2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آيا عزاداري و گريه تنها براي امام حسين عليه السلام ثواب دارد يا شامل عزاداري اهل بيت غير معصوم ايشان نيز مي‌شود.
کد مطلب: ٨٠٥٤ تاریخ انتشار: ١٩ شهریور ١٣٩٧ - ١٠:٤٣ تعداد بازدید: 12686
پرسش و پاسخ » امام حسين (ع)
آيا عزاداري و گريه تنها براي امام حسين عليه السلام ثواب دارد يا شامل عزاداري اهل بيت غير معصوم ايشان نيز مي‌شود.

سؤال كننده: علي

توضيح سؤال:

سؤالي که چند وقت است ذهنم را مشغول کرده اين است، روايات و احاديثي که دلالت بر اجر و ثواب عزاداري و گريه بر حضرت سيد الشهدا دارد آيا مشمول مادون حضرت ابا عبد الله هم مي‌شود؟ مثلا ما با شنيدن نام مبارک حضرت عباس يا حضرت رقيه يا حضرت زينب اشک مان جاري مي‌شود و دل مان مي‌سوزد آيا اجر و ثوابي دارد يا اينکه اين ثوابها مخصوص عزاداري براي حضرت ابا عبد الله است. با تشکر

پاسخ:

مقدمه

در احاديث اهل بيت عليهم السلام نسبت به ثواب گريه و عزاداري براي حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام و ديگر معصومان ، تأکيد فراواني شده است. از جمله مرحوم صدوق در کتاب ثواب الاعمال از حضرت امام سجاد عليه السلام روايت مي‌کند:

«أيما مؤمن من دمعت عيناه لقتل الحسين عليه السلام حتى تسيل على خده بوأه الله تعالى بها في الجنة غرفا يسكنها أحقابا وأيما مؤمن دمعت عيناه حتى تسيل على خديه فيما مسنا من الأذى من عدونا في الدنيا بوأه الله منزل صدق، وأيما مؤمن مسه أذى فينا فدمعت عيناه حتى تسيل على خده من مضاضة أو أذى فينا صرف الله من وجهه الأذى وآمنه يوم القيامة من سخط النار.»

«هر مؤمني که بخاطر شهادت امام حسين عليه السلام چشمانش اشک آلود شود، تا اينکه اشکش بر گونه اش جاري شود، خداي تعالي در بهشت جايگاهي عنايت مي‌کند که مدتهاي طولاني در آن ساکن خواهد بود. و هر مؤمني که بخاطر اذيت هايي که از جانب دشمنان ما به ما ‌رسيده، از چشمانش بر گونه‌هايش اشکي جاري گردد، خداوند جايگاه مناسب و نيکو به او عنايت مي‌کند و هر مومني که در راه ما (اهل بيت) آزاري ببيند و چشمانش اشک آلود شود و اشکهايش بر گونه‌هايش جاري شود، خداوند اذيت را از او برطرف مي‌کند و در قيامت او را از عذاب آتش در امان مي‌دارد».

صدوق، محمد بن علي ابن بابوية، متوفاي 381ق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 83، قم، منشورات رضي، دوم، 1368ش.

همچنين در منابع اهل سنت به ثواب گريه و عزاداري براي امام حسين و ديگر اهل بيت عليهم السلام تصريح شده است؛ چنانکه احمد بن حنبل روايت مي‌کند:

«كان حسين بن علي يقول من دمعتا عيناه فينا دمعة أو قطرت عيناه فينا قطرة اثواه الله عز وجل الجنة.»

«حسين بن علي عليه السلام بارها مي‌فرمود: هر کس به خاطر ما گريه كند و يا از چشمانش قطره اشکي جاري شود، خداوند او را در بهشت جاي خواهد داد».

الشيباني، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، ص 675، تحقيق : د. وصي الله محمد عباس، بيروت، مؤسسة الرسالة، الاولي، 1403ق 1983م.

از سوي ديگر در خصوص گريه و عزاداري امام معصوم براي غير معصوم، مرحوم کليني در کتاب کافي شريف روايت معتبري را نقل مي‌کند که در آن امام حسن عسکري در عزاي برادر خود جناب سيد محمد، گريبان چاک داده‌اند:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى و غَيْرُه عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ بْنُ الْحَسَنِ الأَفْطَسُ أَنَّهُمْ حَضَرُوا يَوْمَ تُوُفِّيَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بَابَ أَبِي الْحَسَنِ يُعَزُّونَه و قَدْ بُسِطَ لَه فِي صَحْنِ دَارِه والنَّاسُ جُلُوسٌ حَوْلَه فَقَالُوا قَدَّرْنَا أَنْ يَكُونَ حَوْلَه مِنْ آلِ أَبِي طَالِبٍ وبَنِي هَاشِمٍ و قُرَيْشٍ مِائَةٌ و خَمْسُونَ رَجُلاً سِوَى مَوَالِيه و سَائِرِ النَّاسِ إِذْ نَظَرَ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ قَدْ جَاءَ مَشْقُوقَ الْجَيْبِ حَتَّى قَامَ عَنْ يَمِينِه ونَحْنُ لَا نَعْرِفُه فَنَظَرَ إِلَيْه أَبُو الْحَسَنِ ع بَعْدَ سَاعَةٍ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّه عَزَّ وجَلَّ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً فَبَكَى الْفَتَى و حَمِدَ اللَّه و اسْتَرْجَعَ و قَالَ الْحَمْدُ لِلَّه رَبِّ الْعَالَمِينَ وأَنَا أَسْأَلُ اللَّه تَمَامَ نِعَمِه لَنَا فِيكَ و إِنَّا لِلَّه و إِنَّا إِلَيْه رَاجِعُونَ فَسَأَلْنَا عَنْه فَقِيلَ هَذَا الْحَسَنُ ابْنُه و قَدَّرْنَا لَه فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْجَحَ فَيَوْمَئِذٍ عَرَفْنَاه و عَلِمْنَا أَنَّه قَدْ أَشَارَ إِلَيْه بِالإِمَامَةِ و أَقَامَه مَقَامَه».

«محمد بن يحيي و ديگران از سعد بن عبد الله از گروهي از بني هاشم از جمله حسن بن حسن افطس نقل کرده‌اند که آنها در روز وفات محمد بن علي (فرزند ديگر امام هادي عليه السلام ) براي عرض تسليت به آن حضرت به حضورش شرفياب شدند درحاليکه در حيات خانه فرشي برايشان گسترده شده بود. مردم اطراف ايشان نشسته بودند. ما تعداد آنها را که از آل ابوطالب و بني هاشم و قريش بودند را شمرديم که غير از خدمتکاران و ديگر مردم صد و پنجاه نفر بودند. در اين هنگام امام هادي عليه السلام به حسن بن علي عليه السلام نگاه كرد درحاليکه با گريبان چاک خورده آمد و در سمت راست او ايستاد ولي ما او را نمي‌شناختيم. بعد از لحظاتي امام هادي عليه السلام به او نگاهي انداخت و فرمود: پسرم‍! شکر خدا را بجا آور که خدا امر مهمي را در وجود تو قرار داده‌است. پس آن جوان (امام عسکري عليه السلام ) گريست و حمد خدا را بجا آورد و سپس آيه شريفه‌ي «انّا لله و انّا اليه راجعون» را تلاوت نمود و به پدر عرض کرد: «سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است و من از خدا تمام نعماتش را براي خودمان در وجود شما مي‌خواهم. و قطعا ما از آن خدا هستيم و بسوي او باز مي گرديم ». ما از ديگر افراد [حاضر در جلسه] پرسيديم که آن جوان کيست؟ به ما گفتند: او حسن فرزند امام هادي عليهما السلام است. ما در آن وقت سنّ او را حدود بيست سال يا بيشتر تخمين زديم و در آن روز او را شناختيم و دانستيم که قطعا امام هادي عليه السلام در فرمايش خود به امامت و جانشيني فرزندش حسن پس از خود اشاره فرموده‌است ».

کليني، محمد بن يعقوب، متوفاي 329ق، الكافي، ج 1 ص 327، تصحيح و تعليق: علي اکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه، سوم، 1338ق.

همان طور كه ملاحظه نموديد امام حسن عسكري عليه السلام در وفات برادرشان گريبان چاك زدند و گريه كردند؛ بنا بر اين علاوه بر مستحب بودن گريه براي [اهل بيت] غير معصوم، گريبان چاك زدند نيز براي خاندان اهل بيت عليهم السلام ثابت مي شود.

اما در مورد گريه و عزاداري بر اهل بيت غير معصوم امام حسين عليه السلام مانند حضرت زينب، حضرت ابا الفضل و حضرت علي اکبر عليهم السلام نيز مواردي در تاريخ ذكر شده كه در ادامه در ضمن دو دليل به آن مي پردازيم:

دليل اول: سيره اهل بيت عليهم السلام در گريه و عزاداري بر اهل بيت غير معصومشان

الف) گريه‌ي حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در مصيبت حضرت اباالفضل عليه السلام

امام حسين عليه السلام در کربلا پس از شهادت حضرت ابا الفضل عليه السلام، براي برادر بزرگوار خود، به شدت گريستند؛ چنانچه مرحوم ابن طاوس نقل مي‌کند:

«ثم اقتطعوا العباس عنه وأحاطوا به من كل جانب حتى قتلوه قدس الله روحه فبكى الحسين عليه السلام لقتله بكاء شديدا».

«سپس (در ميدان جنگ) بين عباس عليه السلام و امام حسين عليه السلام فاصله انداختند و حضرت عباس عليه السلام را از هر جهت محاصره کردند تا اينکه او را به شهادت رساندند. سپس امام حسين عليه السلام بخاطر شهادت اباالفضل عليه السلام به شدت گريست».

ابن طاوس، علي بن موسي، متوفاي 664ق، اللهوف في قتلى الطفوف، ص 70، قم، انوار الهدي، اول، 1417ق.

گريه‌ي حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام بر حضرت ابا الفضل عليه السلام دليل محکمي بر جواز؛ بلکه استحباب گريستن بر اهل بيت غير معصوم است.

مرحوم علامه مجلسي چنين نقل مي كند:

وصاح إلى أخيه الحسين: أدركني، فلما أتاه رآه صريعا فبكى وحمله إلى الخيمة. ثم قالوا: ولما قتل العباس قال الحسين عليه السلام: الآن انكسر ظهري وقلّت حيلتي.

[حضرت ابا الفضل عليه السلام] فرياد برآورد و از برادرش امام حسين عليه السلام خواست تا او را دريابد، امام عليه السلام به سرعت آمد و ديد كه ايشان روي زمين افتاده، در اين هنگام امام حسين عليه السلام گريه كرد و پيكر [مطهر] حضرت ابا الفضل عليه السلام را به خيمه برد. راويان نقل كرده اند: وقتي حضرت عباس عليه السلام به شهادت رسيد، امام حسين عليه السلام فرمود: الان كمرم شكست و چاره از كف داده ام.

مجلسي ، محمد باقر ، بحار الأنوار، ج 45، ص 42، محقق : محمد الباقر البهبودي ، چاپ دوم، 1403 - 1983 م ، ناشر : مؤسسة الوفاء - بيروت لبنان.

ب) گريه‌ي حضرت اباعبد الله الحسين عليه السلام در مصيبت حضرت علي اکبر عليه السلام

گريه و عزاداري ابا عبد الله الحسين عليه السلام در مصيبت فرزندشان حضرت علي اکبر عليه السلام نيز دليل محکمي بر استحباب گريه بر حضرت علي اکبر عليه السلام است؛ چنانکه آمده است:

«فجاء الحسين عليه السلام حتى وقف عليه فقال: قتل الله قوما قتلوك يا بني، ما أجرأهم على الرحمن وعلى انتهاك حرمة الرسول! وانهملت عيناه بالدموع ثم قال: على الدنيا بعدك العفاء.»

«امام حسين عليه السلام خود را به علي اکبر رساند و بر جسد او ايستاد و فرمود: فرزندم! خداوند مردمي که تو را کشتند، بکشد! چه چيز آنها را در برابر خداي رحمان و هتک حرمت رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين گستاخ قرار داد! چشمان ابا عبد الله عليه السلام پر از اشک شد و فرمود: علي جان! پس از تو خاک بر اين دنيا».

شيخ مفيد، محمد بن محمد بن النعمان، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 106، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلم لتحقيق التراث، دار المفيد

ج) گريه‌ و ذکر مصيبت امام سجاد عليه السلام در بازگشت از کربلا و در بدو ورود به مدينه

امام سجاد عليه السلام در بازگشت از سفر مصيبت بار کربلا، قبل از ورود به مدينه مجلس عزا بر پا نموده و بر مصائب پدر بزرگوار و اهل بيت ايشان به شدت گريه كردند. سيد بن طاووس در اين باره مي‌نويسد:

«وكان علي بن الحسين عليه السلام داخلا فخرج ومعه خرقة يمسح بها دموعه وخلفه خادم معه كرسي فوضعه له وجلس عليه وهو لا يتمالك عن العبرة وارتفعت أصوات الناس بالبكاء وحنين النسوان والجواري والناس يعزونه من كل ناحية فضجت تلك البقعة ضجة شديدة ....

أيها القوم ان الله وله الحمد ابتلانا بمصائب جليلة وثلمة في الاسلام عظيمة قتل أبوعبد الله الحسين عليه السلام وعترته وسبى نسائه وصبيته .... ثم إنه «عليه السلام» رحل إلى المدينة بأهله وعياله ... وتقول : يا قوم أعذروني على النياحة والعويل، وساعدوني على المصاب الجليل، فإن القوم الذين أندب لفراقهم وأحن إلى كرم أخلاقهم، كانوا سمار ليلي ونهاري وأنوار ظلمي وأسحاري وأطناب شرفي وإفتخاري، وأسباب قوتي وإنتصاري، والخلف من شموسي وأقماري ...».

« امام على بن الحسين عليه السلام درون خيمه بود. پس از لحظه اى از خيمه بيرون آمد و با دستمالى كه در دست داشت، اشك چشمانش را پاك مى كرد. از پى آن حضرت، خادمى آمد، چهار پايه اى آورد و آن را زمين گذاشت و امام زين العابدين عليه السلام بر آن نشست، ولى نمى توانست از ريختن اشك خوددارى كند.

صداى گريه از هر جانب برخاست و ناله زنان و كنيزان بلند شد و مردم از هر طرف به آن حضرت، تسليت مى گفتند. تمام فضا ، يكپارچه گريه و ناله بود ....

امام عليه السلام در ادامه فرمودند: اي مردم! قطعا خدا -که سپاس مخصوص اوست- ما را به مصيبتهاي بزرگي در اسلام مبتلا فرمود. اباعبد الله الحسين عليه السلام و اهل بيت او کشته شدند و زنان و کودکانش به اسارت برده شدند .... امام سجاد ( عليه السلام ) با اهل و عيال خود به مدينه آمد ... امام عليه السلام مي فرمود: اى مردم ! از اين كه چنين نوحه سرايى مى كنم و فرياد مى زنم، مرا معذور داريد. شما هم در اين مصيبت مرا يارى كنيد، زيرا آن كسانى كه من از فراق آنان مى نالم و بر اخلاق كريمه آنان سوگوارم، همدمان شب و روز من و چراغ روشن تاريكيها و سحرها، ريسمان خيمه شرف و افتخار، باعث نيرو و پيروزى من، و به جاى خورشيد و ماه من بودند.»

ابن طاوس ، علي بن موسي، متوفاي 664 ق ، اللهوف في قتلى الطفوف، صص 117-118 ، قم ، انوار الهدي ، اول ، 1417ق.

همان گونه كه ملاحظه نموديد امام سجاد عليه السلام قبل از رسيدن به مدينه و در بدو ورود به اين شهر براي شهداي كربلا مجلس عزاداري و روضه بر پا نمودند و براي آنها گريستند و از آنجايي كه همه شهداي كربلا معصوم نبودند، اين عمل امام نشانگر اين است كه براي شهداي غير معصوم كربلا نيز همانند معصوم، گريستن و برگزاري مراسم عزاداري مستحب است.

دليل دوم: احاديث و زيارات وارد شده درباره اباعبدالله الحسين عليه السلام واصحابش

در زيارت عاشوراء که از بهترين و با فضيلت‌ترين زيارتهاي ابا عبد الله الحسين عليه السلام است، ذکر فضائل و مصيبت امام حسين عليه السلام در کنار اهل بيت و اصحاب آن حضرت آمده است. از جمله فراز سلام به آن حضرت و اهل بيت و اصحاب ايشان که مستحب است، صد مرتبه تکرار ‌شود:

«السلام عليك يا أبا عبد الله وعلى الأرواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله أبدا ما بقيت وبقي الليل والنهار، ولا جعله الله آخر العهد مني لزيارتك السلام على الحسين وعلي بن الحسين وعلى أصحاب الحسين.»

«سلام بر تو اي ابا عبد الله و بر ارواحي که خود را فداي تو کردند. از طرف من سلام خدا تا ابد که من باقي هستم و روز و شب باقي است بر تو باد! و خدا اين زيارت مرا آخرين زيارتم قرار ندهد. سلام بر حسين و بر علي بن الحسين و بر اصحاب حسين. (شخص زائر اين سلامها را صد بار تکرار کند».

طوسي، محمد بن حسن، متوفاي 460 ق، مصباح المتهجد، ص 776، بيروت، موسسه فقه الشيعه، اول، 1411 ق.

در فراز ديگر ابا عبد الله عليه السلام و اهل بيت آن حضرت را اين‌گونه خطاب مي‌كنيم:

«يا أبا عبد الله ! إني سلم لمن سالمكم وحرب لمن حاربكم إلى يوم القيامة.»

«اي ابا عبد الله ! قطعا من تا روز قيامت در صلح و مسالمت هستم با هرکه با شما در صلح و مسالمت است و در جنگ هستم با هر که با شما در جنگ است».

طوسي، محمد بن حسن، متوفاي 460ق، مصباح المتهجد، ص 774، بيروت، موسسه فقه الشيعه، اول، 1411 ق.

در تمام اين اظهار محبتها و مصيبتها اصحاب و اهل بيت امام حسين عليه السلام دوشادوش آن حضرت مطرح هستند و مصيبت آنها و امام معصوم عليه السلام يکي است.

افزون بر اين، نکته‌ي قابل توجه در اين زيارت شريف، اين است که خطاب ما به حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام حدود 14 مورد است؛ در حاليکه خطاب ما به صورت جمعي به ايشان و اهل بيت همراهشان، بيش از 33 مورد؛ يعني بيش از دو برابر است. اين مسئله نيز دليلي بر ثواب گريه بر ابا عبدالله الحسين عليه السلام و بر اولاد و اصحاب ايشان است. و اين بدين سبب است كه راه و هدف همراهان امام حسين عليه السلام، دقيقا همان راه و هدف خود امام حسين عليه السلام بوده است.

بهترين دليل يكي بودن ثواب گريه بر امام حسين عليه السلم و گريه بر اهل بيت و اصحابشان، دو چيز است:

اول: کلام امام حسين عليه السلام در شب عاشورا خطاب به اصحاب با وفاي خود که فرمودند:

«فإني لا أعلم أصحابا أوفى ولا خيرا من أصحابي، ولا أهل بيت أبر ولا أوصل من أهل بيتي فجزاكم الله عني خيرا».

«قطعا من اصحابي با وفا تر و بهتر از اصحابم و اهل بيتي نيکوکار تر و بهتر از اهل بيتم سراغ ندارم. پس خدا بخاطر من به شما جزاي خير دهد».

شيخ مفيد، محمد بن محمد بن النعمان، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 93، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلم لتحقيق التراث، دار المفيد

امام رضا عليه السلام در وصف اهل بيت امام حسين عليه السلام چنين مي فرمايند :

«وقتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون».

به همراه آن حضرت هجده تن از اهل بيتش به شهادت رسيدند كه در زمين مثل و مانندي نداشتند.

صدوق، محمد بن علي ابن بابوية، متوفاي 381ق، عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ج 1، ص 268، تحقيق :حسين الأعلمي، 1404 - 1984 م ، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت لبنان.

دوم: اصحاب و اهل بيت امام حسين عليه السلام هرچه داشتند فداي امام عليه السلام کردند. جان خود را براحتي در راه مولاي خويش فدا کردند. تا زنده بودند نگذاشتند کوچکترين آسيبي به امام زمانشان برسد. اين ناشي از کمالات روحي بالاي ايشان بود. چنانچه در فراز پاياني زيارت شريف عاشورا چنين مي خوانيم :

ثبت لي قدم صدق عندك مع الحسين و أصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام.

[خداوندا] به همراه امام حسين عليه السلام و اصحابش همان افرادي كه جانشان را فداي امامشان كردند، مرا نيز نزد خودت در مسير راست و مستقيم، ثابت قدم نما.

به همين جهت در شب عاشورا پس از اينکه امام حسين بيعت خود را از گردن آنها برداشت و به آنها اجازه خروج از معرکه و محاصره دشمن را داد، آنها به امام خود چنين عرض ارادت کردند:

«قام إليه مسلم بن عوسجة فقال: أنخلي عنك ولما نعذر إلى الله سبحانه في أداء حقك؟ ! أما والله حتى أطعن في صدورهم برمحي، وأضربهم بسيفي ما ثبت قائمه في يدي، ولو لم يكن معي سلاح أقاتلهم به لقذفتهم بالحجارة، والله لا نخليك حتى يعلم الله أن قد حفظنا غيبة رسول الله صلى الله عليه وآله فيك، والله لو علمت أني أقتل ثم أحيا ثم أحرق ثم أحيا ثم أذرى، يفعل ذلك بي سبعين مرة ما فارقتك حتى ألقى حمامي دونك، فكيف لا أفعل ذلك إنما هي قتلة واحدة ثم هي الكرامة التي لا انقضاء لها أبدا. وقام زهير بن القين البجلي - رحمة الله عليه - فقال: والله لوددت أني قتلت ثم نشرت ثم قتلت حتى أقتل هكذا ألف مرة، وأن الله تعالى يدفع بذلك القتل عن نفسك، وعن أنفس هؤلاء الفتيان من أهل بيتك لفعلت وتكلم بعض أصحابه بكلام يشبه بعضه بعضا في وجه واحد فجزاهم الحسين عليه السلام خيرا».

«مسلم بن عوسجه از جا برخاست و عرض کرد: آيا تو را رها کنيم؟! پس در آن صورت چه عذري به درگاه خدا داريم که حق تو را ادا نکرديم؟! به خدا قسم با نيزه خود در قلبهاي دشمنان تو خواهم زد و با شمشيرم تا زماني که در دستم باشد به آنها ضربه خواهم زد و اگر سلاحي همراهم نباشد (بخاطر دفاع از تو) بسوي دشمنانت سنگ پرتاب خواهم کرد. بخدا قسم تو را تنها نخواهيم گذاشت تا خدا بداند که قطعا ما در غيبت و نبودن رسول الله صلي الله عليه و آله حق تو را نگاه داشتيم و بخدا قسم اگر بدانم که کشته خواهم شد سپس زنده مي‌شوم سپس به آتش کشيده خواهم شد و خاکسترم به باد خواهد رفت و اين نوع کشته شدن هفتاد بار برايم اتفاق بيفتد هرگز از تو جدا نخواهم شد تا اينکه جانم را در راهت فدا کنم. چگونه چنين نکنم ؟! درحاليکه من يکبار بيشتر در راهت کشته نخواهم شد. از اين گذشته اين کرامتي براي من است که تا ابد پاياني برايش نيست. پس از او زهير بن قين از جا برخاست و عرض کرد: بخدا قسم دوست دارم در راه تو هزار بار کشته شوم تا بدين وسيله خدا جان تو و جوانان اهل بيتت را حفظ کند. بعضي از ديگر اصحاب امام نيز چنين عبارتي در محضر امام عليه السلام عرضه داشتند و امام حسين عليه السلام نيز برايشان دعاي خير نمود.».

شيخ مفيد، محمد بن محمد بن النعمان، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 93، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلم لتحقيق التراث، دار المفيد.

آري! اهل بيت و اصحاب آن حضرت در راه امام خود به راحتي از جان گذشتند و تمام هستي خويش را فداي آن امام عزيز نمودند و به گونه اي بودند كه امام رضا عليه السلام اهل بيت ايشان را بي‌مانند ترين افراد در زمين توصيف كردند و امام حسين عليه السلام اصحابشان را با وفا ترين و اهل بيت شان را نيكوكار ترين اشخاص خواندند. بنابراين گريه و عزاداري بر چنين افرادي همانند گريه و عزاداري بر معصومين عليهم السلام مي باشد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي ولي عصر (عج)



مطالب مرتبط:
آيا در روايات اهل سنت، پاداشي براي گريه در عزاي اهل بيت عليهم السلام بيان شده است؟نخستين كسي كه براي امام حسين علیه السلام گريه كرد ، چه كسي بود؟آيا عزاداري براي امام حسين عليه السلام بدعت است؟
Share
1 | اسلام | Iran - Tehran | ١٩:٥٤ - ١١ آذر ١٣٩٤ |
3
 
13
پاسخ نظر
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست یا حسین
2 | hadi | Iran - Tehran | ١٢:٠٧ - ١٢ آذر ١٣٩٤ |
نظر کنید به این نوشته خودتان:
هر مؤمني که بخاطر شهادت امام حسين عليه السلام چشمانش اشک آلود شود، تا اينکه اشکش بر گونه اش جاري شود، خداي تعالي در بهشت جايگاهي عنايت مي‌کند که مدتهاي طولاني در آن ساکن خواهد بود.
یعنی این سکونت موقت است؟
چرا برخی از روایات حالت دومجهولی دارند؟
مثلا این که هرکس توانایی زیارت امام حسین ع را داشته باشد و امتنائ کند بهشت هم برود حالت مهمان خواهد داشت(در برنامه بوی سیب ذکر شده)

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
تعبیر احقابا در این روایت نیز که به معنی زمان و روزگار است ، در قرآن نیز نمونه آن ذکر شده است
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً. لِلطَّاغِينَ مَآباً. لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً نباء: 21- 23 حقّا كه جهنّم كمينگاه و براى طاغيان محل بازگشت است و مدّتها در آن بسر برند.
راغب حقبه را مدتى مبهم از زمان گفته است.
از زجّاج نقل شده كه حقب هشتاد سال است و نيز حقب را چهل سال گفته‏اند و ايضا مدّت دراز (دهر طويل) معنى كرده ‏اند در نهج البلاغه خطبه 87 هست:
«... وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ‏ الْأَحْقَابُ‏ وَ الْقُرُونُ»
ميان شما و آنها زمانها و قرنها (دورانها) نگذشته است ظاهرا از احقاب، زمانها و مدتها اراده شده است
قاموس قران ج‏2 157
در کتاب لغت دیگر نیز آمده است
الْحُقُبِ‏، أي: الدهر
مفردات الفاظ القرآن 248
بنابراین روایت دارد مدت طولانی آنهم نسبت به بهشت که زمان آن برای ما قابل درک نیست، بحث می کند
اما اگر در برخی روایات این چنینی خطاب تندی بکار رفته است، بخاطر تشویق مردم به اهمیت دادن به مسئله زیارت امام حسین علیه السلام است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات


3 | نوید | Iran - Tehran | ١٦:٥٠ - ١٣ آذر ١٣٩٤ |
سلام
یک سوال دارم که واقعا ذهن مرا به خود واداشته
چرا اهل سنت با اینکه حقیقت برای انها روشن هست اما ان را قبول نمیکنند
شنیدم علمای سنی زیاد در این مسیر زیاد خیانت کرده اند
از حذف نصوص ولایت گرفته تا سانسور تا توجیهه نمودن نصوص
راه حقیقت را بر سنیهای مستضعف فکری بسته اند
حال چه کسی باید انان را از این خیانتها اگاه کند ؟ دانشمندان سنی که این کار را نمکنند
بنده در کامنتهایی در این سایت دیدم که اشخاص زیادی خواهان یک مقاله در این زمینه یعنی خیانتهای دانشمندان سنی در نصوص ولایت بوده اند اما تا به حال هیچ خبری نبوده
باور کنید اگر این مقاله نوشته شود اثار وبرکات عظیمی برای سنیها مستضعف فکری دارد
منتظر این مقاله هستیم

باتشکر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص اگر لفظ تحريف را در سايت موسسه جستجو بکنيد، مطالب مورد نظر شما پيدا خواهد شد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | کریم | Iran - Tehran | ١٩:٠٣ - ١٥ آذر ١٣٩٤ |
باسلام در یکی از سایتهای سنی امده هست با موضوع
ایا این موضوع درست هست لطفا پاسخ دهید
دیدار امام ابوحنیفه با امام باقر (رضی الله عنهما)
نویسنده: محمّدعلی قطب ترجمه: استاد مصطفی اربابی
در روزگار زندگی امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) علمای امت عادت داشتند که به زیارت ایشان می‌رفتند و با او صحبت می‌کردند. از او حدیث می‌شنیدند و آنها را حفظ و روایت می‌نمودند. چنانکه از شیوه‌ی علمی، عبادت، وارستگی، زهد و ارزشهای اخلاقی او بهره می‌بردند. آری علما از اقطار و اکناف جهان از جمله: یمن، عراق، شام و مصر به‌ حضورشان شرفیاب می‌شدند. از آن جمله می‌توان از: سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، حکم بن عتیبه، اوزاعی، عطا، عمروبن دینار، ابن‌شهاب زهری و بسیاری دیگر نام برد.
روزی امام ابوحنیفه (رحمه الله و رضی عنه) به زیارت ایشان رفتند. در آن زمان شایع بود که امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) در موارد زیادی برای استنباط احکام فقهی از عقل و رای استفاده می‌کند از این روی بسیاری او را ملامت می‌کردند.
چون امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) با ایشان روبرو شد با زبان ملامت و عتاب فرمود: شما همان کسی هستید که دین جد مرا با رای و عقل تغییر داده‌اید؟! امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) فرمود: لطف بفرمایید بنشینید شما در نزد من دارای حرمتی هستید که جدّ شما (ص) در زمان حیات در نزد صحابه (رضی الله عنهم) داشتند.
امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) نشستند. آنگاه امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) به پا خواستند و روبروی ایشان ایستادند و فرمودند: من از شما سه سؤال دارم لطف کنید پاسخ آن را بفرمایید:
1. - مرد ضعیفتر است یا زن؟
- امام باقر(رحمه الله ورضی عنه) فرمود: زن ضعیفتر است.
- امام ابوحنیفه(رحمه الله ورضی عنه) فرمود: در میراث سهم زن چقدر است؟
- امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) فرمود: مرد دو سهم دارد و زن یک سهم.
- امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) فرمود: این همان علم جدّ شماست اگر من دین جدّ شما را تغییر می‌دادم بر اساس رای و عقل برای مرد یک سهم و برای زن دو سهم در نظر می‌گرفتم زیرا زن از مرد ضعیفتر است که چنین نکرده‌ام.

2. - نماز فضیلت بیشتر دارد یا روزه؟
-امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) فرمود: نماز.
-امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) فرمود: این سخن جدّ شما(ص) است. اگر من شریعت جدّ شما را بر اساس رای و عقل تغییر می‌دادم باید حکم می‌کردم که زن پس از پاک شدن از حیض نماز را قضا بیاورد نه روزه را.
3. - بول پلیدتر است یا نطفه؟
-امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) فرمود: بول پلیدتر است.
- امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) فرمود: اگر من شریعت جدّ شما (ص) را با رای و عقل تغییر داده بودم باید حکم می‌کردم که مردم هر بار که برای قضای حاجت می‌روند غسل کنند و برای نطفه وضو بگیرند! پناه بر خدا که من شریعت جدّ شما (ص) را با رای و عقل تغییر بدهم و یا تغییر داده باشم.
امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) برخاستند و امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) را به آغوش گرفته و او را بوسیدند.
امام باقر (رحمه الله ورضی عنه) در اوج علم و فضیلت و معرفت قرار داشتند و هرگز از امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) سخنی شنیده نشده که ایشان را دستِ ‌کم گرفته باشند بلکه همواره این امام هُمام در دل امام ابوحنیفه (رحمه الله ورضی عنه) قدر و منزلت ویژه‌ای داشته و همواره از ایشان در نزد توده‌های مردم به نیکی و بزرگی و عظمت یاد می‌کرده است. (فجزاهما الله عنّا خیراً)
بر گرفته از کتاب «مواقف و عِبَر»، محمد علی قطب، ترجمه‌ی مصطفی اربابی

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
اصل این مناظره در کتب شیعه نقل شده است اما به این صورت که ابوحنیفه با امام صادق علیه السلام مناظره کرد و امام او را به قیاس در دین متهم کرد و با عتاب با او سخن گفت نه اینکه او را بغلش بگیرد و ببوسد
20- أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ بَعْضِ الْأَفَاضِلِ نَقْلًا مِنْ خَطِّ الشَّهِيدِ رَفَعَ اللَّهُ دَرَجَتَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ النُّعْمَانُ بْنُ ثَابِتٍ جِئْتُ إِلَى حَجَّامٍ بِمِنًى لِيَحْلِقَ رَأْسِي فَقَالَ أَدْنِ مَيَامِنَكَ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ سَمِّ اللَّهَ فَتَعَلَّمْتُ مِنْهُ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَمْ تَكُنْ عِنْدِي فَقُلْتُ لَهُ مَمْلُوكٌ أَنْتَ أَمْ حُرٌّ فَقَالَ مَمْلُوكٌ قُلْتُ لِمَنْ قَالَ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ ع قُلْتُ أَ شَاهِدٌ هُوَ أَمْ غَائِبٌ قَالَ شَاهِدٌ فَصِرْتُ إِلَى بَابِهِ وَ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَحَجَبَنِي وَ جَاءَ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ فَاسْتَأْذَنُوا فَأَذِنَ لَهُمْ فَدَخَلْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا صِرْتُ عِنْدَهُ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ أَرْسَلْتَ إِلَى أَهْلِ الْكُوفَةِ فَنَهَيْتَهُمْ أَنْ يَشْتِمُوا أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ ص فَإِنِّي تَرَكْتُ بِهَا أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ آلَافٍ يَشْتِمُونَهُمْ فَقَالَ لَا يَقْبَلُونَ مِنِّي فَقُلْتُ وَ مَنْ لَا يَقْبَلُ مِنْكَ وَ أَنْتَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ أَنْتَ مِمَّنْ لَمْ تَقْبَلْ مِنِّي دَخَلْتَ دَارِي بِغَيْرِ إِذْنِي وَ جَلَسْتَ بِغَيْرِ أَمْرِي وَ تَكَلَّمْتَ بِغَيْرِ رَأْيِي وَ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقُولُ بِالْقِيَاسِ قُلْتُ نَعَمْ بِهِ أَقُولُ قَالَ وَيْحَكَ يَا نُعْمَانُ أَوَّلُ مَنْ قَاسَ اللَّهَ تَعَالَى إِبْلِيسُ حِينَ أَمَرَهُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ ع وَ قَالَ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ أَيُّمَا أَكْبَرُ يَا نُعْمَانُ الْقَتْلُ أَوِ الزِّنَا قُلْتُ الْقَتْلُ قَالَ فَلِمَ جَعَلَ اللَّهُ فِي الْقَتْلِ شَاهِدَيْنِ وَ فِي الزِّنَا أَرْبَعَةً أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ فَأَيُّمَا أَكْبَرُ الْبَوْلُ أَوِ الْمَنِيُّ قُلْتُ الْبَوْلُ قَالَ فَلِمَ أَمَرَ اللَّهُ فِي الْبَوْلِ بِالْوُضُوءِ وَ فِي الْمَنِيِّ بِالْغُسْلِ أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ فَأَيُّمَا أَكْبَرُ الصَّلَاةُ أَوِ الصِّيَامُ قُلْتُ الصَّلَاةُ قَالَ فَلِمَ وَجَبَ عَلَى الْحَائِضِ أَنْ تَقْضِيَ الصَّوْمَ وَ لَا تَقْضِيَ الصَّلَاةَ أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ فَأَيُّمَا أَضْعَفُ الْمَرْأَةُ أَمِ الرَّجُلُ قُلْتُ الْمَرْأَةُ قَالَ فَلِمَ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِي الْمِيرَاثِ لِلرَّجُلِ سَهْمَيْنِ وَ لِلْمَرْأَةِ سَهْماً أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ فَلِمَ حَكَمَ اللَّهُ تَعَالَى فِيمَنْ سَرَقَ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ بِالْقَطْعِ وَ إِذَا قَطَعَ رَجُلٌ يَدَ رَجُلٍ فَعَلَيْهِ دِيَتُهَا خَمْسَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ أَ يَنْقَاسُ لَكَ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ وَ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفَسِّرُ آيَةً فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ هِيَ‏ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ‏ أَنَّهُ الطَّعَامُ الطَّيِّبُ وَ الْمَاءُ الْبَارِدُ فِي الْيَوْمِ الصَّائِفِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لَهُ دَعَاكَ‏
رَجُلٌ وَ أَطْعَمَكَ طَعَاماً طَيِّباً وَ أَسْقَاكَ مَاءً بَارِداً ثُمَّ امْتَنَّ عَلَيْكَ بِهِ مَا كُنْتَ تَنْسُبُهُ إِلَيْهِ قُلْتُ إِلَى الْبُخْلِ قَالَ أَ فَيَبْخَلُ اللَّهُ تَعَالَى قُلْتُ فَمَا هُوَ قَالَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏10 ؛ ص219
لذا نقلی که در سایتها گذاشته شده و نشان از عطوفت امام باقر علیه السلام به ابوحنیفه دارد، صحت ندارد
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
5 | حمید | Iran - Tehran | ٠٤:٣٤ - ١٧ آذر ١٣٩٤ |
با سلام
امام حسين (ع) نقل مي كند كه امام علي (ع) در هنگام دفن فاطمه زهرا سلام الله عليها فرمود :
بر اين مصيبت بزرگ همچون مادرى كه فرزند از دست داده مى‏ناليدم . يا رسول الله ! در محضر خداوند دخترت مخفيانه به خاك سپرده شد، حقّش را به زور گرفتند ، و آشكارا از ارث خود محروم گشت، و حال آن كه هنوز از رحلت تو ديرى نپائيده و ياد تو فراموش نگشته است .
الكافي ج 1 ص 458 و الأمالي ، المفيد - ص 282
*ولی در روایتی داریم از امام صادق و معصومی دیگر با سند صحیح هیچ امام یا پیامبری از دنیا نمیرود مگر اینکه شهید شود... تناقض این دو روایت چیست؟ کافی اشتباه گفته یا موضوع چیز دیگریست؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
بين اين دو روايت تعارضي وجود ندارد چون وفات كلمه اي است عام كه هم شامل مرگ طبيعي و هم شامل شهادت مي شود؛ زيرا در بسياري از موارد حتي در كتاب هاي معتبر، نسبت به شهادت امام حسين، امير مؤمنان، جعفر طيار عليهم السلام و همچنين در باره خليفه دوم و سوم نيز كلمه وفات به كار رفته است.
جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | حمید | Iran - Tehran | ٠٦:٠٣ - ١٧ آذر ١٣٩٤ |
سلام
پیامبر در احادیثی در کتب اهل سنت فرمودند: چون صحیح بخاری، چاپ احیاء التراث العربی، جلد 4، صفحه 169و 204 و جلد 6، صفحه 122 و جلد 8، صفحه 148، 149، 150، 151 و جلد 9، صفحه 58، صفحه 59 ( جمعاً 13 روایت ) و مسلم در صحیح خود، چاپ جدید، جلد 1، صفحه 217، شماره حدیث 247 و حدیث 249 و حدیث 400 چنین نقل کرده اند که رسول خدا(ص) فرمود:
«خلفایی که پس از من زمام امور مسلمانان را به دست می گیرند رهسپار جهنم خواهند شد»
1.منظور در این روایات یعنی چی؟ چون گفته اند خلفایی بعد از من یعنی شامل فقط 3 نفر اول؟؟؟ جمله دو پهلو گفته شده برای همین شبهه ای لحظه ای در ذهن میاد که منظور نعوذ بالله تمام خلفا باشد. لطف بفرمایید توضیح دهید. تشکر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
خلیفه بر حق پیامبر صلی الله علیه و آله مشخص است و خود حضرت در روایات فراوانی که از ایشان نقل شده است، حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی کرده اند و در آنها اشاره کرده است که حضرت خلیفه بعد از من بر مومنان است
«أنك ولي المؤمنين من بعدي»
أنت وليي في كل مؤمن بعدي »
« أنت وليي في كل مُؤْمِنٍ بعدي »
اگر در این روایات دقت کنید حضرت علی علیه السلام ولی بر مومنان شمرده است لذا این خود نشانه است که خود این خلیفه باید فرد مومنی می باشد و الا جا ندارد که پیامبر (ص) هر کسی را سرپرست مومنان بکند پس روایاتی که پیامبر (ص) خلفای بعد خود را جهنمی می داند مراد جانشین خودش نیست بلکه مراد کسانی است که خلافت را غصب و خود را خلیفه جا زده اند و این شامل خلفای برحق نمی شود
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
7 | حق علی | Iran - Tehran | ٠٩:٠٤ - ٢٢ آذر ١٣٩٤ |
سلام علیکم
یکی از بحث هایی که امروزه در بعضی از مجامع علمی مطرح سده است این است که سیوطی و فخر رازی در اواخر عمرشان شیعه شدند ایا کسی از علمای شیعه وسنی اشاره ای به این مطلب کردند؟ یابعضی ها استناد به کتاب احیاء المیت بفضائل اهل البیت سوطی میکنند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
هر چند برخي در خصوص فخر رازي و سيوطي گفته اند که شيعه شدند اما بايد گفت فخر رازی شافعی بسیار متعصب بود وي آثار مختلفي درباره عقاید نگاشته، بر این عقاید خود همان سني بودن پای قبلي خود اصرار می ‏ورزد و در آراء مخالفین، تشکیکات زیادی وارد کرده است
ابن تیميه از مخالفان تند فخر رازي بود و در آثارش، از جمله رساله«بغیة المرتاد»و«شرح العقیده الاصفهانیه» آراء فخر را در کنار حکما و اشاعره دیگر رد کرده، حتی او را تکفیر نموده و از عبده اصنام خوانده است
ابن حجر نيز ديدگاه برخي را در خصوص فخر ذکر کرده که گفته اند او شيعه شد اما وي در ادامه طبق وصيت فخر رازي گفته است که او بر عقيده خود يعني مذهب اهل سنت بوده است
ثم أسند عن أبي
الطباخ ان الفخر كان شيعيا يقدم محبة أهل البيت لمحبة الشيعة حتى قال في
بعض تصانيفه وكان علي شجاعا بخلاف غيره وعاب عليه تصنيفه لتفسيره
مفاتيح الغيب والمختصرة في المنطق - والآيات البينات - وتقريره لتلامذته
في وصفه بأنه الامام المجتبى أستاذ الدنيا أفضل العالم فخر ابن آدم حجة الله على
الخلق صدر صدور العرب والعجم هذا آخر كلامه * وقد مات الفخر يوم
الاثنين سنة ست وست مائة بمدينة هراة واسمه محمد بن عمر بن الحسين وأوصى
بوصية تدل على أنه حسن اعتقاده
لسان‏ المیزان ج4ص 428
در خصوص سيوطي نيز آمده است مرحوم محدّث قمّى در كتاب «هديَّةُ الأحباب» ص 157 و 158 گويد: از مير بهاءالدّين مختارى نقل شده كه: ايشان از سيّد عليخان شيرازى نقل كرده‏اند كه: سيوطى از مذهب شافعيّه به مذهب اماميّه منتقل شده. و فرموده: من ديدم كتابى از سيوطى كه ذكر كرده بود در آن رجوع خود را به سوى حقّ و استدلال كرده بود بر خلافت أمير المؤمنين عليه السّلام بلافصل
اما متاخرين از سيوطي او را شافعي مي دانند
وعلى كل حال فهو فريد في مجموعه انتهى وتوفي بالمدينة النبوية يوم الخميس ثامن عشر ذي القعدة وفيها الحافظ جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن ابن أبي بكر بن محمد بن ساق الدين أبي بكر بن عثمان بن محمد بن خضر بن أيوب ابن محمد بن الشيخ همام الدين الخضيري السيوطي الشافعي
شذرات الذهب ج 8 ص 51
السُّيُوطي: عبد الرحمن بن أبي بكر بن محمد، الشيخ الإمام العالم العلامة الحبر البحر أعجوبة الدهر شيخ الإسلام جلال الدين أبو الفضل الخضيري القاهري الشافعي،
ديوان الإسلام ج 1 ص 51
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
8 | بيزن | Iran - Gorgan | ١١:٥٦ - ٢٣ آذر ١٣٩٤ |
براي جلوگيري از اطاله بحث ، به جمله هاي مرحوم صدوق بسنده ميكنم
ايشان فرمودند : هر مومني !
اولا كه مومن فقط براي براي رحمانيت و هدايت خدا اشك ميريزد و براي بنده خدا اشك ريختن را جاز نمييداند . زيرا همه زندگي همه موجودات بار امانتيست كه خالق به انان داده و خود نيز انرا ميگيرد . وقتي مشيت خدا بر نبودن بنده باشد شيون و زاري و دلسوزي در ماندن و غباز زنگي بردوش حمل اين بار امانت را سنگين تر كردن جز به اظهار جهالت نيست .
دوم اينكه چطوري بايد براي سالار شهيدان اشك ريخت ؟
چه حسي بايد به ادم (مومن و يا غير مومن هميشه در مقابل ظلم و جور بطور فطريي و غير ارادي اندوهگين ميشود بدون اينكه از خداوند اجازه بگييرد و يا ببيند كه او خوشش ميي ايد يا ...) دست دهد؟
ايا اين حس را بازماندگان نظاره گرش نداشتند ؟
مگر اين اتفاق در طول تاريخ و حتي در تاريخ معاصر در چبهه هايمان كم اتفاق افتاده كه جگر گوشه هاي ملت به بدترين شكل شهيد شدند ؟!
با چه حسي بايد اشكهاسرازير شود ؟ اينكه چر شهيدش كردند ؟ چرا كودك شير خواره اش را در اماج تير دشمنان قرار داده تا تشنگي او را به دشمنان نشان دهد ؟ چر 20 هزار نفر در مقابل 150 نفر صف ارايي كردن ؟ چرا اينان را شهيد كردندو زن و بچه هارا نكشته و به اسارت بردن ؟ و ده ها چراهاي ديگر
نميدانم كه چرا نه تنها گريه ام نميگيرد .! بلكه از قدرت و شجاعت و ايستادگي ان در مقابل ظلم و اثار بسيار مثبتي كه از خود بجاي گذاشتند ، احساس شئف و غرور نيز ميكنم . چون انچه كه امروز برايمان مانده از همان ظلمي بود كه ختم به خير شد و به اصطلاح ، عدو شده سبب خير.
اري ! امام و يارانش بدانجا رفتندو به خدايي پيوستند كه ارزوي هر مومنيست .
ايا اين گريه دارد يا شادي ؟
مگر ارزوي ما سلامتي و موفقيت عزيزانمان نيست ؟!
و انان به منتهاي موفقيت و پيروزي دست يافتند .
اگر بنمايش در ايد و پاسخی دهید شبهات را ادامه خواهم داد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در خصوص علت گريه مقاله مفصلي در سايت موجود است موارد فراواني از گريه خود پيامبر صلي الله و عليه و آله و غيره ذکر شده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9 | بیژن | Iran - Gorgan | ١٣:٣٣ - ٢٣ آذر ١٣٩٤ |
در ضمن : پاسخی مرحمت فرموده و به ادرسی اکتفا کردید !
ضمن تشکر / لطفا بمن یا بما بگویید که شما که سعادت اشک ریختن نصیبتان است . چکونه و بیاد چه و با چه احساسی اشک میریزید ؟
لطفا راهنمایی و ارشاد بفرمایید که ما نیز از این نعمت برخوردار شویم و من بشخصه قول میدهم که جایتانرا در بهشت تنگ نکنم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
سيره شيعه و اهل سنت در خصوص گريه در حقيقت برگرفته از روش و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد اگر اين کار اشکال دارد ابتدا پاسخ بدهيد که چرا پيامبر گريه مي کردند بعد به ما اشکال بگيريد؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
10 | بیژن | Iran - Gorgan | ١٧:٠٢ - ٢٣ آذر ١٣٩٤ |
برادر و ییا خواهر عزیزم
اصلا نییت و قصدم ایراد گرفتن نیست
و اصلا بحث شییعه و سنیی نیست
منظورم اینه که زییادی توی این مسائل غژرق نشویم و دست خالی نزد خدا رویم و به عوام فربی متهم شویم
اصلا چه اجبارست که بحث گریه کردن برای این و ان دامن زد و شبهه ایجاد کرد ؟ همینطور که بخش دوم جوابیه ام را پنهان کردید / اینگونه سوالات بچه گانه و ادا اصول مسلم در اوری کودکانه را نشون و پاسخ ندهید . انسان مخصوصا اییرانییان اندیشمندتر و والاتر از این بحث کردن کودکانه اند .
بهر حال ممنون از جوابگوییتان تا مطلب بعدی
ضمن اینکه من با گریه کردن و نکردن مخالف نیستم و همه از روی عواطف انسانیست که تحمل از دست دادن عزیز و یا هر چز با ارزشی ادمو غیر ارادی به گریه وامیداره . بلکه منظورم این است که به ائمه مربوطشان نکنید و صواب و گناه بهش نچسبانید.
چه بسا که با دیدن یک فیلم احساسی هندی گاه ممکن است انچنان به گریه بیفتیم که انگار مادرمون مرده

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
يعني احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوت ها و تربيت كننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است فقط مسئله احساسات و ترحم نیست در این خصوص باید به فلسفه این گریه ها و عزاداریها نیز توجه داشت
عزاداري براي اهل بيت موجب احياي ياد و نام آنها و در كنار آن فرهنگ و مكتب و هدف آنان است. به عبارت ديگر در شكل يك پيوند روحي راه آنان به جامعه الهام گشته و پيوستگي پايداري بين پيروان مكتب و رهبران آن برقرار مي سازد و ديگر گذشت قرون و اعصار نمي تواند بين آنان جدايي افكند. همين مسأله موجب نفوذ ناپذيري امت از تأثيرات و انحرافات دشمنان مي گردد و مكتب را هم چنان سالم نگه مي دارد و يا تحريفات و اعوجاجات را به حداقل مي رساند. از همين روست كه استعمارگران براي نابودي ملل اسلامي مي كوشند رابطه آنان را با تاريخ پر افتخار صدر اسلامي قطع نمايند تا با ايجاد اين خلاء زمينه القاي فرهنگ خود را فراهم آورند. اينها از آثار اجتماعي عزاداري است و آثار رواني و تربيتي ديگري نيز دارد.
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5039
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
11 | سید | Iran - Shiraz | ٢٢:٥١ - ٢٦ آذر ١٣٩٤ |
الله اکبر از شیعه که همیشه پاسخگو هست
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها