2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
نقد و بررسی سخنان شیخ الأزهر، بر ضد مبانی اعتقادی تشیع (16)
کد مطلب: ٨٧٦٠ تاریخ انتشار: ٢٠ بهمن ١٣٩٤ - ٢٠:٠٧ تعداد بازدید: 2574
خارج کلام مقارن » نقد سخنان شیخ الازهر
نقد و بررسی سخنان شیخ الأزهر، بر ضد مبانی اعتقادی تشیع (16)

جلسه پنجاه و یکم 94/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه پنجاه و یکم 94/11/20

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاءالله.

در ادامه بررسی سخنان آقای دکتر طیب، به مسئله «وحدت» رسیدیم. و عرض کردیم که ایشان مدعی هست که «الأزهر» نماد وحدت است. و «الأزهر» آماده برای ایجاد وحدت بین شیعه و سنی است. و مانند این سخنان.

ما آمدیم و در نقد این ادعای آقای «طیب»، گفتیم که ما یک سری شواهدی داریم از بزرگان و اساتید الأزهر، که اینها در مقابل ادعای دکتر طیب - که می گوید الأزهر مرکزی است برای وحدت، و نه برای تفرقه – به صراحت اعلام کردند که ما هیچگونه وحدتی با شیعه نداریم.

در جلسه گذشته، کلامی را از دکتر «احمد راسم النفیس» که از شیعیان معروف مصر است نقل کردیم که ایشان آمده بود سیاستهای الأزهر را نقد کرده بود و گفته بود با توجه به برخوردهایی که الأزهر و بزرگان الأزهر، علیه مذهب شیعه داشتند و دارند؛ ما نمی توانیم اینها را نشانگر وحدت بین شیعه و سنی تلقی بکنیم.

در مورد خود آقای دکتر طیب هم گفتیم که ایشان در کنار اینکه مدام می گوید تلاش ما برای وحدت است، و مذهب شیعه را مذهب اسلامی می دانیم؛ ولی به صراحت می گوید:

«هذا المذهب الذی یشجع علی سب الصحابة النبی»

این مذهب شیعه، مردم را به سب صحابه پیغمبر دعوت و تحریک می کند.

ایشان نمی گوید که بعضی از شیعه، اینگونه هستند. بلکه می گوید مذهب شیعه اینگونه است!

البته در جای دیگر دارد که ایشان می گوید:

«سمعت عدداً من الفضلاء من علماء الشیعه یتبرؤن من هذه الأقوال و لایرضونها»

من شنیدم که تعدادی از علما و فضلای شیعه، از اینگونه سخنان، تبری و بیزای جسته اند و از این سخنان راضی نیستند.

و یا در جای دیگر می گوید:

« بعض الفضلاء من علماء الشیعة الإمامیه، انکروا مسئلة سب الصحابة»

برخی از فضلاء و بزرگان شیعه امامیه، مسئله سب صحابه را منکر شده اند.

این روش آقای دکتر طیب، روش کاملاً اشتباهی است. ایشان در آنجائی که می خواهد سب صحابه را به شیعه نسبت بدهد، به کل مذهب شیعه نسبت می دهد! ولی آنجائی که می خواهد سب صحابه را از شیعه سلب بکند، می گوید بعضی از فضلاء و علمای شیعه منکر این قضیه هستند!

این در حالی است که قضیه کاملاً معکوس است. و ایشان باید بگوید که بعضی از علمای شیعه سب صحابه می کنند. مثل «یاسرالحبیب» و «مجتبی شیرازی» و... که اینها هم عددی نیستند که ما بخواهیم اینها را ملاک، برای مذهب قرار بدهیم.

احدی از فقهای شیعه، فتوا به سب صحابه نداده است!

آنچه که در رابطه با مسئله «سب صحابه» مطرح است، این است که بزرگان شیعه، حتی از زمان شیخ مفید تا زمان حاضر، احدی از فقهای شیعه، فتوا به سب صحابه نداده اند! بلکه برخی از بزرگان ما، رسماً اعلام کرده اند که اصلاً سب صحابه در مذهب شیعه وجود ندارد. حالا بحث «لعن» بحث جدائی است. و ما ان شاءالله جداگانه بحث خواهیم کرد.

ولی در مورد «سب صحابه»، بزرگان ما، مثل شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی؛ متوفای 984 هجری، پدر مرحوم شیخ بهائی(رضوان الله تعالی علیه)، که از بزرگان فقه و حدیث شیعه بوده است، به صراحت اعلام کرده اند که:

« ليس في مذهبنا وجوب سبهم، و إنما يسبهم عوام الناس المتعصبون، و أما علماؤنا فلم يقل أحد بوجوب سبهم، و هذه كتبهم موجودة»

در مذهب ما وجوب سب صحابه، مطرح نیست. برخی از عوام الناس متعصب هستند که صحابه را سب می کنند. و اما علمای ما، حتی یک نفر هم نگفته که سب صحابه واجب است. کتابهای ایشان موجود است. می توانید ببینید.

