2024 April 26 - جمعه 07 ارديبهشت 1403
پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 05
کد مطلب: ٥٦٠١ تاریخ انتشار: ٠٧ آذر ١٣٨٧ تعداد بازدید: 4615
سخنراني ها » پاسخگویی به شبهات
پاسخ به شبهات آقاي قرضاوي 05

حدیث حوض و سرنوشت صحابه
پاسخ به شبهات 87/09/07

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 07 / 09 / 87

استاد حسيني قزويني

بحث ما در جلسات قبل، پيرامون شبهاتي بود كه آقاي قرضاوي، رئيس اتحاديه علماي مسلمين و خطيب جمعه قطر مطرح كرد و اين مسئله باعث ايجاد سر و صدا در كشورهاي اسلامي شد و اخيرا هم در سايت هاي اينترنتي ديديم كه وهابي هاي پاكستان هم اعلام حمايت كردند از سخنان آقاي قرضاوي. در كشورهاي ديگر هم، كساني كه روحيه وهابي دارند و عقده و كينه شيعي دارند، از سخنان او حمايت مي كنند.

برخي دوستان ما در قطر، در حال فراهم كردن مقدماتي هستند تا اگر آقاي قرضاوي بپذيرد، جلسه اي دوستانه با ايشان در آنجا داشته باشيم كه ضبط و پخش شود.

بحث ما در جلسه گذشته به اين رسيد كه آقاي قرضاوي گفته بود: اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت علي (عليه السلام) را وصي خود قرار داده است، امكان ندارد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آن را كتمان كنند و اگر كتمان كنند، خيانت كرده اند و صحابه مقامشان بالاتر از اين است كه در حق پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خيانت كنند.

در جلسه گذشته، دو سه مورد از مخالفت هاي صحابه در برابر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را اشاره كرديم. نكته سومي كه اساسي است، قضيه حديث حوض است. اگر بتوانند از روايات قبلي، با نوعي توجيه و تأويل، جواب بدهند، در برابر حديث حوض جوابي ندارند. شارحين صحيح بخاري و صحيح مسلم، مانند ابن حجر عسقلاني، عيني، قسطلاني و نووي، تلاش كردند كه به نوعي توجيه كنند، ولي هر كسي كه اين توجيهات را بخواند، به ريش اين حضرات مي خندد. بعضي ها صراحت دارند كه اي كاش بخاري و مسلم، حديث حوض را در كتاب خود نياورده بودند، چون اين حديث، براي ما مشكل درست كرده است. حتي برخي از سايت هاي اهل سنت داخل كشور، تلاش كرده اند كه اين حديث را تضعيف كنند يا بگويند كه شيعيان اين حديث را وارد صحاح ما كرده اند. اين هم از آن قضاياي «عذر بدتر از گناه» است.

قبلا هم گفته ام كه اختلاف اساسي ما با اهل سنت، بر سر امامت و عصمت و تحريف قرآن نيست؛ با تجربه 25 ساله خود در اين زمينه، اختلاف اساسي را در صحابه يافته ام. يعني تمام عقائد اهل سنت بر روي صحابه استوار شده است. اگر شما بحث امامت را مطرح كنيد، دليل نمي آورند بر اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت علي (عليه السلام) را وصي قرار نداده است و ادله شما بر اثبات وصايت حضرت علي (عليه السلام) را رد نمي كنند، بلكه مي گويند كسي كه اينچنين عقيده اي داشته باشد، صحابه را متهم به خيانت و كتمان در حق پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي كند.

تقريبا دو سه ماه قبل در شبكه المستقله، سه شب با آقايان وهابيت در مورد شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مناظره داشتيم. اينها زيرنويس مي كردند بر اينكه، شيعيان، يك دليل ندارند كه عمر و ابوبكر در حق حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) خيانت كرده اند. من 4 روايت را با بررسي سندي گفتم كه مثلا آقاي طبري اين روايت را در رابطه با هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) آورده و راويانش را شمردم كه مورد توثيق علماي رجال اهل سنت بودند و كتاب انساب الاشراف بلاذري اين روايت را گفته و ... . اين آقايان به جاي اينكه بيايند روي ادله ما مناقشه كنند و بگويند شما كه گفتيد فلان راوي ثقه است، خير، ضعيف است و ... ، آخرين جمله اي كه به ما گفتند اين بود:

إن سيد القزويني يجعل ابا بكر و عمر في قفس الإتهام

يعني چيزي را بالاتر از اين نداشتند. اينها هر كجا كه گير مي كنند، بهترين پناهگاهي كه در آنجا پناهنده مي شوند و بهترين سنگر و خاكريزي كه در آنجا قرار مي گيرند و عليه شيعه كار مي كنند، همين عدالت و قداست و عصمت صحابه است. لذا ما بايد تلاش كنيم تا اين خاكريز و سنگر و عدالت وهمي و اسطوره اي را از بين ببريم و از دست اينها بگيريم.

يكي از بهترين رواياتي كه در مورد حديث حوض است و ضروري است كه متن و آدرس آن را در ذهن بسپاريم، را مي خوانم و توجيه آن را كه در شبكه المستقله گفته اند را با جواب عرض مي كنم. آقاي بخاري از ابوهريره نقل مي كند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:

بينا انا قائم، فإذا زمرة حتي إذا عرفتهم، خرج رجل من بيني و بينهم، فقال: هلم. فقلت: أين؟ قال: إلي النار و الله. قلت: و ما شأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدك علي ادبارهم القهقري. ثم إذا زمرة حتي إذا عرفتهم خرج رجل من بيني و بينهم، فقال: هلم. قلت: أين؟ قال: إلي النار و الله. قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدك علي ادبارهم القهقري، فلا أراه يخلص منهم الا مثل همل النعم.

من، فرداي قيامت در كنار حوض مي آيم و تعدادي از صحابه مي خواهند نزد من بيايند، ولي آنها را از طرف حوض بر مي گردانند به سوي ديگر. گفتم: اينها را كجا مي بريد؟ مي گويند: به خدا قسم! اينها را به سمت آتش جهنم مي بريم. عرضه مي كنم: مگر اينها چه كار كرده اند؟ خطاب مي آيد: درست است كه اصحاب تو هستند، ولي بعد از تو مرتد شدند و بدعت ها گذاشتند و به دوران جاهليت برگشتند. سپس گروه ديگري را اينگونه به سمت آتش مي برند و ... ، و از اينها هيچكس از آتش نجات پيدا نمي كند، مگر به اندازه هَمَل نعم. (چهارپايان بازيگوشي كه معمولا از گله جدا مي شوند و مشغول بازيگوشي هستند و سرگردان مي شوند و اين نشان قِلَّتْ و كمي تعداد آنهاست)

صحيح بخاري، ج7، ص208، ح6587، كتاب الرقاق

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد كه از اين صحابه، جز تعداد اندكي، از آتش جهنم خلاصي نمي يابند. اين حديث به قدري مشهور است كه اگر با هر سني بحث كنيد، از آن خبر دارند. اين روايت دلالت مي كند كه اكثريت صحابه گرفتار آتش جهنم مي شوند. از آقاي قرضاوي و همفكرانش كه مي گويند عقيده شيعه مبني بر وصايت حضرت علي (عليه السلام)، زير سؤال بردن صحابه است، سؤال مي كنيم كه اين حديث حوض كه مي گويد اكثريت صحابه وارد آتش جهنم مي شوند، گناهشان چيست؟ در اينجا صراحت دارد:

إنهم ارتدوا بعدك علي ادبارهم القهقري

همه شان مرتد شدند

در اينجا چند نكته است كه عزيزان بايد دقت كنند.

يك نكته اين است كه در اواسط ماه رمضان در شبكه المستقله، يكي از شيعيان اين حديث را براي آن شبكه خواند و آنها توجيه كردند و اين از جديدترين توجيهات اينها بود و من اولين بار بود كه اين را مي شنيدم. توجيه آنها را با جواب عرض مي كنم:

توجيهشان اين است كه در روايت آمده:

بينا انا قائم، فإذا زمرة

«زمره» يعني يك گروه و طائفه، و وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) 120 هزار صحابه داشت و يك گروهي از آنها را شامل مي شود و شامل همان اصحاب رده مي شود كه ابوبكر با آنها جنگيد. منظور از «زمره»، گروه كوچكي است از صحابه، نه تمام صحابه. در آخر حديث هم كه مي گويد:

فلا أراه يخلص منهم الا مثل همل النعم

از اين گروه، اكثريت وارد آتش جهنم مي شوند و ما هم قبول داريم كه اكثر آن گروهي كه در برابر ابوبكر قيام كردند و مشهور به اصحاب رده هستند، چون در برابر خليفه مسلمين قيام كردند، وارد آتش جهنم مي شوند و شامل همه صحابه نيست. پس اين به درد شيعه نمي خورد كه مي گويد: اكثريت صحابه وارد آتش جهنم مي شوند. اينها مي گويند كه «زمره»، يعني يك گروه 5 يا 10 هزار نفري.

جواب ما اين است:

جواب اول:

در صحيح بخاري، ج7، ص40 روايتي را مي آورد در رابطه با اينكه «زمره» چقدر است. روايت از ابوهريره است كه مي گويد:

يدخل من أمتي زمرة، هم سبعون ألفا، تضيء وجوههم إذا أتي القمر ليلة البدر

گروهي از أمت من كه آمارشان 70 هزار نفر است، وارد بهشت خواهند شد

در روايت حوض، آمده كه: دو گروه وارد آتش مي شوند × هر گروهي 70 هزار نفر = 140 هزار نفر

كل صحابه 120 هزار نفر بيشتر نبوده است. اين روايت از خود صحيح بخاري است. آنها تكيه كلامشان بر كلمه «زمره» بود، لذا ما هم همين كلمه را زير سؤال مي بريم. پس عرب، به 5 هزار نفر زمره نمي گويد، بلكه واژه وسيعي است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اينجا به هفتاد هزار نفر، «زمرة» اطلاق كرده است.

جواب دوم:

در روايت ديگر صحيح بخاري آمده است:

مردم، پاي منبر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نشسته اند و بحث صحابه و حوض مطرح مي شود و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي گويد:

انا فرطكم علي الحوض و ليرفعن رجال منكم، ثم ليختلجن دوني، فأقول: يا رب! أصحابي! فيقال: انك لا تدري ما أحدثوا بعدك.

من پيشاپيش شما در حوض هستم و بخشي از شما را جدا مي كنند و ... . مي گويم: خدايا! اينها صحابه من هستند! جواب مي آيد: تو نمي داني كه اينها بعد از تو، چه بدعت هايي گذاشتند. آنها را به طرف جهنم مي برند.

صحيح بخاري، ج7، ص206

آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با امت حرف مي زند؟ يا با مردمي كه پاي صحبتش نشسته اند؟ اين صراحت دارد كه با صحابه خود است.

در روايت ديگر از أنس آمده كه:

ليردن علي ناس من أصحابي الحوض، حتي إذا عرفتهم، اختلجوا دوني، فأقول: أصحابي! فيقول: لا تدري ما أحدثوا بعدك.

تعدادي از صحابه من، كنار من در حوض مي آيند و من آنها را مي شناسم، ... ، و مي گويم: خدايا! اصحاب من! گفته مي شود: تو نمي داني كه اينها بعد از تو، چه بدعت هايي گذاشتند.

صحيح بخاري، ج7، ص207

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در كجا به أمت خود گفته است: اصحاب من؟

در روايت ديگر آمده كه:

ليردن علي أقوام أعرفهم و يعرفوني ثم يحال بيني و بينهم

... من آنها را مي شناسم و آنها هم مرا مي شناسند و آنها را به جهنم مي برند.

صحيح بخاري، ج7، ص208

جواب دوم:

در بسياري از روايات حوض آمده كه:

لم يزالوا مرتدين منذ فارقتهم

از آن لحظه اي كه تو از آنها جدا شدي، اينها به ارتداد خود برگشتند.

البته مراد از ارتداد در اينجا، ارتداد از ايمان نيست.

وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين حديث را مي گويد، خطاب به صحابه است. إبن أبي مُليكه مي گويد:

يقول اللهم إنا نعوذ بك إن نرجع علي أعقابنا

وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «فرداي قيامت، تعدادي از شما وارد آتش مي شويد و از حوض كوثر بهره نمي بريد»، پناه مي بريم به خداي عالم.

اگر مراد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صحابه نبود، پس اين دعاي إبن أبي مليكه چه معنايي دارد؟!

منظور از صحابه در حديث حوض، اصحاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است نه كسي ديگر و تمام صحابه را شامل مي شود. اين اعترافي است كه بعضي از صحابه كرده اند.

براء بن عازب از صحابه جليل القدر، نزد آقايان اهل سنت است. ايشان جزء «السابقون الأولون» است، جزء «اصحاب بيعت رضوان و اصحاب بدر» است و هر فضيلتي كه براي صحابه بياوريد، شامل ايشان است.

راوي مي گويد:

عن العلاء بن المسيب عن أبيه، قال: لقيت البراء بن عازب رضي الله عنهما، فقلت: طوبي لك! صحبت النبي صلي الله عليه و سلم! و بايعته تحت الشجرة! فقال: يا ابن أخي! انك لا تدري ما أحدثنا بعده.

براء بن عازب را ملاقات كردم و گفتم: خوشا به حالت! تو صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودي و در زير شجره رضوان با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بيعت كردي، براء بن عازب گفت: اي برادر زاده ام! تو نمي داني كه ما صحابه، چه بدعت هايي بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گذاشتيم.

صحيح بخاري، ج5، ص65

اين اعتراف صحابه، هم از طرف خودش است و هم از طرف صحابه. اين شكسته نفسي نيست، اعتراف به بدعت، به مراتب بدتر است از گناهان ديگر.

اعتراف دوم از ابو سعيد خُدري است كه در ميان صحابه، جايگاه ويژه اي دارد.

همين آقاي مسيب مي گويد: روزي هم با ابو سعيد خدري ملاقات داشتم و گفتم:

هنيئا لك يا أبا سعيد برؤية رسول الله صلي الله عليه و سلم و صحبته! قال: أخي إنك لا تدري ما أحدثنا بعده.

گوارا باد بر تو كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدي و صحابه او بودي! گفت: اي بردارم! تو نمي داني كه ما صحابه چه بدعت هايي بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گذاشتيم.

الإصابة لإبن حجر، ج3، ص67- تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج20، ص391- الكامل لإبن عدي، ج3، ص63

كتاب الإصابه، از معتبرترين و بهترين و مفصل ترين كتاب هاي رجالي اهل سنت است.

اعتراف سوم از خود أم المؤمنين عايشه است. در روزهاي پاياني زندگي خود كه در حال احتضار بود، به او گفتند:

فقالت: اني أحدثت بعد رسول الله صلي الله عليه و سلم حدثا، ادفنوني مع أزواجه. فدفنت بالبقيع. هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه.

آيا دوست داري كه شما را در كنار پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دفن كنيم؟ گفت: من بعد از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چه بدعت هايي گذاشتم! مرا كنار همسران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دفن كنيد. او را در بقيع دفن كردند.

مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج4، ص6

حاكم نيشابوري مي گويد كه اين حديث شرايط صحيح بخاري و صحيح مسلم را دارد و صحيح است و آقاي ذهبي هم اين حديث را تصحيح كرده است. آقايان مي گويند كه اگر روايتي را حاكم نيشابوري و ذهبي تصحيح كرده باشند، به منزله ورود روايت در صحيح بخاري است. اعترافات ديگري است كه فعلا وقت آن نيست.

اين آقايان كه بحث را روي كلمه «زمرة» مي برند، حرف بي خودي است.

أدله ديگري را در كتاب قصة الحوار الهادي آورده ام كه مراد از صحابه در حديث حوض، همان صحابه معاصر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده اند و شامل تابعين و أتباع تابعين و ديگران از امت اسلامي نمي شود.

نكته ديگري كه بايد در اينجا دقت كنيم، بحث إرتداد است. اگر بگوييم مراد، إرتداد از ايمان است، اين را نمي توانيم ثابت كنيم؛ يعني بگوييم كه از ايمان برگشتند و مرتدّ شدند. ما يقين داريم كه صحابه، منكر خدا و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبودند؛ حتي همان اصحاب ردّه - كه آقاي ابوبكر دستور داد آنها را قلع و قمع كردند و خالد بن وليد، مالك بن نويره را به اتهام اصحاب ردّه مي كشد و سر او را پايه ديگ قرار مي دهد و غذا مي پزد و در همان شب با همسرش زنا مي كند، - منكر خدا نبودند. همين آقاي مالك بن نويره، پشت سر خالد نماز خوانده و اقتداء كرده است. شما يك روايت نداريد كه اصحاب ردّه منكر خدا و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ضروري دين باشند. اينها فقط منكر اين بودند كه ما، يا زكات نمي دهيم، يا اگر زكات بدهيم، به ابوبكر نمي دهيم.

البته بحث هاي مربوط به اصحاب ردّه در سايت موجود است.

از بزرگان اهل سنت، آقاي ابن أثير جزري، برادر صاحب كتاب الكامل في التاريخ، كتابي دارد به نام النهاية في غريب الحديث كه در اين كتاب، تمام الفاظ مشكله را معنا كرده است و مانند كتاب مجمع البحرين طُرِيْحي در نزد شيعه است. ايشان در ماده «ردّه» اين تعبير را دارد:

و في حديث القيامة و الحوض (فيقال إنهم لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم) أي متخلفين عن بعض الواجبات، و لم يرد ردة الكفر.

صحابه به إرتداد سابق خود برگشتند و در آن إرتداد سابق، ثابت قدم ماندند؛ يعني از بعضي از واجبات، تخلّف كردند و إرتداد كفري، اراده نشده است.

النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج2، ص214

ما هم مي گوييم كه منظور، إرتداد كفري نيست؛ اگر چه در كتاب هاي شيعه هست، ولي در آنجا هم مراد، إرتداد از ايمان نيست. ما از اهل سنت و آقاي قرضاوي سؤال مي كنيم:

ما هو الواجب الذي تركه الصحابة بعد رسول الله، حتي أطلق عليهم كلمة الردّة؟ هل هنا واجب أهم من ترك الوصاية أو الوصية أو الخلافة أم لا؟

آيا نماز است؟ همه كه نماز مي خواندند. آيا زكات است؟ جز تعداد اندكي كه گفتند به ابوبكر زكات نمي دهيم، همه زكات مي دادند. خب، معين كنيد اين واجب مهم كه صحابه آن را ترك كردند، چيست؟ آيا غير از بحث وصيت و امامت و جانشيني و آن هم از زمان «منذ فارقتهم» است؟ اصحاب ردّه كه «منذ فارقتهم» نبودند؛ مدت ها بعد از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود. پس حديث حوض، ثابت مي كند خلافت و جانشني حضرت علي (عليه السلام) را. ثابت مي كند مخالفت كردن در يك امر واجب و اساسي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به آن دستور داده بود و صحابه مخالفت كردند.

مجموع حديث حوض، چند پيام دارد:

1- عدالت صحابه را زير سؤال مي برد. اگر صحابه عادل هستند، چگونه اكثريت آنها مستحق آتش هستند؟

2- قداست صحابه را زير سؤال مي برد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي گويد: اينها صحابه من هستند. خطاب مي آيد: تو خبر نداري كه چه بدعت هايي بعد از تو گذاشتند؟! و به دوران جاهليت برگشتند.

در بعضي از روايات است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نفرين مي كند:

فقلت سحقا لهم، سحقا لهم

به تعبير عاميانه ما: مرده شور اين صحابه را ببرد و گرفتار عذاب شوند و نابود گردند.

اين قداستي را كه آقايان اهل سنت براي صحابه و در برابر أئمه (عليهم السلام) درست كرده اند را زير سؤال مي برد. وقتي از جواب دادن به دليل ما عاجز مي مانند، مي روند پشت سنگر صحابه، شروع مي كنند عليه ما شبهه افكني كردن كه اگر عقيده شيعه دست باشد، تمام صحابه زير سؤال مي روند، در حاليكه اين حديث حوض، تمام صحابه را زير سؤال مي برد.

3- اين إرتداد، يعني مخالفت با أهم واجبات إلهي. أهم واجباتي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ترك شد، عبارت است از بحث امامت و خلافت و جانشيني حضرت علي (عليه السلام). اگر غير از اين است، براي ما بفرماييد.

در روز 28 صفر - به عقيده شيعه - و در روز 12 ربيع - به عقيده شما اهل سنت - پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفته است. ببينيد در آخرين هفته اي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود و اولين هفته اي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت، چه تغييري شده است؟ آيا غير از بحث خلافت، تغيير ديگري در جامعه اسلامي شده است؟ خير. پس ثابت مي كند عقيده شيعه را كه صحابه مخالفت كردند با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در بحث خلافت و امامت و وصايت و جانشيني اميرالمؤمنين (عليه السلام).

پس اينكه آقاي قرضاوي مي گويد: عقيده شيعه مبني بر وصايت حضرت علي (عليه السلام)، مساوي است با اعتقاد بر خيانت صحابه، اين فقط عقيده شيعه نيست، عقيده شما هم همين است و كتاب هاي شما هم اين عبارت را تصريح دارند.

إن شاء الله در جلسه بعد، آياتي كه درباره مدح صحابه است را مي خوانيم و آيات ديگري كه در ذم صحابه را هم مطرح مي كنيم؛ مانند آيه 31 سوره مدثر كه خداوند تمام صحابه اطراف پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را 4 دسته مي كند:

كفار، اهل كتاب، مؤمنين، كساني كه قلوبشان مريض است:

و لا يرتاب الذين أوتوا الكتاب و المؤمنون و ليقول الذين في قلوبهم مرض و الكافرون

كساني كه در قلوبشان مرض وجود دارد، چه كساني هستند؟ قطعا منافقين نيستند، چون آيه، مكي است و در مكه، نفاق در كار نبود و نفاق در اثر ترس از قدرت و شوكت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود، در حاليكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مكه، قدرت و شوكتي نداشت. خود آقايان اهل سنت هم تفسير كرده اند اين آيه را به:

«الذين في قلوبهم شك»: كساني كه ايمان آورده بودند و جزء صحابه بودند، ولي شك داشتند.

يك سوم قرآن درباره منافقين است. منافقين كساني هستند كه جزء صحابه هستند و قرآن صراحت دارد:

و ممن حولكم من الأعراب منافقون و من أهل المدينة مردوا علي النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون إلي عذاب عظيم . (سوره توبه/آيه101)

اي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، كساني كه خودشان را در ميان صحابه جا داده است و منافق هستند، تو هم آنها را نمي شناسي و ما آنها را مي شناسيم و آنها را دو مرتبه عذاب مي كنيم

همچنين افرادي كه در كنار پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند:

و ارتابت قلوبهم فهم في ريبهم يترددون (سوره توبه/آيه45)

و منهم الذين يؤذون النبي و يقولون هو أذن (سوره توبه/آيه61)

يظنون بالله غير الحق ظن الجاهلية (سوره آل عمران/آيه154)

يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ فتبينوا أن تصيبوا قوما بجهالة (سوره حجرات/آيه6)

شما به ما بگوييد كه اينها چه كساني هستند؟ همين وليد بن عقبه بود كه در زمان عثمان سر كار آمد و نماز صبح را 4 ركعت خواند و مردم اعتراض كردند و گفت: من سر حال هستم و اگر مي خواهيد، بيشتر هم مي خوانم و جزء صحابه اي است كه شلاق خورد.

به قول بابا طاهر:

هني لا تقنطوا خواني عزيزم مگر يا ويلتا ناخواندني بي

شما ها چرا فقط آياتي كه در مدح صحابه است را مي خوانيد: «و السابقون الاولون»، «رضي الله عنهم»، «رحماء بينهم» و ... . فقط كه اينها نيست: آيه «إن جاءكم فاسق بنبأ» هم خواندني است.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ١٠ دي ١٣٨٧ |
آخر ما نمي دانيم اين آقايان به اصطلاح اهل سنت و در واقع اهل بدعت به چه دليل تا اين حد در تشخيص حق و باطل سرگردانند . اگر همه صحابه عادلند پس بايد وليد بن عقبه ابن ابي معيط را هم جزو عادلان به حساب بياوريم كه البته بسيار خنده دار است ايشان فردي دائم الخمر بوده و قضيه شرابخواري و چهار ركعت خواندن نماز صبح ايشان در حال مستي را فكر نمي كنم كسي از آن بي خبر باشد و به شواهد تاريخي آيه و ان جا’كم فاسقا بنبا.... در شان او نازل شده است . جنايات و فتنه هاي بي شمار صحابه هم كه الي ماشا الله فراوان است از قتل عثمان و جمل و صفين و نهروان و دهها فتنه ديگر همه و همه زير سر همين صحابه اي بوده است كه اهل سنت به آنها تقدسي فراتر از پيامبر (صلي الله عليه و آله ) داده اند ولي باز هم بر عقايد خود پا فشاري مي كنند و البته مهمترين سنگر و خاكريز آنان قاعده اي است كه براي خود ساخته اند با نام خطاي اجتهادي و هرگاه متوجه جنايت اشتباه و يا عمل زشت و غير قابل بخشايشي از صحابه مي شوند فورا ادعا مي كنند كه فلاني در عمل خود مجتهد بوده و در اجتهاد خود دچار اشتباه شده و جالب تر اينكه ادعا مي كنند كه صحابه اگر در اجتهاد خود صحيح عمل كنند دو ثواب و اگر اشتباه كنند يك ثواب دارند و اين سخن را مستقيما به شخص پيامبر(ص) نسبت مي دهند .
2 | امير | | ١٢:٠٠ - ١٢ اسفند ١٣٨٧ |
پس از عرض صلوات برمحمد(ص) وآل محمد(ص) حدمت همگي شما سلام عرض كرده و اميدوارم كه ددر همه شئونات زندگي موفق باشيد! غرض از مزاحمت دو سئوال مي باشد: 1 متن حديث و-منبع و ماخذ اين روايت : در بعضي از روايات است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نفرين مي كند: فقلت سحقا لهم، سحقا لهم به تعبير عاميانه ما: مرده شور اين صحابه را ببرد و گرفتار عذاب شوند و نابود گردند. 2-و اگر ممكن مي باشد چند ماخذ(4 يا 5 مورد) از هر كدام بياوريد اگر مي‌گويند، بايد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايد: علي، امام است. من ده روايت مي‌آورم كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است: علي، امام است. اگر مي‌گويند، بايد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايد: علي، خليفه و وصي و جانشين من است. من همان روايت را مي‌آورم كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با آن كلمه فرموده است. اگر مي‌گويند، بايد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايد: علي، ولي و اولي الأمر است. من همان روايت را مي‌آورم كه پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با آن كلمه فرموده است. هر جمله‌اي را كه مي‌خواهيد، بگوييد تا بنده همان عبارت را براي شما بياورم تا ببينيم آيا واقعا حاضريد بپذيريد يا نه؟ با سلام وصلوات بر محمد(ص) و تمامي آل مطهرش(س)وتقاضاي التماس دعاي بسيار در وقت زيارت! از تمامي شما خوبان ونازنينان كه همواره تلاش در خدمت اسلام ناب اهل بيت مي كنيد سپاس دارم! دست بوس همگي شما! همراه با يكدنيا تشكر! يا علي!

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
روايات مد نظر شما در كتب بسياري آمده است :
6211 حدثنا مُسْلِمُ بن إبراهيم حدثنا وُهَيْبٌ حدثنا عبد الْعَزِيزِ عن أَنَسٍ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ نَاسٌ من أَصْحَابِي الْحَوْضَ حتى عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِي فَأَقُولُ أصيحابي فيقول لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ
6212 حدثنا سَعِيدُ بن أبي مَرْيَمَ حدثنا محمد بن مُطَرِّفٍ حدثني أبو حَازِمٍ عن سَهْلِ بن سَعْدٍ قال قال النبي صلى الله عليه وسلم إني فَرَطُكُمْ على الْحَوْضِ من مَرَّ عَلَيَّ شَرِبَ وَمَنْ شَرِبَ لم يَظْمَأْ أَبَدًا لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أَقْوَامٌ أَعْرِفُهُمْ ويعرفونني ثُمَّ يُحَالُ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ قال أبو حَازِمٍ فَسَمِعَنِي النُّعْمَانُ بن أبي عَيَّاشٍ فقال هَكَذَا سَمِعْتَ من سَهْلٍ فقلت نعم فقال أَشْهَدُ على أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ لَسَمِعْتُهُ وهو يَزِيدُ فيها فَأَقُولُ إِنَّهُمْ مِنِّي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ سُحْقًا سُحْقًا لِمَنْ غَيَّرَ بَعْدِي وقال بن عَبَّاسٍ ? سُحْقًا ? بُعْدًا يُقَالُ ) سَحِيقٌ ( بَعِيدٌ سَحَقَهُ وَأَسْحَقَهُ أَبْعَدَهُ
صحيح البخاري ج 5 ص 2406، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
و صحيح البخاري ج 6 ص 2587 ش 6643
و صحيح مسلم ج 1 ص 218 ش 249

ش 58 ... وَإِنَّا إن شَاءَ الله بِكُمْ لاَحِقُونَ وَدِدْتُ أَنِّي قد رأيت إِخْوَانَنَا فَقَالُوا يا رَسُولَ الله أَلَسْنَا بِإِخْوَانِكَ قال بَلْ أَنْتُمْ أصحابي وَإِخْوَانُنَا الَّذِينَ لم يَأْتُوا بَعْدُ وأنا فَرَطُهُمْ على الْحَوْضِ فَقَالُوا يا رَسُولَ الله كَيْفَ تَعْرِفُ من يأتي بَعْدَكَ من أُمَّتِكَ قال أَرَأَيْتَ لو كان لِرَجُلٍ خَيْلٌ غُرٌّ مُحَجَّلَةٌ في خَيْلٍ دُهْمٍ بُهْمٍ أَلاَ يَعْرِفُ خَيْلَهُ قالوا بَلَى يا رَسُولَ الله قال فَإِنَّهُمْ يَأْتُونَ يوم الْقِيَامَةِ غُرًّا مُحَجَّلِينَ مِنَ الْوُضُوءِ وأنا فَرَطُهُمْ على الْحَوْضِ فَلاَ يُذَادَنَّ رجال عن حَوْضِي كما يُذَادُ الْبَعِيرُ الضَّالُّ أُنَادِيهِمْ أَلاَ هَلُمَّ أَلاَ هَلُمَّ أَلاَ هَلُمَّ فَيُقَالُ إِنَّهُمْ قد بَدَّلُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ فَسُحْقًا فَسُحْقًا فَسُحْقًا
موطأ مالك ج 1 ص 29 ، اسم المؤلف: مالك بن أنس أبو عبدالله الأصبحي الوفاة: 179 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - مصر - - ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي


37179 حدثنا عبد الرَّحِيمِ بن سُلَيْمَانَ عن مُحَمَّدِ بن إِسْحَاقَ عن عبد اللهِ بن رَافِعٍ عن أُمِّ سَلَمَةَ قالت سَمِعْت رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم يقول على هذا الْمِنْبَرِ إنِّي سَلَفٌ لَكُمْ على الْكَوْثَرِ فبينا ( ( ( فبينما ) ) ) انا عليه إذْ مَرَّ بِكُمْ إرسالا مُخَالِفًا لَكُمْ فَأُنَادِي هَلُمَّ فَيُنَادِي مُنَادٍ يقول ( ( ( فيقول ) ) ) أََلاَ إنَّهُمْ قد بَدَّلُوا بَعْدَك فَأَقُولُ أََلاَ سُحْقًا
مصنف ابن أبي شيبة ج 7 ص 455 ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت

7980 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا محمد بن جَعْفَرٍ ثنا شُعْبَةُ قال سمعت الْعَلاَءَ بن عبد الرحمن يحدث عن أبيه عن أبي هُرَيْرَةَ عَنِ النبي صلى الله عليه وسلم انه أتى الْمَقْبَرَةَ فَسَلَّمَ على أَهْلِ الْمَقْبَرَةِ فقال سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَإِنَّا ان شَاءَ الله بِكُمْ لاَحِقُونَ ثُمَّ قال وَدِدْتُ انا قد رَأَيْنَا إِخْوَانَنَا قال فَقَالُوا يا رَسُولَ اللَّهِ أَلَسْنَا بِإِخْوَانِكَ قال بَلْ أَنْتُمْ أصحابي وأخواني الَّذِينَ لم يَأْتُوا بَعْدُ وأَنَا فَرَطُهُمْ على الْحَوْضِ فَقَالُوا يا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ تَعْرِفُ من لم يأتي من أُمَّتِكَ بَعْدُ قال أَرَأَيْتَ لو ان رَجُلاً كان له خَيْلٌ غُرٌّ مُحَجَّلَةٌ بين ظهراني خَيْلٍ بُهْمٍ دُهْمٍ أَلَمْ يَكُنْ يَعْرِفُهَا قالوا بَلَى قال فَإِنَّهُمْ يَأْتُونَ يوم الْقِيَامَةِ غُرًّا مُحَجَّلِينَ من أَثَرِ الْوُضُوءِ وأنا فَرَطُهُمْ على الْحَوْضِ ثُمَّ قال أَلاَ لَيُذَادَنَّ رِجَالٌ مِنْكُمْ عن حوضي كما يُذَادُ الْبَعِيرُ الضَّالُّ أُنَادِيهِمْ أَلاَ هَلُمَّ فَيُقَالُ انهم بَدَّلُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ سُحْقاً سُحْقاً
مسند أحمد بن حنبل ج 2 ص 300 ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر

9281 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي حدثنا عَفَّانُ قال ثنا عبد الرحمن بن إبراهيم قال ثنا الْعَلاَءُ بن عبد الرحمن عن أبيه عن أبي هُرَيْرَةَ قال خَرَجَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إلى الْمَقْبَرَةِ فَسَلَّمَ على أَهْلِهَا قال سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وأنا ان شَاءَ الله بِكُمْ لاَحِقُونَ وَدِدْتُ أَنَّا قد رَأَيْنَا إِخْوَانَنَا قالوا أو لسنا إِخْوَانَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ قال بَلْ أَنْتُمْ أصحابي وأخواني الَّذِينَ لم يَأْتُوا بَعْدُ وأنا فَرَطُكُمْ على الْحَوْضِ قالوا وَكَيْفَ تَعْرِفُ من لم يَأْتِ بَعْدُ من أُمَّتِكَ يا رَسُولَ اللَّهِ قال أَرَأَيْتَ لو أَنَّ رَجُلاً له خَيْلٌ غُرٌّ مُحَجَّلَةٌ بين ظهري خَيْلٍ دُهْمٍ بُهْمٍ أَلاَ يَعْرِفُ خَيْلَهُ قالوا بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ قال فَإِنَّهُمْ يَأْتُونَ غُرًّا مُحَجَّلِينَ مِنَ الْوُضُوءِ يَقُولُهَا ثَلاَثاً وأنا فَرَطُكُمْ على الْحَوْضِ أَلاَ لَيُذَادَنَّ رِجَالٌ عن حوضي كما يُذَادُ الْبَعِيرُ الضَّالُّ أُنَادِيهِمْ الا هَلُمَّ الا هَلُمَّ فَيُقَالُ انهم قد بَدَّلُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ سُحْقاً سُحْقاً
مسند أحمد بن حنبل ج 2 ص 408 ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها