با توجه به اينكه در ايام مسابقات فوتبال جام جهاني هستيم، وهابيت در خصوص اين بازي ها نيز اظهار نظر و فتاوايي داشته اند كه جاي سخن دارد؛ نمونه اي از اين مساله، استفتايي است كه از عبدالله النجدي يكي از مفتيان اين جريان شده است؛ در ابتدا به اين استفتاء اشاره بفرماييد.
بله، به طور كلي تكفيري ها و سلفي ها دو نگاه در خصوص فوتبال و واليبال و ديگر ورزش هاي كه براي تقويت جسم و نشاط و جواني موثر است، دارند؛ يك نگاه آن كه اين قبيل حركات مصداق لهو و لعب است كه اين برداشت سطحي و باطل آنها را مي رساند و نگاه ديگر آن كه با رعايت شروطي خاص مي توان اين مصاديق لهو و لعب را شرعي كرد. اما نمونه اين موضوع استفتايي است از عبدالله النجدي شده و البته شخصيت اين فرد پوشيده و ناشناخته است و گمان مي شود از مفتيان دست چندم وهابي باشد. اما متن استفتا بدين شرح است:
سوال: …جواناني كه چيزي از تقوا نمي دانند و به وقتشان اهميتي نمي دهند و مي گويند مي خواهيم فوتبال بازي كنيم، مي پرسند شروط و ضوابط بازي فوتبال چيست تا ما در ورطه تشبّه به كفار و طاغوتيان و دشمنان دين مثل آمريكا و روسيه و... نيفتيم.
جواب: به آنها مي گوييم اگر اصرار داريد بازي كنيد و وقت خود را بگذرانيد، بايد شروط و ضوابط ذيل را رعايت كنيد:
اول: خطوطي چهار طرف دور زمين نباشد؛ زيرا اين خطوط ساخته كفار و قانون بين المللي فوتبال است!
دوم: كلماتي كه كفار و مشركان به عنوان قانون بين المللي فوتبال وضع كرده اند، مانند گل و اوت و پنالتي و كرنر و …، گفته نشود زيرا گفتن اين كلمات حرام است و هر كس كه اينها را بگويد تنبيه و بايد از بازي اخراج شود و بايد به او گفته شود كه به كفار و مشركين شبيه شده اي…
سوم: هر كس از شما كه در اثناء بازي افتاد و دست يا پايش شكست، يا دستش به توپ خورد بازي به خاطر او نبايد متوقف شود و به كسي كه او را انداخته كارت زرد يا قرمز داده نشود، بلكه به هنگام شكسته شدن يا ضربه ديدن بايد به قاضي شرع مراجعه شود تا آن بازيكن حق شرعي خود را همانطور كه در قرآن است بگيرد و شما بايد شهادت دهيد كه فلاني عمداً دست يا پاي او را شكست…
چهارم: نبايد در تعداد بازيكنان با كفار و يهود و نصارا و خصوصاً امريكاي خبيث تبعيت كنيد، به اين معنا كه نبايد با يازده نفر بازي كنيد، بلكه بايد بر اين تعداد اضافه يا كم كنيد.
پنجم: بايد با لباس خواب يا غيره خودتان و بدون شورت ها و پيراهن هاي رنگارنگ و شماره دار بازي كنيد، زيرا اين لباس ها لباس اسلامي نيست، بلكه لباس كفار و غرب است.
ششم: هر كدام از شما كه اين شروط و ضوابط را رعايت كرد بايد قصدش از بازي فوتبال تقويت بدني براي جهاد في سبيل الله و آمادگي براي زماني باشد كه به جهاد فرا خوانده شود، نه گذراندن وقت و عمر و شادي از پيروزي ظنّ.
هفتم: نبايد زمان بازي را 45 دقيقه قرار دهيد، شما بايد با كفار و فاسقان مخالفت كنيد و در هيچ چيز مشابه آنان نباشيد.
هشتم: نبايد در دو نيمه 45 دقيقه اي بازي كنيد، بلكه در يك يا سه نيمه بازي كنيد تا مخالفت شما با كفار محقق شود.
نهم: هنگامي كه يكي از دو تيم بر ديگري غلبه نكرد (تساوي بازي) و آنطور كه شما مي گوييد توپ به دروازه اي وارد نشد، نبايد براي بازي وقت اضافي يا پنالتي در نظر بگيريد (تا يكي پيروز شود)، بلكه بلافاصله بازي را تمام كنيد، زيرا بازي به اين طريق عين اجراي قوانين بين المللي فوتبال است!
دهم: در بازي فوتبال شخصي را به عنوان داور انتخاب نكنيد، زيرا بعد از لغو قوانين بين المللي همچون گل و اوت و پنالتي و كرنر و… وجود او دليلي ندارد! بلكه بودن او تشبّه به كفار و يهود و نصار و اطاعت از قوانين بين المللي است.
يازدهم: نبايد در اثناء بازي، گروهي از جوانان جمع شوند و شما را تماشا كنند، چون قصد شما ورزش و تقويت بدني است پس دليلي ندارد آنها شما را نگاه كنند! هر چند كه بگوييد آنها باعث تشويق شما در تقويت بدني و آمادگي براي جهاد هستند، به آنها بگوييد برويد دنبال منكرات خودتان در بازارها و روزنامه ها و بگذاريد ما بدنمان را قوي كنيم!!!
دوازدهم: هر كسي كه گل بزند و سپس بدود تا بقيه او را دنبال كنند و بغل نمايند، (همانطور كه در آمريكا و فرانسه بازيكنان انجام مي دهند) بايد به صورتش تف انداخت و تنبيه كرد!!! زيرا ورزش بدني شما چه ارتباطي به شادي و بغل كردن و بوسيدن دارد!
سيزدهم: دروازه بايد به جاي دو تيرك، سه تيرك داشته باشد، تا مشابه كفار نباشد تا مخالفت شما با قانون بين المللي طاغوتي سازمان فوتبال محقق شود.
چهاردهم: هنگامي كه بازيكني مصدوم شد، نبايد بازيكن ديگري را جايگزين او كرد، زيرا اين روش، ساخته كفار و مشركين در آمريكا و … است.
اينها بعضي از شروط و ضوابطي است كه مانع تشبّه به كفّار و مشركين در بازي فوتبال مي گردد… من به اجراي اين شروط و ضوابط و سپس پرداختن به فوتبال دعوت نمي كنم، بلكه اينها در واقع براي كسي است كه توان انجام ورزش هاي شرعي را ندارد و براي مؤمن صادق، ادلّه نقلي و عقلي مبني بر تشبّه فوتبال به كفّار كافي است، زيرا انجام بازي فوتبال بغض انسان را نسبت به كفّار متزلزل مي سازد، ولي جوانان اين امر را شادي و بازي مي پندارند (و تحسبونه هيناً و هو عند الله عظيم…).
در پايان اميدوارم كه اين پيام براي جوانان و ديگران مؤثر و مفيد باشد. اللّهم آمين.
عبد الله النجدي
رياض-ربيع الاول1423هـ
صدور اين فتوا قطعا براي افراد سفيه كه بهره نازلي از خرد دارند، مضحك و به دور از عقل به نظر مي رسد، دليل اين قبيل اقدامات چيست؟
ببينيد در نگاه اول، همان طور كه بيان شد اگر از ديد ساده انگاري آنها بخواهيم به موضوع بنگريم، پاسخ اين استفتا به دليل عدم تشبه كفار يعني شبيه نشدن به غيرمسلمانان است كه البته اين نظر از اتقان كمتري برخوردار است و به قول خود النجدي براي آن است كه جواني كه مي خواهد فوبتال بازي كند و اين كار غير شرعي! را شرعي كند، بايد به تبصره هاي ياد شده، پايبند شود؛ اما دليل مهم تري مي توان بر صدور اين فتوا يافت. در واقع نه تنها در اين فتوا، بلكه در فتاواي ديگر هم كه پيش از اين شاهد بوديم، حتي جوان هاي تكفيري و وهابي به آن مي خندند چرا كه نه تنها خوشايند نيست بلكه با سرشت و فطرت انسان ناسازگارند.
لذا اين اقدام عوامل متعدد دارد؛ برخي از اين كارهاي سفيهانه به دليل برداشت غلط از دين است. دين چيزي است اگر كسي دين شناس نباشد و وارد فتوا شود، از اين گونه حكم هاي خلاف عقل و فطرت به راحتي از او سر مي زند كه به دليل نفهميدن متن قرآن و حديث و اكتفا به ظواهر امر است و عدم تعمق.
آيا سبب مهم تري نمي توان براي اين موضوع برشمرد چرا كه بالاخره اين افراد به اندازه يك فرد عادي نيز بايد از عقل برخوردار باشند و قطعا با صدور اين فتاوا مي دانند كه واكنش هاي تمسخرآميزي براي خود به دنبال دارند؟
اما عامل مهم تر آن است كه احساس مي شود وهابيت يك پروسه اي دارند كه در مرحله اول مضحك نشان دادن علماي دين و صاحبان فتواست. از نگاه غربي ها، دين اسلام شريعتي است داراي بايد و نبايدهايي كه اينها از علماي اسلام هم شيعه هم سني اخذ مي شود. در بسياري موارد، فتواي مفتيان مسلمان شيعه و سني به شدت در برابر اهداف غربي ها بوده و مقاومت مردمي را در پي داشته استو امروز در عراق مراجع با فتواي دفاع از ميهن و جهاد، بسياري از نقشه هاي داعش را برملا مي كند؛ بنابراين وجود و ورجوع به علما و دريافت فتوا گزينه مثبتي است در بين مسلمان ها كه در بين مسيحيان پروتستان اين مساله كمرنگ است و در ميان كاتوليك ها اصلا نيست و هر كس در اديان ديگر معمولا برداشت هاي شخصي خود را ملاك قرار مي دهد اما در بين مسلمان ها، اين مساله حوزه تخصصي تعريف شده و به دين شناس و خبره مراجعه مي شود اين برگه و گزينه مثبتي براي مسلمانان كه غرب مي خواهد آن را ميان مسلمانان كمرنگ كنند.
لذا مي بينيم اين فتاواي مضحك، سفيهانه و خنده آور با حمايت غرب صادر و در فضاهاي مجازي به سرعت منتشر شده و بازتاب دارد كه برخي از اين فتاوا مانند كشتن سه رافضي بهشت را به دنبال دارد، در راستاي اسلام هراسي است و برخي نيز مسخره كردن اسلام است تا ارزش آن ميان غرب و غير مسلمانان كاسته شود.
بهترين عامل نيز براي اين گزينه، فتواهاي اين سلفي ها و وهابي هاي بي خرد و ساده انديش است. از سوي ديگر دست يافتن به شهرت و پول و ثبت و پويا و زنده نشان دادن مكتب سلفي ها (اينكه ما براي مسائل روز حتي فوتبال هم برنامه داريم و مكتبي زنده هستيم)، مجموع عوامل ديگري است كه منجر به اين اقدام مي شود. به عبارت ديگر منشا صدور اين قبيل فتاوا به دو عامل دروني و بيروني باز مي گردد كه دروني آن، سطحي نگري و عدم تعمق و بيروني نيز تقويت از سوي استكبار و تضعيف و مضحك نشان دادن اسلام است كه وقتي مفتي با فتواي خنده دار، با شجاعت و انتشار عكس خود در كنار فتوا در صفحه فيس بوك آن را منتشر مي كند اين نشان مي دهد عامل دروني و بيروني هر دو به او انگيزه داده است.