2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
تبیین مشروعیت خلافت و امامت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)
کد مطلب: ١٥٦١٠ تاریخ انتشار: ١٨ مهر ١٤٠٢ - ١٨:٢٨ تعداد بازدید: 1877
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
تبیین مشروعیت خلافت و امامت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی02-06-1402

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

02/06/1402

موضوع: تبیین مشروعیت خلافت و امامت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

بررسی ادعای «صفری فروشانی» درباره امامت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

نصوص صریح روایی و تاریخی در امامت امام مجتبی (سلام الله علیه)

بیان صریح علمای اهل سنت در مشروعیت خلافت امام مجتبی (سلام الله علیه)

تصریح به امامت امام مجتبی (سلام الله علیه) در روایات کتب شیعه!

اگر امامت امام مجتبی (سلام الله علیه) منصوص بود، چرا آن را به معاویه واگذار کرد؟

سه واقعه دردناک، در باب شهادت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را پیدا کردیم باز در شب جمعه ای دیگر و این بار در شام شهادت حضرت آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام) برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم کنیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد، آیت الله حسینی قزوینی هستیم، ان شاء‌الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

مثل همیشه دلهای خودمان را آماده می کنیم برای تلألو و تابش نور معرفت به این دل های زنگار گرفته با ذکر نامی حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها).

سلام عرض می کنم در خدمتتان هستم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم و موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

طبق برنامه همیشگی، توسلی به صدیقه طاهره (سلام الله علیها) داشته باشیم، باشد که آن سیدة نساء العالمین، پاره وجود نبی مکرم گوشه چشمی به ما کند.

در و دیوار این خانه بگرید از برای تو * نمی دانم چه رخ داده نمی آید صدای تو

بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر * ز جا خیز و ببین بابا گرفته در بغل زانو

گمانم با خبر گشته ز درد سینه و پهلو * بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر

ز هجران شرر بارت دلم را پر شرر کردی * نشستم بر در خانه به امیدی که بر گردی

بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر * خودم دیدم که باغبان گل خود را کفن می کرد

نظرگاهی به سوی من گهی سوی حسن میکرد * بیا مادر بیا مادر ببین تنهایی حیدر

وسيعلم الّذين ظلموا أي منقلب ینقلبون

مجری:

احسنتم، طیب الله انفساکم بحمدلله توفیقی است برای شروع برنامه های معرفتی زندگی خودمان، ذکر نام حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و توسل به وجود نازنین آن حضرت.

حضرت استاد! امشب، شام شهادت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) است سعی می کنیم طبق آن چیزی که الحمدلله توفیق داریم در محضر حضرتعالی هستیم در فرصتی بالخصوص به زندگی این امام همام بپردازیم.

الان نسبت به وجود نازنین حضرت آقا امام حسن مجتبی چیزی که از طرف بعضی از افراد که خودشان را پیرو آقا امیرالمؤمنین می نامند اما ظاهراً اعتقادشان بر این استوار شده است که می گویند جانشینی آقا امام حسن مجتبی توسط امیرالمؤمنین اتفاق نیفتاده است!! می گویند حضرت چنین فرمایشی نداشتند.

نسبت به این شبهه، لطف بفرمایید توضیح بفرمایید.

بررسی ادعای «صفری فروشانی» درباره امامت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ؛ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ؛ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با آقا امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) ظلم های زیادی شده است. یکی از بزرگان می فرمود اگر مظلومیت و شهادت امام حسین در یک روز بود امام مجتبی (سلام الله علیه) سال ها زجر بدتر از شهادت را متحمل شدند.

 امروز هم که عصر تشعشع طلایی علم است و نرم افزارهای علوم اسلامی دارد بیداد می کند، اینترنت و کتاب هایی از شیعه و سنی در فضای مجازی دارد مقدمات رسیدن به حقایق را خیلی سهل الوصول می کند.

ولی می بینیم بعضی از افراد یا جاهل هستند، ان شاءالله می گوییم جاهل هستند و یا معاند هستند یا دنبال این هستند که «خالف تُعرف» حرف های بیهوده ای بزنند مخالف عقاید مسلم شیعه بگویند تا با این کار شهرت پیدا کنند.

 مرده شور ببرد این افراد را با این شهرت طلبی هایشان که دارند این طور مقدسات شیعه را مورد هجمه قرار می دهند.

یک روز می گویند در غدیر بیعت نبوده یک روز می گویند شهادت حضرت زهرا دروغ است. از عزاداری حضرت زهرا فقط مداح ها دارند استفاده های مادی می کنند. یعنی هدف از عزاداری، پر شدن جیب مداح ها است.

من نمی دانم این که حضرت «امام» (رضوان الله تعالی علیه) در ایام شهادت حضرت زهرا مراسم می گرفتند. «مقام معظم رهبری» و مراجع بزرگوار مراسم می گیرند. نمی دانم اینها می خواهند از مراسم عزاداری به تعبیر آدم های نادرست با کلام های کثیفشان می خواهند جیبشان را پر پول کنند و استفاده مادی کنند و بعضی از مسائل دیگر.

دوستان سخنان آقای دکتر «صفری فروشانی» را ببینند. ما پنج جلسه در «المصطفی» مطالب خلاف عقاید قطعی شیعه ایشان را در آنجا مطرح کردیم با اینکه ایشان عاشق مناظره است و مناظره های زیادی انجام داده، ولی حاضر نشد حتی یک جلسه در مناظره با حقیر حاضر شود. ولی ما آنجا یک طرفه مطالب را گفتیم ان شاءالله در آینده هم اینها منتشر خواهد شد.

ایشان می گوید امام علی (علیه السلام) وقتی حکومت را متولی بودند در جامعه بزرگ هیچ تلاشی برای معرفی امام حسن (علیه السلام) به عنوان جانشین سیاسی خودشان نکردند. بعد می گوید در کافی و دیگر روایات، نصوصی داریم که وصی امام در راستای امامت باطنی است.

ما نفهمیدیم این امامت باطنی دیگر چه صیغه ای است؟ همینی است که سنی ها و بعضی از «وهابی»ها هم معتقد به امامت باطنی هستند!؟ با اینها هم بحث کردیم تا به حال نفهمیدیم امامت باطنی، چه صیغه ای است؟

یعنی امام به باطن مردم، امامت می کند، یعنی با ظاهر، نماز، روزه و حکومت کار ندارد. حکومت باطنی مثلاً در زمان ائمه چطور بود؟ نمونه ای بیاورند. بگویند امیر المؤمنین و امام حسن مجتبی به باطن مردم، امامت می کرده اند.

یک حرف های مزخرف و سخن گفتن علیه عقاید قطعی شیعه و عقاید قطعی اهل سنت است. با کمال وقاحت و بی شرمی - عذر می خواهم - واقعاً نسبت به امام مجتبی هیچ تعارف با کسی ندارم، پدرم و یا عزیزترین عزیز من باشد همه ائمه محترم هستند ولی نسبت به صدیقه طاهره، امام حسن، امام حسین و حضرت امیر، این چهار بزرگوار فوق خط قرمز برای ما است.

می گوید هیچ کس حکومت را موروثی نکرد. ابوبکر و عمر نکرد. عثمان هم که کشته شد علی برای اولین بار می خواهد حکومت کند موروثی کند این کار را انجام بدهد بهانه به دست «معاویه» داده می شود!!

ما می گوییم هزاران خاک بر دهان و قلم این افراد که می خواهند امیرالمؤمنین را که این همه نصوص داریم سیصد تا روایت با بررسی سندی در امامت و خلافت حضرت امیر تا حضرت مهدی از کتب شیعه و سنی جمع کردیم. می خواهد اینها را با ابوبکر، عمر و عثمان مقایسه کند.

خدا ان شاءالله به حق حضرت زهرا ایشان را هم با موالیانش ابوبکر، عمر و عثمان محشور کند. از بعضی از مراکز علمی و بزرگواران درخواست می کنم افرادی که این همه لغزش و انحراف دارند اینها را در جلسات شان دعوت نکنند.

این ها جز انحراف چیز دیگری ندارند. آیه قرآن هم بخوانند ما شک می کنیم که آیا این آیه قرآن درست است یا درست نیست! یعنی به قدری انحراف از اینها ثابت شده است!

می گوید بله هدف از شهادت امام حسین این بود که امامت موروثی نشود. نمی دانم این ها از کجا در آوردند؟ آیا پیغمبر فرموده، امیرالمؤمنین فرموده، امام حسن فرموده، امام حسین فرموده یا نه؛

(وَإِنَّ الشَّياطِينَ لَيوحُونَ إِلَى أَوْلِيائِهِمْ)

و شياطين به دوستان خود مطالبی مخفيانه القا می ‌کنند.

سوره انعام (6): آیه 121

این ها وحی های شیطانی بر اینها است. ان شاءالله به حول و قوه الهی برای اول سال تحصیلی برنامه های مفصلی برای دگراندیشان داریم که در حوزه ها و دانشگاه ها نفوذ کرده اند.

با توکل بر خدای عالم و استمداد از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) تمام تلاش مان را می کنیم اینها را معرفی کنیم. اینها خطرشان برای شیعه به مراتب از خطر «وهابیت» خیلی بیشتر است. یعنی اینها دارند عقاید جوانهای شیعه و طلبه ها را متزلزل می کنند.

برای یک جوان ثابت شود بله امیرالمؤمنین خلیفه نبوده امام حسن هم به این شکل، امام حسین هم شهید شد برای این که خلافت موروثی نشود؛ دیگر این جوان روحیه دفاع از تشیع، دفاع از اهل بیت و دفاع از «نظام جمهوری اسلامی» را از دست می دهد. دیگر انگیزه ای برای این نمی ماند که بیاید از کشور، مذهب و دین دفاع کند.

اینها مثل مگسی که روی زخم بدن می نشیند می مانند. این همه روایات داریم عرض کردم سیصد روایت در رابطه با امامت دوازده امام و عصمت چهارده معصوم جمع کردیم. آن سیصد روایت را ندیدند یک روایتی که خود اهل سنت می گویند روایت ضعیف است را فقط دیدند!

در کتاب «معجم کبیر طبرانی» از «جندب ابن عبد الله» روایت است می گوید وارد محضر امیرالمؤمنین شدم گفتم آقا جان، اگر تو را از دست دادیم با امام حسن بیعت کنیم؟ فرمود:

«ما آمُرُكُمْ وَلا أَنْهَاكُمْ أَنْتُمْ أَبْصَرُ»

نه دستور می دهم بیعت کنید نه دستور می دهم بیعت نکنید.خودتان آگاه تر از من هستید.

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج1، ص100

ایشان این روایت را آورده است. «البانی» تقریباً می شود گفت امروز نظرات «البانی»‌ در «رجال» فصل الخطاب اهل سنت حتی وهابی ‌ها است. در کتاب «ارواء الغلیل» جلد 6، حدیث 1640 این روایت را می آورد می گوید:

«هذا إسنادٌ ضعیفٌ معضل»

هم سند روایت ضعیف است هم معنا معضل و پیچیده است.

إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل، المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى: 1420هـ)، إشراف: زهير الشاويش، الناشر: المكتب الإسلامي – بيروت الطبعة: الثانية 1405 هـ - 1985م؛ ج6، ص 76، ح 1640

از آن طرف «اسماعیل ابن راشد» از «اتباع تابعین»، مجهول الحال است. «ابن ابی حاتم» تضعیف کرده است.

همچنین در «ضعیف تاریخ طبری» که جدیداً چاپ شده «محمد ابن طاهر برزنجی» و «محمد صبحی حسن حلاق» این دو نفر کار کردند. کل روایات ضعیف «تاریخ طبری» را جدا کردند. ایشان هم این روایت را می آورد. بعد می گوید:

«إسنادُهُ ضعیف»

سند این روایت ضعیف است.

صحيح وضعيف تاريخ الطبري؛ المؤلف: الإمام أبو جعفر بن جرير الطبري (224 - 310 هـ)، حققه وخرج رواياته وعلق عليه: محمد بن طاهر البرزنجي، إشراف ومراجعة: محمد صبحي حسن حلاق، الناشر: دار ابن كثير، دمشق – بيروت؛ ج 8، ص 880

یک روایتی که خود اهل سنت می گویند ضعیف است آن وقت یک استاد در «دانشگاه» و در «حوزه» می آید بر مبنای این روایتی که اهل سنت می گویند ضعیف است یک چیزی رویش می گذارد می گوید آقا امیر المؤمنین اگر امام حسن را انتخاب می کرد اثبات می کرد خلافت، موروثی است!!

اگر این باشد تمام آیاتی که وجود دارد

(ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَينَا مِنْ عِبَادِنَا)

سپس اين کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم

سوره فاطر (35): آیه 32

(قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيتِي قَالَ لَا ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ)

خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشوای مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض کرد: «از دودمان من (نيز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمکاران نمی ‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)».

سوره بقره (2): آیه 124

اینجا هم شما باید بگویید کار انبیاء اشتباه بوده می خواستند نبوت موروثی بشود این آیات را شما لطف کنید از قرآن بر دارید!! آیات حضرت ابراهیم و ذریه هایش، حضرت داود به همین شکل، سلیمان و آدم به همین شکل؛

(ذُرِّيةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْض)

آنها فرزندان و (دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضيلت،) بعضی از بعض ديگر گرفته شده بودند.

سوره آل عمران (3): آیه 34

اینها را چه کار می خواهید بکنید؟ نمی دانم این بندگان خدا، عقل شان را از دست دادند عناد دارند یا جاهل هستند نمی روند مصادر اسلامی را مطالعه کنند؟

ایشان در چندین جا حتی در رسانه ها در ماه محرم گفت در غدیر بیعتی صورت نگرفته است. آقا برو مطالعه کن کتاب های شیعه و سنی را ببین.

در همان جلسه ای که آنجا بودیم بیش از شصت روایت از شیعه و سنی با بررسی سندی آوردم که بحث بیعت در غدیر صورت گرفته و نقض بیعت هم مورد نکوهش قرار داده شده است.

همان حرفی که وهابی ها می زنند می گوید اگر بیعت صورت گرفته باشد این همه صحابه نقض بیعت کنند خیلی سنگین است و باور کردنش دشوار است.

شما برو «صحیح بخاری» حدیث 6215 را در رابطه با حدیث حوض ده دوازده تا روایت «بخاری» می آورد که پیغمبر فرمودند اصحاب من وارد جهنم می شوند جز تعداد اندکی

«فَلَا أَرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَم‏»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 5، ص 2407، ح6215

اینها را می خواهید چه کار کنید؟ پس اینها را شما تلاش کنید از «صحیح بخاری» بر دارید خود اهل سنت همچنین کاری نکردند. پیغمبر اکرم فرمود:

«لَعَنَ اللَّهُ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ جَيْش‏ أُسَامَةَ»

المسترشد في إمامة عليّ بن أبي طالب عليه السلام؛ طبرى آملى كبير، محمد بن جرير بن رستم، محقق / مصحح: محمودى، احمد، ناشر: كوشانبور، ص 116

تعداد اندکی در سپاه «اسامه» بودند. اگر این درست باشد اکثریت صحابه مورد لعن قرار می گیرند. باز کردن یک بحث به عهده شما است ولی بستنش دیگر دست شما نیست. اگر این باشد سنگ روی سنگ بند نمی آید.

مجری:

تعبیرها، تعبیرهای عجیبی بود که از این آقا دیدیم. در «معجم کبیر طبرانی» و «تاریخ طبری» همین تک روایت را دیدیم به صورت سندی و دلالی هم به مشکل بر خورد.

از آن طرف در کتب اهل سنت به صورت اثباتی چیزی را می بینم که بیان کرده باشند حضرت آقا امام مجتبی از آقا امیر المؤمنین به جانشینی معرفی شدند؟

نصوص صریح روایی و تاریخی در امامت امام مجتبی (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من چند مصادر می آورم. «ابن اعثم کوفی» متوفای 314 یعنی در حقیقت معاصر «کلینی» (رضوان الله تعالی علیه) و صاحب «بصائر الدرجات» بوده است.

ایشان در «الفتوح» با تحقیق «علی شیری» از حضرت امام حسن مجتبی نقل کرده که حضرت بعد از شهادت امیرالمؤمنین، در مسجد خطبه خواند در آخر خطبه فرمود:

«فَإِنَّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لَمَّا نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ وَلَّانِي هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ»

امیرالمؤمنین هنگام از دنیا رفتن ولایت امر بعد از خودش را به من واگذار کرد!

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج4، ص 285

از این بهتر؟ «ابن عبد ربه» متوفای 328 یعنی سالی که «شیخ کلینی» از دنیا رفت، ایشان از «هیثم بن عدی» نقل می کند:

«حدثني غیر واحد ممن أدركت من المشايخ أن علي بن أبي طالب أصار الأمر إلى الحسن»

از تعداد زیادی از اساتید شنیدم که گفتند: امیرالمؤمنین، امر امامت و خلافت را به امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) واگذار کرد.

العقد الفريد؛ اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسي الوفاة: 328هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت /لبنان - 1420هـ - 1999م، الطبعة: الثالثة، ج 4، ص 437

آقای «ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» متوفای 774 در «البدایة والنهایة» در:

 «باب ذکرُ الأخبار عن الأئمة إثنی العشر»

می گوید خلفای اربعه چهار نفر هستند ابوبکر، عمر، عثمان و علی و خلافت اینها به نص حدیث سفینه ثابت است. البته حدیث سفینه ای که ما می گوییم غیر از حدیث سفینه اهل سنت است. ایشان می گوید پیامبر فرمود:

«الخلافة بعدي ثلاثون سنة ثم بعدهم الحسن بن علي»

پیغمبر فرمود خلافت بعد از من سی سال است. با توجه به این بعد از این چهار نفر خلیفه، امام حسن مجتبی است.

«كما وقع لأن عليا أوصى إليه»

همینطوری هم اتفاق افتاد. علی ابن ابی طالب خلافت را به امام مجتبی وصیت کرد و او را وصی خودش قرار داد.

البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج6، ص249

این یک سنی سلفی است و شاگرد «ابن تیمیه» است. همین قدر بگوییم این آقایان سواد ندارند. «ابو الفرج اصفهانی» متوفای 356 هجری در جلد 12 کتاب «الأغانی» همه این مطالب را می آورد و می گوید بعد از شهادت امیرالمؤمنین و بیعت با امام حسن، حضرت به منبر رفت گفت:

«وقد أوصى بالإمامة بعده إلى ابن رسول الله وابنه»

الأغاني؛ اسم المؤلف: أبو الفرج الأصبهاني الوفاة: 356هـ، دار النشر: دار الفكر للطباعة والنشر  - لبنان، تحقيق: علي مهنا وسمير جابر، ج12، ص380

«مسعودی» به همین شکل در «مروج الذهب» در دو جا دارد. در یکجا تعبیر خیلی عجیبی دارد می گوید:

«أن علياً نص على ابنه الحسن ثم الحسين والحسين على علي بن الحسين»

امیرالمؤمنین بر خلافت فرزندش امام حسن تصریح کرد و سپس به امامت امام حسین تصریح فرمود. امام حسین هم بر علی ابن الحسین تصریح کرد.

«وكذلك مَنْ بعده إلى صاحب الوقت الثاني عشر»

مروج الذهب؛ اسم المؤلف: أبو الحسن على بن الحسين بن على المسعودي (المتوفى : 346هـ) الوفاة: 346، دار النشر، ج1، ص445

آن وقت این آقا می گوید امام حسین رفت شهید شد که امامت موروثی نشود!!

«ابن ابی الحدید» و «ابن صباغ مالکی» به همین شکل. «شاه ولی الله دهلوی» متوفای 1239 در «تحفه اثنی عشریه» می گوید بعضی از شیعه ها آدمهای وقیحی هستند می گویند امام بعد از امیرالمؤمنین «معاویه» است.

"بايد دانست که بعضي از جهال اماميه از راه فرط عناد و تعصب گويند که نزد اهل سنت بعد از عثمان شهيد، امام معاويه بن ابي سفيان است و اين کلامي است ناشي از کمال و قاحت و شوخ چشمي ... اهل سنت قاطبه اجماع دارند برآنکه معاويه بن ابي سفيان از ابتداي امامت حضرت امير به غايت تقويض حضرت امام حسن بااو از بغاه بود که اطاعت امام وقت نداشت و بعد از تفويض حضرت امام بدو از ملوک شد."

دیگر بدتر از این نمی شود فحش داد. آن وقت با کمال وقاحت می آیند همچنین تعبیری را نسبت به امام مجتبی (سلام الله علیه) دارند.

همچنین «محمد نافع» کتابی به «رحماءُ بینهم» دارد ایشان از علمای بزرگ اهل سنت است ایشان هم می گوید امام حسن در همان موقع فرمود گرچه این خلافت حق من است ولی من به خاطر خدمت به اسلام و از بین بردن اختلاف و حفاظت خون مسلمین آن را ترک می کنم. مربوط به صلح امام مجتبی با «معاویه» است.

همه این روایات از کتاب های اهل سنت است از شیعه نیاوردم اینها صراحت دارند که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خلافت، امامت و وصایت را برای امام حسن (سلام الله علیه) تثبیت کرد و در بعضی از روایات می گوید:

«غیر واحد ممن أدركت من المشايخ»

العقد الفريد؛ اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسي الوفاة: 328هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت /لبنان - 1420هـ - 1999م، الطبعة: الثالثة، ج 4، ص 437

تعداد زیادی از مشایخ بر این عقیده هستند و اینها علمای طراز اول اهل سنت هستند. روایت هم نقل نمی کنند تاریخ را نقل می کنند. می گوید تاریخ قطعی این است اگر روایت باشد می گوییم سند روایت باید بررسی بشود ولی اینهایی که ما گفتیم هیچ کدام روایت نبود. تمام اینها اقوال این بزرگان است که یک حقیقت تاریخ را دارند برای ما نقل می کنند.

مجری:

نکته، نکته جالبی بود. جای شگفتی دارد افرادی که نام خودشان را شیعه می گذارند متأسفانه می خواهند با عقاید شیعه مخالفت کنند و اینها تهدید بزرگی برای این عقایدی هستند که به سادگی به دست نیامده است.

حضرت استاد! در کتب اهل سنت دیدیم چنین تصریح هایی را که نسبت به جانشینی آقا امام مجتبی آمده بود. اما یکی از بحثهای مهم در این زمینه که یکی از پاشنه های آشیل اهل سنت هم هست، حدیث خلفای اثنی عشر است. آیا در این روایت صریحاً نام امام مجتبی هم ذکر شده است؟

بیان صریح علمای اهل سنت در مشروعیت خلافت امام مجتبی (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال خوبی است. در حقیقت مکمل عرایض قبلی بنده است اولاً‌ حدیث خلفای اثنی عشر در «صحیح مسلم» چاپ «عربستان سعودی» حدیث 1821 آمده حضرت فرمود خلفای بعد از من دوازده نفر هستند، متوالیان امر یعنی ولایت امر با دوازده نفر است.

بعد جالب این است که «ابن عربی» سنی ناصبی متوفای 543 در «شرح صحیح ترمذی» جلد 9 وقتی به حدیث خلفای اثنی عشر می رسد می گوید مراد از دوازده خلیفه و امیر، ابابکر، عمر، عثمان، علی (سلام الله علیه) و امام حسن (سلام الله علیه) است. یعنی امام حسن را در ردیف خلفای اثنی عشر آورده است.

و این هم روایت پیغمبر است روایت امیرالمؤمنین هم نیست که بگوییم امیرالمؤمنین خواست خلافت، موروثی بشود. پس پیغمبر خواست موروثی بشود اشکال شما بر پیغمبر است.

«ابن حجر» در «فتح الباری» می گوید در روایت داریم:

«الخلافة بعدي ثلاثون سنة ثم تكون ملكا لأن الثلاثين سنة لم يكن فيها الا الخلفاء الأربعة وأيام الحسن بن علي»

پیغمبر فرمود خلافت بعد از من سی سال است بعد از او، سلطنت گزنده خواهد شد. در این سی سال، خلفای اربعه و امام حسن مجتبی بوده است.

فتح الباري شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج13، ص212

«نووی» که از او تعبیر به «فقیه الأمة» می کنند در «شرح صحیح مسلم»‌ می گوید دوازده خلیفه بعد از حضرت می آید در این سی سال که پیغمبر فرمود:

«الخلافة بعدى ثلاثون سنة ثم تكون ملكا وهذا مخالف لحديث اثنى عشر خليفة فإنه لم يكن في ثلاثين سنة إلا الخلفاء الراشدون الأربعة والأشهر التي بويع فيها الحسن بن علي»

حدیث سی سال اشاره دارد به زمان خلافت خلفای راشدین و چند ماهی که برای حسن بن علی بیعت گرفته شد.

صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية، ج12، ص201

«تاریخ الخلفای سیوطی» صفحه 15 می گوید از این دوازده خلیفه ای که پیغمبر فرمود بعد از من می آیند خلفای اربعه و امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) است. می گوید منتظر هستیم دو نفر دیگر هم بیایند یکی حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) از اهل بیت است. ولی مُنتَظر دوم را ایشان نام نبرده است.

کتاب «الصواعق المحرقة ابن حجر هیتمی» صفحه 88 می گوید مراد از خلفای دوازده گانه، خلفای اربعه و امام حسن مجتبی است. مدارک خیلی زیاد داریم نمی خواهم طول بدهم.

بزرگان اهل سنت مثل «ابن عربی»، «نووی»، «ابن حجر عسقلانی»‌ و... وقتی روایت خلفای دوازده گانه را می خواهند بیاورند یا روایت «الخلافةُ بعدی ثلاثون سنة» یعنی خلافت بعد از من، سی سال است با پنج ماه خلافت حضرت امام حسن ذکر می کنند.

هر چه می خواهم خودم را کنترل کنم همان حرف «شاه ولی الله دهلوی» را باید نثار اینها کرد. اینها با کمال وقاحت می آیند یک امری این چنینی را منکر می شوند. نمی دانم چه مسئله ای را دارند دنبال می کنند!!؟

مجری:

حضرت استاد کتاب ها، کتابهای اهل سنت بود. واقعاً صحبت کردن با چنین افرادی که چنین عقایدی دارند و اینها را ترویج می دهند، کار مشکلی است.

بعضی ها خودشان را شیعه می نامیدند اما عقایدشان، عقاید اهل سنت بلکه «وهابیت» است. برای اینها اگر بخواهیم دلیل از کتابهای اهل سنت بیاوریم می گویند کتب اهل سنت را قبول نداریم.

اگر این بحث با نگاه به کتب شیعه بخواهد باشد، مسئله جانشینی آقا امام حسن مجتبی را بخواهیم از لا به لای کتب شیعه در بیاوریم چه چیزی می توانیم ببینیم؟

تصریح به امامت امام مجتبی (سلام الله علیه) در روایات کتب شیعه!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در کتب شیعه احادیث متعدد داریم. عرض کردم حدود سیصد روایت آوردیم از این سیصد روایت شاید بیست، سی روایت کتب اهل سنت است. دویست و هفتاد، دویست هشتاد روایت کتب شیعه است که اسامی ائمه از حضرت امیر تا حضرت مهدی (ارواحنا فداه) توسط رسول اکرم یا ائمه بیان شده است.

مثلاً در کتاب «کافی» که مرحوم «مجلسی» پدر می فرماید روایت صحیح است حضرت فرمود هر کس بمیرد امامی نداشته باشد به مرگ جاهلی مرده است.

بعد می گوید رسول اکرم فرمود وصی من بعد از من امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است و او را نصب کرد. بعد از شهادت امیرالمؤمنین، وصیت به امام حسن شد:

«و وصِيَّتِهِ إِلَى الْحَسَنِ، و تَسْلِيمِ الْحُسَيْنِ لَه‏»

وصیت امیر المؤمنین به امام حسن و امام حسین هم تسلیم این وصیت شد!

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص 379، بَابُ مَا يَجِبُ عَلَى النَّاسِ عِنْدَ مُضِيِّ الْإِمَام‏، ح2

یعنی ما فقط دو امام داریم که در یک عصر، امام بودند. (یعنی دو برادر). در «روضة المتقین» جلد 13 ایشان می گوید:

«و في الصحيح، عن حماد، عن عبد الأعلىٰ»

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)؛ مجلسى، محمدتقى بن مقصود على، محقق/ مصحح: موسوى كرمانى، حسين و اشتهاردى على پناه‏، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، ج13، ص189

باز هم در «کافی» داریم که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به امام حسن فرمود:

«يَا بُنَيَّ أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ أَنْ أُوصِيَ إِلَيْك‏»

امیر المؤمنین هنگام شهادت فرمود پسرم حسن، پیغمبر امر کرده که من تو را وصی خودم قرار بدهم.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص297، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)‏‏، ح1

دیگر از این بهتر؟ «مرآة العقول» هم می گوید روایت صحیح است.

امیرالمؤمنین در جمع دویست نفر از صحابه در عصر «عثمان»‌ بنابر نقل کتاب «کمال الدین» صفحه 276 در رابطه با حضرت می فرماید:

«فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُم»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص276

تا آنجایی که پیغمبر اکرم فرمود وصی بعد از من، وارث من، خلیفه من و ولی امر هر مؤمنی، علی ابن ابی طالب است؛ بعد فرزندم حسن، بعد فرزندم حسین است. از این بهتر؟ روایت هم صد در صد صحیح است و صحابه ای که آنجا بودند همگی تأیید کردند.

در «غیبت نعمانی» صفحه 76 پیغمبر می فرماید اوصیاء من، برادر من است خلیفه من در امت من است و بعد از او، این دو فرزندم به امام حسن و امام حسین (سلام الله علیه) اشاره کرد.

در «ارشاد شیخ مفید» است می گوید بعد از شهادت امیرالمؤمنین، «ابن عباس» بلند شد و گفت:

«مَعَاشِرَ النَّاسِ هَذَا ابْنُ نَبِيِّكُمْ وَ وَصِيُّ إِمَامِكُمْ فَبَايِعُوه‏»

امام حسن، فرزند پیغمبر شما و وصی امام شما است بلند شوید بیعت کنید.

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص 8

از این بهتر و واضح تر؟ روایت در کتب شیعه خیلی زیاد داریم. پس روشن شد نمی توانم بگویم این آقایان دگراندیش معاند هستند، می توانم بگویم اینها بی سواد هستند و تحت تأثیر یک جو کاذبی قرار گرفتند و می خواهند یک حرفی بزنند سنی ها، وهابی ها، «آمریکا و اسرائیل»، شبکه های «کلمه»، «من و تو» و امثال اینها خوششان بیاید.

آیا گرفتاری قیامت، شرمندگی پیش صدیقه طاهره واقعاً می ارزد که انسان همچنین کاری انجام بدهد؟ چه کاری می کنند، چه چیزی می فروشند و چه ما به ازایی می خرند؟ آیا خوشحال شدن چهار تا «وهابی» یا «سنی» یا معاند این قدر ارزش دارد که قلب امام مجتبی، امام حسین، صدیقه طاهره، امیرالمؤمنین و قلب رسول اکرم را بخواهیم برنجانیم؟

نمی دانم اگر می ارزد هیچ مسئله ای نیست انجام بدهند، ما حرفی نداریم دوست نداریم اینها این طور گرفتار فردای قیامت و این مسائل بشوند.

فقط یک روایتی صحیح را از کتاب «کافی» می آورم عزیزان خوب دقت کنند آنهایی که این افراد را برای سخنرانی، کلاس، همایش ها و یا در فضای مجازی دعوت می کنند این روایت را هم ببینند.

«شیخ کلینی» نقل می کند «شُعَيْب عَقرقُوفي» می گوید درباره آیه (وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ‏ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ‏ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها)؛ از امام صادق (سلام الله علیه) پرسیدم حضرت فرمود:

«إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِي يَجْحَدُ الْحَقَّ وَ يُكَذِّبُ بِهِ وَ يَقَعُ فِي الْأَئِمَّةِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدْهُ كَائِناً مَنْ كَان‏»

اگر دیدید یک نفر حق را انکار و تکذیب می کند و درباره ائمه جسارت می کند، در آن جلسه ننشینید هر کس می خواهد باشد.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص377‏‏‏، ح 8

خلافت حضرت امام حسن یک مسئله حقی است. می گوید آقا امام حسین شهید شد که خلافت موروثی نشود حضرت امیر هم مثل عمر، ابابکر و عثمان نخواست موروثی بشود. می گوید اگر همچنین جلسه ای بود فردی حق را انکار کرد و نسبت به ائمه جسارت کرد نباید در آن جلسه بنشینید!

در روایت بعدی امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

«مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ‏ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَجْلِسُ مَجْلِساً يُنْتَقَصُ فِيهِ إِمَامٌ أَوْ يُعَابُ فِيهِ مُؤْمِنٌ»

هر کس به خدا و قیامت ایمان دارد در مجلسی که جایگاه امام تنقیص می شود یا از مؤمنی عیب گویی می شود، نباید بنشیند!

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص377، بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي‏‏‏، ح9

آیا بالاتر از این که امامت منصوص امام مجتبی را انکار کنیم!؟ از این بالاتر!؟ نمی دانم اینها دنبال چه هستند؟ باید به خدا پناه ببریم خدای ناکرده فردا، این لغزش برای ماها پیش نیاید.

من اینها را می بینم یا امثال «قلمداران» فاسق و «شریعت سنگلجی» منحرف و «سید ابوالفضل برقعی» منحرف تر از همه اینها، اینها سابقه های خیلی درخشان تشیع داشتند. در «حوزه های علمیه» و مساجد عمری از اهل بیت گفتند ولی چه اتفاقی افتاد که خدای عالم اینها را عاقبت به شر کرد. ما باید از خدای عالم بخواهیم و خدا را به آبروی محمد و آل محمد قسم بدهیم ما را یک چشم به هم زدن به خودمان وا نگذارد.

من بارها گفتم حتی سر درس هم می گویم این مطالب را از این منحرفین می شنوم بدنم می لرزد. از کجا معلوم فردا این اتفاق برای ماها نیافتد. اگر یک آنی خدا ما را به خودمان واگذار کند معلوم نیست در چه دره های سقوط خواهیم کرد.

ولذا وصیتم به همه عزیزانی که از بنده حرف شنوی دارند این است که در قنوت و سجده آخر نمازشان از خدا بخواهند

«اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً»

خدایا ما را عاقبت بخیر کن!

برای فرزندانشان یا برای پدر و مادرشان می خواهند دعا کنند دوستانشان را دوست دارند می خواهند دعا کنند از خدا بخواهند اینها را عاقبت بخیر کند.

مجری:

بله ان شاءالله همینطور باشد و بتوانیم خودمان را در پناه حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) حفظ کنیم.

حضرت استاد! الان «وهابیت» یکی از مهم ترین اشکالی که می کنند این است که اگر واقعاً چنین جانشینی و چنین نصبی از طرف امام منصوص مثل امیرالمؤمنین اتفاق افتاده بود نمی توانست امام مجتبی آن را با صلح به «معاویه»‌ بسپارد. بفرمائید چطور می شود به این پاسخ داد؟

اگر امامت امام مجتبی (سلام الله علیه) منصوص بود، چرا آن را به معاویه واگذار کرد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

روایات متعدد از منابع اهل سنت و منابع شیعه داریم در رابطه با این که علت صلح امام مجتبی (سلام الله علیه) چه بود.

خیانتهایی که یاران شان کردند مثل «عبید الله بن عباس» که فرمانده دوازده هزار نفر نیرو بود به حضرت خیانت کرد. «معاویه» هم پانصد هزار درهم برایش فرستاد گفت اگر آمدی به من ملحق شدی پانصد هزار درهم خواهم داد. سپاه آمدند نماز صبح بخوانند دیدند فرمانده نیست دنبال فرمانده شان بودند متوجه شدند فرمانده شان به «معاویه»‌ پیوسته است.

به کتب اهل سنت فقط اشاره ای می کنم رد می شوم. «ابن اثیر جزری» متوفای 630، در کتاب «أسد الغابة فی معرفة الصحابه» نقل می کند که امام مجتبی (سلام الله علیه) فرمود خدای عالم توسط ما شما را هدایت کرده است، خونریزی هایی که در زمان جاهلیت بود با آمدن رسول اکرم حفظ شد بعد می گوید:

«اختلفت أنا ومعاوية فيه: إما أن يكون أحق به مني، وإما أن يكون حقي تركته لله عز وجل»

أسد الغابة في معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ج2، ص21

فرمود: یا من به خلافت محق تر هستم و یا این که حقی دارم «تَرَکتُهُ» یکجا هم ندارد که «معاویه» محق بوده است. فرمود من احق هستم و حق مسلم من است. این حق مسلمم را ترک کردم یعنی امامت نه، حکومت، به خاطر اصلاح امت محمد و جلوگیری از خونریزی. بعد حضرت به «معاویه»‌ رو کرد آیه 111 سوره انبیاء را خواند:

(وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ)

و من نمی ‌دانم شايد اين آزمايشی برای شماست؛ و مايه بهره ‌گيری تا مدتی (معين)!

سوره انبیاء (21): آیه 111

که این آیه در حق کفار نازل شده است. حضرت همانجا ثابت کرد بر این که «معاویه» هنوز از کیش خود دست بر نداشته است. و همچنین در «انساب الأشراف» همینطور و «ثقات ابن حبّان» همین طور.

«شیخ طوسی» در «أمالی» عبارت خیلی جالبی آورده است اشاره می کنم و رد می شوم. «معاویه» به منبر رفت گفت:

«أَيُّهَا النَّاسُ، هَذَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ، رَآنَا لِلْخِلَافَةِ أَهْلًا، وَ لَمْ يَرَ نَفْسَهُ لَهَا أَهْلًا، وَ قَدْ أَتَانَا لِيُبَايِعَ طَوْعاً.»

ای مردم، امام حسن فرزند علی و فرزند زهرا ما را برای خلافت که خلیفه پیغمبر بشویم ما را اهل تشخیص داد و خودش را اهلیت برای خلافت تشخیص نداد آمده است با ما بیعت کند.

به حسن (سلام الله علیه) گفت بلند شو خطبه بخوان امام مجتبی آمد و تمام ادله خلافت پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین مانند حدیث غدیر، حدیث ولایت و آیات تطهیر، آیه مباهله و اینها را خواند فرمود بر این که:

«وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ بْنَ صَخْرٍ زَعَمَ أَنِّي رَأَيْتُهُ لِلْخِلَافَةِ أَهْلًا»

امام حسن (علیه السلام) اسم پدر «معاویه» را با «صخر» می آورد نه به «معاویة ابن ابی سفیان»! این هم یک تحقیری برای «معاویه» است. فرمود تصور کرد من خودم را شایسته خلافت نمی دانم او را شایسته خلافت می دانم.

«فَكَذَبَ مُعَاوِيَة وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ»

«معاویه»‌ دروغ گفت. قسم به خدا من شایسته ترین انسانها در کتاب خدا و در لسان پیغمبر برای امامت امت هستم.

یعنی هم خدا من را در کتابش «أولی بالناس» خلافت و ولایت را به من داده است هم پیغمبر اکرم. جز این که ما اهل بیت از روزی که رسول اکرم از دنیا رفت، همواره مظلوم بودیم. بعد حضرت نسبت به بعضی از کسانی که غصب خلافت کردند می گوید:

«إِنَّا لَا نُسَمِّي أَحَداً»

اصلاً نمی خواهم از کسی نام ببرم!

بعد شروع می کند مفصل می گوید همان طوری که رسول اکرم در «مکه» نیرویی پیدا نکرد اگر نیرو پیدا می کرد در برابر کفار «قریش» قیام می کرد. پدرم امیرالمؤمنین بعد از رحلت پیغمبر نیرویی پیدا نکرد اگر پیدا می کرد با غاصبین می جنگید. من هم:

«لَوْ وَجَدْتُ عَلَيْكَ أَعْوَاناً مَا بَایَعْتُک»

«معاویه» اگر من نیرویی داشتم که با آن نیرو می توانستم با تو بجنگم هرگز با تو بیعت نمی کردم.

بیعت هم به عنوان واگذاری حکومت سیاسی یعنی سلطنت است؛ چون خودتان دارید می گویید:

«الْخِلَافَةُ بَعْدِي ثَلَاثُونَ سَنَة»

خلافت پیغمبر سی سال بیشتر نیست بعد می شود «ملکاً عضوضا» سلطنت گزنده و فاسد. وقتی سلطنت، فاسد است خودتان می گویید خلافت حضرت به پایان رسید چه چیزی را امام حسن بخواهد به «معاویه» واگذار کند؟ خلافت پیغمبر را؟ فرمود خلافت تمام شد! در چیزی که تمام شد امام حسن چه می خواهد به «معاویه» واگذار کند؟ حضرت مفصل صحبت می کند بعد «معاویه» می گوید:

«وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ الْحَسَنُ حَتَّى أَظْلَمَتْ عَلَيَّ الْأَرْضُ وَ هَمَمْتُ أَنْ أَبْطِشَ بِهِ»

امام حسن از منبر پایین نیامد جز این که دنیا در نظرم تاریک شد. می خواستم زمین شکافته شود در دل زمین بروم.

یعنی می خواهد بگوید به قدری برای من سخنرانی امام حسن سهمگین بود واقعاً می خواستم خودکشی کنم بعد دارد:

«ثُمَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْإِغْضَاءَ أَقْرَبُ إِلَى الْعَافِيَةِ.»

اگر بخواهم چشم پوشی کنم و از همه اینها صرف نظر کنم برای عافیت أقرب است.

الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص561 تا 567

این عبارت امام مجتبی (سلام الله علیه) است آن هم عبارت علمای اهل سنت بود آوردیم. آن وقت امام حسن مجتبی کدام خلافت را می خواست به «معاویه» واگذار کند؟

مجری:

بسیار عالی! هر کدام از این پاسخ ها، هزار تا هجوم و حمله است که یاد می گیریم بتوانیم ان شاءالله مثل وجود نازنین امام حسن مجتبی از مکتب دفاع کنیم.

حضرت استاد! شام شهادت حضرت آقا امام حسن مجتبی است در انتهای برنامه نسبت به شهادت آن امام بزرگوار، اگر مطلبی است استفاده می کنیم.

سه واقعه دردناک، در باب شهادت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با شهادت امام مجتبی، عزیزان خوب دقت کنند - مخصوصاً‌ اهل سنت - امام حسن (سلام الله علیه) افزون بر این که صحابه پیغمبر است فرزند پیغمبر هم است. لذا قطعاً مشمول آیه تطهیر، قطعاً مشمول آیه مباهله است. قطعاً مشمول سوره (هَلْ أَتَى) است.

کتاب «الإستیعاب» تألیف «ابن عبد البر قرطبی» متوفای 463 هجری نقل می کند امام حسن توسط همسرش «جُعدَه» دختر «اشعث ابن قیس کندی» مسموم شد.

اینها خانواده شومی بودند پدرش «اشعث ابن قیس» جزء منافقین بود. یک پسرش «محمد» قاتل حضرت مسلم (سلام الله علیه)، دخترش هم قاتل امام مجتبی. گمانم دودمان نحس به این شکل خیلی کم است. پدر، پسر و دختر هر سه قاتل باشند.

می گویند «جُعده» یا «جَعده» با تحریک «معاویه» و پول کلانی هم به دختر «اشعث قیس» داد تا امام مجتبی را مسموم کند و او هم مسموم کرد.

«تذکرة الخواص سبط ابن جوزی» متوفای 654 از قول «شعبی» که از بزرگان اهل سنت است به صورت قاطع می گوید:

«إنما دس إليها معاوية فقال سمي الحسن وأزوجك يزيداً وأعطي مئة ألف درهم»

تذكرة الخواص المعروف بتذكرة خواص الأمة في خصائص الأئمة؛ سبط ابن الجوزي، يوسف، تحقيق: عامر النجار، مكتبة الثقافة الدينية، چاپ اوّل، 1429ق. ص 483

«معاویه» سمی را به همسر امام مجتبی «جَعده» فرستاد از او خواست اگر امام حسن را مسموم کنی من تو را به عقد پسرم «یزید» در می آورم. عطایایی هم داد صد هزار درهم برایش پول فرستاد وقتی که امام حسن از دنیا رفت، پیش «معاویه» رفت گفت بنا بود من را عروس حضرت سلطان «معاویه» کنند.

«معاویه» گفت وفایت نسبت به حسن نبود، چه رسد به پسرم «یزید». من پسرم «یزید» را دوست دارم و لذا نمی خواهم تو را همسر «یزید» کنم و می دانم اگر همسر «یزید» بشوی فردا پسرم را مسموم می کنی و می کشی.

همچنین بزرگان دیگر به همین شکل دارند. جالب این است که «إبن عبد ربِه» در «عِقد الفرید» جلد 5، صفحه 110 می گوید وقتی «معاویه» شهادت امام مجتبی را شنید سجده شکر به جا آورد. بعد درگیری با «ابن عباس» داشت «ابن عباس» هم از خجالتش در آمد.

«ربیع الأبرار زمخشری» در جلد 5 می گوید وقتی امام حسن از دنیا رفت با صدای بلند گفت پسر فاطمه مرد و تکبیر گفت. می گوید من شماتت نمی کنم که امام حسن مُرد ولی راحت شدم قلبم آرام گرفت.

«ابن خلکان» هم همین طور دارد. «قلقشندی» که از علمای بزرگ اهل سنت است و مورد اعتماد همه است، در جلد اول «مآثر الإنافة في معالم الخلافة» می گوید «معاویه»‌ وقتی خبر شهادت امام مجتبی را شنید سجده شکر به جا آورد.

«إِن مُعَاوِيَة لما بلغه مَوته سجد شكرا»

مآثر الإنافة في معالم الخلافة؛ المؤلف: أحمد بن علي بن أحمد الفزاري القلقشندي (المتوفى: 821هـ)، المحقق: عبد الستار أحمد فراج، الناشر: مطبعة حكومة الكويت – الكويت، الطبعة: الثانية، 1985؛ ج1، ص 106

جالب این است که «یعقوبی»‌ در کتاب «تاریخ یعقوبی» می گوید امام مجتبی وصیت کرده بود در کنار قبر پیغمبر او را دفن کنند ولی «عایشه» آمد سوار بر قاطر شد و گفت اینجا خانه من است به کسی اجازه نمی دهم در اینجا دفن کنند.

«قاسم بن محمد بن ابی بکر» که برادر زاده «عایشه» بود برگشت گفت عمه!

«ما غسلنا رؤوسنا من يوم الجمل الأحمر أتريدين أن يقال يوم البغلة»

هنوز سرمان را از شرمندگی «جنگ جمل» نشستیم می خواهی دوباره یک جنگ دیگری راه بیاندازی؟ آن «جنگ جمل» بود این دفعه «جنگ قاطر» بگویند.

تاريخ اليعقوبي؛ اسم المؤلف: أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح اليعقوبي الوفاة: 292، دار النشر: دار صادر – بيروت، ج2، ص 225

همچنین در «تاریخ ابو الفداء» همینطوری است. «ابن عبد البر» در «بهجة المجالس» مطلب جالبی دارد و می گوید «ابن عباس» آمد به «عایشه» اعتراض کرد گفت:

«كأنك أردت أن يقال: يوم البغلة كما قيل يوم الجمل؟! قالت: رحمك الله، ذاك يوم نسي. قال: لا يوم أذكر منه على الدهر.»

می خواهی مردم دوباره بگویند «جنگ قاطر» شروع شد همانطور که گفتند «جنگ جمل»!؟ گفت: خدا تو را رحمت کند، جنگ جمل فراموش شد. گفت: نه، روزی بود که هیچ وقت فراموش نمی شود!

بهجة المجالس وأنس المجالس؛ المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمري القرطبي (المتوفى: 463هـ)؛ ص 16

جمل یعنی جنگ شتر، جنگ جمل یعنی جنگ شتر. بعد جالب اینجا است که در منابع شیعه هم آمده است «مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب مازندرانی» می گوید «ابن عباس» آمد به عایشه گفت:

«جَمَّلْتِ وَ بَغَّلْتِ وَ لَوْ عِشْتِ تَفَيَّلْتِ»

یک روز سوار بر شتر شدی «جنگ جمل»‌ راه انداختی. امروز سوار بر قاطر شدی می خواهی جنگ قاطر راه بیاندازی، من می ترسم عمر بیشتری داشته باشی سوار فیل شوی برای ویران کردن خانه خدا بروی مثل «ابرهه»!

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام؛ نويسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، تاريخ وفات مؤلف: 588 ق، ناشر: علامه‏، قم‏، 1379 ق؛ ح 4، ص 44

«صقر بصری» از بزرگان اهل سنت می گوید شما خانه پیغمبر را غصب کردی؟

«لَكِ التُّسْعُ مِنَ الثُّمْن‏»

شما می گویی اینجا خانه من است. پیغمبر از دنیا رفت نُه زن داشت هر زنی یک هشتم می برد. یکی از بزرگان با «معاویه» مناظره داشت می گفت اگر این حجره ها را به نُه قسمت تقسیم کنند نُه قسمت را به هشت قسمت تقسیم کنند، اینها را اگر کسی بخواهد تقسیم کند به «عایشه» یک وجب در یک وجب بیشتر نمی رسد. ولی «عایشه» آمده است می گوید اینجا کلاً خانه من است

«لَكِ التُّسْعُ مِنَ الثُّمْن فَبِالْكُلِّ تَحَكَّمْت ‏»

تو یک نهم از یک هشتم می بری! ولی کل خانه را تصرف کردی

«تَجَمَّلْتِ تَبَغَّلْتِ وَ لَوْ عِشْتِ تَفَيَّلْت‏»

یک روز سوار شتر شدی امروز سوار قاطر شدی اگر زنده بمانی روزی هم بر فیل سوار خواهی شد!

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد ناشر: علامه، ج‏4، ص44

اینها چیزهایی است که هم اهل سنت نقل کردند و هم شیعه نقل کردند و واقعاً مایه تأسف است.

مجری:

طیب الله، خیلی ممنون و متشکر حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم. زیارت صحن و سرای امام مجتبی ان شاءالله به زودی در حرمی که در «بقیع» خواهیم ساخت نصیب همه ما بشود و شفاعتشان در آخرت. موفق و مؤید باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها