بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 89/11/26
موضوع: شستن دست در وضو از دیدگاه شیعه و سنی (5)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
ما عصاره آنچه در این جلسات متعدد از ابتدای سال جاری بحث داشتیم تمام مباحث مربوط به وضو را در یک جلسه خلاصه میکنیم.
در مسئله وضو، عمدتاً محور اختلاف ما در رابطه با مسح پا، شستن پا، شستن دست از انگشتان به طرف آرنج یا از آرنج به سمت انگشتان میباشد.
ما با توجه به روایاتی که آقایان اهل سنت دارند عرض کردیم در کتاب «صحیح بخاری» و «مسلم» از قول صحابه نقل میکنند که ما وضو میگرفتیم؛
«فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ علی أَرْجُلِنَا»
و پاهایمان را مسح میکشیدیم.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 33، ح 60
عرض کردیم این در دو جای کتاب «صحیح بخاری» و یک جای «صحیح مسلم» جلد اول صفحه 148، حدیث 460 آمده است.
نکته دوم این است که علمای اهل سنت وضوی جبرئیل را با سند صحیح نقل کردهاند. که جبرئیل روز اول، وضو گرفتن را به نبی گرامی اسلام آموزش دارد و دارند که:
«ومسح برأسه وغسل رجلیه إلی الکعبین»
جبرئیل به هنگام آموزش وضو سر و پایش را تا کعبین (بر امدگی پا) مسح کشید.
سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الصالحی الشامی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1414 هـ، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ج 2، ص 296، الباب الثامن عشر فی شهادة الرضیع
«ذهبی» در کتاب «تاریخ الإسلام» جلد اول صفحه 73 و آقای «صالحی شامی» در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» جلد 2 صفحه 296 این روایت را نقل می کنند و میگویند: روایت صحیح است.
در سنت نبی گرامی اسلام آمده است:
«لا تتم صلاة أحد حتی یسبغ الوضوء کما أمره الله عز وجل یغسل وجهه ویدیه إلی المرفقین»
نماز کسی کامل نیست، مگر اینکه وضوی کامل بگیرد همانطور که خدا دستور داده است صورت و دستانش را تا مرفق بشوید.
«ویمسح رأسه ورجله إلی الکعبین»
و پایش را تا بر آمدگی پا مسح بکشد.
«حاکم نیشابوری» میگوید:
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 368، ح 881
و «ذهبی» هم میگوید: روایت صحیح است. وضوی نبی گرامی اسلام که سیره پیغمبر اکرم است با روایتی از امیرالمؤمنین بیان شده است که فرمودند؛
«مسح علی ظهورهما»
نبی اکرم بر روی دو پاهایش دست کشید.
المسند، اسم المؤلف: عبدالله بن الزبیر أبو بکر الحمیدی، دار النشر: دار الکتب العلمیة, مکتبة المتنبی - بیروت, القاهرة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 1، ص 26، ح 47
«ابن حجر» در «تلخیص الحبیر» جلد 2 صفحه 392 میگوید: روایت صحیح است. وضوی پیغمبر اکرم با روایت عثمان که میگوید:
«وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ وظهر قَدَمَیهِ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 58، ح 415
در کتاب «مجمع الزوائد» اثر «هیثمی» جلد 1 صفحه 224 وارد شده است که این روایت صحیح است. وضوی پیغمبر اکرم با روایت «عماد بن تمیم» در کتاب «الإصابة» جلد اول صفحه 185 وارد شده است و میگوید: راویاتش همگی ثقه هستند.
ما چندین روایت خواندیم که سیره نبی اکرم را در وضو مشخص میکرد و مشخص شد که پیغمبر اکرم در هنگام وضو پای مبارکشان را مسح میکشیدند.
آقای «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تلخیص الحبیر» جلد 2 صفحه 392 وضوی امیرالمؤمنین را با سند صحیح نقل میکند و میگوید: علی ابن ابی طالب هنگام وضو گرفتن پایشان را مسح میکشیدند.
در کتاب «مسند احمد» جلد 1 صفحه 158 و «تفسیر طبری» جلد 6 صفحه 64 وضوی امیرالمؤمنین را نقل میکند و میگوید: علی بن أبی طالب هنگام وضو گرفتن پایشان را مسح میکشیدند.
آقای «هیثمی» در «مجمع الزوائد» جلد 1 صفحه 224 وضوی عثمان را نقل میکند و در روایتی که راویان آن ثقه هستند، میگوید: عثمان پایش را مسح میکشید. همچنین روایاتی بیان شد مبنی بر اینکه «ابن عباس» همیشه میگفت:
«نزل القرآن بغسلین ومسحین»
قرآن به دو شستشو و دو مسح نازل شده است.
المبسوط، اسم المؤلف: شمس الدین السرخسی، دار النشر: دار المعرفة – بیروت، ج 1، ص 8، باب ثم إنه بدأ بکتاب الصلاة
این دو شستشو، شستشوی صورت و دست و دو مسح، مسح سر و پا است. دو تن از فقهای نامی «حنفیها» و «حنبلیها» این روایت را نقل کردهاند. «سرخسی» در «المبسوط» جلد اول، صفحه 8، از احناف و «ابن قدامه» در کتاب «المغنی» جلد اول صفحه 120 از حنابله این روایت را نقل کرده اند.
وضوی «انس بن مالک» صحابی و خادم نبی گرامی اسلام با سند صحیح در کتاب «تفسیر ابن کثیر» جلد 2 صفحه 27 آمده و گفته شده که او پایش را مسح میکشید.
در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد 5 صفحه 342 وارد شده است که «ابو مالک اشعری» صحابی پیغمبر اکرم در وضو پایش را مسح میکشید.
در کتاب «تفسیر طبری» جلد 6 صفحه 175 و کتاب «عمدة القاری» جلد 2 صفحه 238 وارد شده است:
«وکان عکرمة یمسح رجلیه»
عکرمه پایش را مسح میکشید.
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 2، ص 238، باب النوع الثانی من النوع الخامس
از میان تابعین آقای «شعبی» متوفای 105 هجری و استاد «ابو حنیفه» هست که مینویسد:
«قال الشعبی: نزل جبرئیل بالمسح»
الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)، اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان - 1422 هـ-2002 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور،ج 4، ص 28، باب المائدة: (6) یا أیها
«حسن بصری» از فقهای تابعین متوفای 110 هجری به نقل «تفسیر ابن کثیر» جلد 2 صفحه 27 موقع وضو گرفتن پایش را مسح میکشید.
ما از بزرگان اهل سنت و شخصیتهای برجسته موارد متعددی را نقل کردیم مبنی بر اینکه آنها قائل به مسح پا هستند. تا جایی که آقای «عبدالرزاق صنعانی» استاد «بخاری» در کتاب «مصنف عبدالرزاق» جلد 1 صفحه 19 میگوید فردی به آقای «وراق» گفت:
«من کان یقول المسح علی الرجلین»
چه کسی گفته است ما باید پا را مسح بکشیم؟
«فقال فقهاء کثیر»
فقهای زیادی بر این عقیده هستند.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 1، ص 19، ح 54
بنابراین با توجه به این؛ مسح پا در وضو در کتابهای معتبر اهل سنت، سیره و سنت پیغمبر اکرم و سیره صحابه کاملاً ثابت است و دیگر جایی ندارد که آقایان اهل سنت بگویند وضوی شیعه باطل است، زیرا در وضو گرفتن به جای شستن پا، پا را مسح میکشند.
در رابطه با قضیه شستن دست که آیا از انگشتان به سمت آرنج یا از آرنج به سمت انگشتان باشد، عرض کردیم در آیه شریفه:
(أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَأَیدِیکمْ إِلَی الْمَرَافِقِ)
ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که برای نماز بپاخاستید صورت و دستها را تا آرنج بشوئید.
سوره مائده (5): آیه 6
(إِلَی) برای انتها نیامده است، بلکه (إِلَی) برای این است که محدوه شستشو را مشخص کند. زیرا اطلاق کلمه «ید» هم بر انگشتان است، هم به کف دست است، هم تا آرنج است و هم تا شانه است.
در این آیه، شارع مقدس محدوده شستشو را معین کرده است، حال این شستشو از پایین به بالا یا از بالا به پایین باشد بر عهده عرف است. ما در عرف هیچ موردی نداریم که عقلا و افراد، شیئی را از پایین به بالا بشویند.
ما مثال زدیم که وقتی پزشک دستور میدهد پایت را تا زانو با آب سرد بشوی، چنین نیست که بیمار پایش را از انگشتان پا و کف پا بشوید تا به زانوی خود برسد؛ بلکه از بالا به پایین میشوید.
زمانی که شما به نقاش میگویید: "دیوار خانهام را از پایین تا سقف رنگ بزن"، نقاش نمیآید از پایین شروع کند با این حساب که شما سفارش کردهاید از پایین تا بالا رنگ بزن. شما تنها میخواهید بگویبد ما سقف را نمیخواهیم و دیوار را از لبه گرفته تا سقف رنگ بزن!!
رنگ زدن از بالا به پایین است، شستشو از بالا به پایین است. ما در هیچ جای دنیا و از هیچ انسان عاقلی سراغ نداریم زمانی که میخواهند چیزی را بشویند از پایین به سمت بالا بشویند، مگر اینکه چیزی موضوعیت داشته باشد.
علاوه بر این گفتیم کلمه (إِلَی) در آیه به معنای انتها نیست، بلکه به معنای «مع» است. امری است که در عرف کاملاً شایع و رایج است. چیزی که در عرف شایع و رایج است، شارع اگر خلاف آن را بخواهد باید بیان کند.
از بالا به پایین شستن مسئلهای رایج در عرف است. اگر نظر شارع خلاف عرف باشد باید قید بزند که ابتدای شستن باید از انگشتان باشد و منتهی الیه شستن باید آرنج باشد، اما چنین چیزی نگفته است.
ما اقوال فقها را خواندیم و امروز هم خلاصه بندی آن را میآوریم. ما مشاهده کردیم عقیده عمده فقها و مفسرین اهل سنت بر این است که کلمه (إِلَی)در آیه شریفه به معنای «مع» هست. بنابراین اینکه انتها باشد بحث دیگری است و نیاز به دلیل دیگری دارد.
ما در این رابطه روایات اهل بیت را قرائت کردیم و گفتیم امام باقر (علیه السلام) زمانی که وضوی پیغمبر اکرم را نقل کرد، فرمودند:
«فَغَسَلَ یدَهُ الْیمْنَی مِنَ الْمِرْفَقِ إِلَی الْأَصَابِع»
پیامبر هنگام وضو گرفتن از آرنج شروع میکردند تا به انگشتان میرسیدند.
تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 1، ص 56، ح 7
روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل کردیم که صریحاً فرمودند (إِلَی) در آیه شریفه (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیدِیکمْ إِلَی الْمَرافِقِ) برای انتها نیست و شستن دست از انگشتان به مرفق خلاف است. با صراحت فرمود:
«فَقَالَ لَیسَ هَکذَا تنزیلها إِنَّمَا هِی فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیدِیکمْ مِنَ الْمَرَافِقِ ثُمَّ أَمَرَّ یدَهُ مِنْ مِرْفَقِهِ إِلَی أَصَابِعِه»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 28، ح 5
همچنین روایتی از «علی بن رعاب» از قول امام باقر (علیه السلام) نقل کردیم که در مصحف امیرالمؤمنین وارد شده است:
«أَنَّ التَّنْزِیلَ فِی مُصْحَفِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیدِیکمْ مِنَ الْمَرافِق»
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 1، ص 311، ح 697
و در روایت «صفوان» از امام کاظم (علیه السلام) وارد شده است که حضرت مشت آبی برداشتند، بر آرنجشان ریختند و از آرنج تا انگشتان را شستند؛
«سألت أبا الحسن الرضا ع عن قول الله (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیدِیکمْ إِلَی الْمَرافِقِ- وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ وَ أَرْجُلَکمْ إِلَی الْکعْبَینِ)»
از امام کاظم در مورد آیه شریفه: ای کسانی که ایمان آوردهاید چون به عزم نماز برخیزید صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهای خودتان را تا برآمدگی پیشین هر دو پا مسح کنید، پرسیده شد.
فرمودند:
«قال: هکذا أن یأخذ الماء بیده الیمنی فیصبه فی الیسری- ثم یفیضه علی المرفق»
حضرت فرمود: همانند من بشویید و سپس آبی را گرفتند و دست راست و چپ خود را از مرفق به پایین ریختند و بقیه را مسح کشیدند.
«ثم یمسح إلی الکف»
سپس شستند تا به کف دست برسد.
«قلت له: مرة واحدة»
پرسیدم: آیا یک مرتبه دستمان را بشوییم؟!
«فقال: کان یفعل ذلک مرتین»
حضرت فرمودند: پدرم امام کاظم دو مرتبه میشستند.
تفسیر العیاشی، نویسنده: عیاشی، محمد بن مسعود، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 300، ح 54
این روایت همچنین در کتاب «مستدرک الوسائل» هم وارد شده است. ما این چند روایت را از ائمه اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) خواندیم.
پس از آن نظر فقهای شیعه از قبیل: «علامه حلی»، «شیخ طوسی»، «ابن ادریس» و دیگران را خواندیم مبنی بر اینکه همه اتفاق نظر و اجماع دارند که شستشو باید از مرفق شروع شود تا به انگشتان تمام شود.
مفصلترین مطلبی که ما عرض کردیم از مرحوم آیت الله العظمی خوئی (رضوان الله تعالی علیه) بود. چند نکته ظریف در فرمایش ایشان بود و لذا ما فرمایش ایشان را گزینش کردیم.
اولین نکته ای که ایشان بیان میدارند این است که در روایات اهل بیت که به جای (إِلَی المرافق)؛ «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَأَیدِیکمْ من الْمَرَافِقِ» معنا شده است؛
«و هذا لا بمعنی أنها مستعملة فیه، لأنه استعمال غیر معهود»
این به این معنا نیست که کلمه (إِلَی) در "من" استعمال شده است.
«بل بمعنی أن المراد الجدی منها هو ذلک»
بلکه به این معناست که اراده جدی از این (إِلَی) کلمه «من» هست.
در اینجا استعمال نیست؛ میان استعمال یک شیء در معنا که احتیاج به وضع واضع دارد و استعمال یک لفظ در معنایی که مستعمِل اراده میکند تفاوت وجود دارد. اراده جدی شارع مقدس از (إِلَی المرافق) همان «من الْمَرَافِقِ» است.
ایشان در ادامه همان روایت امام صادق و روایت «هیثم» را بیان کردند، قضیه روایت «علی بن یقطین»، وضوی پیغمبر اکرم را خواندند و در نهایت گفتند: از این روایات استفاده میشود که «من الْمَرَافِقِ» صحیح است. در اینجا (إِلَی) به معنای «من» اراده شده است، نه «من» استعمال شده باشد.
ایشان مینویسند: روایاتی که ما از ائمه اطهار نقل کردیم که شستشو باید از مرفق باشد، منافاتی با آیه ندارد که (إِلَی) آمده است. زیرا کلمه (إِلَی)در اینجا به این معنا است که میخواهد منتها الیه و محدوده غَسل را برای ما معین کند.
ایشان در مورد اینکه: "مغسولِ واجب کجاست"، مینویسند: مغسول واجب بین انگشتان و آرنج میباشد. حال در مورد اینکه باید از آرنج شروع شود یا از انگشت شروع شود در حقیقت به تشخیص عرف محوَّل شده است.
شارع مقدس کلمه (إِلَی المرافق) را آورده است، زیرا «ید» استعمال میشود و معانی متعدد اراده میشود، شارع خواسته است معنای خاصی از «ید» را اراده کند. ایشان سپس مینویسند: «ید» استعمال شده و «اصابع» یا کف دست اراده شده است. همانطور که آیه سرقت میفرماید:
(وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَاء بِمَا کَسَبَا نَکَالاً مِّنَ اللّهِ)
و مرد و زن دزد را به سزای آنچه کردهاند دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ببرید.
سوره مائده (6): آیه 38
در (فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا)، (أَیْدِ) گفته شده است، اما انگشتان اراده شده است. در آیه دیگر «ید» گفته شده، اما کف دست اراده شده همچنان که میفرماید:
(فَتَیَمَّمُواْ صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُواْ بِوُجُوهـِــکُمْ وَأَیْدِیـکُم)
تیمم کنید، به این طریق که صورتها و دستها را با آن مسح کنید.
سوره نساء (4): آیه 43
در اینجا (أَیْدِ) به معنای کف اراده شده است. یکدفعه آمده (أَیْدِ) گفته شده و مرفق اراده شده است همانند آیه وضو که میفرماید: (وَأَیدِیکمْ الی الْمَرَافِقِ). در اینجا کلمه «ید» استعمال شده است، اما از انگشتان تا آرنج اراده شده است و از مرفق تا منکب خارج است.
معمولاً در برخی موارد در عرف هنگامی که «ید» گفته میشود، تمام «ید» استعمال میشود؛ فلانی میگوید: "دستم خوابیده است"، "دست فلانی شل شده است"، "دست فلانی گیر ندارد". در اینجا زمانی که کلمه «ید» در عرف میآید، معمولاً تمام دست از منکب تا انگشت آمده است.
ایشان میگویند: یا چنین است و یا اینکه اصلاً به طور کلی برنامه به این شکل هست که آیه شریفه (الی الْمَرَافِقِ) ظهور در غایت و انتها ندارد.
اگر کسی بگوید من میخواهم از آیه استفاده کنم حتماً باید مبدأ شستشو از انگشتان و منتهای شستشو آرنج باشد، آیه شریفه ظهور در این ندارد. با توجه به اینکه (إِلَی) به معنای «مع» هم استعمال میشود با آیاتی که خوانده شد. سپس آقای «خوئی» تعبیر زیبائی دارند و می گویند:
«و العامة أیضاً لم یدعوا رجوع الغایة إلی الغسل و إنما یدعون أن الغایة غایة للمغسول»
علمای اهل سنت هم استدلال نکردهاند که کلمه (إِلَی) در اینجا برای منتهی الیه شستشو است.
«و قد استدلوا علی مسلکهم أعنی جواز الغسل منکوساً بإطلاق الأمر بالغسل فی الآیة المبارکة»
علمای اهل سنت استدلال کرده اند آیه شریفه که میفرماید: این منطقه را بشویید. اطلاق دارد. و در مورد اینکه شستن باید از انگشتان باشد یا از مرفق باشد، آیه ساکت است.
«و أن مقتضی إطلاقه جواز غسل الید من الأصابع إلی المرفق»
مقتضای اطلاق آیه این است که از اصابع به طرف آرنج شستن هم جایز است.
کتاب الطهارة، نویسنده: السید الخوئی، ج 4، ص 95، پ 1
ما زمانی که نظر فقهای اهل سنت را هم خواندیم، مشاهده نکردیم یک نفر از آقایان استدلال کنند که کلمه (إِلَی) برای غایت هست. یعنی از آیه استفاده کنند که خداوند دستور داده است آغاز وضو از انگشت و پایان شستشو مرفق باشد. بلکه عمدتاً دعواها بیشتر سر این بود که آیا مرفق هم داخل شستشو هست یا داخل شستشو نیست.
آقای «خوئی» بحث بسیار شیرینی دارد، دوستان مراجعه کنند. هرآنچه «مرحوم صاحب حدائق»، «صاحب ریاض»، «صاحب کشف اللسان»، «علامه»، «مرحوم شهید ثانی» و «محقق اردبیلی» دارند، آقای «خوئی» عصاره فرمایشات گذشته را در این دو سه صفحه بیان کرده است.
ما این مطالب را از قول علمای شیعه خواندیم. ما سه چهار مورد از فقهای اهل سنت هم آوردیم. «ابن قدامه مقدسی» یکی از فقهای نامی حنابله استدلال کرده که مرفق داخل در محدوده غسل است و گفته است که:
«فَإِنَّ "إلَی" تُسْتَعْمَلُ بِمَعْنَی مَعَ»
پس کلمه (إِلَی) به معنای «مع» استفاده میشود.
«قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: { وَیزِدْکمْ قُوَّةً إلَی قُوَّتِکمْ }. أَی مَعَ قُوَّتِکمْ، { وَلَا تَأْکلُوا أَمْوَالَهُمْ إلَی أَمْوَالِکمْ }، وَ { مَنْ أَنْصَارِی إلَی اللَّهِ } أی مَعَ الله»
المغنی، المؤلف: أبو محمد موفق الدین عبد الله بن أحمد بن محمد، الشهیر بابن قدامة المقدسی (المتوفی: 620 هـ)، ج 1، ص 211، ش 160
این هم سخن آقای «ابن قدامه مقدسی» است که به صراحت بیان میکند (إِلَی) در آیه وضو، به معنای «مع» میباشد.
«ابن حزم اندلسی» هم به صراحت میگوید: کلمه (إِلَی) در لغت عرب هم برای انتهاست هم به معنای «مع» است. اگر کسی بگوید در آیه به معنای(إِلَی) هست نه به معنای «مع»، در حقیقت تخصیص زده است؛
«لِمَا تَقَعُ علیه بِلاَ بُرْهَانٍ»
المحلی، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ج 2، ص 52، ش 198
معنایی که در دو لفظ بالسویه استعمال میشود، آمده در یک معنای خاص بدون دلیل استعمال کرده است. بنابراین کلمه (إِلَی) هم به معنای غایت و هم به معنای «مع» است. «ابن حجر عسقلانی» یکی از فقهای نامی اهل سنت از «اسحاق بن راهویه» نقل میکند:
«إلی فی الآیة یحتمل أن تکون بمعنی الغایه وأن تکون بمعنی مع»
در آیه وضو کلمه (إِلَی) هم صلاحیت دارد به معنای غایت باشد هم به معنای «مع» باشد.
«فبینت السنة أنها بمعنی مع»
سنت پیغمبر اکرم تفسیر کرده در آیه به معنای «مع» هست، نه به معنای (إِلَی).
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 1، ص 292، ح 183
«نووی» یکی از فقهای بزرگ شافعی هم میگوید:
«فقالت طائفة من المتأخرین إن إلی هنا بمعنی مع، کقوله تعالی " من أنصاری إلی الله "»
طایفهای از فقهای متأخرین گفتهاند: در این آیه (إِلَی) به معنای «مع» است، همانطور که در آیه (مَنْ أَنْصاری إِلَی اللَّهِ) به این معناست.
المجموع شرح المهذب، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، ج 18، ص 109، باب جامع الایمان
ایشان همچنین میگوید:
«ان جماعة من اهل اللغة منهم أبو العباس ثعلب واخرون قالوا إلی بمعنی مع»
گروهی از اهل لغت همانند ابو العباس، ثعلب و دیگران گفتهاند: (إِلَی) در آیه وضو به معنای «مع» است.
المجموع شرح المهذب، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، ج 1، ص 386، باب السواک
آقای «محمد بن احمد شربینی» یکی از فقهای بزرگ اهل سنت متوفای 977 هجری هم میگوید:
«وإلی بمعنی مع»
(إِلَی) به معنای «مع» است.
الإقناع فی حل ألفاظ أبی شجاع، محمد الشربینی الخطیب، تحقیق مکتب البحوث والدراسات - دار الفکر، الناشر دار الفکر، سنة النشر 1415، مکان النشر بیروت، ج 1، ص 43
آقای «بیضاوی» در کتاب «تفسیر» خود جلد 2 صفحه 299 هم میگوید: جمهور بر این است که مرفق در داخل محدوده غَسل هست؛
«ولذلک قیل إلی بمعنی مع»
لذا گفته شده (إِلَی) به معنای «مع» هست.
تفسیر البیضاوی، اسم المؤلف: البیضاوی، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج 2، ص 299، باب المائدة: (6) یا أیها الذین... ..
آقای «فخر رازی» در کتاب «تفسیر» خود جلد 8 صفحه 55 میگوید:
«قال الأکثرون من أهل اللغة إلی ههنا بمعنی مع»
«اکثر علمای اهل لغت معتقدند (إِلَی) در این آیه به معنای «مع» است.
التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، ج 8، ص 55، المسألة الأولی
یعنی:
«فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیدِیکمْ مَعَ الْمَرافِق»
دستتان را با مرفق بشویید.
و همچنین «آلوسی» در کتاب «تفسیر» خود جلد 6 صفحه 70 همین تعبیر را دارد. آقای «عبدالکریم رافعی شامی» متوفای 723 هجری در کتاب «فتح العزیز» جلد 1 صفحه 347 همین تعبیر را دارد.
بنابراین معلوم شد هیچ یک از فقهای اهل سنت از عبارت (إِلَی المرافق) استفاده نکردند که کلمه (إِلَی) به معنای انتها است و باید شستشو از انگشتان صورت بگیرد تا به مرفق برسد، بلکه اهل سنت عمدتاً میگویند: (إِلَی) در آیه به معنای «مع» هست.
علمای اهل سنت همانطور که آقای «خوئی» معتقد بود، میگویند: اطلاق آیه هر دو را داراست و ما میخواهیم از این طرف شروع کنیم. اگر آنها بخواهند از آن طرف شروع کنند، خود دانند!!
ما تابع اهل بیت هستیم، اهلبیت (علیهم السلام) عدل قرآن هستند و آنها رسماً اعلام کردند که شستن منکوس در وضو یعنی از انگشت تا مرفق باطل است، در نتیجه نمازش هم باطل است. این نظر اهل بیت (علیهم. السلام) است و ما هم موظف هستیم از اهلبیت تبعیت کنیم.
«هذا خلاصة الکلام فی قضیة الوضوء و المسح علی الرجلین و کیفیة غسل الیدین و المرافق»
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ«» أَبُو دَاوُدَ جَمِيعاً عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا نَسِيتَ فَغَسَلْتَ ذِرَاعَكَ قَبْلَ وَجْهِكَ فَأَعِدْ غَسْلَ وَجْهِكَ ثُمَّ اغْسِلْ ذِرَاعَيْكَ بَعْدَ الْوَجْهِ فَإِنْ بَدَأْتَ بِذِرَاعِكَ الْأَيْسَرِ قَبْلَ الْأَيْمَنِ فَأَعِدْ غَسْلَ الْأَيْمَنِ ثُمَّ اغْسِلِ الْيَسَارَ وَ إِنْ نَسِيتَ مَسْحَ رَأْسِكَ حَتَّى تَغْسِلَ رِجْلَيْكَ فَامْسَحْ رَأْسَكَ ثُمَّ اغْسِلْ رِجْلَيْك کافي جلد 3 ص 35
در ممورد اين حديث خواستم توضيح بفرماييد....به خصوص "ثُمَّ اغْسِلْ رِجْلَيْك" طبق برنامه درايه النورحديث صحيح بود و مشکلي در مورد رجال حديث نبود.
پاسخ:
ضمن اينکه اين روايت را مرحوم شيخ صدوق به اين صورت آورده است:
إن نسيت مسح رأسك فامسح عليه و علي رجليك من بلة وضوئك. : اگر مسح سرت را فراموش كردى، پس بر آن و بعد بر پاهاى خود از آب وضويت مسح كن،
من لا يحضره الفقيه للشيخ الصدوق، ج1، ص60