بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 91/01/23
موضوع: ادله شهادت ثالثه (4)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
ما در رابطه با بحث شهادت ثالثه عرض کردیم که یکی از راههای اثبات مشروعیت شهادت ثالثه بحث وجوب حفظ شعائر اسلامی است. در رابطه با اصل وجوب حفظ شعائر اسلامی به برخی از آیات قرآن همانند:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّه)
ای کسانی که ایمان آوردهاید شعایر الهی را حلال ندانید.
سوره مائده (5): آیه 2
و امثال آن استناد کردیم. در ادامه گفتیم شهادت ثالثه از شعائر اسلامی است و در این خصوص نظر بزرگان، مراجع معاصر و غیر معاصر را نقل کردیم. همچنین در رابطه با اینکه شعار مذهب شعار دین است مفصل صحبت کردیم.
ما در این دو سه جلسه میخواهیم بحثی جدید و نو ارائه دهیم که نه تنها شیعه معتقد به حفظ شعائر مذهبی است، بلکه اهل سنت هم ملتزم به حفظ شعائر خودشان هستند.
در بسیاری از مستحباتی که اهل سنت دارند، معتقدند اگر در جایی موضوعی شعار شیعه شد واجب است ما این شعار را ترک کنیم و شعار سنی بودن را رعایت کنیم ولو اینکه این موضوع از موضوعاتی است که در سنت قطعاً به ما رسیده است. به دلیل اینکه این شعار با شعار سنی بودن ما نمیسازد ما باید آن را کنار بگذاریم. مشاهده کنید «ابن تیمیه» در این زمینه عبارتی دارد و مینویسد:
«اذا کان فی فعل مستحب مفسدة راجحة لم یصر مستحبا»
اگر در کار مستحبی یک مفسده راجحهای بود این عمل، مستحب بودن خود را از دست میدهد.
«ومن هنا ذهب من ذهب من الفقهاء إلی ترک بعض المستحبات إذا صارت شعارا لهم»
بعضی از فقهای ما گفتهاند بعضی از مستحبات را باید ترک کنیم در صورتی که این مستحبات شعار شیعه باشد.
مشاهده کنید تعصب و حفظ شعار سنی بودن تا کجا میرود!! او میگوید: ما برای اینکه به شیعیان تشبیه نشویم شعار خودمان را باید حذف کنیم، ولو اینکه این امر مستحب باشد. او سپس میگوید:
«فلا یتمیز السنی من الرافضی»
اگر قرار باشد برخی از مستحبات که شعار شیعیان است را ما هم انجام دهیم شیعه از سنی شناخته نمیشود.
اگر چنین است شیعیان نماز صبح میخوانند و شما هم نماز صبح میخوانید. اگر میخواهید شبیه به شیعیان نشوید باید خواندن نماز صبح را کنار بگذارید و نماز صبح نخوانید.
همچنین شیعیان نوافل میخوانند یا حج عمره میروند. در این صورت به عنوان امر مستحب باید حج عمره را کنار بگذارید. خیلی عجیب است که او میگوید:
«فلا یتمیز السنی من الرافضی»
اگر قرار باشد برخی از مستحبات که شعار شیعیان است را ما هم انجام دهیم شیعه از سنی شناخته نمیشود.
«ومصلحة التمیز عنهم لأجل هجراتهم ومخالفتهم أعظم من مصلحة هذا المستحب»
مصلحت تفاوت سنی از شیعه از این جهت که ما از شیعه دور باشیم و با آنها مخالفت کنیم از مصلحت یک مستحب بالاتر است.
خیلی عجیب است؛ واقعاً انسان نمیداند به حال این افراد گریه کند یا بخندد!
«وهذا الذی ذهب إلیه یحتاج إلیه فی بعض المواضع إذا کان فی الاختلاط والاشتباه مفسدة راجحة علی مصلحة فعل ذلک المستحب»
این مطلب در مواردی است که اختلاط با شیعه و مشتبه شدن یک مفسده راجحه باشد بر مصلحتی که در این مستحب است.
ایشان در ادامه دلیل میآورد و میگوید: دلیل آن این است همانند لباسی که از شعائر کفار است. آنها عمامه زرد یا عرقچین کوچک را مثال میزنند و میگویند:
«وإن کان مباحا إذا لم یکن شعارا لهم کلبس العمامة الصفراء فإنه جائز إذا لم یکن شعارا للیهود فإذا صار شعارا لهم نهی عن ذلک»
همانطور که در مورد بعضی از لباسهایی که شعار یهودیان است نهی شده است که ما خود را به یهودیان تشبیه کنیم، در مورد شیعیان هم همینطور است.
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 154، فصل قال الرافضی الوجه الخامس فی بیان وجوب اتباع مذهب الإمامیة
به بیان بهتر او میگوید: اگر برای شیعه امری شعار یا مستحب شد، لازم است که این مستحب را ترک کنیم برای اینکه شبیه به شیعیان نشویم.
این نظر کلی یکی از سران وهابیت است مبنی بر اینکه اگر یک امر مستحب شعار شیعه شد، این مستحب باید ترک شود تا ما شبیه به شیعیان نشویم. همانطور که اگر یک موضوع شعار یهودیان بود، ما موظف هستیم آن امر را ترک کنیم.
بنده در اینجا چند نمونه آوردم و تقاضا دارم عزیزان خوب دقت کنند. آقای «ابن حجر عسقلانی» یکی از استوانههای علمی اهل سنت متوفای 852 هجری میگوید:
«اختلف فی السلام علی غیر الأنبیاء»
فقهای ما اختلاف نظر دارند بر اینکه به غیر انبیاء میتوانیم سلام بدهیم و صلوات بفرستیم یا خیر.
به عنوان مثال به شخصی بگوییم: «سلام الله علیه».
«بعد الاتفاق علی مشروعیته فی تحیة الحی»
هیچ شکی نیست که وقتی ما به هم میرسیم، به همدیگر سلام میدهیم.
«فقیل یشرع مطلقاً وقیل بل تبعا ولا یفرد لواحد لکونه صار شعارا للرافضة»
اما اگر بخواهیم به غیر انبیاء سلام بدهیم بعضی معتقدند مطلقاً مشروع است و بعضی دیگر معتقدند مطلقاً مشروع نیست و به تبعیت از انبیاء میتوانیم به غیر انبیاء سلام بدهیم ولکن جایز نیست به فرد خاصی سلام بدهیم. (به عنوان مثال حضرت فاطمه زهرا را (سلام الله علیها) یا امیرالمؤمنین را (سلام الله علیه) خطاب کنیم،) زیرا این شعار متعلق به شیعه شده است.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 11، ص 146
زمانی که شیعیان نام ائمه خود را میآورند سلام میدهند. به عنوان مثال زمانی که شیعیان نام علی بن أبی طالب که خلیفه چهارم ماست را میآورند سلام میدهند. به همین خاطر ما نباید سلام بدهیم!
باید بر عقل حضرات فقهایشان فاتحه خواند!!
جالب اینجاست که «ابن حجر عسقلانی» تقریباً چند سطر قبل از این میگوید: «ابن قیم جوزیه» که شاگرد «ابن تیمیه» است میگوید:
«المختار ان یصلی علی الأنبیاء والملائکة وازواج النبی وآله وذریته وأهل الطاعة علی سبیل الإجمال»
مختار ما اهل سنت این است که میتوان بر انبیاء، ملائکه، پیغمبر اکرم و ذریه و آل آن بزرگوار صلوات فرستاد.
«وتکره فی غیر الأنبیاء لشخص مفرد بحیث یصیر شعارا»
و بر غیر انبیاء صلوات فرستادن مکروه است در جایی که به شکل شعار درآید.
«ولا سیما إذا ترک فی حق مثله أو أفضل منه کما یفعله الرافضة»
در جایی که در حق مثل علی یا افضل از علی ترک شده است همانند رافضه جایز نیست.
«فلو اتفق وقوع ذلک مفردا فی بعض الاحایین من غیر ان یتخذ شعارا لم یکن به بأس»
حال اگر در بعضی از موارد که ده مرتبه اسم علی را میبریم، یک مرتبه «صلوات الله و سلامه علیه» بگوییم به طوری که شعار و تشبیه به شیعیان نشود، اشکالی ندارد.
«ولهذا لم یرد فی حق غیر من أمر النبی بقول ذلک لهم وهم من أدی زکاته الا نادرا»
در آیات و روایات وارد نشده است که بر غیر نبی میتوان صلوات فرستاد، الا قضیه اداء زکات.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 11، ص 170، قوله باب هل یصلی علی غیر النبی
این قسمت به این آیه شریفه اشاره دارد:
(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَک سَکنٌ لَّهُمْ)
و از اموال مؤمنان صدقات را دریافت کن که بدان صدقات نفوس آنها را پاک و پاکیزه میسازی و رشد و برکت میدهی، و آنها را به دعای خیر یاد کن که دعای تو در حق آنان موجب تسلّی خاطر آنها شود و خدا شنوا و داناست.
سوره توبه (9): آیه (103)
مگر به زوجه «جابر» که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صلوات فرستاد و آل «سعد بن عباده».
ایشان به صراحت میگوید: ما بر غیر نبی نمیتوانیم صلوات بفرستیم، علی رغم اینکه خود او تلویحاً میگوید پیغمبر اکرم به غیر صلوات فرستادند. آن بزرگوار از هر کسی که زکات گرفتند، بر او صلوات فرستادند.
به عنوان مثال فردی بادیه نشین دیروز مسلمان شده است و امروز زکات خود را پرداخت میکند. در این موارد پیغمبر اکرم بر این اشخاص صلوات فرستادند. اگر قرار است پیغمبر اکرم الگو باشد، بر غیر خود و غیر انبیاء صلوات فرستاده است.
حال شما بگویید به دلیل اینکه زکات داده صلوات فرستاده است و ما القاء خصوصیت میکنیم. بنابراین معلوم میشود اجمالاً صلوات بر غیر نبی مشروع است.
بر فرض اگر غیر نبی به شما زکات دهد و صلوات بفرستید، آیا در آنجا هم ادعا میکنید بدعت است یا خیر؟! «زمخشری» میگوید:
«القیاس جواز الصلاة علی کل مؤمن»
جایز است ما بر هر مؤمنی صلوات بفرستیم.
«لقوله تعالی: (هُوَ الَّذِی یصَلّی عَلَیکمْ) (الأحزاب: 43) وقوله تعالی: (وَصَلّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَواتَک سَکنٌ لَّهُمْ) (التوبة: 103) وقوله: (اللَّهم صلّ علی آل أبی أوفی)»
سپس مینویسد:
«ولکن للعلماء تفصیلاً فی ذلک»
علما در اینجا قائل به تفصیل شدهاند.
«وهو أنها إن کانت علی سبیل التبع کقولک: صلی الله علی النبی وآله، فلا کلام فیها»
اگر بر پیغمبر اکرم صلوات بفرستیم و به دنبال آن صلی الله علی النبی و آله بگوییم، در آن حرفی نیست.
«وأما إذا أفرد غیره من أهل البیت بالصلاة کما یفرد هو، فمکروه»
اما اگر نام پیغمبر اکرم را نیاوریم و بر فردی از اهلبیت صلوات بفرستیم، مکروه است.
«لأن ذلک صار شعاراً لذکر رسول الله، ولأنه یؤدی إلی الاتهام بالرفض»
اگر ما صلوات را بر غیر از رسول الله ذکر کنیم، متهم به رافضی بودن میشویم!
الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: عبد الرزاق المهدی، ج 3، ص 568، ح 908
بنابراین میگویند به دلیل اینکه از اتهام به رافضی بودن تبرئه شویم، باید به غیر انبیاء از جمله امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا و دیگر آل بیت پیغمبر اکرم صلوات نفرستیم. این مطالب ذیل تفصیل آیه:
(انَّ اللَّهَ وَمَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا)
خدا و فرشتگانش بر پیغمبر صلوات و درود میفرستند شما هم ای اهل ایمان، بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گویید و تسلیم محض او شوید.
سوره احزاب (33): آیه (56)
وارد شده است. تا اینجا قضیه روشن شد. با اینکه آقایان اهل سنت معتقدند ما اهل بیت را دوست داریم، شیفته اهل بیت هستیم و مخالفت اهل بیت را نمیپذیریم؛ اما در کتب خود زمانی که نام پیغمبر اکرم را میبرند، بدون «آل» بر او صلوات میفرستند. یعنی میگویند: صلی الله علیه و سلّم!
در سخنرانیها و خطبههای نماز جمعه زمانی که نام پیغمبر اکرم میآید، بدون «آل» بر آن بزرگوار میفرستند حتی به «آل» هم صلوات نمیفرستند. ظاهر قضیه این است که اهل سنت میخواهند به شیعه تشبیه نشوند.
این در حالی است که حدود دوازده روایت صحیح در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» وارد شده است که از پیغمبر اکرم در مورد کیفیت صلوات بر آن حضرت سؤال میکنند. حضرت میفرماید: هر وقت بر من صلوات میفرستید بر «آل» من هم صلوات بفرستید.
«لا تصلوا علی الصلاة البتراء»
صلوات دم بریده بر من نفرستید.
«فقالوا وما الصلاة البتراء قال تقولون اللهم صل علی محمد وتمسکون بل قولوا اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد»
سؤال کردند: صلوات بتراء چه صلواتی است؟ فرمودند: صلواتی که بگویید اللهم صلی علی محمد و سپس بر آل محمد صلوات نفرستید.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 430، الفصل الأول فی الآیات الواردة فیهم
بنده به عنوان نمونه چند مورد عرض میکنم تفصیلش را خود دوستان کار کنند. در کتاب «صحیح البخاری» وارد شده است که «ابو سعید خدری» میگوید بعد از اینکه آیه شریفه:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا)
نازل شد؛
«قُلْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ هذا التَّسْلِیمُ فَکیفَ نُصَلِّی عَلَیک»
گفتیم: یا رسول الله سلام را بلدیم، اما صلوات فرستادن چگونه است؟
قرآن کریم میفرماید: هم سلام بدهیم و هم صلوات بفرستیم. پیغمبر اکرم در جواب فرمودند:
«اللهم صَلِّ علی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک کما صَلَّیتَ علی آلِ إبراهیم وَبَارِک علی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کما بَارَکتَ علی إبراهیم»
سپس مینویسد:
«قال أبو صَالِحٍ عن اللَّیثِ علی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کما بَارَکتَ علی آلِ إبراهیم»
ابو صالح از لیث نقل میکند: هروقت میخواهید صلوات بفرستید بر محمد و آل محمد صلوات بفرستید.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1802، ح 4520
ذیل این روایت وارد شده است:
«وَبَارِک علی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کما بَارَکتَ علی إبراهیم»
مشاهده کنید در یک روایت با نقلهای متعدد نقل کردند صلوات بر محمد باید مقرون بر «آل» محمد باشد.
روایت بعد از «کعب بن عجره» است. «عبدالرحمن بن ابی لیلا» به دیدارش میرود و میگوید:
«ألا أُهْدِی لک هَدِیةً سَمِعْتُهَا من النبی»
آیا هدیهای که از پیغمبر اکرم شنیدم را به تو تقدیم نکنم؟
تعصب را مشاهده کنید! در همین روایتی که «بخاری» از نبی اکرم نقل میکند که صلوات بر من باید با «آل» من مقرون شود هم نام پیغمبر اکرم را با «صلی الله علیه و سلم» آورده است! خیلی جالب است.
«فقلت بَلَی فَأَهْدِهَا لی»
گفتم: آری، آن را به من هدیه بده.
«فقال سَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ فَقُلْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ کیفَ الصَّلَاةُ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ»
پس گفت: از رسول خدا پرسیدیم که ای رسول خدا؛ درود فرستادن بر شما اهل بیت چگونه است؟
«فإن اللَّهَ قد عَلَّمَنَا کیفَ نُسَلِّمُ عَلَیکمْ»
پس بدرستیکه خداوند راه سلام کردن به شما را به ما آموخته است.
«قال قُولُوا اللهم صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کما صَلَّیتَ علی إبراهیم وَعَلَی آلِ إبراهیم»
فرمودند: بگویید: خدایا بر محمد و آل او درود فرست همان گونه که بر ابراهیم و آل او درود فرستادی.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1233، ح 3190
مشاهده کنید آقای «بخاری» همین روایت را نقل میکند و در دو مورد نام پیغمبر اکرم را با «صلی الله علیه و سلم» میآورد!
همانطور که در نرم افزار مشاهده میکنید بعد از «هَدِیةً سَمِعْتُهَا من النبی» عبارت «صلی الله علیه و سلم» وارد شده است.
همچنین در نرم افزار «جامع الکبیر» وارد شده است: «سَمِعْتُهَا من النبی (صلی الله علیه و سلم)» و «سَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم)»، اما در ذیل آن مینویسد پیغمبر اکرم فرمود هرگاه خواستید صلوات بفرستید بگویید:
«قُولُوا اللهم صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ»
این روایات هم از عجایب روزگار و مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) است. «بخاری» در جای دیگر از «ابن ابی لیلا» از «کعب بن عجره» نقل میکند که روزی پیغمبر اکرم پیش ما آمد و ما سؤال کردیم:
«ألا أُهْدِی لک هَدِیةً إِنَّ النبی خَرَجَ عَلَینَا فَقُلْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ قد عَلِمْنَا کیفَ نُسَلِّمُ عَلَیک فَکیفَ نُصَلِّی عَلَیک»
پیغمبر اکرم فرمودند:
«قال قولوا اللهم صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کما صَلَّیتَ علی آلِ إبراهیم إِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللهم بَارِک علی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کما بَارَکتَ علی آلِ إبراهیم إِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ »
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2338، ح 5996
این مورد هم نمونهای از روایاتی که آقایان در چندین منبع نقل کردند. از طرف دیگر هم پیغمبر اکرم از صلوات بتراء نهی کرده است. حال سؤال اینجاست که صلوات بتراء چیست؟! «ابن حجر مکی» متوفای 974 هجری مینویسد:
«صح عن کعب بن عجرة قال لما نزلت هذه الآیة قلنا یا رسول لله قد علمنا کیف نسلم علیک فکیف نصلی علیک»
پیغمبر اکرم فرمودند:
«(قولوا اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد)»
این روایت، همان روایت «صحیح بخاری» است که او نقل میکند. سپس مینویسد:
«ویروی (لا تصلوا علی الصلاة البتراء)»
و روایت شده است که پیغمبر اکرم فرمود: بر من صلوات دُم بریده نفرستید.
«فقالوا وما الصلاة البتراء»
سؤال شد: صلوات بتراء چیست؟
«قال (تقولون اللهم صل علی محمد وتمسکون بل قولوا اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد)»
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 429 و 430، الفصل الأول فی الآیات الواردة فیهم
«ابن عقیل» شافعی مذهب همین روایت را در کتاب «العتب الجمیل» صفحه 6 نقل میکند و میگوید: روایت صحیح است. همچنین این روایت در کتاب «النصائح الکافیة فی من یتولی معاویة» صفحه 229 نقل شده است و راوی میگوید: این روایت صحیح است.
جالب اینجاست که آقای «خوئی» مینویسد:
«حتی أن ابن حجر وهو من أنصب النصاب روی فی صواعقه»
حتی ابن حجر که یکی از ناصبیترین نواصب است، این روایت را در کتاب الصواعق المحرقة نقل کرده است.
کتاب الصلاة، نویسنده: السید الخوئی، ج 4، ص 273، ادامه پ 1
مشاهده کنید کاملاً واضح و روشن است که صلوات باید با «آل» همراه باشد. همچنین روایات دیگری هم در رابطه با صلوات بتراء داریم.
یکی از دوستان از طلبههای «جامعة المصطفی العالمیة» جدیداً کتابی چهارصد صفحهای به نام «الصلاة البتراء» نوشته است. بنده احساس میکنم ایشان در این مورد حق مطلب را ادا کرده است و تمام روایات و اقوال بزرگان در مورد کیفیت صلوات بر آل پیغمبر اکرم و نهی از صلوات بتراء را آورده است.
بنابراین با توجه به این مطالب ثابت شد که آقایان این موضوع را با این درجه اهمیت بیان میکنند. همچنین پیغمبر اکرم به صراحت میفرماید: اگر میخواهید بر من صلوات بفرستید، صلوات بر من باید مقرون به صلوات بر «آل» باشد ولی همین امروز ما میبینیم همین حضرات اهل سنت و مدعیان محبت اهل بیت عصمت و طهارت و آل پیغمبر اکرم در غیر از نماز بر آل محمد صلوات نمیفرستند.
گفتنی است آنها در نماز مقید هستند که باید صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود، در غیر این صورت نماز باطل است. اهل سنت در تشهد نماز میگویند: «اللهم صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کما صَلَّیتَ علی آلِ إبراهیم» و از آن به صلوات ابراهیمیه تعبیر میکند.
ولی متأسفانه آنها وقتی از نماز بیرون میآیند در خطبههای نماز جمعه، سخنرانیها، کتابها و مقالاتشان به هیچ وجه نام «آل» را مقرون بر نام پیغمبر اکرم نمیآورند، زیرا شیعیان هرکجا نام پیغمبر اکرم را میآورند و صلوات میفرستند بر«آل» آن بزرگوار هم صلوات میفرستند و اینها نمیخواند شبیه شیعیان شوند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته