دشمني با اميرمؤمنان عليه السلام و سب آن حضرت توسط صحابه، از چيزهايي است كه هيچ شك وترديدي در آن وجود ندارد.
حتي ابن تيميه حراني نيز به اين مطلب اعتراف كرده است:
الرابع أن الله قد اخبر انه سيجعل للذين آمنوا وعملوا الصالحات ودا وهذا وعد منه صادق ومعلوم أن الله قد جعل للصحابة مودة في قلب كل مسلم لا سيما الخلفاء رضي الله عنهم لَا سِيَّمَا أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ؛ فَإِنَّ عَامَّةَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يَوَدُّونَهُمَا، وَكَانُوا خَيْرَ الْقُرُونِ. وَلَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ عَلِيٌّ، فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَهُ وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ.
چهارم: خداوند خبر داده است: «مسلّماً كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبّتي براي آنان در دلها قرار مي دهد!» و روشن است كه خداوند محبت صحابه را در دل هر مسلماني قرار داده است؛ به ويژه خلفا و به ويژه ابوبكر و عمر؛ چرا كه تمام صحابه و تابعين اين دو نفر را دوست داشتند و (آن زمان) بهترين قرن ها بود. اما در باره علي اين چنين نبود؛ زيرا بسياري از صحابه و تابعين بغض علي را در دل داشتند، او را سب مي كردند و با او مي جنگيدند.
ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص 137ـ138، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.
از كلام ابن تيميه دو مطلب استفاده مي شود:
1. اميرمؤمنان عليه السلام مؤمن نبود و عمل صالح انجام نداده بود؛ به همين خاطر خداوند محبت او را دل هاي صحابه و تابعين قرار ندارد؛ با اين كه در قرآن وعده داده محبت مؤمنان را در دل همگان قرار دهد؛
2. بسياري از صحابه و تابعين، بغض علي بن أبي طالب عليه السلام را در دل داشتند، به آن حضرت فحش مي دادند و با او مي جنگيدند.
نكته اول مورد بحث ما نيست و بايد در جاي ديگر مورد بحث قرار گيرد. آن چه براي ما مهم است، اعتراف ابن تيميه به اين مطلب است كه بسياري از صحابه به علي بن أبي طالب فحش مي دادند و او را سب مي كردند.
و باز در جاي ديگر در مقام قياس بين مخالفان اميرمؤمنان عليه السلام و مخالفان عثمان مي گويد:
فَالْمُنَزِّهُونَ لِعُثْمَانَ الْقَادِحُونَ فِي عَلِيٍّ أَعْظَمُ وَأَدْيَنُ وَأَفْضَلُ مِنَ الْمُنَزِّهِينَ لِعَلِيٍّ الْقَادِحِينَ فِي عُثْمَانَ، كَالزَّيْدِيَّةِ مَثَلًا.
فَمَعْلُومٌ أَنَّ الَّذِينَ قَاتَلُوهُ وَلَعَنُوهُ وَذَمُّوهُ مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ وَغَيْرِهِمْ هُمْ أَعْلَمُ وَأَدْيَنُ مِنَ الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَيَلْعَنُونَ عُثْمَانَ.
كساني كه را بي گناه مي دانستند و به علي اشكال مي گرفتند، بزرگتر و متدين تر از كساني بودند كه علي را بي گناه مي دانستند و به عثمان اشكال مي گرفتند؛ همانند زيديه.
پس روشن است، كساني از صحابه و تابعين و ديگراني كه با علي جنگيدند، او را لعن كردند، از او بدگويي كردند، آن ها عالم تر و متدين تر از كساني بودند كه علي را دوست داشتند و عثمان را لعن مي كردند.
منهاج السنة النبوية ج 5، ص10
از اين سخن ابن تيميه استفاده مي شود كه كساني از اصحاب بودند كه با علي عليه السلام جنگيدند و آن حضرت را لعن مي كردند.
و باز ابن تيميه در جاي ديگر در رد اين روايت كه «ما منافقان را با بغض علي بن أبي طالب عليه السلام مي شناختيم» مي گويد:
الثالث أن يقال لو ثبت انه قاله فمجرد قول أبي سعيد قول واحد من الصحابة و قول الصاحب إذا خالفه صاحب آخر ليس بحجة باتفاق أهل العلم وقد علم قدح كثير من الصحابة في علي.
سوم: حتي اگر پذيرفته شود كه اين روايت ثابت است، اما مجرد سخن ابو سعيد خدري كه يكي از اصحاب است اگر صحابه ديگري با او مخالفت كرده باشد، به اتفاق اهل علم حجت نيست، و روشن است كه بسياري از صحابه به علي بدگويي كرده اند.
منهاج السنة النبوية ج 7، ص146
حال كه ثابت شد، تعداد زيادي از اصحاب به اميرمؤمنان عليه السلام فحش داده است، به سراغ رواياتي مي رويم كه در كتاب هاي اهل سنت در باره حكم سب اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده است.
روايت «من سب عليا فقد سبني» با چندين سند نقل شده است كه لا اقل دو سند آن صحيح است و اشكالي در آن نيست.
روايت اول: عبد الله الجدلي از ام سلمة:
احمد بن حنبل و ديگر بزرگان اهل سنت نقل كرده اند:
26791 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أَبِي ثنا يحيي بن أَبِي بُكَيْرٍ قال ثنا إِسْرَائِيلُ عن أَبِي إِسْحَاقَ عن عبد اللَّهِ الجدلي قال دَخَلْتُ علي أُمِّ سَلَمَةَ فقالت لي أَيُسَبُّ رسول اللَّهِ (ص) فِيكُمْ قلت مَعَاذَ اللَّهِ أو سُبْحَانَ اللَّهِ أو كَلِمَةً نَحْوَهَا قالت سمعت رَسُولَ اللَّهِ (ص) يقول من سَبَّ عَلِياًّ فَقَدْ سبني.
عبد الله جدلي مي گويد: بر ام سلمه وارد شدم، به من فرمود: آيا كسي در ميان شما هست كه پيامبر خدا صلي الله عليه وآله را سبّ كند ؟ گفتم: پناه بر خدا... فرمود: از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم كه فرمود: هر كس علي (عليه السلام) را سب كند، به درستي كه مرا سبّ كرده است.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص323، ح26791، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر؛
همو: فضائل الصحابة، ج 2، ص594، ح1011، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ - 1983م؛
النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج 1، ص111، ح91، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ؛
الحميري، علي بن محمد (متوفاي323هـ)، جزء الحميري، ج2، ص80 ـ 81، تحقيق: عبد العزيز سليمان إبراهيم البعيمي، ناشر: مكتبة الرشد ـ الرياض، الطبعة: الأولي
حاكم نيشابوري بعد از حديث مي گويد:
هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه
سند اين حديث صحيح است؛ ولي بخاري و مسلم آن را نياورده اند.
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص130، ح 4615، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.
و هيثمي نيز مي گويد:
رواه أحمد ورجاله رجال الصحيح غير أبي عبد الله الجدلي وهو ثقة.
احمد آن را نقل كرده و راويان آن، راويان صحيح بخاري هستند، غير از أبي عبد الله الجدلي كه او مورد اعتماد است.
الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص130، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.
ابويعلي موصلي و برخي از بزرگان اهل سنت، همين روايت را با سند صحيح و عبارت ديگري نقل كرده اند:
حَدَّثَنَا أَبُو خَيْثَمَةَ، حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَي، حَدَّثَنَا عِيسَي بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَجَلِيُّ، عَنِ السُّدِّيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيِّ، قَالَ: قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: أَيُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلَي الْمَنَابِرِ؟ قُلْتُ: وَأَنَّي ذَلِكَ؟ قَالَتْ: " أَلَيْسَ يُسَبُّ عَلِيٌّ وَمَنْ يُحِبُّهُ؟ فَأَشْهَدُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ يُحِبُّهُ "
ابوعبد الله جدلي گويد: ام سلمه گفت" آيا كسي رسول خدا را بر فراز منابر سب مي كند؟ گفتم: چگونه چنين چيزي ممكن است؟ گفت: مگر نه اين كه آن ها علي و دوست دارانش را سب مي كنند، شهادت مي دهم كه رسول خدا صلي الله عليه وآله علي را دوست داشت.
أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاي307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج 12، ص444، ح7013، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولي، 1404 هـ - 1984م.
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، الروض الداني (المعجم الصغير)، ج 2، ص83، تحقيق: محمد شكور محمود الحاج أمرير، ناشر: المكتب الإسلامي/ دار عمار - بيروت/ عمان، الطبعة: الأولي، 1405هـ ـ 1985م
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 23، ص322، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م.
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الأوسط، ج 6، ص74، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415هـ.
البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطيب (متوفاي463هـ)، تاريخ بغداد، ج 7، ص401، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.
ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص266، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.
ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص355، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.
هيثمي در تصحيح اين روايت مي گويد:
رواه الطبراني في الثلاثة وأبو يعلي ورجال الطبراني رجال الصحيح غير أبي عبدالله وهو ثقة وروي الطبراني بعده بإسناد رجاله ثقات إلي أم سلمة عن النبي صلي الله عليه وسلم قال مثله.
طبراني اين روايت را در هر سه كتابش نقل كرده ، تمام راويان طبراني راويان صحيح بخاري هستند؛ غير از ابو عبد الله كه او نيز ثقه است. همچنين طبراني بعدي را با سندي كه تمام راويان آن ثقه هستند از ام سلمه نقل كرده اند.
الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص130، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.
حاكم نيشابوري همين روايت را به صورت مفصل تر نيز نقل كرده است:
حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدٍ الْحَافِظُ بِهَمْدَانَ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَي بْنِ إِسْحَاقَ التَّيْمِيُّ، ثنا جَنْدَلُ بْنُ وَالْقٍ، ثنا بُكَيْرُ بْنُ عُثْمَانَ الْبَجَلِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا إِسْحَاقَ التَّمِيمِيَّ، يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيَّ، يَقُولُ: حَجَجْتُ وَأَنَا غُلامٌ، فَمَرَرْتُ بِالْمَدِينَةِ وَإِذَا النَّاسُ عُنُقٌ وَاحِدٌ، فَاتَّبَعْتُهُمْ، فَدَخَلُوا عَلَي أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَسَمِعْتُهَا تَقُولُ: يَا شَبِيبَ بْنَ رِبْعِيٍّ، فَأَجَابَهَا رَجُلٌ جِلْفٌ جَافٍ: لَبَّيْكِ يَا أُمَّتَاهُ، قَالَتْ: يُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِي نَادِيكُمْ؟ قَالَ: وَأَنَّي ذَلِكَ؟ قَالَتْ: فَعَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، قَالَ: إِنَّا لَنَقُولُ أَشْيَاءَ نُرِيدُ عَرَضَ الدُّنْيَا، قَالَتْ: فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: " مَنْ سَبَّ عَلِيًّا فَقَدْ سَبَّنِي، وَمَنْ سَبَّنِي فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ تَعَالَي "
ابوعبد الله جدلي گفت: خردسال بودم كه عازم حج بيت الله گرديدم. در مدينه به گروهي از مردم برخورد كردم و همراه آنان حركت كردم تا اينكه به خانه امّ سلمه، همسر پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله وارد شديم. پس از آنكه حضّار نشستند، از امّ سلمه شنيدم كه صدا زد:
اي شيب بن ربعي! مردي كه آثار خشكي و خشمگيني از وي ظاهر بود، پاسخ داد:
چه مي فرمائي، اي مادر! فرمود: آيا معمول شماست كه هرگاه مجلسي منعقد مي سازيد، رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله را سب مي كنيد و به آن حضرت ناسزا مي گوئيد؟! وي پاسخ داد: هرگز چنان نيست!
ام سلمه گفت: آيا در مجالستان، از علي عليه السّلام نكوهش مي كنيد؟ در پاسخ گفت: در پاره اي از امور دنيوي از وي بدگوئي مي نمائيم. ام سلمه گفت: اين سؤال بدان جهت بود كه از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله شنيدم، مي فرمود: كسي كه به علي عليه السّلام ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته است. و كسي كه مرا سب كند، خدا را سب كرده است.
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص130، ح4616، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.
روايت دوم: قيس بن حازم از ام سلمة
(44318)- [42: 267] أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ طَاوُسٍ، أنا أَبُو الْفَتْحِ عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَبْدِ الْوَاحِدِ، أنا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجُرْجَانِيُّ، نا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ بْنِ يُوسُفَ الأَصَمُّ، نا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْحُنَيْنِ، نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ الْوَرَّاقُ، حَدَّثَنِي عَمْرٌو، عَنْ إِسْمَاعِيلَ السُّدِّيِّ، قَالَ: وَقَالَ قَيْسُ بْنُ أَبِي حَازِمٍ: سَمِعْتُ أُمَّ سَلَمَةَ زَوْجَ النَّبِيِّ (ص) تَقُولُ: " مَنْ سَبَّ عَلِيًّا وَأَحِبَّاءَهُ فَقَدْ سَبَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَأَشْهَدُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ يُحِبُّهُ ".
قيس بن حازم گفت: از ام سلمه شنيدم كه مي گفت: هركس علي و دوست دارانش را سب كند، به درستي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را سب كرده است، و من شهادت مي دهم كه رسول خدا او را دوست داشت.
ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص267، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.
در سند اين روايت عمر بن شمرو وجود دارد كه برخي از علماي اهل سنت او را تضعيف كرده اند؛ هر چند كه سند روايت صحيح نيست؛ اما مي تواند براي روايات قبلي مؤيد باشد.
روايت سوم: عبد الله بن عباس
شجري جرجاني در كتاب الأمالي، محب الدين طبري در ذخائر العقبي و أبوسعد آبي در نثر الدر، همين مطلب را از عبد الله بن عباس نقل كرده اند:
(483)- [664 ] أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُؤَدِّبُ الْمَعْرُوفُ بِالْمَكْفُوفِ، بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ، قَالَ: أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ حَيَّانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، جُنْدَارُ بْنُ وَاثِقٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، قَالَ: بَلَغَ ابْنَ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّ قَوْمًا يَقَعُونَ فِي عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَقَالَ لِابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: خُذْ بِيَدِي فَاذْهَبْ بِي إِلَيْهِمْ، فَأَخَذَ بِيَدِهِ حَتَّي انْتَهَي إِلَيْهِمْ فَقَالَ: أَيُّكُمُ السَّابُّ اللَّهَ؟ قَالُوا: سُبْحَانَ اللَّهِ مَنْ سَبَّ اللَّهَ فَقَدْ أَشْرَكَ، فَقَالَ: أَيُّكُمُ السَّابُّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ؟ قَالُوا: مَنْ سَبَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فَقَدْ كَفَرَ، فَقَالَ: أَيُّكُمُ السَّابُّ لِعَلِيٍّ؟ قَالُوا: قَدْ كَانَ ذَلِكَ، قَالَ فَأَشْهَدُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ: " مَنْ سَبَّ عَلِيًّا فَقَدْ سَبَّنِي، وَمَنْ سَبَّنِي فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ، وَمَنْ سَبَّ اللَّهَ كَبَّهُ اللَّهُ عَلَي وَجْهِهِ فِي النَّارِ ".
از سعيد بن جبير نقل شده است: به ابن عباس خبر دادند كه گروهي به علي عليه السلام جسارت مي كنند. ابن عباس به پسرش گفت: دستم را بگير و مرا پيش آن ها ببر. وقتي پيش آن ها رفتند، ابن عباس گفت: كدام يك از شما به خداوند فحش داده است؟ گفتند: سبحان الله ! هر كس به خداوند فحش بدهد، مشرك شده است. پس گفت: كدام يك از شما به رسول خدا صلي الله عليه وآله فحش داده است؟ گفت: هر كس به رسول خدا فحش بدهد، كافر شده است. پس گفت: كداميك از شما به علي فحش داده ايد؟ گفتند: بلي، ما اين كار را كرده ايم. ابن عباس گفت: شهادت مي دهم كه به راستي از رسول خدا شنيدم كه مي فرمود: هر كس به علي فحش بدهد، به من فحش داده است، هر كس به من فحش بدهد، به خداوند فحش داده است و خداوند او را با صورت به آتش جهنم خواهد انداخت.
الشجري الجرجاني، المرشد بالله يحيي بن الحسين بن إسماعيل الحسني (متوفاي499 هـ)، كتاب الأمالي وهي المعروفة بالأمالي الخميسية، ج 1، ص178، تحقيق: محمد حسن اسماعيل، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1422 هـ - 2001م.
الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاي694هـ)، ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، ج 1، ص66، ناشر: دار الكتب المصرية - مصر.
الآبي، ابوسعد منصور بن الحسين (متوفاي421هـ)، نثر الدر في المحاضرات، ج 1، ص286، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.
روايت چهارم: عبد الرحمن بن أخي زيد بن أرقم:
ابن عساكر دمشقي شافعي، دو روايت ديگر با همين مضمون از عبد الرحمن، پسر برادر زيد بن أرقم از ام سلمه نقل كرده است:
كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو سَعْدٍ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَأَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ، وَأَبُو الْقَاسِمِ غَانِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، ثُمَّ أَخْبَرَنَا أَبُو الْمَعَالِيِّ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحُلْوَانِيُّ، أنا أَبُو عَلِيٍّ، قَالُوا: أنا أَبُو نُعَيْمٍ الْحَافِظُ، نا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ، نا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَجَّاجِ بْنِ رَشْدِينٍ، نا يُوسُفُ بْنُ عَدِيٍّ الْكُوفِيُّ، نا عَمْرُو ابْنُ أَبِي الْمِقْدَامِ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ابْنِ أَخِي زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَي أُمِّ سَلَمَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ، فَقَالَتْ: " مِنْ أَيْنَ أَنْتُمْ؟ " فَقُلْتُ: مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ، فَقَالَتْ: " أَنْتُمُ الَّذِينَ تَشْتُمُونَ النَّبِيَّ (ص) فَقُلْتُ: مَا عَلِمْنَا أَحَدًا يَشْتُمُ النَّبِيَّ (ص) قَالَتْ: " بَلَي أَلَيْسَ يَلْعَنُونَ عَلِيًّا، وَيَلْعَنُونَ مَنْ يُحِبُّهُ؟ وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يُحِبُّهُ.
عبد الرحمن، پسر برادر زيد بن أرقم گفت: بر ام سلمه وارد شدم؛ پس گفت: از كجا هستيد؟ گفتم: از اهل كوفه هستم. پس گفت: شما به رسول خدا صلي الله عليه وآله فحش مي دهيد؟ پس گفتم: كسي را نمي شناسم كه به پيامبر فحش بدهد. گفت: بلي، ولي آيا علي و دوست داران او را لعن نمي كنيد؟ در حالي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله دوست دار او بود.
ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص266، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.
أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْفُرَاوِيُّ، أنا أَبُو عُثْمَانَ الْبَحِيرِيُّ، أنا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمٍ النَّجَّادُ الْبَغْدَادِيُّ، نا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَمْدَانِيُّ، نا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَي الصُّوفِيُّ، نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ الْوَرَّاقُ، نا عَمْرُو بْنُ ثَابِتٍ، عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ، حَدَّثَنِي ابْنُ أَخِي بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَي أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ (ص) فَقَالَتْ: مِمَّنْ أَنْتَ؟ قُلْتُ: مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ، قَالَتْ: مِنَ الَّذِينَ يُسَبُّ فِيهِمْ رَسُولُ اللَّه (ص) قُلْتُ: لا وَاللَّهِ يَا أُمَّهْ، مَا سَمِعْتُ أَحَدًا يَسُبُّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَتْ: بَلَي وَاللَّهِ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ: فَعَلَ اللَّهُ بِعَلِيٍّ، وَمَنْ يُحِبُّهُ، وَقَدْ كَانَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ يُحِبُّهُ
پسر برادر زيد بن أرقم گفت: بر ام سلمه، همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وارد شدم؛ پس گفت: از كجا هستيد؟ گفتم: از اهل كوفه. گفت: چه كسي در ميان شما به رسول خدا صلي الله عليه وآله فحش مي دهد؟ گفتم: اي مادر ! به خدا سوگند نشنيدم كسي رسول خدا را فحش بدهد. گفت: بلي، به خدا سوگند شنيدم كه آن ها مي گويند: "خدا با علي و دوست دارانش چنين و چنان كند" در حالي كه رسول خدا دوست دار علي بود.
تاريخ مدينة دمشق ج 42، ص265
نتيجه:
اين روايت حد اقل با دو سند صحيح و چندين سند ديگر نقل شده است؛ بنابراين در صحت اين روايت ترديدي نيست.
طبق اين روايت، هركس به علي بن أبي طالب عليه السلام فحش دهد، به رسول خدا صلي الله عليه وآله و در حقيقت به خداوند فحش داده است و فحش به خداوند قطعا كفر است.
از طرف ديگر، طبق گفته ابن تيميه حراني، بسياري از صحابه به علي بن أبي طالب عليه السلام فحش مي داده اند.
پس كجاست آن عدالت مطلقي كه اهل سنت براي تك تك اصحاب قائل هستند؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر(عج)