همين امور دنيوي كه در دست دولت داديم در بعضي موارد با مشكلات موجه شديم و پريشان هستيم چنان چه امروز بخش بزرگي از ملت ايران بر صحت انتخابات اعتراض داشته و پريشان اند، پس چگونه ما مي توانيم كه دين و مذهبمان را در دست شما بدهيم! ما نمي توانيم در اين مساله اعتماد كنيم.
به گزارش شيعه نيوز مولانا عبدالحميد در قسمت دوم خطبه هاي جمعه اين هفته با انتقاد شديد از احضار علماي و بازداشت آنان توسط دادگاه ويژه روحانيت مركز مشهد، به نقطه آغاز مشكلات و فشارهاي مذهبي بر اهل سنت در دولت نهم اشاره كرده و گفت: ما در اواخر دولت نهم احساس كرديم دارد فشار بزرگ مذهبي بر جامعه اهل سنت وارد مي شود.در آن زمان بنده طي توقفي كه در تهران به قصد سفر به حرمين شريفين داشتم با بعضي از افراد كه در رده بالاي حاكميت بودند صحبتي داشتم. آنان صحبتهايي را مطرح كردند كه دال بر اين مطلب بود كه ديگر كاسه صبرشان نسبت به اهل سنت لبريز شده است و تحمل آزادي مذهبي اهل سنت را ندارند و گويا مي خواهند دست به يك سري اقدامات بزنند، و در آن نشست صحبتهاي ديگري نيز مطرح شد كه مصلحت نيست اينجا بيان شود.
مولانا ادامه داد: اولين مشكلي كه در آن دوره (نهم) شاهد آن بوديم توهين هاي بي سابقه اي بود كه به طور علني به مقدسات اهل سنت مي شد. اين مساله باعث درگيري در زاهدان شد كه مشكلاتي به وجود آورد و به نحوي گذشت و حل شد.
مشكل دومي كه هرگز در اذهان جامعه اهل سنت نمي گنجيد و به فكر كسي خطور نمي كرد و متاسفانه اتفاق افتاد مساله تخريب مدرسه عظيم آباد بود. حادثه اي كه براي همه ما اعم از مرد و زن و پير و جوان تلخ و سنگين بود، يك مدرسه اهل سنت با آن عظمت تخريب شود، ما در مورد اين مساله گلايه كرديم و به مقامات بالا نامه نوشتيم و كوشش كرديم مساله به نحوي حل شود و مشكلات ديگري به وجود نيايد كه متاسفانه تاكنون بدون حل باقي مانده است.
مساله سوم مطرح كردن طرح ساماندهي مدارس اهل سنت بود، آن زمان انتخابات نزديك بود و در ابتدا گفتند مدارس را تا پنج سال مهلت مي دهند، سپس با به وجود آمدن جريان انتخابات و مشكلات پس از آن كمي مساله خوابيد و ما نفس راحتي كشيديم.
امام جمعه اهل سنت زاهدان به آخرين مشكلي كه در هفته ها و روزهاي اخير در دولت جديد به وجود آمده اشاره كرد و گفت: اينك احساس مي كنيم كه فشارها دوباره شروع شده است و در شكل احضاريه گسترده و بي سابقه و بازداشت علماي شاخص اهل سنت ظاهر گشته است. بهانه اين احضاريه ها وجود طلاب غيرايراني يعني افغاني و تاجيكستاني است؛ مردم تاجيكستان كه سالها زير يوغ شوروي از تعاليم اسلامي دور مانده و براي يادگيري علوم اسلامي به كشورهاي اسلامي مراجعه مي كنند، به عربستان و سوريه و مصر و پاكستان مي روند و حتي عده اي در ايران در شهرهاي قم و گرگان در حوزه هاي شيعه درس مي خوانند، ما كه علاوه بر بُعد فرهنگي و زبان، از لحاظ فقهي نيز با آنان نزديكتريم، آنها مي خواهند فقه حنفي و قرآن مجيد را ياد بگيرند و كساني كه پيرو مذهب شافعي اند مي خواهند فقه شافعي را فراگيرند.
مولانا عبدالحميد ادامه داد: ما به صراحت مي گوييم كه تعليم اين برادران هيچ نوع منفعت سياسي يا مادي براي ما ندارد فقط منفعت ديني و خدايي مطرح است و بس. فرزندان افغاني نيز براي فراگيري علوم ديني به مدارس اهل سنت مراجعه مي كنند و اين هيچ ضرري براي مردم ايران درپي نداشته است در حالي كه برادران افغاني ما در جاهاي مختلف ايران زندگي مي كنند و فرزندان بعضي در مدارس ديني درس مي خوانند.
مولانا عبدالحميد افزود: بر سر علماي اهل سنت فشار مي آورند، از يك طرف طرح ساماندهي مدارس اهل سنت مطرح مي شود و مي گويند اگر اين طرح را نپذيريد با شما برخورد قانوني خواهد شد و از طرف ديگر مساله طلاب غيرايراني به ميان آورده مي شود.
ايشان خاطرنشان كرد: جاي نگراني اينجاست كه ده هزار نفر از همين طلاب خارجي در قم تنها در جامعه المصطفي مشغول تحصيل اند كه اغلبشان اهل سنت اند و نيز در حوزه امام خميني و بقيه حوزه هاي علميه قم مشغول تحصيل اند و عده اي از آنان در حوزه علميه گرگان در مدرسه اي كه مخصوص طلاب خارجي و تاجيكستاني تاسيس شده است درس مي خوانند در حالي كه در آنجا استاد هم شيعه و اكثر كتابهايشان هم از كتب اهل تشيع است. سوال ما اين است كه اين خارجي ها با چه مجوزي در اين مراكز حوزوي درس مي خوانند؟ با همان قانوني كه شما به اين مراكز اجازه مي دهيد به ما هم اجازه بدهيد. اگر شما اين طلاب را از مدارس بيرون كرديد ما هم همين كار را مي كنيم. شما مي گوييد آن مراكز مجوز دارند ما مي گوييم به ما هم مجوز بدهيد تا اختلاف به وجود نيايد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: يكي از بزرگترين مشكلات ما گزارش هاي غيرواقعي و دروغيني است كه از سوي بعضي افراد مغرض به مقامات بالا داده مي شود. يكي از مسئولين استاني در طي تماس تلفني كه با وي داشتم به من گفت: شما در مدارستان چهار هزار طالب خارجي داريد؟ بنده به ايشان گفتم كه اين دروغ محض است و به شما اشتباه گزارش داده اند و چنين چيزي اصلا وجود ندارد. بنده نمي دانم اين گزارشهاي نادرست را چه كسي داده است؟! حاج آقاي مقتدايي رئيس حوزه علميه قم نيز مدتي قبل اعلام كرده بود كه 37هزار طلبه در سيستان و بلوچستان درس مي خوانند. اين چه گزارش دروغي است كه به ايشان داده شده است؟! در تاريخ بلوچستان اين تعداد طلبه نداشتيم.
البته طلاب در نزد ما به كساني اطلاق مي شود كه به طور رسمي در مدارس ديني ثبت نام كرده و نصاب درسي حوزوي را مي خوانند و كساني كه يك ساعتي نزد امام مسجد قرآن مي خوانند سپس به خانه هايشان مي روند طالب علم محسوب نمي شوند.
مولانا بعد از بيان اين مطلب گفت: لعنت خدا بر كساني باد كه گزارشهاي دروغين به بزرگان مي دهند. همچنين گزارشهاي كذب و بي اساسي در مورد مدرسه عظيم آباد داده بودند. من به خدايي كه حاضر و ناظر من و شماست سوگند ياد مي كنم كه اين گزارشها كذب و دروغ محض است.
مولانا عبدالحميد تصريح كرد: من امروز از مسئولين امر و علما و روحانيت اهل تشيع مي خواهم حرفهاي مرا بشنوند و به همه مي گويم كه ما را تحمل كنيد و بدانيد همان طور كه شيعه يك واقعيت است اهل سنت نيز در ايران يك واقعيت است و بايد اين واقعيت را بپذيريد. ما اخوت و برادري اهل تشيع را درك مي كنيم و هرگز راضي به ضايع شدن حق آنان نيستيم و با بسياري از برادران اهل تشيع كه از نظر سياسي و اجتماعي نزديك تريم ارتباط داريم و برايشان حرمت قائليم. ما براي دولت و براي رهبر معظم انقلاب حرمت قائليم و اگر امروز دولت و رهبري و نيروهاي مسلح اعلام كنند كه نياز به كمك داريم ما حاضريم وسايل خانه را تقسيم كنيم و زمين و سرمايه هاي خود را نيز با آنان تقسيم كرده و در اختيارشان قرار دهيم، ما در جبهه غرب از ميهنمان دفاع كرديم و كشته داديم، هنوز هم آماده دفاع هستيم زيرا ما ايراني هستيم و كشورمان را دوست داريم، اما مسئولين امر بدانند كه ما در بخش مذهب يك وجب هم عقب نشيني نمي كنيم.(تكبير حاضرين)
خطيب جمعه اهل سنت مسجد مكي افزود: در اعلاميه اي خواندم كه نمايندگان ولي فقيه در "مناطق قومي" جلسه اي برگزار كردند، گويا مي خواهند به جاي مناطق سني نشين، اصطلاح "مناطق قومي" را جايگزين كنند و نام مذهب را از اين استانها حذف كنند، آنها همچنين در مورد مدارس ديني اهل سنت تصميم گيري كردند، نمايندگان ولايت فقيه براي ما قابل احترامند همان طور كه خود ولي فقيه بسيار براي ما قابل احترام است، اما چرا آنان در مورد مدارس اهل سنت تصميم بگيرند؟ تصميم مدارس اهل سنت با خود اهل سنت است نه با نمايندگان ولي فقيه. (تكبير حاضرين)
ايشان تاكيد كرد: شما كه مساله طلاب خارجي را جلوي ما مي گذاريد و اعتراض مي كنيد كه خلاف قانون است، چرا قانون اساسي اصل 12 و 19 را كه آزادي مذهبي و آزادي در بخش تعليم و تربيت فرزندان را به ما مي دهد را ناديده مي گيريد؟ به صراحت مي گويم كه ما هرگز نمي توانيم حوزه ها و مساجدمان را در دست دولت يا در دست علماي شيعه بدهيم. (تكبير حاضرين)
علماي شيعه براي ما محترم اند و برادران ما هستند و دولت متولي امور دنياي ماست، انتخابات ما و دانشگاههاي ما در دست دولت است ولي در همين امور دنيوي كه در دست دولت داديم در بعضي موارد با مشكلات موجه شديم و پريشان هستيم چنان چه امروز بخش بزرگي از ملت ايران بر صحت انتخابات اعتراض داشته و پريشان اند، پس چگونه ما مي توانيم كه دين و مذهبمان را در دست شما بدهيم! ما نمي توانيم در اين مساله اعتماد كنيم. (تكبير حاضرين)
مولانا ادامه داد: شرط اخوت ما اين است كه با بخش مذهبي ما كاري نداشته باشيد، ما نظارت شما را مي پذيريم، ما را راهنمايي كنيد و اشكالات را تذكر دهيد مي پذيريم و اطاعت مي كنيم اما نمي توانيم مقدّرات مذهبمان را در دست دولت بدهيم. ما تسليم قانونيم اما مدارس مان را و مذهبمان را به دست نمايندگان ولي فقيه نمي دهيم و تا زماني كه جمهوري اسلامي است و بعد از آن هر دولت و حكومتي بيايد ما حاضر نيستيم مذهبمان را در اختيار كسي قرار دهيم و در اين راه نه از زندان ما را بترسانيد و نه از مرگ ما هراسي داريم. (تكبير حاضرين)
بگذاريد ما در كنارتان زندگي كنيم، شما از ما بزرگتريد. همان طور كه در قم مدارس مشغول به درس و تدريس اند ما را نيز به حالمان رها كنيد و علماي ما را احضار و بازداشت نكنيد، بلكه با ما مذاكره كنيد، ما اهل گفتمان هستيم، با ما صحبت كنيد اگر حرف خلاف گفتيم تذكر دهيد. امروز در دنيا مساله گفتگوي تمدنها مطرح است و ما در اين عصر زندگي مي كنيم، و نيز در هيچ جاي دنيا به اندازه ايران سخن از وحدت و عدالت مطرح نمي شود، حرف از وحدت بسيار است اما وحدت عملي نسيت، چرا بايد اين طور باشد؟! مجمع تقريب داريم اما عملاً هيچ اثري نيست. بنده در يكي از سخنانم گفته بودم كه اهل سنت ايران بهترين اهل سنت هستند - البته به اهل سنت بقيه كشورها برنخورد - زيرا مطالباتشان را به آرامي و از طريق قانون مطرح مي كنند، ما براي دولت دردسر درست نكرده و نمي كنيم، ما كه از وحدت سخن مي گوييم چرا طرز عمل طوري باشد كه اهل سنت به ناله درآيد؟
امام جمعه اهل سنت زاهدان به مشكلات طول 30 سال عمر انقلاب و تحمل اهل سنت در مقابل همه اين مشكلات اشاره كرد و آخرين مشكل كه مشكل مذهبي است را غير قابل تحمل براي جامعه اهل سنت دانست و تصريح كرد: ما براي حفظ وحدت در مشكلات 30 سال صبر كرديم، فرزندانمان در دانشگاهها آينده اي مجهول دارند، تخصص مي گيرند و تحصيلات دانشگاهي دارند اما استخدام نمي شوند، ما بر اين مساله زياد پافشاري نكرديم اما اگر شما بر مدارس فشار بياوريد ما تمام حقوقمان را از طريق قانوني مطالبه مي كنيم.
ايشان به مساله مسجد اهل سنت در تهران اشاره كرد و گفت: در پايتخت روسيه و تمام كشورهاي اسلامي و غير اسلامي، شيعيان و اهل سنت مساجد دارند اما هنوز ما مسجدي در تهران نداشته باشيم! نمي دانيم اين به چه صورتي توجيه مي شود؟! ما را تحمل كنيد، ما متمرد و سركش و گردن كلفت نيستيم، اما در رابطه با مذهب مصمم هستيم كه از همه چيزمان و از زن و بچه هاي خودمان بگذريم. (تكبير حاضرين)
مولانا عبدالحميد خطاب به رئيس جمهور و دولتمردان كشور گفت: عرض بنده به آقاي احمدي نژاد و بقيه دولتمردان اين است كه ما مي خواهيم با شما مذاكره كنيم، و ما خوب مي دانيم كه مركز اين فشارها از كجاست.
ايشان در ادامه افزود: ما از رهبر انتظار پدري داريم، ايشان سمت پدري براي همه دارند، انتظار داريم نامه هاي پرناله ما را مورد توجه قرار دهند و اگر ما داد تظلّم از دست بعضي مسئولين مي كنيم به ما رسيدگي كنند.
مولانا در پايان اظهار داشت: اميدواريم ما را هم بگذاريد راحت زندگي كنيم و دغدغه فكري نداشته باشيم و طبق قانون حقوقمان را به ما بدهيد. ما مي خواهيم قانون براي همه باشد، همان قانوني كه براي قم است براي ما هم باشد. چه فرقي بين ما و قمي ها وجود دارد؟ ما هم ايراني هستيم. اگر چه آنها از ما بزرگترند اما نبايد بين حوزه هاي علميه و علما تفاوتي باشد.