بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 89/11/10
موضوع: بدعتهای عثمان (اضافه كردن اذان دیگر بر نماز جمعه)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما در رابطه با قضیهای بدعتهای بود كه خلیفه سوم انجام داد از جمله آنها اضافه كردن اذان دیگری بر نماز جمعه بود، در صحیح بخاری در جلد اول صفحه 219 حدیث 912 دارد كه زمان پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم، زمان ابوبكر و زمان عمر یك اذان و یك اقامه در نماز جمعه بود.
عثمان اذان دیگری به آن افزود دو اذان و یك اقامه شد، بعد عباراتی را از لجنهای عالی افتاء عربستان سعودی خواندیم كه اینها گفتهاند بدعت نیست چون پیغمبر اكرم صلی الله علیه واله وسلم فرموده است:
«عليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين من بعدي»
فتاوي اللجنة الدائمة، ج 8، ص243
هر آنچه را كه خلفای راشدین اضافه كنند عین شریعت است بدعت نیست
از ابن ابی شیبه هم نقل شد كه عبدالله عمر صراحت دارد بر اینكه این بدعت است بعد جناب مبارك فوری صاحب كتاب تحفه احوذی در شرح صحیح ترمذی تعبیرش این است:
«قال بعض الحنفية الأذان الثالث الذي هو الأول وجودا»
اذان سومی كه از نظر ترتیب اذان اول در نماز جمعه است.
تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي، ج 3، ص 40، اسم المؤلف: محمد عبد الرحمن بن عبد الرحيم المباركفوري أبو العلا الوفاة: 1353 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
«إذا كانت مشروعيته باجتهاد عثمان وموافقة سائر الصحابة له بالسكوت وعدم الإنكار صار أمرا مسنونا»
عثمان این را اضافه كرده صحابه هم اعتراض نكردهاند یک اجماع سكوتی حاصل شده و این اجماع سکوتی باعث یک امر شرعی شد.
«نظرا إلى قوله صلى الله عليه وسلم عليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين»
بعد شارح سنن ترمذی میگوید:
«قلت ليس المراد بسنة الخلفاء الراشدين إلا طريقتهم الموافقة لطريقته صلى الله عليه وسلم»
پیغمبر اکرم فرمود:
« عليكم بسنتي الخلفاء الراشدين من بعدي»
هر سنت آنها را نمیگیرد بلکه آن سنتی از آنها که موافق با روش پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم است اگر چنانچه یک سنتی از خلفای راشدین بیاید مخالف طریقهای پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم بیاید قطعا این روایت شامل او نمیشود.
بعد از جناب ملا علی قاری در کتاب المرقات نقل میکند میگوید:
«فعليكم بسنتي أَيْ بطريقتي الثابتة عني واجبا أو مندوبا وسنة الخلفاء الراشدين فإنهم لم يعملوا إلا بسنتي»
پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم فرمود:
روش و سنت من را که واجب و یا مستحب است آن را بگیرید و سنت خلفای راشدین را هم بگیرید چون آنها به هیچ وجهی مخالف سنت من عمل نمیکنند.
«فإنهم لم يعملوا إلا بسنتي فالإضافة إليهم»
...اینکه میگوییم وسنة الخلفاء، کلمه سنت به راشدین اضافه شده است
«إما لعملهم بها»
یا به خاطر اینکه راشدین عمل به طریقه و سنت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم میکنند از این باب سنت خلفای راشدین شده است
«أو لاستنباطهم واختيارهم إياها»
یا اینکه از طریقهای پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم چیزی را استنباط میکنند و او را انتخاب میکنند.
نتیجه اینکه:
«علیکم بسنتی وسنة الخلفاء الراشدین من بعدی»
به شرط اینکه اینها از طریقه و روش من پیغمبر تبعیت کنند، اگر بخواهند غیر از روش من عمل کنند این سنتی مشروع نیست.
ولی یک اشکالی که در حرف جناب قاری است این است که میگوید:
« فالإضافة إليهم إما لعملهم»
اینکه سنت به خلفای راشدین اضافه شده است به خاطر عمل اینها است.
خب اگر بنا باشد هرکس به سنت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم عمل کند و سنت به او اضافه شود مشروعیت پیدا کند و نماد در جامعه داشته باشد، صحابهای دیگر هم هستند اینها هم به سنت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم عمل میکردند
«علیکم بسنتی وسنة الصحابة الذين یأتون بعدی»
دیگر نیاز به سنة الخلفاء الراشدین بعدی را نمیگفتند و اضافه بر اینکه بعضی از اقایان دارند که کلمه راشد در زمان نبی مکرم اصلا مصطلح نبود، واژهای راشدین و خلفای راشدین اصلا این اصطلاح بعد از معاویه وارد فرهنگ اسلامی شده است.
خیلی واضح و روشن است که این واژه ساخته و پرداخته دودمان بنی امیه است البته اینها روایاتی را که نقل شده در بعضی از کتابهایشان مثلا در مسند احمد این را آوردهاند.
عرض کردیم بر اینکه حدیث و سنت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم در میان اهلسنت تا قبل از سال 150 نوشته نشده بود یعنی بعد از رحلت نبی گرامی اسلام صلی الله علیه واله وسلم تا سال 150 هجری هرگونه نوشتار حدیث و سنت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم ممنوع و قدغن بوده است.
گرچه عمر ابن عبدالعزیز متوفای 97- 98 دستور نوشتن و تدوین سنت را داد ولی کسی به حرف او توجه نکرد، حتی محمد شهاب زهری متوفای 124 هجری هم موفق نشد.
معمولا کسانی که تقریبا متوفای سال 150 و یا 180 هجری هستند اینها سنت را نوشتند و این را مفصل قبلا بحث کردیم.
آنچه که در اینجا مطرح است این روایات همه بعد از یک قرن و نیم نوشته شده است جناب احمد ابن حنبل و دیگران هم وقتی که آمدهاند صد سال بعد از آغاز تدوین سنت بوده است حدود دویست و سی و چهل سال بعد از رحلت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم بوده است.
آقای احمد ابن حنبل متوفای 241 هجری است، بخاری و مسلم متوفای 256 و 261 هجری هستند یا ابن ماجه متوفای 275 به بعد است یعنی کل این کتابهای که این روایات را نقل کردهاند تقریبا دو قرن و دو قرن و نیم بعد از رحلت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم این روایات در کتابهایشان آمده است.
ما از این آقایان سوال میکنیم در این 150 سال این روایات کجا بوده است؟ نقل روایات که ممنوع بود، نوشتن روایات ممنوع بوده است، صحابه هم که همه از دنیا رفتهاند.
آخرین صحابی تقریبا 101 ابو طفیل از دنیا رفت البته آن به خاطر اینکه یک مقداری روحیه ولایی دارد ایشان را اقایان تضعیف میکنند میگویند آدم درستی نبوده است.
صحابه که از دنیا رفته، تابعین هم چیزی از صحابه نشنیدهاند؛ پس این روایات از کجا آمده است؟ این را اول برای ما روشن کنید.
نکته دوم آقایان آوردهاند تعابیری که آمده است در آن تعابیر صدر و ذیل روایات کاملا باهمدیگر تنافی دارند.
در روایتی که مسند احمد در جلد چهارم صفحه 126 آورده است پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم موعظه کرد، موعظهای خیلی خوبی و همه گریه کردند حضرت فرمود بعد از من امت دچار اختلاف میشوند
« فَعَلَيْكُمْ بسنتي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ وَعَضُّوا عليها بِالنَّوَاجِذِ »
مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج4، ص126، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
خیلی با چنگ و دندان سنت من و سنت خلفای راشدین را بگیرید
«وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الأُمُورِ»
از بدعتها بپرهیزید
«فان كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وان كُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ»
هر بدعتی ضلالت است و هر چیزی جدیدی که اضافه شود بدعت است
اگر چنانچه پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم نفرموده است خلفای راشدین میخواهند خودشان چیزی را بیفزایند آیا
« كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ»
را میگیرد و یا نمیگیرد؟
یعنی ما بگوییم:
«کلما زید فی الشریعة بدعة إلاّ ما زاده الخلفاء الراشدون»
آن وقت دیگر
«كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ»
معنی پیدا نمیکند.
شارع مقدس آمده یک حکم کلی را امروز گفته یک سال بعد استثنای آن آمده این کسانی که در این یک سال به این کلی عمل کردهاند و به همان موارد استثناء شدهها عمل کردند حکم اینها چیست؟
آیا جزء شریعت است یا جزء شریعت نیست؟ آنهای که استثناء نشده بوده آن مواردی که استثناء نشده بوده است عمل کردهاند یا شما باید بگویید این استثناء در حکم نسخ است آن وقت نسخ بعض از کل یک مشکلات دیگری برای خودش دارد.
نسخ بعض از کل خودش مشکلات ویژهای خودش را دارد که در باب نسخ و شرایط نسخ میرود و اینکه تعلق نسخ چگونه باشد.
در هر صورت... در این روایتی که میگوید:
«وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الأُمُورِ»
از طرفی هم میگوید:
«وسنة الخلفاء الراشدین من بعدی»
اینجا واژهای إلاّ به کار نرفته است، کلمهای غیر هم به کار نرفته است و اگر چنانچه این استثناء است یعنی:
«كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ»
یا: کل محدثات الامور بدعة وضلالة، اگر بنا است استثناء شده باشد واژه إلاّ ما احدثه الخلفاء الراشدون باید باشد،خلاصه صدر و ذیل روایت باهمدیگر همخوانی ندارد.
جالب این است که ابن تیمیه حرانی در كتب و رسائل وفتاوى ابن تیمیه در فقه در چندین جا، در تفسیر هم در چندین جا من دیدم ایشان میآورد:
«عليكم بسنتى وسنة الخلفاء الراشدين المهديين من بعدي تمسكوا بها وعضوا عليها بالنواجذ واياكم ومحدثات الامور فان كل بدعة ضلالة»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية ، ج 21، ص 319، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي
این سخن ابن تیمیه است آقایان دقت کنند بعد ایشان میگوید:
«فما سنه الخلفاء الراشدون ليس بدعة شرعية ينهى عنها»
مشخص است بر اینکه بدعت است در این که این بدعت است ابن تیمیه قبول کرده است ولی بدعت شرعیهای منهی عنها نیست.
«وإن كان يسمى في اللغة بدعة»
اگر چه این کاری را که خلفای راشدین انجام دادند در لغت به آنها بدعت گفته میشود
«لكونه ابتدئ»
چون بعد از پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم اینها اضافه شده است
«كما قال عمر نعمت البدعة هذه»
نسبت به نماز تراویح هم گفت چه بدعت خوبی است؛ پس شهد شاهد من اهلها آقای ابن تیمیه هم میگوید
«فما سنه الخلفاء بدعة ولكن هذه البدعة، بدعة اللغویة لا بدعة شرعية ينهى عنها»
خب ما از آقای ابن تیمیه سوال میکنیم اگر در یک مواردی شارع مقدس لفظی را استعمال کرد و قرینهای بر خلاف اراده معنای لغوی نداشت ما موظف هستیم این را بر چه حمل کنیم؟
نه این است که شارع مقدس تمام سخنانش با عموم مردم است و آنچه را که در میان جامعه مصطلح است همان معانی لغوی که در حقیقت معنای اصطلاحی هم گشته است.
در آن وقتی که پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم این سخن را میگفته است اگر از مردم سوال میکردند أیها الناس ماهی البدعة؟ مردم چه میگفتند؟ میگفتند ما احدث فی الامر؛ پس پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم طبق فهم عموم مسلمانها این سخن را گفته است.
عموم مسلمانها هم در آن زمان فرقی بین بدعت لغوی و بدعت شرعی نمیگذاشتند اگر شارع مقدس نظرش این بود که مراد از این بدعت لغوی است ولی بدعت شرعی نیست و بر خلاف آنچه که عموم مردم میفهمند لابد بود پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم اینجا یک قرینهای بیاورد.
أیها الناس فی المحدثات بدعة غیر منهیة عنها، هذه المحدثات مثلا کذا و کذا و حال آنکه نبی مکرم اسلام صلی الله علیه واله وسلم در کلام خودشان چیزی اضافه نکردند.
قرینه و شاهدی بر اینکه بیاید یک معنای لغوی را حضرت تغییر داده باشد ما در کلام پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم نمیبینیم.
آقایان کتاب کتب و رسائل و فتاوای ابن تیمیه را که در 27 – 28 جلد چاپ شده است جلد 21 صفحه 319 را ببینند این روایت آمده است در این روایت ما چند تا مشکل اساسی داریم.
این موضوع ممکن است یکی دو جلسه طول بکشد ولی ما خیلی جاها نیاز به این داریم یعنی در کل بدعتهای که توسط ابوبکر و توسط آقای عمر و جناب عثمان صورت گرفته است یا توسط بعضی از صحابه مطالبی را آوردهاند ما وقتی که اینجا را دست میگذاریم اینها دو تا روایت را عَلَمْ میکنند
یکی اینکه پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم فرمود:
«أصحابي كالنجوم بأيهم اتقديتم اهتديتم»
منتخب الكلام في تفسير الأحلام ، ج1، ص619، اسم المؤلف: ابن سيرين الوفاة: 110 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت
دیگری هم حدیث:
« عليكم بسنتي الخلفاء الراشدين من بعدي»
من چند موردی را گلچین کردم عزیزان این را خوب دقت کنند، خب پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمود:
« عليكم بسنتي الخلفاء الراشدين من بعدي»
سنت ابوبكر شريعت، سنت عمر شریعت، سنت عثمان شریعت و سنت علی هم شریعت، حالا با سنت علی علیه السلام ما کار نداریم اینکه چه بحثهای است علی علیه السلام جزء خلفای راشدین نیست، جزء صحابه هم نیست و جزء اول من اسلم هم نیست باید بالای منابر سب و لعن بشود!!
ان شاء الله فردای قیامت محکمهای زیبا و تماشایی خواهیم دید آنجا است که:
«خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُون»
من لا يحضره الفقيه ؛ ج4 ؛ ص37، ابن بابويه، محمد بن على، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
همانطوری که صدیقهای طاهره در خطبهشان قرائت کردند.
در هر صورت... یکی از بحثهای اساسی که است ما باید روی حدیث:
« عليكم بسنتي الخلفاء الراشدين من بعدي»
تکیه بکنیم اختلافات شدیدی میان سیره ابوبكر و سيره عمر است خيلی از موارد اختلافی است باهمدیگر همخوانی نداشتند اختلاف شدید داشتند که من فهرست آن را عرض میکنم بعد تفصیلش را در جلسه بعد میآورم.
در رابطه با اینکه اگر مسلمانی در برابر حکومت قیام بکند آیا زنانشان اسیر میشوند، اموالشان جزء غنائم جنگی است یانه؟
اصحاب ردّه، نود و هشت و نود نه درصد مسلمانها بودند و خود مالک ابن نویره نماینده و وکیل پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم در قبیله اش بوده است بعد از کشتن زنانشان را اسیر کردند.
عمر وقتی که به خلافت رسید تمام اسرا را آزاد کرد.
پرسش:
زنان اینها اسیر بودند؟
پاسخ:
بله، اینها اسیر و زندانی بودند بعد از ابوبکر که عمر روی کار آمد همان روز اول تمام اسرا را ایشان آزاد کرد منابع این را هم عرض میکنیم، بعد در رابطه با قضیه خالد عمر گفت خالد مستحق اعدام و مستحق سنگسار است.
از ابوبکر درخواست کرد گفت باید خالد سنگسار شود، ابوبکر گفت سنگسار نمیکنم، خب اگر کسی همچنین کاری کرد در شریعت حکمش چیست؟ آیا سنگسار کردن است یانه جایزه دادن دادن به همچنین شخصی است؟.
عمر گفت حداقل این را عزل کن، گفت من عزل نمیکنم به مجرد اینکه عمر به خلافت رسید اول کاری که کرد خالد را از تمام مسؤلیتهایش عزل کرد و موارد متعدد دیگری ما داریم مثلا:
«متعتان محللتان فی زمن رسول الله وأنا احرمهما»
متعة النساء ومتعة الحج را آقای ابوبکر مشروع میگوید و اقای عمر غیر مشروع میگوید، ما چه کار کنیم؟
پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم فرمود:
« عليكم بسنتي الخلفاء الراشدين من بعدي»
آیا به سنت ابوبکر عمل کنیم و یا به سنت عمر عمل کنیم؟ از این موارد تناقضاتی که آقایان با سندهای معتبر نقل کردند زیاد است ان شاء الله در جلسه بعد در خدمت عزیزان هستيم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته