1 - دين عمر
الف - صلح حديبيه
ب - جلوگيري از وصيت رسول خدا صلياللهعليهوآله
ج - حاطب بن أبي بلتعة
د - تغيير حد شارب الخمر
ه - دستور به پيامبر صلياللهعليهوآله و زدن فرستاده او
و - نهي از رفع صوت در مسجد
ز - نهي از شعر خواندن در مسجد
ح - بدعت عمر در نماز تراويح
ط - بدعت در سه طلاقه
ي - حكم نماز بعد از عصر
يا - اعتراض به پيامبر صلياللهعليهوآله در تقسيم
يب - تغيير كنيه مغيره
يج - شرابخواري عمر
يد - كتك زدن همسر
يه - عمر عامل عدم نقل و كتابت حديث
يو - درباره متعه
يز - افزودن به تلبيه
يح - منع حق ذي القربي
2 - علم عمر
الف - جهل او به سه بار اجازه گرفتن
ب - غضب او از شنيدن كلمه: «اللّه أعلم»
ج - عمر ارزش حجر الاسود را نميدانست
د - مقدار ديه جنين را نميدانست
ه - جهل به عدم جواز رجم مجنونة
و - جهل به دستور تيمم
ز - جهل به عدم جواز تقسيم اموال كعبه
ح - عمر معناي كلاله را تا آخر عمر ندانست
ط - عمر مقدار ارث جد را نميدانست
ي - عمر معناي كلمه «ابّ» را نميدانست
يا - عمر نميدانست كه رسول خدا صلياللهعليهوآله در نماز عيد چه سورههائي ميخواند
يب - عمر نميدانست كه از مجوس بايد جزيه گرفت
يج - جهل به عدم سكناي مطلقة ثلاثة
يد - جهل به روايتي در مورد حج
يه - جهل به كفايت وضو از مذي
يو - جهل به ارث بردن زن از ديه شوهر
يز - چه كسي دنيا را برايمان زينت داد؟
يح - پسر عمر مطلبي را دانست كه او ندانست
3 - نهي از گريه بر ميت
4 - موافقات عمر
الف - موافقت در مورد مقام إبراهيم
ب - موافقت در مورد حجاب
ج - اسراي بدر
د - نماز بر جنازه منافق
و - موافقت در مورد غيرت زنها
5 - عزت مسلمانان به اسلام عمر
6 - محدث بودن عمر
7 - شيطان از عمر فرار ميكند
8 - حق را از زبان عمر بشنويد
9 - رسول خدا صلياللهعليهوآله به عمر گفت: اي اخي!
10 - تعطيل حد بر مغيرة
11 - عمر و آيه رجم
12 - غيرت عمر
13 - عمر و لباس ابريشمي
14 - عمر و پيشنهاد اذان
15 - متفرقه
1 - تبعيد شرابخوار
2 - سعد را بكشيد!
3 - يك ماه بي خبري از پيامبر صلياللهعليهوآله
4 - زيد بن حارثه محبوبتر از عمر
5 - ترك نهي از منكر
6 - اهميت رعايت امور مردم







با سلام دوست عزيز جناب اقاي ابايزيد(معاويه) اولاً بنده منتظر جواب شما به خودم ميباشم ================================================================================ در ثاني از كي تا بحال چپي هاي لا مذهب راي شما حجت شده اند . كساني كه در مخالفت بادين اسلام هم شيعيان راستين را بقول خودشان به چالش ميكشند هم به افشاگري در مورد اهل سنت مي پردازند . براي نمونه : مرتضي راوندي (۱۲۹۲ تهران - ۲۳ شهريور ۱۳۷۸) از تاريخنويسان معاصر ايران بود. او گرايش سياسي چپ دشت و نويسنده کتاب (۱۰ جلدي) تاريخ اجتماعي ايران است. گفتهٔ مرتضي راوندي «يکي از آثار شوم و زيانبخش حملهٔ اعراب به ايران، محو آثار علمي و ادبي اين مرز و بوم بود. آنها کليهٔ کتب علمي و ادبي را به عنوان آثار و يادگارهاي کفر و زندقه از ميان بردند.» وي در دنباله مينويسد سعد وقاص پس از چيرگي بر تيسفون و دستيابي به کتابخانهها و بنمايههاي فرهنگي ايران، درباره چگونگي رفتار با آنها از خليفه آن زمان(عمر) خواهان دستورشد. عمر هم چنين فرمانداد که: «کتابها را در آب بريزيد زيرا اگر در آنها راهنمايي باشد با هدايت خدا از آن بينيازيم و اگر متضمن گمراهياست وجود آنها لازم نيست،کتاب خدا براي ما کافياست.» اينهم مشت نمونه خروار باقي حرفهايتان را از شخصي بنام خنجي ( سني مذهب ) است كه در راستگوئيش بايد ترديد داشت . يا علي






