2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)
کد مطلب: ٥٧٤٩ تاریخ انتشار: ١٢ دي ١٤٠٠ تعداد بازدید: 11972
سخنراني ها » حضرت زهرا (س)
ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)

وقایع ولادت و حمله به خانه حضرت زهرا
شبكه سلام 87/04/06

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 87/04/06

آقاي هدايتي

با توجه به اين كه ايام ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است، مقداري درباره آن بزرگوار صحبت بفرمائيد و هم چنين نظر أهل سنت را درباره سال ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، با توجه به كتب تاريخي معتبرشان، توضيح دهيد.

استاد حسيني قزويني

برادران عزيز و همكاران گرامي در شبكه سلام، به اندازه كافي درباره ولادت حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) سخن گفتند و اگر من بخواهم از اين فرصت استفاده كنم و تبرك بجويم، از كلام محمد جرير طبري شيعي بگويم كه از مفضل بن عمر نقل مي كند:

عن المفضل بن عمر، قال: قلت لأبي عبد الله جعفر بن محمد (عليه السلام): كيف كانت ولادة فاطمة (عليها السلام)؟ قال: نعم، إن خديجة (رضوان الله عليها) لما تزوج بها رسول الله (صلي الله عليه و آله) هجرتها نسوة مكة، فكن لا يدخلن عليها، و لا يسلمن عليها، و لا يتركن امرأة تدخل عليها، فاستوحشت خديجة من ذلك ... ... فوجهت إلي نساء قريش و بني هاشم ليلين منها ما تلي النساء من النساء. فأرسلن إليها بأنك عصيتنا، و لم تقبلي قولنا، و تزوجت محمدا، يتيم أبي طالب، فقيرا لا مال له، فلسنا نجيئك، و لا نلي من أمرك، فاغتمت خديجة لذلك. فبينا هي في ذلك إذ دخل عليها أربع نسوة طوال كأنهن من نساء بني هاشم، ففزعت منهن، فقالت لها إحداهن: لا تحزني ـ يا خديجة ـ فإنا رسل ربك إليك، و نحن أخواتك، أنا سارة، و هذه آسية بنت مزاحم و هي رفيقتك في الجنة، و هذه مريم بنت عمران، و هذه صفوراء بنت شعيب، بعثنا الله إليك لنلي من أمرك ما تلي النساء من النساء.

از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم كه ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) چگونه بوده است؟

معلوم مي شود كه ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) براي شيعيان، يك ولادت طبيعي نبوده و در ميان ساير فرزندان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از يك ويژگي خاصي برخوردار بوده كه از امام (عليه السلام) سوال مي كند.

حضرت به صورت مفصل قضيه ازدواج حضرت خديجه (سلام الله عليها) را و عصبانيت زنان مكه را مطرح مي كند كه به خاطر ازدواج با رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) كه يك يتيمي بيشتر نبود، داراي مال و مكنتي نبود. با حضرت خديجه (سلام الله عليها) قهر كردند. حتي شب ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه درد زايمان بيشتر شد، سراغ زنان مكه و قريش فرستاد. همه گفتند كه چون شما برخلاف رأي ما، با يك يتيم ازدواج كرديد، ما از حضور خودمان در رابطه با ولادت فرزندت معذور هستيم ... ... حضرت خديجه (سلام الله عليها) خيلي ناراحت بود، تا اين كه مشاهده كرده زناني بلند قد را كه در كنارش هستند. اول ناراحت شد و سپس از آنها خواست كه خود را معرفي كنند. آنها هم خود را معرفي كردند: ساره و آسيه و مريم و صفورا بنت شعيب. گفتند كه خداوند ما را از بهشت فرستاده تا در اين ولادت، بجاي زنان قريش از تو پرستاري كنيم و در ولادت اين نوزاد مبارك مساعدت كنيم. با مساعدت آنها، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) قدم به گيتي نهاد و اولين لحظه به سخن درآمد:

فنطقت فاطمة (عليها السلام) بشهادة أن لا إله إلا الله، و أن أبي رسول الله سيد الأنبياء، و أن بعلي سيد الأوصياء، و أن ولدي سيدا الأسباط.

شهادت بر وحدانيت خداوند و رسالت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و وصايت شوهر بزرگوارش امير المؤمنين (عليه السلام) و امامت فرزندان بزرگوارش داد.

دلائل الامامة للطبري، ص77 تا ص79

امام بخش دوم سوال، در مورد نظر أهل سنت نسبت به ولادت بانوي دو سرا، حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها)، بايد عرض كنم كه روايات أهل سنت در اين مورد مختلف است و هر كدام از مورخان آنها، نظر ويژه اي در اين زمينه داده اند.

برخي مي گويند كه در سال بناي كعبه، يعني 5 سال قبل از بعثت، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به دنيا آمد.

تاريخ الخميس، ج1، ص277 ـ مقاتل الطالبيين، ص48

برخي مي گويند كه 7 سال قبل از بعثت به دنيا آمد.

ذخائر العقبي، ص52 ـ تاريخ الخميس، ج1، ص278

برخي 12 سال قبل از بعثت مي دانند.

الإستيعاب لإبن عبد البر، ج4، ص374 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص161

اينها اقول أهل سنت است كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) قبل از بعثت به دنيا آمد.

برخي مي گويند كه در سال بعثت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به دنيا آمد.

تاريخ الخلفاء للسيوطي، ص75 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج2، ص441

برخي مي گويند سال دوم بعثت به دنيا آمد.

نهايه الفرق، ج18، ص213 ـ الإستيعاب در حاشيه الاصابه، ج4، ص374

برخي هم معتقدند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) 41 ساله بود كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به دنيا آمد.

المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص163 ـ دلائل النبوة للبيهقي، ج3، ص71 ـ تاريخ مختصر تاريخ دمشق، ج2، ص269

نظر حق و صحيح، نظري است كه أهل بيت (عليهم السلام) بيان كرده اند كه سال 5 بعثت، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بنابر آنچه كه در روايات معتبر شيعه آمده، به امر الهي از تا 40 روز از حضرت خديجه (سلام الله عليها) دوري گزيد و با او نزديكي نكرد. بعد از 40 روز، ميوه بهشتي، كه بنابر نقلي سيب بوده، تناول كرد و از ميوه بهشتي، نطفه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) منعقد شد و سال 5 بعثت، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به دنيا آمد و روزي هم كه از دنيا رفت، 18 سال بيشتر نداشت.

البته اين، مضافا بر اين كه در كتاب هاي معتبر شيعه، مثل كافي و مصباح كفعمي، دلائل الإمامة، مناقب ابن شهر آشوب، كشف الغمة و صدها منابع شيعه است، اين نظريه را برخي بزرگان أهل سنت نيز داده اند: طبري در ذخائر العقبي، صفحه 59 و تاريخ الخميس، جلد 1، صفحه 278 نقل مي كنند از امام ابوبكر احمد بن نصر بن عبدالله، مروج الذهب، جلد 2، صفحه 289.

اين تقريبا خلاصه اي از آراء أهل سنت بود نسبت به ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها). البته نظريه سال 5 بعثت را، افراد زيادي از أهل سنت، تقريبا به صورت ضمني مطرح كرده اند؛ مثل المستدرك علي الصحيحين، جلد 3، صفحه 156 و الدرّ المنثور سيوطي، جلد 4، صفحه 153 و تاريخ بغداد خطيب بغدادي، جلد 5، صفحه 87 و ... .

* * * * * * *

آقاي هدايتي

طبيعي است كه وقتي كسي مي خواهد از تاريخ ولادت كسي اطلاع پيدا كند، از اقوام و بستگان آن شخص سوال مي كند، نه از غريبه ها. ائمه (عليهم السلام) در اين مورد اتفاق نظر دارند و بيان فرموده اند كه ولادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) سال 5 بعثت بوده است. برخي تواريخ عامه هم اين را ذكر كرده اند. ديگراني هم كه خواستند ولادت را به قبل از بعثت موكول كنند، خواسته اند فضيلت بزرگ انعقاد نطفه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را همراه آن سيب بهشتي، انكار كنند.

سوالات من درباره فضائل حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و سيره آن بزرگوار و اين كه الگو برداري از آن بزرگوار را چگونه مي توانيم تبيين و شرح داشته باشيم، است.

متاسفانه شبنامه اي را بدون ذكر نام و مشخصات، كساني كه مخالفت مي كنند با ارزش هاي مكتب أهل بيت (عليهم السلام)، انتشار كرده اند. من مسافرتي كه به كشورهاي حاشيه خليج فارس داشتم، كتاب هايي را با اسامي متعددي جعلي و قلابي چاپ كرده اند. اين هم نشانه اي ديگر از ضعف و ناتواني آنهاست.

قبل از آنكه بپردازيم به مطالبي كه در آن شبنامه مطرح شده، خواستم توضيحاتي بفرمائيد پيرامون نظر أهل سنت درباره مقايسه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با خلفاء و هم چنين حضرت خديجه (سلام الله عليها) با عايشه.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با قضيه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) از ديدگاه أهل سنت، تقريبا اين قضيه از يك پيچيدگي خاصي برخوردار است. اينها يك سري رواياتي در رابطه با حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) نقل كرده اند، حتي در صحاحشان مي بينند كه مشابه اين روايات، در شأن ابوبكر و عمر و عثمان و عايشه و يا حضرت خديجه (سلام الله عليها) ام المومنين، نيامده است. از آن طرف هم، فضيلتي براي خلفاء قائل هستند كه نمي خواهند در اين زمينه كوتاه بيايند. مثلا وقتي به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مي رسند، با اين تعبير كه:

فاطمة سيده نساء اهل الجنة

حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، خانم و بانوي تمام زنان بهشتي است.

صحيح بخاري، ج4، ص209 و219

يا در بعضي جاها آورده اند:

فاطمة سيده نساء العالمين.

أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير، ج4، ص16

يا اين كه نقل مي كنند:

و كانت إذا دخلت عليه قام إليها فقبلها و رحب بها و اخذ بيدها، فأجلسها في مجلسه.

وقتي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) وارد محضر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي شد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) تمام قد، براي ايشان بلند مي شد. او را مي بوسيد و خوش آمد مي گفت و دست او را مي گرفت و در كنار خودش مي نشاند.

المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص160 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج8، ص103

و حال اين كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، اين چنين برخوردي نسبت به هيچ يك از صحابه نداشته است. حتي من عبارتي نسبت به امير المؤمنين (عليه السلام) در اين رابطه نديده ام تا چه رسد به ديگر صحابه.

لذا روي اين جهت، برخي بزرگان أهل سنت، مثل سُبكي كه از علماي بزرگ و استوانه هاي علمي أهل سنت است، گفته:

الذي نختاره و ندين الله به، ان فاطمة أفضل ثم خديجة ثم عائشة و استدل لفضل فاطمة بما تقدم في ترجمتها انها سيدة نساء المؤمنين.

آنچه كه ما بر آن عقيده داريم و ديانت الهي را بر آن استوار كرده ايم، اين است كه فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، از خديجه و عايشه افضل بوده است.

فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص105 ـ فيض القدير للمناوي، ج4، ص555

البته با آن فضائلي كه براي عايشه نقل كرده اند، مثل:

خذوا نصف دينكم من حميراء

بعدا بايد ببينيم كه اين روايات صحت داشته يا آن كه در زمان بني اميه اين چنين روايات جعل شده و در ميان مردم منتشر شده است؟

جالب اين است كه جناب مناوي در يك صفحه بعد نقل مي كند:

ان فاطمة و اخاها ابراهيم، افضل من الخلفاء الاربعه باتفاق.

فاطمه و برادرش ابراهيم، افضل هستند از خلفاء اربعه، به اتفاق مسلمين.

فيض القدير للمناوي، ج4، ص556

البته اين كه مقام حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در مقايسه با امير المؤمنين (عليه السلام) چگونه است؟ إن شاء الله در فرصت مناسب، عقيده شيعه را در اين زمينه نقل خواهيم كرد.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

سوال ديگر من، پيرامون برخوردي است كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با هيئت حاكمه داشتند. در اين زمينه گفتگوها فراوان است. حتي اختلاف نظرهاي زيادي وجود دارد. برخي هم ادعا كرده اند كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) برخورد و واكنشي نشان ندادند.

برخورد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و بهترين شيوه اي كه آن بزرگوار اتخاذ كردند در آن شرايط بسيار حساس تاريخ اسلام و وضعيت مسلمانان، در برابر هيئت حاكمه چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

در اين زمينه، سوال مختصر بود؛ ولي پاسخ، احتياج به جلسلات متعددي دارد. من خيلي خلاصه عرض كنم كه برخورد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در اين مورد، يك برخورد كاملا جدي و به عنوان حمايت از امر امامت و خلافت بود. از زماني كه اين منصب خلافت حذف شد و حقوق امير المؤمنين (عليه السلام) پايمال شد و به تعبير خود امير المؤمنين (عليه السلام):

أري تراثي نهبا.

نهج البلاغه، خطبه3

كه حق امير المؤمنين (عليه السلام) به يغما رفت، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به عنوان يك سرباز مدافع ولايت، با تمام كوشش وارد ميدان شد و از هرگونه حمايت از امير المؤمنين (عليه السلام) در برابر هيئت حاكمه و محكوم كردن آنها، دريغ نورزيد.

ابتدا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آمد در مسجد خطبه قراء و آتشيني خواند، بطوري كه مردم را متأثر كرد كه خليفه اول، عكس العملي نشان داد كه بعدا گفته خواهد شد. بعد از آن، شب ها در كنار امير المؤمنين (عليه السلام)، دست امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) را مي گرفت و درب خانه مهاجرين و انصار را مي زد و در حمايت از امير المؤمنين (عليه السلام) و محكوم كردن هيئت حاكمه تلاش مي كرد.

شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج11، ص14

وقتي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ديد كه اين قضيه فايده اي ندارد و هيئت حاكمه هم احساس كرد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با اين تلاشش، وجهه آنها را در ميان مردم مخدوش مي كند و جامعه را نسبت به هيئت حاكمه بدبين مي كند؛ لذا بعد از اين قضيه بود كه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آغاز شد. إن شاء الله در فرصت مناسب، نسبت به هجوم هاي به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بحث خواهيم كرد. طبق بررسي هاي من، سه مرتبه به خانه آن حضرت هجوم آوردند. هجوم اول، به دنبال حمايت هاي بي دريغ حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و خطبه قراء ايشان در مسجد بود. اينها ديدند كه اگر حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به اين شكل جلو برود، پايه هاي حكومتي آنان متزلزل مي شود؛ لذا قنفذ ـ غلام عمر ـ را فرستادند كه امير المؤمنين (عليه السلام) را بياورند براي بيعت. داستانش را قبلا مفصل گفته ايم. امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود كه چه زود بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دروغ بستيد. امير المؤمنين (عليه السلام) از رفتن ممانعت كرد و بعد با ياران انبوه آمدند و عده اي در پشت درب منزل امير المؤمنين (عليه السلام) بودند و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرياد برآورد:

نادت بأعلي صوتها: يا أبتا يا رسول الله! ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن أبي قحافة.

بعد از فرياد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، مردم برگشتند. باز آمدند و آن قضيه درگيري خليفه دوم با زبير بود كه شمشير زبير شكسته شد. در برخي منابع، نشان مي دهد كه زدن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، در اين قضيه بود. برخي هم نشان مي دهد كه در هجوم سوم بود كه آمدند حضرت علي (عليه السلام) را كشان كشان به مسجد بردند و باز حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، بنا به نقل ابن قتيبه دينوري در كتاب الإمامه و السياسه، دوشادوش امير المؤمنين (عليه السلام) به مسجد آمد و همان جا اعتراض كرد و مانع هجوم و تعرض مردم به امير المؤمنين (عليه السلام) شد كه در آنجا بود كه خليفه دوم به ابي بكر گفت:

يا خليفة رسول الله! لماذا لا تأمر فيه بأمرك؟ فقال: لا أكرهه علي شئ ما كانت فاطمة إلي جنبه.

چرا نسبت به حضرت علي (عليه السلام)، حرف آخر را نمي زني؟ ابوبكر گفت: مادامي كه يك حمايت گري همانند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) دارد، من حضرت علي (عليه السلام) را به چيزي اجبار نمي كنم.

الإمامه و السياسة لإبن قتيبه الدينوري، تحقيق شيري، باب كيف كانت بيعه علي بن ابيطالب، ج1، ص30

بعد از اين قضايا بود كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ديد با اينطور حمايت كردن و وارد صحنه شدن، نتيجه نمي گيرد. شايد حدود 30، 40 روز گذشته بود كه قضيه غصب فدك پيش آمد و باز حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) وارد ميدان شد و با خليفه اول، به عنوان اين كه آن را پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به او بذل كرده بود و خليفه اول شاهد خواست و او هم حضرت علي (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و ام ايمن را به عنوان شاهد آورد و او قبول نكرد. بعد به عنوان ارث مطالبه كرد و نتيجه نداد. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مبارزه منفي را شروع كرد؛ يعني قهر كردن و سخن نگفتن با خليفه اول و دوم؛ بطوري كه اين قضيه بين مردم پيچيد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از هيئت حاكمه غضبناك است و با ابوبكر و عمر حرف نمي زند و اين قضيه بر هيئت حاكمه سنگين بود و نمي توانستند اين را تحمل كنند و عبارتي است كه در صحيح بخاري و مسلم آمده است:

إن فاطمة غضبت علي ابوبكر و لم تكلمه حتي توفيت.

بعد، خليفه اول و خليفه دوم رفتند به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) تا با جلب رضايت او، بتوانند اين جو حاكم عليه خودشان را در جامعه، به نوعي بخوابانند تا اين قضيه عليه آنها استفاده نشود. در آنجا هم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با كمال شهامت در برابر خليفه اول و خليفه دوم ايستاد و فرمود:

و لئن لقيت النبي لأشكونكما إليه، فقال أبوبكر أنا عائذ بالله تعالي مني سخطه و سخطك يا فاطمة، ثم انتحب أبو بكر يبكي ... و هي تقول : و الله! لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها، ثم خرج باكيا فاجتمع إليه الناس.

فرداي قيامت اگر من پيش خداي تعالي بروم، قسم به خداي عالم كه پيش پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، از شما دو نفر شكايت خواهم كرد. خليفه اول شروع كرد به گريه كردن و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رو كرد به او گفت: قسم به خدا كه بعد از هر نماز، بر تو نفرين خواهم كرد.

الإمامه و السياسة لإبن قتيبه الدينوري، تحقيق شيري، باب كيف كانت بيعه علي بن ابيطالب، ج1، ص30

حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در مبارزه با هيئت حاكمه، به اينها هم اكتفاء نكرد. موقعي كه از دنيا مي رفت، براي اين كه از حضور خليفه در مراسم تشييع و نماز و دفن او، براي خودشان وجهه اي درست نكنند و بگويند كه ما خليفه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بوديم و چون بر بدن پاك حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نماز خوانديم، حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) وصيت كرد كه او را شبانه دفن كنند و اجازه ندهند كه هيئت حاكمه در مراسم دفن حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) حاضر شوند. صريح صحيح بخاري و مسلم است كه مي گويد:

فلما توفيت دفنها زوجها علي بن أبي طالب ليلا و لم يؤذن بها أبا بكر وصلي عليها علي.

وقتي از دنيا رفت، او را شبانه دفن كردندف بدون اين كه به ابوبكر خبر بدهند و حضرت علي (عليه السلام) بر او نماز خواند.

صحيح بخاري، ج5، ص82 ـ صحيح مسلم، ج5، ص154

اينكه اين قضيه به اين شكل انجام گرفت، نشانگر اين است كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، حتي بعد از وفات خود هم، به فكر مبارزه با هيئت حاكمه و حمايت از حقانيت امير المؤمنين (عليه السلام) بوده است.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

در برخي از شبنامه ها نكاتي مطرح شده، از جمله اين كه در آن آمده:

ظلمي كه به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) روا داده شده، حضرت علي (عليه السلام) در مقابل ظلم به ايشان سكوت كرده اند و واكنش و عكس العملي از خودشان نشان ندادند. حتي در بعضي از گفته ها و نوشته ها اينطور استفاده مي كنند كه اساسا ظلمي صورت نگرفته و اگر ظلمي صورت مي گرفت، امير المؤمنين (عليه السلام) با آن شجاعت خود، كه كسي جرأت روياروئي با آن بزرگوار را نداشت و قهرماني هاي او در همه عرصه هاي نبرد وجود داشته و زبانزد عام و خاص بوده، قابل قبول نيست كه حضرت علي (عليه السلام) با اين شجاعتش، نظاره گر ظلم و ستم فراواني باشند نسبت به همسر بزرگوارش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها).

در اين باره توضيحاتي بدهيد تا اين نكته ابهام، براي ما و شنوندگان عزيز روشن شود.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با اين شبنامه كه در همان ايام فاطميه، در برخي شهرهاي سني نشين و حتي در برخي شهرها مثل تهران و قم هم پخش شده، هدفشان اين بود كه اين ايام فاطميه كه هر سال باشكوه تر از سال گذشته انجام مي گيرد، زير سوال ببرند و مخدوش كنند. البته در روز شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در يكي از شهرهاي شرقي ايران، يك سري كارهايي انجام شد و عزيزاني كه براي مراسم عزاداري آمده بودند، ماشين شان را آتش زدند و شيشه هايش را شكستند.

من خودم با دو نفر از كساني كه ماشين شان دچار آتش شده بود، تلفني صحبت كردم. يكي از اينها به من گفت كه من با زن و بچه ام داشتم مي رفتم، حتي تابلوئي به منظور اهانت به خليفه دوم هم پشت ماشين من نبود، آمدند درب ماشين من را باز كردند و زن و بچه من را پياده كردند و مادر خانمم سرش خورد به شيشه ماشين و الان در بيمارستان بستري است و ماشين من را خورد كردند. يك ماشين پژو هم پشت سر من بود، آن را خورد كردند و آتش زدند. به هر كس كه لباس سياه به نشانه عزاداري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به تن داشت، متعرض مي شدند. بعضي از چادرهاي مشكي را از سر زنان پايين مي كشيدند. اين عكس العمل ها، قطعا قبيح و زشت و محكوم است و نتيجه اي جز جريحه دار كردن عواطف و احساسات شيعيان ندارد.

البته بنده اين را هم عرض كنم كه آن دسته از عزيزان شيعه، خصوصا سني نشين، برخي مطالب و شعارهايي كه موجب جريحه دار شدن عواطف أهل سنت هم باشد را پشت ماشين ننويسند. قطعا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و مراجع عظام تقليد هم به اين قضيه راضي نيستند كه ما يك سري احساساتي را از خود نشان بدهيم كه موجب بعضي از فتنه ها در جامعه بشود. ما ببينيم كه آقايان مراجع عظام تقليد چه نظري دارند. اگر آنها گفتند كه شما اين چنين شعارها را پشت ماشين هاي تان بچسبانيد، ما انجام مي دهيم؛ ولي مادامي كه آنها هم چنين روشي را دستور نداده اند و يا نهي مي كنند، از عزيزان شيعه، عاجرانه و ملتمسانه مي خواهم كه در اين زمينه مطابق نظرات مراجع عظام تقليد (حفظهم الله تعالي) حركت كنند.

در مورد شبنامه، من اوائل شب بود كه داشتم يكي از ماهواره هاي عربستان سعودي را نگاه مي كردم، يك بيانيه اي صادر شد مبني بر زير سوال بردن شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها). ساعت 11 شب بود كه ديديم شبكه المستقله، همان را زير نويس كرد. اول اذان صبح بود كه عزيزاني از زابل و زاهدان و برخي شهرهاي شرقي كشور به بنده زنگ زدند كه ديشب يك شب نامه اي در منازل ما انداخته اند و وقتي به من ايميل كردند، ديدم عين همان مطالبي است كه ماهواره عربستان سعودي و ماهواره المستقله بيان كرده است. اين نشان مي دهد كه بين وهابيون و تندروهاي مناطق سني نشين با وهابيت خارج از كشور، هماهنگي خاص و ويژه اي برخوردار است و اين مايه تاسف بود براي من. البته بعد از آن از چند مركز، پاسخ هايي به اين مطالب داده شد و در سطح شهر پخش شد.

سوالي كه حضرت عالي فرموديد كه در شب نامه، اولين سوال آنها بوده كه اگر واقعا اين قضيه اتفاق افتاده، چرا امير المؤمنين (عليه السلام) در برابر اين تهاجم و ظلم به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) عكس العمل نشان ندادند، در منابع شيعه، مفصل داريم كه مرحوم مجلسي (ره) و سليم بن قيس (ره) و ... آورده اند كه امير المؤمنين (عليه السلام) عكس العمل نشان داد. حتي در جلاء العيون مرحوم مجلسي (ره) كه ترجمه كتاب مرحوم سيد عبدالله شُبّر است:

از كمربند خليفه دوم گرفت و محكم در وسط حيات زمين زد. در آن هنگام بود كه صداي موذن به اذان برخاست و امير المؤمنين (عليه السلام) رو كرد به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و گفت: زهراء جان! من در برابر اينها عاجز نيستم؛ ولي اگر با اينها به مقابله برخيزم، با توجه به اين كه اسلام يك دين تازه اي است و منافقين و ديگر مخالفان داخل و خارج، دنبال اين هستند كه اين دين را از بين ببرند، لذا اگر من مقابله كنم، دين و نام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از بين خواهد رفت. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) عرضه داشت: علي جان! من به هر نوع ظلم و ستم حاضر هستم صبر كنم، ولي تحمل اين كه نام پدرم، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از زبان ها بيفتد را ندارم.

هم چنين همين قضيه را آقاي آلوسي كه از مفسران به نام أهل سنت است و روحيه وهابي هم دارد، در كتاب روح المعاني، جلد 3، صفحه 124 از منابع شيعه نقل مي كند:

فصاحت يا أبتاه!، فأخذ علي بتلابيب عمر و هزه و وجأ أنفه.

وقتي آمدند وارد خانه امير المؤمنين (عليه السلام) شدند، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرياد زد كه اي پدرم! به فريادم برس. امير المؤمنين (عليه السلام) از كمربند خليفه دوم گرفت و به زمين زد و دماغ و گردن او را فشار داد.

آقاي آلوسي به هر نيتي كه اين مسئله را نقل مي كند، نشان گر اين است كه واكنش اميرالمؤمنين (عليه السلام) در منابع معتبر شيعه، در قرن اول و دوم، كاملا مطرح بوده و آلوسي بعد از نقل روايت، خط بطلان مي كشد بر موضوع تقيه از ديدگاه شيعه.

ثانيا اگر چنانچه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را مي بينيم در مكه مكرمه در برابر ظلمي كه نسبت به صحابه انجام مي شد، حتي ظلمي كه نسبت به ياسر و سميه و عمار و بلال حبشي و ده ها صحابه هيچ عكس العمل نشان نداد، در سه سال در شعب ابي طالب كه در محاصره اقتصادي بودند، سخت ترين دوران را گذراند، هيچ عكس العمل نشان نداد. چون عكس العمل نشان دادن در برابر تجاوز ديگران، منوط به قدرت و ياور است. همان طور كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مكه عكس العمل نشان نداد، وقتي آمد مدينه و در برابر مهاجمان و مخالفان عكس العمل نشان داد و آقا امير المؤمنين (عليه السلام) هم در طول آن 25 سال، ياور و كمكي و امكاناتي نداشت. نه تنها در قضيه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، در خيلي از قضايا سكوت را انتخاب كردند، ولي سكوت معندار و سكوتي كه يك دنيا پيام داشت. همين امير المؤمنين (عليه السلام) كه بعد از قضيه عثمان به خلافت نشست، در برابر مخالفان مقاومت كرد. حتي برخي افراد از امير المؤمنين (عليه السلام) سوال كردند كه اين شمشيري كه در برابر زبير و معاويه داشتي، آن روزي كه حق تو را غصب كرده بودند، اين شمشير كجا بود؟ با اين كه شما هر خطبه اي مي خواني، در پايان آن مي گويي:

ما زلت مظلوما منذ قبض رسول الله

از روزي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفت، همواره مظلوميت با من قرين بوده است.

شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج9، ص306

امير المؤمنين (عليه السلام) جواب دادند كه آن روز من ياوري نداشتم و اگر ياوري داشتم، قطعا در برابر اين مهاجمين مقاومت مي كردم و ساكت نمي نشستم.

مسئله اي ديگر كه در اينجا بايد مطرح كنيم و در برخي از پاسخ ها آمده بود، از اين آقاياني كه اين مسئله را مطرح مي كنند، سوال مي كنيم:

وقتي كه به خانه عثمان ريختند و همسرش را جلوي او كتك زدند و دست او را بريدند و سه شبانه روز او را در محاصره انداختند، چرا عثمان عكس العمل نشان نداد؟

خب، قطعا آن زمان ياوري نداشت. آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) هم ياوري نداشت و صلاح جامعه را بر اين مبنا استوار كرده بودند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

سوال بعدي من باز در مطالب همين شبنامه است. گفته شده كه شما شيعيان تا چند سال قبل، صحبت از شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نمي آورديد؛ چه شده كه يك مرتبه به يادتان آمده است؟

يك ادعاي خيلي عجيب و غريب است و نشانه عجز و ناتواني و هم عدم آگاهي نويسنده از تاريخ و سيره پيروان أهل بيت (عليهم السلام) و شيعيان بوده است. شايد با دستپاچگي و در مدت كوتاهي بعد از پخش آن مطلب از ماهواره وهابي ها، ايشان سراسيمه چنين نوشته اي را تهيه كرده است.

توضيحات شما را در اين زمينه مي خواهيم بدانيم.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با قضيه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) اگر كسي تاريخ اسلام و شيعه را مطالعه كند و ببيند، به قطع خواهد رسيد كه از زمان خود آقا امير المؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و ائمه (عليهم السلام)، در روايات شيعه مملو است بر اين كه اين بزرگواران در شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) متأثر مي شدند. حتي امام صادق (عليه السلام) روايتي دارد كه من منبع آن را فراموش كرده ام:

كسي مي آيد خدمت ايشان و عرضه مي دارد كه يك قضيه اسفباري را در بين راه ديدم. حضرت فرمود چه بوده؟ او گفت: يك خانمي بود وقتي داشت مي رفت، به زمين خورد و پهلويش درد آمد و ياد پهلوي شكسته حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كرد. مأمورين حكومتي آمدند و او را گرفتند و زندان بردند كه چرا شما اين قضيه را مطرح كردي. امام صادق (عليه السلام) فرمود: برويم به مسجد و براي نجات او دعا كنيم.

يا در نهج البلاغه، آقا امير المؤمنين (عليه السلام) آن هم در آن جو خفقاني كه مي گويد:

فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجي

من صبر كردم، در حاليكه خار در چشم و استخوان در گلويم بوده.

نهج البلاغه، خطبه3 (شقشقيه)

وقتي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را دفن مي كند خطاب به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) صراحت دارد:

و ستنبئك ابنتك بتضافر أمتك علي هضمها فأحفها السؤال و استخبرها الحال.

به زودي دخترت تو را آگاه خواهد كرد كه امت تو در حق او چگونه ستم روا داشتند. از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بپرس و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير. هنوز روزگاري سپري نشده و ياد تو فراموش نگشته كه اين چنين با پاره تن تو برخورد كردند.

أما حزني فسرمد، و أما ليلي فمسهد.

من در اين مصيبت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، بعد از اين حزن و اندوهم جاودانه و هميشگي است و در شب هايم از نهايت غصه، خواب به چشمم نمي رود.

نهج البلاغه، خطبه 202

به آقايان أهل سنت، در جلسه اي كه قبل از فاطميه امسال در خدمت بينندگان عزيز بوديم، عرض كردم كه آقاي جويني، استاد ذهبي كه از علماي بزرگ و استوانه هاي علمي أهل سنت است و متوفاي 730، كه ذهبي درباره او مي گويد:

الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام

او امام و محدث و يگانه و كامل و مايه فخر اسلام است.

تذكره الحفاظ ذهبي، ج4، ص1505

آقايان أهل سنت مي دانند كه علماي رجال، به هركسي واژه امام استعمال نمي كنند. مانند شيعيان كه به كسي مي گويند آيت الله العظمي كه منحصر عصر خويش و يكه تاز ميدان باشد، مانند آقاي بروجردي و أبو الحسن اصفهاني.

همين جويني، اين قضيه را نقل مي كند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قبل از رحلت خود، از قضيه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) خبر داده و فرموده:

فتكون أول من يلحقني من أهل بيتي، فتقدم علي محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة.

اولين كسي كه از اهل بيت من، نزد من خواهد آمد، دخترم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است، در حاليكه محزون است و ناراحت و حق او را غصب كرده اند و او را شهيد كرده اند.

فرائد السمطين للجويني، ج2، ص35 ـ34

هم چنين در كتاب كافي از امام كاظم (عليه السلام)، متوفاي 179 هجري، نقل مي كند:

إن فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة.

حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هم صديقه است و هم شهيده.

الكافي للكليني، ج1، ص458

نكته ديگري كه در اينجا بينندگان عزيز بايد تاريخ شيعه را مطالعه كنند؛ البته نه براي 30 يا 40 سال اخير را، بلكه در قرون متمادي و در هر جامعه اي كه براي شيعه آزادي نسبي بوده و مي توانستند عقائد خود را اظهار كنند، مراسم عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) و مراسم عزاداري براي امام حسن (عليه السلام) كاملا برگزار مي شد. مراسم عزاداري شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ارتباطي به اين كه بعد از سال 1377 مجلس شوراي اسلامي آمد آن را تصويب كرد ندارد. كاري كه مجلس شوراي اسلامي كرد اين بود كه روز شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را تعطيل رسمي اعلام كرد. حتي من تقويم هايي دارم براي چند سال قبل از انقلاب، در سال 1347 و 1348، كه روز 13جمادي الثاني را به عنوان روز شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) نوشته اند. لذا اين كه اين آقايان مي گويند كه اين قضيه، دو سه سال است كه در تقويم ها آمده يا يكي از ائمه جمعه مي گويد كه قضيه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در دهه اول و دوم بعد از انقلاب اسلامي در ايران نديده بوديم، با كمال معذرت مي گويم كه اين خلاف و دروغ محض است. مراسم عزاداري بيوت مراجع عظام در قبل و بعد از انقلاب، حتي 200 و 300 سال قبل را ببينند، خواهند ديد كه در تمام جوامعي كه شيعه، كوچك ترين آزادي داشت براي اظهار عقيده اش، مسئله شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را مطرح كردند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

خيلي فشرده و كوتاه بگوئيد بهترين الگو برداري از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را در چه مي بينيد؟

استاد حسيني قزويني

در اينجا سخن بسيار است و من هم به اختصار بيان مي كنم و به سوالات بينندگان عزيز بپردازيم. در اين مورد همين بس كه شيخ طوسي (ره) روايتي را در كتاب الغيبة كه از كتاب هاي معتبر شيعه است، مرحوم مجلسي (ره) هم در بحارالانوار از كتاب الغيبة شيخ طوسي (ره) آورده است كه آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) مي گويد:

و في ابنة رسول الله صلي الله عليه و آله لي أسوة حسنة

الگوي نيكو در زندگي من، دختر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است.

الغيبة للطوسي، ص73 ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج53، ص180

الگوبرداري از سيره حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در تمام حوزه ها است؛ در حوزه سازش با مشكلات، تربيت فرزند، برخورد مناسب با جامعه، شوهرداري مناسب. من از عزيزان تقاضا دارم كه به دو سه روايتي كه من در اين زمينه بدون توضيح زياد مي گويم، إن شاء الله بينندگان عزيز دقت كنند. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يك فرد طبيعي نبوده است. ولادت و دوران حمل او كه حتي آقاي طبري در كتاب دلائل الإمامة آورده است، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) وقتي در رحم حضرت خديجه (سلام الله عليها) بود، با او سخن مي گفت و با او انس مي گرفت و با او درد دل مي كرد. زندگي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از بدو انعقاد نطفه اش تا آخرين لحظه شهادتش، درس عبرت براي عموم بوده است.

من چند نمونه را ذكر مي كنم تا سخت گيري هايي كه امروز در جامعه در مورد ازدواج دارند، متاسفانه اين روش و سيره صحيح ائمه (عليهم السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ناديده گرفته شده است. وقتي يك پسري براي دخترمان به خواستگاري مي آيد، قبل از اين كه از اخلاق و ديانت و برخورد اجتماعي او بپرسيم، سوال مي كنيم كه شغل او چيست؟ ماشين دارد يا نه؟ خانه دارد؟ يا ... . حال آنكه در مورد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آمده است كه، آقاي شعبي كه از علماي بزرگ أهل سنت است و از استوانه هاي علمي فقهي آنهاست، نقل مي كند از امير المؤمنين (عليه السلام):

عن الشعبي قال قال علي: تزوجت فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و سلم و ما لي و لها فراش غير جلد كبش، ننام عليه بالليل و نعلف عليه ناضحنا بالنهار و ما لي خادم غيرها.

حضرت علي (عليه السلام) مي گويد روزي كه با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) ازدواج كردم، جز يك پوست گوسفندي، در خانه ما چيزي نبود. شب ها بر روي آن مي خوابيديم و روزها علف شتر را روي آن مي ريختيم و خدمتگزاري در خانه نداشتيم.

كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص682

از بينندگان عزيز، مخصوصا از خواهراني و مادراني كه مي خواهند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را براي خودشان الگو قرار بدهند و فرداي قيامت پيش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رو سفيد باشند و از شفاعت او بهره مند باشند، اين روش حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را در امر ازدواج بكار گيرند كه امروز متاسفانه يكي از مشكلات و مفاسد اجتماعي ما از همين جا سرچشمه گرفته است. روزي دهنده خداوند است. چه بسا كه افرادي، ثروت زيادي در هنگام ازدواج داشتند، ولي در اثر بي تدبيري و بد سياستي، تمام اموالشان را از دست دادند. افرادي هم با دست خالي ازدواج كردند، ولي وجدان كاري داشتند و تعهد خانوادگي داشتند و توانستند در مدت خيلي كوتاه به ثروت خوب و گرانبهايي برسند.

نكته ديگر براي آن دسته از زناني است كه به خاطر چشم و هم چشمي، زندگي را بر شوهرشان تيره و تار مي كنند؛ زندگي كه بايد يك محل صلح و صفا و بهشت برين باشد، به جهنم سوزان تبديل مي كنند و هر روز بخاطر چشم و هم چشمي، چيزي را از شوهر طلب مي كنند؛ مي خواهم كه به اين روايت توجه كنند:

أن عليا أصبح ساغبا، فسأل فاطمة طعاما فقالت: ما كانت إلا ما أطعمتك منذ يومين، آثرت به علي نفسي و علي الحسن و الحسين، فقال: ألا أعلمتني فأتيتكم بشئ؟ فقالت: يا أبا الحسن إني لأستحيي من إلهي أن أكلفك ما لا تقدر عليه.

روزي امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: زهرا جان! در خانه چه داريم؟ عرض كرد: چيزي نداريم؛ الان دو روز است كه در خانه چيزي نداريم و حسن و حسين (عليهما السلام)، شكم سير غذا نمي خورند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: چرا به من نگفتي كه چيزي را تهيه كنم؟ زهرا (سلام الله عليها) گفت: من از خدايم حيا كردم كه از تو چيزي بخواهم كه تو را به زحمت بياندازم.

بحار الأنوار للمجلسي، ج41، ص30

آيا اين خواهران عزيز كه بيننده هستند، چه در داخل كشور و چه در خارج، واقعا اين چنين هستند و سيره حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را الگو براي خودشات قرار داده اند؟

نكته دوم كه خيلي به نظر من نكته حساس و زيبايي است، اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:

و الله لا اغضبتني و لا عصتني امرا.

بخدا قسم! در طول مدتي كه با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زندگي كردم، يك بار هم زمينه ناراحتي مرا فراهم نكرد و يكبار هم نافرماني نكرد.

من احساس مي كنم اين بالاترين سعادت براي يك خانم است كه 10سال، 20سال يا 50سال با شوهرش زندگي كند و در اين مدت يك كلمه چرا، در زندگي آنان به ميان نيايد و كوچكترين ناراحتي بين او و شوهرش پيش نيايد.

اينها همه نشانگر اين است كه ما بايد امروز از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه ايام ولادت ايشان است الگو بگيريم و مراقب حضور و غياب كودكان هم باشيم. بعضي از خانواده ها را مي بينيم كه مدرسه مثلا ساعت 7 عصر تعطيل مي شود و دختر يا پسرش ساعت 10 يا 12 شب مي آيد. نه پدر و نه مادر سوال نمي كند كه كجا بوديد؟ اين برخلاف سيره حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است. در بحار الأنوار مرحوم مجلسي (ره) مي نويسد كه:

حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مواظب بود كه بچه ها وقتي به بيرون مي رفتند، ساعت ورودشان به خانه كاملا مشخص بود. حتي روزي حسن و حسين (عليهما السلام) دير كردند كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) شتابان آمد بيرون و به مكاني كه آنها رفته بودند رفت و نگران بود و آنها را پيدا نكرد. تا اين كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را خيلي آشفته ديد و رفت به دنبال آن دو و پيدايشان كرد.

بحار الأنوار للمجلسي، ج43، ص316

اين نشان گر اين است كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در امر تربيت كودك، كاملا كوشا بودند.

يا:

حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) امام حسن و حسين (عليهما السلام) را مي فرستاد پاي منبر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) مي نشستند و بعد از تمام شدن منبر او، به خانه مي آمدند. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به امام حسن (عليه السلام) مي فرمود كه روي بلندي بنشين و بگو كه امروز جدت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چه مطلبي را گفت. به امام حسين (عليه السلام) مي گفت كه براي من بازگو كن كه امروز جدت چه سخني گفته است.

اين اهتمام حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را به امر تربيت و امر خودسازي فرزندان نشان مي دهد كه إن شاء الله ما هم به آبروي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، اين توفيق را داشته باشيم. من هم توصيه مي كنم به مادران و دختران و خواهران گرامي كه اگر مي خواهند زندگي خوش و با صفايي داشته باشند، زندگي و سيره حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در تمام زواياي زندگي، الگو و سرمشق خودشان قرار بدهند.

* * * * * * *

سوالات بينندگان

سوال

بنده هم نظاره گر آن اتفاقات در ايام فاطميه بودم، ولي آنطور كه آقاي قزويني گفتند نبود و كمتر از آن بود.

جواب

آنچه كه بنده آمار دقيق دارم از منطقه، بعد از نماز مغرب و عشاء كه حمله به شيعيان آغاز شد، 8 ماشين را شيشه هايش را خورد كردند، 2 ماشين را آتش زدند و اين قطعي و مسلم است. حالا انگيزه اينها چه بوده، يك بحث ديگري است.

* * * * * * *

سوال

زماني كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) به شهادت رسيدند، اميرالمؤمنين (عليه السلام) چگونه غسل داده و دفن كردند. آيا همسر به همسر بعد از مرگ، نامحرم نمي شود؟

جواب

طبق وصيتي كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كرده بود، اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را از زير پيراهن غسل دادند و حتي ما در اين زمينه روايتي داريم كه مرحوم قطب الدين راوندي در كتاب الدعوات، روايتي را از مفضل بن عمر نقل مي كند كه:

عن المفضل بن عمر قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: من غسل فاطمة عليها السلام؟ قال عليه السلام: ذاك أمير المؤمنين عليه السلام، قال: فاستعظمت ذلك، قال عليه السلام: فكأنك ضقت بما أخبرتك به؟ فقلت: فقد كان ذلك جعلت فداك؟ قال عليه السلام: لا تضيقن فإنها صديقة لم يكن يغسلها إلا صديق، أما علمت أن مريم عليها السلام لم يغسلها إلا عيسي عليه السلام.

مي گويد از امام صادق (عليه السلام) سوال كردم كه چه كسي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را غسل داد؟

معمولا رسم است كه زنان را زنان غسل مي دهند.

امام صادق (عليه السلام) گفت كه خود امير المؤمنين (عليه السلام) حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را غسل داد. مفضل مي گويد: كه خيلي اين براي من گران آمد كه چطور يك زن را مرد غسل داده باشد. امام صادق (عليه السلام) فرمود: گويا اين براي تو باور كردنش مشكل است كه چگونه حضرت علي (عليه السلام)، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را غسل داد. مفضل گفت: بله، اينطوري است. امام صادق (عليه السلام) گفت: حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، صديقه بود و كسي جز صديق، نمي تواند او را غسل دهد. آيا خبر نداري كه حضرت مريم (سلام الله عليها) را، پسرش عيسي (عليه السلام) او را غسل داد.

الكافي للكليني، ج1، ص459، ح4 ـ علل الشرايع للصدوق، ج1، ص184ـ بحار الأنوار للمجلسي، ج14، ص197 ـ الدعوات للراوندي، ص254

* * * * * * *

سوال

در مورد تلقين ميت توضيح دهيد كه مي فهمد يا نه؟

جواب

دراين مورد، روايات زيادي داريم كه ميت را وقتي وارد قبر مي كنند، مُشَيِّعين خود را مي بيند و صداي آنها را مي شنود. تلقيني كه مي كنند، صداي او را مي شنود. هم چنين أهل سنت موافق اين نظريه هستند. آقاي احمد بن حنبل، رئيس حنابله و در حقيقت، مقتداي دروغين وهابيت، كه به دروغ مي گويند ما تابع او هستيم، صراحت دارد در كتاب السنه، صفحه 50، كه عذاب قبر حق است و سوال قبر توسط دو فرشته، واقعيت دارد و ميت وقتي وارد قبر مي شود، صداي نعل مُشَيِّعين را مي شنود. هم در صحيح بخاري و هم در صحيح مسلم آمده است.

* * * * * * *

سوال

در يكي از مناطق زابل، يكي از مولوي ها گفته بود كه رفتن به كره ماه حرام است و شما مرتد و كافر هستيد. مي گويد انسان و رفتن به فضا؟! اين غير قابل باور است. توضيحي دهيد.

جواب

اينها قبلا چنين فتاوايي را هم داده اند. آقاي بن باز، مفتي اعظم عربستان سعودي هم فتوا داده بود كه هر كس بگويد كه كره زمين گرد است و به دور خورشيد مي چرخد، كافر و مرتد و مشرك و واجب القتل است. اين فتوا هنوز هم روي سايت ها هست. سال گذشته هم در اين زمينه، مفصل صحبت كرديم.

* * * * * * *

سوال

با توجه به اين كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) تا وقتي حضرت خديجه (سلام الله عليها) زنده بود، همسر ديگري اختيار نكردند، هم چنين امير المؤمنين (عليه السلام) كه تا وقتي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زنده بود، همسر ديگري اختيار نكردند به خاطر مقام شامخ آنها، آيا روايتي از ائمه (عليهم السلام) وجود دارد كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از طريق جبرئيل از خداوند دستور داشت كه بخاطر مقام شامخ حضرت خديجه (سلام الله عليها) تا وقتي او زنده است همسر ديگري اختيار نكند؟ هم چنين آيا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) به حضرت علي (عليه السلام) دستور داده كه تا وقتي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زنده است، همسر ديگري اختيار نكند؟

جواب

در اين رابطه، شكي نداريم كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله):

وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي

سوره نجم/آيه4

إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَي إِلَيَّ

سوره انعام/آيه50

در گفتار و كردارش تابع وحي بوده و جز آنچه كه به او وحي مي شود، چيزي را انجام نمي دهد. مضافا كه قرآن مي گويد:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

پيامبر براي شما الگوي حسنه است.

سوره أحزاب/آيه21

مشخص است كه تمام حركات و سكنات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) براي ما الگو است و وقتي مي خواهد الگو باشد، بايد سرچشمه گرفته از وحي باشد.

نسبت به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) روايتي داريم در تهذيب كه شيخ طوسي(ره) نقل مي كند از امام صادق (عليه السلام):

عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: حرم الله النساء علي علي عليه السلام، ما دامت فاطمة عليها السلام حية.

خداوند تمام زنان عالم را بر حضرت علي (عليه السلام) حرام كرده است تا وقتي كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زنده است.

تهذيب الأحكام للطوسي، ج7، ص475

* * * * * * *

سوال

مطالبي كه شما از منابع سني ذكر مي كنيد، خيلي زياد است؛ ولي شما گزينشي انتخاب مي كنيد. اينها را مشروح تر و مفصل تر بيان كنيد.

جواب

ما بيش از اين نمي توانيم مفصل تر صحبت كنيم و اگر بخواهيم براي هر يك روايت، مصادر مفصل بگوييم، در هر جلسه فقط بايد چند روايت بيشتر نگوئيم. بارها هم آقاي آقاي هدايتي به من گفتند كه براي هر روايتي، يكي دو تا مصدر كفايت مي كند، چون وقتمان كم است.

* * * * * * *

سوال

كسي كه هنوز به دنيا نيامده است، رسم نيست كه برايش نام انتخاب كنند، اين اسم گذاري از كجا آمده است؟

جواب

روايتي در اين زمينه از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) داريم كه وقتي بچه در رحم مادر منعقد مي شود و به ماه چهارم كه ماه دميدن روح بر بدن او است، اسم او را بگذاريم. گذاشتن اسم بر پدر و مادر لازم است و خود نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، طفلي كه در رحم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بود و سقط شد در هجوم به خانه آن حضرت، نام او را محسن گذاشته بودند.

* * * * * * *

سوال

در مورد شجره نامه آقاي عمر مي خواستم بپرسم كه چگونه است و پدر و مادرش كيستند؟

جواب

اين عزيز، اگر اين را مي خواهد بداند، به شبكه هاي ديگر زنگ بزند. ما مبناي مان در شبكه سلام اين است كه از هرگونه مطالبي كه اهانت و جسارت به مقدسات أهل سنت باشد، اجتناب مي كنيم. بناي شبكه سلام هم بر همين است. چند روز قبل هم كه آقازاده آيت الله العظمي شيرازي آمده بودند منزل ما و صحبت شد، گفتم كه بناي ما در شبكه سلام بر اين است كه هيچ گونه اهانت و جسارتي به أهل سنت نشود. البته نقل حقائق تاريخي، ارتباطي به اين مسائل ندارد؛ ولي از اين گونه مطالب كه نه نفع دين دنياي ماست و نه نان و آب ماست، اجتناب مي كنيم.

به بينندگان عزيز كه در هر كجاي دنيا هستند، توصيه مي كنم و تقاضاي عاجزانه دارم كه از بعضي از مطالبي كه موجب جريحه دار شدن عواطف و احساسات أهل سنت مي شود، خودداري كنند. حتي چند شب قبل هم، سه تن از عزيزان مولوي أهل سنت آمده بودند منزل ما و من آنجا هم عرض كردم كه ما به وحدت ميان شيعه و سني ارزش قائل هستيم و معتقديم كه از ضروريات اسلام است. ولي ما به تعبير شهيد مطهري (ره):

حاضر نيستيم براي وحدت، از يك مستحب كوچك يا مكروه كوچكمان دست برداريم.

ولي عزيزان هم انتظار نداشته باشند كه بيائيم عقائد مسلم خودمان را هم ناديده بگيريم. من خدمت اين عزيزان هم گفتم كه آقايان أهل سنت بر اين عقيده هستند كه أبو طالب، پدر امير المؤمنين (عليه السلام)، كافر از دنيا رفته و در آتش جهنم هم معذب است و ما هم به خاطر اين، أهل سنت را مورد اهانت و تاخت و تاز قرار نمي دهيم. بله، اگر بخواهند به أبو طالب اهانت و جسارت كنند و سب و ناسزا كنند، در برابرش مي ايستيم. در كنارش هم ما معتقد هستيم، ضمن اين كه عايشه را طبق نص قرآن، ام المومنين مي دانيم، ولي عملكرد او را در خروج در برابر امام عصر خود نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السلام) محكوم مي كنيم و بر خلاف اين آيه شريفه مي دانيم:

وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

سوره أحزاب/ آيه33

اين حق را هم به أهل سنت مي دهيم كه در اين زمينه دليل بياورند و سخن ما را نقد كنند. ولي ما به خودمان اجازه نمي دهيم كه جسارت و توهين كنيم و ناسزا بگوئيم.

* * * * * * *

سوال

شيعه و سني قبول دارند و در منابع خودشان آمده است كه فاطمة سيدة نساء العالمين است و الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة است. اينها حقيقت را مي فهمند، ولي اين كفايت نمي كند. اين روايات مشترك است. متاسفانه أهل سنت قبول نمي كنند و اگر كتاب هاي خودشان را مطالعه كنند حتي در مورد لعن بني اميه روايت آمده است.

جواب

در اين مورد، كه أهل سنت دقت مي كنند يا نه، توضيحاتي را قبلا داديم. خداوند هر كسي را نسبت به آن عقل و دركي كه داده، محاسبه مي كند. اگر براي كسي حق روشن و واضح شد و حق را نپذيرفت، در برابر خداي عالم مسئول است؛ چه شيعه باشد و چه سني. و اگر حق روشن نشد و در جهل ماند، خداوند حكم را از جاهل برداشته است.

* * * * * * *

سوال

آيا وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دين اسلام را آورد، مسئله شيعه و سني مطرح بود؟ آيا واقعا كلمه اي به اسم شيعه و سني بوده؟ يا بعدا دسته بندي شده است؟ و چه كسي باعث اين شد كه دين است دو دسته بشود؟

جواب

در زمان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، واژه اي كه بر سنت بكار رفته باشد، ما نداريم. حتي خود ابن تيميه نسبت به حديث:

عليكم بسنتي و سنته الخلفاء الراشدين من بعدي.

مي گويد كه روايت دروغ است. چون زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خلفاء راشديني در كار نبوده است.

اما در رابطه با اين كه شيعه بوده يا نه؟ حدود 40 روايت داريم؛ نه يكي و دو تا، كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السلام) مثلا فرمود:

يا علي! انت و شيعتك في الجنة.

المعجم الأوسط للطبراني، ج6، ص354 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص173

و چندين منابع ديگر.

يا بعد از نزول آيه شريفه:

إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ

سوره بينه/آيه7

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود كه مراد از آنان:

أنت يا علي و شيعتك.

تفسير طبري، ج30، ص335 ـ الدرّ المنثور السيوطي، ج6، ص379 ـ روح المعاني للآلوسي، ج30، ص207

در حدود اين 40 روايت، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از شيعه اميرالمؤمنين (عليه السلام) نام برده است. اگر يك بزرگواري اين روايات را ناديده مي گيريد و بي توجهي مي كند، ما تقصير و گناهي نداريم.

* * * * * * *

سخن پاياني

در آخر برنامه، از عزيزان و بينندگاني كه قلب شان براي آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) مي تپد، چند توصيه دارم:

يكي اين كه تلاش كنند گناه و معصيت در زندگي شان نشود؛ چون هرگونه گناهي كه از ما سر مي زند، برقلب مقدس آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) گران است و قلب مقدس ايشان از ما مي شكند. او رابطه بين ما و خداست:

بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الأرض و السماء.

ما معتقديم كه امروز، آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) واسطه فيض است و هر حاجتي كه خداوند بخواهد براي ما برآورده كند و مشكلي را برطرف و مريضي را بهبودي ببخشد، از كانال آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) است. اگر ما گناه كنيم و قلب آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) هم بشكند، قطعا در قضاي حوائج مان تأثير گذار خواهد بود.

نكته دوم، توصيه اي است كه وقتي خدمت آيت الله العظمي وحيد خراساني رسيده بوديم در رابطه با يك بحث مناظره كه بنا بود در شبكه مستقله داشته باشيم در دو سال قبل، به ما گفتند:

تا مي توانيد هر روز بعد از نماز صبح زيارت آل ياسين را بخوانيد و رابطه خودتان را با آقا حضرت ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) محكم كنيد.

زيارت آل ياسين، اثرات خيلي زيادي دارد و ارتباط ما را با امام زمان (عليه السلام) بيشتر مي كند و قلب مقدس او را از ما خوشنود مي كند. چون اين زيارت، از زيارات پر مغز و پر محتوا است و انسان وقتي مي خواند، حتي اگر ده سال هم بخواند، وقتي باز بخواند، باز هم در قلب او نورانيت ايجاد مي كند.

عزيزاني كه فرصت دارند بعد از نماز صبح، دعاي فرج بزرگ را بخوانند كه در غيبت امام زمان (عليه السلام) است و در اواخر مفاتيح الجنان آمده و تقريبا به اندازه دعاي ندبه و كميل است و با اللهم عرفتني نفسك شروع مي شود. اين دعا، محكم و تأثيرگذار است و از ارتكاب گناه جلوگيري مي كند و قلب انسان را صفا مي دهد و رابطه را با امام زمان (عليه السلام) بيشتر مي كند. مخصوصا در آخر دعا كه مي گويد:

أنت يا رب الذي تكشف السوء و تجيب المضطر إذا دعاك، ... ، فاكشف يا رب الضر عن وليك، و اجعله خليفة في أرضك كما ضمنت له.

خدايا تو آن كسي هستي كه گرفتاري ها را برطرف مي كني و دعاي مضطر و بي چارگان را مستجاب مي كني، ...، خدايا سختي را از ولي خودت (امام زمان (عليه السلام)) برطرف كن و او را خليفه در زمين قرار بده ... .

بنده يادم مي آيد كه تقريبا 14، 15 ساله بودم كه توسط يكي از اساتيدم، وقتي اين دعا را مي خواندم، اين تكه را از آن وقت در قنوتم مي خواندم و انس مي گيرم و اثراتي هم گرفته ام.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | ميثم | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٣٠ آذر ١٣٨٧ |
با عرض سلام خدمت شما بزرگواران
از كجا معلوم‌ شده كه‌ حَمل‌ فاطمه‌، پسر است‌ و نام‌ او را پيامبر محسن گذاشته ، ايا پيامبر از اين واقعه خبر داشته يا نامي هم اگر دختر بود انتخاب کرده بودند.
در پناه حق
ميثم
www.shiaanswering.blogfa.com

پاسخ:





با سلام


تسميه حضرت محسن توسط رسول گرامي اسلام ، امري است که هم در کتب شيعه و هم در کتب اهل سنت آمده است


وان فاطمة عليها السلام أسقطت بعد النبي ذكرا كان سماه رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم محسنا .


 (كفاية الطالب كنجي شافعي ص 411 ط الحيدرية النجف الأشرف باب في ذكر عدد أولاده عليه السلام )


فاطمه زهرا (س) بعد از پيامبر (ص)  فرزندي از ايشان سقط شد که رسول خدا او را محسن ناميده بود .


عده اي ادعا کرده اند که اين مطلب با آنچه در قرآن آمده است منافات دارد که خداوند مي فرمايد «ويعلم ما في الأرحام» يعني خداست که مي داند در رحم زنان چيست .


با اينکه از معني آيه غفلت کرده اند ؛ خداوند مي فرمايد که اوست که مي داند در رحم زنان چيست و خود خدا نيز فرموده است «لا يظهر علي غيبه أحدا الا من ارتضي» خداوند هيچ کس را از علم غيب خويش آگاه نمي کند مگر کساني که خداوند از ايشان راضي باشد .


بنا بر اين مانعي ندارد که خداوند رسول خويش را آگاه کرده باشد .


جالب اينجاست که اهل سنت ادعا مي کنند که ابوبکر قبل از مرگ به عائشه گفت : فرزندي که در شکم همسر من است دختر است براي او سهم الارث کنار بگذاريد!!! و اين در حالي بود که عائشه حتي از حامله بودن همسر ديگر ابوبکر خبر نداشت !!!(يعني آثار حمل براي او نيامده بود)


فإنما هو مال الوارث وهما أخواك وأختاك قالت قلت هذا أخواي فمن أختاي قال ذات بطن ابنة خارجة فإني أظنها جارية


الطبقات الكبرى  ج 3   ص 194 - أنساب الأشراف  ج 3   ص 318 -  كرامات الأولياء  ج 1   ص 117 - الحاوي الكبير  ج 7   ص 535 و...


اين کرامت را براي ابوبکر اثبات مي کنند اما براي رسول خدا (ص) چون به ضرر ايشان تمام مي شود قبول نمي کنند .


موفق باشيد


گروه پاسخ به شبهات


 

2 | محمدعلي برزنوني | Bosnia and Herzegovina - Mostar | ١٣:٤١ - ١٧ آبان ١٣٩٢ |
دل سروده اي در باب اسرار تولد حضرت زهرا سلام الله عليها
سيد عزيز! اين مثنوي کوتاه در روز ولادت مادرت زهرا سلام الله عليها که مادر هستي است، سروده شده است. سبب اصلي سرودن آن روايت مشهوري است که در بحار الانوار منقول است و علامه مجلسي با سند مُفَضَّل بن عمر جعفي از قول امام صادق عليه السلام اين روايت را آورده است و من با تکيه بر آن روايت و البته برخي روايات ديگر که در ذهنم خلجان مي کرد، اين مثنوي را سرودم.
تقديم به عصاره عالم آفرينش:
هان مبارک باد، ميلادش رسيد / فجرِ امّيد از پسِ آن شب دميد
ليله يِ قدر ست، قدري مستمر / در حضورِ دايم و صدها اثر
عرصه يِ هستي، رهينِ هستي اش/ عالمِ امکان، نگينِ هستي اش
ظرفِ او، ظرفِ اراداتِ الاه / رمز و رازِ مَشيَتِ ذاتِ الاه
ظرفِ او، ظرفِ فيوضاتِ الاه / فيضِ ربّاني در او دارد پناه
فاطمه، قدر ست و قدرش ناشناس / قدرِ زهرا مانده پنهان از حواس
در قيامت، کُنهِ او گردد شهود / رمز و رازِ اين حقيقت از چه بود؟
او بُوَد انسانِ کامل در زمين / هم مُکمّل، هادي و الگويِ دين
فاطمه، تجسيمِ قرآنِ نبي ست / رمز و رازِ وحي و چون جانِ نبي ست
او بُوَد خود راسخِ دريايِ علم / او بُوَد مصداقِ علم و لُبّ و حلم
او «اولوا العلم» و «اولوا الالباب»ِ ناب/ او «اولوا الايدي و الابصار»ِ کتاب
اهلِ فکرست و تذکّر، اهلِ عشق / اهلِ برهان ست و عرفان ست و صدق
اشرفِ عالم، رسولِ عدل و داد / نسخه يِ جاويد در عالم نهاد
نسخه يِ قرآن، کتابِ آخرين / اهلِ بيتِ پاک و مولاهايِ دين
چون که: «إنّي تارکٌ فيکُم» بگفت / ثقلِ أعظم، ثقلِ أکبر هر دو جفت
هر که غيرِ اين دو، راهي برگزيد / بي گمان، راهي نه، چاهي برگزيد
او بُوَد سرِّ نهان چون رازِ قدر / قدرِ او پنهان و پنهان ست قبر
سرِّ مستودَع بُوَد از ذوالجلال / درکِ آن آسان نباشد، بل محال
کفشِ چوبيني که بر اين پايِ ماست / بي گمان اين راه پيمودن خطاست
خلق را يارايِ ادراکش کجاست / او کنيزِ ويژه يِ ذاتِ خداست
رازِ پنهانِ خدايِ سرمد است / سرِّ غامض، سَر به مُهرِ أوحد ست
زندگي، کوتاه و سرشار از حِکَم / مجمع الاسرارِ عالم، سرِّ غم
او بُوَد تکميلِ إنباءِ نبي / او بُوَد پي ريزِ مولا و ولي
او بُوَد «أُمّ أبيها»يِ پدر / مادرِ پاکِ امامانِ بشر
پيش از خلقِ بشر در انجمن / خلقِ نوري يافته اين پنج تن
محورِ هستي ببين با فاطمه / سرِّ لَولاکَ وَ لَولا فاطمه
چون درختِ پاک اين عالم نهاد / اصلِ آن را در نبي سامان بداد
فرع و شاخِ آن بُوَد ذاتِ وصي / افتخارِ هر نبيّ و هر ولي
فاطمه، بارورسازِ آن درخت / عاملِ تلقيح و چون جانِ درخت
فاطمه از نسلِ نورِ اعظم ست / آفرينش، جمله مستِ خاتم ست
عقلِ ما از درکِ کُنهش ناتوان / عجزِ عقلِ عالم و آدم بخوان
جسمِ او از تيره يِ هاشم بُوَد / از قريش ست و گلِ خاتِم بُوَد
«بِضعَهٌ مِنّي» بخواندش آن رسول / پاره يِ قلبِ نبي شد آن بتول
چون به معراج، آن رسولِ حق رسيد / اين بشارت از خدا را او شنيد
هديه يِ معراجِ او، آن دختر ست / فاطمه أمُّ الائمّه، کوثر ست
اين بشارت، چون در اين معراج بود / خود زِ اعجازش نشاني مي نمود
گر نبودي اين بشارت بس شگُفت / هان چرا در ليله يِ معراج گفت
اين نويدي بود بهرِ مؤمنان / که در اين شب، شد کرامت بر جهان
نامِ او شد فاطمه در اين نويد / معنيِ آن در بيانِ حق رسيد
فاطمه يعني که دور از آتش ست / او و اصحابش و ذريّه که هست
چون پيمبر همرهِ برخي کبار / در مکاني بود دور از هر غبار
جبرئيل آمد به نزدش بر سلام / گفت: يزدان مي رساند اين پيام
اعتَزِل عَن زَوجَتِکَ أَربَعين / از خديجه مدّتي دوري گزين
جبرئيل آمد به وجهي بس عظيم / مثلِ ابلاغش زِ قرآنِ کريم
«يَأمُرُکَ» امر و فرماني ضرور / بينِ اين دو عاشق و معشوقِ نور
امر و فرمان آمد از ربِّ ودود / اين جدايي خود ثقيل و سخت بود
از همان دم، انقطاع آمد پديد / بر خديجه بي قراري شد شديد
آخر الايّام بر عمار گفت / با خديجه بخشي از اسرار گفت
امر و فرمانِ خدايي بود و بس / بگذرد اين هجر و در وصليم، پس
خير بود آن چه ازين دوري رسيد / خواهم آمد در زماني نوپديد
روزها خود روزه بود و شب، نماز / اربعين بود و مهيّا گشته راز
نکته اين جا بود، در آن روزگار / اين چرا الزام شد از کردگار!؟
انعزالش در کجا بود؟ اين بدان / رمزِ آن را در پيامِ او بخوان
منزلش در اربعينِ انعزال / بود بيتِ فاطمه، مامِ کمال
اين چه اسراري در آن بنهفته بود / من نمي دانم، ولي حق گفته بود
چون که ميقاتش به پايانش رسيد / جبرئيل آمد فرود و نور ديد
گفت: ذاتِ حق سلامت مي دهد / بهرِ اين چلّه، هَدِيَّت مي دهد
گفت: آن تحفه چه باشد اي امين؟ / گفت: آگاهي ندارم من يقين
تا که ميکائيل از بالا رسيد / تحفه اش ظرفي ست، کَس آن را نديد
اين چه تحفت بود غايب از امين / تحفه اي سرشار از رازي گزين
او امينِ بس خبرهايِ بزرگ / اين چه غيبي هست پوشيده، سترگ!
بضعه يِ لحمش، صميمِ قلبِ او / پاره يِ او، تحفه اي از نزدِ «هو»
هديه يِ او، هديه يِ ربِّ ودود / بخششِ او برترين إعطا که بود
جبرئيل آمد، امينِ وحي بود / آن يکي ميکال، رزقي مي فزود
دو مَلِک آمد به نزدِ آن رسول / اين چه رازي بود پنهان از عقول
سرِّ مستودع در اين جا شد نهان / رازِ آن را از همين احوال، خوان
چون طبق بگشود، خرما و عنب / گفت: افطارت در اين تحفه، طلب
کرد افطار و پس از آن، آب خورد / غمزه هايش از ملک ها دل بِبُرد
چون رسول، آبي برايِ دست جُست / جبرئيل آورد و ميکالش بشُست
پس سرافيلش دو دستان پاک کرد/ ظرفِ باقي، سهمِ آن افلاک کرد
اين چه افطاري ست معجونِ بهشت / بر پيمبر او چه سرّي مي نوشت!؟
خادمش جبريل و ميکال و دگر / اين چه سرّي بود و رازي مستمر
گفت پيغمبر: علي! در را ببند / اين غذا بر غيرِ من، در قيد و بند
پس غذا مخصوصِ آن پيغمبر ست / مائده، سرمنشأِ آن کوثر ست
يا که خرما و عنب بوده ست آن / يا که سيبِ آن درخت ست از جنان
هر سه ميوه، حاصلِ طوبي بود / اين درختِ ناب در عقبي بود
خورد پيغمبر ازين محصولِ ناب/ خواست تا خوانَد نمازش با شتاب
جبرئيل از اين نمازش منع کرد / رو به سويِ خانه کُن اي شير مرد
آن خديجه در سرا در انتظار / رو به سويِ او نما اي شه سوار
امرِ فوري بود و او آن را شنيد / رو به سويِ خانه آورد و دويد
در همان شب، نورِ زهرا شد پديد / مثلِ او را در دو عالم کَس نديد
فاطمه، طوبايِ اهلِ اين زمين / بود محبوبِ پيمبر اين چنين
بوسه مي دادش مکرّر دخترش / آن يکي شد معترض بر بوسه اش
گفت پيغمبر که او طوبي بُوَد / بويِ طوبي، سينه يِ زهرا بُوَد
هر زمان مشتاقِ بويِ جنّت ست / بويِ آن از فاطمه آيد به دست
ما همه چون بندگانِ کويِ او / لطفِ او بر جمله دارد آبرو
روزِ محشر چون بيايد فاطمه /جملگي آييم ما بي واهمه
پس بُوَد فريادِ ما جمله همه / فاطمه يا فاطمه يا فاطمه
محمدعلي برزنوني، سارايوو، چهارشنبه 11 ارديبهشت 92 مطابق با 20 جمادي الثاني 1434 زادروز ولادت صديقه کبري فاطمه زهرا سلام الله عليها
توضيح ها:
- در روايات تعبير «اَمَة الله»؛ کنيز خداوند، بندة ويژه آمده است. (قمي، ابن شاذان، مئه منقبه؛ قم: مدرسة الإمام المهدي (عج)، 1407 ق، ص 87).
- در روايات القاب «امّ ابيها» و «اُمُومَة الائمّه» براي ايشان آمده است. (شيخ صدوق، دعائم‌الدين، 1413ق، ج2، ص591).
- در اين باره که خلقت نوري پنج تن آل عبا عليهم السلام قبل از آفرينش حضرت آدم علي نبينا و آله و عليه السلام، صورت گرفته، احاديث فراواني آمده است. (شيخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306؛ جزايري، سيد نعمت‌ الله؛ ‏قصص الأنبياء و المرسلين؛ قم: مکتبة آيت‌الله العظمي المرعشي النجفي، 1404ق، ص39).
- در پاره اي روايات از خطاب «لولاک لما خلقت الافلاک» و «لولا علي لما خلقتک» و در نهايت عبارت «لولا فاطمة لَمَا خلقتُکُما» آمده است. (شريف کاشاني، حبيب‌الله؛ تفسير ستّ سُور؛ تهران: شمس‌الضحي، 1383، ص123؛ نمازي، شيخ‌علي؛ مستدرک سفينة البحار؛ تحقيق شيخ حسن نمازي؛ قم: جامعه مدرسين، 1419ق، ج8، ص243).
- در يکي از زيارات، که به نوعي شرح «شجرة النُبُوَّة» است، اين‌گونه آمده است: «فَهُم شَجرةٌ، أصلُها النَّبي، فرعُها الوصي و لقاحُها النُّور الفاطمي» (عاملي کفعمي، إبراهيم بن علي، مصباح الکفعمي؛ چ2، قم: دارالرضي (الزاهدي)، 1405ق، ص737).
- حضرت فاطمه سلام الله عليها از نسل فردي است که خداوند درباره او فرموده است: «خلقت الاشياء لاجلک و خلقتک لاجلي» (موسوي سبزواري، سيدعبدالاعلي؛ مواهب الرحمان في تفسير القرآن؛ ط. الثانيه، بيروت‏‏: مؤسسه اهل‌بيت (ع)‏، 1409ق، ج8، ص100؛ آملي، سيدحيدر؛ تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم؛ تحقيق سيدمحسن موسوي تبريزي؛ چ3، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، 1422ق، ج1، ص 548). در اين بيان نوراني عظمت وجودي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به تصوير کشيده شده است.
- فاطمه سلام الله عليها از نسل پيامبري است که از حيث جسمي و نژادي، به برترين قبيله و تيره اعراب منتسب است و به «نبيّ قُرشي» و هاشمي معروف است. (بحراني، سيد‌هاشم؛ البرهان في تفسير القرآن؛ تهران: بنياد بعثت، 1416ق، ج3، ص 385).
- پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم وجود نازنين فاطمه سلام الله عليها را «بِضعة» (پارة گوشت) خود مي‌داند. (شيخ صدوق، محمدبن علي بن حسين بن بابويه؛ ‏أمالي؛ چ4، بيروت: ‏المکتبة الإسلامية، 1404ق، ج3، ص102؛ شيخ طوسي، ابوجعفر؛ أمالي؛ قم: دار الثقافة، 1414ق، ص24؛ طبري، محمد بن جرير؛ دلائل الامامة؛ [بي‌جا]، دار الذخائر للمطبوعات، 1383ق، ص70؛ مجلسي، محمدباقر؛ بحار الانوار؛ چ4، بيروت: مؤسسة الوفاء، 1404ق، ج43، ص23، ح17).
- علامه مجلسي با سند مُفَضَّل بن عمر جعفي از قول امام صادق عليه السلام اين روايت را آورده است که پيش از تولد حضرت فاطمه سلام الله عليها، خداوند سبحان در معراج بشارت تولد ايشان را به نبي خاتم داده و فرموده بود: «يَا مُحَمَّد! إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي يُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَةَ مِنْ خَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ...». (فرات کوفي، فرات بن ابراهيم؛ تفسير فرات الکوفي؛ تهران: ‏مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي،1410ق، ص 211؛ مجلسي، 1404ق، ج 8، ص 151).
- از حديث پيشين روشن مي شود که خداوند نام مبارک «فاطمه» را نيز پيش از ولادت براي او تعيين کرده است.
- در مورد نام «فاطمه» وجه تسميه‌هاي مختلفي بيان شده است. از جمله رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «لِاَنّها فُطِمَتْ هِيَ وَ شيعتُها و ذُرّيتُها مِنَ النّار» (طبري، 1383ق، ص149 و ص60؛ اربلي، علي بن عيسي؛ کشف الغمة في معرفة الأئمه (ع)؛ تبريز: مکتبة بني‌هاشمي، 1381ق، ج1، ص464).
- «النَّبِيُّ (ص) جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بکر وَ عُمَرُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِيطَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فِي صُورَتِهِ الْعُظْمَي قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّي أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَي الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَي يَقْرَأُ عَلَيْکَ السَّلَامَ وَ هُوَ يَأْمُرُکَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِيجَةَ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً» (مجلسي، 1404ق، ج16، ص78).
- بر اساس حديث پيشين، فرود حضرت جبرئيل عليه السلام با هيبت اصلي خود با بال‌هاي گسترده، بر پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم نشان مي‌دهد که حامل پيامي بسيار مهم براي ايشان بوده است؛ همچنان‌که تفاسير ذيل سوره علق نشان مي دهد که براي اعلام امر رسالت هم با هيبت کامل بر رسول خاتم ظاهر شد.
- «فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَي النَّبِيِّ (ص) وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً» (روايت مجلسي).
- چون دستور، دستور الهي و لازم‌الاجرا بود، پيامبر خاتم بر انجام آن لحظه‌اي نيز درنگ نکرد و از همان لحظه امر الهي را شروع نمود، بدون اين که واقعيت امر را به حضرت خديجه سلام الله عليها اطلاع دهد. آن حضرت در روزهاي آخر دوره، عمار ياسر را به خدمت خديجه سلام الله عليها فرستاد و به او فرمود به خديجه بگو: «يَا خَدِيجَةُ لَا تَظُنِّي أَنَّ انْقِطَاعِي عَنْکِ [هِجْرَةٌ] وَ لَا قِلًي وَ لَکِنْ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي بِذَلِکَ لتنفذ [لِيُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّي يَا خَدِيجَةُ إِلَّا خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً» (روايت مجلسي).
- «فَأَقَامَ النَّبِيُّ (ص) أَرْبَعِينَ يَوْماً يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ» (روايت مجلسي).
- پيامبر در پيغام خود به حضرت خديجه (س) مي‌فرمايد: «فَإِنِّي فِي مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ.» (روايت مجلسي).
- پس از سپري شدن ايام «فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ»، جبرئيل عليه السلام فرود آمد و گفت: «يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَي! يُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ هُوَ يَأْمُرُکَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِيَّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِيُّ (ص) يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا تُحْفَةُ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ مَا تَحِيَّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِي...» (روايت مجلسي).
- پيامبر به جبرئيل گفت: تحفة پروردگار چيست؟ جبرئيل گفت: من به آن آگاهي ندارم، در آن وقت، ميکائيل فرود آمد و با او ظرفي بود که با پارچه‌اي از سندس [يا استبرق] پوشيده شده بود، آن را جلوي پيامبر گذارد.
- در زيارت آن بانو اشاره شده است: «فاطمةُ بنتُ رسول‌الله وَ بِضعَة لَحمِهِ و صَميم قَلبِهِ و فَلذَة کبدِهِ وَ التَّحية مِنکَ لَهُ وَ التُحفة» (مجلسي، 1404ق، ج100، ص200، سطر15).
- «وَ لَها ليسَ نَواله الّا نَوالَ اللهِ عَمَّ نَوالَهُ» (مستنبط، سيداحمد؛ القطره؛ ترجمه محمد ظريف؛ چ9، قم: الماس، 1387ق، ج1، ص427).
- «کَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَکَلَ النَّبِيُّ (ص) مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِيّاً وَ مَدَّ يَدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ وَ غَسَلَ يَدَهُ مِيکَائِيلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِيلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَي السَّمَاءِ» (مجلسي، 1404ق، ج16، ص79).
- در بخشي از حديث آمده که حضرت علي (ع) مي‌فرمايند: روش پيامبر (ص) اين بود که هنگام افطار به من دستور مي‌داد در را باز کنم تا اگر کسي مي‌خواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولي در آن شب به من فرمودند: کنار در بنشين و کسي را راه نده؛ زيرا خوردن اين طعام بر غير من حرام است. (روايت مجلسي).
- در برخي نقل ها آمده است که تنها خرما بوده است. (شيخ صدوق، 1404ق، ص460/ طبرسي، فضل بن حسن (امين الاسلام)؛ مجمع البيان في تفسير القرآن؛ تهران: ناصرخسرو، 1372ش، ص408).
- در برخي نقل هاي معتبر، سيب بهشتي از درخت طوبي نيز آمده است. (مجلسي، 1404ق، ج43، ص5، حديث4 و 5). در برخي نقل ها آمده است که آن غذا آميخته با عرق جبرئيل سلام الله عليه بوده است و به نظر مي رسد در موقع حمل آن غذا اين آميختگي صورت گرفته باشد نه به عنوان يکي از اجزاي اصلي با عرق جبرئيل آميخته شده است. (فرات کوفي، 1410ق، ص321)؛ از ميان موارد فوق، سيب بهشتي از بقيه اهميت و شهرت بيش تري دارد. از همين‌ رو در زيارت‌نامه آن حضرت، ايشان را «تفاحة الفردوسِ و الخُلدِ» (مجلسي، 1404ق، ج97، ص199، باب زيارت فاطمه (س) خطاب قرار مي‌دهيم؛ يعني سيب بهشتِ فردوس و خلد.
- به نظر مي رسد خوردن اين ميوه‌ها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث ميوة سيب و درخت طوبي براي پيامبر (ص) مطرح شده و بعد از آن، در زمين رطب و انگور، و در جمع باعث ايجاد نطفة آن بانوي اسلام گرديده است.
- در فرمايش امام رضا (ع) خطاب به اباصلت آمده است: «إنَّ شجرةَ الجَنَّةِ تَحمِلُ أنواعاً... وَ لَيست کَشَجرةِ الدُّنيا» (شيخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306/ جزايري، 1404ق، ص39).
- جبرئيل او را از نمازخواندن منع نمود و به او فرمود: «الصَّلَاةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَيْکَ فِي وَقْتِکَ حَتَّي تَأْتِيَ إِلَي مَنْزِلِ خَدِيجَةَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَي عَلَي نَفْسِهِ أَنْ يَخْلُقَ مِنْ صُلْبِکَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً فَوَثَبَ رسول‌الله (ص) إِلَي مَنْزِلِ خَدِيجَةَ» (مجلسي، 1404ق، ج16، ص79).
- از عبارت «وَثَبَ الي» (پريد، برجست) (خليل جُر، لاروس؛ چ8، تهران: اميرکبير، 1376، ج2، ص2160) مي‌توان فهميد که امر الهي وجوب فوري داشته است. ضمن اين که پيامبر (ص) به‌ خاطر علاقة وافري که به همسر خويش داشت، به محض رخصت الهي براي ديدار حضرت خديجه (س)، به منزل ايشان رفت. اين عشق دو طرفه بود؛ «قَالَتْ خَدِيجَةُ فَقُمْتُ فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً بِالنَّبِيِّ (ص) وَ فَتَحْتُ الْبَابَ» (روايت مجلسي).
- «فَلَا وَ الَّذِي سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّي النَّبِيُّ (ص) حَتَّي حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَةَ فِي بَطْنِي» (همان، ج16، ص80).
- هنگامي که عايشه به بوسيدن مکرّر حضرت فاطمه (س) توسط پيامبر اعتراض کرد، رسول خدا به او فرمودند: «يَا عَائِشَةُ! إِنِّي لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَي السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِي جَبْرَئِيلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَي وَ نَاوَلَنِي مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِي ظَهْرِي فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَي الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِيجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ» (قمي، 1367ش، ج1، ص21 و 365/ مجلسي، 1404ق، ج18، ص364، باب إثبات المعراج).
- شبيه اين مضمون در احاديث نبوي هست که: «کنت إذا اشتقت إلي رائحه الجنه فششمت فاطمه»
3 | احمدرضا | Iran - Tehran | ١١:٣٩ - ٢٢ فروردين ١٣٩٤ |
با سلام
انشا الله خداوند سبحان خير دنيا وآخرت را به شما ارزاني دارد
بعد از تشكر از زحماتتان خواستم عرض كنم جناب آقاي رنجبر يك بحث جالبي در رد ادعاي حضور حسنين(ع) در فتوحات دارند كه قابل توجه است
رجوع شود به : فصلنامه علمي-تخصصي تاريخ در آيينه پژوهش
پيش شماره ي 2 - تابستان 82
"مواضع علي (ع) در برابر فتوحات خلفا " نوشته محسن رنجبر
4 | مهدي احمدي | Iran - Tehran | ١١:٤٠ - ٢٢ فروردين ١٣٩٤ |
با عرض سلام خدمت اقاي حسينيبه نظر اقاي واعظ زاده اين فتوحات بني اميه بيشتر مايه افتخار اسلام است يا اينكه وقتي اميرالمونين در جنگ جمل فتح و پيروزي پيدا كرد قبل از هر چيزي محمد بن ابوبكر را براي نجات خواهر خود عايشه فرستاد تا مسلمانان به او اسيبي نرسانند. و اين در حالي بود كه عايشه بر عليه خليفه وقت خود قيام كرده بود و امير مومنان حق مسلم در مورد اعدام او داشت ولي او پرورش يافته فرهنگ نبوي بود.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب