2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
اذان از ديدگاه فريقين : مناقشه علماي وهابي و اهل سنت در آيه ولايت
کد مطلب: ٦٦٨١ تاریخ انتشار: ٠٤ اسفند ١٣٨٦ تعداد بازدید: 1672
خارج فقه مقارن » اذان از ديدگاه فريقين
اذان از ديدگاه فريقين : مناقشه علماي وهابي و اهل سنت در آيه ولايت

جلسه چهل و سوم 1386/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 86/12/04

مناقشه فخر رازي در دلالت آيه ولايت :

فخر رازي اين تعبير را دارد:

لما نهي الآيات المتقدمة عن موالاة الكفار أمر في هذه الآية بالموالاة من يجب موالاته.

زماني كه خداوند در آيات قبل دوستي با كفار را نهي نمود در اين آيه دوستي با كساني كه دوستيشان واجب است را ذكر نمود.

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 12، ص 22، اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي، الوفاة: 604 ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة: الأولي.

مناقشه ابن تيميه در دلالت آيه ولايت :

ابن تيميه تعبيرش اين است كه:

إنه من المعلوم و المستفيض عند اهل التفسير خلفا عن سلف أن هذه الآية، نزلت في النهي عن موالاة الكفار و الأمر بموالاة المؤمنين.

معلوم و مستفيض نزد اهل تفسير است كه اين آيه (51 و 55 سوره مائده)، نازل شده بر نهي از موالات كفار و امر به موالات مؤمنين است.

منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 18، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولي، تحقيق: د. محمد رشاد سالم.

مناقشه ناصر الدين غفاري در دلالت آيه ولايت :

ناصر الدين غفاري در كتاب اصول مذهب شيعه مي گويد:

لما تبين أن الروايات التي أولوا بمقتضاها الآية باطلة سندا و متنا، فلا متمسك لهم حينئذ بالآية بوجه سائغ، بل إن الآية حجة عليهم، لأنها جاءت بالأمر بموالاة المؤمنين و النهي عن موالاة الكافرين حتي و إن ثبت أن لها سبب نزول خاص راجع كتب التفسير في سبب النزول فالعبرة بعموم اللفظ لا بخصوص السبب و ليس للرافضة من ذلك نصيب. و هذا المعني يدرك بوضوح من سياق الآيات، إذ قبل هذه الآية الكريمة جاء قوله سبحانه::« يا أَيهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيهُودَ وَ النَّصَارَي أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يتَوَلَّهُمْ مِنْكمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ». (مائده/51) فهذا نهي صريح عن موالاة اليهود و النصاري بالود و المحبة و النصرة... و لا يراد بذلك - بإتفاق الجميع- الولاية بمعني الإمارة.

اين آيه به ضرر شيعه است، زيرا اين آيه براي امر به موالات مؤمنين و نهي از موالات كافرين نازل گرديده است. اگر چه سبب نزول خاصي هم داشته باشد، (يعني اگر در حق علي عليه السلام هم نازل شده باشد، امر به موالات و محبت علي عليه السلام است)، فرضا اگر اين آيه در حق علي (عليه السلام) هم نازل شده باشد، خصوص سبب، مستند ما نيست، بلكه عموم لفظ به درد ما مي خورد و معناي عام لفظ اعتبار دارد كه همان محبت است، (و لو اين كه سبب نزولش اعطاء خاتم از جانب امير المؤمنين عليه السلام باشد). و شيعه هيچ بهره اي از اين آيه نمي برد. اين معنايي كه ما كرديم، از سياق آيه مشخص است؛ زيرا قبل از آيه 55 سوره مائده، اين آيه آمده است.: «يا أَيهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيهُودَ وَ النَّصَارَي أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يتَوَلَّهُمْ مِنْكمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ». (مائده/51) به يهود و نصاري علاقه و محبت نداشته باشيد و از آنها طلب ياري نكنيد. مراد از اين آيه، ولايت و رياست و امارت نيست.

پاسخ به مناقشات مخالفان دلالت آيه ولايت :

خلاصه يكي از اساسي ترين شبهات آنها، دلالت لفظ ولي بر ولايت امر است و معتقدند كه در اينجا ولي به قرينه سياق و آيات قبل به معناي محبت و نصرت است و نه به معناي امير و سرپرست.

ما در اينجا چند جواب داريم. يكي از اينها اين است كه بايد ببينيم كلمه «ولي» لغتاً به چه معنا آمده است؟ و در روايات ديگر به چه معنا استعمال شده است؟ و در اين سوره، آيا مي توانيم به قرينه كلمه «اولياء» در 4 آيه قبل، به معناي مودت و محبت يا نصرت بگيريم يا خير؟

معناي لغوي «ولي» به معناي قريب و نزديك، مرادف با «اولي بالتصرف» است :

در رابطه با معناي كلمه «ولي»، تمام لغت نويسان، كلمه «ولي» را به معناي قرب و نزديكي گرفته اند. در قاموس المحيط فيروز آبادي، جلد 4، صفحه 401 اين تعبير آمده:

الولي به سكون اللام و الذي يعني القرب و الدنو.

وَلْي به سكون لام به معناي قرب و نزديكي است.

در مفردات غريب الحديث راغب اصفهاني، صفحه 533 آمده كه:

الولاء و التوالي، أن يحصل الشيئان فصاعدا حصولا ليس بينهما ما ليس منهما و يستعار ذلك القرب من حيث المكان و من حيث النسبة و من حيث الدين و من حيث الصداقة و النصرة و الإعتقاد.

دو چيز، با هم، طوري نزديك باشند كه هيچ جدايي و فاصله اي بين آنها نباشد، و معمولا در قرب مكاني اين را به عنوان استعاره مي آورند و دو نفر از هر جهت با هم يكي باشند، به آن دو مي گويند: فلاني با فلاني ولي است.

اين معنايي كه اهل لغت به معناي قرب آورده اند، كاملا به اين معنا مي شود كه: فلاني، ولي فلاني است، يعني آنچنان با او نزديك و يكي است كه تصور دوتائي در آن دو نيست:

من كه ام، ليلي، ليلي كيست، من ما دو، يك روحيم، در دو بدن

«ولي» ميت يعني كسي كه با وجود او ديگران حق تصرف در او ندارند :

و در مواردي هم كه مي گوئيم: فلاني ولي ميت است، فلاني ولي بچه است، يعني اين دو آنچنان با هم نزديك اند كه در مسائل تجهيز و غيره، اين دنو و قرب اجازه نمي دهد كه كس ديگري بيايد اين ميت را بردارد، و اين دنوّ اجازه نمي دهد كه با وجود ولي، افراد ديگر قيموميت بچه را بر عهده بگيرند. يعني در حقيقت در معناي ولايت و وَلِي و وَلْي، يك نوع سلطنت و تصرف خوابيده است.

«ولي» زوجه يعني كسي كه بدون اجازه او نكاح زوجه باطل است :

مثلا اين حديث كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

أيما إمرأة نكحت بغير إذن وليها، فنكاحها باطل.

اگر زني بدون اذن ولي او و كسي كه حق تصرف و قيموميت دارد، عقد كند، عقد او باطل است.

مستدرك حاكم، ج 2، ص 168 - سنن بيهقي، ج 7، ص 111 - الام شافعي، ج 5، ص 13 - المدونه الكبري مالك، ج 2، ص 162 - مسند احمد، ج 6، ص 66 - سنن ابن ماجه، ج 1، ص 605 - صحيح ترمذي، ج 2، ص 281 - المبسوط سرخسي، ج 5، ص 11 - مغني ابن قدامه، ج 7، ص 338 - المجموع نووي، ج 16، ص 146.

كلمه ولي در اين جا به چه معنايي آمده است؟ آيا معناي آن اين است كه: هر زني بدون نصرت و ياري و محبت ولي و دوست خود ازدواج كند، باطل است؟!

در لسان العرب كه تنها كتاب لغت استعمال الفاظ است، مي گويد:

و ولي المرأة الذي يلي عقد النكاح عليها و لا يدعها تستبد بعقد النكاح دونه.

ولي زن، كسي است كه متولي عقد نكاح بر زن است و اجازه نمي دهد و رها نمي كند كه زن، بدون اجازه و مستبدانه، عقد براي خود بخواند.

لسان العرب ابن منظور، ج 15، ص 407.

پس در آيه ولايت هم كه مي گويد:

ولي شما خدا است و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و امير المؤمنين علي عليه السلام است، يعني بدون اذن آنها، هرگونه تصرف در مسائل سياسي و اخلاقي و اجتماعي و...، باطل است و بايد در چهارچوب نظرات آنها باشد. اگر عمل بخواهد شرعيت پيدا كند، بايد به اذن و امر خدا و رسول و ولي باشد و اگر كسي عملي را انجام داد و به اذن آنها نبود، باطل و غير شرعي است.

با توجه به اين مسئله، ما ادعاء مي كنيم كه كلمه «ولي» در دو آيه، به يك معناست.

لا تتخذوا اليهود و النصاري أولياء:

آنها را به عنوان حق تصرف و ولي براي خود نگيريد.

يعني كارهاي سياسي و ديني را بر محور رهبري و رهنمود يهوديان و مسيحيان انجام ندهيد. و در آخر هم كه مي گويد: إن الله لا يهدي القوم الظالمين: مشخص است كه اگر در زير پرچم يهود و نصاري حركت كرديد، ظالم هستيد؛ وگرنه مجرد محبت به يهود و نصاري، موجب نمي شود كه انسان ظالم بشود و اين قرينه است بر اين كه، «ولي» به همين معناي اولي الامر است.

پس ما اعلام مي كنيم كه جناب آقاي فخر رازي، ابن تيميه و غفاري، شما كه مي خواهيد اين آيه را قرينه بياوريد و «ولي» در آيه ولايت را از معني بياندازيد، ما مي گوئيم، در هر دو جا، ولي به يك معناست، و به معناي محبت نيست، بلكه به معناي اولي بالتصرف و رياست و حق تصرف و سلطه بر مؤمنين است؛ و اين را ما با توجه به سخن بزرگان شما و اهل لغت مي گوئيم.

فرضا اگر شما اين معنا را قبول نكنيد ، و بگوييد در يهود و نصاري به معناي نصرت و ياري و محبت است، و از سياق آيه بخواهيد استفاده كنيد، ما در اينجا جلوي سياق را هم مي گيريم و هيچ سياقي بين اين دو آيه نيست؛ زيرا شرط سياق در دو آيه اين است كه در يك زمان نازل شده باشند و سبب نزولشان يكي باشد. آيا شما مي توانيد ثابت كنيد كه آيه 51 سوره مائده با آيه 55 سوره مائده كه 3 آيه بينشان فاصله است، در يك زمان آمده است و سبب نزولشان يكي است؟ دليلي داريد؟ خير نداريد و فقط صرف ادعا است. ولي ما دليل داريم بر اين كه اين آيات به همين شكل كه هست، نبي مكرم صلي الله عليه و آله و سلم دستور داده است به اين شكل باشد. آيات مكي را در خيلي موارد در سوره هاي مدني و آيات مدني را در سوره هاي مكي قرار داده است. در اينجا هم خود حضرات ادعاء مي كنند كه سبب نزول در اينجا كاملا تفاوت دارد. سبب نزول آيه ولايت كه قبلا مشخص شد و از بزرگان اهل سنت، برخي ادعاي اجماع كرده اند كه اين آيه در حق امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده است. در سبب نزول آيه 51 هم، آقاي قرطبي در كتاب جامع أحكام القرآن، جلد 16، صفحه 216 مي گويد:

اختلفوا في سبب نزولها علي أقوال، منها: إنها نزلت في أبي لبابة عن عكرمة. و منها: أنها نزلت في يوم أحد حين شعر المسلمون بالخوف حتي همّ قوم منهم أن يوالوا اليهود و النصاري. و منها: أنها نزلت في عبادة بن الصامت و عبدالله بن أبي سلول فتبرأ عبادة من موالاة اليهود و تمسك بها إبن أبي و قال: إني أخاف أن تدور بي الدوائر.

گفته شده: در رابطه با ابو لبابه نازل شده است؛ و گفته شده: در جنگ احد نازل شده، وقتي كه شنيدند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كشته شده و فرار كردند، عده اي تصميم گرفتند براي راحت شدن از شر قريش، بروند با يهود و نصاري عهد و پيمان ببندند و زير سلطة آنها بروند و آنها از اينان حمايت كنند در برابر قريش؛ و گفته شده كه اين آيه در رابطه با عباده بن صامت و عبدالله بن أبي سلول نازل شده كه رفته بودند با يهود عهد و پيمان بسته بودند و عباده گفت كه من مي ترسم كه روزگار برگردد و مسلمان ها شكست بخورند و اگر الان من با يهود رابطه ام را بر هم بزنم، فردا كسي از من حمايت نمي كند.

الجامع لأحكام القرآن، ج 16، ص 300، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي، الوفاة:671 ، دار النشر: دار الشعب - القاهرة

با توجه به اين، روشن است كه اين آيه، سبب نزولش يا اُحد است يا ابو لبابه و يا عباده و إبن أبي. شما كه مي گوييد وحدت سياق دارد، كدام وحدت سياق؟ آيه 51 مائده در يك قضيه نازل شده، و آيه 55 مائده سبب نزولش چيز ديگري است. و اين دو ثابت مي كند كه هيچ ارتباطي ميان اين دو آيه نيست و وقتي ارتباط نباشد، امكان سياق گيري هم نيست.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب