2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
نكاح متعه: تلخيص بحثهاي گذشته (3)
کد مطلب: ٦٥٧٧ تاریخ انتشار: ٢٨ دي ١٣٨٨ تعداد بازدید: 2964
خارج فقه مقارن » نكاح متعه
نكاح متعه: تلخيص بحثهاي گذشته (3)

جلسه 44_تاریخ : 88/10/28

بسم الله الرحمن الرحيم

جلسه 44_تاریخ : 88/10/28

بحث ما در رابطه با خلاصه اي از مباحث متعه بود كه از اول سال تا الان داشتيم.

يكي از طعنه هايي كه وهابيت يا أهل سنت به شيعه مي زنند اين است كه شيعيان، بچه صيغه و زنازاده هستند. در كتابي كه در داخل كشور چاپ شده با عنوان معاويه را بهتر بشناسيم نوشته أيوب گنجي از طلبه هاي وهابي سنندج، در صفحات آخر مي گويد:

شيعه ها نسبت به معاويه إهانت مي كنند كه او زنازاده بوده است، همه مراجع شيعه صيغه زاده و زنازاده هستند.

در سايت هاي أهل سنت هم اين واژه را زياد مي بينيد كه شيعيان همه صيغه زاده و زنازاده هستند.

گرچه زنازاده بودن معاويه، از ضروريات تاريخ إسلام است. يعني اگر كسي در اين شك كند، بايد در وجدان و عقل او شك كرد. چون نه يك دليل و ده دليل، بلكه بيش از اينها دليل داريم. حتي خود امير المومنين (عليه السلام) در نهج البلاغه، صراحت بر زنازاده بودن معاويه دارد. زمخشري هم صراحت دارد:

در به دنيا آمدن معاويه، 4 نفر بر سر او دعوا مي كردند كه بچه آنهاست. تا اين كه ابوسفيان پول زيادي به هند جگر خوار داد و او هم گفت كه اين بچه را من از ابوسفيان حامله شده ام.

اين بحث را حدود 2 سال قبل در برنامه شبكه سلام هم عرض كرديم و بعضي از وهابي ها كه روي خط مي آمدند، اين مسئله را مي گفتند. من هم در همان زمان تحقيقي گسترده انجام دادم در مورد صحابه و تابعيني كه تاريخ گفته است اينها صيغه زاده هستند:

الذين ولدوا من المتعة

1. عبد الله بن زبير

آقاي طحاوي مي گويد:

سمعت عبد الله بن الزبير يخطب و هو يعرض بإبن عباس يعيب عليه قوله في المتعة، فقال إبن عباس: يسأل أمه إن كان صادقا. فسألها، فقالت: صدق بن عباس، قد كان ذلك. فقال بن عباس رضي الله عنهما: لو شئت لسميت رجالا من قريش ولدوا فيها.

شنيدم كه عبد الله بن زبير خطبه مي خواند و به إبن عباس تعريض مي كرد و از او عيب مي گرفت كه متعه را حلال مي داند. إبن عباس گفت: اگر عبد الله بن زبير راست مي گويد، از مادرش سوال كند. عبد الله بن زبير از مادرش سوال كرد و مادرش گفت: إبن عباس راست مي گويد و تو از صيغه متولد شده اي. إبن عباس گفت: اگر بخواهم، تعدادي از مردان قريش را كه صيغه زاده هستند، نام مي برم.

شرح معاني الآثار لأحمد بن محمد بن سلمة، ج3، ص24

عير عبد الله بن الزبير عبد الله بن عباس بتحليله المتعة، فقال له: سل أمك كيف سطعت المجامر بينها و بين أبيك، فسألها فقالت: ما ولدتك إلا في المتعة.

عبد الله بن زبير از إبن عباس عيب جويي مي كرد در مورد اين كه او متعه را حلال مي داند. إبن عباس به او گفت: برو از مادرت سوال كن كه اين مسائل ميان مادرت و پدرت چه بوده است؟ عبد الله بن زبير از مادرش سوال كرد و مادرش گفت: تو از متعه به دنيا آمده اي.

المحاضرات للراغب الإصفهاني، ص2، ص214

2. عروه بن زبير

قال عروة لإبن عباس: أ لا تتق الله ترخص في المتعة؟ فقال إبن عباس: سل أمك يا عرية! فقال عروة: أما أبو بكر و عمر فلم يفعلا! فقال إبن عباس: والله! ما أراكم منتهين حتي يعذبكم الله، نحدثكم عن رسول الله صلي الله عليه و سلم و تحدثونا عن أبي بكر و عمر.

عروه بن زبير به إبن عباس گفت: از خدا نمي ترسي كه متعه را جائز مي داني؟ إبن عباس گفت: برو از مادرت بپرس اي عروه حقير. عروه گفت: أبوبكر و عمر متعه نمي كردند. إبن عباس گفت: مي بينم كه شما از لجاجت دست برنمي داريد تا اين كه عذاب خداوند شما را نابود مي كند. ما از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) روايت مي كنيم و شما از أبوبكر و عمر؟!

إمتاع الأسماع للمقريزي، ج9، ص31 ـ الإستذكار لإبن عبد البر، ج4، ص61 ـ التمهيد لإبن عبد البر، ج8، ص207 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص195 ـ أضواء البيان للشنقيطي، ج4، ص352 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج16، ص519 ـ مسند احمد، ج1، ص337

3. عمرو بن حريث

إستمتع إبن حريث و إبن فلان، كلاهما ولد له من المتعة زمان أبي بكر و عمر.

كنز العمال للمتقي الهندي، ج16، ص518 ـ المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج7، ص497 ـ التمهيد لإبن عبد البر، ج10، ص114 ـ تاريخ المدينة لإبن شبة النميري، ج2، ص719

4. فرزندان سلمة بن أمية

نقل مي كنند:

زني كه همسر سلمة بن أمية بود در مورد متعه از خليفه دوم سوال كرد:

فسألها عمر عن حملها، فقالت: إستمتع بي سلمة بن أمية بن خلف، فلما أنكر صفوان علي إبن عباس بعض ما يقول في ذلك، قال: فسل عمك هل إستمتع؟

المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج7، ص498 ـ التاريخ الصغير للبخاري، ج1، ص170

قال العسقلاني: سنده صحيح

فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص151

5- عبد الله بن صفوان بن أمية

6. معبد بن أمية

اينها شخصيت هاي متعددي از صحابه و تابعين هستند كه مشهور به إبن المتعة بودند. كساني كه شيعيان را متهم به صيغه زاده مي كنند و طعنه مي زنند، در مورد اين آقايان به ما جواب بدهند.

إبن عباس معتقد به حليت متعه بود

نكته اي كه قبلا مطرح نكرده بوديم، در مورد إبن عباس است كه يكي از بزرگ ترين ناقلين و ناشرين حلّيت متعه است.

اولا:

إبن حجر در فتح الباري تلاش مي كند تا ثابت كند إبن عباس ابتداء قائل به حليت متعه بود و بعد از نظرش برگشت:

قال إبن بطال روي أهل مكة و اليمن عن إبن عباس إباحة المتعة و روي عنه الرجوع بأسانيد ضعيفة و إجازة المتعة عنه أصح

فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص150 ـ نيل الأوطار للشوكاني، ج6، ص271

ثانيا:

آقاي قرطبي هم مي گويد:

و جزم جماعة من الأئمة بتفرد إبن عباس بإباحتها و لكن قال إبن عبد البر: أصحاب إبن عباس من أهل مكة و اليمن علي إباحتها

فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج9، ص150 ـ نيل الأوطار للشوكاني، ج6، ص271

ثالثا:

إبن رشد آندلسي ـ صاحب كتاب بداية المجتهد، از مشهورترين كتب فقهي مالكي ها ـ مي گويد:

إشتهر عن إبن عباس تحليلها ـ المتعة ـ و تبع إبن عباس علي القول بها أصحابه من أهل مكة و أهل اليمن

بداية المجتهد، ج2، ص58

إبن جريج متعه مي كرد

اولا:

إبن جريج ـ از شخصيت هاي برجسته أهل سنت ـ ذهبي در مورد او مي گويد:

هو أحد الأعلام الثقات و هو في نفسه مجمع علي ثقته، قد تزوج نحوا من سبعين إمرأة نكاح المتعة، كان يري الرخصة في ذلك و كان فقيه أهل مكة في زمانه

ميزان الإعتدال للذهبي، ج2، ص659

ثانيا:

آقاي مزي مي گويد:

و أما إبن جريج فإنه أوصي بنيه بستين إمرأة و قال: لا تزوجوا بهن، فإنهن أمهاتكم و كان يري المتعة

فرزندانش را وصيت كرد به 60 زن كه آنها همسران متعه اي او بودند و با آنها ازدواج نكنند چون مادران شان هستند

تهذيب الكمال للمزي، ج4، ص544 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج7، ص264 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج9، ص11 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج12، ص96

ثالثا:

إستمتع إبن جريج بتسعين إمرأة

إبن جريج 90 زن متعه اي داشت

تذكرة الحفاظ للذهبي، ج1، ص171 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج6، ص333

نسخ متعه؟!

از مباحثي كه بايد جواب هايي آماده داشته باشيم اين است كه وقتي ثابت كرديم قرآن، تحليل متعه را بيان كرده و راهي براي إنكار حليت متعه در كتاب نيست و در سنت هم روايات متعددي آورديم از صحيح بخاري و صحيح مسلم بر تحليل متعه و صحابه و تابعين هم قائل به تحليل و جواز متعه هستند، در برابر اين أدله اي كه ما مي آوريم، عمده جواب أهل سنت اين است:

قبول مي كنيم كه در قرآن و سنت، حلّيت متعه آمده است و بعضي از صحابه عمل كرده اند، ولي نسخ شده است. همانند ده ها مسائل فقهي ديگر كه در صدر اسلام بود و بعداً به صلاح ديد شارع مقدس، نسخ شد و رفت.

عمده رواياتي كه اينها در اين موضوع مطرح مي كنند، روايت أمير المؤمنين (عليه السلام) است. اينها روايات ديگري هم دارند، ولي روايت أمير المؤمنين (عليه السلام) را بيشتر مطرح مي كنند. اگر ما بتوانيم اين روايت را كه در صحيح بخاري وصحيح مسلم آمده، خوب جواب بدهيم، آقايان خلع سلاح خواهند شد.

در 4 جاي صحيح مسلم و در يك جا در صحيح بخاري اين روايت نقل شده است:

عن علي بن أبي طالب أن رسول الله صلي الله عليه و سلم نهي عن متعة النساء يوم خيبر و عن أكل لحوم الحمر الإنسية

صحيح مسلم، ج4، ص134 و ص135 و ج6، ص63 ـ صحيح بخاري، ج5، ص78

جواب اول: استمرار حليت متعه تا زمان عمر بن خطاب

اولا:

اين روايت معارض است با رواياتي كه دلالت مي كند بر إستمرار حلّيت متعه كه آن روايات هم در صحيح مسلم است:

جابر بن عبد الله يقول: كنا نستمتع بالقبضة من التمر و الدقيق الأيام علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم و أبي بكر

ما صحابه در زمان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و أبوبكر، مدت ها زنان را در برابر مشتي خرما و آرد متعه مي كرديم

صحيح مسلم، ج4، ص131

اين حديث هم در صحيح مسلم است. اگر واقعا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) متعه را نسخ كرده، آيا صحابه به قول پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) عمل نمي كردند و زنا مي كردند؟! اگر نسخ ثابت است، لازمه اش عدم إلتزام صحابه به قول پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. در اين صورت، اين هم يكي از مواردي است كه عدالت صحابه را نقض مي كند.

ثانيا:

إن إبن عباس و إبن الزبير إختلفا في المتعتين، فقال جابر: فعلناهما مع رسول الله صلي الله عليه و سلم، ثم نهانا عنهما عمر فلم نعد لهما

إبن عباس و إبن زبير با همديگر بر سر متعه زنان و متعه حج اختلاف كردند و جابر گفت: ما و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هر دو نوع متعه را انجام مي داديم تا اين كه عمر ما را از آن دو منع كرد

صحيح مسلم، ج4، ص59 و 131

بهترين جواب ما از اين قضيه، در خود صحيح مسلم است بر إستمرار حلّيت متعه.

آيا صحابه متوجه نسخ شده اند يا نه؟ اگر متوجه نسخ شده اند و دوباره اين عمل را انجام دادند، «عدم إلتزام صحابه به شريعت اسلامي» ثابت مي شود. اگر نسخ شد و به گوش صحابه نرسيد، «مرجعيت علمي صحابه» زير سوال مي رود. كسي كه جاهل به شريعت باشد، نمي تواند مرجعيت علمي جامعه اسلامي را به عهده بگيرد.

ثالثا:

عن قيس قال: قال عبد الله: كنا نغزو مع رسول الله صلي الله عليه و سلم و ليس لنا شئ، فقلنا: أ لا نستخصي؟ فنهانا عن ذلك، ثم رخص لنا أن ننكح المرأة بالثوب، ثم قرأ علينا: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (سوره مائده/آيه87»

صحيح بخاري، ج6، ص119 ـ صحيح مسلم، ج4، ص130

اين هم خيلي واضح و روشن است. اگر براي عبد الله بن مسعود، نسخ، ثابت شده بود، بر او بود كه نسخ را بيان مي كرد. در حالي كه هيچ اشاره اي به اين موضوع ندارد. اگر نسخ شده و بيان نكرده، حيثيت علمي او زير سوال مي رود و اگر نسخ نشده كه نشده، اين مطلب ثابت مي كند إستمرار حلّيت متعه را در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و بعد از ايشان.

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب