بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: «فضائل حضرت زهرا ؛ دفاع حضرت زهرا از امیر المومنین علیه السلام»
(شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها )
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ.
خدا را بر تمام نعمتهایش بویژه نعمت ولایت سپاس میگوییم و شهادت مظلومانه صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را به پیشگاه فرزند گرامیاش مولایمان بقیة الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و به همه علاقمندان و دلباختگان اهلبیت عصمت و طهارت و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض میکنم. خدا را به آبروی این بزرگ بانوی دو سرا سوگند میدهم پاداش ما را در این مصیبت جانکاه فرج موفور السرور مولایمان حضرت ولیعصر قرار بدهد و همه ما را از یاران خالص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار دهد.
ایام، ایام فاطیمه و شب شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است و سخن عمدتاً پیرامون ابعاد وجودی این سیدة نساء العالمین است. گرچه سخن گفتن در رابطه با این بزرگ بانو برای امثال ما خیلی سخت و دشوار است. در حق صدیقه طاهره باید فرزند بزرگوارش حضرت مهدی آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) که علوم ایشان از سرچمهی وحی برگرفته است سخن بگوید. اوست که میتواند نسبت به صدیقه طاهره حق مطلب را ادا کند و پرده از ابعاد وجودی واقعی و حقیقی سیدة نساء اهل الجنة اجمعین بردارد.
ولی ما هم برای اینکه زبانمان را به نام نامیاش متبرک کنیم و جلسات مان را با ذکر فضائل و ابعاد وجودیش منّور کنیم از باب «ما لا یدرک کله، لا یترک کله»، نکاتی را تقدیم میکنیم.
آنطوری که یادم است سال گذشته، شب شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در همینجا در محضر فاطمه معصومه (سلام الله علیها) مطالبی را عرض کردم. تعداد زیادی از عزیزانی که امشب در محفل ما هستند سال گذشته هم بودند. من به صورت مختصر و فهرست وار نکات سال گذشته را مرور میکنم بعد بعضی از مطالبی که به ذهنم میرسد و ضرورت دارد خدمت شما تقدیم میکنم.
بحث در رابطه با صدیقه طاهره از جهات مختلف قابل بررسی است. یکی از ابعاد وجودی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ملاک حقانیت امیرالمؤمنین و معیار حق از باطل و ملاک حقانیت شیعه در برابر دیگر مذاهب است.
روایات و احادیثی که از نبی مکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در کتب شیعه و اهلسنت آمده نشانگر این است که این احادیث فقط به عنوان یک فضیلت و برتری صادر نشده، به عنوان اینکه دختر رسول اکرم است صادر نشده، این روایات در رابطه با بحث اُبوّت و بنوّت نیست، نبی مکرم بنا به نقل بسیاری از علما از شیعه و سنی دارای هشت فرزند به نامهای: «قاسم»، «طیب»، «طاهر»، «ابراهیم»، «زینب، «رقیه»، «ام کلثوم» و «زهرای مرضیه سلام الله علیها» بوده، چهار پسر و چهار دختر!
آنچه که به ذهن میرسد و حقیقت هم همین است، سخنانی که از زبان رسول اکرم در حق فاطمه زهرا وارد شده، عمدتا ناظر به این است که بعد از رحلت نبی مکرم، اختلافی که در میان امت ایجاد میشود که خود رسول اکرم بارها از این اختلاف خبر داده بود:
«وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي على ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كلهم في النَّارِ إلا مِلَّةً وَاحِدَةً»
الترمذي السلمي، ابوعيسي محمد بن عيسي (متوفاى 279هـ)، سنن الترمذي، ج4، ص135، تحقيق: عبد الرحمن محمد عثمان، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع – بيروت ، چاپ دوم، 1403ق.
«وتفترق هذه الأمة على ثلاث وسبعين كلها في النار إلا واحدة»
المستدرك على الصحيحين ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 1، ص 443
استوانههای علمی اهلْسنت، مثل «ترمذی» در صحیحش جلد 4 صفحه 135 و «حاکم نیشابوری» در «المستدرک علی الصحیحین»، جلد 1 صفحه 6 و صفحه 129 با سند صحیح این روایت را نقل کردهاند.
در منابع شیعه هم در بیش از 30 تا 35 روایت مسند و بعضا صحیح این عبارت آمده که حضرت فرمودند بعد از من امت دچار اختلاف و چند دستگی میشوند، آمار اینها به هفتاد و سه فرقه میرسد و هفتاد دو فرقه، فرقهی هالکه و گرفتار آتش جهنم هستند، فقط یک فرقه، فرقهی ناجیه است.
شاید یکی از عللی که حضرت فرمود:
«فاطمة بضعة مني فمن أغضبها أغضبني»
فاطمه پارهی وجود من است و رضایت فاطمه، رضایت من و غضب فاطمه، غضب من است!
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت، ج 6، ص 388
همین باشد. «حاکم نیشابوری» با سند صحیح در «مستدرک» جلد 3 صفحه 134 از قول نبی مکرم نقل میکند:
«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لفاطمة إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك»
خدای عالم با غضب تو خشمگین میشود و با رضایت تو خشنود میشود
المستدرك على الصحيحين ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 4730
این مطلب میرساند که رسول اکرم میخواهد برای بعد از خود الگو معرفی کند، در میان مردمی که اختلاف افتاده، تشخیص حق از باطل دشوار است. در یک طرف امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، «ابن عباس»، «ابوذر»، «سلمان» و «عمار» و در طرف دیگر افراد دیگری هستند، برای خیلیها حق مشتبه میشود، حتی برای بعضی از خِصّصین قضیه مشتبه بود؛ ولی در زمان حیات نبی مکرم سخن پیغمبر فصل الخطاب است و آخرین سخن از زبان مبارک رسول اکرم بیرون میآید. بعد از رسول اکرم هم باید کسی باشد، قائم مقام رسول الله، سخن او سخن رسول خدا تلقی شود و لذا رسول اکرم با این جملهای که فرمود: فاطمه پارهی وجود من است، نه پارهی تن من! نمیگوید «فاطمة بضعة من جسدی و من بدنی» بلکه میفرماید: «فاطمة بضعة منی»؛ فاطمه پارهای از وجود من است! غضب او غضب من است و رضایت او رضایت من است.
یا تعبیری که «مسلم» در صحیح خودش جلد 7 صفحه 141، حدیث 6202 دارد:
«فَإِنَّمَا ابْنَتِي بَضْعَةٌ مِنِّي يَرِيبُنِي ما رَابَهَا وَيُؤْذِينِي ما آذَاهَا»
آنچه که زهرا را اذیت کند من پیغمبر را اذیت کرده و آنچه که برای حضرت زهرا دشواری ایجاد کند موجب دشواری من است.
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج7، ص141؛ ناشر: دار الفكر – بيروت، بيتا.
یا تعبیری که «بخاری» در صحیح خودش جلد 4، صفحه 210، حدیث 3714 دارد:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص210، ناشر: دار الفکر، بیروت، 1401 ق.
ایشان در حقیقت یک الگویی برای جامعه اسلامی بعد از نبی مکرم است، نکتهی جالب و حساس این است که در کنار روایت «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»؛ « یا فاطمة إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك» میبینیم در صحاح عزیزان اهلسنت این تعبیر به وفور نقل شده است:
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ»
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص42، ناشر: دار الفکر، بیروت، 1401 ق.
بخاری در صحیح خودش جلد 4 صفحه 42، حدیث 3093 این روایت را نقل میکند. این برای بسیاری از بزرگان اهلْسنت مشکل ایجاد کرده است که چگونه میشود فاطمهی زهرایی که پارهی وجود پیغمبر است و رضایت او رضایت پیغمبر و غضب او غضب پیغمبر است بر خلیفه وقت غضب میکند؟! غضبی که تا آخرین لحظات عمرش از این غضب منصرف نمیشود!
بزرگان و اندیشمندان اهلسنت در این روایت به چالش کشیده شده و به تحیّر افتادهاند و نمیدانند چه کار کنند؟ تعدادی آمدهاند حدیث را انکار کردهاند بعد میبینند که در صحاحشان آمده راهی برای گریز از این کار نیست. تعدادی هم آمدهاند تأویل کردهاند و تعدادی هم آمدهاند توجیه کردهاند که این روایت در حقیقت به ضرر امیرالمؤمنین بوده، نبی مکرم این روایت را در شأن علی بیان فرموده است!
بعضیها هم گفتهاند بله « الله أعلی واجل أن یرضی لرضا عبد او یغضب لغضب عبد»! آقای «عرعور» که یکی از کارشناسان مشهور وهابی است در شبکههای ماهوارهای مرتب این تعبیر را به کار میبرد!
شما ببینید یکی از کتابهای خیلی با ارزشی که در این اواخر نوشته شده کتاب «موسوعة من حیاة المستبصرین» در 14- 15 جلد است. این کتاب در «مرکز ابحاث عقایدیه» زیر نظر «حضرت آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله» نوشته شده است. این کتاب شرح حال هزاران «مستبصر» را در این 40 – 50 سال اخیر آورده است، عمدهی اندیشمندان، علماء، بزرگان و اساتید دانشگاهها از وهابی و اهلْسنت به برکت همین حدیث به مذهب اهلبیت کشیده شدهاند. یکی از آنها کتاب مستقلی به نام «بنور فاطمة اهتدیت» -من به نور فاطمه هدایت یافتم- نوشته است.
لذا با توجه به این قضیه، یکی از مسائلی که باید خوب عزیزان و برزگان و جوانان شیعه روی آن تأکید کنند و توجه داشته باشند این قضیه است که فاطمه زهرا ملاک حقانیت اهلبیت و ملاک حقانیت شیعه است.
دفاع حضرت زهرا (سلام الله علیها) از حریم ولایت
نکتهی دیگری که ما باید روی آن توجه کنیم دفاع جانانهی صدیقه طاهره از حریم ولایت است. از همان لحظهای که حق مسلّم امیرالمؤمنین غصب گردیده، صدیقه طاهره با تمام توان در صحنه حاضر شده و با تمام قدرت از ولایت علی دفاع کرده است و از تمام ظرفیتهای موجود آن روز استفاده کرده است.
در مسجد میآید بر سر «مهاجرین و انصار» فریاد میزند:
«هل ترك أبي يوم غدير خم لأحد عذرا»
الخصال - الشيخ الصدوق - ص 173
آیا با آن توصیههایی را که پدرم در «غدیر خم» کرد با آن جمعیت انبوهی که در آنجا بود دیگر عذری برایتان باقی میماند؟
جمعیت آن روز را بعضی مانند «سبط ابن جوزی» 120 هزار نفر تخمین زدهاند! این عبارت را «مرحوم شیخ صدوق » در «خصال» جلد1، ص173 آورده است و مرحوم «طبرسی» در «احتجاج» جلد 1، صفحه 105 تعبیر دیگری دارد:
«كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ»
گویا شما فراموش کردهاید و نمیدانید پیغمبر در غدیر خم درباره علی چه گفته است!
الطبرسي، أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب _متوفاى 548 ق_، الاحتجاج، ج1، ص501، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.
یا تعبیری که در منابع اهلسنت آمده، این جای تعجب است که آقای «محمد ابن عمر اصفهانی مدینی» متوفای 581 کتابی به نام «نزهة الحفاظ » دارد در جلد 1، صفحه 101 خطبهی صدیقه طاهره را نقل میکند ایشان احتجاج فاطمه زهرا را اینطوری آورده است:
«أنسيتم قول رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه وقوله عليه السلام لعلي أنت مني بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام »
نزهة الحفاظ ، اسم المؤلف: محمد بن عمر الأصبهاني المديني أبو موسى الوفاة: 581 ، دار النشر : مؤسسة الكتب الثقافية - بيروت - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرضى محمد عبد المحسن، ج 1 ص 102
این سوال مطرح است از میان این همه احادیث درباره امیرالمؤمنین، مانند: «حدیث خلافت»، «حدیث وصایت»، «حدیث منزلت»، «حدیث امامت»، «حدیت رایت» و دهها حدیثی که رسول اکرم در شأن علی بیان کرده است صدیقه طاهره عمدتاً به «حدیث غدیر» احتجاج میکند!
شاید رمزش این باشد، حادثه «غدیر» و معرفی امیرالمؤمنین برای ولایت و امامت فاصلهی چندانی با رحلت نبی مکرم ندارد! از هجدهم ذی الججة تا زمان رحلت پیامبر بیش از هفتاد یا هفتاد و دو روز نمیگذرد و مردم هنوز فراموش نکردهاند. فضای غدیر هنوز در اذهان مردم است. سخنان نبی مکرم در فضای جامعه اسلامی هنوز طنین افکن است. در مجالس و محافل سخنان نبی مکرم نقل میشود؛ لذا صدیقه طاهره عمدتا روی حدیث غدیر تکیه میکند.
اضافه بر این در «حدیث منزلت» تعداد اندکی شاهد بودند، در «حدیث رایت» تعداد اندکی در قضیه «جنگ احزاب» بودند. یا در قضیهی فرمایش پیامبر:
« لمبارزة علي بن أبي طالب لعمرو بن عبد ود يوم الخندق أفضل من اعمال أمتي إلى يوم القيامة »
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص32، تحقيق: يوسف عبد الرحمن المرعشلي، دار المعرفة، بیروت.
تعداد اندکی از رزمندگان بودند و شنیدند. «حدیث وصایت» را پیغمبر اکرم در سال سوم هجری؛ یعنی 20 سال قبل مطرح کرده شاید اینها از اذهان پاک شده و مردم فراموش کردهاند؛ ولی «حدیث غدیر» را فراموش نکردهاند.
اضافه بر این نبی مکرم در «غدیر» با الفاظ مختلف و با عبارتهای متعدد ولایت و امامت حضرت علی را مطرح کرده:
«من كنت مولاه فعلي مولاه»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت، ج 6، ص 366
«من كنت وليّه فعلى وليه»
فضائل الصحابة ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. وصي الله محمد عباس، ج 2، ص 563
«فمن كنت أولى به من نفسه فعليّ أولى به من نفسه»
الهداية - الشيخ الصدوق - ص مقدمة لجنة التحقيق 156
گلایه من از بعضی از عزیزان این است که از «حدیث غدیر» فقط «من كنت مولاه فعلي مولاه» در نزد ما مانده است! اما نبی مکرم در فاصلهی بین نماز ظهر و عصر که حداقل دو ساعت فاصله بوده در این دو ساعت خطبهای که بیان میکند با الفاظ متعدد و با عبارتهای مختلف است. به تعبیر صدیقه طاهره «هل ترك أبي يوم غدير خم لاحد عذرا»!
لذا روی این جهت صدیقه طاهره «حدیث غدیر» را مطرح میکند. و مسألهی بالاتر اینکه در رابطه با دیگر احادیث ولایت از «حدیث وصایت»، « و حدیث خلافت» و «و حدیث ولایت» و... نبی مکرم از کسی بیعت نگرفت؛ ولی در «غدیر» از تمام افراد از این 120 هزار نفر بیعت گرفت. حتی از زنان صحابیه همانگونه که در «بیعت عقبه» نبی مکرم خواست زنان بیعت کنند و طشتی را پر از آب کرد، نبی مکرم دست مبارکش را در درون آب گذاشت و زنها هم به عنوان بیعت دست در داخل طشت آب میکردند، در «منطقه غدیر خم» هم به همین شکل رسول اکرم دستور داد طشتی را پر از آب کردند علی ابن ابیطالب دست در درون آب گذاشت، زنان صحابی یکی پس از دیگری به عنوان بیعت با امیرالمؤمنین دست در درون آب گذاشتند و بیعت کردند؛ یعنی قضیه به این قدرت و استحکام انجام شد که اصلا تصور نمیشد قضیه «غدیر» به زودی فراموش شود! به تعبیر صدیقه طاهره که میٰفرماید: «أنسيتم قول رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه »!!
نکتهی دیگری که مطرح است نزول 3 آیه مستقل با تصریح بزرگان اهلسنت و شیعه در رابطه با «غدیر» است. آیه 67 سوره مائده:
(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)
اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام ندادهاي!
سوره مائده (5): آیه 67
دوستان عزیز تقاضا دارم به این مطلب دقت کنید «جلال الدین سیوطی» متوفای 911 که از مفسران پر آوازهی اهلسنت است در «کتاب درّ المنثور» جلد 2، صفحه 298، آقای «شوکانی سلفی» در «فتح القدیر» جلد 2، صفحه 60 و آقای «آلوسی» سلفی العقیده در «روح المعانی»، جلد 6، صفحه 193 از قول «عبدالله ابن مسعود» مفسر عصر صحابه نقل میکنند:
«كنا نقرأ على عهد رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 6، ص 193
میگوید ما این آیه را در زمان پیغمبر اینطوری میخواندیم! حالا اینکه تحریف، یا تصحیف و هرچه است به عهده خودشان است.
ای پیغمبر به مردم اعلام کن، علی ولی امر مؤمنین است در غیر این صورت رسالت ناتمام و تلاشهای 23 ساله تو به ثمر ننشسته است، بحث ولایت این است! این چیزی کوچک نیست.
«من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96
همین را تأیید میکند!
«وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج2 ؛ ص18
هم همین را تأیید میکند!
«شیخ طوسی» در مورد آیه 55 سوره مائده:
(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)
سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا ميدارند، و در حال رکوع، زکات ميدهند.
میگوید قویترین دلیل شیعه بر ولایت و امامت حضرت علی این آیه است!
«امّا النَصّ على إمامته من القرآن فأقوى ما يدُلّ عليه قوله تعالى: (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلأَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ) ووَجه الدلالّة من الآية»
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن متوفاى460هـ)، تلخیص الشافی، ج2، ص10، تقدیم و تعلیق: سید حسین بحر العلوم، انتشارات محبین، چاپ اول.
«طبری» در تفسیرش، جلد 6، صفحه 390 با سند صحیح نقل میکند این آیه در حق علی نازل شده است. و نیز «ابن ابی حاتم» در تفسیرش جلد 4، صفحه 1162 میگوید این آیه در حق علی نازل شده است. و همینطور آقای «آلوسی» در «روح المعانی» جلد 6، صفحه 167 و 186 ادعای اجماع میکند:
«وغالب الأخباريين على أنها نزلت فى على كرم الله»
«والآية عند معظم المحدثين نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 6، ص167 و 186
از این تعبیر بالاتر!
و آیه سوم سوره مائده:
«الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا»
امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم
سوره مائده (5) آیه 3
در منابع شیعه بیش از 60 روایت از ائمه (علیهم السلام) یافتیم که ائمه از خود حضرت علی گرفته تا امام عسکری برای «حقانیت امامت و وصایت و ولایت علی ابن ابیطالب» به آیه سوم سوره مائده استشهاد و احتجاج میکنند.
در منابع اهلسنت هم من حدود 14- 15 روایت پیدا کردم که یکی از اینها را آقای «خطیب بغدادی» در «تاریخ بغداد» جلد 8، صفحه 284 با سند صحیح از «ابوهریره» نقل میکند.
علت اینکه صدیقه طاهره «غدیر» را عَلَمْ میکند شاید یکی از علل آن همین مسأله باشد که سه آیهی مستقل در رابطه با علی نازل شده است.
نکته دیگر خطبه غَرّا و آتشینی است که صدیقه طاهره در مسجد در برابر مهاجرین و انصار مطرح میکند، الان من نمیخواهم ابعاد دیگری این خطبه را در اینجا گوشزد کنم؛ ولی من چند عبارت از این خطبه را میخواهم بیاورم تا ان شاء الله مورد رضایت و پذیرش بی بی دو عالم حضرت فاطمه معصومه باشد و ان شاء الله با صله و بزرگواری این بانوی دو سرا مواجه شویم!
تعبیر حضرت صدیقه طاهره بنابر آنچه که آقای «عمر رضا کحاله» در «اعلام النساء» دارد و نیز «ابن ابی طیفور» متوفای 280 و از بزرگان اهلْسنت که معاصر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) است در «بلاغات النساء» دارد. این خطبه چیزی نیست که بیایند روی آن ایراد بگیرند بگویند مثل «ابن ابی الحدید» در قرن هفتم و هشتم درست شده، یا بگویند «سید رضی» در قرن هفتم این خطبه را جمع کرده است، اینطوری نیست!
اول کسی که بنده یافتم این خطبه را نقل میکند «ابن ابی طیفور» متوفای 280 است در آنجا مطالب زیادی است من جمله:
«زعمتم حقا لكم الله فيكم عهد قدمه إليكم»
تا آنجا که میگوید:
«ونحن بقية استخلفنا عليكم»
ما دودمانی هستیم که نبی مکرم خلافت ما را برای شما تثبیت کرده و بارها سخن خلافت ما را برای شما بیان فرموده
«ومعنا كتاب الله»
قرآن و کتاب خدا، با ما هست و ما با کتاب الهی هستیم!
بلاغات النساء - ابن طيفور - ص 16
اجازه بدهید من در اینجا این نکته را بویژه از منابع اهلسنت نقل کنم، برای اینکه هم عقیده و مبانی فکری بچه شیعههای ما تقویت بشود، که شیعه سرش را بلند کند ادله حقانیتش نه تنها در کتب شیعه، در کتب اهلسنت هم با سندهای صحیح نقل شده است، این مایه مباهات شیعه است.
در مورد بحث خلافت، آقای «طبری» متوفای 310 که تاریخش از معتبرترین تاریخهای اهلسنت است، حتی «ابن تیمیه حرانی» مفسدِ فاسدِ ضالِّ مضلّ وقتی که به «طبری» میرسد هم از تفسیر و هم از تاریخش تجلیل میکند و هم از شخصیتش تجلیل میکند.
«تاریخ طبری» ج 1، ص 543 قضیه خلافت و وصایت علی را سال سوم بعثت؛ یعنی اول روزی که نبی مکرّم مأمور میشود که رسالتش را علنی کند در کنار توحید در کنار رسالت، ولایت حضرت علی را مطرح میکند.
«فأخذ برقبتي ثم قال إن هذا أخي ووصيّ وخليفتي»
در یک جمع 40 نفره از سران «قریش» اعلام میکند: آی مردم، این برادر من و وصی و جانشین و خلیفه من است.
تاريخ الطبري ، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت، ج 1، ص543
سند هم از نظر مبانی «رجالی» اهلسنت صد در صد صحیح است و خدشهای در روات سند نیست!
«حاکم نیشابوری» ج 3، ص 110 نقل میکند میگوید این روایت شرائط «صحیح مسلم» را دارد «ذهبی» هم روایت را تصحیح میکند «ذهبی» که به تعبیر شاگردش آقای «سخاوی» میگوید استاد ما ناصبی بوده و به حق هم راست میگوید! «ذهبی» تلاش میکند روایات مربوط به خلافت امیر المؤمنین را توجیه کند! وقتی نمیتواند توجیه بکند اشکال سندی میکند، اشکال سندی نمیتواند بکند، اشکال دلالی میکند. اگراشکال دلالی و سندی هم نتوانست بکند، میگوید:
«يشهد القلب انه باطل»
قلب منِ «ذهبی» شهادت میدهد این روایت باطل است!
الذهبي الشافعي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج1، ص82، تحقيق: البجاوي، علي محمد، ناشر: دار المعرفة، بيروت.
من نمیدانم این چه مبنایی است! من عرض کردم ما با یکی از دانشجوها در کنار «بیت الله الحرام» بحث میکردیم گفتم شما در «مبانی رجالی»تان یک قاعده «رجالی» جدید اضافه کنید بعد از اینکه بررسی سندی کردید روایت صد در صد صحیح بود بنویسید «هل الذهبی شهد قلبه علی صحته ام لا»؛ قلب «ذهبی» هم شهادت داده این روایت صحیح است! شما ببینید این «میزان الإعتدال» که به قول علامه «امینی» میگوید این میزان و ترازوی ایشان سر داشته یعنی این طرف و آن طرفش میزان نبوده نامیزان «ذهبی» است! ایشان در ج 1، ص 82 همین روایت را بارها شنیدهاید:
«حبيبك حبيبي وحبيبي حبيب الله وعدوك عدوي وعدوي عدو الله»
المستدرك على الصحيحين ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 138
با اینکه این را «حاکم نیشابوری» میگوید صحیح است دیگران گفتند روایت صد در صد صحیح است اما ایشان میگوید:
«يشهد القلب انه باطل»
قلب منِ «ذهبی» شهادت میدهد که این روایت باطل است.
ولی همین «ذهبی» که حدیث
«إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي »
که آقای «حاکم نیشابوری» در «مستدرک» ج 3، ص 110 نقل میکند میگوید «صحیحٌ علی شرط مسلم» در «تلخیصش» شهادت داده روایت صحیح است، آقای «البانی» در کتاب «السنه ابن ابی عاصم» روایت را با این تعبیر میآورد
« أنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي»
تو بعد از من خلیفه من در حق تمام مؤمنین هستی!
السنة ، اسم المؤلف: عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشيباني الوفاة: 287 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1400 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد ناصر الدين الألباني، ج 2، ص 565
این کاملاً نشان میدهد بحث خلافتی که صدیقه طاهره میفرماید:
«ونحن بقية استخلفنا عليكم»
بلاغات النساء ، اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى : 280هـ) الوفاة: 280 ، دار النشر : ج 1، ص 7
از همان روزهای آغازین رسالت نبی مکرم محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) این موضوع در میان مردم بدون کوچکترین مسئلهی مطرح بود.
یا روایت دیگری که خیلی جالب و زیبا هست در مورد حدیث «ثقلین» اینها میگوید پیغمبر فرمود:«انى تَارِكٌ فِيكُمُ خَلِيفَتَيْنِ کِتابَ الله وَسُنتی»! با اینکه «حاکم نیشابوری» میگوید این روایت ضعیف است آقای «سقاف» از علمای بزرگ و پر آوازه «اردن» میگوید این روایت جعلی است، دشمنان حضرت علی این روایت را برای مقابله با حدیث صحیحِ «انى تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتابَ الله وَعِتْرَتی» جعل کردند.
ولی این روایتی که من میخواهم عرض کنم بدل هم درست نکردند یادشان رفته «ذهبی» هم قلبش فراموش کرده شهادت بر بطلانش بدهد! روایت این است که پیغمبر اکرم فرمود:
«إني قد تركت فيكم خليفتين كتاب الله وعترتي أهل بيتي وإنهما يردان علي الحوض»
من در میان شما دو خلیفه میگذارم و میروم اول کتاب خدا، دوم عترت و اهلبیت من!
فضائل الصحابة ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. وصي الله محمد عباس، ج 2، ص 786
آقای «احمد ابن حنبل» این روایت را در کتاب «فضائل الصحابه» و هم در کتاب «مسندش» با تحقیق «شعیب الأرنؤوط» در جلد 16، صفحه 28 نقل میکند. وهابی سرشناس عصر ما! آقای «ارنؤوط» هم میگوید روایت معتبر است.
«انى تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ ما بين السَّمَاءِ وَالأَرْضِ أو ما بين السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ وعترتي أَهْلُ بيتي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حتى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 181
دیگر اینها یادشان رفته «انى تَارِكٌ فِيكُمُ خَلِيفَتَيْنِ کِتابَ الله وَسُنتی»! درست کنند البته در کتب شیعه هم مرحوم «شیخ صدوق» در «کمال الدین» این را از «زید ابن ثابت» از نبی مکرم نقل میکند فرمود:
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»
ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، 2جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1395ق. ج1 ؛ ص240
من دو جانشین در میان شما میگذارم و میروم، نه ثقلین بلکه خلیفتین! کتاب و عترت و اهلبیت، در کنار کلمه عترت، اهلبیت میآید این آقایان میگویند عترت، همان فامیلها و بنیهاشم و زنان پیغمبر هم بوده نه «عترت و اهلبیت» و این دو تا قیامِ قیامت از هم جدا نمیشوند، در کنار حوض اینها به من ملحق خواهند شد.
این قضایا مفصل هست، امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در چندین روایت در برابر صحابه به همین حدیث خلیفتین و حدیث ثقلین استناد و احتجاج میکند؛ دوستان به کتاب «کمال الدین» «شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه)» جلد 1، صفحه 274 مراجعه کنند، سند هم صد در صد صحیح است اگر نگوییم صحیحه اعلائیه است.
در آنجا امیر المؤمنین در زمان عثمان در یک جمع 200 نفره در «مسجد النبی» بر حقانیّت خودش احتجاج کرده است. من از دوستان عزیز طلبه تقاضا میکنم دستشان را هم میبوسم همین آدرسی که بنده دادم «کمال الدین - شیخ صدوق» جلد 1، صفحه 274، البته کتاب «سُلیم ابن قیس» هم با تحقیق آقای «انصاری» جلد 2، صفحه 306 آوردهاند؛ ولی این روایت، ده دوازده صفحه است.
امیر المؤمنین به آیه:
(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ)
ولي شما تنها خدا و پيامبر اوست
سوره مائده (5): آیه 55
احتجاج کرد است.
به آیه:
(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ)
اي پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده ابلاغ کن
سوره مائده (5): آیه 67
احتجاج کرده است.
به آیه:
(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ)
امروز دين شما را برايتان کامل کردم
سوره مائده (5): آیه 3
احتجاج کرده، به حدیث «غدیر» احتجاج کرده، به حدیث «منزلت» احتجاج کرده به حدیث «رایت» احتجاج کرده؛ یعنی شما هر مطلبی بخواهید برای اثبات حقانیت امیر المؤمنین، آن هم از زبان حضرت علی بگویید در منابع فراوان وجود دارد؛ چون امروز وهابیها میگویند شما که این همه میگویید علی، خلیفه بوده، علی خودش یک جا نیامده بگوید من خلیفه بودم!
من اتفاقاً حدود ده دوازده جلسه یک ساعت و نیمه در شبکه «ولایت» تحت عنوان «امامت و ولایت حضرت علی» از زبان خود حضرت علی از کتب شیعه و سنی بحث کردم. بیش از 50 روایت در منابع «فریقین» از زبان امیر المؤمنین (سلام الله علیه) برای حقانیّت خودش و برای بطلان خلافت دیگران وجود دارد!
خطبه 150 «نهجالبلاغه» را دوستان مطالعه کنند.
نامه 52 را که حضرت میفرماید:
«فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَار»
شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص435
ملاحظه بفرمایند. امیر المؤمنین به تعبیر شهید «مطهری» در دو محور کار کرده هم برای اثبات حقانیت خودش، هم برای بطلان دیگران!
علامه «حلّی (رضوان الله تعالی علیه)» کتابی اسم «الفین» نوشته؛ یعنی دو هزار! هزار دلیل برای امامت و خلافت علی آورده و هزار دلیل برای بطلان خلافت دیگران آورده است.
هنر این است من بارها گفتم شما پنجاه تا دلیل برای اثبات حقانیّت امیر المؤمنین میآورید، طرف مقابل هم میرود 150 روایت برای حقانیت آقای ابوبکر میآورد، بعد میگوید دعوا که نداریم هم علی خلیفه، هم ابوبکر خلیفه؛ علی خلیفه چهارم، ابوبکر خلیفه اول یک وجه جمع عقلائی! میآید با یک قاعده اصولی شما را خلع سلاح میکند.
ولذا هنر آن است همانُطور که امیر المؤمنین (سلام الله علیه ) در دو محور بحث کرده، صدیقه طاهره در خطبهاش در دو محور بحث کرده، هم اثبات امامت و خلافت امیر المؤمنین هم بطلان کسانی که مدعی خلافت بودند آن هم نه از منابع شیعه، از منابع اهلسنت! نه با الفاظ خشن و تند و گزنده بلکه با الفاظ لیّن:
(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَينًا)
و با او سخني نرم گوييد
سوره طه (20): آیه 44
(ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ)
با حکمت و اندرز نيکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شيوهاي] که نيکوتر است مجادله نماي
سوره نحل (16): آیه 125
آنهایی که امروز در بعضی از رسانهها یا در بعضی از منبرها، به بهانه دفاع از امیر المؤمنین و صدیقه طاهره، فحش و ناسزا به دیگران و به خلفاء میدهند این با منطق اهلبیت نمیسازد. امیر المؤمنین اینچنین نبوده امیر المومنین، «معاویه» را مسلمان نمیدانسته نامه 16 «نهجالبلاغه» را ببینید میگوید:
«فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَكِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْكُفْر»
شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق. ص374
در رابطه با این، «معاویه» وقتی در جنگ «صفین» میشنود صحابه به «معاویه» فحش میدهند شما خطبه 206 را ملاحظه کنید حضرت میفرماید:
«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين»
شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص323
شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق. ج9 ؛ ص42
خدا آن کسانی که زبان فحش و سب و شتم دارند را دوست ندارد. فحش و ناسزا، زیبنده ما و زیبنده شیعیان ما نیست. آن روایت امام صادق را من بارها در همین جا در محضر شما عزیزان و در محضر سرور عزیزمان، حضرت آیتالله «سعیدی» «تولیت محترم آستان مقدس حضرت معصومه» عرض کردم مرحوم «شیخ صدوق» این روایت را در کتاب «الإعتقادات» آورده است. اعتقادات شیعه!
رفقای روحانی، روایتی که در کتاب «اعتقادی» میآید معمولاً قنطرههای رجال را پشت سر گذاشته روایت ضعیف و غیر معتبر در کتابهای اعتقادی مورد استناد قرار نمیگیرد. مرحوم «شیخ صدوق» در صفحه 108 اعتقادات که این را مرحوم «علامه مجلسی» در «بحار» جلد 74 چاپ «ایران»، جلد 71، چاپ «بیروت» صفحه 217 میآورد
«أَنَّهُ قِيلَ لَهُ إِنَّا نَرَى فِي الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ یسمّیهمْ»
بعضی از شما میآیند در مسجد فحش میدهند و تازه نام میبرند.
حضرت فرمود:
مَا لَهُ لَعَنَهُ اللَّهُ»
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج71 ؛ ص217
این تعبیر امام صادق است تعبیر من نیست!
ولذا ما در این ایام، بویژه ایام فاطمیه باید دقت کنیم دفاعمان از صدیقه طاهره بهانه نباشد به مقدسات دیگران، اهانت کنیم. هر چه باشد ما از فرعون در عالم هستی پستتر نداریم اولین و آخرین نفری است که میگوید:
(أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى)
پروردگار بزرگتر شما منم
سوره نازعات (79): آیه 24
نه قبل از فرعون کسی گفته نه بعدش گفته! فقط اوست که میگوید:
(فأوقد لی يا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى)
اي هامان، برايم آتشي بر گل بيفروز (و آجرهاي محکم بساز)، و براي من برج بلندي ترتيب ده تا از خداي موسي خبر گيرم!
سوره قصص (28): آیه 38
وقتی حضرت موسی و هارون میخواهند با فرعون صحبت کند، قرآن میگوید:
(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَينًا لَعَلَّهُ يتَذَكَّرُ أَوْ يخْشَى)
و با او سخني نرم گوييد شايد که پند پذيرد يا بترسد
سوره طه (20): آیه 44
اگر ما دنبال هدایت هستیم باید با زبان خوش و با زبان نرم و با الفاظ زیبا مطالب را بیان کنیم همانطوری که آقا امام رضا (سلام الله علیه) فرمودند:
«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»
ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق، ج1 ؛ ص307
خدا میداند دوستان قسم به این بیبی، فاطمه معصومه من به اندازه تعداد موی سرم تجربه دارم با «وهابی»های پست و بد دهان که مواجه شدم جز فحش و ناسزا به من نثار نکردند و من با زبان خوش با آنها حرف زدم به والله العلی الاعلی قسم که در همان جلسه بلند شده و پیشانی من را بوسیده عذرخواهی کرده و این بارها برای من اتفاق افتاده!
ولذا أَلَدُّ الْخِصَامِ ما، امروز «وهابیت» است به خون ما تشنه هستند، اموال ما را مباح میدانند قتل ما را واجب میدانند؛ ولی با اینها ما مینشینیم با زبان خوش حرف میزنیم میبینیم حرف درست و حرف نرم، «وهابی» با آن خشونت را نرم میکند. من مجموعه مناظرات و مکاتباتی که در «عربستان» داشتم در سه جلد به نام «قصة الحوار الهادئ» چاپ شده دوستان میتوانند از اینترنت دانلود کنند و ملاحظه کنند.
آن بحثها جدا ولی این تجربیاتی که بنده داشتم، با تمام وجود این فرمایش امام رضا (علیه السلام) را لمس کردم
«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»
ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق، ج1 ؛ ص307
من یک جملهای در توضیح سخن صدیقه طاهره عرض کنم - و باقی عرائضم را جمع کنم چون در «مصلّی قدس» هم یک برنامهای داریم که در خدمت عزیزان فضلاء و پژوهشگران مراکز تخصصی هستیم- که حضرت فرمود کتاب الله من هستم، ای مردم! اگر دنبال کتاب خدا میگردید کتاب خدا با ماست نه با غیر ما!
خیلی جالب است! «حاکم نیشابوری» در «المستدرک علی الصحیحین» جلد 3، صفحه 134 با صحت خودش و صحت «ذهبی» نقل میکند؛ چون اهلسنت میگویند اگر یک روایتی را «حاکم» تصحیح کند و «ذهبی» هم قبول کند به منزله ورود روایت در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است؛ روایت، روایت مفصلی است که من ابتدای روایت را نقل نمیکنم که یکی از اصحاب میگوید در جنگ «صفین» من به شک افتادم که حق با علی است یا «معاویه»؟ پیش «ام السلمه» رفتم قضایا را گفتم «ام السلمه» گفت ذهنت کجا میپرد؟ تو کجایی؟ آیا نمیدانی پیغمبر اکرم فرمود:
«علي مع القرآن والقرآن مع علي»
علی با قرآن، قرآن با علی است.
المستدرك على الصحيحين ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 134
شما در چه دارید تردید میکنید؟ یعنی تردید در حقانیّت علی، در حقیقت تردید در حقانیّت قرآن است. و این را باز مرحوم «شیخ صدوق» در «کمال الدین» از زبان حضرت امیر نقل میکند که پیغمبر فرمود:
« عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي ثُمَّ ابْنِيَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآن»
... اهلبیت من با قرآن و قرآن با اینها است
« لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِي»
ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، 2جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1395ق، ج1 ؛ ص277
در همین جا عرائضم را خاتمه میدهم فقط اجازه بدهید یک جملهای هم به پیشگاه مقدس صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اظهار ارادت بکنم. من این را بارها گفتم، اگر ریا هم هست ان شاء الله خدای عالم به آبروی فاطمه زهرا میبخشد، یکی از توفیقاتی که خدا به من داده شاید بالای 35 سال هست هر شب قبل از خواب زن و بچهام را جمع میکنم یک روضه حضرت زهرا میخوانم و میخوابم.
من معتقدم اگر نیمچه توفیقی هم خدا به ما داده به این برکت است حتی مسافرت خارج از کشور میروم زنگ میزنم بچهها را جمع میکنم پای تلفن یک روضه میخوانم بعد از آن استراحت میکنم. من یک شب در «شیراز» برنامه داشتم معمولاً ما که مسافرت میرویم دوستان از اول صبح تا ساعت 11- 12 برای ما برنامه میچینند.
من بعضی وقتها شوخی میکنم میگویم فقط برای من برنامه نچیدند که وقت خوابیدن چه خوابی ببیننم! و گرنه برای کلّ روز برنامه میچینند. یک شب خیلی خسته بودم زنگ زدم یک روضه خیلی بیحال خواندم. نه تنها به من نچسبید گفتم خدایا آیا این روضه بیحالی که میخوانیم مورد عنایت اهلبیت است یا نه؟ دوستان قسم به والله العلی الاعلی میگویم شب خوابیدم دیدم در یک اتاقی رسول اکرم نشسته، امیر المؤمنین و دیگران هم هستند، رسول اکرم به من فرمود فلانی روضه حضرت زهرا را بخوان آن روضهای که علی خوانده است!
این را خدا میداند شاید ده دوازده سال است که من فراموش نمیکنم. بالاترین روضه، روضهای است که امیر المؤمنین، امیر المؤمنینی که در طول این مدت کسی اشکی از چشمان مقدسش ندیده ناله علی را کسی نشنیده میآید در کنار قبر زهرا میگوید یا رسول الله: «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي»؛ دیگر صبر علی تمام شده یا رسول الله، کاسه صبر علی دیگر لبریز شد! «وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ» بعد از این، عزای زهرا دیگر شب خواب را از چشمانم خواهد ربود «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ»؛ حزن و اندوه من در مصیبت زهرا، تا ابد با من است.
دوستان در جنگ «صفین»، «ابن عباس» میگوید من حنایی تهیه کردم گفتم یا علی موی سر و محاسنتان سفید شده حنا بگذارید امیر المؤمنین فرمود «ابن عباس» مگر نمیدانی ما هنوز عزادار فاطمه هستیم!
(أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ؛ وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)
«خدایا به آبروی حضرت زهرا، فرج فرزند حضرت زهرا هر چه سریعتر نزدیک بگردان؛ ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده؛ انقلاب ما به انقلاب جهانیاش متصل فرما؛ خدمتگزاران به اسلام و قرآن و اهلبیت در هر لباسی هستند و در هر منصبی قرار دارند بالاخص مقام معظم رهبری موفق و مؤید بدار؛ رفع گرفتاری از همه گرفتاران، بویژه عزیزان ما در «یمن» بفرما؛ خدایا به آبروی حضرت زهرا حوائج جمع ما را بر آورده بگردان، دعاهای ما به اجابت برسان!
هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، صالحین، شهداء، صدیقین بالاخص امام راحل صلوات غرّایی ختم بفرمایید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته