2024 May 1 - چهار شنبه 12 ارديبهشت 1403
اعتراف مهم ابو حامد غزالی به خطای بزرگ عمر بن خطاب
کد مطلب: ١٥٤٧٨ تاریخ انتشار: ٢٤ خرداد ١٤٠٢ - ١٨:٠١ تعداد بازدید: 603
خارج فقه الحکومه » فقه
اعتراف مهم ابو حامد غزالی به خطای بزرگ عمر بن خطاب

(جلسه چهل و سوم - 29 09 1401)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه چهل و سوم - 29  09 1401)

موضوع:  اعتراف مهم ابو حامد غزالی به خطای بزرگ عمر بن خطاب   

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

... (رحماء بینهم)

 هست

ولی از آن طرف هم:

(أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ)

در برابر کفار سر سخت و شدید

سوره فتح (48):‌ آیه 29

است.

«وَ أَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة»

تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الکتب الإسلامیه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج3، ص108

در فتح مکه رسول اکرم فرمود: «أنتم الطلقاء» خانه ابو سفیان را هم که سر کرده تمام این فتنه ها بود محل امن قرار داد، ولی تعدادی از افرادی که از حد خودشان تجاوز کرده بودند این ها را دستور داد بکشند ولو از پرده کعبه آویزان شده باشند.

نسبت به یهودی هایی که بیعت شکنی کردند در آیه شریفه:

(فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یذَّکَّرُونَ)

اگر آن ها را در (میدان) جنگ بیابی، آن چنان به آن ها حمله کن که جمعیت هایی که پشت سر آن ها هستند، پراکنده شوند؛ شاید متذکر گردند (و عبرت گیرند)!

سوره انفال (8): آیه 57

می گوید آن چنان ضربه شصت به این ها نشان بده تا برای آیندگان درس باشد دیگر به فکر خیانت نباشند. رسول اکرم در دو مرحله هم رحمة للعالمین است و هم نقمةً للظالمین است فقط ما این قسمتش را همیشه داریم مطرح می کنیم ولی در این قسمت هایش به هیچ وجه دیده نمی شود. اولاً‌ این جنگ هایی که صورت گرفته قضیه خیبر و دیگر جنگ ها، حضرت رسول اکرم هم مظهر جلال خدا است هم مظهر جمال خدا است.

جایی که اقتضاء کند مظهر جمال خدا است، جایی که اقتضاء کند مظهر جلال خدا است. و لذا ما باید با عینک دو چشمی به ائمه و همچنین به رسول اکرم نگاه کنیم شاید کسی بتواند از رفتار رسول اکرم فرضاً‌ این را به دست بیاورد که آن قسمت جمالی حضرت غالب بر قسمت جلالی است. این نسبت به خدا هم هست که:

«سُبْحَانَ الَّذِی سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏ (تاریخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق و مصحیح: ندارد‏ ناشر: مؤسسة فقه الشیعة ، ج‏2، ص442

یا:

«یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‏»

المزار الکبیر نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محقق/ مصحح: قیومى اصفهانى، جواد،  ص454

این طور قضایایی که می فرمایید در قرآن هم آمده کسانی که دارند:

(فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِنْ لِیبْلُوَ بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یضِلَّ أَعْمَالَهُمْ)

و هنگامی که با کافران (جنایت‌پیشه) در میدان جنگ روبه‌رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه [= غرامت‌] بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آری) برنامه این است! و اگر خدا می‌خواست خودش آنها را مجازات می‌کرد، اما می‌خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمی‌برد!

سوره محمد (47): آیه 4

(فَضَرْبَ الرِّقَابِ) و امثال این می کنند منطق قرآن است چون اگر این هم نشود امنیت جامعه بر قرار نمی شود. افرادی که پایبند مسائل اخلاقی و اسلامی نیستند غیر از برخوردهای تند راه دیگری برای این ها نیست. برای این که امنیت در جامعه برقرار بشود.

 

یقین هم بدانیم اگر کسی برای اهل بیت و ولایت کار کند در حفاظت اهل بیت است. یکی از مراجع می گوید من یک شب حضرت امیر را در خواب دیدم فرمود:

(وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ)

خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می ‌دارد؛

سوره مائده (5): آیه 67

فقط خطاب به رسول اکرم نیست بلکه برای هر کسی است که از ولایت دفاع کند (وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ) در این زمینه یک مقداری دقت کنیم که خدای نا کرده یک دفعه کلاه سرمان نرود.

در سایت ما (موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام) به 70- 80 تا شبهه که وهابی ها علیه حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح کردند بطور مفصّل پاسخ دادیم. عزیزان ببینند.

بحث تبیین بشود و این که صدیقه طاهره اضافه از آن مسئله عصمت که به آن ما کار نداریم کسی به آن مقام نمی رسد؛ چون اختصاص به آن ها دارد ولی صدیقه طاهره در 3 محور الگو هستند. بهترین همسر برای شوهر، بهترین مادر برای فرزند، بهترین کدبانو برای اداره محیط خانه. روی این 3 محور برای مردم توضیح بدهیم که امروز اگر بخواهیم جامعه ما از صدیقه طاهره الگو بگیرد در مسائل اخلاقی این است.

همچنین در مسائل سیاسی، بحث ولایتمداری صدیقه طاهره است که در این زمینه از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکرد و با تمام توان در صحنه بود هم از امیر المؤمنین جانانه دفاع کرد هم مخالفین را کاملاً مفتضح کرد یعنی صحبت های صدیقه طاهره در رابطه با هیئت حاکمه تندترین صحبت هایی است که در تاریخ اسلام ثبت شده است.

می گوید شما از فتنه ترسیدید و در فتنه سقوط کردید شیطان از مخفیگاه در آمد صدا کرد همه تان به صدای شیطان لبیک گفتید و تعابیر خیلی تند که البته اگر بتوانیم اینها را به نحو احسن برای مردم بیان کنیم بسیار خوب است.

  همچنین صحبت های دیگری که حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به ولایت حضرت امیر (سلام الله علیه) دارند ؛ چه در مسجد، چه درعیادت زنان مهاجرین و انصار از ایشان در منزل.

موضوع ولایتمداری حضرت زهرا را باید خوب بتوانیم روشن کنیم . مخصوصاً‌ عزیزان اگر حوصله داشته باشند کتاب بلاغات النساء ابن طیفور، -متوفای 280 - را مطالعه کنند. ایشان تمام سخنان فصیح و بلیغ زنان را جمع کرده است.

 دومین خطبه اش، خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) است خیلی زیبا کار کرده یعنی تعابیر خیلی جذابی دارد. همچنین اعلام النساء عمر رضا کحاله از علمای معاصر است این هم نسبت به خطبه صدیقه طاهره (سلام الله علیها) خیلی خوب کار کرده است.

صدیقه طاهره چرا از میان این همه ادله خلافت حضرت امیر (سلام الله علیه) روی غدیر تکیه می کند؟ این یک سوال مهم است.

تعبیر صدیقه طاهره سلام الله علیها که در احتجاج طبرسی نقل شده این است:

«لَا عَهْدَ لِی‏ بِقَوْمٍ‏ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْکُم‏»

من قبیله ای پست از شما سراغ ندارم.

 تعبیر خیلی تندی است.

«تَرَکْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه واله وسلم)جَنَازَةً بَیْنَ أَیْدِینَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَکُمْ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ لَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقّاً کَأَنَّکُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ یَوْمَئِذٍ الْوَلَاءَ لِیَقْطَعَ مِنْکُمْ بِذَلِکَ مِنْهَا الرَّجَاءَ‏»

...تمام بافته های پیغمبر را شما رشته کردید

«وَ لَکِنَّکُمْ قَطَعْتُمُ الْأَسْبَابَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ نَبِیِّکُمْ وَ اللَّهُ حَسِیبٌ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة‏»

الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)؛ طبرسى، احمد بن على، 2جلد، نشر مرتضى - مشهد، چاپ: اول، 1403 ق، ج‏1، ص80

این هم نفرین صدیقه طاهره در آن جا. باز احتجاج، جلد 1، صفحه 105، دلائل الإمامة تعبیر خوبی دارد وقتی حضرت صدیقه طاهره آن جا می آید اول نسبت به توحید بحث می کند بعد نسبت به نبی مکرم که چه کار کرد و شما زندگی های پست و رذلی داشتید و ذلیل بودید پیغمبر به شما عزت داد بعد فرمود:

«فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ بَعْدَ غَدِیرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَ لَا عُذْرٍ»

راوی می گوید:

«فَلَمْ یُرَ بَاکٍ وَ لَا بَاکِیَةٌ کَانَ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ، وَ ارْتَجَّتِ الْمَدِینَةُ، وَ هَاجَ النَّاسُ، وَ ارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ.»

دلائل الإمامة( ط- الحدیثة)؛ نویسنده: طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم‏ (تاریخ وفات مؤلف: قرن 5)، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة، مکان چاپ: ایران؛ قم‏: 1413ق، ص122

ولی با همه این حال یک نفر پاسخ مثبت به حضرت زهرا نداد حتی عبارت وقیح و زشتی که ابوبکر نسبت به حضرت امیر و حضرت زهرا به کار برد یک نفر هم به ابوبکر اعتراض نکرد. همان تعبیر حضرت که فرمود بعد از من به 73 فرقه تقسیم می شوید غیر از یک فرقه هیچ کدام اهل نجات نیستید. در کتاب خصال نقل شده که حضرت خطبه می خواند انصار گفتند:

«یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ لَوْ سَمِعْنَا هَذَا الْکَلَامَ مِنْکِ قَبْلَ بَیْعَتِنَا لِأَبِی بَکْرٍ مَا عَدَلْنَا بِعَلِیٍّ أَحَداً»

«فَقَالَتْ وَ هَلْ تَرَکَ أَبِی یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً.»

الخصال؛ نویسنده : الشیخ الصدوق (وفات : 381)، تحقیق: تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1403 – 1362 ش، ص173

شما می گویید من قبل از بیعت ابوبکر حرف می زدم کسی سراغ ابوبکر نمی رفت غیر از علی کسی را انتخاب نمی کرد قبل از من رسول اکرم 70 روز قبل در غدیر همه چیز را مطرح کرد. «وَ هَلْ تَرَکَ أَبِی یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً.» همچنین از اهل سنت نزهة الحفاظ اصفهانی مدنی روایتی را مطرح می کند و می گوید:

«متفق علیه» «أنسیتم قول رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه»

نزهة الحفاظ؛ اسم المؤلف: محمد بن عمر الأصبهانی المدینی أبو موسى الوفاة: 581، دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - بیروت - 1406، الطبعة : الأولى ، تحقیق: عبد الرضى محمد عبد المحسن، ج 1، ص 102

و همچنین شمس الدین جزری در مناقبُ اسد الغالب همین تعبیر را دارد

«أنسیتم قول رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه»

استناد حضرت به مسئله غدیر خیلی حساس است چون اولاً غدیر، فاصله اش با رحلت پیغمبر خیلی زیاد نیست تمام مطالب در ذهن مردم است. ثانیاً قضیه غدیر در یک جمع عمومی مطرح شده برخلاف حدیث خلافت،‌ امامت، خدیث وصیت و حدیث رایت که عده خاصی شنیدند سوم این که قضیه غدیر پشتوانه قرآنی دارد در آیه 67 سوره مائده آمده

(بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ‌ای!

سوره مائده (5): آیه 67

در ذهنم هست در دایرة المعارف و دانشنامه ای که در موسسه در حال تألیف است، نزدیک 18 یا 25 روایت از اهل سنت داریم که آیه ابلاغ در غدیر نازل شده حدود 60 روایت از شیعه داریم که آیه ابلاغ در غدیر نازل شده است.

 متأسفانه عرض کردیم در کتاب تاریخ اسلام -که چند نفر افراد نا آگاه نوشته اند- می گوید آیه ابلاغ در عرفه نازل شده. هر چه در کتاب های شیعه و سنی گشتم یک نفر پیدا نکردم حتی مستشرقینی که کتاب نوشتند این ها نگفتند آیه ابلاغ، در عرفه نازل شده است.

اضافه این تعبیری که حتماً بارها گفتیم آلوسی در تفسیرش، جلد 6، صفحه 193 نقل می کند نسبت به حدیث غدیر اشکال می کند، حدیث منزلت را اشکال می کند و احادیث دیگری که مربوط به خلافت امیر است همه را اشکال می کند ولی در نزول آیه در غدیر، در ولایت حضرت علی اشکال نمی کند.

 از عبدالله ابن مسعود نقل می کند می گوید:

 «کُنّا»

 -با کلمه کان که دلیل بر استمرار و صیغه مع الغیر است-

«کنا نقرأ على عهد رسول الله ( صلى الله علیه و سلم ) یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی؛ اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج6، ص193

البته این را شوکانی هم می گوید. شوکانی هم تقریباً‌ با آلوسی در یک عصر بودند آلوسی متوفای 1270 است شوکانی 1250 است ایشان هم در فتح القدیر چاپ عالم الکتب جلد 2، صفحه 60 این را می آورد. سیوطی در دُرّ المنثور چاپ دار المعرفه در جلد 2، صفحه 298 ایشان هم می آورد ولی با این تعبیر:

«یاأیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک (ان علیا مولى المؤمنین) وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الدر المنثور، ج2، ص298، ناشر: دار المعرفة - بیروت.

ولی آلوسی دارد:

«یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی؛ اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج6، ص193

همچنین آیه شریفه اکمال:

(الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)

امروز، دین شما را کامل کردم

سوره مائده (5): آیه 3

حدود 8 روایت از اهل سنت داریم و بیش از 50 روایت از شیعه داریم که این آیه در غدیر نازل شد تقریباً روایت صحیح و معتبر از اهل سنت را آقای خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، جلد 8، صفحه 284 نقل می کند امیر المؤمنین را برای خلافت نصب کرد و خلیفه دوم گفت:

«بخ بخ لک یا ابن أبی طالب اصبحت مولای ومولى کل مسلم»

بعد دارد جبرئیل نازل شد

 (الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا)

 و پیغمبر اکرم هم فرمود:

«الحمدلله علی اتمام النعمة واکمال الدین بنبوتی و ولایة علی ابن ابی طالب»

این ها با هم پیوسته است البته آقای خطیب می گوید عمر گفت:

«اصبحت مولای ومولى کل مسلم»

تاریخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی الوفاة: 463، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، ج8، ص284

ولی ابن کثیر دمشقی شاگرد ابن تیمیه متوفای 774 در البدایة والنهایة، جلد 7، صفحه 350 نقل می کند که عمر گفت:

«فقال عمر بن الخطاب هنیئا لک یا ابن أبی طالب اصبحت الیوم ولی کل مؤمن»

البدایة والنهایة؛ اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج7، ص350

«ولیّ کلّ مؤمن» «ولیّ» دارد نه مولا. کتاب اسد الغابة هم دارد گفت:

«فقال عمر بن الخطاب: یا ابن أَبی طالب، أَصبحت الیومَ وَلِیّ کل مؤمن»

أسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولى، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج4، ص118

استعیاب ابن عبد البر هم دارد

«أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال لعلى ابن ابى طالب أنت ولى کل مؤمن بعدى»

الاستیعاب فی معرفة الأصحاب؛ اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412، الطبعة: الأولى، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج3، ص1091

 

پرسش:

آیا عمر واقعاً به این گفتارش ایمان دارد یا نه؟

پاسخ:

آقای ابو حامد غزالی مسئله را کاملاً‌ روشن کرده ایشان در کتاب سرّ العالمین می گوید:

«واجمع الجماهیر على متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول: ' من کنت مولاه فعلی مولاه ' فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم»

هم نشانگر تسلیم و رضایت عمر است و این که بحث امیر المؤمنین، بحث حکومتی است و او را برای ولایت نصب کرده به عنوان قطعی با این حرفش اعلام کرد.

«ثم بعد هذا غلب الهوى لحبّ الریاسة...»

بعد می گوید:

«دعوا الرجل فإنه لیهجر وقیل یهدر»

سرّ العالمین وکشف ما فی الدارین؛ اسم المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالی الوفاة: 505هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1424هـ 2003م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد حسن محمد حسن إسماعیل وأحمد فرید المزیدی، ج 1، ص 18

واژه «لیهجر» را فقط دو سه نفر آوردند از جمله: ابو حامد غزالی، سبط بن جوزی ، ابن اثیر و ابن فارِس. مجموعه رسائل امام غزالی، صفحه 483 المکتبة التوفیقیة بیروت چاپ کرده خوب هم چاپ کرده ایشان هم در این جا همین تعبیر را خیلی واضح دارد

«لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الریاسة...»

سبط این جوزی هم این را نقل کرده. ذهبی هم به عنوان این که، این مسئله قطعی است حتماً ابو حامد غزالی به عنوان یکی از ائمه اهل سنت است سیر اعلام النبلاء، جلد 19، صفحه 328 می گوید این ها را گفت:

«فقال فی حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه أن عمر قال لعلی بخ بخ أصبحت مولى کل مؤمن ومؤمنة قال أبو حامد وهذا تسلیم ورضى»

-تحکیمش- (عبارت «تحکیم» غزالی) را آقا (ذهبی) خورده (سانسور کرده)!

«ثم بعد هذا غلب علیه الهوى حبا للریاسة وعقد البنود وأمر الخلافة»

بعد ایشان یک تعبیری دارد می گوید:

«وما أدری ما عذره فی هذا»

نمی دانم عذر ابو حامد غزالی چه است که همچنین حرفی زده است؟

«والظاهر أنه رجع عنه»

ظاهر این است که بعداً‌ توبه کرده و از این حرفش برگشته!!

-توجیه را نگاه کنید-!!

«وتبع الحق فإن الرجل من بحور العلم»

دریایی از علم است

سیر أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413 ، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ج19، ص328

در تاریخ اسلام، جلد 3، صفحه 632 نقل کرده ولی چیزی نیاورده اضافه بکند. این ها نشان می دهد که، این مسئله در آن جا یک مسئله قطعی بوده نه تنها ابو حامد غزالی بلکه خیلی از بزرگان اهل سنت هم این تعابیر را دارند. از ابو حامد عزالی تعبیر می کنند می گویند:

«وفضائل الامام حجة الاسلام ابی حامد الغزالی رضی الله عنه اکثر من ان تحصر، واشهر من ان تشهر. وقد روینا من الشیخ الفقیه الامام العارف بالله، رفیع المقام الذی اشتهرت کرامته العظیمة وترادفت وقال للشمس یوما قفی فوقفت حتی بلغ المنزل الذی یرید من مکان بعید »

مرآة الجنان؛ یافعی، عبدالله، ج۳، ص۱۴۴ 

ایشان دارای کرامت بود یک روز به خورشید گفت:

 «قفی»

 بایست ! تکان نخور !

«فوقفت حتی بلغ المنزل الذی یرید من مکان بعید»

می گوید ترسید هوا تاریک بشود گرفتار دزد بشود گفت آقای خورشید! همین جا بایست تا من به منزل برسم! یافعی که یکی از استوانه های علمی اهل سنت است در مرآة الجنان آورده سیوطی هم می گوید:

«وعلی راس الخامسة الامام ابو حامد الغزالی، وذلک لتمیزه بکثرة المصنفات البدیعات، وغوصه فی بحور العلم ... حتی قال بعض العلماء الاکابر الجامعین بین العلم الظاهر والباطن: لو کان بعد النبی (صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) نبی لکان الغزالی، وانه یحصل ثبوت معجزاته ببعض مصنفاته»

التنبئه بمن یبعثه الله علی راس کل مائة؛ سیوطی، جلال‌الدین،ص۱۲

اگر بنا بود بعد از رسول اکرم پیغمبری بیاید قرعه به نام ابو حامد غزالی می افتاد! این دارد این تعبیر را می گوید این عبارت را با این تعلیقه اش نقل کنیم، این می چسبد! ذهبی هم که گفتیم درباره او می گوید: « فإن الرجل من بحور العلم وما أدری ما عذره فی هذا» این ها خیلی مهم است.

سبط ابن جوزی می گوید:

«وهذا نص صریح فی اثبات امامته»

حدیث غدیر، نص صریح در اثبات امامت حضرت امیر است.

پرسش:

به قول حضرتعالی معجزاتی است که در کتاب های خودشان است.

پاسخ:

از عنایات اهل بیت است که این ها بیاید تا برای یک عده حجت تمام بشود فردای قیامت این ها نگویند:

«لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولا مُنْذِراً»

این حجت ها برای این ها تمام بشود اگر بنا شد خدا یک عده ای را گوش مالی بدهد با حجت گوش مالی بدهد نه بدون حجت!

پرسش:

چینش آیات چرا جدا جدا آمدند.... ابلاغ جایی دیگر آمده

پاسخ:

هم شیعه، هم سنی اتفاق نظر دارند چینش آیات به امر الهی و دستور رسول اکرم بوده این یک مسئله تعبدی است. فلسفه اش چه است نمی دانیم ولی بعضی گفته اند حکمتش برای این است که این آیات از تحریف در امان بماند، آیه تطهیر در کنار آیات مربوط به زنان پیغمبر آمده اگر مستقل می آمد این ها آیه را حذف می کردند ولی این می آید دل شان خوش است به این که در کنار آیات زنان پیغمبر است این آیه تطهیر هم مال زنان پیغمبر است! ولی آنکه باید بفهمد می فهمد که آیات زنان پیغمبر همه با ضمیر مؤنث آمده

(یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا)

ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه ‌ای هوس ‌انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!

سوره احزاب (33): آیه 32

نزدیک به 18 تا ضمیر جمع مؤنث آمده ولی در آیه تطهیر با جمع مذکر آمده این واضح و روشن است. آیات مربوط به زنان پیغمبر آیات ذم و تهدید است یعنی شما از آیه 26- 27 شروع کنید تا 34 همه مربوط به مذمت و تهدید زنان پیغمبر است اگر هر کدام از شما گناهی بکند

(یا نِسَاءَ النَّبِی مَنْ یأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَینَةٍ یضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَینِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یسِیرًا)

ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود؛ و این برای خدا آسان است.

سوره احزاب (33): آیه 30

سومین نکته در آن جا این است کلمه خانه در زنان پیغمبر بیوت آمده (وَقَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ) دو جای دیگر کلمه بیوت دارد ولی به اهل بیت می رسد «اهلُ البیت» مفرد آمده یعنی 3 تا قرینه شاخص و روشن برای هر ذی عقلی از متن آیه تطهیر و آیات کنار هم وجود دارد. اصلاً‌ روایات را کار نداریم شاید 40 تا روایت اهل سنت با سند صحیح نقل کردند که زنان پیغمبر شامل آیه تطهیر نمی شوند.

حتی ام سلمه آمد حضرت فرمود از اهل بیت من دور شو گفت:

«أن أم سلمة حدثته أن هذه الآیة نزلت فی بیتها : (إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا) الآیة قالت : وأنا جالسة عند الباب قالت قلت: یا رسول الله صلى الله علیه وسلم ألست من أهل البیت؟ قال : [ إنک ] إلى خیر إنک من أزواج النبی صلى الله علیه وسلم قالت ورسول الله صلى الله علیه وسلم فی البیت وعلی وفاطمة وحسن وحسین رضی الله عنهم»

معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: لأبی نعیم الأصبهانی الوفاة: 430 ، دار النشر:، ج6، ص3222

«ألست من أهل البیت؟»

حضرت فرمودند:

«قال: [ إنک ] إلى خیر إنک من أزواج النبی صلى الله علیه وسلم»

تو از همسران پیغمبر هستی این ها اهل بیت من هستند. یا در جای دیگر به ام سلمه فرمود:

 «تنحی عن اهل بیتی»

 از اهل بیت من دور شو.

إبن أبی شیبة الکوفی، عبد الله بن محمد (متوفاى235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج7، ص501، ح41، تحقیق: سعید اللحام، ناشر: دار الفکر، بیروت، الطبعة: الأولى، 9041 هـ.

 آقایان با سند صحیح و معتبر آوردند و روایات متعدد دیگری که رسول اکرم فرمود آیه تطهیر در حق من، حضرت علی و حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین نازل شده لا غیر بیش از 20- 25 روایت به این شکل آورده اند. حتی آلوسی می گوید:

«أن النساء المطهرات غیر داخلات فی أهل البیت الذین هم أحد الثقلین»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی؛ اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج22، ص16

صحیح مسلم بعد از حدیث غدیر نقل می کند راوی می گوید آیا زنان پیغمبر جزء اهل بیت هستند؟ به صراحت می گوید زن هر کسی یک عمری با او زندگی می کند و طلاق می دهد او به طرف اهل خودش می رود این روایت از زید ابن ارقم است روایات متعدد از بزرگان شان داریم که زنان پیغمبر مشمول آیه تطهیر نمی شوند 10- 12 تن از بزرگان و استوانه های علمی اهل سنت این روایت را نقل کرده اند.

پرسش:

آیا آیاتِ اول، درباره زنان پیغمبر نازل شده است بعد درباره اهل بیت نازل شده یا نه جدا جدا نازل شده است.

پاسخ:

این ها جدا جدا نازل شده چینشش به این شکل است سوره حمد هم در مکه نازل شده و هم در مدینه نازل شده است حتی می گوید سوره حمد بیست و چهارمین یا بیست و پنجمین سوره ای است که نازل شده ولی رسول اکرم در اول قرآن قرار داد.

 مثلاً سوره ناس سوره سی و نهم است که نازل شده آخر قرآن قرار گرفته کتاب البیان آقای خویی در این زمینه خیلی عالی کار کرده و همچنین در میان اهل سنت سیوطی در الإتقان به خوبی کار کرده است. زرکشی هم در علوم القرآن کار کرده است.

این 3 تا کتاب را کسی خوب مطالعه کند در رابطه با قضیه شأن نزول و چینش آیات به زیبایی کار شده فرمایش آقای خویی در البیان خیلی خوب است.

«والسلام علیکم ورحمة الله»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها