2024 April 26 - جمعه 07 ارديبهشت 1403
شفاء السقام فی زیارة خیرالأنام
کد مطلب: ٨٠٠٩ تاریخ انتشار: ٢٨ آبان ١٣٩٤ - ١٢:٣٧ تعداد بازدید: 2906
کتابخانه » عمومي
شفاء السقام فی زیارة خیرالأنام

نویسنده : تقی الدین علی بن عبدالکافی بن علی السبکی الشافعی

این کتاب توسط علی بن عبد الکافی بن علی، معروف به تقی الدین سبکی نوشته شده است. وی در سال ۷۵۶هـ ، در قاهره از دنیا رفت.او در مقدمه کتاب چنین می نویسد: من در ابتدا نام این کتاب را (شن الغاره علی من انکر سفر الزیاره) به معنای حمله همه جانبه بر منکر سفر برای زیارت گذاشتم. اما بعد تصمیم بر تعمیم موضوع کتاب درباره زیارت از جهات مختلف گرفتم ولذا نام (شفاء السقام فی زیاره خیر الانام) را بر آن نهادم.

چنانچه از عنوان این کتاب معلوم می شود، موضوع این کتاب اثبات شرعیت زیارت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله است. مولف انگیزه خود را از نگارش این کتاب پاسخ به افرادی دانسته که سفر برای زیارت را بدعت می دانند.

معرفی کتاب :

در طول تاریخ مسلمانان به تأسی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله زیارت قبور را جایز دانسته و سفر برای زیات قبر آن حضرت را نیز مستحب مؤکد بر می شمردند . صحابه چون در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند، زیارت قبور شهدای احد را از جانب نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله مشاهده و حدیث من زار قبری وجبت له شفاعتی را نیز از آن حضرت شنیده و بر اساس همین مستندات، استحباب زیارت قبر آن حضرت دوچندان شد .

علمای مسلمین بر این مطلب صحه گذاشته و افرادی همچون قاضی عیاض در الشفاء بر این مطلب ادعای اجماع می کند . اما متاسفانه در قرن هشتم هجری فردی به نام ابن تیمیه در مخالفت با اعتقاد مسلمانان پرداخت و با استناد به احادیث که مرتبط با موضوع نبود، این عمل را بدعت و از مصادیق شرک معرفی نمود .

علمای اهل سنت این مساله را بر نتابیده و ردیه هایی بر ابن تیمیه نوشته اند .

یکی از این ردیه ها، کتاب شفاء السقام تقی الدین سبکی می باشد . کتابی که در عین علمی بودن آن ، اتقان آن نیز مورد توجه بوده و با توجه به آنکه در رد عقاید ابن تیمیه نوشه شد، وی نتوانست این کتاب را رد کند .

حال در این نوشته به معرفی اجمالی این کتاب می پردازیم :

فصل اول

احادیث زیارت :

در این باب، مولف به ذکر پانزده حدیث در باب زیارت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می پردازد .

احادیثی همچون : من زار قبری وجبت له شفاعتی از جمله احادیث مورد استناد سبکی بر رد عقیده باطل ابن تیمیه است . ابن تیمیه با خدشه بر این حدیث و سعی در تضعیف آن اشکالی سندی به آن گرفته و یکی از راویان آن را تضعیف می کند . سبکی شافعی در مقام پاسخ به ابن تیمیه بر آمد و ضمن رد ادعای وی و تصریح به باطل بودن کلام او، این روایت را حداقل حسن دانسته و با استناد و ضمیمه به روایتی دیگر، آن را صحیح تلقی می کند .

وی ضمن اشاره به انحراف در عقیده ابن تیمیه اشاره می کند که چگونه یک فرد مسلمان می تواند برای احادیث زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله از لفظ وضع و جعل استفاده کند و اگر حتی ضعیف هم باشد نباید از لفظ جعل استفاده نمود .

فصل دوم :

آنچه از احادیث و روایات در مورد فضیلت زیارت قبر آن حضرت وارد شده است هرچند که لفظ زیارت نیامده باشد :

سبکی باب دوم کتاب خود را به احادیثی اختصاص می دهد که اگر چه لفظ زیارت در آنها به کار نرفته است، اما دلالت بر فضیلت و استحباب زیارت قبرپیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دارد . از مجموع این روایات برداشت می شود که اگر کسی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سلام کند، آن حضرت جواب سلام را می دهد و حتی آن حضرت مسلمانان را به این امر ترغیب کرده است . بر این اساس روایتی در کتاب سنن ابی داود قرار دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : ما من أَحَدٍ يُسَلِّمُ على إلا رَدَّ الله على رُوحِي حتى أَرُدَّ عليه السَّلَامَ . که نشان از ترغیب مسلمانان و به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلام بر ایشان را دارد

اگر کسي اشکال کند که اين حديث عام است و غير زيارت را شامل می شود، سبکي در جواب مي نويسد :

اولا اگر عام است، زیارت را هم شامل میشود. ثانیاً در روایت احمد بن حنبل لفظ عند قبری در حدیث قید شده که نشان میدهد که سلام نزد قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ثواب مضاعف دارد.

مولف در تائید روایات قبلی، احادیث زیادی را ذکر می کند که نشان می دهد رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را به سلام کردن بر آن حضرت تشویق کرده و سلام بعد از ممات ایشان باعث اجر و ثواب است .

نکته ی دیگری که باید از این احادیث مورد توجه قرار بگیرد، زنده بودن اولیاء خدا و پیامبران در قبور می باشد . در سنن ابن ماجه در ضمن حدیثی تصریح شده است که خوردن اجساد پیامبران بر زمین حراماست و پیامبر خدا در قبر زنده است و روزی می خورد . این مساله با روایات بسیار زیادی از کتب اهل سنت قابل اثبات است .

فصل سوم :

آنچه به طور صریح در زیارت آن حضرت وارد شده و بیان آنکه سفر برای زیارت قبرآن حضرت قدیم و جدید نیست و همیشگی است .

در این باب، مولف ضمن اشاره به مواردی متعدد پیرامون سفر جهت زیارت قبر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله، بر صحت این مساله صحه گذاشته و اثبات می کند .

علاوه بر اینکه سبکی قضیه بلال را ذکر می کند، می نویسد :

برای استدلال بر این حدیث ما فقط به یک رویای خواب بسنده نمی کنیم، بلکه استدلال ما بنابر عمل بلال که صحابه است می باشد، علی الخصوص در زمان خلافت عمر که صحابه نیز زیاد بودند و این قصه از آنان مخفی نبود.

وی همچنین به قضیه عمر بن عبدالعزیز نیز اشاره می کند و می نویسد که عمر بن عبدالعزیز فردی را به مدینه فرستاد تا به پیامبر سلام کند و به او گفت : سلم لی علی رسول الله .

وی همچنین می نویسد :

از امور رایج در میان سلف، این بود که اگر کسی قصد زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را داشت، عده ای از بزرگان از ایشان درخواست می کردند نزد قبر پیامبر رفتی سلام ما را برسان . که این مساله نشان می دهد سلامِ از نزدیک فضیلت مضاعف داشته و سفر برای آن مشروع است .

سبکی همچنین می نویسد :

دیگر آنکه بسیاري از سلف وقتی عزیمت حج داشتند، ابتدا به مدینه می آمدند و قبر پیامبر را زیارت می کردند و سپس به مکه می رفتند و حال آنکه عراق به مکه، طریق دیگر دارد. پس دور کردن راه و آمدنبه مدینه جز به قصد زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله نبود .

فصل چهارم :

تصریح علما در باب استحباب زیارت قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و بیان اینکه این زیارت اجماعی است :

سبکی در این فصل چهارم از کتاب خود، نصوص متعددی از علما و بزرگان اهل سنت را ذکر می کند که آنان زیارت قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مستحب می دانند.

قاضی عیاض در این زمینه ادعای اجماع می کند و ماوردی در الأحکام السلطانیة به استحباب زیارت قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشاره می کند .

بنابراین نزد چهار مذهب اهل سنت قصد سفر به مدینه براي زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله استحباب دارد و هیچ منعی هم در این زمینه وارد نشده است و فقط وهابیون هستند که با این مساله مخالفند .

فصل پنجم :

پیرامون زیات قبور و مشروعیت آن :

مؤلّف در این فصل با استناد به آیه ﴿و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم ...﴾ و اطلاق آن بر حیات و ممات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و روایات مربوط به زیارت همچون زوروا قبورکم فإنها تذکرکم الأخرة مشروعیت زیارت قبور علی الخصوص زیارت قبر پیامبر را ثابت می کند.

می توان گفت به نوعی این فصل تقریر مجدد فصول سابق است؛ زیرا مصنف با ذکر اجماع منقول از قاضی عیاض، به نقد دلایل منکرین زیارت قبور پرداخته و زیارت زنان از قبر را نیز جایز شمرده و آن را داخل در عموم حدیث مزبور الذکر دانسته است .

فصل ششم:

مشروعیت سفر جهت زیارت قبور :

مؤلّف پس از اثبات مشروعیت اصل زیارت قبور حتی براي زنان، به اثبات مشروعیت سفر براي زیارت قبور عموم مؤمنین به ویژه پیامبر صلی الله علیه و آله می می پردازد؛ زیرا ابن تیمیه در برخی از کلماتش به گونه اي سخن می گوید که گویا اصل زیارت قبور مشروع نیست، ولی در برخی از نوشته هایش تصریح دارد که اصل زیارت قبور مشروع است، اما سفر براي زیارت قبور انبیاي الهی و اولیاء الله جایز نیست و کسی نمی تواند براي آن قصد قربت کند.

مؤلف در فصل قبل به نقد نکته قبلی ابن تیمیه می پردازد و در این فصل به دنبال مشروعیت سفر براي زیارت قبور و قصد قربت کردن آن را دارد.

مؤلف در فصل قبل به نقد نکته قبلی ابن تیمیه می پردازد و در این فصل به دنبال مشروعیت سفر براي زیارت قبور و قصد قربت کردن آن را دارد .

سبکی معتقد است که لفظ جَاءُوكَ در آیه شریف :ه وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ مطلق است و بر نزدیک و دور و سفر و غیر سفر دلالت می کند و حدیث من جائني زائرا لا تعمله حاجة الا زيارتي ظهور در سفر دارد . بنابر این اگر مسلمانی به قصد زیارت قبر پیامبر و عمل به این روایت سفر کند، به عنوان مقدمه مستحب، مستحب است و میتواند با قصد قربت این کار را انجام دهد .

همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله به زیارت قبر شهداي اُحد می رفتند و اگر خروج و سفر کردن به مقدار کم جایز است، دلیلی بر انکار سفر به مقدار زیاد وجود ندارد و منعی از پیامبر نرسیده است .

از دلایل دیگر مؤلف بررسی اثبات مشروعیت سفر براي زیارت قبور، یکی اجماع سلف و خلف بر این مسئله و دیگري عمل صحابه و تابعین و سیرة عملیِ همۀ مسلمانان در طول تاریخ است.

وي مینویسد:

من از ابن تیمیه تعجب میکنم که در جایی بیان کرده که اصل زیارت، قربت است و بالضروره از دین فهمیده می شود، اما سفر براي آن را نمی پذیرد و مردود می شمرد .

پس اگر خود زیارت مستحب است، سفر براي آن هم مستحب است.

فصل هفتم :

دفع شبهات دشمن و جستجو در کلمات او :

در این باب مولف ضمن اشاره به شبهات مانعین از زیارت قبور، پاسخی به آنان ارائه می دهد

مؤلّف در این فصل به دلایل ابن تیمیه مبنی بر عدم مشروعیت سفر براي زیارت قبور پرداخته و آنها را نقد کرده است. اولین دلیل ابن تیمیه حدیث لا تشد الرحال است . وی با دستاویز قرار دادن این حدیث، قصد سفر برای مسجد النبی را جایز دانسته است ولی قصد سفر براي زیارت قبر پیامبر را مشروع نمی داند. مؤلّف پیرامون این حدیث می نویسد:

در اسلام سفرهاي فراوان مستحب یا واجب است، ولی تحت این حدیث قرار نمیگیرد؛ مثل طلب علم، جهاد، زیارت والدین و یا هجرت از بلاد کفر به اسلام. پس این حدیث همه سفرها را نهی نمیکند، بلکه به سفر به این مساجد ترغیب می کند.

سبکی در ادامه کلمات و فتاواي ابن تیمیه را در این موضوع بیان و نقد می کند و این نکته را به مخاطب می فهماند که بسیاري از ادعاهاي ابن تیمیه مستند به سنّت و سیره نیست و حتی دلایل مخالف بسیار است که با ادعاي جعل و وضع ابن تیمیه روبه رو می شود. به نظر می رسد ابن تیمیه با سرعت بخشیدن به فتاوا، هم خود و طرفدارانش را به زحمت انداخته و هم مخالفانش را گرفتار کرده و با تفسیر به رأي خود، بر اختلافات و تفرقه افزوده است. سبکی با اشاره به برخی روشهاي عجیب و غریب ابن تیمیه می نویسد:

عجیب است که این تیمیه می گوید حدیث من زارنی... را ابن ماجه نقل کرده در حالی که این حدیث در سنن ابن ماجه نیست و نیز ابن عقیل را از متقدمین و غزالی را از متأخرین معرفی کرده است. این در حالی است که ابن عقیل متوفاي 513 و غزالی متوفاي 505 است. علت این کار این است که سخن خود را نزد عوام صحیح جلوه دهد و بگوید سلف هم با من همراه است و خلف بر خلاف سلف عمل میکند و این روش، روش اهل علم نیست .

فصل هشتم :

بابی پیرامون توسل و استغاثه و شفاعت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

مؤلف در ابتدا به این نکته توجه می دهد که توسل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دلیل روایات وارد شده در این باب از امور معلوم دینی است و هیچکس منکر آن نبود، تا اینکه ابن تیمیه آمد و بدعتینهاد که فقط ضعیفان در دین را گرفتار کرد و طعن در اموري زد که تا امروز کسی آن را رد و انکار نکرده است .

چنان چه مولف نیز بدان اشاره کرد، مبحث توسل بحثی مورد قبول اهل سنت بوده و فقط ابن تیمیه پیرامون این مساله ساز مخالف زده و تا جائی پیش رفته است که متوسلین را تکفیر کرده است .

وی پیرامون اقسام توسل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می نویسد :

اگر به پیامبر متوسل شوید و از او حاجتی بخواهید تا خداوند آن کار را براي شما انجام دهد، به اینگونه که خدایا به خاطر پیامبرت فلان کار را براي من انجام بده، این نوع توسل چه قبل از پیامبر و چه در حیات وچه در ممات او جایز است و خبر صحیح براي آن وجود دارد .

وي همچنین حدیث توسل حضرت عیسی علیه السلام به پیامبر اسلام، توسل انبیاي دیگر به پیامبر را نقل کرده و با ذکر حدیث توسل نابینا به پیامبر و ترغیب عثمان بن حنیف به توسل به پیامبر در زمان ممات آن حضرت، این موضوع را از مسلمات مسائل اسلامی معرفی کرده که متأسفانه ابن تیمیه از این امر مسلم بی اطلاع است و از روي بی اطلاعی به نقد آن پرداخته است.

نوع دوم توسل این است که از پیامبر بخواهیم براي ما دعا کند. احادیث فراوانی بر دعاي پیامبر در زمان حیات ایشان دلالت می کند و اجماع مسلمانان بر پذیرش این نوع توسل در قیامت وجود دارد.

نوع سوم، توسل به پیامبر در برزخ است. در دلائل النبوة بیهقی آمده که در زمان خلیفه دوم قحطی شد و یکی از صحابه به نزد قبر پیامبر آمد و گفت : « یا رسول الله استسق الله لأمتک فإنهم قد هلکوا » که نشان می دهد صحابه در زمان ممات پیامبر از ایشان درخواست دعا می کردند و هیچیک از صحابه آن را انکار نکرده است .

وی همچنین در این فصل به نمونه هایی دیگر از توسل در سیره صحابه و بزرگان اهل سنت اشاره می کند .

فصل نهم :

حیات انبیاء علیهم السلام :

مؤلف با ذکر احادیثی به اثبات حیات برزخی انبیاء پرداخته و از بیهقی نقل کرده که پیامبر فرمود : الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلون بنابراین پیامبران در قبر زنده اند .

همچنین در سنن ابن ماجه آمده است که فنبی الله حی یرزق بنابر این پیامبران در قبر زنده اند و سخنان زائر خود را میشنوند و میتوانند به آن پاسخ دهند.

مؤلف با ذکر حدیثی منقول در صحیح بخاري درباره اینکه مرده صداي پاي مشایعت کنندگان را می شنود، به شنیدن مردگان پرداخته و ثابت کرده است که مردگان در قبر نه تنها زنده اند، بلکه سخنان کسانی را که به سر قبر آنان می آیند می شنوند در روایت دیگري از پیامبرصلی الله علیه و آله آمده که در هنگام در قبر گذاشتن مردگان، آنها می شنوند و سخن می گویند و همه موجودات سخنان مردگان را می شنوند، مگر انسان که نشان از زنده بودن و شنیدن و سخن گفتن مردگان می دهد که نام آن حیات برزخی است.بنابراین فرقی میان مرده و زنده نیست و مردگان سخنان ما را میشنوند، اگر چه ما سخنانآنان را نمیشنویم.

فصل دهم :

شفاعت :

در این باب مولف ضمن اشاره ای به حدیث من زار قبری وجبت له شفاعتی، تصریح می کند که شفاعت بر 5 قسم می باشد که همه اقسام آن برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ثابت بوده و حتی می نویسد که بعضی از ان اقسام مخصوص آن حضرت بوده و در بعضی از اقسام آن دیگران نیز شریک بوده در حالی که پیامبر متقدم بر این امر است .

وی به نحو تفصیلی اقسام 5 گانه شفاعت را از قول قاضی عیاض نقل می کند .

سپس به ذکر مواردی از تاریخ می پردازد که شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله شامل احوال افرادی زیاد شده است .

همچنین در پایان این فصل ابواب مختصری پیرامون احادیثی متفرقه و در توضیح مطالبی را ذکر و در خاتمه کتاب خود بحثی مختصر پیرامون صلوات بر پیامبر همراه با کلمه آله را نیز ذکر می کند .

براي دانلود کتاب برروي لينک زير کليک کنيد :



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها