرکسی میخواهد باشد!! امام حسین در برابر یزید قیام کرد و کشته شد!!
تمام تلاشها بر این بود که این قضیه را به صورت خیلی عادی جلوه دهند. امام سجاد (علیه السلام) برای اینکه این مسائل را به یاد مردم بیندازد و بفهمانند فاجعهای که در کربلا اتفاق افتاد فاجعهای عادی نیست که یک روزه و دو روزه تمام شود، مرتب قضایای کربلا را برای مردم بازگو میکردند و گریه میکردند.
امام سجاد (علیه السلام) سال 61 بعد از شهادت امام حسین به امامت رسیدند و سال 96 به شهادت رسیدند. یکی از کارهای اساسی حضرت سید الساجدین در سی و پنج سال امامتشان گریه کردن بود و با این گریه کردن وقایع کربلا را به مردم القا میکردند.
حضرت امام سجاد با گریه کردن عواطف و احساسات مردم را تحریک میکردند و نمیگذاشتند این قضیه توسط دودمان اموی به خاموشی سپرده شود.
در کتاب «شرح نهج البلاغه» اثر «ابن ابی الحدید» مطلبی در این زمینه آمده است. بعضی افراد معتقدند که ایشان شیعه است و این همانند تفاوت میان کافر و مسلمان است. معتزله جزو فرق اهل سنت است و انسان سنی نمیتواند شیعه باشد.
علاوه بر این ایشان چقدر برای اثبات خلافت ابوبکر و عمر و عثمان تلاش میکند و این اقدامات او به هیچ وجه به شیعه نمیماند. ما در طول تاریخ شیعهای نداریم که نستجیر بالله حضرت ابوطالب را کافر بداند. افرادی که می گویند این شخص شیعه است، ظاهراً افراد بی سوادی هستند.
دو جمله بسیار قابل تأمل از سردمداران بنی امیه، بعد از فاجعه کربلا!
ایشان در کتاب «شرح نهج البلاغه» نقل میکند که وقتی خبر شهادت امام حسین را به مدینه آوردند، «عمرو بن سعید بن عاص» حاکم مدینه بود.
او بالای منبر بود که نامه آمد حضرت سیدالشهدا شهید شده است. البته در روضهها میشنویم که می گویند آن زمان «مروان» حاکم مدینه بود و این درست نیست.
وقتی «عمرو بن سعید بن عاص» نامه را برای مردم خواند و خبر داد که امام حسین کشته شده است، به قدری حالت مستی به او دست داد که نامه را به طرف قبر نبی گرامی اسلام پرت کرد و گفت:
«یا محمد یوم بیوم بدر»
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 4، ص 72،
ما دو حادثه بعد از شهادت امام حسین داریم که اینها در جامعه خیلی خطرناک است. یکی از این حوادث جمله یزید است که میگوید:
«لعبت هاشم بالملک بلا * ملک جاء ولا وحی نزل»
شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، اسم المؤلف: عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، دار النشر: دار بن کثیر- دمشق - 1406 هـ، الطبعة: ط 1، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ج 1، ص 69، باب سنة إحدی وستین
یکی هم جمله «عمرو بن سعید بن عاص» است که نامه را به طرف قبر نبی گرامی اسلام پرت میکند و مینویسد:
«یا محمد یوم بیوم بدر»
بحث اسلام نیست. بحث امیرالمؤمنین و خلیفه نیست. بحث انتقام بدر و احد و حنین و امثال این جنگهاست. این قضایا نشانگر این است که این افراد به دنبال این بودند که انتقام کشتههای بدر را از اهلبیت پیغمبر اکرم بگیرند.
در کتاب «تاریخ طبری» جلد سوم صفحه 342 و کتاب «الکامل لابن اثیر» جلد چهارم صفحه 39 نقل شده است که وقتی اهلبیت وارد مدینه شدند، صدای ناله مردم و علاقه مندان به اهلبیت تمام فضای مدینه را پر کرد و شیون به هوا برخاست.
این شیونها و گریهها در فضای مدینه طنین انداز شد به طوری که تا آن زمان اصلاً سابقه نداشت. بعضی افراد نقل کردهاند که در زمان رحلت نبی گرامی اسلام مردم چنین شیونی ندیده بودند. «عمرو بن سعید بن عثمان» گفت:
«هذه واعیة بواعیة عثمان بن عفان»
این نالهها جای نالههایی است که ما برای قتل عثمان زدیم.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 3، ص 342، باب ذکر الخبر عما کان فیها من الأحداث
در این موقعیت امام سجاد (علیه السلام) نمیتوانست با این افراد مقابله کند. شرایط، شرایطی نیست که حضرت بتواند بالای منبر برود و یاوری هم ندارد.
جالب این است که من در روایت دیدم بعد از شهادت امام حسین همه افراد مرتد شدند، مگر چهار نفر. «مرحوم شیخ مفید» در کتاب «الاختصاص» از قول «جمیل بن دراج» نقل کرده است که امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَینِ ع إِلَّا ثَلَاثَة ً أَبُو خَالِدٍ الْکابُلِی وَ یحْیی ابْنُ أُمِّ الطَّوِیلِ وَ جُبَیرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ کثُرُوا»
بعد از شهادت امام حسین همه مردم مرتد شدند مگر سه نفر؛ ابو خالد کابلی، یحیی بن أم طویل و جبیر بن مطعم. سپس مردم ملحق شدند و جمعیت زیاد شد.
الإختصاص، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر و محرمی زرندی، محمود، ص 64، باب فی ذکر حواری أهل البیت ع و جملة من أصحابهم
این قضایا نشانگر این است که یک ترس و وحشتی در میان مردم ایجاد شد. از یک طرف قضیه شهادت حضرت سیدالشهدا و از طرف دیگر قضیه حره که هفتصد نفر از صحابه را در یک روز به قتل رساندند و سه شبانه روز نوامیس مسلمانان را برای سپاهیان مباح کردند.
این قضایا خیلی دردآور است. یک وحشت عمومی جامعه را فراگرفت و کسی جرئت نمیکرد حرف بزند. «ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ کثُرُوا» نتیجه چیز دیگری نیست جز کارهایی که امام سجاد (علیه السلام) انجام دادند. گریههای شبانه روز حضرت توجه همگان را جلب کرد.
ملاحظه کنید در کتاب «حلیة الأولیاء» اثر «ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 هجری مطلبی در این زمینه آمده است. ایشان در حقیقت معاصر «سید مرتضی» و «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» بوده است. ایشان در جلد سوم مینویسد:
«عن جعفر بن محمد قال سئل علی بن الحسین عن کثرة بکائه»
امام صادق نقل کردند که از امام سجاد درباره گریه زیاد حضرت پرسیدند.
گریههای امام سجاد داخل خانه نبود، بلکه در منظر مردم بود.
«فقال لا تلومونی فان یعقوب فقد سبطا من ولده فبکی حتی ابیضت عیناه ولم یعلم أنه مات»
امام سجاد فرمودند: مرا ملامت نکنید. حضرت یعقوب یکی از فرزندان خود را از دست داده بود و با وجود اینکه میدانست زنده است به قدری گریه کرد که چشمانش نابینا شد.
«وقد نظرت إلی أربعة عشر رجلا من أهل بیتی فی غزاة واحدة أفترون حزنهم یذهب من قلبی»
اما من در یک صبحگاهان دیدم دوازده نفر از اهلبیت من را قطعه قطعه کردند. آیا تصور میکنید این جنایت از قلب من بیرون میرود؟!!
حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، اسم المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 3، ص 138، باب 5
هر مسلمانی، هر باانصافی، هر انسانی ببیند در یک صبحگاه دوازده تن از عزیزانش را قطعه قطعه کردهاند و سرشان را بالای نیزه شهر به شهر چرخاندند این قضیه هیچگاه از قلبش بیرون نمیرود.
امام سجاد میخواهد بفرماید دلیل گریه من این است که مردم توجه داشته باشند بنی امیه چه جنایتی کردند و چه کارهایی انجام دادند. لذا یکی از اساسیترین فلسفههای گریه حضرت سید الساجدین (علیه السلام) افشاگری جنایات امویها و فراموش نشدن حادثه کربلا بود.
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: این گریهها بود که اسلام را زنده نگه داشت. ایشان در جای دیگر میفرماید: این محرم و صفر بود که اسلام را زنده نگه داشت.
گریههای امام سجاد بود که نگذاشت حادثه کربلا خاموش شود. مردم از مکه و طائف و شام به مدینه میآمدند و میرفتند. تنها یادگار پیغمبر اکرم حضرت سید الساجدین است.
حضرت وقتی به مسجد میآمد گریه میکرد. وقتی در جایی میدید دارند گوسفند ذبح میکنند گریه میکرد. وقتی آب میخورد گریه میکرد. این گریهها همگی در ملأ عام بود. گاهی اوقات عزادار داخل خانهاش گریه میکند که می گویند قلبش سوخته و به خاطر حزنی که دارد گریه میکند.
گاهی اوقات کسی در ملأ عام این گریهها را مطرح میکند. این گریه ها، گریههای بیدار کردن و افشاگری است و بُعد سیاسی آن بالاتر از بُعد احساسی است.
«مرحوم شیخ حر عاملی» در کتاب «وسائل الشیعه» جلد سوم صفحه 281 از قول امام صادق (سلام الله علیه) مینویسد که حضرت فرمود: بکائین و کسانی که زیاد گریه میکردند چند نفر بودند. حضرت آدم، حضرت یعقوب، حضرت یوسف و حضرت صدیقه طاهره که در کنار قبر نبی گرامی اسلام و قبر حضرت حمزه سیدالشهدا و قبرستان بقیع میآمد و گریه میکرد. این هم نشانگر این است که گریههای حضرت فاطمه زهرا گریههای سیاسی و افشاگری است.
حضرت نسبت به امام سجاد (علیه السلام) میفرماید:
«فَبَکی عَلَی الْحُسَینِ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَینَ یدَیهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکی»
امام سجاد نزدیک به چهل سال گریه میکرد. در این چهل سال غذایی جلوی حضرت نگذاشتند مگر اینکه گریه میکرد.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 3، ص 281، ح 3655
حضرت سید الساجدین هرگاه آب میخورد گریه میکرد. هرگاه میدید کسی آب میخورد گریه میکرد. هرگاه میدید افرادی حیوانی را ذبح میکنند گریه میکرد سفارش میکرد که به حیوان آب بدهید سپس گریه میکرد و میفرمودد: به عزیزان ما در کربلا آب ندادند.
عنایت عجیب امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به یک فرد ناصبی!!
نکتهای به ذهنم آمده که میخواهم خدمت بینندگان عزیز عرض کنم. آیت الله بهجت نقل میکنند که شخصی در بغداد ناصبی بود و نسبت به شیعیان بسیار جسارت میکرد. روزی یکی از شیعیان به او اعتراض کرد که چرا اینقدر به شیعیان جسارت میکنی. او شروع به جسارت به امیرالمؤمنین کرد.
این شخص شیعه گفت: من به نجف میروم و مرگ تو را از امیرالمؤمنین طلب میکنم. فرد ناصبی میگوید: برو، از دست این خاندان هیچ کاری ساخته نیست.
وقتی این شخص رفت و برگشت، فرد ناصبی به او گفت: دیدی من گفتم از دست این خاندان هیچ کاری ساخته نیست. تو رفتی و آمدی، اما اتفاقی برای من نیفتاد!
فرد شیعه گفت: من به نجف رفتم و شکایت تو را به امیرالمؤمنین کردم. شب در خواب دیدم که حضرت امیرالمؤمنین فرمود: این شخص به گردن ما حق دارد. من عرض کردم: آقاجان! چه حقی دارد؟! او قبلاً به شیعیان ناسزا میگفت، اما اخیراً به شما هم ناسزا میگوید. بازهم حقی دارد؟!
حضرت فرمود: روزی این مرد روی پل دجله نشسته بود. او یک مرتبه به آب نگاه کرد و گفت: چه میشد کسانی که امام حسین را کشتند، به او آب میدادند و او را میکشتند. او قلبش شکست و اشکی از چشمش جاری شد!
امیرالمؤمنین فرمود: او به خاطر اشکی که از چشمش جاری شده است حقی به گردن ما دارد. ما نمیخواهیم او گرفتار آتش جهنم شود.
وقتی فرد شیعه این قضیه را تعریف کرد، فرد ناصبی به خود لرزید و گفت: والله احدی از این قضیه خبر نداشت. معلوم میشود امیرالمؤمنین خیلی آقاست که حتی قطره اشکی که از چشم یک ناصبی درآمده است را هم ملاحظه میکند.
آیت الله بهجت در این خصوص قدری توضیح میدهد که خیلی شیرین است. ان شاءالله اگر دوستان ما بتوانند این کلیپ را در میان برنامه پخش کنند خیلی خوب است.
یک کار فرهنگی تمیز و بی نقص، از حضرت امام سجاد (سلام الله علیه)
بنابراین اشکی که حضرت سید الساجدین میریزد همه پیام دارد. ما در این زمینه روایات زیاد داریم. تأثیرگذاری گریه امام سجاد هم در درون اهلبیت و هم نسبت به کنیزان و غلامهایی که تربیت میکردند نقل شده است.
یکی از بزرگترین کارهای فرهنگی که امام سجاد کرد و نگذاشت نور تشیع و نور اهلبیت و نور پیغمبر اکرم خاموش شود، این بود که هرسال تعدادی غلام و کنیز را میخرید و به آنها آموزش میداد. این همان کاری بود که پیغمبر اکرم در مکه میکرد.
حضرت سید الساجدین شب عید فطر تمامی این غلامان و کنیزها را آزاد میکرد و میفرمود: خداوند عالم در هر شب ماه رمضان چند هزار بنده را از آتش جهنم آزاد میکند و شب عید فطر به تعداد تمام شبهای ماه رمضان بنده آزاد میکند. من هم میخواهم کسانی را که در خانه من بودند و کنیز یا غلام بودند را آزاد کنم تا حداقل نسبت به خداوند عالم تأسی کرده باشم.
کتاب «زندگانی زین العابدین علی بن الحسین» اثر «عبدالعزیز سید الأهل» نوشته شده است که آقای «حسین وجدانی» هم آن را ترجمه کرده است. ایشان مفصل روی این قضیه کار کرده است. ایشان در صفحه 55 مینویسد: امام سجاد گروه عظیمی از غلامان و کنیزان را تربیت کرد و در جامعه منتشر کرد و آنها ناشر فرهنگ اهلبیت بودند.
جالب این است که من دیدم «ابو نعیم اصفهانی» در کتاب «حلیة الأولیاء» مطلبی زیبایی آورده است که بد نیست دوستان ملاحظه کنند. ایشان از قول «سعید بن مرجانه» نقل میکند و میگوید: «عبدالله بن جعفر» غلامی به امام سجاد هدیه داد.
غلامها با توجه به قیافه و فضلشان قیمت گذاری میشدند. غلامی که بی سواد است با غلامی که فاضل و مؤدب است از نظر قیمت اختلاف داشتند. امام سجاد بعد از اینکه روی این غلام کار کردند، همین غلام را هم آزاد کردند.
چنین نبود که حضرت سید الساجدین تنها غلامهای عادی و سیاه پوست را آزاد کند، بلکه غلامی که پولش به اندازه پانصد غلام بود را هم آزاد میکردند.
برای «ابو نعیم اصفهانی» بسیار جای تعجب بود که امام سجاد غلامی که قیمت بالایی داشت را هم آزاد میکردند. هزار دینار معادل هزار سکه بهار آزادی است!!
برای امام سجاد قیمت غلام مهم نبود، بلکه مهم این است معارفی که در طول این مدت از امام سجاد فراگرفته است را به مردم منتقل کند.
«قیس بن ماصر» یکی از اصجاب امام سجاد است. «کلینی» در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 171 حدیث 4 کتاب الحجة مینویسد: «قیس بن ماصر» یکی از شاگردان امام سجاد بود و در فن مناظره یکه تاز عصر خود بوده است.
چنین نبود که حضرت امام سجاد تنها گریه کند، بلکه شاگردانی همانند «قیس بن ماصر» تربیت کردند که در مناظره همتایی نداشت. او به مسجد، کوچه، خیابان و بیابان میرفت و با دودمان بنی امیه و اهل سنت مناظره میکرد و حقانیت اهلبیت را اثبات میکرد.
اینها نکتههایی در زندگی امام سجاد (علیه السلام) است که معمولاً برای ما مخفی مانده است. این قضایا نشانگر این است که امام سجاد بیکار ننشسته بود، بلکه با گریه و تربیت نیروهای توانمند در مناظره و تربیت غلامان و کنیزان خوش استعداد و رها کردن در میان مردم حقانیت اهلبیت را برای مردم بیان میکرد.
جالب این است که وقتی حضرت امام سجاد غلامان و کنیزان را آزاد میکردند، به اندازهای مال و ثروت به او میدادند و او را مستغنی میکردند تا دومرتبه مجبور نشود غلام یا کنیز کسی دیگر باشد.
کسی که نوکری کسی دیگر را میکند، تابع دین و مذهب مولا و ارباب خودش است. حضرت سید الساجدین این غلامان و کنیزان را از نظر مالی تأمین میکردند تا محتاج کسی نشوند و خودشان درآمد کافی داشته باشند.
چه بسا همین افراد هم با این اموال کنیزان و غلامانی تهیه کنند و همین کاری که امام سجاد روی این افراد انجام دادهاند را انجام دهند و سیره امام سجاد را در جامعه احیا کنند.
مجری:
حضرت استاد خیلی عالی فرمودید، ممنون و متشکرم. با توجه به اینکه فرصتمان محدود است یک تنفس رسانهای داشته باشیم و عزاداری کوتاه بشنویم، برمی گردیم و زمان باقی برنامه را با مباحثی حول محور امام سجاد تقدیم حضور شما خواهیم کرد.
ما هیچ چیزی نمیبینیم و هیچ چیزی جز حسین در زندگی ما توجه ما را به خود جلب نمیکند. مخصوصاً با فرارسیدن ماه محرم مردم این را ثابت کردند.
الحق و الانصاف عاشورا و محرم امسال عجیب و بی نظیر بود. در هرجای ایران که شما تصور کنید، روز و شب و عصر مجالس و محافل عزاداری امام حسین برپا بود. الحمدلله امسال عزاداری امام حسین در کشورهای مختلف هم با شکوه و عظمت برپا شد.
ما همچنان در خدمتتان هستیم و آخرین ویژه برنامه «مع امام منصور» را تقدیم حضور شما میکنیم. ما از شب اول ماه محرم شروع کردیم و امشب هم آخرین برنامه ماست و در خدمت حضرت استاد حسینی قزوینی هستیم.
جناب استاد یکی از نکاتی که خیلی مهم است، این است که ما میبینیم با همه تبلیغاتی که بر علیه اهلبیت میشد علمای اهل سنت نسبت به این امام عزیز و بزرگوار ما جذب شدند. علت توجه علمای اهل سنت به حضرت امام سجاد چه بود؟!
شخصیت حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) در کلام علمای اهل سنت
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده در اینجا میتوانم به چند انگیزه به صورت فهرست وار اشاره کنم. اینکه ما میبینیم یک مرتبه بزرگان اهل سنت در برابر امام سجاد اینطور تعظیم میکنند دلایل متعددی دارد.
به عنوان مثال «سعید بن مسیب» متوفای 100 هجری و یکی از فقهای بزرگ اهل سنت است. ایشان میگوید: من با ورع تر و متقیتر از امام سجاد کسی را ندیدم. ایشان همچنین میگوید: افضلترین و بافضیلت ترین هاشمی که من در عمرم دیدم امام سجاد است.
«ابن کثیر» این شخصیت ناصبی در کتاب «البدایة و النهایة» مینویسد:
«لم یکن فی أهل البیت مثله»
مثل امام سجاد در میان بنی هاشم ندیدم.
همچنین از قول «یحیی بن سعید» نقل میکند:
«وهو أفضل هاشمی أدرکته»
افضلترین هاشمی که من دیدم امام سجاد بود.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 104، باب علی بن الحسین
«شهاب الدین زهری» آخوند درباری است و جزو کسانی است که در تقویت بنیانهای حکومتی بنی امیه نقش اساسی داشت. ایشان میگوید:
«ما رأیت أحدا کان أفقه من علی بن الحسین»
من فقیهتر از امام سجاد کسی را ندیدم.
تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 1، ص 75، باب شیوخ صاحب التذکرة
«امام مالک» رئیس مالکیها متوفای 179 هجری است. ایشان نسبت به امام سجاد مینویسد:
«وکان یسمی بالمدینة زین العابدین لعبادته»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 390، باب ع: علی بن الحسین بن علی بن أَبی طالب القرشی
علمای اهل سنت نسبت به امام صادق هم مطالبی دارند، اما امام صادق معاصر آنها بوده است. در مقابل امام سجاد معاصر علمای اهل سنت نبوده است. «امام شافعی» میگوید:
«وهو أفقه أهل المدینة»
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 15، ص 274، باب ذکر الجواب عما فخرت به بنو أمیة
این نبود جز اینکه حضرت نتوانستند کار سیاسی کنند، اما اخلاق زیبا و تبیین احکام که مردم از امام سجاد دیدند باعث شد که آن بزرگوار در میان مردم به این جایگاه برسد.
مردم به عنوان یک هاشمی از حضرت سید الساجدین سؤال میکردند یا شاگردانشان را در جامعه میدیدند. غلامان و کنیزانی که حضرت امام سجاد تربیت کرده بودند، از نظر علمی از امثال «زهری» یک سر و گردن بالاتر بودند.
وقتی مردم فضائل امام سجاد را میدیدند، جذب معنویت علمی و اخلاقی حضرت میشدند. برخورد آن بزرگوار با مخالفین و معاندین طوری بود که همه را به خود جذب کرده بود. به عنوان مثال ملاحظه کنید «مروان» کسی بود که در اهانت به اهلبیت هیچ کوتاهی نکرده است و آنچه از دستش برمی آمد نسبت به دشمنی با اهلبیت انجام داده است.
در مقابل ببینید وقتی مردم مدینه قیام میکنند، «مروان» و دیگر افرادی که در رأس حکومت بودند از مدینه فرار کردند و نتوانستند اهل و عیال خود را ببرند.
«مروان بن حکم» این فرد خبیث نزد «عبدالله بن عمر» رفت و گفت: من دارم از مدینه میروم. میشود زن و بچههایم را به شما بسپارم؟! کسی متعرض شما نمیشود، شما به خاطر موقعیت پدرت یک امنیت سیاسی دارید.
«عبدالله بن عمر» به هیچ وجه این مسئولیت را قبول نکرد و گفت: من این وظیفه را قبول نمیکنم. «مروان حکم» با آن سوابقی که داشت و اهانتها و جسارتهایی که کرده بود و علیه امیرالمؤمنین فحاشیهایی کرده بود، خدمت امام سجاد آمد.
او یکی از فحاشان به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بود. همسر او «عایشه» دختر عثمان بود.
امام سجاد (علیه السلام) همه این مسئولیتها را قبول میکند و او را همراه زن و بچهاش به قسمت ینبع که منطقه امنی در خارج از مدینه است، میفرستد. بعد از این قضیه هم حضرت آنها را به طرف طائف میفرستد که دیگر در امان باشند.
حضرت امام سجاد میدانستند که یزید جنایاتی مرتکب خواهد شد. قضیه قیام مردم مدینه و قضیه حره که هفتصد تن از انسانهای بیگناه در آن کشته شد، ابتدای کار بود.
مردم اخلاق امام سجاد (علیه السلام) را میدیدند و اخلاق حضرت همه را به خود جذب میکند. کتاب «البدایة و النهایة» جلد 12 صفحه 484 و کتاب «تهذیب الکمال» جلد 20 صفحه 397 نقل کرده است که کسی از بستگان حضرت ابوطالب به مسجد خدمت امام سجاد (علیه السلام) میآید و هرچه از دهانش درمی آید به حضرت میگوید.
چیزی نمانده بود که این شخص در مسجد جلوی مردم به امام سجاد نگفته باشد. حضرت شبانه در خانه او رفتند. وقتی این شخص دید امام سجاد آمده است، با دبدبه و کبکبه در خانه آمد. حضرت سید الساجدین فرمود:
«یا أخی إن کنت صادقا فیما قلت لی، فغفر الله لی وإن کنت کاذبا فغفر الله لک السلام علیکم»
ای برادر! اگر حرفهایی که به من نسبت دادی در من هست خدا مرا ببخشد و اگر این نسبتها در من نیست و افترا زدی خداوند تو را ببخشد.
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 397، باب ع: علی بن الحسین بن علی بن أَبی طالب القرشی
این شخص شبانه به پای امام سجاد افتاد و دست و پای حضرت را بوسید. این شخص بعد از آن قضیه مرید تام و تمام امام سجاد شده بود. ما امثال این قضایا را در زندگی امام سجاد الی ماشاءالله داریم.
ملاحظه کنید زمانی که داشتند حضرت امام سجاد را غسل میدادند، دیدند روی کتف حضرت جای زخم است. اطرافیان از امام باقر (علیه السلام) پرسیدند: این زخم جای چیست؟! امام باقر فرمود: پدرم شبها خواروبار به دوش میگرفت و در خانه مساکین و بی سرپرست میرفت.
وقتی مردم این فضائل اخلاقی را از امام سجاد دیدند، جذب حضرت شدند. وقتی علما میدیدند علمیت و اخلاق و برخورد با دشمنترین دشمنانشان اینگونه است، نزد حضرت جمع میشدند.
البته من در این زمینه حرف زیاد دارم، اما به جهت اینکه فرصت نیست آنها را مطرح نمیکنم. در حقیقت برخورد امام سجاد در این سی و پنج سال زمینه ساز دانشگاه بزرگ تشیع بود که به دست امام باقر و امام صادق تأسیس شد.
اگر سی و پنج سال کارهای فرهنگی امام سجاد و نشر فرهنگ اهلبیت نبود، این فرصت در اختیار امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) قرار نمیگرفت که چهار هزار شاگرد اعم از شیعه و سنی و مسیحی و یهودی و خوارج پای صحبت امام صادق بنشینند.
مجری:
حضرت استاد خیلی از شما ممنونم. ان شاءالله سایهتان مستدام باشد. از فرمایشاتتان استفاده کردیم و بهره بردیم. دوستان عزیز بیننده از شما هم ممنون و سپاسگذارم.
ما از شب اول ماه محرم با ویژه برنامه «مع امام منصور» در خدمت شما بودیم و تلاش کردیم برخی از شبهاتی که گاهی مطرح است و برخی از مباحث معرفتی که نسبت به قیام و واقعه کربلا هست را خدمت شما عرض کنیم.
ان شاءالله این برنامهها مورد توجه و عنایت شما و مورد رضایت آقا و مولا و اربابمان حضرت سیدالشهدا و وجود نازنین مولایمان امام زمان (ارواحنا له الفداء) قرار گرفته باشد.
یا رب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة یا رب الحجة بحق الحجة إشف صدر الحجة بظهور الحجة
یا علی مدد
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته