احمد بصری (یا همان احمد الحسن) که با ادعای سید یمانی پا به عرصه مدعیان دروغین مهدویت گذاشت در ادامه ادعاهای پلکانی خود، خود را فرزند امام زمان (عج) معرفی کرد. وی پس از مدتی با این ادعا که امامان شیعه 24 نفر هستند، خود را سیزدهمین امام نامید.
علاء سالم از سرکردگان جریان انحرافی احمد بصری در کتاب "احمد موعود، محل پیوند آسمانی و کشتی نجات برگزیده" پیرامون احمد بصری اینگونه مینویسد:
11. قائم احمد... آن سیزدهمین از بیست و چهار امام است:
با نگاه به متن های گذشته و پیوندشان به یکدیگر میفهمیم که (احمد) همان شیخ و امام سیزدهم می باشد.
احمد موعود، ص 49
این در حالی است که این اعتقاد به صراحت مخالف با مکتب اهل بیت علیهم السلام است. امام صادق علیه السلام در توصیف انحراف عدهای در زمان غیبت امام زمان علیه السلام میفرمایند: بعضی با این گفته که تعداد ائمه سیزده یا بیشتر است از دین خارج می شوند.
حدّثنا محمّد بن عليّ حاتم النوفليُّ المعروف بالكرماني قال : حدّثنا أبو العبّاس أحمد بن عيسى الوشّاء البغداديّ قال : حدّثنا أحمد بن طاهر [ القمي ] قال : حدّثنا محمّد بن بحر بن سهل الشيبانيُّ قال : أخبرنا عليُّ بن الحارث ، عن سعيد ابن منصور الجواشني قال أخبرنا أحمد بن عليٍّ البديلي قال : أخبرنا أبي ، عن سدير الصيرفي قال : دخلت أنا والمفضّل بن عمر ، وأبو بصير ، وأبان بن تغلب على مولانا أبى عبد الله الصادق عليهالسلام فرأيناه جالساً على التراب وعليه مسح خيبريٌّ مطوَّق بلا جيب ، مقصّر الكميّن ، وهو يبكي بكاء الواله الثكلى ، ذات الكبد الحرىَّ ، قد نال الحزن من وجنتيه ، وشاع التغيير في عارضيه ، وأبلى الدُّموج محجريه وهويقول : سيّدي غيبتك نفت رقادي ، وضيّقت عليَّ مهادي ، وابتزَّت منّي راحة فؤادي سيّدي غيبتك أوصلت مصابي بفجايع الأبد وفقد الواحد بعد الواحد يفنى الجمع والعدد ، فما احُسُّ بدمعة ترقى من عيني وأنين يفتر من صدري عن دوارج الرَّزايا وسوالف البلايا إلّا مثّل بعيني عن غوابر أعظمها وأفظعها ، وبواقي أشدها وأنكرها ونوائب مخلوطة بغضبك ، ونوازل معجونة بسخطك.
قال سدير : فاستطارت عقولنا ولهاً ، وتصدَّعت قلوبنا جزعاً من ذلك الخطب الهائل ، والحادث الغائل ، وظنّنا أنَّه سمت لمكروهة قارعة ، أو حلّت به من الدَّهر بائقة ، فقلنا : لا أبكى الله يا ابن خير الورى عينيك من أيّة حادثة تستنزف دمعتك وتستمطر عبرتك؟ وأيّة حالة حتمت عليك هذا المأتم؟.
قال : فزفر الصادق عليهالسلام زفرة انتفخ منها جوفه ، واشتدَّ عنها خوفه ، وقال : ويلكم نظرت في كتاب الجفر صبيحة هذا اليوم وهو الكتاب المشتمل على علم المنايا والبلايا والرَّزايا وعلم ما كان وما يكون إلى يوم القيامة الّذي خصَّ الله به محمّداً والائمّة من بعده عليهمالسلام ، وتأمّلت منه مولد غائمنا وغيبته وإبطاءه وطول عمره وبلوى المؤمنين في ذلك الزَّمان ، وتولّد الشكوك في قلوبهم من طول غيبته وارتداد أكثرهم عن دينهم ،وخلعهم ربقة الاسلام من أعناقهم الّتي قال الله تقدَّس ذكره : « وكلَّ إنسان ألزمناه طائره في عنقه » ـ يعني الولاية ـ فأخذتني الرِّقّة ، واستولت عليّ الأحزان فقلنا : يا ابن رسول الله كرِّمنا وفضّلنا بإشراكك إيّانا في بعض ما أنت تعلمه من علم ذلك.
قال : إنَّ الله تبارك وتعالى أدار للقائم منّا ثلاثة أدارها في ثلاثة من الرُّسل عليهمالسلام قدّر مولده تقدير مولد موسى عليهالسلام ، وقدَّر غيبته تقدير غيبة عيسى عليهالسلام ، وقدر إبطاءه تقدير إبطاء نوح عليهالسلام ، وجعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح ـ أعني الخضر عليهالسلام ـ دليلاً على عمره ، فقلنا له : اكشف لنا يا ابن رسول الله عن وجوه هذه المعاني.
قال عليهالسلام : أمّا مولد موسى عليهالسلام فإنَّ فرعون لمّا وقف على أنَّ زوال ملكه على يده أمر باحضار الكهنة فدلّوه على نسبه وإنّه يكون من بني إسرائيل ، ولم يزل يأمر أصحابه بشقِّ بطون الحوامل من نساء بني إسرائيل حتّى قتل في طلبه نيّفاً وعشرين ألف مولود ، وتعذَّر عليه الوصول إلى قتل موسى عليهالسلام بحفظ الله تبارك وتعالى إيّاه ، وكذلك بنو اُميّة وبنو العبّاس لمّا وقفوا على أنَّ زوال ملكهم وملك الامراء والجبابرة منهم على يد القائم منا ناصبونا العداوة ، ووضعوا سيوفهم في قتل آل الرَّسول صلىاللهعليهوآله وإبادة نسله طمعاً منهم في الوصول إلى قتل القائم ، ويأبى الله عزَّ وجلَّ أن يكشف أمره لواحد من الظلمة إلّا أن يتمَّ نوره ولو كره المشركون.
وأمّا غيبة عيسى عليهالسلام : فإنَّ اليهود والنصارى اتّفقت على أنَّه قتل فكذَّبهم الله جلَّ ذكره بقوله : « وما قتلوه وما صلبوه ولكن شبّه لهم »کذلک غیبة القائم فان الائمة سنتکرها لطولها، فمن قائل یهذی بانه لم یولد و قائل یقول: انه مات، و قائل یکفر بقوله: ان حادی عشرنا کان عقیما، و قائل یمرق بقوله: انه یتعدی الی ثلاثة عشر و صاعدا، و قائل یعصی الله عز و جل بقوله: ان روح القائم ینطق فی هیکل غیره.
سُدَیر صیرفی میگوید: من، مُفَضَّل بن عَمْرو، ابوبصیر و ابان بن تَغلَب خدمت مولایمان امام صادق (ع) رسیدیم در حالیکه ایشان بر خاک نشسته و جُبّه (نوعی لباس) خیبری پوشیده بودند و ایشان مانند مادر فرزند مردهی شیدای جگر سوخته میگریستند درحالیکه زمزمه میکردند:
ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.
ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدی پیوند داده ... من دیگر احساس نمیکنم اشکی را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و نالهای را که از مصائب و بلایای گذشته از سینهام سر میکشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگذازتر و سخت تر و ناآشناتر است، ناملایماتی که با غضب تو در آمیخته و مصائبی که با خشم تو عجین شده است. »
سدیر گوید: حضرت به ما فرمودند: خداوند در قائم ما سه خصلت جاری ساخته که آن خصلت در سه تن از پیامبران نیز جاری بوده است؛ نوع و طرز تولدش را مانند تولد موسی (تولد پنهانی) و غیبتش را مانند غیبت عیسی و تأخیر در ظهورش را مانند تأخیر افتادن طوفان نوح مقدر کرده است و بعد از آن عمر عبد صالح(خضر) را دلیلی بر عمر او قرار داده است.
اما تولد موسی(ع)، چون فرعون واقف شد که زوال پادشاهی او به دست موسی است، دستور داد که کاهنان را حاضر کنند و آنها وی را از نَسَب موسی آگاه کردند و گفتند که وی از بنی اسرائیل است و فرعون به کارگزاران خود دستور می داد که شکم زنان باردار بنی اسرائیل را پاره کنند و حدود بیست و چند هزار نوزاد را کشت اما نتوانست به کشتن موسی(ع) دست یابد زیرا او در حفظ و حمایت خدای متعال بود و بنیامیه و بنیعباس نیز چنیناند، وقتی واقف شدند که زوال پادشاهی آنها و پادشاهی امیران و ستمگران آنها به دست قائم ماست، با ما به دشمنی برخاستند و در قتل آل رسول (ص) و نابودی نسل او شمشیر کشیدند، به طمع آنکه بر قتل قائم دسترسی پیدا کنند، اما خدای تعالی امر خود را مکشوفِ یکی از ظلمه نمیسازد و نور خود را کامل میکند، گرچه خوشآیند مشرکان نباشد.
و اما غیبت عیسی(ع)، یهود و نصاری اتفاق کردند که او کشته شده است، اما خدای تعالی با این قول خود آنان را تکذیب فرمود، « وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ » و غیبت قائم نیز چنین است، زیرا این امت به واسطه طول مدتش آن را انکار میکند، پس گویندهای به هذیان گوید او متولد نشده است، و گویندهای دیگر گوید او مرده است، و گویندهای دیگر این کلام کفرآمیز را گوید که یازدهمین ما ائمه عقیم است، و گویندهای دیگر با این کلام از دین خارج شود که تعداد ائمه به سیزده و یا بیشتر رسیده است، و گویندهای دیگر به نافرمانی خدای تعالی پرداخته و گوید روح قائم در جسد دیگری سخن می گوید.
کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 ، ص 31 الی 34
به راستی آیا احمد بصری و اتباعش مصداق این سخنان امام صادق علیه السلام نیستند؟!
حال باید دید اتباع احمد بصری به این امام دروغین خود ایمان میآورند و یا به سخنان امام صادق علیه السلام؟!