المناظرات بین الفقهاء السنة و فقهاء الشیعه، مقاتل بن عطیه، ص77؛ مركز الغدير للدراسات الإسلامية إعداد و تعليق صالح الورداني الغدير بيروت – لبنان

آیا از این واضحتر و روشن تر می خواهید!؟ من گمان نمی کنم که عبارتی از این واضحتر را بشود مطرح کرد!؟

یا مرحوم آقای «سید علی خان شیرازی»، که «صمدیه» و «صحیفه سجادیه» را شرح کرده است؛ ایشان نیز به صراحت می نویسد:

«فمن علمنا عدالته وايمانه و حفظه وصية رسول الله في أهل بيته، وانه مات على ذلك كسلمان و أبي ذر و عمار واليناه و تقربنا إلى الله تعالى بحبه ، ومن علمنا أنه انقلب على عقبه و أظهر العداوة لأهل البيت عاديناه لله تعالى و تبرأنا إلى الله منه... اعلم أن كثيرا من الصحابة رجع إلى أمير المؤمنين»

هر کدام از صحابه که عدالت و ایمانش برای ما معلوم باشد، و وصیت پیامبر در حق اهلبیتش را مراعات کرده باشد، و بر همان حال از دنیا رفته باشد، مثل سلمان و ابوذر و عمار؛ ما اینها را دوست داریم و به واسطه حب اینها به خداوند تقرب می جوئیم. ولی هر کدام از صحابه که به دوران گذشته جاهلی برگردد و عداوت و دشمنی خود را با اهلبیت پیامبر آشکار سازد؛ ما نیز به خاطر خداوند با او عداوت و دشمنی خواهیم داشت. و از آنها تبری می جوئیم... بدان که بسیاری از اصحاب پیامبر، به ولایت امیرالمؤمنین بازگشتند.

الدرجات الرفیعه، السید علی خان المدنی، ص11 و 39

ما اقوال علما و فقهای شیعه در بحث عدالت صحابه را، در این کتاب «قصة الحوار الهادئ» جمع کرده ایم. در آنجا گفته ایم که ما «صحابه» را دو دسته می کنیم.

دسته ای که عدالتشان برای ما محرز است. و ما اینها را دوست داریم و با حب اینها به خداوند تقرب می جوئیم. و یک دسته از صحابه بودند که معصیت خدا و پیغمبر کردند، عداوت با اهلبیت داشتند، و ما از اینها برائت می جوئیم.

ما از بسیاری از صحابه، انتظار شفاعت داریم!

شما ببینید که مرحوم «شیخ طوسی» متوفای460 هجری، تعبیری که در کتاب «تبیان»، از صحابه دارد، این تعبیر است:

«والشفاعة ثبت عندنا للنبي و كثير من اصحابه و لجميع الائمة المعصومين و كثير من المؤمنين الصالحين»

ما معتقد به شفاعت پیامبر و بسیاری از صحابه و برای تمام ائمه معصومین و بسیاری از انسانهای صالح هستیم.

التبیان فی تفسیر القرآن، للشیخ الطوسی، ج1، ص 214

آقای طیب! از این عبارت واضحتر می خواهید؟ چرا شما این عبارت را نمی بینید؟ شما که امکانات عریض و طویلی در اختیار دارید! شما که به جای یک لجنه، لشگری از محققین در اختیارتان است!

شما به جای اینکه اینها را بررسی بکنید، این مطالب را ببینید، بر می گردید مسابقه می گذارید که هر کس مقاله خوبی بر ضد شیعه بنویسد، جایز می گیرد!!!

مشکل ما این است که اطلاع رسانی مان ضعیف است. دشمن دارد با تمام توان کار می کند. ولی ما تلاشی نداریم. ارتباط ما قطع شده است. اطلاع رسانی ما در رسانه ها صحیح نبوده است.

حتی دکتر طیب که ذاتاً آدم خوب و پاکی است و آدمی است که مغرض نیست. ولی این وهابی ها به قدری مطالب در اختیارش قرار می دهند که برای او موضوع درست می کنند. وقتی برای ایشان موضوع درست شد، ایشان هم حکم صادر می کند. شاید اگر ما هم جای ایشان بودیم همین کار را می کردیم!

شما ببینید که در طول این 37سال، در رسانه های جمهوری اسلامی، در مورد اینکه عقیده شیعه درباره عدالت صحابه چی هست، آیا یک دقیقه صحبت شده است!؟ بنده نشنیدم!

نیامدند بگویند که بابا، ما معتقد نیستیم که تمام صحابه اهل آتش جهنم هستند! تمام صحابه فاسق هستند! نه؛ بلکه عقیده ما درباره صحابه، عقیده قرآن است.

بیایند به ما اجازه بدهند تا حقایق عدالت صحابه را از نظر قرآن و حدیث بیان بکنیم. چرا که از بزرگترین معضلات میان شیعه و سنی، بحث عدالت صحابه است. من بارها گفته ام که حتی بحث امامت هم، متفرع بر بحث عدالت صحابه است.

شما هزار دلیل بر امامت امیرالمؤمنین را مطرح می کنید، دست آخر می گویند که مگر صحابه اینها را نشنیده بودند!؟ اگر این ادله شما درست است و واقعاً پیغمبر گفته، چرا صحابه علی را ترک کردند و رفتند سراغ «ابوبکر»!؟ لذا عرض می کنم که بحث عدالت صحابه، مقدم بر بحث امامت است.

اینها یک حاله ای از قداست، در اطراف صحابه کشیده اند، و حاضر نیستند به هیچ قیمتی از این حاله قداست، دست بردارند! لذا خودشان به صراحت اعلام کرده اند که هر چه از مذمت صحابه در این طرف و آن طرف نقل شده است، ما یا باید اینها را از کتابهایمان نابود کنیم و یا بیائیم توجیه کنیم.

علت شکست جنگ «احد» چه بوده است؟

ما می گوئیم که در مورد «صحابه»، یک سری سؤالاتی داریم. شما به جای پاک کردن صورت مسئله، جواب سؤالات ما را بدهید! سؤال ما این است که علت شکست جنگ «احد» چه بوده است؟

هفتاد نفر از عزیزان پیغمبر، از جمله حضرت حمزه، در این جنگ به شهادت رسیدند. آیا علت این شکست، جز مخالفت صحابه با دستور پیغمبر بود!؟ آیا ما می توانیم بگوئیم این تعداد صحابه که از دستور پیغمبر تمرد کردند عادل هستند!؟

این «صحیح بخاری» است که نقل می کند که پیغمبر فرمود:

«إِنْ رَأَيْتُمُونَا تَخْطَفُنَا الطَّيْرُ فَلاَ تَبْرَحُوا مَكَانَكُمْ، هَذَا حَتَّى أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ، وَ إِنْ رَأَيْتُمُونَا هَزَمْنَا القَوْمَ وَ أَوْطَأْنَاهُمْ، فَلاَ تَبْرَحُوا حَتَّى أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ»

اگر دیدید که پرندگان ما را می خورند، از این مکان تکان نخورید تا اینکه من بگویم. اگر دید ما دشمن را نابود کردیم و به عقب راندیم هم، از این مکان تکان نخورید تا خودم بگویم.

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا ج3، ص 1105، ح 2874

پیغمبر به این اصحاب خود می فرماید که اگر دیدید پرندگان آسمان ما را خوردند، شما از جای خود تکان نخورید! ولی اینها همین که دیدند مسلمانها کفار را شکست دادند، محل مأموریت خودشان را ترک کردند و برای جمع کردن غنیمت حمله بردند.

هر چقدر این «عبدالله بن جبیر» داد و فریاد کرد که نروید، گفتند: «الغَنِيمَةَ أَيْ قَوْمِ الغَنِيمَةَ»: اگر ما دیر برویم، اینهائی که در وسط معرکه هستند، پولها و غنیمتها را جمع می کنند، و به ما نمی دهند!

اینها سنگر را خالی کردند، دشمن از طرف دیگر با فرماندهی «خالد بن ولید» اینها را دور زد و لشگر اسلام را نابود کرد! جنگ شدت گرفت و این هفتصد نفر مسلمان حاضر در نبرد، پیغمبر را تنها رها کردند و غیر از دوازده نفر، همه فرار کردند!!

آقای دکتر طیب! آیا شما این اصحابی که تمرد از دستور پیغمبر کردند و باعث کشته شدن مسلمانها شدند، و کسانی که پیغمبر را تنها رها کردند و از جنگ فرار کردند را عادل می دانید!؟

قرآن کریم، یکی از گناهان کبیره را «فرار از جنگ» می داند:

(يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار. وَ مَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيزًِّا إِلىَ‏ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِير.)

اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو برو شديد، به آنها پشت نكنيد (و فرار ننماييد) و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند، مگر آن كه هدفش كناره‏گيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد، (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم، و چه بد جايگاهى است!

سوره أنفال(8): آیه 15 و 16

فرار از جنگ احد، مثل بز کوهی!!

خلیفه دوّم می گوید که من مثل «بز کوهی» از جنگ فرار می کردم:

«حدثنا عَاصِمُ بْنُ كُلَيْبٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: خَطَبَ عُمَرُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، فَقَرَأَ آلَ عِمْرَانَ، وَكَانَ يُعْجِبُهُ إِذَا خَطَبَ أَنْ يَقْرَأْهَا، فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى قَوْلِهِ: {إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ} [آل عمران: 155] قَالَ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ هَزَمْنَاهُمْ، فَفَرَرْتُ حَتَّى صَعِدْتُ الْجَبَلَ، فَلَقَدْ رَأَيْتُنِي أَنْزُو كَأَنَّنِي أَرْوَى.»

عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مى‌خواند تا رسيد به اين آيه: «آنان كه روز برخورد دو لشكر به شما پشت كرده و گريختند» سپس گفت: روز اُحُد پس از آن كه شكست خورديم، من فرار كردم و از كوه بالا مى‌رفتم به طورى كه احساس كردم كه همانند بزكوهى پرش و خيزش دارم و به شدت تشنه شده بودم.

الطبري، محمد بن جرير، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 7، ص 327، المحقق: أحمد محمد شاكر،الناشر: مؤسسة الرسالة،الطبعة: الأولى، 1420 هـ - 2000 م

السيوطي، الحافظ جلال الدين، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 14، ص 529

الأندلسی، أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطیة، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج 1، ص 529، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان، الطبعة: الاولى، 1413هـ- 1993م

یکی از این شبکه های وهابی می گفت که «عمر بن خطاب» رفته بود بالای کوه برای عبادت!! رفته بود آن بالا، تا خالصانه از خدا بخواهد که سپاه اسلام را پیروز کند!!

عذرخواهی عجیب پیغمبر اکرم!!

ببینید که کار به کجا می رسد که پیغمبر می فرماید:

«فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ، وَانْكَشَفَ المُسْلِمُونَ، قَالَ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ هَؤُلاَءِ - يَعْنِي أَصْحَابَهُ»

وقتی روز احد مسلمانها شکست خوردند. پیامبر فرمود: خدایا من از این کاری که صحابه انجام دادند، معذرت می خواهم.

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا ج3، ص 1032، ح 2651

ببینید که چقدر کار اینها وقیح بوده و زشت بوده، که پیغمبر اکرم اینگونه از محضر خداوند عذرخواهی می کند. معلوم می شود که خداوند هم به غضب آمده است!

سؤال: شاید کسی بگوید پیغمبر برای خطای این افراد، از خداوند طلب بخشش کرد، و خداوند هم اینها را بخشید و دیگر مسئله ای نماند!

پاسخ: گناه اینها ثابت است. ولی توبه اینها چه؟ آیا توبه کردن اینها هم ثابت است؟ ما در اینجا نیاز به دلیل داریم. ثانیاً پیغمبر دارد عذرخواهی می کند، آیا عذرخواهی پیامبر از خداوند، کار را تمام می کند؟

مثلاً فرزند شما می زند و شیشه خانه همسایه را می شکند، آیا عذرخواهی شما از همسایه، او را راضی می کند یا باید شما شیشه او را درست بکنید؟

دوستان دقت داشته باشید که پیغمبر اکرم بنا بود این فراریان از جنگ احد را حد بزند و تعزیر بکند. حکم فرار از جنگ هم، اعدام است! این حکم تمام فقهای شیعه و سنی است.

ولی خداوند عالم این اعدام را از اینها برداشت! خود منابع تفسیری اهل سنت نیز، این را در ذیل آیه 155 سوره آل عمران، نقل کرده اند که بخشش خداوند یعنی برداشتن عقوبت و عذاب.

الدر المنثور، ج2، ص 356؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج3، ص 797؛ تفسیر طبری، ج4، ص 144(بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)

ما در رابطه با مخالفتهای صحابه با نبی مکرم، مفصل در شبکه ولایت بحث کردیم که دوستان می توانند به سایت «شبکه جهانی ولایت»، یا سایت «مؤسسه تحقیقاتی ولیعصر(عج)» مراجعه کنند.

مخالفت صحابه در جنگ احد؛ مخالفت در حدیبیه؛ مخالفت در قضیه روزه که پیغمبر فرمود اولئک العصاة؛ مخالفت در عمره تمتع؛ که صحابه در محضر پیغمبر می گفتند پیغمبر به ما می گوید بروید حج، در حالیکه «تقطر مذاکیرنا المنی!» بعد با انگشت خود هم نشان می دادند!!؛ مخالفت در حدیث قرطاس؛ اساء ادب در نماز جمعه و...

آقای دکتر طیب! شما بفرمائید اینها را برای ما جواب بدهید! ببینیم که آیا این مواردی که در صحاح شما آمده است، به چه چیزی اشاره دارد!؟


والسلام علیکم و رحمةالله



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب