2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
تكفير شيعه توسط آقاي عادل الكلباني - ماجراي قتل عثمان
کد مطلب: ٥٥٦٢ تاریخ انتشار: ٢٤ ارديبهشت ١٣٨٨ تعداد بازدید: 12600
سخنراني ها » وهابیت
تكفير شيعه توسط آقاي عادل الكلباني - ماجراي قتل عثمان

علت تکفیر شیعه و برخورد علماء، وهابیت و قاتلین عثمان
شبكه سلام 88/02/24

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 24 / 02 / 88

آقاي ياسيني

در مورد تكفير شيعيان توسط امام جماعت مسجد الحرام و علت آن و هم چنين گزيده اي از زندگي ايشان، توضيحاتي را بفرمائيد.

استاد حسيني قزويني

در كشورها و سايت ها و ماهواره هاي مختلف، به ويژه در ماهواره هاي عربي، قضيه تكفير امام جماعت مسجد الحرام، جار و جنجال ايجاد كرده و عكس العمل هايي داشته است. مقدار كوتاهي نسبت به سوابق ايشان اشاره مي كنم و بعد هم در رابطه با اين فتوا.

نام ايشان شيخ عادل ملقب به كلباني است و ملك عبدالله ايشان را در سپتامبر 2008 به عنوان امام جماعت مسجد الحرام معين كرد. با طرح اصلاح سازي كه در عربستان سعودي ايجاد شد و در بعضي از كشورها و سايت ها، از اين كار به نام انقلاب سفيد آقاي ملك عبد الله تعبير كردند، ايشان هم در همين راستا كه يك سياه پوست بود، در يك اقدام بي سابقه، به عنوان امام جماعت در مسجد الحرام معين شد تا بتواند آن آبروي از دست رفته وهابيت در قضاياي اخير را بازگرداند.

ايشان در بعضي از سايت هاي عربي، خصوصا سايت المنتدل اسلام العالمي ـ www.mouawiah.net ـ مصاحبه اي دارد و در آنجا مي گويد:

من در دوران جواني، يك آدم گمراهي بودم و نمي فهميدم كه دين و خدا و نماز يعني چه؟ كارم، در كوچه و بازار گرديدن و سينما رفتن بود. حتي تا سن 27 سالگي براي يك بار هم نماز نخوانده بودم. تا اين كه روزي در ماشين، راديو را باز كردم و ديدم كه كسي قرآن مي خواند و بعد متوجه شدم كه صداي آقاي منشاوي است. آيه اي را خواند: وجاءت سكرة الموت. مقداري تكان خوردم. بعد از اين به فكر افتادم كه ببينم دين و خدا و نماز، يعني چه؟ گاهي به مسجد مي رفتم و يك روز نماز مي خواندم و يك روز نمي خواندم. به مسائل عبادي، توجهي نداشتم:

و كنت متساهلا و كنت أهرب من الصلاة.

از نماز فرار مي كردم.

تا اين كه مقداري نوارهاي قرآن را گوش كردم و تعدادي از آيات را حفظ كردم و به خاطر اين كه صداي خوبي داشتم، مرا معين كردند به عنوان امام جماعت در مسجد جامع صلاح الدين در سليمانيه عربستان سعودي. در سال 1405 از روي قرآن، براي مردم نماز تراويح مي خواندم و مردم هم پشت سر من نماز مي خواندند. ولي با اين حال، خيلي زياد در فاز دين و مذهب نبودم.

تا اين كه در سپتامبر 2008 ـ 13 ماه قبل ـ او را از طرف ملك عبد الله به عنوان امام جماعت مسجد الحرام معين كردند. قبل از اين كه امام جماعت مسجد الحرام شود، امام جماعت مسجد ملك خالد در أم الحمام در نزديكي رياض بود.

ايشان در دو هفته قبل، بحثي را در يكي از ماهواره هاي انگليسي شروع و با آن شبكه مصاحبه اي كرد و از او سوالاتي را پرسيدند و در ضمن سوالات، چند مسئله را مطرح كرد و گفت:

شيعيان، حق ورود در هيئت كبار علماء ـ هيئت سياسيت گذاري امور فرهنگي و ديني ـ عربستان سعودي را ندارند. با اين كه شيعيان در عربستان سعودي، جزء هموطنان ما هستند، ولي منهج و سياست عربستان سعودي، همان سياست دوران گذشته و بر اساس عدم مشروعيت آزادي ديني است و به شيعيان اجازه نمي دهيم كه در عربستان سعودي فعاليت كنند يا در مراكز تصميم گيري فرهنگي و ديني داخل شوند.

خبرنگار از او پرسيد:

آيا برنامه اي كه شما در عربستان سعودي داريد و شيعيان را محدود مي كنيد، مخالف سياست هاي جهاني و اسلام نيست؟

جواب داد:

هل يسمح الفاتيكان ببناء مسجد علي أرضه؟

آيا در واتيكان اجازه مي دهند كه مسلمانان در آنجا مسجد بسازند؟ همان طوري كه در واتيكان، اجازه مسجد ساختن نمي دهند، ما هم در عربستان سعودي، شيعيان را در محذوريت قرار مي دهيم.

خبرنگار از او پرسيد:

برخورد واتيكان نسبت به مسلمانان، برخورد دو دين است، ولي برخورد شما با شيعيان، برخورد يك دين با دو مذهب است.

ايشان گفت:

مگر واتيكان به مسيحيت پروتستان اجازه مي دهد كه در آنجا كليسا بسازد؟ نه، ما هم با اين كه شيعيان، خودشان را مسلمان مي دانند، اجازه نمي دهيم هيچ فعاليتي در عربستان سعودي داشته باشند.

ايشان صراحتا گفت:

تكفير عامة الشيعة يمكن أن يكون فيها نظر، أما بخصوص علمائهم فأري أنهم كفار، بدون تمييز.

ما نسبت به تكفير عوام شان، بايد مقداري دقت و بررسي كنيم كه ملاك كفر، در عوام شيعه هست يا نه. ولي در خصوص تكفير علماء شيعه، نظر من اين است كه تمام علماء شيعه، بدون هيچ فرقي، كافر هستند.

اين، عصاره بحثي بود كه آقاي كلباني در اينجا مطرح كرده بودند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

برخورد علماي شيعه و سني در خصوص اين فتوا چه بود و در رسانه ها چه بازتابي داشته است؟

استاد حسيني قزويني

عزيزان اگر به سايت هاي مختلف مراجعه كنند، در خود عربستان سعودي، تقريبا حدود 160 نفر از شخصيت هاي ديني و فرهنگي از أحصاء و قطيف، كار اينها را به طور كلي محكوم كردند و بعضي از شخصيت هايي كه عضو قضات محكمه شيعه در قطيف هستند، اطلاعيه دادند و رسما اعلام كردند كه اين قضايا بايد برچيده شود و آقاي عادل الكلباني بايد محاكمه و محكوم شود. چون تكفير ايشان، در عربستان سعودي و خارج از عربستان سعودي كه شيعه در اقليت هستند، زمينه قتل و ترور آنها را فراهم مي كند. رئيس هيئت دفاع از حقوق بشر در شبه جزيره عربي هم اين قضيه را محكوم كرد و اين كار را نادرست دانست. هيئت اوقاف شيعيان عربستان سعودي هم در واكنش به اين فتواي اخير، بيانيه رسمي دادند و از سازمان كنفرانس اسلامي ـ كه 57 عضو دارد ـ ، درخواست كردند كه با عربستان سعودي و آقاي عادل الكلباني، برخورد تند و مناسب داشته باشند. هم چنين در جمعه گذشته، نماينده حضرت آيت الله العظمي سيستاني در نماز جمعه كربلاء هم اين قضيه را محكوم كردند و اعلام كردند كه اين چنين فتوا، چراغ سبزي است براي گروه هاي تروريستي براي كشتار مسلمانان. برخي از علماي اهل سنت در لبنان و سوريه هم اين قضايا را محكوم كردند.

مي توانيد در اين مورد به سايت خبري العالم و الرافد مراجعه كنيد.

بنده در همين جا، از تمام بينندگان عزيز يك تقاضا و درخواست دارم. من در اين سه سال، خواهشي از بينندگان نداشتم، ولي در اينجا از شيعيان و اهل سنت خواهشي دارم. در يكي از ماهواره ها مانند اهل بيت كه زير نظر يكي از مراجع بزرگوار نجف است، مجري آن، يك مطلبي را گفت كه اهانت كوچكي نسبت به خليفه سوم بود. نقل مي كردند كه در 24 ساعت، چند صد هزار مسيج و ايميل زدند و اعتراض كردند و پخش اين برنامه را از عرب ست برداشتند. من از عزيزان تقاضا دارم كه حداقل به مراكز بين المللي يا مراكز تصميم گيري در خود عربستان سعودي يا مراكز فرهنگي مانند يونيسف و يونسكو و آنهايي كه حداقل به ظاهر دم از حقوق بشر مي زند، ايميل و مسيج بزنند و اعتراض شان را اعلام كنند تا جلوي اين قضايا گرفته شود. ديگر گذشت زماني كه اينها در خانه هاي خودشان بنشينند و فتواي تكفير صادر كنند.

بينندگان عزيز ما بدانند كه در سال گذشته كه از 12 تا 20 مهر، همايشي در مكه مكرمه بود در رابطة العالم الإسلامي، خود ملك عبد الله اطلاعيه اي داد و در آنجا اعلام كرد:

اين افرادي كه فتواي تكفير صادر مي كنند، بعد از آنكه براي اينها روشن مي شود كه اين قضايا اشكال دارد، حاضر نيستند از فتواي خودشان برگردند.

هم چنين مفتي اعظم عربستان سعودي چندي قبل، رسما اعلام كرد:

اين فتاواي تكفيري كه در عربستان سعودي صادر مي شود و تعدادي از جوانان وهابي را سرازير عراق مي كند و اقدام به انتحارو خودكشي و بستن كمربند انفجاري و نابودكردن خودشان و از بين بردن تعدادي از مسلمانان مي كنند، خلاف شرع است و جهاد نيست و نوعي جهالت است.

من از همه برادران شيعه و سني و حتي وهابيتي كه اكثريت شان با تكفير و كشتار مخالف اند، مي خواهم كه وارد ميدان شوند و با ارسال مسيج يا ايميل يا نامه، اين بساط را در سطح جهان برچينند.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

علت و دليل اصلي تكفير شيعه توسط شيخ عادل الكلباني چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

ايشان در مصاحبه اي كه با شبكه ماهواره اي BBC داشته، اعلام كرده است:

لا أستطيع أن أقول عن شخص يعلم مكانة أبي بكر رضي الله عنه، ثم يسبه و يتقرب إلي الله ببغضه و التحذير منه و لعنه أنه مسلم، ... ، هذا لا شك في كفره.

من نمي توانم بپذيرم كسي كه جايگاه خليفه اول در اسلام را مي داند، او را ناسزا مي گويد و با بغض و عداوت او، به خداوند تقرب مي جويد و او را لعن مي كند. من به هم چنين فردي، نمي توانم مسلمان بگويم و شكي در كفر او نيست.

ما بايد بگوييم كه بهتر است اين آقا به دوران جواني خودش برگردد تا اين كه بخواهد در مسائل علمي اظهار نظر بكند و اگر ملك عبدالله ايشان را به عنوان امام جماعت معين كرده، شايسته نيست و بنده به عزيزان شيعه، رسما اعلام مي كنم:

طبق فتواي بعضي از مراجع عظام تقليد، نماز خواندن پشت سر اين چنين فردي، اشكال شرعي دارد و مشابه ايشان، آقاي حذيفي كه در مسجد النبي به شيعيان جسارت كرد، حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني از مراجع عظام تقليد فتوا دادند كه پشت سر ايشان نماز نخوانيد.

در بعضي از موارد، وقتي شيعيان و ايراني ها متوجه مي شدند كه آقاي حذيفي، امام جماعت است، انبوهي از جمعيت برمي خواستند و مي رفتند و اين باعث شد كه ملك فهد ايشان را عزل كرد و دستور ممانعت از ايشان از اقامه نماز در مسجد النبي را داد. با اين كه ايشان از شخصيت هاي علمي و برجسته و صاحب نظر و مفتي است.

اگر صداي من به مراجع عظام تقليد مي رسد، دست ايشان را مي بوسم و به اين بوسه هم افتخار مي كنم، چنانچه صلاح بدانند، همانند گذشته كه اين قضايا انجام شد، يك برخورد تندي كه مناسب خودمان است، انجام دهيم.

بنده به عنوان فردي كه 40 سال در اين زمينه كار مي كنم، اگر كسي در اين زمينه از من سوال شرعي بكند، مي گويم:

اين افرادي كه شيعيان را تكفير مي كنند و زمينه ساز قتل شيعيان و حتي اهل سنت هستند، شايستگي براي امامت جماعت ندارند.

جهل آقاي كلباني از اينجا روشن مي شود كه مي گويد:

علماء شيعه، منكر صحابه بودن ابوبكر هستند.

اگر شما اين مطلب را به پيرزن هاي بي سوادي كه در پشت كوه زندگي مي كنند و از تمدن و فرهنگ اطلاعي ندارند، بگوييد، به ريش اين آقايان مي خندند كه تا به حال كسي در اين 15 قرن، نسبت به صحابه بودن يا نبودن ابوبكر، حرفي نزده است. بلكه فقهاي ما نسبت به سبّ و شتم، فتاواي حرمت و عدم جواز داده اند. ما اختلاف عميقي با اهل سنت داريم كه آنها مي گويند ابوبكر خليفه اول بوده است و ما مي گوييم طبق آيات متعدد از قرآن و طبق روايات، امير المؤمنين (عليه السلام) خليفه منصوص و منصوب بوده است و ما هيچ يك از اهل سنت را به خاطر اين، كافر و مهدور الدم و نجس نمي دانيم. حتي حضرت آيت الله العظمي سيستاني فرمود:

لا تقولوا إخواننا أهل السنة، بل قولوا أنفسنا أهل السنة.

نگوييد برادران اهل سنت، بلكه بگوييد عزيزان اهل سنت.

حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني هم به خاطر اين كه در يكي از شبكه هاي ماهواره اي، شيطنت كرده بودند و مطلبي را به دروغ نقل كرده بودند، آقازاده ايشان با شبكه العربية مصاحبه اي داشت و گفت:

حتي آنهايي كه ما را كافر مي دانند، ما آنها را كافر نمي دانيم. آنهايي كه نسبت به قتل ما فتوا مي دهند، ما فتواي قتل آنها را نمي دهيم و آنها را برادران اسلامي خودمان مي دانيم و ازدواج با آنها و خوردن ذبيحه آنها جايز است.

اين نظر بزرگان شيعه است.

نكته ديگر اين كه اين روش آقاي كلباني، مخالف سياست اصلاحي در عربستان سعودي است. آقايان مي دانند كه در مرداد سال گذشته، آقاي ملك عبد الله، طرحي به عنوان گفتگوي اديان در مادريد به راه انداخت و سر و صدايي هم ايجاد كرد و در دو سه ماه قبل در عربستان سعودي، انقلاب سفيدي درست كرد و تعدادي از مسئولين لشكري و كشوري را بركنار كرد و افراد معتدل را نصب كرد.

در شهريور سال گذشته، رئيس مجلس القضاء الأعلي ـ مانند رئيس قوه قضائيه يا رئيس ديوان عالي ايران ـ

فتوايي صادر كرد و گفت:

كساني كه ماهواره به راه انداخته اند و مطالب مستهجن پخش مي كنند، كافر و مهدور الدم هستند.

به خاطر اين قضيه، در داخل و خارج عربستان سعودي، مسائلي عليه عربستان سعودي مطرح شد و اين قضيه براي عربستان سعودي، گران تمام شد.

نكته ديگر اين كه ظاهرا آقاي كلباني متوجه نيست كه دوران تكفير و تفجير و انفجار و انتحار سپري شده و در دنيا، مردم به اين تكفيري ها و وهابيت خشونت طلب و انفجاري، به عنوان يك انسان نگاه نمي كنند و به عنوان يك وحشي درّنده نگاه مي كنند. خود دولت عربستان سعودي و افراد رده بالاي وهابيت، تلاش دارند كه اين زمينه بدبيني نسبت به خودشان را به يك نوعي از بين ببرند؛ ولي ايشان آمده با اين وضع، آن قضاياي گذشته را براي مردم تداعي مي كند. مثلا آقاي زيني دحلان ـ مفتي مكه مكرمه ـ در كتاب الدرر السنية ـ كه در نقد عقائد وهابيت است ـ ، در جلد 1، صفحه 46 صراحت دارد:

اگر كسي مي خواست وهابي شود، محمد بن عبد الوهاب مي گفت بايد 5 شهادت را بر زبان بياوريد:

1. شهادت بر وحدانيت خداوند

2. شهادت بر رسالت رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم)

3. شهادت بر اين كه پدر و مادر شما كافر از دنيا رفته است و حق طلب مغفرت براي آنها را نداريد.

4. شهادت بر اين كه علماء شما، كافر از دنيا رفته اند و حق طلب مغفرت براي آنها را نداريد.

5. شهادت بر اين كه تا الآن كافر بوديد و با ورود به وهابيت، مسلمانان شده ايد.

دريادار سرتيپ ايوب صبري ـ سرپرست مدرسه عالي نيروي دريايي در دولت عثماني ـ در كتاب تاريخ وهابيان ـ كه اخيرا در مصر تجديد چاپ شده است ـ ، در صفحه 126 مي گويد:

نوه محمد بن سعود ـ جدّ آقاي ملك عبد الله ـ وقتي حكومت مدينه را شكست دادند و مقاومت اينها را بر هم زدند، مردم مدينه را در مسجد جمع كرد و گفت:

فذروا أديان آبائكم الباطلة و لا تذكروهم بإحسان و احذروا أن تترحموا عليهم، لأنهم ماتوا علي الشرك.

شما بايد اديان باطل پدرانتان را كنار بگذاريد و پدران تان را با نيكي ياد نكنيد و حق نداريد براي آنها طلب مغفرت كنيد، زيرا همه آنها به حال شرك از دنيا رفته اند.

يعني فتوا داد تمام مسلماناني كه در مدينه هستند و امروز در مدينه جمع شده اند، همه شان كافر هستند. آقاي كلباني هم با اين كار خود، اين مسائل را بازبيني و براي مردم يادآوري مي كند.

همان طور كه قبلا هم اعلام كرديم، مراجع عظام تقليد شيعه صراحتا اعلام كرده اند كه ما حاضريم با سران وهابيت بنشينيم و مناظره و گفتگو كنيم و ثابت كنيم منهج و راهي كه وهابيت بر آن استوار است، باطل و خلاف قرآن و خلاف شريعت است. متأسفانه هيچ كدام از سران وهابيت، آماده مناظره نشدند و در ميان اينها، يك شبكه فتنه انگيز به نام المستقله اعلام آمادگي كرد كه در حقيقت، جز ايجاد فتنه و اختلاف و بدبيني ميان شيعه و سني، چيز ديگري ندارد و هر كس از شيعيان كه در اين شبكه براي مناظره رفته اند، با دلي پر از خون بيرون آمده اند. بنده در سال گذشته كه 3 شب در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در مناظره اينها شركت كردم، در شب سوم، به قدري ما را اذيت كردند و حرف هاي ما را قطع كردند و نگذاشتند حرف بزنيم كه رسما به رئيس اين شبكه گفتم:

بنده از آمدنم به اينجا پشيمانم و ديگر در اين شبكه براي مناظره شركت نمي كنم.

ما احساس مي كنيم براي بزرگان شيعه حضور در اين چنين شبكه اي با اين شرايط، به صلاح اسلام نيست، چه رسد به صلاح شيعه. اگر اين شبكه تعهد دهد و مسئولش از كارهاي خلاف و شيطنت درست بردارد، همگي آماده هستيم كه براي مناظره شركت كنيم و از مفتي اعظم عربستان سعودي هم درخواست مي كنيم و نامه اي هم درست كرده ام و در اين روزها به دفتر جناب آقاي آل شيخ در رياض فكس خواهم كرد. ايشان به درخواست مراجع عظام تقليد ما براي مناظره در مسائل اختلافي ميان شيعه و وهابيت جواب نداد و حاضر نشد و اگر ايشان نمي خواهد بيايد، يك نماينده تام الإختياري كه نظر او، نشانگر نظر مفتي اعظم باشد، بفرستد و آقايان مراجع عظام تقليد هم قطعا كسي را به عنوان نماينده معرفي خواهند كرد و اين دو نماينده با هم گفتگوي دوستانه بكنند نه گفتگوي جنجالي و اين برنامه را هم از شبكه هاي ماهواره اي شيعه و سني و ايراني و عربستاني و ساير ماهواره ها پخش كنند و ما با اين موافقيم و به آن هم افتخار مي كنيم. بنده خودم به عنوان طلبه كوچك حوزه علميه قم و خادم حوزه و دانشگاه، آمادگي دارم كه هر روزي و هر ساعتي كه اينها نماينده معرفي كنند، بدون هيچ پيش شرطي در اين مناظرات شركت مي كنم و به حول و قوه إلهي ثابت مي كنيم كه اينها بر باطل هستند و فتاواي تكفيري اينها، مبتني بر جهل اينهاست و مباني شيعه و اهل سنت در دست اينها نيست و ثابت مي كنيم كه اين تكفير، مخالف قرآن و سنت و نظر جمهور متكلمين و فقهاي اهل سنت است و مخالف قاعده حمل صحتي است كه آقايان اهل سنت بر آن قائل هستند. حتي شيخ محمد عبده به عنون يك اصلاح گر كه هواي وهابيت داشت، مي گويد:

إذا صدر قول قائل يحتمل الكفر من مائة وجه و يحتمل الإيمان من وجه واحد، حمل علي الإيمان و لا يجوز حمله علي الكفر.

اگر از زبان كسي، سخني خارج شود و شما صد احتمال بدهيد كه از اين سخن، بوي كفر مي آيد، ولي يك احتمال بدهيد كه بوي ايمان مي آيد، شما موظف هستيد كه آن را حمل بر ايمان كنيد.

الإسلام و النصرانية، ص55، چاپ قاهره

يعني صد احتمال بوي كفر را كنار بگذاريد و يك احتمال ايماني را در نظر بگيرد.

ما ثابت مي كنيم اين تكفيرها مخالف با قواعد اجتهاد اهل سنت و وهابيت است. اينها صراحت دارند:

اگر مجتهدي در يك امري اجتهاد كند، ولو خطا هم بكند، خداوند به او يك اجر مي دهد.

خود ابن تيميه در مجموع فتاوا، جلد 4، صفحه 209 از قول آقايان اهل سنت نقل مي كند:

اهل السنة لا يبتدعون قولا و لا يكفرون من اجتهد فأخطأ، كما لم تكفر الصحابة الخوارج مع تكفيرهم لعثمان و علي.

اهل سنت كساني را كه مجتهد هستند و اجتهاد كردند و خطا كردند، تكفير نمي كنند. با اين كه خوارج، علي و عثمان را كافر مي دانستند، ولي صحابه، خوارج را كافر نمي دانستند و مي گفتند كه اجتهاد كردند و خطا كردند.

إن شاء الله در فرصت مناسب، در مورد تكفير و مباني تكفير و مخالفت تكفير با كتاب و سنت و سيره بزرگان و صحابه، مفصل عرض خواهيم كرد.

* * * * * * *

آقاي ياسيني

با توجه به اين كه بحث هاي قبلي ما در مورد افسانه عبد الله بن سبأ بود، سوال ما اين است كه چه كساني نسبت به قتل عثمان اقدام كردند و برخورد وهابيت با اين داستان چيست؟

استاد حسيني قزويني

خود وهابيت و ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب و كساني كه هواي وهابيت را دارند، تأسيس مذهب شيعه را به عبد الله بن سبأ منتهي مي كنند و قتل عثمان را به اين قضيه. چون مي بينند كه در قتل عثمان، تعدادي از صحابه شركت كرده بودند و فتوا به كفر عثمان دادند. إن شاء الله اگر فرصت شود در آينده، درباره انگيزه شورش عليه عثمان و علل و عواملي كه منجر به قتل عثمان شد، از منابع معتبر اهل سنت براي عزيزان بيننده بحث خواهيم كرد و به حول و قوه إلهي ثابت خواهيم كرد كه يكي از پُر فرازترين فرازهاي تاريخ پنهان، قضيه قتل عثمان است.

آقايان وهابيت از طرفي مي گويند كه قاتلين عثمان، همه شان از اراذل و اوباش و از مفسدين في الأرض بودند. ابن تيميه مي گويد:

وإنما قتله طائفة من المفسدين في الأرض و من أوباش القبائل و أهل الفتن.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج3، ص323

از عزيزان بيننده و جوانان وهابي كه روحيه باز دارند و تعصب جاهلي وهابيت، هنوز در قلب و فكر آنها نفوذ نكرده است، تقاضا دارم به اين عبارت ابن تيميه دقت كنند. از طرفي هم مي بينيد كه خود آقايان اهل سنت صراحت دارند كه قاتلين عثمان، جز صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، كسان ديگري نبودند. خود آقاي طبري صراحت دارد:

كتب أصحاب رسول الله صلي الله عليه و سلم بعضهم إلي بعض أن اقدموا، فإن كنتم تريدون الجهاد فعندنا الجهاد.

صحابه اي كه در مدينه بودند، نامه نوشتند به صحابه اي كه در خارج از مدينه بودند و گفتند: اگر به دنبال جهاد هستيد، برگرديد به مدينه و ما در مدينه جهاد داريم و خليفه پيامبر از دين خارج شده و بدعت ايجاد كرده و دين پيامبر را از بيان برده و بياييد براي نجات دين پيامبر، با عثمان مقاتله و جهاد كنيد.

تاريخ طبري، ج3، ص376 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج3، ص309 - طبقات لإبن سعد، ج3، ص71

صحابه هم از گوشه كنار شهرهاي اسلامي آمدند و در قتل عثمان شركت كردند. اين مسئله اي نيست كه ما بخواهيم در آنجا اظهار نظر بكنيم. آقاي عادل الكلباني علماي شيعه را به خاطر اين كه جايگاه ابوبكر را رعايت نمي كنند و به او نسبت كفر مي دهند، كافر مي داند. ابن تيميه اي كه مي گويد صحابه اي كه در قتل عثمان شركت داشتند، مفسد في الأرض و از اوباش بودند، آيا آقاي كلباني جرأت دارد نسبت به ابن تيميه هم هم چنين حرفي را بزند؟!

بهترين مسئله اي را كه مي شود در اينجا مطرح كرد اين است كه خود طلحه كه از شخصيت هاي برجسته صحابه است و همه آقايان نسبت صحابي بودن او معترف اند و او جزء شوراي 6 نفره خليفه دوم براي تصدي منصب خلافت بود، آقا امير المؤمنين (عليه السلام) در نهج البلاغه صراحت دارد:

علت اين كه طلحه آمده در بصره و به دنبال قاتلين و خونخواهي عثمان است، اين است كه طلحه وحشت دارد از اين كه مردم بيايند خود طلحه را به جرم شركت در قتل عثمان بكشند.

والله ما استعجل متجردا للطلب بدم عثمان إلا خوفا من أن يطالب بدمه.

براي اين كه بيشتر از همه در قتل عثمان شركت داشته است.

نهج البلاغه، خطبه 174

بينندگان عزيز توجه داشته باشند كه وقتي طلحه و زبير و عايشه، فتنه جمل را ايجاد كردند و نزديك به30 هزار انسان بي گناه در آنجا كشته شد، بررسي كنيد و ببينيد كه طلحه در جنگ جمل به شمشير حضرت علي (عليه السلام) و عمار ياسر و امام حسن (عليه السلام) كشته شد، يا به شمشير داماد عثمان، مروان بن حكم؟! برويد ببينيد. اين، چيزي نيست كه ما مخفي كنيم.

المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص370 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج2، ص766 - تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص486 - البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص269

إن الذي رماه مروان بن حكم بسهم فقتله ، ... ، و لا يختلف العلماء الثقات في أن مروان قتل طلحة يومئذ.

قاتل طلحه، غير از مروان، كس ديگري نبود، ... ، علماء مورد اعتماد اهل سنت، اتفاق نظر دارند بر اين كه مروان، طلحه را كشته است.

الإستيعاب لإبن عبد البر، ج2، ص766

بعد از آنكه طلحه كشته شد، مروان به أبان پسر عثمان بشارت داد كه ديگر هيچ نگراني نداشته باشد كه انتقام پدرش را از طلحه گرفته است:

قد كفيتك بعض قتلة أبيك.

أسد الغابة لإبن الأثير، ج3، ص61 ـ تاريخ المدينة لابن شبة، ج4، ص1171 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص487 ـ سير اعلام النبلاء للذهبي، ج1، ص36

ذهبي در كتاب سير اعلام النبلاء از امير المؤمنين (عليه السلام) نقل مي كند:

بشروا قاتل طلحة بالنار.

قاتل طلحه را بشارت آتش بدهيد.

سير اعلام النبلاء للذهبي، ج1، ص37

* * * * * * *

سوالات بينندگان

سوال:

مي گويند كه خليفه اول واسطه شد و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي حضرت علي (عليه السلام) خواستگاري كرده است؟ آيا واقعيت دارد؟

جواب:

اين قضيه، كاملا غلط است. اين ثابت است كه خليفه اول و خليفه دوم، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را براي خود خواستگاري كردند؛ ولي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به همه اينها پاسخ منفي داد. حالا كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به آنها نداده، آيا وساطت آنها را قبول مي كند؟! اين دروغ محض است. حتي يك روايت ضعيف هم نداريم. حتي آمده است كه:

و قد كان جماعة من المهاجرين خطبوها إلي رسول الله.

تعدادي از مهاجرين به خواستگاري فاطمه آمدند.

تاريخ يعقوبي، ج1، ص41

ولي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به همه اينها جواب ردّ داد و حضرت علي (عليه السلام) را قبول كرد.

تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج42، ص126

حتي اين قضيه باعث شد كه زمينه بدبيني مردم نسبت به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ايجاد شود؛ چون اين همه شخصيت، به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) رفتند، ولي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اينها نداد، ولي به علي بن ابي طالب (عليه السلام) كه يك جوان فقيري بود و چيزي هم نداشت، داد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم بر بالاي منبر فرمود:

ما أنا زوجته و لكن الله زوجه.

من فاطمه را به عقد علي در نياوردم و خداوند بود كه فاطمه را به عقد علي در آورد.

تاريخ يعقوبي، ج1، ص41

حتي در روايات آمده است كه اگر حضرت علي (عليه السلام) نبود، كفو و همتايي براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يافت نمي شد.

* * * * * * *

سوال:

نظر شيعه در رابطه با اين كه خلق قرآن چيست؟ همان بحثي كه در زمان مأمون بود؟

جواب:

در زمان مأمون عباسي و هارون، براي اين كه علماء را مشغول يك سري مسائل جنجالي و علمي بكنند و خودشان بر مردم حكومت كنند، بحثي انداختند كه آيا قرآن، حادث يا قديم است؟ اگر بگوييم قرآن، حادث و مخلوق است، نستجير بالله، نسبت به قديم بودن خداوند، ضرر مي رساند. لذا آمدند گفتند كه قرآن، مانند خداوند، قديم است. حتي احمد بن حنبل گفت:

هر كس بگويد قرآن، مخلوق است، كافر است و هر كس اينها را هم كافر نداند، كافر است.

ابن تيميه و ديگران هم اين چنين نظري داشتند. از طرفي هم اكثريت اهل سنت معتقد بودند بر اين كه قرآن، حادث است. چون كلام الهي، فعل الهي است و اسماء فعليه خداوند، غير از اسماء ذات خداوند است. اگر اين طور باشد، بايد بگوييم ما هم مخلوق خدا هستيم و قديمي هستيم، چون منسوب به خداهستيم. خير، آنچه كه مربوط به افعال الهي است، جنبه صدوري دارد و آنچه كه با ذات حق يكسان است، مانند عالميت و قادريت و حيّ بودن، با ذات متحد است و قديم هستند. شيعه و ائمه (عليهم السلام)، سخني را در اين زمينه نگفته اند؛ نه نفيا و نه اثباتا. چون به هر طرف كه نظر مي دادند، شيعيان بازنده بودند. چه بسا توطئه اي بود كه شيعيان را در يك طرف قرار بدهند و اين را بهانه كنند تا آنها را از بين ببرند. در زمان هارون و مأمون، بحث قديم بودن قرآن مطرح شد و وقتي متوكل عباسي مي آيد، قضيه بر عكس مي شود و حكومت، كساني را كه معتقد به قديم بودن قرآن هستند، زنداني مي كند و مي كشد و زندگي شان را به باد مي دهد. حتي احمد بن حنبل به خاطر اين قضيه، زنداني شد و شلاق خورد. ائمه (عليهم السلام) هم براي اين كه شيعيان در اين جنجال سياسي و توطئه، دخالت نداشته باشند، در اين زمينه، نظري ندادند.

آنچه كه از كلام امير المؤمنين (عليه السلام) و ديگر ائمه (عليهم السلام) محرز است، اين است كه اگر ما ارادة الله را در نظر بگيريم، اراده حق با ذات حق، يكي است و تفكيك ندارد، ولي اگر اين قرآني كه نازل شده بر لوح محفوظ و از آنجا بر جبرئيل و از او بر قلب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده و الان هم ما مي خوانيم، اگر بگوييم كه اين، عين خداوند است، كفر و شرك و ارتداد است.

* * * * * * *

سوال:

استاد فرمودند كه در يكي از كتاب هاي وهابيت آمده است كه هر كس بخواهد به وهابيت وارد شود، بايد شهادت بدهد كه پدر و مادرش كافر بودند. اگر اين طور باشد كه بايد بگوييم ـ نعوذ بالله ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و تمام صحابه كافر بودند. پس بر چه اساسي آقاي كلباني فرمودند كه شيعيان با ابوبكر مشكل دارند؟

جواب:

من اين مطلب را از منابع معتبر اهل سنت آوردم. آقاي جميل صدقي زهاوي ـ از علماي برجسته عراق ـ در كتاب الفجر الصادق، صفحه17 و آقاي زيني دحلان در خلاصة الكلام، صفحه 229 آورده اند.

اما اين كه آيا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و صحابه را هم كافر مي دانند يا نه؟ عزيزان دقت كنند كه محمد بن عبد الوهاب و ابن تيميه، مسلمان را دو دسته كردند: مسلمانان صدر اسلام كه تعبير به سلف صالح مي كنند كه صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و تابعين صحابه و اتباع تابعين هستند و استناد مي كنند به يك حديثي كه از نظر ما، جعلي و دروغ است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

خير القرون قرني و الذي يليه ثم الذي يليه.

بهترين قرن ها، قرن من است و بعد از آن، قرني است كه دنبال آن بيايد و قرني كه دنبال آن بيايد.

بهترين دليل بر اين كه اين روايت، جعلي و ساختگي و دروغ است و اين است كه در همين قرن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، قتل عثمان اتفاق افتاد و ابن تيميه مي گويد كه مفسدين في الأرض همين كار را كردند. در همين قرن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود كه شهادت امام حسين (عليه السلام) اتفاق افتاد. در همين قرن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود كه در واقعه حره، با فتواي جواز يزيد بن معاويه، 700 نفر از صحابه قتل عام شدند و 10 هزار مسلمان را كشتند و زنان و ناموس مسلمانان را مورد تعدّي قرار دادند و هزار فرزند نامشروع به دنيا آمد. اين روايت قطعا دروغ است.

اينها مي گويند كه بعد از سلف صالح، از سال 150 هجري به اين طرف، مسلمانان، مشرك و كافر و بت پرست شدند و ما بايد اين شرك را برداريم و مردم را به سمت سلف صالح برگردانيم.

* * * * * * *

سوال:

من از اهل سنت هستم. در قرآن آمده است:

وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ

سوره مائده/آيه6

قسمت كعبين پا را مسح كنيد. شما شيعيان كعبين را كجا مي دانيد؟

جواب:

طبق روايات شيعه و اهل سنت، تا بر آمدگي روي پا را كعب مي گويند يا قوزك پا را كه منتهي إليه روي پا است، كعب مي گويند. ولي آنچه كه مطرح است، اين است كه خداوند مي فرمايد:

وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ

سوره مائده/آيه6

سر و پاي تان را مسح كنيد.

و نمي گويد:

وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ اغسلوا أَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ

سرتان را مسح كنيد و پاي تان را بشوئيد.

در روايات متعدد از ابن عباس آمده است:

افترض الله غسلتين و مسحتين.

خداوند در وضوء، دو شستشو (صورت و دست) و دو مسح (سر و پا) قرار داده است.

ابن عباس مي گويد:

أبا الناس إلا الغسل و لا أجد في كتاب الله إلا المسح.

مردم دنبال اين بودند كه پاي خود را بشويند و من در كتاب خدا جز مسح پا، چيز ديگري نديدم.

الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص262 ـ احكام القرآن لإبن عربي، ج2، ص71 ـ مسند احمد، ج6، ص385 ـ سنن ابن ماجه، ج1، ص156 المجموع نووي، ج1، ص418 ـ المبسوط سرخسي، ج1، ص8

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | هادي | Iran - Yazd | ١٢:٠٠ - ٠١ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام به شما عزيزان.. و خسته نباشيد كه تلاش ميكنيد اين فرقه اي ننگ و مزر جامعه را ريشه كن كنيد... دوستان ما بايد فقط دعا كنيم آقامون بياد تا دماغ اينه به زمين بخورد ....
2 | ابراهيم درگاهي | Iran - Ābyek | ١٢:٠٠ - ٠٥ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد از مطالب پر محتوا و پاسخهايي كه به وهابيت دراين سايت مي نويسيد متشكرم
3 | علي جباري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ اسفند ١٣٨٨ |
با سلام به شما و خسته باشيد شما در اول مطالب ذكر كرديد ((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرم‌افزار مکتبة اهل بيت (عليهم السلام) و المكتبه الشامله مي‌باشد ))) من با زدن جستجو در اين دو نرم افزار خيلي از بزرگان شيعه قائل به تحريف قرآن هستن و شعراني در كتاب« الكبريت الاحمر على هامش اليواقيت والجواهر ص 143 » ميگويد ولولا ما يسبق للقلوب الضعيفة ووضع الحكمة في غير اهلها لبينت جميع ما سقط من مصحف عثمان و همچنين آلوسي در كتاب خود روح المعاني 1 / 24 ميگويد:والروايات في هذا الباب اكثر من ان تحصى و ديگران اما بايد گفت كه الان علماي شيعه بر عدم تحرف قرآن اتفاق دارند ولي علماي قديم قائل به تحريف بودند.ممنونم موفق باشيد

پاسخ:

با سلام

مطالبي كه ذكر كرديد از علماي اهل سنت است ! شعراني و آلوسي هر دو سني هستند !

(در مكتبه اهل بيت ، بخشي از كتاب‌ها مربوط به اهل سنت است! مكتبه شامله نيز عموما براي اهل سنت است !)

4 | فاطمه | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سلام ممنونم عالي بود
خدا قوت
5 | مرتضي فخري | Iran - Tabriz | ٠٩:٤٤ - ١٢ خرداد ١٣٨٩ |
سلام خسته نباشيد صميمانه اجرتون با حضرت رسول اكرم(ص)
6 | محمدخواجوي | Iran - Tehran | ٢١:٤٣ - ١٠ آذر ١٣٨٩ |
باسلام:متشکرم خيلي خوب بود.وديگراينکه علت عصبانيت وهابيت باآنهمه امکانات ماهواره اي وغيره همان خاک پاشيدن بسوي خورشيداست که برميگردد به روي خودشان
7 | محمدي | Iran - Tehran | ١٣:٢٨ - ٢٧ آذر ١٣٨٩ |
خيلي ممنون از توجهتون.به اعتقاد بنده اگه بخواهيم ريشه اي به اين مسئله بپردازيم، بايد از تفکر بچه مدرسه اي ها شروع کنيم. بايد اطلاعات لازم رو در ارتباط با شيعه به نحو مناسب و به تدريج در اختيار آنها قرار داد تا لااقل بتوانن از تفکر شيعي خود دفاع کنند و در مراحل بالاتر بتوانند با استدلالات قرآني ، افراد را به مذهب شيعه دعوت نمايند. بهترين پاسخ به وهابيون ، پاسخ با آيات قرآن است تا حجت بر آنها تمام شود.
8 | وصال صدر | Iran - Tehran | ١٧:٤٤ - ٢٦ خرداد ١٣٩٠ |
حافظ اگر قدم نهي در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
9 | م.ب | Iran - Tehran | ٢١:٥٧ - ١٥ آبان ١٣٩٠ |
ٍسلام با تشکر از مطالب زيبا و آموزنده ي شما که مي تواند روشنگر جوانان شيعه و سني باشد. خواهشمندم اين جانب را راهنمايي بفرماييد که براي کسب اطلاعات بيشتر در مورد شبهات وهابيت به چه منابعي مي توانم مراجعه نمايم؟ باز هم از تلاش شما متشکرم.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

اين سايت غني‌ترين منبع مربوط به شبهات وهابيت به زبان فارسي است ؛ منابع ديگر عموما به زبان عربي است ؛ مي توانيد از مطالب مختلف بخش پرسش و پاسخ و مقالات در اين زمينه استفاده كنيد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

10 | حسن تورانلو | Iran - Tehran | ٠٧:٢٦ - ٢١ فروردين ١٣٩١ |
سلام عليكم انچه واقعيت داره دشمن با بسيج همه امكانات هجمه خودرا آغاز كرده لزوم گسترش فعاليتهاي مدافعين حريم آل الله كاملا محسوس است اميداست همه مراكز فكري فكري فرهنگي قيام كنند واز حيثيت تشيع دفاع كنند خداوند وعده داده كه ان تنصرالله فلاغالب لكم
11 | سيد | Iran - Tehran | ١٩:٣٩ - ٣١ فروردين ١٣٩١ |
خداوند به شما وهمه كساني كه در نشر عقايد حقه شيعه گام برميدارند عزت وسربلندي مضاعف عطا كند ان شاالله توفيقتان مزيد
12 | امير ساره | Iran - Tehran | ٠٤:٥٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٩١ |
سلام ياعلي مدد .خدا خيرتان دهد که اينقدر زيبا به اين مسائل مي پردازيد .انشا الله با ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که بسيار نزديک است تمام اين فرقه هاي شيطاني نابود شوند.
13 | علي | Iran - Qom | ٠٣:٣٤ - ٠٣ مرداد ١٣٩١ |
عالي بود ان شاءالله خداشما را جزاي خير دهد .







14 | امير علي گلعذار طلبه حوزهد سفيران هدايت گرگان | Iran - Tehran | ١١:٠٦ - ٢٥ آبان ١٣٩١ |
سلام واقعا عاليه انشاالله که خداوند به شما اجر عظيمي عنايت کند وشما و ديگر دوستاني که در اين زمينه فاليت مي کنند را جز سربازان امام عصر قرار دهد.انشاالله
15 | يا علي | Iran - Tehran | ١٠:٢٥ - ١٢ آذر ١٣٩١ |
سلام استاد مطالبتون عاليه من خيلي سوال از شبهات اهل تسنن و شيعه دارم مي تونم با شما در تماس باشم

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
سوالات خود را از طريق سايت ولي عصر ايمل كنيد و يا تلفني مطرح كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16 | عليرضا محسني | Iran - Amol | ١٠:٠٩ - ١٩ دي ١٣٩١ |
با عرض سلام و خسته نباشيد وتشکر از ادله و برهانهايي که در مورد فرقه ضاله وهابيت ارائه مي دهيد.
17 | كاوه | Iran - Bandar-e Emam Khomeyni | ٢٢:٢٥ - ٢٨ دي ١٣٩١ |
آقا اين فرقه كه تو بهش ميگي ضاله تمام مسلمونا رو غير از بعضي مردم تو ايران و عراق و افغانستان دربرميگيره جاي اين حرفا بيا رد بزن رو كتاب روزهاي پيشاور البته بدون دروغگويي
18 | مهدي ن | Iran - Qom | ١٧:١٦ - ٢٩ دي ١٣٩١ |
بسيار عاليييييييييييييييييييييييييييييي است . خدا قوتتان دهد
19 | مهدي | Iran - Tehran | ٠٩:٥٧ - ١٥ بهمن ١٣٩١ |
حرف من با اوناييه كه تا حرفي ميشه ميگن: ان شائ الله آقامون بياد... همه چيز درست ميشه و ...
در اون كه شكي نيست. اما اگه آقا اومد و از ما گزارش كار خواست. چه جوابي داريم؟ اگه آقا بپرسه براي حل مشكل تا حالا شما چكار كرديد چي بگيم؟
20 | A. Moini | Iran - Tehran | ١١:٢٣ - ٠٣ فروردين ١٣٩٢ |
در اين پرسش و پاسخها که به منظور رفع شبهات صورت ميگيرد، گاه با اينکه مدعي به بي جوابي ميرسد، حقيقت مطلب ناروشن باقي ميماند. في المثل در مورد علم غيب ائمه اطهار عليهم السلام جواب آن وهابي با نقل مطالبي از ابن تيميه داده ميشود. خوب، طرف را با چوبدست خود او رانديم، پس مسئله علم غيب چه شد. آن آيه درست ميگويد يا ابن تيميه؟ متاسفانه مطلب قابل تفصيل است و آنچه عرض کردم فقط اشاره اي به نحوه استدلال است.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ سوالات مربوط به هر متن را ذيل همان مطلب ذکر کنيد تا درستي ايراد بررسي شود.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
21 | ابراهيم بهزادي | Iran - Tehran | ٢٣:٢٧ - ٠٨ تير ١٣٩٢ |
در مورد اين شبهه وهابيت که ميگويد خداوند در قرآن گفته با وسيله به خداوند تقرب بجوييد و منظور از اين وسيله ايمان و عمل صالح است و نه ائمه اطهار ، پاسخ شما چيست؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اينكه علماي وهابي اين آيه را به ايمان و عمل صالح توجيه مي كنند، اين توجيه كاملاً اشتباه است؛ زيرا وسيله در آيه مطلق است ؛ چه عمل صالح و چه غير صالح ، چه افراد صالح و... را مي گيرد و روايات متعدد داريم بر اين‌كه مراد از وسيله، اعم از عمل صالح و واسطه قرار دادن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و افراد صالح است.
به عنوان نمونه به مواردي اشاره مي شود كه افراد صالح وسيله قرار گرفته اند:
1-عمربن خطاب براي باران آمدن متوسل به جناب عباس عموي پيامبر(ص)مي شود، و اين تعبير را بکار مي برد: فاقتدوا أيها الناس برسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في عمه العباس واتخذوه وسيلة إلى الله . مردم ! عباس(عموي پيامبر) را وسيلۀ بين خودتان و خدا قرار دهيد
مستدرک علي الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج 3 ص 377ـ فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب، ج 2 ص 497
2-فاطمه زهرا عليها السلام در قضيه غصب فدك در حضور مهاجر و انصار (در مقام معرفى خودشان و نيز اشاره به تفسير و تأويل آيه شريفه) فرمود: احْمَدُ اللَّهَ الَّذي‏ لِعَظَمَتِهِ وَنُورِهِ يَبْتَغي‏ مَنْ في‏ السَّمواتِ وَالأرضِ اليهِ الْوَسيلَة، وَنَحْنُ وَسِيلَتُهُ فِي‏ خَلْقِهِ‏
(حمد مى‏كنم خدائى را كه آن قدر بزرگ و عظيم است و نور وجودش شدت دارد كه تمامى موجودات آسمانى و أرضى بايد براى رفتن به‏ سوى او وسيله و واسطه براى خود فراهم آورند و ما عترت پيامبر، آن وسيله‏ها هستي. السقيفة وفدك - الجوهري - ص 101 .شرح نهج البلاغة ج 16 ص 124
3. ابن حجر هيثمي در كتاب صواعق المحرقه از شافعي(رئيس مذهب شافعي) شعري را نقل كرده است كه : آل النبي ذريعتي أرجو بهم أعطى غدا هم إليه وسيلتي بيدي اليمين صحيفتي خاندان پيامبر وسيلۀ من به سوي خداوند هستند و به وسيلۀ آن‌ها اميد دارم كه نامه عملم به دست راست من داده شود. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج 2 ص 524، مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط
بنابراين وسيله عموميت دارد اما وهابيان چون براي عقايد انحرافي خود دليلي از قرآن و حديث ندارند لذا تلاش مي كنند تا با تاويل هاي بي اساس از آيات الهي، به مقصود خود را برسند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
22 | علي | Iran - Tehran | ١٩:٥٢ - ٠٩ تير ١٣٩٢ |
جواب ساده با اين دوستان كه مي گويند فقط بايد از خداوند كمك گرفت و نبايد وسيله اي براي تقرب قرار داد مگر شما نمي گوييد خداوند از رگ گردن به انسان نزديك است پس چرا خداوند خودش اقدام به قبض روح انسان نمي كند و جناب عزرائيل را مامور اينكار كرده است مگر خداوند نمي تواند اينكار را بكند چرا ماموري براي اينكار قرار داده است چرا خداوند بوسيله فرشته اي به نام جبرائيل با انسان صحبت مي كند مگر خداوند نمي تواند اينكار را مستقيم انجام دهد مگر از رگ انسان به انسان نزديكتر نيست چرا به وسيله يك وسيله كه مخلوق خود است اينكار را مي كند اگر وسيله براي تقرب نياز نيست چرا خداوند براي خيلي از كارهاي خودش از وسيله هاي كه مخلوق خود هست استفاده مي كند خداوند ذات اقدس الهي است كه براي هركاري نياز به علت و معلول ندارد و طبق فرموده خودش فقط كافي است بگود باش تا همان لحظه ايجاد شود كن فيكون ولي با اين وجود خداوند مخلوقاتي دارد كه بعضي كارها را انجام دهند حالا چه اشكال دارد كه ما بوسيله مقربترين افراد ،خداوند را قسم دهيم تا خداوند همه كارهاي ما را به خوبي و به خوشي تبديل نمايد وسيله همان چيزي است كه خداوند خودش خواسته و به وسيله وسيله هاي درست ، مي شود به خداوند نزديكتر شد شما هرچهقدر تلاش كني شيطان غلبه مي كند و به تنهايي نمي شود به خداوند نزديك شد بلكه به وسيله كمك افراد خاص مي شود راه درست را تشخيص داد و بيشتر به خداوند نزديك شد حال اگر كسي به تنهايي توانست به مقام تقوا برسد دست ما را نيز بگيرد اگر تنهايي نمي تواند خداوند را قسم دهد به حق ائمه اطهار كه دست همه ما را بگيرد تا بتوانيم به مقام بالاي انسانيت برسيم ودر قيامت شرمنده اهل بيت پيامبر نشويم
23 | حسين رضايي | Iran - Babol | ٠٨:٣٩ - ٢٢ مرداد ١٣٩٢ |
سلام جواب علي آقاساده هست بايه مثال: شمااگربخواي مسيولي روببيني بايد واسطه بگيري واجازه بگيري وسلسله مراتب رو طي کني براي احترام واين شان مقامي شماست بااينکه اون مسوول به کارهاي شماوشهرتون نظارت کامل داره واين فقر وجودي شماست که شمارو ازخدادور کرده وبايد خودت رو باوسايل تقرب و آبرودار وبااجازه به درگاه الهي برسي .مشکل از ماست نه ازخدا.
24 | رضامهرزاد | Iran - Tehran | ١٧:٣٩ - ٢١ مهر ١٣٩٢ |
سلام خسته نباشيد خداقوت واقعا مايه فخر ومباهات مون بايدباشه که امثال حضرت آيت الله قزويني را درکشورمان جهت ترويج فرهنگ به حق تشيع داريم اميدواريم باعنايت خداوتوجهات حضرت ولي عصر()عجروزبه روزشاهدفراگيرشدن مذهب حق ومرضي خداباشيم.من وچندتن از طلاب شهرستان رودسر علاقه زيادي به مطالعات کلامي وشبهات اديان داريم اتفاققا کتبي هم دراختيارداريم ولي متاسفانه تخصصي وبرنامه ريزي شده نيست به شدت نيازمنديک برنامه مطالعاتي مطمءن ثابتيم اميدواريم اگه امکان داره يک سيرمطالعاتي يا...جهت مطالعه پرثمر به ما اراءه بفرماييد ممنون من الله توفيق

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي؛ با موسسه ولي عصر (عج) به شماره (02537735831) گروه پاسخ به شبهات، استاد ابوالقاسمي تماس بگيريد.

موفق باشيد.

گروه پاسخ به شبهات

(1)
25 | حبيب دهبان | Singapore - Singapore | ٠١:٥٢ - ٣٠ آبان ١٣٩٢ |
استامپ درد نکنه
26 | سعيدملكي | Iran - Tehran | ٢٤:١٦ - ٠٤ دي ١٣٩٢ |
باسلام به نظر من جاي خالي آقاي سلطان الواعظين خيلي خيلي احساس ميشه.شيعه كسي رو ميخوادكه از همه لحاظ جامع وبروز باشه.
27 | Sayed shahram deliry | Afghanistan - Kabul | ٠٧:٣٩ - ٢٢ اسفند ١٣٩٢ |
درود بر شما
28 | تقي اسدي | Iran - Fardis | ١١:٣٦ - ٢٣ اسفند ١٣٩٢ |
صميمانه از زحمات شما تشكر مي كنيم.انشاالله نام همه شما عزيزان در زمره ياوران امام زمان عليه السلام ثبت و ضبط گردد.
29 | كلب والرقيه | Germany - Nuremberg | ١٦:٥٨ - ٢٤ فروردين ١٣٩٣ |
کفن مي پوشم منم باغيرت دارم هشداري به وهابيت
غلندرانه وباافتخاربهگردن تو زنم ذولفقار
30 | مجتبي دارايي | Iran - Isfahan | ١٥:٣٥ - ٣٠ فروردين ١٣٩٣ |
سلام
لطفا به سوال من جواب دهيد:
در کتاب اصول کافي حديثي داريم که مي گويد در دست حضرت فاطمه(س) نام 12 امام از فرزندان همين بانو آمده بود ، سه نام علي و سه نام محمد در آن موجود بوده.
حال اولا حضرت علي(ع) که از فرزندان نيست ولي امام ماست. ثانيا با امام علي ما چهار امام داريم که نامشان علي است.
البته در کتاب عيون اخبار الرضا همين حديث آمده ولي ديگر ذکر نشده که از فرزندان حضرت زهرا ، همچنين ذکر شده چهار علي و سه محمد!!!
خواهش مي کنم هر چه سريعتر جواب دهيد.
اجرتون با صاحب الزمان.

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اصل روايت را ذکر کرده و در ضمن به پاسخ شما مي پردازيم:

حدثنا أبي رضي الله عنه قال : حدثنا سعد بن عبد الله قال : حدثنا محمد ابن الحسين بن أبي الخطاب, عن الحسن بن محبوب, عن أبي الجارود, عن أبي جعفر عليه السلام, عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال : دخلت على فاطمة عليها السلام وبين يديها لوح فيه أسماء الأوصياء فعددت اثني عشر أحدهم القائم, ثلاثة منهم محمد وثلاثة منهم علي

نکته اي که بايد به آن اشاره شود اين است که روايت لوح تنها يک روايت نيست که فقط به آن استدلال کنيم روايات ديگر نيز وجود دارد که اشاره کرده است چهار علي در بين ائمه هستند

اما با اغماض از سند روايتي که شما ذکر کرديد، از متن روايت چنين برداشت مي شود که جابر بعد از اين که عدد ائمه را شمرده که دوازده نفرند، در صدد بود بود تا تعداد فرزندان حضرت زهرا عليها السلام را که سه نفر به نام محمد هستند و سه نفر که به نام علي هستند را بيان کند و در صدد نبوده که حضرت علي عليه السلام را نيز ذکر کند

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
31 | امينا | Iran - Langarūd | ٢٤:٢٠ - ٠٧ تير ١٣٩٣ |
در پناه حق... زير سايه آقامون رسول الله...
32 | عليرضا حاجياني | Iran - Tehran | ٠٣:٤١ - ٣٠ تير ١٣٩٣ |
باسلام. من از کساني بودم که در سخنراني هاي بزرگان اهل سنت شرکت ميکردم وعلاقه بسيار زيادي به اين مذهب پيدا کرده بودم وبا راهنمايهاي شما بزرگواران توانستم راه خودم را پيدا کنم .وتشکر ويژه دارم از تمامي مسولين نظام جمهوري اسلامي ايران بخاطر هدايت ما جوانان اجرتان با امام زمان
33 | محمد | Iran - Tehran | ١٠:٤٢ - ٠٣ دي ١٣٩٣ |
با سلام و خداقوت خدمت رهروان راه حق
بنده ميخواستم تحقيق در مورد افسانه تشيع ساخته ايرانيان است بنويسم.
لطفا چند کتاب که پاسخ به اين شبهه داده اند را معرفي نماييد.
با تشکر و آرزوي توفيقات روزافزون بر ظلايه داران پرچم حق

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در اين خصوص به کتاب 1-تشيع در مسير تاريخ‏ نويسنده: حسين محمد جعفرى / مترجم سيد محمد تقى آيت اللهى‏

وفات: معاصر 2-تاريخ تشيع از آغاز تا پايان عصر غيبت صغري نويسنده:محرمي، غلامحسن 3- تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم هجري نويسنده:جعفريان،رسول 4- هويّة التشيّع شيخ أحمد الوائلي مراجع کنيد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
34 | زاهدي | Iran - Mashhad | ١٠:٥٠ - ٠٩ دي ١٣٩٣ |
سلام يکي از وهابيان تعدادي از بچه شيعه ها را به باد مسخره گرفته بود که شما بدست عمر مسلمان شده و در دوره صفويه به زور شمشير شيعه آيا در اين مورد ميتوان جواب دندان شکني به انها داد؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در خصوص سوال اولتان بايد بگوييم:

اولا:اگر کسي تلاش بکند تا ثابت کند که ايرانيان در زمان عمر و به دست عمر اسلام آوردند، در اين صورت بايد به اين امر ملتزم باشند که عمر بر خلاف قرآن عمل کرده است چون در قرآن اسلام آوردن به اجبار به صراحت رد شده است و اصلا چنين اسلام آوردن ، اسلام واقعي نيست:

لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿سوره بقره آيه 256﴾

در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابراين، كسي كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.

از آنجا که تاريخ گواهي مي دهد که فتوحات عمر با زور شمشير بوده است ،‌ پس اگر ايرانيان با زور شمشير او مسلمان شده اند ، که اسلامشان ديگر ارزشي ندارد ؛ اما اگر با ميل و رقبت دروني و با علم به اينکه اسلام دين حق است (و نه از ترس شمشير اعراب) به آن گرويدند ،‌ حقيقتا اسلام آورده اند و در اين صورت اسلام آنها به هيچ عنوان ربطي به عمر ندارد

در جريان فتح ايران ، فجايعي به وقع پيوست که سبب شد وجهه اسلام در نزد ديگر اقوام و اديان بسيار خراب شده بلکه از آن تعبير به « دين شمشير » کنند و قطعا اعمال عمر و فرماندهان او سبب چنين مطلبي شد .

به عنوان نمونه خوب است بدانيد در سپاه او چه جنايتهايي انجام دادند؛ يك‌صد هزار نفر را در يك روز كشتند (سال 13، زمان عمر)

ابن اثير در باره جنگ‌هاى خليفه دوم با ايرانيان مى‌نويسد:

فما كانت بين المسلمين والفرس وقعة أبقى رمة منها بقيت عظام القتلى دهرا طويلا وكانوا يحزرون القتلى مائة ألف.

هيچ جنگى بين مسلمانان و ايرانيان نبود که بعد از آن جنازه¬ها مانند اين جنگ بر جاى بماند ؛ استخوان کشته¬ها مدتى طولانى باقى ماند و کشته¬ها را 100000 نفر مي¬دانستند !

ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج2 ، ص290، باب ذكر وقعة البويب ، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

ابو عبد الله حميرى نيز همين مطلب را نقل كرده است:

الحميري ، أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن عبد المنعم (متوفاي بعد 866 هـ) ، صفة جزيرة الأندلس منتخبة من كتاب الروض المعطار في خبر الأقطار ، ج1 ، ص117، تحقيق : إ . لافي بروفنصال ، ناشر : دار الجيل - بيروت / لبنان ، الطبعة : الثانية ، 1408 هـ ـ 1988م.

همچنين چهل هزار كشته، در يك روز (سال 14، زمان عمر) کشته شد طبرى در تاريخ خود، ابن أثير جزرى در كتاب الكامل فى التاريخ ، كلاعى اندلسى در الإكتفاء و نويرى در نهاية الأربمى‌نويسد:

فأما المقترنون فإنهم جشعوا فتهافتوا في العتيق فوخزهم المسلمون برماحهم فما أفلت منهم مخبر وهم ثلاثون ألفا وأخذ ضرار بن الخطاب درفش كابيان ... وقتلوا في المعركة عشرة آلاف سوى من قتلوا في الأيام قبله.

اما لشکر احتياط ، آنها فرار کرده و به صورت نامنظم در بيابان به راه افتادند ؛ مسلمانان آنان را تيرباران کردند؛ به صورتى که حتى يک نفر از آنان زنده نماند وآنان 30000 نفر بودند !

بعد از اين ضرار بن خطاب پرچم کاويان را برداشت ... و در جنگ ده هزار نفر کشته شد ؛ جداى از کسانى که در روزهاى بعد کشته شدند !

الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج2، ص242، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛

در جنگ فتح الانبار ، خالد بن وليد ، از فرماندهان عمر بن الخطاب به تير اندازان خود دستور داد كه چشمان مردم را هدف بگيرند و آنان در آن روز هزار نفر را كور كردند ؛ تا حدي كه اين جنگ به جنگ «ذات العيون» معروف گشت

ابن اثير در الكامل مي‌نويسد :

ذكر فتح الأنبار ثم سار خالد على تعبيته إلى الأنبار ، وأنما سمي الأنبار لأن أهراء الطعام كانت بها أنابير ، وعلى مقدمته الأقرع بن حابس . فلما بلغها أطاف بها ، وأنشب القتال ، وكان قليل الصبر عنه وتقدم إلى رماله أن يقصدوا عيونهم فرموا رشقا واحدا ، ثم تابعوا فأصابوا ألف عين ، فسميت تلك الوقعة ذات العيون .

الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 394 .

وقتي كه شهر انبار فتح شد ، خالد مأمور سر و سامان دادن به آن شهر شد ( اين شهر از آن جهت انبار ناميده مي‌شد كه محل ذخيره مواد غذائي بود ) ولي پيشاپيش لشكريان ولي شخصي بود به نام اقرع بن جابس كه مجرد رسيدن به شهر ، اطراف آن را محاصره كرد و آتش جنگ را شعله‌ور ساخت . او مردي كم صبر بود ، تير اندازان را جلوي لشكر گذاشت و دستور داد تا چشم‌هاي مردم را هدف بگيرند و خود او نيز اولين تير را رها كرد و آنان به دنبال او چشم‌ها را مورد هدف قرار دادند كه حدود هزار چشم هدف تير قرار گرفت . از اين رو ، اين واقع «ذات العيون » نام گرفت .

ثانيا:اسلام در مرحله اول توسط شخص پيامبر صلي الله عليه وآله به ايران رفت. پيامبر اكرم(ص) چند سال پس از هجرت، نامه ‏هايي به سران كشورهاي جهان - از جمله خسرو پرويز، پادشاه ايران - نوشتند و پيامبري خود را اعلام و آنان را به دين اسلام دعوت كردند/ خسرو پرويز تنها كسي بود كه به نامه حضرت اهانت كرد و آن را پاره كرد،

قالوا وبعث رسول الله عبد الله بن حذافة السهمي وهو أحد الستة إلى كسرى يدعوه إلى الإسلام وكتب معه كتاباقال عبد الله فدفعت إليه كتاب رسول الله فقريء عليه ثم أخذه فمزقه فلما بلغ ذلك رسول الله قال اللهم مزق ملكه وكتب كسرى إلى باذان عامله على اليمن أن ابعث من عندك رجلين جلدين إلى هذا الرجل الذي بالحجاز فليأتياني بخبره فبعث باذان قهرمانه ورجلا آخر وكتب معهما كتابا فقدما المدينة فدفعا كتاب باذان إلى النبي فتبسم رسول الله ودعاهما إلى الإسلام وفرائصهما ترعد وقال ارجعا عني يومكما هذا حتى تأتياني الغد فأخبركما بما أريد فجاءاه من الغد فقال لهما أبلغا صاحبكما أن ربي قد قتل ربه كسرى في هذه الليلة لسبع ساعات مضت منها وهي ليلة الثلاثاء لعشر ليال مضين من جمادى الأولى سنة سبع وأن الله تبارك وتعالى سلط عليه ابنه شيرويه فقتله فرجعا إلى باذان بذلك فأسلم هو والأبناء الذين باليمن

گويند، رسول خدا (ص)، عبد الله بن حذاقة سهمى را هم كه يكى ديگر از آن شش نفر بود با نامه‏يى پيش خسرو فرستاد و او را به اسلام دعوت فرمود. عبد الله مى‏گويد: نامه پيامبر را دادم و همينكه آن را برايش خواندند، نامه را گرفت و پاره پاره ساخت. و چون اين خبر به رسول خدا رسيد، گفت: پروردگارا پادشاهى او را برانداز. خسرو نامه‏يى به باذان فرماندار خود در يمن نوشت و گفت دو مرد چابك را به حجاز فرست تا خبرى از اين مرد براى من بياورند. باذان فرمانده لشكر خود و مرد ديگرى را با نامه‏يى به مدينه فرستاد آن دو آمدند و نامه باذان را به پيامبر (ص) دادند. رسول خدا تبسم كرد و آن دو را در حالى كه مى‏لرزيدند به اسلام دعوت كرد و فرمود: برويد فردا پيش من بياييد تا آنچه بايد به شما بگويم. فردا كه آمدند، پيامبر فرمود: به سالار خود بگوييد كه پروردگار من خدايگان او را ديشب هفت ساعت از شب گذشته از ميان برد و كشت. و آن شب، شب سه شنبه هشتم جمادى الاولى سال هفتم هجرت بود. پيامبر (ص) اضافه فرمود كه خداى تعالى پسر خسرو شيرويه را بر او چيره گردانيد و او خسرو را كشت. آن دو پيش باذان برگشتند و باذان و تمام ايرانيانى كه در يمن بودند، مسلمان شدند.

الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاى230هـ)، الطبقات الكبرى،ج 1 ص259 -260 ناشر: دار صادر - بيروت.

عده زيادى از ايرانيان در يمن زندگى مى‏كردند و حكومت يمن يك حكومت صددرصد دست نشانده ايرانى بود. نيز در زمان حيات پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، در اثر تبليغات اسلامى عده زيادى از مردم بحرين- كه در آن روز محل سكونت ايرانيان مجوس و غيرمجوس بود- به آيين مسلمانى درآمدند، و حتى حاكم آنجا كه از طرف پادشاه ايران تعيين شده بود مسلمان شد. عليهذا اولين اسلام گروهىِ ايرانيان در يمن و بحرين بوده است.

مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏14، ص: 78 خدمات متقابل اسلام وايران

ثالثا:برخي از مناطق ايران به دست حضرت علي عليه السلام در زمان پيامبر (ص) مسلمان شدند:در ارواء الغليل آمده است: عن البراء بن عازب قال : ( بعث النبي ( صلى الله عليه وسلم ) خالد بن الوليد إلى أهل اليمن يدعوهم إلى الإسلام فلم يجيبوه ثم إن النبي ( صلى الله عليه وسلم ) بعث علي بن أبي طالب وأمره أن يقفل خالدا ومن کان معه إلا رجل ممن کان مع خالد أحب أن يبقى مع علي رضي الله عنه فليعقب معه قال البراء : فکنت ممن عقب معه فلما دنونا من القوم خرجرا إلينا فصلى بنا على رضي الله عنه وصفنا صفا واحدا ثم تقدم بين أيدينا فقرأ عليهم کتاب رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) فأسلمت همدان جميعا فکتب علي رضي الله عنه إلى رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) بإسلامهم فلما قرأ رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) الکتاب خر ساجدا ثم رفع رأسه فقال : السلام على همدان السلام على همدان

براءبن عازب مي گويد:پيامبر ص خالد بن وليد را به سوي يمن فرستاد براي دعوت به اسلام،اما قبول نکردند،سپس پيامبرص علي ع را فرستاد به سوي يمن و فرمودند:هرکس مي خواهد از سپاه قبلي همراه علي ع برود.براء مي گويد:من با علي ع رفتم،وقتي به سمت قوم يمن رفتيم،آن ها به سمت ما آمدند،اميرمومنان ع،نماز را با ما خواندند،و ما را يک صف کردند و جلوي ما ايستاد،و (فقط)نامه رسول خداص را براي آنها خواند،و همه طايفه همدان،اسلام آوردند.علي ع اين قضيه را به رسول خدا ص گزارش دادند،رسول خدا سجده شکر به جا آورد،و سر را بلند کرد و گفت:سلام بر اهل همدان سلام بر اهل همدان. 4

الباني ، ارواء الغليل ج2 ص230 المکتب الإسلامي - بيروت)

بنابراين کي گفته اولين کسي که اسلام رو به ايران آورد؛عمر بود؟ اولين باري که اسلام وارد ايران شد،در زمان رسول الله (ص) و به دست حضرت علي (ع) بوده .آن زماني که رسول الله حضرت علي را به يمن فرستاد و حتي بدون اينکه يک نفر کشته شود و خوني ريخته شود،مسلمان شدند. سؤال ما از دوستان اهل سنت اين است که : خداوند در كجاي قرآن گفته است كه اگر كسي اسلام را قبول نكرد ، چشمانش را کور کنيد ؟! و او را به زور مسلمان کنيد!؟؟

درباره سوال دومتان نيز عرض مي کنيم:

اينکه تشکيل مذهب حقه شيعه را به صفويه نسبت مي دهند اين يا از باب بي اطلاعي از تاريخ و روايات است و يا از باب غرض ورزي با شيعه؛ زيرا اولين کسي که شيعه را پايه گذاري کرد شخص پيامبر (ص) بوده است:

قال تعالى ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) (سورة البينة ، آية 7 .). لما نزلت هذه الآية قال الرسول لعلي يا علي ( ع ) هم أنت و شيعتك .

زماني که آيه ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي امير المؤمنين فرمودند : منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد

والصواعق المحرقة لابن حجر ص 96 ؛ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني ج 2 ، ص 356 - 66 ح 1125 - 1148؛كفاية الطالب للكنجي الشافعي ص 244 و 245 و 246 ؛ المناقب للخوارزمي ص 62 و 187؛ الفصول المهمة لابن الصباغ المالكي ص 107 ؛ ينابيع المودة ـ قندوزي الحنفي ـ ص 62؛ نور الأبصار ص 71 و 102 ؛ الدرالمنثورـ سيوطي ـ ج 6 ، ص 379؛ تفسير الطبري ج 3 ، ص 146؛ تذكرة الخواص لابن الجوزي ص 18؛ فتح القدير للشوكاني ج 5 ، ص 477؛ فرائد السمطين ج 1 ، ص 156 .

ثانيا: عده زيادي از صحابه بودند که به شيعه علي معروف بودند

ذهبي در ترجمه حجر بن عدي ابن جبلة بن عدي بن ربيعة مي گويد :

وهو حجر الخير ... أبو عبد الرحمن الشهيد . له صحبة ووفادة ... وكان شريفا ، أميرا مطاعا ، أمارا بالمعروف ، مقدما على الانكار ، من شيعة علي رضي الله عنهما .

و حجر الخير است ( کنايه از خوبي او ) کنيه او أبو عبد الرحمن که شهيد شد . او از صحابه رسول خداست او مردي شريف و اميري اطاعت کننده بود بسيار به معروف امر مي نمود و هميشه در نهي از منکر مقدم بود و او از شيعيان علي ( عليه السلام ) است .

سير أعلام النبلاء ج 3، ص 463، ذيل ترجمه حجر بن عدي .

جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1313

با اين وجود برخي از صحابه مثل سلمان که خود اولين از مسلمانان از ايران بوده است، وي از شيعيان حضرت علي عليه السلام بوده است که در پيدايش شيعه در ايران تاثير داشته است همچنين با توجه به اينکه عده زيادي از ايرانيان در کوفه سکونت داشتند و رفت و آمد ايرانيان به اين شهر بسيار بود طبعا ملاقات هاي آن ها با امام علي عليه السلام بسيار و مکرر بوده. مرحوم علامه «سيد محسن امين» در اعيان الشيعه مي نويسد:«هنگامي که امام علي عليه السلام در عراق سکونت کرد بسياري از مردم کوفه و بصره و شهرهاي اطراف به تشيع گرويدند و هنگامي که کارگزاران آن حضرت به شهرها و استان ها مي رفتند، بسياري بر اثر راهنمايي هاي آن حضرت شيعه مي شدند.» اعيان الشيعه، ج 1، ص 25 - سيد محسن امين

همچنين يکي از نمونه هاي ارتباط ايرانيان با امام علي عليه السلام اين است که ايرانيان بسياري پاي منبر امام مي نشستند به طوري که اشعث بن قيس به امام اعتراض کرد و گفت: اين افراد حمراء بر ما چيره شده اند و تو جلو آن ها را نمي گيري امام عليه السلام از اين سخن خشمگين شدند و فرمودند: «اين عرب هاي شکم گنده، در بسترهاي نرم مي آرامند ولي آن ها (ايرانيان) در روزهاي سوزان در تلاش و فعاليت هستند. اگر آن ها را طرد کنم از ستمگران خواهم بود. سپس فرمود: سوگند به خدا از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود: آن ها (ايرانيان) شما را به خاطر برگرداندن شما به سوي اسلام، مي زنند، همان گونه که شما آن ها را در آغاز براي گرايش يافتن آن ها به اسلام مي زديد.سفينه البحار، ج 2، ص 693

يکي از مهمترين مسئله در شيعه شدن ايران وجود مبارک امام رضا عليه السلام است

امام رضا عليه السلام از لحظه حرکت از مدينه تا مرو هميشه از روشهاي گوناگون براي شناساندن شيعه بهره برد. رجاء بن ابي الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، مي گويد: امام در هيچ شهري از شهرها فرود نمي آمد، مگر اين که مردم به سراغ او مي آمدند و مسايل ديني و اعتقادي خويش را از او مي پرسيدند.

امام در طول مسير، احاديث را از طريق پدارنش به حضرت علي و پيامبر (سلام الله عليهم اجمعين ) مي رساند که اين بهترين روش براي معرفي مکتب تشيّع و خنثي کننده توطئه هايي بود که شيعه را خارج از دين مي شمرد. نمونه برجسته آن، حديث سلسله الذهب بود. ايشان در جمع مردم نيشابور فرمود:

من از پدرانم شنيدم و آنان از پيامبر شنيدند و او از خداوند باري تعالي شنيد که فرمود: «لا اله الا الله قلعه محکم من است هر آن کس داخل آن شود از عذاب ايمن است».

سپس با کمي تأمل فرمود: اين مطلب شروطي دارد که يکي از شرايط آن، پذيرش ولايت من (اهلبيت پيامبر(صلي الله عليه وآله)) است.ايشان با اين بيان، شيعه واقعي و اعتقادي را معرفي کرد و به محبت مردم به علويان جهت داد

همچنين مجموعه نامه هايي که امام براي توضيح مباني تشيع به افراد گوناگون مي نوشتند، در اين زمينه نقش داشت. نامه هاي ايشان در تبيين جايگاه اهلبيت در کتاب خدا و سنّت پيامبر(صلي الله عليه وآله)، مسايل اختلافي با اهل سنّت مانند: ايمان آوردن ابوطالب، توضيح مصداق شيعه واقعي، مراد از اولوالامر در قرآن، در گسترش فکر شيعي و استحکام پايه هاي اعتقادي در ايران بسيار اثر داشت.

جهت اطلاع بيشتر به کتاب تاريخ تشيع در ايران، رسول جعفريان، سازمان تبليغات اسلامي،رجوع کنيد

و وجود امام زادگان در ايران نيز تاثير فراوان در شيعه شدن ايرانيان داشته است

بنابراين شيعه شدن ايرانيان ربطي به صفويه ندارد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
35 | شيعه حضرت علي (ع) فاتح خيبر | Iran - Tehran | ٢٠:٤٩ - ١٦ دي ١٣٩٣ |
لعنه الله علي القوم الكافرين و علي القوم الظالمين.
انشالله خداوند به زودي ريشه اين وهابيت پليد و منحرف را از روي زمين بكند.
الهي آمين
درود بر مردان بزرگ شيعه علي الخصوص حجت الاسلام و المسلمين قزويني. افتخار شيعه و حافظ ولايت علي (ع) در مقابل گرگان وهابي و سگلفي.
36 | ناهيد مشايخي | Iran - Tehran | ٢٠:٠٥ - ٠٦ بهمن ١٣٩٣ |
با سلام و تشکر از زحمات شما در زمينه فعاليت دلسوزانه شما پيشنها دي داشتم که يک دوره تحصيلي پاسخ به شبهات به صورت مجازي ويا حضوري براي علاقه مندان قرار دهيد تا از دانش شما بهره ببريم اين جانب که کارشناس ارشد حقوق اسلاميم و عمري در مدارس تدريس کردم اين خلا را بيش از بيش در اين دوره که مورد هجوم دوست د دشمن قرار گرفته ايم احساس مي کنم خدا به شما توفيق دهد
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب