01/08/1401
موضوع: «حوض کوثر»؛ هشدار جدی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امت!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
اشعار جانسوز «مرحوم کمپانی» در مصیبت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اعتلای علمی و فرهنگی جامعه در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (علیه السلام)
مروری مختصر بر مطالب جلسات گذشته پیرامون حدیث ثقلین
«حوض کوثر»؛ هشدار جدی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امت!
نگاه متفاوت شیعه و سنی به حقیقت «صحابه»!
تماسهای بینندگان برنامه
مراد از «ارتداد صحابه»؛ یعنی انکار ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
ضربه فنی جالب «ابن جوزی» توسط یک شیر زن!
مجری:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله این توفیق نصیب ما شد بازهم به رسم یکشنبه شبها، برنامه «حبل المتین» را به محضر همه شما گرامیان تقدیم کنیم.
برنامهای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.
محضر حضرت استاد سلام و عرض ادبی داشته باشیم و از ایشان بخواهیم مثل همیشه محفل ما را با نام نامی نازنین حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نورانی کنند. سلام عرض میکنم، در خدمتتان هستیم؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
اشعار جانسوز «مرحوم کمپانی» در مصیبت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
برنامه را نورانی میکنیم با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و خودمان و دین و دنیا و آخرتمان را با ذکری از حضرت صدیقه طاهره بیمه میکنیم.
«مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی» معروف به «کمپانی» اشعاری دارد که بسیار اشعار جانسوزی است. شاید کمتر اشعاری مثل اشعار «مرحوم کمپانی» به فارسی و عربی جانسوز باشد. ایشان می گوید:
«أیضرم النار بباب دارها * وآیة النور علی منارها»
آیا در خانه حضرت فاطمه زهرا را به آتش میکشند، حال آنکه آیه نور در منارههای خانه حضرت فاطمه زهرا میدرخشد.
«وبابها باب نبی الرحمة * وباب أبواب نجاة الأمة»
در خانه حضرت فاطمه زهرا در خانه نبی رحمة للعالمین است و در درهای نجات بهشت است.
ائمه اطهار مایه نجات امت هستند و حضرت صدیقه طاهره در ورود به باب اهلبیت (علیهم السلام) است.
«لکن کسر الضلع لیس ینجبر * إلا بصمصام عزیز مقتدر»
پهلوی شکسته حضرت فاطمه زهرا مرهمی برنمی دارد، مگر با شمشیر حضرت حجة بن الحسن آن صاحب عزت و اقتدار.
«إذ رض تلک الأضلع الزکیة * رزیة لا مثلها رزیة»
وقتی که پهلوی حضرت فاطمه زهرا شکسته شد، مصیبتی بر اهلبیت وارد شد که مثل آن مصیبت بر کسی وارد نشده است.
«ولست أدری خبر المسمار * سل صدرها خزانة الأسرار»
من خبر ندارم که مسمار با سینه حضرت فاطمه زهرا چه کرد، اگر میخواهی مسمار چه کرد از سینه پر از درد حضرت فاطمه زهرا که خزانه اسرار الهی است سؤال کن.
«والباب والجدار والدماء * شهود صدق ما به خفاء»
در و دیوار و خون جاری از سینه حضرت فاطمه زهرا شاهد صادقی است بر آنچه دیگران مخفی کردند.
الأنوار القدسیة، نویسنده: الشیخ محمد حسین الأصفهانی، ص 42 – 43، باب الضرم فی الباب
امیدواریم ان شاءالله با فرج حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) از همه مظلومان عالم انتقام گرفته شود به ویژه از قتله اهلبیت عصمت و طهارت و آل الله.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. ان شاءالله همه منتظر آن لحظه هستیم که ببینیم این قیام را؛
«لکنّ کسر الضلع لیس ینجبر *** إلّا بصمصام عزیز مقتدر»
عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال(مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد، نویسنده: بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، محقق / مصحح: موحد ابطحی اصفهانی، محمد باقر، ج 11، ص 583، پ 1
دوست داریم بشنویم. همچنان که این ناراحتیها فزونتر میشود با شنیدن این آسیبها و این دردهایی که بر بشریت وارد شد و با شنیدن اینها ما آنچنان ناراحت میشویم، شنیدن آن منتقمی که قرار است بیاید قطعاً آبی بر روی آتش است.
بشنویم و آماده هستیم استفاده کنیم راجع به حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه).
اعتلای علمی و فرهنگی جامعه در حکومت جهانی حضرت ولی عصر (علیه السلام)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
حکومت جهانی حضرت ولی عصر ویژگیهای زیادی دارد. «مرحوم نعمانی» متوفای 360 هجری در کتاب «الغیبة» صفحه 239 روایتی را از «حمران بن أعین» برادر «زراره» و او از امام باقر (علیه السلام) نقل میکند که حضرت فرمود:
«کأَنَّنِی بِدِینِکمْ هَذَا لَا یزَالُ مُتَخَضْخِضاً یفْحَصُ بِدَمِهِ»
میبینم دین شما آنچنان مورد هجمه دشمنان قرار میگیرد، همانند انسانی که در خون خود بغلتد.
از هر طرف زخمها و ضربهها بر این دین وارد شده است.
«ثُمَّ لَا یرُدُّهُ عَلَیکمْ إِلَّا رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ»
که آن را غیر از مردی از ما اهلبیت نمیتواند به حال اولیه برگرداند.
«فَیعْطِیکمْ فِی السَّنَةِ عَطَاءَینِ»
در هر سال دو هدیه به مردم کره زمین عطا میکند.
مراد از «عَطَاءَینِ» در اصطلاح امروز دو یارانه لاکچری است که دو بار در طول سال اتفاق می افتد.
«وَ یرْزُقُکمْ فِی الشَّهْرِ رِزْقَینِ»
و در هر ماه دوبار روزی میدهد.
انسان وقتی این روایات را میخواند، احساس میکند که وقتی حضرت میآید ویژگی رسول اکرم که «رحمة للعالمین» هست را در دنیا محقق میکند.
عمده مشکلات روز جهان، بلکه گذشته، مسائل اقتصادی و مالی است. بسیاری از بزهکاریها از مسائل مالی سرچشمه میگیرد.
بنابراین اولین کاری که حضرت میکند، این است که مشکلات مالی و اقتصادی مردم را حل میکند و به قدری ثروت در اختیار مردم قرار میدهد که مردم چشمشان سیر میشود.
در این صورت دیگر کسی احتیاجی ندارد برای تأمین زندگیاش چشم به مال دیگران بدوزد و فکر کردن به مال دیگران را از ذهنش بیرون میکند.
«وَ تُؤْتَوْنَ الْحِکمَةَ فِی زَمَانِهِ حَتَّی إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِی فِی بَیتِهَا بِکتَابِ اللَّهِ تَعَالَی وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ »
در زمان حکومت حضرت ولی عصر حکمت به شما داده میشود تا آنجا که زن در خانه خویش براساس کتاب خداوند و سنت پیغمبر اکرم حکم میکند.
الغیبة للنعمانی، نویسنده: ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 239، ح 30
افراد از نظر فرهنگی و دینی به جایی میرسند که در سطح بالایی از فرهنگ قرار میگیرند که حتی زنان خانه دار در خانههایشان به کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت میکنند.
اگر در خانه از کسی تخلفی صورت بگیرد، خانم خانه طبق کتاب الله و سنت نبیه قضاوت و داوری میکند. فرهنگ به قدری بالا میرود که حتی خانمهای خانه دار هم در حد قاضی قضاوت میکنند.
یکی از شرایط قضاوت اجتهاد مطلق است. بعد از انقلاب هم مشکل بود، بسیاری از قضات ما مجتهد نبودند و همانطور که می دانید قضاوت غیر مجتهد نافذ نیست. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) از طرف خود به قضات برای قضاوت کردن وکالت داد.
قاضی یا باید فقیه مطلق باشد یا از فقیه مطلق مجاز باشد، اما زمان حضرت ولی عصر فرهنگ به قدری بالا میرود که حتی زنان درون خانه هم مجتهده میشوند و میتوانند طبق قرآن و سنت رسول الله قضاوت و عمل کنند.
البته شاید در اینجا کلمه «لَتَقْضِی فِی بَیتِهَا بِکتَابِ اللَّهِ» به این معنا نباشد که اختلافی در خانه باشد و بخواهد این اختلاف را قضاوت کند، بلکه شاید اعم از این باشد.
خانمی که در خانه هست و خانه دار است، از نظر فرهنگ به قدری در مراتب بالاست که فرزندان خودش را دقیق با موازین قرآن و موازین سنت رسول الله تربیت میکند. فرزندی که بزرگ میشود، کاملاً آشنا به کتاب خدا و سنت نبی مکرم اسلام است.
یکی از مشکلات ما در جامعه این است که پدرها و مادرها کاری به فرزندان ندارند. الآن هم گوشیها درآمده و پدر و مادر افتخار میکنند که فرزندمان موبایل دست گرفته و دارد فیلم میبیند. همینها ذهن فرزند را تخریب میکند. امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«بَادِرُوا أَوْلَادَکمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یسْبِقَکمْ إِلَیهِمُ الْمُرْجِئَة»
احادیث ما را به فرزندانتان آموزش دهید، قبل از آنکه دشمنان ما مطالب نادرست به فرزندانتان آموزش دهند.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 6، ص 47، ح 5
در همین قضایای اخیر هم دیدیم که نوجوانان پانزده ساله یا شانزده ساله یا هجده ساله در این فتنه شرکت میکنند و یک سری شعارهایی میدهد که اصلاً خودش هم نمیداند معنای آن چیست.
جوانان پولی میگیرند، سنگی برمی دارند و با این سنگ شیشههای خط واحد را میشکنند یا کوکتل مولوتوف درست میکنند یا آمبولانس را به آتش میکشند یا مغازه مردم را به آتش میکشند.
یکی از علل این کارها این است که این جوانان در دوران کودکی با احادیث اهلبیت آشنا نشدند.
اگر شما انتقاد دارید یا اعتراض دارید، آیا چاره انتقاد این است که سنگ بردارید و شیشه ماشین مردم یا خط واحد را بشکنید یا مغازههای مردم یا آمبولانس را به آتش بکشید!؟ این چه منطقی است؟!! این جز منطق جنگل و منطق وحوش چیز دیگری هست؟!
بنده خیلی تأسف میخورم که همین چند روز پیش سخنگوی محترم دولت در یکی از دانشگاهها رفت، اما با برخورد بد دانشجویان روبرو شد.
اگر اعتراض دارید، حرفهایتان را بزنید تا ما در هیئت دولت مطرح کنیم. از این بهتر؟! کجای دنیا چنین چیزی هست؟! آیا آمریکا چنین کاری کرده است؟! آیا اروپا چنین کاری کرده است؟! آیا هند و چین و پاکستان چنین کاری کرده است؟!
کجای دنیا اتفاق افتاده کسی که تقریباً جزء بالاترین مقام دولتی است در محیط دانشگاه اعتراضات و انتقادات دانشجویان را بشنود؟!!
دیدیم تعداد زیادی از افراد در محیط حیاط دانشگاه شعار میدادند. بازهم سخنگوی دولت بزرگواری کرد و بعد از اینکه جلسهاش در سالن تمام شد آمد، اما عدهای شروع به فحاشی کردند. آیا منطق این است؟!
این دانشجو فردا میخواهد مدرک بگیرد و در نظام جمهوری اسلامی یا هر نظام دیگری مسئولیت بگیرد. این شخص میخواهد با مردم چکار کند؟! آیا میخواهد همینطور فحاشی کند و ناسزا بگوید؟!
اگر این شخص در آینده پزشک شد، اگر یک بیمار به آنجا برود چه برخوردی میخواهد با او داشته باشد؟! اگر این شخص فردا در ارگانی استخدام شد، با این فرهنگ میخواهد چکار کند؟!
این افراد با این کارشان آبروی خودشان را میبرند و حیثیت خود را حراج میکنند، اما خودشان نمیدانند و توجه ندارند.
البته حساب این تعداد انگشت شمار از حساب دو میلیون و اندی دانشجوی محترمی که در طول این مدت نه سروصدا کردند بلکه از نظام و مسئولین حمایت کردند و آشوبها را محکوم کردند، جداست.
تعداد این افراد به قدری انگشت شمار است که شاید در سطح کشور به ده هزار نفر هم نرسد. این قضایا نشانگر این است که تا حدودی پدر و مادرها مقصر هستند.
ما دلمان به حال پدر و مادری که فرزندش گرفتار شده و در گوشه زندان هست میسوزد، زیرا قلب این پدر و مادرها کباب میشود.
پدر و مادر بزرگوار! اگر شما فرزند خود را خوب تربیت کرده بودید، فرزندتان همگام با منافقین و آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی به خیابان نمیآمد تا اینطور شعار بدهد و اموال عمومی را تخریب کند.
اقدام فرزند شما با چه منطقی هماهنگی دارد؟! در کجای دنیا رسم است که معترض باید صدای اعتراضش را با تخریب اموال عمومی و کشیدن چادر از روی زنان محجبه به اثبات برساند؟! واقعاً اگر آزادی این است، هزاران مرگ بر این آزادی!!
واقعاً ما تأسف میخوریم و قدری هم باید بگوییم: خودم کردم که لعنت بر خودم باد! از یک طرف پدر و مادرها مقصر هستند.
از طرف دیگر باید بگوییم ارگانهای فرهنگی کوتاه آمدند و قصور کردند که اطلاع رسانی خوب نشده است. رسانههای ما آنگونه که انتظار میرفت مسئولیت خود را انجام ندادند.
ما همگی باید به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر عذر تقصیر ببریم و حداقل بعد از این موضوع جهاد تبیین و افسران جنگ نرم فضای مجازی را پیگیری کنیم.
این سید اولاد پیغمبر به قدری روی این موضوع پافشاری کرد که گلویش خسته شد. مقام معظم رهبری فرمود: "فضای مجازی به قتلگاه جوانان تبدیل شده است."
شاید الآن بعضی افراد موضع گیری کردند و شاید هم متوجه نشوند. آقایان وقتی زن و بچه خودشان در این مخمصه گرفتار شوند، تازه متوجه میشوند که بند را آب برده است. در آن زمان مجبورند که فکر اساسی کنند.
امیدواریم ان شاءالله تلاش کنیم با الهام از دستورات اهلبیت (علیهم السلام) فرزندانمان را در منازل با احادیث و اخلاق اهلبیت آشنا کنیم که وقتی وارد مدرسه میشوند برای دیگران الگو باشند.
تلاش کنیم وقتی فرزندانمان وارد دبیرستان و دانشگاه میشوند نه تنها تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار نگیرند، بلکه الگو باشند برای اخلاق علوی و سیره مهدوی!
مجری:
ان شاءالله، الهی آمین. حضرت استاد بارها فرمودید که اگر بخواهیم این بلایا و این مصائب و این گرفتاریهایی که هست را ریشه یابی کنیم، همگی به این برمی گردد که افراد و جامعه از عمل به حدیث ثقلین دور شده است.
اگر امکان دارد مختصری از آنچه تا اینجا بیان شده است بفرمایید، ان شاءالله بعد از آن وارد بحث شویم.
مروری مختصر بر مطالب جلسات گذشته پیرامون حدیث ثقلین
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) با رسای بیان فرمود: من در میان شما دو چیز گرانمایه میگذارم.
«إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»
اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید.
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788
و:
«ما ان أخذتم به لن تضلوا بعدی»
اگر آنها را اخذ کنید هرگز گمراه نمیشوید.
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 585، ح 990
و:
«لن تضلوا إن تبعتموهما»
و اگر از آنها تبعیت کنید هرگز گمراه نمیشوید.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 439، الفصل الأول فی الآیات الواردة فیهم
آن دو یادگار رسول اکرم، قرآن و اهلبیت است. ان شاءالله به دوستان قول میدهیم در رابطه با حدیث «کتاب الله وسنتی» که آقایان امروز به جای «کتاب الله و أهل بیتی» مطرح میکنند از منابع اهل سنت بحث کنیم.
ما در این خصوص یک روایت صحیح نداریم، بلکه بزرگان اهل سنت تصریح کردند که بنی امیه «کتاب الله وسنتی» را به جای «کتاب الله و أهل بیتی» جعل کردند.
ما کتابی معتبرتر از «صحیح مسلم» نداریم. «صحیح مسلم» وقتی میخواهد ثقلین را مطرح کند، «کتاب الله و عترتی أهل بیتی» را مطرح میکند. مشخص است که یک سری دستهایی برای تحریف این حدیث در کار بوده است.
عرض کردیم «کتاب الله وعترتی اهل بیتی» با واژههای مختلف آمده است. واژه «إن تمسکتم به» آمده است، واژه «إن أخذتم به» آمده است، واژه «إن اتبعتموهما» هم آمده است.
همچنین واژههای دیگری آمده است مبنی بر اینکه اگر از آنها تبعیت کردید هرگز گمراهی سراغ شما نخواهد آمد. قرآن و اهلبیت کنار هم هستند و هرگز از همدیگر جدا نمیشوند تا قیامت. این بدان معناست که نه در دنیا کتاب از اهلبیت جداست و نه اهلبیت از کتاب جداست، نه در عالم برزخ و نه در قیامت تا نزد حوض کوثر خدمت رسول اکرم برسند.
قرآن کریم از آنچه مردم با آن کردهاند شکایت میکند. اهلبیت هم از آنچه امت با آن بزرگوار کردند به رسول اکرم شکایت میکند. آنجا دیگر خبری از پارتی بازی نیست.
(وَ الْوَزْنُ یوْمَئِذٍ الْحَق)
و وزن کردن (اعمال و سنجش ارزش آنها) در آن روز حق است.
سوره اعراف (7): آیه 8
در قیامت دیگر قضاوت حق است. رسول اکرم به امر الهی داوری خواهد کرد و حکمی هم که جاری میکند دیگر تجدیدنظر شدنی نیست. احکام رسول الله احکام قاطع و بدون برگشت است و روی حرف رسول الله هم هیچ حرفی زده نخواهد شد.
حکمی که پیغمبر اکرم کند اگر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هم بخواهند شفاعت کنند شفاعت آنها هیچ تأثیری نخواهد داشت. خوشا به حال کسانی که قبل از آمدن آن روزی که قرآن کریم میفرماید:
(یوْمَ تُبْلَی السَّرائِر)
در آن روز که اسرار پنهان آشکار میشود.
سوره طارق (86): آیه 9
به فکر آن روز باشند که مایه شرمندگی ما نزد رسول اکرم و اهلبیت (علیهم السلام) نباشد.
مجری:
ان شاءالله، الهی آمین. حضرت استاد وعدهای داده بودید و الحمدلله تا اینجا هم خوب پیش رفتیم.
حتماً بینندگان عزیزی که همراه ما بودند مشاهده کردند که حضرت استاد بسیاری از این عبارات مختلف را آوردند و ما دیدیم با چه عبارتهای مختلفی بیان شده است.
تک تک واژههایی که در هر عبارتی ذکر شده بود و آن چیزی که ممکن بود ابهام و ایهامی داشته باشد الحمدلله این غطاء از روی ابهامات برداشته شد و مطلب نسبت به بسیاری از کلمات برای ما واضح و روشن شد.
حال رسیدیم به بعضی از عبارات دیگر که حضرت استاد ابتدائا بعضی از روایات را مطرح کردند. در بعضی از این تعبیر «حوض» بیان شده بود همانند این عبارت:
«وَإِنَّهُمَا لَنْ یتَفَرَّقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 181، ح 21618
یا:
«فَإِنِّی فَرْطُکمْ علی الْحَوْضِ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971
اصلاً این قضیه حوض چیست؟! ما جای دیگری هم داریم که به این مطلب اشاره شده باشد؟!
«حوض کوثر»؛ هشدار جدی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
عبارتی که آمده و شما هم اشاره داشتید نکته ظریفی دارد. ما وقتی عبارت «صحیح مسلم» را میخواندیم، به عبارتی در کتاب «صحیح مسلم» برخورد کردیم که مینویسد: پیغمبر اکرم در غدیر خم، حمد الهی کرد و ثنای الهی گفت؛
«وَوَعَظَ وَذَکرَ»
هم موعظه کرد و هم تذکر داد.
عرض کردیم قرآن کریم در مورد موعظه کردن میفرماید:
(ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة)
با حکمت و اندرز نیکو به سوی راه پروردگارت دعوت نما.
سوره نحل (16): آیه 125
«وَذَکرَ» به معنای این است که آنها را ترساند. رسول اکرم هم بشیر است و هم نذیر است، به این معنا که اگر این کارها را کردید به بهشت میروید و اگر این کارها را کردید به جهنم میروید.
متأسفانه «صحیح مسلم» نیاورده که موعظه و تذکرات پیغمبر اکرم چه بود. این خیلی مهم است. در ادامه حدیث ثقلین را مطرح میکرد که پیغمبر اکرم فرمود:
«وأنا تَارِک فِیکمْ ثَقَلَینِ أَوَّلُهُمَا کتَابُ اللَّهِ فیه الْهُدَی وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکوا بِهِ فَحَثَّ علی کتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فیه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی»
راوی میپرسد:
«فَقُلْنَا من أَهْلُ بَیْتِهِ نِسَاؤُهُ»
آیا زنان پیغمبر از اهلبیت نیستند؟
«قال لَا»
فرمود: خیر، زنان پیغمبر از اهلبیت نیستند.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1874، ح 2408
ما در اینجا میبینیم اگر در منابع دیگر عبارت «وَذَکرَ» نیامده است از دست بعضی از محدثین در رفته است. به عنوان مثال در کتاب «فضائل الصحابه» اثر «احمد بن حنبل» جلد دوم صفحه 585 حدیث 990 آمده است:
«انی قد ترکت فیکم ما ان أخذتم به لن تضلوا بعدی»
من در میان شما چیزی میگذارم که اگر از آنها اخذ کنید و به دستورات آنها عمل کنید هرگز گمراه نمیشوید.
«الثقلین واحد منهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتی أهل بیتی»
حضرت در ادامه میفرمایند:
«الا وانهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
آگاه باشید که قطعاً این دو هرگز از همدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.
«قال بن نمیر قال بعض أصحابنا عن الأعمش قال انظروا کیف تخلفونی فیهما»
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 585، ح 990
چرا حضرت نفرمود که در آخرین لحظه عمر شما این دو از همدیگر جدا نمیشوند؟! چرا حضرت نفرمود مادامی که آسمان و زمین باقیست این دو از همدیگر جدا نمیشوند؟! چرا حضرت نفرمود مادامی که قیامت برپا نشده این دو از همدیگر جدا نمیشوند؟!
چرا حضرت عبارت «حوض» را مطرح کردند؟! رسول گرامی اسلام آخرین لحظه حیات، آخرین روز دنیا، قیامت یا شب اول قبر را نفرمود. قیامت برای خود دنیای است و عرصات متعددی دارد. دهها و صدها هزار عرصات و موقف در قیامت هست، اما از این هزاران موقف، رسول گرامی اسلام تنها حوض را مطرح کردند.
«ألبانی» در کتاب «جامع صحیح سنن ترمذی» این روایت را آورده و میگوید: روایت صحیح است. «ترمذی» مینویسد:
«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»
من در میان شما دو چیز به یادگار گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید.
«أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتی أهل بیتی»
حضرت در ادامه میفرماید:
«ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
اینها از همدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند.
«فانظروا کیف تخلفونی فیهما»
ببینید به این توصیه من چطور عمل میکنید.
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788
رسول گرامی اسلام به صراحت میفرمایند: حواستان را جمع کنید تا نزد حوض همدیگر را خواهیم دید. این در حقیقت همان عبارت «وَوَعَظَ وَذَکرَ» است.
کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» که مفصل خطبه غدیر را مطرح کرده است، در جلد سوم صفحه 180 آمده است که حضرت میفرماید:
«یا أَیهَا الناس إنی فَرَطُکمْ وَإِنَّکمْ وارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»
ای مردم! من پیشاپیش شما در کنار حوض هستم و همه شما در کنار حوض بر من وارد خواهید شد.
« حَوْضٌ أَعْرَضُ ما بین بُصْرَی وَصَنْعَاءَ فیه عَدَدُ النُّجُومِ قد حان من فِضَّةٍ»
این عبارت مراد از این است که حوض وسعت بزرگی دارد. حضرت در ادامه میفرماید:
«وَإِنِّی سَائِلُکمْ حین تَرِدُونَ عَلَی عَنِ الثَّقَلَینِ فَانْظُرُوا کیفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 180، ح 3052
بازهم «طبرانی» در جلد پنجم صفحه 167 همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«لَنْ یتَفَرَّقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 167، ح 4971
«هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد نهم صفحه 164 مینویسد:
«یا أیها الناس إنی فرط وأنتم واردون علی الحوض»
ای مردم! من در کنار حوض منتظر شما هستم و شما در کنار حوض بر من وارد خواهید شد.
«وإنی سائلکم عن الثقلین فانظروا کیف تخلفونی»
از شما در مورد ثقلین سؤال میکنم و حواستان را جمع کنید که با ثقلین من چه برخوردی کردید.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 164، ب فی فضل أهل البیت رضی الله عنهم
«ابن کثیر دمشقی» با اینکه زیاد دل خوشی از مطالب اهلبیت ندارد، در کتاب «تفسیر» خود جلد چهارم مینویسد:
«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی وإنهما لم یفترقا حتی یردا علی الحوض»
در میان دو چیز به امانت میگذارم؛ کتاب خدا و عترت من. آنها از همدیگر جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر نزد من آیند.
تفسیر القرآن العظیم، نویسنده: ابن کثیر، وفات: 774، رده: مصادر تفسیر سنی، خطی: خیر، تحقیق: تقدیم: یوسف عبد الرحمن المرعشلی، سال چاپ: 1412 - 1992 م، ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان، ج 4، ص 122، باب سورة الشوری
اگر ما بخواهیم اینها را بشماریم، مسئله حوض الی ماشاءالله مطرح شده است. مسئله حوض چیست؟! عزیزان دقت کنند که قضیه حوض در حقیقت یکی از هشدارهای رسول اکرم نسبت به امت بوده است.
رسول اکرم ملاکی گذاشته است که کتاب و اهلبیت است. حتی اگر کتاب و سنت هم باشد، آیا اهلبیت به سنت پیغمبر اکرم بیشتر آشنا هستند یا دیگران؟!
ما در جلسه گذشته هم خواندیم که «ابوهریره» میگوید: انصار در بیابانها مشغول زراعت و کشاورزی بودند و مهاجرین در بازار مشغول کسب و کار بودند. تنها من بودم که از پیغمبر اکرم حدیث یاد میگرفتم.
او همچنین نسبت به عایشه تعبیر تندی داشت که ما گفتیم از ترجمه کردن آن معذوریم. این عبارت که در کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آمده است به قدری تند بود که از ترجمه کردن آن خجالت میکشم.
اگر چنین تعبیری در کتب شیعه باشد، وهابیها خودشان را پاره میکنند و آسمان و زمین را بر سر شیعه ویران میکنند.
حال به جهت اینکه عبارت در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است نه میتوانند حرفی بزنند و نه میتوانند توضیحی بدهند. آنها وسط راه ماندهاند که نه راه پس دارند و نه راه پیش دارند.
ما میبینیم قضیه حوض در کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هفده یا هجده مورد مطرح شده است. سؤال بسیار زیبایی است اینکه رسول اکرم در غدیر خم حدیث غدیر را مطرح میکند و حدیث ثقلین را مطرح میکند، چه ارتباطی به حوض دارد!
ما دیدیم حدیث حوض در روایتهای مختلف با سندهای صحیح مطرح شده است و رسول گرامی اسلام میفرماید: این دو امانتی که در میان شما گذاشتم در نزد حوض بر من وارد میشوند. ببینید بعد از من برخورد شما با کتاب و اهلبیت چطور خواهد شد.
ابتدا به سراغ کتاب «صحیح بخاری» میرویم. در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 6211 آمده است:
«لَیرِدَنَّ عَلَی نَاسٌ من أَصْحَابِی الْحَوْضَ حتی عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِی»
تعدادی از اصحاب من در حوض کنار من میآیند که من آنها را میشناسم، اما ملائکه مانع آمدن آنها به طرف حوض میشوند.
«فَأَقُولُ أصیحابی»
من می گویم: آنها صحابه من هستند.
«فیقول لَا تَدْرِی ما أَحْدَثُوا بَعْدَک»
خداوند متعال میفرماید: نمیدانی آنها بعد از تو چه بدعتها بنیانگذاری کردند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2406، ح 6211
«مسلم» هم در حدیث 2304 این روایت را آورده است. بازهم در حدیث 6212 آمده است:
«إنی فَرَطُکمْ علی الْحَوْضِ من مَرَّ عَلَی شَرِبَ وَمَنْ شَرِبَ لم یظْمَأْ أَبَدًا»
من در کنار حوض منتظر شما هستم، زیرا هرکسی از آب کوثر بخورد تشنگی نخواهد دید.
«لَیرِدَنَّ عَلَی أَقْوَامٌ أَعْرِفُهُمْ ویعرفوننی ثُمَّ یحَالُ بَینِی وَبَینَهُمْ»
اقوامی میآیند که هم من آنها را میشناسم و هم آنها مرا میشناسند، اما افرادی میان من و این اقوام حائل میشوند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2406، ح 6212
مشخص است که این قضیه مربوط به عصر پیغمبر اکرم است. بازهم در ادامه حدیث آمده است:
«فَأَقُولُ إِنَّهُمْ مِنِّی»
من می گویم: خدایا این صحابه از من هستند! چرا نمیگذارید نزد حوض بیایند؟!
«فَیقَالُ إِنَّک لَا تَدْرِی ما أَحْدَثُوا بَعْدَک»
خطاب میرسد: نمیدانی آنها بدعتهایی بعد از تو گذاشتند.
«فَأَقُولُ سُحْقًا سُحْقًا لِمَنْ غَیرَ بَعْدِی»
حضرت فرمود: مرگ باد مرگ باد برای آن دسته از اصحاب من که بعد از من دینم را تغییر دادند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2406، ح 6212
بازهم در حدیث 6214 آمده است:
«یرِدُ علی الْحَوْضِ رِجَالٌ من أَصْحَابِی فیحلؤون عنه»
تعدادی از اصحاب من نزد حوض میآیند اما کسانی مانع از آمدن آنها میشوند.
«فَأَقُولُ یا رَبِّ أَصْحَابِی»
من می گویم: خدایا آنها صحابه من هستند. چرا مانع میشوید؟
«فیقول إِنَّک لَا عِلْمَ لک بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَک»
خطاب میرسد: نمیدانی آنها بعد از تو چه بدعتهایی گذاشتند.
«إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»
آنها بعد از تو مرتد شدند و به دوران جاهلیت برگشتند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6214
این نه کتاب «کافی» است، نه کتاب «تهذیب الأحکام» است، نه کتاب «وسائل الشیعه» است و نه کتاب «بحارالانوار» است بلکه کتاب «صحیح بخاری» است. این روایت که از «ابوهریره» نقل شده است، تیر خلاصی را زده است. در روایت بعد آمده است:
«بَینَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتی إذا عَرَفْتُهُمْ»
هنگامی که من در کنار حوض کوثر ایستادهام گروهی را میآورند. وقتی آنها را شناختم آمدند کنار من تا از دست من آب کوثر بنوشند.
به کتاب لغت مراجعه کنید و ببینید «زُمْرَةٌ» به آن دسته از افرادی می گویند که حداقل هفتاد هزار نفر باشند. به عنوان مثال ما گروهان، گردان و لشکر می گوییم.
لشکر حداقل باید دوازده هزار نیرو داشته باشد و اگر کمتر باشد به تیپها و گروهان و گردان تقسیم میشود. عرب هم به دستهای «زُمْرَةٌ» میگوید که حداقل هفتاد هزار نفر باشد. این خیلی جالب است!
کسانی که می گویند مراد از حدیث حوض اصحاب رده است، ظاهراً حواسشان نیست و بعضی از روایات «صحیح بخاری» را قبول دارند و بعضی دیگر را رد میکنند.
«خَرَجَ رَجُلٌ من بَینِی وَبَینِهِمْ فقال هَلُمَّ»
مردی از میان من و آنها خارج میشود و به این گروه میگوید: بیایید برویم.
«فقلت أَینَ»
پرسیدم: آنها را کجا میبرید؟
«قال إلی النَّارِ والله»
او قسم جلاله میخورد که اینها را به سوی جهنم میبریم.
«قلت وما شَأْنُهُمْ»
پرسیدم: چرا؟ آنها چه کردند؟
«قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَک علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»
او میگوید: آنها بعد از تو به دوران قهقری زمان جاهلیت برگشتند.
«ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ»
سپس دسته بعد میآیند.
به فرموده رسول گرامی اسلام سه دسته میآیند که حداقل هرکدام هفتاد هزار نفر هستند.
«فلا أُرَاهُ یخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»
اصحاب من از آتش جهنم خلاص نمیشوند، مگر تعداد اندکی.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6215
این روایت در حقیقت مشخص میکند که قضیه از چه قرار است. ما این روایت را نگفتیم، بلکه روایت از کتاب «صحیح بخاری» است.
آقایان یا کتاب «صحیح بخاری» را چاپ کنند و احادیث حوض را از آن حذف کنند تا ما هم خیالمان راحت شود یا بگویند که این احادیث را شیعیان در این کتاب گنجاندهاند! در این صورت ما هم به شیعیانی که این روایات را در «صحیح بخاری» گنجاندهاند حرفهایی میزنیم.
بنده بارها گفتم مراد از «هَمَلِ النَّعَمِ» همانند تعدادی گوسفند یا شتر است که از گله گوسفند یا گله شتر خارج میشوند و مشغول چریدن میشوند.
چوپان و گله دار گوسفندها و شترها را میبرد و این بچه شترها جا میمانند و میبینند که همه رفتهاند. به عنوان مثال اگر هزار شتر بوده است، حدود پنجاه شتر باقی مانده است.
ما در فارسی به این تعداد "انگشت شمار" می گوییم، اما عرب به این تعداد «هَمَلِ النَّعَمِ» می گوید که ضرب المثل است که مراد ته مانده گروه شتر است. در این روایت آمده است که تعداد اندکی نجات پیدا میکنند. بازهم در حدیث 6213 آمده است:
«فَأَقُولُ یا رَبِّ أَصْحَابِی»
من می گویم: خدایا! آنها اصحاب من هستند.
«فیقول إِنَّک لَا عِلْمَ لک بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَک»
خطاب میرسد: نمیدانی آنها بعد از تو چه بدعتهایی گذاشتند.
«إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»
آنها بعد از تو به دوران جاهلیت برگشتند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6213
در حدیث 6643 آمده است:
«فَیقَالُ إِنَّک لَا تَدْرِی ما بَدَّلُوا بَعْدَک»
خطاب آمد: آنها چه تبدیلهایی در دین انجام دادند.
«فَأَقُولُ سُحْقًا سُحْقًا لِمَنْ بَدَّلَ بَعْدِی»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 6، ص 2587، ح 6643
اینها نمونههایی است که در کتب «صحیح بخاری»، «صحیح مسلم»، «مسند أحمد بن حنبل»، «سنن نسائی»، «سنن ابن ماجه» و کتب دیگر اهل سنت مفصل آمده است که قضیه حدیث حوض از چه قرار است.
تعابیری هم که در حدیث حوض آمده است، تقریباً روشن میکند که در حدیث ثقلین که رسول اکرم میفرماید: دیدار ما با شما کنار حوض و «وَوَعَظَ وَذَکرَ»!! رسول گرامی اسلام هم بشارت دادند و هم ترساندند. بشارت دادند:
«إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»
و ترساندند:
«فانظروا کیف تخلفونی فیهما»
حدیث حوض را پیغمبر اکرم فرموده و همه آن را شنیدهاند. وقتی پیغمبر اکرم در آخر عمر میفرماید که دیدار ما با شما کنار حوض، به این جهت است که صحابه خود میدانند قضیه حوض از چه قرار است.
پیغمبر اکرم که حدیث ثقلین را در آخرین لحظه عمر نفرمودند، زیرا از ابتدای رسالت این قضیه از سوی نبی گرامی اسلام بیان شده است. ما که تاریخ صدور حدیث نداریم، اما مشخص است رسول اکرم در طول بیست و سه سال دوران نبوت این مطالب را برای مردم مطرح کرده و همه مردم هم خبر دارند. بنابراین حضرت میفرمایند:
«یا أَیهَا الناس إنی فَرَطُکمْ وَإِنَّکمْ وارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»
همه نوشتهاند که صحابه متوجه شدند مراد از کلمه «الْحَوْضَ» که رسول اکرم آوردند، چیست.
جالب اینجاست که در کتاب «صحیح بخاری» مطلبی آمده است. آقایانی که می گویند مراد از حدیث حوض اصحاب رده هستند، به ما جواب بدهند.
ما در مناظرهای که با «پروفسور غامدی» داشتیم، ایشان گفت که مراد از حدیث حوض اصحاب رده و کسانی نظیر «مسیلمه کذاب» است. این در حالی است که «مسیلمه کذاب» اصلاً مسلمان نشده بود تا مرتد شود. آنها اصلاً اسلام نیاورده بودند!!
نگاه متفاوت شیعه و سنی به حقیقت «صحابه»!
در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 3937 آمده است که کسی آمد به «براء بن عازب» که یکی از اصحاب جلیل القدر پیغمبر اکرم و افقه صحابه پیغمبر اکرم است، گفت:
«طُوبَی لک صَحِبْتَ النبی وَبَایعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ»
خوشا به حالت که صحابه پیغمبر بودی و در زیر درخت در بیعت رضوان با حضرت بیعت کردی.
طبق آیه شریفه:
(إِنَّ الَّذِینَ یبایعُونَک إِنَّما یبایعُونَ اللَّه)
آنها که با تو بیعت میکنند در حقیقت فقط با خدا بیعت مینمایند.
سوره فتح (48): آیه 10
بیعت با پیغمبر اکرم به منزله بیعت با خداوند است.
«فقال یا بن أَخِی إِنَّک لَا تَدْرِی ما أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ»
براء بن عازب گفت: پسر برادرم! تو نمیدانی که ما بعد از پیغمبر چه بدعتها گذاشتیم.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1529، ح 3937
ما میخواهیم از شبکههای وهابی و عزیزان اهل سنت سؤال کنیم که وقتی «براء بن عازب» میگوید: «إِنَّک لَا تَدْرِی ما أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ» مراد از «ما أَحْدَثْنَا» چیست؟! چکار میتوان کرد؟!
آیا این بدان معناست که این افراد دین پیغمبر اکرم را تغییر دادند و دین جدیدی آوردند؟! آیا این بدان معناست که نماز را کنار گذاشتند، روزه را کنار گذاشتند، حج را تعطیل کردند یا زکات را تعطیل کردند؟! شاید با توجه به حدیث حوض که میگوید:
«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
و:
«یا أَیهَا الناس إنی فَرَطُکمْ وَإِنَّکمْ وارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»
در این روایت هم آمده است:
«إِنَّک لَا تَدْرِی ما أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ»
مشخص است که این افراد به توصیه پیغمبر اکرم بر اهلبیت توجه نکردند، اهلبیت را رها کردند و به سراغ صحابه رفتند!!
البته ما به خوبهای صحابه احترام میگذاریم. «مرحوم شیخ طوسی» اسامی چهارصد و اندی صحابه را در کتاب «رجال» خود آورده و بسیاری از آنها را توثیق کرده است. «مرحوم مامقانی» در کتاب «تنقیح المقال» اسامی چهارصد و نود تن از صحابه را آورده و توثیق کرده است.
ایشان در حقیقت نیمی از صحابه که اسامی آنها را آورده توثیق کرده است. ما در کتب فقهی تعداد زیادی روایت داریم که فقهای ما به روایاتی که نبوی است و صحابه نقل کردند عمل کردند و بر طبق آن فتوا دادند. اینکه می گویند شیعیان معتقدند که بعد از رحلت پیامبر صحابه مرتد شدند، غیر از چهار نفر! با واقعیت تطبیق نمیکند. ضرب المثلی است که می گویند: بدترین دلیل بر بطلان یک شیء وقوع یک شیء و مخالفت آن با حقیقت واقعی است.
شما هزار بار بگویید شیعیان می گویند صحابه مرتد شدند، غیر از چهار نفر! ملاحظه کنید در کتاب «رجال» اثر «شیخ طوسی» و کتاب «تنقیح المقال» اثر «مامقانی» و کتاب «رجال» اثر «نجاشی» بسیاری از صحابه را توثیق کردند.
ملاحظه کنید در کتب «کافی» و «تهذیب الأحکام» و «من لا یحضره الفقیه» و «استبصار» و «وسائل الشیعه» چقدر از صحابه روایت داریم و فقهای ما به این روایات عمل کردند.
حرفی بزنید که حتی خانوادههای شما در خانههایتان به شما نخندند!! اگر ما در این زمینه روایت داریم، شما هم روایت دارید. بیایید من چند روایت به شما نشان بدهم که می گویید بعد از پیغمبر اکرم همه صحابه مرتد شدند، غیر از چهار یا پنج نفر!
چطور میشود که اگر در کتابهای ما این روایات آمد ملاک است، اما اگر در کتابهای شما آمد هیچ اشکالی ندارد؟! در کتاب «البدایة و النهایة» از قول عایشه آمده است:
«قالت لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبة»
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 6، ص 304، فصل فی تنفیذ جیش اسامة بن زید
همچنین «ابن عطیه» متوفای 546 هجری در کتاب «محرر الوجیز» مینویسد:
«کان علی عهد النبی نفاق وقد ذهب ولم یبق إلا کفر بعد إیمان »
در زمان پیغمبر اکرم نفاق بود.نفاق از بین رفت و کفر بعد از ایمان آوردن باقی ماند.
المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطیة الأندلسی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان - 1413 هـ- 1993 م، الطبعة: الاولی، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ج 4، ص 193، باب النور: (55) وعد الله الذین... ..
ما این روایات را چکار کنیم؟! آقای «محمد بن عبدالوهاب» در کتاب «مفید المستفید» ذیل آیه شریفه:
(إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً)
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد و مردم را ببینی گروه گروه وارد دین خدا میشوند.
سوره نصر (110): آیات 1 و 2
مینویسد:
«والذی نفسی بیده إن الناس لیخرجون الیوم من دینهم أفواجاً کما دخلوا فیه أفواجاً»
قسم به خدایی که جانم در دست اوست مردم امروز از دین خارج میشوند، همانطور که قبلاً به دین وارد شده بودند.
مفید المستفید فی کفر تارک التوحید، اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب، دار النشر: مطابع الریاض - الریاض، الطبعة: الأولی، تحقیق: فضیلة الشیخ إسماعیل بن محمد الأنصاری، ج 1، ص 322، باب فی وجوب عداوة أعداء الله من الکفار والمرتدین والمنافقین
آیا این روایات قابل اصلاح هست یا قابل اصلاح نیست؟! روایت دیگری در کتاب «صحیح بخاری» آمده است که خیلی دردآور است. «حذیفه بن یمان» میگوید:
«إِنَّ الْمُنَافِقِینَ الْیوْمَ شَرٌّ منهم علی عَهْدِ النبی»
منافقین بعد از پیغمبر اکرم از منافقین زمان پیغمبر اکرم شرورتر هستند.
«کانُوا یوْمَئِذٍ یسِرُّونَ وَالْیوْمَ یجْهَرُونَ»
آنها در زمان پیغمبر نفاقشان را مخفی میکردند، اما الآن نفاقشان را آشکار میکنند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 6، ص 2604، ح 6696
در روایت بعد آمده است:
«عن حُذَیفَةَ قال إنما کان النِّفَاقُ علی عَهْدِ النبی فَأَمَّا الْیوْمَ فَإِنَّمَا هو الْکفْرُ بَعْدَ الْإِیمَانِ»
حذیفه میگوید: نفاق مربوط به زمان پیغمبر اکرم بود، اما الآن بحث کفر بعد از ایمان است.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 6، ص 2604، ح 6697
این روایت در کتاب «صحیح بخاری» آمده است. ما این روایات را چکار کنیم؟! آیا این روایات قابل دقت نیست؟! «ابن تیمیه» هم از قافله عقب نمانده و مینویسد:
«فإذا کان علی عهد رسول الله وخلفائه الراشدین قد انتسب إلی الإسلام من مرق منه مع عبادته العظیمة»
در عهد پیغمبر اکرم و خلفای راشدین کسانی که منتسب به اسلام بودند و مسلمان بودند از دین خارج شدند با عبادتهای سنگینی که داشتند.
«حتی أمر النبی بقتالهم فیعلم أن المنتسب إلی الإسلام أو السنة فی هذه الأزمان قد یمرق أیضا من الإسلام والسنة»
کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 3، ص 383
همچنین در کتاب «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی» در شرح حال «عمرو بن ثابت» آمده است:
«لما مات النبی کفر الناس إلا خمسة»
زمانی که پیغمبر اکرم از دنیا رفت همه مردم کافر شدند، غیر از پنج نفر.
تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 8، ص 9، ح 11
اینها را به ما جواب بدهید. شما نظیر این روایت را در کتب شیعه ملاک قرار میدهید. حال آنکه حضرت آیت الله سبحانی در کتابهایشان نسبت به این روایات مفصل مینویسند: این روایات هیچ سندی ندارد و با واقعیت هم نمیسازد.
بنی هاشم که با امیرالمؤمنین بودند و در آن شش ما هم هیچ بیعت نکرده بودند، آمارشان از صد نفر بیشتر بوده است. لذا عباراتی مثل:
«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِی إِلَّا ثَلَاثَةَ نَفَر»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 34، ص 274، ح 1017
اصلاً با واقعیت سازگار نیست. اگر چنین هست شما هم این روایت را در کتابهایتان دارید. در این روایت آمده است:
«کفر الناس إلا خمسة»
شما به این روایت چه جوابی دارید؟! بازهم «ابو داود سجستانی» در کتاب «سؤالات أبی عبید الآجری» مینویسد:
«لما مات النبی کفر الناس الا خمسة»
زمانی که پیغمبر اکرم از دنیا رفت مردم کافر شدند، جز پنج نفر.
سؤالات أبی عبید الآجری أبا داود السجستانی، اسم المؤلف: سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی، دار النشر: الجامعة الإسلامیة - المدینة المنورة - 1399 - 1979، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد علی قاسم العمری، ج 1، ص 212، ح 242
ما این روایات را چکار کنیم؟! چطور اگر این روایت در کتب شیعه بود باید آسمان بر سر شیعه خراب شود و در شبکههای وهابی گفته میشود و در خطبههای نماز جمعه گفته میشود و بالای منابر گفته میشود و در حوزهها تدریس میشود.
در مقابل مطالبی که در کتب اهل سنت هست باید مخفی شود و جوانان نباید از این مطالب باخبر شوند!! آیا این درست است یا درست نیست؟! ما قضاوت را به عهده خود شما واگذار میکنیم.
بنده بازهم تکرار میکنم حضرت آیت الله جوادی آملی میفرمایند اگر این مطالب را نگویید فردا جوانان اهل سنت از شما شکایت میکنند و می گویند: علمای ما این مطالب را به ما نگفتند و قزوینی هم که شبکه داشت این مطالب را به ما نگفت. ما در حقیقت جاهل مقصر نیستیم بلکه قاصر هستیم، زیرا به گوش ما نرسیده است.
باید به گوش مردم اعم از شیعه و اهل سنت برسد که پیغمبر اکرم فرمود: ملاک بعد از من، حرف قرآن و اهلبیت من است. این دو باعث میشود که گمراهی به سراغتان نیاید.
رسول اکرم نفرمود: «کتاب الله و اصحابی». مشکل اساسی ما هم همینجاست. اگر ما بتوانیم این مطلب را با زبان خوب بیان کنیم، بسیاری از مشکلات حل میشود.
بنده بارها گفتم که اگر حقایق را با عبارات تند و آلوده به کلمات زشت بگوییم، نه تنها فایدهای ندارد و اهل سنت حاضر نمیشوند حرف ما را گوش کنند بلکه بچه شیعهها هم حاضر نمیشوند حرف ما را گوش کنند.
وقتی یک جوان شیعه ببیند یک روحانی شیعه با فحش و ناسزا حرف می زند، دیگر اصلاً به حرف شیعیان هم گوش نمیدهد. روی این جهت ما باید قدری دقت کنیم و حواسمان را جمع کنیم و مطالب را خیلی راحت بیان کنیم. قرآن کریم میفرماید:
(وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا)
و به مردم نیک بگوئید.
سوره بقره (2): آیه 83
و:
(ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة)
با حکمت و اندرز نیکو به سوی راه پروردگارت دعوت نما.
سوره نحل (16): آیه 125
و:
«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»
اگر زیباییهای کلام ما را برای مردم بگویید، مردم از ما تبعیت میکنند.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 307، ح 69
فرمایش امام رضا (علیه السلام) مطلب را تمام کرده است. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
بسیار عالی، بسیار خوب. خیلی مفصل و عالی فرمودید. هرچند دوست داریم از محضر حضرت استاد نسبت به این مطلب بیشتر استفاده کنیم و حضرت استاد از ابتدا قول دادند که راجع به حوض مفصلتر صحبت کنند و حق مطلب هم همین هست.
افرادی که این مباحث را پیگیری کردند، حتماً دیدند که اگر یک سرچ ساده هم کنیم و تحقیقی در مقالات و پایان نامهها انجام بدهیم نسبت به بسیاری از کلمات و احادیث صحبت شده است.
در مقابل نسبت به کلمه «حوض» مخصوصاً در همین روایت بسیار کم هست. بنده خودم یک مدت نگاه میکردم و تحقیق میکردم، کلمات و جملات و مقالاتی با این مضمون به چشم نمیخورد.
البته همین جلسه قطعاً به خودی خود جا دارد به چندین مقاله مختلف تبدیل شود و واقعاً جای تشکر دارد.
بینندگان عزیز! عزیزان اتاق فرمان این تلفنها را در اختیارتان قرار دادند. تماس بگیرید، ان شاءالله در خدمتتان خواهیم بود. عزیزان اتاق فرمان با شما تماس خواهند گرفت و مستقیماً صدای شما را داخل استودیو خواهیم شنید.
سؤالتان، دغدغهتان یا هر مطلبی هست بیان بفرمایید. ان شاءالله پاسخگوی آن خواهیم بود. یک فاصله بگیریم، ان شاءالله برمی گردیم و در خدمتتان هستیم.
یا علی مدد
عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». با برنامه «حبل المتین» در خدمتتان هستیم و فرصت انتهایی برنامه در اختیار شما قرار گرفته است تا ان شاءالله صدایتان را بشنویم و پاسخگوی سؤالاتتان باشیم.
اگر هنوز هم عزیز بیننده ای هست که دغدغهای در ذهنش هست یا سؤالی در ذهن دارد، تماس بگیرد و سؤال خود را مطرح کند. ان شاءالله پاسخگو خواهیم بود.
تماسهای بینندگان برنامه:
جناب آقای علی رضا از خوزستان پشت خط هستند. آقا علی رضا در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقا علی رضا از خوزستان – شیعه):
سلام و وقت بخیر خدمت شما مجری گرامی جناب آقای مرعشی و سلام خدمت حضرت استاد آیت الله قزوینی عزیز.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
من یک سؤال در بحث ارتداد صحابه داشتم. در میان شیعیان افرادی هستند که بسیاری از اصحاب پیغمبر اکرم را قبول دارند و بر این عقیده هستند. بنده میخواستم بدانم این افراد در ابتدا مرتد شدند و بعداً به اسلام برگشتند؟!
در حدیث آمده است بعد از وفات رسول الله تنها سه نفر مسلمان باقی ماندند و سایرین مرتد شدند. در حالی که بسیاری از صحابه بودند که با امیرالمؤمنین یار و یاور بودند.
مجری:
بسیار خوب، ان شاءالله در خدمتتان هستیم و پاسخ را از حضرت استاد خواهیم شنید. آقا علی رضای عزیز منتظر باشید، خدانگهدارتان. تشکر میکنیم از آقا علی رضا که از خوزستان همراه ما بودند.
آقای محمدی از اصفهان پشت خط ارتباطی ما هستند. آقای محمدی در خدمتتان هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):
سلام علیکم، شب شما بخیر جناب آقای مرعشی و استاد محترم آیت الله قزوینی.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
اجازه بدهید من گزارشی در یکی دو دقیقه بدهم.
مجری:
بفرمایید.
بیننده:
مطالبی که استاد فرمودند به قدری شیرین و دقیق هست که انسان خجالت میکشد در مقابل حضرت استاد حرف بزند، اما اگر اجازه بدهید مطالبی خدمت شما عرض کنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خواهش میکنم، ما در خدمت شما هستیم.
بیننده:
برادر من روایتی را از یک حادثه شنیده بود و میخواست ببیند شما سند روایت را جایی سراغ دارید یا خیر.
مجری:
آقای محمدی ما شنونده هستیم.
بیننده:
گفتند که بعد از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هیچکسی جرئت نکرد بگوید:
«سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»
از من سؤال کنید قبل از آنکه از میان شما بروم.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 280، خ 189
اما «سبط ابن جوزی» بالای منبر گفت: «سلونی قبل أن تفقدونی». خانمی بلند شد و گفت: اجازه میدهید من سؤالی بپرسم؟! او گفت: بفرمایید.
زن گفت: وقتی «سلمان» از دنیا رفت، امیرالمؤمنین به عنوان اینکه «سلمان» یک صحابی خاص بود از مدینه به شهر مدائن رفتند و بر ایشان نماز خواندند و ایشان را غسل و کفن کردند. در مقابل وقتی عثمان از دنیا رفت، آنطور که شنیدهاید سه روز مانده بود. آیا ایمان عثمان مشکل داشت یا ایمان علی بن أبی طالب؟!
«ابن جوزی» گفت: ای زن! یا شوهرت گناهکار است که به تو اجازه داده از خانه بیرون بیایی و این حرف را بزنی یا خودت گناهکار هستی و لعنت بر تو.
زن گفت: ببخشید، من دارم میروم. خانمی که بعد از پیغمبر اکرم در مقابل امیرالمؤمنین ایستاد و آن حوادث را در حق فرزندانش به کار برد، آیا حق مادری را نسبت به امت و فرزندان خودش انجام داد یا خیر؟! با اجازه آمده بود یا بی اجازه؟! «ابن جوزی» از منبر پایین آمد و به دنبال کار خود رفت. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مجری:
آقای محمدی از شما تشکر میکنیم. اصل شنیدن این واقعه هم جدای از سند حلاوت خود را به همراه دارد. بالاخره حرف حقی است که به هر بیانی هم ممکن است مطرح شود، اما قطعاً اصل مطلب را زیر سؤال نمیبرد.
آقای محمدی تشکر میکنیم. ان شاءالله راجع به سند روایت هم از حضرت استاد خواهیم پرسید. آقای فیضی از سراب پشت خط هستند. آقای فیضی در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقای فیضی از سراب – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت شما و حاج آقا قزوینی.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
آقای قزوینی میخواستم مطلبی خدمت شما عرض کنم. خداوند حضرت امام خمینی را رحمت کند. ایشان میفرمودند: هرموقع دیدید دشمنان شما را تعریف میکند، بدانید که شما گمراه شدهاید و از خط اسلام بیرون رفتهاید.
الآن بعضی از شبکههای وهابی و سلطنت طلب و اینترنشنال بعضی آقایان را خیلی تعریف میکند. این افراد بعضی جاها به اسم پدرشان در ایران پست پیدا کردند و فکر میکنند چیزی هستند. اگر اسم پدر این افراد را از رویشان بردارند، هیچی نیستند.
کسانی که این افراد را تحریک میکنند، در گردنشان طنابی انداختند و به دست خانم «مسیح علینژاد» دادند. موقعی که خانم «مسیح» کسی را تحریک کند، ببینید چیست.
این افراد شبها خوابهایی میبینند و فکرهایی میکنند، اما ما ایرانی هستیم و پشتیبان ولایت فقیه هستیم و تا زنده هستیم و نفس داریم از این انقلاب دفاع خواهیم کرد.
دشمنان کور خواندهاند. ما پرچم دار ولایت امام حسین هستیم و پشتیبان آیت الله خامنهای و ولایت فقیه هستیم و ان شاءالله تا زندهایم پایندهایم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
تشکر میکنیم جناب آقای فیضی عزیز که از سراب همراه ما بودید. ان شاءالله که موفق و مؤید باشید.
سؤال آقا علی رضا از خوزستان راجع به مطالبی بود که بیان شده بود و در باب ارتداد صحابه صحبت داشتند. بالاخره ما که الآن این حدیث را داریم، چکار کنیم؟!
مراد از «ارتداد صحابه»؛ یعنی انکار ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برادر بزرگوارم چند نکته باید در اینجا روشن شود. نکته اول اینکه آیا مراد از این ارتداد چیست. مراد از ارتداد، ارتداد از ایمان است یا مراد چیز دیگری است.
آقای «ابن اثیر» کتابی تحت عنوان «النهایة فی غریب الحدیث» دارند. ایشان در جلد دوم صفحه 214 ماده «ردد» حدیث حوض را آورده است و مینویسد:
«إنهم لم یزالوا مرتدین علی أعقابهم»
سپس مینویسد:
«علی متخلفین عن بعض الواجبات ولم یرد ردة الکفر»
آنها بعضی از واجبات مهم را ترک کردند و به سوی کفر آمدند.
النهایة فی غریب الحدیث والأثر، اسم المؤلف: أبو السعادات المبارک بن محمد الجزری، دار النشر: المکتبة العلمیة - بیروت - 1399 هـ - 1979 م، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ج 2، ص 214، باب ردد
مراد این نیست که این افراد کافر شدند. ما هم بر این عقیده هستیم که این افراد به این معنا مرتد نیستند که بگوییم کافر شدند بلکه به این معناست که اهم واجبات را ترک کردند.
برای اینکه قضیه قدری روشن شود، به کتابهای اهل سنت سر میزنیم. در کتاب «خطط الشام» اثر «محمد کردعلی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت جلد ششم صفحه 245 در ماده شیعه آمده است:
«عرف جماعة من کبار الصحابة بموالاة علی فی عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم»
تعدادی از بزرگان صحابه مشهور بودند به موالات در عصر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم).
بزرگانی نظیر «سلمان فارسی» و «ابو سعید خدری» از این گروه بودند.
«ومثل أبی سعید الخدری الذی یقول: أمر الناس بخمس فعلموا بأربع وترکوا واحدة»
ابو سعید خدری گفت: مردم به پنج دسته مأمورند که چهار مورد را گرفتند و یکی را رها کردند.
«ولما سئل عن الأربع قال: الصلاة والزکاة وصوم شهر رمضان والحج»
سؤال کردم که آن چهار مورد چیست؟ گفت: نماز و زکات و روزه ماه رمضان و حج.
سپس مینویسد:
«قیل: فما الواحد آلتی ترکوها؟»
«ابن اثیر» گفت: مراد از ارتداد ترک اهم واجبات است، به این معنا که یکی از واجبات مهم را ترک کردند. ایشان هم در اینجا مینویسد:
«قیل: فما الواحد آلتی ترکوها؟»
پرسیدم: موردی که مردم آن را ترک کردند کدام است؟
«قال: ولایة علی بن أبی طالب»
گفت: ولایت علی بن أبی طالب.
سپس مینویسد:
«قیل له: وإنما لمفروضة معهن»
افراد از او پرسیدند: آیا این هم فریضهای واجب است؟
«قال: هی مفروضة معهن»
ابو سعید گفت: بله، فریضهای واجب است.
خطط الشام، المؤلف: محمد بن عبد الرزاق بن محمَّد، کرْد عَلی (المتوفی: 1372 هـ)، الناشر: مکتبة النوری، دمشق، الطبعة: الثالثة، 1403 هـ - 1983 م، ج 6، ص 245
همین تعبیر را آقای «ابن مردویه» در کتاب «مناقب» میآورد. در این کتاب آمده که سؤال کردند:
«أمر الناس بخمس فعملوا بأربع وترکوا واحدة»
مردم به پنج کار مأمورند که چهار مورد را گرفتند و یکی را رها کردند.
«فقال له رجل: یا أبا سعید، ما هذه الأربع الّتی عملوا بها؟»
مردی گفت: ای أبا سعید! چهار موردی که مردم به آن عمل کردند کدام است؟
«قال: الصلاة، والزکاة، والحج، والصوم - صوم شهر رمضان»
ابو سعید گفت: نماز و زکات و حج و روزه ماه مبارک رمضان.
«قال: فما الواحدة الّتی ترکوها؟»
واجبی که مردم آن را ترک کردند کدام است؟
«قال: ولایة علی بن أبی طالب»
او گفت: ولایت علی بن أبی طالب.
به گفته ایشان مردم نماز میخوانند و روزه میگیرند و حج میروند و زکات میدهند، اما ولایت علی بن أبی طالب را ترک کردند.
«وإنّها مفترضة معهنّ؟»
آیا ولایت علی بن أبی طالب در ردیف سایر فرایض واجب است؟
«قال: نعم»
گفت: بله.
«قال: فقد کفر الناس!!»
پرسید: با رها کردن ولایت مردم کافر شدند!!
«قال: فما ذنبی!»
گفت: گناه من چیست!
مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع)، نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، 1424 - 1382 ش، ناشر: دار الحدیث، ص 72، ح 48
اگر این روایات را کنار حدیث حوض بگذارید، مسئله بسیار روشن و واضح است. «ارتد الناس» به معنای ارتداد از کفر نیست. آن عبارت «ابن اثیر» و این هم عبارت دو تن از بزرگان اهل سنت.
ما اصلاً از خودمان مطلبی نمیآوریم، بلکه از علمای اهل سنت نقل کردیم که قضیه از چه قرار است.
خیلی روشن و واضح است که وقتی «ابو سعید خدری» میگوید: نمیدانید بعد از پیغمبر اکرم چه بدعتها گذاشتیم، به این معنا نیست که نماز را ترک کردیم یا منکر قرآن شدیم.
همچنین عبارت «براء بن عازب» را از کتاب «صحیح بخاری» آوردیم. در کتاب «الإصابة فی تمییز الصحابة» اثر «ابن حجر عسقلانی» که معتبرترین کتاب در شرح حال اصحاب است جلد سوم صفحه 79 آمده است:
«لم یکن أحد من أحداث أصحاب رسول الله أفقه من أبی سعید الخدری»
در اینجا هم آمده است که به «ابو سعید خدری» می گویند:
«هنیئا لک برؤیة رسول الله وصحبته»
گوارا باد که پیغمبر اکرم را دیدی و با حضرت همنشین بودی.
«قال إنک لا تدری ما أحدثنا بعده»
ابو سعید خدری گفت: نمیدانی ما بعد از پیغمبر چه بدعتها گذاشتیم.
الإصابة فی تمییز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 3، ص 79، ح 3198
مراد ایشان این نیست که ما نماز را ترک کردیم یا ماه رمضان روزه نگرفتیم. «أحدثنا بعده» با کمک عبارت «محمد کردعلی» و «ابن مردویه» نشانگر این است که این افراد ولایت علی بن أبی طالب را کنار گذاشتند و به همین خاطر هم ناراحتند و تأسف میخورند.
همچنان که در روایت هم آوردیم وقتی به «براء بن عازب» می گویند که تو در بیعت رضوان بودی، او میگوید: ما بعد از پیغمبر اکرم بدعتهایی گذاشتیم.
حال که بحث به اینجا رسید، این مطلب را هم بگویم که در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد چهارم صفحه 7 آمده است:
«قالت عائشة رضی الله عنها وکانت تحدث نفسها أن تدفن فی بیتها مع رسول الله وأبی بکر»
عایشه داشت با خود میگفت: ای کاش میشد در خانه خودم کنار رسول الله و ابوبکر دفن میشدم.
«فقالت إنی أحدثت بعد رسول الله حدثا»
او در ادامه گفت: من بعد از پیغمبر اکرم بدعتهایی گذاشتم که از رسول خدا خجالت میکشم.
«ادفنونی مع أزواجه فدفنت بالبقیع»
مرا در کنار زنان پیغمبر اکرم دفن کنید، سپس او را در بقیع دفن کردند.
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 4، ص 7، ح 6717
«ذهبی» هم میگوید که این روایت شرایط «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را دارد. اینها همگی نشانگر این است که مهمترین چیزی که آقایان کنار گذاشتند، بحث ولایت امیرالمؤمنین است.
ما در روایت داریم که خلیفه دوم در آخر عمر بسیار ترسان و لرزان است. «ابن عباس» میگوید: چرا ترسان هستی در حالی که این همه خدمات داشتی؟ او میگوید: من از صاحب دو رفیقت میترسم که حق علی بن أبی طالب را ضایع کردم.
اینها مطالبی است که اهل سنت خود در کتابهایشان آوردهاند و تقصیر ما نیست. این قضیه به قدری روشن و واضح است که به تعبیر امام صادق (علیه السلام) حقانیت اهلبیت همانند آفتاب روشن است.
اصلاً لازم نیست که شما به کتابهای شیعه مراجعه کنید بلکه هر کتابی از اهل سنت را بردارید و پنجاه صفحه مطالعه کنید میبینید که حقانیت شیعه کاملاً میدرخشد.
مجری:
بسیار خوب، تشکر میکنیم، بسیار واضح و روشن است. همچنین از آقا علی رضا از خوزستان که این سؤال را مطرح کرده بودند.
آقای محمدی از اصفهان هم راجع به سند داستانی که مطرح کردند پرسیدند. اصل داستان که زیر سؤال نمیرود، اما نسبت به سند روایت پرسیدند.
ضربه فنی جالب «ابن جوزی» توسط یک شیر زن!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما این داستان را روی سایت هم آوردیم. این قضیه در کتاب «بحارالانوار» جلد 29 صفحه 647 و کتاب «الصراط المستقیم» اثر «مرحوم بیاضی» جلد اول صفحه 218 آمده است و متن عربی روایت هم آمده که چنین است:
«أَنَّ ابْنَ الْجَوْزِی قَالَ یوْماً عَلَی مِنْبَرِهِ: سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی، فَسَأَلَتْهُ امْرَأَةٌ عَمَّا رُوِی أَنَّ عَلِیاً عَلَیهِ السَّلَامُ سَارَ فِی لَیلَةٍ إِلَی سَلْمَانَ فَجَهَّزَهُ وَ رَجَعَ؟ فَقَالَ: رُوِی ذَلِک، قَالَتْ: فَعُثْمَانُ ثَمَّ ثَلَاثَةَ أَیامِ مَنْبُوذاً فِی الْمَزَابِلِ وَ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامُ حَاضِرٌ؟. قَالَ: نَعَمْ. قَالَتْ: فَقَدْ لَزِمَ الْخَطَأُ لِأَحَدِهِمَا»
این گفته بدان معناست که یا علی بن أبی طالب حق است و یا عثمان حق است.
«فَقَالَ: إِنْ کنْتِ خَرَجْتِ مِنْ بَیتِک بِغَیرِ إِذْنِ زَوْجِک فَعَلَیک لَعْنَةُ اللَّهِ، وَ إِلَّا فَعَلَیهِ»
ابن جوزی گفت: اگر تو بدون اذن شوهرت از خانه بیرون آمدی لعنت خدا بر تو باد و اگر شوهرت به تو اجازه داده است لعنت خدا بر شوهرت باد.
«فَقَالَتْ: خَرَجَتْ عَائِشَةُ إِلَی حَرْبِ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامُ بِإِذْنِ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ أَوْ لَا؟»
زن بازهم پرسید: آیا عایشه برای جنگ با علی بن أبی طالب با اجازه پیغمبر اکرم از منزل بیرون آمد یا خیر؟
«فَانْقَطَعَ وَ لَمْ یحِرْ جَوَابا»
ابن جوزی معطل ماند و نتوانست جوابی بدهد.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 29، ص 647، باب حکایة ظریفة تناسب المقام
همه فهمیدند که «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» تنها به قد و قواره امیرالمؤمنین و فرزندان آن بزرگوار زیبنده است که علمشان از منبع وحی گرفته شده است، نه از مکتب خانه!!
مجری:
بسیار عالی. حضرت استاد بسیار تشکر میکنیم، بسیار از محضرتان استفاده کردیم. همچنین تشکر میکنیم از همه شما عزیزان و عذرخواهی میکنیم از عزیزانی که نتوانستیم پاسخگوی آنها باشیم.
آقای بهادری هم پشت خط بودند، اما متأسفانه فرصت این اقتضا را نداشت که بتوانیم صدایشان را بشنویم.
تشکر میکنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند. ان شاءالله که موفق و مؤید و منصور باشید. تا دیدار آینده خدانگهدار