2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
پاسخي بر سخنان و ادعاهاي مولوي خيرشاهي
کد مطلب: ٦٣٧٤ تاریخ انتشار: ١١ شهریور ١٣٨٧ تعداد بازدید: 66872
يادداشت » عمومي
پاسخي بر سخنان و ادعاهاي مولوي خيرشاهي







بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين




چندي است فيلم كوتاهي به صورت بلوتوثِ موبايل،(1) حاوي سخنان يكي از مولوي‌هاي اهل سنت به نام خيرشاهي، دست به دست مي‌شود.

اين آقاي مولوي، به بهانه دفاع از اهل سنت و خلفايشان، در سخناني توهين‌آميز، ايرانيان را مرهون احسانات عمر مي‌داند، و از آنان مي‌خواهد پاي عمر را ببوسند، حتي پا را فراتر نهاده، مي‌گويد: «به والله قسم بايد سُم اسب حضرت عمر را ببوسند!!» و در جسارتي ديگر مي‌گويد: «هزاران امام خميني، به والله قسم شاگرد مكتب عمر و ابوبكر هم حساب نمي‌شوند.» و...

البته سخنان اين آقاي مولوي ـ كه به ضدّيت با تشيع شهره است ـ به همين فيلم خلاصه نمي‌شود و در همه سخنانش توهين و جسارت موج مي‌زند. در اين نوشته به محورهاي مطرح شده در اين سخنان مي‌پردازيم و پاسخ به ديگر سخنانش را به فرصتي ديگر موكول مي‌كنيم.





* * *




* جناب مولوي، شما در باب علم و دانش خليفه‌ي دوم جناب عمر سخن گفته‌ايد و آن را چند هزار برابر علم امام خميني(ره) دانسته‌ايد.

فرض كنيد در واقع هم همينطور باشد، ولي چگونه مي‌توانيد آن را ثابت كنيد؟

در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابي‌داوود، ج1، ص53 و سنن نسائي، ج1، ص60 آمده است كه: در مورد كسي كه يك ماه و دو ماه آب پيدا نمي‌كند خليفه گفت: «اما من نماز نمي‌خوانم تا آب پيدا كنم» يعني مسأله تيمم را در خاطر نداشت.

در سنن كبري، ج7، ص442 و تفسير رازي، ج7، ص484 و درّالمنثور سيوطي، ج1، ص288 و كتاب‌هاي ديگر آمده است كه: خليفه دوم تصميم گرفت زني را كه در شش ماهگي فرزندش متولد شده بود، سنگسار كند. حضرت علي(عليه‌السلام) با خواندن آيه‌ي «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت كرد كه مدت بارداري مي‌تواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد كرد و گفت: «لَولا عليٌ لَهَلَكَ عُمَر؛ اگر علي نبود عمر هلاك مي‌شد.»

در تفسير ابن كثير، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسياري از كتاب‌هاي ديگر دانشمندان اهل سنت آمده است كه: «خليفه دوم به زياديِ مهر زن‌ها اعتراض كرد. يكي از زنان به خليفه معترض شده و آيه «وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خليفه اشتباه خود را پذيرفت» يعني خليفه به آيه‌ي شريفه‌ي قرآن توجه نداشت.

در تفسير ابن‌جرير، ج30، ص38 و كشاف زمخشري، ج3، ص253 و درّالمنثور سيوطي، ج6، ص317 و بسياري ديگر از كتاب‌هاي بزرگان اهل سنت آمده است كه خليفه آيه‌ي شريفه‌ي «وَفَاكِهَةً وَأَبّاً»4 را تلاوت كرد و درباره‌ي معناي آن از ديگران! سؤال كرد و بعد گفت: «ما از به تكليف افتادن در فهم اين‌ها منع شديم!»

شما براي اينكه بدانيد نظر خود جناب عمر درباره‌ي علم و دانش خودش چيست، كافي است به جمله‌ي «كُلُّ النّاسِ أَعلَم مِن عُمَر» در تفسير قرطبي، ج14، ص227 و تفسير زمخشري، ج2، ص445 و تفسير سيوطي، ج5، ص229؛ و جمله‌ي «كُلُّ أَحَدٍ أَفقَهُ مِن عُمَر» در كتاب رياض النضرة، ج2، ص196 و كفايه كنجي، ص105، مراجعه كنيد.

خطبه‌ي خليفه را بخوانيد كه گفت: «هر كس مي‌خواهد از قرآن سؤال كند، به نزد ابي بن كعب برود و هر كس مي‌خواهد از حلال و حرام سؤال كند، سراغ معاذ بن جبل برود و هر كس مي خواهد از واجبات سؤال كند، به نزد زيد بن ثابت برود و هر كس مي‌خواهد از مال و ثروت سؤال كند، نزد من بيايد كه من خزانه‌دار مي‌باشم.» اين خطبه در سنن كبري بيهقي، ج6، ص210 و سيره‌ي عمر ابن‌جوزي، ص87 آمده است.

همچنين به كتاب صحيح بخاري (ج3، ص151) مراجعه كنيد. در آنجا آمده است: «تمتّعنا علي عهد رسول الله صلي الله عليه وسلّم ونزل القرآن قال رجل برأيه ما شاء» كه نشان مي‌دهد يا خليفه نظر رسول خدا(صلي‌الله عليه وآله) را نمي‌دانسته و يا نظر خود را بر نظر رسول خدا(ص) ترجيح داده است!.

در مورد علم و دانش خليفه مراجعه كنيد به: بيهقي در شعب‌الايمان و تفسير قرطبي، ج1 ص34 و ابن‌جوزي در سيره‌ي عمر، ص165 با سند صحيح از عبدالله بن عمر آورده كه گفت: «تَعلّم عُمَر سورة البقرة في اثنَتي عَشرة سَنة فلمّا ختمها نَحر جزوراً؛ عمر سوره‌ي بقره را در دوازده سال! ياد گرفت و چون ختمش نمود، شتري قرباني كرد.» حالا حساب كنيد اگر يادگيري سوره‌ي بقره ـ كه كمتر از دو و نيم جزء قرآن است ـ 12 سال طول بكشد، تمام قرآن چه قدر طول مي‌كشد؟!

* همچنين آقاي مولوي، به مناسبت يادي هم از خليفه‌ي اول (ابي‌بكر) كرده‌اند و درباره‌ي علم ايشان سخن گفته‌اند.

جناب ابوبكر كه بنا بر ادعاي بعضي از علماي اهل سنت، اولين! نفر و از نظر همه، جزو اولين كساني بوده است كه به رسول خدا(ص) گرويده است و حدود 20 سال در محضر شريف ايشان بوده و دو سال و اندي هم پس از ايشان بر كرسيِ خلافت نشسته و محل مراجعه‌ي همه افراد و قبائل و عشاير بوده است، تمام رواياتي كه از ايشان نقل شده، فقط 142 روايت است و «درّالمنثور» از هفده هزار حديث، كمتر از ده حديث از خليفه‌ي اول نقل شده است! تازه از اين 142 حديث، مسلم و بخاري هر دو با هم تنها بر صحّت 6 روايت آن اتفاق دارند و شخص بخاري 21 روايت و شخص مسلم تنها يك عدد از اين‌ها را صحيح مي‌داند!. حالا شما مقايسه كنيد بين روايات خليفه‌ي اول و احمد بن حنبل كه مي‌گويد هفتصدوپنجاه هزار حديث از پيامبر در اختيار داشتم و حافظ مسلم صاحب صحيح كه مي‌گويد در نزد او سيصد هزار حديث بوده است. و نيز مقايسه كنيد با ابوهريره كه تنها سه سال با پيامبر بوده است و ابن مخلّد تنها پنج‌هزاروسيصدوچند حديث از ابوهريره نقل كرده است. آن‌وقت ببينيد ادعاي جناب مولوي در مورد علم و دانش اين دو صحابه‌ي پيامبر چه قدر با آنچه علماي بزرگ اهل سنت گفته‌اند، مطابقت دارد؟

* در مسأله اهانت به خلفا و اينكه نبايد عواطف برادران اهل سنت را خدشه‌دار كرد، من هم با شما موافق هستم و همه‌ي مصلحين هم بر اين مسأله تأكيد مي‌ورزند. ولي اي كاش مسلمان‌هاي صدر اسلام نيز حساسيت شما را داشتند و از اهانت و تضعيف اصحاب پيامبر خودداري مي‌كردند. اما متأسفانه اين‌طور نشد. شما خوب مي‌دانيد اصحاب پيامبر(ص) اهانت به خليفه سوم عثمان را به كجا كشاندند. آيا اصحاب پيامبر بر عليه خليفه شورش نكردند؟ آيا حتي آب را بر روي او نبستند؟ كه به گواه تاريخ، علي(ع) برايش آب فرستاد. آيا بالآخره او را نكشتند؟ آيا محمد بن ابي‌بكر كه خال المؤمنين است، يكي از سردمداران مخالفان خليفه نبود؟ و آيا جناب ام‌المؤمنين عائشه، بارها مردم را عليه عثمان تحريك نكرده بود كه «اقتُلوا نَعثلاً فقد كَفر؛ نعثل را بكشيد كه كافر گشته است»؟5

نمي‌دانم چگونه صداقتتان را باور كنم كه در يك سخنراني هم از اهانت به خلفا و صحابه‌ي پيامبر(ص) گلايه مي‌كنيد و هم از طلحه و زبير دفاع مي‌كنيد؟! مگر همين طلحه و زبير نبودند كه مردم را بر عليه خليفه سوّم شوراندند؟ مگر همين طلحه و زبير نبودند كه همسران خود را در پرده نگه داشتند ولي در يك توهين آشكار به پيامبر اكرم(ص)، همسر او و دختر خليفه اول، عايشه را سوار بر شتر كرده و به ميدان جنگ كشاندند؟ مگر راه‌اندازي جنگ بر عليه خليفه‌ي چهارم از خلفاي راشدين، علي(ع) و كشتن چند هزار از ياران آن حضرت و به كشتن دادن چند برابر آن از مردماني كه به‌خاطر اعتقاد به عايشه ام‌المؤمنين، به ميدان جنگ با خليفه‌ي مسلمين آمدند، بزرگترين اهانت به اسلام و خليفه‌ي مسلمين و آن اهل حلّ و عقدي كه علي(ع) را انتخاب كردند، نيست؟

چگونه است طلحه و زبير آزاد هستند با بيرون آوردن همسر پيامبر از خانه به پيامبر اهانت كنند، با جنگيدن با خليفه‌ي مسلمين به او و كساني كه او را انتخاب كردند اهانت كنند، بلكه به روي آنها شمشير بكشند و آنها را بكشند؛ آن وقت ديگران حق ندارند حتي آنچه را در تاريخ به وقوع پيوسته و كارهايي را كه آنها انجام داده‌اند، در روزنامه‌اي بنويسند و يا در سريالي به تصوير بكشند؟

شما چرا به طلحه و زبير نمي‌گوييد: «اي كاش خنجر را به قلب ما فرو مي‌كرديد ولي مردم را بر عليه خليفه‌ي سوم تحريك نمي‌كرديد. اي كاش شما خنجر را به قلب ما مي‌كوبيديد ولي همسر پيامبر را از خانه بيرون نمي‌كشيديد و براي اهداف شوم سياسي خود از شهرت و محبوبيت او سوء استفاده نمي‌كرديد. اي كاش خنجر خود را در قلب من ملّا فرو مي‌برديد ولي بر عليه خليفه‌ي مسلمين، جنگ جمل را به راه نمي‌انداختيد.»

آقاي مولوي، آيا مي‌توانيد انكار كنيد كه ده‌ها سال از زمان معاويه تا زمان عمر بن عبدالعزيز، علي(ع) را در نمازهاي جمعه و منابر سبّ و لعن و اهانت مي‌كردند و اين كار توسط معاويه و به دستور او شروع شد و بقيه‌ي بني‌اميه هم اين سنّت! را ادامه دادند؟ شما چرا به معاويه و بني‌اميه اعتراض نمي‌كنيد كه: «اي كاش خنجر خود را در قلب من ملّا و مدافع صحابه فرو مي‌كرديد ولي خليفه‌ي چهارم، داماد پيامبر(ص)، شوهر حضرت زهرا(س) و پدر حسن و حسين(ع) دو سروَر جوانان اهل بهشت را سبّ و لعن نمي‌كرديد»؟

چرا از طعنه يا بدگويي بعضي از مردم نسبت به تعداد اندكي از صحابه ناراحت مي‌شويد و از آن همه توهين‌هايي كه بعد از رسول خدا(ص) به علي(ع) و پاره‌ي تن رسول خدا، فاطمه زهرا(س) و صحابه‌ي بزرگي همچون ابوذر و عمار شد، ناراحت نمي‌شويد و به مسبّبين آن اعتراض نمي‌كنيد؟

چرا به حافظ محمد ابراهيم اعتراض نمي‌كنيد كه داستان‌هاي تلخ بعد از رحلت پيامبر(ص) را ـ كه شما و همفكرانتان بر خلاف مستنداتي كه در كتب و منابع خودتان آمده اصرار داريد منكرش شويد ـ به‌صورت افتخارآميز! در قصيده‌ي خود آورده و با اين كار، آتش كينه و دشمني را بين برادران مسلمان شعله‌ور كرده است؟ آنجايي كه (در ج1 ص82 ديوانش) گفته است:

و قولةٍ لِعلي قالها عُمر ......... اكرم بسامِعها اعظم بمُلقيها

حرّقت طرك الا ابقي عليك بها ......... ان لم تبايع و بنتُ المصطفي فيها

ما كان غير أبي حفص يفوه بها ......... أمام فارس عدنان و حاميها(6)

و عجيب‌تر آنكه برخي از بزرگان مصر هم از چنين شاعري ـ با اين شعورش ـ تقدير كرده و ديوانش را مكرّر چاپ مي‌كنند!. چرا به اين شاعر و امثال آن نمي‌گوييد: «خنجر به قلب من ملاّ فرو كنيد ولي پسر عمو و داماد پيامبر و بانوي بزرگ اسلام(ع) را با شعر خود مورد اهانت قرار ندهيد و مجدداً خاطرات تلخ تاريخ را زنده نكنيد.»؟

جناب مولوي، به مردم چه بگوييم؟ صحابه‌ي پيامبر(ص) كه آن شخصيت بي‌نظير را از نزديك ديده بودند. شخصيتي كه قرآن خطاب به وي مي‌فرمايد: «إنّكَ لَعَلي خُلُق عَظيم» و از طرف ديگر به همه و بيش از همه به صحابه مي‌فرمايد: «ولكم في رسول الله اسوة حسنة». آن وقت همين صحابه به جان يكديگر مي‌افتند. برخي را مي‌كشند، همانگونه كه عثمان را كشتند. بعضي بر عليه بعضي ديگر لشكر‌كشي مي‌كنند، آنطور كه طلحه و زبير و ديگران بر عليه علي(ع) اين كار را كردند. بعضي عدّه‌اي از صحابه را تبعيد مي‌كنند، آنگونه كه عثمان، ابوذر (صحابي بزرگ پيامبر) را تبعيد كرد تا تنها و مظلومانه در ربذه جان باخت. برخي از صحابه صحابه‌ي ديگر را بر عليه ديگر اصحاب پيامبر(ص) تحريك مي‌كنند، همانطور كه طلحه و زبير و عايشه و عمروعاص نسبت به عثمان كردند. بعضي ناسزا و سبّ و لعن را نسبت به بعضي ديگر رسمي مي‌كنند، آنگونه كه معاويه نسبت به علي(ع) كرد. بعضي با بعضي قهر كرده و با خدا عهد مي‌كنند كه تا زنده‌اند با آن ديگري حرف نزند آنطور كه عبدالرحمن‌بن‌عوف نسبت به عثمان، خليفه‌ي سوم انجام داد.

با اين همه سوابقي كه برخي از صحابه دارند، انصاف دهيد آيا مردم از ما و شما قبول مي‌كنند كه باز هم همه‌ي آنان را مبرّاي از خطا و گناه دانسته و هيچ نقدي را بر آنان روا نشمريم و به مردم بگوييم شما حق نداريد به هيچ‌يك از كساني كه چند صباحي با پيامبر(ص) بودند و عنوان «صحابه» داشتند، بگوييد بالاي چشمتان ابرو؟

مگر شما ادّعا نمي‌كنيد پيامبر فرمود: «أصحابي كالنّجوم بأيّهم اقتدَيتُم اهتَدَيتُم؛ اصحاب من مانند ستارگان هستند به هر كدام اقتدا كنيد هدايت مي‌شويد.»7 اگر مردم به شما بگويند ما به آن صحابه‌اي كه به يكديگر ناسزا گفته و صحابه‌ي ديگر را سبّ مي‌كردند، مي‌خواهيم اقتدا كنيم، چه جوابي داريد به آنها بدهيد؟

از همه بالاتر مردم به ما مي‌گويند: وقتي خود پيامبر(ص) برخي از اصحابش را لعنت مي‌كند، اين نشانه‌ي اين است كه بعضيِ از اصحاب مستحق لعن بوده و لعنت كردن آنان جايز است وگرنه خود پيامبر ـ كه اسوه‌ي حسنه است ـ اين كار را نمي‌كرد.

مي‌گويند: مگر پيامبر(ص) (همان‌طور كه در تاريخ طبري ج11 ص357 آمده) روزي كه ابوسفيان را سواره ديد كه معاويه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراكِب؛ خدايا آنكه سواره بر مركَب است و آنكه مركَب را مي‌كَشد و آنكه مركَب را به جلو مي‌راند لعنت كن»؟

بايد جواب مردم را چه داد؟ آيا بايد به دروغ به مردم گفت: اينها همه كذب است و هر چه فلان مولوي مي‌گويد راست است؟!

* قسم ياد كرده‌ايد كه هزاران امام خميني، شاگرد مكتب عمر و ابوبكر هم حساب نمي‌شوند.

هرچند اين سخن از طرف شما به‌صورت توهين‌آميز و به زعم خودتان با هدف كوچك‌شمردن امام راحل(ره) و بزرگ جلوه‌دادنِ خلفا گفته شده، ولي حقيقت هم همين است كه مكتب خلفايتان نتوانسته و توان اين را هم ندارد كه مُصلحاني همچون امام خميني(قدّس سرّه) بپروراند. اگر با ديده‌اي حقيقت‌بين به تاريخ 1400 ساله بنگريد، خواهيد ديد هر جا كسي در مقابل ظلم و جور پرچم برافراشته و با جان و مال از اسلام ناب محمدّي(ص) دفاع كرده است، پرورش‌يافته‌ي مكتب اهل‌بيت(ع) بوده است، نه مكتب خلفا.

* همچون ديگر همفكرانتان ـ مخصوصاً آنهايي كه اصولاً ما ايرانيان، اعم از شيعه و سني را مجوس مي‌نامند ـ فتوحات صدر اسلام (مخصوصاً فتح ايران) را پتكي ساخته‌ايد كه به‌خاطر آن بايد پاي عمر و سم اسبش را هم ببوسيم!.

عجب از شما و همفكرانتان كه بوسيدن كعبه و ضريح پيامبر(ص) را شرك مي‌دانيد، آنگاه ما را صراحتاً و آشكارا دعوت به چنين شركي مي‌كنيد؟

اگر اندك مطالعه‌ي تاريخي ـ حداقل در كتب معتبر خودتان ـ مي‌داشتيد و اوضاع اجتماعي، سياسي و فرهنگي ايرانيان را مي‌دانستيد و از چگونگي قبول اسلام از طرف ايرانيان اطلاع كسب مي كرديد، اينگونه توهين‌آميز سخن نمي‌رانديد و سُم اسب جناب عمر را به رخ ما نمي‌كشيديد و آن را جايگزين نور تابنده‌ي اسلام ـ كه قلب هر انسان ستم ديده را تسخير مي‌كرد ـ نمي‌كرديد!

سخن از فتوحاتي كه به اسم اسلام انجام شد و انحرافاتي كه توسط برخي عوامل آن پديد آمد و ظلمها وجناياتي كه بر بي‌گناهان و اسيران روا داشته شد، بسيار است كه قتل‌عام مردم تسليم شده و امان داده شده‌ي شهر طميسه در جنگ گرگان توسط سعيدبن‌عاص،(8) كوركردن چشم هزار تن از ساكنان شهر انبار در جنگ ذات‌العيون توسط خالدبن‌وليد9 و گردن‌زدن اسيران در صف 22 كيلومتري در جنگ طالقان10 تنها گوشه‌اي از آن است.

جهت اطلاع بيشتر مي‌توانيد به فصلنامه‌ي تاريخ در آيينه پژوهش (وابسته به مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)) و نيز مقالات موجود در سايت مؤسسه حضرت ولي عصر(عج) به نشاني
www.valiasr-aj.com مراجعه كنيد.

* از نماز جمعه‌ها و رسانه‌ها و صدا و سيما و سريال‌ها ـ با الفاظي توهين‌آميز ـ گلايه كرده‌ايد كه چرا گاهي حقيقتي از تاريخ را بيان مي‌كنند كه در آن عملكرد برخي از اصحاب مورد نقد قرار مي‌گيرد؟

جناب مولوي، چاره كار اينها نيست. چاره اين كار كتب حديث و تاريخ و فقه و رجال اهل سنت است. براي از بين‌بردن نقاط ضعف برخي از صحابه، بايد دعا كرد خداوند ريشه تمام اين كتاب‌ها را از ميان بر كند! زيرا پيروان مكتب اهل بيت(عليهم‌السلام) اكثر نقاط ضعف صحابه را از ميان همين كتاب‌ها در طول تاريخ پيدا كرده‌ا‌ند. البته اين دعا هم قابل استجابت نيست، زيرا خداوند اراده كرده است كه فضائل اهل بيت و نقاط ضعف كساني كه در مقابل اهل بيت(ع) بوده‌اند، در همين كتاب‌هاي اهل سنت ـ با آن همه جرح وقدح وجعل احاديثي كه توسط بني‌اميه و ديگران روا شد ـ باشد و در همه دنيا پراكنده شود تا حجت بالغه‌ي الهي بر كساني كه طالب حق و حقيقت‌اند، تمام باشد.

* اما اظهار نظر شما راجع به جمعيت 20 ميليوني!!! اهل سنت در ايران

براي اينكه براي جسارتهاي متعدّدتان ـ كه بخش كوچكي از آن در اين قطعه فيلم بود ـ توجيهي دست‌وپا كنيد، مي‌گوييد 20 ميليون اهل سنت در ايران وجود دارد! ان‌شاءالله كه بقيه اطلاعات شما مانند اين آمار غلط نباشد، كه متأسفانه چون همه‌جا عينك تعصّبِ افراطي بر چشم نهاده‌ايد، اشتباهاتتان خيلي فراتر از اين‌هاست.

اولاً: در فرهنگ قرآني، آنچه مطلوب و داراي ارزش است، كيفيّت است، نه كمّيت. اگر نظري بر قرآن كريم بياندازيد خواهيد ديد خداوند متعال بارها و بارها جمعيت كم ـ داراي كيفيّت ـ را تحسين فرموده است: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»11 و «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشّكُورُ»12 اما از آن طرف اكثريتِ بي‌محتوا، همواره مورد مذمّت خداوند در قرآن كريم است:

«وَما أَكْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ وَلَكِنّ أَكْثَرَهُمْ لايَشْكُرُونَ»13 و «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنّ‏ِ وَاْلإِنْسِ»14

شيطان گفت «وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ»15 و خداوند هم سخن او را ردّ نكرد، بلكه فرمود: «لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ»(16)

برويد در قرآن شمارش كنيد ببيند چه‌قدر درباره‌ي اكثريت فرموده است: يَجْهَلوُن، فاسِقُون، لايَشكُرُون، لايُؤمِنُون، لايَسْمَعُون، لايَعْقِلُون؟

پس صِرف جمعيت فراوان از يك قوم و فرقه و مذهب، در منظر قرآن هيچ فضيلت و منقبتي به حساب نمي‌آيد، همانگونه كه صِرف صحابي بودن يا هم عصر بودن با پيامبر(ص)، به خودي خود مقام و شأنيتي براي افراد ايجاد نمي‌كند و آنچه اصل است ـ و شامل صحابه هم مي‌شود ـ تقواست، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»17

الآن جمعيت مسيحيان دنيا بيشتر از همه اديان است ولي آيا اكثريت بودن آنها دليل بر حقانيتشان است؟ الآن اكثريت جميعت مسلمين، فرقه‌هاي مختلف برادران اهل سنت هستند. آيا اين دليلِ صحّت همه‌ي اعتقادات آنها مي‌شود؟

پس اگر 99% مردم ايران هم از اهل سنت باشند، شايد بتوان با قدرت حكومت كرد ولي با حكومت و قدرت نمي‌توان به خداوند گفت: بايد در روز قيامت آنچه را كه عدّه‌اي از صحابه مي‌پسنديدند و بعد از رحلت پيامبر(ص) آن را با زور و قدرت بر جاي آنچه پيامبر فرموده بود، نشاندند بايد بپذيري! بدون ترديد حرف آخر را خداي متعال مي‌زند، نه اقليت، نه اكثريت، نه مردم، نه مولوي‌ها، نه صحابه و نه هيچ كس ديگر.

ثانياً: با كدام مستند، ادعاي جمعيت بيست ميليوني داريد؟ و طبق چه آمار علمي هر سال چند ميليون! به جمعيت‌تان مي‌افزاييد؟ اصولاً كل جمعيت استان‌هايي كه عزيزان اهل سنت در برخي شهرهاي آن اكثريت‌اند، چه‌قدر است كه سهم شما بيست ميليون شود؟ به سايت‌هاي حاميان خارجي‌تان ـ همچون سايت قرضاوي ـ سري بزنيد و ببينيد با همه‌ي بزرگ‌نمايي كه دوست دارند در حقّتان انجام دهند، نتوانسته‌اند جمعيتتان را از ده درصد بالاتر ببرند.

با اين ادّعاهاي بي‌اساس و غير علمي و غير منطقي چه چيز را مي‌خواهيد ثابت كنيد؟ مگر همين شماها كه تا دو سه سال قبل ادعاي جمعيت دويست هزار! نفره در تهران را داشتيد، الآن مدّعي نيستيد شهر تهران يك ميليون!! سني دارد؟ اگر ديگران اطلاعي نداشته باشند، مردم تهران خبر دارند كه فقط چند هزار نفر سنّي در شهر تهران و حاشيه‌ي آن وجود دارد و اكثرشان هم كارگران مهاجر افغان هستند.

بنابراين بيهوده زحمت نكشيد و جمعيت چهار پنج ميليوني برادران اهل سنت را با تبليغات و مظلوم‌نمايي، بيست ميليون! جلوه ندهيد. به دوستان مولوي‌تان در سيستان‌وبلوچستان هم بفرماييد: عبارت «ما اهل سنت يك‌سوم! جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهيم» را از بخش عربيِ سايت رسمي‌شان حذف كنند تا موجب خدشه‌دار شدن آبروي خودشان و اثبات عدم صداقت‌شان نشود.

به‌جاي اينگونه سخنان كذب و مغالطه‌آميز كه نتيجه‌اي جز تحريك قومي و مذهبي و ايجاد فتنه و اختلاف (كه هدف اصلي دشمنان قسم‌خورده‌ي اسلام و مسلمين است) ندارد، بگذاريد مردم شريف اهل سنت (هر جمعيتي كه دارند) با آرامش به زندگي‌شان بپردازند، همانگونه كه هميشه همراه نظام و انقلاب بوده و حقوق شهروندي‌شان هم مانند شيعيان و پيروان ساير فرق و اديان محفوظ بوده و هست.

والسلام علي من اتّبع الهدي

حوزه علميه قم

نوري

________________

1. در ابتدا حتماً عدّه‌اي اين كار را به قصد ترويج اعتقاداتشان و يا ضدّيت با نظام اسلامي نشر داده‌اند، اما مطمئناً اكثر افراد آن را نه به عنوان سخني علمي، بكه به عنوان طنز ردّ و بدل مي‌كنند و تعدادي هم با تعجب آن را به ديگران نشان مي‌دهند كه چگونه در نظام اسلامي، كساني به اين راحتي به همه چيز جسارت مي‌كنند!.

2. سوره‌ي احقاف، آيه‌ي 15: و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي‌ماه است.

3. آيه‌ي 20 سوره نساء. وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً؛ و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگري به جاي همسر خود انتخاب كنيد، و مال فراواني [به عنوان مهر] به او پرداخته‏ايد، چيزي از آن را پس نگيريد! آيا براي بازپس گرفتن مهر آنان‏، به تهمت و گناه آشكار متوسل مي‏شويد؟!

4. سوره عبس، آيه‌ي 30، يعني «و ميوه و چراگاه».

5. الإمامة والسياسة ابن قتيبه، ج1، ص71 و تاريخ طبري، ج3، ص477 و النهاية ابن‌اثير، ج5، ص79 و...

6. يعني: گفتاري از عمر به علي است كه شنونده‌اش را اكرام كن و گوينده‌اش را بزرگ بشمار (كه گفت): اگر بيعت نكني خانه‏ات را آتش مي‌زنم و چيزي در آن برايت باقي نمي‌گذرام با اينكه دختر پيغمبر در آن خانه است! غير از عمر كسي نمي‌توانست به يكه‌سوار قبيله عدنان و حامي دختر پيامبر (يعني علي) چنين سخني بگويد!.

7. فيض القدير، ج1 ص209 و مشكاة المصابيح، ج3 ص1696

8. الكامل ابن اثير، ج3، ص110

9. البداية ‌و النهاية ابن كثير، ج6، ص386

10. الكامل ابن اثير، ج4، ص545

11. سوره‌ي بقره، آيه‌ي 249: چه بسيار گروه‏هاي كوچكي كه به فرمان خدا، بر گروه‏هاي عظيمي پيروز شدند.

12. سوره‌ي سبأ، آيه‌ي 13: عده كمي از بندگان من شكرگزارند.

13. سوره‌ي يوسف، آيه‌ي 103: بيشتر مردم‏، هر چند اصرار داشته باشي‏، ايمان نمي‏آورند.

14. سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 179: به يقين‏، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم.

15. سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 17: و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهي يافت.

16. همان، آيه‌ي 18: جهنم را از شما همگي پر مي‏كنم.

17. سوره‌ي حجرات، آيه‌ي 13: همانا گرامي‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست‏.


Share
41 | يا رسول الله | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٧ آذر ١٣٨٧ |
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية علي ابن ابي طالب عليه اسلام و اولاده المعصومين عليهم السلام
42 | دلسوز | Germany - Nuremberg | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
سلام.
اگه يه لحظه نفس خودت رو زير پا بذاري چشمات رو باز كني ميبيني كه حقيقت دلت رو روشن ميكنه اما اگه چشماتو بستي و تو تاريكي دنبال حقيقت ميگردي اينو بدون كه تاريكي هميشه از حقيقت در حال فراره!!


عيد بزرگ غدير برهمه ي حقيقت جويان مبارك باد.

43 | بي طرف | Germany - Nuremberg | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
سلام.
اگه يه لحظه نفس خودت رو زير پا بذاري چشمات رو باز كني ميبيني كه حقيقت دلت رو روشن ميكنه اما اگه چشماتو بستي و تو تاريكي دنبال حقيقت ميگردي اينو بدون كه تاريكي هميشه از حقيقت در حال فراره!!
44 | حيدر علي عسكري | Iran - Karaj | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
مخالفان شيعه ، ما را (( رافضي)) مي نامند !
انساب النواصب ؛ ص30
يكي از اصحاب به محضر حضرت امام صادق عليه السلام عرض كرد :
روزي عمار دهني ، براي اداي شهادت ( در امر قضاوت ) نزد ابن ابي ليلي ، قاضي كوفه رفت ، قاضي به او گفت : تو مردي اهل علم و فضيلت هستي ، ولي مي گويند تو رافضي ( به معناي ترك كننده و واگذارنده و به تعبير ديگر منحرف مي باشد ) مي باشي ، اگر از اين نسبت ناراضي بوده و متنفر هستي از رافضي بودنت تبري بجوي تا از برادران ما (سني ها) باشي .
عمار از اين سخنان گريان شد و گفت : به خدا قسم من در آن گمراهي كه شما ( سنيان) سير مي كنيد سير نخواهم كرد ، اما به حال تو و به حال خود گريه مي كنم .
براي خود از آن جهت گريانم كه به من نسبتي دادي كه در خود سراغ ندارم ، به من رافضي گفتي در حالي كه اين نسبت بسيار شريفي است كه من قابل نيستم و تو خيال مي كني كه من رافضي هستم ، واي بر تو اي ابن ابي ليلي ! چون امام صادق عليه السلام به من فرمود : اولين كسي كه به او رافضي گفتند سحره ( ساحران) فرعون بودند كه چون معجزات حضرت موسي عليه السلام را ديدند بي اختيار از فرعون روي برگردانده و به خداي موسي ايمان آوردند و فرعون سخت غضبناك شد و آنها را رافضي خواند كه پيروي از فرعون را ((رفض)) ( ترك ) نموده و تسليم اوامر خداوند شدند . و رافضي كسي است كه آنچه خداوند از آن كراهت دارد را ترك كرده و هر چه امر پروردگار است انجام دهد . من از آن جهت گريه مي كنم كه خداوند بر قلب من وقوف و آگاهي دارد و ترس ان دارم كه مرا به نسبتي كه اهليت ان را ندارم عذاب نمايد و بفرمايد : اي عمار آيا تو رافض ( تارك ) أباطيل ( انسانهاي گمراه ) بودي و آنچه را به تو نسبت مي داده اند عمل كردي ؟
اي ابن ابي ليلي ! اما به حال تو مي گريم چون دروغ بزرگ و نسبت بي جايي به من دادي كه خداوند به مناسبت اين دروغ بزرگ ونسبت ناروا ( كه من اهليت و قابليت آن را ندارم ) تو را عذابي سخت و دردناك فرمايد ، چگونه بدنت طاقت آن عذاب را خواهد داشت ؟
45 | سعيد عبداللله | Iran - Karaj | ١٢:٠٠ - ٢٢ آذر ١٣٨٧ |
به نظر شما اهل سنت هيچ مجلسي و كليني و ..... شاكرد مكتب حضرت عمربه حساب نمي ايند ! زيرا عمر هم در نبوت پيامبر شك كرد:
سئوال : دليل بر عدم ايمان عمر چيست ؟
جواب : دلايل بي ايماني عمر بسيار است . يكي اينكه خود او تصريح بر عدم ايمان خود كرده است .
در آن جائي كه گفت (( ما شككت في نبوة محمد مثل شك يوم الحديبيه )) سند " سيوطي در تفسير سوره فتح ، به نقل ازكتاب (( عمر بن الخطاب)) عبدالرحمن احمد البكري ، ص 71 ، با تفاوتي اندك"" ، هيچ گاه مانند روز حديبيه در نبوت محمد شك نكردم ؛
اين سخن وي دلالت دارد كا او دائمأ در نبوت پيامبر صلوات الله عليه شك و ترديد داشته است .


46 | علي محمديان | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٢ آذر ١٣٨٧ |
ازنظرما اهل سنت هزاران ؟؟؟ و مجلسي و كليني و ..... شاكرد مكتب حضرت عمربه حساب نمي ايند
47 | جامي | Afghanistan - Kabul | ١٢:٠٠ - ٢٥ آذر ١٣٨٧ |
سلام وعده ما و شما رافضي ها روزي که تبيض و جوه و تسود وجوه من آنروز شما را با چهره هاي سياه شما به تماشا خواهم نشست که چه مفتضحانه به اسفل السافلين فرستاده مي شويد در ضمن هرکس مي خواهد راجع به باطل بود مذهب شيعه بداند به من ايميل بزند[email protected]

پاسخ:
لكم دينكم ولي الدين



حشر محبان علي با علي ، حشر محبان عمر با عمر
48 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ آذر ١٣٨٧ |
جناب جامي

كساني با روي سياه محشور خواهند شد كه بي شرمانه رييس فئه باغيه را مدح مي كنند .كساني ملعون خدا و رسولش هستند كه پيرو شجره ملعونه قران هستند . خدا را شكر كه وعده خداوند متعال در آيه (قد تبين الرشد من الغي ) محقق شده و امامان هدايت و امامان ضلالت و گمراهي مشخص شده اند .
49 | جواد شيجاني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ آذر ١٣٨٧ |
آقا ياخانم بهار حسيني"قرآن در آيه 57 احزاب کساني را که خدا وپيامبر را اذيت ميکنند لعنت مي کند.در صحيح بخاري هم آمده پيامبر فرموده که هر که فاطمه را اذيت کند مرا اذيت کرده!......وخشم فاطمه خشم خداست !وبه شهادت همان کتاب فاطمه سلام الله عليها از دنيا رفت در حاليکه از ابوبکر وعمر خشمگين بود!با اين استدلال بايد فهميده باشي چه کساني ملعون هستند.
50 | سادات | United States - Logan | ١٢:٠٠ - ٠١ دي ١٣٨٧ |
با سلام خدمت کليه هموطنان امامي که بره ته چاه جمکران بشينه اونم توي قرن 21 بدرد خرافيون ميخوره پس دلتون رو به همين خوش کنيد شما مدعيان ولايت و امامت هستيد در صورتي که هيچ يک از 11 امام همچين سخني که الان شما ميگوييد نداشتندشما اگر راست ميگين از قرآن دليل بياوريد نه کتاب يار غاري که در قرآن آمده که بود علي بود به هرحال اون دنيا معلوم ميشه ما که هيچ وقت بد هيچ کدوم از امام ها رو نميگيم بلکه دوستشون هم داريم

پاسخ:
با سلام

بهتر است به جاي خواندن افسانه هايي که در کتب برخي از علماي اهل سنت در مورد شيعه آمده است ، به کتب شيعه مراجعه کنيد تا بدانيدکه  شيعه اعتقاد ندارد که امام زمان در چاه جمکران است و مطالبي که شيعه مطرح مي کند به عکس ادعاي شما نه تنها در روايات ائمه نيامده است ، بلکه در کتب اهل سنت نيز بيشتر آنها موجود است .

نيز فرموديد که از امامان بد گويي نمي کنيد !!! چه فايده وقتي از رسول خدا (ص) بدگويي مي کنيد ، چه بدگويي بيشتر از اين که در روايات صحيحه شما آمده است که شيطان به جاي جبريل بعضي آيات را مي آورد ؟

چه بدگويي بيشتر از اين که مي گوييد رسول خدا دين را آورد اما براي بعد از آن فکري نکرد ؟

چه بدگويي بيشتر از اين که مي گوييد ....

بهتر است براي دانستن بدگويي هاي علماي اهل سنت در مورد انبيا به آدرس ذيل مراجعه کنيد 

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=23

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
51 | ابوالحسني | Belgium - Evere | ١٢:٠٠ - ٠٢ دي ١٣٨٧ |
سادات عزيز

نظرتان در مورد خدايي که خانه اش وسط بيابانهاي حجاز است چيست؟
در ضمن با عبرت گرفتن از گذشته لزومي ندارد منتظر اون دنيا باشي، آنهايي که سيدالشهدا حسين بن علي (ع) را به شهادت رساندند هم ايشان را دوست داشتند و هيچ وقت بد ايشان را نمي گفتند لذا براي ايشان دعوتنامه هم نوشتند. ولي چون مطيع پيشوايان نار بودند محبوب خود را به خاک وخون کشيدند.
52 | علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٢ دي ١٣٨٧ |
همه ى اين سخنان دروغ است من در ان جلسه بوده ام خاك تو سر هر جى شيعه است
53 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ دي ١٣٨٧ |
جناب سادات

اولا اسم سادات حرمت و تقدس دارد و هر كسي لياقت اين نام را ندارد لطفا به اين راحتي نام مقدس فرزندان حضرت ختمي مرتبه محمد مصطفي(صلي الله عليه و آله) را براي خود قرار ندهيد .

دوما يار غار پيامبر(ص) بودن بر فرض ثبوت فضيلتي ندارد.آنكه در آيه مباهله به منزله نفس پيامبر(ص) شمرده شده ابوبكر بوده يا علي(ع) ؟آنكه آيه تطهير در شان او نازل شده ابوبكر بوده يا علي(ع) ؟ آنكه پس از شكست و فرار ابوبكر و عمر خيبر را فتح كرده ابوبكر بوده يا علي (ع) ؟ آنكه در جنگ احزاب يكه و تنها به عنوان نماينده اسلام به جنگ تمام كفر (عمرو بن عبدود) رفته ابوبكر بوده يا علي(ع) ؟آنكه در هر دو مواخات كبري و صغري به عنوان برادر ديني پيامبر (ص) انتخاب شد ابوبكر بود يا علي (ع) ؟ آنكه در عمرش حتي به اندازه يك نفس كشيدن و كمتر از آن به خداوند كفر نورزيده ابوبكر بوده يا علي (ع) ؟

سوما دوست داشتن ائمه هدايت ميسر نمي شود مگر با دشمن داشتن و برائت جستن از دشمنان آن بزرگواران . وقتي ادعا داريد دوست دار اهل بيت هستيد در عين حال سر سفره دشمنان آن بزرگواران نشسته ايد اين دوستي شما به درد خودتان مي خورد . چه دشمني بالا تر از اينكه معاويه (عليه الهاويه) را كه دشمن خونخوار اهل بيت بوده را دوست داريد و به او احترام مي گذاريد ؟
54 | دوستدار فاروق اعظم | Iran - Shiraz | ١٢:٠٠ - ٢٩ دي ١٣٨٧ |
همتون دروغگو هستيد. اگه راست ميگيد چرا حاظر نيستيد در ايران اهل سنت هم در تلويزيون براي دينشان تبليغ كنند. چرا حاظر به مناظره نميشويد و فقط توي سوراخ‌ها اداعاي مناظره مي‌كنيد؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي بهتر بود مناظره جناب ملازاده با دکتر قزويني را مي ديديد و سپس اظهار نظر مي فرموديد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
55 | بيتافراهاني | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٧ |
به نظر بنده حالازمان ان فرارسيده كه شيعه ازواقعيت فرارن نكندوبه اصول موجددرقانون اساسي عمل كندكاش شيعه تاريخ راتحريف نمي كردتاطرفدارانش به واقعيت پي ميبردند
56 | حسين الوندي | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٧ |
باسلام جواب به سخنان اين مولوي سني خيلي عالي بود.
57 | ساره دشتي | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٧ |
متاسفم براي همه ايرانياني كه حرف از دموكراسي وازادي وبرابري مي زننددر حالي كه برادرانوخواهران اهل سنت ازاين حق محرومند ارزش شما همان اندازه است كه در مقابل يك يهودي خم وراست شويد ونوكر وغلاتم همان ها باشيد
58 | حسين اسيري | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٧ |
------------------------ آقاي " محمد " ------------------------

جه را در بايتخت عربستان به شيعه مسجد نميدهند ؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
فقط كشورهاي عربي اهل سنت 22 هستند .. شما اكثريت هستيد ..
بايد به ما در بايتخت هر كدام از اين 22 كشور مسجد بدهيد تا ما به شما بدهيم !!!!!!!!!!!

-

------------------------ آقاي " دوستدار فاروق اعظم " ------------------------

جه را در كويت وعربستان وامارات و ...... 22 كشور عربي اجازه نميدهند شيعه در تلويزيونهاشون براي مذهبش تلليغ كند ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

-

------------------------ خانم " بيتا فراهاني " ------------------------

مذهبي كه تاريخ وحقائق را تحريف ميكند .. مذهب شما است :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=61

-

------------------------ خانم " ساره دشتي " ------------------------

كسي كه آزادي ندارد شيعه است
كويت را ببينيد جه جور كسي كه اقامت رسمي دارد رو به دلائل بغض وكينه اخراج ميكنند (حجة الاسلام سيد محمد باقر فالي) (و حجة الاسلام شيخ حسين الفهيد) و .......
عربستان را ببينيد كه اصلا غير قابل وصف است ... وهمين 2 روز بيش 3 حسينيه را بستند .. !!!!
و ...............
انصاف داشته باشيد واز خدا بترسيد ..

-

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
59 | امير | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٧ |
سلام
امام خميني(ره) را در سراسر جهان مسيحي - يهودي - بي ديني و ... قبول دارند ولي عمر و ابوبكر را بعد از 1400 فقط اهل سنت قبول دارند چيزي مشخص هست امام حسين(ع) بعد از 1400 سال در سراسر دنيا حتي هندوها قبول دارند ضمنا سني ها در مسئله غزه خودشان را نشان دادند و بي غيرت سران سني مشخص شد در صورتي كه ايران و حزب الله در همه شرايط از مردم غزه حمايت كردند مسلماني را صحنه عمل ثابت كنيد بي دين ها هم مردم غزه حمايت كردند
جناب مولانا حدود يك ميليارد اهل سنت در جهان وجود دارد اگر در مسئله غزه - عراق - سومالي - افغانستان - سودان و ... به جاي آنها آدمهاي بي دين بود شايد شرايط اين مردم بهتر بود

حكومت جمهوري اسلامي ايران علاوه بر اهل سنت به غير مسلمان هم امكانات داده آنها راضي هستند ولي اهل سنت ايراد بني اسرائيلي مي گيرد
60 | سيما | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٧ |
سلام من يه ايرانيم و شكر خدا سواد هم دارم تاريخ هم مي خونم ميدونم ايران در زمان خليفه دوم مسلمان شد اكه كفته بشه ما مسلمانيمون رو مديون اون هستيم قبول مي كنم .يادمه بجه كه بودم ميشنيدم كه وفات حضرت فاطمه رو تسليت ميكفتن ولي جند سالي كه وفات شده شهادت حالا يه سوال جرا وفات شده شهادت ؟!برين سوال كنين اكه عمر باعث شهيد شدن حضرت فاطمه شده باشه جرا حضرت علي دخترشو به اون داده لابد خيلي ازش ميترسيده !

پاسخ:
با سلام
شکر خدا که سواد داريد و تاريخ رو مي خوانيد و انشاءالله با کتب منبع تاريخي و روايي آشنايي کامل داريد
راجع به اشاره به بحث وفات و يا شهادت حضرت زهرا(س) مي توانيد به لينک ذيل که جوابيه شبهات مطرح شده از طرف اهل سنت (که البته بيشتر به ردپايي وهابيون عربستان نزديک است تا اهل سنت) مراجعه کرده و جواب خود را بدست آورديد: (که سواي شبهه مورداشاره شما شبهات بسيار ديگري را نيز که مطرح شده، جواب مي يابيد)
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=108
راجع به شبهه ازدواج ام کلثوم با عمر نيز مي توانيد مقاله ذيل را که بصورت کامل آن را توضيح داده مراجعه نماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
و اما نهايتا سواي جواب شبهاتي که مطرح کرده ايد
بيشتر براي اينکه شما با تارخي آشنايي بهتري داريد مي توانيد مقالات ذيل را که تماما از کتب منبع (صحيح بخاري، صحيح مسلم و...) و تاريخي(تاريخ طبري و...) اهل سنت ذکر شده را نيز مطالعه نماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=107
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=105
و موارد بسيار ديگري که با استفاده از قابليت جستجوي سايت مي توانيد به آنها دسترسي يابيد.
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني

61 | adamak021 | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٧ |
حالا که اهل سنت هم اين قسمت را مطالعه ميکنند بگم که کلبي نسابه ي معروف که ذهبي اورا ثقه ميداند در کتاب مثالب به ؟؟؟ بودن عمر اعتراف کرده است
62 | مشبر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ بهمن ١٣٨٧ |
با سلام

مهتمرين كتابهاي اهل سنت صحيح (بخاري و مسلم).

اگر اهل سنتي و يا شيعه با ديد انصاف بخوان و جواب مرا بده ان شا الله خدا خيرتان بدهد.

در(صحيح مسلم-كتاب فضائل الصحابه-باب فضائل علي ابن ابي طالب)آمده كه (لا يغبض علي الا منافق=به علي بغض نمي ورزد مگر منافق).

با اينكه جناب مسلم (نويسنده صحيح مسلم) به روايت رسول خدا مغبض به علي را منافق اعلام ميكند با اين حال مغبوضين به علي را موثق اعلام ميكند و از آنها به عنوان يك فرد موثق نقل حديث مي كند مانند(معاويه-عايشه-عبدالله بن زبير و....)كه نه تنها بغض بلكه لشكر كشي كردند و با علي جنگ كردند.

هم چنين بخاري=غير اين است كه اهل سنت علي ابن ابي طالب را حداقل بعنوان خليفه چهارم قبول دارند؟

اما بخاري در تاريخ خود وقتي خلفا پيامبر (ص) را معرفي مي كند چنين مي گويد( خليفه اول ابوبكر- خليفه دوم عمر- خليفه سوم عثمان- خليفه چهارم معاويه- خليفه پنجم يزيد بن معاويه)

اين هم از بخاري كه يزيد بن معاويه را بعنواه خليفه پنجم ميداند اما از علي حتي بعنوان خليفه چهارم هم نام نمي برد

منتظر جوابتان هستم.
63 | ترامپ | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٧ |
بنام خدا دوست عزيزم جناب اقاي حسين اسيري و سايرين از شما انتظار دارم که مسايل و مشکلات ملت ايران در درون ايران را به کشورهاي ديگر ربط ندهيد عقل و شرع حکم مي کند در جايي که هيج شعيه و سني وجود ندارند پس نيازي به مسجد براي انها نبوده و هيج لزومي ندارد که کشور ديگري مثل ايران در انجا مسجد بسازد ولي اينکه شهروندان عزيز و محترم تهراني ما چه يهودي و چه مسيحي و يا سني که به حق جمعيت خيلي زيادي را در مرکز کشور به خود اختصاص داده اند حق مدني انها هست که عبادتگاه داشته باشند . البته در کشوري مثل ايران که فاقد هرگونه ازادي بوده بعيد است که به برادران اهلسنت تهراني ما اجازه ساخت مسجد داده شود مصداق حرف اين بنده تخريب مساجد و حوزه هاي ديني اهل سنت و شهادت علماي انها در ايران مي باشد . در خصوص شبکه هاي تلويزيوني بايد به اطلاع اين دوست عزيز برسانم که در تمامي کشورهاي دنيا منجمله کشورهاي عربي ماهواره ازاد بوده و ايران عزيز ما نيز سنگ تمام گذاشته و داري چندين کانال به زبانهاي مختلف دنيا منجمله عربي که فقط تبليغ مذهب تشيع را مي کنند هست حرفهاي شما نشان از بي اطلاعاتي و عدم اگاهيتان از وجود ازادي بيان و مطبوعاتي و رسانه اي در کشورهاي عربي مي باشد البته شما گناهي نداريد گناه را مسئولان حکومتي ما مرتکب گشته اند که نمي گذارند ملت فهيم ايران همچون ساير دنيا از ازادي خودشان بر خوردار باشند . عدم وجود ازادي بيان و مطبوعاتي و خصوصا ازادي رسانه اي خود نشان ضعف در کشور ما مي باشد چرا که اگر اين ازادي ها وجود مي داشتند قطعا حق و حقيت براي خيلي از مردم عزيز ما روشن مي شد و..... در اخر سلام و درود مي فرستم به محضر رسول خدا و خاندان و اهل بيت وخلفاي راشدين و ساير صحابه و دوستداران نامبردگان .

پاسخ:
با سلام
متاسفانه شما نيز تفکري مانند يهود و نصاري داريد که دين خود را از شيعيان جدا مي دانند !!! و شيعه را ديني غير از دين خود و مساجد شيعه را عبادتگاه هايي جدا از عبادتگاه هاي اهل سنت !!!
و متاسفانه به جاي اينکه تلاش کنيد که شيعيان نيز بتوانند در مساجد مناطق سني نشين بدون مشکل نماز بخوانند ، بهانه هاي واهي مطرح کرده و مي گوييد مي خواهيم مسجدي به نام اهل سنت داشته باشيم ، همين ادعاي شما دليل خوبي براي ندادن مجوز مسجد به شما است ؛ اما اگر واقعا نماز جماعت مي خواهيد چرا در يکي از مساجد تهران جمع نمي شويد و در وقت نماز (مثلا عصر) با يکديگر به جماعت نماز بخوانيد ؟ که قطعا دولت با چنين درخواستي مخالفت نخواهد کرد .
مگر شما حاكم اسلامي را اولوالامر و واجب الاطاعه نمي دانيد پس چرا در نماز جمعه تهران كه توسط حاكم اسلامي معين شده شركت نمي كنيد و يا امثال صدام و ملك حسين و بوش را اولو الامر مي دانيد ولي حاكمان جمهوري اسلامي را اولو الامر نمي دانيد؟
آري ، شما مي خواهيد مسجدي داشته باشيد که مخصوص اهل سنت باشد که معني آن مسلمان نداستن شيعيان است و نيز مي خواهيد در آن مسجد هرگونه فعاليت تبليغي بر ضد شيعه خواستيد داشته باشيد ، وگرنه مشکل شما نماز جماعت خواندن در مسجد نيست .
اما در مورد آزادي بيان !!!در کشور هاي عربي که مصداق بارز آن را جايز دانستن ماهواره مطرح کرده ايد !!! بهتر بود کمي در مورد آزادي عقيده در کشورهاي عربي تحقيق مي کرديد ، مي توانيد در اين زمينه نگاهي به بخش خبري سايت ما داشته باشيد .
البته اگر منظور شما از آزادي بيان اين است که بايد در ايران بازار شبهه افکني باز باشد تا هر کس (مسيحي و يهودي و بودايي و ...) بيايد و هر شبهه اي خواست بيافکند تا به نظر شما آزادي بيان باشد !!! بديهي است که اين ادعا ادعاي باطلي است و کسي اين را آزادي بيان نمي داند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
64 | ترامپ | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٧ |
بنام خدا دوستان عزيزم شما را به خدا قسم مي دهيم و يقين دارم كه روز قيامت هركسي مسئول اعمال خودش خواهد بود اينكه در 1400سال قبل عمر فاطمه را شهيد نموده يا ابوبكر حق خلافت علي را تصاحب نموده يا گناه خون هزاران شهيدي كه در جنگ صفين كشته شدند بعهده كي هست از من و شما سئوال نخواهد شد بلكه خود نامبردگان مسئول اعمالشان خواهند بود و در روز قيامت به سزاي اعمالشان خواهند رسيد . ولي در جهت اينكه خيلي از دوستان تمايل به روشن شدن حق و حقيقت دارند منجمله اقاي قزويني پيشنهاد بنده اين است كه نيازي نيست اقاي قزويني و شبكه ماهواره اي سلام به خود زحمت بدهند چرا كه تماشاي ماهواره و استفاده از ان در ايران ما غير قانوني مي باشد پس بهتر ان بوده كه همين اقاي مولوي خيرشاهي را البته اگر تا حالا در زندان طاقت اورده و زنده باشند ازاد نموده تااين بنده خدا نيز بتوانند از حق خودش دفاع نموده و در شبكه هاي سراسري سيما ايران به پاي مناظره اقاي قزويني بنشينند .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي ، جناب مولوي عبد الحميد که در زندان نيستند ، پس چرا وقتي از ايشان در شبکه سلام دعوت به مناظره شد ، حاضر به مناظره نشدند ؟
از سوي ديگر چرا جناب مولوي مرادزهي (که به گفته خود ايشان 57 جلد تاليفات دارند) و مولوي ملازاده قبل از مناظره از اساتيد معروف حوزه هاي اهل سنت به حساب مي آمدند اما اکنون در سطح بالاي علمي براي مناظره نيستند ؟
يا چرا در مورد مناظره حضرت زهرا که در شبکه المستقله صورت گرفت و هم اکنون نيز متن آن در سايت قابل دسترسي است سخن نمي گوييد ؟
اما در مورد اينکه فرموديد ماهواره در ايران ممنوع است ، شما مي توانيد متن کامل و نيز فايل صوتي اين مناظره را در همين سايت مشاهده نماييد و نيازي به داشتن ماهواره نداريد .
اما در مورد اينکه فرموده ايد کساني که در 1400 سال پيش گناهي مرتکب شده اند خود به جزاي آن خواهند رسيد مي گوييم ، اگر ايشان جنبه افرادي عادي داشتند ، کلام شما صحيح بود ، اما وقتي ايشان را اساس سنت مي دانيد (و مي گوييد سنت تنها از طريق صحابه - آنهم نه شيعيان آنها مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و ابوالطفيل وعباس عموي رسول خدا و فرزندان او و... بلکه سنتي که ابوبکر و عمر و عثمان و عائشه و ابوهريره آن را نقل کنند-) به همين سبب - علي الاقل- بايد به عنوان راوي روايات رسول خدا (ص) مورد بررسي قرار گيرند که آيا صلاحيت نقل سنت را دارند يا خير
علاوه بر همه اين ها مگر قرآن داستان پيامبران گذشته و برخورد با آنان را ذكر نمي كند مگر قرآن از صحابه مورد احترام شما وليد بن عقبه به عنوان فاسق ياد نمي كند مگر يك سوم قرآن در باره منافقان كه در ميان صحابه نفوذ كرده بودند، نيست؟
آيا مي توانيد ادعا كنيد كه بايد تمام آياتي كه در مذمت صحابه بويژه زنان پيامبر آمده نبايد قرائت كرد؟ مانند آيه 4 از سوره تحريم جهت اطلاع بيشتر رجوع شود به صحيح مسلم ج 2 حديث 1479 تفسير قرطبي ج 16 ص 326
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
65 | علي مع الحق والحق مع علي. | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٧ |
بسم رب الحيدر

با سلام
مي خواستم خدمت خانم ((سيما)) 59 عرض كنم كه اگه منظورت از سواد خواندنو نوشتن هست .همه دارن . از طرفي خيلي واستون متاسفم كه 1400 ساله كه عالمو ادم ميدونند حضرت زهرا (س) شهيد از دنيا رفته ولي شما با اين همه سوادت و مطالعات معتبرت!! چند ساليه متوجه شدي!.پس ديگه نگي سواد دارمو مي دونمو از اين حرفا!و يادت باشه اگه خواستي چيزيو بياريو بگي. استناد كن از كتاب معتبر و دست رس همه بيار. نه از خاطرات خانوادگيت. (((يادمه بجه كه بودم ميشنيدم كه وفات حضرت فاطمه رو تسليت ميكفتن ولي جند سالي كه وفات شده شهادت حالا يه سوال جرا وفات شده شهادت ؟))) متاسفم!!

در ضمن قضيه ازدواج د ختر حضرت علي رو هم اشتباهي بهت قالب كردن.بهتر خوب بخوني كه اين دفعه سرتون كلاه شرعي نره.! خيلي جالبه كه اقايان اهل سنت ادعاي حقانيت مي كنند بعد براي اثباتش پشت هم دروغ و افترا ميگن.سي دي مي دن بيرون. و جالب تر اين كه خودشون منابع و مستندات خودشونو رد ميكنند.از قديم گفتن(( دروغ گو كم حافظه ميشه))!!

و با عرض ادب واحترام نسبت به همه دوستاني كه اينجا هستن .( از هر فرقه اي)
مي خوام يه دعايي كنم .هر كي خوندش فراخور حالش بگه (آمين).

انشالله هر كسي كه عقيدش بر اينه كه اقايان اولي و دومي و سومي خلفيه حق هستن .با اونا مهشور بشه .((اگه بهشت بودن ناز شستتون وبريد لذت ببريد.))!

و انشالله هر كسي هم كه عقيدش بر ولايت مطلق امير مومنان مولاي متقيان علي (ع) هست و اولادانش اونا هم انشاالله با علي مرتضي (ع)

و زهراي اطهر (ص) و اولاداش مهشور بشن.(( اينو كه همه مي دونيد تو كتابهاي اقايان اهل سنت فراوان ديديد كه خانم زهراي مرضيه تا اخر عمر خلافت اون اقايان رو قبول نكردن .وبا نا رضايتي از اونا از دنيا رفت. و شنيديد حتما و خونديد كه هر كس امام وقتشو نشناسه و از دنيا بره به مرگ جاهليت مرده!!.

پس نتيجه: ((( جايي كه زهراي مرضيه پاره تن رسول الله كسي كه در كتابهاي اهل سنت خونديد! كه اقا رسول الله فرموده هر كس زهرا را اذيت كنه منو اذيت كرده و هر كس منو اذيت كنه مورد خشم خداست.پس جايي كه خانم پا بذاره اولي و دومي پا نميذارن . و جايي كه اونا پا بذارن خانم پا نمي ذاره. ))) اميدوارم كه دوستاني كه از اون اقايان پيروي مي كنن خوب فكر كنن و به يقين برسن كه اون3تا جا شون جايي خوبيه! .و بهتر از جايي هست كه حبيبه خدا پا مي ذاره.چون يقين بدونن كه هيچ وقت خانم زهرا واولادانشو و همسرش مولا علي(ع)رو نمي دونن جايي ملاقات كنن كه اون 3تا هستن.

تا كه شب اول قبر نرسيده انتخاب كنيم .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ننوشت براي ورد روز وشب من جز ذكر علي معلم مكتب من

گر غير علي كسي بود مطلب من اي واي منو كيش منو مذهب من!
66 | حسين اسيري | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠٨ بهمن ١٣٨٧ |
جناب آقاي " ترامب " حرف اون آقائي كه من جوابشون رو دادم اين بود كه در تلويزيون رسمي دولت , اهل سنت هم عقايدشون رو بيان كنند من هم كفتم كه 22 كشور عربي سني همجين اجازه اي به شيعه نميدهند !! اما درباره شبكه هاي شيعي .. اصلا هيج كدامشون ربطي به دولت ايران ندارند .. يا مستقل - يا تابع آقاي شيرازي - يا تابع آقاي مدرسي - و .... و مركز بخش هيج كدمشون از ايران نيست .. اما اكر درباره آزادي بيان حرف ميزنيد !!!! بس جه را شبكه " اهل البيت " كه بر ماهواره عربسات عربستان بود رو , ماه شعبان كذشته حذف كردند !!!! وحتى بر نيل سات مصر خواستند همين كار را بكنند ولي نتوانستند بيشتر از 7 روز قطع كنند وفشار بيارن !! اين يك مثال ملموس وواضح .. وهنوز هم كه هنوز است شبكه " اهل البيت " به ماهواره عربسات برنكشته است !!!! والسلام يا علي مدد
67 | بنده خدا | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠٩ بهمن ١٣٨٧ |
سلام دوستان عزيز. من هم آن كليپ و ديگر كليپهاي توهين آميز را ديده ام . نمي دانم آيا شما فيلمهاي فاجعه تاسوكي زابل را ديده ايد. آيا فيلمهاي فجيع ديگري كه در آنها عده اي جاهل بعد از تكفير شيعه به كشتن شيعيان بي گناه هموطنمان آنهم بي شيوه هاي فجيع اقدام ميكنند ديده ايد؟ اگر نديده ايد و حتي خبر نداريد كه در اين سالهاي اخير چه در استان سيستان و بلوچستان گذشته فقط كافيست در سايت گوگل عبارت "تاسوكي" سرچ كنيد.؟؟؟؟؟حتما قبول داريد كه جان انسان ارزشش بسيار بيشتر از آبروها و اين اهانت هاست. آيا شما خانواده آن شهدا را ديده ايد؟ اين را بدانيد كه تاريخ همواره در حال تكرار است و مظلوميت شيعه از صدر اسلام تا كنون هر روز قابل ديدن است. فرصت آنكه بگويم چگونه در تاسوكي و ديگر جاها شيعيان را كشتند و ميكشند نيست ؛ فقط بگويم كه شيعه مبناي زندگي را صبر و مصالحه و تحقيق و تدبر قرار داده و با ايمان به خدا از راه راست خارج نميشود ولي آنها كه با ادعاي اسلام ناب محمدي(ص) و قرائت قرآن كريم سر شيعيان بي گناه را آنهم تنها به جرم شيعه بودن از تن جدا ميكنند متاسفانه با بي صبري و لجاجت و تقليدهاي كوركورانه راه بازگشتي براي خود نميگذارند!!!!! مگر اعتقاد به قيامت فقط در بين شيعيان است!!!!! پس چه خوب است برادران اهل سنت ما بيشتر در كلام خدا و سيره نبي(ص)و زندگي اهل بيت بنگرند و تفكر كنند.زيرا آنروز(قيامت) ديگر براي پشيماني خيلي دير است. با تشكر بنده خدا
68 | امير | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ بهمن ١٣٨٧ |
سلام
مكان هاي زير مكانهاي عبادت زرتشتيان ‘ مسيحي و يهوديهاي تهران است
كنيساي يوسف آباد تهران ‘ کنيساي پل چوبي تهران
كليساي انجيلي پطرس مقدس، كليساي سورپ گورك، كليساي حضرت مريم، كليساي ميناس مقدس و كليساي طاطاووس تهران
آتشکده زرتشتيان شهرري‌، خيابان امين آباد
واقعا خيلي شرم آور است آدمهايي مانند ترامپ از هيچي خبر ندارند بعد اظهار نظر مي كنند
در بحث تخريب مگر مرقد امام رضا (ع) بمب گذاري نشد مگر شخصيت هاي شيعه به شهادت نرسيدند اگر جناب ترامپ با شيعه مشكل دارند ايراد بني اسرائيلي نياورد ضمنا مسلماني كه خود را مسلمان بداند براي حفظ اسلام كنار برادر ديني خود نماز مي خواند و برايش شيعه و سني فرق نمي كند
يا حق

69 | حيدر علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ بهمن ١٣٨٧ |
بنام ايزد منان
دوستان عزيز برايم خيلي عجيب است كه قضيه تاسوكي زابل را يك عده از مسولين حكومتي به استبدادجهاني يعني امريكا و سايرين نسبت داده و مي گويند كار امريكائيهاست و كساني ديگر موضوع را به اشرار و ضد انقلاب نسبت مي دهند و حالا دوستان عزيزي سر از برف بيرون آورده و عمليات تاسوكي را به جامعه اهل سنت ايران نسبت مي دهند برايم خيلي مشكل است كه حرف كدامتان را باور بكنم ولي عقيده دارم كه هركسي را كه مجرم بدانيم حق دفاع از خود رادارد پس در صورت امكان به مسئولان عزيز دستور فرمائيد سايت هاي فيلتر شده مجرمان بالا را رفع فيلتر نمائيد تا خودشان از خود دفاع نموده تا باشد كه دلايلي براي گناهانشان داشته باشند و ما و شما به راحتي بتوانيم دلايل انجام اعمالشان را بدانيم و انوقت حكم صادره كرده و محكومشان كنيم .
ختم كلام مثل قاضي كه مجرم را نديده و نمي شناسد حكم صادرنكنيم .
70 | رضا حاجياني | Iran - Arak | ١٢:٠٠ - ١٠ بهمن ١٣٨٧ |
با سلام
به نظر بنده صحبت كه چه عرض كنم جفنگيات اين بي سواد بيشتر به سخنان مردم اهل جاهليت مي ماند
71 | ترامپ | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١١ بهمن ١٣٨٧ |
براستي كه سياهي و ظلمت را توان ديدن روشناي و پاكي نيست از انجائي كه براي چند بار از سايت شما ديدن فرموده و مطالب توهين اميزتان را به جامعه اهلسنت مطاله نمودم و در حد توان و سواد خودم مطالبي را جهت دفاع از خود و مطالعه ساير دوستان نوشتم ولي شما نه تنها مطالب بنده را به رويت ساير دوستان نرسانديد بلكه ايميل بنده را هك كرديد . از اينكه ايميل شخصي بنده هك شده ناراحت نيستم ناراحت و گلايه از اين دارم اگر راستگو و حق گو هستيد چرا در هك سايت ها و ايميل ها از عنوان سني نيوز استفاده مي كنيد و اين عمل خلاف ازادي رسانه اي را به اهل سنت نسبت مي دهيد.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي ؛ جناب آقاي ترامپ .
شما با اين نظر تاکنون هشت نظر براي سايت ما ارسال کرده ايد که با اين نظر شش تاي آنها علني شده است ؛ دو نظر ديگر نيز به خاطر دارا بودن مطالب سياسي علني نشد ؛ مي توانيد با جستجو در قسمت نظرات ، نظر هاي علني شده خود را ببينيد .
اما در مورد هک کردن ايميل شما ، نيازي به پاسخگويي نيست ؛ بهتر است به کسي که ايميل شما را هک کرده است ، اعتراض کنيد ، وقت ما شريف تر از آن است که به چنين کار بيهوده اي صرف شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
72 | فاروق | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١١ بهمن ١٣٨٧ |
خداوند همه ي شماها را هد ايت فرمايد و از چاه شرك و قبرپرستي نجاتتان دهد.
آمين
73 | بنده خدا | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ١١ بهمن ١٣٨٧ |
بنام خدا سلام دوستان. آقاي حيدر علي عزيز به شما حق ميدهم. چون شما فيلمهاي اين فجايع را نديده ايد. و يا واقعا شما هم متاسفانه جزو آن دسته اي هستيد كه به قول خودتان سرتان را زير برف كرده ايد تا چيزي نبينيد.يا كسي شما را نبيند. ضمنا كسي فاجعه تاسوكي را به اهل سنت نسبت نداده. لطفا شما فيلمهاي اين فاجعه و ذيگر فيلمهاي مربوطه را ببينيد تا متوجه شويد كه حتي عده اي از بردران اهل سنت به اين فاجعه و عوامل آن افتخار مي كنند. البته نبايد فراموش كرد كه عده اي از برادران اهل سنت هم با شيعيان ابراز هم دردي كردند و عامل اصلي اين جنايت (عبد المالك ريگي) را مرتد اعلام كردند و خود به همراه نيروهاي امنيتي استان براي دستگيري اين جاني بپا خواستند. البته اين فجايع شروع خوبي بود تا او و گروهكش از طرف آمريكا و اسرائيل مورد حمايت قرار گيرند و با دريافت حقوق ماهيانه و اسلحه و مهمات فراوان عملا نوكر استكبار گردند. پس نسبت دادن اين اتفاقات به استكبار بي دليل نيست و خب صد در صد اين گروهك يك گروهك تروريستي ضد انقلاب خواهد بود . صحبت خيلي طولاني شد. فقط بگويم كه اي كاش برادران اهل سنت كمي روشنتر و واقع بينانه تر به اتفاقات عالم بنگرند. و تنها با تمسخر اعمال شيعيان حجت را بر خود تمام نكنند.
74 | مشبر | United States - Cheyenne | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٧ |
سالهاست كه بين اهل سنت تشيع نزاع هست اما تعجب اينجاست كه با وجود راه حل اختلاف و نزاع چرا هنوز اختلاف و نزاع اين دو فرقه حل نشده خداوند در قرآن مي فرمايد(ان تنازعتم في شي فروده الي الله و رسوله=پس اگر در چيزي به نزاع واختلاف پرداختيدحكم آن را به خداو رسول ردكنيد) اما حكم خداوند(اطيعوا الله و اطيعوا رسول=اطاعت كنيد خدا و اطاعت كنيد رسول خدا را) و اما حكم رسول خدا (ص)كه خداوند اطاعتش را واجب كرده قال رسول الله(ص)(اني تارك فيكم ثقلين كتاب الله و عترتي ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض اما اسناد حديث بالا به روايت اهل سنت 1-((ابجد العلوم)) مولوي صديق حسن خان القنوجي. 2-((ابطال راي و قياس و استحسان و تعليل و تقليد)) ابو محمد بن احمد بن سعيد بن حزم الظاهري الاندلسي. 3-((ابطال الباطل)) ابن روزبهان. 4-(( ابکار الافکار))ابو الحسن علي بن علي آمدي. 5-(( ابهاج- شرح منهاج)) تقي الدين سبکي. 6-((الاتحاف بحب الاشراف)) شيخ عبدالله بن محمد بن عامر الشبراوي. 7-((الاتحاف النبلاء)) مولوي صديق حسن خان القنوجي. 8-((اتمام الدراية لقرائة النقابة))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 9-((الاحداث))ابو الحسن علي بن محمد مدائني. 10-((الاحکام في الاصول الاحکام)) ابو محمد بن احمد بن سعيد بن حزم الظاهري الاندلسي. 11-((الاحکام الدلالة))زين الدين زکرياانصاري. 12-((احکام القرآن))ابوبکراحمدبن محمد الجصاص الرازي الحنفي. 13-((احياء العلوم)) ابو حامد محمد بن محمد غزالي. 14-((احياء الميت بفضائل اهل البيت)) جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 15-((اخبار النساء))ابن القيم حنبلي. 16- ((اخبار الاخبار)) شيخ عبد الحق دهلوي. 17-((اربعين)) اسعد بن ابراهيم بن حسن بن علي اربلي. 18-((الاربعين في مناقب المير المومنين))ابوعبدالله محمد بن مسلم ابي الفوارس رازي. 19-((اربعين-فضائل امير المومنين))عطاءالله بن فضل الله شيرازي، جمال الدين محدث. 20-((اربعين رتنيه)) خواجه پارسا. 21-((ارشاد)) شاه ولي الله دهلوي پدر شاه صاحب. 22-((ارشاد الساري في شرح صحيح البخاري)) شهاب الدين احمد بن محمدبن قسطلاني. 23-((ارشاد الفحول الي تحقيق الحق من علم الاصول))قاضي محمد بن علي بن شوکاني. 24-((ارشاد النقاد الي تيسير الاجتهاد)) محمد بن اسماعيل بن صلاح امير صنعاني. 25-((ازالة الخلفاء)) شاه ولي الله دهلوي. 26-(( ازالة الغين))حيدر علي فيض آبادي. 27-((اساس في مناقب بني العباس))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 28-((اساس القتباس))اختيار الدين بن غياث الدين هروي. 29-((اساس البلاغة))جار الله محمود بن عمر الزمخشري. 30-(( استجلاب ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول ذوي الشرف))شمس الدين سخاوي. 31-((الاستيعاب في معرفة الاصحاب)) ابو عمر يوسف بن عبد البر نمري قربطي مالکي. 33-((اسد الغابة في معرفة الصحابة)) ابو الحسن علي بن کرم معروف به (( ابن اثير)). 34-((اسماء رجال الصحيحين)) محمد بن ظاهر مقدسي. 35- (( اسماء رجال مشکوة)) شيخ عبد الحق دهلوي. 36-(( اشعة اللمعات ترجمه شرح مشکوة)) شيج عبد الحق دهلوي. 37-((الاصابة في تمييز الصحابة))شيخ عبد الحق دهلوي. 38-((الاصول )) فخر السلام علي بن محمد بزدوي. 39-((اصول الايمان))محمد سالم بن سلام الله دهلوي بخاري. 40-((اصول الحديث)) شاه صاحب. 41-((اعلام الموقعين عن رب العالمين)) لبن القيم. 42-((العلام )) جمال الدين زرندي. 43-((اغصان الاربعة)) مولوي ولي الله لنکهوري. 44-((الاکتفاء في فضل الاربعة الخلفاء))ابراهيم بن عبدالله وصابي يمني. 45-((الاکليل))ابو محمد حسن بن احمد بن يعقوب همداني يمني. 46-((اکمال المعلم))ابو عبدالله محمد بن خلفة و شتابي ابي مالکي. 47-((الاماة و السياسة)) عبدالله بن مسلم بن قتيبة دينوري. 48-((امالي))ابو عبدالله حسين بن اسمعيل بن محمد ضبي محاملي. 49-((الامثال))ميداني. 50-((امداء بمعرفة علو الاسناد)) سالم بن عبدالله بن سالم بصري. 51-((انافة في رتبة الخلافة)) جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 52-((الانباء علي قبائل الرواة)) ابن عبدالبر قربطي. 53-((انباء نجباء الابناء))برهان الدين محمد بن محمد مکي مغربي. 54-((انتهاء الافهام))محمد حسين بصري. 55-((انس الجليل)) قاضي مجير الدين حنبلي. 56-((الانساب)) عبدالکريم بن محمد سمعاني. 57-(( انساب الاشراف))احمد بن يحيي بن جابر بلاذري. 58-((انسان العيون في سيرة الامين و المأمون))نورالدين علي بن ابراهيم حلبي. 59- ((انصاف في بيان سبب الاختلاف)) شاه ولي الله دهلوي. 60-((انوار التنزيل (تفسير)))ناصر الدين ابي سعيد عبدالله بن محمد شيرازي بيضاوي. 61-((الاوائل)) ابو هلال حسن بن عبدالله عسکري. 62-((الاوراق))ابوبکر صولي. 63-((ايضاح لطافة المقال))رشيد الدين ابن نجيم مصري. 65-(( بحر محيط (تفسير)))ابو حيان محمد بن يوسف اندلسي غرناطي. 66-بدائع الصنايع في ترتيب الشرائع)) ملک العلماء علاءالدين ابوبکر کاشاني. 67-((البدر الطالع بماحسن من بعد القرن التاسع))قاضي محمد بن علي شوکاني صنعاني. 68-((البدور السافرة عن امور الاخرة))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 69-((براهين قاطعة-ترجمه صوائق المحرقه)) کمال الدين جهرمي. 70-((بستان المحدثين)) شاه صاحب. 71-((بغية الوعاة في طبقات اللغويين و النحاة))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 72-((تاج الدرة- شرح قصيده برده)) بدر الدين محمود بن احمد رومي. 73-((تاج العروس من جواهر القاموس)) محمد بن مرتضي زبيدي واسطي. 74-((تاج مکلل))مولوي صديق حسن خان قنوجي. 75-((تاخير الظلامة الي يوم القيامة))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 76-((تاريخ مدينة دمشق))ابوالقاسم علي بن حسن بن هبة الله بن عساکر الدمشقي. 77-(( تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام)) شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 78-((تاريخ اصبهان))حافظ ابو نعيم احمد بن عبدالله اصفهاني. 79-((تاريخ بغداد))ابوبکر احمد بن علي خطيب بغدادي. 80-((تاريخ الخلفاء )) جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 81-((تاريخ الخميس في الحوال انفيس نفيس)) حسين بن محمد بن الحسن الديار بکري. 82-((تاريخ الصغير))محمد بن اسماعيل بخاري. 83-((تاريخ المم و الملوک))ابوجعفر محمد بن جرير طبري. 84-((تاريخ مظفري))احمد بن ابي يعقوب جعفر بن وهب بن واضح کاتب عباسي. 85-((تاريخ يعقوبي))احمد بن ابي يعقوب جعفر بن وهب بن واضح کاتب عباسي. 86-((تاريخ يميني))ابو نصر محمد عبدالجبار عتبي. 87-((تاسيس النظر))ابوزيد عبيدالله بن عمر بن عيسي دبوسي. 88-((تاويل مختلف الحديث))عبدالله بن مسلم ابن قتيبةالدينوري. 89-((تبيين الحقائق في شرح کنزالدقائق))فخر الدين عثمان بن علي زيلعي. 90-((تتمةالمختصر في الخبار البشر)) ابن الوردي. 91-((تتمة صوائق محرقة))شهاب الدين احمد بن محمد بن علي بن حجر الهيتيمي المکي. 92-((تتمة معرفة الصحابة)) محمد بن عمر بن احمد عمر اصفهاني ، ابوعيسي مديني. 93-((تجريد الصحابة)) شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 94-((التحرير))کمال الدين محمد بن عبدالواحد سيواسي،ابن الهمام. 95-((تحفة الاثني عشريه)) شاه صاحب دهلوي (( کتاب موضع رد)). 96-((تحفة الاحباء من مناقب آل العباء))جمال الدين محدث شيرازي. 97-((تحفة الاشراف بمعرفة الاطراف)) حافظ جمال الدين يوسف مزي. 98-((تحفة المحبين لآل طه و يس)) محمود شيخاني قادري. 99-((تحقيق الاشارة الي تعميم البشارة)) شيخ عبد الحق دهلوي. 100-((تخريج احاديث احياء العلوم)) زين الدين عبد الرحيم بن حسين عراقي. 101-(( تخرج احاديث مختصر ابن الحاجب)) ابوالفداء اسمعيل بن عمر قرشي،ابن کثير. 102-((تخرج احاديث منهاج بيضاوي)) حافظ زين الدين عراقي. 103-((تدريب الرواي في شرح تقريب النواوي))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 104-((التدقيقات الراسخات في شرح التحقيقات ،المقلب بسبيل النجاح الي تحصيل الفلاح))مولوي تراب علي. 105-((التدوين في تاريخ قزوين))عبد الکريم بن محمد وافعي. 106-((تذکرة الابرار)) محمد بخاري. 107-((تذکرة الحافظ))شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 108-((تذکرةالخواص الامة))شمس الدين يوسف بن قزغلي بغدادي سبط بن الجوزي. 109-((تذکرةالموضوعات))عبد الحق بن فضل الله المحمدي الهندي. 110-((تذکرةالموضوعات)) محمد طاهراحمدمقدسي. 111-((تذکرة الموضوعات))محمد طاهر فتني. 112-((تذهيب التهذيب))شمس الدين محمد احمد ذهبي. 113-((تراجم الحافظ)) ميرزا محممدبدخشاني. 114-((ترجمه منتفي)) محمد بن احمد بن محمد سمرقندي. 115-((تسلية الضواد))مولوي غلامعي آزاد بلگرامي. 116-((تشديد المطاعن)) علامه سيد محمد قلي موسوي نيشابوري، والد عبقات. 117-((تعليق تخرج احاديث منهاج بيضاوي)) حافظ زين الدين عراقي. 118-((تفريح الاحباب في مناقب الال والاصحاب)) ميرزا حسن علي (جمال الدين) محدث لکنهوري. 119-((تفسير آيات الاحکام ، معروف به تفسير احمدي)) ملاجيون،شيخ احمد بن ابي سعيد صالحي. 120-((تفسير ابن کثير)) ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن کثير الدمشقي. 121-((تفسير ابوحيان)) محمد بن يوسف بن حيان اندلسي غرناطي. 122-((تفسير انوري)) عبدالوهاب بن رفيع الدين بخاري. 123((تفسير البغوي(=معالم التنزيل)))ابو محمد حسين بن مسعود فراء بغوي شافعي. 124-((تفسير جلالين))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 125-((تفسير حسيني (=مواهب العلية)))ملا حسين واعظ کاشفي. 126-(( تفسير زاهدي)) لبونصر احمد بن حسن بن احمد درواجکي زاهد. 127-((تفسير شاهي)) محمد محبوب عالم. 128-((تفسير طبري))ابو جعفر محمد بن جرير طبري. 129-((تفسير کبير(=مفاتيح الغيب)) فخر الدين محمد بن عمر رازي. 130-((تفسير محي الدين)) ابن عربي اندلسي. 131-((تفسير واحدي))ابوالحسن علي بن احمد واحدي. 132-((تفسير الکشاف))جار الله محمود بن عمر الزمخشري. 133-((التفصيل)) ابو جعفر محمد بن عدالله اسکافي. 134-((تقريب التهذيب))ابو الفضل احمد بن علي بن حجر العسقلاني. 135-((التقرير و التحرير في شرح التحرير)) ابن امير الحاج محمد بن محمد حبلي. 136-((التقليد و الايضاح لما اطلق واغلق من کتاب ابن الصلاح))حافظ زين الدين عبد الرجيم بن حسين عراقي. 137-((تکلمه تفسير مفاتيح الغيب))ابوالعباس احمد بن محمد قمولي. 138-((تکلمه مجمع البحار )) محمد طاهر فتني کجراتي. 139-((تلخيص الخبير في تخريج احاديث الرافعي الکبير))ابوالفضل احمد بن علي بن حجر العسقلاني. 140-((تلخيص سيرت ابن اسحق))ابن هشام ابو محمد احمد ذهبي. 141-((تلخيص المستدرک حاکم)) شمس الدين محمدبن احمد ذهبي. 142-((تمييز الطيب من الخبيث)) عبدالرحمن علي شيباني. 143-((تنوير الحوالک في شرح موطامالک))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 144-((تنضيد العقود السنيةبتميهد الدولةالحسينية))رضي الدين بن محمد علي بن حيدر الحسيني. 145-((تهذيب الاثار))محمد بن جرير طبري. 146-((تهذي الاسماء و اللغات))ابوزکريا يحيي بن شرف نووي. 147-((تهذيب التهذيب))ابوالفضل احمد بن علي بن حجر العسقلاني. 148-((تهذيب اللغة))ابومنصور محمد بن احمد بن طلحه ازهري. 149-((تيسير في شرح جامع الصغير))عبدالرووف بن تاج العارفين مناوي. 150-((تيسير الوصول الي جامع الاصول))عبدالرمن بن علي ابن دبيع شيباني يمني. 151-((توضيح الدلائل علي ترجيح الفضائل))شهاب الدين احمد سبط قطب الدين ايجي. 152-((الثقات))ابو حاتم محمد بن حبان بن احمد بن ابي حاتم التميمي البستي. 153-((ثمار القلوب في المضاف و المنسوب))ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبي النيسابوري. 154-((جاسوس علي القاموس))احمد فارس افندي. 155-((جامع الصول من الاحاديث الرسول))ابوالحسن علي بن کرم معروف به ابن اثير. 156-((جامع البيان العلم))ابو عمر يوسف بن عبدالله بن عبدالبر نمري قربطي. 157-((جامع السلاسل))مجدالدين بدخشاني. 158-((جامع الصغير في الحاديث البشير و النذير))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 159-((جامع مسانيد ابوحنيفه))ابوالمويد محمد بن محمود خوارزمي. 160-((الجمع بين الصحاح الستة))ابوالحسين زرين بن معاويه عبدري. 161-((الجمع بين الصحيحين))ابو عبدالله محمد بن فتوح بن عبدالله ازدي حميدي. 162-((جمع الفوائد))محمد بن محمد بن سليمان فارسي روداني مغربي. 163-((جوامع الجامع))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 164-((جواهر العقدين في فضل الشرفين)) شرف العلم الجلي و النسب العلي))نورالدين علي بن عبدالله سمهودي. 165-((جواهرالمضيئة في طبقات الحنيفه)) عبدالقادر بن محمد قرشي. 166-((جواهر النقي في الرد علي البهقي)) ابن الترکماني علاءالدين علي بن عثمان. 167-((حاشيه انساب سمعاني))ميرزا محمد بدخشي. 168-((حاشيه جامع الصغير سيوطي))شيخ محمد بن سالم بن احمد مصري حنفي. 169-((حاشيه شرح عقائد عضدي)) حسين خلخالي. 170-((حاشيه مشکوة))ميرسيد شريف جرجاني. 171-((حبيب السيرفي اخبارافرادالبشر))عياث الدين بن همام الدين معروف به خواند مير. 172-((حجةالله اليالغة))شاه ولي الله دهلوي. 173-((حسن المحاضرة في اخبار مصر والقاهرة))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 174-((حصرالشارد))محمد عابدين احمدعلي سندي. 175-((حصول المأمول من علم الاصول)) مولوي صديق حسن خان. 176-((الحق المبين في فضائل البيت سيد المرسلين))مولوي محمد رشيد الدين خان دهلوي قاضي رشيد. 177-((حيلةالاولياء و طبقات الاصفياء)) ابو نعيم احمد بن عبدالله الاصفهاني. 178-((الخراج))قاضي ابو يوسف يعقوب بن ابراهيم. 179-((خزانةالادب))شيخ عبدالقادر بن عمر بغدادي. 180-((خصائص امير المومنين علي بن ابي طالب(عليه السلام)))ابوعبدالرحمن احمد بن شعيب النسائي. 181-((خصائص العلوية علي سائر البرية))ابوالفتح محمد بن علي نطنزي. 182-((الخصائص الکبري))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 183-((خلاصةالاثر في اعيان القرن الحادي عشر))محمد بن فضل الله محبي. 184-((خلاصة التهذيب))صفي الدين خزرجي. 185-((خلاصةالوفاء))نورالدين سمهودي. 186-((دراسات اللبيت في الاسوةالحسنة بالحبيب))محمد معين بن محمد امين سندي. 187-((الدر اللقيط من البحر المحيط))تاج الدين احمد بن عبد القادر قيسي. 188-((در المنثور في التفسير بالمأثور)))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 189-((در نثير في مختصر نهايه ابن اثير))جلال الدين بن ابوبکر السيوطي. 190-((الدر النضيد))شيخ الاسلام احمد بن يحيي بن محمد حفيد هروي. 191-((الدر العوال في لحل الفاظ بدءالامال))محمد بن محمد مصري. 192-((الدررالکامنة في اعيان المأة الثامنة))ابوفضل احمد بن علي بن حجر العسقلاني. 193-((در منتثرة))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 194-((دستورالحقايق))فخرالدين هانسوي. 195-((دول الاسلام))شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 196-((ذخائرالعقبي في مناقب ذوي القربي)) محمب الدين احمد طبري مکي. 197-((ذخيرةالعقبي في ذکر فضائل ائمة الهدي))عاشق عليخان دهلوي. 198-((ذخيرة المآل في شرح عقد جواهر الآل))احمد بن عبدالقادر عجيلي. 199-((الذريةالطاهرة))ابو بشر محمد بن احمد انصاري دولابي. 200-((ذيل کتاب تاريخ بغداد)) محب الديت محمد بن محمود بغدادي،ابن النجار. 201-((ذيل ضوءلامع))جارالله بن فهد مکي. 202-((ذيل طبقات حنبلية))زين الدين عبد الرحمن،ابن رجب دمشقي. 203-((ذيل المذيل))ابو جعفر محمد بن جرير طبري. 204-((رساله اسانيد))شيخ احمد نخلي. 205-((رساله عقائد))محمد امير ازهري. 206-((رساله عقايد))ملا يعقوب بنباني لاهوري. 207-((رسالة قواميه))ابوالمظفر منصور بن محمد سمعاني. 208-((رساله کلاميه))شيخ احمد بن عبدالاحد عمري،مجدد سهرندي. 209-((رساله مدح اهل البيت))عمر بن بحر بصري،جاحظ. 210-((رساله مدح خلفاء))شيخ الاسلام عز الدين عبد العزيز سلمي دمشقي. 211-((رساله موضوعات))ملاعلي قاري. 212-((رشحات))ملا حسين واعظ کاشفي. 213-((رمز الحقائق في شرح کنزالدقائق))بدر الدين محمد بن احمد عيني. 214-((روض الاخبار المنتخب من ربيع الابرار))محي الدين محمد ابن الخطيب. 215-((روض الانف))عبدالرحمن بن عبدالله سهيلي. 216-((روض المناظر في علم الاوائل والاواخر))ابوالوليد محمد ابن الشحنه حبلي. 217-((روضةالاحباب في سير النبي و الاصحاب))جمال الدين عطاءالله بن فضل الله شيرازي محدث. 218-((روضةالصفا))محمد بن خاوند شاه بن محمود هروي وعروف به خواندمير. 219-((روضةالعلماء)) علي بن يحيي الزندو بستي. 220-((روضةالندية في شرح تحفةالعلوية))محمد اسمعيل امير يماني صنعاني. 221-((رياض المستطابة))عماد الدين يحيي بن ابي بکر عامري. 222-((رياض النضرة في مناقب العشرة))ابوالعباس احمد بن عبدالله محب الدين طبري. 223-((ريحانة الالباء))شهاب الدين احمد خفاجي. 224-((زبرة المقاصد في تجريد الزوائد))عبدالحق محمدي هندي. 225-((زهر الاداب و ثمر الاباب)) ابراهيم بن علي حصري قيرواني. 226-((زين الفتي في تفسير سورة هل اتي))احمد بن محمد بن علي عاصمي. 227-((سبحةالمرجان))مولوي غلام علي آزاد بلگرامي. 228-((سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد))شمس الدين محمد بن يوسف دمشقي صالحي ((سيره شاميه)). 229-((سراج المنير(تفسير)))محمد بن احمد شربيني خطيب. 230-((سراج المنير في شرح جامع صغير)) علي بن احمد عزيزي بو لاقي الشافعي. 231-((سراج وهاج من کشف مطالب صحيح مسلم بن الحجاج))مولوي صديق حسن خان قنوجي. 232-((سر الشهادتين))شاه صاحب دهلوي. 233-((سعادة الکونين في بيان فضائل الحسنين))محمد اکرام الدين دهلوي. 234-((السنة))ابوبکر احمد بن عمرو نبيل،ابن ابي عاصم شيباني. 235-((سنن))محمد بن يزيد ربعي معروف به ابن ماجه قزويني. 236-((سنن))ابو داود سليمان بن اشعث سجستاني. 237-((سنن)) ابو عيسي محمد بن عيسي ترمذي. 238-((سنن))ابو عبدالرحمن احمد بن شعيب النسائي. 239-((سنن الکبري))احمد بن الحسين علي البيهقي. 240-((سير اعلام النبلاء))شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 241-((سيرة النبوية))ابو محمد عبدالملک بن هشام بن ايوب حميري. 242-((سيف اليماني المسلول)) القاضي ثناءالله. 243-((شرح احياء العلوم))محمد مرتضي واسطي زبيدي. 244-((شرح الفية الحديث))زين الدين عراقي. 245-((شرح تهذيب الکلام))ملايعقوب لاهوري. 246-((شرح ديوان منسوب به حضرت اميرالمونين))کمال الدين حسين ميبدي. 247-((شرح رساله اعتقاديه))فضل بن روزبهان خنجي شيرازي. 248-((شرح السنة)) ابومحمد حسين بن مسعود فراء بغوي الشافعي. 249-((شرح شفاء قاضي عياض)) علي قاري، علي بن سلطان محمد هروي. 250-((شرح شفاء قاضي عياض))ابوذر احمد بن ابراهيم حبلي. 251-((شرح صحيح مسلم)) محمد بن خلفه وشتاني ابي. 252-((شرح صحيح مسلم)) محمد بن محمد بن يوسف سوسني. 253-((شرح عقائد عضدي)) ملا جلال دواني. 254-((شرح قصيده تائيه فارضيه)) سعيد الدين محمد بن احمد فرغاني. 255-((شرح فارسي مشکوة)) شيخ عبدالحق دهلوي. 256-((شرح فقه اکبر)) ملا علي قاري. 257-((شرح کنزالدقائق)) عثمان علي زيلعي. 258-((شرح کنز الدقائق))محمود بن محمد عيني. 259-((شرح مسلم الثبوت)) ولي الله بن حبيب الله لنکهوري. 260-((شرح المقاصد))سعدالدين مسعود بن عمر تفتازاني. 261-(( شرح منهاج بيضاوي)) برهان الدين عبيدالله بن محمد عبري فرغاني. 262-(( شرح منهاج بيضاوي)) محمد بن محمد بن عبدالرحمن قاهري ابن امام الکاملية. 263-(( شرح مواهب للدنية)) محمد بن عبد الباقي زرقاني. 264-(( شرح المواقف)) مير سيد شريف علي بن محمد جرجاني. 265-(( شرح موطا مالک)) محمد بن عبدالباقي زرقاني. 266-(( شرح نهج البلاغه )) عبدالحميد بن هبة الله ابن ابي الحديد المعتزلي الشافعي. 267-(( شرح الهداية))بدرالدين محمود بن احمد عيني. 268-((شرف الموبد،شرف المصطفي)) ابو سعد عبدالملک بن محمد نيشابوري خرکوشي. 269-((الشريعة)) ابوبکر محمد بن الحسين آجري. 270-(( الشفاء بتعريف حقوق المصطفي)) قاضي عياض يحصبي. 271-(( شفاءالاقسام في زيارة خير الانام)) تقي الدين علي سبکي. 272-((شواهد النبوة))عبدالرحمن بن احمد جامي. 273-((صبح الاعشي في صناعة الانشاء)) احمد بن علي القلقشندي. 274-((صبح صادق - شرح منار)) ملا نظام الدين سهالوي. 275-((صحاح اللغة)) ابو نصر اسماعيل بن حماد جوهري. 276-((صحيح (جامع))) محمد بن اسماعيل بخاري. 277-((صحيح (جامع)))ابو عيسي محمد بن عيسي معروف به تزمذي. 278-((صحيح (جامع)))مسلم بن حجاج قشيري. 279-((صراط سوي في مناقب آل النبي)) محمود بن محمد علي شيخاني قادري مدني. 280-((صواعق المحرقه في الرد علي اهل البدع و الزندقة)) شهاب الدين احمدبن محمد بن علي ابن حجر الهيتمي الملکي 281-((صوائق)) نصرالله کابلي. 282-((الضعفاء و المتروکين))محمد بن اسماعيل بخاري. 283-((الضعفاء والمتروکين))ابو عبد الرحمن احمد بن شعب نسائي. 284-((ضميمة اغصان اربعه))مولوي محمد انعام الله بن ولي الله. 285-((ضوء اللامع لاهل القرن التاسع)) شمس الدين سخاوي. 286-((ضوء المعالي في شرح قصيدة بدءالامالي))ملا علي قاري. 287-((الطالبين)) ابوبکر محمد بن عمر تميمي،ابن الجعابي. 288-((طبقات الکبري)) محمد سعد. 289-((طبقات الحفاظ))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 290-((طبقات الشافعيه)) تقي الدين ابوبکر اسدي. 291-((طبقات الشافعيه))جمال الدين عبد الرحيم أسنوي. 292-((طبقات الشافعيه)) ابو نصر عبد الوهاب سبکي. 293-((طبقات القراء))شمس الدين محمد بن محمد الجزري. 294-((طبقات المفسرين))شمس الدين محمد بن علي بن احمد داودي مالکي. 295-((طريق حديث اني تارک فيکم الثقلين)) ابوالفضل محمد بن طاهر ابن احمد بن علي شيباني مقدسي ابن القيسراني. 296-((طريقه مثلي)) مولوي صديق حسن خان قنوجي. 297-((العبر في خبر من غبر)) شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 298-((العرائس (تفسير)))ابو اسحق احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبي. 299-((العقد الفريد)) احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسي. 300-((العقد نبوي والسر المصطفوي))شيخ عيدالله،ابن عيدروس يمني. 301-((العلل)) عبدالرحمن بن ابي حاتم رازي. 302-((العلل المتناهية في الاحاديث الواهية)) ابن الجوزي. 303-((علوم الحديث)) ابن الصلاح تقي الدين ابو عمر و عثمان بن عبدالرحمن. 304-((عمدة الاحکام)) عبد الغني بن عبدالواحد جماعيلي مقدسي. 305-((عمدة القاري في شرح صحيح بخاري))ابو محمد محمود بن احمد بن موسي الحبلي. 306-((عنايه))اکمل الدين محمد بن محمود بابرتي. 307-((العواصم من القواصم))قاضي ابوبکر ابن ابوبکرابن العربي المالکي. 308-((عين الاصابة))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 309-((عيون الاخبار))ابو محمد عبدالله بن مسلم بن قتيبة الدينوري. 310-((غرائب القرآن (تفسير)))نظام الدين حسن بن محمد بن نيشابوري اعرج. 311-((غرائب مالک))ابوالحسن علي بن محمد دارقطني. 312-((غنيةالطالبي طريق الحق عزوجل))،عبدالقادر گيلاني. 313-((الفائق))جارالله محمود بن عمر الزمخشري. 314-((فتح الباري في شرح صحيح البخاري))ابوفضل احمد بن علي بن حجر العسقلاني. 315-((فتح البيان(تفسير))مولوي صديق حسن خان. 316-((فتح العزيز(تفسير)))شاه صاحب مولف تحفه. 317-((فتح الغدير))کمال الدين محمد بن عبدالواحد سيواسي ،ابن همام. 318-((فتح المبين في فضائل الخلفاء الراشدين))احمد بن زيني دحلان. 319-((فتح المتعال في مدح النعال))شيخ احمد محمد مقري. 320-((فرائد السمطين في فضائل المرتضي والبتول والسبطين))ابراهيم بن محمد الجويني الخراساني. 321-((فردوس الاخبار))ابو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه الديلمي. 322-((فصل الخطاب))محمد بخاري نقشبندي،خواجه پارسا. 323-((فصول المهمة في معرفة احوال الائمة))علي بن محمد بن احمد المالکي ابن الصباغ. 324-((فضائل الخلفاء)) ابوالفتوح اسعد بن محمود عجلي اصفهاني. 325-((فضائل الشافعي))فخر رازي. 326-((فضائل القرآن)) ابوبکر عبدالله بن محمد اموي بغدادي،ابي بن الرضا. 327-((فلک مشحون))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 328-((فوائد السمية في الشرح السنية))محمد بن حسن بن احمد کواکبي مفتي حلب. 329-((فوائد مجموعة في الاحاديث الموضوعة))علامه شوکاني. 330-((فوات الفيات)) محمد بن شاکر بن احمد کتبي. 331-((قيض القديرفي شرح الجامع الصغير))عبدالرووف بن تاج العارفين المناوي. 332-((قاموس المحيط))مجدالدين محمد بن يعقوب فيروز آبادي. 333-((قانون الموضوعات))محمد بن طاهر فتني گجراتي. 334-((قرة العينين في تفضيل الشيخين))شاه ولي الله دهلوي. 335-((قصص الانبياء))محمد بن عبدالله الکسائي. 336-((قمر الاقمار،حاشيه نورالانوار(شرح المنار)))محمد بن عبد الحليم لکنهوري. 337-((قول مستحسن في الفخر الحسن))مولوي حسن الزمان. 338-((القول المفيد في ادلة الاجتهاد و التقليد))علامه شوکاني. 339-((کاشف-شرح مشکوة))حسن بن محمد طيبي. 340-((الکاف الشاف في تخريج احاديث الکاشف))ابوالفضل احمد بن علي بن حجر العسقلاني. 341-((الکامل في التاريخ))ابن الاثير جزري عزالدين علي بن محمد شيباني. 342-((کتائب اعلام الاخيلر))محمود بن سليمان کفوي. 343-((کشف الاسرار-شرح اصول بزودي))عبدالعزيز بن احمد بخاري. 345-((کشف الاسرار-شرح المنار))عبدالله ابن احمد،حافظ الدين نسفي. 346-((کشف الحثيث عمن رمي بوضع الحديث))ابراهيم بن محمد حلبي سبط ابن العجمي. 347-((کشف الظنون))مصطفي بن عبدالله قسطنطني(حاجي خلفه). 348-((کشف الغمة معرفةالدمة)) ابوالحسن علي بن عيسي بن ابي الفتح الاربلي. 349-((کشف المحجوب لارباب القلوب)) علي بن عثمان غزنوي. 350-((الکشف و البيان عن تفسير القرآن))ابواسحق احمد بن محمد ثعلبي. 351-((کفايةالطالب في مناقب علي بن ابي طالب (ع)))محمد بن يوسف بن محمد القرشي الکنجي الشافعي. 352-((کفايه))جلال الدين خوارزمي کرماني. 353-((کفاية المتطلع)) شيخ تاج الدين دهان مکي. 354-((الکمال))حافظ عبد الغني مقدسي. 355-((کنزالعمال في سنن الاقوال و الافعال)) علاءالدين علي المتقي الهندي. 356-((کنوز الحقائق))عبدالرووف مناوي. 357-((کواکب الدراري في شر صحيح البخاري))کرماني. 358-((کواکب المنير في شرح جامع الصغير)) شمس الدين محمد علقمي. 359-((اللئالي المصنوعة في الاحاديث الموضوعة))جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 360-((لباب التاويل في معاني التنزيل (تفسير)))علاءالدين علي بن محمد بغدادي خازن. 361-((لسان العرب))ابوالفضل جمال الدين محمد بن مکرم معروف به ابن منظور. 362-((لسان الميزان))ابوالفضل احمد بن علي بن حجر العسقلاني. 363-((لمعات في شرح المشکوة))شيخ عبد الحق دهلوي. 364-((لواقح النوارالقديسيه،المنتخب من الفتوحات المکية))عبد الوهاب شعراني. 365-((مانزل من القرآن في علي عليه السلام))حافظ ابونعيم اصفهاني. 366-((المبسئط))ابوبکر محمد بن احمد بن ابي سهل سرخسي. 367-((مجاز الفرسان الي مجاز القرآن)) جلال الدين عبد الرحمن بن ابوبکر السيوطي. 368-((المجالس))ابوالليث سمرقندي. 369-((المجتني)) حافظ ابوالحسن علي بن عمر دارقطني. 370-((مجمع البحار))محمد طاهر فتني. 371-((مجمع الزوائدو منبع الفوائد))نورالدين علي بن ابي بکر بن سليمان الهيثمي. 372-((مجمع الوسائل في شرح الشمائل))ملا علي قاري. 373-((محاسن الازهار في تفصيل مناقب العترظ الاخيار الاطهار))حسام الدين حميد محلي. 374-((المحاضرات))ابوالقاسم حسين بن محمد،راغب اصفهاني. 375-((المحصل))فخررازي. 376-((المحصول))فخر رازي. 377-((المحلي))ابو محمد علي بن احمد بن سعد بن حزم الظاهري الاندلسي. 378-((المختارة))ضياءالدين محمد بن عبدالواحد مقدسي. 379-((المختصر في اخبار البشر)) عماد الدين ابوالفداء اسمعيل بن علي ايوبي. 380-((مختصر تذهيب تهذيب الکمال)) صفي الدين احمد بن عبدالله خزرجي. 381-((مختصر تنزيه الشريعة)) شيخ رحمةالله سندي. 382-((المخصص))ابوالحسن علي بن اسمعيل لغوي ، ابن سيده. 383-((مدارج النبوة))شيخ عبدالحق دهلوي. 384-((مدينة العلوم))ازنيقي. 385-((المدونة الکبري))عبد الرحمن بن قاسم مالکي. 386-((مرآة الاسرار ))عبد الرحمن بن عبد الرسول چشتي. 387-((مرآة الجنان و عبرة القيضان))ابومحمد بن عبدالله بن اسعداليافعي اليمني 388-((مراة المومنين في مناقب آل سيد المرسلين))مولوي ولي الله لنکهوري. 389-((مرافض))حسام الدين سهارنيوري. 390-((مرج البحرين)) ابوالفرج اصفهاني. 391-((مرقاة المفاتيح في شرح المشکوة المصابيح))ملا علي بن سلطان محمد قاري. 392-((مروج الذهب و معادن الجوهر))ابوالحسن علي بن الحسين بن علي المسعودي. 393-((المستدرک علي الصحيحين))ابو عبدالله محمد بن عبدالله حاکم النيشابوري. 394-((مستصفي من علم الاصول))ابوحامد محمد بن محمد غزالي. 395-((مسلم الثبوت))قاضي محب الله بن عبدالشکور بهاري. 396-((مسند))ابن راهويه. 397-((مسند))احمد بن محمد بن حنبل شيباني. 398-((مسند))ابوداود سليمان بن داود بن جارودفارسي بصري طيالسي. 399-((مسند))شافعي. 400-((مسند))ابو محمد عبدبن حميد کشي. 401-((مسند))ابو محمدعبدالله بن عبدالرحمن دارمي سمرقندي. 402-((مسند))يعقوب بن شيبة سدوسي بصري. 403-((المسند الصحيح))ابوعوانة يعقوب بن اسحق نيشابوري اسفرايني. 404-((مسند الفردوس))ابومنصور شهرداربن شيرويه ديلمي. 405-((المستومي من احاديث الموطا))شاه ولي الله دهلوي. 406-((مشارق الانوار في فوز اهل الاعتبار)) شيخ حسن عدوي حمزاوي. 407-((مشارق الانوار النبوية من صحاح الاخبار المصطفية))رضي الدين حسن صغاني. 408-((مشرع روي)) محمد بن ابي بکر شلي حضرمي. 409-((مشکل الاثار))ابو جعفر احمد بن سلامه طحاوي. 410-((مشکوة المصابيح))ابوعبدالله ولي الدين محمد بن عبدالله الخطيب التبريزي. 411-((مصابيح السنة))ابو محمد حسين بن مسعود فراء بغوي. 412-((المصاحف))ابوبکر محمدبن القسم بن محمد بن بشار،ابن الانباري. 413-((المصنف))ابوبکرعبدالرزاق بن همام الصنعاني. 414-((المصنف))ابوبکرعبدالله بن محمد بن ابي شيبه عبسي. 415-((مطالب السئول في مناقب آل الرسول (ص)))کمال الدين محمد بن طلحة بن محمد الشافعي. 416-((معراج العلي في مناقب المرتضي(ص)))محمد صدر العالم. 417-((المعارف))ابو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتيبة دينوري. 418-((معالم التنزيل))ابو محمد حسين بن مسعود فراء بغوي. 419-((معالم العترة النبوية))ابو محمد عبدالعزيزبن مسعود ابن الاخضر جنابذي. 420-((معاني الاثار))طحاوي. 421-((المعتصر من المختصر))قاضي ابوالمحاسن يوسف بن موسي حنفي. 422-((المعتمدفيالمعتقد))قاضي ابوالمحاسن يوسف بن موسي حنفي. 423-((معجم الاوسط))ابوالقاسم سليمان بن احمد طبراني. 424-((معجم الصغير))ابوالقاسم سليمان بن احمد الطبراني. 425-((معجم الکبير))ابوالقاسم سليمان بن احمد الطبراني. 426-((معجم المختص))شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 427-((معجم البلدان))ياقوت بن عبدالله حموي. 428-((المغني في الضعفاء))شمس الدين محمد بن احمد ذهبي. 429-((المغني عن حمل الاسفار في الاسفار))حافظ زين الدين عبدالرحيم عراقي. 430-((مفاتيح في شرح المصابيح)) محمد بن مظفرخلخالي. 431-((مفاتيح الجنة في الاحتجاج بالسنة))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 432-((مفاتيح النجاة في مناقب آل العبا))ميرزامحمدبدخشي. 433-((مفردات))راغب اصفهاني. 434-((مفهم في شرح صحيح مسلم))عبدالغافر بن اسماعيل فارسي. 435-((مقاصد))سعدالدين تفتازاني. 436-((مقاصد حسنه))شمس الدين سخاوي. 437-((مقاليد الاسانيد)) ابو مهدي عيسي بن محمد ثعالبي. 438-((مقدمه ابن خلدون)) عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون مغربي. 439-((مقدمه سينة))ولي الله عمري دهلوي پدر شاه صاحب. 440-((مقفي(تاريخ)))نقي الدين احمد بن علي بن عبدالقادر مقريزي. 441-((مکمل اکمال الاکمال))ابوعبدالله محمد بن محمد بن يوسف سنوسي. 442-((ملحقات ابحاث مسدده)) صالح بن مهدي بن علي مقبلي صنعاني. 443-((الملل و النحل)) ابو محمد علي بن احمد بن سعيد بن حزم الظاهري الاندلسي. 444-((الملل والنحل))ابو الفتح محمد بن عبدالرکريم الشهرستاني. 445-((مناظر الانشاء))محمود بن احمد گيلاني. 446-((مناقب احمد بن حنبل)) عمر بن محمد عارف نهرواني مدني. 447-((مناقب امير المومنين(ع)))ابو المويد موفق بن احمد الملکي الخوارزمي. 448-((مناقب اهل البيت (ع)))حافظ شمس الدين سخاوي. 449-((مناقب اهل البيت(ع)))عبدالحق دهلوي. 450-((مناقب اهل البيت (ع)))محمد بن سليمان بن داود بغدادي. 451-((مناقب السادات)) ملک العلماء شهاب الدين زاواالي دولت آبادي. 452-((مناقب علي بن البطالب(ع)))ابوالحسين علي بن محمدبن محمد بن المغازلي. 453-((مناقب المرتضوية))محمد صالح حسين ترمذي کشفي. 454-((منتخب کنزالعمال))ملاعلي متقي هندي. 455-((المنتقي في سيرة المصطفي(ص)))سعيد الدين محمد بن مسعود کازروني. 456-((منتهي الارب))عبدالرحيم عبدالکريم صفي پوري. 457-((منقبة الطهرين))حافظ ابو نعيم اصفهاني. 458-((المنحق))ابوجعفر محمد بن حبيب هاشمي بغدادي. 459-((منهاج السنة)) احمد بن عبد الحليم نووي. 460-((منهج المکية في شرح قصيدة الهمزية))ابن حجر مکي. 461-((الموافقات في اصول الاحکام))ابواسحق ابراهيم بن موسي لخمي شاطبي. 462-((الموالاة))احمد بن محمد بن سعيد کوفي،ابن عقده. 463-((مواهب اللدنية))شهاب الدين احمد بن محمد قسطلاني. 464-((مودة القربي))سيد علي بن شهاب الدين همداني. 465-((الموضاعات))ابوالفرج عبدالرحمن بن علي الجوزي. 466-((الموضوعات صفري))ملا علي قاري. 467-((الموطأ))مالک بن انس. 468-((ميزان الاعتدال))اب عبدالله محمد بن احمد بن عثمان الذهبي. 469-((نجاة المومنين)) ملا محمسن کشميري. 470-((نزل الابرار بما صح مناقب اهل البيت الاطهار(ع))) ميرزا محمد بدخشي. 471-((نزهة المجالس)) عبد الاسلام صفوري الشافعي. 472-((نسيم الرياض في شرح شفاء قاضي عياض)) شهاب الدين خفاجي. 473-((نصاب الاخبار)) سراج الدين علي بن عثمان اوشي فرغاني. 474-((نظم درر المسطين في فضائل المصطفي و المرتضي و البتول و السبطين(ع))) جمال الدين محمد بن يوسف الرزندي الحنفي. 475-((نفحات الانس))عبدالرحمن جامي. 476-((نفع قوت المعتذي))علي بن سليمان دمنتي بجمعوي مغربي شاذلي. 477-((نهاية الافضال في تشريف الآل))جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبکر السيوطي. 478-((نهاية العقول)) فخر رازي. 479-((نهاية اللغة))محمد بن اثير الجزري. 480-((نوادر الاصول))حکيم ترمذي. 481-((نور الابصار في مناقب آل نبي المختار)) مومن حسن مومن الشبلنجي. 482-((نور الانوار- شرح منار)) ملا احمد بن ابي سعيد بن عبيد الله حنفي. 483-(نواقض))ميرزا مخدوم شريفي. 484-((بيل الابتهاج بتطريز الديباج)) الو العباس احمد تنبکتي. 485-((بيل الاوطار في شرح منتقي الاخبار)) قاضي القضاء محمد بن علي شوکاني. 486-((الوافي بالوافيات))صلاح الدين خليل بن ايبک صفدي. 487-((وسيلة المآل في عد الآل)) احمد بن الفضل بن محمد باکثير الملکي. 488-((وسيلةالمتعبدين))عمر ملا موصلي. 489-((وسيلظ النجاة))مولوي محمد مبين لنکنهوري. 490-((وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفي(ص))) نور الدين علي بن احمد السمهودي. 491-((وفيات الاعيان))ابو العباس سمش الدين محمد بن احمد بن محمد خلکان. 492-((هداية))برهان الدين علي بن عبد الجليل مرغياني. 493-((هداية السعداء ملک العلماء دولت آبادي. 494-((يتيمة الذهر)) ابو منصور عبد الملک بن محمد نيشابوري ثعالبي. 495-((ينابيع المودة))سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي. 496-((اليواقيت)) محمد بن عبدالواحد بن ابي هاشم،ابو عمر زاهد مطرز. (به اقتباس از كتاب سئوالات ما نوشته شيخ حسين تهراني)
75 | نصرت زهي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٧ |
دوست خوب جناب اقاي مشبر و ساير دوستان عزيزم از زحمتي که به خود داده عنوان چند کتب از نويسندگان اهلسنت را ذکر فرموديد کمال تشکر رادارم ولي ايا هيچ از خود سئوال کرده که اين همه کتب توسط علماي اهل سنت در باب و فضيلت خاندان مطهر رسول نوشته شده اند نشاندهنده چيست ايا امکان دارد که با اين همه اهاديث معتبر و کتبهاي فراواني که در مورد فضيلت اهل بيت توسط بزرگان اهل سنت نوشته شده اند مگر امکان دارد که اهلسنت خاندان پيامبر را دوست نداشته باشند . دوستان عزيزم بايد بگويم که دستهايي در درون نظام مقدس ايران در کارند تا اهل سنت را منهاي خاندان و اهل بيت پيامبر معرفي بکنند ولي با هوشياري شما دوستان عزيز و ياري خداوند کور خوانده اند . بايت بگويم که اهلسنت در هرشبانه روزي بيش از 40 رکعت نماز واجب پنچ گانه مي خوانند ودر هر دورکعت يک تحيات داشته که در ان فقط اختصاصا بر پيامبر و اهل بيت پيامبر صلوات و درود مي فرستند . اگر نياز شد در اينده عين درودو صلواتي که در نماز هاي پنچ گانه اهلسنت براي اهلبيت پيامبر خوانده مي شود برايتان مي نويسم . وقت عزيزتان را زياد نمي گيرم هدفم اين بود که بدانيد اهل سنت دوستار خاندان پيامبربوده و هستند و هر کسي را که خاندان و اهل بيت پيامبر را دوست نداشته باشد ما اورا به عنوان مسلمان قبول نداريم .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- در ابتدا بايد بگوييم که تعداد رکعات نمازهاي واجب يوميه 17 رکعت است و نه 40 رکعت .
2- طبق گفته علماي شما ابن ملجم و شمر و ... نيز نماز مي خوانده اند ، و لازمه اقرار به نماز خواندن آنها ، اقرار به درود و سلامشان به پيامبر گرامي اسلام (ص) و خاندان مطهرش مي باشد ؛ به نظر شما آيا تنها اين درود و سلام به تنهايي کافي است تا ادعا شود ابن ملجم و شمر به اهل بيت محبت داشته اند ؟
يا حقيقت محبت چيز ديگري است ، جداي از درود فرستادن در نماز ؟
3- عجيب اينجاست که با وجود اينهمه مدرک بر روايتي ، به جاي آنکه آن را قبول کنند ، دائم بر روايت مجعول «کتاب الله وسنتي» تاکيد و پافشاري مي کنند !!! دوست گرامي ، نقل کردن روايت به تنهايي نشانه محبت نيست ؛ بلکه تظاهر به محبت است ؛ چون اگر اين روايات را نداشتند ديگر نمي توانستند ادعاي محبت کنند ؛ اما محبت واقعي عمل کردن به اين روايات است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
76 | حسين شيرازي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٤ بهمن ١٣٨٧ |
بسم رب شهدا و الصديقين گروه محترم پاسخ به شبهات از اينكه واقعيت را انطوري كه بايد بوده و باشد مطرح مي كنيد كمال تشكر را دارم قطعا تخريب مساجد اهلسنت شيراز و اعدام پش نماز انها و تخريب حوزه هاي ديني در زابل و صدها نمونه ديگر گواه از حسن نيت شما در راستاي تقريب مذاهب و وحدت ملي ايرانيان فهيم مي باشد ترور شخصيت هاي مذهبي اهل سنت و زنداني نمودن فله اي انها نشان از حسن نيت شما عزيزان دارد با اين همه حسن نيتي كه شما نسبت به جامعه 20ميليوني اهلسنت داريد ديگر مكتب و مسجد به چه درد انها مي خورد همان بهتر كه به حوزهاي ديني و مساجد و منابر شما امده و توهين و لعن و نفرين بر پيامبر و اهل بيت پيامبر و توهين بر صحابه را ياد بگيرند . ماشالله شما كه سنگ تمام براي اهل سنت گذاشته ايد در تمامي شهر و روستا ها اهل سنت كه حتي يك نفر تشيع هم يافت نمي گردد شما كه ما شاالله بهترين مساجد و حسينيه ها ساخته ايد . واقعا كه اهل سنت ادمهاي نفهمي بوده و با اين همه حسن نيتي كه شمايان نسبت به انها روا مي داريد باز هم دنبال قطعه زميني كه اوايل انقلاب بنا به مصلحت زماني امام و رهبر فقيد كشور اسلامي به انها داده بود دنبال اين قطعه زمين چسبيده و مي خواهند مسجد داشته باشند . در راستاي وحدت و تقريب همين بس كه مسولين زحمتكش كشوري طي اين سي سال نظام مقدس بيش از صدها تن از وهابيون و سلفي هاي بي دين و منافق را نيست و نابود كرده اند پس برادران اهلسنت از خواب غفلت بيدار شده و مساجد و حوزهاي علميه اين وهابي ها را بر سرشان خراب كرده و خودتان انها را نيست و نابود بكنيد تا اينجوري زحمت ما نيز كمتر گرديده و بهتر بتوانيم براي شما مساجد و حسنيه بسازيم و شما را نيز به ريسمان خود چسپانده و وارد بهشت بكنيم .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
بر فرض صحت ادعا هاي شما (در مورد حمله به اهل سنت)جداي از اين بحث که ما تنها پاسخگوي مسائل اعتقادي هستيم و نه سياسي اگر واقعا حمله به خانه ها و مساجد اهل سنت نشانگر عدم حسن نيت باشد ، پس بايد قبول کنيد که ابوبکر و عمر نيز نسبت به خاندان پيامبر حسن نيت نداشته اند ؛ زيرا خود ابوبکر مي گويد من به خانه فاطمه حمله کردم .
مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه کرده و سخنان خلفاي خود را در اين زمينه بخوانيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=123

اما در مورد مسجدي براي اهل سنت در تهران :
متاسفانه اين تفكر همانند تفکر يهود و نصاري هست که دين خود را از شيعيان جدا مي دانند !!! و شيعه را ديني غير از دين خود و مساجد شيعه را عبادتگاه هايي جدا از عبادتگاه هاي اهل سنت !!! همان طوري كه نمايندگان اهل سنت در دوره هاي قبل مجلس شوراي اسلامي طي نامه اي به مراجع عظام، اعلام كردند كه اهل سنت در تهران براي اقامه نماز به سفارت برخي از كشورهاي غير مسلمان مي روند.
و اين كاملا مشخص مي كند كه نظر شما نسبت به شيعه چيست و به دنبال چه چيزي هستيد!!!
اما اگر واقعا نماز جماعت مي خواهيد چرا در مساجد متعددي كه در تهران وجود دارد اقامه نمي كنيد؟
مگر شما حاكم اسلامي را اولوالامر و واجب الاطاعه نمي دانيد پس چرا در نماز جمعه تهران كه توسط حاكم اسلامي معين شده شركت نمي كنيد و يا امثال صدام و ملك حسين و بوش را اولو الامر مي دانيد ولي حاكمان جمهوري اسلامي را اولو الامر نمي دانيد؟
اگر با فرض صحت ادعاي شما که در زمان امام خميني چنين زميني به شما داده شده است (که چنين نيست ، بلکه تنها در دوره قبلي رياست جمهوري وعده زميني به اهل سنت داده شد و نه خود زمين) ، اکنون مقام معظم رهبري اولوا الامر بوده و اگر صلاح ندانند که چنين کاري صورت گيرد بر شما واجب است که قبول نماييد .
اما در مورد آمار 20 ميليوني اهل سنت ، قطعا خلاف است بلكه آمار اهل سنت در ايران يك سوم اين آمار بيشتر نيست.
اگر ما بحث وهابيت و نشر تفكر آنان پافشاري داريم به خاطر تبليغات شديد آنان در سطح كشور بويژه نفوذي است كه در حوزه هاي علميه اهل سنت دارند كه نمونه بارز آن سخنراني دكتر محمد ابراهيم رئيس محكمه مدينه منوره در ختم صحيح بخاري و طرح شرك متوسلين و قضيه عبد المالك ريگي از فرآورده هاي حوزه علميه اهل سنت مي باشد و همچين فاجعه اسفناك حوزه علميه خواهران در چاجمال ايرانشهر كه مركز نگهداري اسلحه ومهمات و مواد منفجره بود جهت به خاك و خون كشيدن جوامع شيعه بود و ده ها نمونه ديگر.
در رابطه با دستگيري علماي اهل سنت ، بايد توجه داشته باشيد كه هر مملكتي براي خود قانون دارد و هر كس خلاف قانون كند مطابق قانون مجازات مي شود.
اي كاش شما صدها و هزاران روحاني شيعه هم كه در بازداشتگاهها به سر مي برند مي ديديد؟ حتي برخي از علماي بزرگ كه به خاطر تاليف كتابي كه به اهل سنت اهانت شده بود، سالهاي در زندان بودند؟
در پايان اين نكته ها تذكر مي دهيم كه ما رعايت احترام اهل سنت را لازم مي دانيم و هرگونه اهانت و جسارت به آنان و عقائد آنان را از هر كسي صورت بگيرد، خلاف شرع و ذنب لا يغفر مي دانيم و رعايت حقوق آنان را مطابق قانون اساسي اصل دوازدهم، ضروري مي دانيم و در برابر برخي از افزون طلبي ها و توطئه ها هم مقاومت خواهيم كرد.
(نظر شما با کمي تغيير و ويرايش بر روي سايت قرار گرفت)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات


77 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٧ بهمن ١٣٨٧ |
همين كه به بركت انقلاب اسلامي اهل سنت كشور داراي مساجد و حوزه هاي علميه مستقل و همچنين نماينده در مجلس هستند دليل واضحي بر آزادي واحترام به عقايد آنهاست در ضمن كساني كه اهل سنت را عامل اتحاد و شيعيان را عامل تفرقه مي دانند بهتر است سري به سايت سني نيوز بزنندوببينند چه توهينات آشكاري به شيعه مي شودو اين به جز توهينات و كشتاري است كه همه روزه به نام اسلام در حق شيعيان انجام مي شود.
78 | علي اكبر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٠ بهمن ١٣٨٧ |
سلام به تمامي برادران وخواهران تشيع بنده بعنوان يك اهلسنت ميخواهم بگويم مساله ي وفات حضرت فاطمه(رض)كه چندين سده جلوتر اتفاق افتاده وبه نظر شماشهادت وتمامي اهلسنت براين امر دليل آورده وشما هم دليل مي آوريد در كشوري كه سالها وسالها شيعه وسني برادروار زندگي كرده اند آيا نمي شود مسايلي كه باعث اختلاف فريقين مي شود ما در رسانه هاي عمومي مطرح نكنيم ؟ايا ازاين كارهاي اختلاف برانگيز روح حضرت زهرا (رض)راضي مي شوند؟ازتمامي گروههاي تندرو تسنن وتشيع ميخواهم ميان روتر عمل نمايند اعتقادات هردو گروه محترم وكسي به ديگري اهانت نكند چه برسد آن كس صحابه باشد .وقتي مسلمانان با هم درگير باشند . كفار و صهيونيستها سو استفاده مي كنند .هر دوگروه تقواي الهي پيشه نماييم .دنباله رومسايل اختلافي نباشيم به تقويت مشتركات بپردازيم .دست محبت همديگر را درعين حفظ اعتقادات مذهبي بفشاريم . پيام اور محبت در تمام دنيا باشيم . به اميد اتحاد واقعي تمامي مسلمين . درضمن شهادت مولوي عبدالطيف حيدري امام جمعه اهل سنت تايباد به همراه دو تن از مدرسين حوزه ديني تايباد را با خانواده ايشان و تمامي دوستداران وحدت شيعه و سني در ايران تسليت عرض مي كنم .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در ابتدا بايد بگوييم وحدت به معني دست برداشتن از مسائل اعتقادي و تاريخي نيست ، بلكه به معني مطرح كردن علمي و منطقي آن و دوري از هرگونه تحريك است .
اگر مي خواهيد چنين باشد بهتر است به جاي نشر شبنامه در مناطق مختلف (بر ضد شهادت حضرت زهرا و زير سوال بردن آن) كه سبب درگيري مذهبي مي شود ، بياييد اين مسائل را به صورت منطقي مطرح كرده و نتيجه گيري نماييم ؛ همان روشي كه جناب دكتر قزويني در شبكه المستقله (كه بناي ايجاد درگيري مذهبي داشت)‌انجام دادند و به صورت منطقي شهادت حضرت زهرا (سلام الله عليها)‌را با مدارك اهل سنت ثابت نمودند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=123

متقابلا ما نيز شهادت بيش از 500 نفر از شيعيان را در پارچنار پاكستان به دست گروه هاي وهابي و تروريست به همگي بستگان ايشان و آزادگان تسليت عرض مي نماييم
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات


79 | عبدالرحمن عثمان ال عارف | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٧ |
ادامه:دلائل: هرچه در غدير بوده بوده چه درست چه غلط من هم قبول دارم پيامبر علي را جانشين خود انتخاب كرده خلاصه مردم به اين دستور عمل نكردند ونپذيرفتند عملا ابوبكر وعمر وعثمان مقدم شدند چيزي كه گذشته گذشته علي هم مطيع انها شد. پس بايد بپذيريم كه انها خليفه شدند. اهلبيت طبق بيان قران واحاديث نبوي افضل از ديگران بودند هم عالمتر بودند وهم با تقواتر وزاهدتر وهم خلاصه به خانه نبوت نزديكتر بودند لذا دين ومذهب را بهتر از ديگران مي شناسند پس مذهب بايد در اختيار انها باشد. خداييش كه نمي داند علم جعفر صادق كجا وعلم ابو حنيفه كجا؟؟/ خدايش كه مي تواند علم باقر العلوم را با علم مالك وشافعي واحمد مقايسه كند؟؟؟.مگر احمق باشد. ماهمه مي دانيم اهلبيت ثقل قران هستند وباهيچ كس قابل مقايسه نيستند.پس انها بايد مرجع ديني باشند. با اين حساب ديگر هيچ اختلافي باقي نمي ماند نه مناظره مي خواهد. نه مباهله مي خواهد نه شيعيان گله از اهل سنت مي كنند كه مسجد در كشورهاي ديگر نداريم ونه سنيها گله مي كنند كه در تهران مسجد نداريم همه با هم برادر وكنار هم در همه مساجد نماز مي خوانند وريشه توطئه خشك مي گردد.انشائ الله.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ما نيز با بيشتر عقائد شما موافق هستيم ، جز در چند نكته :
فرموده ايد «خلاصه مردم به اين دستور عمل نكردند ونپذيرفتند ؛ عملا ابوبكر وعمر وعثمان مقدم شدند چيزي كه گذشته گذشته علي هم مطيع انها شد.»
بايد بگوييم كه امير مومنان مطيع آن دو نفر نشد ؛ مي توانيد در اين زمينه به آدرس هاي ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3591
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312

2- فرموده ايد كه «بايد بپذيريم كه آنها خليفه شدند» اين پذيرفتن به چه معني است ؟
آيا مقصود شما آن است كه بگوييم بله آن سه نفر خلافت ظاهري را به دست گرفتند ؟ اين كه معني ندارد ،‌اين مساله اي تاريخي است كه انجام شده است ؛‌مانند اينكه بپذيريم فرعون در زمان حضرت موسي ادعاي خدايي كرد
اگر مقصود شما آن است كه چون ظاهرا خليفه شدند ، پس خلافتشان مشروع است ،‌ اين صحيح نيست ، مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=449

3- علم اهل بيت را قبول كرده ايد ؛‌از خود شما سوال مي كنيم ، كسي كه داراي چنين علمي است در مقام خلافت بنشيند اولي است يا غير او ؟ قطعا پاسخ شما آن است كه ائمه اولي هستند ؛‌ بنا بر اين نبايد مقام ائمه را محصور در حد يك مجتهد بنماييم .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
80 | عبدالرحمن عثمان ال عارف | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٧ |
سلام:بنده درست است كه متهم به سني بودن هستم اما خدا مي داند بيطرفانه تمام مطالب فوق را مطالعه كردم.در اينجا يك نظري به نظرم امد خواهش مي كنم نظرم را مطرح كنيد .هم بزرگان سني وهم بزرگان شيعه نظر دهند اگر صحيح بود عمل كنند واگر غلط بود دليل ان را بيان كنند . مقدمه:سني ها اعتقادات خود را واقعي مي دانند.واز سوي ديگر شيعيان اينچنين اند.با اين وضعيت هيچ وقت اتحاد واقعي پديد نمي ايد. بايد شورايي از علماي طرفين درست شود مشتركات را اصل قرار دهند كه بسيار زيادند. در مورد موارد اختلافي با هم كنار بيايند. مثلا :خلفاي راشدين چه به درست چه به غلط عملا خليفه شدند ومورد احترام تعداد زيادي از مسلمانان هستند. اينها را به عنوان خليفه قبول كنيم وبعد از ان هم توهين به انها را براي همه ممنوع كنيم. از نظر علمي وتقوايي خداييش اهل بيت در راس اند.مذهب رسمي را مذهب اهل بيت اعلام كنيم ومذاهب ديگر را ممنوع كنيم. همه مسلمان داراي يك مذهب ومتحد در مقابل كفر وشرك باستيم يك جور نماز بخوانيم و.... اين خدا وهم بندگان خدا را راضي تر مي كند .وجايي براي توطعه دشمنان باقي نمي ماند.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي ، فرموده ايد بايد شورايي مشترك تعيين كرده و به رفع اشكالات بپردازيم ؛ ما اين نظر شما را قبول داريم ؛ اما فرموده ايد «خلفاي راشدين چه به درست چه به غلط عملا خليفه شدند ومورد احترام تعداد زيادي از مسلمانان هستند.اينها را به عنوان خليفه قبول كنيم »
در نظر ديگر شما به اين نكته پاسخ داده ايم كه تحقق خارجي دليل بر مشروعيت نيست ؛ به عنوان مثال اگر كسي ادعا كند كه طبق آيات قران و تاريخ ،‌فرعون مدت زماني ادعاي خدايي كرده است ؛ پس ما بايد اين مطلب را قبول كنيم ؛ اين جمله به يك معني صحيح است و به يك معني غلط ؛‌ به اين معني صحيح است كه بايد اين مطلب را به عنوان يك واقعيت تاريخي قبول كرد ؛ اما به يك معني غلط است و آن قبول كردن اين اعتقاد فرعون و مشروعيت دادن به آن است .
در متني كه شما آورده ايد ادعا كرده ايد چون خلفا به خلافت رسيده اند پس بايد اين مطلب را قبول كرد ؛ اگر منظور شما از قبول آن است كه بايد اين مطلب را به عنوان يك مطلب مسلم تاريخي قبول كنيم ؛ ما نيز قبول داريم و كسي منكر نشده است ؛‌اما اگر مقصود شما آن است كه چون به خلافت رسيده اند پس بايد خلافت ايشان را مشروع دانست و به حقانيت آن اعتقاد داشت ؟ اين ادعا صحيح نيست .
در مورد اهانت نكردن به مقدسات گروه هاي ديگر ، خداوند در قرآن حتي اهانت كردن به مقدسات كفار را ممنوع كرده است
وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
سوره انعام آيه 108
اما اين به معني تحقيق و بررسي در مورد خطاها و اشتباهات كفار و اشكالات پرستيدن بت ها و تحقيق در مورد حقانيت دين اسلام نيست .
در اختلاف مذهبي بين شيعه و سني نيز (جدا از ذكر اين نكته كه اين تشبيه تنها و تنها جهت تقريب به ذهن بوده است)‌ بايد از اهانت به مقدسات يكديگر پرهيز كرد ، اما تحقيق و بررسي در مورد اشكالات خلفا و بررسي اشكالات مذاهب ديگر و حقانيت مذهب شيعه نيست .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات


وبعد از ان هم توهين به انها را براي همه ممنوع كنيم»

  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها