2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
شهيد مطهري (ره)؛ تهاجم فرهنگي و راهكارها
کد مطلب: ٥٥٥٥ تاریخ انتشار: ١٧ شهریور ١٣٨٨ تعداد بازدید: 8152
سخنراني ها » عمومي
شهيد مطهري (ره)؛ تهاجم فرهنگي و راهكارها

شهید مطهری و حساسیت به نشر شبهات، خرافه زدایی، پاسخ کوبنده به شبهات عصر
پاسخ به شبهات 88/06/17

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ:89/06/17

استاد حسيني قزويني

بنا شد در اين دقايقي كه در خدمت عزيزان هستيم، بحث «شهيد مطهري (ره) و تهاجم فرهنگي و راه كارهاي مقابله با آن» را با شما عزيزان دقايقي گفتگو كنيم. در رابطه با تهاجم فرهنگي، من به عنوان مقدمه، دو موضوع را خدمت شما عزيران اشاره مي كنم:

موضوع اول: بزرگ مدافعان ولايت در گذر تاريخ

از زماني كه غيبت صغري آغاز شد و مسئوليت دفاع از حريم ولايت به عهده عالمان ديني محوّل گرديد، چون در زمان ائمه (عليهم السلام)، مسئوليت اصلي دفاع از ولايت به عهده ائمه (عليهم السلام) بود و كساني كه ائمه (عليهم السلام) تربيت كرده بودند از اصحاب جليل القدر، مثل مومن الطاق، هشام بن حكم، هشام بن سالم و زراره ها و امثال او، ولي پس از آن كه به أمر إلهي و به حكمت أزلي، بنا بر اين شد كه آقا ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) آن مسئوليت امامت و رسالت خويش را در پس پرده غيبت انجام بدهد و اين پرچم را به دست فقهاي نامدار و عالمان بزرگوار قرار داد، ما مي بينيم در جامعه اي كه هجمه ها عليه شيعه و ولايت صورت مي گيرد، شخصيت هاي برجسته شيعي اين پرچم دفاع را به دست مي گيرند و به دفاع مي پردازند.

اولين كتابي عليه شيعه نوشته شد و عقايد و باور هاي شيعه را به چالش كشاند، كتابي بود كه آقاي جاحظ (متوفي 255 هجري، در سال ولادت حضرت ولي عصر (ارواحنا الفداء)،) در كتاب العثمانية، عقايد و باور هاي شيعه را مورد هجمه قرار داد و چه بسا تزلزلي در اذهان بعضي ها ايجاد كرد. فقيه برزگوار شيعه، شيخ مفيد (ره) (متوفاي 413 هجري) برمي خيزد و آن چنان جوابي بر اين كتاب مي نويسد كه پس از گذشت بيش از هزار سال، هنوز اين پاسخ ها رنگ و بوي تازه مي دهد.

بعد از او، فردي به نام قاضي عبد الجبار معتزلي (از شخيصت هاي بنام اهل سنت و معتزله) كتابي مي نويسد كه اخيرا در 20 جلد چاپ شده به نام المغني في الإمامة. با اين كه نزديك هزار سال است از تأليف اين كتاب مي گذرد، الآن وهابيت در كنار سفره قاضي عبد الجبار معتزلي هستند. إبن تيميه حرّاني (بزرگ تئوريسين وهابيت) كه در قرن هشتم باور هاي شيعه را كه به چالش مي كشد، عمدتا از تئوري هاي عبد الجبار معتزلي استفاده مي كند. سيد مرتضي (ره) (شاگرد نامور شيخ مفيد (ره) ـ متوفاي 436 هجري) برمي خيزد و كتابي مي نويسد به نام الشافي في الامامة و پس از گذشتن هزار سال و اندي، امروز علماي شيعه كه بخواهند در ردّ شبهات اهل سنت و وهابيت كتاب بنويسند، بي نياز از كتاب الشافي في الامامة نيستند و هنوز أدله و براهين زيبا و متقن و دندان شكن سيد مرتضي (ره)، در آسمان دفاع از ولايت، مثل خورشيد مي درخشد.

به همين شكل در قرن هفتم و هشتم، إبن تيميه (بزرگ نظريه پرداز وهابيت) منهاج السنة را مي نويسد و علامه حلي (ره) پاسخ هاي محكم و كوبنده خود را تقديم مي كند و هم چنين شما مرحوم مير حامد حسين (ره)، قاضي نورالله شوشتري (ره)، مرحوم سيد محسن امين (ره) و علامه اميني (ره) كه همه از بزرگان مدافعان حريم ولايت هستند، در تاريخ شيعه، نام شان مي درخشد و آثارشان به عنوان آثار زنده و جاويد در محافل علمي مطرح است.

موضوع دوم: گسترش شبهات ضد شيعي در سال هاي اخير

عزيزان مي دانند كه ما در اين 15 قرن، در هيچ تاريخ و برهه اي از زمان ها، همانند عصر حاضر، مواجه با انبوه شبهات عليه شيعه نبوديم.

در يكي از موسسات پژوهشي قم مركز الأبحاث العقايدية، كتاب هاي ضد شيعه را كه حدود 5 هزار عنوان بود، جمع كردند و بعضي از عناوين آنها 20 جلدي و 30 جلدي بود. مسئول اين موسسه به خود من مي گفت: «اين 5 هزار عنوان كتابي كه جمع كرديم، 75٪ آنها بعد از انقلاب اسلامي ايران نوشته شده است». يعني در اين 30 سال، 3 برار 14 قرن گذشته، عليه شيعه كتاب نوشته شده است. چرا؟ البته روشن و واضح است. وهابي ها 800 سال تبليغ كردند كه مذهب شيعه، مذهبي باطل است؛ برخاسته از آئين يهود است و يهودي ها براي اين كه قرآن را زير سوال ببرند، اسلام را از بين ببرند، مذهب شيعه را اختراع كردند؛ مذهب شيعه، آلوده به بدعت، كفر و شرك است. ولي بعد از انقلاب اسلامي ايران، حكومت اسلامي مبتني بر فقه شيعه، در عرصه بين الملل درخشيد و افكار و مباني اعتقادي و فكري شيعه در رسانه ها مطرح شد. بزرگان و دانشمندان اهل سنت، وهابي ها، مسيحي ها و يهودي ها، ديدند آن تبليغاتي كه در طول آن 800 سال عليه شيعه شده بود، همه دروغ است، توهمات است، إفتراء و بهتان است و اين نهضت باعث شد فرهنگ شيعه در عرصه بين الملل مطرح شود و غالب جوانان سني و وهابي را به طرف خودش جذب كند. لذا وهابي ها به وحشت افتادند.

دكتر غُنِيْمان، يكي از اساتيد بزرگ دانشگاه مدينه منوره مي گويد:

نحن الوهابيين علي يقين بأن المذهب الإثني عشري هو الذي سوف يجذب إليه كل أهل السنة و كل الوهابيين في المستقبل القريب.

ما وهابي ها يقين پيدا كرده ايم تنها مذهبي كه در آينده بسيار نزديك، تمام أهل سنت و وهابيت را به طرف خودش جذب مي كند، مذهب شيعهء إثنا عشري است

المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهايين، ص178

خُب، وقتي اين چنين باور دارند، قطعا آرام نمي نشينند و شروع مي كنند به إلقاء شبهه و استمرار همان إفتراء ها و بهتان هايي كه در طول تاريخ عليه شيعه داشتند.

طبق اعلام سفارت جمهوري اسلامي ايران در پاكستان، فقط در يك كشور، 60 عنوان كتاب با 50 ميليون تيراژ عليه شيعه چاپ و منتشر مي شود. شايد شنيدن اين آمار براي برادران و خواهران خيلي راحت باشد، ولي تصورش خيلي سخت است؛ 60 ميليون تيراژ كتاب ضد شيعي. در مكه مكرمه در ايام حج، فقط در يك ماه، در 25 روز، 10 ميليون و 685 هزار جلد كتاب به 20 زبان زنده دنيا عليه شيعه چاپ مي كنند و در اختيار زائرين بيت الله حرام قرار مي دهند. اين آمارها، آمارهاي وحشتناكي است. حدود 40 سايت ضد شيعه، توسط سران وهابيت راه اندازي شده و شبانه روز عليه شيعه مطلب مي نويسند. حدود 300 ماهواره در سطح بين الملل، عليه شيعه برنامه توليد و پخش مي كنند كه متأسفانه در برابر اين تهاجم گسترده، دفاع ما و مقاومت ما، يك مقاومت نابرابر است. در سال گذشته در وزارت ارشاد، در قسمت امور فرهنگي، در جلسه اي كه اكثر مسئولين تأثيرگذار در عرصه فرهنگي بودند، خواستم در آنجا يك آمار دقيقي در برابر اين هجمه هاي گسترده ارائه بدهم، دوستان مان را در موسسه بسيج كرديم تا سايت هاي شيعي را در داخل و خارج آمار بگيرند، آماري كه به من دادند اين بود كه تمام سايت هاي فارسي، عربي، انگليسي، حتي تركي، فرانسوي و آلماني كه شيعيان دارند، به مرز 5 هزار نمي رسد. ما كمتر از 5 هزار سايت با حدود 600 ميليون شيعه در جهان و وهابيت كه شايد آمارشان زير 50 ميليون در جهان است، 40 هزار سايت عليه شيعه دارند! من از شما سوال مي كنم كه ما چند تلويزيون و ماهواره داريم كه از مذهب شيعه و از اين هجمه ها دفاع مي كند؟ آنها 300 ماهواره به زبان هاي مختلف عليه شيعه راه اندازي كردند. الآن همين سايت هاي ضد شيعي يا ماهواره ها مثل ماهواره نور كه كمتر از 6 ماه است كه در عرصه رسانه آمده، آنچه كه بنده آمار دارم، در داخل كشور، بيش از تلويزيون هاي داخلي ما بيننده دارد. يكي از آقايان، ديشب براي من نقل مي كرد و مي گفت:

در تهران سوار تاكسي شده بوديم. راننده تاكسي سوال كرد: چرا ما هميشه مي گوييم يا علي، يا حسين؟ چرا نمي گوييم يا الله؟ مگر خدا به ما نزديك نيست؟ آيا اين يا حسين گفتن يا علي گفتن شرك نيست؟ گفت: من جواب او را دادم و بعد به او گفتم: از كجا اين سوال براي شما مطرح شد؟ گفت: ما شب ها كه مي رويم منزل، ماهواره نور اين حرف ها را مي زنند.

يعني حتي افكار راننده تاكسي ما را متزلزل مي كنند! چه كسي بايد به اينها جواب بدهد؟ خدا جزاي خيرشان بدهد رسانه هاي ما را كه زحمت مي كشند و تلاش مي كنند و اين سريال ها را در ايام عيد پخش مي كنند، ولي چه استفاده فرهنگي، اخلاقي و مذهبي از اين سريال ها كه پربيننده ترين برنامه ها در طول سال است، داشتيم؟ آيا جا نداشت در كنار همين برنامه ها، بدون اين كه نام شبهات را ببريم، چهار تا شبهه جواب بدهيم؟ بهترين فرصت و بهترين ظرفيت است كه ما بتوانيم به اين شبهات جواب بدهيم. متأسفانه مقداري بي دقت و بي توجه هستيم. خدا بيامرزد شهيد مطهري (ره) را! با اين كه ايشان چند ماه از عمر انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي را درك كرد، ولي صراحتا در كتاب پيرامون انقلاب اسلامي به جوانان و فرهنگي ها و حوزوي ها مي گويد:

اين انقلاب اسلامي ما، يك انقلاب ديني و مذهبي و فرهنگي است. در آينده بسيار نزديك، فرهنگ اين انقلاب، مرزهاي جغرافي را درخواهد نورديد و به گوش مردم در أقصي نقاط جهان، نداي انقلاب اسلامي و فرهنگ شيعه خواهد رسيد و آن وقتي است كه سيل شبهات و هجمه ها متوجه فرهنگ شيعه خواهد شد.

اين مرد كجا را مي ديد؟ مي گويد:

آن وقتي است كه سيل عظيم شبهات متوجه فرهنگ شيعه خواهد شد. من به حوزه هاي علميه و دانشگاهيان توصيه مي كنم چندين برابر گذشته كار كنند و از الآن خودشان را آماده كنند براي پاسخگويي به شبهات.

مطهري! يادت به خير! 30 سال قبل، اين سخن را گفتي و الآن ما داريم مي بينيم هجمه اي كه متوجه ما هست در اين 30 سال، 3 برابر 14 قرن گذشته، عليه شيعه كار مي كنند. آينده را خبر نداريم. ما هر چه جلو مي رويم، مي بينيم تفاوت ميان پاسخ هاي ما و دفاع ما و با هجمه اي كه آنها دارند، كاملا تفاوت و تقابل نابرابر است. هر چه جلوتر مي رويم، فاصله ها بيشتر مي شود. ما اگر دو ماهواره تأسيس مي كنيم، آنها در برابر، 20 ماهواره تأسيس مي كنند. اگر يك كتاب در دفاع مي نويسيم، آنها 200 كتاب در برابر اين مي نويسند. اگر 4 سايت راه اندازي مي اندازيم، آنها 40 سايت در مقابل راه اندازي مي كنند. يعني هر چه جلوتر مي رويم، فاصله ها بيشتر مي شود و اين تقابل ها كاملا نابرابر است.

من اينجا از اين فرصت استفاده كنم: عزيزان فرهنگي كه عمدتا با نسل هاي نوِ جامعه و نسل هاي تازه سركار داريد، اينها امانت الهي دست شماست. الآن كتاب هاي درسي عربستان سعودي، مباحث ضد شيعه دارند كه شيعه كافر و مشرك است، مهدور الدم است، مهدور المال است و از همان ابتدا به بچه هاي شان آموزش مي دهند. به جاي اين كه بگويد «بابا انار دارد»، مي گويد «شيعه مشرك است». با اين براي بچه دبستاني مثال مي زند و مباحث اعتقادي ضد شيعه را در مغز اين بچه وارد مي كند. اين بچه كه از 7 و 8 سالگي با فرهنگ ضد شيعي تربيت مي شود، فردا كه بزرگ مي شود، مي آيد كمربند انفجاري را به خود مي بندد و مسجد شيعه را و عزاداري شيعه را به هم مي ريزد و هم خودش را نابود مي كند و هم صدها انسان بي گناه شيعه را به خاك و خون مي كشد. اينها نتيجه آن تربيت است. ما چه كار انجام مي دهيم؟

خواهرم! برادرم! منتظر اين نباشيد كه كتاب هاي درسي ما چه كند يا چه نكند. ما بايد ببينيم اين بچه اي كه در اختيار ما هست، حتي آن عزيزي كه فيزيك تدريس مي كند، شيمي تدريس مي كند، رياضي تدريس مي كند، در لابه لاي دروس كه مثال مي زند، در اين يك ساعت تدريس، 5 الي 10 دقيقه معارف اصيل شيعه را در مغز اين بچه و دانش آموز تزريق كند. تأثيري كه اين دانش آموز از شماي معلم و دبير دارد، از منِ روحاني ندارد. حتي كاري كه يك معلم و دبير رياضي و زبان مي تواند انجام دهد، صد معلم ديني نمي توانند. چه در قم و چه در شهر هاي ديگر و ديديم كه معلمان يا دبير هاي غير ديني، وقتي وارد حوزه دين مي شوند، كولاك مي كنند و در ذهن طرف، انقلاب ايجاد مي كنند و طوفان به پا مي كنند. لذا ما مباني فكري اصيل شيعه را در اختيار بچه قرار بدهيم كه اين بچه وقتي بزرگ مي شود، وارد دبيرستان و دانشگاه مي شود، داخل و خارج، اگر در دنياي كفر قدم گذاشت، پايش كوچك ترين نَمي برندارد. تمام مشكلات ما اين است كه جوانان ما با مباني اعتقادي شيعه خوب آشنا نيستند؛ با منطق قرآن آشنا نيستند. اين آقايي كه سوال مي كند: چرا ما يا الله نمي گوييم؟ يا علي و يا حسين مي گوييم؟ من در مناظره اي كه با مفتي اعظم عربستان سعودي (بالاترين مقام علمي و سياسي آنها كه همان موقعيت حضرت امام (ره) را در ميان ما دارد) داشتم، 4 سال قبل در طائف، 95 كيلومتري شمال مكه، يك ساعت با ايشان بحث داشتيم. ايشان يكي از حرف هايش اين بود:

شماها يا علي و يا حسين مي گوييد و مشرك هستيد. چرا نمي گوييد يا الله؟

گفتم: جناب شيخ! در سوره يوسف، آيه 97، وقتي فرزندان يعقوب (عليه السلام) مي گويند:

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا

اي پدر! براي ما طلب مغفرت كن.

اين شرك است؟ چرا حضرت يعقوب پيامبر (عليه السلام) به بچه هايش نگفت شما مشرك شديد؟ چرا نمي گوييد يا الله؟

در سوره نساء، آيه 64 نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) صراحت دارد:

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا

اي پيامبر! اگر گناه كاران پيش تو بيايند و تو براي آنها طلب مغفرت كني، خدا آنها را مي بخشد.

چرا خدا نمي گويد آنها بيايند پيش من، از من طلب مغفرت كنند؟ مشخص است آنها آبرودار در نزد خدا هستند. ما مي گوييم:

يا وجيهاً عند الله! إشفع لنا عند الله.

اين كه مي گويند خدا نزديك است:

وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ

سوره ق/آيه16

مگر خدا دور است كه ما خدا را صدا نمي زنيم؟ من يك مثالي زدم براي يكي از دوستان و گفتم:

فرض كن كسي 4 تا بچه دارد و يكي از بچه ها بازي گوش است و كار خلافي كرده و دل پدر را رنجانده و پدر از او دل آزرده است. همه در خانه نشسته اند و پدر هم كنار آنهاست. ولي برادر بزرگ، پيش پدر آبرو دارد و براي او احترام قائل است. اين برادر كوچك از برادر بزرگ مي خواهد كه از بابا بخواهيد من را ببخشد.

آيا در اينجا كفر است؟ پدر به هر دوي آنها نزديك است و آنجا نشسته و دست راست او يك پسر و دست چپ او يك پسر نشسته است. مسئله قرب مكاني در نزد خداي عالم نيست. خداي عالم نسبت به شيطان هم نزديك است و به فرعون هم نزديك است و در آن شك و شبهه اي نيست. لا حول و لا قوه إلا بالله العلي العظيم. شيطان هم كه همه اين كارها را انجام مي دهد، با استفاده سوء از حول و قوه إلهي مي كند. ما وقتي يا علي مي گوييم، معتقديم كه حضرت علي (عليه السلام) پيش خدا آبرو و حيثيت دارد و خداي عالم حرف حضرت علي (عليه السلام) را زمين نمي اندازد. من كه يك عمري گناه كردم، معصيت كردم، پرونده ام را سياه كردم، خداي عالم از دست من به خاطر عصيان ناراحت است و جواب من را نمي دهد و لذا مي روم در خانه حضرت علي (عليه السلام)، در خانه حضرت ابوالفضل (عليه السلام)، امام حسين (عليه السلام)، امام رضا (عليه السلام) و اينها را واسطه قرار مي دهم. اين كار طبيعي است. مثلا شما در قم مي خواهيد برويد نزد وزير. او شما را نمي شناسد و مي رويد 4 تا واسطه قرار مي دهيد. همين طور پيش مدير كل، مدير مدرسه، رئيس منطقه و ... . بحث وساطت، در سنت و فرهنگ جامعه بشري نهادينه شده است.

برويم سراغ علامه شهيد مطهري (ره). من مطالبم را فهرست وار عرض مي كنم:

1. مطهري (ره) و حساسيت به نشر شبهات

اگر شما زندگي مرحوم مطهري (ره) را مطالعه كنيد، اساسي ترين موضوعي كه شما مي بينيد، حساسيت اين شخصيت علمي است به مسائل شبهات. در طول عمر با بركت شان، وقتي احساس مي كند در جامعه، اسلام و مذهب مورد هجمه قرار گرفته، بدون تعلل قيام مي كند و با سخنراني و با تأليف خودشان، با فرياد خودشان به مبارزه با آن شبهات مي پردازد. مثلا همين اصول فلسفه و روش رئاليسم كه در يك وقت مي بيند در دانشگاه هاي ما، فلسفه شرقي و فلسفه مادي گرايي بيداد مي كند و بعضي از اساتيد دانشگاه، فلسفه مادي گرايي را با افتخار تدريس مي كنند، علامه شهيد مطهري (ره) با نوشتن اين كتاب، آبرو و حيثيت علمي اينها را به باد مي دهد. شايد در اين 15 قرن، در نقد مباني فلسفي مادي گرايي مانند كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم نداريم. يا وقتي احساس مي كند بعضي ها شبهه اي در رابطه با حجاب دارند كه حجاب محدود كردن زن است، حجاب منزوي كردن زن است و ... ، بلافاصله كتابي مي نويسد در رابطه با نقش حجاب از قرآن و سنت و از نظر روان شناسان و اثبات مي كند كه حجاب، محدوديت نيست؛ حجاب براي اين است كه شرافت زن حفظ شود، عفت زن در امان بماند. خودش هم مي گفت من كتاب هايي كه مي نويسم، نه اين كه بگويم اين كتاب ها وحي منزل است، من احساس كردم آنچه كه در جامعه مورد شبهه و هجمه است و تشخيص دادم اولويت دارد، در آن زمينه وارد شدم. هم چنين در رابطه با اولويت ها، مثلا اگر كتاب عدل إلهي ايشان را ببينيد و اصل عدل إلهي كه نوشته شده در دانشگاه هاي ما، حتي در حوزه هاي علميه ما، بعضي از روحانيون شبهاتي مطرح مي كنند در رابطه با بحث جبر و تفويض و اين كه اختيارات عقل محدود است، ايشان مي آيد با نوشتن كتاب عدل إلهي، اين شبهاتي كه مطرح است حتي در حوزه هاي علميه و يا در محيط هاي دانشگاهي، به نحو زيبايي پاسخ مي دهد.

مرحوم مطهري (ره) هشدارهايي نسبت به تهاجم گسترده شبهات مي دهد و بعد از پيروزي انقلاب، فرياد مي زند بر سر حوزوي ها كه رسالت شما در آينده، مبارزه با انحرافات است، مبارزه با كج فكري هايي است كه شايد توسط دشمنان و مخالفين انقلاب اسلامي كه در حقيقت اينها مخالفت با انقلاب و نظام ندارند، بلكه مخالفت اصلي اينها با آن فرهنگي است كه اين انقلاب از آن فرهنگ برخاسته، فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) است و حتي توصيه مي كند بر اين كه روحانيت بايد به سرعت به فكر چاره بيفتد تا اين سيل عظيم به راه نيافتاده، براي مقابله با آن خودشان را آماده كنند.

عزيزان بزرگوار فرهنگي ما! گذشت آن زماني كه مسئوليت پاسخ گوئي به شبهات، بر عهده حوزوي ها باشد. گر چه حوزه ما در برابر اين هجمه عظيم و سيل خروشان شبهات، آن كاري كه بايد انجام بدهد، نداده است. ما عذر تقصير به پيشگاه مقدس مولايمان بقيه الله الأعظم (عليه السلام) مي بريم.

الآن در هر هفته از 10و 12 دانشگاه كشور، از حوزه هاي علميه، از مراكز نظامي و انتظامي زنگ مي زنند كه ما جلساتي داريم در نقد وهابيت و پاسخ گويي به شبهات و الآن در خود حوزه علميه، با كمبود استادِ توانا روبرو هستيم كه بروند اين جلسات را اداره كنند. ولي دفاع از كيان ولايت، منحصر به من نيست و چه بسا شما فرهنگيان در مبارزه با اين هجمه، در خط مقدم تر از ما هستيد. چون سر و كار شما با يك قشر عظيمي از نسل هاي جديد است كه آينده اين كشور را همين ها مي سازند. همين جواني كه پاي درس شما نشسته، همين جوان، فردا، معلم، دبير، استاد دانشگاه، بخشدار، فرماندار، استاندار، وزير، رئيس جمهور و چه بسا همين فرزندي كه شما با نظر كوچك به او نگاه مي كنيد، فردا رهبر آينده اين كشور بشود و شما بايد در تمام بحث هايي كه براي اين عزيزان داريد، به فكر آينده باشيد و آينده نگري كنيد. نقشي كه شما در ميدان فرهنگي در واكسينه كردن آينده اين جامعه از تأثيرپذيري شبهات داريد، شما خودتان بهتر مي دانيد كه ما نداريم. چون ما معمولا با نسل نو خيلي سر و كار نداريم. بنده عمدتا يا در حوزه هاي علميه، در سطوح عالي هستم و طلبه اي كه 10، 12 سال در حوزه درس خوانده، در بحث من مي آيد و در دانشگاه ها نيز غالبا با اساتيد دانشگاه سر و كار داريم يا با دانشجويان كه يك بخش اعظم از عمرشان را سپري كردند. اين دانشجويي كه پاي صحبت بنده مي آيد، آن ساختار و شاكله فكري اش ساخته شده است. اگر اين جوان دانشجو در دوران دبستان و راهنمايي و دبيرستان دچار انحراف فكري شده، با يك جلسه و دو جلسه من، اصلاح شدني نيست. اين كوتاهي ها، به حساب شما فرهنگيان نوشته مي شود. اگر فرداي قيامت بنا باشد كتك بزنند، به من روحاني 4 تا شلاق بزنند، به شما فرهنگي 8 تا شلاق خواهند زد. چون شما جلوتر از ما هستيد و نقش شما سازنده تر است. همان طوري كه حضرت امام (ره) فرمود: «معلمي، كار انبياست»، شما كار پيامبري انجام مي دهيد و رسالت پيامبران (عليهم السلام) بر دوش شماست. لذا، شما و معلمي كه زير نظر شما هستند و دبيراني كه از شما حرف شنوي دارند، من تقاضا مي كنم و التماس مي كنم و خواهش مي كنم اين مباني فكري و زلال شيعه را فرا بگيريد. امام رضا (عليه السلام) فرمود:

إذا عرف الناس محاسن كلامنا لاتبعونا.

اگر مردم و جامعه، زيبايي هاي سخن ما را بشناسند، قطعا از ما تبعيت مي كنند

معاني الأخبار للشيخ الصدوق، ص180 ـ عيون أخبار الرضا للشيخ الصدوق، ج2، ص275

عزيزان! خواهران! برادران! تعبيري دارد شهيد مطهري (ره) قريب به اين مضمون كه مي گويد: «ذهن جوان بايد پر شود». اگر شما با مطالب درست، ذهن اين جوان را پر نكرديد، با سخنان حق پر نكرديد، اين جوان مي رود با مطالب نادرست و منحرف، ذهن خود را پر مي كند. اين بچه اي كه تشنه است، اگر آب صاف و زلال ندهي، تشنگي بر او فشار مي آورد و مي رود آب گل آلود مي خورد. لذا ما بايد اذهان اين جوانان را در همان دوران شكل گيري شخصيت فكري، توسط شما عزيزان بسازيم تا وقتي بزرگ مي شوند، نه تنها تأثيرپذير نباشند، بلكه تأثيرگذار هم باشند.

2. مطهري (ره) و پيرايه زدايي از دامن معرفت ديني

الآن يكي از مصيبت هايي كه در جامعه داريم، گسترش خرافات است. جامعه ما گرفتار برخي از خرافات شده اند؛ چهارشنبه سوري، سيزده بدر و بعضي از سفره هاي آن چناني و ختم أنعام و غيره كه به هيچ وجه ريشه در سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) ندارد. مخصوصا ما مي بينيم كه در ميان خانم ها، يك سري مراسمات به نام مراسمات ديني و مذهبي برگزار مي شود كه در هيچ يك از كتاب هاي فقهي ما مطرح نشده است و در هيچ روايتي از روايات ائمه (عليهم السلام) به آن اشاره نشده است. وقتي بچه، مادر را مي بينيد و به مادر به يك نظر بزرگ و قداست نگاه مي كند، وقتي مادر آلوده خرافات است، وقتي پدر آلوده خرافات است، اين بچه هم اين را به عنوان يك الگو مي گيرد. وقتي بزرگ هم بشود، به همين شكل است. وقتي به حرم امام حسين (عليه السلام) و يا حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) مي رود، به جاي اين كه برود دو ركعت نماز بخواند و با معارف امام هشتم (عليه السلام) و حضرت معصومه (سلام الله عليها) آشنا بشود، دنبال اين است كه برود يك قفلي پيدا كند و برود بزند به ضريح آنها يا يك پارچه اي بردارد و گره بزند تا حاجاتش برآورده شود. اينها يك سري خرافاتي است كه جامعه ما دچار شده است. يكي از بزرگ ترين تلاشي كه در آثار شهيد مطهري (ره)، در سخنراني هاي شهيد مطهري (ره) مي بينيم، مبارزه با كج فكري ها و انحرافات و خرافات است. ايشان در كتاب حماسه حسيني با بخش انبوهي از خرافات در روضه خواني هاي ما مقابله كرد كه اين مباحثي كه شما مطرح مي كنيد و بالاي منبر ها مي خوانيد و مداحان ما پشت تريبون مطرح مي كنند، آيا مطالب ريشه در تاريخ شيعه دارد؟ حتي تاريخ اهل سنت هم اين قضايا را مطرح نمي كنند.

چندي پيش بود كه يكي از اين مداحان قم، روضه حضرت زهرا (سلام الله عليها) را خوانده بود و CD آنرا براي من آوردند و خدا شاهد است قلبم به درد آمد! ما براي اين كه مردم را بگريانيم، مي آييم حيثيت معصوم (عليه السلام) را زير سوال مي بريم براي اين كه من اشك مردم را بريزم! مقداري ما مقصر هستيم. وقتي اين روضه هاي به تعبير شهيد مطهري (ره) زهر ماري را قاطي مي كنند و دروغ به خورد ما مي دهند و اگر ما آنجا گريه نكنيم و احساساتي نشويم، يا كسي يك مطلبي مي گويد، بعد از سخنراني بپرسيد كه شما اين مطلب را كجا ديديد؟ شما از كدام مقتل خوانديد؟ كدام عالم شيعه اين مقتل را گفته است؟ اگر 2 ، 3 نفر از مداح سوال كنند، ديگر در مرحله سوم نمي آيد به تعبير شهيد مطهري (ره) زهرماري به خورد مردم بدهد. مي آيد مطالعه مي كند، تحقيق مي كند، بررسي مي كند و مطالب علمي تحويل مردم مي دهد، اين مردمي كه يك پاي منبر آمده اند، وقتي مي روند، مشت شان پر از معارف ديني است. نه اينكه خداي نكرده با يك سري مسائل خرافي اينها را از مجلس مان روانه بيرون كنيم.

3. پاسخ هاي كوبنده استاد شهيد مطهري (ره) به شبهات عصر

در اينجا ما مواردي از پاسخ هايي كه شهيد مطهري (ره) دارد، برخي از آنها را من آوردم. مثلا يكي از شخصيت هاي تأثيرگذار در نسل جوان و دانشجو در عصر شهيد مطهري (ره)، آقاي مهندس مهدي بازرگان بود. با همه احترامي كه شهيد مطهري (ره) براي آقاي بازرگان قائل بود، انحرافاتي كه در افراد و تئوري هاي بازرگان مي بيند، شهيد مطهري (ره) ساكت نمي نشيند و نمي تواند ساكت بنشيند و اگر هم ساكت بنشيند، مطهري نيست. ايشان مي آيد ضمن احترام كامل به صاحب انديشه، انديشه را كاملا به چالش مي كشد و اشكال مي كند و مي گويد مباني اي كه شما امروز مطرح مي كنيد، ريشه در قرآن و سنت ندارد. هم چنين نسبت به قضيه حيدرعلي قلمداران (از بنيانگذاران وهابيت درون شيعي در عصر شهيد مطهري (ره)) و بعد از او بُرقعي و الآن هم اين پرچم وهابيت درون شيعي در اختيار فردي به نام طباطبائي، جوانان ما را در همين تهران به گمراهي مي كشد با تفسير و جلسات قرآني كه دارد، ريشه هاي اعتقادي جوانان ما را با أهل بيت (عليهم السلام) جدا مي كند و رسماً به دنبال اين هستند كه قرآن را بايد از طريق غير أهل بيت (عليهم السلام) بفهميم و أهل بيت (عليهم السلام) كه وكيل و وصي قرآن نيستند. اينها دنبال اين هستند كه حديث ثقلين را كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

اني تاركم فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي، إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي.

اگر شما به كتاب و اهل بيت تمسك كنيد، براي هميشه از انحراف و گمراهي و كجي بيمه خواهيد شد.

ميان قرآن و أهل بيت (عليهم السلام) فاصله بياندازند.

با كمال تأسف، در برخي از گوشه هاي تهران، نماز جمعه برگزار مي كنند. طبق اعلامي كه در بعضي از خبرها براي من آمده بود، روز جمعه، در حدود 12 نقطه تهران، همين حضرات وهابي ها يا شبه وهابي ها، نماز جمعه دارند. يعني اينها حتي به نماز جمعه شيعه، ارزشي قائل نيستند. حالا شما برويد و ببينيد اينها چه مطالبي مطرح مي كنند؟ حتي در بعضي از نماز جمعه ها، نزديك فلكه دوم صادقيه، دوستان ما مرتب مي روند و گزارش براي ما مي آورند، بعضا 700 الي 800 نفر شركت مي كنند. در همين خانه ها، اين خانه ها، خانه تيمي وهابي ها شده است.

مثلا مرحوم مطهري (ره) نسبت به افكار دكتر شريعتي با اين كه ايشان در آن اوايل، بنا نداشت با افكار انحرافي ايشان به مقابله بپردازد و وقتي از ايشان خواستند يك كتابي در نقد افكار شريعتي بنويسد، ايشان گفت: «فعلا من به صلاح نمي بينم، ايشان نكات مثبت و نكات منفي دارد و الآن دوران شكوفايي انقلاب است، اگر ما بخواهيم در برابر او بايستيم و افكار انحرافي او را ترسيم كنيم، چه بسا بعضي از جوانان ما از مسير اصلي باز بمانند». ولي اين باعث نشد كه به طور كلي افكار او را به نقد نكشد. در آخر هم يك كتابي حدود 700 الي 800 صفحه در رابطه با مباحثي از شريعتي كه خلاف اسلام بوده، خلاف ضروريات عقايد شيعه بوده، ايشان به تصوير مي كشد و مي گويد: «اسلام شناسي كه ايشان نوشته، اسلام شناسي نيست، اسلام سُرايي است». شهيد مطهري (ره) چه كار كرده است در اين كتاب؟ يعني خدا مي داند صفحه اول را كه آدم مي خواند، آن چنان عشق در انسان ايحاد مي شود كه تا آخرين صفحه را نخواند، كتاب را زمين نمي گذارد. مرحوم مطهري (ره) در برابر انحرافات، از هر كسي كه باشد، مي ايستد وقتي تشخيص مي دهد كه اين آقا با همه بزرگي و قداستي كه دارد، مقبوليتي كه در جامعه دارد، يك سري راه انحرافي پيش گرفته و جوانان ما را به انحراف مي كشد و جواني كه مي آيد پاي صحبت اين استاد مي نشيند و مطالب اين استاد را به عنوان يك اسلام مطلق، پذيرا هست و ده ها مسائل ديگري كه علامه شهيد مطهري رضوان خدا بر او باد مطرح مي كند.

در رابطه با يكي از موضوعات اساسي كه در عصر مطهري (ره) بود، امروز هم متأسفانه اين مباحث در بعضي از روزنامه هاي ما يا در بعضي از مجلات و سايت ها مي آيد و روي ماهواره ها مطرح است و حتي بعضا در همين سريال ها مطرح مي شود، من يك مقداري واضح تر براي شما بگويم كه من ضمن تقدير از رسانه ها و مسئولين شبكه هاي مختلف كه اينها را آدم هاي دلسوز و متدين مي دانم و با غالب شان هم رفاقت تقريبا 10 الي 15 ساله دارم، حتي با بعضي از مسئولين شبكه ها، رفت و آمد خانوادگي هم داريم، اينها آمدند يك سريالي به نام مسافر ري توليد كردند و وقتي قسمت اول اين سريال را ديديم، آن زمان مسئوليت صدا و سيما با جناب آقاي لاريجاني بود و در جلسه اي رفتيم خدمت ايشان و گفتم:

آقاي لاريجاني! اگر وهابي ها صد ميليارد خرج مي كردند، شبهاتي كه اين سريال مسافر ري به خورد جوانان ما داد، آنها مي توانستند اين اثر را بگذارند. بايد وهابي ها بيايند دست شما را ببوسند.

من حدود 30 الي 40 صفحه نقد كرده بودم و در پخش بعدي، تمام موارد را اصلاح كردند. نمي خواهم بگويم اينها تعمد دارند. افرادي را به نام كارشناس مي آورند آنجا كه اصلا توجه ندارند و از روي جهل يا بي توجهي، مباحثي را در برخي از سريال ها، ناخودآگاه، همان فرهنگ ضد شيعي را در ذهن مخاطبان مان إلقاء مي كنند. اگر در سايت مان وارد بشويد، آنجا در قسمت جستجو بنويسند «سريال مسافر ري». در مرحله دوم، باز بدون اصلاح پخش شد و گفتيم به احترام شما اين را منتشر نكرديم، ولي وقتي مي بينيم شما توجه نداريد، منتشر مي كنيم. من بيش از 30 مورد اشكال اساسي و خلاف شرع بيّن از اين سريال گرفتم. البته جناب آقاي فرجي كه آن زمان مسئول شبكه دو بودند، چندين جلسه تلفني با ما صحبت داشتند و خيلي تشكر كردند. البته 90٪ نظرات ما را إعمال كردند در باز پخشي كه داشتند. خُب بعضي وقت ها مي بينيم در همين صدا و سيما، به صورت ناخودآگاه مباحثي مطرح مي شود. قبل از عيد، يك هيئت 12 نفره از عزيزان صدا و سيما آمدند قم و ظهر هم ما خدمت شان بوديم و آمدند منزل ما و چند مواردي را گفتم و گفتم:

چه لزومي دارد شما يك اكبر گنجي گنديده و ضد دين و ضد امام زمان (عليه السلام) را كه مطلب خرافي و لجني را در ماهواره، عليه آقا ولي عصر (عليه السلام) مطرح مي كند، شما آن را در اخبار مطرح كنيد؟ اخباري كه ميليون ها بيننده دارد، چه لزومي دارد يك شبهه مهدويت را بياييد در خبر مطرح كنيد؟

اين آقاياني كه آنجا نشسته اند، اصلا جلوي پاي شان را مي بينند يا نه؟ متأسفانه يك بزرگواري را كه ما خدمت شان ارادت داريم، آوردند تا مثلا جواب بدهد. جواب ايشان، نه تنها جواب نشد، بلكه براي خيلي ها شبهه را بيشتر كرد. گفتم در اين كشور، متخصص نبود كه بيايد به اين شبهه جواب بدهد؟ عمدي نيست، يقين دارم با توجه به آنچه كه بنده شناخت دارم از مسئولين رده بالاي صدا و سيما، تعمدي نيست قطعا. حالا شايد در رده هاي پايين افرادي باشند و تعمدي باشد، ولي رده هاي بالا، قطعا افراد متدين و مخلص هستند و قلب شان شايد بيش از ما براي أهل بيت (عليهم السلام) مي سوزد. البته خود اين آقايان از پارسال آمدند سراغ ما كه فلاني، شما با توجه به تجربه اي كه داريد در ماهواره ها يا در رسانه هاي برون مرزي، برنامه هايي براي چند جلسه در شب شهادت امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) و غيره خواستند و آمديم انجام داديم و برخي از شبهات را جواب داديم و در برنامه «اين شب ها» يك برنامه اي را داشتيم كه غالب شبهات را جواب داديم. حتي شايد برنامه «اين شب ها»، تنها برنامه اي بود كه دو مرتبه تكرار كردند. همين چند روز قبل هم ما تهران بوديم و جلسه داشتيم و إصرار داشتند به ما كه شما برنامه هاي توليدي خودتان را به ما بدهيد تا در شبكه هاي مختلف داخلي و برون مرزي براي شما پخش كنيم.

اينها همه دل سوز هستند، ولي بعضا يك اشتباهي صورت مي گيرد. حوزه تخصصي بنده، بحث ولايت است؛ پاسخ گويي به شبهات وهابيت. 25 سال تجربه دارم و خودم را صاحب نظر مي دانم. اگر يك مرجع تقليدي هم به من حرف بزند، مي گويم آقا دست شما را مي بوسم و به اين بوسه افتخار مي كنم، ولي اين حوزه، حوزه تخصصي من است و 25 سال عمرم را روي آن گذاشتم. اگر از من بخواهند كه شما در فلان شبهه فلسفه و عرفان هم جواب بده، مي گويم من در آن حوزه تخصص ندارم، مي گويم فلسفه خواندم، أسفار را خواندم، خارج أسفار را خواندم، مصباح الآنس فنّاري كه بالاترين كتاب عرفا است را خواندم و خارجش را هم خواندم، ولي خودم را متخصصش نمي دانم.

وقتي در حوزه مهدويت يا امامت و غيره، شبهه اي مي آيد، الحمدلله كشور ما مملو از متخصص است. خيلي راحت مي توانيم از متخصصين هر رشته در آن رشته استفاده كنيم. همين شبكه قرآن براي برون مرزي اش، در اول ماه محرم گفتند فلان موضوع را شما بيايد صحبت كنيد. رُك گفتم اين سوالاتي كه طرح كرديد و براي من فرستاديد، حوزه تخصصي من نيست و بنده حاضر نيستم در حوزه اي كه تخصص ندارم و صاحب نظر نيستم، آنجا بيايم حرف بزنم. اطلاعات عمومي دارم و شايد از خيلي ها هم بهتر بتوانم حرف بزنم، ولي تخصص من، آن رشته نيست و من نمي خواهم در غير تخصص خودم وارد شوم.

شهيد مطهري (ره) و تفاوت ميان خلافت انتخابي و خلافت انتسابي

يكي از موضوعاتي كه در عصر شهيد مطهري ره بود، خيلي بد در برابر آن خروشيد و امروز متأسفانه مطرح است حتي از بعضي از روحانيون ما مطرح مي شود، «تفاوت ميان خلافت انتخابي و خلافت انتسابي و فرق گذاشتن بين امامت و خلافت و حكومت» است.

در سال گذشته، جلسه اي داشتيم در يكي از مراكز و جمعيت زيادي هم آمده بودند، سوالاتي از ما كردند و بزرگواري قبل از ما آمده بود و مطالبي را مطرح كرده بود در رابطه با خلافت أمير المؤمنين (عليه السلام) كه:

أمير المؤمنين (عليه السلام) كاملا خلافت شيخين را قبول داشت و اعتراضي نداشت و در آن 25 سال، دقيقا عين كاري كه أمير المؤمنين (عليه السلام) مي خواست، انجام شد و خلاف نظر علي (عليه السلام) انجام نشده است.

شايد بيش از 20 سوال نوشتند و به من دادند. من در آن جلسه نام هم بردم و گفتم اين آقا را از نظر فكري منحرف مي دانيم. دو جلسه هم مناظره با ايشان داشتم و CD هاي مناظره هم موجود است و ثابت كردم حرف هايي كه اين آقا مي زند، خلاف ضروريات عقايد شيعه است. أمير المؤمنين (عليه السلام) در اول نهج البلاغه در خطبه شقشقيه مي فرمايد:

فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجا، أري تراثي نهبا

من در اين 25 سال، صبر كردم در حالي كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود و با ديدگان خود مي نگريستم كه ميراث مرا به غارت مي برند

آن وقت بياييم بگوييم طبق نظر أمير المؤمنين (عليه السلام) بوده است!؟ و أمير المؤمنين (عليه السلام) از آنها گلايه اي نداشت و هيچ مسئله اي نبوده است و آب از آب تكان نخورده است؟! حتي من ديدم در يكي از جزوه هاي ايشان كه جزوه درسي دانشگاه مذاهب تهران است را براي من آوردند و با خيلي ناراحتي، دانشجويان گريه مي كردند و مي گفتند اين جزوه را در دانشگاه براي ما تدريس مي كنند و يك جوان شيعه مي آيد و سني از آنجا بيرون مي رود. مي نويسند:

أمير المؤمنين (عليه السلام) در دروان خلفاي 3گانه، خوشحال تر بود تا زمان خلافت خويش. چون آن زمان، ابوبكر و عمر، مشاوري مثل حضرت علي (عليه السلام) داشتند، ولي حضرت علي (عليه السلام) مشاوري مثل خودش نداشت.

يعني فاتحه همه چيز خوانده شد. يك عمري اين مراجع ما، بزرگان ما، ائمه (عليهم السلام) گفتند حضرت علي (عليه السلام) مظلوم بود، زهراء (سلام الله عليها) مظلوم بود، ديگر فاتحه همه خوانده شد. أمير المؤمنين (عليه السلام) در خطبه شقشقيه چيزي جا نگذاشت نسبت به خلفاء. به تعبير شهيد مطهري (ره):

أمير المؤمنين (عليه السلام) انتقاد سازنده و كوبنده از خلفاء داشته است.

كتاب سيري در نهج البلاغه شهيد مطهري (ره) را ببينيد. مي گويد:

أمير المؤمنين (عليه السلام) در دوران خلفاء، هيچ منصبي از خلفاء نپذيرفت، نه فرمانداري، نه استانداري، نه إمارة الحاج. چون قبول منصب از طرف خلفاء، به منزله صرف نظر از حق مسلم علي (عليه السلام) بود كه به تاراج رفته بود.

اين سخن خود شهيد مطهري (ره) است نسبت به أمير المؤمنين (عليه السلام).

جناب آقاي واعظ زاده خراساني يك مقاله اي نوشته كه روي سايت ها هم آمده است و در مجله نهح البلاغه، شماره 5 آمده است:

اگر ما بخواهيم وحدت برقرار كنيم، تنها راهش اين است كه ما بياييم خلافت شيخين را مشروعيت بدهيم و بگوييم خلافت جناب ابوبكر و جناب عمر مشروع بوده است.

من به طلبه هاي حوزه علميه توصيه مي كنم بروند دنبال دليل بگردند براي مشروعيت خلافت شيخين.

نكته دوم براي وحدت اين است كه ما بياييم از منصوص الخلافة بودن علي (عليه السلام) دست برداريم. چون با إصرار بر خلافت منصوصه، صحابه زير سوال مي روند و برادران اهل سنت از ما رنجيده مي شوند.

چي شد؟ يعني بياييم تمام اين 600 ميليون شيعه را سني كنيم. اين اتحاد شيعه و سني نيست؛ شيعه را تبديل به سني كردن و سني را با سني قاطي كردن است. علامه شهيد مطهري (ره) مي گويد اشتباه اساسي كه بعضي از روشنفكران ما دارند اين است كه معناي وحدت را نفهميده اند. معناي وحدت ميان شيعه و سني چيست؟ شما كتاب امامت و رهبري شهيد مطهري (ره) را از صفحه 19 تا 22 (كتابي كه من دارم، چاپ قبل از انقلاب است) مطالعه كنيد؛ اين مرحوم بيداد كرده است در بحث وحدت. مي گويد:

بعضي از مناديان وحدت، امر بر آنان مشتبه شده و ميان حزب واحد و جبهه واحد، دچار شبهه شده اند. وحدت حزبي اقتضاء مي كند افراد از نظر فكر و ايدئولوژي و بالاخص همه خصوصيات فكري يك رنگ و يك جهت باشند. دو نفر با ايدئولوژي مختلف، نمي توانند زير پرچم يك حزب فعاليت كنند. وحدت ميان شيعه و سني از باب وحدت حزبي نيست؛ بلكه از باب وحدت جبهه اي است كه در يك جبهه افراد مختلف، با عقائد گوناگون، وابسته به ايدئولوژي هاي مختلف، مي توانند در صف واحد در برابر دشمن واحد به فعاليت بپردازند.

چگونه ممكن است كه از پيروان يك مذهب تقاضا كرد كه به خاطر حفظ وحدت اسلامي، از فلان امر اعتقادي يا عملي خود به هر حال كه به نظر او، آن را جزء متن اسلام مي داند صرف نظر كند. ما خود شيعه هستيم و افتخار پيروي أهل بيت (عليهم السلام) را داريم. كوچك ترين چيز، حتي يك مستحب و يا مكروه كوچك خود را قابل مصالحه نمي دانيم. نه توسل كسي را در اين زمينه مي پذيريم و نه از ديگران انتظار داريم كه به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامي از يك اصل از اصول خود دست بردارند. آنچه كه ما انتظار و آرزو داريم اين است كه محيط حسن تفاهم بوجود ايد تا ما كه از خود اصول و فروع داريم، فقه و كلام و فلسفه و ادبيات داريم، بتوانيم كالاي خود را به عنوان بهترين كالا عرضه كنيم تا شيعه بيش از اين در انزوا به سر نبرد و بازارهاي مهم جهان اسلامي را به روي كالاي نفيس معارف اسلامي شيعه، نگذاريم بسته شود.

معناي وحدت اين است؛ يعني ما بايد فحش و فحش كاري را از جامعه مان برداريم، اين اهانت ها و ناسزاها را برداريم. چون در اين ناسزاها ما نمي توانيم به وحدت برسيم. من بيايم به مقدسات اهل سنت توهين كنم، انتظار هم داشته باشم آن آقا بيايد در كنار من، در يك صف واحد، پشت سر من نماز بخواند؟ اين نمي شود. همان طوري كه مقدسات ما براي ما محترم است، مقدسات اهل سنت هم براي شان محترم است. ما بارها گفتيم:

اهانت به مقدسات اهل سنت، امروز، گناه نابخشودني است.

ولي مباحث علمي بايد انجام بگيرد؛ مناظرات علمي بايد صورت بپذيرد؛ گفتگوي دوستانه و نشست هاي دوستانه علمي بايد صورت بگيرد. به تعبير علامه شهيد مطهري (ره):

بحث هاي علمي، سر و كارش با عقل و منطق است، نه با عواطف و احساسات. ما اگر مباحث اختلافي ميان شيعه و سني را به صورت علمي و پژوهشي مطرح مي كنيم، نه تنها به وحدت و اتحاد ضربه نمي زند، بلكه زمينه تفاهم ميان شيعه و سني را بيش از پيش فراهم مي كند و بدبيني هايي كه ميان اين دو فرقه است را از بين مي برد.

و لذا يكي از بحث هايي كه مرحوم شهيد مطهري (ره) (كه رضوان خدا بر او باد) داشتند، همين تبيين بحث وحدت و يا اتحاد ميام شيعه و سني بود و تعيين مرزها كه امروز متأسفانه بعضي ها تحت عنوان نداي وحدت، دنبال اين هستند كه عقايد بچه هاي شيعه را متزلزل كنند. نظر حضرت امام (ره) اين نبود؛ نظر مقام معظم رهبري اين نيست؛ نظر مراجع تقليد اين نيست. در همان مجله نهج البلاغه، شماره 6، يك جواب حدود 40 صفحه اي به همين بزرگوار نوشتم و ضمن احترام به شخصيت و انديشه، ايشان را به نقد كشيدم. خدا بيامرزد حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره) را كه هر وقت من را مي ديد، مي گفت:

فلاني! اين جوابي كه شما نوشتيد، دستت درد نكند، من چندين بار خواندم و از صميم قلب دعايت كردم و بهتر از اين نمي شود جواب داد.

خدمت ايشان عرض كردم:

جواب، براي من نيست؛ حواله امام رضا (عليه السلام) بوده است.

البته داستانش هم به اين شكل است كه وقتي اين مقاله چاپ شد، در حوزه، آقايان مراجع و اساتيد اعتراض كردند و همه يك پارچه معترض بودند. اين كه بياييم خلافت شيخين را مشروعيت بدهيم و دست از خلافت منصوصه علي (عليه السلام) برداريم، يعني تمام مباني فكري شيعه را داريم به باد إستهزاء مي گيريم و يك بمب اتمي گذاشتيم و اعتقادات شيعه را داريم به هوا مي فرستيم؛ ديگر چيزي براي شيعه نمي ماند. جناب آقاي دين پرور، مسئول اين مجله با من تماس گرفت و گفت: «فلاني! من از شما تقاضا دارم يك جواب بنويسيد تا در شماره بعدي، چاپ بشود». گفتم: «حاج آقا! من احترام براي شما هم دارم. من حوصله آن را ندارم به جنگ اين بزرگوار برويم». حضرت آيت الله سبحاني زنگ زدند و گفتم: «حاج آقا! من معذورم، كسي ديگر را پيدا كنيد جواب بنويسد». حضرت آيت الله خزعلي خودشان به قم مي آيد و ورودشان مستقيم به منزل ما است و حداقل با ايشان يك ارتباط بيش از 37 و 38 ساله داريم و ايشان از من خواست و گفتم: «حاج آقاي خزعلي! من عذر مي خواهم». ايشان ظهر منزل ما بود و خوابيد. ديدم بلند شد و خيلي خنديد. گفتم: حاج آقا! چه شده است؟ گفت:

فلاني! من الآن خوابيده بود و ديدم جائي هستيم كه من هستم و شما و آقا امام رضا (عليه السلام) و شما يك تيري از كمان هاي سابق به دستت گرفتي و يك جايي را هدف قرار مي دهي، ولي دو دل هستي. آقا امام رضا (عليه السلام) گفت: فلاني! بزن، بزن. به من گفت: خزعلي! بگو بزند. زدي خورد به هدف.

گفت خلاصه آقا امام رضا (عليه السلام) مي خواهد اين جواب به دست تو نوشته شود. حالا بينندههء خواب كسي است كه من حدود 35 سال است كه با حضرت آيت الله خزعلي رابطه دارم و تا الآن يك عمل مكروهي از پيرمرد من نديدم. زندگي شان يك زندگي ساده طلبگي است كه الآن در تهران در يك آپارتمان زندگي مي كند و اين تعبير ايشان خيلي ما را، خلاصه شيرمان كرد. من در يك هفته، يك مقاله تقريبا 40 صفحه اي نوشتم كه اگر مي خواستم سر فرصت بنويسم، شايد 3 ماه طول مي كشيد و آن مقاله ام باعث شد كه من يك عنايات عجيب و يك كرامات ويژه اي از آقا امام رضا (عليه السلام) در زندگي ام ديدم كه سمت و سوي زندگي من را 180 درجه تغيير داد.

تقاضاي من از شما عزيزان اين است كه با الهام از روش و سيره بزرگان مان، از علامه شهيد مطهري (ره) كه اين مجلس به خاطر ايشان تأسيس شده است، از روش هاي ايشان، سيره ايشان بهره بگيريم و شبهاتي كه مطرح مي شود، سينه سپر كنيم و در خط مقدم، شبهات موجود را جواب بدهيم و نگذاريم بعضي ها با إلقاء بعضي از شبهات، خداي نكرده، جوانان ما و عقايد بچه هاي شيعه را بخواهند متزلزل كنند.

همين جا عرايضم تقريبا خاتمه مي دهم. سؤالاتي آمده كه اجازه بدهيد آنها را بخوانم.

سؤال:

شنيده ايم كه فرعون وقتي داشت غرق مي شد، موسي را صدا كرد و آيه نازل شد: اگر فرعون خدا را صدا مي زد، خداوند دعا و توبه او را قبول مي كرد. چون متوسل شد به موسي، خداوند فرمود كه بنده مرا صدا زدي؟

جواب:

نه، اين خلاف قرآن است. خود قرآن صراحت دارد كه وقتي فرعون ديد غرق مي شود، همان جا توبه كرد و متوجه خدا شد. قرآن مي فرمايد:

وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْيًا وَ عَدْوًا حَتَّي إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آَمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آَمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ / الآن وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ

سوره يونس/91ـ90

الآن كه آثار مرگ و غرق شدن را مي بيني، توبه مي كني و متوجه ما مي شوي؟ يك عمري گناه كردي.

بعد خداوند مي فرمايد:

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آَيَةً وَ إِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آَيَاتِنَا لَغَافِلُونَ

سوره يونس/آيه92

ما تو را غرق مي كنيم و بعد هم بدن غرق شده ات را نجات مي دهيم تا براي ديگران عبرت باشد.

قضيه پيدا شدن بدن موميايي شده فرعون را كه تقريبا شايد كمتر از 200 سال است در مصر در حفاري ها پيدا كردند و حتي اين بدن موميايي شده را آن طور كه در ذهنم هست، به فرانسه بردند براي آزمايش كردن و انجام يك سري برنامه ها، يكي از اين پرفسور ها كه در روي جنازه كار مي كرد، گفت: «من احساس مي كنم آثار غرق شدن در او هست». يعني اين جسد توسط آب از بين رفته است. حال آن كه اين پروفسور، مسيحي بوده است و اطرافيان مي گويند: «اين را نگوييد، اگر اثبات بشود، مذهب مسلمانان درست است. آنها مي گويند فرعون غرق شده است» و بعد يك مقدار تحقيقاتش جلو رفت و يكي از بچه مسلمان ها اين آيه را خواند:

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آَيَةً

ما بدن تو را نجات مي دهيم و براي ديگران عبرت باشد

آوردند اين آيه قرآن را و او بي اختيار گفت: الله اكبر. ايشان به مصر مسافرت داشت و از وضع زندگي و تاريخ فرعون و آياتي كه در رابطه با فرعون است را تحقيق كرد و گفت:

من شهادت مي دهم تنها ديني صحيح و راست است، اسلام است و تنها كتاب آسماني، همان قرآن هست.

سؤال:

خبر داريد كه تمام كتب، از چپ و راست و تبليغ انواع فرقه ها و مكاتب، تحت عنوان كتابخانه ديجيتالي در دسترس جوانان قرار دارد؟ در حالي كه ما مربيان عقيدتي هنوز در دهه 60 زندگي مي كنيم و حداقل از امكانات امروزي بي بهره هستيم. آن وقت شما چه مسئوليتي از مربيان خواستار هستيد؟ حتي مسئولان عقيدتي سياسي بسيج در ارتباط با اين قضايا و مجهز كردن مربيان به آخرين اطلاعات و آمار كوتاهي مي كنند.

جواب:

خواهر عزيز! برادر گرامي! اگر ما منتظر باشيم ديگران براي ما نسخه بپيچند و طبق آن عمل كنيم، كار آن طرف مانده است و ما اين طرف هستيم. هر كس بايد با توجه به توانايي ها و امكانات خودش فعاليت كند. امروز تهيه كردن كامپيوتر آسان است و وارد شدن به اينترنت هم هزينه ندارد. خيلي راحت از طريق كافي نت و غيره، با همين خطوط تلفن، راحت هم مي توانيد وارد اينترنت بشويد و غالب سايت ها هم به روي شما باز است.

حدأقل كاري كه مي توانيد بكنيد، اين است كه وبلاگ يا سايتي راه اندازي كنيد و به اندازه توانايي علمي خودتان، اين مسائل را مطرح كنيد و خيلي راحت مي توانيد جواب بدهيد. ديگر آن زمان گذشت كه شما بگوييد ما امكانات نداريم. چه كسي بايد به فكر ما باشد؟ شما در خانه خودتان كه وارد اينترنت مي شويد، خيلي راحت و به سادگي مي توانيد يك وبلاگ ساده بسازيد. وبلاگ ساختن هم رايگان است. بعضي از اين سايت هاي شيعه هم اعلام كردند كه هر بچه شيعه اي بخواهد در دفاع از أهل بيت (عليهم السلام)، سايت راه بياندازد، ما برايش سايت رايگان راه مي اندازيم و طراحي مي كنيم و امكانات و برنامه به او مي دهيم و در اينترنت فضا در اختيارش قرار مي دهيم. شما مي توانيم در خانه بنشينيد و با راه اندازي يك وبلاگ يا سايت، سخن تان را به گوش دنيا برسانيد..

سايت ما هم سايت 100٪ علمي است و عمدتاً هم كار ما پاسخ گويي به شبهات است. جديدترين شبهاتي كه وهابييت دارند، ما با روش هاي جديد و مورد قبول علمي و بين المللي به آنها جواب مي دهيم. الآن خود وهابي ها از دست ما عصباني هستند و شما اگر الآن به سايت هاي وهابي برويد، بدترين فحش ها و شديدترين تهديد هاي شان متوجه ماست. يعني روزي نيست كه ده ها فحش و تهديد براي ما ارسال نكنند و خيلي هم خوشحال هستيم. يعني احساس مي كنيم كار ما تأثيرگذار است و شايد من در عرض اين ده سال اخير، بيش از 500 هزار جوان سني، مسيحي و وهابي را به طرف مذهب أهل بيت (عليهم السلام) كشاندم.

هر كسي به اندازه خودش مي تواند كار كند و امروز هم آشنايي با كامپيوتر لازم است و اين تجهيزات روز براي همه لازم هست، براي شما فرهنگيان لازم تر، بلكه واجب است. اگر شما استفاده نكنيد، چه كسي بايد استفاده كند؟

سال گذشته يك جلسه اي در تهران داشتم كه حدود 30 ، 40 نفر از دكترها و پزشك ها بودند و غالبا هم فوق تخصصي داشتند. يكي از آن آقايان گفت: فلاني! چند روز قبل، دخترم سوالي از من كرد كه در آن ماندم. به دخترم گفتم: اين را از كجا شنيدي؟ گفت: در يكي از سايت ها ديدم. خودش به من مي گفت: ما كه 25 سال درس خوانديم، دكترا و فوق دكترا خوانديم، عاجزيم، افراد عادي چه كار مي كنند.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | حميد | | ١٩:١٩ - ٢٢ آبان ١٣٨٩ |
تشکر ازجناب دکتر قزويني-بنده به اين نکته يقين دارم که يکي شما مشمول دعاي رسول اکرم(ص)هستيد که در حديث غدير خم درباره ياري کنندگان حضرت علي(ع)فرمودند (وانصر من نصره)
2 | كاووس هادوي | | ١٢:٣٣ - ٢١ دي ١٣٨٩ |
جناب اقاي دکتر قزويني من از مطالب شما بسيار استفاذه ميکنم در حال تدوين کتابي در مورد دفاع از حريم تشيع با برداشت کتاب شبهاي پيشاور به صورت سوال وجواب با نصر روانتر در حدود 200 صفحه هستم تا جوانان هم بتوانند بهره بگيرند اگر راهنمايي يا سفارشي در بهبود کارم داريد خواهشمندم ارايه طريق بفرماييد
3 | مرتضي جليلي | | ١٢:١٧ - ٣١ فروردين ١٣٩٠ |
سير مطالاتي در رابطه با شناخت وهابيت مي خواستم خسته نباشيد اجرکم عند الله
4 | علي شفيعي | | ٢٠:٤٦ - ٠٦ ارديبهشت ١٣٩٠ |
به نظر بنده براي وحدت بين شيعه وسني بايد شيعيان به عمر بن خطاب و... لعن نكنندوآنها را به عنوان ياران پيامبر محترم بشمارند وآنها را خطاكاراني بدانند كه ممكن است از روي جهالت ودر چهار چوب فكري خود درآن زمان عمل نموده اند وانشا الله قصد خدمت داشته اند ...ونيز اهل سنت باور كنند كه حق حضرت علي (ع) ضايع شده و به وصيت پيامبر عمل نشده است و امامان شيعه بر حق بوده و جانشينان پيامبر مي باشند و حضرت ولي عصر به عنوان آخرين امام شيعيان زنده بوده ودر وقت مناسب ظهور خواهد كرد ./
5 | Momen Abdullah | | ٠٣:٣٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٩٠ |
جناب علي شفيعي
چه فرق است ميان اصحاب حضرت داود (عليه السلام) که کافر شدند و اصحاب حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) که کافر شدند؟
چرا لعن گروه اول جائز است: «لعن الذين كفروا من بني اسراييل علي لسان داود»
ولي لعن گروه دوم: «وكفروا بعد اسلامهم»
جائز نباشد؟
يا علي
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها