موضوع: بررسی ادلّه مشروعیت سنّت (15) – بررسی «آیه 46 الحاقه» و «آیه21 احزاب»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
به همه دوستان سلام عرض میكنیم و از حضورشان در کلاس مجازی تشكر میكنیم. در چند روز گذشته دو سه تا شبههای که مشهور شده بود را عرض کردیم و پاسخ دادیم.
در ادامه به اصل بحثی که قبل از تعطیلات کرونا داشتیم بر میگردیم و در چند روز باقی مانده همان بحث اصلی خودمان كه "مشروعیت عمل به سنت" بود را مقداری بحث کنیم.
الان این شبهه، هم در داخل و هم خارج و هم در میان اهلسنت و هم در میان شیعه خیلی مطرح است که آنچه که برای ما مهم است، قرآن است.
الان بعضی از طلبهها و حتی بعضی از اساتید میگویند فعلاً: «حسبنا کتاب الله»!! آنچه که برای ما مهم است کتاب خدا است و ما دلیلی بر مشروعیت سخنان پیغمبر نداریم!!
میگویند سخنان پیغمبر دست به دست گشته و به قدری تغییرات در سنت ایجاد شده که ما دیگر آن اعتمادی که باید به سنت داشته باشیم را نمیتوانیم داشته باشیم؛ چون آن زمان اینطور نبود که سخنان پیامبر را ضبط و پیاده کنند و یا فیلمبرداری کنند.
در آن زمان رسول اکرم و ائمه سخنانی را میفرمودند و آقایان سخنان ائمه را در منزل با املای خودشان مینوشتند، بعضی مطالب یادشان میرفت و فراموش میكردند و بعضی از مطالب را جابجا میکردند.
ما در این مورد به طور مفصل بحث کردیم و عرض کردیم بر اینکه این حرف، حرف بیاساس است. همان زمان هم افراد خیلی تند نویس بودند. سخنان رسول اکرم و ائمه را مینوشتند بعد به رسول اکرم و ائمه عرضه میکردند و برایشان قرائت میکردند.
ما این همه کتاب از ائمه (علیهم السلام) داریم. کتاب «فضل بن شاذان» را خدمت آقا امام عسکری (سلام الله علیه) میآورند، میگویند «فضل بن شاذان» همچین کتابی نوشته است؛ حضرت میگوید خوشا به حال «خراسانی»ها که همچنین آدمی دارند.
کتاب «یونس بن عبدالرحمن» و کتابهای دیگری را که مینوشتند، این کتابها را به ائمه (علیهم السلام) عرضه میکردند، اگر کتاب اشکالاتی داشت، ائمه اشکالاتش را بر طرف میکردند و اگر تغییراتی هم لازم بود، تغییرات را اِعمال میکردند.
روایت مشهور «یونس بن عبدالرحمن» را ما خواندیم که گفت: من تمام «عراق» و «حجاز» را زیر پا گذاشتم و تمام روایاتی که شیعیان، از ائمه شنیده بودند را جمع کردم و خدمت آقا امام هشتم (سلام الله علیه) آوردم.
آقا امام هشتم تعداد زیادی از این روایات را انکار فرمودند و فرمودند اینها روایات ما نیست و آنهایی که بوده را تصحیح فرمودند.
بنابراین به این شکل نیست که اینها مَن در آوردی بگویند که چون چنین و چنان بوده و خوب ضبط نشده و... ما نمیتوانیم به این روایات اعتماد کنیم! اضافه بر اینکه ما یک سری روایات املائی داریم که حضرت «أملأ علیه» یعنی حضرت به راوی املا کرد؛ یعنی آهسته آهسته فرمود و راوی نوشت.
ما این همه مکاتبات از ائمه (علیهم السلام) داریم. یکی دو مورد نیست؛ از نبی مکرم این همه مکاتبات داریم، آقای «احمدی میانجی» (رضوان الله تعالی علیه) تمام مکاتبات رسول اکرم را در چند جلد جمع آوری کرده است.
اینها مشخص است بر اینکه اینچنین نیست که ما بیاییم فقط یک مطالبی را شعاری بگوییم که بله مردم پای سخن پیغمبر یا ائمه (علیهم السلام) مینشستند و مطالبی را میشنیدند، به منزل میرفتند و خودشان مینوشتند و لذا مطالبی، کم یا زیاد میشد!!
اضافه بر اینکه ما مطالب زیادی در گذشته خواندیم که:
«كان جبريل ينزل على النبي بالسنة كما ينزل عليه بالقرآن»
جبرئیل، سنت را بر پیغمبر نازل میکرد همانطوری که قرآن را نازل میکرد!
«ويجمع ذلك كله وما ينطق عن الهوى»
فتح الباري شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج13، ص291
ما اینها را به طور مفصل مطرح کردیم و تعدادی از آیات را هم آوردیم که همه این آیات بر مشروعیت سنّت نبی مکرم دلالت میکند. مثل آیه:
(وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَى)
و هرگز از روي هواي نفس سخن نميگويد! آنچه ميگويد چيزي جز وحي که بر او نازل شده نيست!
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
از مفسرین شیعه آوردیم که گفتند این آیه هم شامل قرآن است و هم شامل سنت است. اقوال مفسرین اهلسنت را آوردیم که گفتند این آیه شامل سنت و قرآن است. آیه:
(وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ)
و آنها را کتاب و حکمت بياموزد
سوره بقره (2): آیه 129
را مطرح کردیم و گفتیم که در حقیقت میشود گفت هم احادیث اهلبیت و هم مفسرین شیعه و هم مفسرین اهلسنت تقریباً اجماع دارند که در این آیه مراد از «کتاب»، قرآن است و مراد از «حکمت»، سنت است. اینها کاملاً واضح و روشن است.
آیه سومی که مطرح کردیم آیه 7 سوره حشر بود:
(وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)
آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)، و از آنچه نهي کرده خودداري نماييد؛
سوره حشر (59): آیه 7
اینها را ما آوردیم. احادیث اهلبیت در تفسیر این آیه را مطرح و جمعبندی کردیم، سخنان مفسران شیعه را آوردیم و آراء مفسران و فقهاء را تا حدودی بحث کردیم بر اینکه فقهای ما به این آیه در ابواب مختلف فقهی استدلال کردهاند.
مثلاً «شیخ طوسی» در رابطه با بحث اینکه نماز چگونه باید خوانده شود، زکات چگونه باید داده شود، گفته است بر اینکه اینها به بیان پیغمبر محول شده، به دلیل آیه شریفه:
(وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ)
آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)
سوره حشر (59): آیه 7
و همچنین در جاهای دیگر مرحوم «طبرسی» به همین شکل عبارتی داشت، «قطب الدین راوندی» همین تعبیر را داشت.
در رابطه با کیفیت «نماز استسقاء»، «نماز استخاره»، «نماز میت» و امثال اینها را ما به طور مفصل قبل از تعطیلی كرونا خواندیم بر اینکه نشان میدهد که سنت رسول اکرم، با قرآن هیچ تفاوتی ندارد؛ فقط در قرآن تحدّی آمده و قطعی الصدور است؛ ولی در روایات ائمه (علیهم السلام) یا احادیث النبی، تحدّی در آن نیست!
و همچنین در قرآن ما احتیاج به بررسی سندی و تشخیص آیه صحیح از ضعیف نداریم؛ ولی در احادیث، خودشان فرمودند بر اینکه احادیثی که از ما به شما میرسد:
« إِذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِي حَدَّثَكُمْ فَإِنْ كَانَ حَقّاً فَلَكُمْ وَ إِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْهِ.»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص52، بَابُ رِوَايَةِ الْكُتُبِ وَ الْحَدِيثِ وَ فَضْلِ الْكِتَابَةِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْكُتُب، ح7
فرمود: سند روایت را ذکر کنید و بررسی سندی کنید. ائمه (علیهم السلام) راویانی که به دروغ از ائمه مطالبی نقل میکردند را معرفی و مفتضح کردند؛ راویانی که صادق و مورد اعتماد ائمه بودند، اینها را برای مردم معرفی کردند که این دسته از روات مطالبی که از ما نقل میکنند هر چه اینها میگویند کلام اینها، کلام ما است. مثلاً فرمود:
«الْعَمْرِيُّ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّيَان»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص330، بَابٌ فِي تَسْمِيَةِ مَنْ رَآهُ، ح1
امثال این قضایا را به طور مفصل داشتیم. ما همچنین اقوال مفسران اهلسنت را تقریباً تا حدودی گفتیم ولی بحثمان ناقص ماند. آقایان میگویند:
(وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ)
آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)
سوره حشر (59): آیه 7
اول در مورد غنائم جنگی نازل شد، بعد در جمیع دین کاربرد پیدا کرد. «ماوردی شافعی» به همین شکل ایشان تعبیر میکند. «سمعانی» از بزرگان اهلسنت است میگوید مراد از این آیه، کل فرمایشات پیغمبر است، چه قرآن باشد و چه سنت.
«قرطبی» که تقریباً میشود گفت از عمده مفسرین قرن 6 و 7 هجری است و تفسیرش، خلاصهای از تفاسیر 6 قرن اول اسلام است، از «ماوردی» نقل میکند:
«محمول على العموم في جميع أوامره ونواهيه... والآية وإن كانت في الغنائم فجميع أوامره صلى الله عليه وسلم ونواهيه دخل فيها»
الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 18، ص 17
«ابن کثیر دمشقی» هم به همین شکل میگوید. «البقاعی ابراهیم ابن عمر» متوفای 855 میگوید:
«لا ينطق عن الهوى ولا يقول ولا يفعل إلا ما أمره به الله ربه»
هر چه که پیغمبر نطق میکند و کاری انجام میدهد، تمام اینها دستورات خدای عالم است.
«فمن قبل ذلك هانت عليه الأمور»
هر کس این مطلب را قبول کند مشکلات برای او حل است.
نظم الدرر في تناسب الآيات والسور؛ اسم المؤلف: برهان الدين أبي الحسن إبراهيم بن عمر البقاعي الوفاة: 855هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ- 1995م، تحقيق: عبد الرزاق غالب المهدي، ج7، ص523
«شهاب الدین شافی» میگوید:
«ولا تتفهموا في افعاله واقواله غیر الحق»
در افعال و اقوال پیغمبر جز حق چیزی به ذهن شما نیاید.
«آلوسی» که سلفی العقیده است، ایشان از «زمخشری» و دیگران مطرح میکند، میگوید تمام مأمورات و دستورات رسول اکرم در این آیه جمع است.
«علیمی مقدسی مجیرالدین» هم میگوید این آیه در امر «فئ» و «غنائم» نازل شده بعد در جمیع اوامر پیغمبر توسعه پیدا کرده.
«طنطاوی» که از مفسرین معاصر ما است و ایشان مدتی رئیس «الأزهر» بوده میگوید:
«والمقصود به هنا ما جاءهم به الرسول (صلى اللَّه عليه وسلم) من هدايات وتشريعات، وآداب»
التفسير الوسيط للقرآن الكريم؛ المؤلف: محمد سيد طنطاوي، الناشر: دار نهضة مصر للطباعة والنشر والتوزيع، الفجالة – القاهرة، الطبعة: الأولى؛ ج 14 ص 295
آیه دیگری که در اینجا مطرح است آیه شریفه:
(وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ)
اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، ما او را با قدرت میگرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع ميکرديم
سوره الحاقه (69): آیات 44 و 45 و 46
است. می فرماید: اگر چنانچه پیغمبر، سخنی به دروغ بر ما بگوید
(لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ)
مراد از «یمین» یعنی ما او را نابودش میکنیم و از بین میبریم!
(ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ)
سپس رگ قلبش را قطع ميکرديم
سوره الحاقه (69): آیه 46
یعنی اینطوری نیست که پیغمبر را (نستجیر بالله) فرستادیم خدای نکرده ایشان یک حرفی بخواهد علیه ما بزند. عبارت؛
(وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ)
درست است به ظاهرش بحث قرآنی است؛ ولی آیه دلالت میکند بر اینکه منظور «بِکُلِّ مَا تَقَوَّلَ عَلَينَا» است. یعنی کل گفتاری که از دو لب پیغمبر بیرون میآید، همه اینها از ناحیه ما است. حتی ما روایت و عبارتی از اهلسنت خواندیم که حتی شوخیهای پیغمبر هم مشمول وحی الهی است.
حضرت شوخیهایی میکند که برای ما مشروعیت داشته باشد؛ چون قول و فعل پیغمبر برای ما حجت است. مفسران شیعه در اینجا به صورت مفصل مطالبی را مطرح کردند.
مرحوم «شیخ طوسی» میگوید:
«(ولو تقول علينا بعض الأقاويل) اخبار من الله تعالى على وجه القسم أن هذا الرسول الذي حكى بأن القرآن نزل عليه من عند الله وهو محمد (صلى الله عليه وآله) لو تقول على الله في بعض كلامه، ومعناه لو كذب علينا في بعض ما لم يؤمر به، فالتقول تكلف القول من غير رجوع إلى حق»
التبيان في تفسير القرآن؛ المؤلف: الطوسي، محمد بن الحسن (المتوفى460ق)، تحقيق وتصحيح: أحمد حبيب قصير العاملي، ناشر: مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة: الأولى، 1409هـ. ج10، ص 109
البته ایشان عمدتاً اینها را روی قرآن پیاده میکند. مرحوم «طبرسی» هم به همین شکل میفرماید اگر بعضی از اقوالی که به او نگفتهایم بخواهد از ناحیه نفس خودش بیان کند:
«(لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ) أي لأخذنا بيده التي هي اليمين على وجه الإذلال»
مراد از «یمین» یعنی دست ذلت او را میگیریم. اشاره به اینکه مثلاً از جایگاه خودش بیرون میاندازیم. همانطوری که سلطان میگوید:
«يا غلام خذ بيده فأخذها إهانة»
مجمع البيان في تفسير القرآن؛ تأليف: أمين السلام أبي علي الفضل بن الحسن الطبرسي حققه وعلق عليه: لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين، قدم له: السيد محسن الأمين العاملي، منشورات مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت – لبنان؛ ج 10، ص 114
این مسائل به طور مفصل میآید تا مرحوم «طباطبائی» در «المیزان» هم به همین شکل میآید میگوید اینها کاملاً نشان میدهد بر اینکه اقوال پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همه از ناحیه خدای عالم است. و همچنین برخی دیگر در ذیل این آیه دارند که:
«أن الرسول لم يكن مأذوناً لبيان أي كلام في مجال التشريع ولم يسمح له أن يشرّع من تلقاء نفسه بما يشاء»
اختصاص الشيعة في التمسك بالقرآن الكريم، الشيخ حسين غيب غلامي الهرساوي، مركز الأبحاث العقائدية، الطبعة الأولى - سنة 1422 ه - ص 20
اینکه پیامبر از ناحیه خودش یک شریعتی بیاورد و چیزی را به عنوان مشروع بشمارد، نبی مکرم همچنین اختیاری ندارد، تمام آنچه را که از شریعت بیان میکند، چه نماز و کیفیت نماز باشد، و چه روزه و کیفیت روزه باشد، هیچ کدام از اینها از ناحیه خود رسول نیست.
بعضی از مفسران اهلسنت آمدند «لو تقول علینا» را فقط به قرآن اختصاص دادند؛ ولی بعضی از بزرگانشان مثل «طنطاوی» که یک آدم خیلی توانمندی است میگوید:
«والأقاويل: جمع أقوال، الذي هو جمع قول، فهو جمع الجمع. أى: ولو أن محمدا صلى اللَّه عليه وسلم افترى علينا بعض الأقوال، أو نسب إلينا قولا لم نقله، أو لم نأذن له في قوله. لو أنه فعل شيئا من ذلك على سبيل الفرض»
التفسير الوسيط للقرآن الكريم؛ المؤلف: محمد سيد طنطاوي، الناشر: دار نهضة مصر للطباعة والنشر والتوزيع، الفجالة – القاهرة، الطبعة: الأولى؛ ج 15 ص 85
می گوید بر فرض محال، اگر پیغمبر همچین چیزی را بیان بکند همه اینها نشان میدهد که از ناحیه خدای عالم است. هیچ چیزی را از ناحیه خودش انجام نمیدهد.
«محمود محمد مزروعه» از علمای بزرگ اهلسنت است میگوید:
«ومن الآيات التي تقطع بأن السنة وحي من عند الله - تعالى - وأن الرسول - صلى الله عليه وسلم - لا ينطق فيما يتصل بالتشريع إلا بما يوحي الله - تعالى - إليه، قوله - سبحانه - في شأن رسوله - صلى الله عليه وسلم: { وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ }{ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ }{ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ }{ فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ } (الحاقة:44-47 ).»
این کاملاً مشخص است بر اینکه آقایان که آمدند کلمه: (وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ) که به تعبیر «طنطاوی»، جمع الجمع است؛ یعنی هر قولی را پیغمبر بدون اتصال به وحی بخواهد بیان کند خدای عالم او را تهدید کرده است.
«فهذه الآيات تدل بوضوح شديد على أن الرسول - صلى الله عليه وسلم - لا يقول شيئًا - فيما يتصل بالدين - إلا بما يوحي إليه الله به - وكذلك لا يفعل»
شبهات القرآنيين حول السنة النبوية؛ المؤلف: محمود محمد مزروعة، الناشر: مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف بالمدينة المنورة ؛ج 1، ص 11
رسول اکرم نه کاری را انجام میدهد و نه سخنی را بیان میکند. ایشان هم به طور مفصل در اینجا این مسئله را مطرح میکند.
من این فایل را در این ماه رمضان یك مقدار فرصت داشتم، مقداری بالا و پایین كردم، تلخیص کردم و بعضی از مطالب زائدش را حذف کردم. ان شاء الله این را در سایت قرار میدهیم تا عزیزان داشته باشند.
آیات در این زمینه زیاد است؛ ما به همین آیات اکتفاء میکنیم؛ در بعضی از آیات هم ما داریم که رفتار و گفتار پیغمبر را به عنوان حجت شرعی برای مؤمنین و مسلمانها مطرح میکند. این دیگر بحث قرآن نیست، بلکه حجیت رفتار نبی مکرم را بیان می کند. آیه 21 سوره احزاب:
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)
مسلما براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيکويي بود
سوره احزاب (33): آیه 21
می فرماید: پیغمبر برای شما اسوه و الگوی شایسته است؛ «أسوه» مطلق است، هم شامل گفتار می شود، هم رفتار و هم شامل تقریر میشود.
اگر کسی پیش پیغمبر سخنی بگوید و کاری انجام دهد و این سخن و این کار او، خلاف شرع باشد، پیغمبر «فله البیان»؛ باید بیان کند ولی اگر بیانی نکرد، تقریر پیغمبر هم برای ما حجت است.
مرحوم «شیخ طوسی» میگوید:
«هذا خطاب من الله تعالى للمكلفين، يقول لهم: ان لكم معاشر المكلفين " في رسول الله أسوة حسنة " أي اقتداء حسن، في جميع ما يقوله و يفعله»
در تمام آنچه که میگوید و در تمام کارهای که انجام میدهد، شما مکلف هستید پیغمبر را الگو برای خودتان قرار دهید.
«متى فعلتم مثله كان ذلك حسنا»
آنچه که پیغمبر انجام میدهد شما انجام دهید این کار، کار خوبی است.
بعد میگوید:
«وذلك يدل على أن الاقتداء بجميع افعال النبي صلى الله عليه وآله حسن جائز إلا ما قام الدليل على خلافه»
تمام افعال پیغمبر برای مسلمانها حجت و جایز است الا ما دلیلی بر خلافش داشته باشیم.
التبيان في تفسير القرآن؛ المؤلف: الطوسي، محمد بن الحسن (المتوفى460ق)، تحقيق وتصحيح: أحمد حبيب قصير العاملي، ناشر: مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة: الأولى، 1409هـ. ج8، ص 328
البته اگر یک چیزی از مختصات رسول اکرم باشد، آن بحثش جداست. مثل ازدواج بیش از 4 زن دائم و مسائل دیگر، یا عقد بدون مهر و امثال اینها چند موردی است که از مختصات نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) است.
مادامی که ما دلیلی نداریم كه یک عملی از مختصات پیغمبر است، در تمام این موارد، ما موظف هستیم از نبی مکرم تبعیت کنیم.
مرحوم «طبرسی» همینطور میگوید:
« معاشر المكلفين (في رسول الله أسوة حسنة) أي : قدوة صالحة»
ای مؤمنین، پیامبر نمونه صالحی برای شما است
«فلان أسوة أي: لي به اقتداء»
ایشان میگوید:
« والأسوة من الاتساء، كما أن القدوة من الاقتداء اسم وضع موضع المصدر»
اینها اسمی است که در حقیقت به جای مصدر آمده!
مجمع البيان في تفسير القران؛ الطبرسي، الفضل بن الحسن (المتوفى548ق)، تحقيق: لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات ـ بيروت، الطبعة الأولى، 1415هـ ـ 1995م. ج8، ص 144
یعنی شما در تمام کارهایی که پیغمبر انجام میدهد، شما می توانید انجام دهید و مساوی و برابر هستید، یا میتوانید در تمام مسائل به او اقتداء کنید.
«ابن شهرآشوب مازندرانی» این آیه را همراه با:
«وقوله ( وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ) يدلان على وجوب الاقتداء بالنبي (ص) في جميع أفعاله إلا ما خص به»
می آورد بعد میگوید:
«هذه الآية دليل لنا لأنها توجب التأسي»
بر ما واجب است تأسی و تبعیت کنیم و آنچه را که پیغمبر انجام میدهد عین آنچه که او انجام میدهد ما انجام بدهیم.
متشابه القرآن ومختلفه؛ المازندراني، محمد على بن شهرآشوب، (المتوفي588هـ)، ناشر: چاپخانه شركت سهامى طبع كتاب، سال چاپ : 1328، ج2، ص 155
«ابن ادریس حلی» نوه دختری «شیخ طوسی» (رضوان الله تعالی علیه) میگوید:
«يدلّ على أنّ الاقتداء بجميع أفعال النبي (صلى الله عليه وآله وسلم) حسن جائز، إلاّ ما قام الدليل على خلافه»
المنتخب من تفسير القرآن والنكت المستخرجة من كتاب التبيان (موسوعة إبن إدريس الحلي)؛ الحلي، ابن إدريس (متوفاي 598ق)، تحقيق: السيد مهدي الرجائي، إشراف: السيد محمود المرعشي، ناشر: مكتبة آية الله العظمى المرعشي النجفي العامة، ج3، ص 18
«سیدحیدر عاملی» که از شعرای مشهور بوده و اشعار زیادی در رابطه با حضرت امیر بیان کرده؛ ایشان هم به همین شکل میگوید این آیه نشان میدهد بر اینکه پیغمبر اکرم اسوه، قدوه، نمونه و الگو برای ما هستند، ما باید تأسی و تبعیت کنیم از آن چه که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) انجام میدهد.
مرحوم «فیض کاشانی» میگوید:
«( لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة ) في أفعاله وأخلاقه»
پیغمبر هم در افعالش و هم در اخلاقش برای ما الگو و اسوه هست.
التفسير الصافي؛ الفيض الكاشاني، محمد محسن (المتوفي 1091ق)، تحقيق: صححه وقدم له وعلق عليه العلامة الشيخ حسين الأعلمي، چاپ: الثانية، ناشر : مكتبة الصدر – طهران، چاپخانه: مؤسسة الهادي - قم المقدسة، سال چاپ: رمضان 1416 - 1374 ش، ج4، ص180
حتی اخلاق پیغمبر با زن و بچهاش، اخلاق و برخوردش با فرزندانش، برخوردش با همسایهها و برخوردش با دشمنان، برخوردش با دوستان، همه می تواند الگو برای ما باشد.
پیغمبر در بعضی از موارد غضبناک میشد این برای ما حجت است که ما هم در آن طور موارد باید غضبانک شویم؛ یعنی آنطوری نشود اگر یک فردی کار نادرستی انجام داد، ما از کنارش به سادگی رد بشویم و فقط به امر به معروفی اکتفا بکنیم.
تمام اخلاق پیغمبر چه در مسائل خانوادگی، چه در مسائل اجتماعی، چه با دوستان، چه با دشمنان، چه با مخالفان، در تمام اینها پیغمبر برای ما اسوه هستند.
مرحوم آیتالله العظمی «بروجردی» در کتاب «تفسیر الصراط المستقیم» میگوید این آیه دلالت میکند:
«على حجّية قوله وفعله وتقريره»
قول، فعل و تقریر پیغمبر برای ما حجت است.
تفسير الصراط المستقيم؛ البروجردي، السيد حسين (متوفاي 1340ق)، تحقيق : صححه وعلق عليه الشيخ غلامرضا بن علي أكبر مولانا البروجردي، ناشر : مؤسسة أنصاريان للطباعة والنشر، چاپخانه : الصدر – قم، سال چاپ : 1416 - 1995 م، ج5، ص381
مرحوم «طباطبائی» هم همینطور می گوید. این آیه نشان میدهد بر اینکه این قضیه برای ما یک تکلیف ثابت و مستمر است؛ یعنی چیزی نیست که فقط و فقط در یک مورد خاص و در یک زمان و مقطع معینی ما باید به پیغمبر تأسی کنیم. در تمام حالات الی قیام قیامت تأسی به پیغمبر در قول و فعل، برای ما حجت است.
مرحوم «سید مرتضی علم الهدی» هم به همین شکل میگوید که پیغمبر در جمیع احوالش برای ما حجت است بعد میگوید:
«وقد يجوز أن يستدل على ذلك بقوله تعالى: (لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة) وبقوله تعالى: (فاتبعوه) .»
الذريعة (أصول فقه) - الشريف المرتضى، تحقيق تصحيح وتقديم وتعليق: أبو القاسم گرجي، چاپخانه: دانشگاه تهران، ج2، ص 576
مرحوم «شیخ طوسی» در یک بحث دیگری به طور مفصل میگوید:
«فجميع افعاله سواء في انه يتأسى به الا ما استثنى»
تمام افعال پیغمبر برای ما یکسان است. در اینکه باید از او تأسی و تبعیت و اقتداء کنیم الا آن موارد استثنائی.
«وما قدمناه يدل على صحة ذلك وقوله لقد كان في رسول الله أسوة حسنة»
حالا مِنْ قولٍ باشد یا فعلٍ باشد. در ادامه یک عبارتی را از خلیفه دوم عمر نقل میکند كه آمد «حجر الأسود» را بوسید و برگشت گفت:
«اعلم انك حجر لا تضر ولا تنفع»
تو یک سنگی هستی به کسی نه ضرر میرسانی و نه نفعی میرسانی!
عقیدهاش این بود و بیش از این به قولی ایمانی نبود، بعد گفت:
«ولولا اني رأيت رسول الله قبلك ما قبلتك»
اگر من ندیده بودم که پیغمبر تو را میبوسد من تو را نمیبوسیدم!
العدة في أصول الفقه ( عدة الأصول ) ( ط.ق )؛ الشيخ الطوسي تحقيق: محمد مهدي نجف، ناشر: مؤسسة آل البيت ( ع ) للطباعة والنشر، ج 3 ص 54
یا روایتی است كه از «ام السلمه» سوال کردند آیا در حالت روزه، انسان میتواند همسرش را ببوسد؟ جواب داد:
« أَنَّ رَسُولَ الله يُقَبِّلُ وهو صَائِمٌ»
موطأ الإمام مالك، اسم المؤلف: مالك بن أنس أبو عبدالله الأصبحي، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - مصر، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج1، ص 291، ح 641
البته ما از این عبارتها از «عایشه» الی ماشاء الله داریم؛ یک سری مسائلی را بیان میکند که انسان خجالت میکشد آنها را بیان بکند.
به طور مثال یکی از چیزهای که در «صحیح بخاری» آمده و دیگران نیز آوردهاند این است که اگر کسی با همسرش نزدیکی کند ولی انزال منی نشود چه صورت دارد؟ شاید بیش از پنجاه، شصت روایت از «عایشه» در این زمینه نقل کردند.
عایشه برگشت در جواب گفت: بله پیغمبر آن زمانی که پیر بود (نستجیر بالله) معذرت میخواهم، نعوظی نداشت با من نزدیکی میکرد و انزال هم نمیشد؛ ولی هر دوی ما میرفتیم غسل میکردیم. فلان کار را پیغمبر میکرد اینچنین بود...
یا از «عایشه» سوال میکنند غسل چطوری است؟ خودش می آمد عملاً غسل کردن را نشان می داد. حالا به قول آقایان توجیح می کنند که آن کسی که آنجا بوده محرمش بوده، سر و سمت راست و سمت چپ را غسل میکرده و میگفت غسل جنابت یا غسلهای دیگر اینطوری است. ما از اینطور مطالب و از این مباحث مخصوصاً در کتب اهلسنت الی ماشاء الله داریم.
همچنین مرحوم «سید مرتضی» دارد:
«أنا إنما أمرنا باتباعه في الأفعال الواجبات والمندوبات دون المباحات»
ایشان می گوید: به مباحات ما میتوانیم عمل بکنیم و میتوانیم عمل هم نکنیم؛ ولی در واجبات و مستحبات ما مأمور هستیم از او تبعیت کنیم.
ایشان مثال می زند و می گوید:
«والنكاح مباح جار مجرى الأكل والشرب اللذين لم نؤمر باتباعه فيهما»
الناصريات؛ المرتضي علم الهدي، علي بن الحسين بن موسي (متوفاى436هـ)، تحقيق: مركز البحوث والدراسات العلمية، ناشر : رابطه الثقافة والعلاقات الإسلامية مديرية الترجمة والنشر، چاپخانه : مؤسسة الهدى، سال چاپ : 1417 - 1997 م، ص327
مثلا در بحث نكاح، اگر یک کسی تمایلی به ازدواج کردن ندارد، می تواند ازدواج نکند. البته این مثالی است که مرحوم «سید مرتضی» زده و طرف میداند اگر هم ازدواج نکند به حرام نمیافتد.
همه اینها نشان میدهد بر اینکه در واجبات و مستحبات ما مأمور هستیم از پیامبر تبعیت بکنیم، البته تبعیت در واجبات و در محرمات بحث امری و نهی است و الزامی است و در مندوبات و مکروهات امر و نهی غیر الزامی است به آن مباحثی که ما داریم. در هر صورت آنچه که نبی مکرم انجام میدهد تمامی اینها برای ما حجت است.
مرحوم «سید عبدالاعلی سبزواری» که از فقهای معاصر ما هستند و در سال 1414 از دنیا رفتند. همان نزدیک رحلت امام (رضوان الله تعالی علیه) و آقای «خوئی» هستند؛ کتابی به نام «مهذب الأحکام» دارد كه حدود 20- 25 جلد است ایشان هم در آنجا دارد:
«استحباب التأسّي بالأنبياء والأوصياء والصلحاء»
در آخرش میگوید:
«وقوله تعالى: (لَكُمْ فِي رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)»
مهذب الأحكام في بيان الحلال والحرام - السيد عبد الأعلى السبزواري (وفات1414)، ناشر: مكتب آية الله العظمى السيد السبزواري ( قده )، ج4، ص 209
اهلسنت هم به همین شکل دارند. به طور مثال «سمرقندی» همین تعبیر را دارد:
«لقد كان لكم اقتداء بالنبي صلى الله عليه وسلم قدوة حسنة وسنة صالحة»
تفسير السمرقندي المسمى بحر العلوم؛ اسم المؤلف: نصر بن محمد بن أحمد أبو الليث السمرقندي الوفاة: 367، دار النشر: دار الفكر - بيروت، تحقيق: د.محمود مطرجي، ج3، ص49
«ابن حزم اندلسی» دارد:
«وقال تعالى (لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة) فقد جعل تعالى لنا أن نأتسي بفعله عليه السلام»
ما موظف هستیم طبق این آیه بر قول پیغمبر تأسی کنیم!
النبذة الكافية في أحكام أصول الدين ( النبذ في أصول الفقه )؛ اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد الوفاة: 456، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1405، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد أحمد عبد العزيز، ج1، ص 46
آقای «ابو محمد ابن حزم اندلسی» ایشان هم به طور مفصل بحث کرده، در رابطه با سلام پیغمبر، دو رکعتی، سه رکعتی، قیام، رکوع، سجود و ... میگوید تمام اینها:
« كل ما ذكر ها هنا فبوحي من الله تعالى فعله وكل من قدر ولم يشك في أنه قد أتم صلاته...»
الفصل في الملل والأهواء والنحل؛ اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الطاهري أبو محمد الوفاة: 548، دار النشر: مكتبة الخانجي - القاهرة ج 4، ص 19
تمام آنچه را که از نبی مکرم صادر شده در کیفیت نماز، کیفیت روزه، کیفیت حج، کیفیت زکات و تمام این مسائل، همه و همه مشمول این آیه شریفه میشود كه:
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)
مسلما براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيکويي بود!
سوره احزاب (33): آیه 21
(أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ )
آنها کساني هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن!
سوره انعام (6): آیه90
رسول اکرم هم، به سیره انبیاء گذشته خود مکلف بودند؛ چون شرایع، یکنواخت است از حضرت آدم گرفته تا رسول اکرم همه شرایع یکنواخت بودند حالا تغییراتی دارد، بعضی نسخ و ... دارد ولی هدایتهایی که برای انبیاء گذشته بوده خدای عالم به خود پیغمبر میگوید:
(فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ)
پس به هدايت آنان اقتدا کن!
سوره انعام (6): آیه 90
همچنین «قاضی عیاض» که از متکلمین بزرگ اهلسنت است میگوید:
«وجوب اتباعه وامتثال سنته والإقتداء بهديه»
الشفا بتعريف حقوق المصطفى؛ العلامة القاضي أبي الفضل عياض اليحصبي 544 ه، مذيلا بالحاشية المسماة: مزيل الخفاء عن ألفاظ الشفاء، للعلامة أحمد بن محمد بن محمد الشمني 873 ه، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع؛ ج 2، ص 8
طبق این آیه شریفه:
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)
مسلما براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيکويي بود!
سوره احزاب (33): آیه 21
لازم است که به سنت پیامبر اقتدا شود و از هدایت ایشان بهره مند شد.
«ابن کثیر دمشقی» میگوید:
«هذه الآية الكريمة أصل كبير في التأسي برسول الله صلى الله عليه وسلم في أقواله وأفعاله وأحواله»
تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج 3، ص 475
«ثعالبی» و «صالحی شامی» به همین شکل؛ یعنی شما به هر کدام از آقایان مراجعه بکنید میبینید بر اینکه یکی از آیاتی که بر حجیت سنت پیغمبر دلالت میکند - حالا این سنت، سنت قولی، فعلی یا اخلاقی باشد - این آیه شریفه است:
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)
مسلما براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيکويي بود!
سوره احزاب (33): آیه 21
بعد ما یک بحث دیگری اینجا باز کردیم با عنوان «اقتداء عملی اهلبیت به سنت رسول الله»؛ همان حدیث شریف ثقلین که پیغمبر فرمود:
« وأنا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فيه الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ فَحَثَّ على كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فيه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي»
صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج 4، ص 1873، ح 2408
البته این آقایان در کنار «حدیث ثقلین» «كتاب الله و سنتي» آوردهاند:
«إني قد تركت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما كتاب الله وسنتي ولن يتفرقا حتى يردا علي الحوض»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج1، ص172، ح 319
این را در جلسه بعد ان شاء الله به طور مفصل توضیح خواهم داد، بر اینکه خود ائمه (علیهم السلام) چیزی جز سنت پیغمبر نداشتند. هر آنچه که ائمه (علیهم السلام) بیان میکردند، در حقیقت حدیث و کلام پیغمبر بود؛
«حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص53، بَابُ رِوَايَةِ الْكُتُبِ وَ الْحَدِيثِ وَ فَضْلِ الْكِتَابَةِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْكُتُب، ح14
یعنی کل آنچه که از ائمه برای ما صادر شده، چه قولی، چه فعلی، چه اخلاقی، تمامی اینها برگرفته از سنت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) است.
ما به همین اندازه اكتفا میكنیم؛ چون یک بحث جدیدی است اگر بخواهیم باز کنیم یک مقداری ناقص میماند.
همانطوری كه قبلا عرض كردم، حال من هنوز خیلی مساعد نیست. ضعف عمومی كاملا بر من غالب است، من دو مرتبه رفتم تست دادم، جواب تست جدیدمان دیروز آمد شكر خدای عالم مشكلی نیست؛ چون من یك مقداری احساس ضعف و بدن لرزه میكردم، و احساس خستگی مفرط داشتم، رفتم و آزمایش دادم.
ما یك مقداری به خودمان شك كردیم، لذا هفته گذشته رفتیم انواع و اقسام آزمایشها را دادیم، شكر خدای عالم دیروز جواب آزمایشها آمد، الحمدلله آثاری از كرونا تا الان به طرف ما نیامده است.
امیدواریم كه همه شما و همه ما و همه خانوادههای ما و همه مسلمانها و حتی برای دیگر كشورها ما آرزو میكنیم خدای عالم این بلای ناگهانی كرونا را بر طرف كند و مردم گرفتار این بلای خانمانسوز نشوند.
امروز صبح بود من دیدم در بعض از شهرها مخصوصا در قسمتهای جنوبی مثل «آبادان» و... دیگر فوق قرمز است؛ لذا برای آنها هم دعا كنیم و این مسائل بهداشتی را كه آقایان توصیه میكنند رعایت كنیم و دستهایمان را روز چند مرتبه بشوییم تا گرفتار این بلا نشویم.
الان كه الحمدلله مواد بهداشتی در تمام داروخانهها وجود دارد، در تمام سوپر ماركتها است، دستمان را كه به فلزات میزنیم و یا در ماشینهای عمومی سوار میّشویم و دستمان را به دستگیرهها میزنیم، بلا فاصله دستمان را ضد عفونی كنیم و یا بشویم.
تلاش كنیم با لباسهای كه بیرون میرویم آنها را داخل خانه نیاوریم آنها را در حیاط و یا در بهار خواب یك جایی بیندازیم تا به آنها آفتاب بخورد. میگویند به مجرد كه آفتاب به لباس بخورد، كرونا از بین میرود.
با كفش وارد اطاق نشویم، كفش را در حیاط و در یك گوشهای جلوی تابش آفتاب قرار بدهیم، این چیزهای است كه آقایان توصیه كردهاند اینها را رعایت كنیم؛ ولی با همه این حال عرض كردم آماری كه برای ما دادهاند باعث تأسف است.
البته این آمار برای یك ماه قبل است؛ ما دویست و بیست نفر از روحانیون و اساتیدمان در سطح كشور در اثر كرونا از دار دنیا رفتهاند و از میان ما رفتهاند، بعضی از اینها از اساتید فرزانهی حوزه بودند كه متأسفانه دیگر در بین ما نیستند.
الان اگر دوستان سوال و فرمایشی دارند من در خدمت عزیزان هستم.
پرسش:
نظرتان در رابطه با «آقا میری» چه است؟
پاسخ:
در رابطه با آقای «آقا میري»! ما حرفهای «آقا میری» را حرفهای باطل میدانیم و ایشان یک آدم کاملاً منحرف است و دنبال تشکیک میان جوانها است.
من چند تا از کلیپهای ایشان را دیدم حتی من از جناب آقای «ابو القاسمی» درخواست کرده بودم یک برنامه مناظره با ایشان بگذارند؛ گرچه جناب آقای دکتر «رفیعی» که از منبریهای مشهور است یک کلیپی را صحبت کرده و علیه ایشان پخش کرده است.
کلیپ خوبی است من هم دیدم، شاید بهتر از آن هم میشد گفت، دیشب دیدم بعضی از دوستان برای من پیام داده بودند که آقای «ابو القاسمی» میخواهد با ایشان مناظره کند؛ ولی جناب آقای دکتر «رفیعی» در مناظره تجربه آنچنانی ندارد.
این «آقا میری» آدم خیلی شلوغ و مغلطه کاری است، توصیه کرده بودند اگر بشود با جناب آقای دکتر «رفیعی» ما صحبت کنیم که ایشان تناقضات ایشان را بیان بکند.
وقتی تناقضات ایشان بیان شد، این آقا رسوا میشود. بحثهای علمی هیچ فایدهای ندارد، ایشان ده تا روایت را میبیند در یک روایت ضعیفی که معلوم نیست سنداً هم صحیح است این بابا اصلاً معلوم نیست «علم رجال» هم بلد باشد یا نه؛ بعد یک روایتی در کنار اینها میبیند شروع به مسخره میکند. یک سری هستند خریدار اینطور مطالب هستند.
پرسش:
خوب است که سال آینده به همین منوال باشد یعنی کلاس به صورت مجازی باشد.
پاسخ:
یعنی شما نمیخواهید از کنار زن و بچه بیرون بیایید!؟ الحمد لله خدای عالم محبت زن و بچه را بیشتر در دل شما قرار داده؛ آنهایی که اتاق خلوتی دارند و سر و صدا نیست روش خوبی است؛ ولی حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمودند:
« العِلمُ لا يَحصُلُ إلاّ بِخَمسَةِ أشياءَ : أوَّلُها بِكَثرَةِ السُّؤالِ، والثّاني بِكَثرَةِ الاِشتِغالِ ، والثّالِثُ بِتَطهيرِ الأَفعالِ ، والرّابِعُ بِخِدمَةِ الرِّجالِ ، والخامِسُ بِاستِعانَةِ ذِي الجَلال »
موسوعة العقائد الإسلاميّة؛ محمّد الرَّيشهري؛ بمساعدة رضا برنجكار وعبد الهادي المسعودي؛ تحقيق: مركز بحوث دار الحديث قم، 1425 ق؛ ج2، ص 281، ح 2383؛ به نقل از المواعظ العدديّة، ص 264
یکی از شرایط تحصیل علم، «خدمة الرجال» هست. بحثهای چهره به چهره تأثیری دارد که بحثهای نرم افزاری ندارد؛ ولذا وقتی انسان حضوری میآید، انسان استاد را میبیند استاد شاگرد را میبیند؛ بعضی وقتها مطالبی در لابهلا به ذهن آدم میآید میخواهد سوال بکند و ... این خوب است.
لذا من صد تا از این بحثها را با یک بحث حضوری عوض نمیکنم، این بحثها تقریباً شبیه بحثهای نواری است و درسهای نواری انسان را به جای نمیرساند.
پرسش:
در ظهور آیه مورد بحث، اختلاف است که آیا حسنه بودن دلیل بر چیست؟
پاسخ:
(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)
مسلما براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيکويي بود!
سوره احزاب (33): آیه 21
«اسوه حسنه» هر چه میخواهد باشد فرقی ندارد. این حسنه، اگر در واجبات باشد «حسنةٌ واجبه» است. در محرمات باشد «شیئٌ محرمه»، در مکروهات و هر چه باشد.
وقتی خدای عالم میگوید پیغمبر برای شما الگو است و الگوی خوبی هم است، این نشان میدهد بر اینکه اینطوری نیست که فقط سخن پیغمبر در قرآن برای ما حجت باشد، سخن غیر قرآنی پیغمبر هم برای ما حجت است، با توجه به توضیحاتی که داده شد.
پرسش:
از کجا صحت کتب روائی مشابه «فضل بن شاذان» را تشخیص دهیم؟
پاسخ:
کتابهایی که به ائمه عرضه شدند اینها با سندهای صحیح برای ما رسیده، وقتی با سند صحیح رسید دیگر ما شبههای نداریم.
و اضافه این موارد هم در حد مستفیض و فوق مستفیض است. وقتی ما سه چهار مورد میبینیم کتابها به ائمه (علیهم السلام) عرضه میشود، برای ما اطمینان عقلائی میآید بر اینکه، این قضیه در عصر ائمه (علیهم السلام) جاری بوده و هیچ مشکلی نداشته است.
پرسش:
درباره وضعیت کشور نظر حضرتعالی چیست؟
پاسخ:
ما در سابق گلایه میکردیم مجلسیها چنین و چنان هستند، حالا مجلسیها در اختیار دوستان تابع ولایت فقیه قرار گرفتند، همهشان افرادی هستند دغدغه خدمت به مسلمانها و مردم را دارند ببینیم این آقایان چه کار میخواهند بکنند!
جناب آقای «رئیسی» را خدا خیرشان بدهد، دقتهایی داشت و کارهای انجام داد، دانه درشتهای خیلی کمی یعنی از صد مورد سه، چهار مورد قدرت حیدری را عملی کردند.
امیدواریم بعد از این بهتر بتوانند این كار را بكنند. حالا كه مجلس هم با اینها است بتوانند دانه درشتها و ... و آن اموالی که ناحق در اختیار افراد قرار گرفته اینها را بر گردانند.
خدا ان شاء الله همه عزیزان و بزرگواران را موفق بدارد.
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»