حال قضاوت با مردم و نخبگان اهل سنت
خوانندگان عزيز بنابر اخبار واصله از منابع آگاه مواردي در اين خصوص بيان مي شود كه قضاوت در اين مورد به نخبگان و مردم عزيز اهل سنت و هميشه بيدار ايران اسلامي گذاشته مي شود:
1) امسال از كشور عزيز ايران 42 كاروان اهل سنت به تعداد 6950 نفر عازم حج شده اند، كه 4 كاروان به تعداد 2370 نفر از استان سيستان و بلوچستان مي باشند. در ميان حجاج مذكور تعداد 100 نفر روحاني كاروان و 15 معينه نيز براي نظارت بر اعمال شرعي حجاج اهل سنت همراه كاروانها حضور دارند. ضمناً تعدادي ديگر از روحانيون برجسته اهل سنت كشور نيز در اين مراسم حضور دارند تا با علماء و حجاج ساير كشورهاي اسلامي در تعامل باشند.
2) دو مولوي ممنوع الخروج شده كه تاكنون بارها به سفر حج رفته اند، در قبال خوش خدمتي ها، بدون نوبت و خارج از چارچوب قوانين سازمان حج و زيارت، در سال جاري ويزاي خود را به طور مستقيم از سفارت عربستان دريافت نموده بودند تا با سفر به كشور قطر عازم عربستان شوند. اينان قرار بود ميهمان ويژه و سفارش شده سفارت عربستان باشند!
3) جاي بسي تأسف و سرافكندگي است كه تعداد انگشت شماري از روحانيون اهل سنت وابسته به طيف حوزه مكي گوش به فرمان حاكمان وهابي كشور عربستان باشند كه سالها از رژيم غاصب صهيونيستي و آمريكاي جهان خوار كه دشمنان قسم خورده اسلام هستند دفاع كرده و همواره حامي نقشه هاي آنان در منطقه بوده است.
4) مردم شريف، طلاب و مولويهاي محترم اهل سنت زاهدان بيش از سايرين ميدانند كه داماد مولوي عبدالحميد كه از اين سفر باز مانده است ايراني الاصل بودن وي هنوز قطعي نگرديده و در دست بررسي دستگاه هاي اداري است و ظاهراً پرونده هايي مفتوح با اتهامات ديگر نيز در دستگاه قضايي دارد.!
بنابراين مولوي عبدالحميد و طيف وابسته به وي از سر دلسوزي و احساس مسئوليت مطالب خود را بيان نمي كند بلكه آنان مي خواهند با سياست فرار به جلو، خود را در برابر انبوه سوالات مردم و اتهاماتي كه به آنان وارد است مبري نمايند.
يعني:
1)) ابتدا مشاوره رواني (از چه بيماري رواني رنج ميبرد؟).
2)) سپس بازجويي اطلاعاتي (براي کدام استخبارات نوکري ميکند؟).
3)) تحقيق در مورد اصل و نسب (آيا از تبار يهوديان مخفي است؟).
4)) تحقيق در مورد گرايشات ج... فرد (...).
با توجه به نتايج تفحص در مورد او بايد او را يا به تيمارستان يا زندان يا اخراج يا تبعيد يا اعدام محکوم کرد تا کشتارهاي تيمور و عمربن خطاب و غزنوي و صدام تکرار نشود.