2024 April 30 - سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
برخی مقامات انحصاری ائمه اطهار علیهم السلام
کد مطلب: ١٥٤٦٨ تاریخ انتشار: ٢٢ خرداد ١٤٠٢ - ١٢:٣٧ تعداد بازدید: 568
خارج فقه الحکومه » فقه
برخی مقامات انحصاری ائمه اطهار علیهم السلام

(جلسه سی و سوم 08 09 1401)

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه سی و سوم 08 09 1401)

موضوع:  برخی مقامات انحصاری ائمه اطهار علیهم السلام

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

... آن چه که ما امروز الگو پذیری نیاز داریم، چند تا نکته است یکی بحث ولایتمداری حضرت زهرا است باید پر رنگ بشود که چقدر در این زمینه ایشان کار کردند؟

نکته دیگر الگو پذیری در مسائل زندگی حضرت زهرا است که در برابر همسر چقدر مطیع بوده و نسبت به تربیت فرزند و نسبت به جامعه چه مسائل اخلاقی

مبلغین ما محرم جایی می روند کتاب با خودشان می برند که آن جا مطالعه کنند آن جا، جای مطالعه نیست آن جا، جای تبیین است جای مطالعه بیرون برویم مزرعه، خیابان، کوچه، مدرسه سر بزنیم با بچه های مدرسه حرف بزنیم دبیرستان هست به دبیرستان برویم سر بزنیم در ادرات کارهای تبلیغی بگذاریم باید در کارهای تبلیغی باشیم.

 سخنرانی های جناب آقای دکتر رفیعی در بیت رهبری و موضوع بندی هایش خیلی زیبا بود. من از این موضوع بندی های ایشان خیلی لذت بردم و خیلی خوب بود.

اما چند تا نکته هست مثل آقای دکتر رفیعی، کتاب هایش و برنامه هایش، برنامه های تقریباً جهانی است غیر از ایران کشورهای دیگر، غیر از شیعه افراد دیگر هم می شنوند مثلاً‌ دیدم این بزرگوار در رابطه با دفاع از حضرت امیر این روایت را آورده :

«وَ مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ ع نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ لِحَتْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْأَتِه‏»

از علی انتقام نگرفتند مگر به خاطر آن شمشیرهای برّانش در جنگ ها

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص108

«وَ مَا نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْئِه‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج43، ص158

این را از احتجاج طبرسی آدرس دادند البته مشکل از محققین است که در المصطفی این ها را کار کردند با این که اولاً‌ احتجاج طبرسی یک کتاب شیعه است خیلی از روایاتش مسند نیست متوفای 548 است؛ یعنی اواخر قرن 6 همین عبارت را ابن طیفور از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 280 است در بلاغات النساء، صفحه 32 مفصل آورده.

«و ما الذی نقموا من أبی الحسن نقموا و الله منه نکیر سیفه و شدة وطأته‏»

بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبی طاهر ابن طیفور (المتوفى: 280هـ) الوفاة: 280، دار النشر:، ص32

آدرس دهی ها خیلی تأثیر می گذارد برای شیعه لذتبخش است این مسئله را با این که آن ها تلاش می کردند حقایق منتشر نشود مخصوصاً سخنرانی های صدیقه طاهره تقریباً یک افشاگری تمام معنا بود این منتشر نشود ولی ما می بینیم در کهن ترین تاریخ اهل سنت مثل ابن طیفور که معاصر امام هادی و امام عسکری بود در بلاغات النساء، صفحه 32 این قضیه آمده. خود آدرس دهی ها خیلی خوب است.

یا مثلاً دیدم قضیه وصیت حضرت (سلام الله علیها) به این که مرا مخفیانه دفن کنید و کسی از آن ها در جنازه من حاضر نشود بجای اینکه از ابن ابی الحدید آدرس داده شود، از منابع مهم آنها آدرس داده شود. این در کتاب صحیح بخاری، جلد 5، صفحه 82، حدیث 4240 به صراحت آمده و مصنف ابن عبد الرزاق هم نقل کرده است. ابن عبد الرزاق صنعانی متوفای 211 است یعنی معاصر امام رضا و امام جواد (سلام الله علیها) است. ایشان در مصنفش می آورد عبد الرزاق هم کسی است که می گویند

«لو ارتد عبد الرزاق عن الإسلام ما ترکنا حدیثه»

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف:  أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995 ، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج36، ص192

در آدرس دهی ها دوستان دقت کنند این طور قضایایی که به نفع ما و به ضرر آن ها است در دو جا استفاده می کنیم.

یکی مطالبی که ما آوردیم برای تأیید مطالب خودمان از آن ها استفاده می کنیم این می شود در حقیقت اجماع فریقین یعنی هم علمای ما گفتند هم علمای اهل سنت «وَإنْ أَوْقَعَ فِی قُلُوبِهِم»

دوم از باب الزام خصم مطالبی که به ضرر آن ها است و به نفع ما است قاعدتاً نباید آن ها نقل می کردند ولی نقل کردند.

ما در این دو مورد از منابع اهل سنت استفاده می کنیم ولی اگر همواره و در همه جا، ولادت حضرت، مسائل دیگر همه را از منابع اهل سنت بدهیم در حقیقت غش کردن روی طرف مقابل هست و این به هیچ وجه صلاح نیست.

 ما اشکالی که به کتاب تاریخ اسلام داشتیم، آخرین جلسه ای که ما با هیئت علمی شان داشتیم همین بود گفتیم نباید همه پاورقی کتاب هایمان از اهل سنت،‌ باشد.

مثلاً‌:

«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ»

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926

این در حقیقت یک نوع الزام خصم است وقتی که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) غضبناک بشود از آن طرف هم بخاری و مسلم دارند

«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج 3، ص 359، ح 3510 (نرم افزار الجامع الکبیر)

«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی ما آذَاهَا»

صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1902، ح 2449 (نرم افزار الجامع الکبیر)

صحیح بخاری، جلد 4، صفحه 211، حدیث 3714؛ صحیح مسلم، جلد 7، حدیث 3093. ببینید یک دفعه این طور مطالب از آن ها نقل می کنیم این از باب الزام خصم است؛ یعنی به ضرر آن هاست و به نفع ما هست یک دفعه هم مطالبی در فضائل، در رابطه با ولایت ائمه (علیهم السلام)، اثبات امامت  ائمه (علیهم السلام) افزون بر این که در کتاب های ما است در کتاب های آن ها هم آمده این از باب اجماع فریقین است از این باب نقل می کنیم.

وگرنه عرض کردم همین طوری هر مطلبی نقل کنیم از اول تا آخر همه اش آدرس از آن ها بدهیم نمی شود جالب نیست.

کتاب "فاطمه راز ماندگاری امامت" مجموعه سخنرانی دکتر رفیعی در حسینیه امام خمینی، المصطفی چاپ کرده عنوان بندی ها و دسته بندی های خوبی دارد

خیلی کم دیدم منبری ها مثل ایشان بیایند دسته بندی کنند حاج آقای سبحانی هم همیشه توصیه می کرد می گفت در منبر شما سر انگشتی حرف بزنید. مثلا بگویید: ما می خواهیم امروز پنج تا مسئله را مطرح کنیم یک این، دو این، سه این، چهار این پنج هم این. این در حقیقت هم برای مخاطبین دسته بندی شده در ذهن شان می ماند و هم خودش أَوْقَعَ فِی القُلُوب است.

 این که ما بیاییم یک دفعه، یک ساعت وقت مردم را روی یک موضوعی بگیریم بدون هیچ دسته بندی صحیح نیست. خود دسته بندی کردن مطلب منبر 90 درصد آن تسلط ما را به منبر و نحوه استفاده مخاطب را فراهم می کند تا می توانیم مسائل را ریز کنیم.

در رابطه با تفویض آن چه که در روایات اهل بیت (سلام الله علیهم) آمده و فرمایشات بزرگان مثل امام، آقای خویی، مرحوم نائینی، مرحوم آقا ضیاء عراقی، مرحوم کمپانی، آقای میلانی از فقهای معاصر بدست می آید:

«بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص576،  بَابُ زِیَارَةِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام)، ح2

یا تعبیر حضرت امیر در نهج البلاغه:

«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص386

یا تعبیر حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) در توقیع شریفشان به شیخ مفید

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»

الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامیة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص285

یا متن زیارت اول امام حسین که شیخ صدوق می گوید:

«أَصَحُّ الزِّیَارَاتِ عِنْدِی مِنْ طَرِیقِ الرِّوَایَةِ وَ فِیهَا بَلَاغٌ وَ کِفَایَةٌ»

من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج2، ص598

«بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏  إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر  بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه‏»

المزار الکبیر (لابن المشهدی)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محقق/ مصحح: قیومى اصفهانى، ص532

«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُم‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِیَارَةِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام)، ح2

یا:

«إنّ اللهَ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ بِالْمَشِیَّةِ وَ خَلَقَ الْمَشِیَّةَ بِنَفْسِهَا نَحْنُ مَشِیَةَ الله»

التوحید( للصدوق)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على‏، (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: حسینى، هاشم‏، ناشر: جامعه مدرسین‏، ص148

«قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه‏»

الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامیة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص247

«قُلُوبُنَا ... مَشِیَّةِ اللَّه‏»

ما به ائمه (علیهم السلام) به عنوان یک جسم نگام می کنیم یک کسی که مثلاً از پدری به نام عبدالله مادری به نام آمنه، پدری به نام ابوطالب، مادری به نام فاطمه بنت اسد آمده از این کانال ما نگاه می کنیم این نگاه، نگاه درستی نیست. باید نگاه مان به ائمه اطهار این باشد:

«خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ)»

من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج2، ص613

حتی جسم مادی ائمه هم تحت تربیت آن وجود نورانی ائمه اطهار است ما نمی توانیم این دو مرحله را از همدیگر تفکیک کنیم ولذا شاید بیش از 50 تا روایت در کتب شیعه و سنی آمده در ذیل آیه شریفه:

(وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً یعْبَدُونَ)

از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟!

سوره زخرف (43): آیه 45

آن جا دارد که به حضرت می گویند در معراج از انبیاء سوال کن

«سَلِ الرُّسُلَ عَلَى مَا أُرْسِلْتُم‏ قَالُوا عَلَى وَلَایَتِکَ وَ وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج36، ص155

باید به این احادیث دقت کنیم. کتاب مصباح الهدایة حضرت امام را دوستان بتوانند دو نفری، سه نفری به صورت جمعی با هم بنشینند مباحثه کنند خیلی از مسائلی که در لا بلای روایات بوده روایات خلقت نوری اهل بیت و توضیح تفویضی که به اهل بیت شده را مرحوم امام بیان کرده است. بنده ندیدم کسی مثل امام در مصباح الهدایة این طور شفاف صحبت کرده باشد.

در بعضی از جاها ایشان از ابن عربی و این ها استدلال می کند این نظر امام هست بعضی از اولیاء الله معتقد هستند که ابن عربی آخر عمرش شیعه شد بعضی از مکاشفات ضد شیعه اش مربوط به اوائل عمرش بوده ولی من شخصاً به این ها ارادت ندارم. از این ها بدی هم نمی گویم چه ابن عربی باشد، صدر الدین قونوی باشد، قیصری باشد، شمس تبریزی باشد، مولانا باشد بنده شخصاً به این ها هیچ ارادتی ندارم. مگر این که برای حرف شان ما روایاتی از اهل بیت داشته باشیم می پذیریم.

 در شرح و تحلیل فرمایشات ائمه مطلبی بگویند ولو این که اسم ائمه را هم نیاورند می پذیریم. ولی بیایند یک چیزی که مستند به مکاشفات خودشان هست بیان بکنند بنده نمی توانم بپذیرم.

شیعه هم از روز اول با نقد عقاید یکدیگر به تکامل رسیده اگر بنا بود شیخ مفید هر چه گفت آن را می پذیرفتیم شیخ طوسی هر چه گفت می پذیرفتیم دیگر فقه بالنده ای این طوری نداشتیم و مثل اهل سنت می شدیم.

ابو حنیفه این طوری گفته ما هم این طوری می گوییم متوفای 150 است یعنی 1250 سال قبل مالک این طوری گفته ما هم این طوری می گوییم.

حتی در بعضی از موارد دیدیم آقایان به صراحت می گویند قرآن این است سنت این است ولی چون ابو حنیفه این را گفته بزرگان ما این را گفتند ما ناگزیر هستیم از قرآن و سنت دست بر داریم! این که شریعت نشد از این طور موارد از این ها زیاد ثبت کردند که ما تابع علمای مان هستیم.

 عرض کردم در تفسیر رشید رضا می گوید کتاب، سنت همه می گوید در وضو باید مسح باشد ولی بزرگان ما غسل گفتند ما ناگزیر هستیم از کتاب و سنت دست برداریم فرمایشات بزرگان مان را عمل کنیم.

پرسش:

استاد در بحث مقامات و شئونات درست است که این ها مقامات و شئوناتی داشتند...بحث تفویض ائمه نور واحد هستند و در زمان های مختلف تجسم پیدا می کنند.

پاسخ:

تمثل پیدا می کنند تمثل با تجسم خیلی فرق می کند

پرسش:

تمثل پیدا می کنند ما بگوییم که این نور به این صورت تفویض می شود یعنی تمثل ها در زمان های مختلف تفویض می شود یعنی منتقل می شود

پاسخ:

منتقل نه تنزل، در انتقال، تجافی است بنده مطالب علمی دارم این مطالب علمی را به شما منتقل می کنم چیزی از من کم می شود؟ مطلبی از من به شما منتقل شد مثلاً من این وسیله را به جای دیگر منتقل می کنم دیگر این وسیله این جا نیست به این انتقال می گویند.

 بعضی از روایات در رابطه با ائمه (علیهم السلام) با توجه به فهم مردم بیان کردند مثلاً می بینیم یک راوی می آید سوال می کند بعد می گوید:

«أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْمَشِیَّةِ»

مسئله مشیت چه است؟ حضرت به صراحت می گوید:

«لَا أُجِیبُکَ فِی الْمَشِیَّةِ»

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، ج1، ص240

اصلاً در مشیت حرفی با تو ندارم تعبیر این است. ولی در یک جا با کمیل، ابوذر، سلمان صحبت می کنند یا مثل فضیل ابن یسار هست بعضی از خواص ائمه هستند این جا پرده را بالا می زنند و به این ها می گویند این ها را مخفی بدارید مگر از اهلش

«مَنْ أَذَاعَ سِرَّنَا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اَللَّه»

«وَ عَنْهُ (علیه السلام): أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ اکْتُمْ سِرَّنَا وَ لَا تُذِعْهُ‏ فَإِنَّ مَنْ کَتَمَ سِرَّنَا وَ لَمْ یُذِعْهُ أَعَزَّهُ اللَّهُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنْ أَذَاعَ سِرَّنَا وَ لَمْ یَکْتُمْهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة»

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسین بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج‏12، ص292

این هم برای حفظ جان خودشان بوده و هم حفظ جان شیعیان. اخیراً هم کتابی در مورد خلقت نوری نوشتند ظاهرا اسم کتاب خلقت نوری و ظهور صلبی اهل بیت علیهم السلام است نوشته سید محمدعلی موسوی، به سفارش مجمع جهانی شیعه شناسی

ایشان خیلی زیبا جمع آوری کرده ولی آقای اصغر زاده اصفهانی در کتاب خلقت نوری اش تحلیل زیبایی کرده است. ایشان روی روایاتی که برای سلمان و ابوذر هست

«مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص1

این را شرح داده. شرح خیلی مفصل 400- 500 صفحه هم هست

 علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) یک کتابی به نام "رسالةٌ فی الولایة" دارد ایشان همیشه می گفت امیدم فردای قیامت به رساله الولایه ام بیش از المیزان است. امید نجات من از این کانال خیلی زیاد است. این جا هم ایشان خیلی زیبا کار کرده ولی این کتاب، کتاب مطالعه ای نیست مباحثه ای است.

باید مباحثه بشود مطالبی که ایشان آورده ایشان هم خیلی رمزی گفته و رد شده

پرسش:

استاد یک سوالی راجع به بحث تفویض داشتم فرمودید قرآن وقتی در مواردی صحبت می کند می گوید (انا خلقنا)، (انا انزلنا) در واقع ضمیر جمع به کار می برد ولی ما وقتی می خواهیم دعا کنیم فقط خدا را می خوانیم سوالم این هست در بحث تفویض که فرمودید آیا انا خلقنا و انا انزلنا و امثال این ها در یک انسان شامل خلقت نوری می شود؟

پاسخ:

بله

«تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ»

 اولین تجلی از ذات حق، نور اهل بیت (علیهم السلام) است اولین تجلی، اولین خلقت

  «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج1، ص97

بعد به برکت نوری اهل بیت خلقت کروبیان انجام شد که همان روایت امام رضا هست که خود امام هم مفصل در مصباح الهدایة 25- 30 صفحه شرح کرده که خدا ما را خلق کرد بعد توسط ما، ملائکه را، ملائکه ما را دیدند تعجب کردند تصور کردند خالق شان ما هستیم

«حللنا و حللة الملائکة»

لا اله الا الله را ما گفتیم ملائکه از ما یاد گرفتند، آن هم همان چهار تا جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل نه ملائکه پایین دستی ها.

پرسش:

در منابع اهل سنت هم آمده است که ملائکه از نور علی (علیه السلام) خلق شده باشد

پاسخ:

بله، زیاد دارند فخر رازی، جرجانی، آلوسی و این ها مطالب خیلی جامع و جالبی تحت عنوان انسان کامل دارند که جز با وجود مقدس حضرت ولی عصر تطبیق نمی کند. گرچه فخر رازی هم می گوید انسان کاملی که روح عالم هستی است و بدون آن عالم امکان پذیر بقاء ندارد یک لحظه اگر آن روح برداشته بشود این عالم از بین خواهد رفت.

 بعد می گوید رافضه (نمی گوید شیعه) رافضه گفتند که آن صاحب الزمان و غایب است و هم در این که گفتند صاحب الزمان راست گفتند هم که در اینکه گفتند غایب است راست گفتند.

این عبارت فخر رازی را شما ملاحظه بفرمایید یک جلسه ای عبارت این ها را برای تان نقل می کنم جرجانی و سه چهار تا از بزرگان هستند که در این زمینه مطالب خیلی زیبا دارند.

آغاز بحث...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ یکی از مسائلی که در رابطه با ولایت فقیه هست این است که اول باید ولایت اهل بیت مشخص بشود محدوده ولایت اهل بیت روشن بشود و ببینیم از نظر عقلی و از نظر نقلی مختصات امام و پیغمبر چه است که آن قابل انتقال نیست و آن چیزی که مختص ائمه نیست قطعاً به ولی فقیه و مجتهد منتقل می شود.

دیروز روایت بصائر الدرجات را خواندیم یک روایتی در عیون اخبار الرضا هست روایت خیلی خوبی است در رابطه با معراج هست می گوید:

«فَنُودِیت ‏یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ عَبْدِی وَ أَنَا رَبُّکَ فَإِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ»

عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص264

در این جا می گوید «وعلیَّ فَتَوکَّل» در جامعه می خوانیم:

«وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّه‏»

کامل الزیارات؛ نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضویة، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص52

یا در کافی، جلد 1، صفحه 144 داریم:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص144

از امام حسین سوال می کنند:

«فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟»

می گوید:

«مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُه‏»

علل الشرائع؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: کتاب فروشى داورى، ج1، ص9

علل الشرایع، جلد 1، صفحه 9 یا 13 (بعضی چاپ ها 9 است و بعضی چاپ ها 13 است)

«وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ فَإِنَّکَ نُورِی فِی عِبَادِی وَ رَسُولِی إِلَى خَلْقِی وَ حُجَّتِی عَلَى بَرِیَّتِی لَکَ وَ لِمَنْ تَبِعَکَ خَلَقْتُ جَنَّتِی وَ لِمَنْ خَالَفَکَ خَلَقْتُ نَارِی وَ لِأَوْصِیَائِکَ أَوْجَبْتُ کَرَامَتِی وَ لِشِیعَتِهِمْ أَوْجَبْتُ ثَوَابِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ أَوْصِیَائِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ أَوْصِیَاؤُکَ الْمَکْتُوبُونَ عَلَى سَاقِ عَرْشِی»

ببینید این ها برای تفهیم و تفهم مردم است متن این طور روایات با آن روایات خلقت نوری کاملاً تفاوت دارد.

«فَنَظَرْتُ وَ أَنَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَرَأَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فِی کُلِّ نُورٍ سَطْرٌ أَخْضَرُ عَلَیْهِ اسْمُ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام)

البته این روایت در کتب اهل سنت هم هست.

«وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ هَؤُلَاءِ أَوْصِیَائِی بَعْدِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ أَوْصِیَائِی وَ أَحِبَّائِی وَ أَصْفِیَائِی وَ حُجَجِی بَعْدَکَ عَلَى بَرِیَّتِی وَ هُمْ أَوْصِیَاؤُکَ وَ خُلَفَاؤُکَ وَ خَیْرُ خَلْقِی بَعْدَکَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِینِی»

از این جا شروع می شود

«وَ لَأُعْلِیَنَّ بِهِمْ کَلِمَتِی وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِی وَ لَأُمَلِّکَنَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا»

بحث حکومت این ها را مطرح می کند.

«وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ»

همان طور در روایاتی که دیروز خواندیم خدا اختیاراتی که به حضرت سلیمان داده خدا همه را به رسول اکرم و ائمه داده است

«وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ السَّحَابَ الصِّعَابَ وَ لَأُرَقِّیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ»

(أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا فَلْیرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ)

یا اینکه مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنین است) با هر وسیله ممکن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحی را بر قلب پاک محمد بگیرند)!»

سوره ص (38): آیه 10

اسباب و مسببات همه دست حضرت است

«وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأُمِدَّنَّهُ بِمَلَائِکَتِی حَتَّى یُعْلِنَ دَعْوَتِی وَ یَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَى تَوْحِیدِی ثُمَّ لَأُدِیمَنَّ مُلْکَهُ»

سلطنت او را

«وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»

عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص264

یعنی آغاز حکومت حضرت ولی عصر، آغاز حکومت الله است. دیگر بعد از او حکومت دیگری نخواهد آمد. عرض کردیم در رابطه با بحث رجعت الان بعضی از آقایان تشکیک می کنند و حال آن که در روایات داریم انکار رجعت، خروج از دین هست. از چیزهایی که انسان را از اسلام بیرون می برد بحث انکار رجعت است آیات و روایاتی در رابطه با رجعت داریم.

پرسش:

در بحث واجبات و اعتقادات، رجعت، از واجبات و اعتقادات شمرده نشده منتها بحث انکار با این حساب دو تا مطلب است. همه مؤمنین عادی این را نمی دانند اصلا علم ندارند.

پاسخ:

آن ها عذرشان پذیرفته است جهل شان نشأت گرفته از عدم اطلاع هست این ها که هیچ. ما نسبت به اهل سنت هم داریم تعداد زیادی از اهل سنتی که حجت برای آن ها تمام نشده این ها وارد بهشت خواهند شد.

 شاید 20- 30 تا روایت صحیح هم داریم که اهل سنت (با واژه اهل سنت) که حجت برای آن ها تمام نشده وارد بهشت می شوند.

از آن طرف شیعه هم باشد حجت برای او تمام بشود «من جَحَدَ» جحدَ یعنی «انکار عن علمٍ» شیعه هم که باشد

«وَ مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَنِی وَ مَنْ جَحَدَنِی فَقَدْ جَحَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏»

کمال الدین و تمام النعمة، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 262

شک و شبهه ای در آن نیست. در رابطه با رجعت، روایات متعدد داریم که رجعت از مواردی است که انکارش خروج است من به روایات عرض کردم.

 عقیده بنده شاید غیر از این باشد این عباراتی که آمده که آیا واقعاً رجعت، جزء ضروریات دین یا مذهب شمرده می شود یا شمرده نمی شود؟ شاید 90 درصد ما شیعه ها اصلاً از رجعت اطلاعی نداریم.

روایاتی هم که در رابطه با رجعت هست مرحوم سید شبّر کتاب "حق الیقین" که حق الیقین فارسی از علامه مجلسی است را خیلی زیبا عربی کرده و دسته بندی خیلی خوبی کرده است. ما در حوزه علمیه قزوین بودیم جزء کتاب های درسی حوزه بود. ایشان در جلد 2 بحث رجعت را می آورد چند تا روایت می آورد بعد می گوید حقیقت رجعت برای ما روشن نیست، چه کسانی خواهند آمد و چه مدتی این ها حکومت می کنند ولی از مجموعه روایات استفاده می کنیم قطعاً رجعتی هست و قطعاً بعضی از ائمه خواهند آمد. از این تعبیرش خیلی خوشم آمد

پرسش:

مؤمنین محض (...)

مراد از مؤمنین محض چه کسانی هستند؟ مؤمنین محض را برای ما معنا کنید اگر مؤمنین محض مثل سلمان، ابوذر، زراره و هشام هستند این ها یک عده خاصی هستند، این ها را شما در طول تاریخ جمع کنید آمارشان از هزار تا تجاوز نمی کند.

 کفار محض نه کافر عادی، کافری که واقعاً در برابر اسلام ایستاده و واقعاً جنگ با اسلام را به عنوان یک امر قرار داده باشد.

کلمه محضی که آن جا آمده خودش پیام دارد عرض کردم فرمایش علامه شُبَّر برایم خیلی دلنشین هست که ما معتقد باشیم قطعاً رجعتی هست، قطعاً تعدادی از ائمه خواهند آمد از مؤمنین خواهند آمد از کفار خواهند آمد ولی چه کسانی؟ چه تعدادی؟

 از مجموعه روایات نمی شود کلیّات این ها را استفاده کرد. امرش را به خدای عالم واگذار می کنیم ما معتقد هستیم همچنین چیزی هست ولی کیفیت آن چگونه است نمی دانیم.

ایشان در رابطه با سوال عالم برزخ همین حرف را می زند روایات می آورد روایات متعارض در رابطه با سوال نکیر، منکر که آیا فشار قبری هست یا نیست سوال منکر برای عموم هست یا برای افراد خاصی است؟ می گوید ما فقط از این می فهمیم یک سوال قبری هست در قبر یک کارهایی انجام می شود ولی تفصیلش چه هست؟

خیلی قاطع از روایات نمی توانیم استفاده کنیم معتقد هستیم شرعاً، عقلاً، قرآناً و سنتاً در قبر سوال و کتابی هست. آیا برای همه هست برای عده خاصی هست و از چه سوال خواهد شد و چگونه هست جواب که می دهند چطوری جواب می دهند آیا در آن جا جواب ها قانع کننده هست یا جواب ها قانع کننده نیست؟ تفصیل این ها خوب جمع آوری نشده.

علامه شبر بعد از علامه مجلسی است و الحق والإنصاف مرد ملایی است یا خود علامه مجلسی در کتاب حق الیقین شان بعد از بحار این کتاب را نوشته یعنی بعد از 110 جلد کتاب، روایات شیعه را زیر و رو کرده این کتاب را نوشته می گوییم از روایات ما تفصیل این قضایا را نمی توانیم استفاده کنیم

پرسش:

تجربی هست بر اساس تجربیاتی که به دست آورده نوشته

پاسخ:

تجربیات، تجربیات شخصی است کسی آن جا برود و بیاید خیلی خوب است. برنامه زندگی پس از زندگی ماه رمضان پخش می کردند چیز خیلی خوبی است ولی این ها هم برای ما حجت، کامل نیست اعلان خطر هست این که یک سری مسائلی در آن جا هست از مجموع این افراد یک علم قطعی اجمالی برای ما بدست می آید که این عالم برزخ یک دنیایی است با این عالم دنیایی که ما هستیم کاملاً متفاوت است و هیچ یک از مسائل آن طرف برای این جا قابل توصیف نیست.

در این زمینه روایات هم داریم اگر اشتباه نکنم علامه شبر می گوید یکی از بزرگان توسلی داشت به عالم برزخ منتقل شد و آن جا چند کیلو برنج به او دادند، آمد این برنج را تا آخر عمر مصرف کردند و تمام نشد.

 بعد ایشان می گوید اشیاء آن طرف با این طرف قابل مقایسه نیست ما در این جا نمی توانیم از نظر مادی اثبات کنیم یک کسی مثلاً دو سه کیلو برنج دارد در تمام عمرش هر چه می خورد این برنج تمام نمی شود.

شهید دستغیب چند مورد از این قضایا دارد در عالم ماده از 30 کیلو برنج به اندازه 2 مثقال هم بر دارید به اندازه 2 مثقال کم می شود بر خلاف مسائلی که مربوط به آن طرف هست قرآن هم دارد:

(إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ)

این روزی ما است که هرگز آن را پایانی نیست!

سوره ص (38): آیه 54

نعمت های بهشتی پایان پذیر نیست

(لَهُمْ مَا یشَاءُونَ فِیهَا وَلَدَینَا مَزِیدٌ)

هر چه بخواهند در آنجا برای آنها هست، و نزد ما نعمتهای بیشتری است (که به فکر هیچ کس نمی‌رسد)!

سوره ق (50): آیه 35

این جالب است می گوید در آن جا هر چه بخواهند ما به آن ها می دهیم و چیزهایی هم که نمی خواهند می دهیم.

پرسش:

عالم ذر، عالم مثال است جسم نیست.

پاسخ:

نه عالم ذر بالاتر از برزخ است عوالم را تقسیم بندی که می کنند عالم ماده، عالم برزخ، عالم مثال، عالم ملکوت، عالم جبروت، عالم لاهوت، عالم هاهوت که عالم احدیت است ولی تقسیم بندی ها را طیف آقای شاه آبادی ها این طوری دارند.

 طیف مرحوم قاضی از آن بالا می گیرند اولین چیز عالم احدیت است بعد عالم واحدیت است، بعد عالم اسماء است، بعد عالم عقل است، بعد عالم مثال و عالم ماده است. البته «عباراتنا

در رابطه با توحید حضرت فرمودند:

«کلّما میّزتموه بأوهامکم فی أدقّ معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج110، ص104

هر چه از کمالات برای خدای عالم تصور کنیم کمالاتی که در ذهن ما کمال هست برای او تصور می کنیم می گوییم

(سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ)

منزه است خداوند از آنچه توصیف می ‌کنند

سوره صافات (37): آیه 159

«اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ.»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص117، بَابُ مَعَانِی الْأَسْمَاءِ وَ اشْتِقَاقِهَا، ح8

مسائل دیگر آن طرف هم به همین شکل است. یعنی قابل توصیف نیست چون ما تمام عمرمان با عالم ماده سر و کار داریم نمی توانیم درک کنیم.

 

 مرحوم شهید مطهری در بحث عرفانش می گوید مطالب عرفانی که بعضی از بزرگان نقل می کنند این ها رفتنی و دیدنی است، گفتنی و شنیدنی نیست نمونه اش هم عالم رؤیا است.

در عالم رؤیا بدن تان این جا هست یک دفعه می بینید در حرم امام رضا هستید، لحظه ای دیگر در حرم حضرت امیر هستید لحظه ای دیگر مثلاً‌ تبریز هستید در آنِ واحد، حرف می زنید حرف های مردم را می شنوید نه گوشی همراه شما است و نه زبانی همراه شما هست.

  همین عالم رؤیا خودش یک نمونه ای است بر این که یک عالمی مافوق این عالم ماده است که در آن جا گوش و چشم و زبان به این شکلی نیست.

اتفاقاً در برنامه زندگی پس از زندگی از تجربه گرها سوال کردند شما حرف می زدید می گفت نه آن هایی که اراده می کردند اراده آن ها به قلب ما القاء می شد ما هم هر چه اراده می کردیم آن ها می فهمیدند. یعنی آن جا دیگر بحث الفاظ و گفتن و زبان و این ها نیست.

 یا در نعمت های بهشتی در رابطه با این که از حضرت سوال می کنند این همه خورد و خوراک و این ها است آن جا چگونه دفع می شود؟ حضرت می فرمایید آن جا از این مسائل نیست یک دنیای دیگری است.

یک لحظه لذت آن جا حتی لذت همبستر شدن با حوری ها با تمام لذت های جمیع دنیا از اول خلقت تا آخر خلقت قابل مقایسه نیست.

 بعد حضرت به عالم رَحِم مثال می زند می گوید این بچه در رحِم غذا می خورد آن جا دستشویی که نیست این ها چه می شود؟ فقط دعا کنید خدای عالم ما را از اهل بیت جدا نکند به تعبیر زیارت عاشوراء که:

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»

این خیلی مهم است در سجده هایمان در قنوت مان در هر کجا در بحث مان و درس مان دعا کنیم. چه بسا همین درس هایی که ما داریم مطالعاتی که می کنیم شاید اجابت دعا در این طور جلسات هزاران بار نزدیک تر به اجابت است تا در نماز و رکوع و سجده.

 یک استادی داشتیم شهید انصاری می گفت بعضی وقت انسان گریه می کند حال پیدا می کند یک عُجبی برای آدم می آید عَجب! من یک حالی پیدا کردم همین که عُجب آمد دیگر همه چیز خراب شد.

ولی بعضی وقت همین جلسات علمی که ما داریم من معمولاً مقید هستم بعد از جلسات علمی یا بحث هایی که داریم یا سخنرانی بعدش شروع می کنم آهسته به دعا کردن چون یقین دارم در این طور جلسات که قصد قربت کنیم بحث خیلی نورانی می شود قصد قربت هم نکرده باشیم این جلسات مرضی حضرت ولی عصر است.

چون مرضی حضرت ولی عصر است دعای حضرت ولی عصر هم دنبال دارد و دعا هم بکنیم، چون دعای حضرت ولی عصر قطعا مقبول هست به اجابت نزدیک تر است.

«والسلام علیکم ورحمة الله»

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها