بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 98/05/31
موضوع: عدم نشر فرهنگ ولایت و امامت؛ ریشه تمامی شبهات!
(سخنرانی در مسجد امام حسین بیرجند)
فهرست مطالب این سخنرانی:
امام کاظم (سلام الله علیه)؛ امامی با ویژگیهای خاص
آیا «زراره» امامِ بعد از امام صادق را نمی شناخت!؟
فرقه واقفیه؛ فرقه ای کافر و مشرک!
عدم نشر فرهنگ ولایت و امامت؛ ریشه تمامی شبهات
مذهبی که از لابهلای خون، شکنجه و شلاق به دست ما رسیده است!
پیشینه امامت و ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
عنایتی از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به یک فرد ناصبی!
مطالعه این کتابِ با برکت را از دست ندهید!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین. لاحول ولا قوة الا بالله العلي العظیم حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوتُ وَستَعَنْتُ وبِالعِزّةِ وَالْقُدْرَةِ وَالْجَبَروت
ثم الصلاة والسلام علی سیدنا وسید الاولین والآخرین حبیبنا وحبیب اله العالمین أبی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین المكرمین لاسيّما مولانا وسیدنا حجة ابن الحسن روحی واروحنا العالمین لتراب مقدمه الفداء
واللعن الدائم علی اعدائهم ومخالفیهم ومعاندیهم من الآن إلی قیام یوم الدین. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ.
خدا را بر تمام نعمتهایش بویژه نعمت ولایت سپاس میگوییم و این ایام مبارک را كه پشت سر گذاشتیم، دهه مبارکه ولایت و عید غدیر خم، عیدالله الاکبر و امشب هم شب میلاد امام هفتم آقا امام کاظم (سلام الله علیه) است و در استقبال شب مباهله هستیم.
ما این اعیاد مبارکه را به پیشگاه مقدس مولایمان بقیة الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) و همه علاقهمندان به اهلبیت عصمت و طهارت و شما گرامیان تبریک و تهنیت میگویم. خدا را به آبروی آقا امام کاظم (سلام الله علیه) قسم میدهم عیدی ما را فرج موفورالسرور مولایمان بقیة الله الاعظم قرار بدهد.
امام کاظم (سلام الله علیه)؛ امامی با ویژگیهای خاص
از آنجای که امشب، شب میلاد امام کاظم (سلام الله علیه) است، من یک اشارهای در این رابطه داشته باشم بعد در رابطه با اصل موضوع اهمیت ولایت و امامت مقداری با شما عزیزان و گرامیان عرائضی تقدیم کنم.
زندگی آقا امام کاظم (سلام الله علیه) از اول طفولیت تا آخرین لحظه شهادت همراه با ماجراهای عجیب و غریب بوده است که هیچ کدام از ائمه (علیهم السلام) این مشکلات و مصائب را نداشتند.
شما ببینید در آغاز امامت حضرت، عده زیادی از «زیدیه» شبهاتی را بر نفی امامت آقا امام کاظم (سلام الله علیه) مطرح میکردند و میگفتند که آقا امام کاظم، امام منصوب از طرف امام صادق (سلام الله علیه) نیست!!
یک عده سراغ «عبدالله افطح» رفته بودند، یک عده سراغ «اسماعیل ابن جعفر» رفته بودند و هر کدام از اینها بساطی برای خودشان داشتند. ماجراهای است که اگر بخواهیم تک تک این ماجراها را عرض کنیم، خود مثنوی هفتاد مَن کاغذ میشود.
از طرفی هم تعدادی از اصحاب امام صادق (سلام الله علیه) در این میان سرگردان بودند که این قضایا چی هست و چه اتفاقی دارد میافتد؟
گرچه بنده بر این عقیده هستم که خیلی از این مسائل، ساختگی و جعلی است که توسط «زیدیه» صورت گرفته که مرحوم «شیخ صدوق» به طور مفصل به آن ورود پیدا کرده است. بعد از او مرحوم «شیخ مفید»، و «سید مرتضی» ورود پیدا کردند بر اینکه اینها بعد از امام صادق، که «اسماعیل» را عَلَم کردهاند، اینها یک مسائلی پشت پرده دارند که متأسفانه امروز میبینیم در بعضی از حوزههای علمیه ما، بعضی از افراد جاهل و نادان، معاند نمیخواهم بگویم، دنبال این هستند که امام صادق (سلام الله علیه) نستجیر بالله امام بعد از خود را نمیشناخت و تصور میکرد امام بعد از او «اسماعیل» است!!
با اینکه تنها امامی که از روز ولادتش امامتش اعلام شده، آقا موسی ابن جعفر است؛ چون آقا موسی ابن جعفر در منزل «ابواء» بین «مدینه» و «مکه» به دنیا آمد و همان لحظه که بشارت ولادت امام کاظم به امام صادق داده شد، حضرت فرمود:
«فَهُوَ وَ اللَّهِ صَاحِبُكُمْ بَعْدِي»
امام بعد از شما حضرت کاظم است.
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسینده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج1، ص310، ح12
بررسیهای که من در رابطه با شبهات آقایانِ نا آگاه داشتم، 85 روایت غالباً صحیح در امامت امام کاظم در منابع ما وجود دارد که این انبوه روایت را از امیر المؤمنین (سلام الله علیه) كه بگذریم در مورد هیچ کدام از ائمه نداریم.
نزدیک به 22- 23 روایت غالباً صحیح در مورد امامت امام کاظم داریم مخصوص دوران طفولیت امام کاظم، که حضرت 5 ساله و 7 ساله و یا حتی در قنداقه بودند!
آقا امام صادق (سلام الله علیه) چون میداند در رابطه با امامت امام کاظم برخی دچار حیرت و گرفتاری میشوند امامت حضرت را بیان کرد. و نزدیک به 40 روایت در مذمت «اسماعیل» غالباً از زبان امام صادق (سلام الله علیه) داریم.
در این میان کلمات بیادبانهای که «اسماعیل» نسبت به آقا امام صادق (سلام الله علیه) دارد و مرحوم «کلینی» در «کافی» بعضی از آنها را آورده، مرحوم «خزاز» در «کفایه الأثر»اش آورده، مرحوم «شیخ صدوق» آورده و مرحوم «صفّار» در «بصائر» خودش آورده است. اینها یک سری بحثهای است که تکتک اینها نیاز به تحقیق و بررسی مفصل دارد.
خیلی جالب است كه امروز در كشور ما برخی از نادانها دنباله رو «شریعت سنگلجی»، «کسروی» و یا «ابوالفضل برقعی» (خذلهم الله ولعنهم الله) هستند.
آیا «زراره» امامِ بعد از امام صادق را نمی شناخت!؟
امروز در فضای مجازی، غوغایی در رابطه با موضوع امامت امام کاظم به راه انداختند که اگر دوستان در فضای مجازی باشند میدانند «آمریکا» و «اسرائیل» از «طالبان» و «داعش» خیری ندیدند، امروز اینها را در داخل کشورمان علَم کردند.
من فقط یک نمونه از اینها را بگویم تا ببینید که اینها اصلاً از تاریخ خبر ندارند. اینها میگویند اصحاب امام صادق نمیدانستند که بعد از امام صادق، چه کسی امام است؟ از جمله «زراره»! ما دیگر از «زراره» فقیهتر نداریم، افقه صحابه از عصر امیر المؤمنین تا امام عسکری «زرارة ابن اعین» است. میگویند «زراره» خبر نداشت امام زمانش چه کسی است و بعد از شهادت امام صادق، پسرش «عبیدالله» را به «مدینه» فرستاد تا خبر بیاورد که بعد از امام صادق، چه کسی امام است؟
ایشان قبل از اینکه پسرش بیاید در حال احتضار گفت خدایا من که نمیدانم امام زمانم چه کسی است، قرآن را باز کرد و گفت خدایا هر کسی را در این قرآن امام معین کردهای او امام من است!!
میگویند فاسدترین کلام، کلامی است که تاریخ او را تکذیب کند. این آقایان اینقدر نادان و جاهل هستند که نمیدانند آقا امام صادق سال 148 از دنیا رفته، و «زراره» 150 از دنیا رفته است. یعنی دو سال و اندی فاصله داشته است.
فرقه واقفیه؛ فرقه ای کافر و مشرک!
از اینگونه مسائل در رابطه با امام کاظم زیاد است و بعد از شهادت این بزرگوار هم، «واقفیه» مثل «علی ابن ابی حمزه بطائنی»، «زیاد ابن مروان قندی» و... که از وکلای امام کاظم بودند و اموال زیادی در اختیارشان بود، آمدند «مذهب واقفیه» را تأسیس کردند؛ که یکی از معضلات عصر امام رضا و امام جواد (سلام الله علیهما)، همین فرقه «واقفیه» بود.
اینها گفتند امام کاظم همان مهدی موعود (سلام الله علیه) است به ما وصیت کرده که این اموال را به کسی ندهیم، و وقتی ما ظهور کردیم به ما بدهید.
از امام جواد سوال میکنند آیا ما میتوانیم به «واقفیه» زکات بدهیم؟ فرمود خیر:
«فَإِنَّهُمْ كُفَّارٌ مُشْرِكُونَ زَنَادِقَةٌ»
وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، نویسنده: شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج9 ؛ ص229
به نظرم همین اندازه نسبت به آقا امام کاظم (سلام الله علیه) كه اظهار ارادتی کرده باشیم کافی است.
عدم نشر فرهنگ ولایت و امامت؛ ریشه تمامی شبهات
عزیزان! آنچه که موجب شده این شبهات حتی در عصر ائمه و بعد از آنها در زمان غیبت و در عصر ما اینچنین فراگیر باشد، ریشه تمامی این شبهات، عدم نشر فرهنگ ولایت و امامت است.
«بنی امیه» این شجره ملعونه در قرآن، با تمام توان تلاش کردند فرهنگ امامت و ولایت در میان مردم منتشر نشود. اینها از تمامی امکانات و ظرفیتهایشان برای محدود ساختن روات استفاده کردند.
دودمان نحس بنی امیه نه تنها روات شیعه مانند: «حجر ابن عدی» را با ده یارش مظلومانه در بیابان به جرم دفاع از علی (علیه السلام) شهید کردند، نه تنها «رشید هجری» را سر و زبان بریدند. نه تنها «قنبر» را به جرم دفاع از علی مظلومانه سلاخی کردند. بلکه «محمد ابن ابیبکر» را كه فرزند خلیفه خودشان بود، به جرم وابستگی به علی و دفاع از امیرالمؤمنین شهید کردند و جنازهاش را در پوست الاغ قرار دادند و آتش زدند!!
اینها «میثم تمار» را دست و پا بریدند؛ ولی این یار با وفای علی دست از علی بر نداشت در آخر هم بر بالای نخل اعدامش کردند؛ اینهایی که ولایت با خون، رگ و پوستشان عجین شده بود این چنین بودند!
معمولاً کسی را كه دست و پایش را میبرند و خون فوران میکند، میگوید ای وای دستم، ای وای پایم؛ ولی جناب «میثم تمار» بالای دار داد میزند آی مردم کوفه! سینه من، مملو از فضائل و حقانیت علی است، در این چند لحظهای که از عمر من باقی مانده بیایید من از علی برای شما سخن بگویم!!
مذهبی که از لابهلای خون، شکنجه و شلاق به دست ما رسیده است!
ببینید دوستان! این مذهب به سادگی به دست ما نرسیده که ما از کنارش به سادگی رد بشویم. از لابهلای شکنجه ها و خون ها به دست ما رسید است.
«میثم» بالای دار است، ولی به جای ضجه و ناله زدن و اینكه بگوید ای وای دست و پایم! میگوید آی مردم بیایید من برای شما از علی بگویم. «عمرو بن حریث» همان که در قضایای «متعه» داستانهای ناشایستی دارد، دوان دوان به سمت دار الاماره پیش «عبیدالله زیاد» رفت و گفت «عبیدالله»! اگر «مثیم» به سخنرانیاش ادامه بدهد با این وضع آغشته به خون، که خون فوران میکند، او مثل شیر بر بالای دار میغرد و از علی میگوید، اگر ادامه پیدا کند مردم علیه شما شورش میکنند، لذا دستور میدهد جلاد برو زبان «میثم» را هم ببر!
اینها یک طرف قضیه است؛ در طرف دیگر «بنی امیه» حتی به علمای خودشان هم در حوزه دفاع از امیر المؤمنین رحم نکردند.
آقای «نسائی» صاحب «سنن»، یکی از «صحاح سته» است، در «شام» منبر میرود و از فضائل علی سخن میگوید، او را از بالای منبر پایین میکشند، به قدری به او لگد و مشت میزنند که نیمه جان از مسجد او را بیرون میآورند؛ او با اشاره میگوید من را به طرف «مکه» ببرید ولی وسط راه از دنیا میرود!
«علی بن سقا» یک عالم سنی است نه شیعه! ایشان بالای منبر میرود در فضیلت امیر المؤمنین «حدیث طیر» را مطرح میکند.
«ابن سقا» که از او تعبیر به «الامام، الحافظ» میکنند، شما میدانید كه در اهلسنت واژه «امام»، معادل «مرجع عالیقدر جهان تشیع» ما است. «ذهبی» میگوید: اگر به کسی «امام» بگویند، طعن هیچ طعنه گری در رابطه با او مورد قبول نیست.
این شخص را از منبر پایین میآورند و منبر را آب میکشند! میگویند در منبری که فضیلت علی گفته شود نجس است!! اینها، اینچنین برخورد کردند.
و یا «نصر بن علی» را به جرم دفاع از علی هزار ضربه شلاق میزنند، دوستان و سروران همه میدانید اگر کسی (نستجیر بالله) زنا کرده باشد اگر زنای محصنه نباشد 100 ضربه شلاق دارد؛ ولی اینها «نصر بن علی» را به جرم دفاع از علی هزار ضربه شلاق میزنند!!
به «عطیه عوفی» میگویند باید از علی دست برداری و گرنه شلاق میزنیم، ریشت را میتراشیم، سرت را میبریم. میگوید ببرید اینها برای دفاع از علی ارزشی ندارد!!
آقای «دوانی» را خدا بیامرزد، ایشان کتابی به نام «راد مردان سیستان» دارد که در آنجا میگوید: حاکم سیستان به مردم گفت باید به علی ناسزا بگویید مردم گفتند نخواهیم گفت. گفت: اگر کسی به علی ناسزا نگوید باید مالیات سنگین بپردازد، گفتند میپردازیم. بعد میبیند مردم آماده هستند از تمام ثروت و مالشان برای علی بگذرند؛ لذا دستور خطرناکی میدهد؛ میآید روی غیرت مردها دست میگذارد، میگوید اگر کسی به علی بد و بیراه نگوید، سر همسرش را در وسط خیابان میتراشیم! مردم میگویند حاضر هستیم زنان ما در ملاء عام سرشان تراشیده شود؛ ولی به علی ناسزا نمیگوییم.
دوستان! ولایت و امامت به این سادگی به دست من و شما نرسیده است. آقای «رافعی» از علمای بزرگ اهلسنت است، کتابی به نام «التدوین فی اخبار قزوین» دارد. ایشان در كتابش دارد در شهر ما «قزوین»، حاکم بالای منبر میگوید مردم به علی بد و بیراه بگویید، ولی هیچ کس نمیگوید.
خودش بالای منبر شروع میکند به امیرالمؤمنین جسارت کردن، مردم میریزند او را بالای منبر تکه تکه میکنند و قطعات بدنش را جلوی سگها میاندازند!
غرض این بود كه «بنی امیه» و «بنی العباس» حتی به علمای اهلسنت که فضائل علی را میگفتند هم رحم نکردند. دوستان به کتاب «تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی»، «سیر اعلام النبلاء ذهبی»، «تهذیب الکمال مزی» در شرح حال «علی بن رباح» مراجعه کنید میگوید:
«كان بنو أمية إذا سمعوا بمولود اسمه علي قتلوه»
بنی امیه اگر میشنیدند که اسم نوزادی را علی گذاشتند، نوزاد را جلوی چشم پدر و مادرش میکشتند.
تهذيب التهذيب، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، ج 7، ص 280، ش 541
«علی بن رباح» میگوید خدا لعنت کند آنهای که اسم من را علی گذاشتند اسم من «علی» نیست «عُلی» است! کسی من را «علی» صدا نکند.
«ابن ابی الحدید» میگوید: اگر به یک انسانی «زندیق»، «لا مذهب» و «بیدین» میگفتند؛
« أحب إليه من أن يقال: شيعة علي»
بهتر و محبوبتر از این بود که بگویند شیعه علی ابن ابیطالب است!
شرح نهج البلاغة، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج 11، ص 25
همانطوری که اشاره کردم این مذهب از لابهلای خون، شکنجه و زجر به دست ما رسیده و ما باید از این مذهب مثل تخم چشمانمان بلکه از آن مهمتر، گرامی بداریم و در برابر هجمات شبههای که امروز علیه مذهب است، بایستیم و پیام غدیر و پیام ولایت و پیام امامت را به نسلهای خودمان در داخل و خارج و به گوش آیندگان برسانیم.
پیشینه امامت و ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
من نمیخواهم سراغ کتب شیعه بروم، شما کتابهای اهلسنت را ببینید. خدای عالم در آیه 67 سوره مائده آنچنان تندی دارد نسبت به رسول اکرم که برای انسان باور کردنی نیست، اگر این روایت بود ما میگفتیم قطعاً این روایت جعلی است. می فرماید:
(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام ندادهاي!
سوره مائده (97): آیه 67
اگر این مأموریتی که به تو دادیم انجام ندهی رسالت حق انجام نشده است؛ یعنی تمام زحمات، تلاشها، ایثارها و زجرهای كه در طول 23 سال كشیدی، اگر امروز این قضیه اتفاق نیافتد همه بیثمر و بینتیجه است.
آیه روشن است حتی بچههای 4- 5 ساله هم میفهمند:
(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)
این چه امری است؟ آیا نماز یا روزه است؟ نماز که از روز اول بعثت در «مکه» واجب بود، روزه از سال دوم هجرت واجب شده است. آیا جهاد است؟ آیات جهاد که در سال سوم قبل از وقوع جنگ «بدر» نازل شده است؛ گرچه برخی از آیات جهاد، مربوط به «مکه» است و دیگر واجبات همه انجام شده است؛ پس قضیه چیست؟
شما ببینید آقای «زركلی» در «الأعلام» در شرح حال آقای «آلوسی» متوفای 1270 میگوید:
«كان سلفي الاعتقاد»
آلوسی عقیده سلفی داشت.
الأعلام؛ زرکلي، خير الدين بن محمود (م 1396)، دار العلم للملايين، چاپ پانزدهم، أيار، 2002 م؛ ج7، ص 176
آقای «آلوسی» در تفسیر قرآن، کتابی دارد به نام «روح المعانی»؛ ایشان مثل «قندوزی» و «گنجی شافعی» و غیره كه متهم به شیعه است، شیعه هم نیست و نسبت به شیعه جملات رکیک و دور از ادب هم دارد؛ به «شیخ مفید» وقتی میرسد تعابیر وقیحی مثل «الكلب»، «الناصبی»، «الزندیق» دارد. با این تعبیر ولی همین آقا به تفسیر این آیه میرسد از «عبدالله مسعود» مفسر بزرگ عصر صحابه نقل میکند:
«كنا نقرأ على عهد رسول الله يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ، أنَّ علیاً ولیُ المؤمنین وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»
به مردم ابلاغ کن علی، ولی امر مؤمنین است، اگر این ابلاغ انجام نشود قطعاً رسالت حق انجام نشده است.
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 6، ص 193
من بارها عرض کردم کلمه «کانَ» در ادبیات عرب در جایی استعمال میشود که آن عمل مستمر باشد. «کانَ» دلالت بر استمرار دارد با صیغه متکلم وحده هم نیست، نمیگوید: «كنت أقرأ» بلكه «كنا نقرأ» با صیغه «مع الغیر» دارد که دال بر استیعاب است میگوید:
«كنا نقرأ على عهد رسول الله»
ما این آیه را در عهد پیغمبر اینطوری میخواندیم که به مردم ابلاغ کن علی، ولی امر مؤمنین است؛ از این واضحتر و روشنتر!
قبل از آقای «آلوسی»، «شوکانی» از علمای وهابی «عربستان» است كتابهای ایشان را مخصوصا در این 10 – 15 سال اخیر؛ چون علیه شیعه مطالب زیادی دارد چاپ و منتشر میکنند. ایشان در کتاب «فتح القدیر» که در تفسیر قرآن است جلد 2، صفحه 60 همین روایت را از «عبدالله مسعود» میآورد.
قبل از «شوكانی» آقای «سیوطی» متوفای 911 در «الدر المنثور» جلد 2، صفحه 292 همین روایت را از «عبدالله مسعود» میآورد. وقس علی هذا، دیگر بزرگان و مفسران اهلْسنت!
این نشان میدهد بر اینکه جایگاه ولایت یک جایگاه بلند و رفیعی است، که اگر انجام نشود رسالت بیمفهوم و بینتیجه و بیثمر است. چون این ولایت است که میتواند رسالت را استمرار بدهد، این ولایت است که میتواند مسؤلیت بزرگ رسول اکرم را تا قیام قیامت در جامعه زنده نگه دارد و احیاء کند ولذا ما میبینیم در روایاتی که باز اهلسنت در معتبرترین کتابهایشان آوردهاند؛ وارد شده است که:
«من مَاتَ بِلا إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
هر کس بدون امام از دنیا برود مرگش، مرگ جاهلی است.
تصور نکنید این فقط مربوط به شیعه است. بله مرحوم «کلینی» در جلد 2 «کافی» صفحه 18 تا 28 حدود پانزده، شانزده روایت در این مضمون میآورد. همینطور در جلد 1 «كافی» صفحه 234؛ ایشان همین روایت را به طور مفصل نقل میکند.
از شیعه كه بگذریم در «صحیح مسلم»، «مسلم ابن حجاج نیشابوری» متوفای 261 که از دیدگاه عزیزان اهلسنت اصح الکتاب بعد از قرآن است در جلد 3، صفحه 1849، حدیث 1851 از قول «عبدالله ابن عمر ابن الخطاب» میگوید:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً »
هركس بدون امام از دنیا برود مرگش، مرگ جاهلی است.
صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1849، ح 1851
«احمد ابن حنبل» متوفای 241 رئیس «حنابله» در «مسند» خودش جلد 4، صفحه 96 میگوید:
«قال رسول الله من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
هر کس بدون امام از دنیا برود مرگش، مرگ جاهلی است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح16922
«من ماتَ بلا صلاةٍ، بلا صوم، بلا حج، مات میتة جاهلیة» نگفتند! این نشان میدهد بر اینکه قضیه امامت و ولایت، اصل اصیل در معارف دینی است، ولذا ما باید از این ولایت به خوبی پاسداری و محافظت کنیم وظیفه خودمان را همانطوری که نبی مکرم در غدیر فرمود:
«فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْكُمُ الْغَائِب»
الكافي، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، مصحح: دار الكتب الإسلامية ج1 ؛ ص291، ح6
این فرمایش، تکلیف ما را روشن کرده است. خطبه غدیر، نه تنها در کتب شیعه، بلكه در کتب اهلسنت هم وجود دارد، شما مراجعه کنید ببینید آقای «طبرانی» متوفای 360 در «معجم کبیر» - مشهور است که «معجم کبیر» تمام روایاتش صحیح است؛ برخلاف «معجم اوسط» و «معجم صغیر» كه اینطوری نیست. - ایشان در جلد 3، صفحه 180 خطبه غدیر را به طور مفصل آورده! یعنی چقدر؟ یک صفحه آورده!!
باز هم دستش درد نکند. دیگران یک سطر، دو سطر آوردند و گفتند پیغمبر خطبه خواند؛ یعنی سخنرانی کرد! می پرسیم چه فرمود؟ می گویند فرمود:
«مَنْ كنت مَوْلاهُ فَعَلیٌ مَوْلاهُ»
پدر و مادرت خوب، این حدیث غدیر است، پس خطبه کجاست؟ البته بعضیها مثل «نسائی» در «سنن» خودش آورده كه پیغمبر فرمود:
«اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ »
السنن الكبرى، اسم المؤلف: أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303 ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري , سيد كسروي حسن، ج 5، ص 45، ح8148
«ابن تیمیه» میگوید: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ» را علمای شیعه در کتابهای ما اضافه کردهاند، این حرف قبل از اینکه به شیعه توهین باشد به اهلسنت توهین است. یعنی علمای اهل سنت به قدری بیعرضه بودند كه نتوانستند از کتابهایشان حراست کنند شیعهها آمدند در کتابهای ما اضافه کردند.
شما ببینید «ابن داود» در سننش، «ترمذی» در صحیحش هیچ کدام خطبه غدیر را نیاوردهاند بروید مطالعه کنید. من یک مدتی دنبال این میگشتم اینکه میگویند پیغمبر خطبه خواند؛ یعنی سخنرانی کرد. سخنرانی چقدر؟ بین نماز ظهر و عصر؛ یعنی دو ساعت و نیم، سه ساعت!
در آن زمان افراد تندنویس زیاد بودند، دو سه ساعت را اگر کسی پیاده کند، همه مطالب را هم پیاده نکند، حداقل باید 30- 40 صفحه باشد ولی ما میبینیم همهاش این شده:
« مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ »
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق: كمال يوسف الحوت؛ ج 6، ص 366، ح32073
یا:
«مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِيُّهُ»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج 6، ص 365، ح32065
دیدم اولین کسی که در اهلسنت خطبه غدیر را نقل کرده آقای «طبرانی» است، ما به نوبه خودمان از این فرد تشکر میکنیم و یقین داریم امیرالمؤمنین او را بیمزد و بیپاداش نخواهد گذاشت.
عنایتی از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به یک فرد ناصبی!
هر کسی برای علی به هر نیتی کار کند بی پاداش نمیماند. من از سروران عزیز و حضرت آیتالله عبادی که شرف حضور دارند، عذر میخواهم. بنده معتقد هستم اگر کسی ریائاً هم برای علی کار کند علی اگر به خاطر نیتش که فاسد است مزد ندهد، به خاطر زحمتی که میکشد علی او را بیمزد نمیگذارد!
یك کتابی به نام «رآیت راهنما» است که آقا «شیخ مجتبی عراقی» نوشته است، داستانی است که الآن به ذهنم آمد و این هم روزی شما در این شب بود. میگوید در «نجف» یک تاجری بود که دارای امکانات وسیع مالی بود، ولی «ناصبی» بود، نسبت به امیر المؤمنین خیلی جسارت میکرد.
یک نوکر، پیشخدمت و هر تعبیری که شما بکنید داشت كه خیلی از جسارتهای او زجر میکشید، بارها به صاحب کارش میگفت آقا علی ابن ابیطالب چه هیزم تری به تو فروخته که این همه نسبت به علی ناسزا میگویی؟
تا آخر یک شب گفت من حرم علی (علیه السلام) میروم، نفرینت میکنم و از علی میخواهم رشته عمرت را قیچی کند. گفت برو ببینم چه غلطی میخواهی بکنی!
میگوید این نوكر در حرم حضرت علی آمد و خیلی گریه و زاری کرد تا خوابش برد در عالم خواب امیر المؤمنین را دید، گفت حالا که علی را دیدم حاجتهای دیگرمان را بخواهم. سالها بگذرد و شنبه به نوروز افتد که ما همچنین سعادتی به دستمان آمد.
به پاهای علی ابن ابیطالب (سلام الله علیه) افتاد، آقا جان! صاحب كار و ارباب من خیلی به شما جسارت میکند، من دیگر به ستوه آمدم، قلبم به درد آمده، از خدا بخواه رشته عمرش را قطع کند.
حاجت دوم؛ یا ابالحسن! 30- 35 سال است نوکری میکنم تا کی باید نوکری کنم؟ یک نظر ولائی به ما کن که ما یک مقداری امکانات داشته باشیم و از این نوکری برای دیگران خلاص شویم. آقا جان! یک چیزی دیگری میخواهم بگویم خجالت میکشم رویم نمیشود، ما یواش یواش داریم پیر پسر میشویم و ازدواج نکردیم یک کرم و نظر ولائی به ما کن.
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند/ به آسمان رود و کار آفتاب کند.
میگوید امیر المؤمنین فرمود حاجت اولت كه مرگ اربابت باشد برآورده نیست. میگوید به دست و پای امیر المؤمنین افتادم گفتم آقا جان! حاجت دوم و سوم را نمیخواهم اولی را بده. گفت آقا جان صلاح نیست گفتم چرا؟
فرمود: همین ارباب ناصبی تو وقتی از کنار حرم من میگذرد بیاختیار سرش را پایین میآورد و در برابر حرم و ضریح و گنبد من تعظیم میکند، به همین اندازه که به من اظهار ارادت میکند نمیخواهم مقدمات هلاکتش را فراهم کنم.
این علی چقدر باحال و بزرگ است!! دوستان را کجا کنی محروم/ که تو با دشمن این نظر داری.
میگوید از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت به سمت خانه رفتم. اربابم گفت چه کار کردی؟ اتفاقی برای من نیافتاده است. دو سه مرتبه گفت، من گریهام گرفت گفت چه خبر است؟ خوابم را برایش تعریف کردم، دیدم تكان خورد رنگش پرید گفت: پسر، دوباره، سه باره خوابت را بگو دیدم اشک از چشمانش جاری شد.
گفت: به خدای لاشریک قسم اینکه من از کنار حرم علی رد میشوم و سرم را خم میکنم احدی خبر ندارد، زن و بچههایم هم خبر ندارند، ای جوان، معلوم میشود ارباب تو علی خیلی مرد و بزرگوار است. حتی منِ «ناصبی» که به این مقدار به او اظهار ارادت میکنم این را هم نادیده نمیگیرد، تو شاهد باش من از امروز نه تنها دست از ناسزا به علی برداشتم رسماً شیعه هم شدم.
بعد خیلی گریه كرد، گفت فلانی تو باعث شدی ما به نعمت تشیع مشرف شدیم، اگر اجازه بدهی محصول عمر من یک دختر بیشتر نیست، خدا پسر هم به من نداده، این دخترم را به عقد تو در بیاورم؛ این همه ثروتی که دارم شما دو نفر بروید کار کنید بیایید سه تای با هم استفاده کنیم.
ببینید علی خیلی مرد است، امیر المؤمنین اینقدر مرد است که حتی برای یک «ناصبی» هم حاضر نیست به خاطر اینکه اظهار ارادت میکند خدای نکرده مقدمات هلاکت او را فراهم بکند.
مطالعه این کتابِ با برکت را از دست ندهید!
برادرم، خواهرم، سرورم! ما بیاییم رشته زندگیمان را به ولای علی گره بزنیم، با علی عهد و پیمان ببندیم روزی نیم ساعت، یک ساعت برای علی کار کنیم مطالعه کنیم. «مقام معظم رهبری» فرمود من به علمای اهلسنت هم توصیه میکنم کتاب «المراجعات» نوشته «علامه شرف الدین» را بخوانند. «الغدیر» را بخوانند.
کتاب «المراجعات» یکی از کتابهای با برکتی است که شاید در 14 قرن، کمتر کتابی مثل «المراجعات» در جامعه شیعه و سنی جا باز کرده باشد.
اولاً این کتاب یک مکاتبهای بین دو شخصیت برجسته اهلسنت و شیعه است، از طرف اهلسنت «شیخ سلیم بشری» رئیس «دانشگاه الازهر» محبوب در نزد اهلسنت جهان، از اینطرف مرحوم «شرف الدین» فقیه، اصولی و عارف!
البته این هم مناظره نیست مکاتبه است. در مناظره بعضی موقع مطلب به ذهن آدم نمیآید و یا وقت نیست، اما در این مكاتبه علامه «شرف الدین» با تمام توان از مذهب اهلبیت دفاع میکند. آقای « شیخ سلیم بشری» با تمام توان به میدان آمده و ادله مرحوم «شرف الدین» را مناقشه میکند، برای حقانیت سقیفه استدلال میکند.
این مکاتبه در اوج ادب است! ما کتابی که مربوط به مسائل اختلافی باشد و اینطور مؤدبانه باشد، بنده اعتراف میکنم در این 30 سالی كه در این وادی هستم ندیدم.
«المراجعات» از یک اتقان کاملی هم برخوردار است. بیاییم هر روز یك ساعت برای علی كار كنیم. روزی یک ساعت وقتمان را به علی پیش فروش کنیم. ببینیم علی ابن ابیطاب برای یک ساعت وقتمان چقدر مزد به ما میدهد؟
در آن ساعتی که وقت برای علی گذاشتیم، هر کاری برایمان پیش آمد نه بگوییم. مرحوم «میرحامد حسین» صاحب «عبقات» در اوج نیاز به پول برای جا و ... یکی از تجار طراز اول «هند» با ده واسطه میخواهد با مرحوم «میرحامد حسین» ملاقات کند. آن شخص به حیاط میآید، ایشان پنجره را باز میكند سلام و احوال پرسی می کند، بعد می گوید: آقا من میخواستم شما را زیارت کنم، ایشان می گوید: زیارت کردی برو! می گوید: میخواهم بیایم بنشینم و با شما صحبت کنم.
آقای «میرحامد حسین» میگوید: آقا! من وقتم را برای علی پیش فروش کردم. یک مال و متاع را به دو نفر نمیشود فروخت. پنجره را بست و نشست مشغول کار شد.
مرحوم « سید محسن امین عاملی» صاحب کتاب «اعیان الشیعه» به قدری غرق در کار بود كه حتی فرصت غذا خوردن نداشت، خواهرش لقمه درست میکرد در دهانش میگذاشت، او میخورد و مشغول نوشتن بود. اینها اینچنین کار کردند كه پرچم مذهب شیعه را سر بلند کردند. ولذا تقاضای من از عزیزان این است كه بزرگواری کنند هر کسی در اندازه و توان خودش کار کند.
امروز فضای مجازی با اینکه تهدید بزرگی است و به تعبیر «مقام معظم رهبری» قتلگاه جوانها شده است؛ ولی با این تهدید یک فرصت خوبی هم است که ما بتوانیم از طریق فضای مجازی، صدای علی را به گوش جهانیان برسانیم.
شما یک دفعه در یک مسجدی میروید که سیصد نفر، پانصد نفر و یا هزار نفر هستند سخنرانی میکنید، یک وقت هم است یك مطلبی را در فضای مجازی میگذارید میبینید دهها هزار نفر از این مطلب شما استفاده میکنند!
در رابطه با فیلم فتنه، ده پانزده سال قبل یکی از نمایندگان پارلمان این فیلم را درست کرد با اینکه دولت نشر آن را ممنوع کرده بود، 24 ساعت روی اینترنت گذاشت، هفت میلیون نفر بازدید کردند!!
الان این شبكههای اجتماعی مثل «واتساپ»، «تلگرام»، «توییتر»، «فیس بوك» و امثال اینها بعضی از کانالها و گروهها را ما میبینیم که کاربر و مراجعه كننده میلیونی دارند. ما هم بیاییم از این فرصت استفاده کنیم معارف اهلبیت را منتشر کنیم، حقانیت اهلبیت را به گوش مردم برسانیم.
در گروههای که بعضی از «سلفی»ها دارند مخصوصاً در استان شما و استانهای همجوار شما كه شبانه روز دارند كار میكنند و اهانتهای رکیک به تشیع دارند، لازم است که اینها را شما جواب بدهید.
ما اگر کوتاه بیاییم فردای قیامت پیش خدای عالم مسئول هستیم، پیش صدیقه طاهره مسئول هستیم، صدیقه طاهره چقدر با تمام توان برای امامت تلاش کرد، تمام هستی خودش را برای دفاع از حریم ولایت و امیرالمؤمنین در کف دستش گذاشت.
«ابن قتیبه دینوری» کتابی به نام «الامامة والسیاسه» دارد، گرچه بعضیها میگویند مال او نیست؛ ولی تا قرن هشتم هیچ کس نمیگفت «الامامة والسیاسه» مال ایشان نیست. حتی خیلی از بزرگان مانند: «ابن عربی ناصبی» مطالبی از «ابن قتیبه» از «الامامه والسیاسه»اش نقل میکند، و یا «ذهبی» به عنوان یک کتاب قطعی منسوب به ایشان نقل میکند.
ایشان از صفحه 31 به بعد قضایای هجوم به خانه حضرت زهرا، بردن امیر المؤمنین به مسجد را به طور مفصل نقل میکند، بعد صدیقه طاهره خودش را میرساند دست امیر المؤمنین را میگیرد از آنجا نجات میدهد و به منزل میبرد.
مرحوم «میرجهانی» در کتاب «الكوكب الدُرّی» میگوید امیر المؤمنین را به خانه آورد، زهرای مرضیه در برابر علی نشست. زهرا عاشق علی است زهرای مرضیه، پاره تن پیغمبر است عرضه میدارد:
«یا اَبَالحَسَنْ نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا، رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ اِن کُنْتَ فی خیرٍ کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَک»
علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلای جان تو. یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود؛ اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.
نهج الحياه، ص 147، ح 75، به نقل از الکواکب الدري، ج 1، ص 196
علی جان در تمام سختیها، خوشیها و ناخوشیها زهرا در کنار توست تا توانست با سخنش، نتوانست با قهر و غضبش و در آخر عمرش با قبر مخفیانهاش صدای مظلومیت و حقانیت علی را به گوش عالَم رساند.
ولذا ما هم از صدیقه طاهره تأسی کنیم. شب، شب میلاد است ایام، ایام ولادت است ولی من اسم زهرا را آوردم، دوستان چشمانشان اشک آلود شد. باز یك تعبیری مرحوم «میرجهانی» دارد نمیدانم ایشان از چه منبعی استفاده کرده است؛ ولی ایشان آدمی عارف و دارای چشم برزخی و عالمی وارسته بوده است.
میگوید امیر المؤمنین وقتی بیرون آمد دید زهرای مرضیه پشت در افتاده دو تا جمله نقل میکند، جگر آدم را کباب میکند و قلب آدم را به درد میآورد فرمود:
« یا لیتنی ضُربتُ مَکانَک»
ای کاش من در اینجا کتک میخوردم. ای کاش علی مرده بود و این منظره را ندیده بود.
زهرا جان! ای کاش که منِ علی به جان تو و به جای تو کتک میخوردم، ای کاش به جای تو پهلوی من شکسته شده بود سینه من مجروح میشد!
جمله دوم:
«یا بنت رسول الله! يا لَيتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا »
روز روشن خانهام را از جفا آتش زدند ** این چنین بی حرمتی با خانهی اعداء نشد
همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد ** کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد
ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن ** یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد
«أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ؛ وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم الهی بحق فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها یا الله، یا الله....»
الهی تو را به ولایت علی، به عصمت زهرا قسمت میدهیم هر چه سریعتر لباس فرج بر اندام ملکوتی مولایمان بقیة الله الاعظم بپوشان. مقدمات ظهورش به حق مادرش زهرا سریعاً فراهم گردان. از باقی مانده غیبتش به حق جدش علی، صرف نظر کن. ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده. به حق زهرای مرضیه انقلاب ما را به انقلاب جهانیاش متصل بفرما.
تمامی خدمتگزاران به اسلام و قرآن و اهلبیت بالاخص مقام معظم رهبری موفق و مؤید بدار. خدایا به آبروی زهرا، همه مجاهدین ما در هر کجای عالم در جبهه حق علیه باطل، نفاق علیه ایمان تلاش میکنند، بویژه عزیزان ما در «یمن» پیروزی و نصرت نهایی نصیبشان بگردان.
رفع گرفتاری از همه گرفتاران بویژه مسلمانان «کشمیر» به حق صدیقه طاهره از همه آنان رفع گرفتاری بفرما. الهی به حق زهرا خیر دنیا و آخرت به ما ارزانی بدار. شرّ دنیا و آخرت از ما دور بگردان. خدایا به حق زهرا و علی گرفتاریهای ما را برطرف کن. حوائج ما برآورده نما. دعاهای ما به اجابت برسان.
هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهداء، صالحین، صدقین بالاخص «امام راحل» و دو تا یادگارش صلوات بفرستید.
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