2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
مناجاتی برای عشق بازی با خداوند!
کد مطلب: ١٥٦٤٧ تاریخ انتشار: ٠٧ دي ١٤٠٢ - ١٥:٤٠ تعداد بازدید: 781
سخنراني ها » اخلاق علوی
مناجاتی برای عشق بازی با خداوند!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی18-08-1402

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

18/08/1402

موضوع: مناجاتی برای عشق بازی با خداوند!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

خلاصه مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

با این مناجات زیبا، با خداوند عشق بازی کنید!

تماس بینندگان برنامه

چرا خداوند به خلقت حضرت آدم افتخار می کند!؟

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق نصیبمان شد باز در سید اللیالی، شب جمعه ای دیگر با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی مهمان شما بینندگان عزیز و ارجمند باشیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر استاد، حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

الحمدلله این توفیق را داریم در ابتدای برنامه گوش و دلمان را روانه ساحت زیبا و مطهر حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) می کنیم و می دانیم اگر قرار باشد معرفت ما اندکی بیشتر بشود باید این غبارهایی که در دلهای ما نشسته است کنار برود.

حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت شما هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خداوند منان خواهانم.

 همان طوری که عزیزمان اشاره کردند یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم تا ران ملخی هدیه به پیشگاه سلیمان هستی بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) باشد.

«ابوموسی عیسی بن مستفاد بجلی» متوفای 220 و معاصر امام رضا (سلام الله علیه) و امام جواد (سلام الله علیه) در کتاب «الوصیة» روایتی را از آقا امام رضا (سلام الله علیه) نقل می کند. مرحوم مجلسی هم این روایت را دارد.

روایت خیلی طولانی است در آخرین لحظات حیات رسول اکرم حضرت به امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره وصیت کرد فرمود یا علی هر آن چه که موجب رضایت زهرا باشد موجب رضایت من است. و هر چه موجب خشم و غضب حضرت زهرا باشد موجب خشم و غضب من است.

«وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا»

وای بر آنهایی که در حق زهرا ظلم می کنند

«وَ وَيْلٌ لِمَنِ ابْتَزَّهَا حَقَّهَا»

وای بر آنهایی که حق او را غصب می کنند

«وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا»

وای بر آنهایی که حرمت او را می شکنند.

«وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا»

وای بر آنهایی که در خانه او را به آتش می کشند.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج‏22، ص 485

اینها عبارت های است که رسول اکرم قبل از رحلت یا شهادت شان بیان کردند. امیرالمؤمنین را خودش آماده می کند در «روضه کافی» روایت خیلی مفصلی است، بعد از آن که مانع شدند رسول اکرم وصیتنامه بنویسد و نسبت هذیان به رسول الله دادند جبرئیل نازل شد عهد نامه ای را از طرف خدای عالم آورد به نبی مکرم داد نبی مکرم به امیرالمؤمنین داد. در آنجا خیلی مفصل است، اگر ان شاءالله فرصتی شد شاید مقداری در بعضی از جلسات اشاره ای کنیم.

من جمله چیزهایی که رسول اکرم از امیرالمؤمنین قول و تعهد گرفتند علی جان ظلمهایی که بعد از من به تو می شود صبر کن. مصیبت های که بر دخترم صدیقه طاهره وارد می شود برای رضای خدا و برای سالم ماندن اسلام از پاشیده شدن، تحمل کن. امیرالمؤمنین هم تعهد کردند.

حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن * مزد زحمات شب و روز پدرم بود

از فضه غم مادر فرزند بپرسید * او شاهد حال من و قتل پسرم بود

بشکافت مرا سینه ز مسمار در آن دم * کز هجر پدر خون جگر در بصرم بود

          و لست أدري خبر المسمار **  سل صدرها خزانة الأسرار

أَلا لعنة اللَّه على ألقوم الظالمين‏؛ وسيعلم الَّذين ظلموا أَي منقلب ينقلِبون

امیدواریم که ان شاءالله با آمدن آقای ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و انتقام از همه مظلومان عالم از حضرت هابیل گرفته تا عصر حاضر تا قیام قیامت مظلومان عالم نفس راحتی بکشند آرامش و خنکی در دل این ها ایجاد بشود بویژه صدیقه طاهره (سلام الله علیها).

یابن الحسن ما که دعا می کنیم گناهان ما به قدری زیادی است دعاهای ما به اجابت نمی رسد تو خود دعا کن برای فرجت نه به خاطر ما برای خشنودی قلب نازنین مادرت زهرا

یابن الحسن یقیناً همه می دانیم که فرج تو و آمدن تو قبل از هر کسی قلب نازنین صدیقه طاهره را خوشحال می کند. امیرالمؤمنین خوشحال می شود، رسول اکرم  خوشحال می شود. امام حسن و امام حسین مسرور می شوند. به خاطر خوشی دل اجداد طاهرینت آقا جان عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان.

مجری:

«اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ» طیب الله انفاسکم. خدا را شکر که این توفیق را داریم می شنویم و دلهای خودمان را آشنا می کنیم با آن مظاهر نور، منابع و مخازن نور. این اتصال لازم است برای حیات حقیقی انسان که غیر از همین نفس بر آمدنها است، این است که به زندگی انسان روشنی می بخشد قلب انسان را از تاریکی رها می کند.

در خدمت شما هستیم با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی این چند جلسه ای که در خدمت بینندگان عزیز بودیم نکات بسیار را شنیدیم نسبت به این که چه کار کنیم تا بتوانیم از شیعیان و پیروانی باشیم که حقیقتاً‌ پیرو هستیم. در روزی که حضرت قیام فرمودند هم دست از این پیروی بر نداریم بتوانیم خودمان را در زمره یاران و سربازان حضرتش قرار بدهیم.

از حضرتعالی یاد گرفتیم که باید معرفتمان را افزایش بدهیم تا بتوانیم جزء آن یاران حقیقی باشیم اگر امکانش است مختصری از آن چیزی که مطرح شده است بفرمایید تا ان شاءالله وارد مبحث جدید بشویم.

خلاصه مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

خدا را بر تمام نعمت هایش بویژه نعمت ولایت اهل بیت عصمت و طهارت سپاس می گوییم. عرض شد برای رسیدن به مقام بالا و کمالات لایق انسان و آن مقام خلیفة اللهی و در نتیجه در جوار حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) قرار گرفتن و از سپاهیان و مدافعین آن حضرت و شهدای رکاب آن حضرت بودن یک سری لوازمی دارد

(وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)

و اينکه براي انسان بهره‌اي جز سعي و کوشش او نيست.

سوره نجم (53): آیه39

تلاش و کوشش کردن سنت الهی است؛ اگر ما همین طور دست روی دست بگذاریم و منتظر باشیم آنچه که تقدیر الهی است بر ما بگذرد این بر خلاف سنت الهی است. باید تلاش کنیم، دعا کنیم حرکت کنیم به وظایف خودمان عمل کنیم تا بتوانیم به آن آرزوهای بالا و والایی که ملائکه و انبیاء گذشته آن مقام را آرزو می کنند برسیم.

«وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏»

از خدا می‌خواهم مرا به آن مقامی که شما پیش خدا دارید برساند.

المزار الكبير؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق: قيومى اصفهانى، ص177

همان طوری که عزیزمان هم اشاره کردند، تمام کمالات به یک مسئله بستگی دارد آن هم معرفت است، هر چه معرفت ما نسبت به ذات حق، صفات حق، اسماء حق و افعال حق بیشتر باشد قطعاً ارزش وجودی ما هم بالاتر است و کمالات ما هم در شمارش به بالاترین عددها می رسد.

از جمله معرفت اسماء حق، اهل بیت (علیهم السلام) هستند. امام صادق فرمود:

«نَحْنُ وَاللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»

به خدا سوگند که اسماء حسنای الهی ما هستیم!

الشافي في شرح الكافي؛ نويسنده: قزوينى، ملا خليل بن غازى‏، (وفات مؤلف: 1089 ق‏)، محقق: درايتى، محمد حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم‏: 1429 ق؛ ج2، ص401

فرمود:

«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص145

از طریق ما وحدانیت خدا محقق می شود عبادت خدا انجام می شود

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ بِكُم‏»

هر کس بخواهد به طرف خدا برود باید از در خانه شما آغاز کند.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏4، ص576

لذا این عبارت را هر هفته تکرار می کنیم «الزام الناصب»، در مورد یاران حضرت ولی عصر دارد:

«فهم الذين وحّدوا اللّه تعالى حقّ توحيده‏»

از ویژگیهای بارز یاران حضرت ولی عصر این است که اینها در مرتبه توحید، به بالاترین مرتبه رسیده اند.

إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجّل الله تعالى فرجه الشريف؛ ‏نويسنده: يزدى حايرى، على‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1323 ق‏)، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ناشر: مؤسسة الأعلمى‏، لبنان بیروت: 1422ق، ج2، ص165

یعنی حق توحید را ادا کرده اند. «ابن اعثم» از علمای بزرگ اهل سنت نقل کرده:

«رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ آخِرَ الزَّمَان‏»‏

مردانی مؤمن هستند و خدا را به آن گونه ای که شایسته است شناخته اند. و اینها یاران حضرت مهدی (ارواحنا فداه) در آخر الزمان هستند.

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج2، ص320

لذا دوستان! باید تمام تلاش مان را برای رسیدن به معرفت الله به کار بگیریم. اشاره شد بر این که یکی از اساسی ترین راه رسیدن به معرفت الله انجام واجبات و ترک محرمات است.

شاید گفتنش خیلی راحت باشد شنیدنش هم راحت تر ولی در عمل پیاده کردن خیلی سخت است. ما که آلوده به زخارف دنیا و زینت های دنیا و آلوده به مسائل طبیعت و ماده هستیم بیاییم به همه واجبات عمل کنیم و از همه محرمات اجتناب کنیم خیلی سخت است.

به قول بعضی از آقایان مثل کندن کوه با مژه چشم است؛ ولی چیز محال نیست اگر اراده کنیم خدا هم ما را کمک می کند.

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه‌هاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29) آیه69

فرمود آنهایی که می خواهند به طرف ما حرکت کنند خودمان دستشان را می گیریم و کمکشان می کنیم. واقعاً ما خالصانه و با نیت پاک تصمیم بگیریم به طرف خدا حرکت کنیم. نه این که اول صبح تصمیم بگیریم بعد محل کار برویم شروع کنیم از این و آن غیبت کردن به این نامحرم نگاه کردن و ترانه گوش کردن و مسائل دیگر. اینها قطعاً راه رسیدن به توحید و معرفت الله و رسیدن به مرتبه حضرت مهدی (ارواحنا فداه) نیست.

از مرحوم «علامه طباطبایی) سوال کردند چه کار کنیم به کمالات برسیم؟ فرمود مراقبه، مراقبه، مراقبه. باید کاملاً مراقب باشیم مثلاً سوار ماشین هستیم به چراغ رسیدیم پلیس آنجا ایستاده است چقدر مراقب هستیم چراغ قرمز را رد نکنیم، فرضاً‌ رد کردیم چقدر جریمه اش است؟ فرض چند ده هزار تومان ورود ممنوع نمی رویم پلیس ایستاده است شماره ماشین ما را بر می دارد.

اگر برای ملائکه ای که سمت چپ و راست مان هستند اعمال ما را می نویسند، خدای عالم که مراقب احوال ما است گذشته، آینده، حال، ظاهر و باطن ما همه عین حضور او است اگر به اندازه یک پلیس راهنمایی رانندگی مراقب باشیم رعایت کنیم قطعاً به جاهایی می رسیم که:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

همین اندازه بیش از این نه، همواره صبح بیدار می شویم چشم مان را ببندیم داخل ماشین بنشینیم حرکت کنیم سر چهار راه برسیم می ببینیم پلیس ایستاده است فوراً‌ ترمز می کنیم رد نمی شویم. ورود ممنوع و توقف ممنوع رد نمی شویم سبقت ممنوع انجام نمی دهیم چرا؟ چون پلیس ایستاده است نمره ماشین ما را می گیرد و جریمه مان می کند.

آیا جریمه های خدای عالم به اندازه جریمه یک پلیس راهنمایی برای ما نیست؟ آیا این انصاف است؟ فردای قیامت اگر حضرت ولی عصر از ما سوال کند به گوشت رسید که من ناظر اعمال شما بودم چه جواب داریم؟

«فَإِنَّا يُحِيطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم‏»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج53، ص175، ح7

این روایت ما به گوشش شما بارها رسید. گفتیم ما احاطه علمی بر تمام کارهای شما داریم چیزی از کارهای شما بر ما پوشیده نیست این را دیدید یا ندیدید، شنیدید یا نشنیدید؟

از بزرگان مثل آیت الله «بهجت» شنیدید که فرمود شما حرف می زنید قبل از آن که صدای شما به گوش تان برسد به گوش آقا امام زمان می رسد

«فإنا نسمع قبل أن تسمع ونری قبل أن تری»

قبل از این که شما ببینید ما می بینیم قبل از آن که شما بشنوید ما می شنویم. آیا این را شنیدید یا نشنیدید؟ چقدر برای این روایت ها بهاء دادید؟ چقدر ارزش قائل شدید؟ آیا برای نگاه و اطلاعات ما و این که ما بر تمام ذرات وجودی شما احاطه داریم ارزشی قائل شدید؟

تعبیر حضرت «امام» این است که امام (علیه السلام) بر تمام ذرات عالم احاطه علمی دارد. علم امام به عالم هستی از علم خود عالم هستی بر خودش قوی تر و نافذتر است. برای ما به اندازه پلیس راهنمایی احترام قائل نشدید چه جوابی خواهیم داد؟ آنجا می گوییم

«فَوَا أَسَفَا مِنْ خَجْلَتِي وَ افْتِضَاحِي وَ وَا لَهْفَا مِنْ سُوءِ عَمَلِي‏»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج91، ص142

ای وای بر این شرمندگی ها، ای وای بر این خجالت ها. ولی چه فایده ای دارد؟ آنجا حتی توان گفتن یک «لا اله الا الله» هم نداریم. گفتن یک صلوات که در پرونده مان اضافه کنیم نداریم. گفتن یک «یا الله» که در پرونده مان اضافه کنیم نداریم.

قبل از این که آن روز برسد که تمام درها بسته شود حسرت یک «لا اله الا الله» گفتن در دل مان بماند بیاییم «بیننا وبین ربنا» هر شب - نمی گویم نیم ساعت یا یک ساعت – فقط پنج دقیقه با خودمان خلوت کنیم و با خداوند راز و نیاز کنیم.

تصور کنیم الان عزرائیل آمده است ما را قبض روح کرده است وارد قبر شدیم، نکیر و منکر آمدند دارند از ما سوال می کنند با این اعمال مان چه جوابی داریم بدهیم؟ تصور کنیم پای نکیر و منکر، ملائکه افتادیم التماس، گریه و زاری و ضجه می زنیم خون گریه کنیم از ایشان بخواهیم ما را بر گردانند بعد چشم مان را باز کنیم خدا اجازه داد بر گردیم حالا برگشتیم چه کار کنیم!؟

همان کارهای روز گذشته را انجام بدهیم؟ روز از نو، روزی از نو، یا نه احساس کنیم بر گشتیم گفتیم یک تغییراتی در زندگی مان، در افکارمان، در نیاتمان ایجاد بشود.

نکته ای خدمت عزیزان اشاره کنم خیلی مهم است مقدار دقت کنیم زیاد شنیدیم می گویند:

«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ»

تمام عمل ها به نیت است.

مصباح الشريعة؛ نویسنده: منسوب به جعفربن محمد امام ششم (عليه السلام)، ناشر: اعلمی، محقق/ مصحح: ندارد، ص53

این نیت ها است که عمل ها را خراب می کند یا اعمال ما را نورانی می کند. نیت است که این اعمال ما بالا می رود به سر ما می کوبند و یا نه نیتی است که اعمال را به بالا می برد.

کسی خدمت «آیت الله بهجت» رسید جمله ای گفت آقای «بهجت» حسابی خندیدند گفته بود آقای «بهجت» وقتی نماز می خوانم سریع از سجاده ام کنار می روم. گفت چرا؟ گفت چون در روایت داریم نماز بالا می رود قبول نمی شود مچاله می کنند به سر نمازگذار می کوبند من از سجاده ام دو سه متر فاصله می گیرم اگر نمازم را کوباندند، به سرم نخورد روی سجاده ام بکوبند!! به قول «حضرت امام» ما باید از نمازهایمان استغفار کنیم، گناهان مان که هیچ!

امام سجاد فرمودند:

«إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا يَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ وَ مَنْ كَانَتْ حَقَائِقُهُ [حَقَّانِيَّتُهُ‏] دَعَاوِيَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ دَعَاوِيهِ دَعَاوِي‏»‏‏

خدایا آن کسی که کارهای خوبش در پیشگاه تو بد است حساب کارهای بدش چیست؟

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج1، ص348

نیت ها خیلی اثر دارد ما به چه نیتی زندگی می کنیم؟ اول از اعمال مان شروع کنیم دارم نماز می خوانم این نماز را برای چه می خوانم؟ آیا برای این که تکلیفی از گردن ما ساقط شود؟ آیا نماز می خوانم برای این که عادت کردم اگر نماز نخوانم ترک عادت است و ناراحت می شوم؟ برای این که ناراحت نشوم نماز می خوانم.

نماز می خوانم یک واجب الهی را انجام داده باشم، این نماز برای چیست؟ نماز می خوانم فردا خدا من را به بهشت ببرد؟ روزی دنیوی من را زیاد کند؟ فردای قیامت در آتش جهنم نبرد؟  آیه شریفه است:

(مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؛ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ)

از جهنمیان سوال می کنند چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ مي‌گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم.

سوره مدثر (74): آیه 42 و 43

(وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ)

و اطعام مستمند نمي‌کرديم

سوره مدثر (74): آیه 44

به فکر بیچاره ها، گرسنه ها و مظلومین نبودیم. یک دفعه این است که برای ترس از آتش است به خاطر رفتن به بهشت است خودمان را داریم فریب می دهیم چون به هر نیتی بخواهد باشد نماز را داریم می خوانیم و روزه را می گیریم.

اما اگر این نیت مان را بالا ببریم بگوئیم خدایا فردای قیامت من را بخواهی به جهنم ببری بنده تو هستم اختیار من در دست تو است مالک تو هستی، تصمیم گیرنده تو هستی، پروردگار تو هستی، من عبد هستم! می خواهی جهنم ببری عدالت است. بهشت ببری تفضل است ولی من احساس می کنم رضایت تو این است که من بلند شوم صبح نماز بخوانم.

این چقدر نماز ما را نورانی می کند و به نماز ما صفا می دهد به شرط این که الان شنیدیم به این ها عمل کنیم. مقداری از این بالاتر برویم نیت ما «حباً لله» باشد، از بحث رضاء هم بالاتر برویم خدایا تو چون دوست داری من نماز می خوانم، به این خاطر نماز می خوانم. چقدر لذتبخش است و صفا دارد.

یک دفعه از این مقداری بالاتر می رویم احساس می کنیم «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم». نمازی نمی خوانم کاری انجام نمی دهم. همه مال توست

(وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى)

و اين تو نبودي (اي پيامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختي؛ بلکه خدا انداخت!

سوره انفال (8): آیه 17

«بحول الله وقوته أقوم وأقعد ارکع وأسجد» احساس کنیم از خودمان چیزی نداریم هر چه کمالات و حرکات داریم این کمال مال خدا است. داریم نماز می خوانیم حول و قوه اش مال خدا است. حضور قلب مان را خدا داده است. توفیقی است خدا داده. همه چیز مال خدا است ما چه کاره هستیم؟ هیچ!

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

فقط ما جلوه خدا را می بینیم نماز می خوانیم نماز خودمان را نمی بینیم جلوه او را می بینیم، کمال او را می بینیم، حرکت و قوه او را می بینیم اگر یک همچنین حالی برای ما دست داد بالاترین مقام مخلَصین است یعنی نه وجودی برای خودشان قائل هستند و نه کمالی برای خودشان قائل هستند.

در روایت دارد وقتی ملائکه می خواهند این اعمال را بالا ببرند بو می کنند اگر بوی خوش بدهد صورت نورانی زیبا باشد این را بالا می برند، اگر بوی تعفن بدهد نمازگزار اهل غیبت، دروغ، بهتان است به نامحرم نگاه می کند حرام می خورد بوی تعفن می دهد اصلاً به این نماز توجه نمی کنند این نماز را می گیرند و به سر صاحبش می کوبند. اگر زرنگ باشد مثل آن آقا از سجاده اش کنار می رود که روی سجاده اش کوبیده شود وگرنه زرنگ نباشد به سرش کوبیده می شود.

در روایت داریم ملائکه عمل را می بینند هر چه می خواهند بو کنند می بینند توانایی بوییدن این نماز و عمل را ندارند، هر چه بخواهند نورانیت این عمل را ببینند طاقت مشاهده نورانیت این عمل را ندارند معطل می مانند خدایا این چه عملی است که ما توانایی بوییدن و مشاهده اش را نداریم.

برق نورانیتش چشم را می زند خطاب می آید این عمل خدا است، این بنده برای خودش هیچ عمل و کمالی در نظر نگرفت، خودش را ملک طِلق من دانست و عبد دانست. هر چه انجام داد احساس کرد به حول و قوه من انجام داده است. تمام اعمالش عین ربط به من بوده است. برای اعمال هیچ چیزی ندید. همان:

«كنت سَمْعَهُ الذي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الذي يُبْصِرُ بِهِ وَيَدَهُ التي يَبْطِشُ بها وَرِجْلَهُ التي يَمْشِي بها»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2384، 6137

وقتی بنده به یک مرحله رسید خدا می گوید من چشم و زبان او می شوم.

«کنت لسانه الذي یتکلم به»

من زبانش می شوم حرف می زند من زبانش می شوم «بسم الله الرحمن الرحیم» می گوید با زبان من «الحمد لله رب العالمین» می گوید. با زبان من «سبحان ربی العظیم و بحمده» می گوید این عمل دیگر عمل عبد نیست عمل خودش است. نورانیت عمل خدا برای ملائکه قطعاً قابل مشاهده نیست. عطر و بوی خوشش برای ملائکه قابل استشمام نیست.

امیداوریم خدای عالم به ما توفیق بدهد در عمرمان یک چشم بر هم زدن همچنین عملی از ما سر بزند. همیشه نه، یک چشم بر هم زدن همچین توفیقی داشته باشیم به یک مرحله ای برسیم

«كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص352، بَابُ مَنْ آذَى الْمُسْلِمِينَ وَ احْتَقَرَهُم‏، ح7

 

چشمش، چشم الهی می شود. دستش، دست خدایی می شود. زبان،‌ زبان خدایی می شود اگر به این جا رسیدیم مرتبه ای است که:

بار دیگر از ملک پران شوم * آن چه در وهم تو ناید آن شوم!

این یک چیزی بود به ذهن مان آمد هم برای خودمان هم برای بعضی از بینندگان عزیزمان که اهل دل هستند دنبال راه هستند، راه را در حد فهم مان نشان می دهیم می گویند:

«اُنظُر إلَی ما قالَ وَ لا تَنظُر إِلَی مَن قال»

به گوینده نگاه نکنید به گفتارش نگاه کنید

وقتی انسان به مرحله بندگی می رسد عبادتش زنگ تفریحش می شود. لذتی که اینها از عبادت می برند عروس و داماد در شب اول ازدواج شان می برند. احساس می کنند تمام ثروت ها و لذت های دنیا در برابر این ناچیز است از عبادت شان لذتی می برند که سلاطین و پادشاهان از تمام عمر سلطنتشان یک چشم به هم زدن همچین لذتی را نمی برند.

بحث خستگی و این ها نیست اصلاً‌ احساس خستگی نمی کنند مثل دوران نامزدی دختری که دل بخواه و مورد نظرش بوده خدای عالم توفیق داده به وصالش رسیده است. با این دختر چندین ساعت حرف می زند خسته نمی شود اصلاً خواب به چشمش نمی آید. هر لحظه صحبت هایش را با معشوقه اش ادامه می دهد بیشتر لذت می برد.

یک دفعه می بیند نزدیک به چهار، پنج ساعت گذشت می گوید به گمانم یکی دو دقیقه بیشتر نگذشته است. اگر ما این طوری باشیم در روایت داریم به بعضی از بندگانم توفیق می دهم عاشقم باشند. به عشق برسیم اگر به عشق رسیدیم احساس کردیم عاشق هستیم او معشوق!

با این مناجات زیبا، با خداوند عشق بازی کنید!

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست * کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست

از سر لطفش اگر کوی بهشتم می برند * پای ننهم گر در آن جا وعده دیدار نیست

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند * گرد در بام دوست آواز کنند

هر جا که دری بود شب در بندند * اِلّا دَرْ عاشقان که شب باز کنند

عشق اگر آمد همه چیز را نابود می کند عشق وقتی آمد دیگر آنجا بهشت، جهنم، قیامت و ... هیچ چیزی نیست.

یکی پرسید از آن مجنون بی دل * که ای از فیض شب گردیده غافل

چرا شب ها تو را آه و فغان است * که شب آسایش پیر و جوان است

جوابش را داد آن مجنون بی دل * که ای از فیض شب گردیده غافل

که شب ها عاشقان را راز باشد * که شب کوی وفا در باز باشد

در قیامت عاشقان را با قیامت کار نیست * کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست

از سر لطفش اگر کوی بهشتم می برند * پای ننهم گر در آن جا وعده دیدار نیست

در روایت داریم بالاترین لذت بهشتیان این است که با خدای عالم دو به دو حرف می زنند، مثل حضرت موسی:

(وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ)

و چون موسي به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت.

سوره اعراف (7): 143

‏ مثل رسول اکرم:

(ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَى)

سپس نزديک آمد و نزديکتر شد تا [فاصله‏اش] به قدر [طول] دو [انتهاي] کمان يا نزديکتر شد.

سوره نجم (53): آیه 9

(قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَى) بالاترین مقام است. در «دعای عارفین» است خیلی جالب و تکان دهنده است.

«إِلَهِي فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِينَ تَوَشَّحَتْ أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَيْكَ فِي حَدَائِقِ صُدُورِهِم وَ أَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِم‏»‏»

خدایا من را از آنهایی قرار بده درخت شوقت عشقت است عشق تو در جای جای قلبش بروید جوانه بزند و شکوفه کند. آتش عشق تو تمام وجودش را آتش بزند و شعله ور کند!

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج91، ص150

از دوستان تقاضا می کنم با «مناجات عارفین» بیشتر انس بگیرند با معنایش مأنوس باشند خیلی زیاد لازم نیست حتماً به الفاظش درگیر باشند ببینیم عبارتهایی که ائمه (علیهم السلام) مخصوصاً امام سجاد (سلام الله علیه) دارد چیست!

هر کسی یک حالی دارد، یکی با مناجات راجین عشق می کند یکی با مناجات شاکین عشق می کند، یکی با مناجات عارفین عشق می کند. ولی مناجات عارفین نکته هایی دارد که خیلی عجیب است، دو مناجات است که خیلی لذتبخش است یکی مناجات مریدین و دیگری مناجات عارفین است اینها را دقت کنیم.

 بعد می گوید:

«فَهُمْ إِلَى أَوْكَارِ الْأَفْكَارِ يَأْوُونَ وَ فِي رِيَاضِ الْقُرْبِ وَ الْمُكَاشَفَةِ يَرْتَعُونَ وَ مِنْ حِيَاضِ الْمَحَبَّةِ بِكَأْسِ الْمُلَاطَفَةِ يَكْرَعُونَ وَ شَرَائِعِ الْمُصَافَاةِ يَرِدُونَ قَدْ كُشِفَ الْغِطَاءُ عَنْ أَبْصَارِهِمْ»

خدایا من را از آن هایی قرار بده همه پرده ها کنار برود تو را ببینم همانی که حضرت موسی تقاضا کرد. (أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيكَ).

یکی از شیعیان امیر المؤمنین تجلی و نگاهی به کوه کرد کوه تکه تکه شد حضرت موسی افتاد و غش کرد. ما به آن جا برسیم که:

«وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَى مَحْبُوبِهِمْ أَعْيُنُهُم‏»

خدایا من را جزء آنهایی قرار بده وقتی معشوقش نگاه می کند چشمش روشن می شود.

«مَا أَلَذَّ خَوَاطِرَ الْإِلْهَامِ بِذِكْرِكَ عَلَى الْقُلُوبِ»

خدایا چه لذت دارد آن الهامی که در قلب عاشقانت ایجاد می کنی!

«‌وَ مَا أَطْيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ وَ مَا أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِك »

خدایا محبت تو چقدر خوش طعم است. تقرب به تو چقدر گوارا است!

 مردم اگر با نوشیدن شربت و عسل لذت می برند خدایا من از قرب تو همان لذتی می برم که دیگران از نوشیدن شراب و نوشیدنی ها لذت می برند.

عرض کردم ائمه (علیهم السلام) به ما راه حرف زدن با خدا را یاد دادند. خیلی زیاد معتقد نیستم مثلاً شب جمعه «دعای کمیل» را از اول تا آخر بخوانیم. خوب است اگر کسی حال داشته باشد از اول تا آخر با حال بخواند خیلی خوب است ولی لقلقه زبان هیچ فایده ای ندارد. ما به «دعای کمیل» دقت کنیم به فقراتش می رسیم ببینیم کجا دل ما می لرزد؟ کجا ارتباط ما با خدا محکم تر می شود؟ کجا لذت بیشتر می بریم؟ همان را بگیریم در نماز،‌ در قنوت، در رکوع، در سجده تکرار کنیم آن ما را بالا می برد.

آن که وقتی می رسیم مثل این که شما شماره ای می گیرید مدام رد می کند یک دفعه می گیرید وصل می شود وصل شد راحت می توانید با طرف مقابل تان حرف بزنید، زنگ می زنید می گوید در دسترس نیست. زنگ می زنید تلفن خاموش است. زنگ می زنید اشغال است. وقتی زنگ زدید تلفن زنگ خورد نشانگر این است که این ارتباط برقرار شده است.

مثلاً بعضی از عرفا از اول شب تا صبح فقط کارشان این است که:

«إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي‏»

مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، محقق/ مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، ج2، ص846

غیر از تو چه کسی است رفع مشکلاتم را از او بخواهم؟ بخشش گناهانم را از او بخواهم غیر از تو چه کسی است دردهای دلم را درمان کند. غیر از تو چه کسی است بیماری های روحی و روانی من را علاج کند؟

یک دفعه کسی با این تعبیر می گوید:

«فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِينَ‏»

خدایا قسم به عزت و جلالت اگر من را به جنهم ببری اگر من را لال نکنی همان جا یا الله می گویم همان جا یا رب می گویم. خدایا یا رب یا ربم را به گوش جهنمیان می رسانم

«وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّي لَك‏»

خدایا اگر به جهنم ببری می گویم آی مردم، من خدا را دوست داشتم به این جا من را آوردند.

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة – بیروت، ج‏2، ص 596

ما باید نحوه الفاظ را از این دعاها بگیریم و بعد از این که زنگ خورد و تلفن متصل شد ببینیم کجاها تلفن متصل می شود آن را بر داریم در کاغذی بنویسیم یا در موبایل مان ذخیره کنیم آن را یکی دو هفته مدام تکرار کنیم.

دوباره این دعاها را بخوانیم کجا باز قلب مان به لرزه می افتد؟ کجا تلفن وصل می شود این ها را ملاک قرار بدهیم.

مجری:

بسیار عالی، دوست داریم هنوز بشنویم اما چه کنیم که وقت کم است. الحمدلله در محضر حضرت استاد بهره می بریم و استفاده می کنیم و از تک تک این کلمات به صرف شنیدنشان آن لذت به ما دست می دهد چه برسد به این که بخواهیم اینها را ان شاءالله تجربه کنیم و در زندگی مان طعم این ها را بچشیم و حلاوت شان را درک کنیم.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده (آقای امین از تهران – شیعه)

سلام علیکم. من به «شبکه وهابی کلمه» زنگ زدم سوالی از آنها پرسیدم گفتم اگر شما شبکه اسلامی هستید و دفاع از «فلسطین» و مسلمانان می کنید چرا از کارشناس های «صهیونیستی» استفاده می کنید؟ مجری به نام «عقیل هاشمی» دارند یک نفر به نام «وحید بهشتی» است، ایشان پرچم «اسرائیل»‌ را بالا برده بعد او را در شبکه آوردند و با او مناظره می کنند.

آن ها این جواب را به من دادند گفتند به همان دلیلی که حضرت علی با «معاویه»‌ مناظره کرد و حرف زد ما این کار را انجام دادیم. من سواد زیادی هم ندارم به آن شبکه زنگ زدم آقای «خدمتی» گفت «رافضی ها - شیعه ها» هیچ کاری برای اسلام و «فلسطین» نکردند. زنگ زدم گفتم آقای «خدمتی» شما سنی ها از ما شیعیان بیشتر هستید «یمن» موشک می زند «مصر» دفع می کند.

«حشد الشعبی» هر روز به منافع «اسرائیل و آمریکا» حمله می کند شما چه کار کردید؟ آقای «مولوی عبد الحمید» روز جمعه مردم را بر ضد انقلاب و ایران تحریک می کند این همه محافظ و ماشین برای خودش جمع کرده است چرا ایشان «اسرائیل» نمی رود چرا با «ایران» مشکل دارد؟ ایشان از من سوال های کردند نتوانستم جواب بدهم از آیت الله «قزوینی» می خواهم جواب شان را بدهد.

مجری:

آقای «بهشتی» را با عنوان یک کارشناس دعوت کرده بود؟

بیننده:

بله، آقای «عقیل هاشمی» دعوتش کرده بود. من به عنوان شیعه به آن شبکه رفتم این سوال را پرسیدم ایشان گفت برو از آخوندهایتان بپرس برایت می گویند چرا علی با «معاویه» مناظره کرد ما هم به این دلیل «وحید بهشتی» را آوردیم؟

مجری:

آقا «امین» عزیز تشکر می کنم احسنتم اولاً یک خدا قوت بگویم این دغدغه تان را ستایش کنم به خاطر این که احساس درستی به شما دست داد باید کجا را بزنید و کجا را باید پی گیری کنید و تماس شما هم قطعاً در این راستا بوده است. ان شاءالله این فعالیت های شما روز افزون بشود. حضرت استاد در خدمتتان هستیم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدمت این عزیزمان عرض کنم اولاً این که امیرالمؤمنین رفت «معاویه»‌ را آورد مناظره کرد این دروغ و بهتان به امیرالمؤمنین و بهتان به «معاویه» هم است. هیچ جا نداریم امیر المؤمنین رفته باشد «معاویه»‌ را برای مناظره آورده باشد.

اصلاً «معاویه» جرأت نزدیک شدن به امیرالمؤمنین را نداشت. روایتی ولو ضعیف بیاورید که امیرالمؤمنین، «معاویه» را آورد از آن وقتی که امیر المؤمنین در مسند قدرت قرار گرفت «معاویه» به عنوان دشمن جانی امیر المؤمنین و مسلمان ها قیام کرد و آخرش هم قضیه حکمیت و امثال این بود این دروغ محض و بهتان به حضرت امیر و «معاویه» است.

ثانیاً اگر هم آورد شما می گویید برای مناظره آورده است آیا شما آقای «بهشتی»‌ را برای مناظره آوردید یا به عنوان کارشناس آوردید؟ او دارد حرف شما و «اسرائیل» وحشی را آن جا می زند. به جای این که نسبت به مظلومان «فلسطین» حرف بزند از دژخیمان غاصب دارد دفاع می کند این چه نحوه برخوردی است؟!

در فضای مجازی قطعاً‌ بینندگان عزیزمان دیدند یکی از علمای بزرگ اهل سنت با صدای بلند می گوید یک میلیارد و نیم سنی در دنیا قدمی برای «فلسطین» بر نداشتند و منتظر هستند نیم میلیون شیعه و «حزب الله لبنان» که از «فلسطین» دفاع کند. الان همه چشم به راه اقدامات «حزب الله» و «سید حسن نصر الله» ‌هستند.

یعنی تمام چشم ها دوخته شده است ببینند این سید اولاد زهرا چه کار می خواهد انجام بدهد. تمام گوش ها تیز شده است که صدای غرش حمله حیدری این سید اولاد زهرا را بشنوند. این برای شما مایه ذلت نیست؟

از آن طرف می گویند شیعه ها با «اسرائیل» دست به دست هم دادند می خواهند «فلسطین» را از بین ببرند، این هم از آن دروغ ها و حرف های شاخدار است که مرغ های پخته نمی خندند که هیچ حتی خوارجی که به دست امیر المؤمنین به درک واصل شدند در جهنم می شنوند به حرف اینها می خندند. می گویند اینها چقدر احمق هستند و شعورشان را از دست دادند.

افتخار «جمهوری اسلامی» این است 22 بهمن 57 «انقلاب اسلامی» به نتیجه رسید روز 23 بهمن کاملاً یادم است اصلاً فراموش نمی کنم روز 23 دستور دادند «سفارت اسرائیل» تعطیل شد و به جای آن «سفارت فلسطین» در «تهران» آغاز به کار کرد. این بالاترین سند افتخار شیعه است شما چه کار کردید؟

الان شما در «امارات»‌ هستید چند روز پیش در فضای مجازی آمد دولت «امارات» چندین هواپیما ادوات نظامی و جنگی برای «اسرائیل» برده است. این ها مال شما است در «آمریکا» در دفاع از «فلسطین» تظاهرات می کنند کسی متعرض نمی شود در «فرانسه، آلمان و انگلیس» تظاهرات کردند. در «بحرین» تظاهرات کردند تظاهرات مردم را در دفاع از «فلسطین» به خاک و خون کشیدند. این چه بساطی است.

در «مصر» این آقای «السیسی» خائن حاضر نیست امکاناتی که مردم حتی «سازمان ملل»‌ فرستاده، راه را باز کند به دست «فلسطینیان» برساند. تمام تلاشش هم این است که کاری کند «اسرئیل» وحشی از او راضی باشد تمام تلاش او این است.

«اردن» در این مدت چه کار کرد؟ قدمی برداشت حتی آنهایی که پشت مرز آمده بودند یکی از مرزها، هم مرز «فلسطین» با «اردن» است خیلی راحت می توانستند مسلمان های «اردن» می خواستند به «فلسطین» بیایند اجازه بدهد مرز «رفح» را باز کند به آن جا بروند. یا مواد غذایی و آشامیدنی را برای «فلسطینیان» بفرستد. حاضر نشد مرز را برای مظلومان «فلسطین» باز کند این غیرت مسلمان نماها است!

در «آمریکا و انگلیس» دیدید «یهودی»ها در دفاع از «فلسطین» تظاهرات کرند گفتند «اسرائیل»‌ آبروی ما «یهودی»ها را بردند. شما کارشناسان یا کارنشناسان «شبکه کلمه، وصال،‌ نور،‌ توحید» و ... در طول یک ماه و اندی چه کار کردید که بیش از ده هزار انسان به خاک و خون کشیده شدند؟

بیش از پنج هزار کودک شهید شدند شما چه کار کردید؟ جز این که سنگ «اسرائیل» را به سینه زدید کار دیگری که انجام دادید؟

مجری:

طیب الله تشکر می کنم از آقا «امین از تهران» تماس گرفتند و دغدغه به حقشان را با ما در میان گذاشتند. دعا می کنیم مظلومین «فلسطین» هر چه سریع تر از چنگال ظلم «اسرائیلی»های غاصب وحشی نجات پیدا کنند.

چرا خداوند به خلقت حضرت آدم افتخار می کند!؟

آقای «کرمی» تماس گرفتند و سوالی پرسیدند که در جلسه پیش حضرتعالی اشاراتی به بحث خلقت حضرت آدم فرمودید آیه شریفه (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) را که خداوند فرمودند و به خودشان نسبت دادند. چطور ممکن است خداوند افتخار کند مگر انسان چه موجودی بود که خداوند تا این حد خداوند به خودش بارک الله گفته است و به این مسئله افتخار کرده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در اینجا حرف خیلی زیاد است بحث سر این است که خدای عالم شش رقم موجود آفریده است. فرشته ها؛ اجنه؛ انسان. این سه دسته در یک طرف هستند. سه دسته دیگر: حیوانات؛ نباتات؛ جمادات. این سه هم در یک طرف هستند.

(تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا)

آسمانهاي هفتگانه و زمين و کساني که در آنها هستند، همه تسبيح او مي‌گويند؛ و هر موجودي، تسبيح و حمد او مي‌گويد؛ ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد؛ او بردبار و آمرزنده است.

سوره اسراء (17): آیه 44

تمام این شش دسته فرشتگان، اجنه، انسان، حیوانات، نباتات و جمادات همه مشغول تسبیح خدا هستند. در ملک خداوند غریزه عبادت قرار داده است، اینها هیچگاه معصیت خداوند را نمی کنند.

حیوانات غریزه خوردن، خوابیدن، بار بردن و تولید نسل دارند. جمادات و نباتات در اختیار بشر هستند. به اجنه و انس می رسیم برای این دو راه رسیدن به کمال و راه رسیدن به بدترین مرتبه ذلت است.  از طرفی می بینیم:

(قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيهِ لَقَوِي أَمِينٌ)

عفريتي از جن گفت: «من آن را نزد تو مي‌آورم پيش از آنکه از مجلست برخيزي و من نسبت به اين امر، توانا و امينم!»

سوره نمل (27): آیه 39

یک عفریتی از جن به حضرت سلیمان گفت قبل از این که از جایت بلند شوی تخت و تاج «بلقیس» را از «صنعا» به «فلسطین» می آورم. پایتخت حضرت سلیمان «فلسطین» امروز ما بوده است. حضرت سلیمان قانع نشد گفت زیاد است از جا بلند شدن یکی دو ثانیه طول می کشد.

(قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يرْتَدَّ إِلَيكَ طَرْفُكَ)

(اما) کسي که دانشي از کتاب (آسماني) داشت گفت: «پيش از آنکه چشم بر هم زني، آن را نزد تو خواهم آورد!»

سوره نمل (27): آیه 40

آصف ابن برخیا گفت من می توانم در یک چشم بر هم زدن تاج و تخت «بلقیس» را خدمت شما بیاورم. بشر می تواند به مرحله ای برسد که:

(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ)

چون به چيزي اراده فرمايد کارش اين بس که مي‏گويد باش پس [بي‏درنگ] موجود مي‏شود.

سوره یس (36): آیه 82

آصف ابن برخیا «علمٌ من الکتاب» داشت ولی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می گوید از هفتاد و دو قسم علم یک یا دو علم در نزد آصف ابن برخیا بود هفتاد تایش در نزد ما است.

این که بشر می تواند به این جا برسد «كنت سَمْعَهُ الذي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الذي يُبْصِرُ بِهِ»، اگر این بشر آن مسیر را خوب طی کند چشم او می شوم که با چشم من می بیند و با گوش من می شنود با زبان من حرف می زند با با دست من کار انجام می دهد، با پای من حرکت می کند.

این بشری که به این جا می تواند برسد یعنی برسد به آن جایی که خدا گونه بشود. آیا خدای عالم که همه موجودات را آفریده است بشری که می تواند به مرحله ای برسد که به فکر فرشته هم نیاید آیا این (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) دارد یا ندارد؟ این یک بُعد!

بُعد دیگر از نظر بُعد جسمانی و طبیعی علم روز کشف کرده گوش ما می شنود هزاران تارهای صوتی بین گوش و مغز ما است هر کدام از این تارها مخصوص شنیدن یک نوع صدا است.

صداهای خشن یک تار صوتی، نرم یک تار صوتی، نازک یک تار صوتی، صداهایی که لذتبخش است یک تار صوتی، هزاران تار صوتی خدای عالم در گوش ما قرار داده است که ما بتوانیم انواع صداها را بشنویم.

چشم ما می خواهد تصاویر را به ذهن مان مخابره کند، بشر در علم این همه پیشرفت کرده است اگر چشم کسی معیوب بشود آیا می توانند این چشمی که معیوب شده است یا کسی که مادر زاد نابینا است می توانند ساختمان چشمی که جزئی از بدن است. قلب، ریه، کبد و امثال آن سر جای خودش، آیا کسی به فکرش هم می رسد همچنین کاری انجام بدهد؟

آیا این (تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) ندارد؟ مهم تر از همه اینها خدای عالم این بشر را آفریده است این بشر آیینه تمام نمای اسماء و صفات حق است.

«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏»

مصباح الشريعة؛ نویسنده: منسوب به جعفربن محمد امام ششم (عليه السلام)، ناشر: اعلمی، محقق/ مصحح: ندارد، ص13، الباب الخامس في العلم

مرحوم آقای «طباطبایی» می گوید «فَقد» نگویید بگویید «مَنْ عرف نفسه عرفَ ربه» مراد از «عرفَ نفسه» و «عرف ربه» چه است؟ یک دفعه با مسائل مادی نظمی که در سلسله ساختمان بدنی ما است الان بخواهیم حرف بزنیم هزاران یا میلیاردها عوامل دست به دست هم می دهد تا صدا تولید بشود شما صدای من را بشنوید. آیا این ها (تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) ندارد؟

آیا این «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّه‏» نیست؟ پیغمبر فرمود هر کس خودش را شناخت خدا را هم شناخت همان:

(وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)

و در او از روح خود (يک روح شايسته و بزرگ) دميدم.

سوره حجر (15): آیه 29

من بارها گفتم مثلاً می گوییم چشم من، این «من» چه کسی است؟ این من را می توانید برای ما تصویر کنید؟ دست من، قلب من، بعضی ها می گویند این من، روح است روح من، روح به من اضافه شد پس من، غیر از روح و قلب است.

لذا این من در همه جا است در فرشته ها، در حیوانات، در اجنه، در نباتات و جمادات است. کلمه من در همه جا است این «من» چیست؟

تا به حال فکرش نیفتادیم کشف کنیم منی که مدام می گویم قلب من، روح من، خانه من، ملک من، ماشین من، چشم من؛ این «من» چیست؟ آن چه که از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) در بعضی از سیر و سلوک ها آمده است مراقبه آیینه ای یک بحث دیگری است اگر فرصتی شد صلاح دیدم یک روزی توضیح می دهم این من، همان منی است که خدای عالم در روز اَزل از روحش در نوع انسان ها نه حضرت آدم دمیده است (وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)

این منی که دارم می گویم روح من، یعنی در حقیقت روح خدا، قلب من یعنی در حقیقت همان قلب (وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي) آن «من» اشاره به (وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي) است.

در میان همه موجودات تنها موجودی که می تواند به کمالاتی برسد که در حقیقت مظهر تجلی تمام کمالات الهی باشد. مظهر تمام اسماء جمال و جلال الهی باشد در میان این همه موجودات حتی اجنه هم برای رسیدن به این مرتبه عاجز هستند نمی توانند. از آن جایی که می شود بشر به این جا برسد خدای عالم وقتی این بشر را ‌آفرید دید این بشر تنها موجودی است که می تواند خدا گونه باشد.

(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ)

چون به چيزي اراده فرمايد کارش اين بس که مي‏گويد باش پس [بي‏درنگ] موجود مي‏شود.

سوره یس (36): آیه 82

این بشر هم به آن جا برسد وقتی به این رسید (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) گفت.  چه خلقت و مخلوق زیبایی است یعنی در حقیقت همان تعبیر:

(وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي)

و من تو را براي خودم ساختم (و پرورش دادم)!

سوره طه (20): آیه 41

عزیزان تعبیر (وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي) را در تفاسیر عرفانی رویش کار کنید که معنایش چیست؟ آیا در مورد فرشته ها این تعبیر آمده است؟ در حیوانات و اجنه آمده است؟ فقط در حق انسان آمده است.

حضرت موسی یک مرتبه تکامل یافته این بشر است (وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي) در حقیقت خطاب به کل انسان ها (بشر) است تو را برای خودم آفریدم. چون برای خودم آفریدم (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ)         چون می تواند به مرحله ای برسد که تمام وجودش، وجود الهی شود (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) این در حقیقت توضیحی است.

در اینجا به این عزیزمان توصیه می کنم کتابی به نام «در محضر علامه طباطبایی»  آقای «رخشاد» نوشته است. آقای «طباطبایی» مطالبی که در «المیزان» جرأت نکرده است بگوید حتی در کتاب «الولایه»اش هم نگفته است در این جا ایشان خیلی از مطالب را بیان کرده است نمی دانم در اینترنت است یا نه، اگر نباشد PDF کتاب را در کانال خودم در ایتا می گذارم.

من همیشه به رفقای کلاسم می گویم بر خودتان واجب کنید، نذر کنید، قسم بخورید روزی پنج تا ده صفحه از این کتاب را مطالعه کنید. کتاب انسان ساز و آدم درست کن است. کتابی است که انسان را درست می کند

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

یک سری نکاتی را آیت الله «علامه طباطبایی» در این جا دارد. البته کتابی هم برای مرحوم آقای «سعادت پرور پهلوانی» به نام «ثمرات حیات» است، این کتاب سه یا چهار جلدی است آن کتاب هم کتاب خیلی زیبا و انسان ساز است. مخصوصا برای آن هایی که می خواهند به سیر و سلوک بروند و مقداری قدرت معرفتی شان نسبت به خدای عالم بیشتر شود آن هم کتاب خیلی خوبی است.

ان شاءالله PDF این کتاب را هم در کانال ایتای خودم قرار می دهم، تا عزیزان بتوانند استفاده کنند، اگر حال پیدا کردند ما را هم دعا کنند. رسیدن به آن جایی که امام سجاد فرمودند:

«فَأَنْتَ لَا غَيْرُكَ مُرَادِي وَ لَكَ لَا لِسِوَاكَ سَهَرِي وَ سُهَادِي وَ لِقَاؤُكَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ رُؤْيَتُكَ حَاجَتِي‏»

خدایا هدفم فقط تو هستی می خواهم به تو برسم. شب زنده داری و گریه های شبم فقط تو هستی. رسیدن به تو و ملاقات تو مایه نور چشم است. تماشای تو بالاترین حاجت من است.

زاد المعاد- مفتاح الجنان‏؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق‏)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدين‏، ناشر: موسسة الأعلمي للمطبوعات‏، بيروت‏ 1423 ق، ص411

اگر کسی بخواهد به این جا برسد «وَ رُؤْيَتُكَ حَاجَتِي‏»؛ یعنی آنی که حضرت موسی خواست خدای عالم گفت (لَنْ تَرانی) ولی امام سجاد راه هایش را به ما یاد داده است. می گوید اگر از این مسیر رفتی دیگر (لَنْ تَرانی) نخواهی شنید آن جا تَرانی خواهید شنید.

أرنی کسی بگوید که خدا را ندیده باشد * تو که با منی همیشه چه أریٰ چه لَنْ ترانی!

مجری:

بسیار شیرین بیان فرمودید، الحمدلله از محضرتان استفاده می کنیم و بسیار بهره بردیم.

این نکته را هم خدمت شما عزیزان عرض کنم برای ارتباط با کانال شبکه های اجتماعی که مرتبط با این شبکه هستند می توانید عدد 313 را به سر شماره 30001515 پیامک بفرستید عضو این کانال ها خواهید شد.

از شما بینندگان ارجمند بسیار متشکر و ممنون هستیم خدا را شکر می کنیم که تا انتهای برنامه توانستیم شما را همراهی کنیم ان شاءالله موفق، مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها