2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
بررسی شبهات وهابیت در مسئله «تقیّه» (46) – شبهه مخالفت امیرالمؤمنین با دستور پیغمبر؛ در پاک نکردن نام رسول الله!
کد مطلب: ٩٠٢٩ تاریخ انتشار: ٣١ فروردين ١٣٩٥ - ١٠:٤٤ تعداد بازدید: 2978
خارج کلام مقارن » بررسی شبهات تقیه
بررسی شبهات وهابیت در مسئله «تقیّه» (46) – شبهه مخالفت امیرالمؤمنین با دستور پیغمبر؛ در پاک نکردن نام رسول الله!

جلسه هفتاد و چهارم 95/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هفتاد و چهارم 95/01/30

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاء الله.

در جلسه دیروز، در مورد برتری افراد با ایمان آخرالزمانی بر صحابه نبی مکرم، روایاتی را خدمت دوستان تقدیم کردیم. در ادامه بحث، بخشی از مخالفتهای صحابه با نبی مکرم را هم اشاره کردیم.

در همین زمینه، یکی از شبهات مهمی که مطرح است و این شبکه های وهابی هم به شدت به آن می پردازند و پیرامون آن مانور می دهند، شبهه مخالفت امیرالمؤمنین با دستور نبی مکرم است در داستان محو اسم مبارک رسول الله از صلح حدیبیه! این شبهه، یکی از شبهات اساسی وهابیت بر ضد شیعه است.

اینها می گویند همانگونه که صحابه با پیغمبر مخالفتهایی داشتند، مثل مخالفت «عمر بن خطاب» و دیگر صحابه در جریان «حدیث قرطاس» و...، امیرالمؤمنین هم در جریان «صلح حدیبیه»، با پیغمبر مخالفت کرد.

در جریان «صلح حدیبیه»، در صلح نامه نوشته بودند که این صلحی است بین محمد رسول الله و بین مشرکین قریش! مشرکین گفتند که اگر ما شما را به عنوان «رسول الله» قبول داشتیم که با شما جنگ نمی کردیم! بنابراین باید این کلمه را از متن صلح نامه حذف کنید! نویسنده صلح نامه، امیرالمؤمنین بود. گفتند که یا علی، کلمه رسول الله را پاک کن! امیرالمؤمنین فرمود:

«لا والله لا أمحوها فقال رسول الله أرني مكانها فأراه مكانها فمحاها»

نه، به خدا قسم پاک نمی کنم. پیغمبر فرمود جای کلمه را به من نشان بدهید. نشان دادند و ایشان عبارت رسول الله را پاک کرد.

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت؛ ج 7، ص 383

«ابن تیمیه» هم به این مسئله اشاره کرده می نویسد:

«وأمر عليا أن يمحو اسمه فقال والله لا أمحوك فأخذ الكتاب من يده ومحاه»

پیامبر به علی دستور داد که اسمش را از نامه پاک کند. علی گفت: به خدا قسم پاک نمی کنم. پیغمبر خودش نامه را گرفت و با دستانش نام خود را پاک کرد.

منهاج السنة النبوية، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم؛ ج4، ص 315

اگر «عمر بن خطاب» در «حدیث قرطاس» با پیغمبر مخالفت کرد، امیرالمؤمنین هم در این قضیه صلح نامه، با پیغمبر مخالفت کرده است. فرقشان چیست؟

پاسخ شبهه:

در پاسخ به این شبهه، ما مفصل در «شبکه ولایت» بحث کردیم و در اینجا هم خلاصه ای را خدمت شما عرض می کنم.

جواب اول: متقاضی پاک کردن اسم رسول الله؛ سهیل بن عمرو بوده!

در قضیه پاک کردن نام رسول الله از نامه، دستور، دستور پیغمبر نبود! یعنی پیغمبر اکرم چنین دستوری را به امیرالمؤمنین نداد که اسم مرا پاک کن! بلکه متقاضی محو نام رسول الله، «سهیل بن عمرو» رئیس مشرکین بود که چنین دستوری را داد. و امیرالمؤمنین هم فرمود که من هرگز پاک نمی کنم!

«نسآئی» در کتاب «خصائص امیرالمؤمنین» می نویسد:

«قال إني كنت كاتب رسول الله يوم الحديبية فكتب هذا ما صالح عليه محمد رسول الله و سهيل بن عمرو فقال سهيل لو علمنا انه رسول الله ما قاتلناه امحها فقلت هو والله رسول الله وان رغم انفك لا والله لا امحها فقال رسول الله ارني مكانها فأريته فمحاها»

علی گفت من در روز حدیبیه، نویسنده صلح نامه بودم. در این صلح نامه نوشته شد که این قرارداد صلح است بین محمد رسول الله و بین سهیل بن عمرو. سهیل گفت: اگر ما او را رسول خدا می دانستیم که با او نبرد نمی کردیم. نام رسول الله را پاک کن! علی گفت: به خدا قسم او رسول الله است. علی رغم ناخشنودی شما. به خدا قسم پاک نمی کنم. پیغمبر فرمود جای عبارت را به من نشان بدهید. من جای عبارت را نشانم دادم و ایشان آن را پاک کردند.

خصائص أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، اسم المؤلف: أحمد بن شعيب النسائي أبو عبد الرحمن، دار النشر: مكتبة المعلا - الكويت - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي؛ ص 202، ح 191

در این روایت، به صراحت دارد که متقاضی و دستور دهنده، سهیل بن عمرو بوده نه پیغمبر! ما مفصل این شبهه را جواب دادیم ولی گوش اینها بدهکار نیست. لذا باید این جواب مکرر مطرح شود. در سایتها و شبکه های مجازی منتشر بشود تا این جواب به صورت فرهنگ تبدیل شود.

جالب است که آقای «ابن حجر عسقلانی» هم این قضیه را به صورت امر قطعی و ثابت و مسلم نقل می کند. بدون اینکه در آن مناقشه ای بکند.

فتح الباري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار المعرفة – بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب؛ ج7، ص 503

جواب دوّم: متقاضی پاک کردن اسم رسول الله؛ مشرکین بودند!

در روایت «صحیح بخاری» دارد که مشرکین دستور دادند که نام رسول الله باید از متن صلح نامه حذف شود!

«لَمَّا صَالَحَ رسول اللَّهِ أَهْلَ الْحُدَيْبِيَةِ كَتَبَ عَلِيُّ بَيْنَهُمْ كِتَابًا فَكَتَبَ مُحَمَّدٌ رسول اللَّهِ فقال الْمُشْرِكُونَ لَا تَكْتُبْ مُحَمَّدٌ رسول اللَّهِ لو كُنْتَ رَسُولًا لم نُقَاتِلْكَ فقال لِعَلِيٍّ امْحُهُ فقال عَلِيٌّ ما أنا بِالَّذِي أَمْحَاهُ فَمَحَاهُ رسول اللَّهِ بيده»

وقتی پیامبر با اهالی حدیبیه صلح کرد، علی بین این دو صلح نامه ای نوشت. نوشت که محمد رسول الله است. مشرکون گفتند که نباید بنویسی محمد رسول الله! اگر تو رسول بودی با تو نبرد نمی کردیم. به علی گفت: پاکش کن! علی گفت: من نمی توانم پاکش کنم. پس خود پیغمبر با دستانش آن عبارت را پاک کرد.

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا؛ ج2، ص 959، ح 2551

البته این منافات ندارد که دستور دهنده «سهیل بن عمرو» باشد. زیرا وی رئیس مشرکین بوده است. اگر او هم دستور داده، به عنوان مشرکین دستور داده است.

جواب سوم: «صحابه»، مانع نوشتن عبارت «رسول الله» بودند!

در برخی از مصادر اهل سنت دارد که خود صحابه مانع نوشتن این عبارت شدند. نه اینکه پیغمبر دستوری داده باشد.

«وذكر أن أسيد بن حضير وسعد بن عبادة رضي الله عنهما أخذا بيد علي كرم الله وجهه ومنعاه أن يكتب إلا محمد رسول الله وإلا فالسيف بيننا و بينهم و ضجت المسلمون و ارتفعت الأصوات وجعلوا يقولون لم نعط هذه الدنية في ديننا فجعل رسول الله يخفضهم ويومئ بيده إليهم أن اسكتوا ثم قال أرنيه»

نقل شده است که اسید بن حضیر و سعد بن عباده دست علی را گرفتند و مانع شدند که نام رسول الله را پاک کند و گفتند که فقط باید رسول الله نوشته شود! در غیر اینصورت، شمشیر بین ما حکم خواهد کرد. مسلمانها با یکدیگر مشاجره کردند و فریادها بالا رفت و می گفتند که ما در دین خودمان این پستی را نمی پذیریم. پیغمبر آنها را ساکت کرد و با دستان خود، به آنها اشاره کرد که ساکت باشید. سپس گفت که عبارت را به من نشان دهید.

السيرة الحلبية في سيرة الأمين المأمون، اسم المؤلف: علي بن برهان الدين الحلبي، دار النشر: دار المعرفة - بيروت – 1400؛ ج2، ص 708

این روایات اگر کنار هم قرار داده بشود، همه چیز روشن خواهد شد! روشن خواهد شد که آن کس که درخواست محو نام رسول الله را کرد، مشرکین و در رأس آنها «سهیل بن عمرو» بود. نه پیغمبر اکرم! اصلاً خود مسلمانها آمدند و گفتند که ما حاضر نیستیم که نام رسول الله از صلح نامه حذف شود! داشتند جنگ و دعوا راه می انداختند!

جواب چهارم: امیرالمؤمنین دستور پیغمبر را اطاعت کرد!

از همه اینها مهمتر، مطلبی است که در ارشاد «شیخ مفید» وارد شده است که امیرالمؤمنین، اطاعتاً لرسول الله، دستور پیامبر را اطاعت کرده است. یعنی وقتی پیغمبر با مخالفت مشرکین روبرو شدند، به امیرالمؤمنین دستور دادند تا عبارت را پاک کنند، و ایشان هم برای اطاعت از دستور پیغمبر، عبارت را پاک کردند:

«فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ اكْتُبْ يَا عَلِيُّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَقَالَ سُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو هَذَا كِتَابٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ يَا مُحَمَّدُ فَافْتَتِحْهُ بِمَا نَعْرِفُهُ وَ اكْتُبْ بِاسْمِكَ اللَّهُمَّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ امْحُ مَا كَتَبْتَ وَ اكْتُبْ بِاسْمِكَ اللَّهُمَّ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ لَوْ لَا طَاعَتُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَمَا مَحَوْتُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ثُمَّ مَحَاهَا وَ كَتَبَ بِاسْمِكَ اللَّهُم»

پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود بنویس بنام خداوند بخشنده بخشایشگر! سهیل بن عمرو گفت: این نوشته بین ما و شماست ای محمد! نامه را با چیزی شروع کن که ما قبول داشته باشیم. بنویس بسمک اللهم. پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود آنچه که نوشتی را پاک کن! امیرالمؤمنین فرمود: اگر به خاطر اطاعت شما نبود، هرگز پاک نمی کردم. سپس آنچه نوشته بود را پاک کرد.

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 120

این روایت به صراحت نشان می دهد که امیرالمؤمنین مطیع پیغمبر بوده است و از دستور ایشان سرپیچی نکرده است.

در ادامه، به قضیه نوشتن و پاک کردن نام رسول الله اشاره کرده می نویسد:

«فَقَالَ سُهَيْلٌ اكْتُبْ اسْمَهُ يَمْضِي الشَّرْطُ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَيْلَكَ يَا سُهَيْلُ كُفَّ عَنْ عِنَادِكَ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ امْحُهَا يَا عَلِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ يَدِي لَا تَنْطَلِقُ بِمَحْوِ اسْمِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ قَالَ لَهُ فَضَعْ يَدِي عَلَيْهَا فَمَحَاهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِيَدِه»

سهیل گفت:‏ ای علی! به جای رسول الله، اسم محمد را بنویس! امیرالمؤمنین فرمود: وای بر تو ای سهیل! از عنادت دست بردار! پیغمبر به علی فرمود: پاکش کن علی! امیرالمؤمنین فرمود: یا رسول الله! دست من نمی تواند اسم تو را از نبوت پاک کند. پیغمبر فرمود دستان مرا روی عبارت بگذار. حضرت خودش عبارت را پاک کرد.

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 121

این عبارت، اوج ادب امیرالمؤمنین را نشان می دهد! در قضیه حدیث قرطاس، گفتند که «ان الرجل لیهجر»!! گفتند پیغمبر – نستجیربالله – هذیان می گوید. این عبارات به کار برده شده در آنجا، عبارات قبیح و زشتی است. ولی در اینجا امیرالمؤمنین با نهایت ادب می گوید که دستان من یارای پاک کردن نام مبارک پیغمبر نیست!

در اینجا پیغمبر از کلام امیرالمؤمنین ناراحت نشد! آنگونه که در جریان حدیث قرطاس ناراحت و غضبناک شد! در اینجا نفرمود ای علی پاشو برو بیرون! آنگونه که در جریان حدیث قرطاس فرمود «قوموا عنّی» از پیش من بیرون بروید!

این برخورد امیرالمؤمنین، مخالفت حضرت با نبی مکرم نبود، بلکه نهایت احترام و ادب ایشان به نبی مکرم بود. و همچنین رعایت عظمت کلمه رسول الله بود از ناحیه امیرالمؤمنین! در حقیقت این کار، خوردن کاسه زهری بود برای امیرالمؤمنین. یعنی ایشان حاضر نبود این کار را انجام بدهد. مجبوراً و اطاعتاً لامر رسول الله این کار را کرد.

حضرت با این کار خود می خواهد بگوید که نباید یک مسلمانی در حدی باشد که جرأ ت داشته باشد به راحتی بتواند اسم رسول خدا را پاک کند!

جواب پنجم: محو کلمه «رسول الله» خلاف قرآن و خلاف بعثت بود!

قرآن کریم می فرماید:

(إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً)

همانا ما تو را به حق، برای بشارت و انذار و ترساندن مردم فرستاده ایم.

سوره بقرة(2): آیه 119

یا می فرماید:

(وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً)

و ما تو را برای بشارت و انذار تمام مردم فرستاده ایم.

سوره سبأ(34): آیه 28

قرآن می فرماید رسالت پیامبر، رسالت عمومی بوده و برای همه مردم، حتی برای مشرکین. لذا این درخواست مشرکین برای حذف رسالت نبی مکرم، خلاف این آیه قرآن بوده است.

این قضیه برخلاف جریان حدیث قرطاس است که نوشتن آن نامه، موجب هدایت مردم بود. و منطبق با فلسفه بعثت بود. یعنی این دو تا داستان، کاملاً صد و هشتاد درجه با هم فرق می کنند. محو نام «رسول الله» مخالف قرآن و بعثت! ممانعت از نوشتن نامه و حدیث قرطاس، مخالف قرآن و بعثت!!

یعنی وقتی پیغمبر می فرماید کاغذی بیاورید تا نوشته برایتان بنویسم که بعد از من منحرف نشوید، ولی اینها مخالفت می کنند، در حقیقت با قرآن و بعثث مخالفت کردند. و برخلاف فلسفه بعثت حرکت کردند!

ولی امیرالمؤمنین در حذف نکردن نام رسول الله، در حقیقت بر طبق فلسفه بعثت حرکت کرده است. و این دو راه، کاملاً از یکدیگر جدا هستند. کار مانعین وصیت، در حقیقت رد هدایت و انتخاب ضلالت بود و مخالف قرآن و منطبق با کار منافقان بوده است!!

قرآن کریم هم می فرماید:

(أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّار)

اينها همانها هستند كه گمراهى را با هدايت، و عذاب را با آمرزش مبادله كرده‏اند، راستى چقدر در برابر عذاب خداوند بى‏اعتنا و خونسردند! 176- اينها بخاطر آن است كه خداوند كتاب (آسمانى) را به حق (و تؤام با نشانه‏ها و دلائل روشن) نازل كرده، و آنها كه در آن اختلاف مى‏كنند (و با كتمان و تحريف اختلاف به وجود آورند) در شكاف (و پراكندگى) عميقى قرار دارند.

سوره بقرة (2): آیه 175

پیغمبر می فرماید:

«هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ»

برایم کاغذ و دواتی بیاورید تا برایتان نوشته ای بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید.

صحیح بخاری، ج6، ص 2680، كِتَابُ الِاعْتِصَامِ بِالكِتَابِ وَالسُّنَّةِ، باب کراهیة الخلاف، ح6932

قرآن کریم هم می فرماید:

(هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَق)

او خداوندی است که پیامبر خود را با هدایت و دین راستین فرستاده است.

سوره توبة(9): آیه 33

بنابراین این دو مسیر، کاملاً در تقابل و تضاد با یکدیگر هستند.

سؤال: اگر «عمر بن خطاب» در قضیه حدیث قرطاس مخالفت کرد، امید داشت این حرکت او، فتح بابی را حاصل کند و باعث خیر برای امت باشد!

پاسخ: آنچه که مهم است نظر و دستور پیغمبر است. کسی حق مخالفت با دستور صریح و قطعس نبی مکرم را ندارد. آیا خود نبی مکرم، خیر امت را نمی دانست؟ آیا به فکر هدایت و آینده مسلمین نبود؟

قرآن کریم هم به صراحت می فرماید:

(وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً)

هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند اختيارى از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.

سوره أحزاب(33): آیه 36

پیغمبر اکرم بر اساس ولایت تامی که دارد، خودش اقدام به محو نام «رسول الله» می کند. و اصحاب ایشان خصوصاً امیرالمؤمنین، این محو کردن را، در حضور نبی مکرم، نوعی بی ادبی و بی حرمتی به رسول خدا می داند، لذا می گوید دستان من توان این کار را ندارد! مثل اینکه یک پدری، به فرزندش بگوید تو به جای من بنویس که من در فلان قضیه اشتباه کردم! فرزند می گوید پدر! من در حضور شما خجالت می کشم که بنویسم پدرم اشتباه کرده! این اقدام پسر و تمرد از دستور پدر، عین ادب و احترام او نسبت به پدر است.

در ثانی، واقعاً اگر امیرالمؤمنین در این قضیه اقدام می کرد و نام رسول الله را حذف می کرد، این را به عنوان یک نقطه ضعف برای امیرالمؤمنین می گرفتند و می گفتند که علی در حضور پیغمبر به قدری جسور بوده که عبارت رسول الله را از متن نامه حذف کرد!

لذا آنچه که در این قضیه مسلم و مشخص است این است که امیرالمؤمنین، نهایت ادب خود را نسبت به مسئله رسالت نشان داده است.

جواب ششم: دستور پیامبر در صلح حدیبیه وجوبی نبود؛ برخلاف «حدیث قرطاس»!

این مسئله هم، مسئله مهمی است که دستور نبی مکرم در قضیه حدیبیه مبنی بر پاک کردن نام رسول الله، یک دستور وجوبی نبوده است. اگر امر وجوبی بود، نبی مکرم، دوباره بیان می کرد و اصرا می کرد. می گفت یا علی حتماً این کار بکن. ولی وقتی پیامبر صرف نظر می کند، این امر، امر استحبابی و دلیل بر اباحه بود.

اگر امر پیغمبر وجوبی بود، هرگز از دستور خود، انصراف نمی داد. بر خلاف قضیه قرطاس، که وقتی آمدند پیش پیغمبر و پیغمبر فرمود کتابی بیاورید تا بنویسم، ولی اصحاب مخالفت کردند و گفتند: «ان هذا الرجل لیهجر»؛ نبی مکرم عصبانی شد و همه را از خانه بیرون کرد! و فرمود:

«قُومُوا عَنِّي»

از پیش من بروید بیرون.

صحیح بخاری، ج6، ص 2680، كِتَابُ الِاعْتِصَامِ بِالكِتَابِ وَالسُّنَّةِ، باب کراهیة الخلاف، ح6932

شما ببینید که تفاوت از کجا تا به کجاست!

«ابن حجر عسقلانی» خیلی واضح و روشن، در استحبابی بودن دستور نبی مکرم می گوید:

«وكأن عليا فهم أن أمره له بذلك ليس متحتما فلذلك امتنع من امتثاله»

گویا علی فهمیده بود که دستور پیغمبر به حذف نام رسول الله، امر حتمی و وجوبی نبوده، لذا از انجام آن خودداری نمود.

فتح الباري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار المعرفة – بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب؛ ج7، ص 503

امر پیغمبر، امر غیر وجوبی بوده. حالا یا استحابی بوده و یا اباحه بود. یعنی ای علی! می توانی پاک کنی! لذا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای رعایت ادب نبی مکرم، از این امر غیر وجوبی صرف نظر می کند.

خود «علامه عینی» هم تعبیر جالبی دارد و می نویسد:

«وقول علي، رضي الله تعالى عنه: ما أنا بالذي أمحاه، ليس بمخالفة لأمر رسول الله، لأنه علم بالقرينة أن الأمر ليس للإيجاب»

اینکه علی می گوید من نمی توانم این جمله را پاک کنم؛ مخالفت با دستور پیغمبر نیست. زیرا او با قرینه یقین کرد که دستور پیغمبر، دستور وجوبی نبوده است.

عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛ ج 13، ص 275

آقای «صالحی شامی» هم همین تعبیر را دارد. و یا «نووی» می نویسد:

«وهذا الذي فعله علي رضي الله عنه من باب الأدب المستحب لأنه لم يفهم من النبي تحتيم محو علي بنفسه و لهذا لم ينكر»

و این کاری که علی انجام داد و نام رسول الله را حذف نکرد، از باب ادب مستحبی بوده است. زیرا او حتمی بودن و واجب بودن پاک کردن اسم پیغمبر را نفهمید. و لذا بر او ایرادی نگرفت.

صحيح مسلم بشرح النووي، اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية؛ ج 12، ص 135

علامه «ملا علی قاری» که از علمای احناف است نیز، همین عبارت نووی را نقل می کند و آن را به قول علماء منتسب می کند:

«قال العلماء: وهذا الذي فعله علي من باب الأدب المستحب لأنه [ لم ] يفهم من النبي تحتيم محو على نفسه، ولهذا لم ينكره عليه و لو حتم محوه بنفسه لم يجز لعلي تركه»

علماء گفته اند که این کاری که علی انجام داد و نام رسول الله را حذف نکرد، از باب ادب مستحبی بوده است. زیرا او حتمی بودن و واجب بودن پاک کردن اسم پیغمبر را نفهمید. و لذا پیغمبر بر او ایرادی نگرفت. اگر علی پاک کردن نام رسول خدا را بر خود واجب می دانست، بر او جایز نبود که این کار را ترک کند.

مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، اسم المؤلف: علي بن سلطان محمد القاري، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ - 2001م، الطبعة: الأولى، تحقيق: جمال عيتاني؛ ج7، ص 562

مخالفت با پیغمبر در جریان حدیث قرطاس؛ بزرگترین مصیبت بود!!

داستان قضیه حدیبیه اینگونه بوده ولی در مخالفت با پیغمبر در جریان «حدیث قرطاس» نقل کرده اند که:

«فَتَنَازَعُوا ولا يَنْبَغِي عِنْدَ نَبِيٍّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ»

اصحاب با یکدیگر به نزاع پرداختند. در حالی که در حضور پیغمبر، نزاع سزاوار نبود. آنها گفتند پیغمبر هذیان می گوید!

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا؛ ج3، ص 1111، ح 2888

«ابن اثیر جزری» در توضیح این عبارت می نویسد:

«يهجر إهجارا إذا أفحش... فيكون إما من الفحش أو الهذيان والقائل كان عمر ولا يظن به ذلك»

عبارت هجر یهجر زمان فحش دادن استعمال می شود... این واژه یا فحش است و یا هذیان. گوینده این کلام عمر بود و البته انتظار این کلام از او نمی رفت.

النهاية في غريب الحديث والأثر، اسم المؤلف: أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري، دار النشر: المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م، تحقيق: طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحي؛ ج5، ص 244

و یا «عینی» در توضیح این عبارت می نویسد:

«وأهجر إذا أفحش. قلت: هذه العبارات كلها فيها ترك الأدب و الذكر بما لا يليق بحق النبي ولقد أفحش من أتى بهذه العبارة»

هذیان گفتن، در زمان فحش دادن استعمال می شود. به نظر من تمام این عبارات، در حضور نبی مکرم، به دور از ادب و دور از شأن شخصیت پیغمبر است. هر کس این عبارات را به کار برده، در حقیقت به نبی مکرم، فحش داده است.

عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛ ج 14، ص 298

خیلی جالب است که علامه عینی درباره کار امیرالمؤمنین می گوید که عین ادب است. ولی در مورد کار عمر می گوید که خلاف ادب است! و فحش و اهانت است!!

جریان «حدیث قرطاس»، یک جریان حساس و مهمی بود که اگر نوشته می شد، می فرماید که هرگز گمراه نمی شوید. «هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ»! یا «أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لا تختلفوا بعدی» و یا «لایختلف بعدی اثنان»؛ می فرماید اگر این نامه نوشته بشود، مانع گمراهی و اختلاف بین شماست. حتی بین دو نفر هم اختلافی ایجاد نخواهد شد! بنابراین جلوگیری از کتابت این حدیث، توسط عمر بن خطاب و دیگر صحابه، در حقیقت باز کردن درهای ضلالت و گمراهی برای امت بوده است.

بالاتر اینها، می گوید در جریان حدیث قرطاس:

«فلما أَكْثَرُوا اللَّغَطَ وَالاِخْتِلاَفَ وَغُمَّ رسول اللَّهِ قال قُومُوا عني فَكَانَ بن عَبَّاسٍ يقول ان الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ ما حَالَ بين رسول اللَّهِ وَبَيْنَ أَنْ يَكْتُبَ لهم ذلك الْكِتَابَ مِنِ اخْتِلاَفِهِمْ وَلَغَطِهِمْ»

وقتی دعوا و مشاجره ها در حضور پیامبر بالا گرفت، و پیغمبر ناراحت شد، فرمود: از پیش من بروید بیرون.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة - مصر؛ ج1، ص 324، ح 2992

و یا دارد که اینها با این کارشان پیغمبر را شکنجه دادند:

«فغمّ ذلك رسولَ الله، وأضجره. وقال: إليكم عني. ولم يكتب شيئاً»

این کار اینها، پیغمبر را ناراحت کرد و او را شکنجه داد. و فرمود از من دور شوید. در حالی که هیچ چیزی ننوشت.

أنساب الأشراف بلاذری، ج1، ص 243

این تعبیر «قوموا عنّی» که علامه عینی هم دارد که یعنی «مبعدین عّنی»؛ تعبیر سنگینی است از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله).

بنابراین این مخالفت، نه تنها یک مخالفت طبیعی نبوده، بلکه باعث شد که مصیبت اختلاف میان امت اسلامی از همان جا شروع بشود. ولی مخالفت امیرالمؤمنین، یک مخالفت ادبی بود. ادب مستحبی هم بود.

والسلام علیکم و رحمة الله



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب