2024 April 26 - جمعه 07 ارديبهشت 1403
وضو از ديدگاه فريقين : بدعتها و عوامل قتل عثمان (2)
کد مطلب: ٦٧٢٤ تاریخ انتشار: ٠٢ بهمن ١٣٨٥ تعداد بازدید: 2606
خارج فقه مقارن » وضو از ديدگاه فريقين
وضو از ديدگاه فريقين : بدعتها و عوامل قتل عثمان (2)

جلسه سی و پنجم 1385/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 85/11/02

يك تعبير بسيار زيبايي را بلاذري در انساب الأشراف نقل مي كند كه:

فقال الحجاج بن غزية الأنصاري أحد بني النجار: والله لو لم يبق من عمره إلا مابين الظهر والعصر لتقربنا بدمه.

(انساب الاشراف، بلاذري، ج2، ص288.)

تعبيري دارد ابن سعد در طبقات الكبري و ذهبي در تاريخ اسلام كه مي گويد:

كان المصريون الذين حاصروا عثمان ستمائة، رأسهم عبد الرحمن بن عديس البلوي، وكنانة بن بشر بن عتاب، وعمرو بن الحمق الخزاعي. والذين أقاموا من الكوفة مائتين رأسهم مالك الاشتر. والذين قدموا من البصرة مائة رجل رأسهم حكيم بن جبلة العبدي

(الطبقات الكبري: 3/ 71، تاريخ مدينة دمشق: 361/39، تاريخ الإسلام للذهبي: 448/3.)

روايتي را تاريخ طبري دارد كه اين روايت از هاشم مرقال نقل شده است. هاشم مرقال از صحابة پيغمبر و از قهرمانان شجاع است كه از او تعبير مي كنند به «ابطال». ايشان در سال فتح مكه مسلمان شد و از صحابة جليل القدر بود، در قضاياي فتوحات نقش بسزايي داشت، در فتح ايران قهرماني هاي عجيبي از خود نشان داد. در جنگ صفين با امير المؤمنين عليه السلام بود و فرماندهي بخش اعظمي از لشكر امام علي به عهده او بود و در همان جا هم شهيد شد. هاشم مرقال به يكي از جوان هاي شامي كه از عثمان دفاع مي كرد گفت:

وما أنت وابن عفّان؟ إنّما قتله أصحاب محمد وأبناء أصحابه وقراء الناس حيث أحدث الأحداث وخالف حكم الكتاب، وأصحاب محمد هم أهل الدين وأولي بالنظر في أمور المسلمين منك ومن أصحابك، وما أظن أن أمر هذه الأمة ولا أمر الدين عناك طرفة عين قط.

شاهد مثال ما در اين جا بود كه عثمان بدعت هاي زيادي را در دين نهاد و قضيه وضو يكي از بدعت هاي بزرگ عثمان بود كه در كنار اين ده ها بدعت ديگر هم انجام داده است. و همين بدعت ها بود كه باعث قتل عثمان شد.

جالب اين عبارت ابن كثير دمشقي است. اين از آن عباراتي است كه هم شنيدني است، هم گفتني و هم حفظ كردني و هم سوختني است. يعني انساني وقتي اين قضايا را مي بيند، با تمام وجود براي مظلوميت حضرت امير آدم مي سوزد. ابن كثير دمشقي، سلفي، متعصب و ضد علي در البداية والنهاية ج7، ص288 اين قضيه را اين گونه نقل مي كند:

وخرج أبو الدرداء وأبو أُمامة فدخلا علي معاوية فقالا له: يا معاوية علي ما تقاتل هذا الرجل؟ فوالله إنّه أقدم منك ومن أبيك إسلاما، وأقرب منك إلي رسول الله صلي الله عليه وسلم وأحقّ بهذا الأمر منك.

فقال: أقاتله علي دم عثمان وإنّه آوي قَتَلتَه، فاذهبا إليه فقولا له: فليقُدْنا من قتلة عثمان، ثم أنا أوّل من بايعه من أهل الشام.

فذهبا إلي علي (ع) فقالا له ذلك، فقال: هؤلاء الذين تَرَيان، فخرج خلق كثير فقالوا: كلّنا قتلة عثمان، فمن شاء فليرْمِنا. قال: فرجع أبو الدرداء وأبو أُمامة فلم يشهدا لهم حربا.

(البداية والنهاية، ج 7، ص 288.)

ابن قتيبه در الإمامة و السياسه خلق كثير را معنا كرده است. اين عبارت ابن كثير با عبارتي كه ابن قتيبه دارد، معنا پيدا مي كند. ابن قتيبه مي گويد:

فخرج إليهما أكثر من عشرة آلاف رجل، فقالوا: نحن قتلنا عثمان.

(الامامة والسياسة بتحقيق الشيري ج 1 ص 128، وبتحقيق الزيني ج 1، ص 96.)

البته نصر بن مزاحم يك مقداري پياز داغش را زياد كرده است و شايد حق هم همين بوده است. وي مي نويسد:

فخرج عشرون ألفاً أو أكثر مسربلين في الحديد لايري منهم إلّا الحدق فقالوا: كلنا قتله، فان شاؤوا فليروموا ذلك منا.

( وقعة صفين: 190.)

درد اين جا است كه ابن سعد در طبقات مي نويسد:

أشرف عثمان علي الذين حاصروه فقال: يا قوم لا تقتلوني فاني والٍ وأخ مسلم.. فلما أبو قال: اللّهُمَّ إحصهم عدداً، واقتلهم بدداً، ولا تبق منهم أحداً.

قال مجاهد: فقتل الله منهم من قتل في الفتنة، وبعث يزيد إلي أهل المدينة عشرون ألفاً، فاباحوا المدينة ثلاثاً يصنعون ما شاءوا لمداهنتهم».

(الطبقات الكبري: 67/3، كنز العمال: 86/13.)

نفرين عثمان در سال 35 به اجابت رسيد در سال 62. اين نهايت بي حيايي است. غير از بي حيايي واژة ديگري را نمي توان به كار برد.

ابن كثير از شهاب الدين زهري نقل مي كند كه:

سألت الزهري كم كان القتلي يوم الحرة قال: سبعمائة من وجوه الناس من المهاجرين والأنصار، ووجوه الموالي وممن لا أعرف من حر وعبد وغيرهم عشرة آلاف. قال: وكانت الوقعة لثلاث بقين من ذي الحجة سنة ثلاث وستين، وانتهبوا المدينة ثلاث أيام ووقعوا علي النساء حتي قيل إنه حبلت ألف امرأة في تلك الأيام من غير زوج فالله أعلم.

(البداية والنهاية، ج 8، ص 242.)

اين ها را كنار همديگر بگذاريد. نفرين عثمان گرفت، مردم مدينه كه در قتل عثمان شركت كرده بودند، تاوانش را در سال 62 پس دادند. نتيجه 700 نفر از مهاجرين و انصار كشته شدند. و ده هزار نفر هم از غير صحابه كشته شدند.

بعد به نقل از مدايني نقل مي كند كه:

قال المدائني عن أبي قرة قال: قال هشام بن حسان: ولدت ألف امرأة من أهل المدينة بعد وقعة الحرة من غير زوج.

اين سه قضيه را كنار هم قرار بدهيد. عثمان نفرين مي كند، نفرين او به اجابت مي رسد، نتيجة نفرين عثمان هزار تا ولد الزنا در مدينه شد.

زنده باد همچنين خليفه. مرحبا، دستش درد نكند با اين نفرين !!! معلوم نيست كه اين ها مي فهمند يا نه؟

پس معلوم مي شود كه همين مهاجرين و انصار بودند كه عثمان را كشتند.

اصحابي كه صراحتاً در قتل عثمان شركت داشتند و معاويه هم بعد از اين كه مسلط شد، يكي يكي به حساب آن ها رسيد. مثل عمر بن حَمِق كه از صحابه جليل القدر پيامبر بوده است. در اين كه ايشان از صحابه جليل القدر بوده است همه بزرگان حتي ابن اثير اعتراف كرده اند. در باره او گفته اند:

وأمّا عمرو بن الحمق، فوثب علي عثمان فجلس علي صدره وبه رمق فطعنه تسع طعنات وقال: أما ثلاث منهن فإني طعنتهن لله، وأما ست فإنّي طعنت إياهن لما كان في صدري عليه .

(طبقات ابن سعد: 74/3، تاريخ دمشق: 409/39، تاريخ الطبري: 424/3، الكامل لابن أثير: 179/3، البداية والنهاية: 207/7.

و همچنين ابن شبه نميري صاحب كتاب تاريخ مدينة منوره هم اين تعبير را دارد:

وقعد عمرو بن الحمق علي صدره فطعنه تسع طعنات. وقال: علمت أنّه مات في الثالثة فطعنته ستا لما كان في قلبي عليه.

(تاريخ المدينة المنورة: 1233/4.)

عمرو بن حمق را معاويه كشت و اولين سري بود كه در تاريخ اسلام شهر به شهر گردانده شد. بدبختي اين جاست كه زن او نيز در زندان بود، سر او را معاويه با كمال بي حيايي دستور داد كه سر او را ببرند و جلوي همسرش بيندازند.

كان تحت عمرو بن الحمق آمنة بنت الشريد فحبسها معاوية في سجن دمشق زمانا حتي وجه إليها رأس عمرو بن الحمق فألقي في حجرها فارتاعت لذلك ثم وضعته في حجرها ووضعت كفها علي جبينه ثم لثمت فاه ثم قالت غيبتموه عني طويلا ثم أهديتموه إلي قتيلا فأهلا بها من هدية غير قالية ولا مقلية.

(أسد الغابة، ج 4، ص 101، تاريخ مدينة دمشق، ج 69، ص 40، البداية والنهاية: 52/8.)

ابن كثير مي گويد:

طيف به في الشام وغيرها، فكان أول رأس طيف به.

(البداية والنهاية: 52/8.)

همچنين طبراني در كتاب الأوائل نقل مي كند و مي گويد:

عن هنيدة بن خالد الخزاعي قال: أول رأس أُهدي في الإسلام رأس عمرو بن الحمق أُهدي إلي معاوية. وقال: إسناده حسن رجاله ثقات.

(الأوائل للطبراني: 107.)

اين مسأله از قطعيات تاريخ است. البته برخي گفته اند كه عمرو بن حمق رفته بود و در جنگل پنهان شده و مار او را نيش زد و.... همان طور كه نسبت به سعد انصاري گفته اند كه اجنه او را كشتند.

حالا گيريم كه خود او را مار ها در جنگل كشتند، آيا سرش را هم مار ها جدا كردند؟ آيا سرش را خرس و خوك جلوي همسرش انداخت؟ اين ننگ چيزي نيست كه با رنگ از بين برود.

البته بحث در باره چگونگي قتل عثمان بسيار طولاني است واينجا مجالش نيست و علاقه مندان مي توانند به كتب تاريخي رجوع كنند، اميدواريم اين تحقيق راهگشاي حقيقت پويان باشد.

والسلام علي من اتبع الهدي



Share
1 | رضایی رافضی | Germany - Falkenstein | ٢١:٠٦ - ٢٠ آبان ١٤٠٢ |
من چطوری و به کی بگم متنفررررررم از دشمنان منافق اهل بیت که در ظاهر میگویند دوستدار اهل بیت هستیم اما شدیدا ناصبی هستند.این درد رو به کجا ببرم؟؟؟!!!!
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب