بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 98/01/27
موضوع: لزوم مسلّح شدن طلاب به پاسخگوئی به شبهات مهدویت
(سالن همایشهای مدرسه عالی دارالشفاء)
فهرست مطالب این سخنرانی:
بزرگانی از اهل سنت که بر ضد مکتب اهلبیت کتاب نوشته اند
دو کتاب مهم شیعی در هجمه به اعتقادات اهل سنت
استاد حوزه علمیه قم که کتب ضد شیعی او را عربستان چاپ می کند
اتفاقی ترین مسئله ی اختلافی بین شیعه و سنی
پاسخ به شبهه فرزند نداشتن امام حسن عسکری
آیا شیخ مفید معتقد است که امام عسکری فرزندی نداشت!؟
«شمیم گل نرگس» نرم افزاری برتر در حوزه مهدویت
پاسخ به تعدادی از پرسشهای حاضرین
1) اگر امام زمان زنده است چرا به داد مسلمانان نمی رسد؟
2) نحوه برخورد امام زمان با تسلیحات روز دنیا چگونه است؟
3) تفاوت «نائب» و «وکیل» در فرهنگ مهدویت چیست؟
4) زمان ظهور امام زمان، راه تشخیص امام زمان واقعی چیست؟
5) معرفی منابع نقد جریان احمدالحسن
6) آیا به جای نقل شبهه، که ذهن را مشوش می کند، کتمان شبهه بهتر نیست؟
7) یک سؤال چالشی، مهم و اساسی از علمای اهل سنت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله. الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت سپاس میگوییم و خدا را شاکریم که به ما توفیق داد در آستانه نیمه مبارکه شعبان المعظم که مزین به میلاد مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم هست، در جمع شما عزیزان و بزرگواران حضور به هم رسانیم و دقایقی با شما سخن بگوییم.
موضوع سخن در رابطه با مباحث مربوط به شبهات مهدویت است. در رابطه با موضوعاتی که ما میخواهیم ارائه بدهیم، قبلاً هم به مناسبتهای مختلف که خدمت عزیزان بودیم عرض کردم ما باید سه محور را در ارائه فرهنگ اسلامی و شیعی رعایت کنیم.
محور اول تبیین و ارائه دلیل از کتاب، سنت و عقل برای مبانی فکری و اعتقادی اهلبیت عصمت و طهارت است.
محور دوم پاسخگویی به شبهاتی که در حول موضوع ارائه داده شده وجود دارد. ما هر موضوعی بیان کنیم قطعاً از ناحیه مخالفین، معاندین و کسانی که معتقد به مبانی اعتقادی اهلبیت نیستند، شبهات متعددی القاء می شود که اگر به آن شبهات پاسخ ندهیم، تبیین معارف ناقص است و چه بسا نتیجه معکوس داشته باشد.
ما یک دلیل میآوریم و طرف مقابل ما پنجاه شبهه یا سی نقض وارد میکند. اگر به نقضها و شبهات پاسخ ندهیم، مطلب در ذهن مخاطب جای نمیافتد.
حوزه مهدویت اهمیتی که دارد و عنایاتی که در قرآن کریم و سنت به موضوع مهدویت شده است، شاید به کمتر موضوعی به این اندازه عنایت شده باشد!
بزرگانی از اهل سنت که بر ضد مکتب اهلبیت کتاب نوشته اند
بنده سال گذشته که به مناسبتی در خدمت عزیزان بودم، عرض کردم بیش از سیصد آیه در قرآن، تفسیر و تأویل به مهدویت شده است و نزدیک چهار هزار روایت در حوزه مهدویت وارد شده است. قطعاً با این گستره آیات و روایات، شبهاتی که مخالفین و منکرین وجود مقدس حضرت ولی عصر دارند به همین اندازه گسترده است.
ما تمام شبهاتی که در حوزه ولایت است را جمع آوری کردیم که تعداد آن به ده هزار شبهه میرسد که از این میان، حدود پانصد و پنجاه شبهه تنها در حوزه مهدویت است که ما توانستیم این شبهات را با جلد و صفحه پیدا کنیم.
از قرن سوم یا چهارم اولین کتابی که علیه شیعه نوشته میشود متعلق به «جاحظ» متوفای 256 هجری است. او در عصر امام هادی و امام حسن عسکری شبهاتی را مطرح میکند. هر چند بزرگان ما هم به این شبهات پاسخ دادند.
«اسکافی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت به این شبهات پاسخ داده است، از میان علمای شیعه «شیخ مفید» و «سید مرتضی» به این شبهات پاسخ داده است.
«قاضی عبدالجبار معتزلی» از جمله معاندینی است که شبهات فراوانی مطرح کرده است. گستردهترین شبهات ضد شیعی در کتاب «المغنی فی الإمامة» توسط ایشان منتشر شده است و بعد از او افراد دیگری به میدان آمدند.
«تفتازانی» مفصل شبهاتی علیه شیعه مطرح کرده است. «قاضی عضدالدین ایجی» در کتاب «مواقف» خود شبهاتی مطرح کرده است. «سید جرجانی» در «شرح مواقف» شبهات متعددی مطرح کرده است.
همه این افراد در حوزههای مختلف امامت تا اندازهای که کار از دستشان برآمده است، القاء شبهه کردند و ادلهای که شیعه اقامه میکرد را مورد مناقشه قرار دادند.
ما باید در این حوزه حداکثر قدرت خود را به نمایش بگذاریم. اگر بنده بخواهم این سه محور را تقسیم بندی کنم، به تبیین سی امتیاز و به پاسخ به شبهات شصت امتیاز میدهم.
دو کتاب مهم شیعی در هجمه به اعتقادات اهل سنت
محور سوم طرح سؤال است. ما باید هجمه یا ایجاد شبهه نسبت به عقاید طرف مخالف داشته باشیم. زمانی که طرف شبهه تولید میکند و عقاید ما را زیر سؤال میبرد، ما نباید دست روی دست بگذاریم. ما هم باید شبهه تولید کنیم و طرح سؤال کنیم.
اگر شما به کتاب «الشافی فی الإمامة» اولین کتاب پاسخ به شبهاتی است که از شیعه به یادگار مانده است مراجعه بفرمایید، میبینید اگر در یک جا دو یا سه جواب میدهد بلافاصله ایشان هم سؤال طرح میکند و عقاید طرف مقابل را زیر سؤال میبرد.
«سید بن طاووس» متوفای قرن هفتم در کتاب « الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف» خود از ابتدا تا انتهای این کتاب طرح سؤال و هجمه و شبهه به اعتقادات طرف مخالف کرده است. اصلاً موضوع کتاب «طرائف» همین است.
بنابراین ما باید روی این سه محور در هر حوزه مجهز باشیم. امروز بحث مهدویت مطرح است، دیروز بحث فاطمیه بود و فردا بحث غدیر به میان میآید. ماه رمضان در رابطه با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شبهاتی مطرح میکنند.
در حال حاضر در شبکههای ماهوارهای منکر شهادت حضرت امیرالمؤمنین هستند. عمده وهابیت زیر بار شهادت حضرت در محراب نمیروند و ادعا میکنند در میانه راه علی بن ابی طالب با «عبدالرحمن بن ملجم» بگو مگو کردند و درگیر شدند و علی کشته شده است!
در حال حاضر دشمن با تمام توان از ارائه هیچ گونه شبهه ای خودداری نمیکند، خواه طرف مقابل قبول کند یا قبول نکند. آنها با خود میگویند که ما سنگی میاندازیم، خواه به هدف بخورد یا به هدف نخورد.
بنابراین ما باید مقداری در هر فرصت مناسبی بعد از تبیین حقایق به فکر این باشیم که چه شبهاتی مطرح بوده و امروزه چه شبهاتی مطرح است. مهمتر از همه آگاهی از شبهات روز و پاسخگوییهای مقتضی به شبهات روز است.
بعضی از شبهات تاریخ مصرف گذشته هستند و آنها میدانند که بچه شیعهها برای این شبهات جواب دارند. وهابیت قطعاً این شبهات را در رسانهها و فضای مجازی مطرح نمیکنند. آنها بعضی از شبهاتی که قبلاً هم بوده و معمولاً جوانان ما یا بعضی از عزیزان ما نسبت به آن آگاهی چندانی ندارند را مطرح میکنند.
مصیبتی که ما در عصر حاضر در طول 40 سال اخیر گرفتار آن هستیم، شبهاتی است که توسط بعضی از خودیها مطرح میشود.
مشاهده کنید «قلمداران» در کتاب «شاهراه اتحاد» شبهاتی علیه شیعه مطرح میکند که به ذهن دشمنان تشیع هم نمیآید، علی رغم اینکه خود او شیعه هست و ادعا میکند شیعه امیرالمؤمنین است!!
دلیل طرح این دسته شبهات این است که او در داخل حوزههای ما بوده است، در داخل مجالس ما بوده است، در داخل جمع ما بوده است. قطعاً اگر کسی که در داخل هست بخواهد دزدی کند، تمام راههای دزدی را بهتر از بیگانه بلد است.
گاهی اوقات شخصی از یک شهر غریبه به خانه شما میآید و میخواهد دزدی کند. گاهی هم اتفاق میافتد کسی که همیشه با شما رفت و آمد داشته و تمام راههای ورود به منزل شما و مکان اشیاء و اموال قیمتی را میداند قصد دزدی از شما را دارد.
استاد حوزه علمیه قم که کتب ضد شیعی او را عربستان چاپ می کند
متأسفانه به شبهات قلمداران پاسخ داده نشد. بعد از آن «ابوالفضل برقعی» که یکی از اساتید حوزه علمیه بود به میدان آمد. ایشان در مسجد امام یکی از بهترین اساتید درس مکاسب بود. ما باید از خدا بخواهیم که ما را از لغزش حفظ کند.
او همان حرفهایی که قلمداران زده بود را با بیان دیگر و با روش حوزوی مطرح میکند. او نزدیک 46 کتاب علیه شیعه نوشته است که عمده کتب او را هم عربستان سعودی چاپ کرده است!!
اولین کسی که کتاب «منهاج السنة النبویة» اثر «ابن تیمیه» را به فارسی ترجمه کرد، «سید ابوالفضل برقعی» بود. نه قبل از او و نه بعد از او کسی «منهاج السنة» را به فارسی ترجمه نکرده است. معمولاً عربستان سعودی در ایام ماه مبارک رمضان و ایام حج آنها را به وفور چاپ میکند.
سالهایی که ما به مکه مشرف میشدیم، معمولاً این کتابها را کنار قرآن میگذاشتند تا کسی که قرآن برمیدارد با ترجمه کتاب «منهاج السنة النبویة» هم مواجه شود. گاهی اوقات دوستان ما قبل از اذان تمامی این کتب را جمع میکردند و در بیابان دفن میکردند و یا در آب میانداختند.
بعد از او «مصطفی طباطبایی» - نوه «مرحوم میرزا مهدی آشتیانی» صاحب «حاشیهای بر رسائل» - پرچم ضد تشیع را به دست گرفته است. او در تمامی شهرهای مختلف نیرو تربیت کرده، عقاید شیعه را زیر سؤال میبرند و تولید شبهه میکنند.
در شهرهایی همانند قم، مشهد، اصفهان، قزوین و دیگر شهرها افرادی هستند که علیه شیعه کار میکنند. ما باید دلیل چپه شدن این افراد و مورد هجمه قرار دادن عقاید شیعه را ریشه یابی کنیم تا معلوم شود این ریشهها در کجاست. آیا آنها انگیزه مالی دارند؟
من باور نمیکنم کسانی که من آنها را میشناسم و با آنها سروکار دارم انگیزه مالی داشته باشند. بنده با «مصطفی طباطبایی» جلسات مختلفی داشتم و تنها یک جلسه چهار ساعته مناظره در موضوع مهدویت داشتیم و از وضع زندگی و سابقه او اطلاع کافی دارم.
من نمیتوانم باور کنم در مورد ایشان مسئله مالی مطرح باشد، زیرا وضع زندگی او در تهران یک زندگی طبیعی است. شاید بسیاری از علمای ما در تهران وضع زندگیشان بهتر از ایشان است. «سید ابوالفضل برقعی» هم به همین شکل است، اما با «قلمداران» زیاد مرتبط نبودم.
چه قضایا و چه انگیزههایی هست و مشکل در کجاست؛ معلوم نیست. شاید مشکل در عدم آگاهی است یا مشکل در عقده گشایی است. البته من بعید نمیدانم کسانی که در فاز ضد تشیع و ضد اهلبیت میافتند، غالباً به دنبال این هستند که عقده گشایی کنند.
بعضی از این افراد ضربههای سیاسی یا ضربههای اجتماعی از دست روحانیت یا مراجع خوردهاند، اما نمیتوانند با مراجع دربیافتند. به همین خاطر با معتقدات ما و مراجع و حوزه علمیه درمیافتند. بنابراین عزیزان تلاش کنیم در این زمینه آگاهیهای لازم را داشته باشیم.
در رابطه با مهدویت که ان شاءالله عزیزان تشریف میبرند برای تبلیغ، این سفرها سفرهای مبارکی است.
همانطور که ما در نمازمان و در حج، قربة إلی الله نیت میکنیم، از بدو تصمیمی که به رفتن سفر میگیریم نیت کنیم، وقتی دهان باز میکنیم نیت کنیم، وقتی صحبت میکنیم نیت کنیم. چرا که این تبلیغ دین، بالاترین جهاد است. در بعضی از موارد به جهاد کبیر تعبیر شده است.
امروز پاسخگویی به شبهات با توجه به روایاتی که از ائمه اطهار (علیهم السلام) داریم که میفرمایند:
«أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِک مِنْ شِیعَتِنَا کانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْک وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ»
الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 17، فصل فی ذکر طرف مما أمر الله فی کتابه من الحجاج و الجدال
طبق این فرمایش امام صادق کسی که در حوزه پاسخگویی به شبهات فعالیت میکند، از یک میلیون رزمنده میدان جهاد افضل است. این قضیه نشانگر این است که جایگاه نشر معارف اهلبیت و پاسخگویی به شبهات از دیدگاه اهلبیت جایگاه خاصی است.
قطعاً هرکسی تجربههای مقدسی برای خود دارد، اما طبق تجربههایی که من دارم به ذهنم میرسد ما در رابطه با مهدویت وقتی میخواهیم در جنبههای اثباتی کار کنیم، در یک جلسه آیاتی که در رابطه با حضرت مهدی هست را از منابع شیعه و اهل سنت مطرح کنیم.
ما در یک جلسه پیرامون این آیات از منابع شیعه و اهل سنت صحبت کنیم. چند روایت از منابع شیعه و چند روایت از منابع اهل سنت بیان کنیم و ابتدا این قضیه را طرح کنیم که مهدویت یک موضوع فرامذهبی بلکه فرادینی است.
اتفاقی ترین مسئله ی اختلافی بین شیعه و سنی
عزیزان در نظر داشته باشند اعتقاد به مهدویت، اصل مهدویت، اصل منجی، نه اسلام بلکه مسیحیت و یهود حتی بسیاری از قبایل و اقوام غیر اسلامی هم معتقدند. اهل سنت هم به موضوع مهدویت کاملاً معتقد هستند، حتی نسبت به موضوع مهدویت ادعای تواتر هم دارند.
بزرگان وهابی هم بر این عقیده هستند که موضوع مهدویت یک موضوع کاملاً در حد تواتر هست. بعضی افراد معتقدند:
« من أنكر خروج المهدي فقد كفر »
کسی که مهدویت را انکار کند، کافر است.
لسان الميزان، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت - 1406 - 1986، الطبعة: الثالثة، تحقيق: دائرة المعرف النظامية - الهند -؛ ج5، ص 130، ح 437
به عنوان مثال «بن باز» مفتی اعظم عربستان سعودی متوفای 1420 در کتاب «فتاوی نور علی الدرب» به صراحت میگوید: کسی که منکر نزول حضرت عیسی به هنگام قیام حضرت ولی عصر باشد و منکر دجال باشد؛
«مثل هذا الرجل یکون کافرا و العیاذ بالله لأنه أنکر شیئا ثابتا عن رسول الله»
فتاوی نور علی الدرب؛ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز؛ اعداد: عبدالله بن محمد الطیار، مؤسسة الشیخ عبدالعزیز بن باز الخیریه؛ ج1، ص 355
بحث مهدویت حتی برای وهابیت هم مطرح است و در این حد ارزش و اهمیت دارد. «ألبانی» که از او به «بخاری دوران» تعبیر میکنند و «بن باز» او را "امام الحدیث" مینامید هم به صراحت بحث انکار مهدویت را کفر میدانست.
«سفارینی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب «لوامع الأنوار» به صراحت میگوید ما روایات متعددی از نبی گرامی اسلام در رابطه با مسئله مهدویت داریم و روایتی از جابر بن عبدالله انصاری از رسول اکرم نقل شده است که حضرت فرمود:
«من کذب بالدجال فقد کفر ومن کذب بالمهدی فقد کفر»
ایشان سپس میگوید:
«فالإیمان بخروج المهدی واجب کما هو مقرر عند أهل العلم ومدون فی عقائد أهل السنة والجماعة»
لوامع الأنوار البهیة؛ المؤلف: شمس الدین، أبو العون محمد بن أحمد السفارینی الحنبلی (المتوفی: 1188 هـ)، الناشر: مؤسسة الخافقین ومکتبتها – دمشق، الطبعة: الثانیة - 1402 هـ - 1982 م، ج 2، ص 84، باب الخامسة فی مولده وبیعته ومدة ملکه ومتعلقات ذلک
ما باید این مسائل را برای جوانان خودمان و جوانان اهل سنت در مناطق تلفیقی مطرح کنیم، و این نکات بسیار ضروری است.
اختلافی که عمدتاً ما با اهل سنت داریم، روی مهدویت شخصی و مهدویت نوعی است. مهدویت نوعی را همه قبول دارند. پیغمبر اکرم فرمود: یک مهدی خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد میکند، بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد.
اهل سنت غالباً معتقدند که این مهدی هنوز به نیا نیامده و در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد. این عقیده بسیار عقیده ضعیفی است، زیرا فردا هرکسی ادعا کند که من مهدی هستم آنها راه گریزی ندارند و مجبورند بپذیرند و نمی توانند انکار کنند.
همانطور که افراد بسیاری همانند «جُهیمان» در مکه ادعای مهدویت کرد و تمام عربستان را به هم زد و سروصدا ایجاد کرد.
اهل سنت میپرسند: از کجا معلوم که حضرت مهدی الآن متولد نشده باشد؟ چه زمانی میخواهد متولد شود؟ راه شناختن حضرت مهدی چیست؟ اسم پدر حضرت مهدی چیست؟ اسم مادر حضرت مهدی چیست؟ چگونه متولد میشود؟ جای تولدش کجاست؟ عقیده اهل سنت عقیده بسیار مبهمی است که میتوان دهها سؤال در رابطه با این عقیده اهل سنت مطرح کرد.
آمار علمای اهل سنت که در حوزه مهدویت کتاب نوشته اند، نزدیک به دویست و پنجاه نفر میرسد. جناب آقای «فقیه امامی» از اصفهان کتابی در رابطه با مهدویت دارد. ایشان تقریباً نزدیک به دویست و پنجاه نفر از علمای اهل سنت را که معتقد به ولادت حضرت مهدی هستند، نام میبرد.
«دکتر سامر حمیدی» یکی از علمای عراق در کتاب «دفاع عن الکافی» حدود دویست و هشتاد نفر از علمای اهل سنت را نام میبرد که به صراحت به ولادت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اعتراف کردهاند و غالباً ولادت حضرت را نیمه شعبان سال 255، 256 و 260 هجری نوشتهاند.
در قضیه ولادت حضرت ولی عصر که از موارد اختلافی است، من ندیدم در هیچ یک از موارد اختلافی شیعه و سنی، اهل سنت این همه موافق عقیده شیعه باشند.
شما هیچ مسئله اختلافی میان شیعه و سنی را پیدا نمیکنید که یک مرتبه 250 تن از علمای اهل سنت همان حرفی را بزنند که شیعه میزند، اما در ولادت حضرت مهدی این چنین است.
متأسفانه اهل سنت امروز در رسانهها و حتی نمازهای جمعه وقتی مسئله مهدویت را مطرح میکنند، همان عقیده عام خود را بیان میکنند که یک روزی حضرت مهدی خواهد آمد و متولد خواهد شد.
پاسخ به شبهه فرزند نداشتن امام حسن عسکری
شبهاتی هم که آقایان در این حوزه دارند، شاید از بسیاری از شبهات بالاتر است. من تنها به عنوان نمونه بعضی از شبهاتی که این افراد روی ولادت حضرت مهدی دارند و اینکه امام حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشت را بیان میکنم.
گرچه این شبهه از زمان «ابن تیمیه» مطرح شده است، اما امروز در فضای مجازی بازار داغی دارد و رسانههای وهابی به صورت گسترده روی این قضیه انگشت گذاشته اند.
وهابیت ادعا میکنند که اصلاً امام حسن عسکری فرزندی نداشت و عقیم بود. بعد از شهادت امام حسن عسکری به دلیل اینکه ایشان فرزند و وارثی نداشت، میراث و ماترکشان میان برادرش «جعفر» و مادرش تقسیم شد.
آنها ادعا میکنند امام حسن عسکری وارث طبقه اولی نداشت و وارث طبقه دوم که برادر و مادرشان بود میراث حضرت را میان خود تقسیم کردند.
«ابن تیمیه» در کتاب «مجموع الفتاوی» علی رغم اینکه کتاب فتوایی است و ارتباطی به مسائل عقیدتی ندارد، در جلد 28 میگوید:
«وَهَذَا الْمُنْتَظَرُ صَبِی عُمْرُهُ سَنَتَانِ أَوْ ثَلَاثٌ أَوْ خَمْسٌ»
کسی که شیعه منتظر اوست، کودکی است که در زمان فوت پدرش دو سال یا سه سال یا پنج سال داشت.
او که متوفای 728 هجری است، می گوید شیعه معتقد است که مهدی موعود چهارصد سال است به سرداب رفته و از سرداب بیرون نمیآید.
در نظر داشته باشید قضیه سرداب از افترائاتی است که بعضی از علمای اهل سنت به شیعه زدند. اگر ملاحظه کنید در هیچ روایت ضعیفی در کتب شیعه نداریم که حضرت ولی عصر وارد سرداب شده و میخواهد از سرداب قیام کند.
حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) در سرداب به دنیا آمده است، زیرا منزل پدر بزرگوارش امام حسن عسکری بوده است و بعد از آن هم در جامعه زندگی میکرد و محل قیام حضرت هم طبق روایات متواتری که داریم کنار مکه مکرمه است.
این هم یکی از شبهاتی است که معمولاً میبینیم بعضی از افراد ناآگاه از اهل سنت آن را مطرح میکنند که شیعه معتقد است حضرت مهدی داخل سرداب شد، آنجا زندگی میکند، هر روز شیعیان اسب و شمشیری کنار سرداب میبرند و منتظرند حضرت مهدی از سرداب بیرون بیاید و قیام کند.
شیعیان نماز خود را تا نزدیک غروب آفتاب به تأخیر میاندازند و وقتی دیدند حضرت مهدی نیامد، به اندازه یک نماز ظهر و عصر نماز خود را میخوانند و میروند. فردا بازهم با اسب و شمشیر به آنجا میآیند!!
بنده از ابتدای ورود به حوزه علمیه توفیق داشتم نود درصد عمرم را صرف این مباحث کردم، اما یک روایت ضعیفی هم پیدا نکردم که چنین اتفاقی در تاریخ افتاده باشد.
از زمان ولادت حضرت ولی عصر تا الآن یک روایت ضعیف پیدا نکردم که شیعه معتقد بوده است حضرت مهدی در سرداب است و تعدادی از شیعیان چنین انتظاری داشتند. ما نمیدانیم وهابیت این ادعا را از کجا گیر آوردند و از قوطی کدام بقال درآوردند، معلوم نیست.
«ابن تیمیه» سپس میگوید:
«فَمَنْ لَمْ یؤْمِنْ بِهِ فَهُوَ عِنْدُهُمْ کافِرٌ»
هرکسی به مهدی ایمان نیاورد در نزد شیعه کافر است.
این فقط عقیده شیعه نیست، بلکه عقیده اهل سنت هم همین است. اهل سنت در منابع خود مینویسند:
«من أنکر المهدی فقد کفر»
سپس میگوید:
«وَهُوَ شَیءٌ لَا حَقِیقَةَ لَهُ»
قضیه مهدویت حقیقتی ندارد.
«وَلَمْ یکنْ هَذَا فِی الْوُجُودِ قَطُّ»
حضرت مهدی در عالم هستی قدم نگذاشته است.
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، ج 28، ص 401، فَصْلٌ: یجِبُ أَنْ یعْرَفَ أَنَّ وِلَایةَ أَمْرِ النَّاسِ مِنْ أَعْظَمِ وَاجِبَاتِ الدِّینِ
بعد از ایشان میبینیم «احسان الهی ظهیر» - که یکی از وهابیهای سرشناس پاکستان بود و بعضی از شیعیان غیور به خاطر اهانتهای رکیکی که او به اهلبیت داشت، او را کشتند؛ - همین ادعاهای گزاف را مطرح می کند.
او چندین کتاب دارد و کتابهای او افزون بر اینکه الآن در فضای مجازی توسط وهابیت مفصل منتشر میشود، در حقیقت مایه اولیه شبهات ضد شیعی است. شاید کمتر کسی از وهابیت علیه شیعه کتاب نوشته باشد که اشاره به کتب «احسان إلهی ظهیر» نکند.
ایشان کتابی به نام «الشیعة و أهل البیت» دارد. او در این کتاب مینویسد:
«ومن أکاذیبهم علی أهل البیت أنهم نسبوا إلیهم الأقوال والروایات آلتی تنبئ بخروج القائم من أولاد الحسن العسکری»
از دروغهای شیعه بر اهلبیت این است که به اهلبیت اقوال و روایاتی را نسبت میدهند مبنی بر اینکه حضرت مهدی از اولاد امام حسن عسکری قیام خواهد کرد.
«الذی لم یولد له مطلقاً فی آخر الزمان، وإحیائه أعداء أهل البیت وقتله إیاهم حسب زعمهم»
الشیعة وأهل البیت، المؤلف: إحسان إلهی ظهیر الباکستانی (المتوفی: 1407 هـ)، الناشر: إدارة ترجمان السنة، لاهور – باکستان، ج 1، ص 244، باب خروج القائم
او بحثهایی مطرح میکند که اصلاً حضرت مهدی به دنیا نیامده است. «قفاری» که از اساتید برجسته دانشگاه امام محمد بن سعود ریاض است، در کتاب «أصول مذهب الشیعة الإمامیة الإثنی عشریة» مطالبی در این خصوص بیان کرده است.
ما قبلاً هم عرض کردیم که این کتاب شاید قویترین و مفصلترین کتاب ضد شیعه در چهارده قرن اخیر است. ظاهراً این کتاب رساله دکتری او بوده است، اما با هفتاد، هشتاد نفر کار کرده است و بودجه هنگفتی از عربستان سعودی بابت این کتاب سه جلدی گرفته است.
این کتاب که در کل حدود 1900 صفحه است، تمام شبهاتی که در دوازده، سیزده قرن علیه شیعه بوده است را جمع آوری کرده و با آب و تاب روانشناختی ارائه کرده است.
«ابن تیمیه» آدمی بود که هجمههایش عوامانه است، به این معنا که شروع به فحاشی و توهین و اهانت کرده است که بسیاری از اهل سنت و وهابیهای معتدل هم روش «ابن تیمیه» را نمیپسندند.
در مقابل «قفاری» فحشهای رکیکی که «ابن تیمیه» داشته است را حذف کرده و حرفهای «ابن تیمیه»، «عبدالجبار»، «تفتازانی»، «احسان الهی ظهیر» و دیگران را در قالب بسیار شکیل و عموم پسند ارائه داده و تنها در حوزه مهدویت نزدیک به صد شبهه طرح کرده است.
یکی از دوستان ما به نام آقای «آیتی» در رساله دکتری خود در سطح 4 در خصوص «شبهات مهدویت از دیدگاه قفاری» کار کرده است که من هم استاد راهنمای ایشان بودم.
در ذهنم هست که ایشان حدود هشتاد و نُه شبهه «قفاری» را جواب داد که الحق و الانصاف جواب خوبی است. شاید ما نظراتی داشته باشیم، اما در مجموع رسالههای دکتری که در حوزه «اصول مذهب الشیعة» نوشته شده است، بعد از آقای «نجارزادگان» بهترین رساله متعلق به ایشان است.
شنیدم دفتر تبلیغات اسلامی این رساله را به صورت کتاب چاپ کرده است، اما من اسم آن را نمیدانم. ایشان حدود هشتاد و اندی از شبهاتی که «قفاری» در حوزه مهدویت آورده است را پاسخ داده است.
نگارش رساله ایشان سه الی چهار سال طول کشید و ایشان هم خوب و میدانی کار کرد که دفتر تبلیغات اسلامی آن را چاپ کرده است.
ما خودمان هم با تأکید حضرت آیت الله فاضل لنکرانی و حضرت آیت الله شبیری زنجانی جواب ایشان را دادیم. این دو بزرگوار به بنده تکلیف و امر کردند که جواب ایشان را بدهیم و ما هم هشت سال با همکاری بعضی از دوستانمان چهار محور از شبهات ایشان را در سه جلد پاسخ دادیم. شبهات آیات الولایة، شبهات احادیث الولایة، شبهات المهدویة و شبهات التوسل.
البته ما در محور شبهات المهدویة حدود سی مورد از شبهات او را مفصل پاسخ دادیم، به طوری که پاسخ به سی شبهه از طرف ما به اندازه چندین برابر پاسخ هشتاد شبهه آقای «آیتی» شد.
فایل این کتاب در اینترنت موجود است. دوستان میتوانند این کتاب را از سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» دانلود کنند یا «نقد اصول مذهب الشیعة الإثنی عشریة» را از اینترنت جستجو کنند.
این کتاب در سایتهای مختلف موجود است و حتی بعضی از مراکز علمی در قم و نجف این کتاب را به عنوان کتاب درسی قرار دادهاند.
البته با تأکید حضرت آیت الله اعرافی ما این سه جلد کتاب را در نیم جلد یعنی 400 صفحه خلاصه کردیم و قرار است در جامعة المصطفی و حوزه علمیه به عنوان کتاب درسی در اختیار طلاب قرار گیرد. شاید این کتاب تا اول مهر به چاپ برسد.
ایشان در این کتاب «اصول مذهب الشیعة الإثنی عشریة» در جلد 2 صفحه 828 مینویسد:
«إذ بعد وفاة الحسن - إمامهم الحادی عشر - سنة (260 هـ) "لم یر له خلف»
بعد از وفات حسن امام یازدهم در سال 260 هجری فرزند خلفی از او باقی نماند.
«ولم یعرف له ولد ظاهر»
و کسی فرزند ظاهری از او ندیده است.
«فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر وأمّه»
سپس تمام ارث امام حسن را برادرش جعفر و مادرش تقسیم کردند.
حال عزیزان به این نکته توجه کنند. ایشان روش جدیدی انتخاب کرده است و قبل از «قفاری» این روش توسط کسی انتخاب نشده است. و آن اینست که او از کتب شیعه علیه شیعه شبهه تولید کرده است.
اگر دوستان مقدمه این کتاب را ملاحظه کنند، او در مقدمه میگوید: من قبل از اینکه رساله خود را بنویسم، تمام کتب شیعه از جمله کتب اربعه، «وسائل الشیعة»، «بحارالانوار» و دیگر کتب را صفحه به صفحه خواندم.
اگر شما پاورقیهای کتاب «قفاری» را ملاحظه بفرمایید، او مثلاً از میان ده مورد پاورقی به سه مورد از کتب اهل سنت و هفت مورد از کتب شیعه استناد میکند.
بنابراین عزیزان دقت کنند ما امروز میخواهیم این شبهه را هم جا بیندازیم و هم پاسخ بدهیم. عمده شبهات وهابیت به این شکل است. او ادعا میکند امام حسن عسکری فرزندی نداشت و میراثش میان وراث طبقه دوم که برادر و مادر ایشان بود تقسیم شد. سپس میگوید:
«کما تعترف بذلک کتب الشیعة نفسها»
کتابهای شیعه این مطالب را بیان کرده است.
زمانی که یک جوان شیعه یا اهل سنت این مطلب را ببیند، خیال میکند در کتب شیعه وارد شده است که امام حسن عسکری فرزندی نداشت و اموالش را برادر و مادرش تقسیم کردند.
آیا شیخ مفید معتقد است که امام عسکری فرزندی نداشت!؟
جوانان با خواندن این مطلب با خود میگویند اگر امام حسن عسکری فرزندی داشت، چرا اموالش میان برادر و مادرش تقسیم شد!؟ اگر پاورقی این کتاب را ملاحظه بفرمایید، او آدرس داده است:
«فِرَق الشّیعة: ص 96، المفید/ الفصول المختارة: ص 258»
أصول مذهب الشیعة الإمامیة الإثنی عشریة - عرض ونقد -، المؤلف: ناصر بن عبد الله بن علی القفاری، الطبعة: الأولی، 1414 هـ، ج 2، ص 828، باب نشأة فکرة الغیبة عند الشیعة
وقتی چنین مسئلهای مطرح میشود، وهابیت میخواهند این شبهه را از کتب شیعه مطرح بکنند. حال این دو کتاب در ذهن مبارکتان باشد. بنده الآن عیناً تمام صفحات کتاب «فرق الشیعة» اثر «نوبختی» و کتاب «الفصول المختارة» اثر «شیخ مفید» را نشان میدهم تا ببینید وهابیت چه خائنانه و ظالمانه و وقیحانه آدرس میدهند.
«برقعی» در کتاب «دراسة علمیة لأحادیث المهدی آیت الله العظمی...» مطالبی در این خصوص بیان کرده است.
دوستانی که مدینه رفتند، میدانند کتاب فروشی «العبیکان» یکی از کتاب فروشیهای بزرگ عربستان سعودی است که در پنج یا شش طبقه و هر طبقه چندین هزار متر زمین دارد. شاید کتاب فروشی همانند «العبیکان» در خاورمیانه در میان کشورهای اسلامی نیست. اینها این کتاب را چاپ کردند.
ایشان یک استاد حوزه علمیه شیعه است که حرف میزند، نه یک شخص وهابی. او مینویسد: امام حسن عسکری در سرّ من راء در بیست و هشت سالگی از دنیا رفت؛
«لم یر له خلف»
و هیچ نسلی نداشت.
«ولم یعرف له ولد ظاهر»
و فرزندی که ظاهر باشد از او ندیدند.
«فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر وأمّه»
ما از «ابن تیمیه» یا «احسان الهی ظهیر» گلایه نمیکنیم، بلکه باید از خودیهای خودمان گلایه کنیم. بعد می نویسد:
«و افترق اصحابه من بعده فرقا»
بعد از او اصحاب امام حسن عسکری چند دسته شدند.
او تک تک این فرقهها را مطرح میکند. بعد از او در عربستان سعودی «علی الکاش» تحت عنوان «اختیار العقل الشیعی، دراسات فی الفکر الشعوبی» همین تعبیر را مطرح میکند. او مینویسد:
«تقول طائفة بأنه لم یولد اصلاً فقد کان أبوه عقیما»
او ادعا میکند اصلاً پدر حضرت مهدی عقیم بوده است و زنان و کنیزان او هیچ کدام حامله نشدند. حال به این شبهه خوب دقت کنید.
«ذکر الشیخ المفید فی کتابه الإرشاد لم یظهر له ولد فی حیاته و لا عرفه الجمهور بعد وفاته»
شیخ مفید در کتاب خود الارشاد مینویسد که امام حسن عسکری در زمان حیات خود فرزندی نداشت و جمهور هم بعد از وفات امام حسن عسکری فرزندی از او ندیدند.
«قال النوبختی و القمی»
او ادعا میکند که «نوبختی» در کتاب «فرق الشیعة» هم «سعد بن عبدالله اشعری قمی» در کتاب «المقالات» میگویند:
«لم یر له خلف ولم یعرف له ولد ظاهر فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر وأمّه»
او آدرس میدهد و مینویسد: «المقالات و الفرق» اثر «اشعری قمی» صفحه 102 و «فرق الشیعة» اثر «نوبختی» صفحه 96 این مطلب را نقل کردهاند.
«دکتر سالوس» که یکی از اساتید بلندآوازه وهابی است و مدرک پروفسوری هم دارد، مطالبی در این زمینه بیان کرده است. عمدتاً «الف. د» معمولاً برای کسی به کار میرود که مدرک پروفسوری دارد.
او یکی از اساتید دانشگاههای قطر است و کتب زیادی علیه شیعه نوشته است. او در کتاب «مع الاثنی عشریة فی الأصول و الفروع» همین تعبیر را دارد و مینویسد:
«قال المؤلفان فی بیان هذا التفرق»
مراد از «المؤلفان» در اینجا هم «نوبختی» و «اشعری» است.
«وتوفی ولم یر له خلف ولم یعرف له ولد ظاهر، فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر وأمه»
مع الاثنی عشریة فی الأصول والفروع؛ المؤلف: د علی بن أحمد علی السالوس، الناشر: دار الفضیلة بالریاض، دار الثقافة بقطر، مکتبة دار القرآن بمصر، الطبعة: السابعة، 1424 هـ - 2003 م، ج 1، ص 679، الفصل الأول: التدوین عند الشیعة
وهابیت یک شبهه را از جایی گرفتند و همگی آن را در کتب خود بیان کردهاند. تمامی این کتب هم معاصر است و نویسندگان آنها متوفای صد سال یا دویست سال قبل نیستند. تمامی این نویسندگانی که نام آنها را بردم، امروز در رسانههای وهابی حضور فعال دارند و در دانشگاههای کشورهای اسلامی تدریس دارند.
«احسان الهی ظهیر» در کتاب «الشیعة و أهل البیت» مینویسد:
"امام حسن عسکری در رختخواب به مرگ طبیعی از دنیا رفت و زمان وفات ایشان پادشاه وقت و مردم به دنبال این بودند که او فرزندی دارد یا ندارد. آنها منازل و خانههای حضرت را تفتیش کردند و دیدند فرزندی ندارد و تمام اموالش را میان برادر و مادرش تقسیم کردند."
او سپس مینویسد:
«ولقد کتب المفید وغیره "فلم یظهر ولده فی حیاته، ولا عرفه الجمهور بعد وفاته»
الشیعة وأهل البیت، المؤلف: إحسان إلهی ظهیر الباکستانی (المتوفی: 1407 هـ)، الناشر: إدارة ترجمان السنة، لاهور – باکستان، ج 1، ص 296، باب الإمام الثانی عشر
بازهم جلوتر میآییم. مشاهده کنید «قفاری» و چند تن از علمای وهابی این مطلب را از قول «شیخ مفید» نقل کردهاند و ادعا میکنند «شیخ مفید» گفته است امام حسن عسکری نه در زمان حیاتش و نه بعد از وفاتش فرزندی نداشته است.
حال ما میخواهیم ببینیم «شیخ مفید» چه مطلبی در این زمینه بیان کرده است. مشاهده کنید وهابیت چطور خائنانه کار میکنند. در کتاب «الإرشاد» اثر «شیخ مفید» جلد دوم باب «ذکر وفاة أبی محمد الحسن بن علی ع و موضع قبره و ذکر ولده» ابتدا وارد شده است:
«وَ خَلَّفَ ابْنَهُ الْمُنْتَظَرَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ»
امام حسن عسکری بعد از خود فرزندش منتظر را برای اقامه دولت حق گذاشت.
این اولین جمله «شیخ مفید» است. آیا «شیخ مفید» گفته است که امام حسن عسکری فرزندی نداشته است؟! ایشان سپس مینویسد:
«وَ کانَ قَدْ أَخْفَی مَوْلِدَهُ وَ سَتَرَ أَمْرَهُ»
امام حسن عسکری ولادت فرزندش را مخفی کرد و امر امامت را پشت پرده گذاشت.
«لِصُعُوبَةِ الْوَقْتِ وَ شِدَّةِ طَلَبِ سُلْطَانِ الزَّمَانِ لَهُ وَ اجْتِهَادِهِ فِی الْبَحْثِ عَنْ أَمْرِهِ»
جباران و حکومتیان همگی شنیده بودند که حضرت مهدی خواهد آمد و تمام حکومتهای باطل را از بین میبرد. آنها وحشت داشتند که وقتی حضرت مهدی بیاید، ابتدا حکومت آنها را از بین میبرد و به دنبال این بودند که وصی امام حسن عسکری را بکشند تا امامی نباشد.
این کار آنها شبیه فرعون بود که تمام کودکان را میکشت تا موسی متولد نشود و بساط فرعون را به هم بزند. نظر حکومت وقت نسبت به حضرت مهدی همین بوده است. سپس میگوید:
«وَ لِمَا شَاعَ مِنْ مَذْهَبِ الشِّیعَةِ الْإِمَامِیةِ فِیهِ وَ عُرِفَ مِنِ انْتِظَارِهِمْ لَهُ»
سپس دیدند که شیعه امامیه این عقیده را دارد و منتظر حضرت مهدی هستند.
«فَلَمْ یظْهِرْ وَلَدَهُ ع فِی حَیاتِهِ»
امام حسن عسکری فرزند خود را برای مردم ظاهر نکرد.
«وَ لَا عَرَفَهُ الْجُمْهُورُ بَعْدَ وَفَاتِه»
عموم مردم هم شناختی نسبت به حضرت مهدی نداشتند.
«وَ تَوَلَّی جَعْفَرُ بْنُ عَلِی أَخُو أَبِی مُحَمَّدٍ ع أَخْذَ تَرِکتِهِ وَ سَعَی فِی حَبْسِ جَوَارِی أَبِی مُحَمَّدٍ ع وَ اعْتِقَالِ حَلَائِلِهِ »
برادر آن حضرت به نام جعفر تمام ماترک امام حسن عسکری را گرفت و تمام کنیزان حضرت را به دستور حاکم به زندان انداخت.
«وَ شَنَّعَ عَلَی أَصْحَابِهِ بِانْتِظَارِهِمْ وَلَدَهُ»
و برای اصحاب امام حسن که منتظر حضرت مهدی بودند دردسر درست کرد.
«وَ قَطْعِهِمْ بِوُجُودِهِ وَ الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ أَغْرَی بِالْقَوْمِ حَتَّی أَخَافَهُمْ وَ شَرَّدَهُمْ»
سپس مینویسد:
«وَ جَرَی عَلَی مُخَلَّفِی أَبِی مُحَمَّدٍ ع بِسَبَبِ ذَلِک کلُّ عَظِیمَةٍ مِنِ اعْتِقَالٍ وَ حَبْسٍ وَ تَهْدِیدٍ وَ تَصْغِیرٍ وَ اسْتِخْفَافٍ وَ ذُلٍّ»
در ادامه مینویسد:
«وَ حَازَ جَعْفَرٌ ظَاهِرَ تَرِکةِ أَبِی مُحَمَّدٍ ع»
جعفر به کمک حکومت آمد و اموال امام حسن عسکری را غصب کرد.
«وَ اجْتَهَدَ فِی الْقِیامِ عِنْدَ الشِّیعَةِ مَقَامَهُ»
و تلاش کرد به جای امام حسن عسکری بنشیند.
«فَلَمْ یقْبَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ ذَلِک وَ لَا اعْتَقَدَهُ فِیهِ»
اما هیچکدام از شیعیان قبول نکردند.
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 2، ص 336، فصل شهادة الإمام الحسن العسکری ع و أولاده
«جعفر» نزد سلطان وقت رفت و اموال زیادی به او داد تا سلطان وقت او را به عنوان نائب بعد از امام حسن عسکری معرفی کند.
حال من روایت «کافی» را میخوانم که حاکم گفت: ای احمق! سلطان وقت با شمشیر در به در میگردد تا پدر و برادرت را بکشد و نسل آنها را نابود کند. الآن تو انتظار داری ما تو را به عنوان جانشین پدرت معرفی کنیم؟!
این عبارت «شیخ مفید» است. حال مقداری جلوتر میرویم و به چند صفحه بعد میرسیم. اگر کسی واقعاً میخواهد نظر «شیخ مفید» را ببیند، باید حداقل چند صفحه مطالعه کند و جلوتر بیاید. در «فصل فی تاریخ ولادة الإمام المهدی ع و غیبته و ما یخصه» وارد شده است:
«وَ کانَ الْإِمَامُ بَعْدَ أَبِی مُحَمَّدٍ ع ابْنَهُ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمُکنَّی بِکنْیتِهِ وَ لَمْ یخَلِّفْ أَبُوهُ وَلَداً غَیرَهُ ظَاهِراً وَ لَا بَاطِناً وَ خَلَّفَهُ غَائِباً مُسْتَتِراً عَلَی مَا قَدَّمْنَا ذِکرَه»
سپس مینویسد:
«وَ کانَ مَوْلِدُهُ ع لَیلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَینِ وَ أُمُّهُ أُمُّ وَلَدٍ یقَالُ لَهَا نَرْجِس»
در ادامه مینویسد:
«وَ کانَ سِنُّهُ عِنْدَ وَفَاةِ أَبِی مُحَمَّدٍ خَمْسَ سِنِینَ آتَاهُ اللَّهُ فیها الْحِکمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ وَ جَعَلَهُ آیةً لِلْعَالَمِینَ وَ آتَاهُ الْحِکمَةَ کمَا آتَاهَا یحْیی صَبِیاً وَ جَعَلَهُ إِمَاماً فِی حَالِ الطُّفُولِیةِ الظَّاهِرَةِ کمَا جَعَلَ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ ع فِی الْمَهْدِ نَبِیا»
نظر «شیخ مفید» این است. آقای «قفاری» و «احسان الهی ظهیر» و «سالوس» اینقدر به خودتان زحمت نمیدهید که کتاب را باز کنید و چندین صفحه مطالعه کنید!
آیا تصور نمیکنید که دیگران کتاب «شیخ مفید» را باز میکنند و آبرو و حیثیت شما میرود و خیانت شما به شیعه آشکار میشود؟
دیگر شبهات وهابیت هم چنین است. از میان صد شبههای که وهابیت تولید میکنند، نود شبهه به همین شکل است. آنها تکهای از فرمایشات علمای شیعه را میآورند، تقطیع میکنند و ادعا میکنند که آنها چنین گفتهاند.
در این شبهه وهابیت ادعا میکنند «شیخ مفید» گفته است امام حسن عسکری عقیم بود و فرزندی نداشت. این فرمایش «شیخ مفید» است.
«وَ قَدْ سَبَقَ النَّصُّ عَلَیهِ فِی مِلَّةِ الْإِسْلَامِ مِنْ نَبِی الْهُدَی ع ثُمَّ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع»
اصلاً ولادت حضرت مهدی و امامت آن حضرت خاص شیعه نیست، بلکه ملت اسلام بر این عقیده هستند.
«وَ نَصَّ عَلَیهِ الْأَئِمَّةُ ع وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَی أَبِیهِ الْحَسَنِ ع وَ نَصَّ أَبُوهُ عَلَیهِ عِنْدَ ثِقَاتِهِ وَ خَاصَّةِ شِیعَتِه»
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 2، ص 339، فصل فی تاریخ ولادة الإمام المهدی ع و غیبته و ما یخصه
نظر «شیخ مفید» این است، نه تکهای که شما از کتاب ایشان انتخاب کردید و قبل و بعد آن را حذف کردید. آقای «دکتر سالوس» شما استاد هستید و مدرک پروفسوری را یدک میکشید.
اگر یکی از شاگردان تو کتاب «الإرشاد» اثر «شیخ مفید» را بخواند و بعد آن را در کلاس درس مطرح کند، آبرو و حیثیت برای شما باقی نمیماند. قیامت هیچ و ما کاری به قیامت نداریم، گرچه آنجا هم محاکمه این افراد تماشایی است.
«مرحوم شیخ صدوق» وصیت کرد مرا در قم و کربلا دفن نکنید، زیرا کسانی که در این دو شهر دفن میشوند بی حساب به بهشت میروند و قیامت را نمیبینند. من میخواهم در قیامت باشم و محکمه امیرالمؤمنین را ببینم. من میخواهم ببینم کسانی که در حق امیرالمؤمنین ظلم کردند چه پاسخی دارند.
دوستان در قیامت محکمهها تماشایی است، گرچه قیامت سختی دارد. گرچه قیامت مشقت دارد، اما امثال «سالوس» و «ابن تیمیه» و «قفاری» وقتی اینطور خیانت میکنند با سختی جواب میدهند.
مشاهده کنید عبارت «شیخ مفید» در رابطه با حضرت ولی عصر چنین است و آن هم عبارتی است که وهابیت ساختند. جالب اینجاست که «شیخ مفید» در کتاب «فصول المختارة» که «قفاری» آدرس داده بود، مینویسد:
«و لما توفی أبو محمد الحسن بن علی بن محمد ع افترق أصحابه بعده علی ما حکاه أبو محمد الحسن بن موسی النوبختی رضی الله عنه أربع عشرة فرقة»
او مینویسد: بعد از وفات امام حسن عسکری اصحابش به چهارده دسته تقسیم شدند. سپس مینویسد:
«فقال الجمهور منهم بإمامة ابنه القائم المنتظر ع»
جمهوری از شیعه معتقد به امامت فرزندش حضرت مهدی هستند.
«و أثبتوا ولادته و صححوا النص علیه»
سپس مینویسد:
«أن أبا محمد الحسن ع أظهره لهم و أراهم شخصه»
آقای «قفاری» که معتقد هستید در کتاب «الفصول المختارة» ایشان چنین و چنان گفته است، توجه داشته باشید نظر «شیخ مفید» چنین است. ایشان سپس تک تک چهارده فرقه را میآورد.
بنده عبارت کتاب «فرق الشیعة» اثر «نوبختی» را هم خدمت شما نشان میدهم و بعد از آن عبارت «اشعری» را هم نشان میدهم.
«نوبختی» معتقد است که اصحاب امام حسن عسکری بعد از ایشان چهارده فرقه شدند و «اشعری» معتقد است آنها به پانزده فرقه تقسیم شدند.
«نوبختی» متوفای 301 هجری است و در حقیقت 27 سال قبل از پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری از دنیا رفته است. «سعد بن عبدالله اشعری» متوفای 310 هجری است و 18 سال قبل از پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری از دنیا رفته است. «شیخ مفید» هم متوفای 413 هجری است و حدود 100 سال با همدیگر تفاوت دارند.
«شیخ مفید» میگوید: در طول این صد سال تمام فرقههایی که بعد از امام حسن عسکری تقسیم شده بودند، همگی منقرض شدند و بعد از صد سال آثاری از این فرق وجود خارجی نداشت.
«و لیس من هؤلاء الفِرَقِ آلتی ذکرناها فرقة موجودة فی زماننا هذا»
«شیخ مفید» که متوفای 413 هجری است، میگوید که من این کتاب را در سال 373 هجری نوشتم. در حقیقت ایشان این کتاب را 60 سال بعد از زمان غیبت صغری و بعد از وفات «سعد بن عبدالله اشعری» و «نوبختی» نوشته است. او میگوید:
«و من سواهم منقرضون »
در طول این 60 یا 70 سال تمامی این افراد منقرض شدند.
«لا یعلم أحد من جملة الأربع عشرة فرقة آلتی قدمنا ذکرها ظاهراً بمقالة و لا موجودا علی هذا الوصف من دیانته»
ایشان مینویسد: اصلاً این افراد نه حرفی دارند و نه وجود خارجی دارند.
«و إنما الحاصل منهم حکایة عمن سلف و أراجیف بوجود قوم منهم لا تثبت»
غرض از ذکر این مطالب این بود که خواستم اراجیفی که این افراد بسته بودند را برای مردم بیان کنم.
الفصول المختارة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: میر شریفی، علی، ص 318 - 321، فصل افتراق الشیعة بعد وفاة الإمام الحسن العسکری ع
من ادعای «احسان الهی ظهیر» و «قفاری» را هم آوردم که او از کتاب «نوبختی» این مطلب را مطرح میکند. حال ببینیم «نوبختی» چه نظری در این زمینه دارد.
امروز پیشرفت علم مسئله را روشن کرده است. پاسخ دادن به یک شبهه اگر در گذشته دویست، سیصد ساعت از انسان وقت میطلبید، شاید الآن کمتر از یک ساعت فرصت نیاز باشد. بنده دو شب پیش تصاویر کتبی که ملاحظه میکنید را در کمتر از یک ساعت گرفتم. کتاب «فرق الشیعة» و «المقالات» را در کامپیوتر خود نداشتم. آنها را از اینترنت دانلود کردم و صفحه آن را آوردم تا برای آقایان نشان بدهم. یعنی پاسخ به این شبهه کمتر از یک ساعت از من وقت گرفته است.
در هر صورت ایشان در کتاب «فرق الشیعة» صفحه 96 همان صفحهای که «قفاری» و «احسان الهی ظهیر» آدرس داده بود، وارد شده است:
«وولد الحسن بن علی علیه السلام فی شهر ربیع الآخر سنة اثنتین وثلاثین ومأتین وتوفی بسر من رأی یوم الجمعة لثمان لیال خلون من شهر ربیع الأول سنة ستین ومأتین»
در ادامه مینویسد:
«وتوفی ولم یر له أثر ولم یعرف له ولد ظاهر فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر وأمه»
مراد از «ولم یعرف له ولد ظاهر» این است که حضرت فرزندی ظاهر که مردم او را ببینند، نداشت. بعد مینویسد:
«فافترق أصحابه بعده أربع عشرة فرقة»
بعد از او اصحابش به دوازده فرقه تقسیم شدند.
او هرکدام از فرقهها را توضیح میدهد و بعد از چند صفحه مینویسد:
«وقالت الفرقة الثانیة عشرة وهم الأمامیة»
فرقه دوازدهم فرقه امامیه است.
«لیس القول کما قال هؤلاء کلهم»
یازده فرقهای که درباره حضرت مهدی نظر دادند، حرفهایشان بیاساس است.
«بل لله عز وجل فی الأرض حجة من ولد الحسن بن علی وأمر الله بالغ وهو وصی لأبیه علی المنهاج الأول والسنن الماضیة ولا تکون الإمامة فی أخوین بعد الحسن والحسین علیهما السلام»
دقت داشته باشید نظر «نوبختی» این است. آقایان «آلوسی»، «قفاری»، «ابن تیمیه» شما که میخواهید نظر «نوبختی» را بیاورید، زحمت بکشید ورق بزنید و چند صفحه بعد را هم مطالعه کنید. عبارت «نوبختی» چنین است!
«فنحن مستسلمون بالماضی وإمامته مقرون بوفاة معترفون بأن له خلفا قائما من صلبه وأن خلفه هو الإمام من بعده»
فرق الشیعة، الحسن بن موسی النوبختی، سنة الولادة / سنة الوفاة، الناشر دار الأضواء، سنة النشر 1404 هـ - 1984 م، مکان النشر بیروت، ج 1، ص 95 – 109، باب بسم الله الرحمن الرحیم
نظر «نوبختی» این است، نه تکهای که شما در ابتدا قبل از ورود به فرق برداشتید و هشتصد سال است که آن را مطرح میکنند. امروز در ماهوارهها و فضای مجازی ادعا میکنند که علمای شیعه معتقدند امام حسن عسکری فرزندی نداشت و ارثش تقسیم شد و رفت!!!
نظر «نوبختی» این است. حال نظر «سعد بن عبدالله اشعری» را در کتاب «المقالات و الفرق» بررسی میکنیم. البته من سال وفات ایشان را اشتباه گفتم. سال وفات ایشان 301 هجری و سال وفات «نوبختی» 310 هجری است. ایشان در صفحه 102 مینویسد:
«ولم یعرف له ولد ظاهر فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر وأمه فافترق اصحابه من بعده خمس عشر فرقة»
او تک تک فرقهها را میآورد، سپس مینویسد:
«فرقة منها المعروف بالإمامیة»
یکی از فرق فرقه امامیه است.
آنها گفتند:
«لله فی ارضه مضی الحسن بن علی حجة علی عباده، قائم بامره»
او تمام این موارد را میآورد.
«خلف لأبی و وصی له قائم بالأمر بعده»
او سپس مینویسد: آنچه ما در رابطه با حضرت مهدی داریم از ائمه اطهار داریم و عموم شیعه همین عقیده را دارند.
«فنحن متمسکون بإمامة الحسن بن علی مقرون بوفاته مؤمنون بان له خلفاً من صلبه متدینون بذلک وانه الإمام من بعد أبیه الحسن بن علی»
مشاهده کنید این مطالب واضح و روشن است، آنوقت وهابیت این همه غوغا به پا کردند و در ماهوارهها هو کردند که علمای شیعه از جمله «شیخ مفید»، «نوبختی» و «اشعری» معتقد است که امام حسن عسکری فرزندی نداشت.
حال مشاهده کنید این نظر آقایان است. به قول آقایان چه میخواستند، چه شد!! آیا این جز رسوایی چیز دیگری برای آنها دارد؟! عزیزان ما باید مقداری دستمان پر باشد.
«قفاری» در حوزه مهدویت نزدیک به صد شبهه دارد که از این میان، 98 مورد از این قبیل است که با دروغگویی، شیادی، خیانت و تدلیس طرح شده است. ممکن است او دو شبهه داشته باشد که ما خود را به زحمت بیندازیم و به آن پاسخ بدهیم.
بنده عرض کردم تمام این شبهه و جوابش کمتر از یک ساعت از من وقت گرفت. ما در نقد کتاب «قفاری» حدود سیصد مورد از شبهات مهدویت را پاسخ دادیم.
شبهات مربوط به آیات الولایة و احادیث الولایة نزدیک به شش، هفت سال از ما وقت گرفت، اما این قسمت شاید دو سه ماه بیشتر از ما وقت نگرفت و در عرض دو سه ماه آن را تمام کردیم.
موضوع مهدویت یک موضوع بسیار اساسی است که ان شاءالله به حول قوه الهی عزیزان لازم است مقداری با این شبهات آشنا شوند. اگر بتوانند کتاب «نقد قفاری» اثر ما را از اینترنت دانلود کنند و در کامپیوتر خودشان داشته باشند.
«شمیم گل نرگس» نرم افزاری برتر در حوزه مهدویت
البته ما نرم افزاری تحت عنوان «شمیم گل نرگس» تولید کردیم که در حقیقت دو هزار سؤال و جواب در حوزه مهدویت داریم. اگر شما پانصد جلسه سخنرانی داشته باشید و تنها این پرسش و پاسخها را مطرح کنید، کافی است.
ما در این نرم افزار نزدیک به چهارصد جلد کتاب و سه هزار و پانصد مقاله در حوزه مهدویت داریم. صد داستان در رابطه با تشرف به محضر حضرت ولی عصر داریم. سی داستان به صورت انیمیشن برای کودکان داریم.
هزار و صد حدیث با ترجمه و ذکر مأخذ داریم. معرفی بیش از دو هزار و پانصد عنوان کتاب و چهارصد و پنجاه قطعه شعر و غزل و قصیده و دوبیتی در حوزه مهدویت در این نرم افزار آوردیم.
این نرم افزار به عنوان نرم افزار ممتاز کشوری انتخاب شد. دو سال پیش در همایش بین المللی نرم افزار، نرم افزاری که «مؤسسه نور» آورده بود رتبه دوم را آورد و نرم افزار ما رتبه اول را آورد.
دوستان از ما درخواست کردند که سی دی این نرم افزار را در اختیار آقایان قرار بدهیم. ما دیدیم اولاً بسیاری از لپ تاپهای جدید سی دی خوان ندارند و همگی فلش خور هستند، به این ترتیب که باید فلش را به دستگاه متصل کنند و از آن روی هارد کپی کنند.
ما برای اینکه راه میانبر باشد و برای ما هم هزینه زیادی نداشته باشد کار دیگری انجام دادیم. چاپ سی دی با محتویات آن برای ما گران تمام میشود. سابقاً ما کاغذ 80 هزار تومان میخریدیم، اما الآن 300 هزار تومان است و چاپ آن 40 هزار تومان هزینه دارد.
ما برای این کار شماره سریال تهیه کردیم، گرچه این هم برای ما هزینه برداشته است. همین کارتها 15 هزار تومان قیمت خورده است و با تخفیف به ما 12 هزار تومان میدهند.
من به تعداد خدمت جناب آقای «جلیلی» تقدیم میکنم و آن دسته از آقایانی که کامپیوتر دارند و واقعاً میخواهند از اینترنت دانلود کنند این کارتها را تحویل بگیرند. این برنامه در عرض ده دقیقه دانلود میشود.
آدرس سایت روی کارت موجود است. زمانی که وارد سایت میشوند، از شما شماره سریال میخواهد. وقتی که شما شماره سریال را میدهید، راحت نرم افزار را از اینترنت روی کامپیوتر شما دانلود میکند و راحت میتوانید استفاده کنید. هر سریال کارت سه مرتبه قابل دانلود هست. اگر سریال نباشد دانلود نمیشود. حتماً باید شماره سریال باشد تا دانلود شود.
من این کارتها را خدمت آقای «جلیلی» میدهم و آن دسته از آقایانی که وارد هستند و استفاده میکنند، بگیرند. معمولاً ما به آقایان سی دی میدهیم و آقایان بعد از مدتی میگویند ما سی دی را تا به حال باز نکردیم و نمیدانیم داخل آن چیست.
وقتی ما نرم افزار را به صورت کارت و شماره سریال درآوردیم، به درد کسی میخورد که کامپیوتر دارد و با اینترنت آشناست و حاضر است نیم ساعت وقت بگذارد و آن را دانلود کند.
ما این کارتها را خدمت جناب آقای «جلیلی» تقدیم میکنیم، علی رغم اینکه ایشان قول داده بود همایشی در قزوین راه بیندازند، اما به قولشان عمل نکردند.
پاسخ به تعدادی از پرسشهای حاضرین
من چند مورد از سؤالات عزیزان را که مطرح کردند خدمت آقایان عرض کنم و بعد از محضرتان خداحافظی میکنم.
اگر امام زمان زنده است چرا به داد مسلمانان نمی رسد؟
پرسش:
چند نفر از قوم و خویشان بنده علی رغم اینکه شیعه هستند، منکر امام زمان شدند. شبهاتی که آنها دارند این است که اگر حضرت مهدی زنده است، الآن در کجا زندگی میکند و چرا به داد مسلمانان نمیرسد؟
پاسخ:
این هم یکی از آن شبهات شیطانی است. ما نمیتوانیم بگوییم حضرت ولی عصر در کجا زندگی میکند.
حضرت خضر الآن زنده است و در کجا زندگی میکند؟ حضرت الیاس الآن زنده است و در کجا زندگی میکند؟ شیطان از شش هزار سال قبل از حضرت آدم خلق شده است و الآن کجاست؟ این حرفها، حرفهایی نیست که ما بتوانیم آنها را دقیق مطرح کنیم.
در زمان پیغمبر اکرم حضرت در مدینه بودند و اتفاقاتی در مکه، یمن، مصر و جاهای دیگر میافتاد. مردم میگفتند: چرا پیغمبر اکرم به داد ما نمیرسد؟
در زمان امیرالمؤمنین اتفاقات متعددی در کشورهای اسلامی میافتاد. مردم میگفتند: اگر علی امام است، چرا به داد ما نمیرسد؟!
قرار نیست که حضرت مهدی در تمام کارها وکیل مدافع ما باشد. حضرت ولی عصر وظایفی دارد، تکالیفی دارد و این مشکلات به واسطه اعمال ماست.
(وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکم)
هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید.
سوره شوری (42): آیه 30
ما به جای آنکه از حضرت مهدی انتظار داشته باشیم، باید خود را اصلاح کنیم. قرآن کریم در جای دیگری میفرماید:
(وَ یعْفُوا عَنْ کثِیر)
و از بسیاری از آن (که فعلاً مورد نیاز نبوده) صرف نظر مینماید.
سوره مائده (5): آیه 15
این انتقام خداست، بلکه میخواهد ما را متنبه کند. مشاهده کنید در روایات داریم که اگر ربا زیاد باشد زلزله میآید. اگر زنا زیاد باشد سیل میآید. ما باید این گناهان را از زندگی و جامعه خودمان برطرف کنیم تا گرفتار این قضایا نشویم.
نحوه برخورد امام زمان با تسلیحات روز دنیا چگونه است؟
پرسش:
بعد از ظهور حضرت ولی عصر تسلیحاتی که امروز وجود دارد، چه میشود؟ اگر این تسلیحات در اختیار دشمنان باشد، ممکن است با یک بمب اتمی حضرت را شهید کنند.
پاسخ:
در این زمینه من قبلاً هم مطالبی را بیان کردم. البته فرصت نشد امروز به آن بپردازیم. یکی از شبهات آقایان همین است، اما طبق آنچه که ما در روایات داریم حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قطعاً از مدرنترین امکانات روز استفاده میکنند.
به عنوان مثال ما در روایت داریم حضرت ولی عصر سلاحی در اختیار دارد که دراز و مخروطی شکل است و نوک باریکی دارد. آیا این غیر از موشک است؟ آیا شمشیر مخروطی شکل است؟
همچنین در روایت وارد شده است که حضرت بر مرکبی سوار میشود که از نوع فولاد است و در آسمان پرواز میکند. آیا از این روایت چنین استفاده میشود که حضرت آهن پارهای را میگذارد و روی آن مینشیند؟
اگر ما روی این روایات خوب کار کنیم، میتوانیم به این شبهات پاسخ بدهیم. مشاهده کنید این روایات متعلق به هزار و چهارصد سال قبل است و برای عربی بیان شده است که جز شمشیر و نیزه و جز اسب برای کارهای نظامی چیز دیگری نمیداند.
همانطور که در آیات و روایات کلمه «قلم» آمده است، چنین نیست که «قلم» همان خودکار و خودنویس باشد، بلکه نمادی از فرهنگ است. کلمه شمشیر هم نمادی از سلاح جنگی است. حال یک زمان سلاح جنگی، اسب و نیزه بوده است، یک زمان تفنگ بوده است، یک زمان توپ و بمب بوده است.
به علاوه زمانی که حضرت ولی عصر میآیند، قرار نیست با جنگ بر دنیا مسلط شوند. معجزه حضرت، معجزه علمی است. حضرت ولی عصر بسیاری از معضلات علمی که برای دانشمندان در ابواب و حوزههای مختلف اعم از طبی و هستهای بوده است را خیلی راحت حل میکند.
اولین کسانیکه به حضرت ولی عصر میپیوندند دانشمندان بزرگ جهان هستند و به تبع آنها اتباع و شاگردان آنها هستند. از طرف دیگر حضرت عیسی از آسمان میآید و پشت سر حضرت نماز میخواند. عمده مسیحیت که امروزه تقریباً سی و پنج درصد جهان را شامل میشوند، به حضرت میپیوندند.
حضرت بحثهای علمی زیادی میآورد، مشکلات زیادی را برطرف میکند و برنامههایی ارائه میدهند که عمده مردم دنیا تابع حضرت میشوند.
عده اندکی هم همانند «ملک سلمان» و «ترامپ» اگر تا آن زمان به درک واصل نشوند، میمانند و حضرت با آنها میجنگند. همانطور که رسول گرامی اسلام با دشمنان برخورد کرد، حضرت ولی عصر هم با آنها برخورد میکنند.
اینچنین نبود که رسول گرامی اسلام با مشرکین جنگ کند و در برابر نیزه و شمشیر آنها با چوب دستی مبارزه کند. قطعاً رسول اکرم و امیرالمؤمنین در جنگها از همان سلاحی که دشمن استفاده کردند، استفاده میکردند.
کتابی به نام «روزگار رهایی» در دو جلد است که یکی از علمای لبنان آن را نوشته است. ایشان در سی، چهل صفحه تمام روایاتی که دلالت بر استفاده حضرت ولی عصر از امکانات مدرن نظامی دارد را جمع کرده است.
آقای «مهدیپور» هم این کتاب را ترجمه کرده است و مؤلف آن هم «کامل سلیمانی» است. نام عربی این کتاب «یوم الخلاص» است که آن را به «روزگار رهایی» ترجمه کردهاند.
تفاوت «نائب» و «وکیل» در فرهنگ مهدویت چیست؟
پرسش:
بعضی افراد معتقدند همانطور که سایر ائمه اطهار نائب نداشتند، حضرت ولی عصر هم نائب ندارند و نواب حضرت درواقع وکیل حضرت بودند. لطفاً جواب صحیح بفرمایید.
پاسخ:
در رابطه با بحث وکلا یا نواب، برای ما فرقی نمیکند وکیل باشد یا نائب باشد، زیرا ما به دنبال اسم نیستیم. این افراد موظف بودند از طرف حضرت ولی عصر یک سری کارهایی را انجام بدهند. مطالبی را از مردم به حضرت و از حضرت به مردم برسانند.
به عنوان مثال «عثمان بن سعید عمری» یکی از نواب هست؛ گرچه دوره نائب بودن او زیاد طول نکشید و 5 سال بعد از نائب بودن از دنیا رفت. پسر بزرگوار ایشان به نیابت رسید. روایت:
«الْعَمْرِی وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّیا إِلَیک عَنِّی فَعَنِّی یؤَدِّیان»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 330، ح 1
در خصوص همین دو وکیل حضرت بیان شده است. آنچه ذهنم هست پسر ایشان «محمد» تا سال 305 هجری در قید حیات بوده است. ایشان از سال 265 تا 305 هجری نیابت یا وکالت حضرت ولی عصر را به عهده داشتند.
بعد از ایشان «حسین بن روح نوبختی» پسرعموی «نوبختی» متکلم به نیابت حضرت ولی عصر رسید. از «نوبختی» سؤال کردند که چطور شد پسر عموی تو نائب و وکیل امام زمان شد و تو نشدی، علی رغم اینکه تو انسان توانمند و اهل مناظره و علم هستی؟! او گفت: اولاً؛
(وَ اللَّهُ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)
و خدا میداند، و شما نمیدانید.
سوره آل عمران (3): آیه 66
ثانیاً من اهل بحث و مناظره هستم. زمانی که با مخالفین مناظره میکنم، اگر امام زمان زیر عبایم باشد حضرت را نشان میدهم و میگویم: امام زمان که شما منکر آن هستید وجود دارد. ولی پسر عمویم «نوبختی» اگر شمشیر بر حلقومش بگذارند و او را قطعه قطعه کنند، کوچکترین خبری از حضرت مهدی به احدی نخواهد داد.
«حسین بن روح نوبختی» از سال 305 تا 326 هجری بود و «علی بن محمد سمری» آخرین نائب حضرت هم تا سال 329 هجری نیابت را به عهده داشت. در سال 329 هجری هم غیبت کبری آغاز شد.
این افراد عمده واسطه میان حضرت ولی عصر و مردم بودند. اگر شما اسم این افراد را نائب بگذارید میگوییم نائب بودند و اگر اسم آنها را وکیل بگذارید میگوییم وکیل بودند. مثلاً «عثمان بن محمد عمری» قبلاً وکالت را از ناحیه امام حسن عسکری داشت و بعد از آن حضرت همان مسئولیت را از طرف حضرت مهدی داشت. ما در اسامی دعوایی نداریم.
زمان ظهور امام زمان، راه تشخیص امام زمان واقعی چیست؟
پرسش:
چگونه میتوان تشخیص داد کسی که آمده است، واقعاً امام زمان هست یا خیر؟ نرم افزاری که در کافه بازار است، همان نرم افزاری است که شما معرفی کردید؟!
پاسخ:
بله. نرم افزار «شمیم گل نرگس» در آنجا هم هست، اما شما در آنجا باید از اینترنت استفاده کنید. فرق این کار با آن این است که اگر در یک جا اینترنت نباشد دیگر نمیتوانید از نرم افزار استفاده کنید، اما این نرم افزار تمام اطلاعات سی دی را در هارد شما قرار میدهد.
در رابطه با قضیهای که مطرح شد یکی از معضلاتی که وجود دارد و سؤال می کنند این است که وقتی حضرت مهدی (ارواحنا فداه) میآیند، حضرت را از کجا بشناسیم.
اولاً من جملهای را خدمت بزرگان و عزیزان عرض کنم. وقتی که حضرت ولی عصر میآیند، نشانههای قطعی و حتمی دارند. نشانهای همانند خروج یمانی، نه «احمد الحسن دجال»!
ما گفتیم حاضریم با او نسبت به کفرش هم مناظره کنیم و هم مباهله کنیم. نه اینکه ایشان وصی حضرت مهدی باشد. ما بارها اعلام کردیم حاضریم خودش و اتباعش بیایند مناظره کنیم، به شرط آنکه بعد از مناظره حاضر به مباهله باشند.
اگر توانستیم و از کتب خودش ثابت کردیم که او کافر و مرتد و مهدور الدم است که هیچ و اگر نتوانستیم حاضریم مباهله کنیم.
ما مباهله میکنیم که اگر ایشان کافر نیست خداوند عالم در همان لحظه بلا بر ما و دودمان ما نازل کند و اگر او کافر است خداوند بلا را بر دودمان کسانی که به دنبال این دجال هستند نازل کند.
اولاً این شخص از بصره است و طبق روایات متعددی که داریم خروج یمانی از یمن و شهر صنعاء است.
در روایت داریم که از دجله عراق دجالهایی ظهور میکنند که شاید یکی از دجالها همین شخص باشد. آیت الله کورانی هم کتاب خود را «دجال البصرة» نام گذاری کرده است.
نشانه دیگر خروج سفیانی هست. ماجرای فرورفتن سپاه سفیانی میان مکه و مدینه است. نشانه دیگر صیحه آسمانی است و آنها یک سری نشانههایی است که اتفاق میافتد.
مهمتر از همه این موارد این است که وقتی حضرت ولی عصر میآیند، اولین کسی که از این وجود مقدس استقبال میکند مراجع عظام تقلید و بزرگان ما هستند. چنین نیست که حضرت ولی عصر بیایند و مراجع ما با او مخالفت کنند. مراجع عظام تقلید بررسی میکنند و زمانی که حقیقت برای آنها روشن شد ما هم از حضرت پیروی میکنیم.
وقتی که مراجع دستور میدهند روزه بگیریم ما اطاعت میکنیم، زمانی که مراجع دستور بدهند روزه بخورید ما اطاعت میکنیم. فردا هم وقتی حضرت ولی عصر بیاید، ما چشمهایمان به دهان مراجع و بزرگان حوزههای علمیه است و قطعاً آنها پیش قدم هستند.
اگر نستجیر بالله قرار باشد مراجع ما به جهنم بروند، ما هم با آنها میرویم و هیچ حرفی نداریم. ما یقین داریم که مراجع عظام تقلید وسیله تشخیص مهدی راستین از مهدی دروغین به نحو احسن هستند و این تشخیص را به دقت انجام میدهند.
«احمد الحسن» که ادعا میکند من فرزند امام زمان هستم، به خواب فلان پیرزن و پیرمرد در دزفول میرود. ما بارها گفتیم که او به خواب یکی از آقایان مراجع عظام تقلید برود و بگوید که من فرزند حضرت مهدی هستم. قطعاً آقایان مراجع ابا ندارند که بگویند حضرت مهدی به خواب ما آمده است. شیطان به صورت ائمه اطهار در خواب تجسم نمیکند. امام امام است، چه در خواب باشد و چه در بیداری باشد.
به من جواب دادند: آقای قزوینی شاید «احمد الحسن» به خواب مراجع شیعه آمده است و آنها کتمان میکنند. من گفتم: «احمد الحسن» به خواب پیرزن دزفولی بیاید و بگوید که من به خواب آیت الله وحید خراسانی رفتم و ایشان کتمان میکند. آیا او افشاگری بلد است یا امام زمان که شما معتقد به امامت او هستید بلد نیست افشاگری کند؟!
معرفی منابع نقد جریان احمدالحسن
پرسش:
چند کتاب در خصوص نقد «احمد الحسن» معرفی بفرمایید.
پاسخ:
اگر شما وارد سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» بشوید اسامی کتابها را میبینید. در این خصوص تا به حال کتاب زیاد نوشتند. شاید تا کنون بیش از پنجاه یا شصت کتاب در این زمینه نوشته شده باشد.
عزیزان ملاحظه کنند سایتی که ملاحظه میکنید سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» است. ما از سال 1370 مشغول هستیم و عمدتاً حول محور پاسخ به شبهات وهابیت کار میکنیم.
در قسمت «فتنه احمد الحسن» تمام کتابهایی که در رابطه با «احمد الحسن» نوشته شده است را آوردیم. سخنرانیهایی که بنده در قم مسجد حضرت زینب پردیسان داشتم را آوردم که حدود پانزده یا شانزده سخنرانی بود که همه در اینجا هست.
همچنین مناظراتی که دوستان و اساتید داشتند، همه را ما در اینجا آوردیم. اگر شما در این سایت «احمد بصری» یا «تناقضات احمد بصری» را جستجو کنید همین مطالب را مفصل میآورد.
آیا به جای نقل شبهه، که ذهن را مشوش می کند، کتمان شبهه بهتر نیست؟
پرسش:
آیا اصلاً نقل اینکه امام حسن عسکری فرزندی نداشت مناسب است؟
پاسخ:
معمولاً بعضی افراد سیاستی دارند که ادعا میکنند چرا ما شبهه را مطرح کنیم، شبهه باعث میشود که ذهن افراد به انحراف کشیده شود.
وقتی که شبهه را مطرح نمیکنید و جوان شیعه یک مرتبه با شبهه مواجه میشود، ذهنش متلاشی میشود.
قبلاً شما باید این مسائل را که اینطور آقایان خیانت میکنند و عبارتی رسا که از بزرگان ما در رابطه با حضرت مهدی هست کنار میگذارند، عبارت را تقطیع میکنند و با آب و تاب برای مردم نقل میکنند را باید برای مردم بگوییم تا جوانان ما آگاهی داشته باشند.
قرآن کریم هم شبهات یهود و نصاری را مطرح کرده است. اگر چنین است، چرا مطرح کرده است؟ قرآن کریم شبهات معاندین را مطرح کرده است. حضرت موسی با فرعون مناظره میکند و خداوند عالم تمام حرفهای فرعون را آورده است.
حضرت ابراهیم با نمرودیان بحث میکند و قرآن کریم تمام شبهات آنها را آورده است. قرآن کریم تا این اندازه جزئیات را بیان میکند که حضرت ابراهیم به ستاره، ماه و خورشید میفرماید:
(هذا رَبِّی)
این خدای من است؟
سوره انعام (6): آیه 76
قرآن کریم تمامی این موارد را مطرح میکند و جواب آن را هم میدهد. من تقاضا دارم این فکر را از ذهنمان بیرون کنیم که طرح شبهه اشکال شرعی دارد.
ائمه اطهار (علیهم السلام) بسیاری از مسائل و مناظراتی که داشتند را مطرح کردند. مشاهده کنید امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) مناظره طوفانی با ابوبکر دارد که «مرحوم طبرسی» در کتاب «الإحتجاج» و «علامه مجلسی» آن را نقل کردند.
این مناظره حدود دوازده صفحه است و چیزی نیست که امیرالمؤمنین در این مناظره مطرح نفرموده باشند. این در حالی است که حضرت در جمع عموم بوده است.
همچنین امیرالمؤمنین در زمان عثمان در جمع دویست نفره شبهات را مطرح میفرماید و جواب میدهد. امام حسن مجتبی مناظرات زیادی با مخالفین داشتند.
امام باقر حدود چهل مناظره دارد که در آن مناظرات تمام شبهات مطرح میشود و جواب آن هم میآید. اگر چنین باشد، ما باید بسیاری از این قضایا را تخطئه کنیم.
پرسش:
با توجه به مطالب حضرتعالی الآن چه شبهاتی در جامعه خودمان مطرح است؟ با وجود شبهاتی که در فضای مجازی مطرح است، چه سؤالاتی ممکن است در همین ایام از ما پرسیده شود؟
پاسخ:
من دوست داشتم لیستی از شبهات رابیاورم. اگر شبهه را مطرح کنیم و جواب ندهیم اشکال شرعی دارد. من قبول دارم که اگر شبهه مطرح شود و جواب داده نشود اشکال شرعی دارد.
کتابی که جناب آقای «آیتی» تحت عنوان رساله دکتری نوشتند، حدود هشتاد شبهه مطرح روز را بیان کرده است. ایشان حرفهای «دکتر سالوس»، «دکتر قفاری»، «احسان الهی ظهیر»، «عبدالرحمن دمشقیه» و «عثمان الخمیس» را بیان کرده است.
این افراد تقریباً لیدرهای وهابیت هستند و شبهاتشان در فضای مجازی مطرح است. اگر دوستان زحمت بکشند و کتاب آقای «آیتی» را ملاحظه کنند مفید است.
همچنین وقتی به سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» مراجعه میکنند، در قسمت آثار و تألیفات تمام آثار ما وجود دارد.
در این قسمت «نقد کتاب اصول مذهب الشیعة الإثنی عشریة» در سه جلد وجود دارد که میتوانند به این کتاب هم مراجعه کنند. ما این فایل را به صورت «html» گذاشتیم تا دوستان وارد این فایل شوند و استفاده کنند.
پرسش:
برنامه «صحیفه ولایت» به چه صورت است؟
پاسخ:
برنامه «صحیفه ولایت» هم کاری است که همکاران ما در مؤسسه در دو هفته گذشته آن را انجام دادند. در این برنامه کلیه بحثها و مناظراتی که بنده در عربستان یا «شبکه سلام»، «شبکه المستقله» و «شبکه ولایت» داشتم گردآوری شده است که تعداد آن به 230 مورد میرسد.
برنامه «صحیفه ولایت» در اپلیکیشن «بازار» هم موجود است. اگر دوستان به آنجا مراجعه کنند کلیه مباحثی که ما در طول این 30 سال داشتیم، بیان شده است و شبهات را آوردیم.
ما در طول این بیست و چند سال نزدیک به چهار هزار سؤال و شبهه جواب دادیم. مقالات، سخنرانیها، پرسش و پاسخ، مناظرات و دروسی که داشتیم در این برنامه گردآوری شده است.
البته این برنامه در گوشی موبایل هم قابل اجراست. این برنامه به صورت اندروید نوشته شده است و دوستان راحت میتوانند این برنامه را از اپلیکیشن «بازار» بگیرند و در گوشی موبایل خود داشته باشند تا در ماشین یا مسافرت از آن استفاده کنند.
البته من خودم تا به حال با این برنامه کار نکردم تا ببینم نحوه استفاده از آن به چه صورت است.
پرسش:
اسامی کتابهایی که در این برنامه وجود دارد را نام ببرید.
پاسخ:
«موسوعه امام کاظم»، «سماع المقال» و «نقد اصول مذهب الشیعة الإثنی عشریة» که در اینجا هم نوشته شده است. آقایان میتوانند زحمت بکشند و این برنامه را در گوشی موبایل خود نصب کنند و استفاده کنند.
یک سؤال چالشی، مهم و اساسی از علمای اهل سنت
پرسش:
آیا اهل سنت برای این عقیده: "امام مهدی در آخرالزمان متولد خواهد شد" سند حدیثی هم ذکر میکنند؟
پاسخ:
یکی از سؤالاتشان هم همین است. سؤال ایشان که سؤال خیلی خوبی هم هست این است که: اینکه اهل سنت معتقدند حضرت مهدی در آخرالزمان متولد می شود روایتی از پیغمبر اکرم دارند که فرموده باشد حضرت مهدی در آخرالزمان متولد می شود، یا خیر؟
این هم سؤال خوبی است. از علما و مفتیان اهل سنت سؤال کنید و ببینید آیا روایتی از پیغمبر اکرم یا صحابه دارند که گفته باشد حضرت مهدی در آخرالزمان متولد خواهد شد یا خیر.
اینکه "حضرت در آخرالزمان خواهد آمد" یک قول است و اینکه "حضرت در آخرالزمان متولد خواهد شد" چیز دیگری است. ببینید اصلاً اهل سنت روایتی با این مضمون دارند یا ندارند.
آیا اهل سنت روایتی دارند که «ابوهریره» گفته باشد قبل از قیامت فردی به نام مهدی از پدر و مادری مجهول متولد میشود؟ نام پدر و مادر حضرت مهدی نیامده است. حضرت مهدی که ما شیعیان داریم، کاملاً نام پدر و مادر و اسم قابله و تمام کسانی که شاهد ولادتش بودند معلوم است. آنها به ما اعلام کنند که امام زمانی که قرار است در آخرالزمان به دنیا بیاید، نام پدر و مادرش چیست؟
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته