2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
نقد ادله نفی حکومت در اسلام- لست علیهم بمصیطر
کد مطلب: ١٥٦٥٥ تاریخ انتشار: ٠٩ دي ١٤٠٢ - ١٩:٢٩ تعداد بازدید: 778
خارج فقه الحکومه » فقه
نقد ادله نفی حکومت در اسلام- لست علیهم بمصیطر

(جلسه ششم - 15 07 1402)

 
 
 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه ششم - 15 07 1402)

موضوع:  نقد ادله نفی حکومت در اسلام- لست علیهم بمصیطر

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

روزی یک بزرگواری در رابطه با زیارت عاشوراء از من سوال کرد

«اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو أُمَيَّةَ وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَاد... وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ)»

گفت مراد از «وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَاد» چه کسی است؟ البته این جا بعضی آقایان می گویند معاویه است؛ ولی به نظر من معاویه صحیح نیست چون «إِنَّ هَذَا يَوْمٌ» یعنی همان یوم عاشوراء یومٌ « فَرِحَتْ بِهِ معاویه» معنا ندارد. «فرحت به یزید» است. و این که «آكِلَةِ الْأَكْبَاد» هند جگر خوار یک جگر بیشتر نخورد چرا أکباد آمده است؟

بعد این را آقایان جواب دادند اگر اشتباه نکنم در کتاب « الدر المنضود في شرح زيارة العاشور » در سال 49- 50 در حجره فضیه بودم کتابخانه مدرسه فیضیه می رفتم یک دوره از اول تا آخر خواندم. الحق والإنصاف نکات زیادی هم از آن یاد گرفتیم.

مثلاً همین:

«وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَة»

در ذهن ما بود که بنی امیه، افراد خوب زیاد داشتند یک روایتی از امام صادق (سلام الله علیه) یا امام باقر است «وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَة» افراد خوب هم دارند. حضرت فرمودند: شما «قَاطِبَة» بگویید ملائکه آن ها یی را که خوب هستند جدا می کنند. لعنت به آن ها نمی رود یعنی کسی که مستحق لعن نیست لعن به آن ها نمی رسد.

اما اینکه در «آکلة الاکباد» ، «اکباد» جمع است درحالیکه حضرت حمزه (سلام الله علیه، سلام الله علیه، سلام الله علیه) یک نفر است، می گویند این بخاطر عظمت حضرت حمزه است که از او به جمع تعبیر شده است؛ یعنی در حقیقت جگر او جگر مسلمین است هند (لعنة الله علیها) که جگر حضرت حمزه را خورد گویا جگر تمام مسلمین را خورد.

البته در تاریخ هم آمده است بعد از تمام شدن جنگ هم هند (لعنت الله علیها) و هم دیگران آمدند شهداء را مثله کردند گوش و بینی شان را بریدند. هند از گوش شهداء گردنبند درست کرده بود.

بنابر این نقل ها فقط جگر حمزه (سلام الله علیه) نبود. جگرهای دیگر هم بود

پرسش:

در منابع سنی ها هم تعبیر «آكِلَةِ الْأَكْبَاد» آمده است.

پاسخ:

هر کجا آمده باشد ولی به ظاهر یک کبد بیشتر نبود أکباد معنا ندارد. عرض کردم یا به خاطر عظمت حضرت حمزه یا با توجه به این که بعد از پایان جنگ یک سری جنایاتی را مرتکب شدند از آن باب تعبیر به «وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَاد » می کنند.

پرسش:

ظاهرا برخی بزرگان از جمله آیت الله بروجردی درباره کتاب مصباح الشریعه نظر مساعدی ندارند و آن را از متصوفه می دانند.

پاسخ:

امام (رضوان الله تعالی علیه) در چند جا می گویند متن مصباح الشریعه دلالت می کند این کلمات از غیر معصوم امکان صدورش نیست. امام در کتاب هایشان به روایات مصباح الشریعه استناد کرده است.

در کتاب چهل حدیث دارد، در کتاب اسرار الصلاة دارد، در سر الصلاة، و آداب الصلاة دارد و نیز در کتاب های متعدد دیگر امام استناد می کند ایشان می گوید ضعف سندی را متن، جبران می کند.

هر کدام از فقهاء نظری دارند هم نسبت به این کتاب، هم نسبت به کتاب تفسیر امام عسکری (سلام الله علیه)، از همه مهم تر کتاب مسند امام الرضا، که آستان قدس رضوی چاپ کرده است مرحوم آقای عطاردی تحقیق کرده است.

 آقایان هم بالای منبر مطالبی از او نقل می کنند. مخصوصاً قضیه گردنبند حضرت صدیقه طاهره که حضرت رسول اکرم گردنبند صدیقه طاهره را دید ناراحت شد. حضرت گردنبند را بر گرداند فرمودند این را برای مسلمین خرج کنید یا. ماجرای پرده همه این ها عمدتاً به مسند امام الرضا بر می گردد.

 سال گذشته یک مجموعه فرهنگی چند بار از ما خواستند کتابی در رابطه با حضرت زهرا (سلام الله علیها) معرفی کنیم که هم برای مردان و هم برای زنان الگوی عملی باشد.

 با جناب آقای دکتر جباری در تاریخ بعد از آقای پیشوایی تقریباً قوی ترین، سالم ترین و ولایی ترین استاد تاریخ است. با ایشان صحبت کردیم ایشان زحمتی کشیدند متنی نوشتند بنا شد خودم هم نگاه کنم.

 قبلاً هم مناظره ای با آقای بی آزار شیرازی داشتیم از کتاب هایش این را آورده بود آن جا هم ثابت کردیم این ها هیچ سندی ندارد. بعد دیدم ایشان از کتاب مسند الإمام الرضا نقل کرده است بررسی کردم مسند الإمام الرضا از کجا آورده است.

اول تصور کردم آقای عطاردی، احادیث امام رضا را جمع کرده است و خودش اسمش را مسند الإمام الرضا گذاشته است. مثل موسوعه امام رضا که ما کار کردیم مقداری پیگیری کردم دیدم مسند الإمام الرضا به فردی به نام داود ابن سلیمان بر می گردد که از علمای قزوین بوده می گوید امام رضا به قزوین آمد و مخفیانه در منزل ما بود.

به آقای جباری گفتم آیا در تاریخ داریم امام رضا در مسیرش از قزوین عبور کرده است؟ ایشان گفتند: نه در اطلس عبور امام رضا همچنین چیزی نیست. گفتم این در التدوین فی أخبار قزوین، جلد 3، صفحه 3 آمده است.

روایاتش را با روایات دیگر ائمه نگاه کنید زمین تا آسمان تفاوت دارد، بزرگان ما مورخین و منبری های ما و ... استناد می کنند. انسان وقتی به ریشه اش توجه می کند به چیزی نمی رسد.

پرسش:

استاد! از قزوین گفتید نظر شما در مورد امامزاده حسین قزوین چیست؟

پاسخ:

آیت الله مرعشی نجفی شجره نامه اش را در آورده است همان جا هم نوشتند.

پرسش:

یعنی ایشان تأیید کردند

پاسخ:

تأیید کردند که پسر امام رضا بوده است ما هم در موسوعه امام رضا آوردیم بررسی هایی که داشتیم ثابت کردیم که فرزند امام رضا بوده است. بعضی ها می گویند امام رضا یک فرزند به نام امام جواد نداشت و این یکی از اشتباهات مورخین ما است.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. قبل از این که بحث را شروع کنم دو نکته را خدمت عزیزان عرض کنم، باز هم مثل سال گذشته تلاش می کنیم هر هفته یک سوال طرح کنیم یک شبهه ای مطرح بشود دوستانی که زحمت می کشند جواب می دهند یک هدایای ناقابلی خدمت شان تقدیم کنیم. «إن الهدایا علی قدر مُهدیها»

 ان شاءالله من با دوستان هم مشورت می کنم که برای هر هفته یک سوالی طرح بشود، حتما لازم نیست همان هفته جواب بدهند، دو هفته بعد هم جواب بدهند اشکال ندارد.

 پارسال ما برای عزیزان سوالاتی طرح کردیم جواب دادند من به نوبه خودم لذت بردم؛ یعنی باور نمی کردم در میان عزیزان بحث، افرادی باشند این قدر مسلط باشند، من واقعا لذت بردم، و استفاده هم کردم.

تحقیقاتی هم که قابل نشر باشد در سایت مؤسسه حضرت ولی عصر می گذاریم

  امسال مبلغ هدیه را یک نواخت می کنیم و به پنج نفر تقدیم می کنیم. ان شاء الله دوستان سوالات را جواب بدهند، یعنی جواب علمی بدهند حد اقل چهار - پنج صفحه مطلب علمی باشد.

نکته دوم ظاهرا آن طوری که به ما گفتند امتحان بحث خارج، با توجه به این که فقه الحکومه جزء فقه معاصر است، امتحان توسط استاد گرفته می شود، خودشان امتحان نمی گیرند. درس فقه الحکومه را آقایان در سامانه نجاح برای شما گذاشته اند دوستان حتما در آن جا ثبت نام کنند و حضور و غیاب هم حوزه انجام می دهد.

 بحث ما در رابطه با سخنان آقای علی عبد الرزاق یا علی عبد الرازق بود، ایشان آمده یک سری آیاتی از قرآن را مطرح کرده است می گوید این آیات دلالت می کند که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) حق تشکیل حکومت نداشته است، مرد دینی بوده، مرد سیاسی نبوده است، سیاست در اسلام از دین جدا است.

 عرض کردیم در مجموع 64 آیه ایشان مطرح کرده است از این 64 آیه عمده ترین آیه ای که استدلال کرده و می شود روی آن مانور داد و الان هم بعضی از این روشنفکر های ما هم همین بحث ها را مطرح می کنند.

اگر بیایند روی قانون اساسی حرف بزنند ما حرفی نداریم؛ ولی این که می آیند به عنوان یک کارشناس دینی حرف می زنند، می گویند ما در اسلام این چنین چیزی نداریم این خیلی درد است، یعنی همه شان کارشناس دینی شده اند و غیر از خودشان هم هیچ کس را قبول ندارند.

 یک سری افراد حدود هفت – هشت نفری هستند که در روزنامه‌ ها و رسانه های مجازی و غیره مطلب می نویسند، غرب هم از حرف این ها استقبال می کند.

 یک سری افرادی هم که در کشور دنبال این مسائل هستند این ها هم این مطالب را منتشر می کنند و در حقیقت یک تشویش اذهان عمومی هست و حتی بعضی از متدینین ما را هم دچار تردید می کنند.

استناد این افراد به این آیات و روایات دلیل بر بی سوادی شان است. حتی اگر ترجمه خود قرآن را هم نگاه کنند چنین حرف هایی نمی زند.

 مثلا آیه 256، سوره بقره:

(لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ)

در قبول دين، اکراهي نيست.

سوره بقره (2): آيه 256

بیایید بگوید (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) در دین اکراهی نیست، شما نمی توانید به زور یک فردی را مسلمان کنید، معتقد به خدا کنید، چون مسئله اعتقاد امر قلبی است، امر قلبی به زور سر نیزه امکان پذیر نیست.

 ولی در سوره یونس، آیه 99، خیلی روشن تر است

(أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يكُونُوا مُؤْمِنِينَ)

آيا تو مي‌خواهي مردم را مجبور سازي که ايمان بياورند؟! (ايمان اجباري چه سودي دارد؟!)

سوره یونس (10):‌ آیه 99

اصلا مربوط به داخل دین نیست. تازه می خواهد وارد دین بشود، شما نمی توانید افراد را وارد کنید حتما دین اسلام را بپذیرند، وادار کنید که حتما مؤمن باشند، اصلا این ارتباطی به التزامات ندارد.

 عرض کردیم ما یک الزام داریم و یک التزام داریم. الزام در اصل دین است، در اصل شریعت است، ولی التزام بعد از اعتقاد به خدا و نبوت رسول اکرم و شریعت است. یعنی همین که شهادتین را گفتم، یعنی ملتزم می شوم تمام دستورات اسلامی را عمل کنم.

 اگر چهار موردی را هم عمل نکردم، گناه کردم این بحث دیگری می شود، ولی این که ما بگوییم من مسلمانم ولی التزامی ندارم درست نیست. این همه آیات جهاد داریم، آیات حدود داریم، آیات دیات داریم، این ها را آقایان می خواهند چه کار کنند؟ فقط قرآن (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) آورده است؟ یا از آن طرف هم:

(وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيدِيهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)

دست مرد دزد و زن دزد را، به کيفر عملي که انجام داده‌اند، بعنوان يک مجازات الهي، قطع کنيد! و خداوند توانا و حکيم است.

سوره مائده (5): آیه 38

(الزَّانِيةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ)

هر يک از زن و مرد زناکار را صد تازيانه بزنيد.

سوره نور (24): آیه 2

یا قضیه حبس و این ها، این ها را چه کار کند؟ یعنی اگر کسی در جامعه اسلامی دزدی کرد چه کسی باید بیاید دست این را ببرد؟ اگر بخواهد حکومتی نباشد هرج و مرج خواهد شد، و همان قطع ید ساده شرط و شروطی دارد، یک سری مسائلی دارد، این جا حاکم اسلامی شرائط را معین می کند.

در غیر این صورت هر کس از دیگری عقده دارد به او یک اتهام سرقتی می زند که این سارق است و من می خواهم طبق آیه قرآن دستش را ببرم، دیگر سنگی روی سنگ بند نمی شود (الزَّانِيةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ) این ها را می خواهید چه کار کنید؟

همچنین ده ها آیات دیگر که این ها آیات حدود و دیات است، این ها را ان شاء الله مفصل عرض خواهیم کرد؛ پس در این دو تا آیه کاملا مشخص است که ارتباط به اصل دین است، به اصل ایمان است.

پرسش:

استاد! در اصل دین اکراهی نیست می گوید نمی خواهم مسلمان بشوم

پاسخ:

مسلمان نشود! چه کار کنیم؟! البته آن روز هم یکی از بزرگواران یک اشکالی کرد من جواب دادم که ما از آن طرف هم داریم:

 (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يعْمَلُونَ بَصِيرٌ)

و با آنها پيکار کنيد، تا فتنه [= شرک و سلب آزادي‌] برچيده شود، و دين (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداري کنند، (خداوند آنها را مي‌پذيرد؛) خدا به آنچه انجام مي‌دهند بيناست.

سوره انفال (8): آیه 39

 این آیات را هم ما داریم، تنها فقط (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) نیست، این ها را باید ما کنار هم بیاوریم، آیات جهاد می گوید آن هایی که دارند فتنه گری می کنند، آیه داریم (وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّه‏)؛ ان شاءالله آیات جهاد را ما مفصل مطرح می خوانیم و پیام تک تک آیات جهاد را مطرح می کنیم.

 البته آن دفعه هم ما از علمای اهل سنت در رابطه با آیه (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ)  خواندیم.

(وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ)

و تو مأمور به اجبار آنها (به ايمان) نيستي.

سوره ق (50): آیه 45

تو نمی توانی مردم را مجبور به دین کنی، بسیاری از علمای اهل سنت گفتند این آیه به آیات قتال نسخ شده است.

 یک تعبیر خوبی حاج آقای مکارم در تفسیر نمونه دارد می گوید این آقایانی که می گویند آیات انذار و تبشیر نسخ شده است و همین طور آیه (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ) به آیات قتال و آیات جهاد نسخ ض شده است، بحث انذار و تبشیر زمان پیامبر بوده است، زمان ائمه بوده است، الان هم هست. ایشان می گوید:

«وما أعظم هذا الاشتباه فرسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) مارس عملية التذكير والتبليغ منذ الوهلة الأولى للبعثة الشريفة واستمر على هذا النهج حتى آخر لحظة من حياته الشريفة المباركة، ولم تتوقف العملية عن الممارسة من بعده، حيث قام بهذه المهمة الأئمة ( عليهم السلام ) والعلماء من بعدهم، حتى وصلت ليومنا وسوف لن تتوقف بإذن الله تعالى، فأي نسخ هذا الذي يتكلمون عنه...»

الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل؛ نويسنده : الشيخ ناصر مكارم الشيرازي، ج20، ص163- 165

چه اشتباه بزرگی کردند این آقایان که آمدند گفتند (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ) به آیات قتال نسخ شده است. الامثل في تفسیر الکتاب، جلد 20، صفحه 163 تا 165.

پرسش:

چرا بگوییم نسخ شده است، بگوییم شأن نزول دیگری دارد.

پاسخ:

در رابطه با آیه (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ) من از علما و مفسرین شیعه بحث نسخ ندیدم ولی در این بحثی که تازه می خواهیم شروع کنیم

(لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ)

تو سلطه‌گر بر آنان نيستي که (بر ايمان) مجبورشان کني

سوره غاشیه (88): آیه 22

تعداد زیادی از مفسران شیعه هم گفتند این آیه نسخ شده است.

شیعه ها هم دارند. از شیعه ها در (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ) من ندیدم، نمی گویم نیست، بنده تمام تفاسیری که طرحش قابل استناد است و می شود روی آن حساب باز کرد تمام این ها را به دقت دیدم در آن جا ندیدم که بحث نسخ آمده باشد (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ).

 در مورد آیه (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ) دیدم تعدادی از بزرگان شیعه و از مفسران خیلی جلیل القدر این ها گفتند این آیه به آیات قتال و آیات جهاد نسخ شده است. یک مقداری نقل قولی می شود و بعد یک جمع بندی خواهیم کرد.

 در رابطه با آیه دومی که این ها خیلی روی آن مانور می دهند، سوره غاشیه آیه 21 تا 24 است، آقایان اگر ترجمه این آیه را هم مطالعه کنند می بینند با آنچه که آقایان استدلال می کنند و حرف می زنند آیه آن را نفی می کند، کاملا متفاوت است. آقایان اصلا توجه ندارند.

(فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ* لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ*إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ)

پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده‌اي! تو سلطه‌گر بر آنان نيستي که (بر ايمان) مجبورشان کني،مگر کسي که پشت کند و کافر شود.

سوره غاشیه (88): آیه 21-22-23

(إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ) این استثناء چه است؟ استنثناء متصل است یا منقطع است؟ اگر استثنا متصل است، اصل هم در استثنا متصل بودن است نه منقطع. یعنی تو سلطه نداری مگر آن کسانی که به دین پشت می کنند و کفر می ورزند، یعنی بر آن ها مسلط هستی، می توانی آن ها را به دین وادار کنی.

 اصلا خود آیه مسئله را روشن می کند این آقایان فقط همان (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ) را گرفتند، قبل و بعد آیه را فراموش کردند.

 در آن جا می فرماید (أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يكُونُوا مُؤْمِنِينَ) یعنی مشخص است، (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) در اصل دین، نه در درون دین، این از آن یکی خیلی واضح تر است.

 در این جا هم مرحوم آقای طباطبایی در المیزان نکات خیلی خوبی دارد ان شاء الله من اشاره خواهم کرد، البته بعضی ها معتقدند که این استثنا منقطع است استثنای متصل نیست، ولی ظاهر آیات با توجه به آیات دیگر که ما آیات جهاد، قتال، آیات حدود و دیات داریم، اگر آن ها را کنار این آیه بگذاریم استثنا قطعا استثنای متصل است و استثنای منقطع نیست.

 یعنی تو مسلط نیستی (إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ)، حالا آن جا ان شاء الله یک بحثی خواهیم داشت که آیا اسلام جهاد ابتدایی دارد یا ندارد این یک بحث جداگانه ای است.

پرسش:

ظاهر آیه چه می خواهد بگوید؟

پاسخ:

ظاهر آیه می گوید تو مسلط نیستی که این ها را مجبور بر قبول دین کنی، این ها این طور معنا می کنند، (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ) همه آوردند که:

«لیس لک أن تجبر الناس»

نمی توانی مجبور کنی (إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ)، آن کسانی که رویگردان شدند، یعنی لجاجت دارند و کفر ورزیدند بر آن ها مسلط هستی.

(يا أَيهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ)

اي پيامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگير! جايگاهشان جهنم است؛ و چه بد سرنوشتي دارند!

سوره توبه (9): آیه 73

(وَإِنْ نَكَثُوا أَيمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ينْتَهُونَ)

و اگر پيمانهاي خود را پس از عهد خويش بشکنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان کفر پيکار کنيد؛ چرا که آنها پيماني ندارند؛ شايد (با شدت عمل) دست بردارند!

سوره توبه (9): آيه 12

پرسش:

آن ها را می توانیم اجبار کنیم؟

پاسخ:

بله آیه این را دارد می گوید، من در مقام نتیجه نیستم، عرضم غیر از این است که الان دارم می گویم. من می گویم این آقایان که دارند استدلال می کنند و مدام شعار می دهند (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ) که نمی توانی مردم را به دین مجبور کنی، توجه به حتی ظاهر آیه ندارند.

پرسش:

بیشتر جنگ های همین طوری با کفار بود.

پاسخ:

بله، این که ایات (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ*إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ) با آیات جهاد و قتال، آیات حدود، دیات و غیره این تولی به داخل بر می گردد، کفر به خارج بر می گردد.

 تولی یعنی کسی آمده است اسلام را پذیرفته است ولی از آن طرف می گوید می خواهم آزاد باشم زنا و دزدی کنم، قرآن می گوید نه، تو بر او مسلطی، این که تولی کرده است و و از اسلام روی گردانده بعد از قبول اسلام، رفته زنا کرده است، دزدی کرده است، شما می توانید دستش را قطع کنید می توانید حد جاری کنید.

 تولی برای داخل و کفر برای خارج است، ظاهر آیه این است؛ یعنی اگر کسی بخواهد ترجمه آیه را نگاه کند، ترجمه آیه به این چیزی که آقایان دارند می گویند که ما حجاب اجباری نداریم به دلیل (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ) اصلا هیچ ارتباطی ندارد.

پرسش:

آیه بعد می گوید

(فَيعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ)

که خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مي‌کند!

سوره غاشیه (88): آيه 24

پاسخ:

(فَيعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ) این را هم آقایان آوردند عذاب اکبر در دنیا با جهاد است، در آخرت با آتش جهنم است.

 آن آیه شریفه هم است:

(فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْي فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يعْلَمُونَ)

پس خداوند خواري را در زندگي اين دنيا به آنها چشانيد، و عذاب آخرت شديدتر است اگر مي‌دانستند.

سوره زمر (39): آیه 26

(الْخِزْي فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) جهاد و کشتن این ها است.

پرسش:

استاد! ضمیر در (علیهم) به کجا بر می گردد؟ اگر به مومنین برگردد که سلطه ندارد.

پاسخ:

به مؤمنین هم اگر برگردد

(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.

سوره احزاب (33): آیه 6

شما سلطه از این بالا تر می خواهید؟

«(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ في أمر الدنیا والدین»

اتفاق اهل سنت و شیعه است.

پرسش:

ابلاغ...

پاسخ:

ابلاغ یک بحثی است. ابلاغ در دو مرحله است، ابلاغ برای ورود به دین، بلاغ برای عمل به دین، هر دو هم هست، این ابلاغ شکی نیست که پیامبر تکلیفش این بوده است؛ ولی آیا غیر از ابلاغ در اسلام الزامی در درون دین هم است اگر کسی آمد لخت و عریان در خیابان قدم زد، شارع مقدس این را همین طور رها می کند؟

آقا می خواهد بیاید در خیابان بگوید من آزاد هستم وسط خیابان به زن و بچه مردم تعرض کند، آیا آزاد است؟ همچنین چیزی نیست. نه تنها در اسلام، حتی در قوانین امروز دنیا به آن آزادی نمی دهند.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها