2024 May 1 - چهار شنبه 12 ارديبهشت 1403
بانويي كه نامش را در لوح محفوظ نوشتند
کد مطلب: ٥٩٤٧ تاریخ انتشار: ٢٣ ارديبهشت ١٣٩٣ تعداد بازدید: 2068
يادداشت » عمومي
بانويي كه نامش را در لوح محفوظ نوشتند

آن هنگام كه خبر ولادت حضرت زينب(عليها السلام) را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) دادند، آن حضرت فرمود: «نوزاد را نزدم بياوريد»، وقتي كه زينب(عليها السلام) را به نزد او بردند، فرمود: به حاضران و غايبان وصيت و سفارش مي كنم كه احترام اين دختر را پاس دارند، همانا اين دختر شبيه حضرت خديجه(عليها السلام) است.

در اين تشبيه اسراري عميق نهفته است و بيان كننده آن است كه همان گونه كه وجود پربركت حضرت خديجه(عليها السلام) براي پيشرفت اسلام داراي آثار بسيار مبارك و كارساز بود و هم چون مادري، اسلام را پرورش داد و همه امكانات خود را براي پيشرفت اسلام با كمال ايثار نثار كرد، زينب(سعليها السلام) نيز اين گونه به جا پاي جده اش خديجه(عليها السلام) پا نهاد و از اسلام حمايت كرد و نهضت عاشورا را كه حادثه اي عظيم براي نجات اسلام از دستبرد ناپاكان بود، پروراند و همه امكاناتش را در اين راه نثار نمود.

حضرت زينب (عليها السلام)شخصيتي است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) صبر كرد كه نامگذاري او از جانب خداوند بزرگ صورت گيرد، جبرئيل نزد پيامبر(صلي الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: «خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: «نام اين دختر را زينب بگذار، چراكه اين نام را در لوح محفوظ نوشته ايم.» واژه «زينب» از دو كلمه زين و اب، تركيب يافته كه به معناي زينت پدر است، اين نام براي حضرت زينب(عليها السلام) نشان دهنده آن است كه روش و منش او، مايه زينت و سرافرازي پدرش حضرت علي (عليه السلام) خواهد بود، در اين مقايسه زيبا نيز به عظمت زينب(عليها السلام) پي مي بريم، چراكه وجود پربركت حضرت علي(عليه السلام) يعني يگانه حامي پيامبر(صلي الله عليه وآله)، نخستين ايمان آورنده به اسلام و بزرگ ترين فداكار دين اسلام، در حدي كه گفتند: اسلام در آغاز به اخلاق پيامبر(صلي الله عليه وآله) و شمشير علي(عليه السلام) و اموال انفاق شده خديجه(عليها السلام) پيشرفت نمود، بنابراين زينب(س) به قدري به حضرت علي(عليه السلام) نزديك بود، كه راهكارهاي زندگي اش، روش و منش اميرمؤمنان علي(عليه السلام) را مي آراست و موجب سرافرازي و سربلندي علي(عليه السلام) بود.

حضرت زينب(عليها السلام) در 15 رجب سال 62 هجري قمري از دنيا رفت. بانوي قهرماني كه پس از شهادت امام حسين، ارائه نهضت عاشورا را به دوش كشيد و پرچمدار اين قيام بود، در ضمن سفري كه به همراه همسر گرامي شان عبدالله بن جعفر به شام داشتند، به لقاءالله پيوستند و بدن مطهر آن بانوي بزرگوار در همان جا دفن گرديد.

ولادت، همسر و فرزندان

حضرت زينب كبري(عليها السلام) در روز پنجم جمادي الاولي سال پنجم يا ششم هجري قمري در شهر مدينه منوّره متولّد شدند. نام مبارك آن بزرگوار زينب و كنيه گرامي شان، ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّيقة الصغري، عصمة الصغري، ولية اللّه العظمي، ناموس الكبري، شريكة الحسين(عليه السلام) و عالمه غير معلّمه، فاضله، كامله و...

پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلين پيشواي شيعيان حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(عليه السلام) و مادر گرامي آ ن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا(س) مي باشد. همسر گرامي آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفربن ابيطالب بود. در كتاب اعلام الوري براي آن بانوي بزرگوار سه پسر به نام هاي علي، عون و جعفر و يك دختر به نام كلثوم ذكر شده است.

هوش و ذكاوت بي نظير

صاحب كتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذكاوت آن بانوي بزرگوار چنين مي نويسد: در اهميت هوش و ذكاوت آن بانوي بزرگوار همين بس كه خطبه طولاني و بلندي را كه حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا(عليها السلام) در دفاع از حق اميرالمؤمنين(عليه السلام) و غصب فدك در حضور اصحاب پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) ايراد فرمودند، حضرت زينب(عليها السلام) روايت فرموده است.

و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حديث و علم، از آن حضرت روايت نموده و از آن حضرت به عقيله تعبير مي كند. چنان چه ابوالفرج اصفهاني در مقاتل مي نويسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام) را از حضرت زينب(عليها السلام) روايت كرده و مي گويد: حدثتني عقيلتنا زينب بنت علي(عليه السلام)..» دقت كنيم كه حضرت زينب(عليها السلام) با اين كه دختري خردسال (يعني هفت ساله و يا كمتر) بود، اين خطبه عجيب و غرّاء كه محتوي معارف اسلامي و فسلفه احكام و مطالب زيادي است را با يك مرتبه شنيدن حفظ كرده و خود يكي از راويان اين خطبه بليغه و غراء مي باشد.

علاقه ويژه زينب به امام حسين(عليه السلام)

علامه جزايري در كتاب (الخصائص الزينبيه) مي نويسد: وقتي كه حضرت زينب(عليها السلام) شيرخوار و در گهواره بود، هرگاه برادرش حسين(عليه السلام) از نظر او غايب مي شد، گريه مي كرد و بي قراري مي نمود. هنگامي كه ديده اش به جمال دل آ راي حسين(عليه السلام) مي افتاد، خوشحال و خندان مي شد. وقتي كه بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه، نخست به چهره حسين(عليه السلام) نگاه مي كرد و بعد نماز مي خواند.

با حسين بودن شرط ازدواج زينب(عليها السلام) با عبدالله

گفته اند: حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) هنگامي كه زينب(عليها السلام) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزويج كرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زينب خواست با برادرش حضرت امام حسين(عليه السلام) سفر رود، او را از آن منع نكرده و باز ندارد و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسين(عليه السلام) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذيرفت و عبدالله مأيوس و نوميد گرديد، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد كه به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و كارزار نمايند.

شجاعتي نظير حسين(عليه السلام)

درباره آن بانوي بي نظير بيشتر راجع به حضور ايشان در كربلا و همراهي برادر بزرگوارشان و هم چنين سرپرستي اسراي كربلا و ابلاغ پيام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسين(عليه السلام) در خواهرش زينب(عليها السلام) هم بود؛ زينب(عليها السلام) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چيزي كم از حسين(عليه السلام) ندارد قوت قلبش به بركت اتصالش به مبداء تعالي راستي محيرالعقول است. شيخ شوشتري مي گويد: اگر حسين(عليه السلام) در صحنه كربلا يك ميدان داشت، مجلله زينب(عليها السلام) دو ميدان نبرد داشت: ميدان نبرد اولش مجلس ابن زياد و دومي مجلس يزيد پليد.

زينب و گذشتن از راحتي دنيا

او در خانه شوهرش از كمال وسايل موجود به بهترين وجهي برخوردار است، غلام ها و كنيزها و وسايل راحتي؛ غرض زينب در چنين خانه اي زندگي مي كند كه هيچ كسري ندارد، ناگهان مي بيند حسين(عليه السلام) مي خواهد حركت كند، تمام خوشي ها و راحتي ها را رها مي كند و خود را در درياي ناراحتي ها و ناملايمات مي افكند.

زينب از حسين(عليه السلام) جدا نمي شود

ابن عباس گفت: يا حسين! اگر خود مجبور به رفتن هستي، زنان را با خود همراه مبر. زينب(عليها السلام) چون اين سخن را شنيد، سر از كجاوه بيرون كرد و گفت: ابن عباس! مي خواهي مرا از برادرم حسين جدا كني؟! من و جدايي از حسين؟! هرگز.

اسارت افتخار زينب و رمز ماندگاري قيام عاشورا

پس از حادثه كربلا حضرت زينب(عليها السلام)، حدود يك سال و شش ماه زندگي كرد. حضرت در كاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله كربلا به كوفه و سپس به شام برده شد. اگرچه رهبري بازماندگان بر عهده امام سجاد(عليه السلام) بود، زينب كبري(عليها السلام) نيز سرپرستي را برعهده داشت. سخنراني قهرمانانه زينب(عليها السلام) در كوفه، موجب دگرگوني افكار عمومي شد. وي در برابر نعره مستانه عبيدالله بن زياد، آن گاه كه به پيروزي اش مي نازيد و مي گفت: «كار خدا را با خاندانت چگونه ديدي؟!» با شهامت و شجاعت وصف ناپذيري گفت: جز زيبايي چيزي نديده ام. شهادت براي آنان مقدر شده بود. آنان به سوي قربانگاه خويش رفتند، به زودي خداوند آنان و تو را مي آورد تا در پيشگاه خويش داوري كند». آن گاه كه ابن زياد دستور قتل امام سجاد را صادر كرد، زينب(عليها السلام) با شهامت تمام، برادرزاده اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستي او را بكشي مرا هم بكش. به دنبال اعتراض زينب(عليها السلام)، ابن زياد از كشتن امام پشيمان شد.

كاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نيز زينب(عليها السلام) توانست افكار عمومي را دگرگون نمايد. يزيد جلسه اي به عنوان پيروزي ترتيب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه كربلا، سر بريده حسين(عليه السلام) را در تشت نهاد و با چوب دستي به صورتش مي زد، زينب كبري(عليها السلام) با سخنراني خويش غرور يزيد را در هم كوفت و او را از كرده خويش پشيمان كرد. سرانجام يزيد مجبور شد كاروان را با احترام به مدينه برگرداند. در مدينه نيز زينب(عليها السلام)، پيام آور شهيدان، ساكت ننشست. او با فريادش مردم مدينه را بر ضد حكومت يزيد شوراند. حاكم مدينه در پي تبعيد حضرت زينب(س) برآمد. به نوشته برخي، حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخي ديگر گفته اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاريخ پانزدهم رجب سال 62 هجري درگذشت.

اگر جهاد حسين بن علي(عليه السلام) خوب جنگيدن و خوب شهيد شدن بود، جهاد خواهرش خوب تبليغ كردن و خوب سخن گفتن و ابلاغ پيام شهيدان بوده است. اسيران اهل بيت(عليهم السلام) خصوصاً زينب كبري(عليها السلام) در مسير كربلا تا كوفه و از كوفه تا شام و ديگر نقاط، زمينه هاي انقلاب و تحولي عظيم را ايجاد كردند: افشاگري ها، پيا م رساني ها، بيداركردن مردم از خواب غفلت و بيان حقايق، ازجمله كارهايي بود كه اسرا خصوصاً زينب(عليها السلام) توانستند انجام دهند. از ميان تمامي اسيران، اقدامات و عملكرد زينب(عليها السلام) تأثير به سزايي داشت و تحولات عظيمي به وجود آورد؛ چراكه اين مخدره، از امتيازاتي برخوردار بود كه او را در كارهايش موفق مي كرد؛ امتيازاتي از قبيل: وقت شناسي، عقل و تدبير، فصاحت و بلاغت، شجاعت و شهامت و...

زينب كبري(عليها السلام) همچون مادر گرامي اش فاطمه زهرا(عليها السلام) داراي فضايل و مناقب بسياري بود. چنان چه به ديده دقت و تعمق در القاب ايشان نگريسته شود، معلوم مي شود كه اين مخدره چه شأن و مرتبه اي داشته است. زينب را عقيله بني هاشم، عالمه غير معلمه، معصومه صغري، امينه الله و فهيمه غير مفهمه، وليده الفصاحه، رضيعه الولايه، الفصيحه، الكامله و... لقب داده اند و اين القاب و بسياري از القاب ديگر، همه حكايت از فضيلتها و منقبتهاي بي شمار اين مخدره مظلومه دارد. آري! يكي از نكات مهم كه تاريخ به آن گواهي مي دهد، نقش حقيقت مدارانه و روشنگرانه حضرت زينب(عليها السلام) پس از جريان كربلا و شهادت سيدالشهدا(عليه السلام) است كه آن حضرت در حقيقت مسير انقلاب عاشورا را در دل انحرافها هدايت كردند. پيروزي نهضت عظيم حسيني مرهون زحمات و تلاشهاي بي وقفه زينب كبري(عليها السلام) است. ولايتمداري و دفاع از حجت خدا تا پاي جان در سراسر لحظات اسارت اين بانوي بزرگوار، موجب شد نهضت كربلا جاويد و ماندگار مانده و به سرمنزل مقصود برسد.




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها