2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
نقد و بررسی سخنان شیخ الأزهر، بر ضد مبانی اعتقادی تشیع (21)
کد مطلب: ٩٠٤٦ تاریخ انتشار: ٣١ فروردين ١٣٩٥ - ١٦:٥٠ تعداد بازدید: 2430
خارج کلام مقارن » نقد سخنان شیخ الازهر
نقد و بررسی سخنان شیخ الأزهر، بر ضد مبانی اعتقادی تشیع (21)

جلسه هفتاد و پنجم 95/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هفتاد و پنجم 95/01/31

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاء الله.

نکته مهم اخلاقی: رعایت حضور قلب در نماز!

از آنجائیکه روزهای چهارشنبه، جلسه کارگاه پاسخگوئی به شبهات هست و ما در خدمت دوستان کارگاه هستیم و جلسه درس نداریم، نکته اخلاقی آخر هفته را سه شنبه ها تقدیم محضر دوستان می کنیم.

در آخرین جلسه ای که نکته اخلاقی خدمت دوستان عرض کردیم، گفتیم که یکی از راه های موفقیت انسان، اهتمام به فریضه «نماز» است. که امیرالمؤمنین در نامه خود به «محمد بن ابی بکر»، که قبل از مالک اشتر، مدتی فرماندار مصر بود، می نویسند:

«وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ‏ لِصَلَاتِكَ‏»

بدان که تمام کارهای تو، تابع نماز تو است.

نهج البلاغه صبحی صالح، ص 385؛ نامه 27 نهج البلاغه

در حقیقت می فرماید که اگر چنانچه نماز را ضایع کردی و در وقتش نخواندی، دیگر اعمال تو هم قطعاً ضایع شده و از بین رفته تلقی می شود.

در روایت هم داریم که وقتی نماز خوانده می شود، اگر با حضور قلب باشد، این نماز بالا می رود و خواننده نماز را دعا می کند و می گوید تو مرا حفظ کردی و رعایت کردی، خدا هم تو را محافظت کند.

و ولی اگر نماز بدون حضور قلب باشد، این نماز به آسمان می رود و بر می گردد و به سر و صورت نمازگذار می خورد و می گوید:

«ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ»

تو مرا ضایع کردی، خداوند تو را ضایع کند.

الکافی(ط- الإسلامیه)؛ ج3، ص 268، ح 4

یعنی نمازی که بنا بود «قربان کل تقی» باشد؛ و یا «معراج کل مؤمن» باشد؛ نفرین کننده ما می شود. و قطعاً نفرین این حقایق معنوی هم، دامنگیر ما خواهد شد!

به تعبیر شهید ثانی(رضوان الله تعالی علیه) در «منیة المرید»، نمازی که با حضور قلب نباشد، قساوت قلب می آورد! وقتی انسان نماز می خواند و حواسش دائماً این طرف و آن طرف است، بعد از پایان نماز، انسان یک سردی و غمگینی در وجودش احساس می کند.

نمازی که قبل و بعدش حال ما را تغییر ندهد، این نماز، نماز نیست! به تعبیر مرحوم «نخودکی اصفهانی»، هر کس می خواهد به مقامات عالیه برسد، چه از نظر علمی، یا دنیوی و چه از نظر معنوی، باید رعایت وقت نماز بکند. و حضور قلب در نماز را نیز باید رعایت کند.

راهها و شیوه های کسب حضور قلب در نماز!

اولین مرتبه حضور قلب در نماز، توجه به معانی نماز است. یعنی ادنی مرتبه حضور قلب در نماز، این است که انسان که دارد الفاظ نماز را به کار می برد، توجه داشته باشد که دارد چه می گوید.

یکی از راههای حضور قلب در نماز، این است که انسان قبل از اینکه الفاظ نماز را به زبان بیاورد، در قلبش، با تمام وجود، آن لفظ را مرور کند. وقتی قلب آماده شد و ارتباط برقرا شد، سپس آن لفظ را به زبان بیاورد. عبارت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»؛ «الحمد لله رب العالمین» و... را در ابتداء از قلب بگذراند، و سپس بر زبان جاری کند! این یکی از راههایی است که بزرگان و اعاظم و آنهایی که ره پیموده هستند، بیان کرده اند.

یکی دیگر از راههای کسب حضور قلب در نماز، توجه لفظ به لفظ فرازهای نماز است. تلاش برای حضور قلب در تمام طول نماز، شاید کمی مشکل باشد. لذا باید بیائیم تلاش کنیم لفظ به لفظ پیش برویم. یعنی اول سعی کنیم که مثلاً «حمد» را از اول تا آخر با حضور قلب بخوانیم. دو، سه هفته به این صورت سپری بشود.

بعد بیائیم «رکوع» را اضافه می کنیم. بعد «سجده» را اضافه می کنیم. در ادامه «تشهد» و «سلام» را هم اضافه می کنیم. باید تلاش هم بکنیم که با قسم خوردن، نذر کردن و... این مسئله را ادامه دار بکنیم. مثلاً قسم بخوریم که اگر من در کمتر از یک سوم نماز، حضور قلب داشته باشم، بعد از نماز، چهار رکعت نماز قضا بخوانم! یا یک سوره «یس» بخوانم! یا مثلاً صد بار صلوات بفرستم! البته قضای نماز از همه، بهتر است. خود این جریمه کردن، نفس را برای این کار آماده می کند.

دوستان در این زمینه لازم است که تعابیر بزرگان را ببینیم. مثلاً تعابیر حضرت امام در «اسرار الصلاة» را ببینیم. وقتی ما می گوئیم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، تمام عالم هستی را، اسم الله یقین کنیم. وقتی می گوئیم بسم الله، خودمان، تمام اطرافمان، زمین و زمانمان، دنیا و آخرت، همه اسم الله است.

وقتی این روحیه را داشتیم و گفتیم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، این بسم الله ما، قطعاً یک بسم الله دیگری خواهد بود. وقتی می خواهیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏» را بگوئیم؛ معمولاً حمد و شکر، در برابر نعمت است. قبل از اینکه این عبارت را بگوئیم، تمام عالم هستی را نعمت الهی بدانیم. وقتی تمام عالم هستی شد نعمت الهی، بعد می شود الحمدلله... یعنی کل الحمدلله؛ تمام نعمتها برای خداست.

« الرَّحْمنِ الرَّحيم‏» که می گوئیم، تمام نعمتهای مادی و معنوی را در نظر داشته باشیم. چون «رحمان» بسط رحمانیت الهی و نعمتهای مادی الهی است. و «رحیم» بسط رحیمیت الهی و نعمتهای معنوی الهی است.

در ابتداء، تمام این نعمتهایی که خدای عالم به ما داده، نعمتهای مادی و معنوی را در نظر بگیریم، بعد بگوئیم «الرحمن الرحیم...»! در این صورت این «الرحمن الرحیم» یک صفای دیگری پیدا می کند!

وقتی می خواهیم بگوئیم « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين‏»، با این لفظ اثبات کنیم اخلاص خودمان را در برابر خدای عالم. یعنی فقط و فقط تو را پرستش می کنم! و «ایاک نستعین» که می گوئیم، یعنی فقط از تو استعانت می جوئیم!

از تمام حول و قوه غیرالله، تبرّی بجوئیم. در جهان از استعانت از غیر قدرت الهی، تبری بجوئیم. و تمام قدرتها را منحصر بکنیم در قدرت خدای عالم. یعنی «لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» را کاملاً لمس بکنیم بعد بگوئیم « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين‏»... فقط تو را، بگوئیم!

بعد از گذراندن این مراحل، می گوئیم « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ...»! صراط مستقیمی که جوارالله است. قرب الله است! وصل به الله است و آن را از خدای عالم طلب می کنیم.

بعد « صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم‏...»؛ یعنی همنشینی با اولیای خدا را بخواهیم. همنشینی با انبیاء الهی، و با اهلبیت عصمت و طهارت که در جوار الهی هستند، طلب کنیم.

«غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّين»؛ آن اولیاء الهی که هرگز بر آنها غضب نکردی! و هرگز آنها را به خودشان واگذار نکردی!

یکی از اشتباهات مترجمین ما، این است که این فراز از سوره حمد را، برمی گردانند به «یهود» و «نصاری»! که خداوند به یهودیان در قضیه «یوم السب» غضب کرد. و نصارای هم که سرگردان بودند و به خودشان واگذار شده بودند. و حالا آنکه کلمه «غیر» منصوب نیست، مکسور و مجرور است! این را لازم است که دوستان قدری دقت بکنند. این عبارت در حقیقت مفعول عبارت قبلی است.

می فرماید آنهایی که به آنها نعمت دادی! چه نعمتی؟ نعمت همجواری خودت، و غضبی هم به آنها نکردی، و آنها را به حال خودشان هم وانگذاشتی!

این نکته ار به عنوان یادگاری از ما داشته باشید و اگر حالی در نماز خودشان پیدا کردند، ما را هم دعا بکنند.‏

برگردیم به بحث خودمان...

یکی از مباحثی که ما در طول امسال داشتیم، نقد و بررسی سخنان شیخ الأزهر، جناب دکتر «طیب» بود که در طول ماه مبارک رمضان، بر ضد مبانی اعتقادی شیعه ایراد کرده بود. آنهم به خاطر ترس و وحشتی که از گسترش فرهنگ تشیع در مصر داشتند!

یک بام و دو هوای دکتر «طیب» شیخ الأزهر!!

در جلسات گذشته، ما مواردی از نقد خودمان را به این سخنان عرض کردیم. یکی از این مواردی که ایشان، در این صحبتهای ماه مبارک خود، بسیار روی آن تکیه داشتند، طرح مسائل اختلافی بین شیعه و سنی بود!

ایشان می گوید:

«ان الشیعه و السنة مسلمون و مؤمنون فنحن امة واحدة و ابناء دین واحد و فی زورق واحد و هذه قضیة یجب عن لانقترب منها و نحن الآن نتحدث عن قضایا مذهبیة داخل الإسلام»

همانا شیعه و سنی مسلمان هستند و مؤمن هستند. ما یک امت واحد هستیم. و فرزندان یک دین واحد هستیم. و در یک میدان واحد قرار داریم. و نباید از این مسئله فاصله بگیریم. مباحث ما الآن هر چه هست، درون دینی است.

منبع: سایت «بوابة الأزهر الإلکترونیه»

در جای دیگری می گوید:

«مع أننا نلتقى تحت خيمة الإسلام، وعليه أن يحتفظ بمذهبه لنفسه، فنحن نرفض ترويج مذهبه بيننا، وهذا هو ما أرجو أن يتسع له صدر كبار العلماء من الشيعة الإمامية أو من غيرهم، وأن يصدر منهم ما يصدر منى الآن، وأن يحترم كل منا مذهب الآخر، دون أن يفرضه أو يكفر المذهب الآخر كما يحدث»

همه ما مسلمانها زیر خیمه اسلام هستیم. بنابراین هر کس باید مذهب خود را حفظ کند. ما مانع ترویج مذهب شیعه در میان خودمان می شویم. و همینطور انتظار داریم که علمای بزرگ شیعه، سعه صدر داشته باشند، و از ترویج مذهب خود در بین ما اجتناب کنند. همانگونه من الان بیطرفانه صحبت کردم، علمای شیعه هم بیایند و بیطرفانه صحبت بکنند. هر مذهبی احترام مذهب دیگری را داشته باشد. بدون اینکه آن مذهب را رها کرده و یا مذهب دیگر را تکفیر کند.

منبع: «سایت بوابة الأزهر» و «سایت مبتدا»

آقای «طیب» در طول این ماه مبارک رمضان، گه به نعل می زد و گه به میخ می زد!! از یک طرف می گوید ما همه برادریم و چنین و چنان! ولی وقتی به مذهب شیعه می رسید، می گفت که مذهب شیعه، مذهب سب صحابه است و چه هست و چه هست!!

یا این تعبیر زشت و وقیح را به کار می برد که:

«و خاصَّةُ عایِشة (رضی الله عنها) أُم المُؤمنین، أمُّنا و أمُّ المُؤمنین و أمُّ الشّیعَةِ رَغمَ أنُوفِهِم شَاؤُو أم أبَوا»

مخصوصاً عایشه که مادر مؤمنین است، مادر ماست، و مادر شیعه است، هر چند پوزشان بر زمین مالیده شود، بخواهند با نخواهند مادر شیعیان هم است.

این تعبیر، دیگر بدترین اهانت به شیعه است! بدترین جسارت به شیعه است!!

جناب آقای شیخ! شما از طرفی می گوئید که باید هر مذهبی، احترام مذهب دیگری را داشته باشد. «وأن يحترم كل منا مذهب الآخر»؛ ولی از این طرف شما اینگونه به شیعه جسارت می کنید! آیا این تعبیر شما، تعبیر زیبنده ای است که شما به کار می برید!؟

واقعاً از بزرگواری مثل «طیب»، این انتظار نیست که بیاید اینگونه تعابیری را به کار ببرد! آیا احترام به مذهب دیگر، با این الفاظ است!؟ با این تعبیر!؟

اینها یک سری گلایه هایی است که ما از آقای دکتر طیب داریم. با همه اینها، ما بارها هم گفته ایم که ما نسبت به دکتر طیب احترام قائل هستیم. ایشان مرد بزرگواری است. مرد شریفی است. ولی خب دیگر چه باید کرد!!؟؟

پولهای عربستان، الأزهر را به زانو درآورد!!

وقتی «عمر بن سعد» با طبقی از سکه های طلا و نقره که از طرف «عبیدالله بن زیاد» برایش فرستاده بودند، مواجه شد، نتوانست طاقت بیاورد و مسیرش را تغییر داد!

می گویند عمر بن سعد، کبوتر مسجد بوده و سجاده اش از مسجد جمع نمی شد!! در کثرت عبادت، ضرب المثل بوده است. ولی وقتی طبقی از طلا و جواهرات را دید، تا صبح داشت فکر می کرد.

نگاه می کرد به طلا و جواهرات و می گفت من اگر امام حسین ار بکشم، با این همه ثروت، فلان مقدار گاو و شتر می خرم، خانه می خرم و...؛ بعد می گفت ولی عاقبت می میرم، فردای قیامت پیغمبراکرم شفاعت نمی کند و من می روم جهنم و...! مدام داشت بالا پائین می کرد!

نزدیک اذان صبح برگشت گفت که فعلاً این طلا و جواهرات نقد است و شفاعت پیغمبر نسیه است. در اشعاری که «عمر بن سعد» قبل از اجابت درخواست ورود به صحنه ی کربلاء خواند این بود که: « ألا إنما الدنیا بخیر معجّل و ما عاقل باع الوجود بدین»!! دنیا خیر نقد است و هیچ عاقلی نقد را به نسیه نمی فروشد! لذا آمد و فاجعه کربلا را رقم زد!

حالا پولهای عربستان سعودی هم، همه را قلقلک داد. مخصوصاً الأزهر و آقای دکتر طیب را قلقلک داد!! قبلاً هم ما عرض کردیم که اینها درباره «حشد شعبی» در عراق، آمدند یک بیانیه تندی دادند که «حشد شعبی» دارند سنی ها را می کشند!

اول کسی هم که به این بیانیه اعتراض کرد، دکتر «خالد ملا» رئیس هیئت علمای اهل سنت عراق بود که به همراه هیئتی به مصر سفر کرد و با دکتر طیب دیدار کرد و گفت که این چه بیانیه ای بود که شما صادر کردید!؟

«حشد شعبی» متشکل از شیعه و سنی است. در برابر ما، «وهابیت» و تکفیری هاست که هم شیعه را می کشد و هم سنی را می کشد! دکتر طیب گفت که من یک گروهی را می فرستم بروند بررسی کنند!!!

بابا اینکه دیگر علمای اهل سنت است. شیعه نیستند اینها! اینها رهبران اهل سنت عراق هم هستند که آمدند و چنین چیزی را مطرح می کنند! ولی آقای طیب حرف اینها را نمی پذیرد و می گوید من باید تحقیق بکنم!! الآن تقریباً هشت، نه، ماه است که از این گروه تحقیق و پرس و جو هم خبری نشده!

خود آقای «کوفی عنان»، رئیس پیشین سازمان ملل رسماً اعلام کرد که عربستان مبلغ بیست و چند میلیون دلار، در اختیار الأزهر قرار داده است تا همچین بیانیه ای را بر علیه «حشد شعبی» صادر بکنند! خب چه شد؟ این آبروی هزار ساله الأزهر که یادگار حکومت فاطمی هاست چه شد؟ همه به باد رفت!؟

هیچکدام هم این مسئله را انکار هم نکردند. تعدادی از علمای بزرگ الأزهر گفتند که پولهای عربستان سعودی، الأزهر را متلاشی کرده است! الأزهر را فاسد کرده است! علمای الأزهر شدند پول بگیر عربستان سعودی!!

ما در مورد هیچکدام از اینها اظهار نظر نمی کنیم. ما با همه اینها برای آقای دکتر طیب، احترام قائل هستیم. ایشان آدم شریف و بزرگواری است، ولی معصوم که نیست! خطاهائی هم دارد و لغزشهای هم دارد. به قول معروف «الجواد قد یکبو»؛ یعنی اسب تندرو هم گاهاً زمین می خورد! پایش به یک مانعی گیر می کند و از حرکت باز می ماند!

مسئله ای به نام «تبشیر شیعی»!!

یکی از ایرادات اساسی ما به آقای دکتر طیب، این است که ایشان مسئله ای را مطرح می کند با عنوان «تبشیر شیعی»!! و این واقعاً خیلی عجیب است!

امروزه واژه «تبشیر»، اصطلاحی است که برای دین مسیحیت به کار می رود! برای ترویج مسیحیت این واژه استعمال می شود! ایشان مرتب این واژه را برای شیعه استفاده می کرد که آقا، تبشیر شیعه فلان است و فلان است!!

ایشان می گوید:

«نُنَبِّه عَلی ضَرورةِ وَقفُ التَّبشیرِ بِالمَذهب الشیعی فِی مَحافِل أهل السُّنة الذینَ یُمَثِّلونَ تِسعونَ بِالمَئه مِن مَجموعِ المُسلمین فِی العَالم و مِصر بَلدٌ سُنیٌ و لَا نُرید أن یَتَحوَّلَ شَعبَهُ المُسلِم إلی طَائِفتَین»

من اعلام می کنم که مسئله تبشیر مذهب شیعه، در محافل اهل سنت باید متوقف بشود. اهل سنتی که امروز نود درصد مسلمانهای جهان را تشکیل می دهند. مصر یک کشور سنی نشین است. ما نمی خواهیم که مردم مسلمان مصر، به دو طائفه شیعه و سنی تبدیل شوند.

منبع: سایت «بوابة الأزهر الإلکترونیة»

یعنی جمهوری اسلامی در رسانه های خود، که عمدتاً جهانی و حداقل منطقه ای هست، حق ندارند مذهب شیعه را ترویج بکنند! چون در ایران اهل سنت هستند در سوریه و عراق و...؛ این بحث ها را می شنوند و ممکن است تأثیر بپذیرند!!

من احساس می کنم کسانی که اطلاعات به شیخ داده اند، متوجه نیستند یا خود شیخ به این مسائل توجه ندارد که امروز عصر رسانه است! عصر انفجار اطلاعات است! ایشان ظاهراً در سیصد، چهار صدسال قبل دارد فکر می کند که مبلغین شیعه که به روستاها می روند به روستاهای سنی نشین نروند، مبلغین ما هم به روستاهای شیعه نشین نروند! این حرف برای دویست، سیصد سال قبل، شاید معقول بود، ولی امروز دیگر اصلاً معقول نیست! امروز عصر رسانه است. شما در ماهواره صحبت می کنید، در پنج قاره دنیا، صدای شما شنیده می شود. شما نمی توانید به اهل سنت و یا شیعه بگوئید که در گوش های خود پنبه بگذارید و حرف مبلغین شیعه و سنی را نشنوید! حرف ایشان کاملاً غیر معقول است. وقتی کسی امروز می آید در رسانه، در فضای مجازی و اینترنت و...، صحبت می کند، دیگر حد و حصری برای مخاطب نمی تواند قرار بدهد!

یک سؤال اساسی از دکتر طیب!

اضافه بر این، سؤال ما این است که این آقا که این قدر از تبشیر شیعه ناراحت است، از تفکر تکفیری که در داخل خود الأزهر هم وجود دارد، چرا ناراحت نیست!؟ من در طول این سی روز که مرتب پخش زنده برنامه ایشان را می دیدم، یک بار ندیدم که ایشان از وهابیت انتقاد بکند!

من مقید بودم برنامه ایشان را که نیم ساعت بعد از نماز ما پخش می شد را ببینم و با این دو تا گوش هایم گوش می دادم، ایشان یک کلمه از «تکفیر» سخن نگفت!! حتی یک کلمه!! تکفیری که کل جهان اسلام، بلکه جهان بشریت را به لجن کشانده است. این همه کشت و کشتار! این همه فتاوای تکفیری وهابی ها!

در اطراف خود شما جناب آقای شیخ! این همه علمای تکفیری که هر روز سخنرانی می کنند و فتوا به تکفیر شیعه و اهل سنت می دهند، آیا اینها آزاد هستند!؟ چطور است که اینها آزاد باشند که دیگران را تکفیر بکنند و مذهب خود را ترویج بکنند، ولی ترویج مذهب شیعه، بشود «تبشیر»؛ و باید جلوگیری هم بشود!

نکته ای جذاب؛ در صحبتهای دکتر طیب!

نکته جذاب کلامی دیگر از ایشان این است که می گوید: «شیعیان مذهب خودش را ترویج نکنند، ما هم مذهب خودمان را ترویج نمی کنیم!»

خب آقا! شما که هر روز در ماهواه های خود، همین یک ماه تمام در ماه رمضان، مذهب اهل سنت را تبلیغ می کردید! آیا غیر از ترویج مذهب اهل سنت، در این یک ماه کار دیگری هم داشتید!؟

ایشان به تونس و یا چند کشور دیگر که سفر کرد، همانجا هم گفت که آقا مواظب باشید، مذهب شیعه شما را فریب ندهد!! هر کجا که ایشان می رود، مذهب اهل سنت را تبلیغ و ترویج می کند، علیه مذهب شیعه حرف می زند! بعد می گوید که شیعه حق ندارد مذهب خودش را ترویج کند، ما هم مذهب خودمان را ترویج نمی کنیم!!

آیا مراد شما از اینکه می گوئید ما مذهب خودمان را ترویح نمی کنیم، در مصر است یا در جاهای دیگر دنیا هم مرادتان است!؟ اگر در «مصر» است، که شما تمام روزنامه و مجلات و صدا و سیمای شما، هر روز برنامه دارند برای ترویج مذهب اهل سنت! تمام سایت شما، سر تا به پا ترویج مذهب اهل سنت است!!

و یا منظورتان در تمام دنیاست که باز می بینیم که برنامه شما در ماهواره است و این ماهواره برای کشورهای دیگر هم پخش می شود. حداقل برای کشورهای خاورمیانه است که غالب شیعیان هم، در این منطقه سکونت دارند!

البته دوستان توجه دارند که علمای الأزهر، عمدتاً «مالکی» و «صوفی» هستند. اینها مرتب هم مذهب مالکی را ترویج می کنند، و هم مذهب صوفی را. اصلاً خود دکتر طیب، رئیس یکی از فرقه های صوفیه در مصر است! شما می گوئید ما ترویج مذهب نمی کنیم، آیا این ماهواره شما، ترویج مذهب اهل سنت نیست!

تعبیر زشتی با عنوان «سماسرة المذاهب»!!

نکته دردناک قضیه اینجاست که ایشان برای مبلغین شیعه یک واژه زشت و وقیحی به کار می برد و اصطلاح «سماسرة المذاهب» را به کار می برد که به معنای «دلال های مذهب» است!! خیلی عجیب است. نسبت به خودشان می شود مروج مذهب! ولی نسبت به شیعه می شود دلال مذهب!! واقعاً تعبیر زشتی است که انتظار نیست از آقای طیب که ایشان این تعابیر را به کار ببرد.

والسلام علیکم و رحمة الله




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب