2024 October 16 - چهار شنبه 25 مهر 1403
چرا اميرمؤمنان (ع) با قيام ابوسفيان بر ضد ابوبكر مخالفت كرد؟
کد مطلب: ٥١٤١ تاریخ انتشار: ٠٣ ارديبهشت ١٣٨٨ تعداد بازدید: 15632
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
چرا اميرمؤمنان (ع) با قيام ابوسفيان بر ضد ابوبكر مخالفت كرد؟

طرح شبهه:

بقلم: آيت الله محسني بسطامي

شهادت زهرا: بزرگترين دروغ تاريخ

ما معتقديم اين مسئله بزرگترين افترا و دروغ تاريخ است و هرگز چنين چيزي صحت ندارد براي اثبات اين مطلب مي توان مفصل بحث نمود كه متاسفانه صفحه كوچك وبلاگ ما توانايي تحمل آنرا ندارد لذا به چند مطلب بسنده مي نماييم.

قريش بزرگترين و مقتدر ترين قبيله در شبه جزيره عربستان به حساب مي آمد و در درون قريش بني هاشم برترين و قدرتمند ترين قوم (تيره ) بشمار مي آمد طوريكه همه برتري آن را پذيرفته بودند عمو زاده هاي اين تيره بني اميه بودند كه بعضي اوقات با بني هاشم رقابت مي نمودند اما اگر پاي كسي ديگر به ميان مي آمد اين دو فورا با هم يكي مي شدند بطور مثال زمانيكه خبر رسيد ابوبكر (از تيره بسيار ضعيف قريش يعني بني تيم ) جانشين پيامبر شده براي ابوسفيان كه تازه مسلمان شده بود غير قابل تحمل بود لذا فورا صدا زد: اين الاذلان؟ دو مرد ذليل كجايند؟

پرسيدند منظورت چه كساني مي باشند؟ گفت علي و عباس. ابوسفيان هنگامي كه با علي و عباس روبرو شد گفت چرا نشستيد بني تيم كيستند كه رهبري را بدست گيرند؟ ابوسفيان چنين ادامه داد: والله لاملان المدينة خيلا و رجالا. (قسم بخدا من مدينه را پر از پياده نظام و سواره نظام مي كنم و حكومت را با زور از آنان براي شما مي گيرم.)

علي كه به سخنان ابوسفيان گوش مي داد به او نهيب زد و اخطار نمودة فرمود: اگر كوچكترين حركتي بر ضد ابوبكر انجام دهي من نخستين كسي خواهم بود كه در مقابل تو مي ايستم ما ابوبكر را اهل مي دانيم. ابوسفيان ناراحت شده الفاظ بدي گفته و رفت. (تاريخ طبري جلد 2 قسمت آغاز خلافت ابوبكر)

قريش كه با رسول خدا دشمني مي ورزيدند عملا قادر نبودند كاري انجام دهند چون از انتقام گيري بني هاشم هراس داشتند واپسين و مهمترين راهكارشان اين بود كه از هر تيره اي يك جوان انتخاب نمايند و اين جوانان طوايف گوناگون همه باهم پيامبر را با شمشير بزنند بگونه اي كه معلوم نشود كداميك قاتل است كه در اين صورت قوم پيامبر يعني بني هاشم نمي دانند با كدام تيره بجنگند و لذا مجبور خواهند شد خونبها گرفته صلح نمايند. (اگر يك يا دو قبيله چنين جرمي مرتكب مي شد مطمئن بودند بني هاشم دمار از روزگارشان بر مي آوردند) كه همين مسئله سبب شد رسول اكرم با اذن خداوند هجرت نمود.

نقد و بررسي:

نكته اي قابل توجه:

در ابتدا بايد به نكته مهمي اشاره كنيم و آن توجه كامل به عبارات اين متن بقلم: آيت الله محسني بسطامي است كه گفته: "شهادت زهرا: بزرگترين دروغ تاريخ.

ما معتقديم اين مسئله بزرگترين افترا و دروغ تاريخ است و هرگز چنين چيزي صحت ندارد و براي اثبات آن مي توان مفصل بحث نمود كه متاسفانه صفحه كوچك وبلاگ ما توانايي تحمل آنرا ندارد لذا به چند مطلب بسنده مي نماييم."

آيا به نظر شما آية الله محسني بسطامي خود اين وبلاگ را اداره مي كند يا براي وبلاگ مطلب مي نويسد؟

اگر در اينترنت عبارت آيت الله محسني بسطامي را جستجو كنيد تنها با يك متن روبه رو خواهيد شد كه در ده ها سايت گوناگون سني، بدون كم و زياد آمده و در همه آن ها اين مطلب را به قلم ايشان مي دانند.

صرف نظر از اينكه اين آية الله كيست، كه بدون داشتن يك سال يا يك ماه سابقه در حوزه هاي علميه شيعه، به تازگي ظهور كرده و قلمي شبيه مولويان متجدد اهل سنت دارد؛ چون عبارت اوليه اين متن را چنين نوشته است: به قلم آيت الله محسن بسطامي و... پس از آن حتي يك بسم الله هم نياورده است. پس به ظاهر كل متن از ايشان است؛ اما در اين متن كلماتي در باره سايت و وبلاگ و... مي بينيم كه با روش نوشتن و سخن گفتن يك آية الله سازگاري ندارد.

و نيز موارد بسياري در اين مقاله، دفاع بي چون و چرا از مطالبي است كه هيچ شيعه اي آن را قبول ندارد.

ما نمي دانيم كه اين شخص آيا واقعا شيعه است؟ شايد بگويند شيعه بوده و سني شده است كه در اين صورت محتواي مطالبش با سخنان يك مستبصر سازگاري ندارد؛ زيرا حتي به يك كتاب شيعي استناد نمي كند و در مواردي رواياتي را مدرك قرار مي دهد كه شيعه، ضد آن روايت را نقل كرده اند كه در متن به آن ها خواهيم پرداخت.

لذا از مولوي هاي اهل سنت مي خواهيم كه اگر خواستند مقاله اي بنويسند يا به اسم خودشان باشد؛ يا اشتباهي چنين فاحش نكنند، يا دست كم بنويسند از سخنان فلان شخص؛ نه به قلم او...!!!!

آيا ابو سفيان خلافت را براي خود مي خواست يا علي و عباس:

در باره قريش و ابوسفيان بايد گفت:

جناب مولوي آيت الله محسني بسطامي اقرار كرده اند كه در قريش بنو اميه با رسول خدا صلي الله عليه وآله دشمني داشتند كه در رأس آنان ابوسفيان رئيس قريش بود، و همه مي دانند ضربه اي كه قريش و بنو اميه از علي عليه السلام خورد از كسي ديگر نخورد. ولي در اين نوشته مي بينيم ابوسفيان به علي عليه السلام مي گويد: اگر تو بخواهي مدينه را پر از سواره و پياده مي كنم!!! يعني ابوسفيان دشمن خوني علي عليه السلام مي خواست به نفع امير مؤمنان، سرباز وارد مدينه كند؟ هيچ ساده لوحي هم اين مطلب را باور نمي كند؛ لذا امير مؤمنان با وي مخالفت كردند.

اما چرا ابوسفيان نزد علي عليه السلام آمد؟ چرا اين حرف را به طلحه يا زبير نزد؟ مگر ايشان از بزرگان قريش نبودند؟ و چرا نزد ديگر قريشيان موجود در مدينه نرفت؟ مگر اهل سنت نمي گويند كه علي عليه السلام با خلافت ابوبكر موافق بود؟ اين روايت به خوبي نشان دهنده آن است كه ابوسفيان هم مي دانسته است كه حق با امير مؤمنان است و خواسته است از همين حربه بر ضد اسلام استفاده نمايد.

تحريف روايت اهل سنت:

اما در باره اصل روايت بايد گفت كه جناب مولوي آيت الله محسني بسطامي، اصل بي طرفي را رعايت نكرده و با حذف ابتدا و انتهاي روايت چنين وانمود كرده است كه انگار ابوسفيان خلافت را براي علي يا عباس مي خواسته است و حضرت علي نپذيرفته و فرموده است، ابوبكر صلاحيت خلافت دارد.

حدثني محمد بن عثمان بن صفوان الثقفي قال حدثنا أبو قتيبة قال حدثنا مالك يعني ابن مغول عن ابن الحر قال قال أبو سفيان لعلي ما بال هذا الأمر في أقل حي من قريش والله لئن شئت لأملأنها عليه خيلا ورجالا قال فقال علي يا أبا سفيان طالما عاديت الإسلام وأهله فلم تضره بذاك شيئا إنا وجدنا أبا بكر لها أهلا

حدثني محمد بن عثمان الثقفي قال حدثنا أمية بن خالد قال حدثنا حماد بن سلمة عن ثابت قال لما استخلف أبو بكر قال أبو سفيان مالنا ولأبي فصيل إنما هي بنو عبد مناف قال فقيل له إنه قد ولي ابنك قال وصلته رحم

حدثت عن هشام قال حدثني عوانة قال لما اجتمع الناس علي بيعة أبي بكر أقبل أبو سفيان وهو يقول والله إني لأري عجاجة لا يطفئها إلا دم يا آل عبد مناف فيم أبو بكر من أموركم أين المستضعفان أين الأذلان علي والعباس وقال أبا حسن ابسط يدك حتي أبايعك فأبي علي عليه فجعل يتمثل بشعر المتلمس

ولن يقيم علي خسف يراد به إلا الأذلان عير الحي والوتد

هذا علي الخسف معكوس برمته وذا يشج فلا يبكي له أحد

قال فزجره علي وقال إنك والله ما أردت بهذا إلا الفتنة وإنك والله طالما بغيت الإسلام شرا لا حاجة لنا في نصيحتك.

... ابوسفيان به علي گفت: چه شده است كه خلافت در دست كوچكترين قبيله قريش قرار گرفته؟ اگر بخواهي مدينه را پر از سواره و پياده مي كنم؛ علي گفت: اي ابوسفيان مدتي طولاني است كه با اسلام و اهل آن دمشني داري؛ اما نتوانسته اي به آن ضربه بزني؛ ما ابوبكر را براي خلافت سزاوار يافتيم.

... هنگامي كه ابوبكر خليفه شد، ابوسفيان گفت: ما با ابوفصيل چه ارتباطي داريم ( كه خلافت ايشان را قبول كنيم؟ ) حق با فرزندان عبد مناف است؛ به وي گفته شد: ابوبكر فرزند تو را والي قرار داده است!!! گفت: حق فاميلي را ادا كرده است!!!

مردم براي بيعت با ابوبكر گردآمدند، ابوسفيان گفت: من آشوبي مي بينم كه آن را فقط خون آرام مي كند. اي فرزندان عبد مناف! ابوبكر در كدام يك از كارهاي شما جايگاهي داشته است؟ اي دو ذليل! اي علي و اي عباس؟ سپس به علي گفت: اي علي دست خود را بگشا تا با تو بيعت كنم؛ علي قبول نكرد. ابوسفيان شعر ملتمس را خواند كه:

در بيابان كسي زندگي نمي كند مگر دو قبيله ذليل حي و وتد

اين يكي نيزه خود را در بيابان سر و ته گذاشته ( قصد جنگ ندارد) وآن ديگري ناله مي زند؛ ولي كسي به او كمك نمي كند.

علي او را منع كرد و گفت: تو از اين كارها جز فتنه چيز ديگري نمي خواهي. و مدتي است طولاني كه با اسلام به بدي رفتار كرده اي! و ما احتياج به خير خواهي تو نداريم.

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 237، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

جناب مولوي آيت الله محسني بسطامي به جهت حفظ مقام صحابي جليل القدر ابوسفيان بن حرب و مشخص شدن قصد وي جهت خيانت، اصل اين روايت در كتب اهل سنت را ذكر نكرده و ترجمه را هم تحريف كرده است:

زماني كه خبر رسيد ابوبكر (از تيره بسيار ضعيف قريش يعني بني تيم ) جانشين پيامبر شده براي ابوسفيان كه تازه مسلمان شده بود غير قابل تحمل بود لذا فورا صدا زد: اين الاذلان؟ دو مرد ذليل كجايند؟

پرسيدند منظورت چه كساني است؟ گفت: علي و عباس. ابوسفيان هنگامي كه با علي و عباس روبرو شد گفت: چرا نشسته ايد، بني تيم كيستند كه رهبري را بدست گيرند؟ ابوسفيان چنين ادامه داد: والله لاملان المدينة خيلا و رجالا. (قسم بخدا مدينه را پر از پياده نظام و سواره نظام مي كنم و حكومت را با زور از آنان براي شما مي گيرم.)

علي كه به سخنان ابوسفيان گوش مي داد به او نهيب زد و اخطار كرد وفرمود: اگر كوچكترين حركتي بر ضد ابوبكر انجام دهي من نخستين كسي خواهم بود كه در مقابل تو مي ايستم، ما ابوبكر را اهل مي دانيم. ابوسفيان ناراحت شده الفاظ بدي گفته و رفت. (تاريخ طبري جلد 2 قسمت آغاز خلافت ابوبكر).

مي بينيد كه جناب مولوي آيت الله محسني بسطامي آن قسمت از كلمات امير مؤمنان كه قصد ابوسفيان را بر ملا مي كند ذكر نكرده و با تحريف از كنار آن گذشته است.

اصل اين روايت در كتاب هاي شيعه:

بخش پاياني اين روايت با مضموني كه ذكر شد، در كتب شيعه موجود نيست؛ بلكه اين مضمون در كتب اهل سنت است؛- و همين نشان دهنده آشنا نبودن نويسنده اين مقاله به روايات شيعه است؛ زيرا اگر با آثار شيعه آشنايي مي داشت، روايت را در اين زمينه نقل مي كرد - لذا شيعيان در بحث با اهل سنت تنها به قسمت اول اين روايت استدلال مي كنند؛ زيرا قسمت آخر آن تحريف شده است و اگر قسمت آخر در كتب شيعه، همانگونه بود كه جناب مولوي آيت الله بسطامي گفته است، ما شيعيان اصلا بحثي با اهل سنت نداشتيم و ايشان مي توانستند به همين روايت استدلال كنند؛. اما اصل روايت در كتب شيعه چنين است:

أما والله لئن شئتم لأملأنها خيلا ورجلا. فناداه أمير المؤمنين عليه السلام: ( ارجع يا أبا سفيان، فوالله ما تريد الله بما قول، وما زلت تكيد الإسلام وأهله، ونحن مشاغيل برسول الله صلي الله عليه وآله، وعلي كل امرئ ما اكتسب وهو ولي ما احتقب ).

قسم به خداوند اگر بخواهيد مدينه را پر از سواره و پياده مي كنم. امير مؤمنان به وي فرمود: اي ابوسفيان بازگرد؛ قسم به خدا كه در آنچه مي گويي خدا را نمي خواهي! هميشه براي اسلام و مسلمانان نقشه كشيده اي؛ ما الان مشغول (غسل و كفن و دفن) رسول خدا 7 هستيم. و بر دوش هر كسي باري است كه خود كسب كرده است و سرپرست آنچه جمع آوري كرده همواست.( يعني ابوبكر خود بار گناهش را بر دوش خواهد كشيد كه به جاي غسل و كفن رسول خدا، مشغول طرح ريزي براي خلافت خود شده است!).

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 1، ص 190، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.

اما اين كه چرا امير مؤمنان از كمك قريش استفاده نكرد؟

پاسخ واضح است. اگر ابوسفيان به مدينه لشكر مي كشيد به جاي ابوبكر و عمر نخستين كسي را كه مي كشت حضرت علي بود و بساط اسلام را بر هم مي زد. اين همان مطلبي است كه امير مؤمنان نيز به آن اشاره دارد.

البته همان گونه كه دركتاب الارشاد آمده واين روايت نيز نشان مي دهد، اين ماجرا در همان روز سقيفه اتفاق افتاده است. يعني هنوز امير مؤمنان با ابوبكر بيعت نكرده بود؛ اين مضمون را از بعضي عبارات اهل سنت نيز مي توان به دست آورد؛ زيرا در ابتداي اين روايت گفته اند:

«لما اجتمع المهاجرون لبيعة ابي بكر»؛ «علي بيعة ابي بكر»؛ «لما بويع لابي بكر»؛ «لما اجتمع الناس علي بيعة أبي بكر».

هنگامي كه كه مهاجرين براي بيعت با ابوبكر گردآمدند؛ يا هنگامي كه با ابوبكر بيعت شد يا هنگامي كه مردم براي بيعت با ابوبكر گردآمدند.

اما در صحاح اهل سنت آمده است كه علي بن ابوطالب پس از شش ماه بيعت كرد. و تا آن زمان با بيعت وي مخالفت كرد. همين قرينه نشانه دروغ بودن انتهاي اين روايت در كتب اهل سنت است.

نتيجه گيري:

سخن ايشان در باره ابوسفيان صحيح است كه مي خواست خلافت را بگيرد؛ اما مهم اين است كه براي چه كسي؟ چون هنگامي كه ديد خلافت از علي گرفته شده و در اختيار ابوبكر و عمر است، تصميم گرفت از اين موضوع به نفع خودش استفاده كند؛ ولي چون ابوبكر وي را مي شناخت، به همين جهت فرزندان ابوسفيان يعني معاويه و يزيد بن ابوسفيان را به عنوان كارگزاران خاص خود قرار داد.(آدرس اين مطلب در همان متن تاريخ طبري ذكر شد )

لذا مشخص مي گردد كه سيره ابوسفيان و اهل بيت او و بني اميه با سيره عمر يكي بوده است و همگي به هر وسيله اي كه باشد مي خواستند حق علي را بگيرند.

حال آيا معقول است علي از كمك ابوسفيان و امثال وي براي گرفتن حق خود استفاده كند؟

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
من يک سئوال از جناب خاخام مفسدي بشطامى دارم:
ايا محمد(صلي الله عليه و اله الطهار) يک پدر بود يا نه؟
ايا او بهترين خلايق بود يا نه؟
حتي يک فرد عادي تمام تلاش خود را براي تربيت فرزند خود مي کند. عقل حکم مي کند که محمد(صلي الله عليه و اله الطهار) که بهترين معلم تاريخ بود و الگوي تمام انسانها در تمام زمينه ها از جمله پدري مي باشد بهترين تربيت و تعليم قراني را در حق سرور زنان عالم انجام داده باشد.
حال شما به من بگوييد ممکن است يک بانو ۱۸ ساله و مادر فرزندان خردسال و با همه تعليمات قران مبني بر صبر بر مصيبت از شدت غم رحلت پدر دق کند؟
2 | امير | United States - Lafayette | ١٢:٠٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
پس از عرض سلام بر شما عزيزان! سئوالي دارم كه اميدوارم جواب بدهيد! قضائل خلفا در علم و شجاعت آنها نيازي است مبرم! حتي در نماز عمر فراموش مي كرد كه حمد بحواند ويا هي چند بار حمد مي خواند فكر مي كرد كه باز هم نخوانده! و حتي شك زياد مي كرد كه چند ركعت حوانده! سئوال گذشته بي جواب مانده است كه ما’حذ آنكه در بسياري از جنگها بجز تعداد كمي نمي ماندند همه قرار مي كردند! با تشكر فراوان! حدا نگهدار همگي شما باشد! التماس دعا!
3 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٨ |
دليلش كاملا واضحه ! امير المومنين(عليه السلام) براي گرفتن حق خويش از كمك شيطان استفاده نمي كند . ابوسفيان همان كسي است كه هيچگاه از صميم قلب به اسلام ايمان نياورد و در روز فتح مكه آن هم از ترس شمشير تظاهر به اسلام كرد و همو در زمان خلافت عثمان خطاب به بني اميه گفت: اي مردان طايفه بني اميه گوي خلافت را در دست خويش نگه داريد كه قسم به آنچه ابوسفيان دوست دارد نه بهشتي وجود دارد و نه جهنمي.حال از امير المومنين با آن تقوا و علمو بصيرت چنين انتظاري نيست كه از چنين انسان رذلي كمك بخواهد .
4 | هادي جاويد | Iran - Mahdishahr | ١٢:٠٠ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
باسلام
خيلي لذت بردم
اميدوارم خانم فاطمه زهرا سلام الله عليها اجرتون رو بدن
يا علي
5 | رحمتي | Iran - Rasht | ١٢:٠٠ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
كشيش بسطامي از الفباي اسلام خبر نداره شهادت صديقه طاهره رو رد ميكنه بعد مياد ابوسفياني حرف ميزنه
تورو چه به تاريخ برو كشكتو بساز
6 | فدايي فاطمه الزهرا(سلام الله عليها) | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ ارديبهشت ١٣٨٨ |
خدمت ايت الشيطان مففففسدي بسطامي عرض كنم بزرگترن افترا و دروغ تاريخ تو سقيفه توسط دو مفسد في العالم براي گرفتن خلافت از وصي رسول الله صورت گرفته.انشاالله اگه قابل هدايتي هدايت شي اگه نه هرچه زودتر با ابوبكر وعمر (قاتل دخت نبي, سيده نسا العالمين)محشور شي
7 | سيد حسين | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ١٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام . بهتر بود به جاي مطرح كردن نام محسني بسطامي مي نوشتيد :به قلم جيره خواران وهابيت . بنده تحقيقات گسترده اي را در مورد محسني بسطامي انجام دادم و متوجه شدم كه محسني بسطامي يك شخصيت خيالي و موهوم است و چنين فردي وجود خارجي ندارد .هر كس نشاني از ايشان دارد يا اينكه قرينه اي دال بر وجود چنين انساني در اختيار دارد خوشحال مي شويم از او بشنويم . واقعا خدا را شكر كه دشمنان ما را از احمق ترين افراد قرار داده است .
8 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام
متشكرم از اينكه اين مقاله را بروي سايت گذارديد .
اين هم نوعي دفاع است كه بايد در مقابل مذهب حق انجام دهند , درست بمثل هويت موهوم عبداللشيطان بن سبا كه متاسفانه مدت طولاني ساده لوح هان مذاهب مختلف را بخود مشغول كرده .
خداوند متعال محال است متوليان ديني يا مذهبي را بيامرزد كه بدروغ متوسل شوند تا انرا حفظ كنند .
عاليجنابان روحاني اهل سنت , هاتو برهانكم , اگر بر حقيد, در غير اينصورت بهتر است به همان اندك ادله ئي كه داريد تمسك كنيد, كه وقتيكه پيروانتان در صدد تحقيق برامدند حداقل شما را صادق ببيند و الا يكدفعه مبيند او را از دست داده ايد و او خداي كرده به مذهب شيعه علاقه مند شده .
يا علي
9 | فقط بنده خدا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٥ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام بر مومنين چيزي كه براي من خيلي جاي تعجب داره اينكه كساني كه احمق تشريف دارن فكر مي كنن ديگران هم مثل خودشون بايد باشن.توي شبهه آيت شيطان محسني بسطامي با شيطنت دوتا تحريف انجام شده كه از چشمها دوره ولي اثرش توي افكار زياده.يكي اينكه خواسته قدرت و اقتدار مطلقي به بني هاشم بده كه فقط اتحاد كل قبايل قريش ميتونه با اون برابري كنه و به همين خاطر توطئه قتل پيامبر(ص) در بستر به اون شكل خاص طراحي شده در حالي كه اصلا اين طوري نبوده .بني هاشم خاندان محترمي بودند ولي قدرتمندترين نبودند ضمن اينكه دوتا از سر سخت ترين دشمنان پيامبر(ص)عموهاي ايشان بودند كه در توطئه هم دست داشتندو اينها از بزرگان بني هاشم بودند!!!!پس علت اين تصميم نمي توانسته ترس از بني هاشم باشد!!!چرا وقتي پيامبر(ص) وجمعي از يارانش منجمله جناب ابوطالب(رحمه الله عليه)را در حصر قرار دادند از اين قوم مقتدر نترسيدند كه با بزرگ قوم(ابوطالب)اينگونه رفتار كردند؟!!! دروغ دوم همانگونه كه عزيزانمان در گروه پاسخ به شبهات نيز به بخشي از آن اشاره نمودند مربوط به اقتدار بني اميه و ابوسفيان بعد رحلت پيامبر(ص)وهدف آنان از اين پيشنهاد خنده دار به اميرالمومنين علي(ع) مي باشد.از اين آقايان بايد پرسيد كه اگر بني اميه اين همه مقتدر بودند چرا آنگونه مفتضحانه در فتح مكه مقلوب شدند وچرا با رد پيشنهادشان توسط اميرالمومنين خود دست بكار نشدند؟يعني ميتوان باور كرد كه آنها از مسلمانان باسابقه- كه سالها در كنار پيامبر(ص) با مشركين وكفار به سركردگي بني اميه جنگيده اند- نسبت به اسلام دلسوزتر شده اند؟شما باور مي كنيد؟ اين موضوع بسيار ساده است.ابوسفيان مي دانست و مطمئن بود كه قدرت نبرد با مسلمين را ندارد ودنبال فرصتي مناسب براي اين امر بود.تنها راه چاره ايجاد رخنه و تفرقه در بين مسلمين بودو سقيفه اين فرصت طلايي را برايش بوجود آورده بود فلذا به اميد اينكه بتواند به هدف خود برسد نزد صاحب حق رفته و حق او را گوشزد نموده و ادعاي حمايت و بيعت مي نمايد و اين درحالي است كه با طرف ديگر هم بيعت نمود و امتيازاتش را گرفته است. اگر اميرالمومنين علي (ع) اين پيشنهاد را مي پذيرفت بر خلاف عهدي كه با پيامبر(ص) بسته بود باعث تفرقه در بين مسلمين مي شد و مسلمانان به جان هم مي افتادند و برنده اصلي در اين جا ابوسفيان بود چرا كه از هر طرف كشته مي شد به نفع او بود در نهايت هم اگر علي (ع) پيروز مي شد اين پيروزي همراه با كشته شدن عده ي كثيري از ياران وفادارش بود در حاليكه ياران وفادار ابوسفيان در پناه بودند. در اين شرايط شما باور مي كنيد كه ابوسفيان اريكه قدرت و حكومت را به علي بسپارد؟واعجبا!!! التماس دعا
10 | ابوطالب | Iran - Ahvaz | ١٢:٠٠ - ١٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام اگر ابوبكر از يك طايفه ي ضعيف بوده است چطور خلافت را غصب كرد و انگاه كه در مسجد از مردم مي خواستندبيعت بگيرند واكنش مردم چه بود و چطور طايفه ي اسلم را با خود همراه كردند و چرا از طايفه هاي سرشناس به اين كار يعني غصب خلافت اقدام نكردند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
طايفه اسلم ، از عشاير مسلح اطراف مدينه بود و براي كودتا ، مناسب ترين گزينه ؛ همچنين به علت بيابان نشين بودن ، توقع زيادي نداشتند و طبق روايات ، عمر با وعده آذوغه يك سال آنها را با خود همراه كرد .
اما ساير قبايل ، هم دورتر از مدينه بودند و رسيدن آنها تا مدينه احتياج به زمان داشت ، و تا آمدن آنها خلافت از دست ابوبكر مي رفت . همچنين توقع مالي آنها بسيار بالا بود و تجهيز آنها تنها توسط امثال ابوسفيان ممكن بود .
واكنش مردم در مقابل ابوبكر نيز همان چيزي است كه در بخاري امده است ، انصار ، امير مومنان و بني هاشم و طلحه و زبير با اين كار مخالف بودند .
اما با استفاده از زور (حتي در خود سقيفه) راه خود را به پيش بردند ؛ اين كار در زماني صورت گرفت كه اكثر بزرگان اصحاب ، در لشكرگاه اسامه بوده و در مدينه نبودند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
11 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام
برادر عزيز جناب اقاي سيد حسين اين شخصيت هم پدر داره هم مادر موهوم هم نيست :
پدرش عبدالرحمن الدمشقيه هست , مادرش هم عثمان الخميس هست . قابله اش انگليسيه , جد بزگشان عبدالشيطان بن سبا ميباشد .

يا علي
12 | حسين علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با عرض سلام.
براي اولين بار مقاله ي اين مرد را در سني نيوز ديدم. از مسخره بازي هاي سني نيوزيهاست. جدي نگيريد. آيت شيطان (-: خسته نباشي.
13 | عبد الغفار | United States - Cheyenne | ١٢:٠٠ - ١٩ خرداد ١٣٨٨ |
خدا لعنت کند کساني که چنين ميکنند بر ضد اهل بيت و قلم ميزنند. ان شا الهه ايشان ( آيت الشيطان) با معشوقان خود ( جنابان ابوبکر ...... عمر خطاب و عثمان ابن عفان) محشور شود. ما هم با شاه مردان ............. اسد الله............ سيف الله.................. يد الله.............. حيدر کرار................. اسد الله الغالب.......... علي ابن ابي طالب محشور ميشويم. آن وقت است که اين آيت الشيطان ميفهمد که چه کرده با خود. دينش را به دنيايش بسيار ارزان فروخته. حب علي جنه و ............ ذکر علي عباده.
14 | م.س | Iran - Chabahar | ١٢:٠٠ - ٣٠ خرداد ١٣٨٨ |
با سلام در جواب آقاي عبدالغفار ايشان خود شيطان هستند وجايگاهشان در جهنم است بدون شک. که به صحابه اين تهمت ها را مي زنن . انشا الاه

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اگر بنا است كساني را كه به صحابه اين مطالب را منتسب كرده اند ، جهنمي بدانيم ، بايد فهرست بلند بالايي از علماي اهل سنت تهيه كنيم ، زيرا اين مطالب از طريق علماي اهل سنت براي ما نقل شده است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15 | ع.ر | Turkey - Bursa | ١٢:٠٠ - ٢٨ تير ١٣٨٨ |
آقاي عبدالغفار علماي اهل سنت ابدا سواد ندارند وفقط لجاجت وتعصب بيجا دارند و هميشه در مناظرات که کم مياورند دراخر ميگويند شما ابوبکر و عمر وعثمان را لعن ميکنيد .
16 | عبد الغفار | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ مرداد ١٣٨٨ |
سلام عليکم جميعا ................ و لعنه دائما علي اعدائهم اجمعين ... در جواب برادر بسيار گرامي ( م.س) و هم مذهبان بهشتي و خونسرد و انسان دوست وهابي اش !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جناب آقاي (م.س) چطور من که صحابه ي به نا حق و دومي قاتل دخت نبي را لعن ميکنم جهني و شيطانم. اما اربابان انگليسيتان و آن ملا ها و آخوند ها و مفتي هاي جناب عالي که هر ساعت با فتواي تکفير شيعيان حکم قتل شيعيان را صادر ميکنند و شمايي که از قاتل دخت رسول و اربابان انگليسي و کوردلان وهابي حمايت ميکنيد همه فرشته ايد و اهل جنه ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! زهي خيال باطل. بايد به خدمت شما در کمال ادب بگويم که : تا وقتي زنده هستي و پرده ي ذمخت تعصب را کنار بزن و به دين مبين اسلام ناب محمدي بپيوند و به فرامين قرآن و عترت رسول عمل کن. شايد خداوند بخشيدت. اما بترس از آن زمان که انشا الله حضرت عزرائيل تشريف فرما شدند به بالينت و در آن وقت به فهمي که ( به قول معروف ) يه من ماست چقدر کره داره. اما بدان که آن وقت وقت رسيدن به مقام متعلي معشوق هايت در دنياست که بسيار دوستشان داشتي و عزيزشان ميشمردي است. حشر محبان علي (ع) با علي (ع) . . حشر محبان عمر با عمر. و همانطوري که از نام بنده پيداست من عبد الغفارم يعني بنده ي خدايي که بسيار آمرزنده است . اما آمرزنده براي دوستداران دوستانش . نه آمرزنده براي دشمنان دوستانش. و واقعا چه به حق فرموده اند : >>>>>>>>>>>>>>> ذکر علي عباده<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<< علي جان..... قربان نامت شوم و فداي آل پاکت. والسلام.
17 | ايليا | Iran - Ahvaz | ١٢:٠٠ - ١٢ مهر ١٣٨٨ |
با سلام دوستان عزيز
در مکتب ما که مفتخر به نام مکتب امام صادق ع است در بحثهاي علمي -تاريخي وروائي بايستي باکمال ادب واحترام با مخالفين خود بحث کرد وبا منطق قوق جواب داد زيرا اين سيره اهل بيت عليهم السلام در برخورد با مخلفين است
با تشکر
18 | در جستجوي حق | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ مهر ١٣٨٨ |
با تشکر از دکتر قزويني و مسئولان سايت و باآرزوي موفقيت

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد و آخر تابع له علي ذالک
19 | سيد حفيظ رهسپار از افغانستان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ آبان ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد خدمت شيعيان مولا امير المومنين عليه السلام. به نظر بنده آيت الله محسن بسطامي نامي اصلا وجود خارجي ندارد و اين حرف ها همه از ياوه سرايان سني است. لعنت خدا و فرشتگانش به هرچه ?? است که با ايجاد چنين شبهاتي مي خواهند ذهن نو جوانان شيعه را مخدوش کنند. شايد اين بدبخت هاي بندگان ابليس فکر مي کنند که با گذاشتن چنين مزخرفاتي در سايت هاي خود شان و به اسم آيت الله، مي توانند رخنه در مذهب حق ايجاد کنند، اما من مي خواهم به اينها گوشزد کنم که: اي ???! اين زحمات تان همه بيهوده است، زيرا خداوند متعال خود حافظ دين و قرآن است و امير مومنان هم که قرآن ناطق و مذهبش هم مذهب قرآن است. پس کدام ابرهه اي (علماي ???) خواهد توانست به جنگ با حق بيايد؟ اي پيروان ???! بزرگان تان (ابوبکر، عمر، عثمان، معاويه، يزيد، عمرو عاص، خالد بن وليد، مروان بن حکم، هارون، مامون، معتصم، متوکل وووو) که نزد ??? مقام خاصي دارند و از پيروان طراز اول ??? به شمار ميروند، نتوانستند با آن همه قساوت، ????، مکر و فريب، مذهب شيعه را تضعيف کنند، آيا شما به خود تان اطمينان داريد؟ چراغي را که ايزد بر فروزد گر ابله (???) پف کند ريشش (بلکه) ريشه اش بسوزد يا علي
20 | سيد آل رسول | Iran - Bushehr | ٢٣:٠٨ - ٠١ خرداد ١٣٨٩ |
برادران خودتان راخسته نکنيد نرود ميخ آهنين درسنگ.اين نابرادران نان ونمک غاصبين راخورده اند. منطق حاليشون نيست.عرض خود ميبرندوزحمت ما ميدارند.
21 | ليث صارمي | Iran - Kāshān | ٢٤:٢٨ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
الهم العن الجبت و الطاغوت
22 | ج -ا | Iran - Zahedan | ٢٤:٠٨ - ٠٢ خرداد ١٣٩٠ |
اجرتان با رسول الله . فقط يک نکته را عرض ميکنم اينکه گستردگي انتشار اين شبهه آنقدر وسيع است که بسياري از تشيع را تحت تاثير قرار ميدهد ولي يافتن پاسخ به شبهه نياز به کنکاش دارد و براحتي در دسترس نيست .اگر راهي براي گسترش انتشار پاسخ به شبهات است استفاده کنيد چون پاسخها را کمتر کسي ميبيند.
23 | ج- ح | Iran - Tehran | ١٦:٥٨ - ٢٨ مرداد ١٣٩٠ |
با تشكر با وجود اين همه اختلاف با حرامزادگان سني از توحيد تا ..... وحدت يعني چه دين را به منافع سياسي نفروشيم!!!
24 | من | Germany - Nuremberg | ٠٢:١٦ - ٢٧ مرداد ١٣٩٢ |
سپاس

شيعه با سني مشکل ندارد اگر اختلاف افکنان بگذارند.
چه خوب است که اينجا مباحث با دقت علمي و بي دشنام و غرض ورزي نوشته شده است.
25 | مجتبي خدادوست | Iran - Tabriz | ٢٤:٣٢ - ٢٧ مرداد ١٣٩٢ |
مولايمان امام علي عليه السلام نيازي به کمک نظامي نداشت و اگر کمک ميخواست قصدش کمک ايماني بود همچنان که امام زمان عج براحتي ميتواند با حمايت خداوند متعال قيام کرده و اسلام يا همان شيعه را پيروز گرداند. اما منتظر مومنان واقعي هست و اتمام حجت امام کسي بود که پهلواناني مثل عمرو بن عبدود يا مرحب را از پاي درآورد و اسلام با شمشير ايشان پيروز شد. وقتي ازاذل و اوباش به خانه وحي حمله کردند امام او را گرفت و زد زمين و زانوي مبارکش را گذاشت به سينه اش و عنقريب بود به درک واصل شود اما خودش بخاطر مصلحت اسلام و امر رسول خدا براي صبر، او را ول کرد. طبق فرموده پيامبر ص مردم بايد پيش امام بيايند نه اينکه امام دنبال مردم باشد. پس هر کس حکومت ابوبکر و عمر را از صميم قلب پذيرفت؟؟ ؟
26 | نوكر مولاعلي(ع) | Iran - Lāhījān | ٠٨:٤٤ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٩٣ |
سلام ميخواستم بدانم دکترقزويني يکي از مديران اين سايت هست وجواب اهل سنت روميده،.اگه هست سلام من بهش برسونيد اسمم ابوذر هست هرشب شبکه ولايت رو نگاه ميکنم-زنده بادتشيع
27 | رزينا قرباني | Iran - Tehran | ٠٩:٥٦ - ١٧ آذر ١٣٩٣ |
خيلي طولاني است
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها