بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 92/09/21
مجری:
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خدمت بینندگان عزیز سلام عرض میکنیم. در خدمت شما هستیم با ویژه برنامه امامت و ولایت. همچنین عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرت استاد حسینی قزوینی. موضوعی که ما در این سری از برنامههای امامت و ولایت آغاز کردیم بحث حدیث شریف ثقلین است. حدیثی که ما در جلسات گذشته بحث سندی و دلالیاش را مطرح کردیم. چند سوال مطرح کردیم که مشترک است بین عزیزان شیعه و عزیزان اهل سنت و میتوانند به آن سوالات پاسخ بدهند.
سوال اول : مراد از حدیث شریف ثقلین چه چیزی است؟
سوال دوم : حدیث
إني تارک فيکم ثقلین
صحیح مسلم، ج7، ص123
إني تارک فيکم خليفتين
مجمع الزوائد، ج9، ص162
پیامبر فرمودند 2 جانشین بعد از خودم میگذارم قرآن و اهل بیتم را. میخواهد چه قضیهای را به مردم برساند؟
سوال سوم : مصادیق ثقلین چه کسانی هستند؟ شما چه کسانی را مصادیق حدیث شریف ثقلین میدانید که بعد از پیامبر به عنوان خلیفه معرفی شدند؟
سوال چهارم : آیا حدیث شریف ثقلین با حدیث
کتاب الله و سنتي
موطأ مالک ج 2 ص 899
که گاهی عزیزان اهل سنت مطرح میکنند تضاد دارد یا خیر؟
در خدمت حضرت استاد هستیم و از ایشان میخواهیم در اینباره توضیحاتی بفرمایند.
استاد حسینی قزوینی:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. همانطوری که برادر بزرگوارم جناب آقای حسینی اشاره کردند هدف ما در این ویژهبرنامه آن است که آنچه مربوط به عقائد شیعه و فرهنگ اهل بیت علیهمالسلام است به صورت مستدل، مستند، مؤدب، منطقی، برای همه بینندگان عزیز نقل بشود. مسئله اول اینکه عزیزان شیعه در هر کجای این کره خاکی هستند با مبانی اعتقادی استدلالی آشنا بشوند و از آن اعتقادات تقلیدی دور باشند. هدف اصلی ما در مرتبه اول این است. همچنین اگر از یک شیعه سوال کردند چرا سراغ اهل بیت رفتی؟ چرا قائل به امامت الهی و خلافت بلافصل امیرالمومنین شدی؟ این توانایی را داشته باشد که از کتب برادران اهل سنت پاسخ دهد آن هم با روایات صحیح و ضمیمه اقوال بزرگان اهل سنت. الحمدلله در این زمینه خدا به ما توفیق داد که کار به جایی رسید که حتی بچههای 8 - 9 ساله هم آمدند روی خط ولایت مبانی اعتقادی استدلالی را مطرح کردند.
و بعضیها هم در شبکههای نفاق رفتند و لرزه بر اندام کارشناسان منافقشان انداختند. امیدواریم که انشاءالله یک لحظه از این لحظات مرضی حضرت ولی عصر ارواحناه فداه باشد و باعث شود لبخند و تبسمی بر چهره ملکوتی صدیقه طاهره سلام الله علیها بنشاند تا انشاءالله برای دنیا و آخرت خودمان و اجداد و اولادمان تا قیامت کفایت کند.
یکی از بحثهایی که واقعا جای آن خالی است و باید هم عزیزان شیعه و هم عزیزان اهل سنت روی آن دقت بیشتری بکنند. توصیه نبی مکرم به کتاب و اهل بیت است. و در جلسات گذشته با سند صحیح نقل کردیم. بزرگان اهل سنت مثل حاکم نیشابوری، ذهبی و دیگران تصریح بر صحت سند کردهاند مضافا بر اینکه بعضی از بزرگان بر تواتر حدیث ثقلین شهادت دادهاند.
در رابطه با حدیث
کتاب الله و سنتي
که
ترکت فيکم خليفتين
آمده است من 2 جانشین بعد از خودم میگذارم و میروم. من فکر میکنم این حدیث راه توجیه و تأویل را کاملا میبندد. البته برای کسانی که
لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ
سوره ق، آیه 37
ولی آنهایی که دیگر عقلشان را قفل کردهاند و کلیدش را هم به ته دریا انداختهاند و سدّ بزرگی بین خودشان و حقائق درست کردهاند و خودشان را به خواب میزنند هیچ فایدهای ندارد. قرآن هم میفرماید اگر ما یک ورقی از آسمان بفرستیم و اینها با دست خودشان لمس کنند اصلا به این قرآن و به این پیغمبر اکرم ایمان نخواهند آورد.
وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
سوره انعام، آیه7
ولی ما خوشحال هستیم که چه در برنامه ما و چه در برنامه دوستان دیگرمان خیلی از عزیزان اهل سنت میآیند و منصفانه اظهار نظر میکنند و بعد از روشن شدن حقائق با کمال شجاعت و شهامت اعتراف میکنند که این روایات دریچههای هدایت و روشنایی را به روی ما گشود.
در رابطه با حدیث
کتاب الله و عترتي
یا
کتاب الله و سنتي
در این زمینه هم تقاضا دارم دوستان منصفانه برخورد کنند. اگر کسی بر این پندار است که مطالبی را که ما میآوریم بخشهایی از روایات است که از این طرف و آن طرف آوردهایم، به او میگوییم شما هم بیاید و از این طرف و آن طرف روایت جمع کنید. چرا جمع نمیکنید؟!
اگر در گذشته یکی میگفت من کتاب ندارم ، نمیدانم و خبر ندارم و نمیتوانم تحقیق بکنم الان نمیتواند چنین چیزی بگوید. با این همه نرمافزار علوم اسلامی راه تحقیق برای همه کاملا باز است.
حدیث
کتاب الله و سنتي
اولا این حدیث در موطأ مالک ج 2 ص 899 آمده است.
وحدثني عن مالك ، أنه بلغه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : تركت فيكم أمرين لن تضلوا ما مسكتم بهما : كتاب الله وسنة نبيه
به این آقا رسیده است. مالک متوفی سال 179 است، یعنی تقریبا 60 یا 70 سال بعد از رحلت نبی مکرم به این آقا رسیده است. واسطهها چیست؟ الله اعلم!
نکته دوم اینکه ابن حزم اندلسی و دیگران میگویند اصلا موطأ مالک مورد اعتماد نیست. چون بسیاری از عزیزان اهل سنت، موطأ مالک را جزء صحاح سته نمیدانند و بجای آن سنن ابن ماجه قزوینی را دارند. ابن حزم اندلسی که از علمای بزرگ اهل سنت است و از آن به امام تعبیر میکنند میگوید :
وفيه ثلاثمائة ونيف مرسلا وفيه نيف وسبعون حديثا ، قد ترك مالك نفسه العمل بها وفيه أحاديث ضعيفة وهاها جمهور العلماء .
تنویر الحوالک، ج1، ص9
در موطأ مالک بیش از 300 روایت مرسل است و بیش از 70 روایت هم هست که اصلا خود مالک هم به آنها عمل نکرده است. یک سری احادیث ضعیفی است که جمهور علما آن را به شدت تضعیف کردهاند .
کلمه «واه» یعنی
ضعيف بالشدة.
جناب ابن عبد البر از لیث بن سعد که از بزرگان اهل سنت است نقل میکند:
قد أحصيت علی مالک سبعين مسألة کلها مخالفة لسنة النبي مما قال مالک فيها برأيه.
جامع بیان العلم، ج2، ص148
من 70 مسئله را نسبت به مالک شمردهام که تمامی اینها مخالف با سنت پیغمبر است و مالک طبق رأی و فتوای خودش صادر کرده است.
هیچ همخوانی با سنت پیغمبر نداشت. البته در این زمینه حرف زیاد است ولی به قول معروف گر در خانه کس است یک حرف بس است.
غیر از مالک در موطأ، بخاری و سایر صحاح حتی احمد بن حنبل هم نقل نکردهاند. در خیلی از موارد آقایان میگویند مثلا فلان حدیث چون در صحیح مسلم و بخاری نیست مورد قبول ما نیست. آقایان بفرمایند آیا حدیث
کتاب الله و سنتي
در صحیح بخاری است؟ در صحیح مسلم است؟ در سنن ابو داود است؟ کجا است؟ احمد بن حنبل که 30 هزار روایت آورده است این روایت
کتاب الله و سنتي.
را نیاورده است. جالب این است که احمد بن حنبل متوفی 241 است امام حنابله، میگوید من کتابم را که حدود 30 هزار روایت دارد،
و انتقيته من أکثر من سبع مئة ألف و خمسين ألفا.
750 هزار روایت را پایین و بالا کردم 30 هزار را انتخاب کردم.
از 750 هزار روایت، 30 هزار انتخاب کرده است! در حقیقت 730 هزار روایت را ایشان دور ریخته است. بعد میگوید اگر یک روایتی در مسند من پیدا نکردید بدانید آن حجت نیست. از این واضحتر و روشنتر؟
نکته سوم اینکه حاکم نیشابوری وقتی
کتاب الله و عترتي
را میآورد میگوید که
هذا حديث صحيح علی شرط الشيخين.
ولی وقتی میآید
کتاب الله و سنتي
را میآورد میگوید:
الإعتصام بالسنة في هذه الخطبة غريب.
آقایان مراجعه کنند آیا یک روایتی که یک عالم بزرگ متخصص در فن رجال و در فن حدیث به شهادت خود ذهبی و دیگران یک جا میگوید :
صحيح علی شرط الشيخين.
و یک جا میگوید :
غريب.
آیا این 2 تا کنار هم باشند انسان کدام را باید انتخاب بکند؟ ابو نصر سجزی بنا به نقل متقی هندی ایشان هم میگوید این روایت
غريب جدا.
همچنین ابو منذر سامی میگوید آنچه که در این زمینه است،
کتاب الله و سنتي .
به حق حدیث غریب و ناآشنا است. آقای حسن سقاف میگوید ،
أما حديث ترکت فيکم ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي کتاب الله و سنتي يردده الناس فيما بينهم و يقوله الخطباء علی المنابر فحديث موضوع مکذوب وضعه الأمويون و أتباعهم ليصرفوا الناس عن هذا الحديث الصحيح في العترة. فانتبه لذلک جدا.
صحیح شرح العقیدة الطحاویه ، ص654
این حدیث کتاب الله و سنتی که مردم همینطور بین خودشان نقل میکنند و خطبای اهل سنت هم بر بالای منبر میگویند، این حدیث هم جعلی و ساختگی و هم دروغ است. این حدیث را بنی امیه و پیروانشان جعل کردهاند تا مردم را از حدیث کتاب الله و عترتي برگردانند. این مسئله را خیلی جدی بگیر. توجه جدی به این داشته باش.
عزیزان ما این روایت را بگذارند در کنار روایت
کتاب الله و عترتي و اهل بيتي
نکته دیگری که آقایان اهل سنت مثل جناب آقای حسین نژاد عنوان میکنند این است که چه فرقی دارد ما این سنت را از اهل بیت بگیریم یا از دیگر صحابه بگیریم؟ من از این عزیز و دیگر عزیزان میخواهم به این سوالات ما جواب بدهند. الان ما میخواهیم اهل بیت را کنار بگذاریم و سنت پیغمبر را از جناب خلیفه اول بگیریم. دوستان دقت کنید! آیا واقعا جناب ابو بکر با
کتاب الله و سنتي
برخوردشان چه بوده؟ آیا اصلا خود جناب ابوبکر قائل به سنت هست یا نیست؟
عائشه ام المومنین میگوید:
جمع أبي الحديث عن رسول الله و کانت خمسمائة حديث فبات ليلة يتقلب کثيرا، قالت: فغمني، فقلت: تتقلّب لشکوی او لشیء بلغک؟ فلمّا أصبح قال: أي بنية هلمي الأحاديث التي فجئته بها فدعا بنار فأحرقها.
تذکرة الحفاظ، ج1، ص5
پدرم احادیث پیغمبر را جمع کرد که 500 حدیث شد. شب خوابید، خیلی به این طرف و آن طرف میپیچید. عائشه گفت من از این ناراحتی پدرم خیلی غمناک شدم. گفتم آیا ناراحتی یا خبر ناگواری به شما رسیده است که اینطور به خودتان میپیچید؟ وقت صبح شد پدرم به من گفت این 500 تا حدیثی که نزدت هست بیاور. سپس یک آتشی خواست و تمام این احادیث را آتش زد.
این مسئله را ما نقل نمیکنیم و عبارت کتاب بحار یا کافی نیست بلکه آقای ذهبی نقل میکند . این برخورد جناب آقای ابوبکر است نسبت به احادیث.
همچنین جناب ذهبی در ج 1 تذکرة الحفاظ ص 2 میگوید :
إن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيّهم فقال انّکم تحدثون عن رسول الله احادیث تختلفون فيها
جناب آقای ابوبکر تمام مردم را جمع کرد بعد از رحلت پیغمبر گفت شما روایاتی از پیغمبر نقل میکنید الان با هم اختلاف دارید.
این عزیزمان که میگوید ما اهلبیت را کنار میگذاریم میخواهیم برویم از دیگر صحابه بگیریم، جناب ابوبکر میگوید این صحابه با همدیگر در نقل سنت پیغمبر اختلاف داشتند. و بعد از شما اختلافها بیشتر خواهد شد.
فلا تحدّثوا عن رسول الله شيئا!
کسی حق ندارد از پیغمبر روایتی را نقل کند.
آیا سنّت همین شد؟! جناب ابوبکر میگوید حدیث از پیغمبر نقل نکنید. این آقا میفرماید ما میخواهیم برویم هم از علی بگیریم و هم از ابوبکر بگیریم. ابوبکر میگوید از پیغمبر روایت نقل نکنید. هر کس از شما سوال کرد بگویید:
بيننا و بينکم کتاب الله فاستحلوا حلاله و حرّموا حرامه.
بین ما و شما کتاب خدا هست. حرام قرآن را حرام و حلال قرآن را حلال بدانید.
این عزیزان ما به ما جواب بدهند الان ما میخواهیم برویم سراغ قرآن ببینیم آیا کیفیت نماز صبح در کجای قرآن آمده است؟ چطور من باید نماز صبح را بخوانم؟ دیگر از نماز که مهمتر نداریم! این آقایان که میگویند:
من أنکر خلافة أبيبکر، إمامة أبيبکر فهو کافر.
الصواعق المحرقه، ص52
الان ما میخواهیم ببینیم یا انکار خلافت و امامت ابوبکر کفرآور است یا کفرآور نیست؟ میخواهیم برویم از این قرآن استفاده کنیم. آقایان به ما بفرمایند در کجای قرآن این آمده است؟ این برخورد جناب آقای ابو بکر است.
از آن طرف برخورد جناب خلیفه دوم، ذهبی در سیر اعلام النبلا ج 5 ص 59 از عبدالله بن علاء، نقل میکند از قاسم سوال کردند که تعدادی احادیث پیغمبر برای من نقل کن که من بنویسم.
فمنعني و قال إن الأحاديث کثرت علی عهد عمر فناشد الناس أن يأتوه بها فلما أتوه بها أمر بتحريقها.
گفت نه من حدیث برای تو نقل نمیکنم! نقل احادیث پیغمبر در زمان عمر زیاد شد.
عمر به مردم قسم داد هر کس حدیثی دارد بیاورد پیش من. وقتی احادیث را مردم جمع کردند جناب عمر دستور داد همه را آتش زدند!
اینجا مسئله و مشکلی که یکی بود، دو تا شد! ما میخواهیم برویم سنت را یاد بگیریم این آقایان سنت را آتش زدند! چرا آتش زدند مگر سنت پیغمبر نیست؟ مگر قرآن نمیگوید:
وَمَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
سوره حشر، آیه 7
و مشکل دوم -که اگر آقایان به ما جواب بدهند ممنون میشویم- جناب ابو بکر احادیث را آتش زد و از نقل احادیث ممانعت کرد، جناب عمر آتش زد، این احادیث در اختیار شما است از کجا آمد؟ شما ببینید میگوید :
فناشد الناس
یعنی تمام مردم.
به دستور عمر احادیث را آوردند. همه را جناب عمر آتش زد. این احادیثی که شما دارید از کجا آمده است؟
خطیب بغدادی هم میگوید : عمر بن خطاب اراده کرد که سنت پیغمبر را بنویسد
ثم بدا له أن لا يکتبها ثم کتب في الأمصار من کان عنده منها شيء فليمحه.
تقیید العلم، ج1، ص53
ولی بعد تصمیم گرفت سنت نباید نوشته شود. سپس در شهرها دستور صادر کرد که هر کس حدیثی یا سنتی دارد باید نابود کند و از بین ببرد.
اگر این سنت رفت الان این روایت از کجا آمده؟ شما الان میخواهید سنت را بگیرید از صحابه آیا این نظر شما خلاف نظر جناب عمر نیست؟ شاید یکی بگوید ایشان اجتهاد کرده است، شما میفرمایید که پیغمبر فرموده:
إقتدوا بالذین من بعدي أبیبکر و عمر
سنن ترمذی، ج5، ص271
بعد از من به ابابکر و عمر اقتدا بکنید.
حالا چه اجتهاد باشد و چه غیر از اجتهاد باشد.
عليکم بسنّتي و سنّة الخلفاء الراشدين بعدي.
التمهید، ج8، ص66
ما چگونه این سنت پیغمبر را از سنت خلفای راشدین بگیریم؟! اینها که دستور دادهاند سنت را بسوزانند! دستور دادند نابود کنند! ما الان سنت را از کجا برویم بگیریم؟ آیا این مخالفت با سخن نبی مکرم نیست بر فرض اینکه روایت صحیح باشد؟
عليکم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين بعدي.
آیا اینکه الان شما میگویید ما میخواهیم سنت را از جناب عمر بگیریم، عمر نظرش این است! با حدیث
اقتدوا بالذین من بعدي ابیبکر و عمر.
میخواهید چه کار بکنید؟ و همچنین در صحیح بخاری ج7، ص9 آمده است که پیغمبر میخواهد وصیتنامه بنویسد فرمود:
هلمّ أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده.
جناب عمر میگوید :
قد غلب عليه الوجع و عندکم القرآن، حسبنا کتاب الله.
جالب این است که آقای ذهبی یک فرمایشی دارد حالا من نخواستم اشاره کنم، میگوید اگر جناب ابوبکر آمد احادیث را آتش زد و گفت شما حدیثی نقل نکنید گفت
بيننا و بينکم کتاب الله و لم يقل حسبنا کتاب الله کما يقوله الخوارج.
تذکرة الحفاظ، ج1، ص3
بین ما و شما کتاب خدا است جناب ابو بکر نگفت فقط کتاب خدا برای ما کافی است همانطوری که خوارج میگویند.
باید به آقای ذهبی و مدافعین و همفکران آقای ذهبی گفت: آیا این عبارت شما توهین به خلیفه دوم نیست؟ جناب ابوبکر نگفت
حسبنا کتاب الله
ولی جناب عمر که گفت :
حسبنا کتاب الله!
نکته دیگری که در اینجا مطرح است این آقایان میخواهند سنت را بگیرند. ولی بزرگان شما میگویند سنت پیغمبر ضایع شد!
در صحیح بخاری ج 1 ص 198 آمدهاست که زهری میگوید من وارد بر انس بن مالک شدم دیدم گریه میکند گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت از سنت پیغمبر غیر از نماز چیزی نمانده بود نماز را هم آقایان ضایع کردند!
در صحیح بخاری ج1، ص159 نقل شده که ابو درداء درحالیکه غضبناک بود گفت که از سنت پیغمبر غیر از اینکه مردم دستهجمعی نماز میخوانند دیگر چیزی دیگری نمانده است. میگوید سنت پیغمبر را از بین بردند و نابود کردند. یا سوزاندند، یا ممانعت کردند، یا کنار گذاشتند.
کتاب جامع بیان العلم ج2 ص200 از حسن بصری نقل میکند اگر اصحاب پیغمبر زنده بشوند میبینند که از سنت پیغمبر فقط رو به قبله ایستادن مانده است مابقی سنت پیغمبر از بین رفته است! همچنین در صحیح بخاری ج1، ص271 آمده است وقتی در بصره با حضرت علی نماز میخوانند در جنگ جمل -که سال 35 یا 36 هجری است یعنی سال اول حکومت امیر المومنین است- 26 سال بعد از رحلت پیغمبر بیشتر نگذشته است حضرت علی میآید نماز میخواند صحابه وقتی پشت سر علی نماز میخوانند میگویند:
ذکّرنا هذا الرجل صلاة کنّا نصلّيها مع رسول الله.
نماز علی یادآور نماز پیغمبر است.
قبل از علی چه اتفاقاتی افتاده است؟ چه مصیبتهایی بر سر نماز آمده است؟ علی بن ابیطالب نمازش چه ویژگی داشته است که یادآور نماز پیغمبر است؟ چرا درباره عثمان نمیگویند؟ چرا درباره جناب ابو بکر و عمر نمیگویند؟ چرا درباره نماز ابوبکر، نماز عمر، نماز عثمان، نماز طلحه، نماز زبیر، نماز ابو عبیده جراح و دیگران نمیگویند یادآور نماز پیغمبر است؟
جناب ابن حزم اندلسی در کتاب المحلّی ج 4 ص 270 میگوید علی بن ابیطالب زمان خلافت عثمان در منا است میگویند بیایید نماز بخوانید میگوید من نماز میخوانم حرفی ندارم ولی
صليت لکم صلاة رسول الله
نمازی که پیغمبر خوانده است میخوانم.
گفتند نه ما نمیخواهیم نماز پیغمبر را برای ما بخوانی، نمازی که عثمان خوانده است برای ما بخوان! عثمان میگوید نه !نماز پیغمبر را نمیخواهم!
فأبی عثمان.
عثمان جلوگیری کرد.
مریض است نمیتواند بیاید برای نماز در منا، امیرالمومنین میگوید من نماز پیغمبر را میخواهم بخوانم 4 رکعتی، عثمان میگوید نه! حق ندارید نماز پیغمبر را بخوانید. این عزیزی که میخواهد برود از طناب عثمان سنت پیغمبر را بگیرد خود عثمان میگوید من نمیخواهم شما نماز پیغمبر را بخوانید. دیگر اول چیزی که سوال میشود نماز است،
فإن قبلت قبل ما سواها ، وإن ردّت ردّ ما سواها
بحارالانوار، ج10، ص394
اگر نماز قبول شد دیگر اعمال هم قبول است و در غیر این صورت دیگر اعمال همه هوا است.
در المستدرک علی الصحیحین ج1، ص636 از سعید بن جبیر نقل میکند من با ابن عباس در عرفات بودم ابن عباس میگوید :
ما لي لا أسمع الناس يلبّون.
چرا مردم تلبیه نمیگویند؟ نمیگویند:
لبّيک اللهم لبّيک.
ابن جبیر میگوید :
يخافون من معاوية!
از معاویه میترسند.
چه اتفاقی افتاده است مردم به سنت پیغمبر عمل نمیکنند ، سنت پیغمبر را ترک میکنند بخاطر ترس از معاویه، ابن عباس آدم شجاعی است.
فخرج ابن عباس فقال لبّيک اللهم لبّيک لبّيک فإنهم قد ترکوا السنة من بغض عليّ.
از خیمهاش آمد بیرون و گفت: این مردم سنت پیغمبر را به خاطر عداوت با علی ترک کردهاند .
شما قضاوت کنید ما هیچ چیز نمیگوییم. میگوید :
ترکوا السّنة من بغض علي.
سنت پیغمبر را بخاطر عداوت و بغض نسبت به علی ترک کردهاند .
اینها دیگر -به قول آقایان- مردم خیر القرون هستند! هنوز قرن دوم نیامده، بهترین قرن، قرن پیغمبر است. اینها سنت ترک میکنند بخاطر عداوت و بغض امیرالمومنین! شما سنت را از کجا میخواهید بگیرید؟ بخاطر بغض علی سنّت را حذف کردند.
امیدوارم بعضی از بزرگوران و عزیزان دقت کنند ببینند آیا این روایتها را ما خودمان ساختهایم؟ بهتر نیست این عبارتها را ببینند؟ بروند یک تحقیق کنند از علمای بزرگوارشان سوال کنند.
حاكم در نقل این روایت بخاطر رعایت حال معاویه، حق مطلب را نقل نکرده است، ولی جناب بیهقی که با حاکم در یک قرن بوده است، نقل کرده است. بیهقی نقل میکند که ابن عباس به سعید بن جبیر گفت: چرا مردم تلبیه نمیگویند؟ گفت از معاویه میترسند! ابن عباس از خیمهاش بیرون آمد گفت:
لبّيک اللهم لبّيک و إن رغم أنف معاوية اللهم العنهم فقد ترکوا السنة من بغض علي رضي الله عنه.
سنن بیهقی، ج5، ص113
لبیک اللهم لبیک برای اینکه دماغ و پوزه معاویه به خاک مالیده شود! خدایا اینها را لعنت کن. سنت پیغمبر را بخاطر بغض و عداوت با علی ترک کردهاند .
عزیزان و برادران گرامی! ما یک مرتبه به دنیا میآییم و 10 بار به دنیا نمیآییم. وقتی از دنیا رفتیم دیگر امکان برگشت نیست. و ما هم نمیخواهیم بگوییم کدام راه را انتخاب کنید و کدام را انتخاب نکنید. فقط یک خواهشی از شما داریم این مطالبی که ما عرض میکنیم آیا اینها در کتابهای شما آمده است یا نه؟ این روایتها چه پیامی دارد؟ به اندازه یک لحظه هم که شده این ذهن و قلب مبارکتان را از هرگونه تعصب خالی کنید. نه به عنوان شیعه یا به عنوان سنی یا وهابی و سلفی! بلکه به عنوان یک بنده خدا و یک کسی که میخواهد بدون تعصب به این واقعیت تاریخی و به این سنت پیغمبر و به این روایات و به این کتابها نگاه کند. اینها را که ما عرض میکنیم از همه عزیزان درخواست داریم که در این مطالب دقت کنند. امام محمد ابو زهو از علمای بزرگ الازهر است از آن به امام تعبیر میکنند . میگوید :
کاد القرن الأول ينتهی و لم يصدر أحد من الخلفاء أمره الی العلماء بجمع الحديث. بل ترکوه موکولا الی حفظهم و مرور هذا الزمن الطويل کفيل بأن يذهب بکثير من حملة الحديث من الصحابة و التابعين.
الحدیث و المحدثون، ص127
قرن اول تمام شد. هیچکدام از خلفا از ابوبکر گرفته تا عمر بن عبد العزیز که آخرین خلیفه قرن اول است به علما دستور ندادند که احادیث را جمع کنند. حالا هر کس در ذهنش حفظ کرده بود خوب و اگر هم نکرده بود رفت. در طول این یک قرن بسیاری از تابعین و صحابه از دنیا رفتند آنهایی که سنت پیغمبر را از زبان پیغمبر شنیده بودند همه از دنیا رفتند. دیگر کسی نیست.
البته در اینجا من سخنان زیادی دارم و اگر 100 جلسه هم حرف بزنم احساس میکنم حق مطلب ادا نشده است. ولی انشاءالله در جلسات بعدی مطالبی را خواهیم گفت.
تماس بینندگان
مجری:
بسیار عالی، خانم زهرا از کانادا از شیعیان گرامی سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
سلام علیکم. از شما و دستاندرکاران شبکه ولایت تشکر میکنم و در مورد حدیث ثقلین
إني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و سنتي، کتاب الله و عترتي،
به هر دو صورت، به نظر من نه تنها منافاتی ندارند بلکه به نحوی مکمّل هم هستند و معنای همدیگر را کاملتر میکنند . کتاب خدا جنبه توحیدی را مطرح میکند و سنت اشاره به روش عملی و جزئیات عملی در زمانهای مختلف است. ما باید منطقا انتظار داشته باشیم روش عملی باید همراه با سنبل عملی هم باشد و گرنه خدا میتوانست جزئیات عملی را در کتابی مثل قرآن بیاورد که از تحریف جلوگیری بشود! باید توجه بکنیم که روایات نمیتوانند به صورت صددرصد بینقص در زمانهای مختلف به ما برسند به دلیل اینکه میتوانند به راحتی جعل بشوند. سنت پیامبر را باید از الگوهای عملی و زنده اسلام یاد گرفت.
قرار دادن کتاب خدا و سنت یا عترت بیان میکند که دسترسی به الگوی زنده میباید به همان آسانی دسترسی به قرآن برای طالبین حقیقت باشد. و این عقلا بیشتر منطبق بر شیعه است و به داشتن 12 امام و زنده بودن آخرین ایشان. به نظر من نکته دیگری که مهم است این است که شیعه واقعی بهترین اهل سنت است. بخاطر اینکه تابعیت از امامان که آنها از همه بهتر به سنت واقف هستند بیشتر ما را نزدیک میکند به سنت پیامبر، بهترین سنیها هم تبعا شیعه امام علی هستند چون پیامبر خودشان بیشترین مویّد امام علی هستند.
نکته دیگر اینکه به نظر من شبکه ولایت به شبکههایی مثل شبکه کلمه که اصلا قابل ذکر نیستند اهمیتی ندهد.
مجری:
متشکریم از شما، شما به سوال 4 ما پاسخ دادید خیلی ممنون هستیم که مراعات فرمودید این بحث را. در خصوص شبکه وهابیت که فرمودید ما احساس میکنیم که برای ما یک فرصت است.
بیننده:
به این خاطر میگویم که آن شبکه وهابی را در شأن شبکه شما نمیدانم. من با اینکه خیلی کار سنگینی هم دارم ولی هر وقت منزل هستم شبکه شما را تماشا میکنم. تنها هنگامی شبکه شما را عوض میکنم که احساس کنم در شأن من نیست. بعضی از این مباحثی که مطرح میشود هرچند شما به عنوان حقیقت مطرح میکنید ولی اگر میشد که زشتیهای عمل دیگران و حرفهای بد آنها بیان نشود، بهتر است.
استاد حسینی قزوینی:
خواهر عزیزم! ببینید ما بینندههایی که داریم همه مثل سرکار عالی شیعه و شیفته و علاقهمند به امیرالمومنین و اهل بیت نیستند. تعداد انبوهی از اهل سنت و حتی از همین وهابیها و سلفیها بیننده برنامه ما هستند، برخی افراد هستند که در اثر گوش دادن به صحبتهای این شبکهها یا شنیدن بعضی از مطالب، شبهاتی در ذهنشان میآید، چون بینندگان ما فقط شیعه نیستند بلکه یک شبکه جهانی هستیم. ما موقعی که داریم صحبت میکنیم مشکلات زیادی داریم حالا خیلی از مسائل را ما نمیتوانیم به زبان بیاوریم که چه مشکلاتی ما داریم. ولی همین قدر بینندگان عزیز بدانند ما باید طوری برنامهها را طراحی بکنیم هم شیعههایی که در حد بالا هستند استفاده کنند، هم اهل سنت. تعداد زیادی از اساتید دانشگاه و حوزه در داخل و خارج ایران بحثهای ما را پیاده میکنند و به عنوان یک ترم دانشگاهی تدریس میکنند .
حتی من آمریکا بودم چند سال پیش تعدادی از عزیزان ما از کانادا آمده بودند آنجا میگفتند ما این بحثهای شما را آنجا پیاده میکنیم و به زبان انگلیسی ترجمه و تدریس میکنیم و به صورت جزوه در میان مردم منتشر میکنیم. در مقابل بینندگانی هم داریم که تحصیلکرده نیستند و در خیابان و بازار مطالبی شنیدهاند که ذهنشان آلوده شده است و سوالاتی برایشان مطرح شدهاست. ما وقتی عین عبارتشان را نقل میکنیم بلافاصله جوابشان را هم میدهیم. و خدا را هم شاکر هستیم که خیلی از بینندگان بارها روی خط آمدهاند که در اثر گوش دادن به بعضی از برنامهها و یا کلیپهای شبکههای وهابی ذهنشان متزلزل شده و با شنیدن برنامههای ما دوباره به دامن اهل بیت و به دامن تشیع برگشتهاند و عقیدهشان مثل کوه و مثل فولاد محکم شده است. البته ما از سرکار عالی هم تشکر میکنیم و شما میفرمایید کمتر به این شبکهها بپردازیم، ببینید درباره قرآن شما چه میفرمایید؟ قرآن این همه آیه در مورد قوم فرعون مطرح کرده است، کسی بیاید بگوید که فرعون در شأن خدا نیست که در مورد آن حرفی بزند! آن هم عبارتهایی مهم
أنا ربّکم الاعلی
سوره نازعات، آیه 24
خدای عالم حتی از شیطان نقل کرده است! تمام سرگذشت حضرت آدم و شیطان را گفته است. شیطان در برابر خدا به عبارتی مناظره میکند . خدای عالم در چند جای قرآن آورده است و جواب داده است. من واقعا آن قداست و پاکی روح شما را درک میکنم. بعضی از قلبها و روحها با شنیدن این کلمات واقعا ناراحت میشوند. من واقعا درک میکنم. ولی این حق را هم به ما بدهید که همه شنوندههای ما افرادی مثل شما که اینطور روحیههای پاک دارند، نیستند. ما دیگران را هم باید رعایت کنیم.
بیننده:
خیلی ممنون از برنامههای خیلی خوبتان . به کوری چشم دشمنان من در گوشه به گوشه خانهام پرچم امام حسین را نصب کردهام که بچههایم ببینند و دوستانم نه یک منزل، نه دو منزل، همه ما همینطور مثل شما مشغول هستیم. خداحافظ شما.
مجری:
موفق باشید تماس بعدی علی آقا از تهران از عزیزان اهل سنت سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
سلام علیکم . اجازه میدهید من اشاره بکنم به سخن خواهرمان زهرا خانم؟ و یک مقدمهای خدمتتان عرض کنم؟
مجری:
راجع به،
کتاب الله و سنتي؟
بیننده:
انشاءالله بله
مجری:
باشد. یعنی پاسختان زیر مجموعه سوال چهارم است که بحث
کتاب الله و سنتي، کتاب الله و اهل بيتي
است.
بیننده:
خواهرمان زهرا خانم اشاره کردند که ما سنیهای خوبی داریم که آنها هم شیعه حضرت علی هستند بنده هم امیدوارم واقعا یک سنی خوب باشم و افتخار میکنم که خودم را شیعه حضرت علی علیه السلام بدانم.
استاد حسینی قزوینی:
ما هم افتخار میکنیم به وجود شما با این نیاتتان.
بیننده:
جناب آقای حسینی! جناب آقای دکتر قزوینی! همچنین در صحبتهایشان بسیار زیبا اشاره فرمودند که ما بدون تعصب حالا چه عزیزان شیعه و چه بزرگواران اهلسنت باید مطالب دینی را بدون تعصب مطرح بکنیم. اگر ما قرآن را نگاه بکنیم آیاتی را میبینیم که خدای متعال در آن اشاره فرمودند که
اولئک هم المؤمنون،
سوره انفال ، آیه 74
أعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون،
سوره توبه، آیه20
آنها بزرگترین درجات را در نزد خداوند دارند.
اولئک هم المفلحون
سوره بقره ، آیه5
يحبّهم و يحبونه ... يجاهدون في سبيل الله،
سوره مائده، آیه54
خداوند آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند.
رضي الله عنهم و رضوا عنه.
سوره مائده ، آیه119
خداوند از آنها راضی است و آنها هم از خداوند راضی هستند.
اولئک هم الراشدون.
سوره حجرات، آیه7
و دهها عبارت دیگر در قرآن که خدای متعال صحابه رسول را تمجید کرده است. حال یک گله به عنوان یک اهل سنت از شما بزرگواران خصوصا از جناب آقای یزدانی و آقای ابوالقاسمی دارم که من زیاد با برنامه آنها تماس گرفتهام اما این سعادت را نداشتم که در خدمت بزرگواران باشم. حرصی که واقعا در برنامههای این بزرگواران برای نشان دادن چهره زشت از اصحاب پیغمبر برای مردم است آیا واقعا این نوع جبههگیری ، ایستادن در مقابل کلام خدای رب العامین نیست؟
استاد حسینی قزوینی:
ببینید برادر بزرگوارم! ما که نباید جزء افرادی باشیم که خداوند درباره آنها در قرآن میفرماید:
أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ
سوره بقره، آیه85
شما آیاتی که در رابطه با تمجید صحابه است اینها را بگذارید در کنار آیاتی که در مذمّت صحابه آمده است. آن وقت قضاوت کنید. آیا این آیه شریفه
إن جاءکم فاسق
سوره حجرات، آیه 6
آیا این آیه شریفه درباره صحابه هست یا نیست؟ چرا شما این را هیچ موقع مطرح نمیکنید؟ یا در رابطه با قضیه سوره جمعه
وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا
سوره جمعه، آیه11
درباره اواخر عمر نبی مکرم هم است پیغمبر دارد خطبه نماز جمعه میخواند که به منزله دو رکعت است، همه پیامبر را ترک کردند و از آن همه جمعیت فقط 12 نفر ماندند! آیا مگر این آیه درباره صحابه نیست عزیز من؟ آیا آنها که به مسجد آمده بودند از منافقین بودند! از کفار بودند! از یهودیها و مسیحیها بودند؟! یا دهها آیات دیگر که اینها را ما بارها برای عزیزانمان مطرح کردیم. ما اگر بنا هست صحابه را واقعا منصفانه نگاه کنیم باید هم آیاتی که در مدح صحابه آمده و هم آیاتی که در ذمّ صحابه آمده است را همه در کنار هم بگذاریم و بعد بیاییم قضاوت کنیم.
من بحثهای حضرتعالی را دنبال میکنم و تشکر دارم که هم یک سنی مؤدب هستید و هم اینکه خوب دفاع میکنید و آنچه که در ذهن و نظرتان است آن را به زبان میآورید و خدا را هم شاکر هستیم که در شبکه ولایت صحبتهای عزیزان اهل سنتی مثل شما را ما سانسور یا قطع نمیکنیم.
علی آقا! اگر واقعا این برداشتی که حضرتعالی دارید سوال اول من این است که آیا فقط آیات مربوط به مدح صحابه را باید بگیریم و یا آیات مذمّت صحابه را هم باید بگیریم در کنار هم؟ سوال دوم بنده از حضرتعالی، چرا پیغمبر اکرم که میداند صحابه
رضي الله عنهم رضوا عنه
چرا نفرمود:
إني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و أصحابي ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي.
این دو تا سوال را که اگر علی آقای بزرگوار ما امشب جواب بدهد ما از دور پیشانیاش را میبوسیم.
بیننده:
خواهش میکنم. جناب آقای دکتر! اجازه بدهید بنده از سوال دوم شروع بکنم که چرا پیغمبر در مورد صحابه نفرمودند که از
کتاب الله و اصحابی
پیروی بکنید؟ در واقع خدای متعال قبلا آیهاش را نازل کرده است و دستور اکید داده است که از صحابه رسول علیه السلام تبعیت بشود. یعنی بعد از آنکه خداوند امر اطاعت از خود و اطاعت از رسول میدهد به هیچ قوم، طایفه، گروه و یا فردی به صراحتی که به اصحاب حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم دستور به تبعیت از آنها را دادند به کسی به آن شکل به صراحت اعلام نکردهاند.
استاد حسینی قزوینی:
میتوانید یک آیه مربوط به تعبیت از صحابه را بفرمایید؟
بیننده:
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
سوره توبه، آیه 100
و کسانی که از آنها تبعیت میکنند به احسن وجه به نیکوترین وجه که خداوند از آنها راضی و آنها هم از خداوند راضی هستند. از همین حالا من برای آنها بهشت را آمده کردهام.
و این لحن صریح
اتّبعوهم
که در قرآن برای اصحاب پیغمبر آمده که قطعا یکی از آنها حضرت علی علیه السلام است و به همین خاطر بنده واقعا از صمیم دل افتخار میکنم که خودم را با حضرت علی بدانم. من 3 تا کتاب که بیشترین مطالعه را دارم اول کلام خدا و بعد از آن نهج البلاغه و بعد از آن صحیفه سجادیه است.
استاد حسینی قزوینی:
علی آقا! ببینید ما گفتیم یک روایتی برای ما بیاورید که قرآن بگوید شما باید از صحابه تبعیت کنید
إتبعوهم بإحسان.
قید احسان است یعنی از کار خوب آنها تبعیت کنید. نه به صورت مطلق برادر عزیزم، ما هم همین را قبول داریم. ما نمیگوییم:
کلّهم في النار
یا
کلّهم في الجنة.
بلکه میگوییم: صحابه بر دو دسته هستند یک دسته از صحابهای که تابع پیغمبر و مطیع پیغمبر بودند که باید از آنها تبعیت بشود ولی یک دسته صحابه بودند که با پیغمبر مخالفت صریح کردند. پیغمبر در حق آنها نفرین کرد، عائشه در حق آنها نفرین کرد، ام سلمه در حق آنها نفرین کرد، پیغمبر فرمود:
اولئک العصاة اولئک العصاة
صحیح مسلم، ج3، ص142
ما میگوییم اینها قابل تبعیت نیستند. و اگر واقعا بحث رضایت خدا و جایگاه بهشت ملاک باشد سوره بیّنه
إن الذين آمنوا و عملوا الصالحات.
تا آنجایی که
جزاؤهم عند ربهم جنات عدن،
جنات عدن خیلی بالاتر از جنات عمومی است.
تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا رضي الله عنهم و رضوا عنه.
آن مومنانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند. اگر ملاک رضایت خدا است و بهشت وعده دادن است خدا بر هر مومنی که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام بدهد میگوید اینها جایگاهشان بهشت است و خدا هم از اینها راضی است و اینها هم از خدا راضی هستند.
پس اختصاص به صحابه ندارد.
بیننده:
جناب آقای دکتر عذر میخواهم وقتی که خداوند میفرمایند که
و اتبعوهم
و از آنها تبعیت کنید.
از چه کسی تبعیت کنید؟
و السابقون الأولّون من المهاجرين و الأنصار.
از مهاجرین و انصار تبعیت کنید.
و نمیدانم با چه زبانی بیان بکنم این چیزی است که به این صراحت و به این شیوایی و فصاحتی که در قرآن است خدای متعال این را بیان فرموده است.
استاد حسینی قزوینی:
همینجا بایستید علی آقای عزیز!
المهاجرون و الأولون.
اینجا قیدش برای چیست ؟ چرا نگفته است همه صحابه؟
بیننده:
قطعا چون قرآن درجه بندی فرمودند اصحاب پیغمبر را و بخاطر اینکه عظمت هجرت و عظمت کاری که صحابه انجام دادند.
استاد حسینی قزوینی:
پس اگر کسی تعبیت کند این تبعیت بخاطر
المهاجرون و الأولون
است نه همه صحابه. پس همین آیه آمد قید زد. عده زیادی که بعدا مهاجرت کردند یا بعد از فتح مکه مسلمان شدند از این آیه خارج شدند، پس کلّ صحابه قابل تبعیت نیستند. آیا شما این را قبول دارید؟
بیننده:
آقای دکتر عذر میخواهم اگر ما واقعا بیاییم اینطور به قرآن نگاه بکنیم آن را یک کتاب مبهم برداشت میکنیم.
استاد حسینی قزوینی:
اینطور نیست برادر عزیزم شما خودت آمدهای بحث
المهاجرون و الأوّلون
را مطرح فرمودهای. دیگر کسی که الفبای عربی را بلد باشد و فارسی هم بلد باشد میداند که این، یعنی مهاجرین اول، یعنی خدای عالم در این قرآن صف درست کرده است. شما اگر میگویید تبعیت؛ ما هم میگوییم مهاجرینی که واقعا با نبی مکرم بودند، آنهایی که زیر درخت رضوان بیعت کردند ولی اینها بیعت شکنی نکردند و مومن باقی ماندند. اینها قیدهای زیادی دارد. ما نباید به این شکل به قرآن نگاه کنیم. اگر به این شکل باشد خوارج هم یک نگاهی داشتند به قرآن و منافقین هم یک نگاهی داشتند به قرآن. ببینید عقیده شیعه این است که هر صحابی تابع خدا و تابع پیغمبر است از او عصیان خدا و عصیان پیغمبر در تاریخ ثبت نشده است، او مومن هست، اهل بهشت هست، رضی الله تعالی عنه هست، و از اینها هم ما باید تبعیت کنیم.
ما هم معتقد هستیم باید از صحابه تبعیت کنیم. حتی مرحوم شیخ طوسی دارد که ما از این صحابه انتظار شفاعت داریم. حالا اگر بعضیها نشر میدهند که شیعه معتقد است که صحابه کافر هستند، اینها حرفهای باطل است. شیعه چنین عقیدهای ندارد. ولی نباید از آن دسته صحابه که قرآن آنها را مذمت کرده است تبعیت و پیروی کرد. صحابهای که قرآن درباره آنها میفرماید:
إن جاءکم فاسق
سوره حجرات، آیه 6
یا
وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ
سوره مدّثر ، آیه31
یا
وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ
سوره توبه، آیه101
انَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ
سوره توبه، آیه45
ای پیامبر قطعا کسانی برای رفتن به جنگ از تو اجازه میگیرند که به خدا و قیامت ایمان ندارند.
وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آَتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ
سوره توبه ، آیه75
بعضی از صحابه با خدا عهد میکنند که اگر خدا از فضلش به ما بدهد ما در راه خدا انفاق میکنیم.
فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ
سوره توبه، آیه77
همینها گرفتار نفاق شدند.
آقای ابن کثیر دمشقی در تفسیرش ج 2 ص 288 میگوید : بسیاری از مفسرین گفتهاند در رابطه با ثعلبة بن حاطب است. بدری هم بود. جزء
السابقون
هم بود. اینها چیزی نیست که شما بخواهید به سادگی از کنارش رد بشوید.
وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ
این آیه که مربوط به طلحه است. طلحه جزء
السابقون الأولون،
است. یا آیه 6 سوره حجرات
إن جاءکم فاسق بنبأ فتبیّنوا
مربوط به آقای ولید بن عقبه است که از صحابه بوده است.
بیننده:
آقای دکتر! منافقین کسانی بودند که در خارج از مدینه نبودند کسانی بودند که با پیغمبر زندگی میکردند و با اصحاب پیغمبر زندگی میکردند و در میان مسلمانها بودند اما فقط زبانی مسلمان بودند و اسلام آورده بودند برای ضربه دادن به اسلام. از دستورات پیغمبر تبعیت نمیکردند. همین آیه 75 که میفرمایید قطعا مربوط به منافقان است. حضرتعالی فرمودید که بدون تعصب صحبت بکنید. آیا واقعا نسبت دادن اوصاف منافقین به صحابه پیغمبر دفاع از حق قرآن است؟ خدا در آیات دیگر درباره کسانی که با پیغمبر خانه و کاشانه خودشان را رها کردند میفرماید :
أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
سوره انفال، آیه4
برای آنها مغفرت جاودانهای است و برای آنها رزق زیادی است.
استاد حسینی قزوینی:
شما از کجا میخواهید تشخیص بدهید منافق است یا نیست؟ آیا میتوانید به ما یک ملاکی بدهید؟
بیننده:
چشم! وقتی که پیغمبر اذن به جهاد میدادند آنهایی که میآمدند میگفتند یا رسول الله ! به ما اجازه بدهید که در جهاد شرکت نکنیم. اینها منافق بودند.
استاد حسینی قزوینی:
اینها مشخص است. اینها یک دسته، دیگر چه کسانی هستند؟
بیننده:
اینها یک دسته بودند. حضرت استاد! گاهی اوقات مثلا در قرآن داریم ای پیغمبر تقوای الهی پیشه کن.
استاد حسینی قزوینی:
بحث را عوض نکنید علی آقا جان! شما دارید در رابطه با منافقین صحبت میکنید. ما میخواهیم منافقین را بشناسیم. از این 120 هزار صحابه پیغمبر که در روز رحلتشان وجود داشتهاند، ما میخواهیم بدانیم منافقین چه ویژگیهایی داشتند؟ الان هر صحابهای را شما میخواهید بگویید من میخواهم سوال کنم آیا دلیلی بر اینکه ایشان منافق بوده یا مومن بوده دارید؟ از قرآن با من صحبت بفرمایید و روایت نقل نکنید.
بیننده:
چشم، حضرت استاد بحث تسنن و تشیع متأسفانه در خلفای راشدین و نحوه خلافت آنها خلاصه میشود یعنی اگر این مبحث حل بشود، مسائل دیگر هم حل میشود.
استاد حسینی قزوینی:
علی آقای عزیز! من سوالم این بود که شما از قرآن به من ملاکی بدهید تا من صحابه منافق و صحابه مومن را بشناسم.
مجری:
الان شما به ما بگویید که عبدالله بن زبیر جزء منافقین است یا مومنین؟
بیننده:
آقای حسینی من میخواهم بگویم که ابوبکر و عمر و علی و عثمان که درود خداوند بر آنها باد اینجا جزء منافقین نبودند. اینها از اصحاب اوّلون بودند، اینها کسانی بودند که در نشر دین خدا و سنت رسول الله تلاش کردند.
استاد حسینی قزوینی:
آقای علی آقا! بحث را عوض نکنید! در آن بحث هم من از حضرتعالی سوال زیاد دارم. آیه 101 سوره توبه میفرماید:
وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ
ای پیغمبر! خودت هم اینها را نمیشناسی.
پیغمبر اینها را نمیشناخت حالا علی آقا بعد از 1400 سال میخواهد این منافقین را بشناسد از منافقین دست بردارد برود از مومنین تبعیت کند. قرآن به پیغمبر میگوید:
لا تعلمهم نحن نعلمهم.
ما میشناسیم اینها را.
بیننده:
آیا علم غیب پیغمبر زیر سوال نمیرود؟
استاد حسینی قزوینی:
آن بحث دیگری است به این بحث ارتباطی ندارد. اینجا من کاری به علم غیب پیغمبر ندارم. قرآن میگوید این منافقین را تو نمیشناسی. اصلا ما کاری به علم غیب نداریم. آن بحث دیگری است. قرآن میفرماید:
لا تعلمهم نحن نعلمهم.
دیگر از این واضحتر بفرماید؟!
بیننده:
آقای دکتر! من نمیگویم فلانی و فلانی و فلانی -نام ببرم- که چه کسانی هستند من میگویم خدای متعال منافقین را از روی اعمال آنها معرفی کرده است. یکی از این صفات این است که پیغمبر میخواست که در جنگ شرکت بکنند آنها نمیآمدند.
استاد حسینی قزوینی:
عزیز من الان نزدیک 20 دقیقه است که با شما داریم صحبت میکنیم، قرآن میگوید اي پیغمبر! تو همه منافقین را نمیشناسی. در جنگ احد یک سوم صحابه به تبعیت از عبدالله بن ابیِّ سرکرده منافقین برگشتند و در جنگ شرکت نکردند. و حتی خود پیغمبر فرمود:
انّ في أصحابي أثني عشر منافقا
عمدة عیون صحاح الاخبارٰ ص338
در میان صحابه من دوازده نفر منافق هستند.
آنها هم صحابه هستند .
بیننده:
حضرت استاد! ما اگر سر تا سر قرآن را نگاه بکنیم خدای متعال به اوصاف آنها نگاه کرده است همین کافی است که خدای متعال میگوید من اوصاف این صحابه را در کتاب تورات و انجیل هم آوردهام. یعنی در کنار اینکه مژده رسالت پیغمبر را به افراد و بشر آن زمان میدهد اوصاف اصحاب پیغمبر را هم بیان میکند .
مجری:
آن صحابهای که قرآن مدّ نظر دارد صحابه واقعی هستند که پیمان شکنی نکردند و بر قول و بیعت خودشان با پیامبر ماندند و بعد منافق نشدند و تهمت فحشا به همسر پیامبر نزدند. معنای صحابه به آن معنا نیست که بخاری گفته است.
بیننده:
آقای حسینی -عذر میخواهم- حضرتعالی اسم چهار تا از صحابه را برای من بگویید که از قرآن تعبیت کردند؟
مجری:
حضرت سلمان، حضرت مقداد، حضرت ابوذر، حضرت امیرالمومنين، بلال،
بیننده:
دیگر؟
مجری:
السابقون الأولون.
کفایت نمیکند این چند نفر؟ همینها ذکرشان در تورات هم آمده است.
بیننده:
ابو بکر و عمر و عثمان هم داخل آنها هستند. داخل
السابقون الأولون،
هستند.
مجری:
نظر امیرالمومنین در مورد اینها که مشخص است که چه است، نظر ما هم نظر امیر المومنین است. یعنی در معنای صحابه ما اختلاف داریم، صحابهای که در تورات از آنها تعریف شده است ولی هر کس که پیامبر را ببیند؟ نخیر ما این اعتقاد را نداریم. و معقول هم نیست از کسی که تهمت فحشا به همسر پیامبر زده است تجلیل شده باشد در تورات!
استاد حسینی قزوینی:
جناب آقای علی آقا ببینید ما معمولا بحث که میکنیم آقایان میخواهند مسئله را روی ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر گره بزنند. یعنی گویا صحابه پیغمبر منحصر شده است به این 4 یا 5 نفر، و اگر کسی تمام صحابه را کافر بداند این 5 نفر را مومن بداند از دیدگاه بعضیها مسلمان است ولی اگر کسی بیاید بگوید بالای چشم آقای ابوبکر ابرو است یا بالای چشم عمر ابرو است حتی بیاید روایاتی که در کتب اهل سنت با سند صحیح در مذمت ابوبکر و عمر آمده است نقل کند به او میگویند تو دیگر از دین بیرون رفتهای و فاسق و فاجر و مرتد و مهدور الدم شدهای.
من در رابطه با خود جناب خلیفه دوم از حضرتعالی سوال دارم. الان هم نمیخواهم شما جواب بدهید. جلسه بعد یا شب دوشنبه یا جمعه بیایید با این ادبیات زیبا، ولی تحقیق شده بیاید و سوال را هم جواب بدهید. جناب علی آقا! در همان بیعت رضوان، بعد از بیعت رضوان پیغمبر اکرم دستور داد این صلحنامه بین مسلمانها و کفار قریش نوشته بشود همه تسلیم شدند تنها کسی که در برابر نبی مکرم مقاومت کرد جناب خلیفه دوم بود و به صراحت هم خود ذهبی در تاریخ اسلام ج 2 ص 371 میگوید:
فقال عمر و الله ما شککت منذ اسلمت إلّا يومئذ
به خدا قسم از روزی که مسلمان شده بودم در نبوت پیغمبر شک نکرده بودم ولی امروز در نبوت پیغمبر شک کردم.
آدرسها را آقایی کن یادداشت کن. تاریخ اسلام امام ذهبی ج 2 ص 371، مصنف عبد الررزاق صنعانی ج 5 ص 339، معجم کبیر جناب طبرانی متوفی 360 ج 20 ص 14، ابن حبان در صحیحش ج 11 ص 224، و احمد بن حنبل در مسندش نقل میکند ج 4 ص 325، میگوید عمر گفت:
ما ظلت أصوم و أتصدق و أصلی و أعتق من الذي صنعت مخافة کلامي الذي تکلمت به يومئذ.
من بعد از برنامه صلح حدیبیه همواره نماز میخواندم صدقه میدادم و روزه میگرفتم و بنده آزاد میکردم تا کفاره آن گناهی باشد که من آن روز انجام دادم.
آقای صالحی شامی از علمای بزرگ شما است سبل الهدی و الرشاد ج 5 ص 53 میگوید :
في الصحيح و الله ما شککت منذ أسلمت إلّا يومئذ.
در روایت صحیح آمده است که جناب خلیفه دوم میگوید: در نبوت پیغمبر شک نکرده بودم ولی در اینجا من شک کردم.
شاید این سوال برای خیلی ها هم مطرح بوده و ما هم نمیخواهیم قضیه را تحمیل کنیم ولی شما در اینباره یک تحقیق عالمانهای بفرمایید ما جلسه بعد 10 دقیقه و یا یک ربع به شما وقت میدهیم در رابطه با همین قضیه صلح حدیبیه من حدود 50 تا سوال دارم -ذیل آیه رضوان که دیگر صریحترین آیه است که شما بزرگواران استدلال میکنید من 50 تا سوال دارم- اگر کسی پیدا بشود مثل علی آقای عزیز به این سوالها جواب بدهد ما هم خدا را شاکر میشوم و هم از علی آقا تشکر میکنم و هم اگر لازم هم باشد و جوابها قانع کننده باشد رسما اینجا اعلام میکنیم که سوالات و شبهات ما در این مورد را یک بزرگواری منطقی و علمی و مؤدب جواب داد.
مجری:
علی آقای عزیز 27 دقیقه است که روی خط هستید. بفرمایید فرمایش آخرتان را انشاءالله که ما صدای سایر عزیزان را هم بشنویم.
بیننده:
من مطلب دیگری ندارم. خداحافظ شما.
استاد حسینی قزوینی:
من از کسانی مثل علی آقا تشکر میکنم. واقعا هم مودب و هم منطقی بودند. علی آقای عزیز بزرگواری کنید قرآن را در مجموع نگاه کنید. اگر در قرآن آیه
فويل للمصلّين
سوره ماعون، آیه 4
است، آیه
الذين هم عن صلاتهم ساهون
سوره ماعون، آیه5
هم هست.
لا تقربوا الصلاة
سوره نساء، آیه43
تنها درست نیست
و أنتم سکاری
سوره نساء، آیه43
هم هست.
القرآن يفسّر بعضه بعضا.
تفسیر آلوسی، ج8، ص15
در هر قضیهای ما بخواهیم بحث کنیم باید مجموع آیات مدح و آیات ذم را بررسی کنیم. اگر کسی بیاید استدلال کند به آیاتی که در رابطه با شراب آمده است
لا تقربوا الصلاة و أنتم سکاری
بگوید: وقتی که شما میخواهید نماز بخوانید شراب نخورید ولی بعد از آنکه نماز خواندید و تمام شد بروید شراب بخورید اشکالی ندارد!
آیا میشود این عبارت را قبول کرد؟! یا آیه دیگر که شرابی که از انگور میگیرید هم منافعی دارد هم ضررهایی دارد. قرآن که حرام نکرده است. تازه میگوید منافع هم دارد!
پس نباید یک قسمت آیه را گرفت و قسمت دیگر را رها کرد.
مجری:
بسیار عالی! آقای محمدی از کرمانشاه از عزیزان اهل سنت. سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما استاد بزرگوار آقای قزوینی و همچنین مجری توانمند و شایسته این شبکه. واقعا شبکه نه بهتر است بگوییم دانشگاه جهانی، 6 ماهی است به جمع شما عزیزان اضافه شدم پای برنامههای استاد بزرگوار آقای قزوینی مینشینیم، انشاءالله خدا جزای خیر به ایشان بدهد. مطالبی که پوشیده است در کتابها و در دسترس همه قرار ندارد این بزرگوار زحمت میکشند توضیحات را برای مردم بیان میکنند .
مسئله خاصی ندارم فقط میخواستم تشکری از ایشان بکنم و برای همین صبر و بردباری که در قبال بعضی از این آقایانی که به اسم اهل سنت زنگ میزنند که شاید واقعا اهل سنت نباشند به نمایندگی از اهل سنت صحبت نکنند بلکه عدهای از آنها همین وهابیون و یا به قول ما تکفیریها باشند. چون بعضی از این شبکهها را نگاه میکنیم که متأسفانه مبلّغ و مروّج عملیات تروریستی هستند که بچههای مردم را به جایی میفرستند و به کشتن میدهند. اگر انصاف پیدا بکنند میبینند برنامههایشان مستند نیست مثل برنامههای آقای بزرگوار قزوینی که ایشان توضیح میدهند مستند از صحیح بخاری و مسلم و از کتابهای خود ما اهل سنت. خواستم از ایشان تشکر کنم.
مجری:
مذهبتان را هم میفرمایید؟
بیننده:
شافعی مذهب هستم.
مجری:
متشکرم از شما. موفق و مؤید باشید.
استاد حسینی قزوینی:
ما هم تشکر میکنیم از شما آقای محمدی عزیز. من معتقد هستم اهل سنت ایران نجیبترین اهل سنت جهان هستند.
مجری:
متشکریم. خانم حسینی از قم از شیعیان گرامی. سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
سلام علیکم.
مجری:
کدامیک از سوالات را جواب میدهید؟
بیننده:
من سوال 1 و 4 را -اگر استاد اجازه بدهند- جواب میدهم.
مجری:
سوال اول این بود که مراد از حدیث شریف ثقلین چه است؟ و سوال چهارم هم بحث حدیث شریف ثقلین با لفظ،
کتاب الله و عترتي.
و یا
کتاب الله و سنتي.
بیننده:
در مورد سوال اول میتوانیم بگوییم که اساس اسلام و تعلیماتش در دو رکن پیوسته به هم گرد آمده است قرآن و حدیث. دو رکنی که سبب هدایت هر یک از آنها بدون دیگری امکان پذیر نیست. تصور کنید که آیا میتوان بدون مراجعه به احادیث و تعالیم آن به هدایت رسید؟ درست نیست و بر خلاف خود قرآن کریم و وصیتهای مکرّر و مؤکد پیامبر اسلام است. همانطور که تعلیمات بدون عرضه به قرآن درست نیست و بر خلاف تعلیمات خود عترت است. بنابراین باید به قرآن و عترت هر دو رجوع کنیم.
إنی تارک فيکم الثقلين.
من بین شما 2 چیز گرانبها را میگذارم که تا وقتی به آن تمسک جویید بعد از من گمراه نمیشوید. یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است کتاب خدا که طناب کشیده شده از آسمان به زمین است و عترت من خاندان من، و از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. پس بنگرید که در نبود من چگونه با آنها رفتار میکنید. در این راستا میتوان درسهایی از این حدیث گرانبها آموخت و برای امامت اهل بیت علیهمالسلام دلیل آورد:
1- از حدیث، وجوب پیروی، فهمیده میشود.
2- پیروی از اهل بیت بر همه واجب است.
3- پیروی از اهل بیت مانند پیروی از قرآن است.
4- لفظ ثقلین در وجوب پیروی است.
5- اعتصام دلیل بر وجوب پیروی است.
6- جدا نشدن قرآن و عترت از هم، دلیل بر وجوب پیروی است.
7- قرآن و اهل بیت توأم با یکدیگر میباشند.
8- دلالت حدیث بر حکمت امامان و اعلمیت و افضلیت اهل بیت علیهمالسلام است.
پیامبر اکرم در این حدیث میفرمایند من در میان شما دو یادگار گرانقدر میگذارم که تا هنگامی که به آن دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد. یکی کتاب خدا و دیگری عترت من، حدیث ثقلین همانگونه که دلالت میکند بر امامت 12 امام از اهل بیت علیهمالسلام و امامت و خلافت بلافصل حضرت علی علیه السلام بعد از رسول خدا همچنین دلالت میکند بر وجود امام دوازدهم و بقای وجود شریف آن حضرت، زیرا این حدیث بر عدم جدایی کتاب و عترت تا روز قیامت و تا لحظه ورود بر حوض دلالت دارد. پس همانگونه که قرآن مجید تا روز قیامت باقی است همچنین لازم کسی از اهل بیت وجود داشته که شایسته تمسک باشد.
در مورد سوال چهارم هم میگوییم بر فرض که پیامبر اکرم
کتاب الله و سنتي.
فرموده باشد آیا
کتاب الله و سنتي.
با
کتاب الله و عترتي.
منافات دارد؟ مگر عترت پیامبر اکرم غیر از سنت پیامبر عظیم الشأن چیز دیگری هم آوردهاند؟ مگر حضرت علی غیر از سنت پیغمبر سنت از پیش خود آوردند؟ ابن عساکر در تاریخ دمشق ج 21 ص 415 روایت میکند که حضرت علی علیه السلام گفتند که یا رسول الله بعد از تو من که وصی تو هستم چه کار کنم؟ پیامبر اکرم فرمودند تو موظف هستی که سنت من را در میان مردم منتشر کنی همانطور که پیامبران گذشته سنت پیامبران را بعد از آنها منتشر میکردند. جالب اینکه خلیفه دوم در آخرین لحظات عمرش وقتی به او پیشنهاد میکنند که خلیفه طلحه یا زبیر یا عبدالرحمن یا علی باشد وقتی به حضرت علی علیه السلام میرسد میگوید شایستهترین فردی که مردم را به کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم صلی الله وادار کند علی بن ابیطالب است. اگر زمام امامت و ولایت به دست علی بیفتد مردم را به راه راست و راه نجات هدایت میکند .
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 6 ص 327
خود ائمه علیهمالسلام فرمودند آنچه ما میگوییم سنت پیامبر است و غیر از سنت پیامبر چیزی بیان نمیکنیم همانگونه که حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها در سنت پیامبر تأکید میکردند. پس اگر
کتاب الله و سنتي
هم فرموده باشند منافاتی با
کتاب الله و عترتي
ندارد. در حقیقت مبیّن همدیگر هستند. همانطور که در مورد قرآن داریم
القرآن يفسّر بعضه بعضا.
در مورد حدیث هم داریم.
الحديث يفسّر بعضه بعضا.
مجری:
بسیار عالی.
استاد حسینی قزوینی:
موفق و مؤید باشید خواهر عزیزم. خدا به شما و پدر و مادر و اساتید شما جزای خیر بدهد. انشاءالله این مسیر را ادامه بدهید و برای هم دورهها و همسن و سالهای خودتان، برای دبیرهای خودتان، مطرح کنید. چون زکات یاد گرفتن، آموزش و یاد دادن است.
زکاة العلم نشره
عیون الحکم و المواعظ، ص276
زکات و شکرانه این نعمتی که خدای عالم به شما داده است این است که این دانش را به دیگران هم منتقل کنید. شکر یک درخت سیب، میوه سیب دادن است. امام صادق سلام الله علیه وقتی افرادی را میفرستادند برای تبلیغ میفرمود:
عليک بالأحداث
الکافی، ج8، ص93
مراقب این کوچکها ، جوانها و نوجوانها باشید. پیرمردهای ما الحمدلله دیگر بارشان را بستهاند و الحمدلله انشاءالله با آن زحماتی که کشیدهاند دیگر بهشت برایشان تضمینی است ولی این جوانهای ما هستند که هزاران راه شیطانی در مسیرشان قرار گرفته است انشاءالله این چیزهایی که یاد میگیرید تلاش کنید منتشر کنید و به دیگران هم یاد بدهید.
مجری:
ممنون هستیم. آقای مومنی از خوانسار از شیعیان گرامی. سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
سلام علیکم.
سوال من ربطی به موضوع این برنامه ندارد. در یک جایی بعضیها گفتند که در کتاب بحار الانوار نوشته است که امام حسین شب عاشورا -البته معذرت میخواهم- از نوره استفاده کردند که تمیز برود پهلوی حوریهای بهشتی. این برایم سوال شده است و از چند نفر هم پرسیدم حقیقتا نتوانستند سوال من را جواب بدهند و مرا قانع کنند.
استاد حسینی قزوینی:
فرضا هم اگر باشد چه اشکالی دارد. مثلا در مورد نماز دستور است که شما هنگام نماز بهترین و پاکترین لباستان را بپوشید، عطر بزنید برای نماز، چون در این صورت هر یک رکعتش 70 رکعت ثواب دارد. شما قبل از نماز مسواک بزیند. یا انگشتر عقیق دست کنید.
النظافة من الايمان
مسافرت حضرت سید الشهدا که یک روزه و یا دو روزه نبوده است یک یا دو ماه طول میکشیده و لذا تمام وسائل پاکی و پاکیزگی را با خودشان میبردند. اینها میدانند فردا میخواهند به دیدار خدا بروند و آن شب میخواهند با خدای عالم مناجات بکنند. -من عذر میخواهم از بینندگان عزیز- در بعضی از روایات است که یکی از موانع اجابت دعا استعمال نکردن داروی نظافت و غیره است و یا نظافت را رعایت نکردن است. نظافت به آن معنای خاصی که حضرتعالی سوال کردید. اینها اگر میآیند چنین کاری میکنند در حقیقت به سخن پیغمبر و سنت پیغمبر عمل میکنند . کجای این کار ایراد دارد؟
بیننده:
شما صحیح می فرمایید حاج آقا ولی این برای افرادی مثل بنده که کم سواد هستم سوال شده است که اولا امام حسین باید میدانسته با تن خاکی به زیارت آن طرف نمیرفته، دوما آقا امام حسین که آب نداشته بخورد چطور این کار را کرده است؟
استاد حسینی قزوینی:
روز هفتم آب داشتند و شب عاشورا حضرت علی اکبر سلام الله علیه رفت آب آورد. قمر بنی هاشم رفت آب آورد، اینکه آب نداشتند روز عاشورا یک یا دو ساعت آفتاب آمد بالا اینها از هر طرف مشغول جنگ بودند و برایشان آب آوردن مشکل بود و حتی در همان روز عاشورا هم شما ببینید حضرت قمر بنی هاشم میرود آب میآورد در وسط راه جلوگیری میکنند . اینکه آب نبود مربوط به روز عاشورا است نه شب عاشورا. حتی شب عاشورا آب به قدری بود که صحابه غسل کردند اضافه بر اینکه وضو گرفتند غسل شهادت و غسل عبادت کردند.
مجری:
آقایان وهابی ببینند که نظافت امام حسین در شب عاشورا علاوه در کتب شیعه در کتب اهل سنت هم آمده است. ابن اثیر این عبارت را آورده است:
الحسين فاستعمل النوره
الکامل فی التاريخ، ج4، ص60
خیلی متشکریم از شما بینندگان عزیز و ارجمند که با ما همراه بودید.
اللهم عجل لوليک الفرج.
خدانگهدار.