30/07/1402
موضوع: لعن «معاویه» توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مصادر اهل سنت!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این سخنرانی:
خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته پیرامون ریشه های واقعه عاشورا
رسیدن به حکومت؛ انگیزه مهم معاویه از ترویج سب امیرالمؤمنین (سلام الله علیها)
لعن «معاویه» توسط رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مصادر اهل سنت!
تماسهای بینندگان برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام السلام علیک یا بقیة الله
مردم عزیز، بینندگان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و همراهان عزیز و بزرگوار برنامه زنده «حبل المتین» سلام علیکم و رحمة الله. ان شاءالله وقت شما بخیر باشد و اوقات و لحظات خوب و خوش و خرم و آرامی را برای شما آرزومندم.
خداوند عزیز را شاکریم که بازهم به ما نفس داد و توفیق داد خدمت شما برسیم و این برنامه را تقدیم حضور شما کنیم. ابتدای برنامه یاد میکنیم از مردم مظلوم فلسطین، مردم مظلوم غزه که همچنان زیر باران بمباران رژیم اشغالگر قدس رژیم کودک کش اسرائیل هستند.
هر روز که تصاویر را نگاه میکنیم، میبینیم که صحنه جدیدی از جنایتهای اسرائیل غاصب در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی حتی شبکههای تلویزیونی منتشر و دیده میشود. وقتی داشتم میآمدم، نزدیکیهای ظهر بود که دیدم تصاویر زنده از کشورهای مختلف پخش میکردند. الآن که میآمدم به صورت زنده از دانمارک مردم به صحنه آمده بودند. مردم کشور آمریکا و واشنگتن و نیویورک و نقاط مختلف دنیا به میدان آمدند.
مردم در شهرهای مختلف و کشورهای مختلف به میدان میآیند. مردم عزیز ایران هم همچنان در صحنه هستند و حضور خودشان را دارند و این جنایت رژیم اشغالگر قدس را محکوم میکنند.
امیدواریم ان شاءالله فرجی حاصل شود و شاهد نابودی اسرائیل جنایتکار و آزادی قدس عزیز و قدس شریف و اولین قبله مسلمین باشیم.
دوستان عزیز همانطور که می دانید برنامه زنده «حبل المتین» با افتخار در کنار شما هست. طبق معمول ابتدا ما مباحثی را داریم تقدیم حضور شما میکنیم. به حول قوه الهی بخشی از برنامه اختصاص پیدا خواهد کرد به تلفنهای شما.
ما بدون تعارف عرض میکنیم که فرقی نمیکند چه مخاطبی روی خط ارتباطی ما باشد. این فرصتی است که «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» مهیا کرده است. عزیزان اهل سنت اعم از بینندگان معمولی یا علمای اهل سنت و مولوی و آخوند میتوانند روی خط ارتباطی بیایند و اگر نکته یا مطلبی هست یا میخواهند بحث و مناظره و گفتگویی باشد با ما مطرح کنند. در هر صورت این شبکه اعلام آمادگی میکند.
همچنین گویندگان شبکههای وهابی یا علمای وهابی میتوانند روی خط ارتباطی بیایند. ما در انتخاب همیشه به دوستان تأکید کردیم و خودشان هم این دغدغه را دارند که اولویت ما عزیزان اهل سنت یا آقایان وهابی هستند. ما در خدمت شیعیان عزیز هم هستیم. راههای ارتباطی هم به موقع برای شما زیرنویس خواهد شد.
توفیق داریم در محضر سرور عزیز و گرانقدر صدیق معظم حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. استاد سلام علیکم و رحمة الله، خوش آمدید؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه عزیزان و گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
ما طبق برنامه همیشگی یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میکنیم، سپس ان شاءالله در خدمت مجری عزیز و گرامی و شما بینندگان عزیز هستیم.
باغ از یک سو در آتش خرمن گل یک طرف * غنچه نشکفته یک سو دامن گل یک طرف
می زند آتش به جان بلبل حسرت نصیب * غارت گلچین ز یک سو چیدن گل یک طرف
بلبل پر بسته را از باغ بیرون میبرند * خس ز یک سو خار یک سو دشمن گل یک طرف
می زند این تازیانه می زند آن با غلاف * قنفذ از یک سو مغیره دشمن گل یک طرف
یک طرف بر روی نازکتر ز گل سیلی زدن * دیدن بر روی خاک افتادن گل یک طرف
عاقبت دست خدا را این محن از پا فکند * کشتن گل یک طرف سوزاندن گل یک طرف
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
خدا را به آبروی حضرت زهرای مرضیه مضطر بین در و دیوار سوگند میدهیم هرچه سریعتر فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک کند، رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنماید و عزیزان فلسطینی ما هم از این فتنهای که اسرائیل خونخوار و کودک کش ایجاد کرده است رهایی یابد.
خداوند به حق حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) صهیونیست بین المللی و اربابانش را هرچه سریعتر از صفحه گیتی محو و نابود کند، ان شاءالله.
مجری:
خیلی ممنونم. دوستان عزیز اگر در هفتههای گذشته همراه برنامه «حبل المتین» بوده باشید، می دانید که گاهی مناسبتهایی پیش میآمد و موضوعات ما تغییر میکرد.
به طور کلی از روزهای ابتدایی ماه محرم الحرام بحثی را در محضر حضرت استاد آغاز کردیم تحت عنوان عوامل و ریشههای واقعه عاشورا و کربلا.
ان شاءالله حضرت استاد خلاصهای را خدمتتان ارائه خواهند داد، اما من عرض میکنم این را گفتیم که اگر واقعه عاشورا رخ داد و آن جنایت برای همیشه تاریخ باقی ماند ریشههایی داشت.
در واقعه عاشورا فرزند عزیز رسول خدا را به آن شکل به شهادت رساندند، بدن حضرت را تکه تکه کردند، سر مقدسش را از بدن جدا کردند، فرزندان و اهلبیتش را برخی شهید و برخی به اسارت بردند و جسارتهایی که به ساحت اهلبیت عصمت و طهارت شد.
دهها هزار نفر هم یا کمک کار بودند و یا یاری کننده یزید و یزیدیان بودند و یا تماشاگر بودند. این جنایات یک شبه و یک روزه و یک هفتهای اتفاق نیفتاد، بلکه مقدماتی داشت که استاد توضیح دادند.
سالهای سال در طول تاریخ اتفاقاتی افتاد که حتی ریشههای آن را باید در زمان پیغمبر اکرم جستجو کرد. این اتفاقات نهایتاً منجر به این شد که در کمتر از پنجاه سال از رحلت پیغمبر اکرم اینطور جنایت انجام شد و فرزند عزیز رسول خدا را به شهادت رساندند.
حضرت استاد شما خلاصهای از مباحث گذشته را بفرمایید، ان شاءالله بنده سؤالات بعد را عرض میکنم.
خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته پیرامون ریشه های واقعه عاشورا
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
همانطور که عزیزمان هم اشاره کردند، قضیه شهادت فرزند نبی مکرم اسلام در حدود پنجاه سال بعد از رحلت رسول گرامی اسلام در حقیقت واقعه دردناکی است که باید ریشهها و عوامل آن بررسی شوند تا در عصر ما از تکرار آن جلوگیری شود.
در هر عصری یزیدی و حسینی هست. تجلی یزید به صورتهای گوناگون و تجلی حضرت سیدالشهدا هم به صورتهای گوناگون است.
مادامی که تاریخ را ورق نزنیم و بازخوانی دقیق تاریخ و بازخوانی بی تعصب تاریخ را نداشته باشیم، قطعاً سر ما کلاه خواهد رفت و ناخودآگاه در صفی قرار میگیریم که سپاهیان یزید قرار گرفتهاند. آنها هم انسانهای لامذهب و بی دینی نبودند. آنها اهل نماز و روزه و نماز شب و قرآن خواندن بودند.
یک عده از روی عناد، یک عده از روی جهل و یک عده از روی ترس و یک عده روی هوای نفس و رسیدن به مقام و ثروت این چنین جنایتی را مرتکب شدند که در هر عصری تمام نسلها شدیدترین نفرین و لعن خود را نثار آنها میکنند. اگر خدای نکرده در این عصر هم ما حسین و حسینهای زمان را یاری نکنیم، بدانیم که در آینده نسلهای بعدی لعن و نفرینشان نثار ما خواهد شد.
ما عرض کردیم تمامی این قضایا در یک جمله خلاصه میشود و آن بحث عادی سازی مخالفت با رسول اکرم و عادی سازی مخالفت با قرآن کریم است. مخالفت با قرآن کریم هم مخالفت با پیغمبر اکرم است و فرقی نمیکند. باید این دو مسئله را خوب موشکافی کنیم و ببینیم در تاریخ چه حوادثی رخ داد و چه مسائلی دست به دست هم داد که منجر به شهادت سرور آزادگان شد.
ما در این زمینه مفصل صحبت کردیم و در جلسات قبل گفتیم وقتی بنی امیه روی کار آمدند، در زمان پیغمبر اکرم عقده و کینه حضرت را به دل داشتند و بیست و سه سال با نبی گرامی اسلام جنگیدند.
در قضیه فتح مکه در زیر شمشیر برّان یاران رسول اکرم به ظاهر اسلام پذیرفتند، اما این کینهها در دل بود و مراقب بودند تا این کینهها را با انواع مختلف بروز دهند. آنها یک روز با سب امیرالمؤمنین کینههای خود را بروز میدادند، زیرا میدانستند که همه شنیدهاند پیغمبر اکرم فرمود:
«من سَبَّ عَلِیاًّ فَقَدْ سبنی»
هرکسی به علی بن أبی طالب ناسزا بگوید به من ناسزا گفته است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6، ص 323، ح 26791
آنها از ترس مسلمانان نمیتوانستند به پیغمبر اکرم ناسزا بگویند، اما به علی بن أبی طالب ناسزا میگفتند که سب و شتم او مساوی با سب و شتم پیغمبر اکرم بود.
در جلسه گذشته هم اشاره کردیم که در حقیقت بنی امیه انتقام رسول اکرم را از امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهدا گرفتند.
ما در این زمینه نمونهای هم عرض کردیم که «ابن ابی الحدید معتزلی» در کتاب «شرح نهج البلاغه» آورده است که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرماید:
«اللهم إنی أستعدیک علی قریش»
خدایا مرا در برابر قریش یاری کن.
«فإنهم أضمروا لرسولک ضروبا من الشر و الغدر فعجزوا عنها»
زیرا قریش میخواستند به پیغمبر تو ضرر برسانند و نسبت به پیغمبر حیله کنند اما عاجز ماندند.
«و حلت بینهم و بینها فکانت الوجبة بی و الدائرة علی»
خدایا تو پیغمبرت را از شرّ قریش حفظ کردی. سپس انتقام پیغمبرت را از من گرفتند و تمام توطئهها را بر سر من درمی آورند.
«اللهم احفظ حسنا و حسینا»
خدایا حسن و حسینم را از شرّ قریش حفظ کن.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 298، ح 413
این خود رمزی است! در حقیقت علت اصلی آنچه بر امام حسن مجتبی و سرور آزادگان حضرت سیدالشهدا گذشت، «أضمروا لرسولک ص ضروبا من الشر و الغدر» بود. در حقیقت آنها میخواستند به پیغمبر ضربه بزنند و نتوانستند. عاقبت انتقام پیغمبر اکرم را از امیرالمؤمنین گرفتند.
ما روایت دیگری نقل کردیم که صحابه از امیرالمؤمنین سؤال میکنند:
«یا أمیر المؤمنین أ رأیت لو کان رسول الله ترک ولدا ذکرا قد بلغ الحلم و آنس منه الرشد أ کانت العرب تسلم إلیه أمرها»
یا امیرالمؤمنین! اگر پیغمبر فرزند ذکوری داشت که به بلوغ میرسید و از نظر استعداد در حد خلافت بود، آیا اعراب تسلیم پسر پیغمبر میشدند؟!
«قال لا بل کانت تقتله إن لم یفعل ما فعلت»
حضرت فرمود: خیر، بلکه او را میکشتند اگر کاری که من کردم را نمیکرد.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 298، ح 414
کاری که امیرالمؤمنین کردند سکوتی دردآور بود، آنچنان که در خطبهای در «نهج البلاغه» میفرمایند:
«فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَی تُرَاثِی نَهْبا»
به همین دلیل شکیبایی پیشه کردم در حالی که گویی در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلویم را گرفته بود، زیرا با چشم خود میدیدم میراثم به غارت میرود.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 48، خ 3
اگر این چنین نمیکرد قریش فرزند پیغمبر را هم به قتل میرساندند. نمونه آن قضیه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تنها فرزند پیغمبر اکرم است. ببینید بنی امیه با حضرت چکار کردند. همین کار را با فرزند ذکور پیغمبر هم میکردند.
ما در این زمینه مفصل صحبت کردیم. حال اگر سؤال جدیدی هست من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
حضرت استاد سلامت باشید. حضرتعالی در برنامههای گذشته هم اشاره کردید که یکی از علتهایی که منجر به حادثه عاشورا و واقعه کربلا شد، سب و شتمی بود که معاویه راه انداخت و در طول سالها این کار بر روی منابر انجام میشد.
میخواهم ببینم انگیزه معاویه از گسترش سب و شتم مولا و آقایمان حضرت امیرالمؤمنین در جامعه اسلامی چه بود. جامعه، جامعهای اسلامی است و امیرالمؤمنین هم خلیفه چهارم مسلمین و صحابه بودند. حضرت استاد این انگیزه چه بود؟!
رسیدن به حکومت؛ انگیزه مهم معاویه از ترویج سب امیرالمؤمنین (سلام الله علیها)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این کار میتواند دو انگیزه داشته باشد. اولین مورد همانی بود که عرض کردم انتقام رسول الله را از امیرالمؤمنین گرفتند. قرآن کریم میفرماید:
(وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا)
و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند که به آن نرسیدند.
سوره توبه (9): آیه 74
این افراد تلاش کردند پیغمبر اکرم را بکشند اما نتوانستند. دوستان کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» و «المحلی» اثر «ابن حزم» جلد یازدهم صفحه 224 کتاب الحد باب حد المرتد را ملاحظه کنند و ببینند چه کسانی بودند و چه افکاری داشتند.
نکته دیگری که در اینجا میتوانم عرض کنم این است که صحابه از سال سوم بعثت از نبی گرامی اسلام شنیده بودند که حضرت فرمودند: علی بن أبی طالب برادر و جانشین و خلیفه من است. در کتاب «تاریخ طبری» آمده است:
«فأخذ برقبتی ثم قال إن هذا أخی ووصی وخلیفتی فیکم فاسمعو له وأطیعوا»
رسول خدا که چنین دید، دست بر گردن من انداخت و فرمود: براستی که او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. از او شنوایی داشته و یاریاش کنید.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 542 - 543، باب ذکر الخبر عما کان من أمر نبی الله
این روایت در کتاب «الکامل لابن اثیر» و کتب دیگر مفصل نقل شده است. رسول گرامی اسلام در جای دیگر فرمودند:
«أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
در کتاب «السنة» اثر «ابن ابی عاصم» این روایت با سند صحیح از «البانی» نقل شده است. همچنین «مسند أحمد بن حنبل» این روایت را نقل کرده است. همچنین روایت:
«أنت امام کل مؤمن ومؤمنة، وولی کل مؤمن ومؤمنة بعدی»
المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، 1414ق، مؤسسة النشر الإسلامی، ص 61، ح 31
کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سه صفحه 138 هم این روایت را نقل کرده است. این روایات را همه مردم شنیده بودند. معاویه دید که اگر این مباحث در میان مردم منتشر شود، باید بساط حکومتش را برچیند. او دید بساط حکومتش وابستگی به این دارد که بغض علی بن أبی طالب را در جامعه منتشر کند و مردم را نسبت به امیرالمؤمنین بدبین کند.
این تصمیم از همان سال اول که با امام حسن (علیه السلام) مصالحه کردند این قضیه شروع شد. در عهدنامهای که میان امام حسن مجتبی و معاویه نوشته شد هم موجود است که او حق ندارد امیرالمؤمنین را سب کند.
بنی امیه در منطقه شام امیرالمؤمنین را سب میکردند، حال ایشان در منطقه حجاز آمده است. معاویه گفت: این شرط را قبول ندارم. حتی شرط کردند در مجلسی که امام حسن مجتبی حضور دارند امیرالمؤمنین را سب نکنند. معاویه این شرط را قبول کرد، اما به آن عمل نکرد.
جالب این است که در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 آمده است که «مروان حکم» در جلسهای که امام سجاد (علیه السلام) هم در آنجا حضور داشتند، گفت:
«ما کان فی القوم أحد أدفع عن صاحبنا من صاحبکم یعنی علیا عن عثمان قال قلت فما لکم تسبونه علی المنبر قال لا یستقیم الأمر إلا بذلک»
در قضیه هجوم به خانه عثمان هیچکسی مثل علی بن أبی طالب از عثمان دفاع نکرد. امام سجاد فرمود: پس چرا علی را بالای منبر سب میکنید؟ مروان حکم گفت: اصلاً قوام حکومت ما با سب علی بن أبی طالب است.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 438
«بلاذری» متوفای 279 هجری در کتاب «أنساب الأشراف» جلد اول صفحه 295 نقل میکند که «مروان حکم» گفت:
«ما کان أحد أکفّ عن صاحبنا من صاحبکم قال: فلم تشتمونه علی المنابر؟ قال: لا یستقیم لنا هذا إلا بهذا»
هیچکسی از عثمان همانند علی بن أبی طالب دفاع نکرد. امام سجاد فرمود: پس چرا علی را بالای منبر سب میکنید؟! مروان حکم گفت: خلافت و حکومت ما جز با سب علی بن أبی طالب دوام ندارد.
أنساب الأشراف، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری (المتوفی: 279 هـ)، ج 1، ص 295، باب وأما أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام
این قضیه خیلی واضح و روشن است و در آن هیچ مسئلهای نیست! خلافت و امامت و وصایت علی بن أبی طالب را همه شنیدهاند. تنها راهی که میتواند جلوی این شنیدهها را بگیرد، این است که روایاتی جعل کنند که حتی در کتب صحاح اهل سنت هم موجود است.
در کتب صحیحین آمده است که پیغمبر اکرم دشمنی سختتر از آل أبی طالب نداشت. در کتب متعدد اهل سنت نظیر «ثقات» اثر «ابن حبان» آمده است که کسی از طرف معاویه خدمت امیرالمؤمنین آمد و نامهای آورد. امیرالمؤمنین مهر را شکستند و دیدند نامه خالی است. حضرت فرمودند: در شام چه خبر بود؟! راوی گفت:
«وقد ترکت ستین ألف شیخ یبکون تحت قمیص عثمان»
شصت هزار پیرمرد را در شام پشت سر گذاشتم که زیر پیراهن عثمان گریه میکردند.
«فقال علی أمنی یطلبون دم عثمان»
علی بن أبی طالب فرمود: آیا خون عثمان را از من میخواستند؟!
الثقات، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، دار النشر: دار الفکر - 1395 - 1975، الطبعة: الأولی، تحقیق: السید شرف الدین أحمد، ج 2، ص 276، باب ذکر وصف رسول الله
«ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» در کتاب «البدایة و النهایة» مینویسد:
«ترکت سبعین ألف شیخ یبکون تحت قمیص عثمان وهو علی منبر دمشق فقال علی اللهم إنی أبرأ إلیک من دم عثمان »
هفتاد هزار پیرمرد را در شام پشت سر گذاشتم که زیر پیراهن عثمان گریه میکردند.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 230، باب ثم دخلت سنة ست وثلاثین من الهجرة
ملاحظه کنید گفتن و شنیدن هفتاد هزار پیرمرد خیلی آسان است، اما نسبت به جمعیت آن زمان عبارت بسیار سنگینی است. هفتاد هزار نفر از شیوخ شام زیر پرچم خونین عثمان گریه میکردند. در بعضی از منابع آمده است که انگشتان بریده «رمله» همسر عثمان را هم کنار آن آویزان کرده بودند و مردم گریه میکردند!!
در کتاب «تاریخ ابن خلدون» جلد دوم بخش دوم صفحه 153 و کتاب «معالم الفتن» و کتب متعدد دیگر این مطلب را آوردهاند با سند معتبر از «مروان» که در قضیه عثمان کسی مثل امیرالمؤمنین از عثمان دفاع نکرد و واقعاً هم به همین شکل بود.
تنها کسی که در محاصره آب و غذا به خانه عثمان رساند، امیرالمؤمنین بود که توسط امام حسن مجتبی (علیه السلام) این کار را انجام دادند. با این حال این افراد با این وضع بغض علی بن أبی طالب را در دل مردم کاشتند.
وقتی در شام این قضایا صورت گرفت، راوی میگوید: قبل از آنکه کاروان اسرا به شام بیایند و سخنرانی حضرت زینب و حضرت سجاد برای ما نقل شود، ما تصور میکردیم که پیغمبر اکرم خویشاوندی غیر از بنی امیه ندارد!! تنها خویشاوند پیغمبر بنی امیه هستند. حضرت زینب کبری و امام سجاد این بساط چندین ساله معاویه را به هم زدند و پرده را پاره کردند و افشاگری و جهاد تبیین انجام دادند.
یکی از مراجع بزرگوار عظام تقلید در جلسهای در حضور علمای اهل سنت فرمودند: دین شما هم مدیون امام حسین است. الآن که شما مسلمان هستید ولو سنی هستید دینتان مدیون امام حسین است. اگر امام حسین نبود، بنی امیه آنچنان اسلام را نابود میکردند که نه ما و نه شما اصلاً از اسلام خبری نداشتیم.
وقتی یزید بن معاویه میگوید:
«لعبت هاشم بالملک بلا * ملک جاء ولا وحی نزل»
شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، اسم المؤلف: عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، دار النشر: دار بن کثیر- دمشق - 1406 هـ، الطبعة: ط 1، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ج 1، ص 69، باب سنة إحدی وستین
کاملاً قضایا مشخص است. بنابراین اهل سنت باید در رابطه با حضرت سیدالشهدا قدردانی کنند، قدری تاریخ بازخوانی شود و ببینند حضرت سیدالشهدا و اهلبیتش برای بیمه کردن اسلام و نجات اسلام از دست اشرار چکار کردند.
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در نامه 53 به «مالک اشتر» به صراحت این مطالب را بیان میفرمایند و مینویسند:
«فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَار یعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیا»
اسلام در دست اشرار به اسارت گرفته شده بود. در مسائل دینی ملاک آنها هوای نفس خودشان بود و از دین دنیاطلبی را میخواستند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 435، خ 53
حضرت در جای دیگر میفرمایند:
«وَ ذَهَلُوا فِی السَّکرَة عَلَی سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْن»
این افراد آنچنان سرمست مقام شدند که همانند سنت آل فرعون عمل میکردند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی،، ص 209، ص 150
بنده در جلسه گذشته مطالبی از کتاب «سیر أعلام النبلاء» و کتابهای دیگر نشان دادم که به صراحت می گویند:
«کانت بنو أمیة إذا سمعوا بمولود اسمه علی قتلوه»
اگر بنی امیه میشنیدند کسی نام فرزند خود را علی گذاشته، فرزند او را ذبح میکردند.
این همان کاری بود که فرعون میکرد.
«فبلغ ذلک رباحا فغیر اسم ابنه»
این خبر به رباح رسید و او نام فرزند خود را عوض کرد.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 5، ص 102، باب 35 علی بن رباح
آقای «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تهذیب التهذیب» همین تعبیر را نقل میکند:
«کان بنو أمیة إذا سمعوا بمولود اسمه علی قتلوه فبلغ ذلک رباحا فقال هو علی»
و نسبت به «علی بن رباح» مینویسد:
«وکان یغضب من علی ویحرج علی من سماه به»
او از نام علی غضبناک بود و برای او دردآور بود که نام او را علی گذاشتند.
تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 7، ص 280، ح 541
اصلاً نام «علی» به یک نام منفور در جامعه تبدیل شده بود. آیا از این طرز فکر جز قتل امام حسین و حادثه کربلا خروجی دیگری میتوان انتظار داشت؟! «ابن حجر» در کتاب «لسان المیزان» جلد چهارم صفحه 210 نسبت به «علی بن جهم» مینویسد:
«أنه کان یلعن أباه لم سماه علیا»
او پدرش را لعنت میکرد که چرا نامش را علی گذاشته است.
لسان المیزان، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت - 1406 - 1986، الطبعة: الثالثة، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند -، ج 4، ص 210، ح 558
ملاحظه کنید بنی امیه و معاویه در جامعه چکار کردند! این در حالی است که خلیفه دوم نسبت به علی بن أبی طالب میگفت:
«و الله لو لا سیفه لما قام عمود الإسلام»
اگر شمشیر علی بن أبی طالب نبود پرچم اسلام برافراشته نمیشد.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 12، ص 82
در قضیه جنگ بدر تمام مسلمانان سی و پنج نفر کشته بودند، در حالی که امیرالمؤمنین به تنهایی سی و پنج نفر را کشته بود. در جنگ احد همه صحابه همانند بز کوهی فرار کردند و رفتند، اما علی بن أبی طالب ماند و بدن مبارکشان نزدیک به هشتاد زخم برداشت. حضرت همانند پروانه اطراف وجود نبی گرامی اسلام چرخید و نگذاشت رسول اکرم به شهادت برسد.
اگر جوانمردی و ایثار علی بن أبی طالب در جنگ احد نبود، اصلاً از اسلام و رسول اکرم خبری نبود. صحابه همگی بالای کوه فرار کرده بودند و آیه شریفه:
(وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکمْ وَ مَنْ ینْقَلِبْ عَلی عَقِبَیهِ فَلَنْ یضُرَّ اللَّهَ شَیئا)
محمد (ص) فقط فرستاده خدا بود و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب برمیگردید؟ (و با مرگ او اسلام را رها کرده به دوران کفر و بت پرستی بازگشت خواهید کرد) و هر کس به عقب بازگردد هرگز ضرری به خدا نمیزند.
سوره آل عمران (3): آیه 144
در جنگ حنین سپاه اسلام دوازده هزار نفر بود. بنده گاهی اوقات که این وقایع را تصور میکنم مغزم سوت میکشد. دوازده هزار نفر فرار کردند و جز تعداد انگشت شماری باقی نماند که یکی از آنها علی بن أبی طالب بود.
وقتی از خلیفه پرسیدند چه شد، او گفت: قضا و قدر الهی این بود که ما فرار کنیم!! بنابراین قضا و قدر الهی هم این بود که علی بن أبی طالب را سب کنند. قضا و قدر الهی این بود که امام حسین کشته شود!!!
اگر قرار باشد همه چیز را به قضا و قدر الهی واگذار کنیم، دیگر سنگی روی سنگ بند نمیشود. هدف اصلی این افراد این بود که بغض علی بن أبی طالب را در جامعه نهادینه کنند و کسی جرئت نکند اسم علی بن أبی طالب را ببرد یا نام فرزند خود را علی بگذارد.
وقتی در عاشورا امام حسین از سپاهیان عمر بن سعد سؤال میپرسد: چرا مرا میکشید؟! مگر من چه گناهی کردم؟! آنها در جواب می گویند:
«إنا نقتلک بغضا لابیک»
ینابیع المودة لذوی القربی، المؤلف: الشیخ سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی (1220 - 1294 ه)، تحقیق: سید علی جمال اشرف الحسینی، ج 3، ص 72، باب 80
این مسائل خیلی دردآور است. جز حضرت امام خمینی در وصیتنامه سیاسی – الهیشان کسی جرئت نمیکند اینطور نسبت به بنی امیه صحبت کند. وقتی بنده این تعبیر امام خمینی را نگاه میکنم، لذت میبرم. ایشان مینویسند:
"آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملتها بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الأبد و می دانید که لعن و نفرین فریاد از بیداد بنی امیه (لعنهم الله) با آنکه آنان منقرض شدند و به جهنم رهسپار شدند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریاد ستم شکن است!"
این قضیه خیلی واضح و روشن است. اگر الآن غیر از امام خمینی کسی چنین حرفی بزند، هم اهل سنت شورش میکنند و هم تقریبیهای تخریبی. آنها فریاد میزنند که شما چکار میکنید!!؟
این آخرین فرمایش و وصیتنامه حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) است. امام خمینی در طول حیاتشان فرمایشات زیادی داشتند، اما این در حقیقت برای همگان حجت است. نکته دیگری که امام خمینی مطرح میکند، این است که میفرماید: حدیث ثقلین حجت برای همه اهل سنت است. اگر برای عوام عذری باشد، برای علمای اهل سنت عذری پذیرفته نیست.
آیا بهتر از این میتوان گفت؟! من نمیدانم که ما به دنبال چه هستیم!! آقایانی که خودشان را در خط امام و رهبری میدانند، چرا یک دفعه نمیآیند در صحبتها و فضای مجازی وصیتنامه سیاسی – الهی امام خمینی را تحلیل کنند. حداقل بیایند بر وصیتنامه امام شرحی بزنند و بگویند نستجیر بالله امام خمینی اشتباه کرده است.
بنده به یاد دارم سال 1394 آقای روحانی در سالگرد رحلت امام خمینی گفت: آثار امام خمینی مرکبهای خشکیده است و افراد متحجر دارند به آنها استناد میکنند!!
اگر این نگاه است که باید فاتحه همه چیز را بخوانیم، اما اگر قرار است همان راه و روشی که امام خمینی بنیانگذاری کرد و مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید آن را ادامه میدهند را دنبال کنیم گمان نمیکنم هیچکدام از مراجع از حرف امام خمینی کوتاه بیایند.
فرمایش امام خمینی فرمایش شیعه است و گمان نمیکنم مراجع به اندازه سر سوزنی از فرمایش امام خمینی کوتاه بیایند. فرمایش امام خمینی فرمایش یک عالم یا مجتهد یا رهبر نیست، بلکه به عنوان حرف شیعه است که ایشان دارد مطرح میکند.
به قول آیت الله جوادی آملی اگر این قیام نبود برای اهل سنت هم از اسلام خبری نبود و شیعیان و اهل سنت همگی بی دین و لامذهب و زندیق شده بودند. ما همین اسلامی که الآن هست را مدیون خون پاک سرور آزادگان هستیم.
من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
خیلی ممنونم. یادی از جمله تاریخی حضرت امام خمینی کنیم که فرمودند: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگداشته است. این هم درواقع ادامه همان شهادت و قیام حضرت سیدالشهداست. اگر ما در ماه محرم و صفر عزای مولایمان حضرت سیدالشهدا را برپا میکنیم، درواقع به نوعی اسلام را حفظ میکنیم. این هم ثمره خون مولا و اربابمان امام حسین (علیه السلام) است.
اتفاقاً الآن میبینیم که برخی از رزمندگان مقاومت در غزه و حماس از حضرت سیدالشهدا الگو گرفتند. مادری که نام حسن و حسین را میبرد و فریاد می زند: شما رحم و مروت ندارید!
هنوز میبینیم که نام امام حسین (علیه السلام) در همه عالم زنده است. البته کسانی که در طول سالها تلاش کردند نام مولا امیرالمؤمنین را کمرنگ کنند و از بین ببرند و شتم و سب کنند، خودشان نابود شدند و به زباله دان تاریخ پیوستند!!
وقتی به شام و سوریه میروید، میبینید که قبر معاویه (لعنة الله علیه) یک زباله دان است و هیچکسی حاضر نیست به آنجا برود.
وقتی بنده به قبرستان باب الصغیر رفتم از چند نفر از سوریها پرسیدم که قبر معاویه کجاست، اما آنها حتی حاضر نشدند نام او را بر زبان جاری کنند. آنها اهل سنت هم بودند و شیعه نبودند، اما اصلاً حاضر نشدند اسم او را بر زبان بیاورند و بگویند این قبر کیست.
معاویه رفت و نابود شد، اما نام وجود نازنین مولا و آقایمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بر تارک همه عالم میدرخشد و حرم نورانی و باصفا و بافضیلتش را میبینید که مثل خورشید است. ان شاءالله همچنان بر زبانمان «یا علی مدد» جاری شود.
الحمدلله رب العالمین. خدایا از تو ممنونیم و تمام عمر سجده بر خاک میساییم و شاکر این نعمت بزرگ هستیم. نعمت ولایت و محبت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب آقاجانمان که سرور همه عالم هستند.
دوستان عزیز همچنان در کنار شما هستیم. برنامه زنده «حبل المتین» از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» تقدیم حضور شما میشود و در محضر حضرت استاد حسینی قزوینی هستیم.
بحثی که تقدیم میکردیم و ادامه خواهیم داد، عوامل و ریشههای عاشورا هست. البته تا چند دقیقه دیگر که بحث را به جایی برسانیم ادامه خواهیم داد و سپس در خدمت دوستان بینندهای که مایل بودند روی خط ارتباطی بیایند هستیم. فرقی نمیکند عزیزان شیعه یا اهل سنت یا آقایان وهابی باشد. آنتن در اختیار بینندگان عزیز هست جهت اینکه ارتباط برقرار کنند و روی خط ارتباطی بیایند.
حضرت استاد میخواهیم ببینیم که آیا در کتب اهل سنت به صراحت لعن بنی امیه و شخص معاویه با سند صحیح آمده است یا خیر؟!
لعن «معاویه» توسط رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مصادر اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
به نکته زیبایی اشاره کردید. یکی از عقدههایی که در گلوی بنی امیه و طرفداران بنی امیه گیر کرده بود و شاید خواستند با شهادت حضرت سیدالشهدا مرهمی بر زخم گلوی استخوان خوردهشان باشد، لعن رسول الله نسبت به بنی امیه و معاویه است.
در رابطه با بنی امیه ما مطالب زیاد داریم. بنده تنها به چند مورد اشاره میکنم و عبور میکنم. قرآن کریم در آیه 60 از سوره مبارکه اسراء میفرماید:
(وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَیناک إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیاناً کبِیرا)
ما آن رؤیایی را به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود، همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کردهایم، ما آنها را تخویف (و انذار) میکنیم اما جز بر طغیانشان افزوده نمیشود.
سوره اسراء (17): آیه 60
شجره ملعونه در قرآن چه کسانی هستند؟! در کتاب «عمدة القاری» اثر «بدرالدین عینی» جلد نوزدهم صفحه 30 بحثی تحت عنوان شجره ملعونه مطرح شده است. در اینجا آمده است:
«رأی رسول الله بنی أمیة ینزون علی منبره نزو القردة فساء ذلک، فما استجمع ضاحکاً حتی مات»
پیغمبر اکرم دیدند بنی امیه دارند همانند میمون از منبر حضرت بالا و پایین میروند. حضرت غمگین شدند و بعد از آن دیگر حضرت را کسی خوشحال ندیدند تا زمانی که از دنیا رفتند.
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 19، ص 30، ح 6174
«قرطبی» متوفای 671 هجری است و کتاب «تفسیر قرطبی» خلاصه تفسیر شش قرن اول اسلام است. ایشان در این کتاب ذیل سوره اسراء همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«إنما هذه الرؤیا هی أن رسول الله کان یری بنی أمیة ینزون علی منبره نزو القردة فاغتم لذلک وما استجمع ضاحکا من یومئذ حتی مات»
پیغمبر دیدند بنی امیه دارند همانند میمون از منبر حضرت بالا و پایین میروند. بعد از آن کسی پیغمبر را خوشحال ندیدند تا زمانی که از دنیا رفتند.
الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 10، ص 283، باب الإسراء: (60) وإذ قلنا لک... ..
«آلوسی» هم همین تعبیر را دارد. آیه 28 و 29 از سوره مبارکه ابراهیم که خداوند عالم میفرماید:
(أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ یصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرار)
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند و جمعیت خود را به دار البوار (نیستی و نابودی) کشاندند. (دار البوار همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد میشوند و بد قرارگاهی است.
سوره ابراهیم (14): آیات 28 و 29
«طبری» که امام المفسرین هست، در کتاب «تفسیر» خود جلد سیزدهم وقتی به این آیه میرسد، مینویسد:
«هما الأفجران من قریش بنو المغیرة وبنو أمیة»
آنها دو قبیله فاجر به نامهای بنی مغیره و بنی امیه بودند.
«فأما بنو المغیرة فکفیتموهم یوم بدر وأما بنو أمیة فمتعوا إلی حین»
بنی مغیره در روز بدر به درک واصل شدند، اما بنی امیه مدتی هستند.
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 13، ص 219، باب إبراهیم: (28 - 29) ألم تر إلی... ..
«حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد دوم همین تعبیر را دارد و ذیل این آیه مینویسد:
«هم الأفجران من قریش بنو أمیة وبنو المغیرة فأما بنو المغیرة فقد قطع الله دابرهم یوم بدر وأما بنو أمیة فمتعوا إلی حین»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 2، ص 383، ح 3343
«ابن کثیر دمشقی» هم در کتاب «تفسیر» خود همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«هم الأفجران من قریش بنو أمیة وبنو المغیرة فأما بنو المغیرة فأهلکوا یوم بدر وأما بنو أمیة فمتعوا إلی حین»
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 2، ص 539، باب إبراهیم ) 28 - 30 ) ألم تر إلی... ..
جالب این است که «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» روایت صحیحی نقل میکند که پیغمبر اکرم فرمود:
«إن أهل بیتی سیلقون من بعدی من أمتی قتلا وتشریدا»
اهلبیت من بعد از من گرفتار شهادت و در به دری خواهند شد.
«وإن أشد قومنا لنا بغضا بنو أمیة وبنو المغیرة وبنو مخزوم»
بدترین و دشمنترین قوم نسبت به اهلبیت من بنی امیه و بنی مغیره و بنی مخزوم هستند.
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 4، ص 534، ح 8500
رسول اکرم این قضایا را پیش بینی کرده و به صراحت بیان کرده بودند. بنابراین میبینیم «بخاری» فضائل صحابه نظیر عمر بن خطاب و ابوبکر و عثمان را میآورد، اما وقتی به معاویه میرسد مینویسد: «باب: ذکر معاویه»، یعنی فضائل و مناقب نمیآورد.
«ابن حجر عسقلانی» هم در این خصوص در کتاب «فتح الباری شرح صحیح بخاری» مینویسد:
«ولم یقل فضیلة ولا منقبة لکون الفضیلة لاتؤخذ من حدیث الباب فأشار بهذا إلی ما اختلقوه لمعاویة من الفضائل مما لا أصل له»
نگفت فضایل و مناقب بنی امیه. زیرا روایتی در فضیلت و منقبت معاویه نداریم. هر روایتی که در فضیلت معاویه نقل کردهاند همگی جعلی است.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 7، ص 104، ح 3555
این قضیه خیلی واضح و روشن است. «ابن تیمیه» هم در «منهاج السنة» مینویسد:
«وضعوا لمعاویة فضائل ورووا أحادیث عن النبی فی ذلک کلها کذب»
یک سری فضائل و روایاتی برای معاویه نقل کردهاند که تمامی آنها دروغ است.
منهاج السنة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 400
وقتی «ابن تیمیه» این مطلب را بیان میکند، بنده احساس میکنم عزیزان اهل سنت ما باید دقت بیشتری داشته باشند.
این قضایا در رابطه با تمامی بنی امیه بود. حال نسبت به معاویه «بزار» متوفای 292 هجری در کتاب «البحر الزخار المعروف بالمسند البزار» جلد نهم صفحه 286 مینویسد که پیغمبر اکرم نشسته بودند و مردی سوار بر شتر بود. شخصی جلوی شتر را گرفته بود و شخص دیگری هم پشت شتر را گرفته بود. پیغمبر اکرم فرمودند:
«لعن الله القائد والسائق والراکب»
خداوند لعنت کند کسی را که بالای شتر است، کسی که پشت سر شتر است و کسی که جلوی شتر است.
البحر الزخار، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق البزار، دار النشر: مؤسسة علوم القرآن, مکتبة العلوم والحکم - بیروت, المدینة - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ج 9، ص 286، ح 3839
در کتاب «مجمع الزوائد» اثر «هیثمی» هم همین تعبیر آمده است. در کتاب «تاریخ طبری» جلد پنجم صفحه 622 آمده است:
«وقد رآه مقبلا علی حمار ومعاویة یقود به ویزید ابنه یسوق به»
ابوسفیان بالای الاغی نشسته بود، معاویه افسار الاغ را گرفته بود و یزید برادر معاویه داشت الاغ را هل میداد.
«لعن الله القائد والراکب والسائق»
خداوند کسی که بالای الاغ است و کسی که پشت سر الاغ است و کسی که جلوی الاغ است را لعنت کند.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 5، ص 622، باب ذکر الخبر عما کان فیها من الأحداث الجلیلة
از این واضحتر و روشنتر؟! این کتاب «کافی» و دیگر کتب شیعه نیست!! کتاب «مجمع الزوائد» اثر «هیثمی» هم در جلد اول این روایت را میآورد:
«لعن الله القائد والسائق والراکب»
و در مورد سند روایت مینویسد:
«رواه البزار ورجاله ثقات»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 1، ص 113، باب منه فی المنافقین
بازهم در کتاب «اخبار البشر» اثر «ابو الفداء» که یکی از کتب معتبر اهل سنت است، آمده است:
«ورأی النبی أبا سفیان مقبلاً ومعاویة یقوده، ویزید أخو معاویة یسوق به، فقال: " لعن الله القائد والراکب والسائق"»
پیغمبر دید ابوسفیان بالای الاغی نشسته بود، معاویه افسار الاغ را گرفته بود و یزید برادر معاویه داشت الاغ را هل میداد. حضرت فرمود: خداوند کسی که بالای الاغ است و کسی که پشت سر الاغ است و کسی که جلوی الاغ است را لعنت کند.
المختصر فی أخبار البشر، المؤلف: أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی بن محمود، صاحب حماة (المتوفی: 732 هـ)، الناشر: المطبعة الحسینیة المصریة، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 57، باب خلافة أبی العباس
ما دو نفر به نام یزید داریم؛ یک نفر برادر معاویه است و دیگری پسر معاویه است. یزید برادر معاویه بعد از فتح شام توسط خلیفه اول حاکم شام شد و تا سال هفده هجرت حکومت میکرد. سال هفده هجرت در شام مرض طاعون آمد و یزید به این واسطه مُرد. خلیفه دوم به جای یزید برادرش معاویه را فرستاد و او از سال هفدهم هجری تا آخر عمر حاکم منطقه شامات بود.
مجری:
استاد این قضیه که پیغمبر اکرم این چنین فرمودند مربوط به مکه است یا مدینه؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ابوسفیان و دیگران در زمان پیغمبر اکرم هیچ محلی از اعراب نداشتند. ظاهر قضیه این است که شاید این قضیه مربوط به مکه باشد. این افراد داشتند میرفتند و پیغمبر اکرم آنها را لعنت کرده است. بعید هم نیست که این قضیه در مدینه رخ داده باشد، زیرا این افراد بعد از فتح مکه به مدینه آمدند.
حضرت امیرالمؤمنین در خطبه شانزدهم «نهج البلاغه» به صراحت میفرماید:
«فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیهِ أَظْهَرُوه»
قسم به خدایی که دانه را شکافت کسانی که در فتح مکه مسلمان شدند، مسلمان نشدند و تنها کفر خود را مخفی کردند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 374، خ 16
جالب این است که بعضی از آقایان تعبیری دارند که تعبیر بسیار زیبایی است. «طبری» از قول یکی از بزرگان مفصل نقل کرده است:
«والعنوا من لعنه الله ورسوله»
لعنت کنید کسی که خدا و پیغمبر او را لعنت کرده است.
«اللهم العن أبا سفیان بن حرب ومعاویة ابنه ویزید بن معاویة ومروان بن الحکم وولده اللهم العن أئمة الکفر وقادة الضلالة وأعداء الدین ومجاهدی الرسول»
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 5، ص 624، باب ذکر الخبر عما کان فیها من الأحداث الجلیلة
کتاب «السنة» اثر «خلال» وقتی این مطالب را مطرح میکند، از قول «عبیدالله بن موسی» نقل میکند که ایشان وقتی حدیثی در لعن معاویه میآورد مردم به او اعتراض میکنند. او میگوید:
«نعم لعنه الله ولعن من لا یلعنه»
خداوند معاویه را لعنت کرده و لعنت میکند هرکسی که معاویه را لعنت نمیکند.
السنة، المؤلف: أحمد بن محمد بن هارون بن یزید الخلال أبو بکر، الناشر: دار الرایة – الریاض، الطبعة الأولی، 1410، تحقیق: د. عطیة الزهرانی، ج 3، ص 505، ح 808
اینها کتب شیعه نیست، بلکه کتب معتبر اهل سنت است. «عبیدالله بن موسی» هم جزو روات ثقه اهل سنت است و کتب «میزان الاعتدال» و دیگر کتب رجالی همه این افراد را تأیید کردهاند.
در کتاب «نهج البلاغه» در خطبه 16 آمده است که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود:
«فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیهِ أَظْهَرُوه»
قسم به خدایی که دانه را شکافت کسانی که در فتح مکه مسلمان شدند، مسلمان نشدند و تنها کفر خود را مخفی کردند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 374، خ 16
در کتاب «مجمع الزوائد» آمده است که «عمار» هم به صراحت میگوید:
«والله ما أسلموا ولکن استسلموا وأسروا الکفر فلما رأو علیه أعوانا أظهروه»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 1، ص 113، باب منه فی المنافقین
همچنین «بلاذری» متوفای 279 هجری که یکی از علمای بزرگ اهل سنت است، در کتاب «أنساب الاشراف» جلد دوم صفحه 121 روایتی نقل میکند که پیغمبر اکرم فرمود:
«معاویة فی تابوت مقفل علیه فی جهنم»
معاویه در تابوت قفل شده در داخل جهنم خواهد بود.
أنساب الأشراف، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری (المتوفی: 279 هـ)، ج 2، ص 121، باب جواب الحسین
این مطالب را ما نقل نکردیم و آقایان به گردن ما نیندازند!! سند روایت هم صددرصد صحیح است و هیچ مشکلی ندارد.
«طبری» هم که یکی از ائمه مورخین است، در کتاب «تاریخ» خود جلد پنجم صفحه 622 مینویسد پیغمبر اکرم نشسته بودند و فرمودند:
«یطلع من هذا الفج رجل من أمتی یحشر علی غیر ملتی فطلع معاویة»
مردی از امت من از این در وارد میشود که در قیامت مسلمان محشور نمیشود. یک مرتبه دیدیم معاویه از در وارد شد.
«قال إن معاویة فی تابوت من نار فی أسفل درک منها»
پیغمبر اکرم فرمود: معاویه در تابوتی از آتش در داخل جهنم خواهد بود.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 5، ص 622، باب ذکر الخبر عما کان فیها من الأحداث الجلیلة
اینها مطالبی است که آقایان اهل سنت آوردهاند، ما که مقصر نیستیم. اگر کسی نسبت به سند روایت هم اشکالی دارد، ما حاضریم در رابطه با سند این روایت هم با مبنای اهل سنت بحث کنیم. هرکدام از آقایان قبول ندارند بیایند با همدیگر بحث کنیم.
به تعبیر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) تمامی بنی امیه به جهنم رهسپار شدند و در آنجا معذب هستند. فرمایش امام خمینی فصل الخطاب است که برگرفته از روایات اهل سنت هم هست، نه روایات شیعه!
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. با توجه به اینکه کمتر از بیست دقیقه از وقت برنامه باقی مانده است، در خدمت مخاطبین عزیز هستیم. ما دوست داریم مخاطبین عزیز هم روی خط ارتباطی بیایند.
بازهم یادآوری میکنم که این تریبون آماده است و در خدمت دوستان مخاطب و بینندگان عزیز هست. بینندگان عزیز میتوانند با این برنامه تماس بگیرند.
اگر الآن یک عزیز اهل سنت زنگ بزند، اولویت ما آنها خواهند بود. آقایان وهابی هم میتوانند روی خط ارتباطی بیایند و اگر نکته یا مطلبی دارند یا حتی سؤال و شبههای دارند ما پاسخگو هستیم.
تماسهای بینندگان برنامه:
جواد آقا از اصفهان روی خط ارتباطی برنامه هستند. سلام، بفرمایید:
بیننده (آقا جواد از اصفهان – شیعه):
سلام عرض شد، وقت شما بخیر. خیلی ممنون از استاد عزیز و شما مجری گرانقدر. یک شبهه قدیمی است که اخیراً در کانالها راه افتاده است، پیرامون همان حدیثی که حضرت امیرالمؤمنین میفرماید: «سلونی قبل أن تفقدونی»
وهابیت ادعا میکنند به با وجود هوش مصنوعی هر سؤالی که بپرسید میتوانید پاسخ آن را دریافت کنید و این میتواند خرافهای باشد که از طرف شیعیان هست. وهابیت این شبهه قدیمی را به روز رسانی و مطرح کردند. خیلی ممنونم اگر استاد پاسخی به این سؤال بدهند.
مجری:
آقا جواد از اصفهان بسیار از شما ممنون و متشکرم. بیننده عزیز بعدی ما جناب آقای بهادری از کرج هستند. آقای بهادری عزیز سلام علیکم، شبتان بخیر؛
بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب آقای اسماعیلی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
درود میفرستم به رزمندگان پرتوان غزه. ان شاءالله به زودی زود با توجه به عنایت حضرت صاحب الزمان پیروزی به نفع مسلمانان حاصل شود.
«بخاری» در روایت 1837 و 4251 و 4259 و 5114 و «مسلم» در روایت 1410 و «احمد بن حنبل» هم با هجده حدیث آورده است که پیامبر عظیم الشأن اسلام میفرماید: چه باران فتنه در خانه شما صحابه میبارد!
کتاب «کنز العمال» در روایت 3313 و «سیوطی» و «تاریخ یعقوبی» آوردهاند که «أنس بن مالک» میگوید ما با رسول خدا نشسته بودیم که حضرت علی بن أبی طالب را دیدند و فرمودند: من و علی بن أبی طالب روز قیامت برای امت حجت هستیم.
کسانی که بعد از من به ناحق خلیفه میشوند، حجت نیستند. بدانید بعد از من کسانی امیر خواهند شد و هرکسی از آنها پیروی کند از من نیست.
حضرت استاد این روایت را شیعه نیاورده است، بلکه علمای محترم و تاریخ نگاران اهل سنت آوردهاند. همچنین از صد و شصت و شش طریق اهل سنت آمده است که رسول خدا فرمود: مصداق تمامی شجره ملعونه بنی امیه و بنی مروان میباشد.
از روزی که حضرت امیرالمؤمنین و شهید خانه نشین شد، آقایان به ما بگویند این شجره ملعونه که در قرآن کریم هم آمده است چه کسانی هستند.
اهل سنت مروان و معاویه و دیگر خلفا را (رضی الله عنه) می گویند. داعش هم که اعلام کرده بود ما پیرو شجره ملعونه بنی امیه هستیم.
آقایان اهل سنت به ما بگویند مصداق شجره ملعونه در قرآن چه کسانی هستند. آقایان یک بار مردانگی کنند و به ما جواب بدهند شجره ملعونه که در قرآن کریم آمده چه کسانی هستند.
اگر پیرو قرآن هستید و اگر پیرو امت محمد هستید، رسول مکرم اسلام فرموده است: شجره ملعونه بنی امیه و بنی مروان هستند. چرا شما به شجره ملعونه درود میفرستید و آنها را به حق می دانید؟!! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مجری:
خیلی ممنونم حاج عباس بهادری عزیز، تشکر از نکات بسیار ارزشمندتان. آقای محمد از شهریار بیننده عزیز بعدی ما هستند. محمد آقا سلام علیکم؛
بیننده (آقا محمد از شهریار – شیعه):
سلام علیکم، حالتان خوب است.
مجری:
ارادتمندم.
بیننده:
سلام عرض میکنم خدمت حضرت استاد قزوینی عزیز.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بیننده:
دو هفته قبل که همین بحث شهادت کربلا بود، حاج آقا روایتی از کتاب «ابن حزم أندلسی» فرمودند راجع به عقبه تبوک و کسانی که برای ترور پیغمبر اکرم اقدام کردند.
حضرت استاد اسامی این افراد را نگفتند، اما من گشتم اسامی این افراد را پیدا کردم و همین مطلب را به یکی از علمای اهل سنت روانسر کرمانشاه فرستادم.
ایشان جواب دادند که این روایت درست نیست و «ابن حزم» این روایت را بدون راوی آورده است و ادامه روایت را برای من فرستادند. در ادامه روایت آمده بود:
«و هذا هو الکذب الموضوع الذی یطعن الله تعالی واضحه»
ایشان ادعا میکرد که این روایت یک راوی بیشتر ندارد و راویان دیگر را هم معلوم نکرده است و برای رد کردن آن آورده است.
حاج آقا زحمت بکشند توضیح بدهند که اگر پایین آن روایت که «ابن حزم» آورده است ایشان تکذیب کرده است، قضیه به چه صورت است که من به ایشان توضیح بدهم. با عرض معذرت و تشکر از همه شما عزیزان
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم از آقای محمد رهنما از شهریار. جناب آقای غضنفری عزیز از تهران هم روی خط ارتباطی هستند. تلفن ایشان را هم بگیریم و سپس در خصوص نکاتی که عزیزان بیان کردند توضیح میدهیم. آقای غضنفری سلام علیکم، بفرمایید:
بیننده (آقای غضنفری از تهران – شیعه):
سلام علیکم و رحمة الله. سلام عرض میکنم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
بنده جملهای را از کتاب «الطهارة» اثر آیت الله خمینی جلد سوم صفحه 457 پیدا کردم. البته بنده چاپ قبل از انقلاب را هم دارم، اما این چاپ بعد از انقلاب است. این کتاب تألیف خود ایشان است نه تقریر.
در این کتاب امام خمینی راجع به «طلحه» و «زبیر» و «عایشه» و «معاویه» و این افراد عباراتی را به کار بردند. بحث در کتاب «الطهارة» راجع به نجاست و طهارت ناصبی است و در این خصوص صحبت میکند که آیا خوارج و ناصبیها نجس هستند یا خیر.
امام خمینی در این کتاب دو تقسیم بندی به کار میبرند و چنین میفرمایند: بعضی افراد برای تدین و دینشان اصلاً امیرالمؤمنین یا یکی از ائمه اطهار (علیهم السلام) را امام نمیدانند که این افراد نجس هستند. در مقابل کسانی که به خاطر غرضهای دنیایی با امیرالمؤمنین خصومت دارند یا با بنی هاشم اختلاف دارند نجس نیستند.
بنده عین عبارت ایشان را میخوانم. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «الطهارة» جلد سوم صفحه 457 مینویسند:
«وأمّا سائر الطوائف من النصّاب بل الخوارج، فلا دلیل علی نجاستهم وإن کانوا أشدّ عذاباً من الکفّار، فلو خرج سلطان علی أمیر المؤمنین (علیه السّلام) لا بعنوان التدین، بل للمعارضة فی الملک، أو غرض آخر، کعائشة والزبیر وطلحة ومعاویة وأشباههم، أو نصب أحد عداوة له أو لأحد من الأئمّة (علیهم السّلام) لا بعنوان التدین، بل لعداوة قریش، أو بنی هاشم، أو العرب، أو لأجل کونه قاتل ولده أو أبیه، أو غیر ذلک، لا یوجب ظاهراً شیءٌ منها نجاسة ظاهریة وإن کانوا أخبث من الکلاب والخنازیر؛ لعدم دلیل من إجماع أو أخبار علیه»
کتاب الطهارة، نویسنده: السید الخمینی، ج 3، ص 457، باب طهارة الناصب والخارج لغرض دنیوی ونحوه
بنده میخواستم این را عرض کنم. بنده یک جمله هم بیان میکنم که نمیدانم اسم آن را گلایه بگذارم. گاهی اوقات حضرت آیت الله حسینی قزوینی نسبت به بسیاری از علمای شیعه در مناظرات می گویند: حال این مطلب را که یک عالم شیعه نقل نکرده است!!
من می دانم منظور حضرتعالی و سایر عزیزان این است که به آن افراد بفهمانند که ما قصد و غرضی نداشتیم که بخواهیم تعصب بیجا یا غلو کرده باشیم. در مقابل انصاف این است که اهل تسنن متوجه شوند که این همه اتهام به شیعه میزنند.
شیعهای که وقتی مکه میرود، می گویند: قبلهشان کربلاست. شیعهای که وقتی بر خاک سجده میکند به او اتهامات دیگری میزنند.
بروید ببینید علمای شیعه چه زحماتی کشیدند. ملاحظه کنید در شهرستانها و استانها و در زمانی که نه مدرسه بود نه بهداشت بود نه دادگستری بود همه آنها را علمای شیعه تأسیس کردند.
من تشکر میکنم از حضرت استاد حسینی قزوینی که خیلی صریح عقاید حقه جعفریه و شیعه اثنی عشریه که همان اسلام ناب پیامبر اکرم هست را بیان میکنند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
ممنون و متشکرم، خدا نگهدارتان باشد. برویم سؤالاتی که مطرح شده است را پاسخ بدهیم.
حضرت استاد آقا جواد از اصفهان گفتند: روایت مشهور و معروفی که ما از امیرالمؤمنین داریم را زیر سؤال بردهاند و می گویند امروزه گوگل هم به همه سؤالاتی که سرچ میکنید پاسخ میدهد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً هوش مصنوعی اطلاعاتی که انسانها به او میدهد را کنار هم میگذارد و جوابی میدهد. اگر هوش مصنوعی بدون آنکه شما به او اطلاعاتی بدهید مسئلهای را خبر داد یا توانست از آینده خبر بدهد ادعای شما درست است.
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند: من به راههای آسمان آگاهتر هستم تا راههای زمین. رسول اکرم دهها خبر از آینده دادند. آیا هوش مصنوعی شما میتواند از آینده هم خبر بدهد؟!
امروزه پزشکان در زمینه رحم مصنوعی نطفه مرد و زن را در محیط خاصی قرار میدهند و فرزندی متولد میشود. با این حساب ما فرمایش خداوند متعال که میفرماید:
(یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی)
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم.
سوره حجرات (49): آیه 13
را زیر سؤال ببریم و بگوییم پزشکان هم خالق هستند!! هنر آنجاست که پزشکان بدون هیچ زمینه بشری نوزادی خلق کنند.
در سوره مریم آمده است که حضرت زکریا از خداوند متعال درخواست فرزندی میکنند. خداوند عالم حضرت زکریا را به فرزندش حضرت یحیی بشارت میدهد. حضرت زکریا عرضه میدارد: خدایا من پیر هستم و همسرم هم پیرزن است. خداوند متعال فرمود:
(وَ قَدْ خَلَقْتُک مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَک شَیئاً)
من قبلاً تو را آفریدم و چیزی نبودی!
سوره مریم (19): آیه 9
مراد از فرمایش خداوند متعال این است زمانی من تو را از هیچ آفریدم، حال وقتی تو هستی و همسر تو هم هست آیا نمیتوانم فرزندی به شما بدهم؟!!
اگر هوش مصنوعی بدون اطلاعات قبلی خبر بدهد که در داخل این لیوان آب هست یا نیست، ما قبول میکنیم و بیشتر از این نمیخواهیم.
مجری:
پاسخ این شبهه هم خیلی روشن است. هوش مصنوعی یا فضای مجازی به واسطه اطلاعاتی پاسخ میدهد که همین بشر به او داده است و آن هم بر آن مبنا حساب و کتاب میکند اما حساب و کتابش خیلی ظریف است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شاید بشر به این سادگی نتواند چنین کاری انجام دهد و هوش مصنوعی فوق ذهن بشری این اطلاعات را کنار هم میگذارد و جواب میدهد.
مجری:
خیلی ممنونم. آقای بهادری نکاتی فرمودند که به نوعی سؤال بود از کسانی که مدعی هستند تا مشخص کنند مصداق شجره ملعونه چه کسانی هستند.
ما امشب مطالبی در این خصوص گفتیم، اما نکته آن اینجاست که اگر در روایات اهل سنت مصداق مشخص شده است بعضی افراد به این افراد «رضی الله عنه» می گویند و بر آنها درود میفرستند.
استاد آقای رهنما از شهریار قضیه «ابن حزم أندلسی» را پرسیدند. اگر امکان دارد به این سؤال هم اشارهای بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اتفاقاً بنده در مکه با «شیخ محمد بن جمیل زینو» یکی از مفتیان مکه و «پروفسور غامدی» همین قضیه را مطرح کردم و گفتم که ایشان میگوید این روایت از طریق «ولید بن جمیع» نقل شده است.
«ابن حزم أندلسی» او را زیر سؤال میبرد و میگوید که او روایتی جعل کرده است. این در حالی است که «ولید بن جمیع» یکی از روات کتاب «صحیح مسلم» است. علاوه بر این آقای «عجلی» در کتاب «معرفة الثقات» جلد دوم صفحه 342 مینویسد:
«الولید بن عبد الله بن جمیع الزهری مکی ثقة»
معرفة الثقات، المؤلف: أحمد بن عبد الله بن صالح أبو الحسن العجلی الکوفی، مصدر الکتاب: موقع یعسوب، ج 2، ص 342، باب الجزء 2
«ابن سعد» در کتاب «طبقات الکبری» جلد ششم صفحه 354 مینویسد:
«الولید بن عبد الله بن جمیع الخزاعی من أنفسهم وکان ثقة وله أحادیث»
الطبقات الکبری، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری، دار النشر: دار صادر - بیروت -، ج 6، ص 354، باب الطبقة الرابعة
«ابن حبان» در کتاب «ثقات» جلد پنجم صفحه 492 ایشان را به عنوان شخص ثقه آورده است. آقای «ذهبی» از قول «ابن ابی حاتم» و «ابو زرعه» ایشان را توثیق کردهاند.
همچنین در کتاب «تهذیب الکمال» ایشان را توثیق کردهاند. آقای «ذهبی» در کتاب «تاریخ الإسلام» جلد نهم صفحه 661 مینویسد:
«وثقه أبو نعیم»
تاریخ الإسلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 9، ص 661، باب 4 الولید بن عبد الله بن جمیع الکوفی. م د ت
آقای «ابن حجر» مینویسد:
«بخم د ت س البخاری فی الأدب المفرد ومسلم وأبی داود والترمذی والنسائی الولید بن عبد الله بن جمیع الزهری المکی الکوفی»
تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 11، ص 122، ح 230
حدود دوازده نفر از علمای اهل سنت ایشان را ثقه خواندهاند. حال «ابن حزم أندلسی» ایشان را هالک خوانده و میگوید که نمیدانیم چه کسی این حدیث را جعل کرده است!!
مشخص است راوی اول این روایت «حذیفه» صحابی پیغمبر اکرم است. راوی دوم روایت «ولید بن جمیع» است که حدود دوازده نفر از علمای شما او را توثیق کردهاند.
اینکه «ابن حزم» میگوید این شخص موضع است و شروع به لعن کرده است، در حقیقت صحابی پیغمبر اکرم را لعن میکند.
ما تمامی این روایات را دیدیم و جواب آن را هم داریم و در بحثهای عربستان سعودی هم وقتی آقایان حرف «ابن حزم أندلسی» را مطرح کردند ما این جوابها را جلوی پایشان ریختیم و گفتند: نمیدانیم!
زمانی که بنده با مفتی اعظم عربستان سعودی در طائف بحث داشتم، این قضیه را مطرح کردم. ایشان درخواست کرد شماره فکس و ایمیل خود را بدهید تا جواب این مسئله را برای شما بفرستیم، اما بیست سال است که جواب را نفرستادند. ما بیست سال است منتظریم مفتی اعظم «آل شیخ» به ما جواب بدهند، اما تا به حال جوابی ندادند.
مجری:
خیلی ممنونم. آقای غضنفری هم مطالبی در خصوص کتاب «الطهارة» اثر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) گفتند که اگر میخواهید مطلبی بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برادر بزرگوارم! اولاً فرمایش امام خمینی فرمایش کاملاً متینی است و این تنها نظر امام خمینی نیست، بلکه نظر همه علماست.
اگر کسی امیرالمؤمنین را به عنوان امام و منصوب از طرف پیغمبر اکرم بداند و انکار کند، شیعه و سنی بر این عقیده است که او کافر است. «ابن تیمیه» هم میگوید: اگر کسی حدیث صحیح پیغمبر اکرم را انکار کند، کافر است. پیغمبر اکرم فرمودند:
«وَ مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَنِی وَ مَنْ جَحَدَنِی فَقَدْ جَحَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»
هرکسی بر امامت ائمه اطهار علم داشته باشد و با علم به این انکار کند مرا انکار کرده است و هرکسی با علم به اینکه من پیغمبر هستم مرا انکار کند خدا را انکار کرده است.
کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 262، ح 8
«جحد» به معنای انکار عن علم است، آن هم در رابطه با بحث امامت. اگر کسی روی بحث امامت امیرالمؤمنین کاری ندارد، اما به خاطر اینکه حضرت پدران و اجدادشان را کشته است با آن بزرگوار مخالفند آیا ما میتوانیم بگوییم او کافر است یا خیر؟!
اولاً امام خمینی مجتهد است و اگر مجتهد اشتباه کند «فله اجرُ واحد»! هم ما به این قضیه اعتقاد داریم و هم اهل سنت.
آیت الله خوئی هم چنین نظری دارند و این تنها نظر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) نیست. آیت الله خوئی در «کتاب الطهارة» جلد 3 صفحه 80 همین تعبیر را دارند و مینویسند: امامت از اصول مذهب است، از اصول دین نیست.
اگر کسی امامت را انکار کند از مذهب شیعه بیرون میرود. حال ما کاری نداریم چه مجازاتی باید بدهد، اما از اسلام بیرون نمیرود و از دایره اسلام خارج نشده است. این فرمایش آیت الله خوئی است. بسیاری از بزرگان ما بر همین عقیده هستند و شاید هم حق همین باشد و روایات ما هم همین را دارد. در کتاب «اعتقادات الامامیه» اثر «شیخ صدوق» از قول نبی گرامی اسلام مینویسد:
«مَنْ جَحَدَ عَلِیاً إِمَامَتَهُ بَعْدِی فَقَدْ جَحَدَ نُبُوَّتِی، وَ مَنْ جَحَدَ نُبُوَّتِی فَقَدْ جَحَدَ اللَّهَ رُبُوبِیتَه»
إعتقادات الإمامیة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 104، باب [38] باب الاعتقاد فی الظالمین
«جَحَدَ» به این معناست که کسی بداند علی بن أبی طالب خلیفه و امام هست، اما با علم او را انکار کند. قرآن کریم هم میفرماید:
(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا)
و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند در حالی که در دل به آن یقین داشتند.
سوره نمل (27): آیه 14
در کتاب «صحاح اللغة» اثر «جوهری» هم آمده است:
«الجحود: الانکار مع العلم»
الصحاح، نویسنده: الجوهری، ج 2، ص 451، باب جحد
کتاب «لسان العرب» هم همین تعبیر را دارد و در جلد سوم صفحه 106 مینویسد:
«الجُحودُ الإِنکار مع العلم»
لسان العرب، نویسنده: ابن منظور، وفات: 711، رده: مصادر زبان عربی، خطی: خیر، سال چاپ: محرم 1405، ناشر: نشر أدب الحوزة، ج 3، ص 106، فصل الجیم
اگر چنین است شیعه باشد، سنی باشد، مسیحی باشد، یهودی باشد، اما علم داشته باشد امیرالمؤمنین منصوب از طرف خداوند عالم است و حضرت را انکار کند چنین حکمی دارد فرقی نمیکند.
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. خداوند به شما سلامتی و طول عمر با عزت عنایت کند. تشکر میکنم از تک تک شما مخاطبین و بینندگان عزیز.
اگر مخاطب و بینندهای روی خط ارتباطی ما میآید و نکته یا مطلبی بیان میکند، درواقع ما آنها را نظرات مخاطبین می دانیم نه اینکه بگوییم شخصاً مطالب شبکه است یا مورد تأیید «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» است.
چه بسا ممکن است برخی نکاتی در شبکه گفته شود که فرمایشات و نکات مخاطبین ما هست.
ممنونم که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی فرمودید. ان شاءالله که مورد عنایت و توجه شما قرار گرفته باشد.
در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی باشید. با تمام وجود برای ظهور و فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان دعا میکنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
خدانگهدارتان
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته