2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
آيا آيه 100 سوره توبه " والسابِقون الاولون..." شامل همه صحابه مي شود ؟
کد مطلب: ٥٢٢٣ تاریخ انتشار: ٠٥ آذر ١٣٨٦ تعداد بازدید: 20005
پرسش و پاسخ » صحابه
آيا آيه 100 سوره توبه " والسابِقون الاولون..." شامل همه صحابه مي شود ؟

سؤال كننده : علي اكبر سليمي

خلاصه جواب:

اولا : حتي طبق نظر اهل سنت ، اين آيه شامل همه صحابه نيست .

ثانيا : مقصود از سابقون زودتر اسلام آوردن نيست بلكه به ايمان وعمل صالح است.

جواب تفصيلي :

در اين آيه خداوند سه گروه را مدح نموده است :

1- سابقين اوليه از مهاجرين (مهاجرين اوليه) :( در آيه آمده است من المهاجرين (از مهاجرين) پس شامل همه مهاجرين ومتاخرين ايشان نمي شود .

مگر اينكه ادعا كنند كلمه "من" در اصطلاح علم نحو بيانيه است كه چنين مطلبي قابل اثبات نيست .

2- سابقين اوليه از انصار : يعني در كسانيكه در همان ابتدا به ياري رسول خدا آمدند و ايشان را پناه دادند ( ياوران اوليه). پس شامل همه انصار ونيز فرزندان ايشان و... نخواهد شد .(

پس در ابتداي اين آيه دو گروه را مطرح نمود كه يكي از آنها مهاجرين اوليه ودومي ياوران اوليه است كه قبل از محكم شدن پايه هاي حكومت اسلامي اسلام آوردند.

توضيح اين دو گروه :

كسانيكه ايمان آورده بر مصيبت ها صبر كرده به مدينه يا حبشه هجرت كردند .

كسانيكه در همان ابتدا حضرت وياورانشان را پناه داده و آماده دفاع از اسلام شدند.

اين دو دسته قطعا شامل كساني مي شود كه قبل از بدر ايمان آوردند . اما كسانيكه بعد از قوت گرفتن دين وظهور قدرت آن (در جنگ بدر) ، اسلام آوردند ديگر دليلي برشمول اين آيه در مورد ايشان موجود نمي باشد. و اگر كسي چنين ادعايي داشته باشد بايد دليل ارائه كند .

3- كساني هستند كه با نيكي اين دو دسته را تبعيت نمودند.

بنا بر آنچه كه در تعريف دو قسم گذشته گفته شد ، اين دسته شامل كساني مي شود كه بعد از جنگ بدر تا بيعت رضوان يا فتح مكه اسلام آوردند . بنا بر اين ديگر شامل كسانيكه در سال نهم ( عام الوفود يا سال نمايندگان) اسلام آوردند نخواهد شد.

ودليل مدح ايشان در اين آيه اين است كه ايشان سيره حسنه دو دسته قبل را پيش گرفته و در همان راه قدم برداشتند .

پس ملاحظه مي شود كه نمي توان با اين آيه عدالت ده هزار صحابه ( اي را كه اسم ايشان در معاجم ذكر شده است ) يا صد هزار (نفري را كه در اماكن مختلف رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را ديده اند اما تنها عددشان در كتب ذكر شده است ) نخواهد شد.

مطالبي كه ذكر شد آن چيزي است كه از ظاهر اين آيه به راحتي بدست مي آيد .

اما اهل سنت با اين كه ادعا دارند اين آيه شامل همه صحابه مي شود ، هيچ گونه دليل ومدرك صحيحي ارائه نكرده و حتي علماي ايشان در مورد مقصود آيه اختلاف كرده اند :

ابن جوزي حنبلي مي گويد درمورد مقصود اين آيه از سابقين اوليه 6 قول موجود است :

1 . كساني هستند كه به دو قبله نماز خوانده اند . اين نظر ابو موسي اشعري و سعيد بن مسيب و ابن سيرين و قتاده است .

2 . كساني هستند كه در بيعت رضوان با رسول خدا بيعت نمودند . اين نظر شعبي است .

3 . كساني هستند كه در جنگ بدر شركت داشته اند . اين نظر عطاء بن ابي رياح است .

4 . همه صحابه هستند كه به سبب صحبت رسول خدا ، به مقام سبقت رسيده اند . اين نظر محمد بن كعب ال القرظي است.

5 . مقصود سابقين به ثواب وشهادت است . اين نظر را ماوردي ذكر كرده است .

6 . كسانيكه قبل از هجرت اسلام آوردند ؛ اين نظر قاضي ابو يعلي است.

زاد المسير: ج3 ص333، بتحقيق محمد بن عبد الرحمن عبد اللّه، ط. دار الفكر ـ بيروت.

شبيه همين مطلب در تفسير طبري نيز آمده است.

تفسير الطبري: ج11 ص10، بتحقيق صدقي جميل العطّار. ط. دار الفكر ـ بيروت.

سيوطي نظر هفتمي را بيان مي كند كه در آن آمده است : سابقين تنهت ابو بكر عمر علي سلمان و عمار ياسر هستند و براي اين مطلب رواياتي را نقل مي كند.

الدر المنثور: ج3 ص269. ط. الفتح ـ جدّة.

جداي از اين اختلاف ايشان در معناي تابعين نيز اختلاف دارند :

ابن جوزي مي گويد:

كسي كه سابقين را همه صحابه دانسته است ، تابعين را همان تابعين صحابه ( تابعين اصطلاحي ) مي داند . از ابن عباس نيز روايت شده است كه مقصود كساني است كه تا روز قيامت به نيكي از ايشان تبعيت كنند .

اما كسي كه مي گويد سابقين متقدمين از صحابه هستند مي گويد مقصود از تابعين كساني است كه در روش از ايشان تبعيت كرده اند . فضل سابقين به زودتر انجام دادن است ؛ اگرچه همه صحابه فضل صحبت را برده اند .

عطاء مي گويد : اتباع به احسان آن است كه ياد محاسن سابقين بوده و بر ايشان رحمت فرستد

زاد المسير: ج3 ص333.

ابن جرير و سيوطي گفته اند مقصود كساني است كه از مسلمانان تا روز قيامت باقي مي مانند.

جامع البيان: ج82 ص120، والدر المنثور: ج3 ص271.

ثعالبي نيز كلام شعبي را نقل كرده كه مي گويد:

مقصود از سابقين كساني است كه بيعت رضوان را درك كرده اند و تابعين باحسان ساير صحابه است و البته در اين لفظ تابعين وساير امت نيز به شرط احسان وارد مي شوند

تفسير الثعالبي: ج3 ص208، بتحقيق الدكتور عبد الفتّاح أبو سنة. ط. دار إحياء التراث العربي ـ بيروت.

شوكاني نيز مي گويد :

تابعين باحسان كساني هستند كه سابقين از مهاجر و انصار را تبعيت كرده اند . و ايشان صحابه اي هستند كه بعد از آنها آمدند و نيز كساني كه بعد از آن تا روز قيامت هستند ؛ و مقصود تابعين اصطلاحي نيست .

ومقصود از "به نيكي" قيدي براي تابيعين است . يعني كساني كه از ايشان تبعيت كردند در حاليكه با اقتدا به سابقين ، در كردار و گفتار ، نيكي را روش خود قرار داده بودند .

فتح القدير: ج2 ص398. ط. عالم الكتب ـ بيروت.

حال با اين همه تفسير مختلف اهل سنت چگونه ادعا مي كنند كه اين آيه به صراحت عدالت همه صحابه را بيان مي كند ، خدا مي داند!!!

جداي از همه اين مطالب ، ما با استفاده از قرآن مي گوييم كه معناي سابق اصلا زودتر اسلام آوردن نيست بلكه سبقت در ايمان وكارهاي نيك است. قرآن در چند جا لفظ سابق را مطرح كرده است :

ثُمَّ أورَثنَا الكِتَابَ الَّذِينَ اصطَفَينَا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم ظَالِمٌ لِنَفسِهِ وَمِنهُم مُقتَصِدٌ وَمِنهُم سَابِقُ بِالخَيرَاتِ بِإِذنِ الله ذَلِكَ هُوَ الفَضلُ الكَبِيرُ ( فاطر 32 )

سپس كتاب را به برگزيدگان از بندگانمان داديم پس از ايشان كساني هستند كه به خودشان ظلم نموده اند واز ايشانند ميانه روها واز ايشانند كساني كه به سوي نيكي ها با اجازه پروردگارشان سبقت مي جويند . اين همان فضل بزرگ است .

سَابِقُوا إلي مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم وَجَنَّةٍ عَرضُها كَعَرضِ السَّمَاءِ وَالأرضِ (الحديد 21 )

سبقت بگيريد به سوي بخششي از پروردگارتان وبهشتي كه وسعت آن مانند وسعت آسمان وزمين است

در همه اين آيات سبقت تنها به سوي خيرات ومغفرت الهي مطرح شده است.

اما اصطلاحا سبقت در اسلام اگر ايمان همراه آن نباشد فائده اي ندارد . چون بسياري از مسلمانان قبل ديگران اسلام آوردند اما به زور شمشير .

قالَتِ الأعرَابُ آمَنَّا قُل لَم تُومِنُوا وَلَكِن قُولُوا أسلَمنَا (سوره حجرات آيه 14)

اعراب گفتند ما ايمان آورده ايم بگو ايمان نياورديد بلكه بگوييد اسلام آوريدم.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | فقط بنده خدا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣٠ تير ١٣٨٧ |
با سلام
توضيح بسيار خوبي بود.با اجازه شما مي خواستم توجه خوانندگان بزرگوار را به نظر دقيق قرآن را در خصوص سابقون از سوره مباركه واقعه نيز جلب نمايم.
در آيه 14 اين سوره آمده"وقليل من الاخرين"يعني درصد كمي از آنها از آخرين مومنان هستندو اين نشان ميدهد كه از نظر قرآن "سابقون" محدود به زمان نمي شوند كه بگوييم "يعني فقط مسلمانان صدر اسلام آنهم همه شان "و اين اشخاص در هر عصري ممكن است وجود داشته باشند.
انشاالله توفيق سابقون شدن نصيب ما هم بشود.
2 | ابوطالب | Iran - Shūshtar | ١٢:٠٠ - ٢٠ بهمن ١٣٨٧ |
با سلام و خسته نباشيد از زحمات شما كمال تشكر را داريم 1.در تعريف تابعين اورده ايد: بنا بر آنچه که در تعريف دو قسم گذشته گفته شد ، اين دسته شامل کساني مي شود که بعد از جنگ بدر تا بيعت رضوان يا فتح مکه اسلام آوردند . بنا بر اين ديگر شامل کسانيکه در سال نهم ( عام الوفود يا سال نمايندگان) اسلام آوردند نخواهد شد بنظر مي رسد مفهوم تابعين شامل نسلهاي بعدي هم بشود 2.عمر كي هجرت كرد 3.در مورد جنگ صفين سني ها مي گويند طبق حجرات 9 معاويه مومن بوده است يا علي مدد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- آنچه گفته شده است ، طبق تعاريف اهل سنت است ، اما طبق نظر شيعه (همانطور كه در اين مقاله نيز آمده است) هركس تا قيامت ، فعل خيرات انجام دهد جزو تابعين است .

2- هجرت عمر طبق آنچه در كتب اهل سنت آمده است در آخرين گروه قبل از هجرت رسول خدا (ص)‌ صورت گرفته است .
تاريخ الخلفاء سيوطي ج1 ص116

3- در مورد اين سوال ، پاسخ مفصلي در دست تهيه است ؛ اما اكنون اجمالا به بعضي از پاسخ ها اشاره مي كنيم :

الف) قطعا اين آيه در مورد هر جنگي بين مسلمانان صادق باشد ، در جنگ با امير مومنان (عليه السلام) ‌صادق نيست ، زيرا جنگ با ايشان به گفته پيامبر (ص)‌ جنگ با خود رسول خدا (ص)‌ است ، آيا كسي مي تواند ادعا كند اگر گروهي از كساني كه به ظاهر اسلام آوردند با رسول خدا (ص)‌وارد جنگ شدند ايشان مومن اند !!!
عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَعَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ .
سنن ابن ماجه ، ج1 ، ص166 ، ح142 و المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 149 ذهبي نيز اين روايت را در تلخيص المستدرك آورده است . و نيز طبراني ، در معجم اوسط ، ج5 ، ص182 و معجم كبير ، ج 3 ،‌ ص40 أسد الغابة ، ابن أثير ، ج5 ،‌ ص 522 و البداية والنهاية‌، ابن كثير ، ج8 ، ص40 و . نقل كرده‌اند .
پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم خطاب به امام علي ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام فرمود : من با كسى كه شما جنگ با او بكنيد جنگ مي كنم و با كسى كه سازگار باشيد سازگارم‏
جصاص ، بعد از نقل حديث مي‌گويد :
فاستحقّ من حاربهم اسم المحارب للّه ولرسوله.
أحكام القرآن ، ج2 ،‌ ص 508 .

ب) بر فرض كه جنگ با امير مومنان ، جنگ با رسول خدا (ص) نباشد ، اما هركس با امير مومنان دشمني كند منافق است .
78 حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ حدثنا وَكِيعٌ وأبو مُعَاوِيَةَ عن الْأَعْمَشِ ح وحدثنا يحيى بن يحيى واللفظ له أخبرنا أبو مُعَاوِيَةَ عن الْأَعْمَشِ عن عَدِيِّ بن ثَابِتٍ عن زِرٍّ قال قال عَلِيٌّ وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبي الْأُمِّيِّ صلى الله عليه وسلم إلي أَنْ لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ
صحيح مسلم ج 1 ص 86
و نيز خدا او را در آتش خواهد انداخت . (حتي اگر نجنگد ،‌معاويه كه رهبري جنگ را به عهده داشت !!!)
أن رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) قال : والذي نفسي بيده لا يبغضنا أهل البيت رجل إلا أدخله الله النار .
صحيح ابن حبان‌، ج15 ص435 .
و به همين سبب نمي توان دشمن علي را مومن دانست تا بگوييم كه اين آيه در مورد او صدق مي كند .

ج) نزول اين آيه در مورد درگيري دو گروه از صحابه بوده است ، و ربطي به جنگ صفين ندارد ؛‌اما اهل سنت ادعا مي كنند كه در جنگ صفين نيز تطبيق مي كند !!! خوب چرا اين مطلب را در درگيري صحابه با عثمان مطرح نمي كنند و قاتلين عثمان را مومن نمي دانند ؟
چرا در مورد دشمنان ابوبكر ادعا نمي كنيد كه ايشان مومن بوده اند و ابوبكر و خالد بن وليد با مومنين جنگيده و ايشان را كشته اند ؟
اگر بنا باشد كه اين آيه را در درگيري هر دو گروه مسلمان پياده كنيد در ابتدا بگوييد كه ابوبكر گروهي مومن را كشته و گروهي مومن نيز عثمان را كشته اند تا بعد نوبت به جنگ امير مومنان با معاويه برسد .

د‌)‌بر فرض كه آيه را بر اين جنگ تطبيق كرديد ؛ در آيه آمده است اگر دو گروه مومن با هم درگير شدند ،‌ اين دليل نمي شود كه هركس در اين جنگ شركت داشته است ، مومن باشد ؛ بلكه كافي است در هر دو طرف گروهي مومن باشند ؛ يعني گروهي مومن در لشكر امير مومنان و گروهي مومن در لشكر مقابل ايشان ،‌ از كجا معلوم كه معاويه نيز داخل در مومنين باشد .

ه) در آيه به دو مرحله اشاره شده است : مرحله اول كه درگيري ابتدايي است (در همه جنگ هاي آن زمان مرسوم بود قبل از حمله دو طرف با يكديگر محاجه مي كردند)‌، در اين مرحله هر دو را مومن خوانده است ؛‌ مرحله دوم كه مرحله بعد از صلح است ، در اين مرحله يكي فئه باغيه كه از امر خدا خارج شده است (و به همين سبب مي گويد حتي تفيء الي امر الله) و ديگري عادله مي شود ؛ (بغي به معني سركشي و خروج است ؛ و ديگر در اين مرحله نمي توان آن گروه را مومن دانست ؛‌ (ضمير در اين قسمت به فئتان بر مي گردد ، يعني دو گروهي كه قبلا مومن بوده اند) و طبق روايات اهل سنت (در صحيح بخاري و غير آن) در اين جنگ معاويه فئه باغيه بوده است .
http://www.valiasr-aj.com/lib/ASHAB/ASHAB.htm#4

بنا بر اين بر فرض كه معاويه قبل از جنگ مومن باشد (تا اين آيه شامل حال او شود كه چنين نبود) اما ‌ بعد از جنگ ايمان خود را از دست داد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات


3 | رضا | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٢١ مهر ١٣٨٨ |
سلام بر شما آيا طبق آيه 100 سوره توبه امامان معصوم هم بايد از صحابه تبعيت كنند ؟ اگر قرار باشد امامان معصوم از صحابه تبعيت كنند در چه حيطه اي بايد از آنان تبعيت كنند ؟ آيا تبعيت امامان معصوم از صحابه غير معصوم نافي عصمت ايشان نيست ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
همانطور كه ما در تفسير اين آيه حتي از كتب معتبر اهل سنت ثابت كرده‌ايم ، مقصود سبقت به ايمان است ؛ و نه سبقت به اسلام ! تا معني اين شود كه همه بايد از صحابه تبعيت كنند !
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ، از همه پيش‌گام‌تر ؛ بعد از آن حضرت ائمه طاهرين عليهم السلام كه از رسول خدا تبعيت مي‌كنند .
بعد از ائمه عليهم السلام ، همگي بايد از رسول خدا (ص) و ائمه تبعيت كنند ، صحابي يا غير صحابي
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ١٨ آبان ١٣٨٨ |
جناب پويا حبيبي
اولا آنها بايد مشخص کنند که از کدام کتاب نصاري سخن مي‌راند.
خود انجيلي که اينها از آن سخن مي‌راند چيزي نيست جز نوشته هاي ديگر مسيحيان.
ما تا هفتاد نوع انجيل داشته ايم. که اکنون فقط چهار عدد از آن را رسميت داده اند.

ولي مساله مهم اين است که تمام مسيحيان شرعشان برگرفته از کتب يهوديان است. شرع مسيحيت همان شرع يهود است با مقداري تغيير.
به اين سري کتب عهد قديم مي‌گويند. و در آن نه تنها از جنگ سخن رانده شده است بلکه از مجازات قتل سحن رانده شده است.

ولي اين که قرآن از جنگ و قتال سخن رانده نه تنها از ارزش آن نمي‌کاهد بلکه نشان دهنده کامل بودن دين اسلام است. اگر قرآن چگونگي جنگيدن را به ما نمي‌آموخت آنگاه زمينه براي هرگونه جنايتي باز بود. قرآن با صحبت از جنگ سعي در کنترل غريزه وحشي گري انسانها داشته است و جنگ را به از يک نمايش حيوانيت و بربريت به صحنه انسانيت و عبادت تبديل کرده است.

همين نصاري که دم از بخشش دشمن و مهرباني مي‌زنند زشت ترين جنايات را در آمريکا جنوبي و شمالي و نيز آفريقا و آسياي مرکزي مرتکب شدند.

حال به قسمت هاي از انجيل آنها دقت کنيد( توجه فرماييد که انجيل به مجموع کتب مسيحيان گفته مي‌شود که شامل عهد قديم و عهد جديد و چند کتاب ديگر است):
http://www.gotquestions.org/war-Bible.html
http://www.bible-archaeology.info/war.htm

يا علي
5 | پوياحبيبي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٨ آبان ١٣٨٨ |
بعضي ازمسيحي ها ميگويندآيادركتاب مسيح ازجنگ سخن گفته شده است اما كتاب قرآن بسيارازجنگ سخن گفته است؟
6 | اميري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ دي ١٣٨٨ |
سلام عليكم و خداقوت. درباره "السابقون السابقون ثله من الاولين و قليل من الاخرين" تفاسير درباره سبقت و قليل بودن آن در امت پيامبر(صلي الله عليه و آله) زياد است اما قليل بودن آن در امت پيامبر كمي غريب است اگر ممكن است توضيح بفرماييد. التماس دعا

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
طبق روايات اهل سنت و شيعه «سباق الامم ثلاث»
وقال بن أبي ليلى : سباق الأمم ثلاثة لم يكفروا بالله طرفة عين : علي بن أبي طالب وهو أفضلهم ومؤمن آل فرعون وصاحب يس فهم الصديقون
تفسير القرطبي ج 15 ص 20 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671 ، دار النشر : دار الشعب - القاهرة
پيشگامان امت‌ها به اسلام سه نفر بودند كه لحظه‌اي به خدا كافر نشدند «علي بن ابي طالب» كه برترين آنهاست ؛ مومن آل فرعون و همراه ياسين و اين سه تن صديقين هستند .
آيه كريمه مي‌فرمايد «السابقون السابقون اولئك المقربون في جنات النعيم ، ثلة من الاولين وقليل من الآخرين»
يعني بحث در مورد سابقين است ؛ وقتي با روايت شيعه و سني سابقين ، اين سه نفر شدند و يكي از امت رسول خدا و دو نفر ديگر از ساير امم ، مقصود آيه و تفسير آن به خوبي مشخص مي‌شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7 | فرشاد | Sweden - Stockholm | ١٠:٣٩ - ١٤ خرداد ١٣٨٩ |
آيا ميتوان با استفاده از آيه «السابقون الاولون...» رضايت دائمى خداوند از ٣خليفه ى اول را استنباط كرد؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در آدرس ذيل به صورت كامل ، به بررسي اين آيه و دلالت آن پرداخته‌ايم :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

8 | بنيامين سلاميZ | Iran - Mashhad | ١٤:١٦ - ٢٧ تير ١٣٩٢ |
سلام.خسته نباشيد.ميشه من رو بگيم که به معناZ تبعيض نباشه.بلکه فقط گفتن اZن گروه باشه.توZ عرف هم هست مثلا من ميگم از شما بچه ها ميخوام که فلان کارو بکنيد.نه اZنکه منظورم اZين باشه که بعضيZ از شما اZينکارو بکنيد.پس در اZين آZيه هم ميشه اZين معنا رو گرفت.پس معناش اZين ميشه که خداوند از شما گروه مهاجرين راضيZ شده.نه اZينکه از بعضيZ از شما مهاجرZين راضيZ شده.اZين رو جواب بدZيد لطفا.باتشکراجرتون با بيZ بيZ دو عالم فاطمه زهرا‏(سلام الله عليها‏)‏

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي؛ «من» انواعي دارد مانند: «ابتداي غايه»،«بيانيه»، «تفسيريه»، «تبعيضيه» و... اما بيشتر در معناي ابتداي غايه و تبعيض بكار مي رود. در اينجا چيزي قرينه قرار گرفته كه معناي تبعيض را در «من» تقويت مي كند و آن اين است كه خداوند گروهي از مهاجران و انصار را جدا نموده و آن سابقان و اولان از مهاجرين و انصار است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
9 | محسن محمدي | United States - Manassas | ١٧:٤٥ - ١٩ اسفند ١٣٩٢ |
باعرض سلام.ميخواستم بگويم که اگر مقداري جوابتان با تفضيل باشد بهتراست چراکه اين جواب لااقل براي من قانع کننده نبود.باتشکر

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
10 | عاشق حرم حضرت زينب(س) | Iran - Tajrīsh | ٢١:٠٩ - ٠٥ آذر ١٣٩٣ |
با سلام ايا ابوبکر هم که جزءاولين مهاجرين بوده شامل اي ايه ميشود

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

صرف اينکه کسي از مهاجرين باشد، دلالت بر اين ندارد که اين شخص مورد رضايت خدا بوده است. عده اي از صحابه بودند که در اين هجرت نيت خالص نداشتند بلکه بخاطر اغراض شخصي هجرت کردند. دربين مهاجريني که به مدينه مهاجرت کردن برخي از صحابه بودند که بخاطر عشق به يک زن به مدينه مهاجرت کردند که با اين کار اجر و ثواب هجرت را از دست دادند

بخاري در اين خصوص روايتي را چنين نقل مي‌کند:

حدثنا عبد اللَّهِ بن مَسْلَمَةَ قال أخبرنا مَالِكٌ عن يحيى بن سَعِيدٍ عن مُحَمَّدِ بن إبراهيم عن عَلْقَمَةَ بن وَقَّاصٍ عن عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّةِ وَلِكُلِّ امْرِئٍ ما نَوَى فَمَنْ كانت هِجْرَتُهُ إلى اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إلى اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَنْ كانت هِجْرَتُهُ لدُنْيَا يُصِيبُهَا أو امْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إلى ما هَاجَرَ إليه

از حضرت عمر بن الخطاب روايت شده که گفت:از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که فرمود: همانا ثواب اعمال به نيت بستگي دارد و هر کس نتيجهء نيت خود را درميابد، پس کسي که هجرت او بسوي خدا و رسول او است ثواب هجرت بسوي خدا ورسولش را در مي يابد و کسي که هجرتش بسوي دنيا باشد بآن مي‌رسد يا هجرت او براي ازدواج با زني باشد، پس هجرت او بسوي چيزيست که براي رسيدن به آن هجرت نموده است.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 1 ص 30 تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

شارحين اين روايت معتقدند علت صدور اين روايت نيز بخاطر هجرت يکي از صحابه بود که بخاطر يک زن به مدينه هجرت کرد

بدرالدين عيني در تطبيق اين روايت گويد:

مطابقته للترجمة من حيث إن مهاجر أم قيس جعل الهجرة حيلة في تزويج أم قيس .

اين روايت مطابق با شرح حال مهاجر ام قيس است که هجرتش را حيله‌اي قرار داد براي رسيدن به ازدواج با ام قيس

طبراني داستان اين هجرت را در چنين نقل مي‌کند:

حدثنا محمد بن عَلِيٍّ الصَّائِغُ ثنا سَعِيدُ بن مَنْصُورٍ ثنا أبو مُعَاوِيَةَ عَنِ ألاعمش عن شَقِيقٍ قال قال عبد اللَّهِ من هَاجَرَ يَبْتَغِي شيئا فَهُوَ له قال هَاجَرَ رَجُلٌ لِيَتَزَوَّجَ امْرَأَةً يُقَالُ لها أُمُّ قَيْسٍ وكان يُسَمَّى مُهَاجِرَ أُمِّ قَيْسٍ

الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبير، ج 9 ص 103، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م.

هيثمي نيز اين روايت را نقل کرده و چنين تصحيح مي‌کند:

رواه الطبراني في الكبير ورجاله رجال الصحيح

الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 2، ص 101 ، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ

ابن بطال اين نوع مهاجرت را به عده زيادي از صحابه نسبت داده است:

فهاجر كثير من الناس إلى المدينة ، ليتزوج بها ، حتى سمى بعضهم مهاجر أم قيس

عده زيادي از مردم به مدينه مهاجرت کردند تا با ام قيس ازدواج کنند لذا برخي از آنها به مهاجر ام قيس مشهور شدند

إبن بطال البكري القرطبي، ابوالحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاى449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 1 ص 33، تحقيق: ابوتميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م

عيني نيز اين نوع هجرت را مخالف نيت خالص دانسته و چنين مذمت کرده است:

وكان في المهاجرين جماعة خالفت نيتهم نية المخلصين . منهم من كانت نيته تزوج امرأة كانت بالمدينة من المهاجرين يقال لها أم قيس وادعى ابن دحية أن اسمها قيلة فسمى مهاجر أم قيس ولا يعرف اسمه فكان قصده بالهجرة من مكة إلى المدينة نية التزوج بها لا لقصد فضيلة الهجرة

در بين مهاجرين جماعتي بودند که نيتشان با نيت مخلصين مخالفت داشت برخي از آنها نيتشان بخاطر ازدواج با ام قيس بود ابن دحيه نيز گويد اسم انو قليه بوده لذا آن شخص به ام قيس معروف شد که اسمش شناخته شده نيست و قصد اين مهاجر از هجرتش از مکه به مدينه به نيت ازدواج بوده نه بقصد هجرت

ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 1 ص 28، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ -

همچنين در بين مهاجرين کساني بودند که کاتب وحي بودند ولي بعدها مرتد شدند. عبد الله بن أبي سرح كاتب وحي بود ، در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله مرتد شد و رسول خدا دستور داد كه حتي اگر به پرده كعبه نيز آويزان باشد ، او را بكشند. او بعد از هجرت مرتد شد به مکه فرار کرد

ابن عاشور در اين خصوص گويد:

الصّدر لأنّ عبد الله بن أبي سرح ارتدّ بعد الهجرة ولحق بمكّة

عبدالله بن ابي سرح بعد از هجرت مرتد شد و به مکه رفت

محمد الطاهر بن عاشور (متوفاى1284هـ)، التحرير والتنوير ، ج 7 ص 375، ناشر : دار سحنون للنشر والتوزيع - تونس - 1997م

بنابراين خداوند در اين آيه صرف کسي که مهاجر بوده است را مدح نمي کند بلکه سبقت مهاجرين در اين آيه هم به دليل آيات ديگري مانند سابقوا الي مغفره من ربکم و... و بدليل «والذين اتبعوهم بايمان» سبقت مقامي است نه زماني يعني خداوند مومناني را که در ايمان بر ديگران سبقت گرفتند خداوند از آنها راضي شده است و اگر غير اين تفسير شود با آياتي مانند فمن يعمل مثقال ذره ... و حبه خردل اتينا بها... و روايت صحيح که مي گويد مهاجرت عده اي خالص نبوده است ، سازگاري نخواهد داشت.

جهت اطلاع بيشتر در اين زمينه به اين آدرس رجوع کنيد


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
11 | حسين مومنيان | Iran - Tehran | ٠١:١٤ - ١٨ بهمن ١٣٩٣ |
ايا خلفاي اول و دوم و سوم شامل اين صحابه ميگردند . زيرا اگر سامل ان شوند به بهشت ميروند و با غصب جانشيني مطابقت ندارد و تضاد دارد . لطفا جوابم رو بديد خيلي مهمه

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
خداوند در اين آيه صرف کسي که مهاجر بوده است را مدح نمي کند بلکه سبقت مهاجرين در اين آيه هم به دليل آيات ديگري مانند سابقوا الي مغفره من ربکم و... و بدليل «والذين اتبعوهم بايمان» سبقت مقامي است نه زماني يعني خداوند مومناني را که در ايمان بر ديگران سبقت گرفتند خداوند از آنها راضي شده است و اگر غير اين تفسير شود با آياتي مانند فمن يعمل مثقال ذره ... و حبه خردل اتينا بها... و روايت صحيح که مي گويد مهاجرت عده اي خالص نبوده و براي زن بوده است ، سازگاري نخواهد داشت.
جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
12 | ابوالفضل | Germany - Berlin | ٠٦:٥٥ - ٢٦ مرداد ١٣٩٥ |
با سلام و عرض ادب.
ثُمَّ أورَثنَا الكِتَابَ الَّذِينَ اصطَفَينَا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم ظَالِمٌ لِنَفسِهِ وَمِنهُم مُقتَصِدٌ وَمِنهُم سَابِقُ بِالخَيرَاتِ بِإِذنِ الله ذَلِكَ هُوَ الفَضلُ الكَبِيرُ ( فاطر 32 )
در مورد این آیه٬ از امام رضا(علیه الصلاة و السلام) روایت شده است که برای دودمان و ذریه ی پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) است٬ نه تمام امت. چون تمام امت به بهشت نخواهند رفت.
چطور ممکنه که همه ی ذریه ی پیامبر به بهشت بروند؟ یعنی حتی اگر کافر هم بینشون باشه به بهشت میره؟ یا اگر بینشان فردی باشد مانند جعفر کذاب که آنگونه به امام حسن عسگری و امام زمانش خیانت میکنه؟
اگر بگید کفار٬ و دشمن امام از گروه عترت خارج است٬ پس دقیقا اثبات میشه که همه ی ذریه ی پیامبر هم به بهشت نمیروند. بلکه درواقع در این صورت٬ آیه بر کل امت هم میتونه صدق کنه٬ چون اولا با آیه ی «ثم اورثنا بنی اسرائیل الکتاب» همخوانی داره٬ هم درواقع کافر و دشمن امام٬ کلا از گروه امت اسلامی خارج میشه و بقیه ی امت که اینگونه نیستند٬ با شفاعت و مغفرت به بهشت خواهند رفت.
ممنون میشم اگر راهنماییم کنید.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
اگر در روایاتی که در خصوص این آیه وارد شده است، دقت کنید خود ائمه علیهم السلام مصداق اصلی « وَمِنهُم سَابِقُ بِالخَيرَاتِ بِإِذنِ الله» را اهل بیت دانسته اند اما اهل بیت معصوم نه همه فرزندان ائمه. اتفاقا در روایتی که شما نیز به آن اشاره کردید توجه کنید
امام رضا علیه السلام فرمودند «الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ» بعدد در ادامه این اهل بیت را معرفی کردند که مراد اهل بیتی است که آیه تطهیر در خصوص آنها نازل شده است و حدیث ثقلین درباره آنهاست: هُمُ الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا
عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج‏1 ؛ ص229
در روایات دیگر نیز نقل شده است که مراد امام است
مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ عَنْ سَالِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ‏ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ‏ ظالِمٌ‏ لِنَفْسِهِ‏ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ‏ بِإِذْنِ اللَّهِ‏ قَالَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ- وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ لِلْإِمَامِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ.
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص214
بنابراین این آیه شامل تمام اولاد ائمه علیهم السلام نمیشود
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
13 | محمد | Germany - Falkenstein | ١٨:٢٥ - ٢٢ ارديبهشت ١٤٠٠ |
سلام.میشه ثابت کنید که من در این ایه بعضیه هست؟!
ممنونم

پاسخ:
با سلام
در لینک زیر به صورت مفصل به این مسئله پرداخته شده است:
https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=6341
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
14 | عزراعیل | Germany - Falkenstein | ١٨:٣٣ - ٠٢ بهمن ١٤٠١ |
سلام چرا حضرت علی نام فرزندانش را ابوبکر و عمر و عثمان گذاشته است؟
چرا حضرت علی ام کلثوم را به عمر داد؟
چرا حضرت علی برای همسرش عزاداری نکرد؟
چرا حضرت علی و فرزندانش یکبار نگفتند که همسر یا مادرمان را به قتل رساندند؟

پاسخ:
 با سلام
در رابطه با نام گذاری به اسم خلفاء به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5137

در رابطه با ازدواج حضرت ام کلثوم با عمر به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6342

در رابطه با عزاداری امیرالمومنین علیه السلام برای حضرت زهرا سلام الله علیها، خود حضرت می فرماید:
أما حزنی فسرمد و أما لیلی فمسهد وهم لا یبرح من قلبی أو یختار الله لی دارک التی أنت فیها مقیم کمد مقیح ، وهم مهیج سرعان ما فرق بیننا وإلى الله أشکو وستنبئک ابنتک بتظافر أمتک على هضمها فأحفها السؤال واستخبرها الحال ، فکم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد إلى بثه سبیلا ، وستقول ویحکم الله وهو خیر الحاکمین
الکافی - الشیخ الکلینی - ج 1 ص 459
شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 10 ص 265
امّا اندوهم همیشگى گشته، و شبم به بیدارى کشیده، اندوه هرگز از دلم رخت نبندد تا آنگاه که خداوند همان سرایى را که تو در آن مقیم گشته‏اى برایم برگزیند. غصّه‏ اى دارم بس دلخراش، و اندوهى دارم هیجان انگیز، چه زود میان ما جدائى افتاد، من به خداوند شکوه مى‏برم. و به زودى دختر تو از همدستى امّتت علیه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش مى‏دهد، پس احوال را از او جویا شو، که بسى غمهاى سوزانى که در سینه داشت و راهى براى پخش آن نمى‏یافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى مى‏کند و او بهترین داوران است.

اما در رابطه با این که می گویید چرا امیرالمومنین علیه السلام و فرزندانش در مورد شهادت مادرشان چیزی نگفتند، این جملات را به چه کسی می گفتند؟
شیعیانی مثل سلمان و ابوذر و مقداد که در آن صحنه حضور داشتند
به حاکمان می گفتند که خودشان قاتل بودند؟
به مردمی می گفتند که در جلوی چشم شان این اتفاق افتاد و از اهل بیت علیهم السلام حمایت نکردند؟
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها