بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه چهل و نهم 95/11/03
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما در رابطه با تقیه از دیدگاه سیره مسلمین بود که در این خصوص دیروز روایاتی را مطرح کردیم. یکی از این روایات در رابطه با «ابن عباس» بود؛ زمانی که مشاهده کرد مردم در عرفات تلبیه نمیگویند بیرون میآید و میگوید:
«اللهم العنهم فقد ترکوا السنة من بغض علی رضی الله عنه»
خدایا لعنت کند کسانی که سنت پیغمبر را به خاطر بغض امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ترک کردند.
المجتبی من السنن، اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی، دار النشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - 1406 - 1986، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبدالفتاح أبو غدة، ج 5، ص 253، ح 3006
البته عرض کردیم که این عبارت «اللهم العنهم» در منابع مختلف دیگر مورد تحریف قرار میگیرد.
این را هم عرض کردیم که مسئله تلبیه در عرفات و منا را آنها نقل میکنند، اما ما قبول نداریم. ما تلبیه را در عرفات و منا جایز نمیدانیم. این مسئله از دیدگاه اهلبیت (علیهم السلام) مورد قبول نیست.
این قضیه همانند قضیه نماز تراویحی است که آنها درست کردند. انشاءالله در فرصتی مناسب در رابطه با تلبیه به طور مفصل صحبت خواهم کرد.
آقای «محمد بن عبدالهادی سندی» متوفای 1138 بر «سنن نسائی» حاشیهای دارد. ایشان در آنجا میگوید:
«من بغض علی أی لأجل بغضه أی وهو کان یتقید بالسنن فهؤلاء ترکوها بغضا له»
امیرالمؤمنین در منا و عرفات تلبیه میگفتند، به همین جهت آنها برای اینکه با امیرالمؤمنین مخالفت کنند تلبیه را ترک کردند.
حاشیة السندی علی النسائی، اسم المؤلف: نور الدین بن عبدالهادی أبو الحسن السندی، دار النشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - 1406 - 1986، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبدالفتاح أبو غدة، ج 5، ص 253، ح 3006
ما روایات متعددی داریم مبنی بر اینکه بسیاری از کارها از روی بغض حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) انجام شد که این هم یکی از آن موارد است.
بنده سابقاً هم عرض کردم که معاویه دستور داد که تلاش کنید روایاتی خلاف روایاتی که از امیرالمؤمنین نقل میکنند را نقل کنید و این سنت همینطوری ادامه داشت.
مرحوم «شیخ انصاری» عبارتی دارد که البته بنده در کتب اهل سنت خیلی گشتم ولی آن را ندیدم. اگر دوستان مدرکی برای آن پیدا کردند ما را هم در جریان بگذارند؛ که نقل است «ابوحنیفه» تلاش داشت هر فتوایی که امام صادق(علیه السلام) داشتند، فتوایی خلاف فتوای امام صادق صادر کند!!
تا اینکه یک روزی از او سؤال کردند که آیا وقتی ما به سجده میرویم، چشممان باز باشد یا بسته باشد؟! او گفت: من نمیدانم امام صادق چه فتوایی داده است، اما شما یک چشمتان را ببندید و یک چشمتان را باز کنید که در هرصورت مخالفت قطعیه با فتوای امام لازم میآمد.
اگر امام صادق گفته باشد چشمتان را ببندید، شما خلاف فرمایش ایشان عمل کردید و یک چشمتان باز است. و اگر گفته باشد که چشمتان را باز کنید، یک چشم شما بسته است!!
«شیخ انصاری» هیچگاه روایتی بدون مدرک بیان نمیکنند ولی بنده این روایت را در کتب روایی شیعه هم نتوانستم پیدا کنم و با توجه به گشت مختصری که داشتم سند معتبری که این روایت را نقل کرده باشد پیدا نکردم. بنده خیلی زیاد در کتب شیعه جستجو نکردم، اما در کتب اهل سنت اثری از آن مشاهده نکردم. دوستان با استفاده از این نرم افزارهای جدید میتوانند این روایت را بررسی کنند.
«نیشابوری» در رابطه با سبب ترک جهر به بسم الله در نماز تعبیر زیبایی دارد. در این مورد روایت قطعی وجود دارد که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در نماز ظهر و عصر بسم الله را به جهر میخواندند و «فخر رازی» هم در این باره میگوید:
«جهر به بسم الله من دین علی من اتخذ دین علی دینه فقد اهتدی فانه مع الحق و الحق معه»
ایشان میگوید:
«وأیضا ففیها تهمة أخری وهی أن علیا علیه السلام کان یبالغ فی الجهر بالتسمیة فلما وصلت الدولة إلی بنی أمیة بالغوا فی المنع من الجهر سعیا فی إبطال آثار علی علیه السلام»
در اینجا تهمت دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه علی در جهر به بسم الله مبالغه می کرد. وقتی زمان خلافت بنی امیه رسید، آنها تلاش میکردند تا با منع از جهر به بسم الله آثار امیرالمؤمنین را باطل کنند و با ایشان مخالفت کنند.
التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، سنة الولادة 544/ سنة الوفاة 604، الناشر دار الکتب العلمیة، سنة النشر 1421 هـ - 2000 م، ج 1، ص 169، الباب الرابع
ما در رابطه با کلمه «اللهم العنهم فقد ترکوا السنة» عرض کردیم که علی رغم نقل آن در کتب اهل سنت، ولی در احادیث مختاره چیزی نیامده بود و «ابن تیمیه» هم تمام احادیث مختاره را «صحاح» خطاب کرده است.
در کتاب «مستدرک» اثر «حاکم نیشابوری» وارد نشده؛ در کتاب «صحیح ابن خزیمه» مطلبی در این خصوص بیان نشده است و در کتاب «سنن نسائی» هم نیامده است. ولی عبارت «فقد ترکوا السنة من بغض علی» در منابع متعدد اهل سنت وجود دارد.
حال ما میخواهیم روی «ترکوا السنة» که این آقایان آوردند، مطلب را تثبیت کنیم، زیرا «ترکوا السنة من بغض علی» متفق علیه «ابن خزیمه»، «حاکم نیشابوری»، «نسائی» و همچنین احادیث مختاره است.
ما روایت صحیح از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) داریم که راوی این روایت هم عایشه است. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در این روایت فرمودند:
«سِتَّةٌ لَعَنْتُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَکلُّ نَبِی»
شش دسته هستند که هم من و خداوند متعال و هم تمام انبیاء آنها را لعنت کردند.
«الزَّائِدُ فِی کتَابِ اللَّهِ وَالْمُکذِّبُ بِقَدَرِ اللَّهِ وَالْمُسَلَّطُ بِالْجَبَرُوتِ لِیذِلَّ بِذَلِک مَنْ عَزَّ اللَّهُ وَلِیعِزَّ بِهِ مَنْ أَذَلَّ اللَّهُ وَالْمُسْتَحِلُّ لِحَرَمِ اللَّهِ وَالْمُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتِی مَا حَرَّمَ اللَّهُ... وَالتَّارِک لِسُنَّتِی»
جناب آقای «نسائی»! شما روایت «اللهم العنهم فقد ترکوا السنة النبی» را به خاطر رضایت معاویه یا صحابه حذف کردید. ولی شما عبارت «ترکوا السنة» را که دارید و «ترکوا السنة» بدتر از آن است.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد کسانی که مرتکب «وَالتَّارِک لِسُنَّتِی» شوند، میفرماید:
«وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَکلُّ نَبِی»
خود «ترمذی» مطالبی در مورد سند روایت بیان میکند و بعد میگوید:
«وَهَذَا أَصَحُّ»
این روایت صحیحترین روایتی است که من آوردم.
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 4، ص 457، ح 2154
همچنین در کتاب «السنة» اثر «ابن ابی عاصم» وارد شده است:
«ستة لعنتهم وکل نبی مجاب... والتارک لسنتی»
السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 1، ص 24، ح 44
آقای «ابن حبان» در کتاب «صحیح» خود نقل میکند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: شش دسته افراد هستند که هم من آنها را لعنت کردم، هم خداوند متعال آنها را لعنت کرده است و تمام پیغمبران مجاب الدعوة هم آنها را لعنت کرده است.
«... وَالتَّارِک لِسُنَّتِی»
صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1414 - 1993، الطبعة: الثانیة، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج 13، ص 60، ح 5749
همچنین «طبرانی» در کتاب «معجم کبیر» خود این روایت را آورده است. مشهور بر این است که روایات کتاب «معجم کبیر» معتبر است. او میگوید:
«سِتَّةٌ لَعَنْتُهُمْ وَکلُّ نَبِی مُجَابٌ»
در ادامه میگوید:
«وَالتَّارِک لِلسُّنَّةِ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 13، ص 126، ح 2883
آقای «حاکم نیشابوری» روایتی را از عایشه بیان میکند و در آنجا میگوید:
«... والتارک لسنتی»
و در ادامه میگوید:
«وهذا حدیث صحیح الإسناد ولا أعرف له علة ولم یخرجاه»
این روایت صحیح است و هیچ اشکالی در سند آن نیست ولی بخاری و مسلم آن را ذکر نکردند.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 91، ح 102
باز «حاکم نیشابوری» در روایت دیگری از عایشه نقل میکند:
«قال رسول الله ستة لعنتهم لعنهم الله وکل نبی مجاب المکذب... والتارک لسنتی»
هذا حدیث صحیح علی شرط البخاری ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 4، ص 101، ح 7011
«هیثمی» هم این روایت را نقل میکند و میگوید:
«ستة لعنتهم ولعنهم الله وکل نبی مجاب»
او این روایت را نقل میکند و میگوید:
«رواه الطبرانی فی الکبیر وفیه عبیدالله بن عبدالرحمن بن موهب قال یعقوب بن شیبة فیه ضعف وضعفه یحیی بن معین فی روایة ووثقه فی أخری وقال أبو حاتم صالح الحدیث ووثقه ابن حبان»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 1، ص 176، باب فیمن یستحل الحرام أو یحرم الحلال أو یترک السنة
پرسش:
«حاکم نیشابوری» در این روایت «صحیح علی شرط البخاری ولم یخرجاه» آورده و این را به صورت تثنیه آورده است.
پاسخ:
شرط «بخاری» شدیدتر از «مسلم» است. اگر «بخاری» این روایت را نقل کرد و شرایط «بخاری» را داشت، قطعاً به معنای این است که شرایط «مسلم» را هم دارد، اما اینطور نیست که شرایط «صحیح مسلم» را داشته باشد و «صحیح بخاری» را نداشته باشد.
«ذهبی» هم در کتاب «الکبائر» همین روایت را آورده است. بنابراین ولایت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) ثابت شد بر اینکه این آقایانی که خواستند عبارت «اللهم العنهم» را از روایت:
«اللهم العنهم قد ترکوا السنة من بغض علی رضی الله عنه»
حذف کنند، قد ترکوا السنة را می خواهند چه بکنند؟ می گوید اینها تارک سنت هستند. رسول گرامی اسلام هم درباره افرادی که سنت پیغمبر اکرم را ترک میکنند، فرمودند:
«سِتَّةٌ لَعَنْتُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَکلُّ نَبِی»
روایاتی که علمای اهل سنت آن را مورد تغییر قرار دادند، روایات بسیاری است و کم نیست. اگر ما بخواهیم روی احادیثی که علمای اهل سنت آن را تحریف کردند کار کنیم، شاید بیش از سی جلسه یک ساعته نیاز داشته باشیم تا امهات روایاتی که علمای اهل سنت در طول چهارده قرن تحریف کردند را پیدا و تثبیت کنیم.
انشاءالله در فرصتی مناسب یک یا دو جلسه نسبت به امهات روایاتی که تحریف شده مطالبی را بیان میکنم و فایل آن را هم در اختیار دوستان قرار میدهم، زیرا ما روی این مسائل زیاد کار کردیم.
در سال 1351 آیت الله مرعشی نجفی که لطف خاصی نسبت به بنده داشتند، به من امر فرمودند که در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی طبقه بالا بخش مخطوطات کتابخانه، به همراه یک لجنه هشت نفر، کتب اهل سنت را تصحیح کنیم.
بنده که مسئول لجنه بودم، هشت چاپ بخاری را در اختیار هشت نفر قرار داده بودم و همانند قرائت قرآن کریم یک نفر میخواند و هفت نفر دیگر هم به تصحیح کلمات جا افتاده و تغییر کرده میپرداختند و ما هم این کلمات را یادداشت میکردیم.
ما این روش را در مورد کتابهای دیگر اهل سنت هم در پیش گرفتیم. اصلاً علت ورود ما به بحثهای ولایی از آن زمان شروع شد.
ما مشاهده کردیم اینها به خاطر بغضی که نسبت به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) داشتند چه جنایاتی مرتکب شدهاند.
عجیب بود که هرچه روایات کتاب «بخاری» را میخواندیم، عشق و علاقه ما به روایات اهلبیت (علیهم السلام) و روایات «کافی» بیشتر میشد. در این کتب، احادیثی وجود داشت که واقعاً مرغ پخته به آن میخندید!!
آنچنان که دزد ناشی به کاهدان می زند، احادیث جعلی و نادرست اهل سنت هم واقعاً مشخص است و نیاز به تحقیق و بررسی نیست. زمانی که به انبیاء میرسند، بحثهایی را مطرح میکنند که اصلاً عقل بشری او را نمیپذیرد. به عنوان مثال نسبت به حضرت ابراهیم (علیه السلام) که خلیل الرحمن است بیان میکنند که نستجیر بالله برای نجات جان خودش همسرش را برای تجاوز، نزد حاکم جائر میفرستد!!!
شخصی که پیغمبر هم نباشد و شخص رذل و لاتی که کمی غیرت ناموسی داشته باشد، چنین کاری انجام نمیدهد.
بنده گاهی اوقات زمانی که این روایات را میبینم، بدنم به رعشه میافتد. در کتاب «صحیح بخاری» وارد شده است:
«هَاجَرَ إِبْرَاهِیمُ علیه السَّلَام بِسَارَةَ فَدَخَلَ بها قَرْیةً فیها مَلِک من الْمُلُوک أو جَبَّارٌ من الْجَبَابِرَةِ فَقِیلَ دخل إِبْرَاهِیمُ بِامْرَأَةٍ هِی من أَحْسَنِ النِّسَاءِ فَأَرْسَلَ إلیه أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ من هذه آلتی مَعَک»
سپس میگوید:
«فَأَرْسَلَ بها إلیه فَقَامَ إِلَیهَا فَقَامَتْ تَوَضَّأُ وَتُصَلِّی فقالت اللهم إن کنت آمَنْتُ بِک وَبِرَسُولِک وَأَحْصَنْتُ فَرْجِی إلا علی زَوْجِی فلا تُسَلِّطْ عَلَی الْکافِرَ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 2، ص 772، ح 2104
در کتاب «فتح الباری شرح صحیح البخاری» به صراحت میگوید:
«مع أن ذلک الظالم یرید اغتصابها علی نفسها أختا کانت أو زوجة فقیل کان من دین ذلک الملک أن لا یتعرض الا لذوات الأزواج»
در این روایت وارد شده است که حضرت ابراهیم همسرش را نزد پادشاه برد و گفت او خواهرم هست، و نگفت زنم هست. چرا؟ چون آنها به زنهایی متعرض میشدند که شوهر دارند.
حال عقل و شعور «ابن حجر» را نگاه کنید! گویا یک شخص قصاص و داستانگو وظیفه دارد روایات جعلی و اسرائیلی «بخاری» را به نوعی توجیه کند. لذا می گوید:
«إبراهیم أراد دفع أعظم الضررین بارتکاب أخفهما وذلک أن اغتصاب الملک إیاها واقع لا محالة»
در اینکه پادشاه میخواست به همسر ابراهیم تجاوز کند شکی نبود.
«لکن إن علم أن لها زوجا فی الحیاة حملته الغیرة علی قتله واعدامه أو حبسه واضراره بخلاف ما إذا علم أن لها أخا فإن الغیرة حینئذ تکون من قبل الأخ خاصة»
سپس میگوید:
«کان من رأی الجبار المذکور أن من کانت متزوجة لا یقربها حتی یقتل زوجها فلذلک قال إبراهیم هی أختی»
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 6، ص 393، ح 3179
مشاهده کنید که تمام این روایات نشانگر این است که حضرت ابراهیم همسر خود را نزد ملک میفرستد و قصد پادشاه هم تجاوز به همسر اوست!! آیا در اینجا وظیفه یک انسان غیور چیست؟! باید چکار کند؟!
«مَنْ قُتِلَ دُونَ عِیالِهِ فَهُوَ شَهِید»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 15، ص 120، ح 20114
و یا:
«مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ الشَّهِید»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 5، ص 52، ح 3
روایاتی از این قبیل در حق یک افراد عادی بیان شده است، نه در حق یک پیغمبر اولوالعزمی همانند حضرت ابراهیم!!
و یا در روایات اهل سنت وارد شده است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) چند بار تصمیم بر خودکشی میگیرد:
«یتَرَدَّی من رؤوس شَوَاهِقِ الْجِبَالِ»
زمانی که وحی دیرتر نازل شد پیغمبر اکرم تصمیم گرفت به بالای کوه برود.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 6، ص 2561، ح 6581
در آن زمان ساختمانهای چندین طبقه نبود که بروند از آن بالا خود را به پایین پرت کند. در این روایت وارد شده است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به بالای کوه رفته تا از آن بالا خود را به پایین پرت کند و بکشد!! هردفعه که بالای کوه رفت جبرئیل به ایشان می گفت: پیغمبر! اینقدر ناراحت نباش و مقداری آرام باش.
مشاهده کنید که واقعاً نسبت دادن این مطالب به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از سر بیحیایی است. واقعاً نهایت بیوجدانی و بیشرفی است و دیگر بدتر از این توهین نمیتواند به رسول گرامی اسلام نسبت دهد!!
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) که نمیتواند خود را کنترل کند و از خودکشی نجات بدهد؛ چطور میخواهد مردم را نجات بدهد!؟
پیغمبری که اینقدر اعتماد و اطمینان به خداوند متعال و یقین به ذات باری تعالی ندارد و حتی صبر در برابر دیر آمدن وحی ندارد؛ انتظار دارد که امتش در برابر ناملایمات صبر و تحمل کنند؟!
در روایات دیگری بیان شده است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) ایستاده بول میکردند!! در کتاب «ضعفاء» وارد شده است که در رابطه با «سماک بن حرب» میگوید:
«فرأیته یبول قائما فرجعت ولم اسأله عن شیء قلت»
الضعفاء، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الله بن أحمد أبو نعیم الأصبهانی الصوفی، دار النشر: دار الثقافة - الدار البیضاء - 1405 - 1984، الطبعة: الأولی، تحقیق: فاروق حمادة، ج 3، ص 460، ح 875
می گوید رفته بودم از سماک بن حرب روایت بگیرم که دیدم ایستاده بول میکند. برگشتم و گفتم کسی که ایستاده بول کند صلاحیت نقل روایت ندارد. این در حالی است که به وقاحت میگویند: رسول گرامی اسلام ایستاده بول میکرد!!
در کتاب «مجموع» اثر «نووی» که از او به فقیه امت تعبیر میکنند، وارد شده است:
«أن النبی کان یبول قائما فلا تصدقوه، ما کان یبول إلا قاعدا رواه أحمد والترمذی والنسائی وابن ماجه والبیهقی وغیرهم وإسناده جید وهو حدیث حسن. وأما الحدیث الآخر أن النبی أتی سباطة قوم فبال قائما فصحیح رواه البخاری ومسلم»
سپس میگوید:
«وصار هذا عادة لأهل هراة یبولون قیاما فی کل سنة مرة إحیاء لتلک السنة»
مردم هرات هرساله یک مرتبه ایستاده بول میکنند تا سنت پیغمبر اکرم فراموش نشود.
المجموع، نويسنده : النووي، ج 2، ص 103، باب الاستطابة
هزار مرحبا به این احیای سنت!! این شخص چنین جسارتی کرده است و به رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) افترا بسته است؛ به جای اینکه بگویند هرکسی چنین نسبتی داده غلط کرده است، میگوید: ما نباید سنت پیغمبر اکرم را ترک کنیم!!
یادر روایت دیگری وارد شده است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) در یک شب با یازده همسر خود همبستر میشد. راوی میگوید: مگر میشود در یک شب با یازده همسر همبستر شود؟! در جواب میگوید:
«أَنَّهُ أُعْطِی قُوَّةَ ثَلَاثِینَ»
پیغمبر اکرم قدرت شهوت سی جوان را داشت.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 105، ح 265
این شخص یک دروغ میگوید و به جهت اینکه دروغ خود را تصحیح کند، دروغ دیگری به آن اضافه میکند. از طرف دیگر هم از عایشه روایتی نقل می کنند که انسان شرمش می آید نقلش کند!
پیغمبر اکرم زمانی که به مدینه آمدند نزدیک 54 سال داشتند و در 63 سالگی هم از دنیا رفتند. عایشه میگوید: گاهی اوقات پیغمبر اکرم با کهولت سنی که داشتند با من همبستر میشدند ولی انزالی صورت نمی گرفت و ما می رفتیم و غسل میکردیم.
ما نمیدانیم روایت «صحیح بخاری» را قبول کنیم یا حرف عایشه را قبول کنیم!! امثال این قضایا در کتب اهل سنت فراوان وجود دارد.
من بارها گفتم که یا پیغمبر اکرم این مطالب را بیان کرده است و یا همسران پیغمبر اکرم آنها را بیان کردهاند و یا «انس» از میان درب تماشا کرده است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در یک شب با یازده همسر خود همبستر شده است!!
اگر ما بگوییم «أنس» چنین کاری کرده است، میگویند: "«أنس» عادل است و چنین کاری نمیکند!" اگر هم بگوییم که همسران پیغمبر اکرم این مطالب را بیان کردهاند، میگویند: "همسران پیغمبر اکرم فوق عصمت دارند!" فقط می ماند پیغمبراکرم؛ که آن هم اشکالی ندارد!!
از طرفی دیگر در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد 6 وارد شده است که میگوید: به پیغمبر اکرم گفتیم که شخصی با همسر خود ارتباط برقرار میکند و آن را برای دیگران تعریف میکند. رسول الله فرمودند:
«فَإِنَّمَا ذلک مِثْلُ الشَّیطَانِ»
این شخص کار شیطانی میکند.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6، ص 456، ح 27624
حال تکلیف ما چیست؟! همچنین در کتاب «صحیح مسلم» روایتی وارد شده است که میگوید:
«إِنَّ من أَشَرِّ الناس عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً یوم الْقِیامَةِ الرَّجُلَ یفْضِی إلی امْرَأَتِهِ وَتُفْضِی إلیه ثُمَّ ینْشُرُ سِرَّهَا»
شرورترین انسانها کسی است که با همسرش ارتباط برقرار کند بعد برای دیگران نقل کند.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 1060، ح 1437
همچنین در کتاب «مدارج السالکین» اثر «ابن قیم جوزیه» است که «أنس به مالک» میگوید: نزد عثمان رسیدم و در راه بعضی از زنان را تماشا کرده بودم. عثمان علم غیب داشت، او گفت:
«یدخل علی أحدکم وأثر الزنا ظاهر فی عینیه»
شخصی وارد شده است که اثر زنا در چشم او ظاهر است.
من به عثمان گفتم:
«أوحی بعد رسول الله»
بعد از رسول الله به شما وحی شد که من در راه چکار کردم؟!
«فقال: ولکن تبصرة وبرهان وفراسة صادقة»
عثمان گفت: نه من چشمانت را دیدم که برق میزند و برق زدن چشم در این سن و سال عجیب است.
مدارج السالکین بین منازل إیاک نعبد وإیاک نستعین، اسم المؤلف: محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی أبو عبد الله، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1393 - 1973، الطبعة: الثانیة، تحقیق: محمد حامد الفقی، ج 2، ص 486، فصل و الفراسة ثلاثة أنواع
مشاهده کنید اگر ما بخواهیم از این مطالب در احادیث آقایان بیاوریم که با سند صحیح هم نقل کردند، موارد فراوانی میتوانیم مطرح کنیم. شما این احادیث را که در صحیحترین کتب بعد از قرآن کریم وارد شده است را ببنید و نسبت به روایات اهلبیت (علیهم السلام) مقایسه کنید ببینید که چه قدر تفاوت دارند!
پرسش:
امکان ندارد که این مطالب بعداً به این کتب اضافه شده باشد؟!
پاسخ:
نه؛ آقایان معتقدند که کتاب بخاری از ابتدا تا انتها صحیح است و هیچگونه اشکالی ندارد. حتی معتقدند که اگر کسی تصمیم بگیرد نسبت به کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» تحقیق کند، کار بدعت انجام داده است و امری مبتدع است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته