2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
مرتضي رادمهر، حجت الإسلامي كه وهابي ها ساختند و خود او را كشتند
کد مطلب: ٦٣٣٥ تاریخ انتشار: ٠٧ آبان ١٣٩٠ تعداد بازدید: 45038
يادداشت » عمومي
مرتضي رادمهر، حجت الإسلامي كه وهابي ها ساختند و خود او را كشتند

سالها است كه وهابي ها، روي يك شخصيت موهوم و ساختگي به نام "مرتضي رادمهر" مانور داده اند و تا امروز نيز فرياد مي زنند كه مرتضي رادمهر، طلبه ممتاز حوزه علميه قم بوده ، پس از تحقيقات گسترده، سني شده و سپس در كشور بيگانه كشته شده است .

همچنين چند هفته اي است كه شبكه هاي وهابي تبليغ كتاب او را آغاز كرده است و هر روز كتاب او را معرفي و به مردم توصيه مي كند كه حتما اين كتاب را بخوانند و از او الگو بگيرند.

از اين رو، برآن شديم تا به صورت گذرا اين كتاب را مرور و شمه اي از مطالب اين كتاب را در معرض قضاوت خوانندگان عزيز قرار دهيم .

بدون شك، چنين شخصيتي هرگز وجود خارجي نداشته . حتي نويسنده اين كتاب نيز، حتي يكبار حوزه علميه قم را نديده و با نحوه تحصيل در آن آشنا نبوده است. براي اثبات اين مطلب به چند شاهد از كتاب او اشاره خواهيم كرد .

ادله عدم آشنايي رادمهر با سير تحصيلي حوزه علميه

صفحه 16: سپري كردن دوره سطح و خارج در مدارس مربوط به دوره مقدماتي حوزه !

ايشان در صفحه 16 كتاب مي نويسد:

بالاخره تحصيلات دوره ي دبيرستان نيز به همين ترتيب در كنار گذراندن دروس حوزوي به پايان رسيد.

دوره ي سطح و خارج علوم حوزوي را در "حوزه ي علميه رضويه" سپري كردم.

اولا: مدرسه مباركه رضويه و مدارس همانند او، اصلا برنامه اي براي دروس خارج ندارند . همه كساني كه با حوزه علميه آشنا هستند مي دانند كه دروس خارج به صورت آزاد در مسجد اعظم، مدرسه فيضيه، مدرسه حضرت آيت الله گلپايگاني و ... خوانده مي شود ؛

ثانياً: دوره مقدمات و سطوح ، حد اقل ده سال و دوره خارج فقه و اصول بيش از 15 تا بيست سال طول مي كشد، ايشان چگونه توانسته اند در مدت پنج سال (از سال 63 تا 68) اين راه طولاني و سخت را بگذراند؟

صفحه 17 : ثبت نام در درس خارج (درسي كه ثبت نام ندارد !)، آنهم بعد از شركت در درس خارج در مدرسه رضويه !

ايشان در صفحه 17 مدعي شده است كه :

در سال 1368 براي گذراندن سال ششم حوزوي (اول خارج) در حوزه ي علميه "فيضيه" قم ثبت نام كردم.

اين مطلب آن قدر خنده است كه به قول معروف، مرغ پخته را نيز به خنده مي آورد.

اولا: ايشان در صفحه قبل گفتند كه دوره سطح و خارج را در مدرسه رضويه سپري كرده اند، در اين جا مي گويد كه براي سال اول خارج ثبت نام كرده اند؟ كدام را باور كنيم؟

ثانياً: كي تا به حال دروس دوره خارج در قم ثبت نامي بود كه ما خبر نداريم؟

حتي مردم عادي نيز مي دانند كه شركت در درس خارج فقه و اصول نيازي به ثبت نام ندارد؛ بلكه به صورت آزاد برگزار مي شود.

ثالثاً: درس خارج، از سال ششم حوزوي شروع نمي شود؛ بلكه بعد از ده سال؛ آن هم اگر كسي در امتحانات پايه هاي يك تا ده موفق شود و شبانه روز درس خوانده باشد، مي تواند وارد درس خارج بشود . آنهم بدون ثبت نام ! سال ششم حوزوي كتاب رسائل و مكاسب آغاز مي شود.

البته الآن متون درسي تفاوت كرده است؛ اما كسي در سال ششم نمي تواند در درس هاي خارج شركت نمايد.

صفحه 19: گرفتن شهريه از علمايي كه هيچ گاه شهريه ندادند !:

نويسنده وهابي ادعا كرده است كه در آن سال ها از آيت الله اميني، آيت الله مشكيني و آيت الله وحيد خراساني شهريه مي گرفته است:

توضيحاً اينكه در حوزه ي علميه قم روال بر اين بود كه كمك هزينه هاي تحصيلي طلاب كه رقمي معادل شش تا هفت هزار تومان توسط دفاتر سه گانه و تحت نظارت شخصيت مرجع روحاني بود. كمك هزينه تحصيلي من زير نظر آيت الله اميني، آيت الله مشكيني، آيت الله وحيد خراساني پرداخت مي شد.

اولاً: سال 68 شهريه شش هفت هزار توماني آن هم براي يك شخص مجرد، دروغي بيش نيست. حد اكثر شهريه اي كه طلاب مجرد در آن سال ها مي گرفتند؛ چيزي در حدود هزار و سقف شهريه براي متاهلين آنهم در درس خارج دو هزار تومان بوده است نه شش و هفت هزار تومان .

ثانياً: آيت الله اميني و آيت الله مشكيني در طول تاريخ حوزه علميه قم شهريه نداده اند. در حوزه علميه كساني شهريه مي دهند كه رسما اعلام اجتهاد مي كنند و مقلد دارند؛ در حالي كه اين دو شخصيت هيچگاه و به ويژه در آن سال ها چنين كاري انجام نداده اند.

حضرت آيت الله وحيد خراساني مد ظله العالي نيز در آن سال ها شهريه نمي دادند؛ بلكه شهريه ايشان به صورت رسمي تقريبا از ده سال پيش آغاز شده است و پيش از آن گاهي تقسيمي مي داند؛ اما شهريه رسمي نداشته اند؛ به خصوص در ده 60 هجري شمسي .

در آن سال ها شهريه توسط حضرات آيات عظام : خوئي، گلپايگاني، مرعشي نجفي ، اراكي و... شهريه پرداخت مي شد و اين بزرگواران زعماي حوزه علميه قم بوده اند.

صفحه 29: پايان ترم اول خارج !!!

در صفحه 29 ايشان، ادعاي مضحك ديگري را مطرح مي كند كه دروغگو بودن نويسنده را بيش از پيش روشن مي كند:

در شروع سال سوم دانشگاه كه همزمان با پايان ترم اول خارج دروس حوزوي ام بود، مشكل جديدي كه مانع ادامه تحصيل در حوزه شد اين بود كه بيشتر دروس اين سال در دانشگاه به صورت عملي بود و مي بايست در بيمارستان حضور مي يافتم. به همين دليل وقفه اي در دروس حوزوي ايجاد شد.

اولا: در آن سال ها حتي درس هاي مقدمات و سطح نيز به صورت ترمي برگزار نمي شده است؛ چه رسد به دروس خارج كه حتي امروزه نيز به صورت آزاد برگزار مي شود نه به صورت ترمي واحدي .

اين دروغگوي وهابي اگر يك روز در درس هاي خارج شركت كرده بود، چنين ادعاي خنده دار را مطرح نمي كرد و آبروي خودش را نمي برد .

ثانيا: ايشان در همين كتاب مدعي شده اند كه در دانشگاه شهيد بهشتي تهران، دانشجوي رشته پزشكي بوده اند و سيزده ترم پزشكي نيز در اين دانشگاه خوانده اند؛ اما چگونه مي شود كه همزمان هم در دانشگاه شهيد بهشتي تهران سيزده ترم پزشكي خواند و همزمان در حوزه علميه قم نيز مشغول گذراندن ترم هاي ! دروس خارج شد؟!!!

البته شايد از قدرت طي الأرض استفاده كرده اند !!!

صفحه 29 و 30 : شركت در مناظره با علماي تركمن صحرا و پيروزي در اين مناظره !

در ادامه و براي اين كه ثابت كند چه طلبه ممتازي بوده، مدعي مي شود كه در يك مناظره كه از سوي حوزه علميه قم طراحي شده بود، شركت كرده و علماي سني منطقه تركمن صحرا را شكست داده است:

الف) در وقت مشغول بودن به دروس دانشگاهيم بودم كه يكدفعه به حوزه ي علميه فيضيه قم احضار شدم. گويا برنامه ريزي هايي انجام شده بود تا جلسه مباحثه و مناظره پيرامون اصول و مباني اعتقادي مذهب شيعي و مذاهب چهارگانه اهل سنت در قم برگزار شود و مرا خواسته بودند تا در اين جلسه شركت داشته باشم. البته انتخاب در گزينش من و شركت در اين مناظره علمي به نحوي بود كه گويا در شمار طلبه هاي موفق و ممتاز قرار گرفته بودم. به اتفاق چند طلبه ديگر جهت مباحثه و مناظره در مقابل تعدادي از روحانيون سني منطقه تركمن صحرا قرار گرفتيم.

اولا: ايشان گفتند كه طلبه مدرسه قديريه و بعد رضويه بوده اند، چطوري از مدرسه حوزه علميه فيضيه قم، احضار شده اند؟

ثانيا : با وجود اين همه استاد، چرا شما را خواسته اند؟ چرا بزرگان فن مناظره و علم كلام در اين مناظره حاضر نبوده اند؟

آيا علماي اهل سنت تركمن صحرا از يك طلبه شكست خورده اند؟

ثالثا: هيچگاه در تاريخ حوزه علميه قم، چنين مناظره اي برگزار نشده است ، علماي تركمن صحرا مي توانند اين جا شهادت بدهند و از خود دفاع كنند . البته ايشان نام نمي برد كه چه كساني از علماي سني در اين مناظره حاضر بوده اند و از اين طلبه شكست خورده اند و گر نه به راحتي مي شد از عالم مورد نظر صحت و سقم آن را سؤال كرد.

صفحه 30: نشر خبر شكست علماي اهل سنت از راد مهر در روزنامه ها همراه با عكس راد مهر:

در صفحه ادعاي جالب ديگري را مطرح كرده است:

با خاتمه يافتن جلسه، خبر موفقيت ما و شكست دادن و محكوم كردن علماي سني در روزنامه هاي همراه عكسهايي از من به چاب رسيدند.

براي دروغ بودن اين مطلب همين بس كه هيچ عكسي از حجت الإسلام مرتضي رادمهر در مجامع عمومي شيعي در دست نيست و اگر چنين عكسي بود، حتما آن را نشان مي دادند، تنها عكسي كه از ايشان در زمان طلبي و در جمع مردم ديده مي شود، عكسي است كه با فتوشاپ درست كرده اند كه در ادامه آن را به صورت كامل توضيح خواهيم داد .

اگر ايشان عكسي در روزنامه داشتند كه مجبور نمي شدند اين همه از فتوشاپ استفاده كنند و عكس هاي تقلبي نشان بدهند . فرض مي كنيم كه ايشان راست مي گويند، تاريخ دقيق اين قضيه چه زماني بوده، كه خيلي سريع از آرشيو روزنامه ها پيدا كنيم .

صفحه 57 : دعاي كميل و شركيات:

در صفحه پنجاه و هفت از اين كتاب، ادعا مي كند كه چون در دعاي كميل مطالب شرك آلود بود، از خواندن آن خودداري كرديم:

به هر حال همنشيني و مجالست با شيخ عبدالله آن چنان ما را مشغول كرده بود كه ظرف مدت يك هفته اقامت، نه تنها چنان رغبت به حضور در مجالس و مناسبت هاي مذهبي شيعي مثل زيارت قبور و غيره نداشتيم، بلكه از آن نيز اكراه داشتيم، خصوصا اينكه قرار بود دعاي كميل در حرم "حضرت زينب" توسط من قرائت شود، اما به حسب معتقدات اهل سنت كه خواستن و تقاضاي رفع حاجت، جز از ذات پاك خداوند از شخصيت ها و الگوهاي ديني تحت هر شكل و عنوان نادرست و قريب به شرك مي باشد، لذا از خواندن دعاي كميل نيز امتناع نموديم.

نويسنده اين افسانه اگر در عمر خودش يكبار دعاي كميل را شنيده ويا خوانده بود، چنين ادعا مضحك و دور از واقعيت را مطرح نمي كرد. تمام شيعيان عالم مي دانند كه اين دعا، مناجات و گفتگوي اميرمؤمنان عليه السلام با خداوند است كه آن را به كميل بن زياد ياد داده و به نام او مشهور شده است.

اين چه حجة الإسلامي است كه در تمام عمر خودش يكبار هم دعاي كميل نخوانده است!!!

صفحه 88 : رسيدن به رتبه حجت الإسلام:

در اين صفحه ادعا مي كند كه در حوزه علميه به رتبه "حجت الإسلام" رسيده است :

در عرصه و ميدان علوم حوزوي تا رسيدن به رتبه "حجت الاسلام" شدن و معمم شدن و در حوزه علميه فيضيه قم و به طور همزمان تحت شديدترين بمباران هاي تربيتي و عقيدتي نيز قرار داشته ام... .

اين نيز دروغي است آشكار و خنده آور . از كي تا به حال، حوزه علميه به كسي رتبه داده است؟

القابي همچون حجت الإسلام، ثقة الإسلام، استاد، آيت الله و ... القاب رسمي نيست كه حوزه علميه آن را به كسي اعطا كند؛ بلكه القابي است كه براي احترام به هر روحاني معممي گفته مي شود. يعني اين طور نيست كه مثلا شخصي پنج سال درس بخواند به رتبه حجت الإسلام برسد، ده سال درس بخواند آيت الله شود و ...

نحوه كشته شدن ص102 : توسط عمويش كشته شده يا يا با آمپول زهر در زندان؟

از صفحه 101 تا 102 كتاب نحوه كشته شدن اين حجت الإسلام توسط دوست و رفيق او بازگو شده است كه بخش هاي از آن را مرور مي كنيم:

اشكهايي كه در چشمهايم جمع شده بود روي گونه هايم سرازير شد. بغض گلويم را بشدت فشرد. آرام گفتم: برادران، مرتضي را بشهادت رسانده اند. به او زهري بسيار خطرناك تزريق كرده اند. او بيشتر از چند روز مهمان اين دنيا نيست! ...

مرتضي رادمهر چند روز پس از آخرين ديدارم با او در كويته جام شيرين شهادتي كه در زندان كرمان بدست او داده بودند را سر كشيد.

در اين جا ادعا شده است كه ايشان توسط آمپول زهري كه در زندان كرمان به او تزريق شده بود، بعد از آزادي و چند روز بعد از آن در كويته پاكستان از دنيا رفته است؛ در حالي كه كارشناس وهابي شبكه كلمه كه اين كتاب را تبليغ مي كند، مي گويد كه او توسط عموي خودش با شديدترين و فجيع ترين وضع ممكن كشته شده است؟

Get the Flash Player to see this player.

دانلود كليپ حرف هاي كارشناس وهابي

كدام را باور كنيم، متن كتاب را يا ادعاي دروغين اين كارشناس وهابي را ؟

معلوم مي شود كه اين كارشناس وهابي خودش اصلا كتاب را نخوانده است و گرنه چنين گاف بزرگي نمي داد .

بعد از سني شدن ، با لباس روحانيون شيعه ، عقايد اهل سنت را ترويج مي كرد !


نويسنده در كتاب خود ، با پرده برداري از واقعيت دروني خويش ، در مورد يكي از سخنراني هاي خود بعد از سني شدن اينچنين مي گويد كه :

پس از حضور در كردستان در چهار جاي مختلف با لباس روحاني شيعي به ايراد سخن پرداختيم

در واقع اين سخنان ، نشانگر باطن نويسنده است كه حاضر است با تغيير چهره و ظاهر ، به تبليغ عقيده خود بر ضد شيعيان بپردازد ، حال از كجا مشخص اين شخصي كه خود مي گويد با ظاهر شيعه تبليغ اهل سنت كرديم ، كتاب را نيز با همين حيله و نيرنگ ننوشته باشد ؟

صفحه : 92 : تاريخ نوشتن كتاب : 27 ربيع الأول 1423 يا 16 ربيع الأول1422 :

نويسنده كتاب در پايان مي گويد كه اين كتاب را در 19/3/1380 و 27 ربيع الأول 1423 هجري شمسي !!! نوشته است.

اولاً: ماه ربيع الأول از ماه هاي هجري قمري است و نه هجري شمسي .

ثانياً: اين دو تاريخ با يكديگر مصادف نيست؛ بلكه يكسال و يازده روز اختلاف دارد .

براي آگاهي از اين مطلب به آدرس ذيل برويد و تاريخ 19/3/1380 را تبديل كنيد ببيند كه چه تاريخي به شما خواهد داد :

http://calendar.ut.ac.ir/Fa/Software/CalConv.asp

توضيح عكس ها :

عكس سايت ناجي كرد و سخنراني راد مهر در مجلس شوراي اسلامي

در اين تقلب عكس اين سر را بريده اند و به جاي سر رادمهر تقلبي گذاشته اند

فتوشاپ عكس رئيس جمهور سابق ايران و گذاشتن كله رادمهر به جاي او:

تفكيك و توضيح عكس:

شخصي كه برادر او معرفي شده و سر او به جاي سر محافظ گذاشته شده است:

شخصي كه رادمهر معرفي شده و از سر او به جاي سر رئيس جمهور گذاشته شده:

محافظ رئيس جمهور كه از رادمهر تقلبي حفاظت مي كند

علي شمخاني، وزير دفاع سابق ايران كه رامهر تقلبي را همراهي مي كند

مهندس جهانگري، وزير آن دوران كه رادمهر تقلبي را همراهي كرده است

حجت الإسلام موسوي لاري، وزير كشور سابق كه رادمهر تقلبي را همراهي مي كند

عكس توضيح داده شده در سايت كلوپ

عكس جلد كتاب چگونه هدايت شدم

دانلود فايل pdf كتاب چگونه هدايت شدم

دانلود فايل پاور پوينت و توضيح كامل عكس ها



Share
81 | اداره شورائي و هماهنگي نعثل ابراهيمي | United States - Chicago | ٢٢:٢٧ - ٢٥ تير ١٣٩٢ |
جناب حسيني اگر درجايي احتياج به صحنه اي با حضور جناب عبد الشيطان ال هي دري چهار گافيان داشتيد ميتوانيد از جناب شهلا استفاده کنيد ...
82 | بخشي | Iran - Tehran | ١١:٠٢ - ٠٥ مرداد ١٣٩٢ |
هيچ کس نمي توانمد اين حقيقت را انکار کندکه خداوند مرتضي رادمهر را هدايت کرده هر کسي که شک دارد مي تواند از دوستان واشنايان اقاي رادمهر تحقيق کند تا حقيقت براي انها معلوم شود

پاسخ:
برادر عزيز ! وقتي خودش افسانه هست ، دوستان و آشنايانش را از کجا پيدا کنيم؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
83 | محمدعلي | Iran - Tehran | ٠٢:٥٧ - ١٣ مرداد ١٣٩٢ |
مقايسه اي ميان مستبصران شيعه وسني(به عبارت بهتر وهابي) 1-دکتر عصام عماد:دکترعصام عماد شيعه شناس،متخصص در علم رجال وتاريخ ومدرس مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام است.وي درسال1968ميلادي در روستاي الصبار دراستان((أب))واقع درکشور يمن درخانواه اي زيدي مذهب به دنيا آمد.عصام عماد درهمان دوراني جواني ونوجواني خود به مذهب وهابيت گرويد وبراي تحصيل راهي کشورعربستان سعودي شد ودر دانشگاه امام محمد بن سعود به تحصيل پرداخت.وي سرانجام موفق به اخذ دکترا از دانشگاه امام محمدبن سعود در رياض پايتخت عربستان شد. لازم به ذکر است عصام عماد يکي ازشاگردان وپامنبري هاي بن باز مفتي اعظم سابق عربستان بود وحتي وي کتابي تحت عنوان((الصلة بين الاثناعشرية والغلاة))به معناي پيوند بين شيعه اثناعشري با غلاة را دراثبات کفر مذهب شيعه تاليف کرد.همچنين عموي عصام يعني شيخ عبدالرحمن عباد يکي ازبزرگان ومبلغان سرشناس وهابي درکشور يمن است وحتي خود عصام عماد نيز مدتي از مبلغين وهابيت درکشورش يمن بود.سرانجام با عنايت خداي متعال عصام عماد پس ازمدتي پژوهش،تفکر وتحقيق متوجه حقانيت مکتب اهل بيت عليهم السلام شد فلذا دست از مذهب وهابيت کشيد وشيعه شد.چند سال پيش دکترعماد درمناظراتي که ازسوي شبکه ماهواره اي وعرب زبان المستقله برگزار شد حضور پيدا کرد و با عثمان الخميس وعبدالرحيم ملازاده از مبلغان سرشناس وهابي به مناظره پرداخت وسرانجام پس از15جلسه مناظره موفق به شکست عثمان خميس شد.مناظرات دکتر عماد دراين شبکه ماهواره اي به صورت کتاب به نام زلزال منتشر شده است. دکترعصام العماد مسلط به زبان فارسي است و با شبکه سه سيما درسال86 وباشبکه ماهواره اي سلام درسال87مصاحبه کرده است.او هم اکنون ساکن ايران ومشغول تدريس در دانشگاه امام خميني در شهر قزوين است. 2-دکترتيجاني دکتر سيد محمد تيجاني درسال 1943ميلادي درشهر قوضه درجنوب کشورتونس چشم به جهان گشود.ايشان تحصيلات ابتدايي خود را دريکي ازشعبه هاي دانشگاه زيتونيه گذراند وپس ازاستقلال تونس از استعمار فرانسه به مدارس فرانسوي عربي رفت وسرانجام تحصيلات دبيرستاني وپيش دانشگاهي را به پايان رساند.سپس استاديار موسسه پيش دانشگاهي يوبساي شد.بعد از17سال تدريس با اجازه مرخصي ازآموزش وپرورش تونس به فرانسه مهاجرت کرد ودر دانشگاه سوربن فرانسه در رشته بررسي وتطبيق ميان اديان سه گانه توحيدي به تحصيل پرداخت.بعد از گرفتن مدرک ليسانس تحقيقات تخصصي دراين رشته فارغ التحصيل شد.وي در رشته ي فلسفه وعلوم انساني سپس در رشته ي تاريخ ومذاهب اسلامي درهمين دانشگاه موفق به اخذ دکتراي درجه سه وسپس دکتراي بين المللي شد. دکتر تيجاني درابتدا اهل سنت ومالکي مذهب بود اما درسفري که به شهرنجف اشرف داشت،با برخي ازمراجع وعلماي نجف مانند آيت الله خويي وآيت الله سيد محمد باقرصدر ديدار ومناظره داشت.دراثر همين مناظرات دکتر تيجاني که به حقانيت مکتب نوراني اهل بيت عليهم السلام پي برد وسرانجام به کتب اهل بيت مشرف شد. درمناظراتي که در رمضان سال82توسط شبکه المستقله برگزار شد دکتر تيجاني حضور پيدا کرد همراه دکترعبدالحميد نجدي استاد دانشگاه اسلامي لندن به مناظره وبحث با سه تن از وهابي ها يعني عثمان الخميس وعبدالرحمان دمشقيه وعبدالرحيم ملازاده پرداخت.وي تاکنون کتابهاي زيادي به رشته نگارش درآورد که ازمشهورترين آنان کتاب((ثم اهتديت))است که هم اکنون به زبان فارسي وبه نام آنگاه که هدايت شدم ترجمه شده است.دکترتيجاني هم اکنون ساکن نيويورک در آمريکا است.او درسال 86 دربرنامه رفتگان با شبکه سه سيما مصاحبه کرده است. 3-شيخ محمد امين انطاکي وي فارغ التحصيل دانشگاه الازهر است که درشهر حلب درسوريه مقام قاضي القضاة را داشت.او درشهر حلب داراي مقام علمي واجتماعي بالايي بود وپس ازاينکه شيعه شد کتابي به نام ((لماذا اخترت مذهب الشيعة))را نوشته است که درآن ازچگونگي شيعه شدن خود ميگويد. 4-دمرداش عقالي دمرداش عقالي وکيل مصري است که سالها درمصر مشغول وکالت بوده است.وي هنگام تحقيق دريک مسئله فقهي ومقايسه آراء درآن مسئله راي مذهب شيعه امامي را از راي سايرمذاهب فقهي قوي ترميبيند واز آنجا بود که جرقه اي در ذهنش زده ميشود.سرانجام اتفاقي جالب براي وي ميفتد که منجر به شيعه بودن وي ميشود.درزمان حکومت شاه بر ايران،گروهي ازحجاج ايراني با بيش از بيست کارتن حاوي کتاب وارد کشور عربستان ميشوند که دولت آل سعود اين کارتن ها را ضبط ومصادره ميکند.سفيرايران درکشورسعودي که متوجه اين قضيه ميشود اين موضوع را پيگيري ميکند سرانجام با دولت آل سعود توافق ميکند که اگر محتواي اين کتابها اشکالي نداشته،دولت آل سعود اين کتابها را پس دهد.فلذا دولت آل سعود بررسي ومطالعه ي اين کتابها را به عهده ي دمرداش عقالي ميگذارد وعقالي با مطالعه ي اين کتابها تحت تاثير مذهب شيعه قرار ميگيرد وسرانجام اين مذهب را براي خود انتخاب ميکند
84 | مريم س | Iran - Tehran | ١٤:٣٠ - ٢١ مرداد ١٣٩٢ |
جناب بخشي راست مي گيد هدايت يافته اما نه از طرف خداوند از طرف شيطان و دوستانتون که خلفاي راشدينتونم همين طوري هدايت شدن و شمارو هدايت کردن ، ايشالا که با اونا محشور بشيد
1 |Shaaho|Iran - Arak |٠٥:١٠ - ٠٥ شهریور ١٣٩٦ |
3
 
1
آثار موحّدین و مهتدین را مطالعه کنید تا حق بإذن الله سبحانه وتعالی وبفضله وکرمه برایتان روشن گردد.
تمام اندیشمندانی که موحّد شدند و دست از شرک و خرافات برداشتند، کتاب "التوحید" شیخ محمّد بن عبد الوهّاب را خواندند.
کتابی که تن مشرکین را به لرزه در آورده است، و تمام اهل بیت -رحمت الله بر آنان باد- چنین عقیده ای داشتند.
پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
محمد بن عبد الوهاب چه شخصیت موحدی بود که دانشمندان اهل سنت او را کودن و پیروان او را خوارج می دانستند‍‍!!
شيخ انورشاه كشميري حنفي كه از بزرگان علماء هند مي باشد و از او به محدث كبير ياد مي كنند، در شرحشان بر صحيح بخاري به نام «فيض الباري شرح صحيح بخاري» درباره محمد بن عبدالوهاب مي گويد:
أما محمد بن عبد الوهاب النجدي فإنه كان رجلاً بلدياً قليل العلم، فأنه يتسارع الي الحكم بالكفر ولا ينبغي أن يقتحم في هذا الوادي إلّا من يكون متيقظاً متقيناً عارفاً بوجوه الكفر وأسبابه.
اما محمد بن عبدالوهاب نجدي مردي كودن و كم عقل بود و در صدور فتواي كفر شتاب مي كرد در حالي كه شايسته نيست كسي وارد اين وادي شود، مگر كسي كه اهل دقت و با تقوا باشد و انواع كفر و اسباب آن را به بلد باشد
انورشاه كشميري حنفي، فيض الباري علي شرح البخاري، ص252
ابن عابدين دركتاب ردّ المحتار در باب البغاة وقتي كه درباره حكم باغي و خوارج بحث مي كند، چند جمله تحت عنوان مطلبي درباره پيروان عبدالوهاب، مي نويسد:
كما وقع في زماننا في اتباع عبد الوهاب الذين خرجوا من نجد وتغلبوا علي الحرمين وكانوا ينتحلون مذهب الحنابلة لكنهم اعتقدوا أنهم هم المسلمون وأن من خالف اعتقادهم مشركون واستباحوا بذلك قتل أهل السنة وقتل علمائهم حتي كسر الله تعالي شوكتهم وخرب بلادهم وظفر بهم عساكر المسلمين عام ثلاث وثلاثين ومائتين وألف
چنانكه (معناي خوارج) در زمان ما در مورد پيروان عبدالوهاب واقع شده است، كه از منطقه نجد خروج كردند و بر حرمين (مكّه و مدينه) استيلا پيدا نمودند. آنان (وهّابي ها) تابع مذهب حنبلي بودند، ولي اعتقاد پيدا كردند، كه فقط خودشان مسلمان هستند و هر كه مخالف عقيده­اشان باشد مشرك است، و آنگاه با چنين عقيده اي، قتل و كُشتار اهل سنّت و علماي اهل سنّت را مباح شمردند، تا آنكه خداوند متعال شوكت آنان را شكست و شهرهايشان را ويران نمود و سپاه مسلمانان در سال 1233 ه.ق. بر آنان پيروز شد...
علاّمه ابن عابدين ، رد المختار،ج 4 ، ص 262
البته به نظر مراد شما از توحید محمد بن عبد الوهاب مراد همان توحید خوارج بوده است بله این را ما هم می گوییم که توحید و رفتار او مثل خوارج بوده است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
2 |Shaaho|United States - Fremont |٠٤:٠٧ - ١٣ مهر ١٣٩٦ |
1
 
2
سلام بر شما.
اینکه دانشمندان اهل بیت از ایشان بد گفته اند، دلیل بر این نیست که وی شخصیت بر وصف آنان باشد، مهم آنست که برای این طعنه و توهین خود دلیل اقامه کنند.
علّامه انورشاه کشمیری -عفا الله عنه- در برخی مسائل ایراداتی داشت و مطمئنّا این ایرادات را چون در شبه قارّه ی هند بوده به جهت قلّت اطّلاع وی از برخی مسائل می دانیم، چنانکه اطّلاعات اشتباه و غلطی درباره ی محمّد بن عبد الوهّاب بدو داده شده است؛
_ کشمیری می گوید: قال الصوفیة کثرهم الله (1/100)
صوفیه -که خداوند آنان را زیاد کند- می گوید.
_ کشمیری در جلد صفحه 246، ابن عربی که قائل به حلول بود را شیخ الأکبر می نامد!
و به همین شیوه قضاوتهای ناروایش را ناشی از کم اطّلاعی وی از این شخصیتها می دانیم، و ما از اینکه اشتباهات علماء را بگوئیم ابائی نداریم، و مانند شما نیستیم که 9/10 دینمان تقیّه باشد و حق را کتمان نمائیم و گناهان فجیع مراجع و کردار زشت آخوندان و اختلاس و فریب مسئولان را فضیلت بدانیم (!) و صراحتاً می گوئیم که کشمیری -الله او را ببخشاید- و هیتمی و ابن عابدین و سبکی وغیرهم در این دیدگاه هایش نسبت به ابن تیمیه و ابن عبد الوهّاب اشتباه کرده اند و آنها را معصوم نمی دانیم.
همچنین می توانید مراجعه کنید به:
- محمّد بن عبد الوهّاب مصلح ومظلوم، ص182.
- الشبهات التی أثیرت دعوة الشیخ الإمام، جلد 2 ص259.
- دعایات مکثفة الشیخ، صص 135-146.
حال شما را دلسوزانه ارجاع میدهم به کتاب ارزشمند "التوحید" محمّد بن عبد الوهّاب، و برای یکبار هم که شده آنرا بخوانید و عقاید این کتاب را با عقاید قرآن و پیامبر علیه الصلاة والسلام و اهل بیت رحمهم الله أجمعین مقایسه نمائید، و اگر یک مورد خلاف عقاید این بزرگواران را در آن یافتید، مرا هم آگاهی رسانید.
* کتاب "توحید عبادت" هم اثر شریعت سنگلجی با تأثر از همین کتاب ابن عبد الوهّاب نگاشته شده است.
منتظر پاسخ شما خواهم بود تا یک عقیده ی مخالف اهل بیت را با کتاب التوحید بیاورید.
الله تعالی ما را بر حق یاری دهد و شناخت باطل و دوری از آن را به ما روزی دهد.
پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
موضع بزرگان اهل سنت نسبت به محمد بن عبد الوهاب یک یا دو یا سه نفر نیست که بخواهید بگویید آن یک نفر اشتباه کرده است!! وقتی خود برادر و اساتید و پدر محمد بن عبد الوهاب افکار او را انحرافی می دانند در این صورت آیا می شود گفت آنها همه اشتباه کردند!! غیر از این در کجای دین اسلام آمده است که مسلمان را باید کشت و سرزمین آنها را به خاک و خون کشید!!!
مگر محمد بن عبد الوهاب چنین نبود!!!
جهت اطلاع بیشتر به این آدرس رجوع کنید
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6296
در خصوص این کتاب سنگلجی ای کاش این کتاب را خوب مطالعه می کردید تا پی می بردید که چقدر در این کتاب تناقض وجود دارد!!! سنگلجی در کتاب خود بعد از ذکر آیات مربوط به شفاعت، روایتی از امام باقر(ع) در رد شمول شفاعت برای همه گنه‌کاران ذکر می کند و روایتی نیز از پیامبر اکرم(ص) در مورد کسانی‌که مشمول شفاعت می‌گردند آورده است. خوب این کار سنگلجی برخلاف دیدگاه خودش است؛ چون آنها معتقدند قران در بخش اعتقادات کفایت می کند نیازی به روایت نیست!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
3 |Shaaho|United States - Fremont |٠٣:٣٥ - ١٤ مهر ١٣٩٦ |
1
 
1
سلام بر شما.
خدمت شما عرض کردم که طعنه زدن چند شخصیت بر دعوت محمّد بن عبد الوهّاب دلیل بر ردّ ایشان نیست، می بایست دلیل اقامه نمود.
همچنین صدها شخصیت موثّق از عالمان ربّانی و مورد قبول اهل سنّت و جماعت ایشان را مصلح و مجاهدی مجدّد دانسته اند که احیاگر توحید و سنّت بوده و عقاید شرکی اصحاب اهواء از مبتدعان را با براهین قرآنی رد نموده است.
اینکه برادر و پدر ابن عبد الوهّاب از او برائت جستند، افترائی بیش نیست، و شما را به آدرس زیر ارجاع می دهم:
https://saaid.net/monawein/sh/19.htm
به آدرسی که دادید مراجعه نمودم، ولی چیزی که شایسته ی بیان باشد در آن نیافتم، چون هیچکدام دلیل و برهانی بر ردّ امام محمّد بن عبد الوهّاب نیاورده اند، و متأسّفانه تشیّع چنانکه بر همگان آشکار است، هیچوقت به شخصیتهای مورد قبول اهل سنّت استناد نمی ورزند، و فقط به عالم نمایانِ صوفی و قبوری استناد می کنند، و بی شک هم هیچ اهل قبور و استغاثه گران و مدد طلبان از غیر الله دعوت شیخ محمّد بن عبد الوهّاب را تأیید نمی کند، البته برخی علمای موحّد صرفاً بخاطر برخی عقاید دیگر او را رد کرده اند و چنین نیست که گمان برود هر آنکس او را رد کرده باشد، او مشرک است، ولی غالباً شیفتگان قبور بر جریان حرکتی وی نقد وارد می سازند.
اینکه گفتید محمّد بن عبد الوهّاب هر که غیر خود را مشرک دانسته و مناطقی را به خاک و خون کشیده است، نیز دروغی بیش نمی باشد، چون ایشان هرگز پس از اتمام حجّت کسی را مشرک ننامیده است.
آنچه در مورد شریعت سنگلجی گفتید، خیلی تعجّب کردم! آری بالقطع قرآن در زمینه ی اعتقادات کفایت می کند و اصول دین نیز تنها از قرآن گرفته می شود، و اینکه بر روایاتی که در زمینه ی اعتقادات از امام باقر و یا پیامبر علیهما الصلاة والسلام آورده است خرده گرفته شود، مثل اینست که گفته شود نباید روایتی در مورد اعتقاد به آخرت و نبوت و یا شرک و توحید وجود داشته باشد، از طرفی هم باید دانست که اعتقادات در قرآن بیان شده است، مثلا در زمینه ی شفاعت که یک مسئله ی اعتقادی است، نفی هر گونه شفاعت إلا بإذنه شده است، و اینکه در دنیا کسی را شفیع خود قرار دهیم، عین شرک اکبر است بدلیل آیه:
ويقولون هؤلاء شفعاؤنا عند اللـه [یونس: 18]
و می‌گویند: اینها میانجیهای ما در نزد خدایند
پس بحث اعتقادی شفاعت یک اصل ثابت در قرآن می باشد، ولی شمولیت آن در آخرت به چه کسانی محدود است و اینکه جز آنکه الله خود اجازه دهد نمی تواند در آخرت شفاعت کند، به مباحث روایی بر می گردد، چنانکه پیامبر دارای شفاعت کبری است و شهیدان نیز در آخرت می توانند شفیع باشند، و در دو روایت مذکور هم تناقضی وجود ندارد، چون روایت امام محمّد باقر رحمه الله رد شمولیت برای همه ی گنهکاران است، و روایت پیامبر علیه وآله الصلاة والسلام هم کسانی هستند که شمول این شفاعت می گردند و هیچ صاحب خردی نه از لحاظ معنا و مفهوم و نه از حیث روایت در اینباره به نسبت کفایت قرآن در اصول اعتقادی، نمی گوید که اینها با همدیگر تناقض دارد.
* جالب اینجاست که شما این کتابها را فقط برای عیب جوئی می خوانید وگرنه قصد تدبّر و تفکّر در معانی قرآن و روایات صحیح را ندارید، و این بزرگترین دلیلیست که الله تعالی بصیرت را از شما گرفته است.
* ضمناً گرامی ما منتظر هستیم که عقیده ای در کتاب "التوحید" محمّد ابن عبد الوهّاب بیاورید که مخالف عقیده ی امامان اهل بیت رحمهم الله تعالی باشد.
پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
نیازی به معرفی محمد بن عبد الوهاب از طریق علما نیست کافی است نگاهی به تاریخ زندگی محمد بن عبد الوهاب بیندازید حتی از کتابهای خودشان مانند عنوان المجد تا ببینید محمد بن عبد الوهاب په جانی بوده است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
85 | محمد | Iran - Yazd | ١٩:٠٤ - ٢٦ مرداد ١٣٩٢ |
بدبختها ديدن اين همه از بزرگهاي اهل سنت شيعه شدن مجبورن افسانه سازي کنن تا کم نيارن علي لعنة الله علي القوم الظالمين من الآن الي قيام يوم الدين
86 | سيد وحدت هاشمي | Iran - Tehran | ٠١:٣٨ - ٢٧ مرداد ١٣٩٢ |
بابا يه کم رعايت حاله ما شيعيان بکنيد همه زندگيمون شده خنده روده هامون جر خورد اون از فضيلتهاي خلفا، اون از فتاواي مسخره، اون از غذاهاي پروتئيني حشرات و موش، اون از نافتاواي سکسي. اون از شبکهاي کمدي وهابي که دو تا شون حرفي يکي ندارند، اونم از کارشناسان همه چي به جز دين، اون از روايات جناب عايشه راجع مسايل جنسي، اون از شجاعت جناب عمر در جنگ احد، اون از جهاد نکاح، اون از موز و خيار، اون از ميمون تنها در خانه. ، اينم از کتاب بر گرفته از اگاتا کريستين و بالاخره شاهکار فتوشاپ قرن حاضر که يه خر نشون بدي احساس غرور ميکنه که از اون خرترم بوده
حالا خودتون انصاف بدين اين همه خنده واسه آدم ضرر نداره
خدا شما رو شاد کنه که دلما رو شاد مي کنين و باعث ميشين. افسرده نشيم و هميشه لبخند رو لبامون باشه
87 | مرتضي آذرخش | United Kingdom - London | ٢٣:٤٢ - ٣١ شهریور ١٣٩٢ |
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت اميرالمومنين و الائمه المعصومين (عليهم السلام)
عزيزان اگر شبانه روزي شاکر تنها همين نعمت ولايت باشيم بازم کمه
ضمنا از کارشناسان عزيز موسسه ولي عصر (عج) تشکر ميکنم انشالله که خدا به حق اميرالمومنين(ع) زندگي و عمرتون رو سرشار از برکت و سلامت بکنه
88 | محمدحسين رفعتي | Iran - Tehran | ١٠:٤١ - ٢٦ آبان ١٣٩٢ |
بسيار مفيد بود خدا خيرتون بده که مردم رو آگاه ميکنيد
ياعلي
89 | بامري | Iran - Borazjan | ١٤:٢٧ - ٢٠ آذر ١٣٩٢ |
23:42:32
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايت اميرالمومنين و الائمه المعصومين ............وهابي هااگه حرف واسه گفتن دارند بيايندباعلماشيع مناظره بذارن
90 | محمد | Iran - Yazd | ٢٠:٤١ - ٠٧ دي ١٣٩٢ |
اي كاش وهابيان بدانند كه براي آخرت خود چه زاد و توشه اي آماده كرده اند! كمي بدون تعصب با خود فكر كنيد بالاخره همه ما روزي از اين دنيا ميرويم و بايد پاسخگوي همه اعمالمان باشيم، آخرتي كه به گفته قرآن يوم يفر المرء من اخيه و امه و ابيه. كتابهاي خودتان را پيرامون خطبه غدير بيشتر و بدون تعصب مطالعه كنيد اگر پدران و اجدادتان اجازه نزديك شدن به منابع شيعي را به شما نميدهند در صورتيكه اشتباه كرده باشند و روز قيامت گرفتار باشند در پيشگاه خداوند متعال چه خواهيد داشت و چه خواهيد گفت؟ موفق باشيد.
91 | خادم الزهراء | Iran - Khorramshahr | ١٥:٠٢ - ٣٠ دي ١٣٩٢ |
خيلي خنديدم بابا اينا خيلي جک هستند هههههههه آدم اينقدر خاليبند اونم در حد جام جهاني ؟؟!!!!!!!=)) خدارا شکر که دشمنان ما اينقدر احمق هستند ... با تشکر از شما ، خدا خيرتان دهد اجرتان با مولا اميرالمومنين علي عليه السلام
92 | فاطمي نيا | Iran - Mashhad | ١٦:٥٩ - ٣٠ دي ١٣٩٢ |
خدمت اساتيد محترم سلام وخسته نباشيد دارم،خداخيرتون بده مطمئنم از برکات دعاي مادرسادات بهره منديد به خدا،بابا بذاريد جوهر گاف ها شون خشک بشه بعد نفسشون رو ببريد!!!!!!!!!! من که خيلي استفاده کردم اجرکم عندالله
عزيزاي سنّي که مدعي ان اين دروغها درسته و ما اشتباه ميکنيم برن تاييديۀ اراجيفي که تو اين کتاب اومده رو بيارن بذارن توسايت ما بخونيم وهدايت بشيم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! از آرشيو روزنامه هاي اوم زمان تا دوستاي اين آقا و يا حتي استعلام کتبي از دانشگاه تهران وحوزۀ علميه قم ويا هرجايي که ادعا کرده درس خونده........آقا ما منتظريم بريد بياريد ديگه!!!!!!!!!!!!!
93 | ام البنين | Iran - Yazd | ١٤:٥٧ - ٢٧ بهمن ١٣٩٢ |
اي خاک,حيف خاک
با تشکر از نکته سنجيه برادر سيد وحدت هاشمي
94 | محسن منتظر | Iran - Tehran | ٢٤:١٤ - ٢٩ خرداد ١٣٩٣ |
سلام. اون قدر مطالب ساخته اين شياطين نفرت انگيز و چندش آور است که به جاي خنده اقم مي گيرد. حالم از هرچه وهابي است به هم مي خورد و حال دستشويي به من دست مي دهد. از اين همه چرندگويي و آدم سازي شان براي اين که در برابر مستبصرين شيعه مانند دکتر تيجاني کم نياورند. مزخرفات اينان از گزافه گويي هاي ابليس که در قرآن آمده است چندش آورتر و بيمزه تر است. پاسخ هاي اينان نيز مانند سخنان باطل شان است. از اين که شيعه حضرت مولا يعني بزرگترين و بلندترين شخصيت جهان پس از پيامبر که دنيا به خود ديده است، هستم سخت به خود مي بالم و شکر ايزد منان را هر روز به جا مي آورم. اين نابغه عظيم الهي دهر کجا و مشتي زبون که شخصيت سازي و شهيد سازي مي کنند کجا. حيف نان که اگر سگ بخورد بهتر است تا اين زبونان پليد
95 | حميد شيراني | United Kingdom - London | ١٧:٥٣ - ٢٤ مرداد ١٣٩٣ |
سلام بخدا شرمسارم من اين کتاب رو صدها بار خريدم و پخش کردم ساده بودم نميدونستم قوانين حوزه چطوره الان که قم هستم خندم مياد که چقدر ساده لوحانه فريب حرکات عوام فريبانه اين قوم رقل باز را ميخوردم و ناراحتم که امثال من باز هم پيدا ميشه با اين همه افشاگري بازهم به اين کتابوچند ده صحفه اي بنازند و قافل هستند و گاها خود را به.غفلت ميزنند
96 | علي سليمي | United States - San Mateo | ٢٤:٥٧ - ٢٤ مرداد ١٣٩٣ |
از فاميل هاي درجه يک عصام العاده هم تحقيق شده که او بک شيعه زيدي بوده و هيچگاه وهابي نشده و ادعاي دروغين دارد

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

شبکه وهابي وصال در مستندي سعي مي کند اشخاصي که از خود وهابيت به پليدي وهابيت پي برده اند و شيعه شده اند آنان را کتمان کند و در اين راستا دست به اقدامي مضحک زده و شيخ عصام العماد را شيعه ي زيدي معرفي کند.

در يک مستندي ( که مرتبا هر روز چند بار تکرار مي شود) اظهار مي کردند: «شيخ عصام العماد وهابي نبوده بلکه وي شيعه زيدي بوده که بعد بخاطر منافع مادي به قم سفر کرده و شيعه دوازده امامي شده است .»

اين ادعا در حالي انجام مي پذيرد که دکتر عصام العماد، محقق و دانشمند يمني الاصلي است که وي در خانواده‌اي زيديه صالحيه به دنيا آمد که شيخ طوسي در کتاب «عده الاصول» در بخش ارث، زيديه صالحيه را اساسا جزو اهل سنّت به حساب آورده است. از ابتداي ظهور وهابيت زيديه صالحيه تحت تاثير انديشه هاي شيخ محمد عبدالوهاب قرار گرفته است. از جمله مي توان از عالمان اين فرقه به شخصيت شيخ «محمد اسماعيل امير الصنعاني» اشاره کرد که کتاب «التزيه» او در مدارس وهابيت عربستان تدريس شده و شعري در مدح محمد بن عبدالوهاب دارد و در نوجواني به وهابيت گرايش يافت. دکتر عصام فرزند علامه علي يحيي العماد در سال 1968 ميلادي در استان «إب»، روستاي «الصبار»به دنيا آمد. روستاي الصبار به پايتخت وهابيت در استان إب مشهور مي باشد. در نتيجه ارتباط فرقه صالحيه با وهابيت به دوران محمد بن عبدالوهاب بازگشت دارد. به همين جهت گرايش به وهابيت در خانواده العماد از بيش از 200 سال گذشته به وجود آمده بود. عموي ايشان شيخ «عبدالرحمن العماد» يکي از بزرگترين عالمان سلفي و وهابي کشور يمن است.

دکتر عصام العماد تحت تربيت عموي خويش شيخ عبدالرحمن العماد رشد کرد و افکار سلفيت و وهابيت را برگزيد. به گفته دکتر نخستين بار توسط شيخ عبدالرحمن با کتابهاي ابن تيميه به ويژه کتاب «منهاج السنه» آشنا گرديد. شخصيتهايي مانند «دکتر عادل احمد العماد» (پسر عموي دکتر عصام) يکي از وهابيان معروف خانواده عماد است که چندي پيش نامه اي در مخالفت با دکتر عصام نگاشته و در اين نامه از شيخ عثمان الخميس حمايت کرده است. همچنين دکتر «بشري العماد» و دکتر«هدي العماد» دو نفر از خواهران وهابي مسلک دکتر عصام هستند که در دانشکده هاي وهابي يمن تدريس دارند. چند ماه گذشته رسانه هاي وهابي يمن با پدر دکتر عصام مصاحبه اي را ترتيب داده بودند و به شکل گسترده اين مصاحبه را نشر دادند. در اين مصاحبه پدر ايشان از تحول فکري ايشان و فعاليتهايشان بعد از انتقال به مذهب شيعه دوازده امامي اظهار برائت کرده بود.

به علت تاثير وهابيت در خانواده العماد در طول چند سال شيعه شدن دکتر عصام، تنها پنچ نفر از اعضاي خانواده العماد شيعه شده اند که عبارتند از: برادرشان «حسن العماد» که هم اکنون در شهر قم مشغول به تحصيلات ديني مي باشد. همچنين سه تن از خواهران ديگر ايشان نيز از وهابيت به مذهب شيعه دوازده امامي تحول فکري پيدا کرده اند. خواهر زاده ايشان نيز به نام «محمد طه الذاري» يکي از شيعيان دوازده امامي و جزو طلاب حوزه علميه قم مي باشد.

خانواده ايشان يکي از خانواده هاي ريشه دار يمني و مشهور از نظر سياسي و ديني مي باشند و تحقيق و بررسي صحت و سقم مطالب مطرح شده درباره ايشان به آساني امکان پذير است.

قابل توضيح اين که يمن هم مرز عربستان و در جنوب اين کشور قرار دارد و همين عامل باعث شده که سالهاي سال اين کشور به مکاني براي تردد و اقامت مبلغان و عالمان وهابي تبديل گردد. به علت همين فعاليتهاي تبشيري، ترکيب اعتقادي اين کشور(که شامل شيعيان زيديه صالحيه و اهل سنّت شافعي بوده) تحت تاثير فعاليتهاي تبشيري وهابيت دگرگون شده است. به همين جهت جاي تعجب نيست در خانواده اي زيدي صالحي يا شافعي تفکرات وهابيت مشاهده گردد.برگرفته از سايت جامع نيوز

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

97 | حسين مفيدي فر | Iran - Isfahan | ١٨:٤٩ - ١٧ دي ١٣٩٣ |
آقا بسيار عالي بود
کلي خنديدم
پيشنهاد ميکنم نويسنده ي اين کتاب از اين پس فيلم نامه هاي کمدي را بنويسند
چون استعداد ايشان در اين زمينه فوق العاده است
براي نويسنده ي کتاب هاي طنز و کارگردانان و بازيگران فيلمهاي کمدي آرزوي موفقيت دارم
98 | حسين مفيدي فر | Iran - Isfahan | ١٨:٥٩ - ١٧ دي ١٣٩٣ |
سلام
سوال مهمي که براي بنده پيش آمده اين است که آقاي مرتضي رادمهر به چه معارفي از اهل سنت رسيد
چه معجزه اي را ديد
کدام مطلب ناشناخته برايش مشخص شد و .....
که باعث گشت شيعه بودن را کنار بگذارد و سني شود؟
چون عامل و دليل تغيير عقيده در يک چنين داستاني بسيار لازم و ضروري به نظر مي رسد
برادر غيور اهل سنت لطفا جواب دهيد
متشکرم
99 | امیر | Iran - Tabriz | ١٧:١١ - ٠٤ مهر ١٣٩٤ |
چرا متن رو نداره؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
مطالب کتاب به صورت اسکن گذاشته شده است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
100 | سینا | Iran - Tehran | ١٥:٣٢ - ١٤ ارديبهشت ١٣٩٨ |
عالی بود خدا خیرتون بده
101 | ایرانی | Iran - Kerman | ١٢:٣٢ - ٢٦ آذر ١٣٩٨ |
اشکالات متن کتاب بسیار بیشتر از این هاست مثلا وقتی که می نویسد انجمن اسلامی با حوزه علمیه فیضیه! هماهنگ کرده بودند.... همه دانشجو ها می دانند که انجمن اسلامی دانشگاه ها هر کاره ای باشند،اینکاره نیستند!
یا از طریق انجمن اسلامی عضویت بسیج دانشجویی پیشنهاد شد که این هم خیلی خنده دار است
یا در صفحه 101 به جای مرتضی می نویسد علیرضا و ....
102 | بلوچ اهلسنت | Germany - Bad Muenstereifel | ٠١:٢٠ - ٠٤ مرداد ١٤٠١ |
خداوند شما روافض را هدایت کند دست از راه ضلالت بردارید

پاسخ:
 با سلام
طبق کلام پیامبر صلی الله علیه و آله در کتب اهل سنت، ما شیعیان امیرالمومنین علیه السلام رستگاران در قیامت هستیم، شما فکری به حال خودتان کنید:
عن جابر بن عبد الله الأنصاری قال کنا جلوسا عند رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم إذ أقبل علی بن أبی طالب فلما نظر إلیه النبی قال قد أتاکم أخی ثم التفت إلى الکعبة فقال ورب هذه البنیة إن هذا وشیعته (هم) الفائزون یوم القیامة
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 ص 467

 وأخرج ابن عساکر عن جابر بن عبد الله قال کنا عند النبی صلى الله علیه وسلم فاقبل على فقال النبی صلى الله علیه وسلم والذی نفسی بیده ان هذا وشیعته لهم الفائزون یوم القیامة ونزلت ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات أولئک هم خیر البریة فکان أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم إذا أقبل على قالوا جاء خیر البریة
الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور - جلال الدین السیوطی - ج 6 ص 379

موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
1 |محمد|Germany - Bad Muenstereifel |٢٢:٥٦ - ٠٤ مرداد ١٤٠١ |
1
 
5
خداوند شما مشرکین شاب امرد پرست را هدایت کند که از درماندگی خارج شوید به قدری بدبخت و فقیر هستید که عرضه ندارید از دین جعلی سقیفه ای تان دفاع کنید نه دلیلی برای خلافت ابوبکر دارید نه برای عدالت صحابه و نه هیچ چیز دیگر برای هیچ یک از عقایدتان از قرآن و سنت هیچ دلیلی ندارید بعدشم ماشیعیان که به قول تو روافض هستیم جطور میتوانیم گمراه باشیم درحالی که حضرت فاطمه زهرا(صلوات الله علیها)پشتیبان مذهب و دین ماست؟ اگر رافضی بودن گمراهی و ضلالت است، پس نعوذ بالله آیا حضرت زهرا هم گمراه بوده اند که خلافت ابوبکر را رفض کردند و با او تا ابد قهر کردند؟؟؟ و مثل کوه پشت آقا امیرالمومنین بودند و خودشان و جنینشان حضرت محسن بن علی علیهما السلام را فدای ولایت و امامت امیرالمؤمنین کردند. یک مقدار به فکر روز قیامت باشید و از خدا بترسید چه جوابی دارید به خدا و پیامبر روز قیامت بدهید وقتی از شما پرسید که چرا علی ابن ابی طالب(علیه السلام)را که من خلیفه و امام برایتان قرارش دادم را کنار زدید؟ و چرا ابوبکر را انتخاب کردید؟ فاتح خیبر کجا و فراری جنگ ها کجا؟
2 |محمد زمانی|Germany - Bad Muenstereifel |١٦:٣٠ - ٠٦ مرداد ١٤٠١ |
1
 
2
پیروان اون کسی که میگفت لی شیطانا یعترینی نیاز به هدایت دارد !!!!
 [1] [2] [3]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها