بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه هفتاد و هشتم 96/02/09
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
مباحث ما پیرامون وجوب و ضرورت تقیه بود و بحث کردیم که آیا تقیه در حد یک امر واجب و ضروری است، یا شامل احکام خمسه میشود!؟ ما عرض کردیم که از ادله آن استفاده می شود که به عنوان احکام ثانویه، و به عنوان یک امر ضروری است و جایگزینی هم ندارد.
اولین آیهای که در این زمینه بیان کردیم، آیه 195 سوره مبارکه بقره بود:
(وَ لا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکة)
و خویشتن را به دست خود به هلاکت نیفکنید
سوره بقره (2): آیه 195
ما در این زمینه به طور مفصل بحث کردیم. آیه دوم، آیه جهاد است:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جمیعاً)
هان ای کسانی که ایمان آوردید سلاح خود برگیرید، و سپس دسته دسته یا یک پارچه به سوی جهاد حرکت کنید.
سوره نساء (4): آیه 71
خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: در هنگام جنگ تمام امکانات دفاعی خود را به کار ببرید. (حِذْرَ) به معنای تمام امکانات دفاعی است؛ حال ممکن است امکانات دفاعی از قبیل سپر، زره و سلاح باشد و فرقی هم نمیکند. خداوند متعال میفرماید: به هر نحوی که ممکن است آماده باشید و برای جهاد حرکت کنید.
آقای «طبری» در ذیل این آیه شریفه مینویسد:
«خذوا جنتکم وأسلحتکم التي تتقون بها من عدوکم لغزوهم وحربهم»
سپرها و زرههای خود را بگیرید این سپر و زره و سلاح را وسیله اتقاء خود از دشمن قرار دهید.
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 5، ص 164، باب النساء: (71) یا أیها الذین... ..
به عبارت دیگر سلاح، سپر و زره به جهت این است که شما از حمله دشمن در امان باشید، و آنها شما را از بین نبرند و خود را در جنگ با آنها حفظ کنید. دقت کنید که در این آیه شریفه بحث حمله و کشتن نیست و آیه شریفه:
(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُم)
پس اگر از قبول دعوت خدا اعراض کردند، آنان را هر جا یافتید بگیرید و بکشید.
سوره نساء (4): آیه 89
بحث جدایی است؛ که حمله کردن و کشتن است. اما در این آیه شریفه بحث دفاع کردن و حفظ کردن خود از حمله دشمن است. ما میخواهیم از این آیه شریفه استفاده کنیم بر اینکه وقتی در جنگ واجب است یک مسلمان با سلاح، سپر و زره از خود دفاع کند؛ در جای دیگر که می تواند با «تقیه» خود را حفظ کند، باید از خود دفاع کند.
«حکم الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحدٌ»
آقای «مراغی» هم در تفسیر خود ذیل این روایت مینویسد:
«بین فی هذه الآیات بعض الأحکام الحربیة والسیاسیة، ورسم لنا الطریق التي نسیر علیها فی حفظ ملتنا وحکومتنا المبنیة علی تلک الأصول من الأعداء»
خداوند متعال در این آیه شریفه بعضی از احکام جنگ از قبیل نظامی و سیاسی را مطرح کرده و بعضی از راههایی که ما میتوانیم ملت و شعب خود را حفظ کنیم و حکومتمان را که بر اصول اسلامی بنا شده حفظ کنیم را در اینجا بیان کرده است.
«(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکمْ) أی احترسوا واستعدوا لاتقاء شر العدوّ»
خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: تلاش کنید پناه یا پناهگاه و وسیله دفاعی داشته باشید و آماده حفظ خودتان از شر دشمن باشید.
«واعرفوا الوسائل لمقاومتهم إذا هجموا واعملوا بتلک الوسائل»
وسائلی که با آن وسائل میتوانید در برابر هجوم دشمن مقاومت کنید را به کار بگیرید.
«ویدخل فی ذلک معرفة حال العدو»
یکی از چیزهایی که در اینجا به عنوان حرز و سپر و سلاح لازم است، این است که ببینیم امکانات و قدرت دشمن چیست؟
«ومعرفة أرضه وبلاده وأسلحته واستعمالها»
ببینیم که دشمن چه وسایل جنگی در اختیار دارد و از امکانات دشمن آگاهی داشته باشیم.
«حتی لا یهاجمکم علی غرّة أو یهددکم فی دیارکم»
این امکانات را به کار بگیرید تا دشمن در ابتدای امر به شما حمله نکند یا در داخل کشور یا شهر خودتان شما را تهدید نکنند.
«وحتی لا یعارضکم فی إقامة دینکم أو دعوتکم إلیه»
باید در حدی امکانات محافظتی و سپری داشته باشید که دشمن مانع اقامت احکام و شرایع دینی شما هم نباشد.
تفسیر المراغی، المؤلف: أحمد بن مصطفی المراغی (المتوفی: 1371 هـ)، الناشر: شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی البابی الحلبی وأولاده بمصر، الطبعة: الأولی، 1365 هـ - 1946 م، ج 5، ص 87، باب المعنی الجملی
اگر دشمن به سرزمین شما حمله کند و شما را از نماز خواندن، روزه گرفتن و دعوت مردم به اسلام منع کند؛ باید بتوانید از خود دفاع کنید.
با توجه به این مطالب ما میخواهیم نتیجه بگیریم شکی نیست که یکی از احکام سیاسی که انسان، جامعه و ملت را حفظ میکند «تقیه» است.
همانگونه که حمل سلاح، زره پوشیدن و سپر داشتن مانع ضرر دشمن به انسان است، به کار بردن تقیه هم، خود وسیلهای برای حفظ نفس و حفظ ملت است.
بنابراین این آیه دلالت میکند همانطوری که در جنگ، بکار بردن و استفاده کردن از امکانات دفاعی واجب است، تقیه هم که از وسائل دفاع از نفس و مانع ضرر رساندن به جان و مال و عرض است هم واجب است.
در این آیه شریفه که خواندیم وارد شده است:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکمْ)
خداوند متعال در این آیه شریفه بحث جهاد را مطرح نمیکند، بلکه میفرماید: مجهز باشید تا روزی دشمن حتی در منزل خودتان هم به شما حمله نکند.
مسئله «جهاد» با این مسئله کاملاً متفاوت است؛ همانطور که «مراغی» هم میگوید، شما باید طوری آماده باشید تا دشمن مانع اقامه فرایض شما نشود.
در اینجا بحث به صورت کلی مطرح شده است، (خُذُوا حِذْرَکمْ) به معنای این است که شما باید تمام امکانات دفاعی را به کار بگیرید.
امکانات دفاعی، گاهی مواقع به کار بردن سپر است، گاهی به کار بردن زره است، گاهی حمل شمشیر است، گاهی حفر خندق در اطراف شهر و دیوار کشیدن است، گاهی تهدید دشمن، مانور دادن در برابر دشمن و نشان دادن قدرت نظامی به دشمن است.
دقت کنید همین مانورهای نظامی که امروزه برگزار میشود، در حقیقت یکی از مصادیق بارز (خُذُوا حِذْرَکمْ) است. بنابراین این مسئله به صورت کلی بیان شده است.
آیه دوم در مورد نماز خوف وارد شده است. عزیزان به این مسئله خوب دقت کنند که چطور میتوان از این آیه در این خصوص استفاده کرد. در آیه بعد، یعنی آیه 102 سوره مبارکه نساء می خوانیم که خداوند می فرماید:
(وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُم)
می فرماید الآن وقت جنگ هست و تو ای رسول، در میدان جنگ، در داخل سپاه اسلام هستی؛ وقت نماز هم رسیده است. اگر چنانچه شما بخواهید مشغول نماز بشوید، دشمن از این فرصت استفاده می کند و همه شما را تار و مار می کند.
البته عدهای معتقدند که شأن نزول این آیه شریفه در صلح حدیبیه میباشد. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در سال ششم هجری به قصد زیارت خانه خدا به مکه رفتند، اما مشرکین مانع ورود ایشان شدند.
«خالد بن ولید» با دویست نفر رزمنده در منطقهای مشرف به سپاه اسلام مستقر شد و مشاهده کرد که مسلمانان براي خواندن نماز آماده ميشوند.
او فرصت را مناسب یافت و به سپاه خود گفت همه آماده حمله باشید، همین که این مسلمانان مشغول نماز شدند و به رکوع و سجده رفتند حمله میکنیم و تمام مسلمانان را قتل عام میکنیم.
در این زمان بلافاصله جبرئیل نازل شد و به رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: یا رسول الله! باید نماز خوف بخوانید. جمعیت شما که 800 نفر هستند؛ از این تعداد باید 400 نفر با شما نماز را شروع کنند یک رکعت بخوانند، رکعت دوم را فرادی بخوانند و جای 400 نفر بعدی بروند. 400 نفر بعدی، رکعت دوم را با شما میخوانند و یک رکعت را هم بعد از اینکه نماز شما تمام شد بخوانند.
«خالد بن ولید» و سپاهیان او مشاهده کردند به مجرد اینکه به فکر توطئه بر ضد مسلمین افتادند، مسلمانان فکر اساسی کردند. حتی گفته شده است یکی از علل مسلمان شدن «خالد بن ولید» همین نماز خوف بوده است. لذا خداوند می فرماید:
(وَ إِذا کنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَک)
و چون خود تو اى پيامبر در بين آنان باشى و بخواهى نماز جماعت بخوانى، همه يكباره به نماز نايستند، بلكه عدهاى از مؤمنين با تو به نماز بايستند.
ظاهراً تعداد مسلمانان هفتصد، هشتصد نفر بود. شماری از آنان زن و بچه بودند و تعداد رزمندهها بیش از 800 نفر نبودند. خداوند متعال فرمودند: نصف مسلمانان با تو به نماز بایستند و زمانی هم که نماز میخوانند؛
(وَ لْیأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ)
و اسلحه خویش برگیرند.
مسلمانان باید اسلحه داشته باشند تا اگر کفار حمله کردند، نماز را قطع کنند و از خود دفاع کنند.
(فَإِذا سَجَدُوا فَلْیکونُوا مِنْ وَرائِکمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْری لَمْ یصَلُّوا فَلْیصَلُّوا مَعَک)
و چون سجده کردند نماز خود تمام کنند و پشت سر شما بایستند، طایفه دوم که نماز نخواندهاند بیایند، و با تو نماز بخوانند.
زمانی که مسلمانان مشغول سجده رکعت اول نماز شدند نماز را تمام کنند و پشت سر بروند تا مسلمانانی که نماز نخواندند بیایند و نماز بخوانند.
(وَ لْیأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ)
و حتماً اسلحه خویش با خود داشته باشند.
میفرماید: دسته دوم که نماز میخوانند هم باید سلاح را حمل کنند و هم سپر و زره را حمل کنند. این فرمایش به جهت این است که دشمن متوجه شده است که شما در حال نماز هستید و احتمال حمله خیلی زیاد است.
رکعت اول خیلی برای کفار مهم نبوده است، اما زمانی که رکعت اول را خواندید و احساس کردند که شما در حال رکوع و سجده هستید کفار میخواهند از فرصت استفاده کنند و به شما حمله کنند. لذا مسلمانان باید سلاح و حذر خود را همراه داشته باشند، زیرا احتمال حمله بیشتر شده است.
(وَدَّ الَّذِینَ کفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکمْ وَ أَمْتِعَتِکمْ فَیمِیلُونَ عَلَیکمْ مَیلَةً واحِدَةً)
آنها که دچار بیماری کفرند، خیلی دوست میدارند شما از اسلحه و بار و بنه خود غافل شوید و یکباره بر شما بتازند.
خداوند متعال میفرماید: دشمن دوست دارد که شما به خاطر نماز از اسلحه و امکانات خود غفلت کنید تا یک مرتبه به شما حمله کند.
(وَ لا جُناحَ عَلَیکمْ إِنْ کانَ بِکمْ أَذی مِنْ مَطَرٍ أَوْ کنْتُمْ مَرْضی أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکمْ)
بله اگر بخاطر باران یا بیماری حمل اسلحه برایتان دشوار بود میتوانید اسلحه را زمین بگذارید.
بعضی از مسلمانان مریض هستند و به خاطر باران امکان اینکه اسلحه، سپر و زره به همراه داشته باشند را ندارند. مثل بعضی از همین رزمندهها که می بینید در کنار حمل اسلحه، 50 ؛60 فشنگ هم با خود حمل میکند.
ما در همایش «مدائن» با یکی از رزمندههایی که لباس رزمی و خشاب و فشنگ با خود حمل میکرد صحبت می کردیم، از او پرسیدیم وزن این تجهیزاتی که همراه شماست چقدر است؟! گفت: وزن این خشابها و تفنگهایی که همراه داریم حدود 50 کیلوگرم است.
خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: ممکن است عدهای مریض باشند و نتوانند تجهیزات جنگی را با خود حمل کنند، آنها میتوانند یک مرتبه اسلحه خود را زمین بگذارند.
(وَ خُذُوا حِذْرَکمْ)
اما به شرطی که احتیاط خود را از دست ندهید.
خداوند متعال به مسلمانان سفارش میکنند که باید همیشه حالت دفاعی داشته باشند. اگر خواستند اسلحه را هم یک مرتبه بر زمین بگذارند، اما زره را از تن خود بیرون نیاورند.
(إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِینا)
که خدا برای کافران عذابی خوار کننده آماده کرده است.
سوره مبارکه نساء (4): آیه 102
خداوند متعال در آیه شریفه 239 از سوره مبارکه بقره میفرماید:
(فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکرُوا اللَّهَ کما عَلَّمَکمْ ما لَمْ تَکونُوا تَعْلَمُون)
و اگر در حال ترس بودید میتوانید پیاده و سواره نماز گزارید و چون ایمن شدید خدا را یاد کنید چنان که به شما چیزهایی را که نمیدانستهاید تعلیم داده است.
سوره بقره (2): آیه 239
اگر دشمن در حالت رکوع و سجده شما هم از فرصت استفاده میکند و به شما حمله میکند، لازم نیست شما رکوع و سجده بروید و حتی میتوانید در حال راه رفتن و روی اسب نماز بخوانید و نماز شما در این حالت مورد قبول واقع میشود.
از این آیه شریفه چنین میفهمیم که نماز خواندن در هر حالتی مرضی رضای خداوند تبارک و تعالی است.
همچنین آقای «سیوطی» در تفسیر این آیه شریفه مینویسد:
«أخرج مالک والشافعی وعبد الرزاق والبخاری والبیهقی من طریق نافع قال: کان ابن عمر إذا سئل عن صلاة الخوف»
مالک و شافعی و عبدالرزاق و بخاری و بیهقی نوشتند: از ابن عمر سؤال میکردند که نماز خوف به چه صورت است.
«قال: یتقدم الإمام وطائفة من الناس فیصلی بهم الإمام رکعة وتکون طائفة منهم بینهم وبین العدو لم یصلوا»
او گفت: امام جلو میافتد و بخشی از مردم یک رکعت با آنها میخوانند و یک طایفه از مسلمانان بین نمازگزاران و بین دشمن فاصله میاندازند.
«فإذا صلی الذین معه رکعة استأخروا مکان الذین لم یصلوا ولا یسلمون ویتقدم الذین لم یصلوا فیصلون معه رکعة»
دسته اول که رکعت اول را با امام خواندند، رکعت دوم را فرادی میخوانند و پشت سر میایستن و کسانی که نماز نخواندند میآیند.
«ثم ینصرف الإمام وقد صلی رکعتین»
زمانی که امام رکعت دوم را تمام کرد، دسته دوم یک رکعت با امام خوانده بودند و یک رکعت فرادی میخوانند.
«فتقوم کل واحدة من الطائفتین فیصلون لأنفسهم رکعة بعد أن ینصرف الإمام فیکون کل واحد من الطائفتین قد صلی رکعتین وإن کان خوف هو أشد من ذلک صلوا رجالا أو قیاما علی أقدامهم أو رکبانا مستقبلی القبلة أو غیر مستقبلیها»
اگر جنگ در حالتی انجام میشود که امکان اینکه یک بخشی از مسلمانان مشغول نماز و بخشی مشغول جنگ باشند وجود ندارد. در این حالت به صورت جماعت میایستند، امام جلو است و فرمانده هست و رزمندگان اقتدا میکنند و سواره نظام به صورت سواره و پیاده نظام هم به صورت پیاده در همان حال نماز میخوانند.
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 1، ص 735، باب البقرة: (239) فإن خفتم فرجالا... ..
آقای «مراغی» در تفسیر خود مینویسد:
«وإذا سافرتم أی سفر فلیس علیکم تضییق ولا میل عن محجة الدین إذا قصرتم الصلاة: أی ترکتم شیئا منها فتکون قصیرة»
این قاعده نماز خواندن تنها مخصوص جنگ نیست، اگر در حال سفر از بلاد کفر هستید و یا از منطقهای میگذرید که دشمن آنجا را احاطه کرده است. اگر در آنجا یک قافله چند صد نفری و طولانی مشغول نماز شوید؛
«بشرط أن تخافوا فتنة الکافرین لکم بالقتل أو الأسر أو غیرهما»
دشمن آنجا حمله میکنند و شما را میکشند و اموال شما را میبرند و زنان شما را اسیر میکنند.
«ولیس هذا خاصا بزمن الحرب»
این طریقه نماز خواندن تنها مخصوص زمان جنگ نیست.
«بل إذا خاف المصلی قطاع الطریق کان له أن یقصر هذا القصر»
اگر مسافران در حال عبور از بیابان هستند و احساس میکنند که اگر مشغول نماز شوند، راهزنان حمله میکنند و به آنها ضربه وارد میکنند؛ می توانند نماز خود را کوتاه بکنند.
«ولیس هذا هو قصر الصلاة الرباعیة فی السفر المبین فی کتب الفقه»
نماز قصری که در کتابهای فقهی ماست، مراد از نماز خوف، آن نماز نیست. این نماز ممکن است در ده یا پانزده کیلومتری از وطن باشد و يا حتي به حد ترخص هم نرسد.
تفسیر المراغی، المؤلف: أحمد بن مصطفی المراغی (المتوفی: 1371 هـ)، الناشر: شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی البابی الحلبی وأولاده بمصر، الطبعة: الأولی، 1365 هـ - 1946 م، ج 5، ص 138، باب الإیضاح
بنابراین ما با تأمل در این آیه مشاهده میکنیم که خداوند تبارک و تعالی دستور میدهد اگر چنانچه شما احساس کردید دشمن میخواهد به شما ضرر یا خطری وارد کند، در اینجا شما باید حکم الهی چهار رکعت را به صورت دو رکعتی بخوانید.
همچنین کسانی که دو رکعت میخوانند هم دو دسته میشوند؛ دسته اول یک رکعت را به صورت جماعت و رکعت دوم را فرادی میخوانند و دسته دوم در رکعت دوم نماز جماعت به صف نماز میپیوندند.
بنابراین این آیه شریفه نشانگر این است که اگر فتنهای از کفار، خطر یا ضرری در میان بود، حکم الهی تغییر میکند.
حال چنانچه اگر ما در میان مشرکین، کفار یا حکام ظالم قرار بگیریم و همانند شیعیان وضو بگیریم قطعاً جان، مال و عرض ما در خطر است؛ در این حالت برای حفظ جان، مال و عرض، باید وضویی که خداوند و پیغمبر اکرم به آن سفارش کردند را ترک کنیم و وضوی دیگری بگیریم!
همچنین اگر میخواهیم نماز بخوانیم، یا بحث اظهار به شهادت ثالثه مطرح می شود و هر امری که مربوط به حفظ جان از خطر دشمن است، با توجه به این آیه شریفه تغییر پیدا میکند.
در حقیقت این آیه، یک حکم شرعی است؛ همانطور که بعضی از مفسرین دارند به مجرد اینکه خطری متوجه انسان بشود، باید احکامی را که انسان واجب است انجام بدهد طوری تغییر بدهد که جان او حفظ شود. آیا تقیه هم جزو این موارد هست یا نه؟! قطعاً اینطور است.
اگر شرایطی به وجود آمده که من گمان میکنم اگر نماز را به صورت استرسال (دست باز) بخوانم جانم در خطر است، باید برای حفظ جان به صورت تکتف نماز بخوانم. این آیات، از آیات عمومی است که ضرورت و وجوب تقیه را از آن استفاده میکنیم.
همانطور که در قضیه جنگ و صلاة خوف اینطور است، در «تقیه» هم میتوانیم از این عمومات استفاده کنیم. البته این مسئله با صرفنظر از آیاتی است که ما صراحتاً در رابطه با تقیه داشتیم.
بر فرض اگر آیات مربوط به تقیه را هم نداشتیم، آیا از این عمومات میتوانیم استفاده کنیم یا نمیتوانیم؟! ظاهر قضیه این است که کاملاً میتوانیم از این آیات شریفه استفاده کنیم.
ما باید دقت کنیم که تنها به آیاتی که صراحت دارد توجه نکنیم. در روایات وارد شده است که هر آیهای بطنی دارد، بطن او هم بطنی دارد و تا هفت بطن یا هفتاد بطن ادامه دارد.
زمانی که حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کردند، قرآن را بیان میکنند به غیر آنچه مردم بیان میکردند. عبارت:
«یأتی بکتاب جدید»
الفوائد المدنیة والشواهد المکیة، نویسنده: محمد أمین الإسترآبادی، السید نور الدین العاملی، ص 533، باب فائدة
به معنای این نیست که حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) قرآنی غیر از آنچه در دسترس مردم قرار دارد را میآورند، بلکه حضرت قرآن را طوری معنا میکنند که مردم اصلاً آن معانی را از قرآن کریم متوجه نمیشدند.
آیت الله العظمی حکیم (رضوان الله تعالی علیه) در اول کتاب «مستمسک» یا کتاب «حقایق الأصول» خود، قضیهای را در رابطه با یکی از مباحث اصولی نقل میکند و میگوید:
"ما محضر یکی از اساتید در نجف رفتیم و ایشان آیهای را مطرح کردند. ایشان آیه را طوری معنا کردند که اصلاً به ذهن ما نمیآمد. ما تعجب کردیم که چرا این همه آیه را میخواندیم، اما این معنا به ذهن ما نمیآمد! ما فردای آن روز به ایشان مراجعه کردیم و ایشان آیه را غیر از آنچه دیروز معنا کرده بودند، معنا کردند. ما تعجب کردیم که چرا این همه قرآن خواندیم، اين آيه را بارها خوانديم اما تاکنون چنین مطلبی به ذهن ما نیامد. روز سوم دیدیم ایشان آیه را طور دیگری معنا کردند."
ایشان در ادامه میگویند: "ما چهل روز نزد این استاد بودیم و ایشان هر روز آیه را طوری معنا میکرد، غیر از آنچه روز قبل معنا کرده بود و هرروز هم یک مطلب جدید اضافه میکردند."
ایشان می گوید که ما تازه فهمیدیم منظور روایت:
«إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَی سَبْعَةِ أَبْطُن»
عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، نویسنده: ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، محقق / مصحح: عراقی، مجتبی، ج 4، ص 107، ح 159
چیست و مراد از هفتاد بطن قرآن چه چیزی است. دشمنان ما به ائمه طاهرین (علیهم السلام) و خصوصاً امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرصت ندادند تا حقایق قرآن کریم را برای مردم بیان کنند.
امیدواریم انشاءالله در آينده بسیار بسيار نزدیک فرزند امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بیایند و قرآن کریم را آنگونه که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میخواستند بیان کنند، اما دشمنان فرصت ندادند تا بیان کنند را بیان کنند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته