بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 96/08/07
موضوع: مباحثی پیرامون تکفیر استغاثه و توسل از سوی وهابیت
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام علی من به زبان آمدهام
چون قطره به بحر بیکران آمدهام
با عشق به مرتضی و زهرا و رسول
تا محضر صاحب الزمان آمدهام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
درود و سلام و ارادت به پیشگاه مهربان و باصفا و دوست داشتنی یکایک شما عزیزان همراه «شبکه جهانی ولایت» دوستان خوب برنامه زنده «حبل المتین». عزیزانی که امشب وقت گذاشتید برنامه ریزی کردید و برنامه ما را تماشا میکنید بهترینها را برای شما آرزومندم.
انشاءالله که خوب و خوش و سلامت باشید، دلتان روشن باشد، دلتان آرام باشد. الهی غم و غصهای در دلتان نباشد و احیاناً اگر مشکلی در زندگیتان هست به برکت اهلبیت عصمت و طهارت انشاءالله مشکلات و گرفتاریها برطرف شود.
خیلی خوشحالیم که امشب هم مهمان خانههای شما شدیم تا برنامه زنده «حبل المتین» را از «شبکه جهانی ولایت» تقدیم حضور شما کنیم. حال و هوای شهرها و روستاها، همه جای ایران اسلامی و همه جای کشور عراق حال و هوای اربعینی هست.
اگر بخواهم مقداری بیشتر توصیف کنم و فراتر بگویم باید بگویم همه دنیا دارد خود را برای یک اتفاق بسیار بزرگ آماده میکند و آن همایش عظیم اربعین سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) است که دلهای همه را به خود معطوف کرده است. عشق و ارادت و محبت امام حسین در مسیر نجف و کربلا کاملاً نمایان است. شاید تصاویر را دیده باشید؛ زائران در حال حرکت هستند. همچنین ساکنان شهرهای دور عراق هم که مدتی پیش این مسیر جاده بهشت را پیمودند برای ورود به کربلای معلی. زائران برای تشرف به محضر سید و سالار شهیدان آقاجانمان حضرت امام حسین و ارباب بی کفنمان حضرت ابا عبدالله راه افتادند. انشاءالله شما هم عازم شوید و خداوند توفیق را نصیب و رزق و روزی شما قرار دهد. اگر رفتید ما را هم دعا کنید. اتفاقاً ما هم به اتفاق همکارانمان در «شبکه جهانی ولایت» پس فردا روز دوشنبه عازم کربلای معلی هستیم. ما در مسیر رسیدن به کربلا در خدمت شما هستیم. انشاءالله بتوانیم برنامههای خوبی را تقدیم حضور شما کنیم.
ما شاهد هستیم که دوستانمان شبانه روز زحمت میکشند و کوشش میکنند بتوانند در این ایام تا اربعین برنامههای در خور شأن مخصوصاً در مسیر نجف تا کربلا تقدیم حضور شما کنند.
ما انشاءالله در «شبکه فارسی ولایت» روزها صبح، عصر و در مسیر راه واحد سیار مستقر است و برنامههای مختلف را تقدیم حضور شما خواهیم کرد. همچنین شب در کربلا انشاءالله برنامههای زنده خواهیم داشت. شبکههای دیگر هم که زیرمجموعه «شبکه جهانی ولایت» هستند از جمله «شبکه الولایة عربی» و «شبکه هوسا» دست به دست هم دادند تا این شکوه عظیم اربعین را برای شما عزیزان بیننده به تصویر بکشند. احیاناً اگر خداوند این توفیق را نصیبتان نکرده است به ویژه دوستانی که در خارج از کشور هستند، با دیدن این تصاویر دلشان آرام بگیرد و انشاءالله خداوند ثواب زیارت اربعین را برایشان بنویسد.
دوستانم زحمت کشیدند راههای ارتباطی را برای شما زیرنویس کردند. سامانه پیام کوتاه ما «30001203» است، همچنین شمارهای در اختیارتان قرار دارد که از طریق فضای مجازی با برنامههای واتس آپ، تلگرام و وایبر میتوانید پیامهای خودتان را برای ما بفرستید.
عزیزان بیننده میتوانید از عشق، ارادت و محبت خود به حضرت مولا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و همچنین در خصوص موضوع برنامه که تا لحظاتی دیگر عرض میکنم برای ما بگویید.
اگر خواستید در مورد واقعه اربعین، پیاده روی اربعین و زیارت امام حسین هم مانعی ندارد؛ ما با دل و جان پذیرا هستیم. هرچه دل تنگتان میخواهد به ما بگویید. پیامهایتان به دست من میرسد و انشاءالله در طول برنامه پیامها را خواهم خواند.
امشب بازهم توفیق داریم در برنامه زنده «حبل المتین» یکشنبه شب در محضر استاد عزیزمان حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم. جناب استاد سلام علیکم و رحمة الله.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خود قرار دادند، خالصانهترین سلامها را تقدیم میکنم. از خداوند عالم آرزوی موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان مسئلت میکنم. برای همه کسانی که آماده رفتن به این همایش بزرگ حسینی هستند، کسانی که رفتند و کسانی که قلبشان با آنهاست از خداوند عالم جزای خیر طلب میکنم و دست مریزاد میگویم.
خدا را به آبروی حضرت سید الشهداء و اصحاب و یارانش سوگند میدهم فرج مولای ما حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک کند و همه ما و شما گرامیان را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بدهد.
از خداوند متعال میخواهیم دغدغههای فکری همه ما و شما را برطرف سازد، دعاهای ما را به اجابت برساند و حوائج همه ما و شما را به آبروی حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) برآورده کند؛ انشاءالله.
مجری:
خیلی ممنونم که جناب استاد در همین ابتدای برنامه در حق همه ما اینچنین زیبا دعا کردند. انشاءالله با آمین شما عزیزان بیننده به درجه استجابت برسد.
جناب استاد حتماً دوستان خوب بیننده در خاطر شریفشان هست که ما در برنامههای گذشته در مورد تکفیر بحث میکردیم. ما مشاهده میکنیم وهابیت امروز گاهی در فضای مجازی و گاهی در منابع مختلفی که امروز در دستشان هست به بهانههای مختلف برای مسلمانان حکم تکفیر صادر میکنند. وهابیت به خاطر توسل به اولیاء الهی مسلمانان را کافر و مهدور الدم میدانند و قتلشان را جایز میدانند و اموالشان را برای همه حلال میدانند.
شما در برنامههای گذشته این مطالب را بیان فرمودید. ما میخواهیم خلاصهای از آنچه در برنامههای گذشته با این تفکر و اندیشهای که وهابیت از گذشته داشتند و امروز هم رهروان آنها ادامه میدهند بفرمایید تا بنده سؤالات جدید را عرض کنم.
موضوع: وقتی وهابیت به خاطر توسل مسلمانان را کافر میدانند!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر رب أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا
من قبل از آنکه به سؤال حضرتعالی پاسخ بدهم، خطاب به همه عزیزانی که برای زیارت اربعین آماده میشوند یا کسانی که امکان رفتن ندارند مطالبی را بیان کنم.
در روایت داریم اگر شب عاشورا یا شب اربعین کسی نمیتواند به زیارت امام حسین برود، خانواده خود را جمع کند و برای آنها روضه حضرت سیدالشهدا بخواند خداوند عالم ثواب کسانی که در کربلای معلی هستند و در زیارت سیدالشهدا شرکت کردند را به او میدهد.
خداوند عالم چنین فردی را هم طراز کسانی که به زیارت امام حسین رفتند، قرار میدهد. انشاءالله عزیزان در این زمینه دقت کنند. در حقیقت این همایش نماد نشان دادن انسجام، بسیج و قدرت نمایی شیعه به صورت مسالمت آمیز در جهان است.
چندی پیش برادر عزیزمان جناب آقای بحرینی سفیر جمهوری اسلامی ایران در دانمارک میگفت: در کشورهای اروپایی توده مردم همایش بزرگ اربعینی را به عنوان یک نماد مسالمت آمیز شیعه شناختهاند و آن را نماد قدرت زیبای شیعه میدانند. ایشان میگفت: همایش اربعین برای مردم بسیار عجیب است و همانندی هم ندارد. امروز مردم در غرب شیعه را با همایش اربعین میشناسند.
شناخت شیعه با قضیه اربعین پیوند خورده است، اما زمانی که اسمی از اهل سنت یا عربستان سعودی میآید بلافاصله ذهنها به سمت ترور و آدمکشی و جنایت و ذبح و آتش زدن میرود.
بنابراین این قضیه بحث فردی و شخصی نیست، بلکه یک قضیه دینی و مسئله مذهبی است. ما باید در بزرگداشت این همایش جهانی تمام توان خود را به کار بگیریم. بنیانگذار پیاده روی اربعین «مرحوم میرزای نوری» بوده است. این کار بعد از مدتی ترک شد، اما دو مرتبه توسط مرحوم آیت الله العظمی سید عبد الهادی شیرازی با یک جمعیت دویست یا سیصد نفری به راه افتاد که امروزه به یک جمعیت بیست میلیونی تبدیل شده است.
ما سال گذشته توفیق داشتیم از نجف اشرف تا کربلا پیاده برویم. افراد زیادی از جمله جوان، پیر حتی خردسالان هشت یا نه ساله و بعضی افراد با پای برهنه این مسیر را طی میکنند.
زمانی که انسان این صحنهها را مشاهده میکند، اشک شوق بیاختیار از چشم انسان جاری میشود. مردم التماس میکنند که بیایید غذایی که ما آماده کردیم را بخورید. در کجای دنیا چنین کاری انجام میشود؟!
آقایان وهابی، عزیزان اهل سنت، مسیحیان، یهودیان! در تاریخ بشریت به ما نشان بدهید کجای دنیا همانند این اقدام انجام میشود؟ مردم عراق شیعیان عراق حتی اهل سنت در طول سال سهمی از درآمد خود را کنار میگذارند تا در ایام اربعین خرج امام حسین کنند.
مجری:
مردم عراق از شکم زن و فرزند خود میزنند تا برای امام حسین پول جمع کنند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله. حتی افرادی که هیچ پولی ندارند پارچ آبی به دست میگیرند و التماس میکنند تا به یک نفر یک لیوان آب بدهند. همچنین پدر و مادرها به دست کودک سه چهار ساله خود یک بسته دستمال کاغذی میدهند تا حداقل مردم با این دستمال عرق خود را پاک کنند.
در کجای عالم همانند چنین عشقی سراغ دارید؟ این عشق جز عشق به امام حسین (علیه السلام) در جای دیگری یافت نمیشود.
انشاءالله عزیزان ما در این همایش بزرگ اگر میتوانند شرکت کنند و اگر نمیتوانند هم افرادی که میتوانند بروند را بسیج کنند و امکانات در اختیار آنها قرار دهند.
در روایت داریم کسانی که نمیتوانند به کربلا بروند، به جای آن تمام یا بخشی از هزینه کسانی که به کربلا میروند را تأمین کنند. همچنین میتوانند حداقل چیزی را به عنوان آذوقه مثلا چند کیلو پسته یا شکلات، به زائرین کربلا بدهند تا در میان زائرین امام حسین توزیع کنند.
الحمدلله چندین برابر آنچه مردم نیاز دارند از طرف مردم عراق یا خیرین فراهم شده است. چند روز پیش شنیدم یک جوان کویتی به تنهایی 250 هزار رأس گوسفند برای اربعین امام حسین به قیمت پنج میلیارد تومان نذر کرده است که در فضای مجازی عکس او منتشر شده است. شما کجا میتوانید مثل، مانند و بدیلی برای این عشق پیدا کنید؟ انشاءالله عزیزان ما از این فرصت طلایی که در اختیار دارند استفاده کنند، زیرا معلوم نیست آیا فردا زنده هستیم یا نیستیم. معلوم نیست سال آینده این زمان را درک میکنیم یا خیر.
معلوم نیست سال آینده توفیق پیدا میکنیم برای امام حسین قدم برداریم یا خدای ناکرده این توفیق از ما سلب میشود. باید تلاش کنیم از این سفره بزرگ و مائده آسمانی حسینی حداکثر استفاده را ببریم.
در رابطه با سؤال جنابعالی که وهابیت به بهانههای مختلف تکفیر مسلمانان و مهدور الدم بودن آنها را صادر میکنند، ما قبلاً هم مکرر مطالبی را بیان کردیم. زمانی که دین و وجدانی در کار نباشد و همه چیز با نظر مادی تفسیر شود، حداقل چیزی که میتواند از این افراد صادر شود همین فتوای تکفیر است. بنده چند تن از تکفیرهایی که به بهانههای واهی علیه شیعیان صادر میکنند را بیان میکنم.
در کتاب «الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة» مجموعه رسالهها و مسائل علمای نجد از زمان «محمد بن عبدالوهاب» تا الآن مطالبی بیان شده است. به صراحت میگوید:
"اگر کسی زکات مالش را ندهد مهدور الدم است و باید کشته شود، ولو اینکه نماز بخواند و روزه بگیرد و حج برود!"
«محمد بن عبدالوهاب» در کتاب «الدرر السنیة» جلد دهم صفحه 328 میگوید: اگر اذان و اقامه را مردم یک بلد و یک شهر ترک کنند؛
«قوتلوا»
همه باید کشته شوند.
دوستان عزیز در طول این هزار و چهارصد سال هزاران فقیه از جمله فقیه شیعی، حنفی، حنبلی، شافعی، مالکی، زیدی، اباضی و دیگر مذاهب آمده است. آیا تاکنون کسی از فقها چنین حرفی را زده است؟
گفتنی است در این کتاب آمده است: «وإن ترکوهما»، نه «أنکرهما»! یک مرتبه ممکن است کسی منکر اذان و اقامه باشد. حال اگر اذان و اقامه را یکی از ضروریات دین بشماریم و انکار اذان و اقامه به انکار رسالت برگردد بحث جدایی است. اما اذان و اقامه مستحب است و اصلاً من نمیخواهم اذان و اقامه بگویم. آیا نماز من درست است یا درست نیست؟! قطعاً نماز من درست است و در آن هیچ شکی نیست. ایشان در ادامه میگوید:
«کصلاة العید»
الکتاب: الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة، المؤلف: علماء نجد الأعلام، المحقق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، الطبعة: السادسة، 1417 هـ/1996 م، ج 10، ص 328، باب تابع کتاب حکم المرتد
او فتوا میدهد که اگر کسی نماز عید فطر یا نماز عید قربان را ترک کند واجب القتل است! دوستان عزیز مشاهده کنید که این افراد چطور دین را بازیچه هوی و هوس خود قرار دادهاند. این تفکر یک وهابی و سلفی است.
آقایی که به عنوان یک روشنفکر به سلفی شدن خود افتخار میکند؛ دقت کند که سلفیت این است. فرقی نمیکند که شیعه باشد یا سنی باشد. او فتوا میدهد هر مسلمانی که اذان و اقامه را ترک کند، نماز عید یا نماز جماعت را ترک کند واجب القتل است.
مجری:
این افراد مستحب را هم واجب کردهاند!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ممکن است فرد اصلاً در نماز جماعت شرکت نکند. آیا گناه و معصیتی مرتکب شده است؟ آن هم نگفته است که به کسی که نماز جماعت نرفته است تشر بزنند، او را تعزیر کنند یا چندین شلاق به او بزنند. ولی نه! میگوید: باید او را به قتل برسانند! زیرا کار او در حد زنای محصنه است! تفکر «محمد بن عبدالوهاب» و اتباع او چنین است.
مجری:
استاد! داعشیهایی که بعضی از شهرها را تصرف میکردند و حکومت تشکیل میدادند این کارها را انجام میدادند و نمونههای آن را در فضای مجازی مشاهده کردیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله. مشاهده کنید «زرقاوی» در آخرین بیانیه خود چه مطالب وقیح و زشتی را به کار برده است. یا «عبدالمالک ریگی» در بیانیههای خود چه مطالبی را به کار میبرد. آنها در قضیه تاسوکی بیش از بیست تن انسان بیگناه از جمله دبیر، معلم را در دل شب قتل عام کردند، سر بریدند و فیلم سر بریدن آنها را برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم منتشر کردند.
حال شخصی از انگلستان ادعا میکند که «عبدالمالک ریگی» جزو شهدای ماست. انشاءالله خداوند شما را با او و همه شما را با «محمد بن عبدالوهاب» و «ابن تیمیه» محشور کند و ما را هم با امیرالمؤمنین و اهلبیتش و شهدای کربلا محشور کند.
دوستان عزیز مشاهده کنید «محمد بن عبدالوهاب» به این صورت فتوا صادر میکند. ما در جلسه گذشته اشاره کردیم که «ابن تیمیه» به صراحت در کتاب «مجموع الفتاوی» در جلد سوم صفحه 272 اعلام میکند:
«فلا یجوز عند أحد من المسلمین أن یقول القائل یا جبرائیل أو یا میکائیل أو یا إبراهیم أو یا موسی أو یا رسول الله اغفر لی أو ارحمنی أو ارزقنی أو انصرنی أو أغثنی أو أجرنی من عدوی أو نحو ذلک بل هذا کله من خصائص الإلهیة»
کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 3، ص 272، فصل معترض
به عقیده او کسی که استغاثه میکند مشرک است. ما در جواب گفتیم که خداوند متعال در سوره مبارکه قصص میفرماید:
(فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّه)
آن یک که از پیروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد.
سوره قصص (28): آیه 15
خداوند متعال در قرآن میفرماید که یکی از شیعیان و پیروان حضرت موسی از او درخواست کمک کرد. «ابن تیمیه» کاملاً خلاف قرآن کریم ادعا میکند که استغاثه گرفتن از غیر خدا شرک است.
همچنین از «امام سبکی» روایتی را نقل کردیم که او در کتاب «شفاء السقام» صفحه 357 ادعای اجماع میکند و میگوید: توسل و استغاثه از امور معلومه و قطعی است برای هرکسی که دین دارد.
حال چنین مسائلی برای کسی مانند «ابن تیمیه» و اتباع او که دین ندارند، مطرح نیست. استغاثه از امور معلومه و قطعیه برای کسی است که دین دارد.
(یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا)
پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه.
سوره یوسف (12): آیه 97
این ها «ندا» هست. و مواردی از فعل انبیاء و مرسلین، سیره سلف صالح، سیره علما و عوام مسلمین است. در میان اهل ادیان و در هیچ زمانی کسی نیامده است به این قضیه ایراد وارد کند تا زمانی که «ابن تیمیه» ابلیسوار این مسئله را بر مردم مشتبه کرد.
ما در این زمینه فتاوای بزرگان اهل سنت از جمله «ابن صلاح»، «ابن الحاج»، «ابن حجر» و «سندی» را آوردیم که میگوید:
«فلا یخفی أن قول القائل أغثنی یا رسول الله ما أراه مستنکرا»
مسئله قابل انکاری نیست که کسی به طور مستقیم از پیغمبر اکرم حاجت بخواهد.
السندی، محمد عابد، (المتوفى: 1257هـ)، حول التوسل و الاستغاثه، ص 170، تحقیق: غاوجی، وهبی سلیمان
همچنین «ملأ علی قاری» مینویسد:
«وَلِذَا قِیلَ: إِذَا تَحَیرْتُمْ فِی الْأُمُورِ فَاسْتَعِینُوا بِأَهْلِ الْقُبُورِ»
زمانی که در کارهای خود حیرتزده و سرگردان شدید، از اهل قبور استعانت بجویید.
الکتاب: مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، المؤلف: علی بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نور الدین الملا الهروی القاری (المتوفی: 1014 هـ)، الناشر: دار الفکر، بیروت – لبنان، الطبعة: الأولی، 1422 هـ - 2002 م، ج 4، ص 1259، ح 1769
این مطالب بسیار واضح و روشن است. ما همچنین نظر علمای بزرگ اهل سنت داخل کشور از جمله جناب «ملأ محمد عمر سربازی»، «عبدالرحمن سربازی»، «پروفسور محمد طاهر قادری» و دیگر علما را آوردیم که همگی بحث استغاثه به رسول گرامی اسلام و اولیاء الله را کاملاً مشروع میدانند.
مجری:
استاد از شما بسیار ممنونم، لطف فرمودید. بنده نگاهی به پیامهای عزیزان بیننده داشته باشم، سپس سؤالات بعد را مطرح خواهم کرد.
بخشی از پیامکهای بینندگان برنامه:
خانم فاطمه خلوصی از اسد آباد همدان سلام فرستادند و از برنامههای «شبکه جهانی ولایت» همچنین جناب استاد تشکر کردند.
مریم خانم و مینا خانم و خانواده یدالله جلالی از سردرود تبریز حاضری خود را در کلاس «شبکه جهانی ولایت» زدند.
خانم منیژه بشارت از اصفهان محضر استاد سلام فرستادند و گفتند: فردا عازم کربلا هستند. خوشا به حالشان و خوشا به حال همه کسانی که این روزها توفیق دارند کربلای معلی مشرف میشوند. انشاءالله به یاد همه باشند.
آقای علی دلشادی از تبریز لطف کردند پیام دادند و سلام و خسته نباشید گفتند. بسیاری از دوستان دیگر هم همراه و همدل هستند با «شبکه جهانی ولایت و برنامههایی که تقدیم حضورشان میشود.
ادامه گفتگوی خود را با جناب استاد حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی داریم. جناب استاد تفکرات و اندیشههای وهابیت و سردمداران آنها را بیان فرمودید و به خوبی مشخص شد.
حال سؤال اینجاست که آیا علمای اهل سنت بحث استغاثه به بندگان الهی را جایز میدانند یا خیر؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در این زمینه سخن بسیار زیاد است. بنده به ذکر بعضی از قسمتها اکتفا میکنم. بنده یادم نیست که این بخش را عرض کرده باشم. بحثی در میان بزرگان اهل سنت است و روایات متعددی هم داریم. آقایان این روایت را صحیح دانستهاند که میگوید: اگر در بیابان گرفتار شدید و به مشکل برخوردید، به بندگان خدا و کسانی که نمیبینید استغاثه کنید و بگویید:
«یا عباد الله أغیثونی»
فرقی هم نمیکند «عباد الله» ملائکه باشد، اجنه باشد، مردان صالح باشد؛ ما کاری با آنها نداریم. ما تلاش میکنیم تمامی این کتابها را روی آنتن ببریم تا عزیزان ببینند و نگویند آنها عبارات بزرگان ما را تقطیع میکنند یا به دروغ از خودشان میگویند.
در کتاب «مسائل الإمام أحمد بن حنبل روایة إبنه عبدالله بن أحمد» صفحه 245 وارد شده است:
«حدثنا قال سمعت أبی یقول حججت خمس حجج منها ثنتین راکبا وثلاثة ماشیا»
از پدرم شنیدم که میگفت: من پنج بار به حج رفتم، دو مرتبه سواره و سه مرتبه پیاده.
«أو ثنتین ماشیا وثلاثة راکبا»
یا دو مرتبه پیاده و سه مرتبه سواره.
«فضللت الطریق فی حجة وکنت ماشیا»
در یکی از سفرهای حج که پیاده بودم راه را گم کردم.
«فجعلت اقول یا عباد الله دلونا علی الطریق»
ای بندگان خدا، راه را به من نشان دهید تا به راه بیفتم.
«فلم ازل اقول ذلک حتی وقعت الطریق»
به این صورت استغاثه کردم تا راه را پیدا کردم.
مسائل أحمد بن حنبل روایة ابنه عبد الله، اسم المؤلف: عبد الله بن أحمد بن حنبل، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1401 هـ 1981 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: زهیر الشاویش، ج 1، ص 245، ح 912
«ابن تیمیه» میگوید: هرکسی بگوید «یا موسی»، «یا عیسی»، «یا رسول الله»، «یا فلان عباد» شرک است! بنابراین باید شرک «أحمد بن حنبل» را تثبیت کنند. همچنین در کتاب «مختصر مسند بزار» از قول «ابن عباس» میگوید که پیغمبر اکرم فرمود:
«إن لله ملائکة فی الأرض سوی الحفظة»
خداوند عالم در کره زمین ملائکهای دارد غیر از آنهایی که حافظ انسانها هستند.
«یکتبون ما یسقط من ورق الشجر»
هرچه از ورق و برگی که از درخت میریزد را مینویسند.
«فإذا اصاب أحدکم عرجة بأرض فلاة»
اگر برای شما در یک بیابان مشکل و گرفتاری پیش بیاید.
«فلیناد یا عباد الله! اغیثوا»
ای بندگان خدا به دادم برسید!
عسقلانی، ابن حجر (المتوفی: 852هـ)، مختصر مسند بزار، ج2، ص 430، تحقیق و تقدیم: ابن عبد الخالق ابوذر، صبری.
شما از یکی از کارشناسانی که مدعی هستند ما اهل سنت هستیم در خصوص این مطالب سؤال کنید. اهل سنت این افراد را اهل سنت نمیدانند.
اخیراً گروهی از اهل سنت شرق کشور به این افراد نامه نوشتند که ما شبکههای شما را اهل سنت نمیدانیم، شما آبروی ما را میبرید و به بزرگان ما توهین و اهانت میکنید. شما از این افراد سؤال کنید که اگر کسی بگوید «یا عباد الله أغیثونی» شرعاً چه حکمی دارد!!
دوستان این مدارک را ببینند، سؤال کنند و مقایسه کنند تا ببینند آیا واقعاً این افراد اهل سنت هستند یا ضد سنت و اهل بدعت هستند. این افراد ضد سنت هستند. سند این روایت حسن است. ایشان سپس از کتاب «مجمع الزوائد» نقل میکند که راویان این روایت ثقه هستند. همچنین «طبرانی» در کتاب «المعجم الکبیر» جلد هفدهم از پیغمبر اکرم نقل میکند:
«إذا أَضَلَّ أحدکم شیئا أو أَرَادَ أحدکم عَوْنًا وهو بِأَرْضٍ لیس بها أَنِیسٌ»
اگر کسی چیزی را گم کند یا در بیابانی تک و تنها بماند.
«فَلْیقُلْ یا عِبَادَ اللَّهِ أَغِیثُونِی یا عِبَادَ اللَّهِ أَغِیثُونِی»
سپس بگوید: ای بندگان خدا به دادم برسید، ای بندگان خدا به دادم برسید.
«فإن لِلَّهِ عِبَادًا لا نَرَاهُمْ وقد جَرَّبَ ذلک»
خداوند عالم بندگانی دارد که شما آنها را نمیبینید ولی از آنها استغاثه میکنید.
«وقد جَرَّبَ ذلک»
این کار به تجربه ثابت شده است.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 17، ص 117، ح 290
از این آقایانی که ادعا میکنند:
(إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعِین)
(پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوئیم.
سوره فاتحه (1): آیه 5
با استغاثه و توسل منافات دارد، سؤال کنید چه جوابی برای این روایات دارند؟ آیا آقای «طبرانی» را هم کافر میدانند؟ آقای «نووی» که علمای اهل سنت از او به فقیه امت تعبیر میکنند، روایتی از نبی گرامی اسلام نقل میکند و میگوید:
«إذَا انْفَلَتَتْ دابَّةُ أحَدِکمْ بأرْضِ فَلاةٍ»
اگر در بیابان اسب یا شتر خود را گم کردید.
اگر مشغول نماز خواندن بودید و حیوان رفت و نمیدانید به کدام سمت رفته است.
«فَلْینادِ: یا عِبادَ الله احْبِسُوا یا عِبادَ اللَّهِ احْبِسُوا»
بگویید: ای بندگان خدا اسب مرا بگیرید، ای بندگان خدا اسب مرا بگیرید.
«فإنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فی الأرْضِ حاصِراً سَیحْبِسُهُ»
خداوند بندگانی در زمین دارد که اسب یا شتر گمشده شما را به شما برمیگرداند.
«قلت: حکی لی بعض شیوخنا الکبار فی العلم أنه افلتت له دابّة أظنُّها بغلة، وکان یعرفُ هذا الحدیث»
نقل شده است: یکی از شیوخ و علمای بزرگ ما که اهل علم بود، نقل میکند که من مرکب خود را که قاطر بود گم کردم و این حدیث را شنیده بود.
«فقاله، فحبسَها الله علیهم فی الحال»
این ذکر را گفته بود و در همان لحظه آن بندگان قاطر او را به او برگرداندند.
«وکنتُ أنا مرّةً مع جماعة، فانفلتت منها بهیمةٌ وعجزوا عنها، فقلته، فوقفت فی الحال بغیرِ سببٍ سوی هذا الکلام»
من یک مرتبه با جماعتی بودم، حیوانی از ما گم شد و نتوانستیم او را به دست بیاوریم. من این دعا را خواندم و بلافاصله این حیوان پیدا شد.
الکتاب: الأذکار، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط رحمه الله، الناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت – لبنان، طبعة جدیدة منقحة، 1414 هـ - 1994 م، ج 1، ص 223، ح 632
همچنین جناب آقای «بیهقی» در «جامع الشعب الایمان» جلد ششم صفحه 128 مینویسد:
«فإذا أصاب أحدکم عرجة فی الأرض لا یقدر فیها علی الأعوان فلیصح فلیقل عباد الله أغیثونا أو أعینونا رحمکم الله»
اگر کسی در بیابان گم شد یا گرفتاری برایش پیش آمد و کمکی هم نداشت، فریاد بزند و بگوید: ای بندگان خدا به دادم برسید و مرا کمک کنید
«فإنه سیعان»
او را کمک میکنند.
«فما أصاب أحدا منکم عرجة أو احتاج إلی عون بفلاة من الأرض فلیقل أعینونا عباد الله رحمکم الله فإنه یعان إن شاء الله»
اگر کسی در بیابان بی آب و علف احتیاج به کمک داشت و بگوید: ای بندگان خدا مرا کمک کنید انشاءالله او را کمک خواهند کرد.
شعب الإیمان، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن الحسین البیهقی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1410، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ج 6، ص 128، ح 7697
همچنین از «احمد بن حنبل» نقل شده است:
«عبد الله بن أحمد بن حنبل قال سمعت أبی یقول حججت خمس حجج اثنتین راکب وثلاث ماشی أو ثلاث راکب واثنتین ماشی فضللت الطریق فی حجة وکنت ماشیا فجعلت أقول یا عباد الله دلونی علی الطریق قال فلم أزل أقول ذلک حتی وقفت علی الطریق»
از پدرم شنیدم که میگفت: من پنج بار به حج رفتم، دو مرتبه سواره و سه مرتبه پیاده یا دو مرتبه پیاده و سه مرتبه سواره. در یکی از سفرهای حج که پیاده بودم راه را گم کردم و بعد از آنکه گفتم: ای بندگان خدا راه را به من نشان بدهید، راه را پیدا کردم.
شعب الإیمان، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن الحسین البیهقی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1410، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ج 6، ص 128، ح 7697
آقای «هیتمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد دهم صفحه 132 همین قضیه را نقل میکند و میگوید:
«إذا أضل أحدکم شیئا أو أراد عونا وهو بأرض لیس بها أنیس فلیقل یا عباد الله أعینونی فإن لله عبادا لا نراهم»
سپس مینویسد:
«وقد جرب ذلک»
این کار به تجربه رسیده است.
«رواه الطبرانی ورجاله وثقوا علی ضعف فی بعضهم إلا ان یزید بن علی لم یدرک عتبة»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 10، ص 132، باب ما یقول إذا انفلتت دابته أو أراد غوثا أو اضل شیئا
ایشان سپس مسئله دیگری میآورد و میگوید: «طبرانی» آن را نقل کرده و رجال آن همگی ثقه هستند.
آقای «ألبانی» سرسلسله آقایان وهابیها در کتاب «سلسلة الأحادیث الضعیفة» جلد دوم این روایت را میآورد و تلاش میکند به نوعی این روایت را تضعیف کند. او در نهایت مینویسد:
«من طریق عبد الله بسند صحیح»
سند این روایت از طریق عبدالله پسر أحمد بن حنبل صحیح است.
الکتاب: سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة وأثرها السیئ فی الأمة، المؤلف: محمد ناصر الدین بن الحاج نوح الألبانی، شهرته: الألبانی، دار النشر: دار المعارف، البلد: الریاض - الممکلة العربیة السعودیة، الطبعة: الأولی، سنة الطبع: 1412 هـ / 1992 م، التصنیف: حدیث - أحادیث ضعیفة وموضوعة، العلم: الحدیث وعلومه، ج 2، ص 111، ح 3
جالب است - میگویند آدم دروغگو کم حافظه است!- «ابن تیمیه» در کتاب «مجموع الفتاوی» ادعا میکند هرکسی به بندگان خدا استغاثه کند شرک است، اما در کتاب «الکلم الطیب» صفحه 146 روایتی از قول «عبدالله بن مسعود» نقل میکند و میگوید:
«عن النبی صلی الله علیه و سلم قال: إذا انفلتت دابة أحدکم بأرض فلاة فلیناد: یا عباد الله احبسوا [علی] یا عباد الله احبسوا [علی] فإن لله عز و جل فی الأرض حاضرا سیحبسه [علیکم] "»
از قول پیغمبر اکرم نقل شده است اگر کسی که حیوانی را در بیابان گم کرد، بگوید: ای بندگان خدا حیوان را برگردانید، ای بندگان خدا حیوان را برگردانید. خداوند عالم افرادی در بیابان دارد که حیوانات گمشده را به صاحبانشان برگردانند.
[الکلم الطیب - ابن تیمیة]، الکتاب: الکلم الطیب، المؤلف: شیخ الإسلام ابن تیمیة، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، الناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثالثة - 1977، ج 1، ص 146، ح 178
دوستان عزیز! من بخشی از این روایات را آوردم، اما الی ماشاءالله از اینطور مدارک داریم. این روایات توسل به انبیاء و اولیاء الهی نیست، بلکه توسل به بندگان عادی خداست. خداوند عالم در بیابانها بندگانی دارد که به داد مردم میرسند.
البته خود ما هم معتقد هستیم که حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) یارانی دارد در موارد ضروری زمانی که کسی صدا میزند «یا أبا صالح المهدی» به داد او میرسند. ما نمونههای زیادی در طول تاریخ داریم.
مثل قضیه «سید بحر العلوم (رضوان الله تعالی علیه)»، «مرحوم مقدس اردبیلی» و بعضی از بزرگان دیگر در بیابان گیر کردند و رو به مرگ بودند، اما وقتی به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) متوسل شدند حضرت یا یاران آن بزرگوار به داد آنان رسیده است.
این مطالب کاملاً واضح و روشن است. یکی از بزرگان که بنده بیش از هشت سال با ایشان از نزدیک مرتبط بودم، نقل میکرد و میگفت: در یک زمستان در زمان قدیم که راه جمکران مثل الان مشخص نبود ( و جمکران خارج از قم بود) شاید حدود سالهای 1347 یا 1348 ما داشتیم به جمکران میرفتیم، درحالیکه هوا سرد و طوفانی بود. ما در میان راه، راه را گم کردیم. و به هر طرف رفتیم نه شهر و نه آبادی پیدا نکردیم. ما همانجا به حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) متوسل شدیم و یک مرتبه دیدیم یک آقایی آمد و ما را راهنمایی کرد.
این شخص ما را به مسجد مقدس جمکران برد، در آنجا چای هم آماده کردند یک استکان چای گرم خوردیم و سپس نماز خود را خواندیم و وقتی صبح شد به قم برگشتیم.
این قضیه را شخصی که بنده کاملاً به او اعتماد دارم و به وثاقت و صداقت او یقین دارم برای بنده نقل کرده است. در کتب عزیزان اهل سنت هم که وارد شده است: «یا عباد الله احبسوا»، «یا عباد الله أغیثونی».
دوستان عزیز! این مطالب در کتب عزیزان اهل سنت با سند صحیح بیان شده است، به طوری که «ألبانی» نتوانسته اشکالی در مورد سند پیدا کند و بر صحت سند اعتراف کرده است.
او میگوید: استغاثه به بندگان الهی در بیابان برای رفع گرفتاری، پیدا کردن راه، برگرداندن حیوانات و مرکب گمشده تجربه شده است.
مجری:
استاد! حال که صحبت به اینجا رسید، اگر امکان دارد اشاره بفرمایید مواردی که بزرگان اهل سنت وقتی در جایی گرفتار شدند به صالحین استغاثه داشتند و نتیجه گرفتند. آیا از این قبیل موارد در تاریخ داریم که اتفاق افتاده باشد و نقل شده باشد؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما موارد زیادی در این خصوص داریم. بنده در جلسه گذشته قول داده بودم در رابطه با قضیه حضرت هاجر و حضرت اسماعیل مطالبی را بیان کنم.
در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 3185 وارد شده است: وقتی فرزند حضرت هاجر به دنیا آمد، نزدیک بود از شدت تشنگی هلاک شود؛
«فقالت أَغِثْ إن کان عِنْدَک خَیرٌ»
استغاثه و فریادخواهی کن.
«فإذا جِبْرِیلُ قال فقال بِعَقِبِهِ هَکذَا وَغَمَزَ عَقِبَهُ علی الأرض قال»
بعد از آن جبرئیل آمد و به نوزاد دستور داد پای خود را به زمین بزند.
«فَانْبَثَقَ الْمَاءُ فَدَهَشَتْ أُمُّ إِسْمَاعِیلَ»
آب از زمین جوشید و مادر حضرت اسماعیل وحشت زده شد.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1230، ح 3185
این روایت در کتاب «صحیح بخاری» است. آیا اینکه گفت: "استغاثه کن" شرکآمیز بوده است یا مشروع بوده است. این قضیه در کتابهای مختلف آمده است.
بنده در این زمینه چند مورد را عرض میکنم. در کتاب «المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة» اثر آقای «قسطلانی» شارح «صحیح بخاری» روایتی وارد شده است.
ایشان یکی از شخصیتهای برجسته است. من گمان نمیکنم شما یک انسان سنی پیدا کنید که «ابن حجر عسقلانی» و «قسطلانی» را نشناسند.
ایشان میگوید: سزاوار است کسی که به زیارت پیغمبر اکرم میرود زیاد دعا و تضرع کند و استغاثه به پیغمبر داشته باشد. استغاثه طلب الغوث و فریادخواهی است به معنای اینکه: "یا پیغمبر اکرم به دادم برس." سپس میگوید:
«وقد یتوسل بصاحب الجاه إلی من هو أعلی منه»
این در حالی است که وهابیت ادعا میکنند توسل به جاه کسی کفر، شرک و بدعت است. حال با تعابیر مختلفی که آقایان دارند و در هرجا چیزی گفتهاند. ایشان سپس میگوید:
«ثم إن کلاً من الاستغاثة والتوسل والتشفع والتوجه بالنبی- صلی الله علیه وسلم- کما ذکره فی «تحقیق النصرة» و «مصباح الظلام» - واقع فی کل حال»
هریک از استغاثه، توسل، شفاعت جستن و توجه به نبی و جاه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در هر حال واقع شده است.
«قبل خلقه وبعد خلقه، فی مدة حیاته فی الدنیا وبعد موته فی مدة البرزخ»
قبل از خلقت، بعد از خلقت، در زمان حیات، بعد از رحلت پیغمبر اکرم در برزخ بیان شده است.
ایشان در رابطه با قضیه حضرت آدم مطالبی را مطرح میکند، سپس آقای «قسطلانی» مینویسد:
«ولقد کان حصل لی داء أعیا دواؤه الأطباء»
من مرضی گرفتم که پزشکان از علاج او ناتوان ماندند.
«وأقمت به سنین»
دو سال در مدینه ماندم.
«فاستغثت به- صلی الله علیه وسلم- لیلة الثامن والعشرین من جمادی الأولی سنة ثلاث وتسعین وثمانمائة بمکة زادها الله شرفا»
شب بیست و هشتم جمادی الاولی سال هشتصد و نود و سه هجری به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) استغاثه کردم.
«ومنّ علی بالعود فی عافیة بلا محنة»
خداوند عالم بیماری مرا برطرف کرد و عافیت را به من برگرداند.
«فبینا أنا نائم إذ جاء رجل معه قرطاس یکتب فیه: هذا دواء لداء أحمد بن القسطلانی من الحضرة الشریفة بعد الإذن الشریف النبوی»
در خواب دیدم که مردی کاغذی آورد که در آن نوشته شده است: این دوای احمد بن قسطلانی از ساحت مقدس رسول اکرم با اذن آن حضرت است.
«ثم استیقظت فلم أجد بی- والله- شیئا مما کنت أجده»
وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم هیچ اثری از بیماری در من نیست.
«وحصل الشفاء ببرکة النبی- صلی الله علیه وسلم-»
شما که ادعا میکنید استغاثه فایدهای ندارد ولی آقای «قسطلانی» عالم شما اهل سنت، میگوید: من بیماری گرفته بودم که دکترها از علاج آن عاجز مانده بودند. به برکت استغاثه به رسول اکرم شفا پیدا کردم. ایشان سپس مینویسد:
«ووقع لی أیضا فی سنة خمس وثمانین وثمانمائة فی طریق مکة، بعد رجوعی من الزیارة الشریفة لقصد مصر، أن صرعت خادمتنا غزال الحبشیة»
در سال هشتصد و هشتاد و پنج هجری وقتی از زیارت رسول اکرم در مکه به طرف مصر برمیگشتیم، در طول راه یکی از خادمههای ما بیماری صرع گرفت.
بیماری صرع بیماری است که بدن متشنج میشود، میلرزد و غش میکند.
«واستمر بها أیاما»
او مدتی به این بیماری دچار بود.
«فاستشفعت به- صلی الله علیه وسلم- فی ذلک»
در این خصوص بازهم به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متوسل شدم.
«فأتانی آت فی منامی، ومعه الجنی الصارع لها»
در خواب دیدم که شخصی آمد و چیزی هم در دست دارد.
«فقال: لقد أرسله لک النبی- صلی الله علیه وسلم-»
شخص گفت: این را پیغمبر اکرم برای تو فرستاده است.
مشاهده کنید این افراد تا این اندازه نسبت به پیغمبر اکرم ایمان داشتند.
«فعاتبته وحلفته أن لا یعود إلیها»
من آن جنی یا بیماری صرع را مورد عتاب قرار دادم و قسم دادم که این بیماری دیگر به این کنیز بازنگردد.
«ثم استیقظت ولیس بها قلبة کأنما نشطت من عقال»
وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم اثری از این صرع و بیماری در این کنیز نیست.
الکتاب: المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة، المؤلف: أحمد بن محمد بن أبی بکر بن عبد الملک القسطلانی القتیبی المصری، أبو العباس، شهاب الدین (المتوفی: 923 هـ)، الناشر: المکتبة التوفیقیة، القاهرة- مصر، ج 3، ص 605 و 606، الفصل الثانی فی زیارة قبره الشریف و مسجده
مشاهده کنید این مطالب در کتب ما نیست، بلکه کتاب «المواهب اللدنیة» اثر آقای «قسطلانی» است.
مورد دوم به نقل از آقای «ذهبی» است. در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد سوم در رابطه با «محمد بن منکدر» آمده است که ایشان امام، حافظ، قدوه و شیخ الإسلام بوده است. سپس مینویسد:
«فقال إنه یصیبنی خطر فإذا وجدت ذلک استعنت بقبر النبی»
بیماری خطرناکی به من رسید که داشت مرا از بین میبرد، سپس به قبر پیغمبر اکرم استعانت جستم.
آقایان وهابی! آیا این شخص (إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعِین) را بلد نبود؟
«وکان یأتی موضعا من المسجد یتمرغ فیه ویضطجع فقیل له فی ذلک»
این شخص به مسجد میآمد و خود را در یک قسمت میمالید.
«فقال إنی رأیت النبی فی هذا الموضع»
ایشان میگوید: در همین جا پیغمبر اکرم را دیدم.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 5، ص 359، باب 163 محمد بن المنکدر
ایشان با همین توسل و استعانت به پیغمبر اکرم شفا پیدا کرد. همچنین همین تعبیر در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 56 صفحه 60 وارد شده است. «ابن عساکر» متوفای 571 هجری نقل میکند و مینویسد:
«أن رجلا من أهل الیمن أودع أباه ثمانین دینارا وخرج یرید الجهاد»
مردی از اهل یمن به پدرش هشتاد دینار داد و برای جهاد رفت.
«وقال له إن احتجت إلیها فأنفقها إلی أن آتی إن شاء الله»
مرد گفت: انشاءالله این پول را در آینده به من برگردان.
«قال وخرج الرجل وأصاب أهل المدینة»
مردم اهل مدینه گرفتاری پیدا کرد و پدرم آن پول را خرج کرد.
«قال فلم یلبث الرجل أن قدم وطلب ماله»
آن فرد نقل میکند: فردی که پول را امانت گذاشته بود برگشت و پول خود را طلب کرد.
«فقال له أبی عد إلی غدا قال»
پدرم به این مرد گفت که فردا برای گرفتن پول خود بیا.
«وبات فی المسجد متلوذا بقبر رسول الله»
پدرم به مسجد رفت و خود را به قبر پیغمبر اکرم پناهنده کرد.
«مرة و بمنبره مرة»
گاه خود را به قبر پیغمبر اکرم و گاه خود را به منبر پیغمبر اکرم میچسباند.
«حتی کاد یصبح فإذا شخص فی السواد یقول له دونکها یا محمد»
نزدیک صبح فردی از دور آمد و گفت: ای محمد این مال را بگیر!
«قال فمد یده فإذا صرة فیها ثمانون دینارا»
پدرم دست خود را دراز کرد، کیسهای گرفت و دید دقیقاً هشتاد دینار درون کیسه است.
«قال و غدا علیه الرجل فدفعها إلیه»
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 56، ص 60، ح 7033
این کتاب متعلق به ما (شیعه) نیست (بلکه کتاب اهل سنت است). همچنین در کتاب «تاریخ الإسلام» اثر «ذهبی» جلد سی و پنجم وارد شده است که «محمد بن محمود ابو الفرج انصاری قزوینی» به مکه رفته بود و فرزند خود را گم کرد. در زمان گذشته بلندگو یا محل گمشدگان نبود. راوی میگوید:
«فرأیناه فی مسجد النبی یتمرغ فی التراب ویتشفع بالنبی فی لقی ولده والخلق حوله»
این فرد را دیدیم که در مسجد پیغمبر اکرم خود را به خاک میمالد و به پیغمبر اکرم متوسل میشود و از پیغمبر اکرم میخواهد فرزندش را به او بازگرداند.
«فبینا هو فی تلک الحال إذ دخل ابنه من باب المسجد، فاعتنقا زماناً»
یک مرتبه مشاهده کردند که فرزند او از در مسجد وارد شد و مدتی پدر و پسر دست به گردن هم انداختند.
«سمعانی» این قضیه را چنین نقل میکند:
«ورآه یتمرغ فی التراب، والخلق مجتمعون علیه»
این شخص گریه میکرد، خود را به خاک میمالید و مردم هم اطراف او بودند.
«وهو یقول: یا رسول الله جئتکم من بلد بعید زائراً، وقد ضاع ابنی، لا أرجع حتی ترد علی ولدی»
او دائماً میگفت: یا رسول الله! از راه دور به زیارت شما آمدم، پسرم را گم کردم. از اینجا نمیروم تا فرزندم را به من برگردانی.
«و ردد هذا القول، إذ دخل ابنه، فصرخ الحاضرون»
یک مرتبه مشاهده کردند که فرزند او آمد و تمام مردم از نحوه توسل او و پیدا شدن فرزندش شروع به فریاد زدن کردند.
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 35، ص 52، 4 باب حرف المیم
«ابن جوزی» که شخصیت مشخصی است، از «هبة الله بن عبد الوارث» و دیگران روایتی را نقل میکند تا جایی که میگوید:
«سمعت أبا عبد الله محمد بن أحمد المعروف بابن أبی زرعة الطبری قال: سافرت مع أبی إلی مکة فأصابتنا فاقة شدیدة»
شنیدم که ابا عبدالله محمد بن احمد معروف به ابن ابی زرعه طبری میگوید: من با پدرم به مکه رفتم و گرفتار شدیم.
«فدخلنا مدینة الرسول و بتنا طاویین، وکنت دون البالغ، فکنت أجیء إلی أبی وأقول: أنا جائع»
سپس به مدینه کنار قبر پیغمبر اکرم آمدیم و چیزی هم برای خوردن نداشتیم و تشنه و گرسنه بودیم.
«فأتی بی أبی إلی الحضرة وقال: یا رسول الله، أنا ضیفک اللیلة»
پدرم مرا به طرف قبر پیغمبر اکرم برد و گفت: یا رسول الله! ما امشب مهمان تو هستیم.
«وجلس فلما کان بعد ساعة رفع رأسه وجعل یبکی ساعة و یضحک ساعة»
ساعتی آنجا نشستیم و دیدم که پدرم گاهی گریه میکند و گاهی میخندد.
«فقال: رأیت رسول الله علیه وسلم فوضع فی یدی دراهم»
پدرم گفت: رسول الله را دیدم که چند درهم در کف دست من قرار داد.
«ففتح یده فإذا فیها دراهم وبارک الله فیها إلی رجعنا إلی شیراز وکنا ننفق منها»
پدرم دستان خود را باز کرد و دید که پیغمبر اکرم چند درهم پول در کف دست او قرار داده است. خداوند در این پول برکت قرار داد تا به شیراز برگشتیم و از آن پول انفاق هم میکردیم.
المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 16، ص 314، باب ذکر من توفی فی هذه السنة من الأکابر
در کتاب «مصباح الضلام» اثر «محمد بن موسی مراکشی» نقل شده است که میگوید: «عبدالسلام ابو محمد» نقل میکند که من سه روز در مدینه بودم و در این سه روز غذایی برای خوردن گیر نیاوردم. من در کنار منبر پیغمبر اکرم آمدم، دو رکعت نماز خواندم و گفتم:
«یا جدی جُعت و اتمنی علیک، ثردتک»
یا جداه! من گرسنه هستم و از تو غذا میخواهم.
به خواب رفتم و در خواب مشاهده کردم مردی میان خواب و بیداری ما را بیدار میکند. بیدار شدم و دیدم شخصی در داخل طبق آبگوشت، روغن، گوشت و خورشت گذاشته و برای من آورده است.
«فقال لی: کل»
این شخص به من گفت: بخور.
مراکشی، محمد بن موسی، (المتوفی: 683هـ) مصباح الظلام، ص47، دار الکتب العلمیه، بیروت
من گفتم: از کجا این غذا آمده است؟! او گفت: من خوابیده بودم که رسول اکرم را در خواب دیدم. حضرت به من فرمود: یکی از برادران تو در کنار قبر من از گرسنگی بیتابی میکند. من این غذا را برای فرزندان خود درست کرده بودم، اما آوردم تا به شما بدهم.
از اینطور قضایا الی ماشاءالله داریم. روایت آخر را بخوانم و به سراغ عزیزان بیننده برویم. در کتاب «مجموع الفتاوی» اثر «ابن تیمیه» روایتی وارد شده است. -میگویند انسان دروغگو بیحافظه است!!- او در جلد اول این کتاب قضیه «عبدالملک بن سعید» را مطرح میکند و میگوید که یکی از بزرگان آنها نقل میکند:
«سمعت کثیر بن محمد بن کثیر بن رفاعة یقول جاء رجل إلی عبد الملک بن سعید بن أبجر فجس بطنه فقال بک داء لا یبرأ»
شخصی به خاطر درد شکم نزد «عبدالملک بن سعید طبیب» آمد. او را معاینه کرد و گفت: بیماری داری که خوب شدنی نیست.
«قال ما هو»
شخص پرسید: این چطور بیماری است؟
«قال الدبیلة»
طبیب گفت: دبیلة.
دبیله بیماری است که در داخل شکم ایجاد میشود که به آسانی خوب شدنی نیست.
«قال فتحول الرجل فقال الله الله الله ربی لا أشرک به شیئا اللهم إنی أتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة تسلیما یا محمد إنی أتوجه بک إلی ربک وربی یرحمنی مما بی»
شخص بیمار در همانجا جلوی طبیب به نبی گرامی اسلام توسل کرد. سپس مینویسد:
«قال فجس بطنه فقال قد برئت ما بک علة»
طبیب دومرتبه شکم او را معاینه کرد و گفت: اصلاً هیچ بیماری در شکم تو وجود ندارد.
«قلت فهذا الدعاء ونحوه قد روی أنه دعا به السلف»
ابن تیمیه میگوید: دعایی که شخص بیمار خواند و شفا گرفت از آن دعاهایی است که بزرگان گذشته ما آن را قرائت میکردند و نتیجه میگرفتند.
کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 1، ص 264، فصل لفظه إنما للحصر عند جماهیر العلماء
ما صدها نمونه از این قبیل داریم. اگر بنده ده جلسه استغاثهای که علمای شیعه و اهل سنت به نبی گرامی اسلام و ائمه اطهار و بندگان صالح داشتند و نتیجه گرفتند را بخوانم و بیان کنم بسان مثنوی هفتاد من کاغذ میشود!
مجری:
استاد! از شما بسیار ممنونم. بنده سؤالات دیگری هم یادداشت کرده بودم تا بپرسم، اما قرار این است که بخش پایانی برنامه را به دوستان خوب بیننده اختصاص بدهیم.
انشاءالله بعد از دقایقی که عزاداری و میان برنامه را با هم خواهیم دید، برمیگردیم و در خدمت شما دوستان خواهیم بود. راههای ارتباطی به وسیله تلفنها و پیامکها مرتب برای شما زیرنویس میشود تا بتوانید با ما تماس بگیرید.
این تایم که الآن در اختیار شما هست، جهت تلفنهای شماست. ما با افتخار در خدمت شما هستیم. ذکر این روزها و شبهای همه ما امام حسین (علیه السلام)، کربلا، اربعین و مسیر پیاده روی وجود نازنین امام حسین و رسیدن به کربلا هست.
ما میخواهیم با این دو بیتی بخشی از تصاویر و عزاداری که در واقع مربوط به همین ایام هست را ببینیم.
هست ذکر قنوت هرشب من ربنا آتنا امام حسین
عشق ما شد پیاده گریه کنان اربعین، کربلا، امام حسین
هلابیکم یا زواری! شاید جملهای است که مکرر وجود نازنین امام حسین به زائرین خود میگوید. خوشا به حال شما که امام حسین به شما خوش آمد میگوید. خوشا به حال شما که حضرت ابوالفضل العباس شما را جزو زوار خود میداند و به شما خوش آمد میگوید.
چه عشق و صفایی دارد که انسان این حس را دارد و فکر میکند و به این میرسد که وقتی برای زیارت امام حسین (علیه السلام) در مسیر کربلا قدم میگذارد، خوش آمد گوی او آقا و مولا و ارباب و وجود نازنین حضرت ابوالفضل العباس است. خیلی ارزشمند است! خوشا به حال کسانی که امسال مسافر کربلا و اربعین هستند. خواهش میکنم برای همه دعا کنید. خواهش میکنم برای همه کسانی که آرزومند این زیارت نورانی و ملکوتی هستند.
تماس بینندگان برنامه:
در این چند دقیقه که از برنامه باقی مانده است در خدمت دوستان بیننده هستیم. احمد آقا از پایتخت ایران اسلامی تهران پشت خط ارتباطی ما هستند. احمد آقا سلام، شب شما بخیر.
بیننده (احمد از تهران – شیعه):
سلام آقای اسماعیلی، شب شما بخیر. امیدوارم حال شما خوب باشد.
مجری:
ممنونم، انشاءالله شب شما بخیر باشد.
بیننده:
خدمت حضرت آیت الله قزوینی هم عرض سلام دارم و امیدوارم که شبشان بخیر باشد. بنده از خدمت حاج آقا سؤالی داشتم. البته میخواستم این سؤال را در برنامه مهدویت بپرسم، منتها دیدم امشب حاج آقا برنامه دارند و بهتر است ایشان پاسخ دهند.
حاج آقا خدمت شما عرض کنم اخیراً افرادی به محله ما برای تبلیغ از مهدویت آمدند، اما از شخصی به نام «أحمد الحسن» تعریف و تمجید میکنند. این افراد مدعی هستند که ایشان پسر امام زمان است و مقدمات قیام حضرت را فراهم میکند.
من میخواستم ببینم نظر حاج آقا در این زمینه چیست و ما را راهنمایی کنند، زیرا متأسفانه از میان دوستان و آشنایان ما یک سری افراد طرفدار پیدا کرده است. من میخواستم حاج آقا در این زمینه پاسخی بدهند تا ما هم جواب داشته باشیم به این افراد بدهیم.
این افراد مرتباً ما را دعوت به صحبت و مناظره میکنند و میخواهند نشان بدهند برحق هستند. حاج آقا لطف کنند و جواب ما را بدهند.
مجری:
احمد جان از شما خیلی ممنونم، لطف کردید. خدا نگهدارتان باشد. استاد! همانطور که گفتند، این سؤالات مربوط به مباحث مهدویت و برنامهای است که جمعهها تقدیم حضور عزیزان میشود. با این وجود ممنونیم اگر توضیحی در این زمینه بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در رابطه با قضیه «احمد الحسن» پدیدهای ایجاد شده و یک سری افراد ناآگاه فریب خوردند یا فریبشان دادند. من نسبت به کسانی که طرفداری میکنند، باید بگویم که قطعاً این افراد با نیت پاکی به طرف «احمد الحسن» رفتهاند، یک سری مسائل را در ظاهر دیدهاند و از حقایق بیخبرند.
البته ما بارها گفتهایم که اگر ایشان راست میگوید ما آماده هستیم. بنده حاضرم که با ایشان از طریق اسکایپ مناظره کنم و بعد هم در جلوی مردم با هم مباهله کنیم.
مجری:
اگر ایشان وجود خارجی داشته باشد.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله، به شرط آنکه ایشان وجود خارجی داشته باشد. بعضی افراد معتقدند که ایشان در قضیه جنگ بصره کشته شد. من از طرفداران ایشان میخواهم چند سؤال بپرسم و تقاضا دارم به این سؤالات پاسخ بدهند، بعد در رابطه با ایشان صحبت کنند.
سؤال اول این است که ایشان ادعا میکند من فرزند حضرت مهدی هستم. نسب این شخص را به حضرت مهدی روشن کنند. آیا او فرزند بلافصل حضرت مهدی هست یا با چند واسطه به حضرت مهدی میرسد؟
ما نسبت به وهابیت هرچه میگوییم کتاب را روی آنتن میبریم. عزیزان بزرگواری و محبت کنند قضاوت کنند. ما چند مورد از کتابهای خود ایشان را روی آنتن میبریم و قضاوت را هم به عهده کسانی که از ایشان طرفداری میکنند واگذار میکنیم.
ایشان در کتاب «دعوت سید أحمد الحسن همان حق آشکار است» مینویسد: "اسم شریف آقایمان «سید احمد» پسر «سید اسماعیل» پسر «سید صالح» پسر «سید حسین» پسر «سید سلمان» پسر امام مهدی محمد بن الحسن العسکری است."
یعنی او با چهار واسطه به امام زمان میرسد. در کتاب «جوابهای روشن کننده از راه امواج» تألیف «سید أحمد الحسن» مینویسد:
"درخواست شما جهت اطلاع از شجره نامه سید احمد هیچ نفعی برای شناخت حقانیت سید احمد الحسن ندارد، زیرا وی تقریباً از نسل پنجم مقطوع النسب است."
نسل پنجم حضرت مهدی شد، زیرا در کتاب قبل گفته است که نفر پنجم نسلم به حضرت مهدی میرسد. حال در این کتاب ادعا میکنند که از نسل پنجم مقطوع النسب است! این که در تضاد با حرف قبلی اوست!
سؤال دوم این است که ایشان تحصیلات خود را در کجا انجام داده است؟ اولاً محل کار او مشخص است، محل تولد او مشخص است، پدرش مشخص است، مادرش مشخص است، برادران او مشخص هستند.
بازهم در کتاب «جوابهای روشن کننده از راه امواج» اثر «احمد الحسن» نوشته شده است:
"قرآن را در حوزه تدریس کرد چون تا آن زمان قرآن در حوزه تدریس نمیشد؛ و قضیه امام مهدی را مطرح ساخت. فارغ التحصیل دانشکده مهندسی و مهندس شهرسازی میباشد. در حوزه علمیه نجف درس خوانده است."
او بازهم در این کتاب مینویسد:
"نامم احمد است در شهر بصره جنوب عراق زندگی میکردم، تحصیلات خود را در دانشگاه پایان بردم و دارای مدرک لیسانس در مهندسی عمران هستم سپس به نجف نقل مکان کردم و در آنجا به قصد تحصیل علوم دینی ساکن شدم. بعد از گذشت مدت زمان تحصیل راه و روش تعلیم در حوزه نجف را فهمیدم که تدریس بسیار در انحطاط و پایین است. لذا تصمیم به جدائی از میان آنها گرفتم."
او از طرف دیگر میگوید:
"سید احمد الحسن نزد امام مهدی درس خوانده است و دروسی که مراجع دادهاند و میدهند با وی هیچ ارتباطی ندارد."
چه شد؟! این شخص نزد امام مهدی درس خوانده است و از طرف دیگر در دانشگاه مهندسی عمران گرفته است. از طرف دیگر نزد علما رفته است!! این مطالب چه معنایی دارد؟ این مطالب ضد و نقیض در کتب خودشان است نه در کتب مخالفینشان.
سؤال سوم ادعاهای گزافی است که ایشان دارد. او در کتاب خود مینویسد:
"پدرم امام مهدی مرا امر به گفتن این جملات کرده است: من سنگی در دستان امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی طالب بودم که روزی آن را جهت هدایت کشتی نوح انداخت! و یک بار برای نجات حضرت ابراهیم از آتش نمرود! و باری دیگر برای نجات حضرت یونس از شکم نهنگ! و به وسیله آن با حضرت موسی سخن گفت!"
این چه ادعایی است؟! ایشان در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم صفحه 126 میگوید: "زمانی که میخواستند حضرت عیسی را به دار بکشند، حضرت عیسی به آسمان رفت. در حقیقت این من بودم که به جای حضرت عیسی به دار کشیده شدم!!"
او در یک جا میگوید: "و آن کس که مستقیم با موسی سخن گفت، مهدی اول یا یمانی بود!
(وَ نادَیناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِیا)
ما او را از طرف راست (کوه) طور فرا خواندیم، و او را نزدیک ساختیم و با او سخن گفتیم.
سوره مریم (19): آیه 52
من بودم."
سؤال چهارم انحرافات اعتقادی است که ایشان داشته است. من از طرفداران او تقاضا میکنم به این مطالب خوب دقت کنند.
در کتاب «المتشابهات» جلد سوم تألیف «سید أحمد الحسن» در مورد بخشی از دعای سمات «وَ بِمَجْدِک الَّذِی ظَهَرَ عَلَی طُورِ سَینَاء» مینویسد:
«انّ محمدا هو الله فی الخلق»!!
رسول اکرم همان خداوند عالم در خلق است!!
عزیزانی که فریب این آقا را خوردید، آیا شما هم عقیده او را قبول دارید یا این حرف را کفر میدانید؟! اگر کسی بگوید -نستجیر بالله- خداوند عالم در جسم حضرت محمد حلول کرده است یا رسول اعظم خدای آسمانها در میان زمین است، آیا کفر میدانید یا نمیدانید؟
بازهم در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم او به صراحت بحثهایی را مطرح میکند و میگوید: "در هنگام فتح جز خدا و جز نوری که ظلمتی در آن نیست باقی نمیماند، زیرا ظلمت گناه بخشیده شده محمد است یعنی از صفحه وجودش برداشته میشود."
آیا شما چنین عقیدهای را قبول دارید؟
در رابطه با حضرت ابراهیم در کتاب «المتشابهات» جلد اول صفحه 30 وارد شده است:
"زمانی که ملکوت آسمانها برای ابراهیم کشف شد، نور حضرت قائم را دید و گفت: این پروردگار من است. زمانی که نور حضرت امام علی را دید گفت: این پروردگار من است.
زمانی که نور حضرت محمد را دید گفت: این پروردگار من است. حضرت ابراهیم نتوانست تمییز دهد که آنها مخلوق هستند!!"
آیا کفر از این بالاتر است؟! من نمیدانم اگر این کفر نباشد، پس کفر چیست؟!
او همچنین نسبت به حضرت یونس (علیه السلام) در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم مینویسد: "یونس در شکم ماهی مرد و روحش به ظلمات جهنم نگریست."
خدا میدانم زمانی که میخواهم این تعبیر را بخوانم بدنم میلرزد. این در حالی است که قرآن کریم میفرماید:
(فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِین)
ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم، و همین گونه مؤمنان را نجات میدهیم.
سوره انبیاء (21): آیه 88
قرآن چنین میفرماید، اما «أحمد الحسن» معتقد است: "یونس در شکم ماهی مرد و روحش به ظلمات جهنم نگریست... پس از آن که ماهی یونس را خورد ، روحش جدا شد و خدا روح او را به سوی جهنم فرستاد"!!
کفریات بیشتر از این چیست؟ ای برادر عزیز و خواهر گرامیام! میدانید فریب چه کسی را خوردید؟! بنده این مطالب را از کتب او میگویم و نمیخواهم لفاظی کنم.
او در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین تعابیر وقیح و زشتی دارد که بنده واقعاً خجالت میکشم آن را بخوانم، اما دوستان به کتاب «المتشابهات» جلد چهارم صفحه 25 و 26 مراجعه کنند تا این مطالب را ببینند.
او در کتاب «المتشابهات» جلد سوم صفحه 62 نسبت به امیرالمؤمنین میگوید:
(إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر)
که انسانها همه در زیاناند.
سوره عصر (103): آیه 2
"حضرت علی بوده است. حضرت علی انسان گمراه و جاهلی بوده است!!"
همچنین در مورد خاتمیت پیغمبر اکرم مطالبی را بیان کرده است. حال آنکه قرآن کریم میفرماید:
(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکمْ وَ لکنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیین)
محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است.
سوره احزاب (33): آیه 40
کسی منکر خاتمیت پیغمبر اکرم باشد چه حکمی دارد؟! برادر و خواهر فریب خورده! خوب دقت کنید. در کتاب «جوابهای روشن کننده از راه امواج» از «احمد الحسن» وارد شده است:
"امکان ندارد که محمد بعد از رحلت خود آیات خداوند را بر دیگران (نسلهای بعدی) بخواند. پس باید بعد از او یک رسولی باشد!"
او منکر خاتمیت است و میگوید باید بعد از پیغمبر اکرم رسولی باشد. همچنین در کتاب «نبوت خاتمه» اثر فرستاده و وصی امام مهدی «أحمد الحسن» صفحه 8 وارد شده است:
"اگر بگوید خاتمه نبوت با رسالت حضرت محمد مطلقاً خاتمه یافته مخالف روایات استمرار نبوت بعد از رسول اکرم یا حتی جزئی از آن شده."
بحث روایت نیست، بلکه قرآن کریم میفرماید: (وَ خاتَمَ النَّبِیین). همچنین ایشان در اینجا به صراحت در کتاب «نبوت خاتمه» میگوید: "این سیصد و سیزده نفر که من هم جزو آنها هستم، به امر خداوند دارای مقام نبوت هستند!"
به بیان بهتر تمام یاران حضرت مهدی مرتبه پیغمبری دارند. او از این بالاتر در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم صفحه 135 مینویسد:
"این 28 حرف به تعداد منزلهای ماه است. 14 قمر محمد و آل محمد در ابتدای این امتاند و 14 هلال محمد و آل محمد در انتهای این امتاند و آنان مهدیون دوازده گانه از فرزندان امام مهدی هستند."
دوازده با 24 بیست و شش حرف میشود، اما او گفته بود که 28 حرف هستند!! ایشان میگوید: "اولین آنان دو مقام رسالت و ولایت را با هم دارد یعنی دو منزل از منازل قمر را شامل میشود."
به بیان بهتر او هم ادعای ولایت برای خود میکند و هم ادعای نبوت میکند. ایشان روزی میگوید که من فرزند امام زمان هستم، روزی میگوید من همان مقام رسالت را دارم. او در کتاب «النبوت الخاتمة» مینویسد:
«مما تقدم تبین أنّ للأئمة و المهدیین مقام النبوة و هم رسل»
ائمه و مهدیین که اولین آنها خود اوست، مقام نبوت و رسالت دارند.
دوستان عزیز شما فریب کسی را خوردهاید که این بخشی از دریای گمراهیهای این مرد است. انشاءالله امیدوارم عزیزان ما مقداری دقت کنند.
اگر بنده توفیق داشته باشم، چندین جلسه در مورد گمراهیها و انحرافات اعتقادی و عملی این فرد با بینندگان صحبت خواهم کرد.
مجری:
خیلی عالی، جناب استاد از شما ممنونم. با توجه به اینکه بحث اربعین و پیاده روی اربعین را هم در پیش رو داریم، متأسفانه سالهای گذشته هم شاهد این بودیم که در مسیر هم یک سری تبلیغاتی توسط طرفداران این فرد انجام میشد. مواظب باشیم یک وقت گول این تفکرات و اندیشهها را نخوریم. در مسیر پیاده روی نجف تا کربلا یا مسیرهایی که منتهی به کربلا میشد، گاهی ممکن است چادرها و موکبهایی باشد که آنها میخواهند از این فرصت استفاده کنند و اندیشه ما را منحرف کنند. باید بسیار مراقبت و مواظبت کنیم که یک وقت گرفتار این افراد نشویم. اصلاً دلیل ندارد که وارد شویم. اگر احتمال دادیم این موکب و این چادر و این مسیر، مسیر درستی نیست اصلاً وارد آن نشویم تا یک وقت به اعتقادات درست و صحیح ما ضربه نخورد.
از همه شما دوستان خوب بیننده ممنونم. استاد حسن ختام برنامه انشاءالله چند دعا بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
خدایا به آبروی حضرت محمد و آل محمد به ویژه به آبروی حضرت سیدالشهدا و اصحاب و یارانش تو را سوگند میدهیم فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان را نزدیک بگردان. خدایا ما را از یاران خالص و خاص آن بزرگوار قرار بده. خدایا به آبروی حضرت سیدالشهدا و اصحاب و یارانش و اهلبیتش تو را سوگند میدهیم رفع گرفتاری از همه گرفتاران بفرما. خدایا به آبروی حضرت سیدالشهدا و اهلبیتش حوائج همه به ویژه حوائج این حقیر، حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت»، حوائج بینندگان عزیز و حوائج ولایت یاوران گرامی را برآورده نما. خدایا دعاهای ما را به اجابت برسان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بازهم تشکر میکنم از لطف و عنایت و مرحمت شما و اینکه برنامه امشب «حبل المتین» را ملاحظه فرمودید. انشاءالله مورد توجه شما قرار بگیرد. بازهم باید عذرخواهی کنیم که نشد برخی از تلفنهای عزیزان پخش شود و روی خط ارتباطی ما بیایند و حرفهایشان را بزنند و صحبتهایشان را مطرح کنند. انشاءالله در پناه حضرت حق و زیر سایه حضرت مرتضی علی باشید.
یا علی مدد، خدانگهدار