2024 April 30 - سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
اسامی و مقام ائمه اطهار علیهم السلام
کد مطلب: ١٥٤٩٩ تاریخ انتشار: ٢٧ خرداد ١٤٠٢ - ١٥:٥٤ تعداد بازدید: 709
خارج فقه الحکومه » فقه
اسامی و مقام ائمه اطهار علیهم السلام

(جلسه شصت و یکم - 16 11 1401)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه شصت و یکم - 16 11 1401)

موضوع:  اسامی و مقام ائمه اطهار  علیهم السلام

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

تا ولایت ائمه اطهار علیهم السلام محکم اثبات نشود و شبهات آن جواب داده نشود بحث از ولایت فقیه هم ناقص است. شما همین کتاب «نقد ولایة الفقیه» محمد مال الله را ببینید. یا  «نظریة السلطة فی الفقه السیاسی الشیعی» این دو کتاب را مخالفین نوشته اند. بحث مهدویت را زیر سوال برده بعد ولایت فقیه را زیر سوال برده اند.

پرسش:

استاد! آیا در زمان غیبت وجه فقهی داریم که به جای حدود از تعزیرات استفاده کنیم؟

پاسخ:

نه! حدود جای خودش را دارد و تعزیرات هم جای خودش را دارد.

پرسش:

الان سنگسار انجام نمی دهند

پاسخ:

آن حکم ثانوی است که الان سنگسار باعث می شود وهن برای شریعت بیاید. مثلا اوایل انقلاب در زمان امام یک لایحه ای در مجلس رفت که ما طبق قانون باید از اهل کتاب جزیه بگیریم، بعد پاپ اعظم اعلام کرد اگر در ایران از مسیحیان جزیه بگیرید ما هم در تمام دنیا از مسلمان ها جزیه می گیریم! امام دستور داد کل لایحه از مجلس بیرون رفت، این ها احکام ثانوی است نه این که بخواهد تبدیل بشود. الان رجم در حقیقت چهره اسلام را در جهان وارونه نشان می دهد ما نمی توانیم همچنین کاری بکنیم.

پرسش:

مواردی مثل قطع ید و  برخی دیگر احکام به ظاهر خشن هم همین طور است، از منظر جهانی بد جلوه داده می شود.

پاسخ:

به این ها احکام ثانویه بار می شود نه این که جایگزین بشود، احکام ثانویه به این معناست که اگر معذور باشیم از اجرای یک حکمی فقیه با توجه به ولایتی که دارد، حکم ثانویه می دهد. ولایت مطلقه فقیه یک موردش همین است. این از لوازم ولایت مطلقه است که یک حکمی که در قرآن هم ثابت است می بیند مصالح اسلام اقتضا می کند این حکم اجرا نشود این حکم یا تعطیل بشود یا حکم دیگری جایگزین بشود. مثل حج که تعطیل شد، یا دیگر مسائلی که دستور می دهد باید تعطیل بشود.

پرسش:

بحث جرم بین اقرار مجرم و اثبات آن با شهود متفاوت است. در صورت اقرار قاضی مخیر است.

پاسخ:

آن که تابع احکام است، آن را  ما در روایات داریم بحث روایات، حکم ثانوی نیست فرمایشی که اقایان دارند اصلا به طور کلی در آن جا «تدرأ الحدود بالشبهات»؛ حاکم دستش باز است که اگر با اقرار بود می تواند اجرا کند و می تواند عفو بکند. در این مورد روایت داریم.

پرسش:

در جامعه سوال می کنند چرا حدود اجرا نمی شود؟

پاسخ:

عرض کردم همان فرمایش امام است که بیاید چهره دین را در سطح بین الملل موهن جلوه بدهد . آیه قرآن است ؛ مسلمان ها به رسول اکرم می گفتند (رَاعِنَا)

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید نگویید راعنا و بگویید انظرنا و [این توصیه را] بشنوید و [گر نه] کافران را عذابی دردناک است

سوره بقره (2): آیه 104

(مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَینَا وَاسْمَعْ غَیرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِی الدِّینِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَکَانَ خَیرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلَا یؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا)

برخی از آنان که یهودی‏اند کلمات را از جاهای خود برمی‏گردانند و با پیچانیدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دین [اسلام با درآمیختن عبری به عربی] می‏گویند شنیدیم و نافرمانی کردیم و بشنو [که کاش] ناشنوا گردی و [نیز از روی استهزا می‏گویند] راعنا [که در عربی یعنی به ما التفات کن ولی در عبری یعنی خبیث ما] و اگر آنان می‏گفتند شنیدیم و فرمان بردیم و بشنو و به ما بنگر قطعا برای آنان بهتر و درست‏تر بود ولی خدا آنان را به علت کفرشان لعنت کرد در نتیجه جز [گروهی] اندک ایمان نمی‏آورند.

سوره نساء (4): آیه 46

(رَاعِنَا)؛ یعنی ما را مراعات کن.

یهودی ها می گفتند مسلمان ها به پیامبر می گویند ما را بچران! کلمه راعنا هم به معنای مراعات است و هم به معنای چراندن است. خدای عالم فرمود (لَا تَقُولُوا رَاعِنَا)؛ بل (وَقُولُوا انْظُرْنَا) شما این حرف را نزنید که این ها سوء برداشت می کنند.

این در حقیقت یک قاعده کلی می شود، اگر یک حکمی بیاید موجب سوء برداشت دیگران بشود حاکم اسلامی طبق این آیه می تواند جایگزین کند و به جای آن حکم دیگری را قرار دهد که موجب وهن شریعت نشود.

یعنی این آیه یک نکته خیلی ظریفی دارد و می تواند یک قاعده کلی برای ما باشد (لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا)؛ آن ها هم نظرشان از راعنا انظرنا بود ولی چون یک لفظی بود معانی دیگری داشت یهودی ها مسلمان ها را تحقیر می کردند که بله مردم گاو و گوسفند شدند و می روند به پیامبر می گویند  ما را بچران!

پرسش:

اقرار قوی تر از این است که بیاید با شهود و یا از راههای دیگر ثابت بشود

پاسخ:

اقرار اینگونه است که فردی می آید خودش اعتراف می کند برای این که از گناه پاک بشود؛ یعنی نشانگر صفای دل او است. نشانگر این است که واقعا از خدا ترسیده همچنین کاری کرده در این جا خدای عالم به خاطر اینکه این شخص ترسیده و قلبش نرم شده به حاکم اجازه داده که ببخشد.

اما در رابطه با شهود نه! این فرد زیر بار نمی رفت، شهود می آیند شهادت می دهند و این مسئله بر خلاف نظر قلبی متهم است.

پرسش:

الان دوربین ها  و پزشک قانونی از باب اقرار می بینند.

پاسخ:

در این موارد فیه کلام الان صوت به هیچ وجه در دادگاه ها مورد نظر نیست؛ یعنی صوت را به هیچ وجه حجت نمی دانند. الان با توجه به این روش ها و نرم افزارهای جدیدی مثل "دیپ فیک (Deep Fake)" که آمده در استناد به فیلم هم حرف است.

با نرم افزار می آیند قیافه شما را می گذارند صوت شما را هم می گذارند لبهای تان را هم تکان می دهند هرچه او بخواهد از زبان شما بیرون می آید. دیگر با این ترفندها فیلم هم اعتبارش ساقط می شود.

این نکته را خدمت عزیزان عرض کنم جامعة المصطفی تصویب کرد که جلسه نقد عقاید آقای صفری فروشانی هر هفته در مجتمع امام خمینی (باجک) ساعت 10 تا 12 انجام بشود همه درس ها را تعطیل می کنند به عنوان یک پژوهش برای همه طلبه ها باشد.

عنوانش این است «سلسله نشست های بررسی علمی و پاسخ به شبهات.» معاونت پژوهشی مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی با همکاری گروه تاریخ اهل بیت و انجمن علمی تاریخ اهل بیت به صورت حضوری و بر خط برگزار می کند.

اولین نشست با عنوان بررسی و تحلیل محتوایی بیعت در غدیر خم همراه با پرسش و پاسخ... سه شنبه 10 الی 12 مکان سالن شهید صدر به صورت حضوری و در پایان جلسه به سه نفر از پاسخ دهندگان به سوالات طرح شده توسط استاد هدایایی به قید قرعه تقدیم می گردد.

یعنی تمام این بدبختی ها در سالهای اخیر از زمان کسروی و شریعت سنگلجی درست شد حکمی زاده به میدان آمد کتاب اسرار هزار ساله را نوشت. بعد برقعی خبیث و امثال او آمدند شبهات درون شیعی را با بهانه خرافه زدایی از مذهب مطرح کردند، یعنی تمام درد این جا است.

 این که این آقا بگوید: ما در غدیر بیعتی نداشتیم! همه این ها دروغ است عرب نسبت به نقض بیعت حساس است ! حرف های باطل و گمراه کننده ای است.

یا ایشان خیلی وقت ها می گوید من این حرفها را مطرح می کنم بروید سوال کنید!

درحالیکه خلاف شرع و حرام است من بیایم یک شبهه ای مطرح بکنم بعد هم بگویم بروید سوال کنید آن هم طلبه غیر ایرانی دسترسی به هیچ جا ندارد. این در حقیقت ذهن طرف را مشوش کردن و خلاف شرع بیّن است و تعزیر دارد.

پرسش:

شاید همین بحث های شما منجر به مناظره بشود.

پاسخ:

 شاید این قضیه منجر به مناظره بشود. دیروز دوستان رفته بودند از او تقاضا کرده بودند زیر بار نرفت، ما به هیچ وجه در این زمینه قضاوت نمی کنیم.

ما وقتی می خواهیم نقد بکنیم باید تلاش کنیم فقط قسمت خالی لیوان را نبینیم هم قسمت پر لیوان را نگاه کنیم هم قسمت خالی لیوان را نگاه کنیم؛ ولی در شبهه یک مقداری مسئله جدی تر است یک دفعه یک اشتباه علمی می شود آن بحث دیگری است.

 شما می دانید فقهای ما و اهل سنت اشکالات علمی را مطرح می کنند جواب می دهند سر و صدا می کنند حتی بعضاً بعضی از آقایان عبارت های تندی نسبت به همدیگر دارند؛ ولی در بحث های علمی است، اما این که کسی بیاید بحثی که مجمعٌ علیه یک مذهب است را انکار کند قابل بخشش نیست.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ این قسمت عرایضی که بنده امروز شروع می کنم شاید دو سه جلسه طول بکشد از عزیزان تقاضا دارم خوب دقت کنند.

من روی این بحث خیلی کار کردم شاید بالای 2 هزار ساعت برای این یک فایل وقت گذاشتم از نظر علمی تلاش کردیم که بحث استدلالی باشد و در حقیقت زیر بنای خیلی از مسائل است.

اسامی ائمه (علیهم السلام) از زبان حضرت رسول اکرم و صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هست تا به آقا امام عسکری و دیگران برسد، این ها اولاً یک دسته است که:

«اَلْأَئِمَّةُ بَعْدِی اِثْنَا عَشَرَ»

عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص321

کاملاً مشخص شده همان خلفای اثنی عشر که اهل سنت دارند ما هم این واژه را داریم بدون این که نام ببرند. یعنی مشخص است ائمه، 12 نفر هستند نه کمتر نه بیشتر

«الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ التَّاسِعُ مَهْدِیُّهُمْ»

کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر؛ خزاز رازى، على بن محمد، محقق/ مصحح: حسینى کوهکمرى، عبد اللطیف‏، ناشر: بیدار، ص 23

این هم یک دسته روایات است

«اَلْأَئِمَّةُ بَعْدِی اِثْنَا عَشَرَ، أَوَّلُهُمْ أَنْتَ یَا عَلِیُّ وَ آخِرُهُمْ اَلْمَهْدِیُّ»

إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: اعلمى - بیروت، 1425 ق، ج‏2 ؛ ص292، ح137

بعد ذکر ائمه را در 3 بخش طبقه بندی کردیم آن ها که خیلی واضح و روشن است اسامی ائمه در بیان «أفضل الفرائض»، یعنی وقتی فرائض را دارند بیان می کنند نام ائمه در آن جا آمده است.

 روایت از آقا امام صادق (سلام الله علیه) در کفایة الأثر از خزاز است.

«حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ مُعَاوِیَةُ بْنُ وَهْبٍ وَ عَبْدُ الْمَلِکِ بْنُ أَعْیَنَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِیَةُ بْنُ وَهْب‏...»

راوی می گوید خدمت امام صادق بودیم معاویة ابن وَهب، عبدالملک ابن أعین و این ها خدمت حضرت آمدند مطالبی را از حضرت در رابطه با توحید و تجسیم سوال کردند حضرت فرمود:

«إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وَ أَوْجَبَهَا عَلَى الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ وَ الْإِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ حَدُّ الْمَعْرِفَةِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ وَ لَا شَبِیهَ لَهُ وَ لَا نَظِیرَ لَهُ وَ أَنَّهُ یَعْرِفُ أَنَّهُ قَدِیمٌ مُثْبَتٌ بِوُجُودٍ غَیْرُ فَقِیدٍ مَوْصُوفٌ مِنْ غَیْرِ شَبِیهٍ وَ لَا مُبْطِلٍ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الرَّسُولِ وَ الشَّهَادَةُ لَهُ بِالنُّبُوَّةِ وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الرَّسُولِ»

«وَ أَدْنَى» این را دقت کنید من روی أدنیٰ خیلی حساس هستم

«وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الرَّسُولِ الْإِقْرَارُ بِهِ بِنُبُوَّتِهِ وَ أَنَّ مَا أَتَى بِهِ مِنْ کِتَابٍ أَوْ أَمْرٍ أَوْ نَهْیٍ‏ فَذَلِکَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

سوم «أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ» است

«مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ الَّذِی بِهِ یَأْتَمُّ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ وَ اسْمِهِ»

یعنی در 3 قسمت پیشوا است باید ما به او اقتداء کنیم، هم در صفاتش و هم در نعتش، این که نعت و صفت چه هستند عرض می کنم.

«فِی حَالِ الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ»

مثلاً نماز واجب است ولی اگر یک خانمی در عادت ماهیانه است نماز ساقط می شود. روزه واجب است ساقط می شود نماز واجب است در سفر شکسته می شود، حج واجب است برای غیر مستطیع حذف می شود، ولی امامت، کوچک، بزرگ، مریض، غیر مریض عُسر و یُسری ندارد. این را دقت کنید خیلی مهم است.

«وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ»

مرتبه پایین اش، بالایش چه است سراغ خلقت نوری می رویم

«وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِیِّ»

هیچ فرقی بین امام و پیغمبر نیست.

«إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ»

الا این که فقط رسول اکرم، نبی است و با وحی مرتبط است و ما بقی تمام مقام، رتبه و فضیلتی که پیغمبر دارد امام هم دارد. پس «أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِیِّ»

دوم:

«وَ وَارِثُهُ»

و تمام آن چه که خدای عالم به پیغمبر از مقامات و علم داده همه را امام وارث است.

کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسینى کوهکمرى، عبد اللطیف‏، ناشر: بیدار، ص260

پرسش:

درجة النبوة، نبوت ظاهری منظورشان است آیا آن حقیقت نبوت را امام دارد؟

پاسخ:

نه حقیقت نبوت را ندارد.

پرسش:

حضرت ابراهیم بعد از مقام نبوت به امامت رسیدند

پاسخ:

آن فرق می کند حضرت ابراهیم بعد از این که به مقام امامت می رسد امامت در آن جا تشکیل حکومت و اجرای عدل است؛ ولی در ائمه (علیهم السلام) به گونه دیگر است. یکی از اشکالاتی که آقایان می گیرند این است: می گویند حضرت ابراهیم اول پیغمبر بود بعد امام شد، علی که پیغمبر نبود تا امام بشود. درجه نبوت رسول اکرم، واسطه بین حق و خلق در اخذ شریعت است.

جبرئیل فقط و فقط واسطه خدا و رسول اکرم در بیان و القاء شریعت بوده است. بعد از رسول اکرم درِ وحی بسته شد؛ ولی وحیی که به پیغمبر شده پیغمبر خیلی از مسائلی که وحی شد فرصتی نشد برای مردم بیان کند، در مکه بود که هیچ فرصت نبود در مدینه بیش از 80 جنگ و غزوه داشت و فرصت نشد فرمود:

«أنا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِیٌّ بَابُهَا»

المعجم الکبیر؛ اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاة: 360، دار النشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة: الثانیة، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج11، ص65

یا:

«فَتَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ [فِی مَرَضِهِ‏] مِفْتَاحَ أَلْفِ بَابٍ مِنَ الْعِلْمِ، کُلُّ بَابٍ یَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ.»

کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ هلالى، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئینى، محمد، ناشر: الهادى، ج‏2، ص900

آن چه که به رسول اکرم وحی شده بود همه را به امام منتقل فرمود، البته یک شبهه ای هست این را همین جا جواب بدهم یک سری روایات داریم روایات هم زیاد است شاید در حد هشت تا ده تا روایت است. آقای صفری می گوید امام قبل از این که به امامت برسد علم ندارد، بعد از این که به امامت رسید علم پیدا می کند این حرف، حرف مزخرفی است.

«قال النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی الحسن والحسین علیهما السلام: ابنای هذان إمامان قاما أو قعدا»

غنیة النزوع؛ نویسنده: ابن زهرة الحلبی (وفات : 585)، رده‌ : فقه شیعه تا قرن هشتم، تحقیق: الشیخ إبراهیم البهادری / إشراف : جعفر السبحانی، ناشر: مؤسسة الإمام الصادق (ع) چاپ : الأولى، سال چاپ : محرم الحرام 1417، چاپخانه: اعتماد – قم، ص299

علل الشرائع؛ نویسنده: الشیخ الصدوق (وفات: 381) رده‌ : مصادر حدیث شیعه – فقه، تحقیق: تقدیم: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، سال چاپ : 1385 - 1966 م، ج1، ص211

هیچ فرقی نمی کند، تمام ائمه (علیهم السلام) همه امور را که نبی مکرم می داند این ها هم می دانند. تمام مقامی که پیغمبر دارد این ها دارند غیر از اخذ وحی، ولی روایت داریم مثلاً به امام هشتم می گویند وقتی پدرتان از دنیا رفت از کجا متوجه شدید که امامت به شما منتقل شده است؟

فرمودند: من در خودم احساس سنگینی کردم قبلاً‌ این احساس سنگینی را نداشتم. فهمیدم پدرم آقا موسی ابن جعفر در بغداد شهید شده است. این روایت هم معتبر است.

امام جواد (سلام الله علیه) در مدینه هست می فرماید پدرم شهید شد گفتند از کجا فهمیدید؟ گفت یک اذلالی در برابر خدا در روح من ایجاد شد که قبلاً ‌نبود. این به این معنا نیست امام جواد (سلام الله علیه) از نظر فضیلت و از نظر علم از پدر بزرگوارشان کمتر بودند با شهادت امام رضا این مقام به ایشان منتقل شد.

 مرحوم علامه طباطبایی در جلد 4 کتاب ثمرات الحیاة جواب خیلی زیبایی داده است. ایشان آن روایت را از ائمه (علیهم السلام) می ‌آورد:

«أَشْهَدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَعَ کُلِّ شَاهِدٍ وَ أَتَحَمَّلُهَا عَنْ کُلِّ جَاحِد»

إقبال الأعمال (ط - القدیمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الکتب الإسلامیه، ج2، ص605

امام می فرماید ما با تمام کسانی که شهادت به وحدانیت خدا می دهند همراه آن ها شهادت می دهیم و با تمام کسانی که خدا را انکار می کنند این را هم تحمل می کنیم.

 ایشان می گوید این دو تا معنا دارد یک همان طوری که تمام خلایق لا اله الا الله می گویند و ذکر می گویند ما هم می گوییم. می گوید قطعاً‌ این معنا مراد نیست بلکه مراد این است که عالَم مثل جوارح نسبت به امام است. جوارح ما نسبت به ما چه حالتی دارد؟ عالَم هستی هم مثل جوارح ما در برابر امام است.

این تعبیر را هم حضرت امام در مصباح الهدایة چند جا دارد که تمام عالم هستی مثل جوارح برای امام است. وقتی روح انسان هر حرکتی می کند جوارح هم تابع حرکت روح است. روح تصمیم می گیرد دست تکان بخورد، روح ما تصمیم می گیرد انسان حرکت کند.

امام روح عالم هستی است تمام عالم هستی هم مثل جوارح است می گوید شهادت تمام خلایق تابع شهادت آن ها است؛ یعنی به شهادت ائمه مردم شهادت می دهند در حقیقت الان من بسم الله الرحمن الرحیم می گویم بسم الله الرحمن الرحیم من تابع بسم الله الرحمن الرحیم امام است.

امامی که:

«لَا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْن‏»

بعد از مرحوم علامه سوال می کنند: آیا همه ائمه شاهد مردم و خلایق هستند یا نه؟ مرحوم علامه طباطبایی می گوید بله تمام ائمه شاهد تمام اعمال نه تنها امت پیغمبر، شاهد تمام اعمال امم گذشته هم هستند، ولی جریان فیض فقط توسط امام عصر صورت می گیرد.

یعنی اگر متوسل به حضرت صدیقه طاهره می شوید حضرت زهرا دعا کند به اجابت می رسد واسطه رسیدن فیض به شما و قضای حوائج شما به دست حضرت ولی عصر است.

زمان امام هشتم توسط امام هشتم است زمان امام جواد توسط امام جواد است. ولذا این که امام می فرماید: من سنگینی در خود احساس کردم یعنی جریان امور و تدبیر عالم هستی الان به من منتقل شد. قبلاً‌ تدبیر عالم به عهده پدرم بود الان به عهده من است ولذا در خودم یک اذلالی در برابر خدای عالم احساس کردم.

این هم از نکات ظریف است آن هایی که متوجه شدند خوشا به حالشان آن ها که توجه نداشتند یک مقداری دقت کنند از خدا بخواهند که این از معارف خیلی دقیق و ظریف است.

در متن زیارت امام حسین، شیخ صدوق می گوید:

«أَصَحُّ الزِّیَارَاتِ عِنْدِی مِنْ طَرِیقِ الرِّوَایَةِ وَ فِیهَا بَلَاغٌ وَ کِفَایَةٌ»

من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج2، ص598

«أَصَحُّ الزِّیَارَاتِ عِنْدِی مِنْ طَرِیقِ الرِّوَایَةِ وَ فِیهَا بَلَاغٌ وَ کِفَایَةٌ» می گوید:

«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُم‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِیَارَةِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام)، ح2

در زیارت آل یاسین در بحار، جلد 99، ص 93 «فَمَا شَیْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل»

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏؛ فَمَا شَیْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل وَ الْقَضَاءُ الْمُثْبَتُ مَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ مَشِیَّتُکُمْ وَ الْمَمْحُوُّ مَا لَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ سُنَّتُکُم‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

عرض کردم مرحوم آیت الله العظمی نائینی استاد آیت الله خویی هم به همین فقره زیارت آل یاسین استدلال می کند به ولایت مطلقه امام بر تمام عالم هستی، آقای خویی هم به همین شکل آقای اصفهانی (کمپانی) هم به همین شکل، مرحوم امام (ره) در این جا می گوید:

«فالحقیقة المحمّدیّة هی الَّتی تجلَّت فی صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّیها»

مصباح الهدایة إلى الخلافة والولایة؛ مؤلف: امام خمینى- تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، ص57

می گویند

«المثال یقرب من وجه ویبعد من وجه»

ما می خواهیم بگوییم امام چطور واسطه هستند؟ تشبیه به لامپ، سیم و کارخانه برق می کنیم الان این لامپ این جا روشنایی می دهد ما تصور می کنیم که این لامپ این جا را روشن کرده در حالی که لامپ روشن نکرده بلکه نیرویی است که از نیروگاه برق تولید شده و به این جا رسیده است.

حالا واسطه این سیمی است که آمده من تشبیه می کنم -بلا تشبیه بلا تشبیه عرض کردم «المثال یقرّب من وجه ویبعّد من وجه الف الف»- این کارخانه تولید برق مثل ارادة الله است ائمه مثل سیم برق هستند. این که ما حرکتی انجام می دهیم فعل و انفعالی از ما انجام می شود مثل نوری است که این لامپ دارد.

پرسش:

به صورت تعبدی می شود پذیرفت

پاسخ:

عقلی هم می شود پذیرفت ولی یک مقدار تمرین و ریاضت می خواهد دعای عارفین امام سجاد (سلام الله علیه) را اگر شما دو سه تا 40 روز بخوانید خیلی چیزها را عقل و دل می پذیرد.

 مناجاة العارفین، مناجاة العارفین، مناجاة العارفین علیکم بهذا؛ یعنی اگر بنده بنا باشد حقی بر گردن شما داشته باشم این که یک کلمه از من یاد گرفتید دستور بدهم می گویم مناجاة العارفین را حتما بخوانید.

پرسش:

ادنی به معنی حداقل است؟

پاسخ:

بله. حداقلش این است ولی حداکثرش این است که ما هر چه داریم از او است ما چیزی از خودمان نداریم. مرحوم آقای طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) می گوید تقریباً بالاترین مرتبه ای که ما می توانیم نسبت به امام داشته باشیم اراده خودمان را در برابر اراده امام حذف کنیم اگر به آن جا رسیدیم اعلی مرتبه می شود.

پرسش:

تفویض می شود

پاسخ:

بحث تفویض نیست بعضی در معنای تفویض اشتباه می کنند. می گویند به پیغمبر تفویض شد تفویضی در کار نیست. بین تجافی و تجلّی فرق است باید مرزها را حفظ کنیم. مثلاً من یک دفعه چیزی را به کسی می دهم این تجافی است از این جا برداشتم و جای دیگری گذاشتم، ولی تجلی این است که مثلا من یک علمی دارم علمم را به این آقا منتقل می کنم. علم من سر جای خودش هست ولی این علمی که من دارم و سر جای خودش هست، تجلی می کند به این آقا منتقل می شود.

 یعنی علم هم در این جا هست هم در ایشان است. ایشان علمی را به آن آقا منتقل می کند یعنی مرتبه وجود از ذات اقدس ربوبی، تجلی است از ذات اقدس ربوبی و از علم ذاتی که علم او عین ذات اوست به وجود ائمه از آن جا هم به این عالم حالت تجلّی دارد نه تجافی!

بعضی ها متوجه تفاوت بین تجافی و تجلّی نیستند.

«والسلام علیکم ورحمة الله»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها