به گزارش تابناك ، اتخاذ راهبرد ايجاد وحدت در ميان امت اسلامي و توجه به امر خطير امت واحده كه مقام معظم رهبري توجه ويژه اي به آن دارند؛ از جمله مواردي است كه بدون شك براي غرب مسئله ساز مي باشد.
از جمله روندهايي كه بيگانگان براي ايجاد شكاف و تفرقه اندازي در ميان امت اسلامي و علي الخصوص اقوام شيعه و سني ايران در پيش گرفته اند بهره گيري از تاثيرگذاري رسانه در اين حوزه مي باشد، چراكه به اذعان خودشان، تاثير گذاري كه رسانه در مدت كوتاهي دارد، چاپ و تكثير هزاران هزار نوشته و كتاب در مدت طولاني نخواهد داشت.
شبهه پردازي و ضد تبليغ با هدف ايجاد شكاف؛
استفاده از تكنيك هاي تبليغاتي در راستاي تاثيرگذاري بر قشري خاص، با شيوه هاي نرم و ابزارهايي كه كشور سعودي و ديگر ايادي امريكا ،در اين راه در اختيار اين شبكه ها گذاشته اند، در بلند مدت مي تواند سئوالات بي پاسخ فراواني را براي مخاطبان عام در زمينه هاي مختلف به وجود آورد، كه از جمله آنها عبارتند از مفاهيمي تحت عناوين: "حكومت اسلامي، ضرورت و وجوب حكومت اسلامي، ضمانت اجراي احكام اسلامي در حكومت، امكان پذيري جمع ميان شيعه و سني ، شبهه در اصول تفكر شيعي، كمرنگ نمودن نقش اهل بيت در تاريخ اسلام، نشر اكاذيب ذيل موضوع تاريخ اسلام، مخدوش نمودن چهره علماي تشيع در اذهان عمومي و..." اما آنچه در اين ميان حائز اهميت است، تلاش اين رسانه ها براي بسط و گسترش موضوع شبهه سازي و شبهه آفريني در موضوعات گسترده ذيل مباني مذهبي در ميان اقشار مختلف جامعه مي باشد.
ورود اين شبهات به بطن اذهان جامعه و از طرفي بي پاسخ ماندن آنها در ذهن مخاطبين امري است كه بي ترديد منتج به انحراف از اصول اعتقادي در طولاني مدت و "موجب جدايي و افتراق هر چه بيشتر گروهها و خطوط فكري شيعه و سني" در جامعه اسلامي مي گردد.
تاسيس شبكه هاي ماهواره اي با هدفگزاري بلند مدت؛
در راستاي شبهه سازي، شبكه هاي تازه تاسيس "وصال فارسي و كلمه" و همينطور، ديگر شبكه هاي وهابي فعال در اين حوزه تمام تلاش خود را بر موضوع مذكور متمركز نموده اند.
البته آنچه كه در ظاهر شاهد آن هستيم، اظهار تقيد موسسان اين شبكه هاي فارسي زبان در خصوص اين موضوع است كه؛ "هدف كلي از راه اندازي اين شبكه ها، صرفا تقديم عقيده خود مبني بر قرآن و سنت است" اما در حقيقت آنچه كه در حال اجرا و انجام است چيزي غير از اين است؛ در اين خصوص مشاهده مي كنيم؛ اين شبكه با قرار دادن خود در حيطه اهل سنت و چسباندن عنوان "تريبون اهل سنت فارسي زبان" به خود، در مرام نامه اش مي آورد" اهل سنت در شبكهء وصال با توجه با عقيدهء پاك و مرام صادقانه اي كه دارند ، جز خدمت به جامعهء بشري و عموم هموطنان و همزباناني كه حرفشان را مي فهمند؛ جز تقديم و معرفي عقيدهء پاك و زلال خود كه مبني بر قرآن و سنت صحيح رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و عقل و فطرت سالم و برهان و استدلال محكم و صادقانه با فهم پيشگامان امت به شمول صحابه و اهل بيت گرامي آنحضرت صلي الله عليه و آله و سلم است هيچ طرح و برنامهء ديگري ندارند."
بر خلاف آنچه چهره ي متظاهر و ظاهرالخير برنامه هايي كه از شبكه فارسي زبان وصال پخش مي شود؛ "أبو منتصر بلوچي" كه سرسپرده كشور سعودي بوده و از منابع مالي وهابيت تامين مي شود، به عنوان دست اندر كار راه اندازي شبكه وصال، درادعاهاي خود گفت: ما نمي خواهيم جنگ طايفه اي بر انگيزيم! بلكه مي خواهيم مثل ديگر ملت ها با امنيت و آزادي زندگي كنيم!
تلاش جهت تخريب وجهه اهل سنت عزيز داخل ايران؛
جالب توجه است؛ آنچه كه از آن به عنوان اهل سنت ياد مي شود، چيزي غير از عقايد پر از حقد و بغض و غضب وهابيت نيست، بي ترديد با توجه به آنچه در اين شبكه براي مسلمانان فارسي زبان روايت مي شود اهل سنت عزيز كشورمان كاملا از اين عقايد و تقيدات متعصبانه و كوركورانه مبري هستند. چراكه در بسياري از نقاط كشور شيعه و سني در معيت يكديگر به شكلي مسالمت آميز و با علاقه در حال سپري نمودن لحظات هستند.
در اين ميان آنچه داراي اهميت فراوان است اينكه؛ با توجه به نقاط مورد سوء استفاده در اين شبكه ها و بهره گيري اين محافل خبري، از بيانات علماي شيعه و سخنراني هاي روحانيون و مطلعان، علي الخصوص در حوزه هاي ديني و مذهبي ، اشخاص فعال در اين حوزه بايد توجه خود را به اين موضوع گسيل دارند كه ؛ "بلاشك هرآنچه كه توسط اين عزيزان در مواقع عصبيت يا عصبانيت ، با منظور و يا بدون هدف خاص بيان مي شود ، مورد رصد اين شبكه ها قرار گرفته و با توجه به هدف گذاري هاي بلند مدت، به شكلي مقطعي و فرسايشي مورد تحريف و استفاده ابزاري در جهت تفرقه افكني قرار مي گيرد."
لزوم توجه سازمان ها و نهاد هاي ذيربط به اين امر:
- سازمان صدا و سيما:
سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران بايد توجه خاص خود را به اين موضو ع معطوف دارد.
چرا كه بدون ترديد آنچه كه مي تواند پاسخ براي يك رسانه ضد فرهنگي داشته باشد و آنچه مي تواند در پاسخ گويي به شبهه افكني يك رسانه تصويري اثرگذار باشد و تهديد هاي ضد ديني آن را باطل نمايد، فقط تاسيس و برنامه سازي تصويري و ايجاد شبكه هاي برون مرزي فعال در اين حوزه ها مي باشد.
البته مسلم است كه تاسيس يك شبكه ماهواره اي كه صرفا به مسايل مذهبي و آموزه هاي قرآني و سنت و اهل بيت به شكلي خشك و نا منعطف بپردازد ، حتما از لحاظ كيفيت و درصد جذب مخاطب، دچار كاستي هايي خواهد گرديد ، چراكه امروز فقط جذابيت ها ي فرهنگي است كه مي تواند اثرگذار باشد.
تاسيس شبكه هاي ماهواره اي برون مرزي با زبان هاي بين المللي و فارسي، با هدف تامين وحدت اسلامي در ميان اقشار مختلف ، مي تواند چاره اي باشد براي اينكه توانمندي خنثي سازي اهداف شوم اين شبكه و شبكه هايي از اين دست فراهم گردد.
- سازمان تبليغات اسلامي:
جهت استحضار دستگاههاي مسئول در حوزه هاي تبليغي و ترويجي جمهوري اسلامي و آشنايي بيشتر با اين شبكه هاي ضد فرهنگي و ضد ديني لازم دانستم به ذكر اين موضوع كه ؛ شبكه فارسي وصال ، زاده ي شبكه ماهواره اي "الوصال" كويت ، از منابع مالي وهابيت تغذيه نموده و به درخواست و پيشنهاد " عبدالرحيم ملا زاده " تاسيس گرديده و هم اكنون مشغول به فعاليت است. ملازاده از ايران سالها پيش به كويت پناهنده شده و از توهين به تمام اركان جمهوري اسلامي پرهيز نمي كند. او در گفت و گوي خود با شبكه الوصال كويت آورده است " شبكه «وصال فارسي» مي تواند از هزاران مسجد و منبر تأثير بيشتري داشته باشد" او همچنين افزوده است " بزرگ ترين جهاد، جهاد زباني است و تأثيري كه يك شبكه ماهواره اي در مدت پنج سال مي تواند داشته باشد، از 500 سال فعاليت و تبليغ عادي بيشتر است".
بايد ياد آور شويم يكي از مهم ترين دستگاههايي كه به عنوان ارگاني با نقش بازدارندگي در حوزه شبهه افكني درزمينه مذهبي، بايد نقش فعال از خود نشان دهد ، سازمان تبليغات اسلامي است. به نظر ميرسد گسيل داشتن مروجان ديني و راه اندازي سايت اينترنتي پيرامون عقايد وحدت گرايانه شيعه شايد به كمك شايان توجهي در زمينه پاسخگويي و تشهيذ اذهان عموم در حوزه هاي ديني نينجامد.
سازمان مزبور به عنوان يكي از ارگان هايي كه در زمينه هاي ديني كشور مسئوليت سنگيني دارد بايد عنايت داشته باشد كه، هزينه نمودن ميلياردها تومان در زمينه" فيلترينگ سايت هاي اينترنتي"در كشور، در كنار عدم توجه كافي به برنامه هايي كه از طريق ماهواره در سراسر كشور قابل دريافت است، موضوعي متناقض، غير قابل جمع و در تعارض با اهداف بلند مدت و راهبردي و كلان كل نظام خواهد بود. چرا كه اگر شبكه هاي مجازي مي تواند تاثيري بر ذهن و انديشه ي اقشار و جوانان داشته باشد ، بلاشك شبكه هاي ماهواره اي كه در زمينه هاي بنيادين با ماهيت ضد تبليغي ، فعالند نيز مي تواند تاثيرگذاري فراتر از سايت ها در فضاي مجازي داشته باشد.
لذا بر اين دستگاهها كه مي بايست در حوزه هاي ديني فعال باشند واجب و لازم است تا به خوبي با فعاليت هاي اين محافل خبري و شايعه پرداز به مقابله بپردازند. البته به نظر مي رسد امروزه آنچه كه از آن مي توان به عنوان فعاليت فرهنگي و مذهبي نام برد، حتما فعاليتي است كه به روز بوده و پيرامون فناوري ها و تاثيرگزاري هايي كه به مقتضاي هر زماني پديد مي آيد بي توجه نباشد.
هدف اصلي شبكه هاي ضد تبليغي فارسي زبان؛
به هر تقدير آنچه مسلم است اينكه، اهداف اصلي اين شبكه ها تضعيف و نابودي باورهاي شيعي و ايجاد تفرقه در ميان امت واحده و جدايي ميان مذاهب است.
البته راهبردهاي يكسو گرايانه و فارغ از بي طرفي موجب گرديده تا اين شبكه ها از ظلمي كه بر شيعيان يمن و عربستان و يا برخي از سرزمين هاي اسلامي روا داشته مي شود هرگز ذكري ننموده و حتي از شيعيان به عنوان "دعوتگران به جهنم" و "مرده پرستان" ياد مي شود، حتي در مصاحبه ابو منتصر بلوچي ( ملازاده ) عنوان مي شود" اهل سنت در ايران آرزو مي كنند شرايطي را كه شيعيان در عربستان سعودي دارند، آنها در ايران داشته باشند" در حاليكه در عربستان، شيعيان حتي از حقوقي مانند تملك يك مغازه محقر و يا ظريف ترين فعاليت فرهنگي و اقتصادي هم برخوردار نيستند.
البته از اين دست اكاذيب و اهانت ها به ساحت شيعيان، در برنامه هاي فرمايشي و جهت دار وصال فارسي و كلمه ، بسيار است، براي مثال؛ مجددا در يكي از برنامه هاي وصال، ملازاده به عنوان مجري وهابي اين شبكه، اظهار داشت:"دجال آخر الزماني ،ادعاي خدايي مي كند. ويژگي هاي دجال همانند امام زمان(ع) شيعيان است، چرا كه شيعيان معتقدند امام زمانشان داراي ولايت تكويني است"
معرفي و توصيف شبكه وصال:
خط فكري پشتوانه اين شبكه وهابي مسلك ، در معارفه ي شبكه فارسي وصال، با هدفمندي خاصي اظهار ميدارد، "وصال پيام وصلي است بين بندگان و پروردگارشان به دور از سلطه قهريه و جبروت كاذب مستبدان و ديكتاتوران و جاه طلباني كه مي خواهند تمام امور دين و دينا را با منطق زور و فشار و تقليد كوركورانه بر مردم تحميل كنند" البته در تفسير اين جمله بايد توجه خود را معطوف داريم كه؛ بي ترديد آنكه در پي منطق زور و فشار و با پيروي از انديشه هاي "كاردستي غرب" از جمله " دوگماتيزم " و سرسپردگي " فاشيسم " ، به استفاده از منطق زور و تهديد و كشتار دست مي زند و با اغناء ناصحيح لايه اول منطق انساني از طريق سفسطه و توجيه افكار خود، به نابودي اسلام و مسلمين و ترويج اسلام ستيزي در جهان دامن زده، انديشه وهابي گري است كه البته حاجتي به بيان اين نكته نيست كه؛ اين انديشه رهرو بي چون و چراي زباله ها و دورريز هاي انديشه غرب است.
در معرفي اين شبكه به روشني و كمال مي توان ظهور و بروز انديشه و تفكر بيمار وهابي گري را مشاهده نمود، به عنوان مثال در ادامه آورده است كه"... بين بندگان و آفريدگارشان هيچ واسطه اي نيست ، و الله متعال از رگ گردن نيز به بندگانش نزديكتر است" كه نمونه اي از تلاش اين طرز تفكر، براي از ميان برداشتن واسطه هاي فيض الهي است.
و در ادامه ؛ ضمن اين توهين به ساحت مقدس اهل بيت پيامبر (س) كه همگي حلقه هاي متصل به زنجير نبوت اند، با چرخشي 180 درجه اي اشاره مي نمايد كه "وصال آمده تا حلقهء وصلي باشد بين مؤمنان و تمام حق جوياني كه در طلب حق مي تپند, تا از منبر آن، حق بگويند، و حق بشنوند، و با حق خالص و بي شائبه آشنا گردند" و همچنين مي افزايد "وصال آمده تا كدورتها، كينه ها، حسادتها، و دشمنيهايي كه مدعيان اسلام ناب و پيروي از اهل بيت پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم به نام دين در بين ملتها كاشته را ريشه كن نمايد، و فضايي از محبت و اخوت و برادري و برابري و همزيستي مسالمت آميز را در ميان آحاد جامعه بوجود آورد" اما اشاره نمي كند در صورتيكه هدف اصلي، اخوت و برداري و باصطلاح "روشن نمودن اذهان مسلمانان" و اصلاح جامعه اسلامي مي باشد، چرا بايد مدام و به شكلي ناپسند در برنامه هاي مختلف خود به انديشه ها و آراء مختلف مسلمانان و علي الخصوص عقايد شيعيان و ناسزا گفته و به شكل دائمي به تمسخر انديشه شيعي و نخبگان شيعي پرداخته شود.
در حاليكه در مرام نامه اين شبكه و ديگر شبكه هايي كه به سود عربستان به ترويج وهابيت و گمراه و تحريك نمودن اهل سنت مي پردازند و بنا بر آيه قرآن كريم، اشاره مي نمايد كه " لااكراه في الدين" در دين هيچ اجباري نيست، اما در عمل، آنچه در برنامه هاي تبليغي اين شبكه ها مشاهده مي شود، مسايلي جز موضوعات تفرقه افكنانه نيست.
شبكه وصال در تبيين مسئوليت خود ساخته اش، به شكل آشكار به دو محور اصلي اشاره مي نمايد؛
كه عبارتند از:
اول: توحيد خالص و يكتاپرستي ناب و شفاف به دور از هرگونه شرك و بدعت و قطار واسطه ها و وسيله ها، همان توحيدي كه پيام آشكار قرآن كريم و دعوت تمام پيامبران الهي و مقصود اصلي آفرينش, و تنها سبب نجات و سعادت انسان در جهان است."
در تحليل محور اول آنچه قابل توجه و تامل است ، اينست كه؛ اين طرز تفكر به صراحت از واسطه هاي بي چون و چراي فيض خداوند و عاملان رحمت حق تعالي در زمين ، برائت جسته و راه فيض خداوند را بر خود بسته اند، در حاليكه با اين بيان كه "براي خود مسئوليتي همچون انتقال پيام آشكار قرآن و ابلاغ دعوت پيامبران و ترويج توحيد ناب را تبيين نموده اند" ، پس چگونه مي شود كه، شأن خود را در حدود جايگاه يك واسطه رحمت و معاني ناب الهي، ميان خداوند و بندگان دانسته اند و در صورتيكه خود را واسطه قرار گيرند، موضوع را بلا اشكال مي دانند، آيا اين موضوع چيزي غير از جمع اضداد ويا امري پارادوكسيكال است؟
با عنايت به مشهودات فوق ، لازم است به بررسي هر چند كوتاه پيرامون برخي بخش ها و شكل بندي ساختاري و محتوايي و هدف سنجي هر يك از برنامه هاي در حال پخش ازشبكه فارسي وصال بپردازيم:
بخش هاي مختلفي از شبكه فارسي وصال با عنوان برنامه هاي اين شبكه وهابي روزانه از اين شبكه در حال پخش است كه عبارتند از:
اصلاح (ملازاده) ، درس هايي از مدرسه رسول الله ، تفسير قرآن كريم ، عقيدهء جاويدان ، بازسازي انديشه ، منبر جهاني ، ميانه روي در اسلام ، كاروان يكتا پرستان ، اسلام و خانواده ، منبر جهاني (عبدالرحيم ملازاده و...)
اهداف راه اندازي شبكه هاي ماهواره اي وصال و كلمه:
معهذا؛ با توجه تبليغات هدفمند و ديد ترويجي و تفرقه افكنانه اين شبكه، در خصوص اهداف و نوع گزينش برنامه هاي اين شبكه ها ، موارد ذيل قابل تأمل مي باشد:
• هدف بلند مدت و داراي اولويت، در بررسي تحليلي بخش هاي وصال فارسي، تشكيك در اصل مهدويت و حقيقت اهل بيت (سلام الله عليهم) و همچنين نابودي فرسايشي اصول اعتقادي شيعيان مي باشد.
• طبق اصول مبهم و نامفهوم و فارغ از معقولات وهابيون؛ و با عنايت با مخالفت شديد آنها با اصل معاد و همچنين روايات موجود در خصوص ارتباطات موجود پس از مرگ، ميان جهان باقي و دنياي مادي، شبهه پردازي در اصل معاد از محورهاي برنامه سازي اين شبكه ها مي باشد.
• محور بعدي مورد هجوم آنان نيز، تقبيح موضوع زيارت امام زادگان و امامان و ابرار بوده كه از ديدگاه آنها، اين سيره، عملي است كه به عنوان بدعت انگاشته مي شود!!!
• موضوع ديگر، اهانت و دروغ پردازي در خصوص مراجع بزرگ و برجسته عالم تشيع و توهين به روحانيون و دروغ بستن به آنها و همچنين بزرگ نمايي و بهره برداري هاي سوء از برخي كاستي هاي موجود مي باشد.
• تعميم دادن اعمالي كه توسط عده اي جاهل و به شكل بسيار محدود صورت پذيرفته است، به كليه شيعيان و محكوم نمودن دولت و حكومت جمهوري اسلامي در اين خصوص ، كه در همين راستا بطور مثال، توهين يك نفر به تعدادي از همسايگان؛ به عنوان سياست كلي حكومت جمهوري اسلامي در قبال برادران افغان انگاشته شده و"ملازاده" شخصا روي آن تحليل نموده و ابراز ميدارد " اين سيره و برخورد كشوري اسلامي ، با پيشوند جمهوري اسلامي با همسايه و برادر ديني خود است!!" در حاليكه بي ترديد اين گونه اعمال حتما توسط حكومت جمهوري اسلامي نيز محكوم خواهد بود.
• بهره برداري گزينشي با استفاده از مونتاژ فيلم هاي موجود سخنراني هاي خطيبان شيعه و منتخب نمودن بعضي از سخنراني هايي كه به برداشت خودشان از مضمون سخنراني ها، خطابه اي در راستاي "حمايت از اهل سنت" ارزيابي شود كه معمولا به دفعات و كرارا بروي آنتن مي رود.
• تلاش در راستاي القاء " وجود كاستي" در دانسته ها و سطح علمي دانشمندان، علماء و روحانيون شيعه با استفاده از ريز بيني و نكته سنجي در خصوص بيانات آقايان و در جهت تخريب و بي اعتبار نمودن علما و سخنرانان عالم تشيع.
• تلاش براي تخريب وجهه ي مسئولان نظام و تلقين اين موضوع كه ؛ مسئولان كلان نظام و سطوح فوقاني قدرت، هرگز در پي پرهيز از تفرقه، نبوده و اساسا اين موضوع صرفا در حد يك شعار ابراز ميشود. در حاليكه مشهود است؛ آنچه كه در سياست هاي راهبردي نظام، پيرامون جهت گيري هاي مختص به فرقه گرايي در حوزه روابط تشيع و تسنن و يا سياست هاي كاربردي كه به حوزه كشورهاي اسلامي مربوط باشد، در جميع موارد، جمهوري اسلامي راهبردي صلح طلبانه و بدور از مخاصمه و يا تقابل را در پيش گرفته است و قالبا به لزوم تمسك جستن به وحدت كلمه و حل و فصل معضلات جهان اسلام اذعان داشته است. از جهت ديگر اين موضوع در برگزاري همايش ها و ياحتي نامگذاري سالها و سياست هاي كلان نظام نيز قابل مشاهده است.
• مظلوم نمايي با استفاده ابزاري و تفسير به راي قرآن كريم و روايات و همچنين احاديث مربوط به شيعيان، در جهت تخريب چهره شيعيان و معرفي نمودن آنها به عنوان كساني كه در اكثر امور و جهت گيري هاي اعتقادي در حال تخلف از منويات قرآني بوده و از توهين و تخلف از قرآن كريم ابايي ندارند!!!
مع الوصف؛ با در نظر گرفتن راهبرد هاي كلي شبكه ، به بررسي بخش هاي اساسي از برنامه هاي آن نيز مي پردازيم:
• برنامه منبر جهاني: (مدت: 15 دقيقه)
عبارت است از 60 قسمت در موضوعات مختلف عقيدتي و اخلاقي و اجتماعي كه توسط موسسهء (المنبر العالمي) كه با سرپرستي، پيگيري و هدايت از جمله اشخاصي به نامهاي ؛ "شيخ عايض القحطاني و عبدالله باهمام" تهيه شده است.
وصال در معرفي اين برنامه طي مطلبي شعارگونه اظهار مي دارد؛"در سايه منبر ايمان و در شعاع خطبه جمعه است كه مردم امور دينشان را ياد ميگيرند وآنچه فراموش كرده اند را بياد مي آورند، و از همين فضاي منبر و خطبه است كه مسلمانان انگيزه ميابند ندانسته هايشان را از علما بپرسند"
در ادامه به نوعي و با شيوه اي ادبي و با برانگيختن احساسات زيبايي شناسانه سعي دارد تا طي مكتوب نمودن متني با جذابيت هاي برگرفته از ادبيات فارسي جامعه هدف خود را به زعم خود به توبه و قرار گرفتن در طريق وهابيت فراخواند، در ادامه جالب است كه با كنار هم قرار دادن دو موضوع متضاد و پارادوكسيكال ، در حين به فراموشي سپردن اصل "وحدت مجموعه امت اسلامي" از "نزديك شدن دلهاي اهل ايمان به يكديگر" و " تمركز بر محور اسلام و ايمان و همچنين مجد و عظمت اسلام "سخن به ميان مي آورد، و اشاره مي دارد: "بايد هر فرد مسلمان فرصت بيابد... با استفاده از فضاي روحاني منبر،اگر گنهكار است توبه كند؛ اگر راه گم كرده و سرگردان است به آغوش دين باز گردد؛ اگر غافل و مغرور است به خود باز آيد... تا سرانجام دلهاي اهل ايمان پاك گردد و به يكديگر نزديك شود و بدينوسيله همه با تمركز بر محور اسلام و ايمان ، عملا از دين و آبرو و حيثيت و مقدسات ديني دفاع نمايند، و دعوت پروردگار را به ساير انسانها برسانند تا باشد كه اسلام عزيز مجد و عزت و عظمت خود را باز يابد.
همچنين توجه به اين نكته خالي از لطف نيست، اين برنامه در معرفينامه خود به صراحت از دعوت هدفدار و خطابه هدفمند ياد مي كند: "... چه مسئوليت بزرگ و چه كار شرافتمندانه اي است دعوت و خطابت هدفمند" البته با نيم نگاهي به روند برنامه سازي ها و عناد واضح اين تيره ء فكري نسبت به جهان تشيع، راهبرد و اهداف مغرضانه و كينه جويانه آنها به راحتي بر همگان مشخص مي شود.
در ادامه مطلب قبلي پيرامون فعاليت هاي شبكه فارسي وصال؛ موارد ذيل نيز در راستاي تحليل و بررسي كوتاه و بسيار اجمالي راهبردها و اهداف اين شبكه ها و تلاش براي شناساندن ماهيت استكباري و تفرقه گراي آن تقديم مي گردد:
ادامه معرفي و تفسير كوتاه اهداف مغرضانه و شوم برنامه هاي شبكه وصال فارسي:
1- درسهايي از مدرسه رسول الله (ص): (مدت: 25 دقيقه)
در اين برنامه نيز طي مراتبي شعارگونه و حاوي مضامين ادبي،كه حتي در جاي خود نيز مورد استفاده قرار نگرفته است، در توصيف شخصيت پيامبر(ص) آورده است "در صفحات تاريخ از علامات پيش از نبوت گرفته تا آنچه را در مسير زندگي چندان اثري نيست چون؛ اسب و قاطر و شتر او، شمشير و زره و عصاي او، كفش و لباس او، چه رسد به شكل و شمايل و ريش و موي او.. همه و همه اين تفاصيل را صفحات تاريخ براي آيندگان به ثبت رسانيده است."
و در ادامه با صراحت و اطميناني كامل ادعا اشاره مي دارد كه "يك نقاش برجسته يا صاحب خيال باز، اگر پرتو هيبت زنده آن حضرت بدو اجازه دهد تا تابلوي از آن ذات مبارك در يكي از حالتهاي زندگيش... نقاشي كند، تصويري كه جلوي رويمان خواهد بود با رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم بيش از نود و نه درصد شباهت خواهد داشت" !!.. حالا اين اطمينان كامل و اين اعتماد به نفس از كجا و بنا بر كدام مستند و با اين همه جزئيات آمده، خدا مي داند؟!! و همچنين در صورتيكه اين اسناد معتبر در خصوص شخصيت ، حيات و وفات و ريزه كاريهاي زندگي شخصي ايشان وجود دارد كه در حد 99 درصد نيز با زندگي ايشان مطابقت دارد، چرا به آنچه كه ايشان در روايات و احاديث معتبر كه بر اسناد و كتب خود اهل سنت مبتني است بدرستي عمل ننموده و بسياري از احاديث متواتر را كه در شأن اميرالمومنين امام علي (ع) و خاندان عصمت و طهارت آمده است ناديده گرفته مي شود؟
برنامه (اصلاح):
مدت برنامه: 2ساعت
برنامه اي است براي بيداري امت اسلامي و بازگشت به اصل دين يعني قرآن كريم و سنت رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم و مبارزه با خرافات و بدعت هايي كه باندهاي سياسي باطنيه در قالب تشيع و به نام اهل بيت مردم را فريفته اند و دين و عقيدهء مردم را آلوده كرده اند و به نوبه خود اين بدعت هاي شوم را از باندهاي سياسي اديان تحريف شده و قدرت هاي شكست خوردهء قبل از اسلام به ارث برده اند.
اين برنامه توسط "ملازاده" تهيه و به صورت زنده اجراء مي گردد، از راهبردهاي اصلي اين برنامه تخريب وجهه علما و روحانيون شيعه است.
تكنيك اصلي كه اين برنامه براي تخريب و مخدوش نمودن چهره علماي عالم تشيع در كنار ديگر روشهاي خاص خود، بكار مي برد عبارتست از برچسب زني و بهره گيري هاي نامتعارف و مرموزانه به شكلي گزينشي، از برخي قسمت هاي مونتاژ و بريده شده از يك سخنراني كه توسط اين انديشمندان صورت ميگيرد و سپس، قرار دادن آن قسمت گزينش شده، در كنار صحبت ديگري از همان انديشمند، اما در موضوع كاملا متفاوت و يا بي ربط به موضوع سخنراني اول كه البته با تبحر خاصي و با حذف نمودن سر و ته خطابه به موضوع اول ربط داده مي شود و لذا تناقض گويي و عدم همخواني سخن اين علماء با عمل آنها را به مخاطبان القاء مي نمايد.
عناد ورزي بي اساس وصال با شبكه برون مرزي"ولايت":
در همين راستا يكي از عمده ترين دشمني هايي كه به صورت فاحش و مشخص در اين شبكه صورت مي گيرد مقابله و مواجهه با "شبكه ولايت" و يا برخي از شبكه هاي تلوزيون دولتي كشور است كه پيرامون همين موضوع به طور مثال با بياني حاكي از توهين و تهديد ابراز مي نمايد كه: "آيت الله قزويني مدير شبكه تفرقه افكن ولايت ، بعد از اينكه دروغ ها و خيانت هاي علمي ايشان توسط شبكه وصال افشا گرديد طبق عادت هميشگي به زور و تهديد متوسل شد" ، در صورتيكه با اين همه ادعا و لحن توهين آميز، بزرگان وهابي هرگز ،حتي پيشنهاد نزديك شدن و مناظره علمي با علماي شيعه را نه تنها مطرح ننموده ، بلكه حتي به ذهن خطور نمي دهند، چراكه خود اشعار ميدارند كه در اين مبارزه و مناظره علمي نه تنها هرگز نمي توانند حقانيت وجودي خود را اثبات نمايند، بلكه چيزي از عقايد كور كورانه و توهم محور آنها نيز باقي نخواهد ماند كه پايه و سند و اساس محكم و صحيحي داشته باشد.
خودشيفتگي شبكه وصال ناشي از عدم كارآيي و نتيجه معكوس برنامه آن:
از طرف ديگر وصال فارسي، عدم ذكر نام شبكه هاي فارسي زبان وهابي ،توسط آيت الله قزويني را در راستاي " ترسي بي حدو حصر" از مطالبي دانسته كه تا كنون توسط ايشان مطرح گرديده است!!! در حاليكه بي ترديد عدم ذكر نام اين شبكه ها مبتني بر تلاش بي انتهاي علماي شيعه پيرامون حفظ وحدت كلمه در ميان شاكله ي كلي مسلمانان تحليل مي شود، چراكه مشاهده مي شود ، حتي با توجه به ظرفيت ها ي موجود در رسانه ملي جمهوري اسلامي اما باز در راستاي پرهيز از افتراق و شكاف در امت واحد، حتي الامكان از درج و تبليغ مسايل تفرقه افكنانه پرهيز مي شود.
به عنوان مثالي براي مورد مذكور ذكر اين نقل از شبكه فارسي وصال، حائز اهميت است: "تاكيد آقاي قزويني بر عدم ذكر نام شبكه ها و افراد، نشان دهنده ترس بي حد و حصر اين فرد از مطالبي است كه اين رسانه ها تاكنون بيان كرده اند، و همين به تنهايي دليلي است بر اين كه مطالب مطرح شده توسط وصال فارسي و نور و كلمه نه لاطائلات است، و نه تنها فحش و اهانت. اگر چنين بود، نيازي به اين همه تاكيد بر عدم ذكر نام و منع بينندگان از مشاهده شبكه وجود نداشت"!
از جهت ديگر ؛ طي مطلبي و با حالتي كه حاكي از غلبه ي احساس خودشيفتگي و زيركي كاذب در اذهان سياستگزاران اين شبكه مي باشد، و با بكارگيري نوعي ادبيات خاص كه سعي دارد تا "زكاوت بي منتهاي" نويسنگان و سياستگزاران را (كه البته احساسي كاذب است كه صرفا وجود خودشان را تسخير كرده، اما در خواننده عمق ساده لوحي و ظاهر انديشي كانون اداره كننده اين شبكه را ايجاد ميكند) به مخاطب تفهيم كند، به علماي عظام اهانت صريح نموده و با الفاظ ناصحيح و بعضا ركيك كه ناشي از مطرح شدن "ملك عبدالعزيز و فيصل" (كه همگي نواميس شبكه وهابي وصال محسوب ميشوند) مي باشد، اشاره مي نمايد كه" تهديد آقاي قزويني به افشاگري و ارائه كليپ هايي از ملك عبدالعزيز و ملك فيصل گرفته تا فهد و ديگران، چند نكته در خود دارد: الف) ظاهرا آقاي قزويني دنباله رو رئيس جمهور ايران است، و عادت دارد هرگاه احساس عجز يا ترس نمود، به تهديدهاي پوچ و توخالي دست زده و به شروع به هارت و پورت! نمايد،... و اين تهديدها نيز بي ارزش و نشان دهنده عصبانيت و استيصال اوست.
در ذكر مورد دوم، با تلاش در راستاي دور زدن آقاي قزويني و با نوعي احساس تيزبيني ابراز داشته كه " ب)اگر آقاي قزويني واقعا راست مي گويد و كليپهايي اين چنين خطرناك و فضيحت بار در اختيار دارد و تاكنون از نشر آنها خودداري كرده است، بايد ايشان را فردي خائن و بي مسئوليت توصيف نمود كه مصالح امت اسلامي و سياستهاي كشور هيچ اهميتي برايش ندارد! رژيمي كه از طرف دولت ايران به يهودي بودن و نوكر اسرائيل بودن متهم مي شود، و به ادعاي آقاي قزويني و اساتيدش مركز نشر وهابيت و گمراه سازي و استحاله جهان اسلام و كفر و بي ديني است، چگونه مي توان مخفي كردن جنايتها و رسواييهايش را جائز دانست؟!
همچنين در تفسيري كودكانه و سطحي نگر ادامه مي دهد "اگر اين جمله آقاي قزويني: "من رسما اعلام مي كنم" را اگر در كنار تهديدها و موضعگيري هاي مختلف او قرار دهيم، بسادگي مي توان فهميد كه با يك داعي و شخصيت علمي و فرهنگي روبرو نيستيم، بلكه گوينده اي كه با چنين اطمينان و قاطعيتي يك كشور ديگر را تهديد كرده و موضع "رسمي" مي گيرد، احتمالا يكي از بازجوها يا آدمكش هاي وزارت اطلاعات است... وگرنه يك شخصيت فرهنگي و علمي نمي تواند مانند يك مقام رسمي كشوري در مورد كشورها يا اشخاص خارج از ايران و حيطه اختيارات حكومت ايران اظهارنظر كند" !!! در حاليكه با كوچكترين تعمقي مي توان دريافت كه بلاشك جمله تحت عنوان "من رسما اعلام مي كنم" چيزي غير از يك تكه كلام نبوده و صرفا براي تاكيد بيشتر ابراز گرديده است ، حال اين شبكه و ايادي سعودي پرست آن ، هرگونه كه مي خواهند فكر و برداشت نمايند.