2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
نقد و بررسی سخنان شیخ الأزهر، بر ضد مبانی اعتقادی تشیع (17)
کد مطلب: ٨٨٠٣ تاریخ انتشار: ٢٧ بهمن ١٣٩٤ - ١٧:٤٥ تعداد بازدید: 2627
خارج کلام مقارن » نقد سخنان شیخ الازهر
نقد و بررسی سخنان شیخ الأزهر، بر ضد مبانی اعتقادی تشیع (17)

جلسه پنجاه و پنجم 94/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه پنجاه و پنجم 94/11/27

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاءالله.

بحث های ما در روزهای سه شنبه و چهارشنبه، اختصاص داشت به نقد صحبتهای آقای دکتر طیب، که ایشان در ماه مبارک رمضان، یک ماه بر ضد مبانی اعتقادی شیعه صحبت کرد و دید که ظاهراً کسی در برابرش نیست، لذا الآن هم در روزهای جمعه، ایشان در همین زمینه در حال صحبت کردن است! همان حرفهایی را که در ماه رمضان گفته بود، با کم و بیش، دوباره در حال مطرح کردن است.

انتقاد از عدم پاسخگوئی حوزه، به سخنان دکتر طیب!

الحمدلله حوزه علمیه ما هم خاموش است!! و اگر یک بزرگواری هم حرفی می زند و اعلام می کند که «الأزهر» اگر مرد است بیاید جواب این حرف مرا بدهد؛ ما می بینیم که می آید از «ابن ابی الحدید» مطلبی را نقل می کند و یا حدیثی را به صحیح بخاری نسبت می دهد که اصلاً همچین روایتی در صحیح بخاری وجود ندارد!!

اینها مصیبتی است که ما الآن گرفتارش هستیم! و نمی دانیم که چکار باید بکنیم! خدا اموات شما را بیامرزد، ابوی ما می گفت که «بعضی ها، درب مسجد هستند، نه می شود آن را شکست، و نه می شود سوزاند!»

الآن نه تلویزیون های اسلامی، تا به حال یک کلمه به آقای «طیب» جواب داده اند، و نه تلویزیون های شخصی شیعه تابه حال جوابی داده اند! اذا اینها دارند جری تر می شوند.

دوستان توجه دارند که وقتی شیعه توسط الأزهر که نماد اهل سنت است، سرکوب بشود، مسئله خیلی سنگینی است. وقتی وهابیت یک چنین کاری بخواهد بکنند، آنها را سریع می شود رسوا کرد! چون اینها آبرو و هیثیتی ندارند!

جنایات وهابی ها، حرفهای ضد قرآن اینها، و حرفهای ضد سنت اینها، به قدری زیاد است که به سادگی می شود اینها را رسوا کرد!

ولی «الأزهر»، که الآن نماد اهل سنت است، و همواره مراجع و بزرگان ما، از زمان آیةالله العظمی بروجردی تاکنون، یکی از برگهای سبز شیعه این بود که با الأزهر در یک صف و در یک خط قرار داشت. الآن متأسفانه این صف و این خط دارد به هم می ریزد! و خطر این، از وهابیت خیلی بیشتر است.

چون می شود گفت که وهابیت تقریباً سه درصد مسلمانهای جهان را تشکیل می دهند! ولی اهل سنت، بنابر نظر دکتر طیب، نود درصد مسلمانها را تشکیل می دهند.

البته آمار واقعی، صد درصد خلاف این نظر دکتر طیب را نشان می دهد و ثابت می کند. در حقیقت جدیدترین آماری که ما از شیعیان جهان داریم، - که مربوط به سه، چهار سال قبل است، و خود سازمان ملل هم تأیید کرد، - 350، تا 400 میلیون نفر است. و آمار کل مسلمین یک میلیارد و دویست، سیصد میلیون نفر است.

بنابراین اینگونه نیست که بگوئیم، ده درصد مسلمانها شیعیان هستند. این آمار غلط است. بلکه می توانیم ادعا بکنیم که تقریباً بین 30 تا 40% مسلمانها را شیعیان تشکیل می دهند!

نقشه دشمن الآن این است که دارند شیعه را در برابر یک میلیارد و اندی مسلمان قرار می دهند و با کمال تأسف، نامه ای هم که حاج آقای مکارم به طیب نوشتند، جواب آنچنانی که از الأزهر و آقای طیب انتظار می رفت، نیامد.

دوستان لازم است که این مطالب و نقد ما به دکتر طیب که الآن در چندین جلسه، ما صحبتهای ایشان را نقد کردیم، در فضای مجازی منتشر بشود. به نظر من واجب است و بلکه أوجب واجبات است که هر کسی باید به اندازه خودش، با رعایت کامل احترام و ادب، در نشر این مطالب تلاش بکند. و در وبلاکها و فضای سایبر، با رعایت ادب و احترام، منتشر بشود.

اینکه گفتم با احترام و ادب، به این علت است که حساب «الأزهر»، با حساب دانشگاه «محمد بن سعود» و دانشگاه «ام القری»، جداست.

البته خود ما هم در چند جلسه، هم در شبکه ولایت فارسی و هم در الولایة (شبکه عربی)، به این صحبتها جواب دادیم. و منتظریم ببینیم که چه جوابی می دهند.

دوستان توجه دارند که دکتر طیب، خودش را از مراجع ما، خیلی بالاتر می داند!! یعنی یک همچین تصوری در ذهنش دارد! یعنی تصور می کند نقش او در جامعه اسلامی، از نقش مراجع رده اول ما بیشتر است! یعنی ایشان دچار یک همچین توهمی شده است.

این بحث هایی که در اینجا مطرح می شود، در حقیقت مقدمه ای است برای اینکه در شبکه ولایت پخش بشود. یعنی دوستان اگر ایرادی و اشکالی و یا پیشنهادی در بحثهای نقد ما به دکتر طیب، به ذهنشان می رسد، مطرح بکنند، تا اینها رفع بشود، و بعد به روی آنتن شبکه برود.

در هر صورت...

عدالت در گفتار و صداقت در بیان آقای طیب، وجود ندارد!!

گفتیم که آقای طیب، مذهب شیعه را متهم به سب صحابه می کند و می گوید که «مذهب شیعه، مذهبی است که مردم را به سب و ناسزا گفتن به صحابه پیامبر، تشویق و تحریک می کند!»

در طول ماه مبارک رمضان، ایشان این تعبیر را زیاد به کار بردند! و جالب است که ایشان این اتهام را به اصل مذهب شیعه نسبت می دهد، و نمی آید بگوید مثلاً دو تا عالم شیعه همچین کاری می کنند! ده نفر آدم تندرو این کار را می کنند!

در حقیقت هدف «طیب» این است که جوانهای اهل سنت را از مذهب شیعه فراری بدهد! هدف، مذهب گریزی است، مذهب ستیزی است.

جالب تر این است که ایشان در مقابل این ادعا می گوید: «من از تعدادی از فضلای شیعه شنیدم که از این گونه گفتارها تبری جسته اند و از این کارها راضی نیستند.»

ایشان از آن طرف اصل مذهب را زیر سؤال می برد؛ ولی از این طرف می گوید بعضی از فضلای شیعه از این کار تبری جسته اند!! حتی کلمه «مراجع» را هم به کار نمی برد! می گوید «بعضی از علماء شیعه»! مشخص است که عدالت در گفتار آقای «طیب»، وجود ندارد! صداقت در بیان، وجود ندارد!

نظر مراجع شیعه، در مورد لزوم حفظ وحدت بین شیعه و سنی!

این همه مراجع ما به صراحت فتوا داده اند که اهانت به مقدسات اهل سنت، ایجاد تفرقه و مسئله تکفیر؛ انسان را از اسلام خارج می کند! آقای طیب! مراجع ما بهتر از این حرف بزنند و فتوا بدهند!؟

من قبلاً فتاوای آقایان مراجع بزرگوار را خدمت دوستان خواندم که مثلاً تعبیر آقای «شبیری زنجانی» این است:

« کسانی که تخم تفرقه را در صفوف مسلمین می کارند، و فرقه های اسلامی را تکفیر می کنند، اینها اصلاً مسلمان نیستند! و شکی نیست که اینها اجیر استعمار هستند. یا به صورت مستقیم، یا غیر مستقیم. و هدف اینهایی که دارند اختلاف می اندازند، با توهین به اهل سنت و توهین به شیعه، هدفشان از بین بردن اساس اسلام و نابود کردن اسم مبارک پیغمبر است.»

آقای طیب! از این بهتر و واضح تر می خواهید!؟

یا آقای «وحید خراسانی» که در این زمینه می گوید:

« هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیا - صلی الله علیه و آله و سلم - بدهد مسلمان است و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است. و وظیفه‌ی شرعی شما آن است که با گوینده‌ی شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید.»

منبع: «سایت جهان نیوز»

آقای طیب، اینها را نمی بیند، یا نمی خواهد ببیند، بعد می آید می گوید که بعضی از فضلای شیعه از سب صحابه تبری جسته اند!!!

آقای «مکارم شیرازی» نیز در این زمینه می گوید که:

«هر گونه اهانت به مقدسات اهل سنت، شرعاً جایز نیست. و بر مسلمین – چه شیعه و چه سنی – واجب است که از افتادن در دام دشمنان اسلام بر حذر باشند.»

دوستان می توانند نظر دیگر مراجع شیعه را هم در این زمینه ملاحظه بکنند و ببینند که این آقایان چقدر به مسئله وحدت اهتمام دارند.

منبع: «پایگاه خبری تحلیلی فتن»

آقای طیب! آیا اینها بعضی از فضلای شیعه هستند!؟ یا مراجع بزرگوار شیعه هستند که اینگونه به صراحت فتوا داده اند!؟ حالا در این وسط یک نفر هم بر اساس اطلاعات غلطی که به او می رسانند، یک نظر خلاف این مراجع را دارد.

ایشان به جای اینکه بیاید و بگوید نظر کل مراجع شیعه و یا حداقل اکثر مراجع شیعه، در مورد سب و اهانت به صحابه، این است، می گوید که بله، بعضی از فضلای شیعه نظرشان تبری از سب صحابه است!!

من معتقد هستم که دوستان به عنوان نماز صبح، واجب شرعی است که اینها را منتشر بکنند؛ فتوای مراجع را درباره وحدت و لزوم پرهیز از اهانت به مقدسات اهل سنت را در فضای مجازی پخش بکنند و در اختیار اساتید دیگر قرار بدهند.

در اختیار مراجع بزرگوار قرار بدهند، ده نفر، بیست نفر، پنجاه نفر اگر بروند و بگوید، قطعاً برای ایشان موضوع درست می شود، و وقتی موضوع درست شد، بلافاصله اقدام می کنند.

ما اگر ساکت باشیم، فردای قیامت همه ما مقصر هستیم. باید بیائیم اینها را منتشر بکنیم. این آقای «طیب» و دوستان ایشان، یا از عربستان پول گرفته اند که اینگونه موضع گیری بر ضد شیعه می کنند، و یا اینکه اطلاعات غلط به او رسانده اند!

حالا ما کار با آقای «طیب» هم نداریم، ولی برخی افراد، نه دین برایشان مهم است، و مانع برخی اقداماتشان است؛ نه از قیامتشان می ترسند و نه از خدا می ترسند! ولی از آبرویشان می ترسند!!

برای بعضی ها، «آبرو»، مهمتر از خدا و پیغمبر و دین و شریعت و قیامت است! لذا ما باید این مطالب را مطرح بکنیم، تا آبرو و حیثیت اینها که در حقیقت خط قرمز اینها هست، مورد هجمه قرار بگیرد و به خطر بیافتد.

نظر حضرت امام صادق(سلام الله علیه) در مورد مخالفین مذهب!

خود آقا امام صادق(سلام الله علیه) به صراحت می فرماید:

«مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِي كَسْرِ النَّوَاصِبِ عَنِ‏ الْمَسَاكِينِ‏ مِنْ‏ شِيعَتِنَا الْمُوَالِينَ حَمِيَّةً لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يَكْسِرُهُمْ عَنْهُمْ وَ يَكْشِفُ عَنْ مَخَازِيهِمْ وَ يُبَيِّنُ عَوَارَهُمْ وَ يُفَخِّمُ أَمْرَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى هِمَّةَ أَمْلَاكِ الْجِنَانِ فِي بِنَاءِ قُصُورِهِ وَ دُورِهِ يَسْتَعْمِلُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِنْ حُرُوفِ حُجَجِهِ عَلَى أَعْدَاءِ اللَّهِ أَكْثَرَ مِنْ عَدَدِ أَهْلِ الدُّنْيَا أَمْلَاكاً قُوَّةُ كُلِّ وَاحِدٍ يَفْضُلُ عَنْ حَمْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ فَكَمْ مِنْ بِنَاءٍ وَ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ وَ كَمْ مِنْ قُصُورٍ لَا يَعْرِفُ قَدْرَهَا إِلَّا رَبُّ الْعَالَمِين»

کسی که اهتمام ورزد در شکست دادن نواصب، که در برابر شیعیان جبهه گیری کرده اند و برای ما اهل بیت جوانمردی و مروت به خرج دهد، آنها را از ( مقصودشان در اغوای ) ضعفای شیعه باز دارد و در برابر شیعه آنها را خرد نماید و پرده از رسوایی های آنها بردارد و عیبهای آنها را واضح و روشن بیان نماید، و امر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندانش را تمجید نموده و بستاید،

خداوند همت فرشتگان بهشتی را در ساختن خانه ها و کاخ های او قرار دهد. به عدد هر حرفی که در برابر دشمنان به کار برد، خدا فرشتگانی - بیش از تعداد مردم دنیا - را برای او بکار گیرد. بسا قصرهایی که ارزش آن را جز پروردگار جهانیان نداند.

الإحتجاج علی اهل اللجاج (الطبرسی)، ج1، ص 19

من از این روایت محکمتر و قوی تر در مورد مواجهه با مخالفین مذهب، ندیدم! این روایت همه چیز را روشن کرده است.

اگر مثل آقای دکتر «طیب»، یک سری نقاط ضعفی دارد، دست روی آن نقاط ضعف بگذاریم و بگوئیم که آقای طیب! شما که خود را از مراجع ما هم بالاتر می دانید، این اشکال کار شماست، فلان مسئله اشکال کار شماست.

رمز موفقیت در مقابله با مخالفین و وهابیت!

من یک بار قبلاً اینجا عرض کردم که این وهابی ها رفتند «عبدالرحمن دمشقیه» را آوردند در شبکه وهابی «کلمه»، شروع کرد علیه شیعه به حرف زدن! که: «من خوشحالم که تهران صدای من را می شنود! بعد از آزادی سوریه، ان شاءالله نوبت ایران است. مردم ایران! ما شما را از استعمار آخوندهای رافضی آزاد خواهیم کرد و...»

شروع کرد از اینگونه حرفهای بی سر و پا زدن. بنا هم بود که ایشان را هر هفته بیاورند، یک جلسه صحبت بکند. ایشان بیست، بیست و پنج جلد کتاب بر ضد شیعه نوشته است و آدم باسوادی است.

بر خلاف آنهائی که الآن در شبکه کلمه هستند که از این علقه مضغه های شتر چرانان این طرف و آن طرف جمع کردند گذاشتند آنجا. یا به قول آقای «سلیمانی» نماینده رهبری در سیستان و بلوچستان، اینها را از استبل ها درآوردند بردند آنجا گذاشتند.

ولی امثال «عبدالرحمن دمشقیه» با آنها فرق می کند. اینها هم به فن مناظره مسلط هستند، هم کتاب های شیعه را مطالعه کردند، و هم جدل بلد هستند. لذا با اینها سر و کله زدن مقداری دشوار است و آدم به زحمت می افتد!

نمونه اول:

وقتی اینها «عبدالرحمن دمشقیه» را آوردند در شبکه «کلمه»، من دوستان را جمع کردم و گفتم که شأن نزول روایت امام صادق الآن است. ما فردا شب برنامه گذاشتیم و سند الأزهر را که ایشان را به جرم مفعول واقع شدن، اخراج کرده بودند را رو کردیم! یعنی فساد اخلاقی این عبدالرحمن دمشقیه را افشا کردیم.

شب اول که ایشان با یک شهامت و شجاعتی سخنرانی می کرد، شب دوم آمد گفت که نه آقا، اینها که می گویند، همه اش دروغ است! ساختگی است! فتوشاپ است و...

ما وقتی دیدیم اینطوری است، شب چهارم، صوتش را پخش کردیم! که از ایشان می پرسند که چرا شما را از «الأزهر» اخراج کردند؟ و ایشان پاسخ می دهد که من در آن زمان جوان بودم، خوشگل بودم، دیگران در من طمع داشتند و خلاصه اتفاقاتی افتاد!!

وقتی ما این را پخش کردیم، دمش را گذاشت روی کولش، و فرار کرد و رفت!! و دیگر حتی یک کلمه هم از او در این شبکه ها پخش نکردند! حتی تکرار برنامه او را هم پخش نکردند!!

ایشان الآن رفته در شبکه های دیگر جرندیات می بافد. البته آنجا هم رسوا شد. حداقل برای اینکه بیاید برای ایران و برای بچه شیعه ها شبهه درست بکند، ما جلوی آن را گرفتیم. شبکه عربی مرد هستند، بیایند جلویش را بگیرند.

این مطلب را از من به عنوان یادگاری داشته باشید که، آنهائی که با مذهب مخالفت می کنند، یا آنهائی که در دفاع از مذهب کوتاه می آیند، نگران از دست رفتن آبروی خود باشند!

اینکه این آقایان وهابی این قدر در دنیا سرو صدا دارند بر ضد شیعه، یا از کوتاهی های ما هست و یا از پرروئی آنهاست. باید آبروی اینها ریخته شود. این تنها راه و رمز موفقیت ما در برابر مخالفین و وهابیت است. اگر آبروی اینها ریخته شود و یا احساس خطر بکنند از ریخته شده آبرویشان، قطعاً کوتاه می آیند.

نمونه دوم:

یکی از شاگردان مصطفی طباطبائی - رهبر وهابیان ایران – که آخوند هم است، و چند جلسه در سپاه هم سخنرانی کرده بود و ما وقتی به دوستان، مبنای فکری وهابی این بابا را اطلاع دادیم، اسم او را در لیست سیاه خودشان قرار دادند که دیگر به هیچ وجه در مراکز سپاه و بسیج او را راه ندهند.

این بابا، عمامه بر سر دارد ولی کلّه اش، کلّه وهابی است. این آقا را در یکی از مساجد نارمک تهران، دعوت کرده بودند برای سخنرانی. دوستان ما رفته بودند آنجا، با این آخوند و عوامل مسجد هر چه صحبت کرده بودند، زیر بار نرفته بودند! و گفته بودند که نه آقا؛ ایشان حرفهای خوبی می زند!

من خودم مقید هستم که معمولاً کسی که لباس روحانیت بر تن دارد، حتی المقدر، احترام لباس را حفظ کنم. و لو اینکه مخالف هم باشد باید به یک بهانه هائی - مثل اینکه ایشان سواد کافی ندارد، اشکالاتی دارد و... چیزی هائی که آبرو و حیثیت او حفظ بشود، - احترام لباس او را نگه داشت!

ما دیدیم که فایده ندارد، هر چه می گوئیم گوش نمی دهند. مجبور شدیم به دوستان گفتیم که چند مورد از نوارهای سخنرای این آقای شاگرد طباطبائی را، که تکه های مخالفی داشت، ببرید به امام جماعت مسجد نشان بدهید، و بگوئید که اگر این بابا از فردا شب به این مسجد بیاید، ما اینها را بین همه مردم پخش می کنیم.

همانجا از ترس آبرو، با آن طرف تماس گرفت و گفت که از فردا شب نباید به مسجد ما بیایی! خب پدرجان! ما که صد دفعه گفتیم این بابا آدم منحرفی است. تربیت یافته وهابیت شیعی است. ایشان اصلاً معتقد به امامت ائمه نیست. معتقد به عصمت ائمه نیست. معتقد به مهدویت نیست. و لو اینکه عمامه آخوند شیعی بر سر گذاشته است.

نمونه سوم:

من یک وقتی، نسبت به یکی از خودی ها که مشهور هم هست، با آقای سید احمد خاتمی صحبت می کردم. به ایشان گفتم که این آقا در جلسات خصوصی وهابی ها شرکت می کند! و این آقای طباطبائی وهابی، شب بیست و یکم ماه رمضان می خواست در مسجد او سخنرانی بکند! آقای خاتمی بر اساس این صحبتهای ما و با اعتمادی که به ما داشت، یک طوفانی به پا کرد و همه را به هم ریخت و از بین برد.

گذشت تا اینکه یکی دو ماه قبل، آقای خاتمی به من زنگ زد و گفت همین آقائی که شما صحبتش را کرده بودید، پسرش یا برادر زاده اش آمده اند به خواستگاری یکی از منسوبین ما. آیا ایشان همان عقیده پانزده سال پیش را که شما گفتید، دارد یا ندارد؟

گفتم: اجازه بدهید من فردا به شما جواب بدهم! من زنگ زدم به دوستان، و پرس و جو کردم گفتند آقا! همان آش است و همان کاسه! زنگ زدم به آقای خاتمی گفتم که این آقا همانی که بوده، هنوز هم هست!

ایشان هم به خواستگارها گفته بود که بلند شوید بروید و دیگر این طرف ها پیدایتان نشود که برایتان بد می شود.

لذا ما اگر در برخورد با مخالفین خودمان، از این کلام امام صادق استفاد بکنیم و عیب و ایراد اینها را افشا بکنیم، کار تمام است. دوستان عزیز این روایت را توجه داشته باشند و حفظ کنند که بسیار روایت مهم و کارگشائی است.

البته این را هم بگویم که این نوع از برخورد، در برابر کسانی است که با مذهب دارند بازی می کنند. ما نیائیم خدای ناکرده به خاطر برخی اختلافات سلیقه ای که با افراد داریم، از این روایت استفاد کنیم و آبروی یک استادی، یک شیعه ای و یک مؤمنی را ببریم. این نحوه برخورد، مختص مخالفین و مختص دشمنان ماست.

ما در روایت داریم که اگر کسی با آبروی یک مؤمنی بازی کند، خداوند هم آبروی او را ولو در داخل خانه اش می برد. و یا در روایت داریم که امام صادق(سلام الله علیه) فرمود:

«مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ‏ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ.»

اگر کسى سخنى را بر ضد مؤمنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از محور دوستى خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ (ولى) شیطان هم او را نمى پذیرد.

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، 358، باب الرواية على المؤمن، ح1

من روایتی تند از این در عمرم ندیده ام! لذا دوستان نسبت به آبرو مؤمنین خیلی حساس باشند. و توجه داشته باشند که حفظ آبروی مؤمن، یک طرف قضیه است؛ و ریختن آبرو و مفتضح کردن مخالفین مغرض و نواصب و وهابی ها، طرف دیگر قضیه است.

والسلام علیکم و رحمة الله



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب