2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
جعل حدیث برای توجیه خطای ابوبکر در جنگهای ردّه
کد مطلب: ١٥٦٦١ تاریخ انتشار: ١٠ دي ١٤٠٢ - ١٦:٠٥ تعداد بازدید: 812
خارج فقه الحکومه » فقه
جعل حدیث برای توجیه خطای ابوبکر در جنگهای ردّه

(جلسه دوازدهم - 29 07 1402)

 
 
 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه دوازدهم - 29 07 1402)

موضوع:  جعل حدیث برای توجیه خطای ابوبکر در جنگهای ردّه

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

 

....

پاسخ:

همه چیز غیب است

(الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ينْفِقُونَ)

(بزرگ است خداوندی که اين کتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است. (پرهيزکاران) کسانی هستند که به غيب [=آنچه از حس پوشيده و پنهان است‌] ايمان می ‌آورند؛ و نماز را برپا می ‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ ايم، انفاق می ‌کنند.

سوره بقره (2): آیات 1 تا 3

(يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ) اگر شما غیب را حذف کنید هیچ چیزی نمی ماند. از ما غیب است ما غیب هستیم آن ها غیب نیستند. یکی از عرفاء آقای حافظیان می گوید به هند به دیدن یکی از مرتاض ها رفته بودم خادمش چایی آورد مرتاض به خادمش دست زد کلاً روحش از بدنش جدا شد افتاد مثل چوب خشک شد! با این کارش خواست قدرتش را به رخ من بکشد که ما همچنین چیزی هستیم.

گفتم این که الان روح ایشان را جدا کردید می توانید بدون دست زدن روحش را بر گردانید؟ گفت نه حتماً باید دست بزنیم با دست ما تماس بگیرد. گفتم ولی ما می توانیم بدون دست زدن برگردانیم ایشان نماز و دعایی خواند بلافاصله برگشت. گفت شما فلان ریاضت را هم کشیدید؟ یکی از ریاضت های خیلی شاق است. گفتم ما اهل ریاضت نیستیم!

ائمه ما فرموده اند: اگر کسی چهل روز هیچ گناهی از او سر نزند نه گناه ظاهری، نه گناه قلبی تمام واجباتش را انجام بدهد خدا این توفیق را به او می دهد چشم برزخیه اش باز می شود و خدای عالم همچنین قدرتی به او می دهد.

 (وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِي الْمَأْوَى)

و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد، قطعا بهشت جايگاه اوست!

سوره نازعات (79): آیه 40 و 41

اگر ما بتوانیم به این آیه فقط عمل کنیم خیلی خوب است. تلاش کنیم تمام کارمان برای الله باشد، صبح بلند می شویم وضو می گیریم غذا می خوریم حرکت می کنیم سر درس می آییم مطالعه می کنیم یعنی در زندگی همه چیزمان الله باشد «قربةً إلی الله» یا «حباً لله» یا برای رضای خدا.

 

«إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص166

اگر این طوری بتوانیم انجام بدهیم خیلی سخت نیست ابتدا شاید مقداری دشوار باشد و این با مراقبه حاصل می شود. بتوانیم روزی چهار پنج بار ملتزم باشیم قسم بخوریم کاغذی هم بر داریم مثلاً صبح بیدار شدیم تا ساعت ده روی کاغذ بنویسیم چند کارمان برای رضای خدا بود چند کارمان بدون نیت و چند کار گناه بود؟ ظهر و عصر هم همین کار را انجام بدهیم. موقع خوابیدن هم همین کار را انجام بدهیم.

در عرض کمتر از یک هفته احساس می کنیم همه کارمان برای الله شده است.

 

مشکل ما این است که همّت لازم را نداریم وقتی متوجه می شویم که سرمان کلاه رفته و این عمر گرانمایه و سرمایه جاودانی که خدا به ما داد به پایان می رسد. دیگر چشم مان باز می شود آن جا دیگر:

(فَبَصَرُكَ الْيوْمَ حَدِيدٌ)

و امروز چشمت کاملا تيز بين است!

سوره ق (50): آیه 22

می بینیم همه چیز جلوه او بوده ما تصور می کردیم ما هم هستیم، کمالاتی داریم، حرفی می زنیم مدام اصرار می کنیم بر گردانند.

 نکته ای خدمت عزیزان یادگاری عرض کنم وقتی انسان صبح بیدار می شود دو سه دقیقه ای چشمانش را ببندد الان عزرائیل دم در آمده است می خواهد من را قبض روح کند. التماس می کنم گریه می کنم به خدا و پیامبران قسمش می دهم که آقای عزرائیل به من مهلت بده التماس و گریه می کنم خدایا به آبروی ائمه و به عزت و جلالت به من اجازه بده بر گردم.

 بعد چشمش را باز کند حالا بر گشتم چه کار می خواهم انجام بدهم؟ اگر همین تمرین را انسان یکی دو هفته انجام بدهد خوب است.

یکی از دعاهای مستحب بعد از بیدار شدن از خواب این است

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَحْيَانِي بَعْدَ مَا أَمَاتَنِي‏ لِأذکُرَهُ وَأحمَدَه»

 (اللَّهُ يتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيهَا الْمَوْتَ وَيرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يتَفَكَّرُونَ)

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مي‌کند، و ارواحي را که نمرده‌اند نيز به هنگام خواب مي‌گيرد؛ سپس ارواح کساني که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مي‌دارد و ارواح ديگري را (که بايد زنده بمانند) بازمي‌گرداند تا سرآمدي معين؛در اين امر نشانه‌هاي روشني است براي کساني که انديشه مي‌کنند!

سوره زمر (39): آیه 42

(وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا) اتفاق افتاده است آن حالت را در نظر بگیریم تمام گناهان و غفلت ها یی که داشتیم در نظر بگیریم احساس کنیم خدای عالم لطف کرده ما را برگردانده است. برگشتیم می خواهیم چه کار کنیم؟ چه کارهایی باید انجام بدهیم؟ چه حق الناسی گردن ما بود؟ چه واجباتی از ما ترک شده است؟ به چه کارهای بدی عادت داشتیم انجام می دادیم؟ پرونده مان را سیاه می کردیم به برزخ مان ظلمت می فرستادیم آن ها را ترک کنیم. تلاش کنیم به برزخ مان نور بفرستیم اگر مدتی تکرار کنیم شاید خیلی از مسائل برای ما حل می شود.

رسیدن به باز شدن چشم برزخی یک همت مردانه چهل روزه می خواهد بیش از این نمی خواهد خدای عالم بداند یک بنده تصمیم جدی دارد کمکش می کند تمام مقدماتش را فراهم می کند.

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه ‌های خود، هدايت شان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29): آیه 69

«جَاهَدوا»اش مشکل است بعد از آن: (لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا).

 دوستان اگر بتوانند کتاب المراقبات مرحوم میرزا جواد آقای ملکی را مطالعه کنند خیلی انسان ساز است. ساده و به زبان کوچه بازاری نوشته شده است. همچنین اسرار الصلاة ایشان.

ما این چند روزی که نبودیم جای دوستان خالی در بیرجند بودیم عمده برنامه هایمان هم در دانشگاه بود. در دانشگاه آزاد ، دانشگاه دولتی بیرجند و دانشگاه فرهنگیان با اساتید و دانشجویان.

 و شب آخر هم با دانشجوها بودیم حدود دویست دانشجوی شیعه و سنی جمع بودند. شاید یکی از موفق ترین سفرهایم این سفر بود از اول صبح تا آخر شب برای ما برنامه داشتند.

ما جلسه داشتیم برای اساتید و دانشجوها تسلط ما بر کامپیتور خیلی عجیب بود.

 البته دانشگاه فرهنگیان عمدتاً از زاهدان آمده بودند.

 مجری برنامه در آن جمع سوال یکی از دانشجوهای سنّی را با صدای بلند خواند که : ما معتقد هستیم شما مشرک هستید! اگر راست می گویید یکی از علمای ما که توسل کرده باشد به ما نشان بدهید!

- از شما سوال کنند چه کار می کنید؟ -

من روایت بخاری را آوردم گفتم از علمای تان بالاتر خلیفه دوم تان می گوید:

«إِنَّا كنا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا صلى الله عليه وسلم»

برای این بندگان خدا خیلی سنگین تمام شد بچه شیعه ها خیلی خوشحال بودند گفتم شما از علماء می خواهید من از خلیفه دوم می آورم می گوید:

«اللهم إِنَّا كنا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا صلى الله عليه وسلم»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1360، ح3506

از این بهتر می خواهید؟ در جلسه پاسخ به سوالات در هر جلسه بیست فایل می آوردم؛ یعنی سوالات مختلف بود یکی از ازدواج ام کلثوم سوال می کرد. یکی از توسل سوال می کرد.

از مطالب مختلفی سوال می شد. سی، چهل سوال می آمد هر کدام در یک وادی بود برای هر کدامش فایل را باز می کردیم غالب فایل ها تصویر داشت این هم برای دانشجوها و هم برای اساتید خیلی جالب بود.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.

بحث ما در رابطه با حکومت سیاسی- اسلامی رسول اکرم است، عده ای به تبعیت از علی عبد الرزاق یا عبد الرازق به 64 آیه قرآن استدلال کرده است قائلند رسول اکرم حق تشکیل حکومت نداشت.

یکی از آن آیات: (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ) است.

(لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ)

تو سلطه ‌گر بر آنان نيستی که (بر ايمان) مجبورشان کنی.

سوره غاشیه (88): آیه 22

اقوال شیعه را آوردیم و نکاتی نسبت به بعضی از مفسرین بزرگوار عرض کردیم از علمای اهل سنت از ابن ابی شیبه و افراد دیگری از قرن سوم هستند به بخاری رسیدیم.

بخاری متوفای 256 است یک سال بعد از ولادت حضرت مهدی (سلام الله علیه)؛ مسلم متوفای 261 است یک سال بعد از آغاز غیبت صغریٰ.

در صحیح بخاری، جلد 4، صفحه 1886 چاپ دار ابن کثیر، حدیث 1426 آمده است

«(بمصيطر) بِمُسَلَّطٍ وَيُقْرَأُ بِالصَّادِ وَالسِّينِ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1886، ح1426

البته این در صحیح بخاری هم است ولی در صحیح مسلم، جلد 1، صفحه 51، حدیث 261 واضح تر است

«بَاب الْأَمْرِ بِقِتَالِ الناس حتى يَقُولُوا لَا إِلَهَ إلا الله مُحَمَّدٌ رسول اللَّهِ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَيُؤْمِنُوا بِجَمِيعِ ما جاء بِهِ النبي صلى الله عليه وسلم وَأَنَّ من فَعَلَ ذلك عَصَمَ نَفْسَهُ وَمَالَهُ إلا بِحَقِّهَا وَوُكِّلَتْ سَرِيرَتُهُ إلى اللَّهِ تَعَالَى وَقِتَالِ من مَنَعَ الزَّكَاةَ أو غَيْرَهَا من حُقُوقِ الْإِسْلَامِ وَاهْتِمَامِ الْإِمَامِ بِشَعَائِرِ الْإِسْلَامِ»

خدا دستور داد من با مردم بجنگم قتال داشته باشم تا همه لا اله الا الله بگویند و ایمان به رسول الله و نماز بخوانند و زکات بدهند...

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص51، ح19

-این در واقع اسم بابش است «باب الأمر بقتال الناس حتی یقولوا...» . از ابو هریره روایتی نقل می کند. از عزیزان تقاضا می کنم این را خوب دقت کنند یکی از اساسی ترین و بزرگ ترین اشتباهات ابوبکر بوده و الان امثال سلمان رشدی ها و ... از این دارند سوء استفاده می کنند متأْسفانه علمای اهل سنت این را به عنوان کرامت و معجزه خلیفه اول آوردند!

دوستان کتاب شرح صحیح مسلم «نووی»، جلد 1، صفحه 217 مطالعه کنند آن جا توقف زیادی خواهیم داشت. که بر مبنای همین روایات ده - دوازده منقبت برای ابوبکر شمرده است.

 نووی کم شخصی نیست از او به فقیه الأمة تعببر می کنند. نووی برای قرن 7، متوفای 676 است سالی که محقق حلی، صاحب معتبر از دنیا رفت.

 از روایاتی که واقعاً مایه ننگ اسلام و شرمندگی است، برخلاف تمام آن اخلاق عظیم و حرّیّتی که رسول اکرم در دعوت به اسلام داشتند، ابوبکر در برابر کسانی که منکر خلافتش بودند کشتار و خشونت انجام داد. ولی علمای اهل سنت به جای این که عذرخواهی کنند بگویند اشتباه بوده است، همه این اشتباهات را به عنوان کرامت و منقبت ‌آوردند!

ایشان از ابو هریره نقل می کند آقایان می دانند ابو هریره تقریباً پنج هزار و اندی روایت دارد. این هم بد نیست نسبت به ابو هریره دو - سه نکته خیلی ضروری وجود دارد این را ما داشته باشیم.

 -عبارتی به گمانم از مرحوم شرف الدین باشد- می گوید تمام احادیث خلفای چهار گانه را یک طرف بگذاریم ابوبکر، عمر، عثمان و امیر المؤمنین سلام الله علیه، روایات ابو هریره را در یک جا بگذاریم این چهار نفر کمتر از بیست و هفت درصد ابو هریره روایت نقل کرده اند!

یعنی کل خلفای چهار گانه روایات شان بیست و هفت درصد ابو هریره است! با این که ابو هریره مشهور است هجده ماه بیشتر با پیغمبر نبوده است. در جنگ خیبر، مسلمان شد و بعد به بحرین هجرت کرد بعد از رحلت نبی مکرم آمد.

 نکته مهم که خیلی جالب است در صحیح بخاری، چاپ بیت الأفکار الدولیة، حدیث 113 ابو هریره می گوید:

«ما من أَصْحَابِ النبي صلى الله عليه وسلم أَحَدٌ أَكْثَرَ حَدِيثًا عنه مِنِّي إلا ما كان من عبد اللَّهِ بن عَمْرٍو»

تمام صحابه از من روایت کم دارند مگر عبد الله ابن عمرو عاص که بیشتر از من روایت دارد

«فإنه كان يَكْتُبُ ولا أَكْتُبُ»

او احادیث پیغمبر را می نوشت و من نمی نوشتم.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج1، ص 54، 1886، ح113

روایات عبد الله ابن عمرو عاص در صحیح بخاری بیست و شش روایت است و حال آن که ابو هریره در صحیح بخاری چهارصد و چهل و شش روایت دارد. مجموع روایات ابو هریره 5374 است و مجموع روایات عبد الله ابن عمرو عاص 700 روایت.

پرسش:

همه اش هم دروغ است

پاسخ:

این که دروغ است کاری نداریم ولی ببینید نتیجه ی از اهل بیت جدا شدن این است.

ابن حجر خواسته این روایت بخاری را با واقعیت نقل روایت از ابوهریره توجیه کند و بگوید علت این که عبدالله بن عمرو هفتصد روایت دارد و ابوهریره بیش از پنج هزار روایت دارد چه بوده است. ابن حجر خواسته ابرویش را درست کند چشمش را هم کور کرده است! - من بعضی وقت ها که کتب اهل سنت را می خوانم اعتقادم به اهل بیت چند برابر می شود، خدا را شاکر هستیم که ما را گرفتار این ها نکرده است.

«أن عبد الله كان قد ظفر في الشام بحمل جمل من كتب أهل الكتاب فكان ينظر فيها ويحدث منها»

می گوید این که عبد الله ابن عمرو عاص روایت کم دارد به شام رفته بود یک بار شتر کتاب های یهود و نصارا را آورد به آن کتاب ها نگاه می کرد و حدیث می گفت

«فتجنب الأخذ عنه لذلك كثير من أئمة التابعين»

به خاطر این که از کتاب های یهودی ها روایت نقل می کرد لذا ائمه تابعین از او کم روایت نقل کردند.

فتح الباري شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج1، ص207

ما در جواب توجیه ابن حجر می گوییم: همین هفتصد روایتی که عبدالله بن عمرو عاص نقل کرده است از کجا معلوم همین هفتصد روایت از کتب اهل کتاب نبوده باشد؟!

 وقتی شما می گویید:

«الصحابة كلهم عدول»

صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان؛ اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي الوفاة: 354، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1414 - 1993، الطبعة: الثانية، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ج 1، ص 162

صحابه مصدر تشریع هستند و گفتارشان برای ما حجت است بفرمایید

«حكم الامثال فيما يجوز و ما لا يجوز واحد»

ابو هریره روایتش را نقل می کند می گوید:

«هذا من كِيسِ أبي هُرَيْرَةَ»

«کیس ابی هریره » خیلی مشهور است در صحیح بخاری یک روایتی نقل کرد پیغمبر فرمود:

«قال قال النبي صلى الله عليه وسلم أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ ما تَرَكَ غِنًى وَالْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ من الْيَدِ السُّفْلَى وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ تَقُولُ الْمَرْأَةُ إِمَّا أَنْ تُطْعِمَنِي وَإِمَّا أَنْ تُطَلِّقَنِي وَيَقُولُ الْعَبْدُ أَطْعِمْنِي وَاسْتَعْمِلْنِي وَيَقُولُ الِابْنُ أَطْعِمْنِي إلى من تَدَعُنِي فَقَالُوا يا أَبَا هُرَيْرَةَ سَمِعْتَ هذا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال لَا هذا من كِيسِ أبي هُرَيْرَةَ»

...این از کیسه ابی هریره بود.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2048، بَاب وُجُوبِ النَّفَقَةِ على الآهل وَالْعِيَالِ، ح5040

وقتی یک مصدر تشریع، این ها باشند باید همچنین روایاتی هم نقل شود که پیغمبر مأمور است تمام مردم را بکشد تا ایمان بیاورند!

«لَمَّا تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وكان أبو بَكْرٍ رضي الله عنه وَكَفَرَ من كَفَرَ من الْعَرَبِ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص507، ح1335

شما می گویید صحابه «کلهُم عدول»، این «کفرَ مَنْ کَفرَ من العرب» چه شد؟ می گویید خدا فرموده است.

«اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ»

قبل از این که گناه کنید من بخشیدم

پرسش:

اصحاب بدر بود؟

پاسخ:

اهل سنت اصحاب بدر را به همه صحابه سرایت دادند در صحیح بخاری روایت خیلی مفصلی آمده است

«اطَّلَعَ على أَهْلِ بَدْرٍ فقال اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1095، ح2845

سفیان هم می گوید: «أیُ إسنادٍ هذا». این ‌«کفرَ مَنْ کَفرَ من العرب» روی همین هم بحث است آیا قضیه اصحاب رِدّه که ابوبکر با آن ها جنگید، به اندازه سه نفر؛ نه سی هزار نفر، سه نفر به ما بدهند که این ها مسلمان بودند بعد از رحلت نبی مکرم، مرتد شدند و ابوبکر با آن ها جنگید، نه ده نفر، نه سی نفر و نه پنجاه نفر! بلکه فقط سه نفر! آیا نام سه نفر را دارند که مرتد شده اند؟!

پرسش:

مرتد را به معنای مخالفت با ابوبکر می گیرند

پاسخ:

ببینید دارد «کفرَ مَنْ کَفرَ من العرب»، کَفرَ بِأبی بکر ندارد. یکی از لکه های ننگ در تاریخ اسلام و خلافت ابوبکر قضیه اصحاب رِدّه است. از آن طرف مالک ابن نویره پشت سر خالد نماز می خواند از آن طرف چشم خالد به همسر مالک بن نویره می افتد می گوید تو مرتد هستی می کشد همان شب هم به همسرش تجاوز می کند. خلیفه دوم گفت: (این عبارت مشهور است)

«قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته والله لأرجمنك بأحجارك»

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص274

«فقال له عمر: يا عدوّ الله، قتلت امرأ مسلماً، ثمّ نزوت على امرأته، لأرجُمَنَّك»

أسد الغابة في معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ج5، ص54

تو را سنگسار می کنم خلیفه دوم به خلافت رسید همان ساعت اول خالد را از همه مسئولیت هایش عزل کرد. خالد خانه نشین بود. بعد از این که عمر رفت عثمان آمد دوباره خالد روی کار آمد.

«کَفرَ مَنْ کفَرَ» یعنی مثل همین تمام زن و بچه اش را اسیر کردند در مدینه زندانی بودند تا آخرین لحظه عمرِ خلیفه اول، عمر وقتی به خلافت رسید اولین کاری که انجام داد تمام اسراء را آزاد کرد.

کدام شان شرعی است؟ آن درست است یا این درست است کدامش را قبول کنیم؟ بحث، بحث حرمت جانی، مالی و ناموسی مردم است. اولین وظیفه یک حاکم اسلامی محافظت از جان، مال و ناموس مردم است.

 «کفرَ مَنْ کَفرَ من العرب» از آن طرف هم:

«فقال عُمَرُ رضي الله عنه كَيْفَ تُقَاتِلُ الناس وقد قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ الناس حتى يَقُولُوا لَا إِلَهَ إلا الله فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ إلا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ على اللَّهِ»

پیغمبر فرمود کسی که مسلمان شد حق قتال با او را ندارم.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص507، ح1335

پرسش:

إلّا بحقه یعنی چه؟

پاسخ:

إلّا بحقه را بعداً خدمت تان توضیح می دهم إلّا بحقه هر چه دل حاکم اسلامی خواست. قرآن می گوید:

(وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا)

به کسی که اظهار صلح و اسلام می ‌کند نگوييد: «مسلمان نيستی»

سوره نساء (4): آیه 94

این را ملاحظه کنید در رابطه با أسامة ابن زید که مؤمن و مسلمانی را کشت.

 این ها نکات اساسی در بحث و مناظره با وهابی ها و اهل سنت است و اصلا آن هم نشود قدر مکتب اهل بیت را بدانیم.

 روایت 4351 این ها به جنگ رفته بودند خالد ابن ولید نسبت به یکی از این ها می گوید:

«ألا أَضْرِبُ عُنُقَهُ قال لَا لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ يُصَلِّي»

شاید این اهل نماز است.

 خالد گفت:

«وَكَمْ من مُصَلٍّ يقول بِلِسَانِهِ ما ليس في قَلْبِهِ»

افرادی ظاهراً نماز می خوانند ولی قلباً مسلمان نیستند.

«قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إني لم أُومَرْ أَنْ أَنْقُبَ قُلُوبِ الناس ولا أَشُقَّ بُطُونَهُمْ»

خدا به من دستور نداد به قلب های نقیب بزنم شکم شان را پاره کنم ببینم داخل قلب شان هم نماز می خوانند به خدا ایمان دارند یا لفظاً ایمان دارند.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1581، ح4094

معجم کبیر طبرانی (ظاهراً سندش معتبر است) جلد 12، صفحه 30، حدیث 12379

«عَنِ بن عَبَّاسٍ قال بَعَثَ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم سَرِيَّةً فيها الْمِقْدَادُ بن الأَسْوَدِ فلما أَتَوُا الْقَوْمَ وَجَدُوهُمْ قد تَفَرَّقُوا وَبَقِيَ رَجُلٌ له مَالٌ كَثِيرٌ لم يَبْرَحْ فقال أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ فَأَهْوَى إليه الْمِقْدَادُ فَقَتَلَهُ فقال له رَجُلٌ من أَصْحَابِهِ قَتَلْتَ رَجُلا قال لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَاللَّهِ لَيُذْكَرَنَّ ذلك لِلنَّبِيِّ صلى اللَّهُ عليه وسلم فلما قَدِمُوا على النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم قالوا يا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ رَجُلا شَهِدَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ فَقَتَلَهُ الْمِقْدَادُ فقال ادْعُوا لي الْمِقْدَادَ فقال يا مِقْدَادُ قَتَلْتَ رَجُلا قال لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ فَكَيْفَ لك بِلا إِلَهَ إِلا اللَّهُ قال فَأَنْزَلَ اللَّهُ ) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا ضَرَبْتُمْ في سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ من قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ ( فقال رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم كان رَجُلا مُؤْمِنًا يُخْفِي إِيمَانَهُ مع قَوْمٍ كُفَّارٍ فقتله ( ( ( فقتلته ) ) ) وَكَذَلِكَ كُنْتَ أنت تُخْفِي إِيمَانَكَ بِمَكَّةَ»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج12، ص30، ح12379

ابن عباس می گوید رسول اکرم تعدادی را به سریه ای فرستاد.

 فرق بین غزوه و سریه این است در غزوه رسول اکرم حضور داشتند در سریه ها حضور نداشتند. مقداد ابن أسود هم با آن ها بود وقتی رفتند همه کفار متفرق شدند یک نفر ماند.

 «له مَالٌ كَثِيرٌ»

اموال زیادی داشت.

«لم يَبْرَحْ»

فرار نکرد.

«فقال أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ فَأَهْوَى إليه الْمِقْدَادُ فَقَتَلَهُ»

مقداد این بنده خدا را کشت

«فقال له رَجُلٌ من أَصْحَابِهِ قَتَلْتَ رَجُلا قال لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَاللَّهِ لَيُذْكَرَنَّ ذلك لِلنَّبِيِّ صلى اللَّهُ عليه وسلم فلما قَدِمُوا على النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم قالوا يا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ رَجُلا شَهِدَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ فَقَتَلَهُ الْمِقْدَادُ فقال ادْعُوا لي الْمِقْدَادَ فقال»

به پیغمبر خبر می دهیم خدمت رسول اکرم آمدند گفتند یا رسول الله مردی شهادت داد ولی مقداد او را کشت. فرمود مقداد را صدا کنید بیاید. فرمود:

«يا مِقْدَادُ قَتَلْتَ رَجُلا قال لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ فَكَيْفَ لك بِلا إِلَهَ إِلا اللَّهُ»

فردا جواب لا اله الا الله را چه می خواهی بگویی؟

 «قال فَأَنْزَلَ اللَّهُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذا ضَرَبْتُمْ في سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا»

عمده مفسرین گفتند «أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ» همان سلام علیکم (شعار مسلمین) است همین که سلامٌ علیکم بگوید کفایت می کند.

بعضی ها می گویند «أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ» یعنی تسلیم شدن و شهادتین گفتن.

«فقال رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم كان رَجُلا مُؤْمِنًا يُخْفِي إِيمَانَهُ مع قَوْمٍ كُفَّارٍ فقتله وَكَذَلِكَ كُنْتَ أنت تُخْفِي إِيمَانَكَ بِمَكَّةَ»

تو هم عین ایشان در مکه بودی. کتاب های زیادی این مطلب را آورده است. این جریان را صحیح بخاری هم آورده است. صحیح بخاری حدیث شماره 160

بخاری قضیه را به صورت کلی آورده است. معمولا بخاری تلاش می کند چیزی که مربوط به صحابه است اسمش را نمی آورد. بخاطر حفظ آبروی صحابه نمی آورد و قضیه را در لفافه می گوید.

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم بَعَثَ بَعْثًا من الْمُسْلِمِينَ إلى قَوْمٍ من الْمُشْرِكِينَ وأنهم الْتَقَوْا فَكَانَ رَجُلٌ من الْمُشْرِكِينَ إذا شَاءَ أَنْ يَقْصِدَ إلى رَجُلٍ من الْمُسْلِمِينَ قَصَدَ له فَقَتَلَهُ وَإِنَّ رَجُلًا من الْمُسْلِمِينَ قَصَدَ غَفْلَتَهُ قال وَكُنَّا نُحَدَّثُ أَنَّهُ أُسَامَةُ بن زَيْدٍ فلما رَفَعَ عليه السَّيْفَ قال لَا إِلَهَ إلا الله فَقَتَلَهُ فَجَاءَ الْبَشِيرُ إلى النبي صلى الله عليه وسلم فَسَأَلَهُ فَأَخْبَرَهُ حتى أخبره خَبَرَ الرَّجُلِ كَيْفَ صَنَعَ فَدَعَاهُ فَسَأَلَهُ فقال لِمَ قَتَلْتَهُ قال يا رَسُولَ اللَّهِ أَوْجَعَ في الْمُسْلِمِينَ وَقَتَلَ فُلَانًا وَفُلَانًا وَسَمَّى له نَفَرًا وَإِنِّي حَمَلْتُ عليه فلما رَأَى السَّيْفَ قال لَا إِلَهَ إلا الله قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَقَتَلْتَهُ قال نعم قال فَكَيْفَ تَصْنَعُ بِلَا إِلَهَ إلا الله إذا جَاءَتْ يوم الْقِيَامَةِ قال يا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَغْفِرْ لي قال وَكَيْفَ تَصْنَعُ بِلَا إِلَهَ إلا الله إذا جَاءَتْ يوم الْقِيَامَةِ قال فَجَعَلَ لَا يَزِيدُهُ على أَنْ يَقُولَ كَيْفَ تَصْنَعُ بِلَا إِلَهَ إلا الله إذا جَاءَتْ يوم الْقِيَامَةِ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص97

گفت: «وَكُنَّا نُحَدَّثُ أَنَّهُ أُسَامَةُ بن زَيْدٍ» شاید اسامه ابن زید بوده. بعد خدمت رسول اکرم آمدند به پیغمبر خبر دادند، پیامبر اسامه را احضار کرد.

«قَالَ: لِمَ قَتَلْتَهُ قال يا رَسُولَ اللَّهِ أَوْجَعَ في الْمُسْلِمِينَ وَقَتَلَ فُلَانًا وَفُلَانًا»

دوستان این جا را خوب دقت کنند. به پیامبر عرض کرد: این مرد قلب مسلمین را به درد آورد فلان صحابه و فلان صحابه را کشت.

«وَسَمَّى له نَفَرًا»

تعداد صحابه ای که به دست او کشته شده بود را نام برد.

«وَإِنِّي حَمَلْتُ عليه فلما رَأَى السَّيْفَ قال لَا إِلَهَ إلا الله»

وقتی شمشیر را دید لا اله الا الله گفت.

این بهترین دلیل علیه وهابی ها است که شیعه را مشرک و واجب القتل می دانند این روایت مشت محکمی بر دهان این ها است.

«قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَقَتَلْتَهُ قال نعم»

فرمود:

 «فَكَيْفَ تَصْنَعُ بِلَا إِلَهَ إلا الله إذا جَاءَتْ يوم الْقِيَامَةِ قال يا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَغْفِرْ لي»

... عرض کرد یا رسول الله! برای من از خدا طلب مغفرت کن

به هیچ وجه هم ندارد که رسول اکرم طلب مغفرت کرد.

«قال وَكَيْفَ تَصْنَعُ بِلَا إِلَهَ إلا الله إذا جَاءَتْ يوم الْقِيَامَةِ قال فَجَعَلَ لَا يَزِيدُهُ على أَنْ يَقُولَ كَيْفَ تَصْنَعُ بِلَا إِلَهَ إلا الله إذا جَاءَتْ يوم الْقِيَامَةِ»

 مرتب پیامبر می گفت اسامه «وَكَيْفَ تَصْنَعُ بِلَا إِلَهَ إلا الله إذا جَاءَتْ يوم الْقِيَامَةِ» با لا اله الا الله در قیامت می خواهی چه کار کنی؟!

پرسش:

استاد اگر کسی به خاطر حفظ جان به خاطر که شمشیر را دیده در حالت اضطرار لا اله الا الله گفت چه؟

پاسخ:

همین کفایت می کند. (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً) مطلق است. همین که طرف لا اله الا الله گفت کافی است. «إني لم أُومَرْ أَنْ أَنْقُبَ قُلُوبِ الناس ولا أَشُقَّ بُطُونَهُمْ»؛ من مأمور نیستم شکم مردم را پاره کنم قلب شان را باز کنم ببینم قلبشان هم لا اله الّا الله می گوید یا نه!

شاید در همان حال قلبا گفته است من که نمی دانم همین که لا اله الا الله می گوید این منطق قرآن است (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً)

پرسش:

وهابی ها و داعش توجیه می کردند و می گفتند در  لحظه ای که ما رسیدیم لا اله الا الله نمی گفتند!

پاسخ:

شیعیان هر روز نماز می خوانند، عبادت می کنند روزه می گیرند، همه اعمال را دارند انجام می دهند. اصلا این طوری بگویم شیعه ها قلبا ایمان ندارند ولی ظاهرا نماز می خوانند خم می شوند بلند می شوند لا اله الا الله می گویند.

آیا مگر در مأذنه های شیعه هر روز اذان نمی گویند؟ این روایت چه دارد می گوید؟

روایت دیگر در صحیح مسلم

پرسش:

ماجرای فرعون چه می شود که در لحظه آخر می خواست مؤمن بشود؟

پاسخ:

بحث فرعون جدا است، حجت بر فرعون بارها تمام شده بود درباره او دارد

(وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ)

و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود!

سوره نمل (27): آیه 14

آن آیه را در نظر بگیرید بعد آیه

(آلْآنَ وَقَدْ عَصَيتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ)

(اما به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالی که قبلا عصيان کردی، و از مفسدان بودی!

سوره یونس (10): آیه 91

آن یکی (وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ) دارد

پرسش:

معنی اش چه است؟

پاسخ:

(وَجَحَدُوا بِهَا) یعنی حقانیت حضرت موسی و خدا را انکار کردند با این که یقین داشتند از راه عتو و عناد با این که یقین داشتند حضرت موسی حق است. یقین داشتند که خدای حضرت موسی حق است جحد در کتاب های لغت مانند صحاح الغة جوهری و ابن فارس همه شان دارند.

«ألَجَحْد هُوَ الإنکارِ عَن عِلمٍ»

وهابی ها به عبارت شیخ مفید علیه ما استناد می کنند. شیخ مفید در «اوائل المقالات» می گوید:

«إتّفقت الامامیّة علی أنّ من أنکر إمامة أحد الأئمة و جحد ما أوجبه الله تعالی من فرض الطاعة فهو کافر ضالّ مستحقّ للخلود فی النار».

اَوائلُ المَقالات فِی المَذاهبِ وَ المُختارات؛ أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان (336 هـ - 413 هـ/947 م - 1022 م) المشهور باسم الشیخ المفید، ناشر: دار المفید، لبنان  - بیروت 1414، ص44

به ما می گویند: شما تمام سنی ها را مخلد در آتش می دانید چون منکر امامت هستند.

ولی شیخ مفید کلمه «وَجَحَدَ» آورده است «جَحدَ» یعنی «انکار عَن عِلمٍ»حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در وصیتنامه شان در رابطه با حدیث ثقلین می گوید اگر برای عوام عذری باشد برای علماء عذری نیست. یعنی برای علمای این ها عذری نیست این آخرین جمله امام در وصیتنامه شان است.

«حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ حدثنا أبو خَالِدٍ الْأَحْمَرُ ح وحدثنا أبو كُرَيْبٍ وإسحاق بن إبراهيم عن أبي مُعَاوِيَةَ كلاهما عن الْأَعْمَشِ عن أبي ظِبْيَانَ عن أُسَامَةَ بن زَيْدٍ وَهَذَا حَدِيثُ بن أبي شَيْبَةَ قال بَعَثَنَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم في سَرِيَّةٍ فَصَبَّحْنَا الْحُرَقَاتِ من جُهَيْنَةَ فَأَدْرَكْتُ رَجُلًا فقال لَا إِلَهَ إلا الله فَطَعَنْتُهُ فَوَقَعَ في نَفْسِي من ذلك فَذَكَرْتُهُ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَقَالَ لَا إِلَهَ إلا الله وَقَتَلْتَهُ قال قلت يا رَسُولَ اللَّهِ إنما قَالَهَا خَوْفًا من السِّلَاحِ قال أَفَلَا شَقَقْتَ عن قَلْبِهِ حتى تَعْلَمَ أَقَالَهَا أَمْ لَا فما زَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَيَّ حتى تَمَنَّيْتُ أَنِّي أَسْلَمْتُ يَوْمَئِذٍ قال فقال سَعْدٌ وأنا والله لَا أَقْتُلُ مُسْلِمًا حتى يَقْتُلَهُ ذُو الْبُطَيْنِ يَعْنِي أُسَامَةَ قال قال رَجُلٌ أَلَمْ يَقُلْ الله ) وَقَاتِلُوهُمْ حتى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ ( فقال سَعْدٌ قد قَاتَلْنَا حتى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَأَنْتَ وَأَصْحَابُكَ تُرِيدُونَ أَنْ تُقَاتِلُوا حتى تَكُونُ فِتْنَةٌ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص96

رسول اکرم فرمود:

«أَقَالَ لَا إِلَهَ إلا الله وَقَتَلْتَهُ قال قلت يا رَسُولَ اللَّهِ إنما قَالَهَا خَوْفًا من السِّلَاحِ»

این که از اسلحه ترسید لا اله الا الله گفت.

«قال أَفَلَا شَقَقْتَ عن قَلْبِهِ حتى تَعْلَمَ أَقَالَهَا أَمْ لَا»

به جای کشتن قلبش را می شکافتی می دیدی واقعاً از روی عقیده و قلب گفته است یا خیر؟! راوی می گوید:

«فما زَالَ يُكَرِّرُهَا عَلَيَّ حتى تَمَنَّيْتُ أَنِّي أَسْلَمْتُ يَوْمَئِذٍ»

آرزو می کردم تا الان کافر بودم امروز مسلمان می شدم.

این جا ما بحث بخاری را می خواهیم مطرح کنیم با این کاری که آقایان آوردند اصلاً کاری به بحث شیعه نداریم.

آقایان از این طرف آوردند اگر در جنگ شمشیر برداشت دید دارد کشته می شود لا اله الا الله گفت ، حق کشتنش را نداری. می گوید آرزو می کردم قبلاً مسلمان نشده بودم کافر بودم امروز مسلمان می شدم همچنین کاری از من سر نزده بود.

عمر هم اعتراض می کند می گوید:

«فقال عُمَرُ رضي الله عنه كَيْفَ تُقَاتِلُ الناس وقد قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ الناس حتى يَقُولُوا لَا إِلَهَ إلا الله فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ إلا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ على اللَّهِ فقال والله لَأُقَاتِلَنَّ من فَرَّقَ بين الصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ فإن الزَّكَاةَ حَقُّ الْمَالِ والله لو مَنَعُونِي عَنَاقًا كَانُوا يُؤَدُّونَهَا إلى رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَقَاتَلْتُهُمْ على مَنْعِهَا قال عُمَرُ رضي الله عنه فَوَاللَّهِ ما هو إلا أَنْ قد شَرَحَ الله صَدْرَ أبي بَكْرٍ رضي الله عنه فَعَرَفْتُ أَنَّهُ الْحَقُّ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص507، ح1335

با این که پیغمبر گفت هر کس لا اله الا الله بگوید:

 «فَقَدْ عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ إلا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ على اللَّهِ»

ابوبکر گفت:

«والله لَأُقَاتِلَنَّ من فَرَّقَ بين الصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ فإن الزَّكَاةَ حَقُّ الْمَالِ والله لو مَنَعُونِي عناقا (عقالا)»

«كَانُوا يُؤَدُّونَهَا إلى رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَقَاتَلْتُهُمْ على مَنْعِهَا»

بعد عمر گفت:

فَوَاللَّهِ ما هو إلا أَنْ قد شَرَحَ الله صَدْرَ أبي بَكْرٍ رضي الله عنه فَعَرَفْتُ أَنَّهُ الْحَقُّ»

بحث امروز را آقایان جدی بگیرند چیزهایی که امروز عرض کردم نکات خیلی ظریفی است.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها