2025 April 24 - پنج شنبه 04 ارديبهشت 1404
با توجه به اين كه خداوند فرموده " فقط مرا بخوانيد " گفتن «يا رسول الله، ياعلي، يا حسين و...» سبب شرك نمي شود؟
کد مطلب: ٥٢١٠ تاریخ انتشار: ٣٠ فروردين ١٣٩٧ تعداد بازدید: 30245
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
با توجه به اين كه خداوند فرموده " فقط مرا بخوانيد " گفتن «يا رسول الله، ياعلي، يا حسين و...» سبب شرك نمي شود؟

سؤال كننده : علي اكبر سليمي

پاسخ :

اولاً اين مطلب كه خداوند فرموده باشد ، «فقط» مرا بخوانيد و فقط مرا صدا بزنيد تهمت و افترائي بيش نيست .

ثانياً : خداوند در يك آيه فرموده است :

ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ . غافر / 60 .

مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را بپذيرم!

و از طرف ديگر فرموده است :

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَة . المائده / 35 .

اي كساني كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد ! و وسيله اي براي تقرب به او بجوئيد .

و نيز از قول برادران حضرت يوسف عليه السلام نقل فرموده كه به حضرت يعقوب فرمودند :

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ .

گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، كه ما خطاكار بوديم!»

و حضرت يعقوب عليه السلام نيز كه پيامبر خدا بود به آن ها قول داد كه در آينده نزديك از خداوند براي آن ها طلب استغفار خواهد كرد :

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . يوسف / 97 و 98 .

گفت: «بزودي براي شما از پروردگارم آمرزش مي طلبم، كه او آمرزنده و مهربان است!

اگر قرار بود كه توسل به غير خدا شرك بود ، حضرت يعقوب كه پيامبر خداوند بود ، نبايد به آن ها چنين قولي مي داد و بايد آن ها را از اين كار شرك آلود نهي مي كرد . خداوند نيز بعد از نقل اين واقعه نمي گويد كه كار آن ها شرك بوده است .

و باز در آيه خطاب به پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد :

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا . النساء / 64 .

و اگر آنان ، هنگامي كه به خود ستم مي كردند (و فرمانهاي خدا را زير پا مي گذاردند)، به نزد تو مي آمدند و از خدا طلب آمرزش مي كردند و پيامبر هم براي آنها استغفار مي كرد خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند .

اين آيه صراحت دارد كه آمدن به سراغ پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن ، و وساطت و استغفار آن حضرت براي گنهكاران نه تنها شرك نيست ؛ بلكه سبب پذيرش توبه ، و رحمت الهي نيز مي شود.

اگر وساطت ، دعا ، استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شرك بود ، چگونه امكان داشت كه خداوند چنين دستوري را به گنهكاران بدهد !

به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه پيامبران و ائمه عليهم السلام آمرزنده گناه نيستند ؛ بلكه آن ها فقط مي توانند از خدا طلب آمرزش كنند و از آن جايي كه آن ها بندگان برگزيده خداوند هستند و در نزد خداوند آبرو دارند ، خداوند شفاعت آنان را مي پذيرد و در آمرزنده حقيقي خداوند است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | علي نوش اذر | United Arab Emirates - Abu Dhabi | ١٢:٠٠ - ١٧ دي ١٣٨٦ |
29
 
20
پاسخ نظر
متشكرم از جواب خيلي زيباي شما
2 | ليلا نيك نفس دهقاني | Iran - Kahnūj | ١٢:٠٠ - ٠٢ بهمن ١٣٨٦ |
17
 
14
پاسخ نظر
با عرض سلام و خسته نباشيد.اينجانب اولين بار است كه وارد اين سايت شدم اما بي شك مي دانم اگر خدا توفيق بدهد از بازديدكنندگان هر روز خواهم بود . اميدوارم آنچه را كه مبهم است در اينجا شفاف بيابم .
3 | ميثم ش | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٦ |
16
 
14
پاسخ نظر
از زحمات شما بي نهايت متشکريم.الهي مهدي هر چه سريعتر بيايد
4 | عليرضا | The Netherlands - Voorburg | ١٢:٠٠ - ١٩ شهریور ١٣٨٨ |
7
 
11
پاسخ نظر
من به دنبال جواب دادن به سوال يكي از دوستانم در اينترنت چرخ ميزدم
استفاده كردم از يكي از آيات ذكر شده
ممنون
5 | کامران | Iran - Tehran | ١٦:٠٩ - ٠٣ خرداد ١٣٩٤ |
5
 
18
پاسخ نظر
استدلالات شما بسان تار عنکبوت سست و ضعیف است . اولا الله متعال نفرموده واسطه قرار دهید بلکه فرموده وسیله ای بسوی الله بیابید و مراد از وسیله همان است که در خطبه 110 نهج البلاغه از امام علی رض ذکر شده و چیزی نیست جز به پا داشتن نماز و دادن زکات و جهاد فی سبیل الله و روزه گرفتن ماه رمضان و حسن خلق و نیکی به دیگران و هر گونه عمل صالح . اینکه برادران یوسف از پدرشان خواستند که برایشان طلب استغفار کند امری کاملا بدیهی و صحیح است و دعای پدر در حق فرزندانش مستجاب است به علاوه اینکه پدرشان نیز زنده بود و او را نیز آزردند به همین سبب از وی طلب بخشش کردند و از وی خواستند که در حقشان نیز دعا و طلب استغفار کند . اینکه انسان از شخص صالح و مومن زنده ای بخواهد که برایش دعا و طلب استغفار کند در سنت آمده است و بسیار صحیح و خوب است اما این طلب را از شخص مرده ای که نه صدای ما را میشنود و نه ما را میبیند مصداق شرک است زیرا صفات الله را که عبارت است از دانایی و شنوایی و بینایی را به شخص مرده نسبت داده ایم . یعنی همانگونه که الله ما را میبیند و صدای ما را میشنود و قادر به رفع نیاز ماست این شخص وفات یافته نیز میتواند ما را ببیند و صدای ما را بشنود !!!! در مورد استغفار حضرت پیامبر ص مربوط به حیات ایشان است .

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
راجع به آن مطلبي که در نهج البلاغه در خصوص توسل ذکر شده است که حضرت علي عليه السلام فرموده است: ان افضل ما توسل به المتوسلون الى اللَّه سبحانه و تعالى الايمان به و برسوله و الجهاد فى سبيله فانه ذروة الاسلام‏ . به چند نکته بايد در اينجا بايد دقت کرد
اولا: اگر شما در متن اين روايت بويژه در لفظ «افضل » دقت مي کرديد متوجه مي شويد که اين عبارت مرادش اين است که بهترين چيزها براي تقرب، اينها هستند. که معني لغوي توسل نيز اين را مي رساند لذا از اين عبارت استفاده نمي شود که حضرت علي عليه السلام نفي توسل به اشخاصي مرده را نفي کرده باشد؟! آيا أفضليت چيزي دليل بر حرمت غير أفضل مي کند ؟ اگر اين چنين باشد طبق روايت صحيح بخاري ج ۱ ص۲۵۶ حديث ۷۳۱ برمبناي جامع الکبير : أفضل الصَّلَاةِ صَلَاةُ الْمَرْءِ في بَيْتِهِ إلا الْمَكْتُوبَةَ .نماز أفضل آن نمازي است که که در منزل خود مي خواند. بنابراين نمازهاي انساني که در غير خانه مي خواند بايد باطل باشد . باز طبق صحيح بخاري ج ۲ ص ۵۵۳ حديث ۲۷۸۴ أفضل الْجِهَادِ حَجٌّ مَبْرُور. بهترين جهاد حج مبرور است
بنابراين جهاد و جنگيدن در راه خدا بايد حرام باشد!
وقتي که گفته مي شود:أفضل الصلوات الصلاة الوسطى،بهترين نماز نماز وسطي هست، به اين معني نيست که بقيه نمازها مطلوب نيست و درست نيست
وقتي که گفته مي شود شب قدر بهترين شب است آيا معني آن اين است که بقيه شبها افضل نيستند؟!
اين سخن حضرت علي عليه السلام نيز که بهترين وسيله را عمل صالح و تقوي دانستند به اين معني نيست که بقيه وسائل مانند توسل به پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام فضيلت ندارد
اصلاً کلمه أفضل دلالت نمي کند که غير او باطل باشد ، بله أفضل توسل ايمان به خدا و جهاد در راه خداست که انسان بتواند خود را به يک مرحله اي برساند که با خداي عالم به نزديکي برسد ، بله اگر بنا باشد که أفضل بودن دليل بر بطلان ديگري باشد خيلي از کارهاي باطل مي شود
ثانيا: اگر واقعا اينطور باشد که حضرت دارد توسل بر اشخاص را رد مي کند، در اين صورت نبايد پيامبر (ص) نيز بر غير اعمال توسل مي کردند در حالي که روايت داريم که پيامبر صلي الله عليه و اله هنگام دفن فاطمه مادر حضرت علي عليه السلام به انبياء توسل کرده و فرمودند: اغفر لأمي فاطمة بنت أسد ولقنها حجتها ووسع عليها مدخلها بحق نبيك والأنبياء الذين من قبلي فإنك أرحم الراحمين . طبراني، المعجم الأوسط ج 1 ص 68
در این روایت پیامبر (ص) به انبیاء گذشته که در قید حیات نیستند متوسل شده است
در خصوص سماع موتی نیز باید بگوییم این دلیل قرآنی و روایی دارد
يکي از مهمترين آياتي که دلالت بر سماع موتي دارد آيه «وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ .زخرف/45( از پيامبران ما كه پيش از تو فرستاده‏ايم بپرس: آيا جز خداى رحمان ، خدايان ديگرى را براى پرستش آنها قرار داده بوديم؟ مي‌باشد.
اين آيه دلالت دارد که پيامبراني که از دنيا رفته‌اند قدرت شنيدن و پاسخ دادن را به پيامبر اسلام (ص) دارند والا اگر چنين نبود خداوند متعال دستور به يک کار بيهوده‌اي داده است و خداوند حکيم پاک و منزه است از اينکه دستور به کار بيهوده دهد.
مفسران نقل کرده‌اند که مراد آيه ملاقات پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم با پيامبران گذشته در شب معراج و سؤال کردن از آنها را است . در اين صورت اين آيه به صراحت به شنيدن مردگان و ارتباط آنها با زندگان، اشاره دارد
در روايات نيز آمده است
وحدثنا محمد بن مِنْهَالٍ الضَّرِيرُ حدثنا يَزِيدُ بن زُرَيْعٍ حدثنا سَعِيدُ بن أبي عَرُوبَةَ عن قَتَادَةَ عن أَنَسِ بن مَالِكٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِنَّ الْمَيِّتَ إذا وُضِعَ في قَبْرِهِ إنه لَيَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ إذا انْصَرَفُوا . انس بن مالک گويد: پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود : وقتي که مرده را در قبر مي‌گذارند ، مرده صداي نعلين مردم را هنگام رفتنشان از کنار قبر را مي‌شنود .
ابن تيميه با نقل اين روايت در چندين جا از کتاب ‌هايش، بر شنيدن مردگان استدلال مي‌کند
نيشابوري ، صحيح مسلم،. ج4، ص2201، ح2870 و ج4، ص2200 ، ح2870
با این وجود طبق نظر شما اینها همه شرک است که قرآن آن را تایید کرده است؟!!!
وقتي واسطه قرار دادن شخصي بين خود و خدا جايز شد ، چه فرق مي‌كند كه او زنده باشد يا مرده ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

6 | مرتضی | United States - Hillsboro | ٢٠:٢٣ - ٠٣ خرداد ١٣٩٤ |
13
 
24
پاسخ نظر
ایا خود امام علی گفته که از من مدد بخواین ؟؟؟ ایا این شرک نیست که وقتی خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره از مخلوق کمک بخوایم ؟؟ از کسانی کمک بخواهیم که مثل ما راه میرفتن غذا میخوردند ؟؟ ما توسل نمیکنیم بلکه مستقیم از بنده خدا میخوایم نمونه در شبکه ثامن زیر نویس هار بخونین ؟؟ در ضمن ایه وسیله یعنی نماز روزه ذکات من نمیدونم چرا شما هی میگین توسل توسل . ائمه ما رفتند به دنیای دیگر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
طبق توجيهي که شما براي و آيه اني اقرب اليکم من حبل الوريد بيان مي کنيد و معتقديد خدا براي ما كافي است و از رگ گردن به ما نزدک است، در اين صورت پس چرا خدا براي رساندن پيامهايش به بشر از پيامبران استفاده مي كند؟! اينکه مي گويد خدا به ما نزديك است ديگر چه نيازي به وسيله داريم بايد همه اسباب شرعي از جمله نماز و روزه را نيز نفي كرد؟! چون اينها هم اسبابند توسل هم يك سبب شرعي است با اين تفاوت كه اين سبب يك موجود معنوي به نام ولي الهي است. بنابراين بايد به اين نکنه توجه داشت اين آيات نفي قانون اسباب نمي کنند پس در ارتباط انسان با خدا هم اسباب زيادي مطرح مي شود كه بيان آن بر عهده شرع مقدس است لذا توسل هم يك امر مشروع است:
اينکه خدا از رگ گردن به انسان نزديک تر است" اني اقرب اليکم من حبل الوريد " ، اين سخن با توسل به خدا تعارضي ندارد؛ زيرا اگر چه خدا از رگ گردن نزديک تر است اما خودش ما را امر به آوردن وسيله در درگاه خود نموده است . و در صورتي وسيله آوردن به درگاه خدا داراي اشکال مي باشد که ما براي آن وسيله يک تاثير گذاري جدا از خداوند در نظر بگيريم اما ما هيچ نوع تاثير گذاري استقلالي براي ائمه و سايرين قائل نيستيم ، لذا تاثير گذاري معصومين در طول تاثير گذاري خداست نه در عرض آن تا مشکلي به لحاظ اعتقادي پيش نيايد .آيا در قران نيامده است که فرزندان حضرت يعقوب به دعاي يعقوب متوسل شدند و از او خواستند که در درگاه خدا برايشان توسل و چاره جويي نمايد : " قالوا يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئين ، قال سوف استغفر لکم ربي انه هو الغفور الرحيم آيا اين آيه، با «اني اقرب اليکم من حبل الوريد» تعارض دارد؟!
در ضمن اني اقرب اليکم من حبل الوريد، به معني احاطه خداوند متعال و آگاهي او بر بندگانش و نياز آنها در همه حال به خداوند را مي رساند، پس اين يک نوع تمثيل است که بكار رفته است يعني اين رگ ، رگ حيات است و اگر قطع شود ديگر زندگي و حيات مادي از بين مي رود و...
اگر واقعا مطبق اعتقاد شما مدد خواستن شرک است چرا خود پيامبر (ص) بر مرده توسل کردند آيا ايشان اين را نمي دانستند که شرک است؟!! آيا حضرت مرتکب کار حرام و شرک آلودي شدند؟!!
طبراني روايتي را اين چنين نقل مي کند:.... بحق نبيك والأنبياء الذين من قبلي فإنك أرحم الراحمين..
زماني که فاطمه بنت اسد شد از دنيا رفتند .....پيامبر صلي الله عليه و اله وارد قبر شد و فرمود ..بحق پيامبرت محمّد و پيامبرانى كه قبل از من آمده ‏اند، تو ارحم الراحمين هستى. المعجم الكبير ج 24 ص 351
اين روايت در منابع ديگر نيز آمده و هيثمي نيز نقل کرده و درباره رجالش گويد: رواه الطبراني في الكبير والأوسط وفيه روح بن صلاح وثقه ابن حبان والحاكم وفيه ضعف وبقية رجاله رجال الصحيح. مجمع الزوائد ج 9 ص 257.در سند اين روايت تنها روح بن صلاح ضعف داشته که آن را هم ابن حبان که از متشددين در توثيق است ثقه دانسته و حاکم نيز توثيقش کرده است
اين اين توسل شرک است؟ آيا قبول مي کنيد پيامبر نمي دانستند؟!!
اگر شما مقداري از منابع خود آگاهي داشتيد، چنين حرفي را نمي زديد ابوبکر بعد از اينکه پيامبر صلي الله عليه و اله از دينا رفت خودش را روى بدن حضرت انداخت و خطاب به آن حضرت گفت : اذكرنا يا محمّد! عند ربّك، سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد محمد بن يوسف الصالحي الشامي الوفاة: 942هـ ، 12 ص 299
آيا ابوبکر نمي دانست مشرک شد؟!!!
شعار لشگريان ابوبكر در جنگ با مسيلمه كذاب يامحمداه بوده است. طبري در تاريخش كه ابن تيميه اين كتاب را از صحيحترين كتب تاريخ مي داند، مي نويسد : كان شعارهم يومئذ يا محمداه . تاريخ الطبري ج 2 ص 281 .
اي كاش به استغاثه عمر بن عبدالله نيز توجه مي كرديد وقتي كه فلج شد و بر زمين نشست، شخصى به او گفت: محبوب‌ترين فرد در نزد خود را بخوان (تا به فريادت برسد). او نيز گفت: يا محمد! به فريادم برس. سپس ايستاد و به راهش ادامه داد
آيا عبد الله بن عمر آيه از رگ گردن نزديک است را نديده بود؟!!!
اما اينکه آيه توسل را به نماز و روزه تفسير مي کنيد خوب است بدانيد در منابع خودتان آمده است که الوسيله مراد شخص است: همچنانکه ابن تيميه گويد: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}. فابتغاء الوسيلة إلى الله إنما يكون لمن توسل إلى الله بالإيمان بمحمد واتباعه.
قاعدة جليلة في التوسل والوسيلة ج 2 / ص 1
محمد بن عبدالوهاب نيز اعتراف جالبي ميکند که پيامبر بهترين وسيله است براي رسيدن به خدا
ولا شك أن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - هو أفضل الخلق وأعظمهم عند الله جاها، وأقربهم إليه وسيلة
الشرح الميسر لكتاب التوحيد ج 1 / ص 111
در روايات صحيح نيز در ذيل « وابتغوا اليه الوسيله »نقل شده است که ابن مسعود از بهترين وسيله ها است
3216 حدثنا أبو عبد الله محمد بن يعقوب الشيباني حدثنا محمد بن عبد الوهاب حدثنا محاضر بن المورع حدثنا الأعمش عن أبي وائل عن حذيفة أنه سمع قارئا يقرأ ) يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله وابتغوا إليه الوسيلة ( قال القربة ثم قال لقد علم المحفوظون من أصحاب محمد صلى الله عليه وسلم أن بن أم عبد من أقربهم إلى الله وسيلة
تعليق الذهبي قي التلخيص : على شرط البخاري ومسلم
المستدرك على الصحيحين ج 2 ص 341، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا
با اين وجود آيا مي شود گفت توسل در آيه نماز و روزه است؟!!!
در آخر ما نيز از شما درخواستي داريم اگر مي شود يک مورد از قرآن( نه آياتي که درباره مشرکين است) و روايت بياوريد که به مسلمانها امر شده است که توسل نکنيد؛ زيرا حرام و شرک است؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

7 | سعید | Iran - Tehran | ٢٢:٤٢ - ٠٤ خرداد ١٣٩٤ |
21
 
19
پاسخ نظر
مردک چرا آسمان را به ریسمان می باقی ؟
این همه جواب شبهات ! دادی دریغ از یک آیه ! آیه برات بیارم ؟؟ آیه ی 56 و 57 سوره ی اسراء رو بخون تا بهمی معنای وسیله چیه .
توسل در اسلام بدعت است بر فرض حدیثی هم باشد جعلی ، ساختگی ،مضل و ضد قرآن است .
والسلام

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
راستي خود شما اصلا آيه 56 و 57 سوره اسراء را ديدي يا اينکه فقط از شبکه هاي وهابي شنيدي؟!! اي کاش اول آيه را به دقت مي خواندي و شان نزول و روايات در خصوص اين آيات را مي ديدي بعد مي گفتي توسل بدعت است
اين آياتي که شما مي گوييد همه در خصوص پرستش و عبادت مشرکين از جن و غيره است يعني يدعون در اينجا به معني صرف خواندن نيست بلکه به معني يعبدون است
در صحيح بخاري روايتي چنين نقل شده است: حدثنا بِشْرُ بن خَالِدٍ أخبرنا محمد بن جَعْفَرٍ عن شُعْبَةَ عن سُلَيْمَانَ عن إبراهيم عن أبي مَعْمَرٍ عن عبد اللَّهِ رضي الله عنه في هذه الْآيَةِ ) الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إلى رَبِّهِمْ الْوَسِيلَةَ ( قال كان نَاسٌ من الْجِنِّ يُعْبَدُونَ فَأَسْلَمُوا
صحيح البخاري ج 4 ص 1748
در صحيح مسلم نيز آمده است:
الْعَبْدِيُّ حدثنا عبد الرحمن حدثنا سُفْيَانُ عن الْأَعْمَشِ عن إبراهيم عن أبي مَعْمَرٍ عن عبد اللَّهِ ) أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إلى رَبِّهِمْ الْوَسِيلَةَ ( قال كان نَفَرٌ من الْإِنْسِ يَعْبُدُونَ نَفَرًا من الْجِنِّ فَأَسْلَمَ النَّفَرُ من الْجِنِّ وَاسْتَمْسَكَ الْإِنْسُ بِعِبَادَتِهِمْ فَنَزَلَتْ ) أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إلى رَبِّهِمْ الْوَسِيلَةَ (
صحيح مسلم ج 4 ص 2321
در تفسير بغوي نيز آمده است:
أولئك الذين يدعون يبتغون إلى ربهم الوسيلة ) يعني الذين يدعونهم المشركون أنهم آلهة يعبدونهم
تفسير البغوي ج 3 ص 120
اي کاش به حرف اين تيميه نيز در اين خصوص توجه مي کرديد که او نيز يدعون را به يعبدون تفسير کرده است
كان أقوام يدعون المسيح والعزير والملائكة فبين الله تعالى أن هؤلاء الأنبياء والملائكة عباده كما أن هؤلاء عباده هؤلاء يتقربون إلى الله
مجموع الفتاوى ج 18 ص 324
ابن کثير نيز گويد:
بدينهم وقال قتادة عن معبد بن عبد الله الزماني عن عبد الله بن عتبة بن مسعود عن ابن مسعود في قوله ) أولئك الذين يدعون ( الآية قال نزلت في نفر من العرب كانوا يعبدون نفرا من الجن فأسلم الجنيون والإنس الذي كانوا يعبدونهم لا يشعرون بإسلامهم فنزلت
تفسير ابن كثير ج 3 ص 47
راستي پيامبر (ص) و صحابه که توسل مي کردند اين آيات را مي ديدند يا نه؟!!! اگر مراد از آيه نهي توسل بود چرا کار شرکي را انجام مي دادند حال که به نظر شما اين آيه در خصوص توسل است پس عمر که توسل صحابه را رد نکرد عايشه که دستور به توسل دارد همه مشرکند!!! خوب آيا مي شود پاسخ بدهي که صحابه مشرک( البته به نظر شما)، لياقت اطاعت دارد؟!راستي عدالت صحابه را چکار مي کنيد يعني مشرک هم ميشود عادل بود؟!!! صحابه پس کار بدعتي را طبق نظر شما انجام دادند؟!!! پس صحابه بر ضد قرآن کاري انجام دادند!!1
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
1 |مهرتابان|Iran - Tehran |٠٩:٣١ - ٠٥ خرداد ١٣٩٤ |
10
 
12
به نام خدا
آقا سعید ، شما حالتون خوبه ؟!
اگر توسل در اسلام بدعت است پس با این آیه چه می کنید :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا . النساء / 64 .
پاسخ بگویید تا در خدمت باشیم
با احترام
2 |احمد|Iran - Tehran |١٠:٤٦ - ٢٩ بهمن ١٣٩٨ |
1
 
2
احسنت بر این جوابهای منطقی... من نمی دونم چرا وهابیها و ..... به جای اینکه با دلیل حرف بزنند... فقط فحش می دن!!!!
8 | سعید | Iran - Tehran | ١١:١٣ - ٠٥ خرداد ١٣٩٤ |
12
 
18
پاسخ نظر
علیکم السلام
جالب است که از ابن تیمیه شاهد می آورید !
رسول علیه السلام فرمود الدعاء مخ العباده یعنی دعا کردن - خواندن موجودی غیبی چه فرشته باشد چه جن یا روح مردگان یا ذات اقدس خداوند ) عبادت است. پس ابن تیمیه درست گفته که یدعون یعنی همون یعبدون چون خواندن و صدا کردن کسی عبادت او محسوب می شود . حالا باز بیا بگو پس نرو نانوایی یا پزشک چون مشرک می شی !! مشرک نمی شم چون خواندن نامحدود موجود غیبی شرک است نه کمک خواستن از افراد زنده به مصداق تعاونوا علی البر و التقوی . در ثانی در آت آیات فرموده آنهایی که می خوانید خود محتاج وسیله اند تا هر کدام از آنها که " نزدیکتر " هستند و پیغمبر ما از همه به خدا نزدیک تر است اما حتی خود او نیز محتاج وسیله است و از احوال ما نیز اکنون خبر ندارد
والسلام .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مثل اينکه در آيه و مطالبي که از کتب خود شما آورديم دقت نکرديد که يدعون در اين آيه را به معني يعبدون است و اين طور نيست که همه جا لفظ دعا به معني عبادت باشد در آياتي که در خصوص اسراء ذکر شد و يا در آيات مشابه آن يدعون طبق قرائن و روايات و نظر مفسرين به معني يعبدون است و اين طور نيست که همه هر خواندي به معني عبادت باشد اگر اينطور باشد بايد حضرت نوح که گفت إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمي‏ لَيْلاً وَ نَهاراً (5 نوح) پس قوم خود را عبادت کرد ؟؟!!
اما اين نکته که گفتيد کمک خواستن فقط از زنده جايز است پس پس اين نشان مي دهد فهم شما از فهم عمر، عايشه، عبد الله بن عمر و صحابه بيشتر است چون آنها نفهميدند توسل به زنده فقط جايز است؟!!
خوب است اينجا يک اقراري کرديد که خود پيامبر نيز محتاج وسيله است حال از يک طرف مي گوييد توسل شرک از طرف ديگر مي گوييد محتاج وسيله است پس قبول کرديد که توسل جايز است نه شرک
اما در خصوص خبر داشتن پيامبر از احوال امت آيات قرآن، روايات و علماي اهل سنت قبول دارند که پيامبر از احوال ما با خبر است در اين صورت حرف شما چه ارزشي دارد؟!!
ملاعلي قاري نيز بعد از اين جمله فرمايش رسول خدا « وأنا عليكم شهيد»، مي گويد:
أي مطلع علي أحوالكم إذ تعرض عليّ أعمالكم أو أنا شاهد لكم.
علي بن سلطان محمد القاري، مرقاة المفاتيح، ج11، ص 103
يعني من زماني كه اعمال تان برمن عرضه مي شود اطلاع پيدا مي كنيم و يا شاهد شما هستم.
سمرقندي يكي از مفسران اهل سنت نيز بعد از اين فراز آيه: (فسيري الله عملكم ورسوله والمؤمنون) مي گويد:
يعني ويراه رسوله ويراه المؤمنون.
تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم ، ج 2 ، ص 86 ، نصر بن محمد بن أحمد أبو الليث السمرقندي الوفاة: 367، دار النشر : دار الفكر - بيروت ، تحقيق : د.محمود مطرجي،
يعني عمل شما را رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و مؤمنان مي بينند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9 | محمدزمانی | Iran - Shiraz | ١٧:٠٦ - ٠٥ خرداد ١٣٩٤ |
18
 
11
پاسخ نظر
سعید آقا تکلیف جناب خلیفه دوم در توسل به عموی پیامبرو قبر پیامبر را روشن بفرمایید تا توسل دیگر بزرگان هم براتون بیارم
10 | محمدزمانی | Iran - Shiraz | ١٧:١٠ - ٠٥ خرداد ١٣٩٤ |
17
 
10
پاسخ نظر
هوی سعید - در کامنت اولت به چه کسی گفتی مردک ؟؟؟ توسل ابوبکر را برات بیارم یا توسل ابوسفیان ؟
11 | سعید | Iran - Sanandaj | ٠٨:٥٠ - ٠٦ خرداد ١٣٩٤ |
9
 
25
پاسخ نظر
خطاب به محمد زمانی :
شما که نعوذ بالله یاران و همسر پیامبر و خلفا رو کلن کافر می دونید حالا اینجا که به نفع خودتون هست عمل اونها براتون حجت می شه ؟ ای بنازم این وقاحت و بی شرمی را.
آقای پاسخ دهنده به شبهات خوخودت رو به اون کوچه نزن . کسی منکر وسیله و توسل نیست حرف ما اینه که وسیله شخص مرده نیست بلکه وسیله ایمان و عمل صالح و عبادات است.
هیچگاه هیچ کدام از یاران بزرگ و با وفای پیامبر به قبر کسی متوسل نشدند.
والسلام

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين شما هستيد که داريد از موضوع طفره مي رويد بلال در حضور عمر به قبر پيامبر (ص) تمسک کرد و عمر نيز کار او را تاييد کرد ايا مي شود گفت عمر کار شرک آلودي را تاييد کرده است؟!!! لطفا توسل بلال را اول به دقت بخوانيد ببينيد بلال به زنده توسل کرد و يا به مرده مگر اينکه طبق نظر شما بگوييم پيامبر تا زمان خلافت عمر زنده بوده است؟ و يا بگوييم که شما معتقديد پيامبر هميشه زنده است که در اين صورت پس توسل بعد موت پيامبر نيز اشکالي ندارد چون مرده و زنده او فرقي ندارد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
12 | سعید | United States - Fremont | ١٣:٥٠ - ٠٦ خرداد ١٣٩٤ |
11
 
23
پاسخ نظر
آخرین کامنت :
در اولین کامنت گفتم بر فرض حدیثی هم باشد جعلی ، ساختگی ،مضل و ضد قرآن است .
حالا باز حدیث بیار . با همین حدیثا هم تو گمراه و مشرک شدی هم داعش و طالبان و القاعده کافر و قاتل. همتون مث همید. فقط اسمتون فرق داره.
اگر تونستی با این حدیثا کل عالم اسلام را رافضی کنی اون موقع من هم میام به قبر مادربزرگم توسل می کنم.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
پس مشخص شد که شما اهل تحقيق نبوده و حديث صحيح و ضعيف را نمي توانيد تشخيص بدهيدو يا اينکه چون جوابي نداشتيد لذا اين طور عصباني هستيد و خودتان را نمي توانيد کنترل کنيد لذا ذکر لااله الا الله در اين مواقع خوب است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
1 |مهرتابان|Iran - Tehran |١١:١٥ - ٠٩ خرداد ١٣٩٤ |
18
 
8
به نام خدا
جناب سعید بگذارید راحتتان کنم...
اگر بحث شما فقط از قرآن باشد شما در تناقض گیر خواهید گرد.
1- خداوند تصریح دارد فلا تدعوا مع الله احدا ! اگر قرار باشد ما بنابر قاعده شما عمل کنیم پس خواندن هر چیزی غیر خدا - بدون هیچ استثنایی - میشود شرک ! ما حق خواندن هیچکس را نداریم چه زنده و چه مرده ! چه برای حوائج دنیوی و چه برای حوائج دیگر ! زیرا متن اینگونه آیات کاملا مطلق بوده و هیچ قیدی ندارد .
2- وسیله قرار دادن دعا و عمل صالح و ... نیز عین شرک میشود زیرا همه اینها نیز دون الله هستند و لذا حق استعانت به آنها را نیز نداریم .
3- در قرآن تناقض پیدا میشود آنهم بسیار زیاد زیرا از طرفی و لا تدعوا مع الله احدا وجود دارد و از طرف دیگر نیز استعینوا بالصبر و الصلاه است و حاجت خواستن از غیر خدا توسط حضرت سلیمان علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام و .... .
یا باید بگویید که انبیاء الهی مشرک بوده اند و یا اینکه شما میخواهید قیدی دلخواه را به قرآن تحمیل نمایید !
اگر هم بگویید که خداوند متعال صرفا استعانت به نماز و صبر را بیان کرده و یا در آیه تعاون ( تعاونوا علی البر و التقوی ) نیز امر به تعاون برای زندگان است بنده نیز عرض می کنم که خداوند متعال در این امور نه از باب تحدید بلکه از باب بیان مصادیق عمل کرده است . لذا دست ما برای هرگونه توسلی باز است الا اینکه با اصل در تعارض باشد .
حرف زیاد است ولی بماند برای بعد.
با احترام
13 | محمدزمانی | Iran - Shiraz | ٢٣:٢٩ - ٠٦ خرداد ١٣٩٤ |
21
 
10
پاسخ نظر
سعید و امثال سعید اولا شما وهابی تشریف دارید و اهل سنت نیستید -دوم اینکه خاطرنشان کنم شیطان بخت برگشته هم همین حرف را زد که فقط خدایا تو تو -سوم فحاشی جناب عالی را همگان نظاره کردند -چهارم اینکه گفتی کامنت آخرت هست یعنی جواب نداری ازحساب آخرت سچگونه فرار میکنی.
14 | ابواسحاق | Iran - Tehran | ١٥:٣٢ - ٠٧ خرداد ١٣٩٤ |
18
 
11
پاسخ نظر
بنام خدا
با سلام
جناب سعید
اولا شیعه صحابه رو دسته بندی کرده و مانند شما نیستند که همه رو بدون هیچ قید و شرطی بهشتی میدانید!
دوما عمل صحابه برای شما حجته نه برای ما همچنین تمامی منابع از کتب خود شماست پس قبول نکردن مطالب نهایت وقاحت و برشرمی رو برای خود شما در پی خواهد داشت نه برای ما چونکه ما پایبند کتب شما نیستیم! (قائده الزام)
سوما در صحاح سته شما آمده است:
حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا یَحْیَى عَنْ أَبِی غِفَارٍ حَدَّثَنَا أَبُو تَمِیمَةَ الْهُجَیْمِیُّ وَأَبُو تَمِیمَةَ اسْمُهُ طَرِیفُ بْنُ مُجَالِدٍ عَنْ أَبِی جُرَیٍّ جَابِرِ بْنِ سُلَیْمٍ قَالَ رَأَیْتُ رَجُلًا یَصْدُرُ النَّاسُ عَنْ رَأْیِهِ لَا یَقُولُ شَیْئًا إِلَّا صَدَرُوا عَنْهُ قُلْتُ مَنْ هَذَا قَالُوا هَذَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قُلْتُ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَرَّتَیْنِ قَالَ لَا تَقُلْ عَلَیْکَ السَّلَامُ فَإِنَّ عَلَیْکَ السَّلَامُ تَحِیَّةُ الْمَیِّتِ قُلْ السَّلَامُ عَلَیْکَ قَالَ قُلْتُ أَنْتَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ الَّذِی إِذَا أَصَابَکَ ضُرٌّ فَدَعَوْتَهُ کَشَفَهُ عَنْکَ وَإِنْ أَصَابَکَ عَامُ سَنَةٍ فَدَعَوْتَهُ أَنْبَتَهَا لَکَ وَإِذَا کُنْتَ بِأَرْضٍ قَفْرَاءَ أَوْ فَلَاةٍ فَضَلَّتْ رَاحِلَتُکَ فَدَعَوْتَهُ رَدَّهَا عَلَیْکَ
جابر بن سلیم می گوید: به شهر مدینه وارد شدم شخصی را دیدم که مردم گفتار و نظرات او را گوش کرده و از او فرا می گیرند و هیچ کلامی از او صادر نمی شود مگر اینکه آن را ضبط می کردند. گفتم: این شخص کیست؟ گفتند: رسول خدا (ص) است. می گوید: گفتم: علیک السلام یا رسول الله و این تحیت را دوبار تکرار کردم.
آن حضرت فرمود: این گونه سلام نکن زیرا این تحیت مردگان است. بگو: السلام علیک. گفتم: تو رسول خدایی؟ فرمود: من فرستاده ی الهی ام. همان کسی که اگر ضرر و صدمه ای به تو رسد و او را بخوانی آن را بر طرف می کند و اگر قحطی نازل شود به او توسل بجویی گیاهان را خواهد رویانید و اگر در بیابان خشک قرار گرفتی و شتر سواری خود را گم کرده باشی و از او درخواست کمک کنی آن را به تو باز می گرداند.
سنن أبی داود، ج4، ص56، ح4084، المحقق: محمد محیی الدین عبد الحمید، الناشر: المكتبة العصریة، صیدا - بیروت
آلبانی هم به قول شما بخاری دوران روایت را صحیح میداند.

به اون قسمت که پیامبر(ص) فرموده اند: اگر در بیابان خشک قرار گرفتی و شتر سواری خود را گم کرده باشی و از او درخواست کمک کنی آن را به تو باز می گرداند!
در بیابان خشک بی آب و علف،پیامبر کجاست که از او درخواست شتر کنی و پیامبر هم به تو شتر بدهد؟

هر چند تصحیح آلبانی کافیه ولی برای اینکه بعدها زیرش نزنی صحت سند رو هم اثبات خواهیم کرد:
1- مسدد بن مسرهد الأسدي
ذهبی:
5388- مسدد بن مسرهد بن مسربل الاسدي البصري الحافظ أبو الحسن عن جويرية بن أسماء وحماد بن زيد وأبي عوانة وعنه البخاري وأبو داود وأبو حاتم وأبو خليفة مات 228 خ د ت س
الکاشف، ج2، ص256، المحقق: محمد عوامة أحمد محمد نمر الخطيب، الناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامية - مؤسسة علوم القرآن، جدة

ابن حجر:
6598- مسدد ابن مسرهد ابن مسربل ابن مستورد الأسدي البصري أبو الحسن ثقة حافظ يقال إنه أول من صنف المسند بالبصرة من العاشرة مات سنة ثمان وعشرين ويقال اسمه عبد الملك ابن عبد العزيز ومسدد لقب خ د ت س
تقريب التهذيب، ص528، المحقق: محمد عوامة، الناشر: دار الرشيد - سوريا

2- يحيى بن سعيد بن فروخ القطان
ذهبی:
6175- يحيى بن سعيد بن فروخ الحافظ الكبير أبو سعيد التميمي مولاهم البصري القطان عن هشام بن عروة وحميد والاعمش وعنه أحمد وعلي ويحيى قال أحمد ما رأيت مثله وقال بندار حدثنا إمام أهل زمانه يحيى القطان واختلفت إليه عشرين سنة فما أظن أنه عصى الله قط ولد القطان 12 ومات 198 في صفر وكان رأسا في العلم والعمل ع
الکاشف، ج2، ص366

ابن حجر:
7557- يحيى ابن سعيد ابن فروخ بفتح الفاء وتشديد الراء المضمومة وسكون الواو ثم معجمة التميمي أبو سعيد القطان البصري ثقة متقن حافظ إمام قدوة من كبار التاسعة مات سنة ثمان وتسعين [ومائة] وله ثمان وسبعون ع
تقريب التهذيب، ص591

3- المثنى بن سعيد الطائي
مزی:
قال أَبُو طالب عَن أحمد بْن حنبل: ثقة .
وكذلك قال إسحاق بْن مَنْصُور عَنْ يحيى بْن مَعِين، وأَبُو زُرْعَة ، وأَبُو حاتم ، وأَبُو داود ، والعجلي.
زاد أَبُو حاتم: أوثق من أبي غفار.
وَقَال النَّسَائي: ليس به بأس.
وذكره ابنُ حِبَّان فِي كتاب "الثقات"
تهذيب الكمال في أسماء الرجال، ج27، ص202، المحقق: د. بشار عواد معروف، الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت

4- طريف بن مجالد السلي
ذهبی:
2465- طريف بن مجالد أبو تميمة الهجيمي عن أبي هريرة وابن عمر وطائفة وعنه بكر بن عبد الله وقتادة والحذاء وثق مات 97 خ 4
الکاشف، ج1، ص513

ابن حجر:
3014- طريف ابن مجالد الهجيمي أبو تميمة بفتح أوله البصري ثقة من الثالثة مشهور بكنيته [دون المائة] مات سنة سبع وتسعين أو قبلها أو بعدها خ 4
تقريب التهذيب، ص282

5- جابر بن سليم از صحابه می باشد و از منظر اهل سنت تمامی صحابه فوق وثاقت می باشند
ابن حجر:
866- جابر ابن سليم أو سليم ابن جابر هو أبو جري بجيم وراء غير منقوطة مصغر الهجيمي بجيم مصغر صحابي له أحاديث د ت س
تقريب التهذيب، ص136

با تشکر
15 | محمدزمانی | Iran - Shiraz | ٢٠:١٣ - ٠٧ خرداد ١٣٩٤ |
23
 
9
پاسخ نظر
ابوسحاق عزیز از توضیحات شما بسیار ممنونم اما قلبی که مرده و دلی که مهر خورده این استدلالها را نمی شنود . . این بابا میگوید تمام دنیا را رافضی کنید . درحالیکه اگه میشد شخص پیامبر این کار را میکرد یعنی شخص ایشان هم قادر به هدایت این افراد مرده دل و ناشنوا نیست
16 | فاطمه | Iran - Tehran | ٠٢:٢٧ - ١١ خرداد ١٣٩٤ |
20
 
7
پاسخ نظر
خوبه داعش طالبان بوکوحرام و القاعده همه این گروه های تروریستی سنی هستن اگه شیعه بودن چقدر زبونتون دراز بود .....هرچقدرم دوست داری فحش بده....:)
17 | محسن | United States - Fremont | ١٩:٢٣ - ١٣ خرداد ١٣٩٤ |
6
 
29
پاسخ نظر
مهرتابان !
شما آیه را مثل همیشه تقطیع کرده و تجاهل کرده اید اصل آیه در سوره ی جن چنین است :"و ان المساجد لله فلاتدعوا مع الله احدا "
پس منظور حواندن موجودات غیبی به نحو دعاگونه و عابدانه است. و در مساجد یا علی یا حسین گفتن خلاف دستور قرآن و شرک است
و السلام
1 |مهرتابان|Iran - Tehran |١٦:٠٤ - ١٦ خرداد ١٣٩٤ |
29
 
4
به نام خدا
دوست گرامی ، این همه برداشت را در متن آیه دیده اید یا اینکه میخواهید حرفهای خودتان را به آیه تزریق بفرمایید ؟
چه کسی به شما یاد داده که چون فلان آیه در سوره جن آمده پس حتما مقصود آیه یعنی صدا زدن موجودات غیبی ؟
در ضمن خود شما در حال مقید کردن « تدعوا » هستید ! یعنی موردی خاص از خواندن را مد نظر دارید که با بقیه فرق میکند در حالی که این آیه اطلاق داشته و هرگونه خواندن را نفی میکند !
اینکه شما لطف کرده اید و ناخواسته حق را به زیان آورده اید بسیار عالی است ... ما نیز معتقدیم که عبادت کردن غیر خدا شرک است ولی « یا علی » و « یا حسین » (علیهما السلام ) هرگز شرک نیست زیرا اساسا عبادت نیست.
اگر شما بخواهید آن را عبادت فرض کنید لاجرم باید هرگونه خواندنی را عبادت فرض نمایید که این امر هم با آیات الهی در تعارض است و هم با همین حقگوئی که قبلا بیان فرمودید فرق میکند.
این وسط هیچ تقطیعی انجام نشده بلکه استناد به همین آیات الهی است که تعارض و ناهماهنگی اعتقادی کسانی که میخواهند قرآن را به رای خودشان معنا نمایند ، مشخص میگردد.
ایراد اصلی و اساسی شما دوست گرامی و دیگر همفکران شما در ندانستن معنای دقیق عبادت است .
همچنین شما نمی دانید که عقاید مشرکین زمان نزول این آیات چگونه بوده است زیرا مانند امثال ابن تیمیه و پسر عبدالوهاب فکر میکنید که توحید مشرکان صرفاً از باب توحید ربوبیت بوده است !! در حالی که اساس اعتقاد مشرکان کاملا مخالف با توحید بوده و این امر نیز در آیات زیادی بدان اشاره شده.
برداشتهای سطحی شما از آیات منجر به همان تعارضات و تناقضاتی میگردد که بنده در پُست قبلی عرض کردم . باید کمی در قرآن تدبر کرد.
با احترام
18 | محسن | Iran - Sanandaj | ٢١:٢٦ - ١٧ خرداد ١٣٩٤ |
آقای مهر تابان !!
مثل اینکه متوجه نشدید چی گفتم یا تجاهل می کنید

من نگفتم چون در سوره ی جن است پس یعنی شرک است ! من گفتم آیه به صورت کامل این است که " و ان المساجد لله فلاتدعو مع الله احدا "

این یعنی فقط و فقط باید خدا را صدا زد و از او طلب حاجت کرد . الا لله الدین الخالص

شما مثل اینکه عبادت رو فقط نماز خودن می دونید !! هر چند که روبروی قبر اماماتون سجده هم می کنید .
والسلام
19 | محمدزمانی | Iran - Shiraz | ١٨:٣٣ - ٢٠ خرداد ١٣٩٤ |
دلم به حال بیچاره های میسوزه که به جای تحقیق و پرس و جو هر روز تو سایت به خودشون نمره مثبت میدن و به نظر مخالف خود نمره منفی درج میکنن . بیچاره ها با حساب کرام الکاتبین چه میکنید ؟ آنجا هم راه فرار دارید و دروغ ؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ما در کجا به خودمان نمره مثبت داديم و به نظر مخالف نمره منفي داديم اگر مي شود نمونه اش را بيان کنيد؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
20 | محمد زمانی | Iran - Shiraz | ٢١:٣٩ - ٢١ خرداد ١٣٩٤ |
21
 
5
پاسخ نظر
دلم بحال بیچاره هایی میسوزه که بجای فکر و تحقیق هر روز به نظر خودشون در سایت نمره مثبت میدهند و به نظر مخالف مرتب هرروز نمره منفی منظور میکنند.
21 | مسعود خضرایی | Iran - Tehran | ١٩:٣٩ - ٢٧ خرداد ١٣٩٤ |
15
 
4
پاسخ نظر
شرک فقط اینکه اذن نهایی رو از جانب الله ندانی
وگرنه بنگاه ها و مغازه ها هم واسطه بین مردمند و پیامبران و امامان واسطه فیض خداو این واسطه گری چون با روح صورت می گیره هرگز قطع نمی شه و پیامبر ص همیشه رحمت اللعالمین هستند و حضزت عیسی ع هم در قرآن آمده که خلق کردند اما به اذن الهی این اذن نباشه هیچی نیست .
22 | مرتضی | United States - New York | ١٣:٣١ - ٢٠ اسفند ١٣٩٥ |
این که ما مستقیم از ایمه کمک می خواهیم .مثلا میگیم یا حضرت عباس بچمو شفا بده .اینجا نقش واسط که قایل نیستیم و مستقیما حضرت عباس و ایمه را صاحب قدرت می دانیم .ایا این شرک نیست .در زمان جاهلیت هم همین گونه بود .بت ها را خالق جهان نمیدانستند تنها برایشان نقش این چنینی قابل بودن .نقش صاجب قدرت بودن .و خیلی فرق میکنه ما بگیم یا حضرت عباس از خدا بخواه که فرزندمون را شفا بده .ممنون میشم به این سوال جواب بدید .ایا نقش قایل بودن و صاحب قدرت بودن و حضور در مه جا بودن برای ایمه و حتی امامزاده ها قایل شدن که اونها همه جا صدای ما را می شنوند شرک نیست .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
در صورتي که انسان در عرض خدا موجودي را بپرستد، و يا در توسل خواهي کسي را مستقل در تاثير بداند، در اين صورت، طبق اعتقاد شيعه او مشرک است. اين در حالي است که شيعيان و يا برادارن اهل سنت وقتي از پيامبر (ص) و يا از بزرگان خود کمک مي خواهند معتقدند که واسطه بدون کمک خدا قادر بر کاري نيست و هر چي دارد از خداست . اگر حاجت خواستن از غير خدا شرک است که همه ي عالم و آدم مشرک هستند. آيا انبيا از مردم کمک نمي گرفتند ؟ آيا حضرت سليمان براي آوردن تخت بلقيس از مخلوق کمک نخواست ؟ آيا شما براي رفع حوائج روزمره از مردم کمک نمي گيريد وقتي ما مي گوييم يا علي ادرکني در حقيقت از ايشان درخواست کمک مي کنيم و بوسيله ي ايشان به خدا توجه مي کنيم.حاجت خواهي مستقيم از خدا نيز مورد توجه شيعيان نيز هست ولي اينکه چرا ما بدنبال وسيله هستيم مربوط مي شود به فرماني که خداوند متعال در آيه ي 35 سوره ي مائده به ما داده است و فرموده است (وابتغوا اليه الوسيله) ؛ مي بينيد که ما طبق دستور نبي مکرم اسلام (ص) خاندان آن حضرت را وسيله ي تقرب خود به سوي الله مي دانيم.
بنابراين مسئله كمك خواستن و واسطه قرار دادن ، انبياء ، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند ريشه قرآني دارد چنانچه خداوند، در قرآن كريم مي‌فرمايد :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ .مائدة، آيه35 اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ، از خدا بترسيد و براي تقرب به او وسيله‌اي بجوييد .
اين آيه به تمامي مؤمنين دستور مي‌دهد كه به هر وسيله‌اي كه سبب تقرب به خداوند مي‌شود تمسك بجويند ؛ بنابراين تقرب به خداوند بدون وسيله و واسطه‌ امكان ندارد شيعيان در حقيقت همان کار را مي کنند که خداوند به آن امر کرده است
شيطان نيز وقتي خداوند به او دستور دارد بر آدم سجده کند اما او گفت من فقط بر خدا سجده مي کنم آيا مي شود گفت او چون بر غير خدا سجده نکرد مقربترين افراد به خداوند است؟!!!
شما َاين آيه را چگونه توجيه مي کنيد: اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ بقره وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ بقره 45 آيا اين منافات با آيه اياک نستعين ندارد؟
پس منحصر كردن استعانت به خداوند صحيح است و هرگز منافاتى با استعانت از اسباب ندارد؛ زيرا اگر اين اسباب استقلال در تأثير داشته باشند در اين صورت استعانت از آنها منافات با استعانت از خداى متعال دارد امّا اگر اين اسباب را مستقل ندانيم و بگوييم لامؤثر فى‏ الوجود الّا اللَّه در اين صورت استعانت از آنها منافاتى با توحيد در استعانت ندارد و قرآن نيز فرموده است: وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ
با اين وجود اگر شخص کسي را مستقل در تأثير نداند بلكه او را عبد خدا بداند كه با اراده و مشيّت الهى و به اذن خدا كار مى‏ كند در اين صورت استغاثه به او عين توحيد و بلكه موجب تقرب به خداوند مى‏ گردد
توسل شيعيان در حقيقت بر گرفته از سيره خود اهل بيت است که شعار آنها يا محمد يا محمد بوده است اگر اين کار اشکال داشت چرا ائمه نيز چنين مي‌کردند
در روايت صحيحي چنين آمده است
بسند صحيح:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: شِعَارُنَا يَا مُحَمَّدُ يَا مُحَمَّدُ وَ شِعَارُنَا يَوْمَ بَدْرٍ يَا نَصْرَ اللَّهِ اقْتَرِبْ اقْتَرِبْ وَ شِعَارُ الْمُسْلِمِينَ يَوْمَ أُحُدٍ يَا نَصْرَ اللَّهِ اقْتَرِبْ وَ يَوْمَ بَنِي النَّضِيرِ يَا رُوحَ الْقُدُسِ أَرِحْ وَ يَوْمَ بَنِي قَيْنُقَاعَ يَا رَبَّنَا لَا يَغْلِبُنَّكَ وَ يَوْمَ الطَّائِفِ يَا رِضْوَانُ وَ شِعَارُ يَوْمِ حُنَيْنٍ يَا بَنِي عَبْدِ اللَّهِ [يَا بَنِي عَبْدِ اللَّهِ‏] وَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ‏ حم* لَا يُبْصِرُونَ وَ يَوْمِ بَنِي قُرَيْظَةَ يَا سَلَامُ أَسْلِمْهُمْ وَ يَوْمِ الْمُرَيْسِيعِ‏ وَ هُوَ يَوْمُ بَنِي الْمُصْطَلِقِ أَلَا إِلَى اللَّهِ الْأَمْرُ وَ يَوْمِ الْحُدَيْبِيَةِ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ‏ وَ يَوْمِ خَيْبَرَ يَوْمِ الْقَمُوصِ يَا عَلِيُّ آتِهِمْ [ائْتِهِمْ‏] مِنْ عَلُ‏ وَ يَوْمِ الْفَتْحِ نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ حَقّاً حَقّاً وَ يَوْمِ تَبُوكَ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ وَ يَوْمِ بَنِي الْمُلَوَّحِ أَمِتْ أَمِتْ وَ يَوْمِ صِفِّينَ يَا نَصْرَ اللَّهِ وَ شِعَارُ الْحُسَيْنِ ع يَا مُحَمَّدُ وَ شِعَارُنَا يَا مُحَمَّدُ.
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.ج‏5 ؛ ص47
در اين روايت امام صادق عليه السلام بيان داشته است که شعار ما يا محمد يا محمد است
در منابع اهل سنت نيز نقل شده است که صحابه نيز چنین متوسل مي شدند اگر واقعا توسل مصداق من دون الله باشد بايد گفت صحابه کار شر آلودي را انجام داده‌اند بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله ابوبکر خودش را روى بدن حضرت انداخت و خطاب به آن حضرت گفت : اذكرنا يا محمّد! عند ربّك، سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد محمد بن يوسف الصالحي الشامي الوفاة: 942هـ ، 12 ص 299
شعار لشگريان ابوبكر در جنگ با مسيلمه كذاب يامحمداه بوده است. طبري در تاريخش كه ابن تيميه اين كتاب را از صحيحترين كتب تاريخ مي داند، مي نويسد : كان شعارهم يومئذ يا محمداه . تاريخ الطبري ج 2 ص 281 .
نقل شده است عمر بن عبدالله وقتي كه فلج شد و بر زمين نشست، شخصى به او گفت: محبوب‌ترين فرد در نزد خود را بخوان (تا به فريادت برسد). او نيز گفت: يا محمد! به فريادم برس. سپس ايستاد و به راهش ادامه داد . اين جريان در اين آدرس بطور مفصل ذكر شده است
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6330
در خصوص سماع موتی مقاله مفصلی نوشته شده است
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6310
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
23 | یونس | Iran - Sanandaj | ١٧:٢٦ - ٢٨ فروردين ١٣٩٦ |
توسل به خیر خدا شرک است لطفا مردم را گمراه نفرمایید اگر از فرد زنده‌ای بخواهی تا از الله متعال برایتان طلب امرزش و مغفرت کند صحیح است و بس.
ایا روایتی هست که پیامبر محمد(ص) به قبر سایر پیامبران رفته باشد و توسل به انها کرده باشد؟ایا در دوران پیامبر حضرت محمد(ص) نجف و امام رضا و الی اخر نبودند مردم راهی برای توبه و استغفار نداشتند؟ایا نشنیده‌اید که پیامبر حضرت محمد(ص)میفرمایند بعد از اذان دعای اللهم رب هذه الدعوة التامه را بخوانید تا خداوند وسیله(بلند مرتبه ترین جای بهشت) را به من(حضرت محمد(ص)) ببخشد؟
اخرین پیامبر و بزرگ ترین پیامبر حضرت محمد(ص) از ما میخواهد براش دعا کنیم
قضاوت با خودتان

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
در منابع معتبر و با اسناد معتبر نقل شده است که خود پیامبر (ص) به انبیاء گذشته متوسل شده است
زماني که فاطمه بنت اسد از دنيا رفتند پيامبر صلي الله عليه و اله وارد قبر شد و لحد او را با دست مبارك خود حفر كردند، و خاك لحد را با دست‏ خود بيرون ريختند، چون از كار حفر فارغ شدند، خود در درون قبر به پشت‏ خوابيدند، و فرمودند: خداست كه زنده مى‏ كند و مى ‏ميراند و اوست كه ابدا نمى‏ ميرد. بار پروردگار من، مادرم فاطمه بنت اسد را مورد مغفرت خود قرار داده، و حجت او را بزبان او القاء بفرما، و قبر را بر او وسيع گردان بحق فرستاده ‏ات و پيامبرت محمّد و پيامبرانى كه قبل از من آمده ‏اند، تو ارحم الراحمين هستى. : بحق نبيك والأنبياء الذين من قبلي فإنك أرحم الراحمين..
المعجم الكبير ج 24 ص 351
اين روايت در منابع ديگر نيز آمده و هيثمي نيز نقل کرده و درباره رجالش گويد: رواه الطبراني في الكبير والأوسط وفيه روح بن صلاح وثقه ابن حبان والحاكم وفيه ضعف وبقية رجاله رجال الصحيح. مجمع الزوائد ج 9 ص 257.در سند اين روايت تنها روح بن صلاح ضعف داشته که آن را هم ابن حبان که از متشددين در توثيق است ثقه دانسته و حاکم نيز توثيقش کرده است
غیر از این، صحابه اهل توسل بودند آیا آنها مشرک بودند!! آیا آنها بین ایمان و شرک فرق نمی گذاشتند و یا در این خصوص بی خبر بودند؟!!!
طبق روايت صحيح السندى كه در منابع اهل سنت به صورت گسترده نقل شده است، روزى پاى عبد الله بن عمر دچار گرفتگى مى‌شود، شخصى به او ياد داد كه محبوب‌ترين فرد در نزد خود را فرياد بزن و استغاثه كن تا پايت شفا بگيرد. او نيز رسول خدا صلى الله عليه وآله را خواند و پايش فورا خوب شد.
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6330
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
24 | رضا | Iran - Tehran | ١٠:٠٥ - ٢٢ مهر ١٣٩٧ |
سلام ممنون از متن زیباتون،،این وهابیها به قدری احمق هستن که فکر میکنن پیامبر هم بعد از مردن دستش از دنیا کوتاه شده و کاری نمیتونه انجام بده،،
سجده ی فرشتگان به ادم شرک نیست،،بوسیدن سنگ سیاه کعبه به دلیل نسبت داشتن با حضرت ابراهیم شرک نیس،شفا پیدا کردن چشمان حضرت یعقوب با لباس حضرت یوسف شرک نیس،،سجده ی ستارگان به حضرت یوسف شرک نیس،شرک مغز یخ زده ی وهابیهاس،،که بوسیدن قبر پیامبر و ائمه رو شرک میدون درحالی که خودشون میرن زیارت قبر احمدبن حنبل،،کفش چرمی عبد العزیز سعود رو توی شیشه گذاشتن و دارن به عنوان تبرک زیارتش میکنن
25 | امیر | Iran - Tehran | ٠٩:١٧ - ٢٣ فروردين ١٣٩٩ |
1- پیامبر (ص) برای تمام پیروان ادیان آسمانی و برای تمام مسلمانان یک اسوه حسنه بوده اند یعنی همان کارهایی را که خود انجام داده از ما نیز خواسته است انجام دهیم و بايستي پشت قدم او قدم برداریم.



2- ما بایستی همواره از خود خداوند بخواهیم، خداوند وسیله خودش را می فرستد ما از وسیله نبایستی حاجتی بخواهیم از خداوند باید بخواهیم، وسیله تحت امر خداوند است نه تحت امر ما. وسیله اگر فرد یا مَلَک هم باشد خودش رسالتش و حدود وظایف و اختیاراتش را می‌داند معنی ندارد ما وظایف و اختیاراتش را به او یادآوری کنیم.



3- آیا وقتی طبیبان زمانه یکی از صحابه پیامبر را در درمان جواب می‌کرده اند پیامبر به آن صحابه توصیه می کرده که حالا که طبیبان تلاش خود را کرده اند و تو نیز تلاش خود را کرده ای و از خداوند نیز خواسته ای و تا حالا جواب نگرفته ای چرا به من متوسل نمی شوی؟



"به من متوسل شو"

"من مقرب درگاه الهی هستم"

"من می توانم شفیع تو در درگاه الهی شوم"

"چرا در مناجات شبانه به من متوسل نمی‌شوی که برایت از خداوند بخواهم تا شفا پیدا کنی؟"

"چرا مرا وسیله تقرب به درگاه الهی قرار نمی دهی؟"

"چرا زمان عبادت خداوند، خداوند را به حق آبرویی که من و اهل بیتم نزد او داریم قسم نمی دهی تا حاجت تو را روا کند؟"

"به خدا قسم من و اهل بیتم صراط مستقیم هستیم پس به ما متوسل شوید تا برایتان از خدا بخواهیم"

"شیعیان ما و محبین ما در مصائب و مشکلاتشان بایستی به من و اهل بیت من متوسل شوند"



آیا حضرت محمد این چنین گفته اند؟ که ما اینگونه یاد گرفته ایم



4- آیا حضرت محمد در زمان نوجوانی علی (ع) به او توصیه می کردند که ای علی در مصائب و مشکلاتت به من متوسل شو؟ و بعد از من به فرزندانت حسن و حسین بگو که در مصائب و مشکلاتشان به تو متوسل شوند چون پس از من تو حجت خدا روی زمین هستی و باید به تو متوسل شوند اگر کسی هم به من متوسل شد آن حاجت را به تو حواله می‌دهم و بعد از تو همه بایستی به حسن و حسین متوسل شوند.



آیا پیامبر در زمان حیاتشان اینگونه به افکار عمومی جهت می دادند؟



5- آیا ما می توانیم در حاجاتمان به حضرت یسع متوسل شویم؟ آیا توسل به حضرت یسع سریعتر از توسل به حضرت محمد جواب می دهد؟ خداوند در وصف حضرت یسع در قرآن کریم آورده است "..... فضلنا علی العالمین" (آنان) را بر جهانیان برتری بخشیدیم.



6- کلمه "وسیله" در 2 آیه قرآن بکار رفته یکی با ریشه "بغی" مضمون خوب و دیگری با ریشه "دعو" مضمون بد و این دو ریشه تفاوت های معنایی دارند که من تفاوت آنها را نمی دانم و البته بسیاری از مسلمانان هم نمی دانند. و این دو ریشه را در معنا یکی حساب می کنیم یا بجای یکدیگر استفاده می کنیم همانگونه که ریشه "شفع" و "غفر" را با هم یکی دانسته و بجای هم استفاده می کنیم

چه زمانی پیامبر طلب شفاعت برای امت می کند؟

چه زمانی پیامبر طلب مغفرت برای امت می کند؟



7- در نزد خداوند مقام حضرت موسی کلیم الله بالاتر است یا مقام جناب خضر؟ قوم یهود در گرفتن حاجاتشان از خداوند به کدام یک متوسل شوند بهتر است؟ در گرفتن حاجاتشان بهتر نیست خداوند را خطاب سخن قرار دهند تا حضرت خضر و موسی را؟


پاسخ:
با سلام
این که می گویید مستقیم از خدا بخواهیم دیگر توسل چه معنی پیدا می کند؟
معنی توسل این است که ما از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام درخواست کنیم که آن ها از خداوند بخواهند.
شما وسیله را فقط چیزی می دانید که خدا به وسیله آن امور خود را انجام می دهد.
اگر چنین باشد دیگر خداوند نباید به ما امر کنید که وسیله بگیرید؛ در حالی که در قرآن خداوند به ما امر کرده است که بین خود و خدا وسیله ای قرار دهیم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ
سوره مائده آیه 35
در رابطه با جواز توسل می توانید به لینک های زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6392
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5205
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6905
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5253
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4973
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4971
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4972
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6424
و
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6330
وقتی بیماری به حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام مراجعه می کرد، حضرت عیسی به او می گفت که برو از خدا بخواه؛ چون وسیله ها دست خدا است و اگر خدا خواست من را وسیله قرار دهد من تو را خوب می کنم یا آن شخص را شفا می داد؟
وقتی برادران یوسف از پدر خود درخواست کردند که برای آن ها طلب بخشش کند، حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام به آن ها گفت بروید از خدا بخواهید؛ چون وسیله ها دست خدا است و اگر خدا من را وسیله قرار داد برای شما کاری می کنم یا این که فرمود: به زودی برای شما استغفار می کنم؟
در توسل به تمامی انبیاء و اولیاء مقرب الهی می توان متوسل شد.
در مورد این که حضرت یسع زودتر از پیامبر صلی الله علیه و آله حاجت مان را می دهد، این به خاطر عدم شناخت شما از پیامبر صلی الله علیه و آله است، حضرت یسع افضل عالمین در عصر خودش بود نه تمامی اعصار.
پیامبر صلی الله علیه و آله همان طور که در روایات است افضل انبیاء در تمامی اعصار است.
این که چه زمانی پیامبر صلی الله علیه و آله طلب مغفرت برای امت خود می کنند زمانی است که امت دچار لغزش و گناه شوند؛ اما طلب شفاعت اعم است؛ یعنی گاهی شفاعت کسی را می کنند به خاطر اشتباهی که از او سر زده است و گاهی شفاعت کسی را می کنند برای این که برای او علو درجه بگیرند و هرد شفاعت است؛ پس دو شق نیستند؛ بلکه شفاعت اعم است که شامل طلب مغفرت هم می شود.
در مورد این که مقام کدام پیامبر صلی الله علیه و آله بالاتر است، خدا عالم است؛ ولی هر کدام از آن ها مقام بالاتری داشته باشند در اصل توسل و شفاعت به آن ها تفاوتی ایجاد نمی کند.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
26 | امیر | Iran - Tehran | ٠٧:١٦ - ٢٥ فروردين ١٣٩٩ |
الروح و ملائکه وسیله درک شب قدر هستند.

من منکر وجود وسیله نیستم بدون وسیله اصلا امکان طی طریق نیست حتما بایستی "الوسیله" اختیار کرد –آن هم نه هر وسیله ای- و در پی و جستجوی –بغی- الوسیله بود چون ویژگی وسیله توانمندی به واسطه شایستگی(انتصابی یا اکتسابی) اوست. اما بایستی حاجت را تنها از خداوند درخواست. (خواستن =دعو) خداوند وسیله مناسب را که در پی –وابتغوا- آن هستیم و باید هم باشیم در اختیار ما قرار می دهد. آن وسیله هر چه توانمند شایسته و لایق هم باشد فقط به اذن خداوند عملی را انجام می دهد همانند جبرئیل که در شب معراج وسیله، ابزار و توانمندی برای عروج پیامبر بود و تنها به اذن پرورگار عمل می کرد. ولی پیامبر درخواست -دعو- از جبرئیل برای عروج نکرد. یا پیامبر استغاثه به جبرئیل نبرد. یا توسل –به این معنا که چون مقرب/ مقرب تر درگاه الهی است از او بخواهد که او از خداوند برایش بخواهد- به جبرئیل پیدا نکرد. جبرئیل با توانمندی های "مطاع ثم امین" "شدید القوی" "ذو مره فاستوی" "و هو بالافق الاعلی" به امر پروردگار پیامبر را به عرش برد.

توسل یعنی به دنبال و در جستجوی - بغی- الوسیله بودن نه اینکه از الوسیله درخواست کردن.

پاسخ:
با سلام
این که می گویید باید حاجت را فقط از خدا خواست از کجا می آید؟
چه اشکالی دارد اگر آدم محتاج از کسی که خدا به او قدرت داده است حاجت خود را بخواهد؟
مگر کسی می گوید که ائمه علیهم السلام مستقل از خداوند و بدون اذن خدا کاری انجام می دهند؟
انسان از کسی طلب حاجت می کند که بالاتر باشد نه از پایین تر، در اصطلاح درخواست عالی به دانی امر محسوب می شود و نه درخواست و طلب حاجت، طلب حاجت از دانی به عالی است.
مثال شما در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله و جبرئیل اشتباه است؛ چون جبرئیل نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله دانی است نه عالی.
جبرئیل است که باید از پیامبر صلی الله علیه و آله طلب حاجت کند.
انسان به دنبال وسیله باشد که با وسیله چه کاری انجام دهد؟
فقط همین که دنبال وسیله باشد کافی است یا باید با وسیله کاری انجام دهد؟
قطعا دنبال وسیله بودن برای انجام کاری است؛ لذا برای برآوردن شدن حاجات باید برویم سراغ وسیله الهی که پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام هستند که خلیفة الله فی الارض هستند.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
27 | امیر | Iran - Isfahan | ٠٧:١٨ - ٢٦ فروردين ١٣٩٩ |
1- لطفا فقط یک آیه از قرآن بیاورید که خداوند به پیامبران خود یا مردم عادی دستور داده باشد همراه با خداوند کسی یا کسان دیگری را "برای رفع حاجات خود بخوانند" با ریشه دعو یا هر ریشه مشابه دیگری. نه آیه ای است که دستور داده و نه آیه ای است که مجاز دانسته.

2-اینکه می فرمایید چه اشکال دارد از کسی که خداوند به او قدرت داده درخواستی / حاجتی داشته باشیم. جواب اینکه آن فرد برای منفعت مالی خود با ما داد و ستد می کند و وسیله خداوند برای وابتغوا "الیه" نیست وسیله اگر از "نزد" خداوند و "به سوی" خداوند باشد و به "اذن" او آمده باشد اجر خود را از خداوند می گیرد "انی لا اسئلکم اجرا" بارها در قرآن آمده است مثل اولیاء الله. درخواست و حاجت از یکدیگر مراوده میان ما برای امرار معاش، روزمرگی و متاع حیات دنیا است و مصداق این آیه نیست چون طرف اول الزاما خود را وسیله ای از جانب خدا نمی داند و طرف دوم هم الزاما با نیت "الیه" و با نیت "و جاهدوا فی سبیله" به دنبال رفع حاجتش نیست. بلکه مراوده ای است برای گذران زندگی دو طرف. که برای یک لائیک هم صادق است. و وسیله از نزد خداوند و بسوی خداوند نیست.

3-قرار نیست ما با وسیله کاری انجام دهیم اگر وسیله به اذن پروردگار باشد و بسوی پروردگار باشد خود وسیله می داند باید چه کار کند هم درد را می داند و هم درمان را.

4-خداوند از میان ناس و ملائکه رسولانی را بر می گزیند (حج 75) و مقام می دهد قطعا تعیین جایگاه آنان با خود خداوند است (253 بقره) شایسته نیست انسانها در تعیین مقام انبیاء و رسولان با یکدیگر مجادله کنند و همه انبیاء را بایستی با یک چشم ببینند(152 نساء) منظور من پایین تر بودن یا بالاتر بودن جایگاه جبرئیل و پیامبر نسبت به هم نیست بلکه وظیفه محول به هر کدام در سخن بالا منظور بوده است. آیا پیامبر می توانست بدون جبرئیل به عرش عروج کند؟ خیر خداوند اینگونه تدبیر فرموده بود که به "وسیله" جبرئیل به عرش برود ولی پیامبر از جبرئیل درخواست نکرد از خداوند درخواست کرد. درخواست از وسیله بی معنا است.

5-شان ذاتی پیامبران و امامان: ایمان به آنان، هدایت و تبعیت امت ها از ایشان بوده است اما شان ذاتی وسیله بودن پیامبر و امامان را بپذیریم یا نپذیریم در این تفاوتی ایجاد نمی کند که پیامبر و امامان تنها به اذن پروردگار می توانند برای ما وسیله باشند یعنی اگر آنها بخواهند وسیله هم باشند و خداوند بخواهد من را در گمراهی و ظلالت قرار دهد پیامبران و امامان هم با تمام شان و مقام خود نمی توانند گره ای باز کنند (هود- 34) بنابراین مجدد باید از خداوند خواست –دعو- تا در صورت پذیرش، هر وسیله ای را به هر صورتی که خود صلاح بداند مقرر فرماید.(شوری-51) . تعیین وسیله از سوی خداوند نتیجه "مورد قبول واقع شدن درخواست عبد" از خداوند است.

6-ما شیعیان به گونه ای استدلال می کنیم گویی توحیدمان کامل- معادمان کامل- نبوتمان کامل- عمل صالح مورد رضای پروردگار کامل، تنها گیر کار شناخت امامت و توسل به امام معصوم است که باقی مانده و اگر امام معصوم توسلات ما را بپذیرد و قبول کند شفیعمان در درگاه الهی شود شناختمان از دین کامل شده و مسائل مان حل است. با این روش استدلال آنها که اهل بیت و معارف اهل بیت را درک نکرده اند- مثلا زمان جنگ های دوره پیامبر شهید شده اند و معارف امام علی و امام حسن و امام حسین را درک نکرده اند- دین اسلامشان ناقص مانده است. به نظر من گیر کار ما نه در امامت و معارف آنان و توسل بلکه در اصل توحید است.

7-بایست حتما به دنبال وسیله بود -وابتغوا- اما تعیین وسیله که میکائیل باشد یا روح باشد یا جبرئیل یا هاروت و ماروت یا امام حسین یا امام رضا یا حضرت خضر یا یک مومن صالح از قوم یهود یا مسیحیت تعیین وسیله تنها وظیفه و شان خود خداوند است. آنچه که من به آن رسیده ام این است که حداقلش باید یک مومن صالح باشد. تا آنکه "الیه" ذکر شده در آیه امکان پذیر باشد.


پاسخ:
با سلام
بحث شما سر توسل و طلب حاجت است یا واژه شناسی؟
یعنی اگر طلب حاجت با واژه دعو نباشد عیبی ندارد؟
شما داستان حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام و پسرانش را در قرآن دیده اید یا نه؟
در اینجا حاجت فرزندان استغفار است و فرزندان از پدر خود طلب می کنند که برای آن ها استغفار کنند.
اگر مشکل داشت می بایست حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام به فرزندان خود می گفت که بروید خودتان از خدا بخواهید، چرا من را واسطه قرار می دهید و یا اینکه خداوند در آیه بعد بگوید که این کار فرزندان حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام اشکال داشت.
این که مردم بیمار نزد حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام می آمدند و از او می خواستند که بیمار خود را شفا دهد استفاده از وسیله الهی نیست؟
طبق نظر شما در اینجا نباید حضرت عیسی آن ها را شفا دهد و بگوید من برای کارهای روزمرگی نیستم.
چه کسی گفته است که برای کارهای روزمره نمی توان از ولی الله درخواست کرد؟
اگر کسی فقیر باشد و از پیامبر بخواهد که من را پولدار کن اشکال دارد؟
ما با وسیله کاری نمی کنیم بلکه از وسیله درخواست می کنیم.
در مورد این که پیامبر می توانست بدون جبرئیل به عرش عروج کند پاسخ مثبت است، پیامبر زمانی که به قاب قوسین او ادنی رسید جبرئیل همراه او نبود، جبرئیل در آسمان هفتم ماند و نتوانست از آن بالاتر برود.
بر چه اساسی می گویید که جبرئیل وسیله عروج پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است؟
در کدام منبع آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله بدون جبرئیل قدرت عروج را نداشت؟
در مورد شأن پیامبران و امامان هم دیدگاه شما باطل است؛ چون مفهوم مقام خلیفه اللهی را درک نکرده اید.
وقتی کسی خلیفه الله می شود، همه کارها به وسیله او انجام می شود؛ مثلا رزقی که خداوند می دهد به واسطه و از طریق خلیفه الله به ما می رسد.
در مورد شناخت کامل دین، این شناخت هم به تمامه باید از طریق خلیفه الله باشد و این پیامبر و امام است که خدا را به حقیقت می تواند به ما معرفی کند و این پیامبر و امام است که کهنه مقام نبوت و حقیقت امامت و معاد را می تواند به ما بشناساند و اگر از طریق آن ها حرکت نکنیم به ضلالت خواهیم رسید مثل بسیاری از فلاسفه که خواستند فقط با تکیه به عقل خود در پی خدا بروند و به شناخت عمیقی از خدا برسند و در نهایت به بی خدایی رسیدند و ملحد شدند.
لذا در روایات صحیحه داریم که به واسطه اهل بیت علیهم السلام خدا شناخته می شود و به واسطه اهل بیت علهیم السلام خدا عبادت می شود.
شما یک نگاهی به زیارت جامعه کبیره کنید عبارات این زیارتنامه کاملا شفاف بیان شده است.
در مورد این که تعیین وسیله به عهده خداوند است قطعا چنین است و لذا برای معنی وابتغوا الیه الوسیله باید به روایات پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین مراجعه کرد تا معنای حقیقی آن را متوجه شویم.
رب صل على أطائب أهل بيته الذين اخترتهم لأمرك ، وجعلتهم خزنة علمك ، وحفظة دينك ، وخلفاءك في أرضك ، وحججك على عبادك ، وطهرتهم من الرجس والدنس تطهيرا بإرادتك ، وجعلتهم الوسيلة إليك ، والمسلك إلى جنتك
الصحيفة السجادية الكاملة - الإمام زين العابدين ( ع ) - ص 253 و 254
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
28 | امیر | Germany - Falkenstein | ١٧:٤١ - ٢٤ اسفند ١٣٩٩ |
سوالات جدی از خود فرزندان یعقوب نبی مطرح است: آیا از خود خداوند طلب مغفرت کردند و نتیجه نگرفتند یا طلب مغفرت نکردند اگر طلب مغفرت نکردند چرا از خود خداوند طلب مغفرت نکردند؟ آیا بر خلاف نصیحت پدرشان از رَوح خداوند -در پذیرش مغفرت او- مایوس شده بودند؟ مگر یوسف پیشتر به آنها وعده آمرزش الهی نداده بود؟ اگر از خود خداوند طلب مغفرت کردند از کجا متوجه شدند که جواب نگرفته اند؟ چه کسی به آنان گفته بود اگر شماها از خود خود خداوند طلب مغفرت کنید الا و لابد کندتر و دیرتر جواب می گیرید؟ زیرا قطع به یقین هیچ عقل سلیمی حکم به انتخاب روش کندتر و دیرتر –خواستن و خواندن از خود خداوند- نمی دهد.

وجود واژه "سوف" اثبات عدم بهره مندی از امتیاز ویژه سریعتر رسیدن در استغفرلنا فرزندان از یعقوب نبی بوده است. این پاسخ گواهی بر نفی سریعتر جواب گرفتن به اسم توسل است. اگر قرار بر سریعتر جواب گرفتن بود یعقوب نبی می بایست همان موقع یا در آینده نزدیک "سَـ" برای فرزندانش طلب مغفرت می‌نمود و نه در آینده دور "سوف" –هر چند سوف شب جمعه بوده باشد- زیرا اصل مغفرت الهی را پیشتر یوسف به برادارانش آگاهی / وعده داده بود.

اگر فرزندان -که به راستی از کرده خود پشیمان بودند- خود نیز از خداوند طلب مغفرت می نمودند چرا یعقوب نبی -به استناد آیه 28 سوره نوح / آیه 19 سوره محمد- برای آنان طلب مغفرت نکند؟ اگر -تاکید می شود اگر- استدلال شود آنان مومن نبودند که پدر بخواهد برای آنان از خداوند طلب مغفرت نماید پس چرا غیر مومنین را در زندگی اسوه حسنه خود قرار دهیم؟

فرزندان یعقوب نبی به دلیل ناصالح بودن، در قول و فعل اسوه حسنه ای برای نگارنده نمی باشند. نگارنده با مطالعه قرآن ترجیح دارد از احسن تبعیت نموده و قول و فعل مومنان و صالحین در قرآن را اسوه حسنه خود در زندگی قرار دهد. از ویژگی های مصرح مومنین در قرآن این است که زمانی که مرتکب عمل ناشایستی می شوند بر آن اسرار نکرده، از آن برگشته توبه می کنند. از دیگر ویژگی های مصرح مومنین در قرآن این است که سحرگاهان از خداوند طلب مغفرت می کنند. بی شک مومن بودن به شناسنامه اشخاص نیست که اعلام شود می توان در زمره مومنین بود اما مومن بدی بود! و آن مومنین بد را در قول و فعل اسوه حسنه خود در زندگی قرار دهیم آن هم به استناد آیات قرآن! به طور مثال مومنینی داریم که بر نماز مداومت ندارند، می توان در زمره مومنین بود اما به روزه اعتقاد نداشت، مومنینی داریم که اسراف کار هستند مومنینی که از لغو اعراض نمی کنند مومنینی که به دور هم جمع می شوند و مکر می زنند (برای قتل برادر خود نقشه می کشند)، مومنینی که دروغ می گویند (یوسف را گرگ خورده است) مومنینی که تهمت می زنند (اگر بنیامین دزدی کرده است برادرش یوسف هم در کودکی دزدی کرده است). یا فردی با مطالعه قرآن تلاش کند امتناع کنندگان از حضور در جنگ را در قول و فعل اسوه حسنه خود در زندگی قرار دهد بجای آنکه پا در رکاب پیامبر بوده و به دستور پیامبر در جنگ حضور یابد. آیه 11 سوره فتح.


پاسخ:
با سلام
این که فرزندان یعقوب برای دعا دست به دامان پدرشان می شوند نشان می دهد که توسل در ادیان گذشته مخصوصا پیروان ابراهیم خلیل الرحمن هم وجود داشته است.
نکته دیگر این که اگر توسل اشکال می داشت و با توحید در تضاد بود می بایست یعقوب نبی به آن ها می گفت که این چه کاری است که می کنید؟ نباید توسل کنید، خدا از رگ گردن نزدیک تر است؛ اما این پیامبر الهی با پاسخ خود صحه بر کار فرزندان خود می گذارد.
در مورد این که چرا یعقوب نبی گفت سوف استغفر لکم، در روایات آمده است که یعقوب نبی طلب استغفار برای فرزندان خود را به خاطر این به تأخیر انداخت چون می خواست که شب جمعه برای آن ها دعا کند؛ چون زمان استجابت دعا است و این درسی است برای ما که هنگام دعا به زمان های استجابت دعا هم توجه کنیم.
ما در اینجا به عمل فرزندان حضرت یعقوب استناد نمی کنیم؛ بلکه به تأیید حضرت یعقوب استناد می کنیم علاوه بر این که بعد از این ماجرا اگر توسل اشکالی می داشت خداوند باید به صراحت اعلام می کرد که کار فرزندان یعقوب اشتباه است و این عدم رد توسط خداوند خود دلیل دیگری بر تأیید کار فرزندان یعقوب است.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
29 | امیر | Germany - Falkenstein | ١٧:٥٠ - ٠٢ فروردين ١٤٠٠ |
اینجانب سوالی مطرح نمودم که جواب نگرفتم. آیا فرزندان یعقوب نبی از خداوند طلب مغفرت کردند و جواب نگرفتند یا طلب مغفرت نکردند؟

اگر طلب مغفرت نکردند چرا طلب مغفرت نکردند؟ چه کسی به آنان گفته بود که شما ها چون به گناه و فساد و هواهای نفسانی آلوده هستید اگر خود از خداوند طلب مغفرت کنید الا و لابد دیرتر و کندتر نتیجه می گیرید خداوند در کتب مقدس اینگونه به آنها گفته بود خود یعقوب نبی شفاها اینگونه به آنها گفته بود یا خودشان اینگونه برای خودشان فرض کردند که خداوند دیرتر و کندتر به ما ها جواب می دهد؟

اگر واقعا طلب مغفرت کردند- بعد از علم به خطای خود سحرگاه هان بابت گناه خود از خداوند استغفار می نمودند- از کجا فهمیدند که جواب نگرفته اند از کجا متوجه شدند که با تقاضای مغفرت آنان از سوی خداوند مخالفت شده که به نزد پدر آمدند و از او خواستند تا او برای ایشان از خداوند طلب مغفرت کند. چگونه متوجه شدند که جواب نگرفته اند با چه شاخص و معیاری متوجه شدند که جواب نگرفته اند. آیا آن شاخص و معیار هم اکنون در دسترس من نیز هست تا اگر من هم روزی گناه مرتکب شدم متوجه شوم آیا با طلب مغفرت خودم از خداوند جواب گرفته ام یا نه؟

در مورد عام حاجت ها در هدایت خداوند آیا مبلغان توسل تضمین می دهند خداوند خواسته درخواست کننده را نشنیده است شاید در همان ابتدا و قبل از توسل به اهل بیت خداوند شنیده باشد و مخالفت قطعی خود را هم اعلام کرده باشد که ما آن را ندانیم شاید شنیده باشد و موافقت قطعی خود را در زمانی خاص اعلام کرده باشد که ما آن را ندانیم. آنهایی که تلاش می کنند با پیش فرض حتمی گناه، فساد و هواهای نفسانی تمع افراد برای سریعتر جواب گرفتن یا سریعتر جواب مثبت گرفتن به اسم توسل را برانگیزند لطفا بخوانند

چرا تلاش داریم شأن نزدیک بودن حتی از رگ گردن و حق بسیار شنونده دعا بودن خداوند -در خواستن بندگان از او- را سلب کنیم. پس از خواستن از خود خداوند اگر اقتضای حکمت الهی به مخالفت در برآورده شدن آن درخواست باشد (دعای حضرت نوح برای فرزندش 46 هود) و یا اگر اقتضای حکمت الهی به موافقت در برآورده شدن آن درخواست در زمانی خاص باشد (دعای حضرت موسی در نابودی فرعون و اطرافیانش 89 یونس) پس از شنیده شدن آن خواسته، بر خلاف حکمت الهی اسرار بر حتما موافقت گرفتن در مورد اول (به فرض ادعا، حضرت نوح هم در حوائج خود به نور حضرت محمد متوسل می شدند) یا اسرار در سریعتر موافقت گرفتن در مورد دوم دیگر برای چیست؟

مروجین توسل پس از خواندن و خواستن شخص از خداوند و جواب نگرفتن از عبارت "چون همگی ما به هواهای نفسانی آلوده هستیم تلاش کن ببین می توانی با توسل جواب بگیری یا نه / به اهل بیت متوسل شوید" استفاده می کنند. لیکن مزیت عینی برای این روش ارائه نمی دهند، معلوم نیست اولا در وادی توسل چقدر و تا کجا بایستی از اهل بیت خواست و در ثانی اگر از اهل بیت بخواهیم و جواب عدم موافقت باشد از کجا بایستی فهمید که دیگر برای توسل بیشتر، اسرار نکرد ثالثا اگر جواب موافقت ولی در زمان دور باشد باز از کجا بایستی فهمید. آیا ترویج دهندگان توسل شاخص و معیاری ارائه می دهند که متوجه شویم تا کجا می بایستی تلاش کرد؟ اگر توسل در زمان خود پیامبر هم بوده شاخص و معیار صحابه پیامبر در مقدار توسل به ایشان چه بوده است؟ آیا این شاخص ها را خود پیامبر تعیین و اعلام می کردند که چه مقدار و تا کجا به من متوسل شوید؟

و البته سخنی دیگر با مروجین توسل: اسرار بر جایگاه برتر حضرت محمد (ص) و اهل بیت ایشان در توسل، اگر بپذیریم ایشان دارای برترین جایگاه نزد پروردگار هستند لاجرم بایستی بپذیریم که مثلا حضرت ابراهیم (ع) و اهل بیت ایشان دارای چنین جایگاهی نیستند و نگارنده شان خود نمی داند که به پایین تر بودن جایگاه حضرت ابراهیم و اهل بیت ایشان اشاره و آن را اعلام کند. شان پیامبر اسلام هم نیست که اسرار کنند یا اعلام کنند من و اهل بیتم جایگاهمان نزد پروردگار از حضرت ابراهیم و دیگران بالاتر است حتی اگر هم بالاتر باشند. لذا شایسته است اظهارنظر پیرامون بالاتر بودن یا نبودن پیامبران از یکدیگر در نزد پروردگار را به خود پروردگار واگذار کنیم. رتبه و جایگاه، موضوعی است میان خداوند با انبیا و رسولان خود او نه مسئله ای میان خداوند با ما. آیا شما می پسندید که مسیحیان بخواهند مدام در بوق و کرنا کنند که رسول ما شایسته ترین رسول خداوند است چون بر خلاف تمام پیامبران الهی زنده به عرش عروج کرد؟ یا یهودیان بگویند موسی ما تنها پیامبری بود که خداوند با او سخن می گفت و خدای ناکرده مخالفینی هم از طرف دیگر بگویند اگر موسی (ع) شایسته سخن گفتن مستقیم با خداوند بود پس چرا به اذعان خود بیانش فصیح نبود. خداوند در سوره انعام آیه 86 از حضرت لوط با عنوان "فضلنا علی العالمین" یاد نموده است عنوان بلندمرتبه ای که برای خود حضرت ابراهیم -که هم عصر ایشان بوده اند- و خود حضرت محمد یاد نشده است. اما اینها هیچ کدام بالاتر بودن یا پایین تر بودن پیامبران نسبت به یکدیگر را نشان نمی دهد و علم جایگاه آنان نزد پروردگار است.

1- فرزندان یعقوب نبی ابتدا از خداوند طلب مغفرت نکردند هر چند که خود را خطاکار معرفی کردند و از نبی خواستند تا برای آنان طلب مغفرت کند در صورتی که فرزندان یعقوب نبی خود از خداوند طلب مغفرت می کردند دیگر نیازی به توسل و درخواست اضافه از نبی برای استغفار از خداوند نبود زیرا پیامبران خود یا به دستور خداوند برای افراد دارای استحقاق مغفرت طلب مغفرت می کنند (توضیح در ادامه) همچنین درخواست ظاهری گناهکاران جهت استغفار الهی از پیامبران در انجام استغفار ایشان و اثربخش بودن آن بی تاثیر است (توضیح در ادامه) 2- وقایع و داستانهای قرآنی تقابل میان دو جریان یا تفکر پاک و ناپاک هستند، از این جهت کنش فرزندان یعقوب نبی اعم از شیوه قول یا فعل الگوی رفتاری شایسته ای در زندگی برای نگارنده نمی باشد همچنین قول یا فعل نبی هم نیست 3- واکنش یعقوب نبی در مقابله با فرزندان می بایست ملاک و الگوی رفتاری قرار گیرد: یعقوب نبی به حکم نبوت خود قطعا نمی توانسته به فرزندان خویش نگفته باشد شما می بایست بابت گناهانتان از خداوند طلب مغفرت کنید تا او شما را ببخشد زیرا او غفورٌ رحیم است نمی توانسته نگفته باشد خداوند از رگ گردن نزدیکتر است نمی توانسته نگفته باشد او بسیار شنونده دعا است نمی توانسته نگفته باشد این خداوند است که وسیله / وسیله ها را به هر شکل و ترتیب که بخواهد تدبیر می کند –اگر این ها را نگفته باشد خود از مقام نبوت ساقط است- و مادامی که فرزندان در پیشگاه خداوند اظهار پشیمانی نکردند و از خداوند آمرزش گناه نخواستند برای آنان نه طلب مغفرت کرد و نه طلب مغفرت کارگر می افتاد -دلیل قاطعی بر سوف / در سریال یوسف پیامبر هم به این مهم اشاره شده آنجایی که یعقوب نبی با عتاب به فرزندان می گوید سخن من با شما این است که چرا وقتی متوجه گناه خود شدید از خداوند طلب مغفرت نکردید- 4- پیامبران خود برای گناهکارانی که از خداوند استغفار می نمودند طلب مغفرت می نمودند -64 نساء- پیامبران خود یا به دستور خداوند برای گناه خود، مومنین، مومنات و افرادی که مومن وارد خانه آنها می شدند طلب مغفرت می نمودند- 28 نوح 19 محمد- پیامبران برای مردان و زنان مسلمان مراجعه کننده -در اموری دیگر و نه درخواست برای طلب مغفرت- به دستور خداوند طلب مغفرت می نمودند -62 نور 12 ممتحته- پیامبران برای هر کسی که از آنها درخواست مغفرت الهی کند طلب مغفرت نمی کردند یعنی با گفتن استغفرلنا طلب مغفرت نمی کردند -11 فتح- و حتی اگر به درخواست مراجعه کننده –که مراجعه نمی کنند- طلب مغفرت کنند خداوند اعلام می دارد که بی فایده است -5 و 6 منافقون 80 توبه- ملائکه و فرشتگان خودشان و بدون درخواست برای کسانی که استغفار می کنند طلب مغفرت کرده -7 غافر- پیامبران برای افرادی که خود از گناه یا مسیر غلط خویش پشیمان نبوده و حاضر به استغفار الهی نیستند نمی توانند پیش دستانه طلب مغفرت کنند -(لاستغفرن لک) 4 ممتحنه- از مجموع مثال های قرآنی فوق نتیجه می شود استغفار پیامبران و اثر بخشی این استغفار تاثیر پذیر از درخواست ظاهری گناهکاران نیست و پیامبران با علم و حکمتی که از خداوند دارند خود یا به دستور خداوند این استغفار را برای مشمولین و مستحقین انجام می دهند. و در پایان امر مضمومی نیست که اگر فرزندان یعقوب نبی پس از برملاشدن نیرنگشان به راستی از خداوند طلب مغفرت می نمودند یعقوب نبی نیز خود به راستی برای ایشان طلب مغفرت نکند و بگوید بایستی حتما بیایید و از من بخواهید و من را به حق آبرویی که نزد خداوند دارم قسم دهید تا بتوانم برای شما طلب مغفرت کنم و حتی اگر هم پشیمان باشید و از خداوند هم طلب مغفرت نموده باشید تا از من نخواهید من قانونا نمی توانم برای شما طلب مغفرت نمایم. طلب مغفرت مومنین و مومنات برای یکدیگر اسوه حسنه ای است که از حضرت نوح آغاز شده و تا به زمان حضرت محمد و پس از آن همچنان تداوم دارد.

لطفا منبع روایتی که به استناد آن ادعا می شود امتناع از طلب مغفرت در همان لحظه و به کاربردن واژه سوف توسط یعقوب نبی با هدف رسیدن به شب جمعه همان هفته بوده است را اعلام نمایید.

و السلام

پاسخ:
با سلام
فرزندان حضرت یعقوب به خاطر گناهی که کرده بودند از پدر خودشان که پیامبر خدا بود درخواست کردند که واسطه بین آن ها و خدا شود و شفاعت آن ها را بکند تا خداوند آن ها را ببخشد.
کسی نگفته است که مستقیم از خداوند نمی توان چیزی خواست.
هم می توان مستقیم خواست و هم می توان توسل کرد.
نکته ای که وجود دارد این است که دعا با توسل به اجابت نزدیک تر است تا بدون توسل.
علت این نکته هم شأن و جایگاه و مقامی است که ائمه علیهم السلام نزد خداوند دارند.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
30 | امیر | Germany - Falkenstein | ١٨:٥٠ - ١٨ فروردين ١٤٠٠ |
با سلام اگر نظرهایی که مخالف نظر شما است را هم منتشر می کردید بهتر می بود نوشتم که نوشته باشم
31 | امیر | Germany - Falkenstein | ٢٣:٤٤ - ٠١ ارديبهشت ١٤٠٠ |
با سلام چرا IP موقعیت من را به آمریکا تغییر دادید من از ایران هستم چرا بی اخلاقی می کنید؟ همچنین من سوالی کردم که شما نه منتشر کردید و نه جواب دادید چرا؟

آیا می دانید استدلال شما چه معنایی می دهد؟ یعنی پیامبر خدا یعقوب نبی به طور ضمنی به فرزندانش اعلام کرده اینکه پیشتر طلب مغفرت نموده اید یا نه و اینکه بعدا طلب مغفرت می کنید یا نه برای من مهم نیست-زیرا در آیه نیامده بروید و از خداوند بخواهید!- همین که الان به خطا بودن افعال خود اذعان دارید و به نزد من آمده اید تا برای شما از خداوند بابت گناهانتان طلب مغفرت کنم هم این کافی است و این کار را می کنم، طلب مغفرت من برای شما جایگزین طلب مغفرت خود شما از خداوند خواهد بود و بهتر هم همین است تا سریعتر جواب بگیرید چون آلوده به گناه و هواهای نفسانی هستید و اگر بخواهید خودتان از خداوند طلب مغفرت کنید خداوند دیرتر و کندتر جواب شما ها را می دهد. نه اکنون و نه در سَ بلکه در سوف یعنی شب جمعه این هفته برایتان از خداوند طلب مغفرت می کنم تا هر چه سریعتر جواب بگیرید. در پایان خداوند نیز بر این گفت و شنود با بیان آن در قرآن صحه گذاشته است و اتفاقا برای خود خداوند هم مهم نبوده و نیست که شخص گناهکار بابت گناهش از خود او طلب مغفرت کرده و آیا طلب مغفرت می کند یا نه اگر مهم بود در آیه اشاره می شد!

اگر اینگونه بوده باشد خود یک فتح باب بسیار بدی خواهد شد برای هر کسی که هر زمان هر گناه صغیره -یا گناه هم تراز گناه فرزندان یعقوب نبی- مرتکب شد با یک استغفرلنا و اذعان به خطا بودن فعل خود و به حق آبرو قسم دادن پیامبر زمان انتظار داشته باشد مغفرت الهی را در سوف یعنی شب جمعه همان هفته شامل حال خود کند. آن هم به استناد آیات قرآن!.

اینجانب سوالی مطرح نمودم که جواب نگرفتم. آیا فرزندان یعقوب نبی از خداوند طلب مغفرت کردند و جواب نگرفتند یا طلب مغفرت نکردند؟

اگر طلب مغفرت نکردند براستی چرا طلب مغفرت نکردند؟ چه کسی به آنان گفته بود که شما ها چون به گناه و فساد و هواهای نفسانی آلوده هستید اگر خودتان از خداوند طلب مغفرت کنید الا و لابد دیرتر و کندتر نتیجه می گیرید خداوند در کتب مقدس اینگونه به آنها گفته بود، یعقوب نبی شفاها اینگونه به آنها گفته بود که خداوند دیرتر و کندتر جواب شما ها را می دهد یا خودشان اینگونه برای خودشان فرض گرفتند که خداوند دیرتر و کندتر جواب ما ها را می دهد؟

اگر واقعا طلب مغفرت کردند که علی الاصول همواره می بایست اینگونه باشد-و بعد از آگاهی به خطای خود سحرگاه هان بابت گناه خود از خداوند استغفار می نمودند- از کجا فهمیدند که جواب نگرفته اند از کجا متوجه شدند که با تقاضای مغفرت آنان از سوی خداوند مخالفت شده که به نزد پدر آمدند و از او خواستند تا او برای ایشان از خداوند طلب مغفرت کند. چگونه متوجه شدند که جواب نگرفته اند با چه شاخص و معیاری متوجه شدند که جواب نگرفته اند. آیا آن شاخص و معیار هم اکنون در دسترس من نیز هست تا اگر من هم روزی گناه مرتکب شدم متوجه شوم آیا با طلب مغفرت خودم از خداوند جواب گرفته ام یا نه؟


پاسخ:
با سلام
ما کنترلی روی آی پی شما نداریم.
اگر فیلتر شکن شما روشن باشد خودش آی پی کشورهای دیگر را می زند.
ما به این سوال شما یک مرتبه کامل پاسخ دادیم، لطفا دو مرتبه سوال قبلی خود را چک کنید.
این که فرزندان یعقوب طلب مغفرت کردند یا نکردند اصلا اهمیت ندارد، چیزی که مهم است این است که آن ها برای طلب مغفرت نزد ولی خدا آمدند و ولی خدا هم در جواب آن ها نگفت که کار شما شرک است؛ پس عمل آن ها درست است و قرآن هم هیچ اشکالی به این کار نمی گیرد.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
32 | امیر | Germany - Falkenstein | ١٥:١٧ - ٠٥ ارديبهشت ١٤٠٠ |
روایتی که در آن گفته شده وعده سوف با هدف رسیدن به شب جمعه بوده است قطعا جعلی است زیرا وعده ساستغفرلک حضرت ابراهیم برای عمویشان آزر (47 مریم) شب جمعه آن هفته گفته شده و وعده سوف استغفرلکم ربی یعقوب نبی برای فرزندانش باز شب جمعه گفته شده.

س و سوف هر دو شب جمعه امکان ندارد.



دلیل دوم جعلی بودن روایت فوق آنکه: برای بنی اسرائیل شب رحمت و مغفرت الهی شب شنبه است نه شب جمعه! شب جمعه متعلق به مسلمانان است و شب یکشنبه متعلق به مسیحیان است و برای بنی اسرائیل شب شنبه.


پاسخ:
با سلام
با توجه به دوری و نزدیکی شب جمعه از لفظ سین و سوف استفاده شده است؛ پس منشأ اشکال اول شما عدم آگاهی از زبان عربی است.
در رابطه با اشکال دوم هم دین همیشه نزد خدا یکی است و تغییر نمی کند، جایگاهی که شب جمعه نزد خدا دارد این طور نبوده است که به یکباره در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله ایجاد شود؛ لذا از ابتدا هم شب جمعه همان جایگاه و ارزش را دارا بوده است.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
33 | امیر | Germany - Falkenstein | ١٥:٠١ - ١١ مرداد ١٤٠٠ |
رفع ابهام از آیه ظلموا انفسهم: در مورد آیه 64 سوره نساء همان هایی که اگر آنگاه که به نفس خود ظلم کردند به نزد تو می آمدند پس از خداوند طلب مغفرت می نودند و رسول نیز برای ایشان طلب مغفرت می نمود آنگاه خداوند را تواب و رحیم می یافتند آیا این افراد کسانی بوده اند که پس از ظلم به نفس خویش از خداوند طلب مغفرت کرده اند و جواب نگرفته اند یا کسانی بوده اند که اساسا قبل از حضور فرضی به نزد رسول از خداوند طلب مغفرت نکرده اند؟ اگر طلب مغفرت نکرده اند چرا طلب مغفرت نکرده اند آیا اهل طلب مغفرت نبوده اند؟ و اگر افرادی بوده اند که قبل از حضور فرضی نزد رسول طلب مغفرت کرده اند چگونه و با چه معیار و ملاکی متوجه شده اند که جواب نگرفته اند؟

با دقت در آیه مورد نظر مشخص است که فاستغفروا الله پس از جاءوک اتفاق می افتد نه قبل از جاءوک اگر فاستغفروا الله قبل از جاءوک اتفاق می افتاد به استناد آیاتی بسیار که با توابا رحیما و غفورا رحیما خاتمه می یابد نیاز به حضور نزد رسول هم نمی باشد. هر چند در آیه مورد بحث حضور گناهکاران اساسا در عالم واقع اتفاق نیفتاده و این عدم حضور نزد رسول نه به جهت کمبود وقت و ... بلکه به جهت آن است که مرتکبین به ظلموا انفسهم برای اولین باری که مرتکب گناه شده اند و یا برای یک بار گناهی که مرتکب شده اند -ظلموا ماضی ساده است- خود در درگاه الهی طلب مغفرت نکرده اند که اگر اهل طلب مغفرت از خداوند بودند و قبل از جاءوک طلب مغفرت می نمودند خداوند در همان خانه های ایشان غفورا رحیما و توابا رحیما می بود. در این آیه نیز فاستغفروا الله پس از جاءوک اتفاق می افتد پس از این حضور فرضیِ گناهکاران، در ابتدا همواره رسول حسب وظیفه ذاتی خود مرتکبین به ظلم به نفس را متنبه می کند انذار می دهد بشارت می دهد ظالمان به نفس می پذیرند که گناه می کرده اند می پذیرند و تعهد می دهند که از این پس گناه نکنند پس از فاستغفروا الله گناهکاران است که رسولان نیز می توانند برای ایشان از خداوند طلب مغفرت نمایند –در این حالت چرا پیامبر خوبی ها این طلب مغفرت را نکند؟- خود خداوند است که در این آیه مقدم شرط –از جمله طلب مغفرت رسول برای گناهکاری که از خداوند طلب مغفرت کرده- و تالی شرط را وضع نموده است. حالتی را فرض کنید که گناهکاران به نزد رسول هم بیایند و از او نیز بخواهند تا وی برای ایشان از خداوند طلب مغفرت نماید. به نزد رسول آمدن و حتی استغفرلنا گفتن به رسول و به حق آبرو قسم دادن او، رسول نمی تواند برای گناهکاران طلب مغفرت نماید -آیه 11 سوره فتح- رسول با علم و حکمتی که خداوند به او داده خود یا به دستور خداوند برای افراد دارای استحقاق طلب مغفرت می نماید.-62 نور/ 12 ممتحنه/ 19 محمد/ 28 نوح- در کدام آیه قرآن آمده است که می بایستی از پیامبران خواست تا آنان برای مومنین طلب مغفرت کنند و در صورت عدم درخواست و عدم به حق آبرو قسم دادن ایشان، پیامبران قانونا نمی توانسته اند خود برای گناه مومنین و مومنات -در نماز شب و در دیگر مواقع- طلب مغفرت کنند. طلب مغفرت مومنین برای یکدیگر اسوه حسنه ای است که از زمان حضرت نوح وجود داشته -28 نوح- آیا در قرآن آیه ای آمده است که خداوند اعلام کرده باشد من دیرتر و کندتر جوابتان را می دهم لذا از مقربین من بخواهید تا برایتان از من بخواهند تا سریعتر جوابتان را دهم؟ آیا در قرآن آیه ای وجود دارد که پیامبری به مردم قومش پیشنهاد داده باشد که بیایید به من متوسل شوید یا بیشتر متوسل شوید و من را قسم دهید یا بیشتر قسم دهید و از من بخواهید تا برایتان از خداوند بخواهم تا خداوند سریعتر جوابتان را دهد؟ پیامبران اگر ولایت داشته باشند که دارند با علم و حکمتی که خداوند به ایشان داده می دانند به اذن خداوند چه کاری را برای چه فرد دارای استحقاق چه زمانی و چگونه انجام دهند. پیامبران با به حق آبرو قسم دادن و آقاجان آقاجان گفتن در رودربایستی و تعارف قرار نمی گیرند.

البته شاید منتشر نکنید و حقیقت را کتمان کنید در حالی که می دانید 146 بقره

پاسخ:
با سلام
اصلا مهم نیست که طلب مغفرت کرده بودند یا خیر، مهم این است که طبق این ایه یکی از راهکارهایی که خداوند برای طلب مغفرت به آن اشاره می کند این است که گناهکاران امت نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بروند جهت طلب استغفار.
موفق و موید باشید
34 | امیر | Germany - Falkenstein | ٠٧:٤٠ - ١٧ بهمن ١٤٠٠ |
در مورد توسل من 3 سوال مطرح می کنم خواهشا به همین 3 سوال جواب دهید تا بتوانم سوالات دیگر را مطرح نمایم:

1- نه در مورد بعد از رفتن بلکه در مورد پیش از رفتن فرزندان به نزد پدر: آیا فرزندان یعقوب نبی در مسیر مصر به کنعان و پیش از رفتن به نزد پدر، خود در پیشگاه خداوند طلب مغفرت کردند اما جواب نگرفتند یا اساسا در پیشگاه خداوند طلب مغفرت نکردند. اگر مستقیما طلب مغفرت نکردند چرا و با چه استدلال و توجیه و منطقی طلب مغفرت نکردند مگر یوسف پیشتر به ایشان وعده مغفرت گناهان را نداده بود که خداوند شما را می بخشد؟ و اگر مستقیما در پیشگاه خداوند طلب مغفرت کردند با چه معیار و شاخصی متوجه شدند که خداوند با درخواست مغفرت ایشان مخالفت نموده یا موافقت نکرده لاجرم به یعقوب نبی مراجعت نموده تا از وی بخواهند تا برای ایشان طلب مغفرت نماید. تا من نیز همان شاخص ها و معیارهای فرزندان یعقوب نبی را در عدم پذیرش آمرزش الهی در گناهان خود حجت بگیرم.

خواهشا در مورد اتفاقی که پیش از رفتن به نزد یعقوب نبی افتاده است نظر خود را به صراحت اعلام کنید.

2- اساسا با چه هدف و نیتی فرزندان به پدر خود متوسل شدند؟ چون ظاهرا اجباری در توسل نیست پس هدف از توسل چیست؟

3- چرا من می بایستی در قول و فعل و افکار، فرزندان یعقوب نبی را حجت رفتاری خود قرار دهم؟ مگر فرزندان یعقوب خودشان نبی یا رسول هستند که کنش آنها در زندگی برای اینجانب حجت باشد؟

با احترام




پاسخ:
با سلام
این که آن ها قبل از درخواست از پدرشان طلب مغفرت کردند یا نکردند اهمیت ندارد.
ما به دنبال جواز توسل هستیم.
این توسل توسط فرزندان حضرت یعقوب صورت گرفته است و پیامبر خدا هم آن ها را نهی نکرده است و خداوند هم در قرآن این کار آن ها را مذموم نداسته است.
این نشان می دهد که توسل یک امر جایزی است.
این که می گویید حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام به برادران خود وعده آمرزش داده است، منافاتی با توسل ندارد؛ می توان این طور گفت که حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام با توجه به این می دانستند این فرزندان برای طلب استغفار سراغ پدرشان می روند و به او متوسل می شوند به آن ها وعده بخشش داده است.
اگر فرزندان یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام قبل از توسل طلب بخشش کرده باشند، از آنجا که مطئمن نیستند که بخشیده شده اند یا نه و خدا توبه آن ها را پذیرفته است یا نه به خاطر همین باز به سراغ پدر می روند تا با واسطه قرار دادن ایشان خداوند آن ها را ببخشد و به بخشیده شدن خود مطمئن شوند؛ پس طلب استغفار منافاتی با توسل ندارد.
اگر هم طلب استغفار نکرده باشند و مستقیم سراغ پدرشان رفته باشند هم باز هم مشکلی در جواز توسل ایجاد نمی کند.
یک نکته ای که شما به آن توجه ندارید این است که توسل برای طلب بخشش خودش نوعی استغفار و طلب بخشش از خداوند است و این طور نیست که بگوییم توسل برای طلب بخشش خودش طلب بخشش محسوب نمی شود.
فرزندان یعقوب ابداء کننده توسل نبودند که بگوییم قبل از آن ها هیچ توسلی صورت نگرفته است، اولین توسل بر روی زمین توسط خود حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام صورت گرفته است و این سیره انبیاء در معضلات و گرفتاری ها و درخواست حاجت نزد خدا بوده است.
کسی نگفته است که قول و فعل فرزندان یعقوب حجت است، ما می گوییم تأیید نبی و پیامبر نسبت به این ماجرا حجت است که نشان از جواز توسل دارد.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
35 | امیر | Germany - Falkenstein | ٠٨:٥٠ - ١٩ بهمن ١٤٠٠ |
در مورد توسل من 3 سوال مطرح می کنم خواهشا به همین 3 سوال جواب دهید تا بتوانم سوالات دیگر را مطرح نمایم:

1- نه در مورد بعد از رفتن بلکه در مورد پیش از رفتن فرزندان به نزد پدر: آیا فرزندان یعقوب نبی در مسیر مصر به کنعان و پیش از رفتن به نزد پدر، خود در پیشگاه خداوند طلب مغفرت کردند اما جواب نگرفتند یا در پیشگاه خداوند طلب مغفرت نکردند؟ آیا افراد گناهکار می بایست خود در پیشگاه پروردگار استغفار کنند یا نمی بایست؟ اگر مستقیما طلب مغفرت نکردند چرا و با چه استدلال و توجیه و منطقی طلب مغفرت نکردند مگر یوسف پیشتر به ایشان وعده مغفرت گناهان را نداده بود که خداوند شما را می بخشد؟ و اگر هم مستقیما در پیشگاه خداوند طلب مغفرت کردند -اعم از نماز استغفار، ذکر استغفار در سحرگاهان و ...- با چه شاخص و معیاری متوجه شدند که خداوند با درخواست مغفرت ایشان موافقت نکرده یا مخالفت نموده لاجرم به یعقوب نبی مراجعت نموده تا از وی بخواهند برای ایشان طلب مغفرت نماید. تا من نیز همان شاخص ها و معیارهای فرزندان یعقوب نبی را در عدم پذیرش آمرزش الهی گناهان خود ملاک و معیار بگیرم و به مقربان الهی متوسل شوم.

خواهشا در مورد استغفار یا عدم استغفار فرزندان پیش از رفتن به نزد یعقوب نبی نظر خود را به صراحت اعلام کنید.

2- اساسا با چه هدف و نیتی فرزندان به پدر خود متوسل شدند؟ چون ظاهرا اجبار یا واجب دینی در توسل نیست پس هدف از توسل آنان چیست؟

3- چرا من می بایستی در قول و فعل و افکار، فرزندان یعقوب نبی را حجت رفتاری خود قرار دهم؟ مگر فرزندان یعقوب خودشان نبی یا رسول هستند که کنش آنها در زندگی برای اینجانب اسوه حسنه و حجت باشد؟

با احترام


پاسخ:
با سلام
به این سوال شما یک مرتبه پاسخ داه شده است
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
36 | امیر | Germany - Falkenstein | ١٠:١٨ - ١٩ بهمن ١٤٠٠ |
فرزندان یعقوب نبی پیش از حضور نزد وی خود در پیشگاه پروردگار طلب مغفرت نکردند نماز یا ذکر استغفار بجا نیاوردند اگر بجا آورده بودند جواب هم گرفته بودند و مادامی که خود در پیشگاه پروردگار مستقیما طلب مغفرت نکردند یعقوب نبی برای ایشان طلب مغفرت نکرد و نه می توانست طلب مغفرت کند و حتی اگر هم طلب مغفرت می کرد طلب مغفرت یعقوب نبی کارگر واقع نمی شد وعده "سوف" دقیقا به همین دلیل است تا ایشان خود طلب مغفرت کنند. سوف صرفا وعده طلب مغفرت برای فرزندان است نه قطعیت طلب مغفرت. همانند ابراهیم (ع) که در آیه 115 سوره توبه آمده که استغفار ابراهیم برای عمویش آزر بابت وعده ای بود که به وی داده بود اما زمانی که متوجه شد حاضر به پذیرش سخن حق نیست دیگر برای وی طلب مغفرت نکرد ساستغفرلک حضرت ابراهیم و سوف استغفرلکم یعقوب نبی صرفا وعده برای طلب مغفرت است. اگر وعده سوف استغفرلکم شب جمعه بوده وعده ساستغفرلک حضرت ابراهیم شب چند شنبه بوده؟ اصلا بحث بر سر مناسب نبودن زمان استغفار نیست بحث بر سر نداشتن شرایط استغفار برای فرزندان در آن لحظه بوده اگر فرزندان شب جمعه هم به نزد یعقوب نبی می رفتند باز به آنان می گفت "عقوب نبی هم بتواند برایشان طلب مغفرت کند در ضمن شب رحمت و مغفرت الهی برای بنی اسرائیل شب شنبه است و آیین عبادی آنان از غروب شنبهسوف" بعدا برایتان طلب مغفرت می کنم تا خودشان طلب مغفرت کنند سپس ی آغاز و تا سحر شنبه ادامه دارد نه شب جمعه تا سحر جمعه. انجام استغفار و اثربخش بودن استغفار پیامبران متاثر از درخواست ظاهری گناهکاران نیست که هر گناهکاری هر وقت خواست گناه کند سپس با یک استغفرلی غفران الهی را شب جمعه شامل حال خود کند پیامبران خود می دانند برای چه کسی چه کاری را چه زمانی و چگونه انجام دهند. فرزندان یعقوب نبی هم اگر پیش از حضور نزد وی خود در پیشگاه خداوند طلب مغفرت می نمودند یعقوب نبی هم با علم و حکمتی که پروردگار به وی داده به استناد دعای حضرت ابراهیم و نوح برای گناه مومنین و مومنات همواره طلب مغفرت می کند. طلب مغفرت اسوه حسنه مومنین و مومنات برای یکدیگر از زمان حضرت نوح –سوره نوح آیه 28- آغاز و تا به دستور خداوند به حضرت محمد –سوره محمد آیه 19- تداوم داشته است.

این نگاه تا حدودی با تفسیر شما از توسل در تضاد است اما نمی دام چرا این نظر را ترویج وهابیت می دانید و آن را منتشر نمی کنید. جسارتا توسل یعنی الوسیله جستن نه وسیله قراردادن. این دو تفاوت از زمین تا آسمان دارند. وابتغوا است نه واجعلوا. شما می گویید بجویید و از الوسیله بخواهید اما قرآن می گوید بجویید و تبعیت کنید اطاعت کنید تسلیم فرمان باشید نمی گوید بخواهید شما خواستن و خواندن از پیامبران را به آیات اضافه می کنید. فرزندان یعقوب نبی هم که به نزد پدر رفتند و از او درخواست کردند تا برای ایشان طلب مغفرت کند چون تلاوت آیات الهی- تزکیه- آموزش کتاب و حکمت- انذار و بشارت- هدایت به صراط مستقیم- استغفار برای گناه مومنین و مومنات که سحرگاهان خودشان طلب مغفرت می کنند همواره از وظایف پیامبران بوده است. و آنان 20 سال خوشان هدایت الهی را طرد کردند سپس خداوند موقعیتی ایجاد کرده و سرشان را به سنگ زده و درخواست برگشت به یعقوب نبی ارائه کردند. هر درخواستی جز از خداوند شرک است درخواست استغار درخواست تزکیه درخواست تلاوت آیات الهی درخواست آموزش کتاب و حکمت هم استثنا است چون وظیفه پیامبران است و انجام وظیفه نیاز به درخواست ندارد. خودشان وظایفشان را می دانند و انجام می دهند. مجدد اعلام می کنم فرزندان اگر خوشان در ابتدا طلب مغفرت می کردند یعقوب نبی محدودیتی برای انجام استغفار برای ایشان نداشت.

پاسخ:
با سلام
این که شما می گویید استغفار نکردند را بر چه اساسی می گویید؟
فرض کنید که فرزندان یعقوب طلب استغفار کردند، از کجا متوجه شوند که خداوند آن ها را بخشیده است؟
در مورد حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام هم خداوند می فرماید او طلب استغفار کرد چون وعده داده بود؛ اما این طلب استغفار مورد پذیرش قرار نگرفت چون عموی او کافر بود.
شما بر اساس علم غیبی که دارید تحلیل هایی می کنید که این تحلیل ها برای ما قابل قبول نیست چون ما چنین علم غیبی نداریم که اگر بعد هم می آمدند چطور می شد یا نمی شد.
شما از وسیله جستن چطوری تبعیت کردن برداشت می کنید؟
حرف زدن کاری ندارد؛ اما تا حرف مستند و با دلیل نباشد ارزشی ندارد.
اگر امر خداوند به جستن وسیله صرف جستن باشد این کار لغو است و کار لغو از خداوند قبیح است.
بلا تشبیه فرض کنید من به شما می گویم برای رفتن به پشت بام وسیله بجویید و شما بگویید که ما فقط وظیفه داریم که وسیله را پیدا کنیم؛ اما قرار نیست از وسیله استفاده کنیم.
اگر شما از وسیله استفاده نکنید چطور می خواهید به پشت بام بروید.
در رابطه با توسل هم خداوند می فرماید به سوی من وسیله بجویید؛ یعنی با آن وسیله است که شما به سمت من می آیید نه این که فقط شما دنبال وسیله بگردید و آن را پیدا کنید و بعد آن را کنار بگذارید و سراغ کار دیگر خود بروید.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
37 | امیر | Germany - Falkenstein | ٠٥:١٠ - ٢٥ بهمن ١٤٠٠ |
یک سوال به همراه جوابی که خود شما ارائه می دهید:

چرا من می بایستی در قول و فعل و افکار، فرزندان یعقوب نبی را حجت رفتاری خود قرار دهم؟ مگر فرزندان یعقوب خودشان نبی یا رسول هستند که کنش آنها در زندگی برای اینجانب اسوه حسنه و حجت باشد؟

جواب شما این است:"ما به کنش فرزندان استناد نمی کنیم بلکه به قرینه از واکنش یعقوب نبی به صحت کنش فرزندان پی می بریم یعقوب نبی معترض نشده که بروید خودتان طلب مغفرت کنید بلکه پذیرفته تا برای ایشان طلب مغفرت کند" اگر به راستی معترضشان نشده باشد یعنی طلب مغفرت مستقیم فرزندان در نگاه یعقوب نبی ضرورتی نداشته که معترضشان نشده

از این پس من نیز اگر مرتکب گناهی شدم و برای غفران الهی به پیامبران متوسل شدم چون در بالا اثبات شد که استغفار مستقیم ضرورتی ندارد دیگر خودم مستقیما از خداوند طلب مغفرت نخواهم کرد و به دیگران هم توصیه می کنم برای سریعتر جواب گرفتن (که ظاهرا هدف از توسل فرزندان یعقوب نبی بوده است) دیگر خودشان مستقیما از خداوند طلب مغفرت نکنند چون در بالا اثبات شد که ضرورتی ندارد اگر ضرورتی داشت حتما یعقوب نبی معترض فرزندانش می شد !!!!

این که شما خواستن و خواندن از خداوند را به طولی و عرضی ، مستقل و غیرمستقل تقسیم بندی می کنید از کدام آیه آمده است در کدام آیه قرآن خواستن و خواندن از خداوند به مستقل عرضی و غیر مستقل طولی تقسیم بندی شده که مستقل عرضیش را شرک و حرام و غیر مستقل طولیش را توسل و حلال می نامید جسارتا خودمان این تقسیم بندی ها را می کنیم سپس آنهایی را که نمی پسندیم ردش می کنیم. اگر خداوند خواستن و خواندن از خود را به مستقل عرضی و غیر مستقل طولی تقسیم بندی نموده است لطفا آیه مربوط به این تقسیم بندی ها را بیاورید. اگر فرزندان یعقوب نبی هم درخواست برای طلب مغفرت کردند چون طلب مغفرت استثنا و در واقع وظیفه پیامبران و دستور خداوند به پیامبر در قبال مومنین و مومنات بوده است "ای پیامبر برای گناه مومنین و مومنات طلب مغفرت کن –سوره محمد آیه 19" فرزندان یعقوب نبی به پدر خود گفته اند به سیاق دعای ربنای نوح نبی –سوره نوح آیه 28- و ابراهیم نبی که برای گناه خود پدر و مادر خود و مومنین و مومنات طلب مغفرت می نمودند تو نیز برای ما گناه ما طلب مغفرت کن و یعقوب نبی هم پذیرفته در زمان سوف بعد از اینکه خود فرزندان به عنوان مومنین در سحرگاهان بابت گناهانشان از خداوند طلب مغفرت کردند برای ایشان "نیز" طلب مغفرت کند. و در شب "شنبه" تا سحر "شنبه" که شب رحمت و مغفرت الهی برای بنی اسرائیل است این کار را انجام داده! مادامی هم که فرزندان خودشان در پیشگاه خداوند مستقیم طلب مغفرت نکردند نه برای ایشان طلب مغفرت کرده و نه می توانسته پیش دستانه طلب مغفرت کند. و زمان سوف هم دقیقا به همین دلیل بوده تا خودشان ابتدا بروند طلب مغفرت کنند و نه البته به جهت نامناسب بودن زمان! اگر کسی مرتکب گناهی شد نمی تواند از طلب مغفرت در پیشگاه خداوند امتناع کرده و آن را تا فرا رسیدن زمان مناسب به تاخیر بیندازد. –در سوره کهف خداوند به پیامبر اعلام می کند ای پیامبر کار امروز را به فردا نینداز- می تواند همان لحظه طلب مغفرت کند و شب جمعه هم طلب مغفرت کند نه اینکه از طلب مغفرت در همان لحظه امتناع کند.

خداوند نوع ارتباط ما با پیامبران را در قرآن تنها با تبعیت کردن تسلیم فرمان و ایمان آوردن و اطاعت کردن تعریف نموده نه خواندن یا خواستن از آنها. همان گون که گفته شد درخواست برای طلب مغفرت هم به جهت وظیفه بودن آن توسط پیامبران استثنا است. نمی دانم چرا برخی اسرار دارند بگویند حضرت عیسی به شرط درخواست و توسل اولیای موت وفی مرده شان را زنده می کرده، با درخواست و توسل مراجعان با گل پرنده درست می نموده و در آن می دمیده تا گل پرنده شده و پرواز کند. با درخواست و توسل مراجعان بیماری پیسی را بهبود می داده. نمی دانم از کجا شرط توسل را به آیات الهی اضافه می کنیم. در قرآن آمده به "اذن خداوند" اما ما تغییرش می دهیم "به اذن خداوند و به شرط توسل مراجعان" شرط توسل را از کجا اضافه می کنیم خدا داند. توسل یعنی وسیله جستن "وابتغوا" نه وسیله قراردادن "واجعلوا" یا با وسیله آمدن "تعالوا" یا وسیله گرفتن "واتخذوا" اساسا ما نیستیم که وسیله قرار می دهیم این خداوند است که وسایل خود را قرار می دهد و هنگامی هم که وسیله خود را قرارداد نحوه بهره مندی از الوسیله خودش را خود او تبیین و تشریح می کند نیاز به تئوریزه کردن توسط ما نیست. نوع ارتباط با من با پیامبرمن همان گونه که اشاره شد در قرآن تنها با تبعیت کردن است نه خواستن و خواندن از آنان. اینجانب به تبعیت از خود پیامبران فقط از خداوند می خواهم آنها هم هیچگاه پیشنهاد نداده اند که بیایید به ما متوسل شوید تا سریعتر خداوند حاجتتان را دهد خداوند هم در هیچ آیه ای نگفته است پیامبرانم را قسم دهید یا بروید به ایشان متوسل شوید. در آیه 64 سوره نسا هم خداوند به من و شما که انشاء الله اهل اطاعت هستیم و خودمان در خانه هایمان سحرگاهان بابت گناهانمان طلب مغفرت می کنیم سخن نگفته بلکه با آنهایی که اهل اطاعت از رسول و در منازلشان اهل طلب مغفرت بابت گناهانشان در سحرگاهان نیستند سخن گفته که اگر به نزد رسول می رفتند که البته هم نرفتند پس از این حضور فرضی پیامبر ابتدا گناهکاران را متنبه می کند انذار و بشارت می دهد ظالمان به نفس می پذیرند که گناه می کرده اند و می پذیرند که از این پس دیگر ظلم به نفس خود نکنند پس از طلب مغفرت گناهکاران از خداوند است که پیامبر هم می تواند برای ایشان طلب مغفرت کند "فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول" تفاوت این یک آیه با تمام 10 ها آیه ای که خداوند بدون لزوم به حضور نزد رسول خود را توابا رحیما و غفور رحیم و غفارا رحیما معرفی می کند دقیقا همین موضوع است که فاستغفروا الله پس از جاءوک اتفاق می افتد نه قبل جاءوک اگر قبل از جاءوک استغفار می کردند اساسا نیاز به حضور هم نداشتند در اینجا خود پیامبر است که برای آنها هم طلب مغفرت می کند چون بعد از فاستغفروا الله گناهکار مصداق "لمن دخل بیتی مومنا" می شوند و پیامبر می تواند بعد از آن برای ایشان "هم" طلب مغفرت کند و پیامبر خوبی ها چرا این کار را نکند؟

بسیار بعید است مطالب فوق را منتشر فرمایید ولی جهت تنویر افکار عمومی نوشتم که نوشته باشم

با احترام




پاسخ:
با سلام
ما از ضرورت داشتن حرف نزدیم بلکه از جواز سخن گفتیم، بین ضرورت و جواز تفاوت معنایی بسیاری وجود دارد.
قطعا اگر شما برای استغفار توسل کنید زودتر آمرزیده خواهید شد تا زمانی که مستقیم از خداوند درخواست کنید.
در رابطه با طولی بودن افعال، مثل قبض روح که خداوند گاهی این کار را به خودش نسبت می دهد و گاهی به عزرائیل و گاهی به ملائکه زیر دست عزرائیل، نسبت همه این امورات به خداوند برمی گردد و به این کار نسبت طولی می گویند.
شما اگر مقداری در توحید افعالی هم مطالعه داشته باشید متوجه می شوید که نسبت طولی افعال به خداوند چگونه است.
در آیاتی که حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: من کور را شفا می دهم و مرده زنده می کنم و مجسمه را زنده می کنم، در تمامی آیات نسبت طولی به وضوح روشن است؛ وگرنه اگر چنین حرفی را نزنید باید بگویید خدا در قرآن برای خودش شریک معرفی کرده است.
مطالب شما همه تکرار مباحث گذشته است
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
38 | جمال | Germany - Falkenstein | ٢٣:٣٩ - ٠٣ دي ١٤٠١ |
با سلام تا وقتی خدای قادر وتوانا باشد از غیر خدا خواستن ظلم به خداست دعای زنده برای زنده به جهت پاکی وعبادات شخص جایز میباشد به غیر از ان گناهی نابخشودنی است نمی دانم سعی در عادی جلوه دادن این گناه هستی با زبان رسای فارسی خواستن از مرده شرک است چه پیامبر چه علی چه ابوبکر باشد جایی که خدای حی متعال باشد چه نیاز به مردگان

پاسخ:
 با سلام
چرا از زنده کمک خواستن ظلم به خدا نیست؟
مگر خدا نسبت به زنده قادر و توانا نیست؟
چرا کمک خواستن از زنده ها را جایز می دانید؟
اگر کسی که از دنیا رفته باشد آدم پاکی و اهل عبادتی باشد طبق حرف شما کمک خواستن از او هم باید جایز باشد.
چرا خواستن از مرده شرک می شود؛ اما خواستن از زنده شرک نیست؟
شما که می گویید جایی که خداوند متعال باشد چه نیاز به مردگان، مگر در کمک خواستن از افراد زنده خداوند حضور ندارد؟
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
39 | امیری | Germany - Falkenstein | ١٢:٠٠ - ٢٢ شهریور ١٤٠٣ |
حضرت یعقوب زنده بود و دعا کرد . اگر پیامبر و امامان زنده بودند بله از طریق آنها میشد طلب دعا کرد

پاسخ:
 با سلام
آنچه که نسبت به بحث توسل اشکال می گیرند این است که می گویند این کار شرک است؛ یعنی توسل و درخواست دعا موجب می شود که شما کسی را شریک خداوند قرار دهی.
اگر بپذیریم که توسل شرک است، دیگر فرقی ندارد که بگوییم کسی که به او توسل شده است زنده باشد یا مرده؛ پس کار فرزندان حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام هم شرک می شود و حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام هم می بایست آن ها را نهی از منکر کند نه این که بگوید به زودی برای شما دعا خواهم کرد.
پس با توجه به این عمل حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام، توسل شرک نیست.

حال ممکن است که شخصی بگوید درخواست دعا از انسان های زنده درست است و از مرده ها درست نیست؛ چون آن ها نمی شنوند و قدرت انجام این کار را ندارند که در پاسخ می گوییم به فرض که حرف شما درست باشد، این کار باز هم هیچ اشکالی ندارد؛ مثل این که شما از انسان زنده درخواستی کنید و او قدرت انجام آن را نداشته باشد، آیا این کار حرام است؟
مثلا شما درخواست مال از دوست تان بکنید در حالی که او هیچ مالی ندارد، آیا مرتکب فعل حرام شدید؟

اما در رابطه با این که آیا اموات صدای ما را می شنوند و قدرت پاسخگویی دارند یا خیر ما در لینک زیر مفصل به این موضوع پرداخته ایم:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6310

اما در رابطه با توسل به مردگان ما در سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عصر مفصل به این موضوع پرداخته ایم؛ مثلا در رابطه با اصل توسل می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6310

در رابطه با توسل به اموات می توانید به لینک های زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=15176
و 
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4973
و 
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4971
و 
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4972

همچنین در رابطه با توسل کردن اهل بیت علیهم السلام و همچنین علمای اهل سنت می توانید به لنک های زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=12321
و 
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6905

همچنین در رابطه با شرک بودن توسل هم که مختصری برای شما تبیین شد، می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5205

موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها