بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 99/10/26
ویژه برنامه دانش افزایی فاطمی
فهرست مطالب این برنامه:
مبنایی در اهل سنت که مانع رسیدن بسیاری از حقایق دینی می شود!
اسناد و مدارک هجوم و تهدید به آتش زدن خانه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
سه سؤال کلیدی بر مبنای روایت «تاریخ طبری»!
بررسی سند روایت «ابن ابی شیبه»!
علمای بزرگوار اهل سنت! لطفاً به این چهار سؤال ما پاسخ بدهید!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت اهلبیت عصمت و طهارت سپاس می گوییم. و ایام شهادت جانسوز و مظلومانه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت به ویژه شما گرامیان و بینندگان این برنامه تسلیت و تعزیت عرض میکنیم.
موضوع بحث ما امروز در رابطه با اسناد و مدارک هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است.
مبنایی در اهل سنت که مانع رسیدن بسیاری از حقایق دینی می شود!
قبل از آنکه به اصل موضوع برسم، ناگزیر هستم نکتهای را خدمت عزیزان عرض کنم و آن اینکه عموماً اهل سنت و بزرگانشان تمام تلاش خود را به کار بردهاند تا مطالبی که مربوط به درگیری میان صحابه هست به دست مردم نرسد.
آنها این مطالب را از کتب محو کردند، کتابهایی که در این زمینه بود سوزاندند، احادیث مربوط به این قضایا را از بین بردند، بخشنامهها صادر کردند که این روایات نقل نشود، ناقلین را شلاق زدند و زندان انداختند و شکنجه کردند تا حقیقت به گوش مردم نرسد.
نام اهلبیت (علیهم السلام) در حدیث ثقلین آمده است اما تمام تلاش این افراد این است که به جای ثقلین، صحابه را جایگزین کنند. لذا «ذهبی» در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 10 صفحه 92 به صراحت میگوید:
«کما تقرر عن الکف عن کثیر مما شجر بین الصحابة وقتالهم رضی الله عنهم أجمعین»
«ذهبی» در ادامه مینویسد:
«وهذا فیما بأیدینا وبین علمائنا فینبغی طیه وإخفاؤه بل إعدامه لتصفو القلوب»
امروزه باید آنچه از درگیری بین صحابه در دست ما و علمای ما هست را کنار بیندازیم و از مردم مخفی کنیم یا ناقلین را اعدام کنیم تا قلبها پاک شود.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 10، ص 92
این مطالب نمونهای از این قضایاست. همچنین «ابن حجر هیثمی» در کتاب «تطهیر الجنان» همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«صرح أئمتنا وغيرهم في الأصول بأنه يجب الإمساك عما شجر بين الصحابة»
علمای ما تصریح کرده اند که واجب است از نقل درگیری که بین صحابه بوده خودداری کنیم.
تطهير الجنان واللسان عن الخوض والتفوه بثلب معاوية بن أبي سفيان؛ المؤلف: أحمد بن محمد بن علي بن حجر الهيتمي السعدي الأنصاري، شهاب الدين شيخ الإسلام، أبو العباس (المتوفى: 974 هـ)، تحقيق: الدكتور جميل عبد الله عويضة، تاريخ النشر:1430 هـ/2009 م؛ ص 51
همچنین کتاب «عمدة القاری» جلد اول صفحه 222 همین عبارت را نقل میکند. «ابن تیمیه» هم از قافله عقب نمانده و در کتاب «مجموع الفتاوی» جلد چهارم صفحه 434 میگوید:
«وَإِنْ کانَ الْمُخْتَارُ الْإِمْسَاک عَمَّا شَجَرَ بَینَ الصَّحَابَةِ»
مجموعة الفتاوی، نویسنده: ابن تیمیة، وفات: 728، رده: مصادر عقائد سنی، خطی: خیر، چاپ: طبعة الشیخ عبد الرحمن بن قاسم، ج 4، ص 434، باب وَسُئِلَ: - رَضِی اللَّهُ عَنْهُ عَمَّا شَجَرَ بَینَ الصَّحَابَةِ: عَلِی وَمُعَاوِیةَ وَطَلْحَةَ وَعَائِشَةَ - هَلْ یطَالَبُونَ بِهِ أَمْ لَا؟
بنابراین ما نباید انتظار داشته باشیم با توجه به این مبنایی که اهل سنت داشتهاند، بسیاری از حقایق صدر اسلام به دست ما رسیده باشد.
با این حال همین اندازه که از درگیریهای بین صحابه و مظلومیت اهلبیت (علیهم السلام) به دست ما رسیده است، میشود گفت از معجزات اهلبیت عصمت و طهارت بوده است. ائمه اطهار عدل قرآن کریم هستند. همانطور که خداوند متعال میفرماید:
(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون)
ما قرآن را نازل کردیم، و ما بطور قطع آن را پاسداری میکنیم.
سوره حجر (15): آیه 9
علی رغم تمام درگیریهایی که بود و تلاش کردند تا درگیریها را نابود کنند، الحمدلله به اندازه کافی مدارک از کتب اهل سنت در رابطه با مظلومیت و حقانیت اهلبیت و مذهب شیعه به دست ما رسیده است تا به آنها استدلال کنیم.
اسناد و مدارک هجوم و تهدید به آتش زدن خانه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
در رابطه با هجوم به خانه وحی ما چندین روایت صحیح و معتبر داریم که در کتب اهل سنت آمده است. اگر این آقایان بتوانند پاسخ این تهدیدها را بدهند، همین مقدار برای ما کفایت میکند.
گرچه ما در جلسات قبل هم اشاره داشتیم که در رابطه با قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا به اندازه کافی سندهای معتبر و صحیح در کتب شیعه و اهل سنت داریم و برای اثبات آنچه مطلوب ما هست، میتوانیم ارائه کنیم.
روایت اول در خصوص تهدید به احراق بیت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) روایتی است که از قول «طبری» نقل شده است.
«طبری» متوفای 310 هجری است و کتاب «تاریخ» ایشان هم یکی از کتب معتبر اهل سنت است. اهل سنت نمیتوانند کتاب «تفسیر طبری» یا «تاریخ طبری» را کنار بگذارند.
«ابن تیمیه» هم در کتاب «منهاج السنة النبویة» جلد 7 صفحه 276 مفصل در رابطه با کتب «تفسیر طبری» و «تاریخ طبری» بحث میکند و میگوید که «تفسیر طبری» و «تفسیر ابن ابی حاتم» از آن سری کتبی است که میتوانیم به آن اعتماد کنیم.
در کتاب «تاریخ طبری» جلد دوم صفحه 233 روایتی نقل شده است که شرح آن چنین است:
«حدثنا ابن حمید قال حدثنا جریر عن مغیرة عن زیاد بن کلیب قال»
«ابن حمید» در اینجا «محمد بن حمید» است. مراد از «جریر» در اینجا «جریر بن عبدالله» است.
«أتی عمر بن الخطاب منزل علی وفیه طلحة والزبیر ورجال من المهاجرین»
عمر بن خطاب به منزل علی بین أبی طالب آمد، در حالی که طلحه و زبیر و جماعتی از مهاجرین در آنجا حضور داشتند.
کلمه «ورجال من المهاجرین» به این معناست که شخصیتهایی از مهاجرین بودند. این عبارت به این معناست که افراد عادی در اینجا نبودند.
«فقال والله لأحرقن علیکم أو لتخرجن إلی البیعة»
عمر بن خطاب گفت: به خدا سوگند یا این خانه را به آتش میکشم یا برای بیعت با ما میآیید.
«لأحرقن علیکم» به این معناست که آنچنان خانه را به آتش میکشم که تمامی شما در خانه بسوزید!!
«فخرج علیه الزبیر مصلتا السیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فأخذوه»
زبیر با شمشیری از غلاف بیرون کشیده آمد، اما پایش به زمین خورد و شمشیر از دستش افتاد و صحابه ریختند و شمشیر او را از دستش گرفتند.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 2، ص 233، باب ذکر الأخبار الواردة بالیوم الذی توفی فیه رسول الله ومبلغ سنه یوم وفاته
ما کاری با ذیل روایت نداریم، اما همین جا سؤالی از آقایان وهابی و اهل سنت داریم. آقایان وهابی در رسانههایشان سروصدای زیادی به راه انداختند.
همچنین آقایان اهل سنت اعتراض دارند مبنی بر اینکه چرا شما در ایام فاطمیه مطالبی میآورید که خلفای ما را مورد سؤال قرار میدهید و اهانت میکنید.
این کتاب، کتاب «کافی» و «تهذیب الأحکام» و «وسائل الشیعه» و «بحارالانوار» نیست بلکه کتاب «تفسیر طبری» است و سند آن هم با مبنای رجالی اهل سنت کاملاً صحیح است.
سه سؤال کلیدی بر مبنای روایت «تاریخ طبری»!
ما سؤالی از آقایان وهابی و اهل سنت داریم. اول اینکه اگر اهلبیت رسول گرامی اسلام برای بیعت نیامدند، آیا جرم آن آتش زدن است؟!
کدام آیه از قرآن کریم فرموده است که اگر کسی اسلام نیاورد، باید خانه او را آتش زد؟! بیعت نکردن که دیگر از اسلام بالاتر نیست!!
کدام آیه فرموده است که اگر کسی اسلام نیاورد، باید خانه او را به آتش کشید و او را به خاکستر تبدیل کرد؟! قرآن کریم میفرماید:
(لا إِکراهَ فِی الدِّینِ)
در قبول دین، اکراهی نیست.
سوره بقره (2): آیه 256
آیا رسول اکرم در طول این بیست و سه سال یکی از کفار و مشرکین یا منافقینی که کارشکنی میکردند را تهدید به آتش زدن خانهاش کردند یا خیر؟!
در جنگ احد هزار نفر به جنگ با کفار میرفتند، اما با تحریک «عبدالله بن أبی» سیصد نفر برگشتند. بنده گمان نمیکنم کارشکنی و توطئه از این بدتر در تاریخ اسلام داشته باشیم.
جنگی که منجر شد بیش از هفتاد تن از عزیزان اسلام به شهادت رسیدند. حضرت حمزه شهید شد به خاطر اینکه «عبدالله بن أبی» در وسط راه سیصد نفر را برگرداند.
آیا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند «عبدالله بن أبی» را تحدید به احراق البیت کنند یا خیر؟!
سؤال دوم این است که شما می گویید توهین کردن به صحابه گناه و معصیت است. آیات زیادی در حق صحابه نازل شده است که از آن جمله میتوان به آیه شریفه:
(وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُون)
و سومین گروه پیشگامان پیشگام!
سوره واقعه (56): آیه 10
و:
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُم)
محمد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.
سوره فتح (48): آیه 29
و:
(لَقَدْ رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبایعُونَک تَحْتَ الشَّجَرَة)
خداوند از مؤمنانی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند راضی و خشنود شد.
سوره فتح (48): آیه 18
حال ما کاری با «رجال من المهاجرین» نداریم، اما آیا علی بن أبی طالب و «طلحه» و «زبیر» جزو بیعت کنندگان تحت شجره نبودند؟! آیا این افراد در جنگ بدر نبودند؟! آیا آنها جزو (السَّابِقُونَ) نبودند؟! آیا این حرف خلیفه دوم توهین به صحابه نیست؟!
چطور اگر یک عالم شیعه بگوید که صحابه بالای چشمشان ابرو بوده است، شما آسمان را بر سر او ویران میکنید. حال در اینجا خلیفه دوم میگوید: «والله لأحرقن علیکم».
سؤال سوم این است که طبق کتاب «صحیح بخاری» جلد پنجم صفحه 82 حدیث 4240 امیرالمؤمنین و بنی هاشم برای بیعت نیامدند. همچنین «سعد بن عباده» هم بیعت نکرد.
آیا خلیفه دوم که قسم خورد و قسم خود را شکست و حنث قسم کرد، کفاره قسم داد یا خیر؟! این موارد نمونهای از سؤالات بود. شاید به ذهن شما سؤالات بیشتری بیاید. تعبیر کتاب «صحیح بخاری» است که مینویسد:
«ولم یکنْ یبَایعُ تِلْک الْأَشْهُرَ»
علی بن أبی طالب در شش ماهی که حضرت فاطمه زهرا زنده بود، بیعت نکرد.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
همچنین در کتاب «مصنف عبدالرزاق صنعانی» جلد پنجم صفحه 472 از قول «زهری» میگوید: نه تنها علی بن أبی طالب بیعت نکرد، بلکه هیچ یک از بنی هاشم هم بیعت نکردند. حال خلیفه دوم میگوید: قسم به خدا اگر بیعت نکنید، من خانه را با تمام ساکنینش به آتش میکشم.
حال راویان این روایت را بررسی کنیم. راوی اول «محمد بن حمید» است. آقای «ألبانی» که به تعبیر «بن باز»، امیرالمؤمنین در حدیث هست، در کتاب «الأحادیث الصحیحة» جلد سوم میگوید:
«وفی إسناد البزار محمد بن حمید الرازی وهو ثقة»
سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة: الأولی، (لمکتبة المعارف)، ج 3، ص 225، ح 1225
همچنین «یحیی بن معین» در کتاب «تهذیب الکمال» جلد 25 صفحه 100 میگوید:
«من فاته ابن حمید یحتاج أن ینزل فی عشرة آلاف حدیث»
اگر احادیث ابن حمید از دست کسی برود، ده هزار روایت را از دست داده است.
از این بهتر؟! همچنین در ادامه آمده است:
«سئل یحیی بن مَعِین عن محمد بن حمید الرازی»
از یحیی بن معین سؤال میکنند که محمد بن حمید چکاره است.
«فقال: ثقة»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 25، ص 100 و 101، ح 5167
راوی بعد «جریر بن عبدالحمید» است. در کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» جلد چهارم صفحه 544 راجع به ایشان مینویسد:
«وَقَال محمد بن سعد: کان ثقة کثیر العلم، یرحل إلیه»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 4، ص 544، ح 918
طبق این روایت تمام علما از دور و نزدیک برای گرفتن حدیث خدمت ایشان میآمدند. راوی بعد «مغیرة بن مقسم» هست. بازهم در کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» جلد بیست و هشتم صفحه 397 نسبت به ایشان مینویسد:
«الفقیه»
ایشان همچنین مینویسد:
«وَقَال أحمد بن عَبد الله بن یونس، عَن أبی بکر بن عیاش: کان مغیرة من أفقههم»
در ادامه مینویسد:
«عن یحیی بن مَعِین: ثقة، مأمون»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 28، ص 397 - 400، ح 6143
راوی بعد «زیاد بن کلیب» هست که در کتاب «تهذیب الکمال» جلد نهم صفحه 504 در خصوص ایشان مینویسد:
«کان ثقة فی الحدیث، قدیم الموت»
همچنین «ابو حاتم» در مورد ایشان گفته است:
«صالح، من قدماء أصحاب إبراهیم، لیس بالمتین فی حفظه»
در ادامه مینویسد:
«وَقَال النَّسَائی: ثقة»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 9، ص 505، ح 2065
بنابراین نمیتوانید بگویید روایت «طبری» ضعیف است و شما علیه ما به یک روایت ضعیف استدلال میکنید. بعضی از شبکههای وهابی ادعا میکند که شما به یک سری آشغالهایی در لا به لای کتابهای ما استناد میکنید!!
من نمیدانم این آشغالها در کتابهای اهل سنت چکار میکند، اما سند روایت صددرصد صحیح است. میان برنامهای میبینیم و برمی گردیم در خدمت عزیزان هستیم.
بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در رابطه با اسناد تهدید به احراق بود که در این رابطه عبارتی از کتاب «تاریخ طبری» آوردیم، تحلیل کردیم، بررسی سندی کردیم و سؤال هم طرح کردیم که آقایان باید پاسخ بدهند.
روایت دوم که سندا هم صحیح است، روایت «ابن ابی شیبه» متوفای 235 هجری و استاد «بخاری» است. در کتاب «مصنف» جلد هفتم صفحه 432 نقل شده است:
«أنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله کان علی والزبیر یدخلان علی فاطمة بنت رسول الله فیشاورونها ویرتجعون فی أمرهم»
هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی بن أبی طالب و زبیر در خانه حضرت فاطمه زهرا به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند تا بتوانند امر خلافت را برگردانند.
«یرتجعون» به معنای چیزی است که از دست رفته است.
«فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتی دخل علی فاطمة فقال یا بنت رسول الله والله ما من أحد أحب إلینا من أبیک وما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک»
وقتی این خبر به عمر بن خطاب رسید، او به خانه حضرت فاطمه زهرا آمد و عرضه داشت: ای دختر رسول خدا! محبوبترین فرد نزد ما پدر توست و پس از رحلت پدرت تو محبوبترین فرد نزد ما هستی.
«وأیم الله ما ذاک بمانعی ان اجتمع هؤلاء النفر عندک إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت»
ولی به خدا سوگند این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند، دستور ندهم خانه را بر آنها بسوزانند.
المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 7، ص 432، ح 37045
مراد «عمر بن خطاب» این است که آنچنان خانه را آتش میزنم که تمامی افراد درون خانه بسوزند!! جالب اینجاست که حضرت فاطمه زهرا گفت: خلیفه دوم قسم خورد و به قسم خود هم عمل خواهد کرد.
ما در اینجا همین سؤال را طرح میکنیم. عمر بن خطاب میگوید: "عزیزتر از شما در نزد من کسی نیست، اما اگر برای بیعت با ابوبکر نیایند خانه را به آتش میکشم و افراد درون خانه را در آتش میسوزانم."
آیا ما در اسلام تعزیر یا حدی داریم که اگر فردی مرتکب گناهی شد، باید او را در آتش سوزاند؟! حال ما کاری با قضیه پشیمان بودن خلیفه اول از سوزاندن « فجاءة سلمى» نداریم.
مشرکین بیست و یک سال با رسول گرامی اسلام جنگیدند؛ سیزده سال در مکه و هشت سال در مدینه. آیا زمانی که پیغمبر اکرم به این افراد مسلط شدند، دستور دادند که آنها را بسوزانند؟!
در جنگ بدر که اولین جنگ بین اسلام و کفار قریش بود و اسرای زیادی به نفع مسلمانان گرفته شد، آیا رسول گرامی اسلام آنها را سوزاند؟!
همچنین در جنگ احد وقتی رسول اکرم به «وحشی» قاتل حمزه سیدالشهداء که قلبشان را به درد آورد مسلط شدند، دستور دادند که او را بسوزانند؟!
خلیفه دوم به صراحت اعلام میکند که اگر علی بن أبی طالب برای بیعت نیایند، خانه را به آتش میکشم و همه افراد خانه را میسوزانند!!
اینها یک سری سؤالاتی است که ما باید طرح کنیم و علمای اهل سنت و وهابیت جواب بدهند، اما میبینیم که جوابی ندارند.
ما اهانت به مقدسات اهل سنت را خلاف شرع و حرام می دانیم. اگر کسی بالای منبر یا در شبکههای ماهوارهای یا جلسات شروع به سب و لعن علنی کند، خلاف شرع و حرام است به این جهت که باعث ایجاد فتنه میشود.
ولی آیا بازخوانی تاریخ و نقل روایت از کتب اهل سنت که با سند صحیح آمده است و تحلیل کردن آن و سؤال پرسیدن در این خصوص گناه است؟!
ما باید جوانان شیعه یا جوانان تحصیل کرده اهل سنت را با این حوادث تلخ و ناگوار صدر اسلام آشنا کنیم.
کسانی که از راه فاصله گرفتند و از حقیقت دور شدند، وقتی این مطالب را میبینند نقطه عطفی در ذهن و تاریخ زندگیشان ایجاد میشود که به دنبال حقیقت بروند.
چنین نباشد که یک مرتبه از این عالم به عالم دیگر منتقل شوند و ببینند که عمری بی راهه رفته بودند و بزرگان به آنها حقیقت را نگفته بود. همانطور که «ذهبی» در این باره میگوید: «فینبغی طیه وإخفاؤه بل إعدامه لتصفو القلوب».
بررسی سند روایت «ابن ابی شیبه»!
حال این روایت را از نظر سند بررسی میکنیم. راوی اول روایت «محمد بن بشر» است که «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد 9 صفحه 64 وقتی میخواهد در مورد «محمد بن بشر» صحبت کند، میگوید:
«وکان ثقة کثیر الحدیث»
سپس مینویسد:
«وقال النسائی وابن قانع ثقة»
در ادامه مینویسد:
«عثمان بن أبی شیبة محمد بن بشر ثقة ثبت»
تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 9، ص 64، ح 90
راوی بعد «عبیدالله بن عمر بن حفص» است. بازهم «تهذیب الکمال» اثر «مزی» جلد نوزدهم صفحه 128 شرح حال او را میآورد و مینویسد «یحیی بن معین» که یکی از استوانههای علم رجال اهل سنت است، در خصوص او میگوید:
«قال یحیی بن مَعِین: عُبَید الله بن عُمَر من الثقات»
همچنین مینویسد:
«وَقَال أبو زُرْعَة، وأبو حاتم: ثقة. وَقَال النَّسَائی: ثقة ثبت»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 19، ص 128، ح 3668
راوی دیگر «زید بن أسلم» است که در کتاب «تهذیب الکمال» جلد دهم صفحه 12 مینویسد:
«زید بن أسلم القرشی، العدوی، أبو أسامة، ویقال: أبو عبد الله، المدنی، الفقیه، مولی عُمَر بن الخطاب»
در ادامه مینویسد:
«ثقة من أهل الفقه والعلم، وکان عالما بتفسیر القرآن، له کتاب فیه تفسیر القرآن»
همچنین مینویسد:
«والنَّسَائی، وابن خراش: ثقة»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 10، ص 12، ح 2088
مشاهده کنید «ابوزرعه» و «ابو حاتم» و «محمد بن سعد» همگی او را توثیق کردند. «أسلم قرشی» یکی از تابعین است. در کتاب «تهذیب الکمال» جلد دو در خصوص او مینویسد:
«أسلم القرشی العدوی، أبو خالد، ویقال: أبو زید المدنی، مولی عُمَر بن الخطاب»
سپس مینویسد:
«وَقَال العجلی: مدینی ثقة من کبار التابعین. وَقَال أبو زُرْعَة ثقة»
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 2، ص 529، ح 407
بعضی از افراد نقل کردهاند که ایشان جزو صحابه بوده است. در کتاب «الإصابة فی تمییز الصحابة» جلد اول در شرح حال «أسلم مولی عمر» آمده است:
«سافر مع النبی سفرتین»
او دو مرتبه با پیغمبر اکرم به مسافرت رفته است.
الإصابة فی تمییز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 1، ص 63، ح 131
اگر چنین باشد، ایشان صحابه است و صحابه از دیدگاه آقایان اهل سنت؛
«أن الصحابة كلهم عدول»
صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1414 - 1993، الطبعة: الثانية، تحقيق: شعيب الأرنؤوط؛ ج1، ص 162
و:
«الصحابة کلّهم من أهل الجنة قطعاً»
قطعاً تمام صحابه اهل بهشت هستند.
الإصابة فی تمییز الصحابة، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفی: 852 هـ)، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی - 1415 هـ، ج 1، ص 163
همچنین «ابن حجر» نسبت به او گفته است:
«أسلم العدوی مولی عمر ثقة مخضرم»
تقریب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الرشید - سوریا - 1406 - 1986، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عوامة، ج 1، ص 104، ح 406
«مخضرم» کسی است که هم دوران جاهلیت را درک کرده است و هم دوران اسلام را درک کرده است. این هم یک روایت است.
از طرف دیگر آقای «حسن بن فرحان مالکی» کتابی تحت عنوان «قراءة في كتب العقائد» دارند. ایشان وقتی به این روایت میرسد، مینویسد:
«كنت أظن المداهمة مكذوبة لا تصح»
تصور میکردم ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا ساخته و پرداخته عدهای افراد و دروغ پردازی است.
« حتى وجدت لها أسانيد قوية منها ما أخرجه ابن أبي شيبة في المصنف»
تا زمانی که سندهای قوی برای این قضیه پیدا کردم که از جمله آنها قول ابن ابی شیبه است که در کتاب مصنف خود با سند صحیح آورده است.
« لكن ليس كما يبالغ غلاة الشيعة وليس كما ينفي غلاة الحنابلة»
ما با غلات شیعه کاری نداریم و همچنین با غلات حنابله هم کاری نداریم.
قراءه فی کتب العقائد المذهبُ الحنبلی نَموذجاً؛ المالكی، حسن بن فرحان، ناشر: مركز الدراسات التاریخیه ـ عمان ـ المملكه الأردنیه الهاشمیه، الطبعه الأولى، 1421هـ ـ 2000م، باب وصیه أبی بكر لعمر بالخلافه وموقف المسلمین منها، ص 52
همچنین «حسن حسینی» که یکی از وهابیهای هتاک بحرین است، در کتاب «موسوعة الحسن و الحسین» مینویسد:
«فهذا هو الثابت الصحیح»
این از روایاتی است که ثابت و صحیح است.
موسوعة الحسن و الحسین؛ تألیف: حسن حسینی، ص 191
«سعد بن ناصر» که «مصنف ابن ابی شیبه» را تحقیق میکند، در پاورقی مینویسد که این روایت صحیح است.
دهها نفر از این افراد روایت را تصحیح کردهاند. علاوه بر اینکه راویان روایت همگی ثقه هستند، بزرگان اهل سنت این روایت را تصحیح کردهاند. در این صورت دیگر راهی برای فرار و توجیه نیست.
روایت سوم روایت آقای «بلاذری» متوفای 270 هجری است که در عصر غیبت صغری بوده است. ایشان در کتاب «أنساب الأشراف» جلد اول صفحه 252 میگوید:
«أن أبا بکر أرسل إلی علی یرید البیعة، فلم یبایع»
ابوبکر شخصی را نزد علی بن أبی طالب فرستاد تا برای بیعت بیاید، اما علی بیعت نکرد.
«فجاء عمر، ومعه قبس»
عمر بن خطاب آمد، در حالی که همراه خود وسایل آتش سوزی آورده بود.
در حال حاضر از وسایل آتش سوزی میتوان به بنزین و نفت اشاره کرد، اما در آن زمان برای اینکه یک جا را آتش بزنند روغنهایی که داخل چراغ میریختند و روی آن فتیله میگذاشتند را با خود میبردند.
در بعضی از منابع آمده است که عمر بن خطاب برای آتش زدن هیزمی پشت در خانه حضرت فاطمه زهرا جمع کرد.
«فتلقته فاطمةُ علی الباب»
حضرت فاطمه زهرا با خلیفه دوم دم در ملاقات کرد.
«فقالت فاطمة: یا بن الخطاب، أتراک محرّقاً علی بابی؟»
حضرت فاطمه فرمود: ای پسر خطاب! آمدی که خانه مرا به آتش بکشی؟
این مسئله خیلی واضح و روشن است و قابل هیچ توجیهی نیست.
«قال: نعم، وذلک أقوی فیما جاء به أبوک»
عمر بن خطاب گفت: بله، آتش زدن خانه شما دین پدرت را تقویت میکند.
بنده واقعاً ذهنم از توجیه و تحلیل این روایت عاجز است. این چه دین و مذهبی است که آتش زدن خانه حضرت صدیقه طاهره باعث تقویت او باشد!!
آیا رسول گرامی اسلام آورنده دین اسلام که بیست و سه سال زحمت کشید، برای تقویت دینش چنین کاری کرده است که این آقایان میخواهند بعد از رحلت نبی گرامی اسلام با خانه دختر رسول اکرم این برخورد را داشته باشند؟!
جالب اینجاست که ایشان در ذیل این روایت، عبارت دروغی آورده است و در ادامه مینویسد:
«وجاء علی، فبایع وقال: کنتُ عزمتُ أن لا أخرج من منزلی حتی أجمع القرآن»
أنساب الأشراف، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری (المتوفی: 279 هـ)، ج 1، ص 252، باب أمر السقیفة
این قضیه دروغ محض است. ما از کتب معتبر اهل سنت بیان کردیم که امیرالمؤمنین تا شش ماه با خلفا بیعت نکرد. عزیزان دومرتبه ببینند:
«وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی سِتَّةَ أَشْهُرٍ»
سپس مینویسد:
«ولم یکنْ یبَایعُ تِلْک الْأَشْهُرَ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
همچنین در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:
«ولم یکنْ بَایعَ تِلْک الْأَشْهُرَ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1380، ح 1759
در این روایات آمده است که امیرالمؤمنین تا شش ماه با خلفا بیعت نکردند. ما از قول «زهری» عرض کردیم که نه تنها علی بن أبی طالب بیعت نکرد، بلکه دیگر بنی هاشم هم بیعت نکردند.
همچنین بیش از شصت تن از صحابه که آمار آنها را جمع کردیم، با ابوبکر بیعت نکردند. حال تکلیف ما چیست؟! آیا جرم بیعت نکردن، آتش زدن و آتش سوزاندن هست؟!
ابتدا میان برنامهای میبینیم تا سؤالاتی که دوستان مطرح کردند نمایش داده شود و در ادامه عرایضم را ادامه خواهم داد.
عزیزان دقت کنند ما در جلسه اول هم اشاره کردیم در کتب معتبر اهل سنت در خصوص حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمده است:
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیتْ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926
طبق این روایت حضرت فاطمه زهرا غضبناک شدند و به هیچ وجه با ابوبکر بیعت نکردند و تا آخر عمر هم با ابوبکر و عمر بن خطاب سخن نگفتند.
حال شخصی همانند «بیهقی» بعد از چند قرن روایتی جعلی درست میکند و در کتاب «دلائل النبوة» جلد هفتم صفحه 286 ادعا میکند که حضرت فاطمه زهرا در آخر عمر از خلفا راضی شدند!!
او این روایت را از قول «شعبی» نقل کرده که یکی از منافقین است و به امیرالمؤمنین در جلسات ناسزا میگفت.
مشاهده کنید در کتاب «أنساب الأشراف» جلد سیزدهم روایتی از قول «شعبی» نقل شده است که میگوید: ما نزد «حجاج بن یوسف ثقفی» میآمدیم. در آنجا وقتی به علی بن أبی طالب ناسزا میگفتند و سب میکردند، ما هم ناسزا میگفتیم.
حال چنین شخصی چنین عبارتی را نقل میکند. این در حالی است که در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» آمده است که پیغمبر اکرم فرمود:
«من سب علیا فقد سبنی»
هرکس به علی ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته است.
در مورد سند روایت هم آمده است:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 130، ح 4615
بنابراین مباحثی که حضرات مطرح میکنند، به هیچ وجه قابل توجیه نیست. توجیهاتی که آقایان در بحث هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا مطرح میکنند، به هیچ وجه قابل قبول نیست.
البته ما نقلهای دیگری هم در رابطه با توجیه داریم. بنده تنها فهرست آنها را خدمت عزیزان عرض میکنم.
«محمد بن شحنه» متوفای 815 هجری کتابی تحت عنوان «روض المناظر فی علم الاوائل و الأواخر» دارد. ایشان بحث سال 11 هجری را مطرح میکند و در اینجا میگوید:
«لیحرقه علی من فیه فلقیته فاطمة فقال: ادخلوا فیما دخلت فیه الأمة»
نقل شده است که عایشه میگوید:
«لم یبایع علیّ أبابکر حتی ماتت فاطمة»
روضه المناظر فی أخبار الأوائل والأواخر، محمد بن شحنه؛ هامش الكامل لابن الأثیر، ط الحلبی، الأفندی سنه 1301؛ ج 11، ص 113
«ذهبی» در کتاب «شذرات الذهب» وقتی به «ابن شحنه» میرسد، مینویسد:
«وحفظ القرآن العظیم وعدة متون وتفقه وبرع فی الفقه والأصول والنحو والأدب وأفتی ودرس وتولی قضاء قضاة الحنفیة بحلب»
شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، اسم المؤلف: عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، دار النشر: دار بن کثیر- دمشق - 1406 هـ، الطبعة: ط 1، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ج 7، ص 113، باب سنة خمس عشرة وثمانمائة
همچنین آقای «ابو محمد یمنی» در کتاب «عقائد الثلاث» هم همین تعبیر هجوم را مطرح میکند و خلفا را متهم به فتنه گری میکند و مینویسد:
«شق عصی المسلمین»
کلمه «شق عصی» به معنای فتنه گری است. پیغمبر اکرم فرمودند: اگر کسی فتنه گری کرد، هرکسی بود او را بکشید.
این افراد به دنبال این بودند که به هر بهانهای زمین قتل امیرالمؤمنین را فراهم کنند. همچنین در کتاب «شرح أصول الخمسة» اثر «عبدالجبار بن احمد» صفحه 756 آمده است که وقتی امیرالمؤمنین از بیعت امتناع کرد؛
«هجموا علی دار فاطمة»
شرح الأصول الخمسة؛ قاضی عبد الجبار, عبدالجبار بن احمد؛ تحقیق: عثمان، عبدالکریم؛ قاهره - مصر، مکتبة وهبة ، 1416ق./1996م؛ ص 756
همچنین «سید عبدالعزیز بن سالم» که یکی از شخصیتهای برجسته اهل سنت است، در کتاب «تاریخ دول عربیة» مینویسد:
«فخرج إلیهم عمر بن الخطاب فی جماعة من الصحابة و أرغموا بنی هاشم»
تاريخ الدولة العربية؛ تألیف: سید عبدالعزیز بن سالم، ص 151 - 163
کلمه «أرغموا» عبارت بسیار وقیحی است و خیلی زشت است! این کلمه بدان معناست که نستجیر بالله پوزه آنها را به خاک مالاندند تا بیایند و بیعت کنند.
«محمد حسین هیکل» که یکی از شخصیتهای برجسته مصر و دانشگاه الأزهر هست، در کتاب «الصدیق ابوبکر» مفصل این مسئله را مطرح میکند و خیلی واضح و روشن میگوید:
«فأتیا فی جماعة حتی هجموا الدار»
خلفا با تعدادی از جماعت آمدند و به خانه حضرت زهرا هجوم آوردند.
الصديق أبو بكر؛ محمد حسنين هيكل؛ كلمات عربية للترجمة والنشر؛ جمهورية مصر العربية؛ ص 57
علمای بزرگوار اهل سنت! لطفاً به این چهار سؤال ما پاسخ بدهید!
این روایات نمونههایی بود که ما برای عزیزان و دوستانمان نقل کردیم. مهمترین چیزی که در اینجا مطرح است، این است که بنده در این زمینه چند سؤال طرح کردم و میخواهم از آقایان بپرسم.
سؤال اول: چرا به خانه دیگر صحابه که بیعت نکردند، هجوم نشد و تهدید به آتش نکردند؟!
مشاهده کنید در کتاب «أسد الغابة فی معرفة الصحابة» که یکی از کتب معتبر و تراز اول شرح حال صحابه است، آمده است:
«وتخلف عن بیعته: عَلِی، وبنو هاشم، والزُّبَیر بن العَوَّام، وخالد بن سعید بن العاص، وسَعْدُ بن عُبَادة الأنصاری. ثم إن الجمیع بایعوا بعد موت فاطمةَ بنتِ رسول الله صلی الله علیه وسلّم إلا سَعْدَ بن عُبَادة، فإنه لم یبایع أحداً إلی أن مات»
أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 3، ص 339، ح 3053
چرا این هجوم و تهدید به آتش به خانه دیگر صحابهای که بیعت نکردند، صورت نگرفت؟! علت آن چه بود؟!
آیا به خاطر این نبود که علی بن أبی طالب خلیفه منصوب پیغمبر اکرم بود؟! تنها هفتاد و دو روز بیشتر نگذشته بودند و مردم همگی شنیدند که پیغمبر اکرم فرمود:
«یا علی أنت خلیفتی من بعدی»
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري؛ ج 42، ص 42
و:
«یا عَلِی أَنْتَ وصیی»
یا علی! تو وصی من هستی. به امر خدای عالم تو را خلیفه خودم کردم و تو به امر پروردگار خلیفه من هستی.
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 179، ح 5405
و:
«أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
و:
«عَلِی إِمَامُ کلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی»
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 281، ح 26
بنابراین وحشت داشتند از اینکه امیرالمؤمنین به میدان بیایند و احادیثی که مردم از پیغمبر اکرم شنیدند را یادآوری کنند و پایههای حکومتی بنی امیه متزلزل شود.
سؤال دوم: چرا ابوبکر در آخر عمر از هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اظهار ندامت کرد؟!
«ذهبی» در کتاب «تاریخ الإسلام» جلد سوم صفحه 117 به صراحت مینویسد که ابوبکر گفت:
«وددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وأن أغلق علی الحرب»
دوست داشتم که حرمت خانه حضرت فاطمه را نشکسته بودم و این درگیری را متوقف کرده بودم.
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 3، ص 117، باب المتوفون فی هذه السنة
ما دهها روایت صحیح داریم که ابوبکر در آخر عمر از هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا اظهار ندامت کرده است.
حال این هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا درست بود یا درست نبود؟! اگر این کار درست بود که انسان از کار درست اظهار ندامت نمیکند. اگر این کار درست نبود، چرا این کار نادرست را نسبت به حضرت فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین و دیگران مرتکب شدند؟!
طبق این روایت ابوبکر اظهار ندامت کرد. چرا دیگر صحابه نظیر عمر بن خطاب، «خالد» و هجده نفری که در ماجرای هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا دست داشتند، اظهار ندامت نکردند؟!
اگر واقعاً اظهار ندامت کردن نشانه پشیمانی و توبه کردن است، چرا آنها این کار را انجام ندادند؟!
سؤال سوم: آیا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با کسانی که بیعت نکردند، چنین کاری کرد؟!
«علي مع الحق والحق مع علي ولن يتفرقا حتى يردا علي الحوض يوم القيامة»
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري؛ ج 42، ص 449
و:
«علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 134، ح 4628
پنجاه کتاب با سند معتبر روایت «علی مع الحق» را نقل کردهاند. مشاهده کنید «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنة النبویة» جلد هفتم 473 مینویسد: تعدادی از صحابه با علی بن أبی طالب بیعت نکردند.
«کسعد بن أبی وقاص و أسامة بن زید وابن عمر ومحمد بن مسلمة وزید بن ثابت وأبی هریرة و أمثال هؤلاء من السابقین والذین اتبعوهم بإحسان»
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 473، فصل و هنا طرق یمکن سلوکها لمن لم تکن له معرفة بالأخبار من الخاصة
این افراد هیچکدام با امیرالمؤمنین بیعت نکردند. اگر جرم بیعت نکردن هجوم به خانه و آتش زدن او هست، چرا امیرالمؤمنین این کار را انجام ندادند؟! کتاب «تاریخ الإسلام» جلد سوم صفحه 117 و 118 به صراحت میگوید:
«وددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وأن أغلق علی الحرب»
همچنین در کتاب «الأحادیث المختارة» که تمام روایات آن طبق گفته آقایان صحیح است، نقل شده است:
«فَأَمَّا الثَّلاثُ اللَّاتِی وَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَفْعَلْهُنَّ فَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَکنْ کشَفْتُ بَیتَ فَاطِمَةَ أَوْ تَرَکتُهُ وَأَنْ أُعَلِّقَ عَلَی الْحَرْبِ»
الأحادیث المختارة أو المستخرج من الأحادیث المختارة مما لم یخرجه البخاری ومسلم فی صحیحیهما، المؤلف: ضیاء الدین أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسی (المتوفی: 643 هـ)، دراسة وتحقیق: معالی الأستاذ الدکتور عبد الملک بن عبد الله بن دهیش، الناشر: دار خضر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت – لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420 هـ - 2000 م، ج 1، ص 89، ح 12
طبق این روایت ابوبکر میگوید که دوست داشتم پرونده درگیری با حضرت فاطمه زهرا و علی بن أبی طالب را میبستم!
سؤال چهارم: چرا شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) همانطور که در کتب شیعه به اسانید متعدد بلکه به تعبیر «علامه مجلسی» به صورت متواتر آمده است، در کتب اهل سنت نیامده است؟!
ما از همه عزیزان و بزرگوارانی که این برنامه را دیدند، تشکر میکنیم و همه را به خداوند منّان میسپاریم.
خداوند به حق حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تلاشهای ما و شما عزیزان را ذخیرهای برای لحظه جان کندن و شب اول قبر ما و برزخ و قیامت ما قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته