2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
ولادت و طول عمر حضرت مهدی علیه السلام
کد مطلب: ١٥٥١٤ تاریخ انتشار: ٢٨ بهمن ١٤٠٢ - ١٥:٣٢ تعداد بازدید: 1164
خارج فقه الحکومه » فقه
ولادت و طول عمر حضرت مهدی علیه السلام

(جلسه هفتاد و پنجم - 15 12 1401)

  درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه هفتاد و پنجم - 15 12 1401)

موضوع:  ولادت و طول عمر حضرت مهدی علیه السلام  

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

...در کتاب منتخب الاثر، 271 روایت آورده است:

«الْأَئِمَّةُ إثْنَا عَشَر»

همان خلفائی اثنا عشر، 271 روایت از کتب شیعه و سنی، 40 روایت آورده است

«عَدَدُهُمْ عَدَد نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیل‏»

من جمله همان روایتی است که عبد الله بن مسعود می گوید کوفه آمده بودم از من سوال کردند: آیا سوال کردید پیامبر خلفایش چند نفر بود؟ گفتم من هم وقتی آمدم اولین شما این را از من سوال کردید، بله ما هم سوال کردیم، پیامبر فرمود «بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ»

«نَحْنُ عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ نَعْرِضُ مَصَاحِفَنَا عَلَیْهِ إِذْ قَالَ لَهُ فَتًى شَابٌّ هَلْ عَهِدَ إِلَیْکُمْ نَبِیُّکُمْ (صلی الله علیه واله وسلم)  کَمْ یَکُونُ مِنْ بَعْدِهِ خَلِیفَةٌ قَالَ إِنَّکَ لَحَدَثُ السِّنِّ وَ إِنَّ هَذَا شَیْ‏ءٌ مَا سَأَلَنِی عَنْهُ أَحَدٌ مِنْ قَبْلِکَ نَعَمْ‏ عَهِدَ إِلَیْنَا نَبِیُّنَا (صلی الله علیه واله وسلم) أَنَّهُ یَکُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ ..»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: اسلامیه، ج1، ص67

ایشان 133 روایت آورده است:

«الْأَئِمَّةُ إثْنَا عَشَر أوَّلُهُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ»

91 روایت آورده است:

«أوَّلُهُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ وآخِرُهُمُ المَهْدی»

94 روایت آورده است:

«الْأَئِمَّةُ إثْنَا عَشَر آخِرُهُمُ المَهْدی»

139 روایت آورده است:

«الْأَئِمَّةُ إثْنَا عَشَر تِسْعَةً مِنْهم وُلْدِ الْحُسَیْن»

یعنی 139 روایت. این که وهابی های خبیث حتی بعضی ها می گویند حضرت مهدی از فرزندان امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) هست ایشان 139 روایت از شیعه و سنی آورده است که آن حضرت از اولاد امام حسین علیه السلام است.

107 روایت آورده است:

«الْأَئِمَّةُ إثْنَا عَشَر تِسْعَةً مِنْهم وُلْدِ الْحُسَیْن تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ»

پنجاه روایت آورده است که در آن ها نام ائمه از حضرت امیر تا حضرت ولی عصر برده شده است، در پنجاه روایت. ما از (همه) این ها حدود 300 روایت را انتخاب کردیم و این ها را بررسی سندی کردیم، و مفصل رویش کار کردیم. مجموع این ها 925 روایت می شود، یعنی 925 روایت در کتب شیعه و سنی داریم که رسول اکرم از حضرت امیر تا حضرت امام عسکری فرمودند ائمه 12 نفر هستند، «أوَّلُهُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ وآخِرُهُمُ المَهْدی»

یا اسامی این ها همه با مشخصات شان، مثل همان حدیث لوح نوشته شده است. 925 روایت کم نیست، یعنی می شود گفت که 50 تا از این تواتر است، آقایان چهار تا روایت از صحابه در فضیلت ابوبکر نقل می کنند می گویند روایت متواتر است!

 بعد ایشان در فصل دوم 49 باب دارد، درباره بشارت های ظهور  حضرت مهدی از رسول اکرم تا ائمه دیگر، روایات فراوانی نقل می کند.

درباره اینکه «مهدی از اهل بیت است» 389 روایت دارد.

در رابطه با این که از ولد امیرالمؤمنین هست. من ولد فاطمه است. من ولد الحسین 185 روایت آمده است. یا التاسع من ولد الحسین . نسبت به امام حسین خیلی روایت زیاد داریم، با توجه به شبهاتی که همان زمان هم بود که حضرت مهدی از فرزندان امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) است.

 بعد به همین شکل می آید تا درباره این که امام مهدی علیه السلام فرزند امام عسکری (سلام الله علیه) هست 146 روایت نقل می کند. این که اسم پدرش امام حسن عسکری 147 روایت است، خاتم اوصیاء هست 136 روایت.

«یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً» 123 روایت. طول عمر دارد 318 روایت، جمع این ها 5007 روایت می شود.

شما در کدام یک از موضوعات اسلامی این همه روایت دارید؟ که بیایید بگویید ما در رابطه با فلان موضوع حتی از احکام و اخلاق تا عبادات گرفته، هیچ موضوعی از موضوعات اسلامی را شما ندارید که این همه روایات در کتب شیعه و سنی و 130 نفر از علمای اهل سنت اعتراف کرده باشند.

 این ها نشان می دهد که مسئله حضرت مهدی (سلام الله علیه) از همان آغاز رسالت از زبان رسول گرامی مطرح بوده است و بنابراین بوده است که این قضیه در زبان ها باشد، حالا یک آقای ضالّ مضلّی چون عابدینی می گوید ائمه خودشان نمی دانستند امام های بعدی چه کسانی هستند! صحابه از اسامی ائمه خبر نداشتند!

کتاب نقد اصول مذهب الشیعة الاثنی عشر در جلد سوم  یک بخش مربوط به توسل است، یک بخش هم که حدود 250-300 صفحه است در رابطه با شبهات مهدویت است. جدیدترین شبهاتی که وهابیت دارند ما آن جا جواب دادیم.

 دوستان این جلد را از سایت حضرت ولی عصر دانلود بکنند و داشته باشند، به نظر من مطالعه این کتاب برای آقایان از ضروریات باشد، حتما این را ملاحظه بفرمایند. این سه جلد کتاب می توانم بگویم محصول عمر 50 ساله حوزوی ما است. هشت سال تمام به صورت گروهی روی این کتاب کار کردیم، نقد کتاب اصول مذهب شیعه اثنی عشر.

پرسش:

در بعضی از روایات است که زراره نسبت به امام صادق (علیه السلام) بی ادبی کرده است، این چه قدر درست است؟

پاسخ:

آقای خوئی (رضوان الله تعالی علیه) کسی است که مفصّل ترین جواب را در رابطه با برخی روایات مذمت زراره داده است. یک سری از روایت ها از زبان آقا امام صادق در مذمت زراره هست.

 روایت صحیح آقای خوئی نقل می کند، که حضرت به عبد الله یا عبید الله پسر زراره فرمود به پدرت سلام برسان و بگو اگر من گاهی مطلبی علیه او می گویم، می خواهم همان کاری را بکنم که حضرت خضر کرد، کشتی را سوراخ کرد تا آن را غصب نکنند، هدف من از این گونه روایات این است که حکومت احساس بکند بین من و پدرت اختلاف است.

 برخی روایاتی هم که ساخته شده است غالبا دست حکومت در کار بوده است، چرا که زراره در حقیقت یک فرد شاخصی بود که حضرت فرمود:

«رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْیَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ لَانْدَرَسَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ أَحَادِیثُ أَبِی (علیه السلام)»

الإختصاص‏؛ نویسنده: مفید محمد بن محمد (تاریخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود، ناشر: الموتمر العالمى لالفیة الشیخ المفید، ایران؛ قم: ‏1413 ق‏، ص 66

مخصوصا در حوزه فقه از زمان حضرت امیر تا زمان امام عسکری (سلام الله علیه) جزء افقه اصحاب اهل بیت و مرکز پاسخگویی به سوالات در کوفه بوده است و حوزه درسی مفصلی هم داشته است.

 لذا چه ایشان چه صفوان ابن یحیی هست چه محمد بن سنان هست، چه مؤمن الطاق هست، این ها شاخص بودند مطالبی می گویند. در رابطه این ها هم روایات جعلی زیاد داریم، و هم مذمت هایی داریم. مثلا نسبت به هشام، هشامی که امام صادق می گوید:

«نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِه‏»

یا:

«مِثْلُکَ فَلْیُکَلِّمِ النَّاس»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص168- 173،بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّة، ح4

چه قدر روایت از امام صادق در مذمت ایشان نقل کردند، این مجسّم بوده است و امام صادق لعنتش کرد. من معتقدم دوستان رجال آقای خوئی را نسبت به این افراد شاخص در عصر معصومین به ویژه عصر صادقین (علیهما السلام) مقداری ملاحظه بفرمایند خیلی خوب است.

پرسش:

(...) خود زراره دارد توهین می کند

پاسخ:

این ها را به زبان زراره بستند. شبکه های وهابی هم مفصل نقل می کنند، آمد و امام راه نداد، زراره گفت اگر ما پول آورده بودیم برای امام راه می دادند، حالا که پول نیاوردیم راه نمی دهند.

 اصلا این ها دون مقام است، برای زراره نه، برای آن هایی که خیلی کم تر از زراره هستند، این چنین تعبیری به زبان نمی آورند. اصلا خود این روایت نشان می دهد که من ساختگی هستم، ولو رواتش به ظاهر همه ثقة عن ثقة باشد.

آن هایی که جعل کردند، معمولا شما می بینید مثلا یونس بن ظبیان وقتی که می خواهد یک روایتی را نسبت بدهد می آید از افراد شاخص نقل می کند و به معصوم نسبت می دهد.

 یعنی این ها کارشان این بوده است که بیایند از افراد ثقه یا از اوثق الناس مطالبی نقل بکنند و به امام نسبت بدهند، هم جایگاه امام را در میان مردم مخدوش کنند و هم مردم را از اطراف امام پراکنده کنند.

ما یک کلیاتی داریم که حضرت فرمودند، هر روایتی از ما بود بر خلاف آن چه که «اشتهر بین اصحابنا» این ها را شما قبول نکنید. از روایاتی بود که مخالف قرآن بود، مخالف سنت قطعیه بود، قبول نکنید. چقدر روایت در این زمینه داریم؟ روایتش را من دیروز هم خواندم که امام صادق فرمود:

«إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ صِدِّیقُونَ لَا نَخْلُو مِنْ کَذَّابٍ یَکْذِبُ عَلَیْنَا وَ یُسْقِطُ صِدْقَنَا بِکَذِبِهِ عَلَیْنَا عِنْدَ النَّاس»

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسین بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج‏9، ص90

هر کدام از اهل بیت (علیهم السلام) از خود حضرت امیر گرفته که گرفتار این کذابین بودند تا به امام عسکری (سلام الله علیه) برسد مثل جعفر کذاب، یا این که می گویند توبه کرده است و می گویند جعفر تواب، هر کدام از ائمه (علیهم السلام) گرفتار این افراد بودند.

 عرض کردم ما باید در رجال صاحب نظر باشیم، تا زمانی که ما در رجال خودمان مجتهد ولو مجتهد متجزی نباشیم استفاده از روایات در تمام حوزه ها؛ حوزه تفسیری باشد، تاریخی باشد، فقه باشد، اصول باشد، عرفان باشد، حتی در اخلاق! جای تأمل دارد.

شاید 15-20 تا روایت از ابو ربیع شامی داریم که به امام صادق (سلام الله علیه) نسبت می دهند که در مورد بعضی از قبایل فرمایشاتی دارد.

«وَ لَا تُسَاکِنُوا الْخُوزَ- وَ لَا تُزَوِّجُوا إِلَیْهِمْ فَإِنَّ لَهُمْ عِرْقاً یَدْعُوهُمْ إِلَى غَیْرِ الْوَفَاءِ»

تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج15، ص132

در خوزستان زندگی نکنید. یا با شمالی ها ازدواج نکنید

«لَا تُنَاکِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَیْرِ الْوَفَاءِ»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج5، ص353، بَابُ مَنْ کُرِهَ مُنَاکَحَتُهُ مِنَ الْأَکْرَادِ وَ السُّودَانِ وَ غَیْرِهِم ‏، ح3

تمام این قضایایی که نقل می کنند اصلا ساحت مقدس امام بری از این ها است، یعنی خود روایت را که ما می بینیم بر خلاف قرآن است، قرآن می گوید:

(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ)

گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.

سوره حجرات (49): آیه 13

یا روایت داریم:

«وَ لَیْسَ لِعَرَبِیٍّ عَلَى عَجَمِیٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى‏»

تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله علیه و آله)؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: جامعه مدرسین، ص34

آن وقت ما این طور روایاتی برداریم بسازیم. یا مثلا شما ملاحظه بفرمایید درباره قزوین ما چه گفته اند!

کتاب التدوین فی اخبار قزوین، روایاتی آورده است. در رابطه با فضائل مکه ما این چنین روایاتی نداریم!

«من بات لیلة بقزوین على قدر فواق ناقة بعث الله تعالى من کل سمآء سبعین ألفا من الملائکة مع کل ألف ملک دفتر من نور وأقلام من نور یستمدون من نهر من نور یکتبون ثوابه إلى ینفخ فی الصور»

التدوین فی أخبار قزوین؛ اسم المؤلف: عبد الکریم بن محمد الرافعی القزوینی الوفاة: 623 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1987م، تحقیق: عزیز الله العطاری، ج1، ص19

هر کسی یک شب قربة الی الله در قزوین بخوابد «بعث الله تعالى من کل سمآء سبعین ألفا من الملائکة مع کل ألف ملک دفتر من نور»!!

در رابطه با مکه و کربلا این چنین روایتی دارید؟ حالا کربلا مختصّ شیعه هست، ولی در رابطه با مکه چه؟

 یا مثلا دارد:

«عن ابن مسعود عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه قال: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُخْتَمَ لَهُ بِالشَّهَادَةِ وَالسَّعَادَةِ فَلْیَشْهَدْ بَابَ قُزْوِین»

التدوین فی أخبار قزوین؛ اسم المؤلف: عبد الکریم بن محمد الرافعی القزوینی الوفاة: 623 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1987م، تحقیق: عزیز الله العطاری، ج1، ص14

این طور روایت زیاد است، الی ما شاء الله از این ها هست،

پرسش:

استاد شاید قزوین دیگری را می گوید!

پاسخ:

ما قزوینی غیر از این قزوین نمی شناسیم، و حال آن که که من شهر های زیادی رفتم، دو تا شهر نسبت به علماء احترام زیادی دارند، یکی تویسرکان که یک سال از طرف آیت الله العظمی گلپایگانی در آن جا بودیم، خیلی مردم شریف و روحانی دوست دارد.

 یکی هم شهر قزوین است، من کم دیدم دیگر شهرها از نظر تدین و علاقه به روحانیت، مثل این دو شهر باشند.

 ما دو سال بیشتر در حوزه علمیه قزوین نبودیم، ما در سال 47-48 قم آمدیم، ولی شما معجم البلدان حموی را ببنید، دو تا از شهرهای ایران را یاد می کند که این ها در زمان بنی امیه نسبت به سبّ امیر المؤمنین مقاومت کردند.

 یکی زابل هست، حاکمش گفت به علی ناسزا بگویید گفتند نمی گوییم، گفت پس شما باید جریمه بدهید، ماهیانه فلان مبلغ را باید به حکومت بدهید، گفتند می دهیم. بعد دید که نمی شود، گفت هر کس به علی (سلام الله علیه) ناسزا نگفت ما زنش را می آوریم خیابان سرش را جلوی مردم می تراشیم! گفتند ما حاضریم سر زنهای ما تراشیده بشود ولی به امیرالمؤمنین ناسزا نمی گوییم.

 خدا بیامرزد آقای دوانی یک کتاب کوچکی دارد، دفتر تبلیغات چاپ کرده است، به نام ابر مردان سیستان، یک کتاب کوچکی است که در آن جا مفصل آورده است.

 دوم قزوین است می گوید حاکم قزوین بالای منبر رفت در مسجد جامع گفت که به علی ناسزا بگویید، مردم نگفتند، دوباره تکرار کرد، سه مرتبه تکرار کرد، مردم ناسزا نگفتند، خودش بالای منبر شروع کرد به امیرالمؤمنین ناسزا گفتن، مردم ریختند بالای منبر تکه تکه اش کردند!

از این طرف هم این مسائل می آید، یعنی مشخص است، آن کسانی که این چنین مسائلی دارند می سازند یک اهداف شومی پشت قضیه هست، و گرنه چطور شد این همه شهر در ایران، قم، کاشان، اصفهان و در عراق این همه شهر های مقدس، در عربستان سعودی، مدینه منوره، مکه مکرمه، تمام این فضیلت ها آمد در قزوین جمع شد؟!

مشخص است که یک سیاست هایی بوده است، حکومت ها با این ها بازی می کردند از قول نبی مکرم، از قول امام صادق (سلام الله علیه) عبارت هایی را نقل می کردند.

 حتی مثلا یک عبارت دارد از قول عایشه، خیلی عجیب است، می گوید:

«عن عائشة قالت سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: ترک قزوین حسرة وأتیانها برکة والجنة إلى أهلها مسرعة»

التدوین فی أخبار قزوین؛ اسم المؤلف: عبد الکریم بن محمد الرافعی القزوینی الوفاة: 623 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1987م، تحقیق: عزیز الله العطاری، ج1، ص18

می گوید هر کسی که قزوین نرود فردای قیامت حسرت می کشد که چرا من قزوین نرفته بودم! از قول عایشه هم نقل است. اصلا متن روایت داد می زند که من دروغ هستم، سندش از جبرئیل، میکائیل، اسرافیل عن الله هم که باشد، مشخص است که تمام این ها ساختگی است، یا مثلا همان:

«یَا أَبَا الرَّبِیعِ لَا تُخَالِطُوهُمْ فَإِنَّ الْأَکْرَادَ حَیٌّ مِنْ أَحْیَاءِ الْجِنِّ کَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطُوهُمْ.»

 الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج5، ص158، بَابُ مَنْ تُکْرَهُ مُعَامَلَتُهُ وَ مُخَالَطَتُه‏، ح2

این طور روایت ها آمده است، و من بارها گفته ام، این حدیث شریف من بلغ و تسامح در ادله سنن، باعث شده است که بعضی از این احادیث در کتاب های فقهی ما وارد شده است.

 من یادم هست سال 49-50 خدمت آقای اشتهاردی که خدا ایشان را بیامرزد در همین فیضیه، روبری همین مدرس آن جا ما لمعه می خواندیم، ایشان فتوای مرحوم شهیدین و این روایت را خواند، ما آن زمان بچه طلبه بودیم، من گفتم هزار بار به قرآن قسم می خورم که این روایت دروغ است.

 امام رضا علیه السلام می فرماید: تا آن نوکری که در اصطبل کار می کند کنار سفره نیاید من لب به غذا نمی زنم. یا امام علیه السلام دارد می رود، جزامی ها کنار جاده نشسته اند تعارف می کنند بفرمایید غذا، حضرت از مرکب پیاده می شود، کنار آن ها می نشیند و با آن ها غذا می خورد.

 امیرالمؤمنینی که می گوید از همین غذایی که برای من دادید برای قاتل من هم ببرید، آن وقت این بزرگواران این طور احادیث داشته باشند؟! برای طرد قبایل، برای طرد بعضی از شهرستان ها. اصلا این را عقل نمی پذیرد.

 عرض کردم سندش، سند اعلایی فوق بشری باشد، عن جبرئیل، عن میکائیل، عن اسرافیل عن عزرائیل، عن اللوح، عن القلم، عن الله تبارک و تعالی!  مورد قبول نیست.

پرسش:

استاد از این منظر نگاه بکنیم، یک مدح هایی درمورد کارهای مردم قزوین بوده است، ولی برای این که کار هایشان را تخریب کنند این ها را درست کردند و می گویند.

پاسخ:

بله من هم همین را عرض می کنم، این چنین مسائلی بوده است، به خاطر آن آمدند این چنین احادیثی جعل کردند. آن وقت صاحب کتاب التدوین فی اخبار قزوین عبدالکریم رافعی از اعیان قرن 6، از علمای اهل سنت است یک آدم علقه مضغه نیست، از علمای دست سوم، چهارم نیست.

 شما بروید شرح حال خود رافعی را ببینید، از اعیان اهل سنت است، این می آید این مطالب را می آورد. البته مطالب خوب در کتابش زیاد دارد. علما، روات، بزرگانی که از قزوین بودند، خدمات زیادی کردند، راویانی که بوده است، ولی آمده است تمام تلاشش را در همین 10-15 صفحه جلد اول قرار داده و یک چنین مطالبی را آورده است و این مطالب باعث می شود انسان به مطالب دیگر این کتاب رغبت پیدا نکند.

 یک فردی می آید همین روایت را می خواند یقین می کند که این روایت ساختگی است، همین اندازه در روحیه اش ایجاد شد که این آقا آمده است این چنین روایاتی آورده است به دیگر به روایات درستش هم توجه نمی کند.

 لذا من عرض کردم ما غیر از بحث رجال، غیر از بحث فقه الحدیثی باید یک شمه سیاسی-اجتماعی روایی هم داشته باشیم؛ مسائل سیاسی و اجتماعی، عصر نبوت، عصر ائمه، عصر بنی امیه و بنی العباس -خدا بنی امیه و بنی العباس را بلا استثنا لعنت کند-. این جو سیاسی و اجتماعی کاملا دست آدم بیاید. بعضی وقت ها انسان بالای منبر می رود یک مطلبی را نقل می کند یا در یک مقاله ای و یا در یک کتابی مطلبی را نقل می کند، و همین باعث ضلالت عده زیادی می شود.

لذا

«اذا فسد العالم فسد العالم»

از این باب است.

«یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ.»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص47

به خاطر همین قضیه است. لذا من از دوستان تقاضا دارم، هم روی مسئله علم رجال خیلی کار بکنند، یعنی خودشان در رجال صاحب نظر باشند، مقلد نباشند و هم روی هم درایة الحدیث، فقه الحدیث، هم از نظر مسئله شمّ فقاهتی حدیث، و هم شمّ صدور حدیث تقیّتا أو غیر تقیّتا، یا از نظر بحث سیاسی و اجتماعی مضمون حدیث، این ها کمک می کند که انسان کاملا احادیث جعلی و غیر جعلی دریابد.

پرسش:

استاد درمورد عمر حضرت خضر، یک روایتی است و من منبعش را ندیدم دارد خدای متعال به خاطر اتمام حجت بر مردم درمورد امام زمان (علیه السلام) به حضرت خضر عمر طولانی داده است. از آن موقع تا الان حضرت خضر 6000 سال عمر دارد به خاطر این که اتمام حجت بکند بر مردم آخر الزمان درمورد عمر طولانی امام زمان ایشان را گذاشته که ببینید ایشان عمر طولانی را دارد.

پاسخ:

ما روایت داریم:

«مَثَلُهُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ (علیه السلام) وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی الْقَرْنَیْنِ وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه‏»

کمال الدین و تمام النعمة، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏2، ص 384

این متن روایت معصوم است،

و لذا روی مهدویت عزیزان یک مقداری بیشتر کار کنند، فایلی هم که من خدمت آقایان دادم، یک نکته ای هست در همان فایلی که فرستادم در آن جا هست ما روایات مفصلی داریم:

«الْمَهْدِیُّ خَلِیفَةُ اللَّه»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج36، ص234

خیلی نکات ظریفی در آن است. سنن ابن ماجه، که می گوید رایات سود و سیاهی که از طرف مشرق آمد

«فإذا رَأَیْتُمُوهُ فَبَایِعُوهُ وَلَوْ حَبْوًا على الثَّلْجِ»

«حَبْوًا على الثَّلْجِ» دو تا معنا دارد یا سینه خیز بر روی برف، یا با پای برهنه بر روی برف راه بروید.

«فإنه خَلِیفَةُ اللَّهِ الْمَهْدِیُّ»

سنن ابن ماجه؛ اسم المؤلف: محمد بن یزید أبو عبدالله القزوینی الوفاة: 275، دار النشر: دار الفکر - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج2، ص1367

«فی الزوائد هذا اسناد صحیح رجاله ثقات»

حاکم نقل کرده گفته:

«هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین»

المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج4، ص510، ح8432

حاکم آورده است، ابن کثیر آورده است، همه آقایان این عبارت را آوردند، بعد جالب این است:

«إذا رأیتم الرایات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولو حبوا فإن فیها خلیفة الله المهدی هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه»

المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج4، ص547، ح8531

در مسند احمد که می گوید این پرچم هایی که از طرف خراسان می آید

«إذا رَأَیْتُمُ الرَّایَاتِ السُّودَ قد جَاءَتْ من قِبَلِ خُرَاسَانَ فَائْتُوهَا فان فیها خَلِیفَةَ اللَّهِ المهدی»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج5، ص277

مقدسی دارد:

«إذا رأیتم الرایات السود من قبل خراسان فاستقبلوها مشیا على أقدامکم لأن فیها خلیفة الله المهدی»

البدء والتاریخ؛ اسم المؤلف: وهو المطهر بن طاهر المقدسی الوفاة: 507هـ، دار النشر: مکتبة الثقافة الدینیة – بورسعید، ج2، ص174

یک مطلبی است خوب این را دقت بفرمایید، ناصر الدین البانی، این خبیث می آید یک عبارتی را از یک خبیث تر از خودش، ابن تیمیه، نقل می کند، در سلسله الاحادیث الضعیفه که 10-12 جلد است، در مجلد اول صحفه 195 این روایت را نقل می کند، با این که می آید می گوید سندش چنین است و چنان است دارد:

«وهذه الزیادة خلیفة الله لیس لها طریق ثابت»

با این که تمام این سندهایی که قبلا آورده بود همه را می گوید

«إسناده صحیح»

ذهبی گفته است صحیح است، حاکم نیشابوری گفته صحیح است. می گوید ما این را نمی توانیم قبول کنیم:

«لا یجوز فی الشرع أن یقال فلان خلیفة الله»

ما نمی توانیم بگوییم فلان آقا خلیفة الله است.

«لما فیه من ایهام ما لا یلیق بالله تعالی من النقص والعجز»

یعنی اگر ما بگوییم فلانی خلیفه خدا است، یعنی خدای عالم عاجز است و یک خلیفه می خواهد تعیین کند. مثلا وزیر نمی تواند به همه کارهایش برسد، یک معاون معین می کند، رئیس جمهور نمی تواند یک نخست وزیر یا معاون اول معین می کند، این دلیل بر این است که او نمی تواند به همه کار ها برسد یک کس دیگری را وادار می کند که او را کمک بکند

«قد بینه ذلک فتنة الاسلام بن تیمیة لعنه الله قال فی الفتاوی...»

شما ملاحظه بفرمایید در تفسیر المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، در ذیل آیه شریفه:

 (یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ)

ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند!

سوره ص (38): آیه 26

«یا داود إنا جعلناک خلیفة فی الأرض واستدل بعض الناس من هذه الآیة على احتیاج الأرض إلى خلیفة من الله تعالى»

المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطیة الأندلسی الوفاة: 546هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان - 1413هـ- 1993م، الطبعة: الاولى، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ج4، ص502

غزالی در احیاء العلومش دارد:

«قوله تعالى إنا جعلناک خلیفة فی الأرض إذ لم یستحق آدم خلافة الله تعالى إلا بتلک المناسبة وإلیه یرمز قوله صلى الله علیه وسلم»

إحیاء علوم الدین؛ اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالی أبو حامد الوفاة: 505، دار النشر: دار االمعرفة – بیروت، ج4، ص306

ابن ابی شیبه، استاد بخاری می گوید:

«حدثنا بن عُیَیْنَةَ عن عَمْرٍو عن أبی مَعْبَدٍ عَنِ بن عَبَّاسٍ قال َلاَ تَمْضِی الأَیَّامُ وَاللَّیَالِی حتى یَلِیَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ فَتًى لم تَلْبَسْهُ الْفِتَنُ ولم یَلْبَسْهَا قال قُلْنَا یا أَبَا الْعَبَّاسِ تَعْجَزُ عنها مَشْیَخَتُکُمْ وَیَنَالُهَا شَبَابُکُمْ قال هو أَمْرُ اللهِ یُؤْتِیه من یَشَاءُ»

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی الوفاة: 235، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج7، ص513، ح 37641

تمامی این روایات می گوید مهدی خلیفة الله است.

 یا:

«فبایعوه فان فیها خلیفة الله المهدی»

نه یک روایت بلکه ده -دوازده تا روایت با سند صحیح.

پرسش:

منظورشان مهدی شیعه است یا منظور مهدی اهل سنت است؟

پاسخ:

فرق بین ما و اهل سنت در این هست، ما قائل به مهدویت شخصی هستیم، آن ها قائل به مهدویت نوعی هستند.

 ما که 128 تا از این ها را آوردیم که می گوید حضرت مهدی به دنیا آمده است، و طول عمر هم دارد، حتی بعضی از این ها حالا در همان فایلی هم که خدمت دوستان فرستادم آن جا عزیزان ملاحظه می کنند که بعضی از آقایان عبارت مهدویت را آوردند که تواتر احادیث مهدویت حتی از خود ابن قیم جوزیه و بن باز و...

حتی خود آلبانی خبیث در کتاب سلسلة الاحادیث صحیحه اش می گوید، روایت در رابطه با مهدی متواتر است. حالا این مهدی همان مهدی است که در سال 255 به دنیا آمده است، این ها معتقد هستند که نه، مهدی متواتر هست ولی قبل از قیامت به دنیا خواهد آمد.

«یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا»

حضرت عیسی از آسمان می آید.

 ما از این احادیث می خواهیم سوال کنیم این همه افراد آمدند ادعای مهدویت کردند، شاید یکی از این ها مهدی ای هست که شما گفتید. در همین عربستان سعودی تا به حال دو نفر به عنوان مهدی ظهور کردند و طرفداران زیادی هم داشتند.

 یک موردش بعد از انقلاب بود (جهیمان العتیبی) آمد و بیت الله الحرام را تسخیر کرد و سپاهیانش آمدند و دولت عربستان این ها را از بین برد.

 این همه دارند ادعای امام زمانی می کنند ما از کجا بدانیم، شاید یکی از این ها همان مهدی ای باشد که شما معتقد هستید که می خواهد به دنیا بیاید.

 این که این مهدی تا به حال به دنیا آمده است، یا به دنیا خواهد آمد، شما چه دلیل و قرینه ای دارید که این مهدی واقعی است یا مهدی دروغی، دلیل شما چیست؟ می توانید تشخیص بدهید؟ !

سوالاتی هم که خود ما در شبکه ها و در فضای مجازی از این وهابی ها پرسیدیم، تا به حال جواب درست و حسابی به ما نتوانستند بدهند که تشخیص مهدی راستین با مهدی دروغین چیست؟ هیچ چیزی ندارند.

 اما در قضیه حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) 318 تا روایت از شیعه و سنی داریم که دارای عمر طولانی است. 318 تا روایت کم روایتی نیست. از بین این ها 50 تا روایت هم صحیح باشد، این مشخص است که دارای یک عمر طولانی است، مثل قضیه حضرت خضر، قضیه الیاس، قضیه حضرت عیسی، چهار تا از انبیاء هستند اهل سنت معتقد هستند که این ها در قید حیات هستند. ادریس، الیاس، خضر و حضرت عیسی هستند. و قاطعانه تواتر هم دارند بر احیاء این چهار پیامبر، خداوندی که حضرت خضر را چند هزار سال عمر داده است، آیا عاجز هست به حضرت مهدی 1000 سال یا 2000 سال عمر بدهد؟

یک نفر از علمای اهل سنت است که می گوید: خدا به شیطان چندین هزار سال عمر داده است، آیا این خدا عاجز است به حضرت مهدی هزار سال یا دو هزار سال عمر بدهد؟

«والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها